مطالب
آشنایی با جنریک‌ها #1
طبق این معرفی ، جنریک‌ها باعث می‌شوند که نوع داده‌ای (data type) المان‌های برنامه در زمان استفاده از آن‌ها در برنامه مشخص شوند. به عبارت دیگر، جنریک به ما اجازه می‌دهد کلاس‌ها یا متدهایی بنویسیم که می‌توانند با هر نوع داده‌ای کار کنند.

نکاتی از جنریک‌ها:
  • برای به حداکثر رسانی استفاده مجدد از کد، type safety و کارایی است.
  • بیشترین استفاده مشترک از جنریک‌ها جهت ساختن کالکشن کلاس‌ها (collection classes) است.
  • تا حد ممکن از جنریک کالکشن کلاسها (generic collection classes) جدید فضای نام System.Collections.Generic بجای کلاس‌هایی مانند ArrayList در فضای نام System.Collections استفاده شود.
  • شما می‌توانید اینترفیس جنریک ، کلاس جنریک ، متد جنریک و عامل جنریک سفارشی خودتان تهیه کنید.
  • جنریک کلاس‌ها، ممکن است در دسترسی به متدهایی با نوع داده‌ای خاص محدود شود.
  • بوسیله reflection، می‌توانید اطلاعاتی که در یک جنریک در زمان اجرا (run-time) قرار دارد بدست آورید.
انواع جنریک ها:
  1. کلاس‌های جنریک
  2. اینترفیس‌های جنریک
  3. متدهای جنریک
  4. عامل‌های جنریک
در قسمت اول به معرفی کلاس جنریک می‌پردازیم.

کلاس‌های جنریک
کلاس جنریک یعنی کلاسی که می‌تواند با چندین نوع داده کار کند برای آشنایی با این نوع کلاس به کد زیر دقت کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace GenericApplication
{
    public class MyGenericArray<T>
    {
        // تعریف یک آرایه از نوع جنریک
        private T[] array;

        public MyGenericArray(int size)
        {
            array = new T[size + 1];
        }

        // بدست آوردن یک آیتم جنریک از آرایه جنریک
        public T getItem(int index)
        {
            return array[index];
        }

        // افزودن یک آیتم جنریک به آرایه جنریک
        public void setItem(int index, T value)
        {
            array[index] = value;
        }
    }
}
در کد بالا کلاسی تعریف شده است که می‌تواند بر روی آرایه‌هایی از نوع داده‌ای مختلف عملیات درج و حذف را انجام دهد. برای تعریف کلاس جنریک کافی است عبارت <T> بعد از نام کلاس خود اضافه کنید، سپس همانند سایر کلاس‌ها از این نوع داده ای در کلاس استفاده کنید. در مثال بالا یک آرایه از نوع T تعریف شده است که این نوع، در زمان استفاده مشخص خواهد شد. (یعنی در زمان استفاده از کلاس مشخص خواهد شد که چه نوع آرایه ای ایجاد می‌شود)
در کد زیر نحوه استفاده از کلاس جنریک نشان داده شده است، همانطور که مشاهده می‌کنید نوع کلاس int و char در نظر گرفته شده است (نوع کلاس، زمان استفاده از کلاس مشخص می‌شود) و سپس آرایه هایی از نوع int و char ایجاد شده است و 5 آیتم از نوع int و char به آرایه‌های هم نوع افزوده شده است. 
class Tester
{
        static void Main(string[] args)
        {
            // تعریف یک آرایه از نوع عدد صحیح
            MyGenericArray<int> intArray = new MyGenericArray<int>(5);

            // افزودن اعداد صحیح به آرایه ای از نوع عدد صحیح
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                intArray.setItem(c, c*5);
            }

            // بدست آوردن آیتم‌های آرایه ای از نوع عدد صحیح
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                Console.Write(intArray.getItem(c) + " ");
            }
            Console.WriteLine();

            // تعریف یک آرایه از نوع کاراکتر
            MyGenericArray<char> charArray = new MyGenericArray<char>(5);

            // افزودن کاراکترها به آرایه ای از نوع کاراکتر
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                charArray.setItem(c, (char)(c+97));
            }

            // بدست آوردن آیتم‌های آرایه ای از نوع کاراکتر
            for (int c = 0; c< 5; c++)
            {
                Console.Write(charArray.getItem(c) + " ");
            }
            Console.WriteLine();
            Console.ReadKey();
        }
}
زمانی که کد بالا اجرا می‌شود خروجی زیر بدست می‌آید:
0 5 10 15 20
a b c d e
مطالب
مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first
در مورد طراحی Self Referencing Entities پیشتر مطلبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید .
یک مثال دیگر آن می‌تواند نظرات چند سطحی در یک سایت باشند. نحوه تعریف آن با مطالبی که در قسمت هشتم عنوان شود تفاوتی نمی‌کند؛ اما ... زمانیکه نوبت به نمایش آن فرا می‌رسد، چند نکته اضافی را باید درنظر گرفت. ابتدا مثال کامل زیر را در نظر بگیرید:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

namespace EFGeneral
{
    public class BlogComment
    {
        public int Id { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual BlogComment Reply { set; get; }
        public int? ReplyId { get; set; }
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogComment> BlogComments { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            // Self Referencing Entity
            modelBuilder.Entity<BlogComment>()
                        .HasOptional(x => x.Reply)
                        .WithMany(x => x.Children)
                        .HasForeignKey(x => x.ReplyId)
                        .WillCascadeOnDelete(false);

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var comment1 = new BlogComment { Body = "نظر من این است که" };
            var comment12 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر اول", Reply = comment1 };
            var comment121 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", Reply = comment12 };

            context.BlogComments.Add(comment121);
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var list = ctx.BlogComments
                          //.where ...
                          .ToList() // fills the childs list too
                          .Where(x => x.Reply == null) // for TreeViewHelper                        
                          .ToList();

                if (list.Any())
                {

                }
            }
        }
    }
}

در مثال فوق کلاس نظرات به صورت خود ارجاع دهنده (خاصیت Reply به همین کلاس اشاره می‌کند) تعریف شده است تا کاربران بتوانند تا هر چند سطح لازم، به یک نظر خاص، پاسخ دهند.
در اینجا یک چنین جدولی با اطلاعاتی که ملاحظه می‌کنید تشکیل خواهند شد:


یک نظر ارائه شده و سپس دو نظر تو در توی دیگر برای این نظر ثبت شده است.

اولین نکته اضافه‌‌تری که نسبت به قسمت هشتم قابل ملاحظه است، تعریف خاصیت جدید Children به نحو زیر می‌باشد:
    public class BlogComment
    {
        // ... 
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }
این خاصیت تاثیری در نحوه تشکیل جدول ندارد. علت تعریف آن به توانمندی EF در پرکردن خودکار آن بر می‌گردد.
اگر به کوئری نوشته شده در متد RunTests دقت کنید، ابتدا یک ToList نوشته شده است. این مورد سبب می‌شود که تمام رکوردهای مرتبط دریافت شوند. مثلا در اینجا سه رکورد دریافت می‌شود. سپس برای اینکه حالت درختی آن حفظ شود، در مرحله بعد ریشه‌ها فیلتر می‌شوند (مواردی که reply آن‌ها null است). سپس این مورد تبدیل به list خواهد شد. اینبار اگر خروجی را بررسی کنیم، به ظاهر فقط یک رکورد است اما ... به نحو زیبایی توسط EF به شکل یک ساختار درختی، بدون نیاز به کدنویسی خاصی، منظم شده است:


سؤال:
برای نمایش این اطلاعات درختی و تو در تو در یک برنامه وب چکار باید کرد؟
تا اینجا که توانستیم اطلاعات را به نحو صحیحی توسط EF مرتب کنیم، برای نمایش آن‌ها در یک برنامه ASP.NET MVC می‌توان از یک TreeViewHelper سورس باز استفاده کرد.
البته کد آن در اصل برای استفاده از EF Code first طراحی نشده و نیاز به اندکی تغییر به نحو زیر دارد تا با EF هماهنگ شود (متد ToList و Count موجود در سورس اصلی آن باید به نحو زیر حذف و اصلاح شوند):
private void AppendChildren(TagBuilder parentTag, T parentItem, Func<T, IEnumerable<T>> childrenProperty)
        {
            var children = childrenProperty(parentItem);
            if (children == null || !children.Any())
            {
                return;
            }
//...

 
مطالب
بومی سازی منابع در پروژه‌های ASP.NET Core Web API
اگر پروژه‌ی ما فقط از یک Web API تشکیل شده و نیاز است در قسمت‌های مختلف آن، مانند کنترلرها، سرویس‌ها، اعتبارسنج‌ها و غیره از منابع بومی شده استفاده شود، می‌توان از یک راه حل ساده‌ی «SharedResource» استفاده کرد؛ با این مزایا و شرایط:
 - تمام تعاریف بومی سازی مورد نیاز برنامه در یک تک فایل SharedResource.fa.resx قرار می‌گیرند. این فایل نیز در یک اسمبلی مستقل از برنامه‌ی اصلی اضافه می‌شود.
 - با استفاده از تزریق سرویس IStringLocalizer می‌توان به کلیدهای فایل SharedResource.fa.resx در هر قسمتی از برنامه‌ی Web API دسترسی یافت.
 - در این بین اگر کلیدی یافت نشد، خطایی با ذکر دقیق جزئیات منبع جستجو شده، لاگ می‌شود.
 - کلیدهای بومی سازی data annotations نیز قابل دریافت از فایل SharedResource.fa.resx می‌باشند.
 
در ادامه روش پیاده سازی یک چنین امکاناتی را بررسی می‌کنیم.
 
 
قرار دادن فایل منبع اشتراکی در اسمبلی ExternalResources

پس از ایجاد پروژه‌ی ابتدایی Web API به نام Core3xSharedResource.WebApi، یک اسمبلی جدید را برای مثال به نام Core3xSharedResource.ExternalResources تعریف کرده و در داخل آن پوشه‌ی جدید Resources را تعریف می‌کنیم. به این پوشه، فایل منبع جدیدی را به نام SharedResource.fa.resx اضافه می‌کنیم. در کنار آن باید یک کلاس خالی به نام SharedResource.cs نیز وجود داشته باشد.

کار با ین فایل (و یا فایل‌های دیگری مانند SharedResource.en.resx) همانند تمام فایل‌های منبع استاندارد است و نکته‌ی خاصی را به همراه ندارد.


معرفی فایل منبع اشتراکی به سرویس‌های بومی سازی برنامه

پس از ایجاد و تکمیل فایل منبع اشتراکی، برای معرفی آن به برنامه، ابتدا کلاس جدید LocalizationConfig را تعریف کرده و در آن متد جدید AddCustomLocalization را به صورت زیر معرفی می‌کنیم:
    public static class LocalizationConfig
    {
        public static IMvcBuilder AddCustomLocalization(this IMvcBuilder mvcBuilder, IServiceCollection services)
        {
            mvcBuilder.AddDataAnnotationsLocalization(options =>
                    {
                        const string resourcesPath = "Resources";
                        string baseName = $"{resourcesPath}.{nameof(SharedResource)}";
                        var location = new AssemblyName(typeof(SharedResource).GetTypeInfo().Assembly.FullName).Name;

                        options.DataAnnotationLocalizerProvider = (type, factory) =>
                        {
                            // to use `SharedResource.fa.resx` file
                            return factory.Create(baseName, location);
                        };
                    });

            services.AddLocalization();
            services.AddScoped<IStringLocalizer>(provider =>
                            provider.GetRequiredService<IStringLocalizer<SharedResource>>());

            services.AddScoped<ISharedResourceService, SharedResourceService>();
            return mvcBuilder;
        }
    }
- در اینجا در ابتدا توسط متد AddDataAnnotationsLocalization، کار معرفی اسمبلی ثالثی که باید تعاریف بومی سازی را از آن دریافت کرد، صورت گرفته‌است.
- سپس با استفاده از متد AddLocalization، سرویس‌های پایه‌ی بومی سازی ASP.NET Core به برنامه اضافه می‌شوند. برای مثال پس از این تعریف اگر در هر جائی از برنامه سرویس <IStringLocalizer<SharedResource را تزریق کنید، می‌توان به مداخل فایل منبع اشتراکی، دسترسی یافت.
- در ادامه امکان تزریق سرویس غیرجنریک IStringLocalizer را نیز میسر کرده‌ایم که تعاریف خودش را از همان سرویس توکار <IStringLocalizer<SharedResource دریافت می‌کند. مزیت اینکار، فراهم شدن امکانات بومی سازی، برای مثال در کتابخانه‌هایی مانند Fluent Validation است که دقیقا از سرویس غیرجنریک IStringLocalizer برای دریافت منابع استفاده می‌کنند.
- در آخر تعریف یک سرویس سفارشی را نیز مشاهده می‌کنید که در ادامه‌ی بحث تکمیل خواهد شد.

هدف از متد AddCustomLocalization فوق، خلوت کردن فایل startup برنامه است. این متد به صورت زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHttpContextAccessor();
            services.AddControllers().AddCustomLocalization(services);
        }

پس از آن نیاز است میان‌افزار بومی سازی را نیز فعال کرد. متد UseCustomRequestLocalization زیر، اینکار را انجام می‌دهد:
    public static class LocalizationConfig
    {
        public static IApplicationBuilder UseCustomRequestLocalization(this IApplicationBuilder app)
        {
            var requestLocalizationOptions = new RequestLocalizationOptions
            {
                DefaultRequestCulture = new RequestCulture(new CultureInfo("fa-IR")),
                SupportedCultures = new[]
                {
                    new CultureInfo("en-US"),
                    new CultureInfo("fa-IR")
                },
                SupportedUICultures = new[]
                {
                    new CultureInfo("en-US"),
                    new CultureInfo("fa-IR")
                }
            };
            app.UseRequestLocalization(requestLocalizationOptions);
            return app;
        }
    }
محل قرارگیری متد UseCustomRequestLocalization فوق در فایل آغازین برنامه، باید به صورت زیر باید باشد:
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.UseHttpsRedirection();

            app.UseCustomRequestLocalization();

            app.UseRouting();

            app.UseAuthorization();

            app.UseEndpoints(endpoints =>
            {
                endpoints.MapControllers();
            });
        }
    }


تعریف مدل برنامه به همراه ویژگی‌های بومی سازی شده

در اینجا تعریف RegisterModel را مشاهده می‌کنید که ErrorMessage‌های آن هرچند به ظاهر یک رشته‌ی معمولی هستند، اما در عمل از فایل منبع اشتراکی خوانده می‌شوند:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Core3xSharedResource.Models.Account
{
    public class RegisterModel
    {
        [Required(ErrorMessage = "Please enter an email address")] // -->> from the shared resources
        [EmailAddress(ErrorMessage = "Please enter a valid email address")] // -->> from the shared resources
        public string Email { get; set; }
    }
}

فایل resx ما دارای یک چنین کلیدهایی است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <data name="&lt;b&gt;Hello&lt;/b&gt;&lt;i&gt; {0}&lt;/i&gt;" xml:space="preserve">
    <value>&lt;b&gt;سلام&lt;/b&gt;&lt;i&gt; {0}&lt;/i&gt;</value>
  </data>
  <data name="About Title" xml:space="preserve">
    <value>درباره</value>
  </data>
  <data name="DNT" xml:space="preserve">
    <value>.NET Tips</value>
  </data>
  <data name="SiteName" xml:space="preserve">
    <value>DNT</value>
  </data>
  <data name="Please enter an email address" xml:space="preserve">
    <value>لطفا ایمیلی را وارد کنید</value>
  </data>
  <data name="Please enter a valid email address" xml:space="preserve">
    <value>لطفا ایمیل معتبری را وارد کنید</value>
  </data>
</root>
یک نکته: در اینجا بهتر است کلیدها را به صورت جملات کامل انگلیسی وارد کرد، تا اگر منبع فارسی معادل آن‌ها یافت نشدند، دقیقا از همان کلید، به عنوان مقدار خروجی سیستم بومی سازی استفاده کند.


آزمایش برنامه

اکنون برنامه‌ی Web API، ‌برای آزمایش آماده‌است. برای مثال در کنترلر زیر، سرویس عمومی IStringLocalizer به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است و سپس قصد بازگشت مقدار کلید «About Title» را دارد. همچنین خطاهای بومی شده‌ی مدل برنامه را نیز بررسی می‌کنیم:
using Core3xSharedResource.Models.Account;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.Extensions.Localization;

namespace Core3xSharedResource.WebApi.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class NormalIStringLocalizerController : ControllerBase
    {
        private readonly IStringLocalizer _localizer;

        public NormalIStringLocalizerController(IStringLocalizer localizer)
        {
            _localizer = localizer;
        }

        [HttpGet]
        public ActionResult<string> Get()
        {
            var localizedString = _localizer["About Title"];
            if (localizedString.ResourceNotFound)
            {
                return NotFound($"The localization resource with ID:`{localizedString.Name}` not found. SearchedLocation: `{localizedString.SearchedLocation}`.");
            }
            return localizedString.Value;
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult<RegisterModel> Post(RegisterModel model)
        {
            return model;
        }
    }
}


حالت get را در تصویر فوق مشاهده می‌کنید. در Web API برای تنظیم زبان مورد استفاده می‌توان از هدری به نام Accept-Language استفاده کرد که برای مثال در اینجا به fa تنظیم شده‌است و نتیجه‌ی آن مراجعه به فایل SharedResource.fa.resx خواهد بود. اگر en-us وارد شود، نیاز خواهد بود تا فایل منبع اشتراکی دیگری را تعریف کنید. البته اگر این هدر تنظیم نشود، با توجه به تنظیمات متد UseCustomRequestLocalization، مقدار پیش‌فرض آن همان fa-IR خواهد بود.

حالت post را نیز در تصویر زیر می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا چون ایمیل وارد نشده، هر دو خطای تنظیم شده‌ی در مدل برنامه را دریافت کرده‌ایم و این خطاها نیز فارسی هستند. به این معنا که بومی سازی data annotations نیز به درستی کار می‌کند.


تعریف یک سرویس عمومی برای محصور سازی قابلیت‌های بومی سازی، در برنامه‌های Web API

در ادامه تعریف سرویس SharedResourceService را مشاهده می‌کنید که ثبت آن‌را پیشتر انجام دادیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.Extensions.Localization;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace Core3xSharedResource.Services
{
    public interface ISharedResourceService
    {
        string this[string index] { get; }

        IEnumerable<LocalizedString> GetAllStrings(bool includeParentCultures);
        string GetString(string name, params object[] arguments);
        string GetString(string name);
    }

    public class SharedResourceService : ISharedResourceService
    {
        private readonly IStringLocalizer _sharedLocalizer;
        private readonly ILogger<SharedResourceService> _logger;
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public SharedResourceService(
            IStringLocalizer sharedHtmlLocalizer,
            IHttpContextAccessor httpContextAccessor,
            ILogger<SharedResourceService> logger
            )
        {
            _logger = logger ?? throw new ArgumentNullException(nameof(logger));
            _sharedLocalizer = sharedHtmlLocalizer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(sharedHtmlLocalizer));
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpContextAccessor));
        }

        public IEnumerable<LocalizedString> GetAllStrings(bool includeParentCultures)
        {
            return _sharedLocalizer.GetAllStrings(includeParentCultures);
        }

        public string this[string index] => GetString(index);

        public string GetString(string name, params object[] arguments)
        {
            var result = _sharedLocalizer.GetString(name, arguments);
            logError(name, result);
            return result;
        }

        private void logError(string name, LocalizedString result)
        {
            if (result.ResourceNotFound)
            {
                var acceptLanguage = _httpContextAccessor?.HttpContext?.Request?.Headers["Accept-Language"];
                _logger.LogError($"The localization resource with Accept-Language:`{acceptLanguage}` & ID:`{name}` not found. SearchedLocation: `{result.SearchedLocation}`.");
            }
        }

        public string GetString(string name)
        {
            var result = _sharedLocalizer.GetString(name);
            logError(name, result);
            return result;
        }
    }
}
این سرویس نه فقط دسترسی به IStringLocalizer را محصور می‌کند، بلکه در متد logError آن اینبار خطای بسیار مفیدی جهت دیباگ کردن سیستم بومی سازی لاگ خواهد شد. اگر کلیدی یافت نشود، فایلی یافت نشود و یا زبان ارسالی تنظیمی یافت نشود، خطای آن‌را در لاگ‌های برنامه می‌توانید مشاهده کنید که در حالت عادی کار با IStringLocalizer، لاگ نمی‌شوند و همچنین هیچ خطا و یا استثنائی را نیز سبب نمی‌شوند. به همین جهت دیباگ کردن سیستم بومی سازی بدون این لاگ‌ها، تقریبا غیرممکن است. برای مثال مقدار baseNameهایی را که در کدهای این مطلب مشاهده می‌کنید، بر اساس همین لاگ‌ها تشخیص داده شدند و بدون آن‌ها تشکیل این مقادیر غیرممکن بودند.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Core3xSharedResource.zip
مطالب
کار با مجموعه‌ها ( الگوی طراحی Composite)
یکی از پیچیدگی‌های معمول در کد، کلاسی است که دارای مجموعه‌ای باشد. مشکل اصلی با چنین طراحی این است که تمام عملیات باید از وضعیت مجموعه آگاه باشند. چرا مجموعه‌ها خیلی پیچیده هستند؟
داشتن مجموعه، خود با بسیاری از سوالات همراه است. آیا مجموعه حاوی اشیایی است یا خالی است؟ برخی از توابع تجمعی را نمی‌توان در مجموعه‌های خالی محاسبه کرد. به عنوان مثال Maximum در یک مجموعه خالی تعریف نشده است. بعضی دیگر از توابع تجمعی به این مشکل اهمیت نمی‌دهند، مانند sum و count که هر دوی آنها مقدار صفر را بر میگردانند.
 وقتی یک کلاس مجموعه‌‌ای را کنترل می‌کند، چیزهای زیادی برای فکر کردن وجود دارد. آیا عملیاتی که فراخوانی می‌کنیم ایمن است؟ آیا باید نتیجه قبل از ادامه به نحوی اصلاح شود؟ آیا آن را باید بر روی کل مجموعه تکرار کند و یا بر روی یک عنصر؟ 

با مجموعه‌های موجود چه کاری را باید انجام دهیم؟
کلاس‌هایی که دارای مجموعه هستند، تمایل به رشد دارند. این رشد‌ها هیچ ارتباطی با مسئولیت‌های کلاس ندارند و تنها هدفشان این است که کلاس کار کند. راه حل طبیعی برای این مشکل این است که کلاس جدیدی را تعریف کنیم تا هدف آن نگهداری از مجموعه باشد. این کلاس مسئول فیلتر کردن عناصر، شمارش و اعمال عملیات بر روی عناصر و جمع آوری نتایج هست. هدف نهایی این refactoring، ساده سازی کلاس اصلی و تمرکز بر روی domain model هست.

الگوی طراحی Composite
در بسیاری از موارد، عملیاتی را که بر روی یک شیء قابل تعریف هستند می‌توان بر روی مجموعه‌ای از اشیاء نیز تعریف کرد؛ مانند یک تابع تجمعی که نتیجه‌ای را بر می‌گرداند. این عمل می‌تواند بر روی یک شیء و یا گروهی از اشیاء فراخوانی شود. اگر بتوانیم یک اینترفیس مشترک را بر روی یک عنصر و مجموعه تعریف کنیم، آنگاه می‌توانیم الگوی Composite را بر روی آن اعمال نمائیم.

یک مثال
فرض کنید می‌خواهیم یک نقاش را برای رنگ آمیزی یک خانه استخدام کنیم. نقاش به تعدادی روز نیاز دارد تا کار را تمام کند. اکنون فرض کنید که ما می‌خواهیم چندین نقاش را برای همکاری با هم استخدام کنیم. درنتیجه زمان لازم برای پایان دادن به کار، کوتاه‌تر می‌شود.
پیاده سازی نقاش به صورت زیر است: 
class Painter
{
    private readonly float daysPerHouse;

    public Painter(float daysPerHouse)
    {
        this.daysPerHouse = daysPerHouse;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return houses * daysPerHouse;
    }
}
نقاش فقط خانه‌ها را رنگ می‌کند. برآورد کار نقاشی به این صورت است که تعداد خانه‌ها را با زمانیکه برای هر خانه صرف می‌کند، بدست می‌آوریم.
ما می‌توانیم یک صاحب زمین را معرفی کنیم که این فرد چندین خانه را دارد:
class LandOwner
{
    private readonly Painter painter;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(Painter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}
صاحب زمین، اشاره‌ای به یک نقاش دارد. هنگام مدیریت خانه‌ها، مالک به نقاش می‌گوید که چقدر زمان لازم است تا تمام خانه‌ها را رنگ کند و مشکلات زمانی آغاز می‌شوند که نقاش نمی‌تواند تمام کارها را در زمان معقولی انجام دهد.به این صورت مالک زمین، نقاشان بیشتری را استخدام می‌کند:
class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }
    ...
}
زمان لازم برای رنگ کردن خانه‌ها در شکل زیر نشان داده شده است: 

اکنون مالک زمین مسئولیت انجام این محاسبه را برعهده گرفته است؛ ولی این پیاده سازی کمی پیچیده‌تر می‌شود: 

class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.GetTotalVelocity() * this.housesCount;
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

این پیاده سازی کمی پیچیده‌است؛ اما کار می‌کند و همچنین دارای مشکلاتی است. فرض کنید یکی از نقاشان صاحب شرکت، نقاشی است که نقاشان دیگر را استخدام می‌کند. حتی بدتر از آن این است که اگر شرکت نقاشی، شرکت دیگری را نیز همراه با نقاشان خود، استخدام کند. مالک زمین با سلسله مراتبی چندسطحی از نقاشان روبرو می‌شود. برآورد زمان لازم برای نقاشی خانه‌ها در چنین شرایطی برای مالک زمین دشوار خواهد شد. 


پیاده سازی  Composite

اگر تنها بتوانیم یک اینترفیس عمومی را از یک نقاش، بیرون بکشیم، سازماندهی نقاش‌ها راحت‌تر می‌شود:

interface IPainter
{
    float EstimateDaysToPaint(int houses);
}

مالک زمین دیگر کاری با مجموعه نقاش‌ها ندارد و در حال حاضر تنها یک نقاش انتزاعی را کنترل می‌کند: 

class LandOwner
{
    private readonly IPainter painter;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IPainter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

اینبار مالک زمین فقط ارجاعی را به یک نقاش انتزاعی دارد. از سوی دیگر، کلاس نقاش دست نخورده باقی می‌ماند و تنها رابط IPainter را پیاده سازی می‌کند: 

class Painter: IPainter
{
    ...
}

حالا می‌توانیم نتیجه آن را ببینیم. ما آماده تعریف یک عنصر Composite هستیم که خود و عناصرش، اینترفیس IPainter را پیاده سازی کرده‌اند. 

class PaintingCompany: IPainter
{
    private readonly IEnumerable<IPainter> painters;

    public PaintingCompany(IEnumerable<IPainter> painters)
    {
        this.painters = new List<IPainter>(painters);
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return this.GetTotalVelocity() * houses;
    }
}

این پیاده سازی شرکت نقاشی است. کد کلاس LandOwner قبلی که وظیفه آن کنترل نقاش‌ها بود، به این کلاس منتقل شده‌است. تفاوت این است که شرکت نقاشی اکنون تعدادی نقاش انتزاعی را مدیریت می‌کند. از انتزاعات می‌توان دو حالت را در نظر گرفت: به صورت تک و یا به صورت گروه. این مورد قدرت نوع انتزاعی است در برنامه نویسی شیء گرا که در اینجا خودش را به صورت یک نقاش و یا گروهی از افراد که با هم کار می‌کنند، نشان می‌دهد.


نتیجه گیری

در این مقاله ما به یک نمونه از الگوی طراحی Composite پرداختیم. با استفاده از الگوی Composite، شیوه‌ای که کلاس‌ها با مجموعه‌ها برخورد می‌کنند، بسیار ساده‌تر شده‌است. کار با مجموعه‌ها، کد را پیچیده‌تر کرده و باعث می‌شود کلاس، کاری بیشتر از مسئولیت‌های خود را انجام دهد که ربطی به آن ندارد.

مطالب دوره‌ها
بررسی مقدماتی مراحل کامپایل یک قطعه کد سی‌شارپ و آشنایی با OpCodes
کامپایلر سی‌شارپ چگونه عمل می‌کند؟

کار یک کامپایلر ترجمه قطعه‌ای از اطلاعات به چیز دیگری است. کامپایلر سی‌شارپ، machine code معادل دستورات دات نتی را تهیه نمی‌کند. Machine code، کدی است که مستقیما بر روی CPU قابل اجرا است. در دات نت این مرحله به CLR یا Common language runtime واگذار شده است تا کار اجرای نهایی کدهای تهیه شده توسط کامپایلر سی‌شارپ را انجام دهد.
بنابراین زمانیکه در VS.NET سعی در اجرای یک قطعه کد می‌نمائیم، مراحل ذیل رخ می‌دهند:
الف) فایل‌های سی‌شارپ پروژه، توسط کامپایلر بارگذاری می‌شوند.
ب) کامپایلر کدهای این فایل‌ها را پردازش می‌کند.
ج) سپس چیزی را به نام MSIL تولید می‌کند.
د) در ادامه فایل خروجی نهایی، با افزودن PE Headers تولید می‌شود. توسط PE headers مشخص می‌شود که فایل تولیدی نهایی آیا اجرایی است، یا یک DLL می‌باشد و امثال آن.
ه) و در آخر، فایل اجرایی تولیدی توسط CLR بارگذاری و اجرا می‌شود.


MSIL چیست؟

MSIL مخفف Microsoft intermediate language است. به آن CIL یا Common intermediate language هم گفته می‌شود و این دقیقا همان کدی است که توسط CLR خوانده و اجرا می‌شود. MSIL یک زبان طراحی شده مبتنی بر پشته‌ها است و بسیار شبیه به سایر زبان‌های اسمبلی موجود می‌باشد.


یک سؤال: آیا قطعه کدهای ذیل، کدهای IL یکسانی را تولید می‌کنند؟

namespace FastReflectionTests
{
    public class Test
    {
        public void Method1()
        {
            var x = 10;
            var y = 20;
            if (x == 10)
            {
                if (y == 20)
                {

                }
            }
        }

        public void Method2()
        {
            var x = 10;
            var y = 20;
            if (x == 10 && y == 20)
            {

            }
        }
    }
}
برای یافتن کدهای MSIL یا IL یک برنامه کامپایل شده می‌توان از ابزارهایی مانند Reflector یا ILSpy استفاده کرد. برای نمونه اگر از برنامه ILSpy استفاده کنیم چنین خروجی IL معادلی را می‌توان مشاهده کرد:
.class public auto ansi beforefieldinit FastReflectionTests.Test
extends [mscorlib]System.Object
{
// Methods
.method public hidebysig 
instance void Method1 () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3bd0
// Code size 17 (0x11)
.maxstack 2
.locals init (
[0] int32 x,
[1] int32 y
)

IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010

IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop

IL_0010: ret
} // end of method Test::Method1

.method public hidebysig 
instance void Method2 () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3bf0
// Code size 17 (0x11)
.maxstack 2
.locals init (
[0] int32 x,
[1] int32 y
)

IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010

IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop

IL_0010: ret
} // end of method Test::Method2

.method public hidebysig specialname rtspecialname 
instance void .ctor () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3c0d
// Code size 7 (0x7)
.maxstack 8

IL_0000: ldarg.0
IL_0001: call instance void [mscorlib]System.Object::.ctor()
IL_0006: ret
} // end of method Test::.ctor

} // end of class FastReflectionTests.Test
همانطور که مشاهده می‌کنید، کدهای IL با یک برچسب شروع می‌شوند مانند IL_0000. پس از آن OpCodes یا Operation codes قرار دارند. برای مثال ldc کار load constant را انجام می‌دهد. به این ترتیب مقدار ثابت 10 بارگذاری شده و بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود و نهایتا در سمت راست، مقادیر را ملاحظه می‌کنید؛ برای مثال مقادیری مانند 10 و 20.
این کدها در حالت کامپایل Release تهیه شده‌اند و در این حالت، کامپایلر یک سری بهینه سازی‌هایی را جهت بهبود سرعت و کاهش تعداد OpCodes مورد نیاز برای اجرا برنامه، اعمال می‌کند.


بررسی OpCodes مقدماتی

الف) OpCodes ریاضی
مانند Add، Sub، Mul و Div

ب) OpCodes کنترل جریان برنامه
مانند Jmp، Beq، Bge، Ble، Bne، Call و Ret
برای پرش به یک برچسب، بررسی تساوی و بزرگتر یا کوچک بودن، فراخوانی متدها و بازگشت دادن مقادیر

ج) OpCodes مدیریت آرگومان‌ها
مانند Ldarg، Ldarg_0 تا Ldarg_3 ، Ldc_I4 و Ldc_I4_1 تا Ldc_I4_8
برای بارگذاری آرگومان‌‌ها و همچنین بارگذاری مقادیر قرار گرفته شده بر روی پشته ارزیابی.

برای توضیحات بهتر این موارد می‌توان کدهای IL فوق را بررسی کرد:
 IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010
IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop
در اینجا تعدادی مقدار بر روی پشته ارزیابی بارگذاری می‌شوند. تساوی آن‌ها بررسی شده و نهایتا متد خاتمه می‌یابد.


Stack چیست و MSIL چگونه عمل می‌کنید؟

Stack یکی از انواع بسیار متداول ساختار داده‌ها است و اگر بخواهیم خارج از دنیای رایانه‌ها مثالی را برای آن ارائه دهیم می‌توان به تعدادی برگه کاغذ که بر روی یکدیگر قرار گرفته‌اند، اشاره کرد. زمانیکه نیاز باشد تا برگه‌ای از این پشته برداشته شود، باید از بالاترین سطح آن شروع کرد که به آن LIFO یا Last in First out نیز گفته می‌شود. چیزی که آخر از همه بر روی پشته قرار می‌گیرد، در ابتدا برداشته و خارج خواهد شد.
در دات نت، برای قرار دادن اطلاعات بر روی Stack از متد Push و برای بازیابی از متد Pop استفاده می‌شود. استفاده از متد Pop، سبب خذف آن شیء از پشته نیز می‌گردد.
MSIL نیز یک Stack based language است. MSIL برای مدیریت یک سری از موارد از Stack استفاده می‌کند؛ مانند: پارامترهای متدها، مقادیر بازگشتی و انجام محاسبات در متدها. OpCodes کار قرار دادن و بازیابی مقادیر را از Stack به عهده دارند. به تمام این‌ها در MSIL، پشته ارزیابی یا Evaluation stack نیز می‌گویند.

یک مثال: فرض کنید می‌خواهید جمع 5+10 را توسط MSIL شبیه سازی کنیم.
الف) مقدار 5 بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود.
ب) مقدار 10 بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود. این مورد سبب می‌شود که 5 یک سطح به عقب رانده شود. به این ترتیب اکنون 10 بر روی پشته است و پس از آن 5 قرار خواهد داشت.
ج) سپس OpCode ایی مساوی Add فراخوانی می‌شود.
د) این OpCode سبب می‌شود تا دو مقدار موجود در پشته Pop شوند.
ه) سپس Add، حاصل عملیات را مجددا بر روی پشته قرار می‌دهد.


یک استثناء
در MSIL برای مدیریت متغیرهای محلی تعریف شده در سطح یک تابع، از Stack استفاده نمی‌شود. این مورد شبیه سایر زبان‌های اسمبلی است که در آن‌ها می‌توان مقادیر را در برچسب‌ها یا رجیسترهای خاصی نیز ذخیره کرد.
نظرات مطالب
Url Routing در ASP.Net WebForms
یک فیلد تعریف شده‌ی در سطح فرم که به یک کلاس یا اینترفیس اشاره می‌کند که دارای متد FindPost است. هدف نمایش دریافت null از یک متد بوده. خود متد مهم نیست.
مطالب
بررسی مفاهیم Covariant و Contravariant در زبان سی‌شارپ
یکی از مفاهیمی که بنظر پیچیده می‌آمد و هر دفعه موقع مطالعه از آن فرار می‌کردم، همین بحث COVARIANCE و CONTRAVARIANCE بود. در اینجا قصد دارم به زبان ساده این مفاهیم را شرح دهم.

Covariance 
A را در نظر بگیرید که قابل تبدیل به B باشد. در اینصورت X، دارای پارامتر کواریانس است اگر <X<A قابل تبدیل به <X<B باشد. بدون ذکر مثال شاید این تعریف خیلی ملموس نباشد. پس بهتر است با ذکر مثال به تشریح مفاهیم بپردازیم.
نکته: در اینجا منظور از قابل تبدیل بودن، قابل تبدیل بودن به صورت ضمنی (implicit) می‌باشد. برای مثال A از B ارث بری داشته باشد و یا A، تایپ B را پیاده سازی کند (در صورتی که B یک اینترفیس باشد). تبدیلات عددی، Boxing و تبدیلات کاستوم مجاز نیستند.
برای نمونه نوع <IFoo<T پارامتر کوواریانس T دارد، اگر کد زیر معتبر باشد:
IFoo<string> s = ...;
IFoo<object> b = s;
از C# 4.0، اینترفیسها و delegateها مجاز به استفاده از پارامتر کوواریانس T هستند؛ اما در مورد کلاس‌ها اینطور نیست. آرایه‌ها نیز مجاز هستند که در ادامه تشریح خواهند شد (اگر A قابل تبدیل به B باشد در اینصورت []A قابل تبدیل به []B خواهد بود. هر چند ممکن است به run-time exception منجر گردد که ظاهرا این پشتیبانی آرایه‌ها از پارامترهای کوواریانس دلایل تاریخی دارد!).

Variance is not automatic
برای حصول اطمینان از static type safety، پارامترها به صورت پیش فرض variant نمی‌باشند:
class Animal {}
class Bear : Animal {}
class Camel : Animal {}
public class Stack<T>
{
   int position;
   T[] data = new T[100];
   public void Push (T obj) => data[position++] = obj;
   public T Pop() => data[--position];
}
کد زیر کامپایل نخواهد شد:
Stack<Bear> bears = new Stack<Bear>();
Stack<Animal> animals = bears; // Compile-time error 
دلیل اینکه کد فوق کامپایل نمی‌شود، در کد زیر آورده شده است:
animals.Push (new Camel()); // Trying to add Camel to bears
اگر کامپایل انجام می‌شد، کد بالا در زمان اجرا خطا صادر می‌کرد؛ چرا که نوع واقعی animals، در واقع <Stack<Bear بوده و نمی‌توان به آن، شیء ای از جنس Camel اضافه کرد. عدم پشتیبانی از کوواریانس، به هرحال مانع از امکان استفاده مجدد (re-usability) خواهد شد. برای مثال فرض کنید می‌خواهیم متدی بنویسیم که وظیفه آن صادر کردن دستور شستن حیوانات موجود در پشته باشد:
public class ZooCleaner
{
  public static void Wash (Stack<Animal> animals) {...}
}
فراخوانی متد Wash با پارامتری از جنس <Stack<Bear در زمان کامپایل خطا خواهد داد (اعمال این محدودیت منطقی است. برای مثال ممکن است مثلا در بدنه متد Wash با استفاده از متد Pop کلاس Stack یک Animal برداشته شده و به Camel کست گردد که با توجه به نوع اصلی آن (Bear) خطای run-time صادر خواهد شد. اما به هرحال محدودیت ایجاد شده، جلوی خطاهایی که ممکن است در run-time اتفاق بیافتد را می‌گیرد). 
یک راه حل برای این موضوع، تعریف متد Wash به صورت جنریک و با constraint است:
class ZooCleaner
{
  public static void Wash<T> (Stack<T> animals) where T : Animal { ... }
}
با کد فوق می‌توان متد Wash را به صورت زیر فراخوانی نمود:
Stack<Bear> bears = new Stack<Bear>();
ZooCleaner.Wash(bears);
کامپایلر، ورژن جنریک متد Wash را کامپایل میکند. در این حالت میتوان با چک کردن نوع واقعی T و کست کردن به آن نوع، عملیات را بدون خطا انجام داد.
نکته: اگر reusable بودن مد نظر نبود، باید برای هر sub-type از Animal یک متد جداگانه Wash مینوشتیم (یکی برای Bear، یکی برای Camel،...).

راه حل دیگر این است که کلاس <Stack<T یک اینترفیس با پارامتر covariant پیاده سازی نماید که در ادامه به این مورد بازخواهیم گشت.

Arrays 
آرایه‌ها از covariance پشتیبانی می‌کنند. برای مثال:
Bear[] bears = new Bear[3];
Animal[] animals = bears; // OK
این مورد باعث ایجاد قابلیت استفاده مجدد می‌شود؛ به قیمت اینکه ممکن است چنین خطاهایی ایجاد شوند:
animals[0] = new Camel(); // Runtime error

Declaring a covariant type parameter  
از C# 4.0 و بالاتر، پارامترهای اینترفیسها و delegateها می‌توانند با استفاده از کلمه کلیدی out از covariance پشتیبانی کنند؛ یا به زبان ساده‌تر covariant گردند. در این صورت برخلاف آرایه‌ها از type safety اطمینان کامل خواهیم داشت.
برای نشان دادن این مورد، در کلاس <Stack<T اینترفیس زیر را پیاده سازی می‌کنیم:
public interface IPoppable<out T> { T Pop(); }
کلمه کلیدی out نشان می‌دهد که T فقط در موقعیت خروجی مورد استفاده واقع می‌گردد (برای مثال نوع برگشتی یک متد). این مورد سبب می‌شود تا پارامتر covariant باشد و کد زیر کامپایل گردد:
var bears = new Stack<Bear>();
bears.Push (new Bear());
// Bears implements IPoppable<Bear>. We can convert to IPoppable<Animal>:
IPoppable<Animal> animals = bears; // Legal
Animal a = animals.Pop();
در اینجا کامپایلر اجازه تبدیل bears را به animals می‌دهد. چرا که موردی که کامپایلر از آن جلوگیری می‌کرد (Push کردن Camel به Stack با اعضایی از جنس Bear) در اینجا نمی‌تواند رخ دهد. چرا که در اینجا پارامتر T فقط می‌تواند به عنوان خروجی استفاده گردد و امکان Push کردن وجود ندارد.

نکته: پارامترهای متدی که مزین به کلمه کلیدی out شده‌اند، واجد شرایط covariant بودن نمی‌باشند (به دلیل وجود محدودیتی در CLR).

با استفاده از کد زیر قابلیت استفاده مجددی که در ابتدا بحث کردیم فراهم می‌شود:
public class ZooCleaner
{
 public static void Wash (IPoppable<Animal> animals) { ... } //cast covariantly to solve the reusability problem 
}

نکته: Covariance (و contravariance) فقط در موارد تبدیل ارجاعی کار می‌کنند (نه تبدیل boxing). بنابراین اگر متدی داشته باشیم که دارای پارامتری از جنس IPoppa
<ble<object باشد، امکان فراخوانی آن متد با ورودی از جنس <IPoppable<string وجود دارد؛ اما پاس دادن متغیر از جنس <IPoppable<int امکانپذیر نمی‌باشد.

Contravariance   
در تعریف covaraince داشتیم:  A را در نظر بگیرید که قابل تبدیل به B باشد. در اینصورت X، دارای پارامتر کواریانس است اگر <X<A قابل تبدیل به <X<B باشد.  Contravariance 
زمانی است که تبدیل در جهت عکس صورت گیرد (تبدیل از <X<B به <X<A). این مورد فقط برای پارامترهای ورودی صحیح است و با کلمه کلیدی in تعیین می‌گردد. با استفاده از پیاده سازی اینترفیس:
public interface IPushable<in T> { void Push (T obj); }
می‌توانیم کد زیر را بنویسیم:
IPushable<Animal> animals = new Stack<Animal>();
IPushable<Bear> bears = animals; // Legal
bears.Push (new Bear());
هیچ عضوی از اینترفیس IPushable خروجی T را بر نمی‌گرداند و لذا با casting اشتباه، مواجه نخواهیم شد (برای نمونه از طریق این اینترفیس راهی برای Pop کردن نداریم).
توجه: کلاس <Stack<T هر دو اینترفیس <IPushable<T و <IPoppable<T را پیاده سازی کرده است (با وجود اینکه T هم out است و هم in). اما این مورد مشکلی ایجاد نمی‌کند. زیرا قبل از تبدیل، ارجاعی فقط به یکی از اینترفیسها صورت می‌گیرد (نه همزمان به هردو!). این مورد نشان می‌دهد که چرا class‌ها از پارامترهای variant پشتیبانی نمی‌کنند. 

برای مثال اینترفیس زیر را در نظر بگیرید:
public interface IComparer<in T>
{
// Returns a value indicating the relative ordering of a and b
  int Compare (T a, T b);
}
از آنجاییکه T در اینجا contravariant است می‌توان از <IComparer<object برای مقایسه دو string استفاده نمود:
var objectComparer = Comparer<object>.Default;
// objectComparer implements IComparer<object>
IComparer<string> stringComparer = objectComparer;
int result = stringComparer.Compare ("Hashem", "hashem");


برای مطالعه‌ی بیشتر
Covariant and Contravariant  
مطالب
استفاده از SQL-CE به کمک NHibernate

خلاصه‌ای را در مورد SQL Server CE قبلا در این سایت مطالعه‌ کرده‌اید. در ادامه خلاصه‌ای کاربردی را از تنظیمات و نکات مرتبط به کار با SQL-CE به کمک NHibernate ملاحظه خواهید نمود:

1) دریافت SQL-CE 4.0


همین مقدار برای استفاده از SQL-CE 4.0 به کمک NHibernate کفایت می‌کند و حتی نیازی به نصب سرویس پک یک VS 2010 هم نیست.

2) ابزار سازی جهت ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی SQL-CE

using System;
using System.IO;

namespace NHibernate.Helper.DbSpecific
{
public class SqlCEDbHelper
{
const string engineTypeName = "System.Data.SqlServerCe.SqlCeEngine, System.Data.SqlServerCe";

/// <summary>
/// note: this method will delete existing db and then creates a new one.
/// </summary>
/// <param name="filename"></param>
/// <param name="password"></param>
public static void CreateEmptyDatabaseFile(string filename, string password = "")
{
if (File.Exists(filename))
File.Delete(filename);

var type = System.Type.GetType(engineTypeName);
var localConnectionString = type.GetProperty("LocalConnectionString");
var createDatabase = type.GetMethod("CreateDatabase");

var engine = Activator.CreateInstance(type);

string connectionStr = string.Format("Data Source='{0}';Password={1};Encrypt Database=True", filename, password);
if (string.IsNullOrWhiteSpace(password))
connectionStr = string.Format("Data Source='{0}'", filename);

localConnectionString.SetValue(
obj: engine,
value: connectionStr,
index: null);
createDatabase.Invoke(engine, new object[0]);
}

/// <summary>
/// use this method to compact or encrypt existing db or decrypt it to a new db with all records
/// </summary>
/// <param name="sourceConnection"></param>
/// <param name="destConnection"></param>
public static void CompactDatabase(string sourceConnection, string destConnection)
{
var type = System.Type.GetType(engineTypeName);
var engine = Activator.CreateInstance(type);

var localConnectionString = type.GetProperty("LocalConnectionString");
localConnectionString.SetValue(
obj: engine,
value: sourceConnection,
index: null);

var compactDatabase = type.GetMethod("Compact");
compactDatabase.Invoke(engine, new object[] { destConnection });
}
}
}

کلاس فوق، یک کلاس عمومی است و مرتبط به NHibernate نیست و در همه جا قابل استفاده است.
متد CreateEmptyDatabaseFile یک فایل بانک اطلاعاتی خالی با فرمت مخصوص SQL-CE را برای شما تولید خواهد کرد. به این ترتیب می‌توان بدون نیاز به ابزار خاصی، سریعا یک بانک خالی را تولید و شروع به کار کرد. در این متد اگر کلمه عبوری را وارد نکنید، بانک اطلاعاتی رمزنگاری شده نخواهد بود و اگر کلمه عبور را وارد کنید، دیتابیس اولیه به همراه کلیه اعمال انجام شده بر روی آن در طول زمان، با کمک الگوریتم AES به صورت خودکار رمزنگاری خواهند شد. کل کاری را هم که باید انجام دهید ذکر این کلمه عبور در کانکشن استرینگ است.
متد CompactDatabase، یک متد چند منظوره است. اگر بانک اطلاعاتی SQL-CE رمزنگاری نشده‌ای دارید و می‌خواهید کل آن‌را به همراه تمام اطلاعات درون آن رمزنگاری کنید، می‌توانید جهت سهولت کار از این متد استفاده نمائید. آرگومان اول آن به کانکشن استرینگ بانکی موجود و آرگومان دوم به کانکشن استرینگ بانک جدیدی که تولید خواهد شد، اشاره می‌کند.
همچنین اگر یک بانک اطلاعاتی SQL-CE رمزنگاری شده دارید و می‌خواهید آن‌را به صورت یک بانک اطلاعاتی جدید به همراه تمام رکوردهای آن رمزگشایی کنید، باز هم می‌توان از این متد استفاده کرد. البته بدیهی است که کلمه عبور را باید داشته باشید و این کلمه عبور جایی درون فایل بانک اطلاعاتی ذخیره نمی‌شود. در این حالت در کانکشن استرینگ اول باید کلمه عبور ذکر شود و کانکشن استرینگ دوم نیازی به کلمه عبور نخواهد داشت.

فرمت کلی کانکشن استرینگ SQL-CE هم به شکل زیر است:

Data Source=c:\path\db.sdf;Password=1234;Encrypt Database=True

البته این برای حالتی است که قصد داشته باشید بانک اطلاعاتی مورد استفاده را رمزنگاری کنید یا از یک بانک اطلاعاتی رمزنگاری شده استفاده نمائید. اگر بانک اطلاعاتی شما کلمه عبوری ندارد، ذکر Data Source=c:\path\db.sdf کفایت می‌کند.

این کلاس هم از این جهت مطرح شد که NHibernate می‌تواند ساختار بانک اطلاعاتی را بر اساس تعاریف نگاشت‌ها به صورت خودکار تولید و اعمال کند، «اما» بر روی یک بانک اطلاعاتی خالی SQL-CE از قبل تهیه شده (در غیراینصورت خطای The database file cannot be found. Check the path to the database را دریافت خواهید کرد).

نکته:
اگر دقت کرده باشید در این کلاس engineTypeName به صورت رشته ذکر شده است. چرا؟
علت این است که با ذکر engineTypeName به صورت رشته، می‌توان از این کلاس در یک کتابخانه عمومی هم استفاده کرد، بدون اینکه مصرف کننده نیازی داشته باشد تا ارجاع مستقیمی را به اسمبلی SQL-CE به برنامه خود اضافه کند. اگر این ارجاع وجود داشت، متدهای یاد شده کار می‌کنند، در غیراینصورت در گوشه‌ای ساکت و بدون دردسر و بدون نیاز به اسمبلی خاصی برای روز مبادا قرار خواهند گرفت.


3) ابزار مرور اطلاعات بانک اطلاعاتی SQL-CE

با استفاده از management studio خود SQL Server هم می‌شود با بانک‌های اطلاعاتی SQL-CE کار کرد، اما ... اینبار برخلاف نگارش کامل اس کیوال سرور، با یک نسخه‌ی بسیار بدوی، که حتی امکان rename فیلدها را هم ندارد مواجه خواهید شد. به همین جهت به شخصه برنامه SqlCe40Toolbox را ترجیح می‌دهم و اطمینان داشته باشید که امکانات آن برای کار با SQL-CE از امکانات ارائه شده توسط management studio مایکروسافت، بیشتر و پیشرفته‌تر است!



4) تنظیمات NHibernate جهت کار با SQL-CE

الف) پس از نصب SQL-CE ، فایل‌های آن‌را در مسیر C:\Program Files\Microsoft SQL Server Compact Edition\v4.0 می‌توان یافت. درایور ADO.NET آن هم در مسیر C:\Program Files\Microsoft SQL Server Compact Edition\v4.0\Desktop قرار دارد. بنابراین در ابتدا نیاز است تا ارجاعی را به اسمبلی System.Data.SqlServerCe.dll به برنامه خود اضافه کنید (نام پوشه desktop آن هم غلط انداز است. از این جهت که نگارش 4 آن، به راحتی در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی ASP.Net بدون مشکل قابل استفاده است).
نکته مهم: در این حالت NHibernate قادر به یافتن فایل درایور یاد شده نخواهد بود و پیغام خطای «Could not create the driver from NHibernate.Driver.SqlServerCeDriver» را دریافت خواهید کرد. برای رفع آن، اسمبلی System.Data.SqlServerCe.dll را در لیست ارجاعات برنامه یافته و در برگه خواص آن، خاصیت «Copy Local» را true کنید. به این معنا که NHibernate این اسمبلی را در کنار فایل اجرایی برنامه شما جستجو خواهد کرد.

ب) مطلب بعد، تنظیمات ابتدایی NHibernate‌ است جهت شناساندن SQL-CE . مابقی مسایل (نکات mapping، کوئری‌ها و غیره) هیچ تفاوتی با سایر بانک‌های اطلاعاتی نخواهد داشت و یکی است. به این معنا که اگر برنامه شما از ویژگی‌های خاص بانک‌های اطلاعاتی استفاده نکند (مثلا اگر از رویه‌های ذخیره شده اس کیوال سرور استفاده نکرده باشد)، فقط با تغییر کانکشن استرینگ و معرفی dialect و driver جدید، به سادگی می‌تواند به یک بانک اطلاعاتی دیگر سوئیچ کند؛ بدون اینکه حتی بخواهید یک سطر از کدهای اصلی برنامه خود را تغییر دهید.



تنها نکته جدید آن این متد است:

private Configuration getConfig()
{
var configure = new Configuration();
configure.SessionFactoryName("BuildIt");

configure.DataBaseIntegration(db =>
{
db.ConnectionProvider<DriverConnectionProvider>();
db.Dialect<MsSqlCe40Dialect>();
db.Driver<SqlServerCeDriver>();
db.KeywordsAutoImport = Hbm2DDLKeyWords.AutoQuote;
db.IsolationLevel = IsolationLevel.ReadCommitted;
db.ConnectionString = ConnectionString;
db.Timeout = 10;

//for testing ...
db.LogFormattedSql = true;
db.LogSqlInConsole = true;
});

return configure;
}

که در آن نحوه تعریف MsSqlCe40Dialect و SqlServerCeDriver مشخص شده است.

نکته حاشیه‌ای!
در این مثال primary key از نوع identity تعریف شده و بدون مشکل کار کرد. همین را اگر با EF تست کنید، این خطا را دریافت می‌کنید: «Server-generated keys and server-generated values are not supported by SQL Server Compact». بله، EF نمی‌تواند با primary key از نوع identity حین کار با SQL-CE کار کند. برای رفع آن توصیه شده است که از Guid استفاده کنید!

نکته تکمیلی:
استفاده از Dialect سفارشی در NHibernate


نکته پایانی!
و در پایان باید اشاره کرد که SQL-CE یک بانک اطلاعاتی نوشته شده با دات نت نیست (با CPP نوشته شده است و نصب آن هم نیاز به ران تایم به روز VC را دارد). به این معنا که جهت سیستم‌های 64 بیتی و 32 بیتی باید نسخه مناسب آن‌را توزیع کنید. یا اینکه Target platform پروژه جاری دات نت خود را بر روی X86 قرار دهید (نه بر روی Any CPU پیش فرض) و در این حالت تنها یک نسخه X86 بانک اطلاعاتی SQL-CE و همچنین برنامه خود را برای تمام سیستم‌ها توزیع کنید.

مطالب
متغیرها در ES 6
در ES 6 تغییراتی جهت ساده سازی خواندن، نوشتن و همچنین بالا بردن امنیت متغیرها و پارامترها صورت گرفته‌اند، تا دیگر شاهد یک سری رفتارهای عجیب و غریب، در حین کار با متغیرهای جاوا اسکریپتی نباشیم.


واژه‌ی کلیدی let

تاکنون به کمک واژه‌ی کلیدی var امکان تعریف متغیرها در جاوا اسکریپت مهیا بودند. برای نمونه در مثال زیر، متغیر x داخل بدنه‌ی if با استفاده از var تعریف شده‌است:
var doWork = function(flag){
   if(flag){
     var x = 3;
   }
   return x;
};
در اینجا اگر متد doWork را با پارامتر true اجرا کنیم، خروجی 3  و اگر آن‌را با پارامتر false اجرا کنیم، خروجی undefined را دریافت خواهیم کرد:


زمانیکه از var استفاده می‌شود، برای یک متغیر دو نوع میدان دید را می‌توان متصور شد:
- اگر خارج از بدنه‌ی تابع تعریف شود، این متغیر عمومی خواهد بود.
- اگر داخل بدنه‌ی تابع تعریف شود، میدان دید آن محدود به همان بدنه‌ی تابع می‌شود. در این حالت چیزی به نام block scope بی‌مفهوم است. در متد doWork فوق، هرچند متغیر x داخل بدنه‌ی بلاک if تعریف شده‌است، اما این x در کل بدنه‌ی تابع در دسترس است و نه صرفا داخل بلاک if. این مورد تا پیش از ES 6 منشاء بسیاری از باگ‌ها بوده‌است.
بنابراین در اینجا چون x تعریف شده، میدان دیدی در سطح متد دارد، return x معتبر بوده و در حالت دریافت پارامتر true، مقدار 3 را بر می‌گرداند و در حالت false هم همچنان مقداری را دریافت خواهیم کرد و این مقدار undefined است (اما پیام خطای عدم دسترسی به x را دریافت نمی‌کنیم).
به این رفتار اصطلاحا hoisting می‌گویند. در این حالت موتور جاوا اسکریپت، تمام متغیرهای تعریف شده‌ی توسط var را به صورت ضمنی به ابتدای تعریف متد منتقل کرده و آن‌ها را در آن‌جا تعریف می‌کند. به همین جهت است که return x تعریف شده‌ی در انتهای متد، قابلیت دسترسی به x داخل بدنه‌ی if را دارد.

در ES 6 برای رفع این مشکل، واژه‌ی کلیدی جدیدی به نام let معرفی شده‌است و هدف آن مهیا کردن block scoping تعریف متغیرها است:
var doWork = function(flag){
    if(flag){
      let x = 3;
    }
    return x;
};
اینبار اگر متد doWork را با پارامتر true فراخوانی کنیم، به خروجی ذیل خواهیم رسید:


بله. همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار میدان دید x به if block تعریف شده‌ی در آن محدود گشته و دیگر خارج از آن مفهومی ندارد و تعریف نشده‌است. به همین جهت زمانیکه به return x می‌رسیم، پیام تعریف نشده بودن x را دریافت خواهیم کرد. برای اینکه قطعه کد فوق کار کند، نیاز است return x را به داخل بدنه‌ی قطعه‌ی if تعریف شده، انتقال داد.

این block scoping مهیا شده‌ی توسط let، با حلقه‌ی for نیز کار می‌کند:
var doWork = function(){
   for(let i = 0; i< 10; i++){
   }

   /* return i won't work */
  return 0;
};
در مثال فوق اگر return i را در انتهای متد قرار دهیم، با همان خطای Uncaught ReferenceError پیشین مواجه خواهیم شد؛ از این جهت که برخلاف var، متغیر تعریف شده‌ی با let، میدان دیدی در سطح قطعه و بلاک تعریف شده‌ی در آن دارد و در اینجا بلاک متغیر i همان حلقه‌ی for است.


یک نکته

مفهوم block scoping با تعریف {} معنا پیدا می‌کند. بنابراین می‌توانید یک قطعه‌ی دلخواه را با تعریف {} نیز مشخص کنید:

و یا در مثال ذیل چندین قطعه‌ی تو در تو را مشاهده می‌کنید:
let outer = 'I am so eccentric!'
{
  let inner = 'I play with neighbors in my block and the sewers'
  {
    let innermost = 'I only play with neighbors in my block'
  }
  // accessing innermost here would throw
}
// accessing inner here would throw
// accessing innermost here would throw
در اینجا میدان دید متغیرهای تعریف شده، محدود است به قطعه‌ی آن‌ها. به همین جهت است که نمی‌توان به متغیر innermost در خارج از بلاک آن دسترسی یافت.

نمونه‌ی دیگر آن تعریف یک متد داخل یک بلاک است:
{
  let _nested = 'secret'
  function nested () {
    return _nested
  }
}
console.log(nested())
اگر این قطعه کد را اجرا کنیم، به خطای ذیل خواهیم رسید:


در ES 6 نمی‌توان به متغیرهای تعریف شده‌ی توسط let داخل یک بلاک، در خارج از آن دسترسی یافت. اگر می‌خواهید سطح دسترسی به متد را افزایش دهید، نیاز است به شکل ذیل عمل کنید و متد را خارج از بدنه‌ی بلاک با سطح دسترسی بیشتری تعریف نمائید:
var nested;
{
  let _nested = 'secret'
  nested = function () {
    return _nested
  }
}
console.log(nested())
// <- 'secret'


واژه‌ی کلیدی const

در ES 6 برای ایجاد و مقدار دهی متغیرهای فقط خواندنی، واژه‌ی کلیدی const افزوده شده‌است. در اینجا const نیز مانند let دارای block scoping است.
doWork = function()
{
   const value = 10;
   value = 11;
   return value;
}
در این مثال ابتدا متغیر value به صورت یک ثابت تعریف شده‌است و سپس مقدار 11 به آن نسبت داده شده‌است. اگر آن‌را در کروم 47 اجرا کنید، از مقدار 11 صرفنظر شده و خروجی 10 را بازگشت می‌دهد. اما اگر آن‌را در فایرفاکس 43 اجرا کنید، خطای متناظر با ES 6 را بازگشت می‌دهد:


در ES 6، انتساب یک مقدار به یک const، پس از تعریف آن، منجر به بروز خطای syntax error خواهد شد. همچنین تعریف مجدد آن نیز چنین خطایی را سبب خواهد شد.

یک نکته
هر چند const سبب read only شدن یک متغیر می‌شود، اما آن‌را immutable نمی‌کند:
const items = { people: ['you', 'me'] }
items.people.push('test')
console.log(items)
با این خروجی:

همانطور که مشاهده می‌کنید، هنوز هم می‌توان به شیء تعریف شده، آیتمی را اضافه کرد (در اینجا test به آرایه‌ی people اضافه شده‌است).


آشنایی با مفهوم shadowing

همان مثال ابتدای بحث را در نظر بگیرید:
var doWork = function(flag){
   if(flag){
        let x = 10;
        var x = 3;
        return x;
   }
};
داخل بدنه‌ی if، متغیر x یکبار توسط let و بار دیگر توسط var تعریف شده‌است.  در این حالت خطای Uncaught SyntaxError: Identifier 'x' has already been declared را دریافت خواهیم کرد (اگر let اول را به var تغییر دهید، مشکلی نخواهد بود و برنامه کامپایل می‌شود). اما اگر let x را به پیش از متد انتقال دهیم، اینبار مثال کامپایل می‌شود و خروجی متد (doWork(true مساوی 3 خواهد بود:
let x = 10;
var doWork = function(flag){
    if(flag){
      var x = 3;
      return x;
   }
};
در این حالت x تعریف شده‌ی داخل بلاک توسط var (یا حتی let) مقدار x تعریف شده‌ی در بلاک بالاتر را مخفی می‌کند که به آن shadowing نیز می‌گویند. در این حالت اگر در خارج از متد doWork، به x دسترسی پیدا کنیم، مقدار آن همان 10 است.
مثال ذکر شده، با مثال ذیل که یک بلاک را توسط {} ایجاد کرده‌ایم، یکی است:
let x = 10;
{
   let x = 3;
   console.log(x);
}
console.log(x);


در اینجا نیز ابتدا مقدار 3 که مرتبط با بلاک داخلی است چاپ خواهد شد و سپس مقدار 10 که مرتبط است به بلاک خارجی‌تر.
مطالب
بررسی معادل‌های LINQ to Objects در TypeScript
اگر برنامه نویس NET. باشید، پس از مدتی کار با LINQ، در سایر زبان‌های دیگر نیز به دنبال این قابلیت فوق العاده‌ی functional یا تابعی خواهید گشت. در این مطلب، خلاصه‌ای از متدهای توکار جاوا اسکریپت را که می‌توانند معادل‌هایی برای متدهای LINQ to Objects دات نت باشند، بررسی خواهیم کرد.


تدارک ساختار ابتدایی این مطلب

در اینجا اینترفیسی را که بیانگر ساختار شیء شخص است، به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:
export interface Person {
  name: string;
  age: number;
}
سپس آرایه‌ای را بر اساس این شیء تدارک خواهیم دید:
export class LinqTestsComponent {

  people: Person[] = [
    { name: "User 4", age: 27 },
    { name: "User 5", age: 42 },
    { name: "User 6", age: 8 },
    { name: "User 1", age: 20 },
    { name: "User 2", age: 35 },
    { name: "User 3", age: 78 }
  ];

}
در ادامه تمام اعمال مدنظر را بر روی این آرایه انجام می‌دهیم.
همچنین سه متد ذیل را نیز برای لاگ کردن عنوان آزمایش، نمایش محتوای آرایه‌ی اصلی و نمایش نتیجه‌ی آزمایش، به این کلاس اضافه می‌کنیم:
  logTitle(title: string) {
    console.log(`%c${title}`, "background: #222; color: #bada55");
  }

  logOriginalArray() {
    console.log(`original this.people:${JSON.stringify(this.people)}`);
  }

  logResult(message: string, result: any) {
    console.log(`${message}:${JSON.stringify(result)}`);
  }


معادل متد Where در TypeScript

متد filter که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد Where، جهت فیلتر کردن عناصر بر اساس یک خاصیت، یا چندین خاصیت باشد:
  equivalentToWhere() {
    const youngerThan40 = this.people.filter(person => person.age < 40); // ECMAScript 5
    this.logResult("People younger than 40", youngerThan40);

    // Filtering on Multiple Criteria
    const youngsters = this.people.filter(
      person => person.age < 40 && person.name.toLocaleLowerCase().indexOf("user") !== -1);
    this.logResult("Users younger than 40", youngsters);
  }
با این خروجی
People younger than 40:[
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 6","age":8},
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35}
]

Users younger than 40:[
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 6","age":8},
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35}
]
در اینجا نحوه‌ی استفاده‌ی از arrow functions ES6 را نیز جهت ساده سازی تعریف callback متد filter مشاهده می‌کنید که نمایش آن بسیار شبیه به عبارات LINQ در دات نت است.


معادل متد Any در TypeScript

متد some که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد Any باشد. اگر یکی از عناصر آرایه، بر اساس شرط تعیین شده یافت شود، این متد مقدار true را باز می‌گرداند:
  equivalentToAny() {

    const anyUnder40 = this.people.some(person => person.age < 40); // ECMAScript 5
    this.logResult("Are any people under 40?", anyUnder40); // true

    // Filtering on Criteria Matching any Object Properties
    const filterBy = "user";
    const anyUsers = this.people.filter(person =>
      Object.keys(person).some(property => {
        let value = (<any>person)[property];
        if (typeof value === "string") {
          value = value.toLocaleLowerCase();
        }
        return value.toString().indexOf(filterBy) !== -1;
      })
    );
    this.logResult("anyUsers", anyUsers);
  }
با این خروجی:
Are any people under 40?:true
anyUsers:[
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 5","age":42},
{"name":"User 6","age":8},
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35},
{"name":"User 3","age":78}
]
در مثال اول، بررسی شده‌است که آیا شخصی با سن کمتر از 40 در این لیست وجود دارد؟
در مثال دوم، جستجویی بر روی تمام خواص شیء شخص انجام شده‌است. در اینجا توسط متد Object.keys، لیست خواص شیء یافت شده‌است. سپس بر روی این لیست توسط متد some، بررسی شده‌است که آیا خاصیت رشته‌ای وجود دارد که مساوی عبارت filterBy باشد؟ حاصل این بررسی به عنوان شرط متد filter جهت بازگشت آرایه‌ی متناظری از اشخاص یافت شده، استفاده شده‌است.


معادل متد ‍Contains در TypeScript

متد includes که جزو متدهای توکار ES7 است، می‌تواند معادلی برای متد Contains باشد و کار آن بررسی وجود عنصری در یک لیست است:
  equivalentToContains() {

    const searchElement: Person = { name: "User 4", age: 27 };
    const containsUser4 = this.people.includes(searchElement); // ECMAScript 2016 = ECMAScript 7
    this.logResult("Contains searchElement", containsUser4); // false -> only compares by reference and not by value.

    const indexOfUser4 = this.people.indexOf(searchElement); // ECMAScript 5
    this.logResult("indexOfUser4", indexOfUser4); // -1 -> only compares by reference and not by value.

    const stringifiedObj = JSON.stringify(searchElement);
    const includesUser4 = this.people.some(person => JSON.stringify(person) === stringifiedObj);
    this.logResult("includesUser4", includesUser4); // true -> compares by by value.
  }
در اینجا باید دقت داشت که اگر آرایه‌ی مدنظر رشته‌ای و یا عددی باشد، متد includes نتیجه‌ی مطلوبی را بازگشت می‌دهد. اما چون در اینجا وجود یک شیء را در لیست اشخاص بررسی می‌کنیم، این مقایسه بر اساس ارجاع عناصر خواهد بود و نتیجه‌ی نهایی یافت شدن آن، منفی است (شیء searchElement هیچ ارجاعی را در آرایه‌ی اشخاص ندارد، هرچند ظاهر آن شبیه به یکی از عناصر آن است). حتی متد indexOf نیز به همین صورت عمل می‌کند.
یکی از روش‌های مقایسه‌ی بر اساس تمام مقادیر خواص یک شیء، استفاده از متد JSON.stringify است که اگر آن‌را با متد some ترکیب کنیم، می‌توان به نتیجه‌ی مطلوبی رسید:
Contains searchElement:false
indexOfUser4:-1
includesUser4:true


معادل متد ‍All در TypeScript

متد every که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد All باشد و کار آن بررسی صحت شرط اعمالی، بر روی تک تک عناصر لیست است. اگر این بررسی با موفقیت صورت گرفت، مقدار true را بازگشت می‌دهد:
  equivalentToAll() {
    const allUnder30 = this.people.every(person => person.age < 30); // ECMAScript 5
    this.logResult("Are all people under 30?", allUnder30); // false
  }
با این خروجی:
 Are all people under 30?:false


معادل متدهای First و FirstOrDefault در TypeScript

می‌توان از متدهای filter و یا find بومی ES5 و ES 6 برای شبیه سازی متدهای First  (یافتن اولین عنصر درخواستی در یک لیست) و  FirstOrDefault استفاده کرد:
  equivalentToFirstOrDefault() {
    const vahidOrDefault = this.people.filter(item => item.name === "Vahid")[0] || null; // ECMAScript 5
    this.logResult("vahidOrDefault", vahidOrDefault);

    const user1OrDefault = this.people.find(item => item.name === "User 1") || null; // ECMAScript 2015 = ECMAScript 6
    this.logResult("user1OrDefault", user1OrDefault);
  }
متد filter، در صورت برآورده نشدن شرط آن، یک آرایه‌ی خالی را بازگشت می‌دهد که مقدار [0] آن، undefined است. بنابراین ترکیب آن با null ||، سبب بازگشت نال، در صورت خالی بودن آرایه می‌شود؛ یا همان حالت OrDefault (یا بازگشت مقدار پیش فرض، یا نال در اینجا). متد find نیز در صورت نیافتن عنصر درخواستی، مقدار undefined را بازگشت می‌دهد.


معادل متد FindIndex در TypeScript

متد findIndex که جزو متدهای توکار ES6 است، می‌تواند معادلی برای متد FindIndex در جهت یافتن ایندکس عنصری در یک لیست، بر اساس شرط درخواستی، باشد.
  equivalentToFindIndex() {
    const index = this.people.findIndex(person => person.age === 8); // ECMAScript 2015 = ECMAScript 6
    this.logResult("index of the user with age 8", index)
  }
با این خروجی:
 index of the user with age 8:2


معادل متد Select در TypeScript

متد map که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد Select، برای تغییر شکل نهایی خروجی یک لیست باشد:
  equivalentToSelect() {
    const names = this.people.map(person => person.name); // ECMAScript 5
    this.logResult("Selected the names of people", names);
  }
برای مثال در اینجا در لیست اشخاص، تنها خاصیت name آن‌ها، انتخاب و بازگشت داده شده‌است:
 Selected the names of people:["User 4","User 5","User 6","User 1","User 2","User 3"]


معادل متد Aggregate در TypeScript

متد reduce که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند شبیه به متد Aggregate عمل کند و لیستی از عناصر را به یک مقدار کاهش دهد:
  equivalentToAggregate() {
    // ECMAScript 5
    const aggregate = this.people.reduce((person1, person2) => {
      return { name: "", age: person1.age + person2.age };
    });
    this.logResult("Aggregate age", aggregate.age); // { age: 210 }
  }
با این خروجی:
 Aggregate age:210


معادل متد ForEach در TypeScript

متد forEach که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد ForEach باشد که روشی functional برای پیمودن عناصر یک لیست است:
  equivalentToForEach() {
    // ECMAScript 5
    this.people.forEach(person => {
      this.logResult("person", person);
    });
  }
با این خروجی:
 person:{"name":"User 4","age":27}
 person:{"name":"User 5","age":42}
 person:{"name":"User 6","age":8}
 person:{"name":"User 1","age":20}
 person:{"name":"User 2","age":35}
 person:{"name":"User 3","age":78}


معادل متد OrderBy در TypeScript

متد sort که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند معادلی برای متد OrderBy باشد که جهت مرتب سازی عناصر یک لیست از آن استفاده می‌شود:
    // ECMAScript 5
    let orderedByAgeAscending = this.people.sort((person1, person2) => {
      const a = person1.age;
      const b = person2.age;
      return a > b ? 1 : -1;
    });
    this.logResult("Ordered by age ascending", orderedByAgeAscending);
متد sort یک callback را می‌پذیرد و هر بار دو آیتم در حال مرتب سازی را به آن ارسال می‌کند. در این حالت اگر خروجی این callback:
 - مساوی صفر باشد، تغییری را به وجود نمی‌آورد.
 - کمتر از صفر باشد، اولین عنصر را قبل از دومین عنصر قرار می‌دهد.
 - بیشتر از صفر باشد، دومین عنصر را پس از اولین عنصر قرار می‌دهد.

منطق مقایسه‌ی فوق را به صورت ذیل نیز می‌توان خلاصه کرد:
    orderedByAgeAscending = this.people.sort((person1, person2) => person1.age - person2.age);
    this.logResult("Ordered by age ascending", orderedByAgeAscending);
با این خروجی:
Ordered by age ascending:[
{"name":"User 6","age":8},
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 2","age":35},
{"name":"User 5","age":42},
{"name":"User 3","age":78}
]
و یا اگر بخواهیم این لیست را بر اساس نام اشخاص مرتب سازی کنیم، به منطق ذیل خواهیم رسید:
    const orderedByName = this.people.sort((person1, person2) => {
      // name1.localeCompare(name2) // is case insensitive
      // or use toUpperCase() to ignore character casing
      const name1 = person1.name.toUpperCase();
      const name2 = person2.name.toUpperCase();
      return name1 > name2 ? 1 : -1;
    })
    this.logResult("Ordered by name", orderedByName);
    this.logOriginalArray();
با این خروجی:
Ordered by name:[
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35},
{"name":"User 3","age":78},
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 5","age":42},
{"name":"User 6","age":8}
]

original this.people:[
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35},
{"name":"User 3","age":78},
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 5","age":42},
{"name":"User 6","age":8}
]
نکته‌ی مهم: همانطور که ملاحظه می‌کنید، متد sort نه فقط یک خروجی مرتب شده را بازگشت داده‌است، بلکه اصل آرایه را نیز درجا مرتب سازی کرده‌است و ترتیب عناصر این آرایه، دیگر با آرایه‌ی قبلی و اصلی یکی نیست.


امکان ترکیب زنجیروار متدهای کار بر روی لیست‌ها در TypeScript

همانند LINQ، در اینجا نیز می‌توان متدهای فوق را به صورت زنجیروار بر روی یک لیست فراخوانی و اجرا کرد:
  chainFunctionCalls() {
    const namesOfPeopleOver30OrderedDesc =
      this.people
        .filter(person => person.age > 30)
        .map(person => person.name)
        .sort((name1, name2) => {
          // name1.localeCompare(name2) // is case insensitive
          // or use toUpperCase() to ignore character casing
          name1 = name1.toUpperCase();
          name2 = name2.toUpperCase();
          return name2 > name1 ? 1 : -1;
        });
    this.logResult("the names of all people over 30 ordered by name descending", namesOfPeopleOver30OrderedDesc);
  }
با این خروجی:
 the names of all people over 30 ordered by name descending:["User 5","User 3","User 2"]
در اینجا ابتدا اشخاص بالای 30 سال فیلتر شده‌اند. سپس فقط خاصیت رشته‌ای نام آن‌ها انتخاب شده‌است و در آخر این نام‌ها به صورت نزولی مرتب شده‌اند.


معادل متد Skip در TypeScript

متد splice که جزو متدهای توکار ES5 است، می‌تواند شبیه به متد Skip عمل کند. این متد آرایه‌ای را بازگشت می‌دهد که حاوی عناصری است که پس از تعداد ذکر شده، در آرایه‌ی اصلی وجود دارند:
  equivalentToSkip() {
    const skip2 = this.people.splice(2); // ECMAScript 5
    this.logResult("skip2 -> the deleted elements", skip2);
    this.logOriginalArray();
  }
با این خروجی:
skip2 -> the deleted elements:[
{"name":"User 3","age":78},
{"name":"User 4","age":27},
{"name":"User 5","age":42},
{"name":"User 6","age":8}
]

original this.people:[
{"name":"User 1","age":20},
{"name":"User 2","age":35}
]
کار واقعی متد splice، حذف عناصر باقیمانده‌ی در آرایه‌است و خروجی آن دقیقا لیست موارد حذف شده‌است. به همین جهت است که در نتیجه‌ی فوق، اکنون آرایه‌ی اصلی تنها دارای دو عضو باقیمانده است (و دیگر با آرایه‌ی اصلی و ابتدایی یکی نیست).