مطالب
مدیریت کوکی ها با jQuery
در گذشته نه چندان دور، کوکی‌ها نقش اصلی را در مدیریت کاربران ، و ذخیره اطلاعات کاربران ایفا می‌کردند. ولی بعد از کشف شدن باگ امنیتی ( که ناشی از اشتباه برنامه نویس بود ) در کوکی ها، برای مدتی کنار گذاشته شدند و اکثر اطلاعات کاربران در session  های سمت سرور ذخیره می‌شد.
ذخیره اطلاعات زیاد و نه چندان مهم کاربران در session  های سمت سرور ، بار زیادی را به سخت افزار تحمیل می‌کرد. بعد از این، برنامه نویسان به سمتی استفاده متعادل از هرکدام این‌ها ( کوکی و سشن) رفتند.
اکثر دوستان با مدیریت سمت سرور کوکی‌ها آشنایی دارند ، بنده قصد دارم در اینجا با استفاده از یک پلاگین جی کوئری مدیریت کوکی‌ها را نمایش دهم.
در این برنامه ما از پلاگی jQuery.cookie استفاده می‌کنیم که شما می‌توانید با مراجعه به صفحه این پلاگین اطلاعات کاملی از این پلاگین به دست بیاورید.
کار با این پلاگین بسیار ساده است.
ابتدا فایل پلاگین را به صفحه خودتون اضافه می‌کنید.
<script src="/path/to/jquery.cookie.js"></script>
حالا خیلی راحت می‌توانید با این دستور یک مقدار را در کوکی قرار دهید.
$.cookie('the_cookie', 'the_value');
و برای گرفتن کوکی نوشته شده هم به این صورت عمل می‌کنید.
$.cookie('the_cookie'); // => "the_value"
همان طور که دیدید کار بسیار ساده ای است. ولی قدرت این پلاگین در option  هایی است که در اختیار ما قرار می‌دهد.
مثلا شما می‌توانید انتخاب کنید این کوکی برای چند روز معتبر باشد ، و یا اطلاعات را به صورت json ذخیره و بازیابی کنید، و حتی option  های دیگری برای بحث امنیت کوکی شما.
برای درک بهتر  از قطعه کدی که کمی پیچیده‌تر از مثال منبع است، استفاده می‌کنیم.

به کد زیر توجه کنید :
JavaScript :
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $('#write').click(function () {
                $.cookie('data', '{"iri":"Iran","usa":"United States"}', { expires: 365, json: true });
                alert('Writed');
            });

            $('#show').click(function () {
                var obj = jQuery.parseJSON($.cookie('data'));
                alert(obj.iri);
            });

            $('#remove').click(function () {
                $.removeCookie('data');
            });
        })
    </script>
HTML :
<body>
    <a href="#" id="write">Write</a>
    <br />
    <a href="#" id="show">Show</a>
    <br />
    <a href="#" id="remove">Remove</a>
</body>
در اینجا ما سه لینک داریم که هر کدام برای ما عملی را نمایش میدهند.
توضیحات کد :
            $('#write').click(function () {
                $.cookie('data', '{"iri":"Iran","usa":"United States"}', { expires: 365, json: true });
                alert('Writed');
            });

با کلیک بر روی لینک Write کوکی data با مقدار مشخص پر می‌شود.
دقت داشته باشید که این مقدار از نوع json انتخاب شده است و در انتها نیز این را مشخص کرده ایم ، همچنین اعلام کرده ایم که این کوکی برای 365 روز معتبر است.
حالا مرورگر خودتان را ببندید و دوباره باز کنید.
این بار بر روی Show کلیک می‌کنیم :
            $('#show').click(function () {
                var obj = jQuery.parseJSON($.cookie('data'));
                alert(obj.iri);
با کلیک بر روی لینک Show  مقدار از کوکی خوانده می‌شود و نمایش داده می‌شود. دقت کنید ، به دلیل اینکه مقدار ذخیره شده ما از نوع json  است باید دوباره این مقدار را pars کنیم تا به مقادیر property آن دسترسی داشته باشیم.
همچنین شما می‌توانید خیلی راحت کوکی ساخته شده را از بین ببرید :
            $('#remove').click(function () {
                $.removeCookie('data');
            });
و یا این که کوکی را برابر null قرار دهید.
نکته ای که باید رعایت کنید و در این مثال هم نیامده است ، این است که ، هنگامی که شما می‌خواهید object ی که با کد تولید کرده اید در کوکی قرار بدهید ، باید از متد JSON.stringify  استفاده کنید و مقدار را به این صورت در کوکی قرار دهید.
$.cookie('data', JSON.stringify(jsonobject), { expires: 365, json: true });
که در اینجا jsonobject ، ابجکتی است که شما تولید کرده اید و قصد ذخیره آن را دارید.
من از این امکان در نسخه بعدی این پروژه استفاده کرده ام ، و به کمک این پلاگین ساده اما مفید ، وب سایت هایی که کاربر نتایج آن را مشاهده کرده است در کوکی کاربر ذخیره می‌کنم تا در مراجعه بعدی میزان تغییرات رنکینگ‌های وب سایت ای در خواست شده را ، به کاربر نمایش دهم. نسخه بعد all-ranks.com تا آخر هفته آینده در سرور اختصاصی ( و نه این هاست رایگان (!)) قرار می‌گیرد و به مرور قسمت هایی که در این پروژه پیاده سازی شده (پلاگین‌های جی کوئری و کد‌های سرور ) در اینجا شرح می‌دهم.
امیدوارم تونسته باشم مطلب مفید و مناسبی  به شما دوستان عزیزم انتقال بدم. 
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟
پیشنیازها
- «با HttpHandler بیشتر آشنا شوید»
یکی از بزرگترین تغییرات ASP.NET Core نسبت به نگارش‌های قبلی آن، مدیریت HTTP pipeline آن است. به عنوان یک توسعه دهنده‌ی ASP.NET به طور قطع با مفاهیمی مانند HttpHandler و HttpModules آشنایی دارید و ... هر دوی این‌ها با نگارش جدید ASP.NET حذف و با مفهوم جدیدی به نام Middleware جایگزین شده‌اند.
 - HttpHandlerها عموما مبتنی بر پسوندهای فایل‌ها عمل می‌کنند. برای نمونه، رایج‌ترین آن‌ها ASP.NET page handler است که هرگاه درخواستی، ختم شده‌ی به پسوند aspx، به موتور ASP.NET Web forms وارد شد، به این page handler، جهت پردازش نهایی هدایت می‌شود. محل تنظیم آن‌ها نیز در فایل web.config است.
 - HttpModuleها مبتنی بر رخدادها عمل می‌کنند. HttpModuleها به عنوان جزئی از request pipeline عمل کرده و دسترسی کاملی دارند به رخدادهای طول عمر درخواست رسیده. آن‌ها را می‌توان توسط فایل‌های global.asax و یا web.config تنظیم کرد.
 - MiddleWareها را که جزئی از طراحی OWIN نیز هستند، می‌توان به عنوان کامپوننت‌های کوچکی از برنامه که قابلیت یکپارچه شدن با HTTP request pipeline را دارند، درنظر گرفت. عملکرد آن‌ها ترکیبی است از هر دوی HttpHandler و HttpModule‌ها که در نگارش‌های قبلی ASP.NET مورد استفاده بودند. از MiddleWareها می‌توان برای پیاده سازی اعمال مختلفی جهت پردازش درخواست‌های رسیده مانند اعتبارسنجی، کار با سشن‌ها، ثبت وقایع سیستم، مسیریابی و غیره استفاده کرد. OWIN یا Open Web Interface for .NET به توسعه دهنده‌ها امکان غیروابسته کردن برنامه‌ی ASP.NET خود را از وب سرور مورد استفاده می‌دهد. به علاوه OWIN امکان پلاگین نویسی اجزای مختلف برنامه را بدون وابسته کردن آن‌ها به یکدیگر فراهم می‌کند. برای مثال می‌توان یک پلاگین logger را تهیه کرد تا اطلاعات مختلفی را از درخواست‌های رسیده ثبت کند.



مواردی که با ارائه‌ی ASP.NET Core 1.0 حذف شده‌اند

- System.Web: یکی از اهداف اصلی OWIN، مستقل کردن برنامه‌ی وب، از هاست آن است تا بتوان از وب سرورهای بیشتری استفاده کرد. System.Web انحصارا برای IIS طراحی شده بود و در این نگارش دیگر وجود خارجی ندارد.
- HttpModules: با Middlewareها جایگزین شده‌اند.
- HttpHandlers: البته HttpHandlers از زمان ارائه‌ی اولین نگارش ASP.NET MVC، در چندین سال قبل منسوخ شدند. زیرا پردازش صفحات وب در ASP.NET MVC برخلاف وب فرم‌ها، از فایل‌هایی با پسوندهای خاص شروع نمی‌شوند و نقطه‌ی آغازین آن‌ها، اکشن متدهای کنترلرها است.
- فایل global.asax: با حذف شدن HttpModules، دیگر ضرورتی به وجود این فایل نیست.


شباهت‌های بینMiddleware و HttpModuleها

همانند HttpModuleها، Middlewareها نیز به ازای هر درخواست رسیده اجرا می‌شوند و از هر دو می‌توان جهت تولید response ایی خاص استفاده کرد.


تفاوت‌های بینMiddleware و HttpModuleها

- عموما HttpModule از طریق web.config و یا فایل global.asax تنظیم می‌شوند. اما Middlewareها تنها از طریق کد و در فایل Startup.cs برنامه‌های ASP.NET Core 1.0 قابل معرفی هستند.
- به عنوان یک توسعه دهنده، کنترلی را بر روی ترتیب اجرای انواع و اقسام HttpModuleها نداریم. این مشکل در Middlewareها برطرف شده و اکنون ترتیب اجرای آن‌ها، دقیقا مطابق ترتیب افزوده شدن و تعریف آن‌ها در فایل Startup.cs است.
- ترتیب اجرای HttpModuleها هرچه که باشد، برای حالت‌های request و response یکی است. اما ترتیب اجرای Middlewareهای مخصوص response، عکس ترتیب اجرای Middlewareهای مخصوص request هستند (تصویر ذیل).
- HttpModuleها را صرفا جهت اتصال کدهایی به رخدادهای طول عمر برنامه می‌توان طراحی کرد؛ اما Middleware مستقل هستند از این رخدادها.
- HttpModuleها به System.Web وابسته‌اند؛ برخلاف Middlewareها که وابستگی به هاست خود ندارند.



Middleware‌های توکار ASP.NET Core 1.0

ASP.NET Core 1.0 به همراه تعدادی Middleware توکار است؛ مانند:
- Authentication: جهت پشتیبانی از اعتبارسنجی
- CORS: برای فعال سازی Cross-Origin Resource Sharing
- Routing: جهت تعریف و محدود سازی مسیریابی‌های برنامه
- Session: برای پشتیبانی و مدیریت سشن‌های کاربران
- Diagnostics: پشتیبانی از صفحات خطا و اطلاعات زمان اجرای برنامه
و مواردی دیگر که برای توزیع فایل‌های استاتیک و یا مرور محتویات پوشه‌ها و امثال آن‌ها طراحی شده‌اند که در طی این مطلب و همچنین مطالب آتی، آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

یک مثال: اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 را در ویژوال استودیو ایجاد کنید، این پروژه قادر نیست حتی فایل‌های استاتیک مانند تصاویر، فایل‌های پیش فرض مانند index.html و یا قابلیت مرور ساده‌ی فایل‌های موجود در یک پوشه را ارائه دهد (حتی اگر به آن‌ها نیازی نداشته باشید).
طراحی این نگارش از ASP.NET، مبتنی است بر سبک وزن بودن و ماژولار بودن. هر قابلیتی را که نیاز دارید، باید middleware آن‌را نیز خودتان به صورت صریح اضافه کنید و یا در غیر اینصورت فعال نیست. برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که HTTP Module‌های از سشن گرفته تا اعتبارسنجی و غیره، همگی به صورت پیش فرض در فایل Web.Config فعال بودند؛ مگر اینکه آن‌ها را به صورت دستی حذف می‌کردید.



ثبت و فعال سازی اولین Middleware

در ادامه‌ی تکمیل و معرفی برنامه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0، قصد داریم یک Middleware توکار را به نام Welcome Page، بجای نمایش سطر Hello world پیش فرض این برنامه، ثبت و فعال سازی کنیم. این Middleware ویژه، در اسمبلی به نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics قرار دارد. اگر فایل project.json پیش فرض این پروژه را باز کنید، این اسمبلی به صورت پیش فرض در آن ثبت و معرفی شده‌است:
{
    "dependencies": {
        "Microsoft.NETCore.App": {
            "version": "1.0.0",
            "type": "platform"
        },
        "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0"
    },
بنابراین هم اکنون بسته‌ی نیوگت آن نیز به پروژه‌ی جاری اضافه شده و قابل استفاده است. در غیراینصورت همانطور که در قسمت قبل در مطلب «نقش فایل project.json» عنوان شد، می‌توان بر روی گره references کلیک راست کرده و سپس از منوی ظاهر شده،‌گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کرد. سپس، ابتدا برگه‌ی browse را انتخاب کنید و در اینجا نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics را جستجو کرده و در آخر آن‌را نصب کنید.
پس از اطمینان حاصل کردن از نصب بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Diagnostics، اکنون جهت معرفی Middleware توکار Welcome Page ، فایل Startup.cs را گشوده و کدهای آن‌را به نحو ذیل تغییر  دهید:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
 
namespace Core1RtmEmptyTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }
 
        public void Configure(IApplicationBuilder app)
        {
            app.UseWelcomePage();
 
            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
            });
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی ثبت این middleware را با افزودن آن به IApplicationBuilder تزریق شده‌ی توسط OWIN، به کمک متد الحاقی UseWelcomePage مشاهده می‌کنید.
به علاوه middleware دومی را نیز با متد الحاقی Run مشاهده می‌کنید. به این نوع middlewareهای خاص، اصطلاحا terminal middleware می‌گویند. از این جهت که درخواستی را دریافت و یک response را تولید می‌کنند و کار همینجا خاتمه می‌یابد و زنجیره‌ی پردازشی middlewareها ادامه نخواهد یافت. در اینجا پارامتر context آن از نوع HttpContext است و باید دقت داشت، زمانیکه کار نوشتن در Response، در اینجا انجام شد، اگر پس از متد Run یک Middleware دیگر را ثبت کنید، هیچگاه اجرا نخواهد شد.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:


welcome page نیز یک terminal middleware است. به همین جهت middleware بعدی ثبت شده‌ی در اینجا یا همان متد Run، دیگر اجرا نخواهد شد.

در قسمت‌های بعدی، تعداد بیشتری از Middlewareهای توکار ASP.NET Core 1.0 را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
Performance در AngularJS 1.x قدم ششم
موضوع این مقاله استفاده مستقیم از توابع و عملیات محاسباتی برای Binding در View می‌باشد که در پروژه‌های بزرگ که حجم المنت‌ها در صفحه زیاد است عملکردی منفی در Performance دارد که قابل چشم پوشی نیست. برای اینکه این مورد ملموس باشد بنده مثالی را آماده کرده‌ام که هدف آن بیشتر درک درست شما از این موضوع است.
کد زیر را مشاهده کنید:
<input type="text" ng-model="newItemTitle">
<button type="button" ng-click="add()">افزودن</button>
<ul>
     <li ng-repeat="item in items">{{item.title}}</li>
</ul>
<div ng-show="showMSG()">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
و قسمت Controller:
$scope.newItemTitle='';           

$scope.add=function(){
     $scope.items.push({
          title:$scope.newItemTitle
     });
}

$scope.items=[
     {title:'اردبیل'},
     {title:'تهران'},
     {title:'اصفهان'},
     {title:'شیراز'},
     {title:'مشهد'},
];  

$scope.showMSG=function(){
     return $scope.items.length>10;
}
 همانطور که مشاهده میکنید این کد یک مثال ساده است که شامل لیست استانها و قسمتی برای افزودن استان جدید و در قسمت پایینتر در صورتی که بیش از ۱۰ استان ثبت شده باشد به کاربر پیغامی نمایش می‌دهیم.

سوال اول، مشکل کجاست؟
این کد کاملا صحیح است، اما بهینه نیست. مشکل اصلی در View است که مستقیما تابع showMSG را صدا میزند. صدا زدن مستقیم توابع از View در قسمت‌هایی که Bind شده‌اند، در Performance نتیجه منفی دارند. منظور از صدا زدن مستقیم توابع در قسمت‌های Bind روش‌های زیر است:
ng-show="showMSG()"
ng-if="showMSG()"
ng-hide="showMSG()==false"
ng-class="{'red',getResult()}"
ng-style="{'width':getWidth()}"
سوال دوم، چرا Performance را کاهش میدهد؟
AngularJS برای اینکه بتواند تکلیف ng-show هایی را که در div نوشته شده‌است، مشخص کند، مجبور است تابع showMSG را صدا بزند. تا این قسمت هیچ مشکلی نیست. اما وقتی که AngularJS می‌خواهد در زمان‌های بعدی هم متوجه تغییرات بشود مجبود هست دوباره تابع showMSG را صدا بزند و این کار تکرار می‌شود و در مواقعی که تغییرات انجام شده هیچ ارتباطی با این Binding ندارند باز هم اجرا می‌شود و این تداوم در اجرا که اکثرا لازم نیستند باعث کاهش Performance می‌شود. حالا فرض کنید در پروژه‌ای بزرگ در بیشتر قسمت‌های صفحه از این روش استفاده کرده اید و پروژه با داده‌های حجیم کار میکند.

سوال سوم، راهکار چیست؟ 
راهکار این موضوع خیلی ساده است؛ اما در بهبود کارآیی پروژه، خیلی تاثیر مثبتی دارد. به طور کلی سعی کنید در ‌Binding‌های View از متغییر استفاده کنید و هیچ تابعی و یا عملیات محاسباتی را در Binding قرار ندهید . منظور از عملیات محاسباتی در Binding روش زیر است:
<div ng-show="items.length>10">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
حتی این روش هم مناسب نیست. روشی که می‌توان برای حل این مشکل در نظر گرفت به شرح زیر است:
$scope.maxItem=false';           

$scope.add=function(){
     $scope.items.push({
          title:$scope.newItemTitle
     });
     $scope.maxItem=$scope.items.length>10;
}

<div ng-show="maxItem">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
این مشکل با متفیر maxItem و انتقال منطق به تابع add حل می‌شود.
نتیجه گیری کلی، در پروژه‌هایی که با داده‌های حجیم کار میکنند، هیچ وقت از توابع و عملیات محاسباتی در View استفاده نکنید. 
نظرات مطالب
برش تصاویر قبل از آپلود (Crop)
پیرو مطلب بالا، در صورتی که تصویر شما ابعادی بزرگتر از اندازه صفحه داشته باشد باعث میشود که عکس به درستی در صفحه جا نشود، به همین دلیل ممکن است تگ img را با تگ Div با مشخصات زیر بپوشانید:
 
  <div style="overflow: auto">
            <img  id="preview" />
        </div>
این کد باعث میشود که عکس به صورت تمام در صفحه نمایش داده شود و قسمت‌های نهان آن با اسکرول جابجا شوند. در اینجا چند مشکل ایجاد می‌شود اول اینکه زیبایی صفحه زیاد نیست، دوم اینکه در حین کراپ چندان خوشاید نیست و سوم اینکه در صفحه موبایل عکس بزرگ و اسکرول چندان کارایی ندارد.

در این بین من با استفاده از فریمورک بوت استراپ کلاس img-responsive را به تگ image می‌دهم تا تصویر در هر صفحه نمایشی متناسب با اندازه آن نمایش داده شود. مشکل زیبایی تصویر در صفحه و نحوه کراپ کردن آن حل میشود ولی مشکل جدیدتر این است که تصویری که کراپ می‌شود آن ناحیه ای نیست که شما قبلا انتخاب کرده بودید؛ دلیل آن هم این است که تصویری که responsive شده است اندازه جدیدی برای خود دارد و برش ناحیه در سمت کلاینت و مختصاتی که به شما داده میشود بر اساس اندازه تغییر یافته است ولی در سمت سرور شما با اندازه واقعی تصویر سر و کار دارید و به همین دلیل مختصات ناحیه برش داده شده اشتباه بوده و قسمت‌های دیگری از تصویر برش میخورند.
برای حل این مشکل ابتدا دو المان مخفی زیر را به صفحه اضافه میکنیم:
<input type="hidden" id="RealW" name="RealW" />
<input type="hidden" id="RealH" name="RealH" />
این دو المان برای نگهداری اندازه تگ img است که ممکن است در هر صفحه نمایشی متفاوت باشد و کراپ کردن بر اساس آن انجام میشود.
سپس کدهای زیر را به فایل js به شکل زیر ویرایش می‌کنیم:
$('#preview').Jcrop({

                    aspectRatio: 2, 
                    bgFade: true, 
                    bgOpacity: .3,
                    onChange: updateInfo,
                    onSelect: updateInfo
                }, function () {
                    // use the Jcrop API to get the real image size

//============== خطوط جدید
                    $("#RealW").val($('#preview').css("width").replace("px", ""));
                    $("#RealH").val($('#preview').css("height").replace("px", ""));
//==============

                    jcrop_api = this;
                });
دو خط جدید اضافه شده به این کد اندازه تگ img را درخواست کرده و داخل المان‌های مخفی جای میدهد تا در هنگام پست شدن صفحه ارسال شوند و از آنجا که اندازه‌های دریافتی به همراه نام واحد  میباشند (که در اینجا px است) آن‌ها را از انتهای رشته حذف کرده ام.
سپس در سمت کلاینت با محاسبه فرمول‌های تناسب این مشکل را رفع میکنیم تا مختصات‌های دریافت شده را به مختصات‌های واقعی تبدیل کنیم:
 public static byte[] Resize(this byte[] byteImageIn, int x1,int y1,int x2,int y2,int realW,int realH)
        {

            //convert to full size image
            ImageConverter ic = new ImageConverter();
            Image src = (Image)(ic.ConvertFrom(byteImageIn)); //original size

            if (src == null)
                return null;

// چهار خط زیر فرمول تناسب را اجرا می‌کند
            x1 = src.Width * x1 / realW;
            x2 = src.Width * x2 / realW;

            y1 = src.Height * y1 / realH;
            y2 = src.Height * y2 / realH;

            Bitmap target = new Bitmap(x2 - x1, y2 - y1);
            using (Graphics graphics = Graphics.FromImage(target))
                graphics.DrawImage(src, new Rectangle(0, 0, target.Width, target.Height),
                    new Rectangle(x1,y1,x2-x1,y2-y1), 
                    GraphicsUnit.Pixel);
            src = target;
            using (var ms = new MemoryStream())
            {
                src.Save(ms, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                return ms.ToArray();
            }

        }
نظرات اشتراک‌ها
آیا یک توسعه دهنده‌ی وب می‌تواند یک طراح وب هم باشد؟
به نظر تعبیر عبارت "طراح وب"  طی سال‌های اخیر دست خوش تغییراتی شده است و امروزه برای بسیاری از ما بخوبی روشن و واضح نیست.
من معتقدم برداشت شما از عبارت طراح وب در مطلب فوق، باید به دو شکل مجزا و متمایز تعریف شود. اول طراح گرافیک و دوم طراحی رابط کاربری. در طراحی گرافیک هنر و شناخت مخاطب در خلق یک اثر هنری حرف اول و آخر را می‌زند. لطفاً توجه داشته باشید که عبارت شناخت به مسائل مختلفی اشاره دارد. دوم، طراح رابط کاربری. طراحی رابط کاربری موضوع بسیار حساسی است. در یک طراحی رابط کاربری کمتر صحبت از خلق یک اثر هنری است. من معتقدم آن دوران که از وب سایت به عنوان ارائه و تبلیغات استفاده می‌شد رو به پایان است. در واقع این نوع نگرش به وب سایت موجب استفاده حداقلی از ظرفیت آن است.
لذا امروزه شاهد این داستان هستیم که ضمن خلاقیت، بیشتر تمرکز طراحان وب (برنامه‌های کاربردی وب و وب سایت ها) بروی کاربرد پذیری و رقم زدن تجربه مناسبی برای کاربر از کار کردن با برنامه است. در این راستا رابط گرافیکی کاربر تنها بخش کوچکی از فاکتورهایی است که تجارب کاربری را شکل می‌دهد.
من منکر بحث خلاقیت و هنر نیستم اما باید پذیرفت که ما تابع قدرت‌های برتر اینترنت هستیم. برای مثال اگر کاربری بطور روزانه ساعت‌های زیادی را در سرویس‌های متعدد سایت گوگل می‌گذراند و یا بخشی از زندگی اجتماعی خود را در توییتر و فیس بوک سپری می‌کند، چیزی را تجربه می‌کند که ما باید تابع آن باشیم. 
زمانی که شما برنامه ای را برای مشتری آماده می‌کنید درخواست‌های حداقلی او مربوط به همین تجارب روزانه اش است.  نقش Framework هایی مانند Bootstrap در اینجا نمایان می‌شود. در حقیقت Framework ی با عنوان Bootstrap سعی دارد تا تجارب کاربری افراد را تکرار کند و بهبود بخشد.
بنابراین اینگونه نتیجه می‌گیریم که یک توسعه دهنده برنامه‌های تحت وب بهتر است تا توانمندی‌های خود را در خلق یک تجربه کاربری مناسب بهبود بخشد. در این راستا Framework هایی مانند Bootstrap کمک می‌کند تا ضمن حفظ استانداردها به یک طراحی منعطف رسید که امکانات حداقلی سایت‌ها و سرویس دهنده‌های مطرح اینترنت را فراهم می‌کند.
حال اگر بحث طراحی یک وب سایت شکیل و سرشار از خلاقیت است باید از یک طراح گرافیست کمک گرفت که در حوزه وب و نرم افزار فعال باشد. برای مثال اگر حمل بر تبلیغ نشود آقای مصطفی مقدم + یکی از طراحان گرافیکی است که ضمن اشراف کامل به خلق یک اثر هنری و تأثیرگذار، به ASP.NET هم اشراف دارند. وجود چنین فردی در تیم توسعه نرم افزار و استفاده هم زمان از Framework Bootstrap به ایجاد یک ادبیات مشترک بین برنامه نویس و طراح منجر خواهد شد که در نهایت برنامه ای منعطف و مطابق با استاندارد‌های جهانی وب را منتج خواهد شد.
خوب است در تمام علوم مطالعه داشته باشیم اما در علومی باید تخصص کسب کرد. مطالعه و تقویت یک توانمندی خوب است اما معنای تخصص را نمی‌دهد. اخیراً شاهد این امر هستیم که دوستانی بدون حتی یک پروژه عملی قابل قبول در جایگاهی قرار دارند که همایش‌های معتبر جهانی را  در این حوزه در ایران برگزار می‌کنند. من مخالف این همایش‌ها نیستم اما بهتر است به تخصص‌ها احترام بگزاریم و صرفاً بدلیل مطالعه 2 کتاب و چند مقاله ادعای تخصص در علومی نکنیم، آن هم تا جایی که ...
امیدوارم مفید واقع شود.

مطالب
ایجاد Helper سفارشی جهت نمایش ویدئو در ASP.NET MVC
معرفی HTML Helpers
در صورتی که در مورد Helper‌ها در ASP.NET MVC اطلاعات بیشتری نیاز دارید پیشنهاد می‌کنم ابتدا این مطلب + را مطالعه کنید.
 
ایجاد یک HTML Helper سفارشی برای نمایش ویدئو‌های سایت آپارات
قبل از ایجاد هر Helper ی باید با خروجی نهایی آن آشنا بود. پس از بررسی خروجی نهایی کافیست بخش هایی از آن را Optional کنیم تا در زمان استفاده از آن، نسبت به مقادیر این دسته از پارامترها تصمیم گیری کنیم.
سایت آپارات نمونه‌ی فارسی سایت YouTube است و امکان اشتراک گذاری فایل‌های ویدئویی را برای کاربران مهیا کرده است. در این سایت در صفحه نمایش هر ویدئو، بخشی با عنوان "دریافت کد ویدئو" وجود دارد. با کمی بررسی در کدهای نهایی ایجاد شده توسط دستورات ذکر شده در این بخش، کد نهایی برای نمایش یک ویدئو به صورت زیر خواهد بود:

<embed height="400" width="500" 
flashvars="config=http://www.aparat.com//video/video/config/videohash/BA9Md/watchtype/embed" 
allowfullscreen="true" 
quality="high" name="aparattv_BA9Md" id="aparattv_BA9Md" 
src="http://host10.aparat.com/public/player/aparattv" type="application/x-shockwave-flash">
برای تولید پویای این کد Helper زیر می‌تواند مفید باشد:
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1
{
    public static class AparatPlayerHelper
    {
        public static MvcHtmlString AparatPlayer(this HtmlHelper helper, string mediafile, int height, int width)
        {
            var player = @"<embed height=""{0}"" width=""{1}"" flashvars=""config=http://www.aparat.com//video/video/config/videohash/{2}/watchtype/embed"" 
                                allowfullscreen=""true"" 
                                quality=""high"" 
                                name=""aparattv_{2}"" id=""aparattv_{2}"""" src=""http://host10.aparat.com/public/player/aparattv"" 
                                type=""application/x-shockwave-flash"">";

            player = string.Format(player, height, width, mediafile);
            return new MvcHtmlString(player);
        }
    }
}
نحوه استفاده از این Helper:
@Html.AparatPlayer("BA9Md", 400, 500)
اگر به آدرس صفحات در سایت آپارات دقت کنید URL جاری به یک عبارت چند حرقی ختم می‌شود که از این عبارت به عنوان مقدار پارامتر mediafile و شناسه منحصر بفرد فایل ویدئو استفاده شده است.
ایجاد Helper سفارشی جهت نمایش ویدئو‌های YouTube:
با توجه به توضیحات فوق یک Helper سفارشی برای نمایش ویدئو‌های YouTube بصورت زیر است:
using System;
using System.Drawing;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1
{

    public static class YouTubePlayerHelper
    {
        public static MvcHtmlString YouTubePlayer(this HtmlHelper helper, string playerId, string mediaFile, YouTubePlayerOption youtubePlayerOption)
        {

            const string baseURL = "http://www.youtube.com/v/";

            // YouTube Embedded Code
            var player = @"<div id=""YouTubePlayer_{7}""width:{1}px; height:{2}px;"">
                                 <object width=""{1}"" height=""{2}"">
                                 <param name=""movie"" value=""{6}{0}&fs=1&border={3}&color1={4}&color2={5}""></param>
                                 <param name=""allowFullScreen"" value=""true""></param>
                                 <embed src=""{6}{0}&fs=1&border={3}&color1={4}&color2={5}""
                                 type = ""application/x-shockwave-flash""
                                 width=""{1}"" height=""{2}"" allowfullscreen=""true""></embed>
                                 </object>
                             </div>";

            // Replace All The Value
            player = String.Format(player, mediaFile, youtubePlayerOption.Width, youtubePlayerOption.Height, (youtubePlayerOption.Border ? "1" : "0"), ConvertColorToHexa.ConvertColorToHexaString(youtubePlayerOption.PrimaryColor), ConvertColorToHexa.ConvertColorToHexaString(youtubePlayerOption.SecondaryColor), baseURL, playerId);

            //Retrun Embedded Code
            return new MvcHtmlString(player);
        }
    }

    public class YouTubePlayerOption
    {
        int _width = 425;
        int _height = 355;
        Color _color1 = Color.Black;
        Color _color2 = Color.Aqua;

        public YouTubePlayerOption()
        {
            Border = false;
        }

        public int Width { get { return _width; } set { _width = value; } }
        public int Height { get { return _height; } set { _height = value; } }
        public Color PrimaryColor { get { return _color1; } set { _color1 = value; } }
        public Color SecondaryColor { get { return _color2; } set { _color2 = value; } }
        public bool Border { get; set; }
    }

    public class ConvertColorToHexa
    {
        private static readonly char[] HexDigits =
            {
                '0', '1', '2', '3', '4', '5', '6', '7',
                '8', '9', 'A', 'B', 'C', 'D', 'E', 'F'
            };

        public static string ConvertColorToHexaString(Color color)
        {
            var bytes = new byte[3];
            bytes[0] = color.R;
            bytes[1] = color.G;
            bytes[2] = color.B;
            var chars = new char[bytes.Length * 2];
            for (int i = 0; i < bytes.Length; i++)
            {
                int b = bytes[i];
                chars[i * 2] = HexDigits[b >> 4];
                chars[i * 2 + 1] = HexDigits[b & 0xF];
            }
            return new string(chars);
        }


    }        

}
نحوه استفاده:
@Html.YouTubePlayer("Casablanca", "iLdqKUkkM6w", new YouTubePlayerOption()
                                {
                                    Border = true
                                })
در اینجا جهت مقداردهی پارمتر‌های پخش کننده ویدئو، از کلاس YouTubePlayerOption استفاده شده است.
مطالب
ASP.NET MVC #11

بررسی نکات تکمیلی Model binder در ASP.NET MVC

یک برنامه خالی جدید ASP.NET MVC را شروع کنید و سپس مدل زیر را به پوشه Models آن اضافه نمائید:

using System;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

از این مدل چند مقصود ذیل دنبال می‌شوند:
استفاده از Id به عنوان primary key برای edit و update رکوردها. استفاده از DateTime برای اینکه اگر کاربری اطلاعات بی ربطی را وارد کرد چگونه باید این مشکل را در حالت model binding خودکار تشخیص داد و استفاده از IsAdmin برای یادآوری یک نکته امنیتی بسیار مهم که اگر حین model binding خودکار به آن توجه نشود، سایت را با مشکلات حاد امنیتی مواجه خواهد کرد. سیستم پیشرفته است. می‌تواند به صورت خودکار ورودی‌های کاربر را تبدیل به یک شیء حاضر و آماده کند ... اما باید حین استفاده از این قابلیت دلپذیر به یک سری نکات امنیتی هم دقت داشت تا سایت ما به نحو دلپذیری هک نشود!

در ادامه یک کنترلر جدید به نام UserController را به پوشه کنترلرهای پروژه اضافه نمائید. همچنین نام کنترلر پیش فرض تعریف شده در قسمت مسیریابی فایل Global.asax.cs را هم به User تغییر دهید تا در هربار اجرای برنامه در VS.NET، نیازی به تایپ آدرس‌های مرتبط با UserController نداشته باشیم.
یک منبع داده تشکیل شده در حافظه را هم برای نمایش لیستی از کاربران، به نحو زیر به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class Users
{
public IList<User> CreateInMemoryDataSource()
{
return new[]
{
new User { Id = 1, Name = "User1", Password = "123", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 2, Name = "User2", Password = "456", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 3, Name = "User3", Password = "789", IsAdmin = true, AddDate = DateTime.Now }
};
}
}
}

در اینجا فعلا هدف آشنایی با زیر ساخت‌های ASP.NET MVC است و درک صحیح نحوه کارکرد آن. مهم نیست از EF استفاده می‌کنید یا NH یا حتی ADO.NET کلاسیک و یا از Micro ORMهایی که پس از ارائه دات نت 4 مرسوم شده‌اند. تهیه یک ToList یا Insert و Update با این فریم ورک‌ها خارج از بحث جاری هستند.

سورس کامل کنترلر User به شرح زیر است:

using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication7.Models;

namespace MvcApplication7.Controllers
{
public class UserController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
var usersList = new Users().CreateInMemoryDataSource();
return View(usersList); // Shows the Index view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Details(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Details view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var user = new User { AddDate = DateTime.Now };
return View(user); // Shows the Create view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Add record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Create view again.
}

[HttpGet]
public ActionResult Edit(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Edit view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Edit(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}

[HttpPost]
public ActionResult Delete(int id)
{
// todo: Delete record
return RedirectToAction("Index");
}
}
}

توضیحات:

ایجاد خودکار فرم‌های ورود اطلاعات

در قسمت قبل برای توضیح دادن نحوه ایجاد فرم‌ها در ASP.NET MVC و همچنین نحوه نگاشت اطلاعات آن‌ها به اکشن متدهای کنترلرها، فرم‌های مورد نظر را دستی ایجاد کردیم.
اما باید درنظر داشت که برای ایجاد Viewها می‌توان از ابزار توکار خود VS.NET نیز استفاده کرد و سپس اطلاعات و فرم‌های تولیدی را سفارشی نمود. این سریع‌ترین راه ممکن است زمانیکه مدل مورد استفاده کاملا مشخص است و می‌خواهیم Strongly typed views را ایجاد کنیم.
برای نمونه بر روی متد Index کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا گزینه‌ی create a strongly typed view را انتخاب کرده و سپس از لیست مدل‌ها، User را انتخاب نمائید. Scaffold template را هم بر روی حالت List قرار دهید.
برای متد Details هم به همین نحو عمل نمائید.
برای ایجاد View متناظر با متد Create در حالت HttpGet، تمام مراحل یکی است. فقط Scaffold template انتخابی را بر روی Create قرار دهید تا فرم ورود اطلاعات، به صورت خودکار تولید شود.
متد Create در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد. چون صرفا قرار است اطلاعاتی را از سرور دریافت و ثبت کند.
برای ایجاد View متناظر با متد Edit در حالت HttpGet، باز هم مراحل مانند قبل است با این تفاوت که Scaffold template انتخابی را بر روی گزینه Edit قرار دهید تا فرم ویرایش اطلاعات کاربر به صورت خودکار به پروژه اضافه شود.
متد Edit در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد و کارش تنها دریافت اطلاعات از سرور و به روز رسانی بانک اطلاعاتی است.
به همین ترتیب متد Delete نیز، نیازی به View خاصی ندارد. در اینجا بر اساس primary key دریافتی، می‌توان یک کاربر را یافته و حذف کرد.



سفارشی سازی Viewهای خودکار تولیدی

با کمک امکانات Scaffolding نامبرده شده، حجم قابل توجهی کد را در اندک زمانی می‌توان تولید کرد. بدیهی است حتما نیاز به سفارشی سازی کدهای تولیدی وجود خواهد داشت. مثلا شاید نیازی نباشد فیلد پسود کاربر، در حین نمایش لیست کاربران، نمایش داده شود. می‌شود کلا این ستون را حذف کرد و از این نوع مسایل.
یک مورد دیگر را هم در Viewهای تولیدی حتما نیاز است که ویرایش کنیم. آن هم مرتبط است به لینک حذف اطلاعات یک کاربر در صفحه Index.cshtml:

@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id }

در قسمت قبل هم عنوان شد که اعمال حذف باید بر اساس HttpPost محدود شوند تا بتوان میزان امنیت برنامه را بهبود داد. متد Delete هم در کنترلر فوق تنها به حالت HttpPost محدود شده است. بنابراین ActionLink پیش فرض را حذف کرده و بجای آن فرم و دکمه زیر را قرار می‌دهیم تا اطلاعات به سرور Post شوند:

@using (Html.BeginForm(actionName: "Delete", controllerName: "User", routeValues: new { id = item.Id }))
{
<input type="submit" value="Delete"
onclick="return confirm ('Do you want to delete this record?');" />
}

در اینجا نحوه ایجاد یک فرم، که id رکورد متناظر را به سرور ارسال می‌کند، مشاهده می‌کنید.



علت وجود دو متد، به ازای هر Edit یا Create

به ازای هر کدام از متدهای Edit و Create دو متد HttpGet و HttpPost را ایجاد کرده‌ایم. کار متدهای HttpGet نمایش View‌های متناظر به کاربر هستند. بنابراین وجود آن‌ها ضروری است. در این حالت چون از دو Verb متفاوت استفاده شده، می‌توان متدهای هم نامی را بدون مشکل استفاده کرد. به هر کدام از افعال Get و Post و امثال آن، یک Http Verb گفته می‌شود.



بررسی معتبر بودن اطلاعات دریافتی

کلاس پایه Controller که کنترلرهای برنامه از آن مشتق می‌شوند، شامل یک سری خواص و متدهای توکار نیز هست. برای مثال توسط خاصیت this.ModelState.IsValid می‌توان بررسی کرد که آیا Model دریافتی معتبر است یا خیر. برای بررسی این مورد، یک breakpoint را بر روی سطر this.ModelState.IsValid در متد Create قرار دهید. سپس به صفحه ایجاد کاربر جدید مراجعه کرده و مثلا بجای تاریخ روز، abcd را وارد کنید. سپس فرم را به سرور ارسال نمائید. در این حالت مقدار خاصیت this.ModelState.IsValid مساوی false می‌باشد که حتما باید به آن پیش از ثبت اطلاعات دقت داشت.



شبیه سازی عملکرد ViewState در ASP.NET MVC

در متدهای Create و Edit در حالت Post، اگر اطلاعات Model معتبر نباشند، مجددا شیء User دریافتی، به View بازگشت داده می‌شود. چرا؟
صفحات وب، زمانیکه به سرور ارسال می‌شوند، تمام اطلاعات کنترل‌های خود را از دست خواهد داد (صفحه پاک می‌شود، چون مجددا یک صفحه خالی از سرور دریافت خواهد شد). برای رفع این مشکل در ASP.NET Web forms، از مفهومی به نام ViewState کمک می‌گیرند. کار ViewState ذخیره موقت اطلاعات فرم جاری است برای استفاده مجدد پس از Postback. به این معنا که پس از ارسال فرم به سرور، اگر کاربری در textbox اول مقدار abc را وارد کرده بود، پس از نمایش مجدد فرم، مقدار abc را در همان textbox مشاهده خواهد کرد (شبیه سازی برنامه‌های دسکتاپ در محیط وب). بدیهی است وجود ViewState برای ذخیره سازی این نوع اطلاعات، حجم صفحه را بالا می‌برد (بسته به پیچیدگی صفحه ممکن است به چند صد کیلوبایت هم برسد).
در ASP.NET MVC بجای استفاده از ترفندی به نام ViewState، مجددا اطلاعات همان مدل متناظر با View را بازگشت می‌دهند. در این حالت پس از ارسال صفحه به سرور و نمایش مجدد صفحه ورود اطلاعات، تمام کنترل‌ها با همان مقادیر قبلی وارد شده توسط کاربر قابل مشاهده خواهند بود (مدل مشخص است، View ما هم از نوع strongly typed می‌باشد. در این حالت فریم ورک می‌داند که اطلاعات را چگونه به کنترل‌های قرار گرفته در صفحه نگاشت کند).
در مثال فوق، اگر اطلاعات وارد شده صحیح باشند، کاربر به صفحه Index هدایت خواهد شد. در غیراینصورت مجددا همان View جاری با همان اطلاعات model قبلی که کاربر تکمیل کرده است به او برای تصحیح، نمایش داده می‌شود. این مساله هم جهت بالا بردن سهولت کاربری برنامه بسیار مهم است. تصور کنید که یک فرم خالی با پیغام «تاریخ وارد شده معتبر نیست» مجدا به کاربر نمایش داده شود و از او درخواست کنیم که تمام اطلاعات دیگر را نیز از صفر وارد کند چون اطلاعات صفحه پس از ارسال به سرور پاک شده‌اند؛ که ... اصلا قابل قبول نیست و فوق‌العاده برنامه را غیرحرفه‌ای نمایش می‌دهد.



خطاهای نمایش داده شده به کاربر

به صورت پیش فرض خطایی که به کاربر نمایش داده می‌شود، استثنایی است که توسط فریم ورک صادر شده است. برای مثال نتوانسته است abcd را به یک تاریخ معتبر تبدیل کند. می‌توان توسط this.ModelState.AddModelError خطایی را نیز در اینجا اضافه کرد و پیغام بهتری را به کاربر نمایش داد. یا توسط یک سری data annotations هم کار اعتبار سنجی را سفارشی کرد که بحث آن به صورت جداگانه در یک قسمت مستقل بررسی خواهد شد.
ولی به صورت خلاصه اگر به فرم‌های تولید شده توسط VS.NET دقت کنید، در ابتدای هر فرم داریم:

@Html.ValidationSummary(true)

در اینجا خطاهای عمومی در سطح مدل نمایش داده می‌شوند. برای اضافه کردن این نوع خطاها، در متد AddModelError، مقدار key را خالی وارد کنید:

ModelState.AddModelError(string.Empty, "There is something wrong with model.");

همچنین در این فرم‌ها داریم:
@Html.EditorFor(model => model.AddDate)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.AddDate)

EditorFor سعی می‌کند اندکی هوش به خرج دهد. یعنی اگر خاصیت دریافتی مثلا از نوع bool بود، خودش یک checkbox را در صفحه نمایش می‌دهد. همچنین بر اساس متادیتا یک خاصیت نیز می‌تواند تصمیم گیری را انجام دهد. این متادیتا منظور attributes و data annotations ایی است که به خواص یک مدل اعمال می‌شود. مثلا اگر ویژگی HiddenInput را به یک خاصیت اعمال کنیم، به شکل یک فیلد مخفی در صفحه ظاهر خواهد شد.
یا متد Html.DisplayFor، اطلاعات را به صورت فقط خواندنی نمایش می‌دهد. اصطلاحا به این نوع متدها، Templated Helpers هم گفته می‌شود. بحث بیشتر درباره‌ای این موارد به قسمتی مجزا و مستقل موکول می‌گردد. برای نمونه کل فرم ادیت برنامه را حذف کنید و بجای آن بنویسید Html.EditorForModel و سپس برنامه را اجرا کنید. یک فرم کامل خودکار ویرایش اطلاعات را مشاهده خواهید کرد (و البته نکات سفارشی سازی آن به یک قسمت کامل نیاز دارند).
در اینجا متد ValidationMessageFor کار نمایش خطاهای اعتبارسنجی مرتبط با یک خاصیت مشخص را انجام می‌دهد. بنابراین اگر قصد ارائه خطایی سفارشی و مخصوص یک فیلد مشخص را داشتید، در متد AddModelError، مقدار پارامتر اول یا همان key را مساوی نام خاصیت مورد نظر قرار دهید.


مقابله با مشکل امنیتی Mass Assignment در حین کار با Model binders

استفاده از Model binders بسیار لذت بخش است. یک شیء را به عنوان پارامتر اکشن متد خود معرفی می‌کنیم. فریم ورک هم در ادامه سعی می‌کند تا اطلاعات فرم را به خواص این شیء نگاشت کند. بدیهی است این روش نسبت به روش ASP.NET Web forms که باید به ازای تک تک کنترل‌های موجود در صفحه یکبار کار دریافت اطلاعات و مقدار دهی خواص یک شیء را انجام داد، بسیار ساده‌تر و سریعتر است.
اما اگر همین سیستم پیشرفته جدید ناآگاهانه مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند منشاء حملات ناگواری شود که به نام «Mass Assignment» شهرت یافته‌اند.
همان صفحه ویرایش اطلاعات را درنظر بگیرید. چک باکس IsAdmin قرار است در قسمت مدیریتی برنامه تنظیم شود. اگر کاربری نیاز داشته باشد اطلاعات خودش را ویرایش کند، مثلا پسوردش را تغییر دهد، با یک صفحه ساده کلمه عبور قبلی را وارد کنید و دوبار کلمه عبور جدید را نیز وارد نمائید، مواجه خواهد شد. خوب ... اگر همین کاربر صفحه را جعل کند و فیلد چک باکس IsAdmin را به صفحه اضافه کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بله ... مشکل هم همینجا است. در اینصورت کاربر عادی می‌تواند دسترسی خودش را تا سطح ادمین بالا ببرد، چون model binder اطلاعات IsAdmin را از کاربر دریافت کرده و به صورت خودکار به model ارائه شده، نگاشت کرده است.
برای مقابله با این نوع حملات چندین روش وجود دارند:
الف) ایجاد لیست سفید
به کمک ویژگی Bind می‌توان لیستی از خواص را جهت به روز رسانی به model binder معرفی کرد. مابقی ندید گرفته خواهند شد:

public ActionResult Edit([Bind(Include = "Name, Password")] User user)

در اینجا تنها خواص Name و Password توسط model binder به خواص شیء User نگاشت می‌شوند.
به علاوه همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، متد edit را به شکل زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد. در اینجا متدهای توکار UpdateModel و TryUpdateModel نیز لیست سفید خواص مورد نظر را می‌پذیرند (اعمال دستی model binding):

[HttpPost]
public ActionResult Edit()
{
var user = new User();
if(TryUpdateModel(user, includeProperties: new[] { "Name", "Password" }))
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}


ب) ایجاد لیست سیاه
به همین ترتیب می‌توان تنها خواصی را معرفی کرد که باید صرفنظر شوند:
public ActionResult Edit([Bind(Exclude = "IsAdmin")] User user)

در اینجا از خاصیت IsAdmin صرف نظر گردیده و از مقدار ارسالی آن توسط کاربر استفاده نخواهد شد.
و یا می‌توان پارامتر excludeProperties متد TryUpdateModel را نیز مقدار دهی کرد.

لازم به ذکر است که ویژگی Bind را به کل یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Models
{
[Bind(Exclude = "IsAdmin")]
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

این مورد اثر سراسری داشته و قابل بازنویسی نیست. به عبارتی حتی اگر در متدی خاصیت IsAdmin را مجددا الحاق کنیم، تاثیری نخواهد داشت.
یا می‌توان از ویژگی ReadOnly هم استفاده کرد:
using System;
using System.ComponentModel;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }

[ReadOnly(true)]
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

در این حالت هم خاصیت IsAdmin هیچگاه توسط model binder به روز و مقدار دهی نخواهد شد.

ج) استفاده از ViewModels
این راه حلی است که بیشتر مورد توجه معماران نرم افزار است و البته کسانی که پیشتر با الگوی MVVM کار کرده باشند این نام برایشان آشنا است؛ اما در اینجا مفهوم متفاوتی دارد. در الگوی MVVM، کلاس‌های ViewModel شبیه به کنترلرها در MVC هستند یا به عبارتی همانند رهبر یک اکستر عمل می‌کنند. اما در الگوی MVC خیر. در اینجا فقط مدل یک View هستند و نه بیشتر. هدف هم این است که بین Domain Model و View Model تفاوت قائل شد.
کار View model در الگوی MVC، شکل دادن به چندین domain model و همچنین اطلاعات اضافی دیگری که نیاز هستند، جهت استفاده نهایی توسط یک View می‌باشد. به این ترتیب View با یک شیء سر و کار خواهد داشت و همچنین منطق شکل دهی به اطلاعات مورد نیازش هم از داخل View حذف شده و به خواص View model در زمان تشکیل آن منتقل می‌شود.
مشخصات یک View model خوب به شرح زیر است:
الف) رابطه بین یک View و View model آن، رابطه‌ای یک به یک است. به ازای هر View، بهتر است یک کلاس View model وجود داشته باشد.
ب) View ساختار View model را دیکته می‌کند و نه کنترلر.
ج) View modelها صرفا یک سری کلاس POCO (کلاس‌هایی تشکیل شده از خاصیت، خاصیت، خاصیت ....) هستند که هیچ منطقی در آن‌ها قرار نمی‌گیرد.
د) View model باید حاوی تمام اطلاعاتی باشد که View جهت رندر نیاز دارد و نه بیشتر و الزامی هم ندارد که این اطلاعات مستقیما به domain models مرتبط شوند. برای مثال اگر قرار است firstName+LastName در View نمایش داده شود، کار این جمع زدن باید حین تهیه View Model انجام شود و نه داخل View. یا اگر قرار است اطلاعات عددی با سه رقم جدا کننده به کاربر نمایش داده شوند، وظیفه View Model است که یک خاصیت اضافی را برای تهیه این مورد تدارک ببیند. یا مثلا اگر یک فرم ثبت نام داریم و در این فرم لیستی وجود دارد که تنها Id عنصر انتخابی آن در Model اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تهیه اطلاعات این لیست هم کار ViewModel است و نه اینکه مدام به Model اصلی بخواهیم خاصیت اضافه کنیم.

ViewModel چگونه پیاده سازی می‌شود؟
اکثر مقالات را که مطالعه کنید، این روش را توصیه می‌کنند:

public class MyViewModel
{
    public SomeDomainModel1 Model1 { get; set; }
    public SomeDomainModel2 Model2 { get; set; }
    ...
}

یعنی اینکه View ما به اطلاعات مثلا دو Model نیاز دارد. این‌ها را به این شکل محصور و کپسوله می‌کنیم. اگر View، واقعا به تمام فیلدهای این کلاس‌ها نیاز داشته باشد، این روش صحیح است. در غیر اینصورت، این روش نادرست است (و متاسفانه همه جا هم دقیقا به این شکل تبلیغ می‌شود).
ViewModel محصور کننده یک یا چند مدل نیست. در اینجا حس غلط کار کردن با یک ViewModel را داریم. ViewModel فقط باید ارائه کننده اطلاعاتی باشد که یک View نیاز دارد و نه بیشتر و نه تمام خواص تمام کلاس‌های تعریف شده. به عبارتی این نوع تعریف صحیح است:

public class MyViewModel
{
    public string SomeExtraField1 { get; set; }
    public string SomeExtraField2 { get; set; }
public IEnumerable<SelectListItem> StateSelectList { get; set; }
// ...
    public string PersonFullName { set; set; }
}

در اینجا، View متناظری، قرار است نام کامل یک شخص را به علاوه یک سری اطلاعات اضافی که در domain model نیست، نمایش دهد. مثلا نمایش نام استان‌ها که نهایتا Id انتخابی آن قرار است در برنامه استفاده شود.
خلاصه علت وجودی ViewModel این موارد است:
الف) Model برنامه را مستقیما در معرض استفاده قرار ندهیم (عدم رعایت این نکته به مشکلات امنیتی حادی هم حین به روز رسانی اطلاعات ممکن است ختم ‌شود که پیشتر توضیح داده شد).
ب) فیلدهای نمایشی اضافی مورد نیاز یک View را داخل Model برنامه تعریف نکنیم (مثلا تعاریف عناصر یک دراپ داون لیست، جایش اینجا نیست. مدل فقط نیاز به Id عنصر انتخابی آن دارد).

با این توضیحات، اگر View به روز رسانی اطلاعات کلمه عبور کاربر، تنها به اطلاعات id آن کاربر و کلمه عبور او نیاز دارد، فقط باید همین اطلاعات را در اختیار View قرار داد و نه بیشتر:

namespace MvcApplication7.Models
{
public class UserViewModel
{
public int Id { set; get; }
public string Password { set; get; }
}
}

به این ترتیب دیگر خاصیت IsAdming اضافه‌ای وجود ندارد که بخواهد مورد حمله واقع شود.



استفاده از model binding برای آپلود فایل به سرور

برای آپلود فایل به سرور تنها کافی است یک اکشن متد به شکل زیر را تعریف کنیم. HttpPostedFileBase نیز یکی دیگر از model binderهای توکار ASP.NET MVC است:

[HttpGet]
public ActionResult Upload()
{
return View(); // Shows the upload page
}

[HttpPost]
public ActionResult Upload(System.Web.HttpPostedFileBase file)
{
string filename = Server.MapPath("~/files/somename.ext");
file.SaveAs(filename);
return RedirectToAction("Index");
}

View متناظر هم می‌تواند به شکل زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "Upload";
}
<h2>
Upload</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "Upload", controllerName: "User",
method: FormMethod.Post,
htmlAttributes: new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
<text>Upload a photo:</text> <input type="file" name="photo" />
<input type="submit" value="Upload" />
}

اگر دقت کرده باشید در طراحی ASP.NET MVC از anonymously typed objects زیاد استفاده می‌شود. در اینجا هم برای معرفی enctype فرم آپلود، مورد استفاده قرار گرفته است. به عبارتی هر جایی که مشخص نبوده چه تعداد ویژگی یا کلا چه ویژگی‌ها و خاصیت‌هایی را می‌توان تنظیم کرد، اجازه تعریف آن‌ها را به صورت anonymously typed objects میسر کرده‌اند. یک نمونه دیگر آن در متد routes.MapRoute فایل Global.asax.cs است که پارامتر سوم دریافت مقدار پیش فرض‌ها نیز anonymously typed object است. یا نمونه دیگر آن‌را در همین قسمت در جایی که لینک delete را به فرم تبدیل کردیم مشاهده نمودید. مقدار routeValues هم یک anonymously typed object معرفی شد.



سفارشی سازی model binder پیش فرض ASP.NET MVC

در همین مثال فرض کنید تاریخ را به صورت شمسی از کاربر دریافت می‌کنیم. خاصیت تعریف شده هم DateTime میلادی است. به عبارتی model binder حین تبدیل رشته تاریخ شمسی دریافتی به تاریخ میلادی با شکست مواجه شده و نهایتا خاصیت this.ModelState.IsValid مقدارش false خواهد بود. برای حل این مشکل چکار باید کرد؟
برای این منظور باید نحوه پردازش یک نوع خاص را سفارشی کرد. ابتدا با پیاده سازی اینترفیس IModelBinder شروع می‌کنیم. توسط bindingContext.ValueProvider می‌توان به مقداری که کاربر وارد کرده در میانه راه دسترسی یافت. آن‌را تبدیل کرده و نمونه صحیح را بازگشت داد.
نمونه‌ای از این پیاده سازی را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Globalization;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Binders
{
public class PersianDateModelBinder : IModelBinder
{

public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
{
var valueResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
var modelState = new ModelState { Value = valueResult };
object actualValue = null;
try
{
var parts = valueResult.AttemptedValue.Split('/'); //ex. 1391/1/19
if (parts.Length != 3) return null;
int year = int.Parse(parts[0]);
int month = int.Parse(parts[1]);
int day = int.Parse(parts[2]);
actualValue = new DateTime(year, month, day, new PersianCalendar());
}
catch (FormatException e)
{
modelState.Errors.Add(e);
}

bindingContext.ModelState.Add(bindingContext.ModelName, modelState);
return actualValue;
}
}
}

سپس برای معرفی PersianDateModelBinder جدید تنها کافی است سطر زیر را

ModelBinders.Binders.Add(typeof(DateTime), new PersianDateModelBinder());

به متد Application_Start قرار گرفته در فایل Global.asax.cs برنامه اضافه کرد. از این پس کاربران می‌توانند تاریخ‌ها را در برنامه شمسی وارد کنند و model binder بدون مشکل خواهد توانست اطلاعات ورودی را به معادل DateTime میلادی آن تبدیل کند و استفاده نماید.
تعریف مدل بایندر سفارشی در فایل Global.asax.cs آن‌را به صورت سراسری در تمام مدل‌ها و اکشن‌متدها فعال خواهد کرد. اگر نیاز بود تنها یک اکشن متد خاص از این مدل بایندر سفارشی استفاده کند می‌توان به روش زیر عمل کرد:

public ActionResult Create([ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))] User user)

همچنین ویژگی ModelBinder را به یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد:

[ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))]
public class User
{


نظرات مطالب
چه زمان‌هایی یک برنامه‌ی ASP.NET ری استارت می‌شود؟
یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه یک برنامه‌ی هاست شده‌ی در IIS را همواره زنده (در حال اجرا) نگه داریم؟

application pool برنامه‌های هاست شده‌ی در IIS، پس از مدتی بیکاری، خاموش می‌شوند. راه اندازی مجدد آن‌ها هم وابسته به رسیدن یک درخواست جدید به آن‌ها است. یعنی اگر برای مثال بخواهید یک کار پس زمینه‌ای را توسط یک برنامه‌ی ASP.NET مدیریت کنید، احتمال از کار افتادن آن به علت خاموش شدن و عدم راه اندازی خودکار application pool، بسیار زیاد است. برای رفع این مشکل و زنده نگه‌داشتن برنامه اگر از یک سیستم توسعه‌ی معمولی استفاده می‌کنید، ابتدا مطمئن شوید که Application Initialization Module که جزئی از Windows Features است، نصب شده‌است:

و اگر از ویندوز سرور استفاده می‌کنید، باید Application Initialization را در قسمت Application Development فعال کنید:

- Open the Add Roles and Features Wizard.
- In the Select role services panel, open the Application Development node.
- Select the checkbox for Application Initialization.

سپس به تنظیمات application pool برنامه مراجعه کرده و دو تغییر زیر را اعمال کنید:
Start Mode -> AlwaysRunning
Idle Time-Out (minutes) -> 0


همچنین حالت Preload برنامه را نیز باید فعال کرد و برنامه هم باید در حالت In-Process hosting model اجرا شود:
Connections panel -> Sites node -> Right-click the app ->
Manage Website > Advanced Settings -> Set Preload Enabled -> True

مطالب
کار با شیوه‌نامه‌های تصاویر در بوت استرپ 4
بوت استرپ 4 به همراه کلاس‌های کمکی مفیدی برای کار با تصاویر نیز می‌باشد؛ مانند:
- کلاس img-fluid که سبب ایجاد تصاویر واکنشگرا می‌شود. به این معنا که اگر این کلاس به تصویری انتساب داده شد، عرض آن با عرض container آن، تطابق پیدا می‌کند.
- کلاس rounded-dir برای گرد کردن گوشه‌های تصاویر کاربرد دارد. در اینجا ذکر dir اختیاری است و می‌تواند مقادیر زیر را داشته باشد:
top, right, bottom, left, circle
همچنین اگر تصویری دارای گوشه‌های گرد است (توسط کلاس css دیگری تنظیم شده‌است)، می‌توان با اعمال کلاس rounded-0، آن‌را لغو کرد.
- کلاس img-thumbnail نیز تصویری را با گوشه‌های گرد و همچنین با حاشیه‌ای به ضخامت 1px، ایجاد می‌کند.
- کلاس‌های float-left و float-right حالت پیش‌فرض نمایش inline تصاویر را لغو کرده و آن‌ها را در جهت‌های دلخواهی نمایش می‌دهند.
- اگر حالت نمایش تصویر inline است، می‌توان مانند متون با استفاده از کلاس text-center، آن‌ها را در میانه‌ی container، نمایش داد.
- اگر تصویر به صورت block نمایش داده می‌شود (display:block)، کلاس mx-auto می‌تواند آن‌را در میانه‌ی container نمایش دهد.


مثالی از تصاویر واکنشگرا

<body>
    <div class="container">
        <section class="content" id="testimonials">
            <h2>Testimonials</h2>
            <figure>
                <img class="img-fluid" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
                <figcaption>The staff at Wisdom worked tirelessly to determine
                    why our three-year old Golden Retriever, Roxie, started
                    going into sudden kidney failure. They stabilized her and
                    provided fluids until her kidneys were again functioning
                    normally.</figcaption>
            </figure>
        </section>
    </div>
</body>
در اینجا با اعمال کلاس img-fluid به یک تصویر، سبب خواهیم شد تا عرض آن با عرض container تطابق پیدا کند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، این کلاس، یک تصویر بزرگ را متناسب با عرض دربرگیرنده‌ی آن، نمایش می‌دهد.


مثال تصویر با گوشه‌های گرد

در همین مثال اگر بخواهیم گوشه‌های تصویر را گرد کنیم، فقط کافی است کلاس rounded را نیز به آن اضافه کنیم:
<img class="img-fluid rounded" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
با این خروجی:



مثال تصویر با گوشه‌های گرد در جهتی خاص

و یا اگر جهتی را نیز به آن اعمال کنیم:
<img class="img-fluid rounded-top" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
برای مثال فقط  گوشه‌های بالای آن گرد می‌شوند:


و یا نتیجه‌ی اعمال جهت دایره‌ای به تصویر:
<img class="img-fluid rounded-circle" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
بیضی شکلی به صورت زیر است:



مثال نمایش تصویر در گوشه‌ای خاص از صفحه

اگر بخواهیم تصویر را برای مثال در سمت چپ صفحه نمایش دهیم:
<img class="img-fluid rounded-circle float-left" width="200px"
                    src="images/testimonial-lorraines.jpg" alt="Lorraine Photo">
خروجی آن به صورت زیر خواهد بود:


برای نمایش تصویر در وسط صفحه:
<body>
    <div class="container">
        <section class="content" id="testimonials">
            <h2>Testimonials</h2>
            <figure class="text-center">
                <img class="img-fluid rounded-circle" src="images/testimonial-mcphersons.jpg"
                    alt="McPhersons Photo" width="200px">
                <figcaption>When Samantha, our Siamese cat, began sleeping all
                    the time and urinating excessively, we brought her to see
                    the specialists at Wisdom. Now, two years later, Samantha
                    is still free from any complications of diabetes, and her
                    blood sugar regularly tests normal.</figcaption>
            </figure>
        </section>
    </div>
</body>
در اینجا با استفاده از کلاس text-center، تصویر را به میانه‌ی صفحه منتقل کرده‌ایم.



کار با عناصر figure جهت نمایش بهتر تصاویر و متون ذیل آن‌ها

برای کار بهتر با عناصر figure در بوت استرپ، ابتدا کلاس figure را به آن‌ها انتساب می‌دهیم. سپس می‌توان کلاس figure-img را به تصاویر داخل آن‌ها افزود. این مورد سبب می‌شود تا تصاویر با اندکی فاصله نسبت به متن داخل آن نمایش داده شوند. در آخر می‌توان به figcaption، کلاس figure-caption را افزود تا رنگ و فاصله‌ی مناسبی را به آن اعمال کند:
<body>
    <div class="container">
        <section class="content" id="testimonials">
            <h2>Testimonials</h2>
            <figure class="figure">
                <img class="img-fluid figure-img rounded" src="images/testimonial-lorraines.jpg"
                    alt="Lorraine Photo">
                <figcaption class="figure-caption">Wisdom Pet Medicine is the
                    only clinic around that
                    will even book pet fish for appointments. When our 13-year
                    old Comet goldfish, McAllister, turned from silvery white
                    to an angry red, we called around, urgently trying to find
                    a veterinarian who could help. Wisdom not only got us in
                    the same day, but also was able to diagnose McAllister as
                    having a severe case of septicemia.</figcaption>
            </figure>
        </section>
    </div>
</body>
با این خروجی:


کلاس  figure-img سبب شده‌است تا تصویر، با متن، اندکی فاصله پیدا کند. همچنین کلاس figure-caption، متن ذیل تصویر را اندکی روشن‌تر نمایش می‌دهد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_03.zip
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 14 - فعال سازی اعتبارسنجی ورودی‌های کاربران
یک نکته‌ی تکمیلی: جایگزینی bower با npm

bower یک فناوری منسوخ شده‌است و اگر بخواهیم bower.json ذکر شده‌ی در این مطلب را با package.json مربوط به npm جایگزین کنیم، به یک چنین محتوایی خواهیم رسید:
{
  "name": "testwebapp",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "scripts": {},
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "bootstrap": "^3.3.7",
    "jquery": "^2.2.4",
    "jquery-ajax-unobtrusive": "^3.2.4",
    "jquery-validation": "^1.17.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "^3.2.8"
  }
}
پس از ایجاد فایل package.json فوق، کافی است دستور npm install را در ریشه‌ی پروژه وارد کنید تا این بسته‌ها دریافت و نصب شوند.
سپس بر اساس مسیرهای پوشه‌ی node_modules جدید، فایل bundleconfig.json چنین محتوایی را پیدا می‌کند:
[
  {
    "outputFileName": "wwwroot/css/site.min.css",
    "inputFiles": [
      "node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
      "wwwroot/css/site.css"
    ]
  },
  {
    "outputFileName": "wwwroot/js/site.min.js",
    "inputFiles": [
      "node_modules/jquery/dist/jquery.min.js",
      "node_modules/jquery-validation/dist/jquery.validate.min.js",
      "node_modules/jquery-validation-unobtrusive/dist/jquery.validate.unobtrusive.min.js",
      "node_modules/jquery-ajax-unobtrusive/jquery.unobtrusive-ajax.min.js",
      "node_modules/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js",
      "wwwroot/js/site.js"
    ],
    "minify": {
      "enabled": true,
      "renameLocals": true
    },
    "sourceMap": false
  }
]
و در آخر فایل Layout.cshtml_ برنامه به این صورت ساده خواهد شد (فقط خروجی‌های نهایی css و js حاصل از BundlerMinifier در اینجا قید می‌شوند؛ که حاصل یکی کردن و فشرده سازی تمام آن‌ها است):
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0" />
    <title>@ViewData["Title"] - DNTCommon.Web.Core.TestWebApp</title>
    <link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
</head>

<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>

    <script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script> 
    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
البته با این شرط که تنظیمات ذیل در فایل csproj برنامه موجود باشند:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <Target Name="PrecompileScript" BeforeTargets="BeforeBuild">
    <Exec Command="dotnet bundle" />
  </Target>
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="BundlerMinifier.Core" Version="2.6.362" />
  </ItemGroup>
</Project>