مطالب
ذخیره و بازیابی فایل در Mongodb (بخش سوم)
در قسمت‌های پیشین (^ ،^ ) در مورد عملیات CRUD در سطح دیتابیس و به طور کلی در مورد ایندکس گذاری صحبت کردیم. در این بخش قصد داریم یکی از موارد بسیار مهم، یعنی ذخیره‌ی فایل‌های باینری را در دیتابیس، مورد بررسی قرار دهیم. روش‌های مختلفی برای اینکار وجود دارند؛ ولی بعضی از این روش‌ها در حال حاضر منسوخ شده اعلام شده‌اند که در اینجا ما آخرین روش را که در حال حاضر هیچ ویژگی منسوخ شده‌ای ندارد، به کار می‌گیریم.
از آنجاکه نهایت اندازه‌ی یک سند BSON نمی‌تواند بیشتر از 16 مگابایت باشد، قابلیتی به نام GridFS ایجاد شده‌است تا بتوان فایل‌های باینری را در آن ذخیره کرد. GridFS شامل دو بخش مختلف برای ذخیره اطلاعات یک فایل باینری است:
- fs.chunks که برای ذخیره اطلاعات قطعه‌های یک فایل باینری به کار میرود.
- fs.files که برای ذخیره اطلاعات و متادیتاها به کار می‌رود.

قبل از هر چیزی باید بدانید که کتابخانه مربوط به GridFs در یک پکیج جداگانه عرضه شده است و باید آن از طریق nuget نصب کنیم:
install-package MongoDB.Driver.GridFS

برای آپلود یک فایل باینری به داخل سیستم از کد زیر استفاده میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
ابتدا یک شیء GridFsBucket را ایجاد میکنیم که از ما اطلاعات دیتابیس مورد نظر را برای ارسال فایل میخواهد و نتیجه‌ی آن یک کلاس از جنس اینترفیس IGridFSBucket می‌باشد. این باکت یا سطل در واقع همانند کالکشن رفتار میکند.
byte[] source=File.ReadAllBytes(@"D:\Untitled.png");
var options = new GridFSUploadOptions
            {
                ChunkSizeBytes = 64512, // 63KB
                Metadata = new BsonDocument
                {
                    { "CoverType", "Front" }, 
                    { "copyrighted", true }
                }
            };
در مرحله بعد فایل باینری را به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها میخوانیم (البته حالت‌های مختلفی چون استریم را نیز پشتیبانی میکند). بعد از خواندن فایل، یک شیء از جنس کلاس GridFSUploadOptions را ایجاد و اطلاعات فایل آپلودی را مشخص می‌کنیم. به عنوان مثال اولین خصوصیتی که پر میکنیم خصوصیت تعیین سایز قطعات فایل باینری می‌باشد که به طور پیشفرض بر روی 64 مگابایت قرار گرفته است و عموما هم برای اکثر موارد، پاسخگوی نیاز‌ها است (در بخش بعدی مقالات، بیشتر این مورد را بررسی میکنیم).
مورد دومی که مقداردهی شده‌است، متادیتا‌ها هستند و این قابلیت را داریم که پرس و جوی خود را بر اساس آن‌ها نیز فیلتر کنیم. این خصوصیت مقدار دریافتی از جنس BsonDocument را دریافت میکند. ولی اگر شما برای فایل خود، کلاس اختصاصی برای متادیتاها در نظر گرفته‌اید میتوانید از یک Extension Method به نام ToBsonDocument استفاده کنید و شیء خود را به این نوع تبدیل کنید:
 var options = new GridFSUploadOptions
            {
                ChunkSizeBytes = 64512, // 63KB
                Metadata = metaData.ToBsonDocument()
            };


در نهایت آن را آپلود میکنیم:
 var id = bucket.UploadFromBytes("GoneWithTheWind", source, options);
پارامتر اول آن، نامی برای بسته آپلودی است. پارامتر دوم، خود فایل آپلودی میباشد و با پارمتر آخر هم تنظیماتی را که برای فایل مورد نظر توسط کلاس GridFSUploadOptions  تعیین کرده‌ایم، مشخص میکنیم. موقعیکه آپلود انجام شود، به ازای این کد، یک شناسه‌ی اختصاصی از جنس ObjectId را دریافت میکنیم که می‌توانیم آن را به یک خصوصیت در سند اصلی نسبت دهیم تا ارتباط بین سند و فایل هایش را داشته باشیم.

نکته: اگر در یک کلاس، چند فیلد از جنس ObjectId دارید، مونگو در بین تشخیص شناسه اصلی سند و شناسه تصاویر، با توجه به نام خصوصیت‌ها و غیره، تا حد زیادی هوشمند عمل میکند. ولی اگر خواستید صریحا شناسه اصلی را ذکر کنید و آن را متمایز از بقیه نشان دهید، می‌توانید از خصوصیت BsonId در بالای نام فیلد ID استفاده کنید:
[BsonId]
public ObjectId Id { get; set; }

جهت خواندن فایل آپلود شده، تنها کافی است از طریق شناسه‌ی دریافتی در مرحله‌ی آپلود، اقدام نماییم:
var bytes = bucket.DownloadAsBytes(id);

نکته: تمام متدهای آپلود و دانلود دیتا، هم به صورت آرایه ای از بایت‌ها و هم به صورت استریم میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند و به ازای هر کدام، متدهای همزمان و غیرهمزمان نیز موجود هستند.


اگر قصد دارید بر اساس نام داده شده، فایل را دریافت کنید، ممکن است که چندین فایل، تحت یک نام ذخیره شده باشند که میتوانید در حالت‌های مختلفی این تصاویر را واکشی نمایید:
0 : فایل اصلی
1: اولین نسخه فایل
2: دومین نسخه فایل
و الی آخر...

1-: جدیدترین نسخه فایل (مقدار پیش فرض)
2-: نسخه ماقبل جدیدترین نسخه فایل
و الی آخر...


منظور از نسخه، فایل‌هایی با نامی موجود و از قبل ذخیره شده هستند که نسخه جدیدی از فایل قبلی بوده و فایل اول، فایل اصلی محسوب میشود.
برای درک بهتر مسئله، من تصاویر زیر را به ترتیب از سمت راست به سمت چپ، تحت یک نام، وارد سیستم میکنم:


اولین تصویر، تصویر اصلی محسوب می‌شود و بعد از آن، نسخه اول و نسخه دوم تصویر، وارد سیستم می‌شوند و تکه کد زیر از آنجاکه با مقدار پیش فرض پر شده‌است باید آخرین تصویر، تصویر سمت چپ را برای شما بر روی دیسک ذخیره کند:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var image=bucket.DownloadAsBytesByName("City of Glass-cover");
File.WriteAllBytes(@"D:\a.jpg",image);

برای مقداردهی خواص بالا به شکل زیر عمل میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var options = new GridFSDownloadByNameOptions
            {
                Revision = 0
            };
var image=bucket.DownloadAsBytesByName("City of Glass-cover",options);
File.WriteAllBytes(@"D:\a.jpg",image);
با پاس کردن مقدار 0 به مونگو، اولین تصویر وارد شده، یعنی تصویر اصلی را دریافت می‌کنیم که اولین تصویر از سمت راست می‌شود. اگر مقادیر 1 یا 1- را پاس دهیم، چون تنها سه تصویر بیشتر نیست، در هر دو حالت تصویر دوم بازگردانده می‌شود.

برای بازگردانی تصاویر از طریق مقادیر موجود در متادیتا، باید از کلاس ویژه‌ای به نام GridFSFileInfo استفاده کنیم. در اینجا هم همانند روزهای اول، از کلاس بیلدر جهت ایجاد شرط استفاده میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var filter = Builders<GridFSFileInfo>.Filter.Gte(x => x.Length , 600);
var sort = Builders<GridFSFileInfo>.Sort.Descending(x => x.UploadDateTime);
var options =new GridFSFindOptions()
            {
                Limit = 3,
                Sort = sort
            };
var cursor = bucket.Find(filter, options);
var list = cursor.ToList();
در اینجا ابتدا مشخص کرده‌ایم که فایل مورد نظر باید حجمی بیشتر از 600 بایت داشته باشد و مرتب سازی آن به صورت نزولی، بر اساس زمان آپلود باشد. در عبارت لامبدا تعریف شده، می‌توانید خصوصیت‌های مختلف یک فایل از قبیل نام، حجم (سایز) ، زمان آپلود و ... را ببینید. سپس مرتب سازی و تعداد رکورد برگشتی از ابتدای جدول را مشخص میکنیم و از متد Find یا FindAsync جهت جست‌وجو استفاده میکنیم. با شکل گرفتن کوئری درخواست، لیستی از آن را تهیه میکنیم. مقدار بازگشتی این شیء، در واقع اسنادی از تصاویر هستند که میتوانید از طریق Id یا نام آن‌ها، فایل اصلی را واکشی نمایید.
برای یافتن تصاویر بر اساس متادیتاهای تعریف شده، از کد زیر استفاده میکنیم:
var filter = Builders<GridFSFileInfo>.Filter.Eq("metadata.CoverType","Front");

تغییر نام تصاویر
جهت ویرایش یک نام فایل از طریق متدهای زیر اقدام می‌نماییم:
bucket.Rename(id, newFilename);

//یا در حالت غیرهمزمان
await bucket.RenameAsync(id, newFilename);

حذف تصویر
bucket.Delete(id);

//یا
await bucket.DeleteAsync(id);

برای حذف کل bucket از طریق کد زیر اقدام می‌نماییم:
bucket.Drop();

//یا
await bucket.DropAsync();
 
در بخش بعدی Chunk را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
مطالب
Roslyn #6
معرفی Analyzers

پیشنیاز این بحث نصب مواردی است که در مطلب «شروع به کار با Roslyn » در قسمت دوم عنوان شدند:
الف) نصب SDK ویژوال استودیوی 2015
ب) نصب قالب‌های ایجاد پروژه‌های مخصوص Roslyn

البته این قالب‌ها چیزی بیشتر از ایجاد یک پروژه‌ی کلاس Library جدید و افزودن ارجاعاتی به بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis، نیستند. اما درکل زمان ایجاد و تنظیم این نوع پروژه‌ها را خیلی کاهش می‌دهند و همچنین یک پروژه‌ی تست را ایجاد کرده و تولید بسته‌ی نیوگت و فایل VSIX را نیز بسیار ساده می‌کنند.


هدف از تولید Analyzers

بسیاری از مجموعه‌ها و شرکت‌ها، یک سری قوانین و اصول خاصی را برای کدنویسی وضع می‌کنند تا به کدهایی با قابلیت خوانایی بهتر و نگهداری بیشتر برسند. با استفاده از Roslyn و آنالیز کننده‌های آن می‌توان این قوانین را پیاده سازی کرد و خطاها و اخطارهایی را به برنامه نویس‌ها جهت رفع اشکالات موجود، نمایش داده و گوشزد کرد. بنابراین هدف از آنالیز کننده‌های Roslyn، سهولت تولید ابزارهایی است که بتوانند برنامه نویس‌ها را ملزم به رعایت استانداردهای کدنویسی کنند.
همچنین معلم‌ها نیز می‌توانند از این امکانات جهت ارائه‌ی نکات ویژه‌‌ای به تازه‌کاران کمک بگیرند. برای مثال اگر این قسمت از کد اینگونه باشد، بهتر است؛ مثلا بهتر است فیلدهای سطح کلاس، خصوصی تعریف شوند و امکان دسترسی به آن‌ها صرفا از طریق متدهایی که قرار است با آن‌ها کار کنند صورت گیرد.
این آنالیز کنند‌ها به صورت پویا در حین تایپ کدها در ویژوال استودیو فعال می‌شوند و یا حتی به صورت خودکار در طی پروسه‌ی Build پروژه نیز می‌توانند ظاهر شده و خطاها و اخطارهایی را گزارش کنند.


بررسی مثال معتبری که می‌تواند بهتر باشد

در اینجا یک کلاس نمونه را مشاهده می‌کنید که در آن فیلدهای کلاس به صورت public تعریف شده‌اند.
    public class Student
    {
        public string FirstName;
        public string LastName;
        public int TotalPointsEarned;

        public void TakeExam(int pointsForExam)
        {
            TotalPointsEarned += pointsForExam;
        }

        public void ExtraCredit(int extraPoints)
        {
            TotalPointsEarned += extraPoints;
        }


        public int PointsEarned { get { return TotalPointsEarned; } }
    }
هرچند این کلاس از دید کامپایلر بدون مشکل است و کامپایل می‌شود، اما از لحاظ اصول کپسوله سازی اطلاعات دارای مشکل است و نباید جمع امتیازات کسب شده‌ی یک دانش آموز به صورت مستقیم و بدون مراجعه‌ی به متدهای معرفی شده، از طریق فیلدهای عمومی آن قابل تغییر باشد.
بنابراین در ادامه هدف ما این است که یک Roslyn Analyzer جدید را طراحی کنیم تا از طریق آن هشدارهایی را جهت تبدیل فیلدهای عمومی به خصوصی، به برنامه نویس نمایش دهیم.


با اجرای افزونه‌ی View->Other windows->Syntax visualizer، تصویر فوق نمایان خواهد شد. بنابراین در اینجا نیاز است FieldDeclaration‌ها را یافته و سپس tokenهای آن‌ها را بررسی کنیم و مشخص کنیم که آیا نوع یا Kind آن‌ها public است (PublicKeyword) یا خیر؟ اگر بلی، آن مورد را به صورت یک Diagnostic جدید گزارش می‌دهیم.


ایجاد اولین Roslyn Analyzer

پس از نصب پیشنیازهای بحث، به شاخه‌ی قالب‌های extensibility در ویژوال استودیو مراجعه کرده و یک پروژه‌ی جدید از نوع Analyzer with code fix را آغاز کنید.


قالب Stand-alone code analysis tool آن دقیقا همان برنامه‌های کنسول بحث شده‌ی در قسمت‌های قبل است که تنها ارجاعی را به بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis به صورت خودکار دارد.
قالب پروژه‌ی Analyzer with code fix علاوه بر ایجاد پروژه‌های Test و VSIX جهت بسته بندی آنالایزر تولید شده، دارای دو فایل DiagnosticAnalyzer.cs و CodeFixProvider.cs پیش فرض نیز هست. این دو فایل قالب‌هایی را جهت شروع به کار تهیه‌ی آنالیز کننده‌های مبتنی بر Roslyn ارائه می‌دهند. کار DiagnosticAnalyzer آنالیز کد و ارائه‌ی خطاهایی جهت نمایش به ویژوال استودیو است و CodeFixProvider این امکان را مهیا می‌کند که این خطای جدید عنوان شده‌ی توسط آنالایزر، چگونه باید برطرف شود و راه‌کار بازنویسی Syntax tree آن‌را ارائه می‌دهد.
همین پروژه‌ی پیش فرض ایجاد شده نیز قابل اجرا است. اگر بر روی F5 کلیک کنید، یک کپی جدید و محصور شده‌ی ویژوال استودیو را باز می‌کند که در آن افزونه‌ی در حال تولید به صورت پیش فرض و محدود نصب شده‌است. اکنون اگر پروژه‌ی جدیدی را جهت آزمایش، در این وهله‌ی محصور شده‌ی ویژوال استودیو باز کنیم، قابلیت اجرای خودکار آنالایزر در حال توسعه را فراهم می‌کند. به این ترتیب کار تست و دیباگ آنالایزرها با سهولت بیشتری قابل انجام است.
این پروژه‌ی پیش فرض، کار تبدیل نام فضاهای نام را به upper case، به صورت خودکار انجام می‌دهد (که البته بی‌معنا است و صرفا جهت نمایش و ارائه‌ی قالب‌های شروع به کار مفید است).
نکته‌ی دیگر آن، تعریف تمام رشته‌های مورد نیاز آنالایزر در یک فایل resource به نام Resources.resx است که در جهت بومی سازی پیام‌های خطای آن می‌تواند بسیار مفید باشد.

در ادامه کدهای فایل DiagnosticAnalyzer.cs را به صورت ذیل تغییر دهید:
using System.Collections.Immutable;
using System.Linq;
using Microsoft.CodeAnalysis;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp.Syntax;
using Microsoft.CodeAnalysis.Diagnostics;
 
namespace CodingStandards
{
    [DiagnosticAnalyzer(LanguageNames.CSharp)]
    public class CodingStandardsAnalyzer : DiagnosticAnalyzer
    {
        public const string DiagnosticId = "CodingStandards";

        // You can change these strings in the Resources.resx file. If you do not want your analyzer to be localize-able, you can use regular strings for Title and MessageFormat.
        internal static readonly LocalizableString Title = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerTitle), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal static readonly LocalizableString MessageFormat = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerMessageFormat), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal static readonly LocalizableString Description = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerDescription), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal const string Category = "Naming";

        internal static DiagnosticDescriptor Rule = 
            new DiagnosticDescriptor(
                DiagnosticId, 
                Title, 
                MessageFormat, 
                Category, 
                DiagnosticSeverity.Error, 
                isEnabledByDefault: true, 
                description: Description);
 
        public override ImmutableArray<DiagnosticDescriptor> SupportedDiagnostics
        {
            get { return ImmutableArray.Create(Rule); }
        }

        public override void Initialize(AnalysisContext context)
        {
            // TODO: Consider registering other actions that act on syntax instead of or in addition to symbols
            context.RegisterSyntaxNodeAction(analyzeFieldDeclaration, SyntaxKind.FieldDeclaration);
        }

        static void analyzeFieldDeclaration(SyntaxNodeAnalysisContext context)
        {
            var fieldDeclaration = context.Node as FieldDeclarationSyntax;
            if (fieldDeclaration == null) return;
            var accessToken = fieldDeclaration
                                .ChildTokens()
                                .SingleOrDefault(token => token.Kind() == SyntaxKind.PublicKeyword);

            // Note: Not finding protected or internal
            if (accessToken.Kind() != SyntaxKind.None)
            {
                // Find the name of the field:
                var name = fieldDeclaration.DescendantTokens()
                              .SingleOrDefault(token => token.IsKind(SyntaxKind.IdentifierToken)).Value;
                var diagnostic = Diagnostic.Create(Rule, fieldDeclaration.GetLocation(), name, accessToken.Value);
                context.ReportDiagnostic(diagnostic);
            }
        }
    }
}
توضیحات:

اولین کاری که در این کلاس انجام شده، خواندن سه رشته‌ی AnalyzerDescription (توضیحی در مورد آنالایزر)، AnalyzerMessageFormat (پیامی که به کاربر نمایش داده می‌شود) و AnalyzerTitle (عنوان پیام) از فایل Resources.resx است. این فایل را گشوده و محتوای آن‌را مطابق تنظیمات ذیل تغییر دهید:


سپس کار به متد Initialize می‌رسد. در اینجا برخلاف مثال‌های قسمت‌های قبل، context مورد نیاز، توسط پارامترهای override شده‌ی کلاس پایه DiagnosticAnalyzer فراهم می‌شوند. برای مثال در متد Initialize، این فرصت را خواهیم داشت تا به ویژوال استودیو اعلام کنیم، قصد آنالیز فیلدها یا FieldDeclaration را داریم. پارامتر اول متد RegisterSyntaxNodeAction یک delegate یا Action است. این Action کار فراهم آوردن context کاری را برعهده دارد که نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را در متد analyzeFieldDeclaration می‌توانید ملاحظه کنید.
سپس در اینجا نوع نود در حال آنالیز (همان نودی که کاربر در ویژوال استودیو انتخاب کرده‌است یا در حال کار با آن است)، به نوع تعریف فیلد تبدیل می‌شود. سپس توکن‌های آن استخراج شده و بررسی می‌شود که آیا یکی از این توکن‌ها کلمه‌ی کلیدی public هست یا خیر؟ اگر این فیلد عمومی تعریف شده بود، نام آن‌را یافته و به عنوان یک Diagnostic جدید بازگشت و گزارش می‌دهیم.


ایجاد اولین Code fixer

در ادامه فایل CodeFixProvider.cs پیش فرض را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال کنید. در اینجا مهم‌ترین تغییر صورت گرفته نسبت به قالب پیش فرض، اضافه شدن متد makePrivateDeclarationAsync بجای متد MakeUppercaseAsync از پیش موجود آن است:
using System.Collections.Immutable;
using System.Composition;
using System.Linq;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.CodeAnalysis;
using Microsoft.CodeAnalysis.CodeFixes;
using Microsoft.CodeAnalysis.CodeActions;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp.Syntax;
 
namespace CodingStandards
{
    [ExportCodeFixProvider(LanguageNames.CSharp, Name = nameof(CodingStandardsCodeFixProvider)), Shared]
    public class CodingStandardsCodeFixProvider : CodeFixProvider
    {
        public sealed override ImmutableArray<string> FixableDiagnosticIds
        {
            get { return ImmutableArray.Create(CodingStandardsAnalyzer.DiagnosticId); }
        }

        public sealed override FixAllProvider GetFixAllProvider()
        {
            return WellKnownFixAllProviders.BatchFixer;
        }

        public sealed override async Task RegisterCodeFixesAsync(CodeFixContext context)
        {
            var root = await context.Document.GetSyntaxRootAsync(context.CancellationToken).ConfigureAwait(false);

            // TODO: Replace the following code with your own analysis, generating a CodeAction for each fix to suggest
            var diagnostic = context.Diagnostics.First();
            var diagnosticSpan = diagnostic.Location.SourceSpan;

            // Find the type declaration identified by the diagnostic.
            var declaration = root.FindToken(diagnosticSpan.Start)
                                   .Parent.AncestorsAndSelf().OfType<FieldDeclarationSyntax>()
                                   .First();

            // Register a code action that will invoke the fix.
            context.RegisterCodeFix(
                CodeAction.Create("Make Private", 
                c => makePrivateDeclarationAsync(context.Document, declaration, c)),
                diagnostic);
        }

        async Task<Document> makePrivateDeclarationAsync(Document document, FieldDeclarationSyntax declaration, CancellationToken c)
        {
            var accessToken = declaration.ChildTokens()
                .SingleOrDefault(token => token.Kind() == SyntaxKind.PublicKeyword);

            var privateAccessToken = SyntaxFactory.Token(SyntaxKind.PrivateKeyword);

            var root = await document.GetSyntaxRootAsync(c);
            var newRoot = root.ReplaceToken(accessToken, privateAccessToken);

            return document.WithSyntaxRoot(newRoot);
        }
    }
}
اولین کاری که در یک code fixer باید مشخص شود، تعیین FixableDiagnosticIds آن است. یعنی کدام آنالایزرهای از پیش تعیین شده‌ای قرار است توسط این code fixer مدیریت شوند که در اینجا همان Id آنالایزر قسمت قبل را مشخص کرده‌ایم. به این ترتیب ویژوال استودیو تشخیص می‌دهد که خطای گزارش شده‌ی توسط CodingStandardsAnalyzer قسمت قبل، توسط کدام code fixer موجود قابل رفع است.
کاری که در متد RegisterCodeFixesAsync انجام می‌شود، مشخص کردن اولین مکانی است که مشکلی در آن گزارش شده‌است. سپس به این مکان منوی Make Private با متد متناظر با آن معرفی می‌شود. در این متد، اولین توکن public، مشخص شده و سپس با یک توکن private جایگزین می‌شود. اکنون این syntax tree بازنویسی شده بازگشت داده می‌شود. با Syntax Factory در قسمت سوم آشنا شدیم.

خوب، تا اینجا یک analyzer و یک code fixer را تهیه کرده‌ایم. برای آزمایش آن دکمه‌ی F5 را فشار دهید تا وهله‌ای جدید از ویژوال استودیو که این آنالایزر جدید در آن نصب شده‌است، آغاز شود. البته باید دقت داشت که در اینجا باید پروژه‌ی CodingStandards.Vsix را به عنوان پروژه‌ی آغازین ویژوال استودیو معرفی کنید؛ چون پروژه‌ی class library آنالایزرها را نمی‌توان مستقیما اجرا کرد. همچنین یکبار کل solution را نیز build کنید.
پس از اینکه وهله‌ی جدید ویژوال استودیو شروع به کار کرد (بار اول اجرای آن کمی زمانبر است؛ زیرا باید تنظیمات وهله‌ی ویژه‌ی اجرای افزونه‌ها را از ابتدا اعمال کند)، همان پروژه‌ی Student ابتدای بحث را در آن باز کنید.


نتیجه‌ی اعمال این افزونه‌ی جدید را در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. زیر سطرهای دارای فیلد عمومی، خط قرمز کشیده شده‌است (به علت تعریف DiagnosticSeverity.Error). همچنین حالت فعلی و حالت برطرف شده را نیز با رنگ‌های قرمز و سبز می‌توان مشاهده کرد. کلیک بر روی گزینه‌ی make private، سبب اصلاح خودکار آن سطر می‌گردد.


روش دوم آزمایش یک Roslyn Analyzer

همانطور که از انتهای بحث قسمت دوم به‌خاطر دارید، این آنالایزرها را می‌توان به کامپایلر نیز معرفی کرد. روش انجام اینکار در ویژوال استودیوی 2015 در تصویر ذیل نمایش داده شده‌است.


نود references را باز کرده و سپس بر روی گزینه‌ی analyzers کلیک راست نمائید. در اینجا گزینه‌ی Add analyzer را انتخاب کنید. در صفحه‌ی باز شده بر روی دکمه‌ی browse کلیک کنید. در اینجا می‌توان فایل اسمبلی موجود در پوشه‌ی CodingStandards\bin\Debug را به آن معرفی کرد.


بلافاصله پس از معرفی این اسمبلی، آنالایزر آن شناسایی شده و همچنین فعال می‌گردد.


در این حالت اگر برنامه را کامپایل کنیم، با خطاهای جدید فوق متوقف خواهیم شد و برنامه کامپایل نمی‌شود (به علت تعریف DiagnosticSeverity.Error).
بازخوردهای پروژه‌ها
جایگزین متد منسوخ شده
در نگارشهای جدید JQuery متد live منسوخ و برداشته شده است و متد on جایگزین آن شده ، در صورت امکان این کد JQuery موجود در پروژه را بروز کنید . با تشکر
<script type="text/javascript">
        var allCheckBoxSelector = '#<%=GridView_CashList.ClientID%> input[id*="CheckAll"]:checkbox';
        var checkBoxSelector = '#<%=GridView_CashList.ClientID%> input[id*="CheckBox_Delete"]:checkbox';

        function ToggleCheckUncheckAllOptionAsNeeded() {
            var totalCheckboxes = $(checkBoxSelector),
                checkedCheckboxes = totalCheckboxes.filter(":checked"),
                noCheckboxesAreChecked = (checkedCheckboxes.length === 0),
                allCheckboxesAreChecked = (totalCheckboxes.length === checkedCheckboxes.length);

            $(allCheckBoxSelector).attr('checked', allCheckboxesAreChecked);
            $('#<%=Button_Delete.ClientID%>').attr('disabled', noCheckboxesAreChecked);
        }

        $(document).ready(function () {
            $(allCheckBoxSelector).live('click', function () {
                $(checkBoxSelector).attr('checked', $(this).is(':checked'));
                ToggleCheckUncheckAllOptionAsNeeded();
            });
            $(checkBoxSelector).live('click', ToggleCheckUncheckAllOptionAsNeeded);
            ToggleCheckUncheckAllOptionAsNeeded();
        });
    </script>


مطالب
ایجاد قابلیت قالب یا Theme در ASP.NET MVC
در این مقاله قصد داریم قابلیت ایجاد قالب را در پروژه‌های ASP.NET MVC، فراهم کنیم تا ظاهر سایت یا به اصطلاح  قالب سایت از طریق فایل کانفیگ تغییر کند. همانطور که می‌دانید معماری ASP.NET MVC براساس قراردادهای پیش فرض، قابل تعویض و تغییر طراحی شده است. یکی از این قراردادها، نحوه‌ی پیدا کردن یک view برای کنترلر و اکشن‌های آن است که به صورت زیر در ViewEngine تعریف شده‌است: 
ViewEngine.ViewLocationFormats= "~/Views/{controller}/{action}.cshtml"
در ادامه قصد داریم این مسیر یابی پیش فرض را طوری تغییر دهیم تا در پوشه‌ی themes پروژه و زیرپوشه‌ای با نام قالب که از فایل کانفیگ خوانده می‌شود نیز به دنبال view مرتبط با کنترلر و اکشن بگردد: 
"~/Themes/{ThemeName}/Views/{controller}/{action}.cshtml"
 برای راحتی کار، یک Extension Method برای اینترفیس پایه viewEngin  تعریف می‌کنیم: 
   public static void Themeable(this VirtualPathProviderViewEngine engine)
        {
            var ThemePath = "~/Themes";
            var ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings["MvcTheme"];
            if (string.IsNullOrEmpty(ThemeName))
                return;

            var themeFolder = HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/", ThemePath, ThemeName));
            if (!Directory.Exists(themeFolder))
                throw new DirectoryNotFoundException(string.Format("Theme folder not exists: {0}/{1}}", ThemePath,
                    ThemeName));

            var newViewLocations = new[]
            {
                string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
                 
                // vb.net :
                // string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                // string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
            };
            engine.ViewLocationFormats = newViewLocations;
            engine.PartialViewLocationFormats = newViewLocations;
        }
سپس در فایل کانفیگ، نام قالب را وارد کنید: 
  <appSettings>
 ...
    <add key="MvcTheme" value="Test1" />
  </appSettings>
و در فایل Global.asax، قابلیت فراخوانی قالب را فعال کنید:
ViewEngines.Engines.OfType<RazorViewEngine>().Single().Themeable();
حالا کافی است محتویات views اصلی را به پوشه‌ی views  قالب مورد نظر کپی کرده و فایل _ViewStart.cshtml را اصلاح کنید، بطوریکه که به فایل layout  داخل پوشه قالب اشاره کند: 
@{
    // Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
    Layout = "~/themes/test1/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
تا اینجای کار را اگر امتحان کنید، همه چیز درست است؛ مگر اینکه بخواهید از Bundling استفاده کنید. اگر بخواهید از css و اسکریپت‌های اصلی پروژه استفاده کنید، می‌توانید از همان  bundle‌های اصلی، در داخل layout و سایر viewهای قالب استفاده کنید. ولی اینکار نمی‌تواند کاربردی باشد؛ چون ساختار و اجزای هر قالب می‌تواند کاملا مجزا باشد. مثلا در یک قالب از  بوت استرپ استفاده می‌کنیم و در قالبی دیگر از UI Fabric مایکروسافت استفاده می‌کنیم. به همین دلیل، دست به کار می‌شویم و یک Bundling داینامیک را طراحی می‌کنیم:
ابتدا مدل زیر را تعریف کنید:
    public class ThemeBundle
    {
        public BundleType BundleType { get; set; }
        public string VirtualPath { get; set; }
        public string[] Urls { get; set; }
    }

    public enum BundleType
    {
        Style, Script
    }
در داخل هر پوشه‌ی قالب، به دنبال فایل ThemeBundle.json می‌گردیم تا تعاریف Bundling را از آن بخوانیم و در داخل پروژه استفاده کنیم.
توسط کد زیر bundleها را از محل پوشه‌ی قالب، فراخوانی می‌کنیم:
public static void RegisterThemeBundels(BundleCollection bundles)
        {
            var ThemePath = "~/Themes";
            var ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings["MvcTheme"];
            var ThemeBundleFileName = "ThemeBundle.json";

        List<ThemeBundle> list;

            try
            {
                JavaScriptSerializer jss = new JavaScriptSerializer();
                var jsonaddress =
                    System.Web.HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/{2}", ThemePath, ThemeName, ThemeBundleFileName));
                var json = System.IO.File.ReadAllText(jsonaddress);
                  list = jss.Deserialize<List<ThemeBundle>>(json);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                throw new Exception(string.Format("Cannot read {0}. see more error in inner exception.", ThemeBundleFileName), ex);
            }

            foreach (var themeBundle in list)
            {
                switch (themeBundle.BundleType)
                {
                    case BundleType.Script:
                        bundles.Add(new ScriptBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    case BundleType.Style:
                        bundles.Add(new StyleBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    default:
                        throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(themeBundle.BundleType));
                }
            }
        }
دستور فراخوانی bundle‌ها در صورتیکه نام قالب در فایل کانفیگ تعریف شده باشد:
    public class BundleConfig
    {        
        public static void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
        {
            if (MvcTheme.ThemeName != null)
            {
                MvcTheme.RegisterThemeBundels(bundles); 
                return;
            }

            bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/jquery").Include(
                        "~/Scripts/jquery-{version}.js"));

            bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/jqueryval").Include(
                        "~/Scripts/jquery.validate*"));
...
}
}
فایل ThemeBundle.json قالب test1 را بصورت زیر تعریف می‌کنیم:
[
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/jquery",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/jquery-1.10.2.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/jqueryval",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/jquery.validate.js",
               "~/themes/test1/js/jquery.validate.unobtrusive.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/modernizr",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/modernizr-2.6.2.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/bootstrap",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/bootstrap.js",
              "~/themes/test1/js/respond.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Style",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/css/css",
    "Urls": [ "~/themes/test1/css/bootstrap.css",
              "~/themes/test1/css/site.css" ]
  }
]
در نهایت ساختار پوشه‌ی قالب به صورت زیر می‌باشد:
 Themes
├───Test1
│    │ThemeBundle.json
│    ├───Css
│    ├───Fonts
│    ├───Images
│    ├───Js
│    └───Views
├───Test2
│    │ThemeBundle.json
│    ├───Css
│    ├───Fonts
│    ├───Images
│    ├───Js
│    └───Views
 کد کامل و نهایی :
  public static class MvcTheme
    {
 
        public static string ThemeName { get; }
        public static string ThemePath { get; set; }
        private const string AppSettingName = "MvcTheme";
        private const string ThemeBundleFileName = "ThemeBundle.json";

        static MvcTheme()
        {
            ThemePath = "~/Themes";
            ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings[AppSettingName];
        }

        public static void Themeable(this VirtualPathProviderViewEngine engine)
        {
            if (string.IsNullOrEmpty(ThemeName))
                return;

            var themeFolder = HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/", ThemePath, ThemeName));
            if (!Directory.Exists(themeFolder))
                throw new DirectoryNotFoundException(string.Format("Theme folder not exists: {0}/{1}}", ThemePath,
                    ThemeName));

            var newViewLocations = new[]
            { 
                string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"), 
                string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
                              
                // vb.net :
                // string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                // string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),

            };
            engine.ViewLocationFormats = newViewLocations;
            engine.PartialViewLocationFormats = newViewLocations; 
        }

        public static void RegisterThemeBundels(BundleCollection bundles)
        {
            if(ThemeName == null)
                return;

            var list = ReadThemeBundles();

            foreach (var themeBundle in list)
            {
                switch (themeBundle.BundleType)
                {
                    case BundleType.Script:
                        bundles.Add(new ScriptBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    case BundleType.Style:
                        bundles.Add(new StyleBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    default:
                        throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(themeBundle.BundleType));
                }
            }
        }

        public static List<ThemeBundle> ReadThemeBundles()
        {
            try
            {
                JavaScriptSerializer jss = new JavaScriptSerializer();
                var jsonaddress =
                    System.Web.HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/{2}", ThemePath, ThemeName, ThemeBundleFileName));
                var json = System.IO.File.ReadAllText(jsonaddress);
                var list = jss.Deserialize<List<ThemeBundle>>(json);

                return list;
            }
            catch (Exception ex)
            {
                throw new Exception(string.Format("Cannot read {0}. see more error in inner exception.", ThemeBundleFileName), ex);
            }
        }
    }

    public class ThemeBundle
    {
        public BundleType BundleType { get; set; }
        public string VirtualPath { get; set; }
        public string[] Urls { get; set; }
    }

    public enum BundleType
    {
        Style, Script
    }
- نکته یک: با حذف مقدار نام قالب در فایل کانفیگ، به راحتی به حالت پیش فرض asp.net mvc بر میگردید.
- نکته دو: نام bundle را حتما هم عمق با آدرس قالب تعریف کنید تا وقتی فایل css  به پوشه‌ی images  یا فونت مجاور خود اشاره می‌کند، آدرس دهی معتبر باشد.
- نکته سه: اگر از RazorGenerator استفاده می‌کنید، در فایل RazorGeneratorMvcStart متد ()Themeable را بر روی engine آن صدا بزنید. 
اشتراک‌ها
آشنایی با رویدادهای سراسری ajax در jQuery

یکی از ویژگی‌های مفید jQuery در هنگام توسعه‌ی نرم‌افزارهای تحت وب، رویدادهای( event ) سراسری است. با تعریف این رویدادها می‌توانید در هنگام هر فراخوانی ajax در هر بخش از نرم‌افزار، آگاه شوید و عملیات دلخواه مانند نمایش عبارت «loading» یا جلوگیری از بارگزاری مجدد صفحه یا هر عمل متناسب دیگر را به انجام برسانید 

آشنایی با رویدادهای سراسری ajax در jQuery
مطالب
ساخت DropDownList های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC
در پروژه‌های زیادی با مواردی مواجه می‌شویم که دو انتخاب داریم ، و یک انتخاب زیر مجموعه انتخاب دیگر است ، مثلا رابطه بین استان‌ها و شهر‌ها ، در انتخاب اول استان انتخاب می‌شود و مقادیر DropDownList  شهر‌ها حاوی ، شهر‌های آن استان می‌شود.
در پروژه‌های WebForm  این کار به کمک Update Panel  انجام می‌شد ، ولی در پروژه‌های MVC  ما این امکان را نداریم و خودمان باید به کمک موارد دیگر این درخواست را پیاده سازی کنیم.
در پروژه ای که فعلا مشغول آن هستم ، با این مورد مواجه شدم ، و دیدم شاید بد نباشد راهکار خودم را با شما در میان بگذارم.
صورت مسئله :
کاربری نیاز به وارد کردن اطلاعات یک شیرالات بهداشتی  (Tap) را دارد ، از DropDownList   اول نوع آن شیر (Type)  را انتخاب می‌کند ، و از DropDownList  دوم ، که شامل گروه‌های آن نوع است ، گروه(Category) مورد نظر را انتخاب می‌کند. (در انتهای همین مطلب ببینید )
ساختار Table‌های دیتابیس به این صورت است: 

رابطه ای از جدول Type به جدول Category.

به کمک Scaffolding یک کنترلر برای کلاس Tap (شیر آب) می‌سازیم ، به طور عادی در فایل Create.chtml مقدار گروه را به صورت DropDown  نمایش می‌دهد، حال ما نیاز داریم که خودمان  DropDown را برای Type  ایجاد کنیم و بعد ارتباط این‌ها را بر قرار کنیم.

تابع اولی Create را این طوری ویرایش می‌کنیم :

        public ActionResult Create()
        {
            ViewBag.Type = new SelectList(db.Types, "Id", "Title");
            ViewBag.Category = new SelectList(db.Categories, "Id", "Title");
            return View();
        }

همان طور که مشخص است ، علاوه بر مقادیر Category  که خودش ارسال می‌کند ، ما نیز مقادیر نوع‌ها را به View  مورد نظر ارسال می‌کنیم.

برای نمایش دادن هر دو DropDownList ویو مورد نظر را به این صورت ویرایش می‌کنیم :

        <div>
            نوع
        </div>
        <div>
            @Html.DropDownList("Type", (SelectList)ViewBag.Type, "-- انتخاب ---", new { id = "rdbTyoe" })
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Category)
        </div>

        <div>
            دسته بندی
        </div>
        <div>
            @Html.DropDownList("Category", (SelectList)ViewBag.Category, "-- انتخاب ---", new { id = "rdbCategory"})
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Category)
        </div>

همان طور که مشاهده می‌کنید ، در اینجا  DropDownList  مربوط به Type که خودمان سمت سرور ،مقادیر آن را پر کرده بودیم نمایش می‌دهیم.

خب شاید تا اینجای کار ، ساده بود ولی میرسیم به اصل مطلب و ارتباط بین این دو DropDownList. (قبل از این قسمت حتما نگاهی به ساختار DropDownList یا همان تگ select بیندازید ، اطلاعات جی کوئری شما در این قسمت خیلی کمک حال شما است)

برای این کار ما از jQuery  استفادی می‌کنیم ، کار به این صورت است که هنگامی که مقدار DropDownList  اول تغییر کرد :

  •  ما Id  آن را به سرور ارسال می‌کنیم.
  •  در آنجا Category  هایی که دارای Type با Id  مورد نظر هستند را جدا می‌کنیم
  • فیلد‌های مورد نیاز یعنی Id  و Title را می‌گیریم
  • و بعد به کمک Json مقادیر را بر می‌گردانیم 
  • و مقادیر ارسالی از سرور را در option‌های DropDownList  دوم (گروه‌ها ) قرار می‌دهم 
در ابتدا متدی در سرور می‌نویسیم ، کار این متد (همان طور که گفته شد) گرفتن Id از نوع Type استو برگرداندن Category‌های مورد نظر. به این صورت :
        public ActionResult SelectCategory(int id)
        {
            var categoris = db.Categories.Where(m => m.Type1.Id == id).Select(c => new { c.Id, c.Title });
            return Json(categoris, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
ابتدا به کمک Where مقادیر مورد نظر را پیدا می‌کنیم و بعد به کمک Select فیلد هایی مورد استفاده را جدا می‌کنیم و به کمک Json اطلاعات را بر می‌گردانیم. توجه داشته باشید که مقادیری که در categoris  قرار می‌گیرد ، شبیه به مقادیر json  هستند و ما می‌تانیم مستیما از این مقادیر در javascript استفاده کنیم. 
در کلایت (همان طور که گفته شد ) به این نیاز داریم که هنگاهی که مقدار در لیست اول تغییر کرد ، ای دی آن را به تابع بالا بفرستیم و مقادیر بازگشتی را در  DropDownList  دوم قرار دهیم : به این صورت :
            $('#rdbTyoe').change(function () {
                jQuery.getJSON('@Url.Action("SelectCategory")', { id: $(this).attr('value') }, function (data) {
                    $('#rdbCategory').empty();
                    jQuery.each(data, function (i) {
                        var option = $('<option></option>').attr("value", data[i].Id).text(data[i].Title);
                        $("#rdbCategory").append(option);
                    });
                });
            });
توضیح کد :
با کمک تابع .change() از تغییر مقدار آگاه می‌شویم ، و حالا می‌توانیم مراحل کار را انجام دهیم. حالا وقت ارسال اطلاعات ( Id مورد گزینه انتخاب شده در تغییر مقدار ) به سرور است که ما این کار را به کمک jQuery.getJSON انجام می‌دهیم ، در تابع callback باید کار مقدار دهی انجام شود.
به ازای رکورد هایی که برگشت شده است که حالا در data قرار دارد به کمک تابع each لوپ می‌رنیم و هربار این کار را تکرار می‌کنیم.
  • ابتدا یک تگ option می‌سازیم 
  • مقادیر مربوطه شامل Id که باید در attribute مورد نظر value قرار گیرد و متن آن که باید به عنوان text باشد را مقدار دهی می‌کنیم
  • option آماده شده را به DropDownList دومی (Category ) اضافه می‌کنیم.
توجه داشته باشید که هنگامی که کار دریافت اطلاعات با موفقیت انجام شد ، مقادیر داخل DropDownList  دومی ، مربوط به Category را به منظور بازیابی دوباره در  
$('#rdbCategory').empty(); 
خالی می‌کنیم.
نتیجه کار برای من می‌شود این :
قبل از انتخاب :

بعد از انتخاب :

موفق و پیروز باشید
مطالب
کپی کردن ساختار و داده‌های یک جدول از یک دیتابیس به دیتابیسی دیگر
در مواقعی ممکن است نیاز داشته باشیم که جدول یا جدول‌هایی از یک پایگاه داده را به یک پایگاه داده دیگر انتقال دهیم. در این مقاله قصد داریم روند انجام این کار را هم به صورت کوئری و هم به صورت ویزارد(گرافیکی) انجام دهیم.

برای شروع کار ابتدا دو دیتابیس به اسم‌های databasefrm و databaseto می‌سازیم. دیتابیس databasefrm شامل یک جدول به اسم emp با سه فیلد ID,Name,Address می‌باشد. قصد داریم جدول tmp از دیتابیس databasefrm را به دیتابیس databaseto انتقال دهیم. برای انجام این کار، یکی از روش‌های زیر را استفاده خواهیم کرد:

روش 1 : استفاده از کوئری

ساختار کلی انجام این عمل به صورت زیر خواهد بود:
Select * into DestinationDB.dbo.tableName from SourceDB.dbo.SourceTable
مثال :
select * into databaseto.dbo.emp from databasefrm.dbo.Emp
با اجرای دستور فوق یک کپی از جدول emp به همراه تمامی داده‌های آن به دیتابیس databaseto منتقل و ایجاد می‌شوند. اگر بخواهیم تمامی ایندکس‌ها، تریگر‌ها و قید‌ها (Constraint) نیز منتقل شوند، برای اینکار نیاز به تولید یک اسکریپت خواهد بود (در ادامه).

حال اگر بخواهیم یک کپی از  جدول را در دیتابیس جاری ایجاد کنیم، ساختار آن به صورت زیر خواهد بود  :
select * into newtable from SourceTable
که نمونه ای از آن برای دیتابیس ما به صورت زیرخواهد بود :
 select * into  emp1 from emp

می‌توانیم فقط فیلدهایی مشخص را به جدول دیگر کپی کنیم. برای انجا این کار کافیست به جای *  اسم فیلد‌های مورد نیاز را نوشت که ساختار دستوری آن به صورت زیر است :
select col1, col2 into <destination_table> from <source_table>
که برای مثال ما به صورت زیر خواهد بود :
select Id,Name into databaseto.dbo.emp1 from databasefrm.dbo.Emp

بعد از اجرای کوئری فوق نتیجه به صورت زیر خواهد بود :

کد فوق باعث کپی کردن فیلد‌های Id,Name شده است.

اگر بخواهیم فقط ساختار جدول را کپی کنیم روند کار به صورت زیر خواهد بود :

select *into <destination_database.dbo.destination table> from _
<source_database.dbo.source table> where 1 = 2
که نمونه ای از آن برای مثال ما به صورت زیر خواهد بود :
select * into databaseto.dbo.emp from 
databasefrm.dbo.emp where 1 = 2
کاربرد where در دستور فوق برای این است که عنوان فیلد‌ها را بگیریم و در جدول دیگری ذخیره کنیم.

نکته: هر وقت نیاز بود که فقط فیلد‌های یک جدول را دریافت کنید، می‌تواند از کدی همانند فوق استفاده کنید؛ با یک شرط که همیشه false برگرداند. ولی راه بهتری که توصیه میکنم استفاده از Top در دستور  Select می‌باشد. نمونه‌ای از دستور فوق:
select top(0) * into databaseto.dbo.emp from 
databasefrm.dbo.emp
همانطور که مشاهده می‌کنید دیگر در دستور فوق خبری از where نیست.

روش 2: ویزارد

جهت تهیه کارهای فوق به صورت ویزارد، به صورت خلاصه فقط به روند انجام کار بسنده می‌کنیم:
1- SSMS را باز کنید.
2- بر روی دیتابیس مورد نظر کلیک راست کرده و از منوی ظاهر شده Task را انتخاب نموده و در کادر بازشو Export data را انتخاب کنید.
3- در پنجره‌ی ظاهر شده بر روی دکمه next کلیک کرده و در پنجره بعدی، نوع اعتبار سنجی را انتخاب کرده و دیتابیس مورد نظر را انتخاب نمایید (databasefrm).
4- همانند مرحله 3 است با این تفاوت که اینبار دیتابیس مقصد را انتخاب می‌کنیم (databaseto).
5- در پنجره‌ی بعدی گزینه اول را انتخاب کرده (copy data from ...) و بعد از کلیک بر روی next در پنجره ظاهر شده، جدول یا جداول مورد نظر را انتخاب کنید.

روش 3 : تولید اسکریپت

 
با استفاده از دو روش فوق فقط می‌توانستیم ساختار جداول و داده‌های آن را انتقال بدهیم. برای انتقال کامل جداول مثل تریگرها، قیدها و ... می‌بایست از جدول یا جداول اسکریپت تولید و در نهایست اسکریپت را اجرا نماییم.
Right click on datbase >>Task>>Generate script>>next

انتخاب دیتابیس مورد نظر و بعد انتخاب مواردی که قصد داریم از آنها اسکریپت ایجاد کنیم و در پایان اسکریپت مورد نظر را بر روی دیتابیس مقصد (databaseto) اجرا می‌کنیم.

و در پایان نهایت تشکر را از تمام عزیزان و دوستان نویسنده‌ی سایت دارم. امیدوارم در سال 94 شاهد موفقیت‌های خوبی در حوزه‌ی نرم افزار باشیم.
مطالب
مبانی TypeScript؛ اینترفیس‌ها
اینترفیس، مانند قراردادی است که یک نوع را تعریف می‌کند. کامپایلر از اینترفیس‌ها جهت بررسی نوع‌ها و اجبار به رعایت قرارداد استفاده می‌کند. در این حالت اگر متدها یا خواص معرفی شده‌ی در نوع اینترفیس، توسط استفاده کننده بکار گرفته نشوند، خطایی توسط کامپایلر گزارش خواهد شد.
از آنجائیکه اینترفیس‌ها به معنای نوع‌های سفارشی هستند و جاوا اسکریپت از آن‌ها پشتیبانی نمی‌کند، توسط کامپایلر TypeScript، به هیچ نوع کد معادلی در جاوا اسکریپت، ترجمه و تبدیل نخواهند شد. کامپایلر TypeScript تنها از آن‌ها جهت بررسی نوع‌ها استفاده می‌کند.
اینترفیس‌ها به صورت مجموعه‌ای از تعاریف خواص و متدها، بدون پیاده سازی آن‌ها تعریف می‌شوند. پیاده سازی این اینترفیس‌ها، توسط کلاس‌ها و یا سایر اشیاء صورت خواهند گرفت. برای مثال یک قرارداد اجاره، مشخص می‌کند که آخر هر ماه چه مقداری را باید پرداخت کرد. اما این قرار داد مشخص نمی‌کند که چگونه باید این پرداخت صورت گیرد و از هر شخصی به شخص دیگری می‌تواند متفاوت باشد. به این حالت duck typing هم می‌گویند. به این معنا که قرار داد، شکل یک شیء را مشخص می‌کند و تا زمانیکه پیاده سازی کننده‌ی آن بتواند این قرارداد را تامین کند، می‌تواند بجای نوع اصلی نیز بکار گرفته شود.


Duck typing چیست؟

duck typing به این معنا است که اگر پرنده‌ای بتواند مانند یک اردک راه برود، شنا کند و صدا در بیاورد، یک اردک نامیده می‌شود. بنابراین همینقدر که یک شیء بتواند قراردادی را پیاده سازی کند، نوع آن با نوع اینترفیس یکی درنظر گرفته می‌شود. برای نمونه به مثال ذیل دقت کنید:
interface Duck {
    walk: () => void;
    swim: () => void;
    quack: () => void;
}

let probablyADuck = {
    walk: () => console.log('walking like a duck'),
    swim: () => console.log('swimming like a duck'),
    quack: () => console.log('quacking like a duck')
}

function FlyOverWater(bird: Duck) { }

FlyOverWater(probablyADuck); // works!
در این مثال اینترفیس Duck، متدهایی را تعریف کرده‌است که یک Duck می‌تواند انجام دهد.
در ادامه متغیر و شیءایی بدون تعریف نوع آن ایجاد شده‌است که همان متدهای اینترفیس Duck را پیاده سازی می‌کند و امضای آن‌ها با امضای متدهای اینترفیس Duck یکی هستند.
سپس متد FlyOverWater تعریف شده که در آن، نوع پارامتر ورودی آن به صورت صریحی به نوع اینترفیس Duck مقید شده‌است.
در سطر بعدی، این متد با دریافت شیء probablyADuck فراخوانی شده‌است و چون این شیء تمام اجزای قرارداد Duck را پیاده سازی کرده‌است، مشکلی در اجرای آن نخواهد بود. به این حالت duck typing می‌گویند.


نحوه‌ی تعریف یک اینترفیس در TypeScript

تعریف یک اینترفیس با واژه‌ی کلیدی interface شروع شده و سپس خواص و متدهای مدنظر این قرارداد، به همراه نوع آن‌ها تعریف خواهند شد:
interface Book {
    id: number;
    title: string;
    author: string;
    pages?: number;
    markDamaged: (reason: string) => void;
}
در این مثال خواص id، title و author اجباری هستند و پیاده سازی کننده موظف است آن‌ها را به همراه داشته باشد.
در اینترفیس‌های TypeScript می‌توان خواص اختیاری و optional را نیز تعریف کرد. نمونه‌ی آن خاصیت pages در این مثال است که با ? مشخص شده‌است و نمونه‌ی آن‌را در حین تعریف پارامترهای اختیاری متدها نیز پیشتر ملاحظه کرده بودید.
تعریف متدها در یک اینترفیس، با مشخص سازی نام آن متد و ذکر یک کولن و سپس مشخص سازی امضای پارامترهای دریافتی  انجام می‌شود. نوع خروجی متد، در سمت راست علامت <= قرار خواهد گرفت.


استفاده از اینترفیس‌ها برای تعریف نوع خروجی توابع

در مثال زیر، متد CreateCustomerID دارای دو پارامتر ورودی از نوع‌های رشته‌ای و عددی است و خروجی آن نیز از نوع رشته‌ای تعریف شده‌است:
function CreateCustomerID(name: string, id: number): string {
    return name + id;
}
در ادامه تعریف متغیری را مشاهده می‌کنید که نوع آن، متدی است که با امضای متد CreateCustomerID یکسان است:
 let IdGenerator: (chars: string, nums: number) => string;
به این ترتیب امکان انتساب متد CreateCustomerID به متغیر IdGenerator وجود خواهد داشت:
IdGenerator = CreateCustomerID;
جهت مدیریت بهتر یک چنین تعریف‌هایی و همچنین امکان استفاده‌ی مجدد از آن‌ها، می‌توان از اینترفیس‌ها کمک گرفت:
interface StringGenerator {
     (chars: string, nums: number): string;
}
اینترفیس StringGenerator نام بهتر و با قابلیت استفاده‌ی مجددی را به نوع متدی که قابل انتساب است به متغیر IdGenerator، تعریف می‌کند. در اینجا syntax تعریف نوع متد، در اینترفیس StringGenerator اندکی با حالت‌های قبلی متفاوت است. در اینجا بجای استفاده از <= جهت مشخص کردن نوع خروجی متد، از کولن استفاده شده‌است.
اکنون می‌توان نحوه‌ی تعریف متغیر IdGenerator را به صورت زیر Refactor کرد و تغییر داد:
 let IdGenerator: StringGenerator;
به عنوان نمونه می‌توان یک چنین تغییری را در نحوه‌ی تعریف اینترفیس Book ابتدای بحث و تغییر متد markDamaged آن نیز اعمال کرد.


بسط و توسعه‌ی اینترفیس‌ها

بسط و توسعه‌ی اینترفیس‌ها شبیه به مباحث ارث بری هستند. به این ترتیب که با بسط یک اینترفیس از طریق اینترفیسی دیگر، می‌توان به نوعی مرکب رسید:
interface LibraryResource {
   catalogNumber: number;
}

interface LibraryBook {
   title: string;
}

interface Encyclopedia extends LibraryResource, LibraryBook {
   volume: number;
}
در این مثال، ابتدا دو اینترفیس منابع و کتاب‌های یک کتابخانه تعریف شده‌اند. سپس اینترفیس جدیدی به نام Encyclopedia با بسط این دو اینترفیس توسط واژه‌ی کلیدی extends ایجاد شده‌است.
این نوع مرکب، علاوه بر دارا بودن خاصیت volume مختص به خودش، اکنون حاوی دو خاصیت موجود در سایر اینترفیس‌های ذکر شده‌ی در قسمت extends نیز هست.
حال اگر متغیر جدیدی را از نوع Encyclopedia تعریف کنیم، جهت برآورده شده تمام اجزای قرارداد، لازم است هر سه خاصیت را مقدار دهی نمائیم:
let refBook: Encyclopedia = {
   catalogNumber: 1234,
   title: 'The Book of Everything',
   volume: 1
}


نوع کلاس‌ها

مبحث کلاس‌ها به صورت جداگانه‌ای در این سری بررسی خواهند شد. اما جهت تکمیل بحث جاری نیاز است اشاره‌ی کوتاهی به آنها شود.
همانطور که عنوان شد، اینترفیس‌ها تنها شکل و قرارداد پیاده سازی یک شیء را تعریف می‌کنند؛ بدون ارائه‌ی پیاده سازی خاصی از آن‌‌ها. تا اینجا در بحث جاری، اشیاء را توسط object literals داخل {} تعریف کردیم (مانند متغیر refBook مثال قبل). اما کلاس‌ها روش بهتری برای انجام این‌کار و تعریف اشیاء هستند.
در ذیل تعریف اینترفیس کتابدار را با تک متد doWork آن ملاحظه می‌کنید:
interface Librarian {
   doWork: () => void;
}
متد doWork دارای پارامتری نیست و خروجی نیز ندارد. سپس با استفاده از واژه‌ی کلیدی class، یک کلاس جدید را ایجاد کرده‌ایم که با استفاده‌ی واژه‌ی کلیدی implements، یک پیاده سازی مشخص از اینترفیس Librarian را ارائه می‌دهد:
class ElementarySchoolLibrarian implements Librarian {
   doWork() {
     console.log('Reading to and teaching children...');
   }
}
اکنون داخل این کلاس، پیاده سازی خاصی از متد doWork مشخص شده‌ی در قرارداد و اینترفیس Librarian را مشاهده می‌کنید.
در ادامه برای ایجاد شیءایی از روی این تعریف، به نحو ذیل عمل می‌کنیم:
 let kidsLibrarian: Librarian = new ElementarySchoolLibrarian();
kidsLibrarian.doWork();
در اینجا متغیر kidsLibrarian از نوع اینترفیس کتابدار تعریف شده‌است. به این معنا که شیءایی که به آن انتساب داده می‌شود باید این اینترفیس را پیاده سازی کند. این شیء نیز توسط واژه‌ی کلیدی new، نمونه سازی/وهله سازی می‌شود. در ادامه می‌توان به متدها و خواص شیء kidsLibrarian دسترسی یافت و آن‌ها را فراخوانی کرد.
مطالب
آموزش WAF
دز طراحی پروژه‌های مقیاس بزرگ و البته به صورت ماژولار همیشه ساختار پروژه اهمیت به سزایی دارد. متاسفانه این مورد خیلی در طراحی پروژه‌ها در نظر گرفته نمی‌شود و اغلب اوقات شاهد آن هستیم که یک پروژه بسیار بزرگ دقیقا به همان صورت پروژهای کوچک و کم اهمیت‌تر مدیریت و پیاده سازی می‌شود که این مورد هم مربوط به پروژه‌های تحت وب و هم پروژه‌های تحت ویندوز و WPF است. برای مدیریت پروژه‌های WPF و Silverlight در این پست به اختصار درباره PRISM بحث شد. مزایا و معایب آن  بررسی و در طی این پست ها(^ و ^) مثال هایی را پیاده سازی کردیم. اما در این پست مفتخرم شما را با یکی دیگر از کتابخانه‌های مربوط به پیاده سازی مدل MVVM آشنا کنم. کتابخانه ای متن باز، بسیار سبک با کارایی بالا.
اما نکته ای که ذکر آن خالی از لطف نیست این است که قبلا از این کتابخانه در یک پروژه بزرگ  و ماژولار WPF  استفاده کردم و نتیجه مطلوب نیز حاصل شد.
معرفی:
WPF Application Framework یا به اختصار WAF کتابخانه کم حجم سبک و البته با کارایی عالی برای طراحی پروژه‌های ماژولار WPF در مقیاس بزرگ طراحی شده است که مدل پیاده سازی ان بر مبنای مدل MVVM و MVC است. شاید برایتان جالب باشد که این کتابخانه دقیقا مدل MVC را با مدل MVVM ترکیب کرده در نتیجه مفاهیم آن بسیار شبیه به پروژه‌های تحت وب MVC است. همانطور که از نام آن پیداست این کتابخانه صرفا برای پروژه‌های WPF طراحی شده، در نتیجه در پروژه‌های Silverlight نمی‌توان از آن استفاده کرد.
ساختار کلی آن به شکل زیر می‌باشد:

همانطور که مشاهده می‌کنید پروژه‌های مبتنی بر این کتابخانه همانند سایر کتابخانه‌های MVVM از سه بخش تشکیل شده اند. بخش اول با عنوان Shell یا Presentation معرف فایل‌های Xaml پروژه است، بخش دوم یا Application معرف ViewModel و Controller و البته IView  می‌باشد. بخش Domain نیز در برگیرنده مدل‌های برنامه است.

معرفی برخی مفاهیم:

»Shell :  این کلاس معادل یک فایل Xaml است که حتما باید یک اینترفیس IView را پیاده سازی نماید.
»IView : معرف یک اینترفیس جهت برقراری ارتباط بین ViewModel و Shell
»ViewModel : در این جا ViewModel با مفهوم ViewModel در سایر کتابخانه‌های MVVM  کمی متفاوت است. در این کتابخانه ViewModel فقط شامل تعاریف است  و هیچ گونه پیاده سازی در اینجا صورت نمی‌گیرد. دقیقا معادل مفهوم ViewModel در پروژه‌های MVC تحت وب.
»Controller : پیاده سازی ViewModel و تعریف رفتارها در این قسمت انجام می‌گیرد.

اما در بسیاری از پروژها نیاز به پیاده سازی الگوی DataModel-View-ViewModel است که این کتابخانه با دراختیار داشتن برخی کلاس‌های پایه این مهم را برایمان میسر کرده است.

همانطور که می‌بینید در این حالت بر خلاف حالت قبلی ViewModel  و کنترلر‌های پروژه به جای ارتباط با مدل با مفهوم DataModel تغذیه می‌شوند که یک پیاده سازی سفارشی از مدل‌های پروژه است. هم چنین این کتابخانه یک سری Converter‌های سفارشی جهت تبدیل Model به DataModel و برعکس را ارائه می‌دهد.
سرویس‌های پیش فرض: که شامل DialogBox جهت نمایش پیغام‌ها و Save|Open File Dialog سفارشی نیز می‌باشد.
 »برای پیاده سازی Modularity از کتابخانه MEF استفاده شده است.
Command‌های سفارشی: پیاده سازی خاص از اینترفیس ICommand
»مفاهیم مربوط به Weak Event Pattern به صورت توکار در این کتابخانه تعبیه شده است.
»به صورت پیش فرض مباحث مربوط به اعتبارسنجی با استفاده از DataAnnotation   و IDataErrorInfo در این کتابخانه تعبیه شده است.
»ارائه Extension‌های مربوط به UnitTest نظیر Exceptions  و CanExecuteChangedEvent و PopertyChanged جهت سهولت در تهیه unit test

دانلود و نصب
با استفاده از nuget  و دستور زیر می‌توانید این کتابخانه را نصب نمایید:
Install-Package waf
هم چنین می‌توانید سورس آن به همراه فایل‌های باینری را از اینجا دریافت کنید. در پست بعدی یک نمونه از پیاده سازی مثال با این کتابخانه را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
آموزش TypeScript #5
در ادامه مباحث شی گرایی در TypeScript قصد داریم به مباحث مربوط به interface و طریقه استفاده از آن بپردازیم. همانند زبان‌های دات نتی در TypeScript نیز به راحتی می‌توانید interface تعریف کنید. در یک اینترفیس اجازه پیاده سازی هیچ تابعی را ندارید و فقط باید عنوان و پارامتر‌های ورودی و نوع خروجی آن را تعیین کنید. برای تعریف اینترفیس از کلمه کلیدی interface به صورت زیر استفاده خواهیم کرد.
export interface ILogger {
  log(message: string): void;
}
همان طور در پست‌های قبلی مشاهده شد از کلمه کلیدی export برای عمومی کردن اینترفیس استفاده می‌کنیم. یعنی این اینترفیس از بیرون ماژول خود نیز قابل دسترسی است.
حال نیاز به کلاسی داریم که این اینترفیس را پیاده سازی کند. این پیاده سازی به صورت زیر انجام می‌گیرد:
export class Logger implements ILogger
{
}
یا:
export class AnnoyingLogger implements ILogger {
   log(message: string): void{
         alert(message);
     } 
}
همانند دات نت یک کلاس می‌تواند چندین اینترفیس را پیاده سازی کند.(اصطلاحا به این روش explicit implementation یا پیاده سازی صریح می‌گویند)
export class MyClass implements IFirstInterface, ISecondInterface
{

}
*یکی از قابلیت جالب و کارآمد زبان TypeScript این است که در هنگام کار با اینترفیس‌ها حتما نیازی به پیاده سازی صریح نیست. اگر یک object تمام متغیر‌ها و توابع مورد نیاز یک اینترفیس را پیاده سازی کند به راحتی همانند روش explicit emplementation می‌توان از آن object استفاده کرد.  به این قابلیت Duck Typing  می‌گویند. مثال:
IPerson {
   firstName: string;
   lastName: string;
} 
class Person implements IPerson {
  constructor(public firstName: string, public lastName: string) {
  }
}

varpersonA: IPerson = newPerson('Masoud', 'Pakdel'); //expilict
varpersonB: IPerson = { firstName: 'Ashkan', lastName: 'Shahram'}; // duck typing
همان طور که می‌بینید object  دوم به نام personB تمام متغیر‌ها ی مورد نیاز اینترفیس IPerson را پیاده سازی کرده است در نتییجه کامپایلر همان رفتاری را که با object اول به نام personA دارد را با آن نیز خواهد داشت.

پیاده سازی چند اینترفیس به صورت همزمان
همانند دات نت که یک کلاس فقط می‌تواند از یک کلاس ارث ببرد ولی می‌تواند n  تا اینترفیس را پیاده سازی کند در TypeScript نیز چنین قوانینی وجود دارد. یعنی یک اینترفیس می‌تواند چندین اینترفیس دیگر را توسعه دهد(extend) و کلاسی که این اینترفیس را پیاده سازی می‌کند باید تمام توابع اینترفیس‌ها را پیاده سازی کند. مثال:
interface IMover {
 move() : void;
}

interface IShaker {
 shake() : void;
} 

interface IMoverShaker extends IMover, IShaker {
}
class MoverShaker implements IMoverShaker {
 move() {
 }
 shake() {
 }
}
*به کلمات کلیدی extends و implements و طریقه به کار گیری آن‌ها دقت کنید.

 instanceof

از instanceof زمانی استفاده می‌کنیم که قصد داشته باشیم که یک instance را با یک نوع مشخص مقایسه کنیم. اگر instance مربوطه از نوع مشخص باشد یا از این نوع ارث برده باشد مقدار true برگشت داده می‌شود در غیر این صورت مقدار false خواهد بود.
یک مثال:
var isLogger = logger instanceof Utilities.Logger; 
var isLogger = logger instanceof Utilities.AnnoyingLogger; 
var isLogger = logger instanceof Utilities.Formatter;
Method overriding
در TypeScript می‌توان مانند زبان‌های شی گرای دیگر Method overriding را پیاده سازی کرد. یعنی می‌توان متد‌های کلاس پایه را در کلاس مشتق شده تحریف کرد. با یک مثال به شرح این مورد خواهم پرداخت.
فرض کنید یک کلاس پایه به صورت زیر داریم:
class BaseEmployee
{   
    constructor (public fname: string,public lname: string) 
    {  
    }  
    sayInfo() 
    {  
       alert('this is base class method');
    }  
}
کلاس دیگری به نام Employee می‌سازیم که کلاس بالا را توسعه می‌دهد(یا به اصطلاح از کلاس بالا ارث می‌برد).
class Employee extends BaseEmployee
{  
   sayInfo() 
     {  
        alert('this is derived class method');
     }  
}  

window.onload = () =>  
{   
    var first: BaseEmployee= new Employee();     
    first.sayInfo();  
    var second: BaseEmployee = new BaseEmployee(); 
    second.sayInfo(); 
}
نکته مهم این است که دیگر خبری از کلمه کلیدی virtual برای مشخص کردن توابعی که قصد overriding آن‌ها را داریم نیست. تمام توابع که عمومی هستند را می‌توان override کرد.
*اگر در کلاس مشتق شده قصد داشته باشیم که به توابع و فیلد‌های کلاس پایه اشاره کنیم باید از کلمه کلیدی super استفاده کنیم.(معادل base در #C).
مثال:
class Animal {
    constructor (public name: string) {
    }
}

class Dog extends Animal {    
      constructor (public name: string, public age:number)
      {
        super(name);
      }

    sayHello() {
alert(super.name);
 } }
اگر به سازنده کلاس مشتق شده دقت کنید خواهید دید که پارامتر name را به سازنده کلاس پایه پاس دادیم: کد معادل در #C به صورت زیر است:
public class Dog : Animal 
{    
      public Dog (string name, int age):base(name)
      {
      }
}
در تابع sayHello نیز با استفاده از کلمه کلیدی super به فیلد name در کلاس پایه دسترسی خواهیم داشت.

*دقت کنید که مباحث مربوط به interface و private modifier و Type safety که پیش‌تر در مورد آن‌ها بحث شد، فقط در فایل‌های TypeScript و در هنگام کد نویسی و طراحی معنی دار هستند، زیرا بعد از کامپایل فایل‌های ts این مفاهیم در Javascript پشتیبانی نمی‌شوند در نتیجه هیچ مورد استفاده هم نخواهد داشت.

ادامه دارد...