مطالب
پروکسی‌های اشیاء در ES 6
پروکسی‌ها، پایه‌ی مباحث AOP هستند. این اشیاء ویژه‌ی ES 6، امکان ردیابی تغییرات را بر روی اشیاء جاوا اسکریپتی فراهم می‌کنند. ابتدایی‌ترین مثالی را که در این زمینه می‌توان ارائه داد، بررسی تغییرات خواص Get و Set اشیاء هستند. فرض کنید شیء unicorn به صورت زیر تعریف شده‌است:
var unicorn = {
   legs: 4,
   color: 'brown',
   horn: true
};
اکنون می‌خواهیم اگر کسی درخواست مقدار خاصیت color این شیء را ارائه داد، بجای رنگ قهوه‌ای، یک مقدار سفارشی سازی شده را دریافت کند. برای تداخل در این بین و کنترل مقدار بازگشت داده شده‌ی توسط یک شیء مفروض، می‌توان از شیء جدیدی به نام Proxy استفاده کرد:
var proxyUnicorn = new Proxy(unicorn, {
      get: function(target, property) {
            if(property === 'color') {
                  return 'awesome ' + target[property];
              } else {
                  return target[property];
           }
      }
});
کار شیء پروکسی، ایجاد یک شیء جدید از unicorn نیست. بلکه به صورت غشایی نامرئی ظاهر شده و محصور کننده‌ی این شیء می‌شود. بنابراین کلیه‌ی درخواست‌های رسیده‌ی به unicorn، ابتدا باید از این غشاء رد شود و سپس به unicorn برسد. اینجا است که امکان ردیابی و همچنین سفارشی سازی دسترسی به خواص را می‌توان پیاده سازی کرد.
شیء Proxy در ES 6 دو پارامتر را دریافت می‌کند. پارامتر اول آن، شیء اصلی است که باید محصور شود و پارامتر دوم آن مشخص می‌کند که چه عملیاتی باید تحت کنترل و سفارشی سازی قرار گیرد. در این مثال عملیات get تحت نظر قرار گرفته‌است و برای اینکار متدی که تعریف شده (به آن handler نیز می‌گویند)، پارامتر اول آن target یا همان unicorn در این مثال است و property نام خاصیتی است که هم اکنون قرار است مقدار آن بازگشت داده شود. در مثال فوق دو حالت دسترسی به خاصیتی به نام color و همچنین سایر خواصی که این نام را ندارند، پیاده سازی شده‌است.
پس از این عملیات، اگر به خواص ارائه شده‌ی توسط شیء پروکسی دسترسی پیدا کنیم، یک چنین خروجی را دریافت خواهیم کرد:
 console.log(proxyUnicorn.legs); //4
console.log(proxyUnicorn.color); //'awesome brown'

مثالی دیگر در این زمینه می‌تواند کنترل عملیات دسترسی به حالت set باشد (هر دوی این حالت‌ها را با یک شیء پروکسی نیز می‌توان مدیریت کرد):
var proxyUnicorn = new Proxy(unicorn, {
           set: function(target, property, value) {
                    if(property === 'horn' && value === false) {
                         console.log('unicorn cannot ever lose its horn!');
                      } else {
                         target[property] = value;
                      }
           }
});
در حالت set، متد handler تعریف شده، پارامتر سومی را به نام value دارد و این مقدار، مساوی مقداری است که هم اکنون توسط کاربر تنظیم شده‌است. بنابراین در اینجا می‌توان پیاده سازی منطق خاصی را پیگیری کرد. برای مثال در اینجا اگر خاصیت مدنظر horn باشد و کاربر سعی کند مقدار false را به آن نسبت دهد، توسط این پروکسی از انجام عملیات منع خواهد شد.


ردگیری فراخوانی‌های توابع توسط پروکسی‌های ES 6

در ادامه همان شیء unicorn را مشاهده می‌کنید که متد hornAttack نیز به آن اضافه شده‌است.
var unicorn = {
   legs: 4,
   color: 'brown',
   horn: true,
   hornAttack: function(target) {
        return target.name + ' was obliterated!';
   }
};
اکنون می‌خواهیم دسترسی به متد hornAttack را تحت نظر قرار داده و اجازه‌ی استفاده‌ی از آن‌را به سایر اشیاء ندهیم.
 var thief = { name: 'Rupert'}
thief.attack = unicorn.hornAttack;
thief.attack();
برای نمونه در این حالت نمی‌خواهیم که شیء thief بتواند از hornAttack یک unicorn استفاده کند. به همین جهت برای unicorn.hornAttack یک پروکسی جدید را تعریف می‌کنیم که دسترسی به آن‌را تحت نظر قرار دهد:
unicorn.hornAttack = new Proxy(unicorn.hornAttack, {
        apply: function(target, context, args) {
                  if(context !== unicorn) {
                     return 'nobody can use unicorn horn but unicorn!';
                   } else {
                     return target.apply(context, args);
                 }
        }
});
پس از این تعریف و انتساب، unicorn.hornAttack دیگر همان unicorn.hornAttack اصلی نخواهد بود و اکنون یک proxy object است. در این پروکسی برای کنترل متدها از کلید apply استفاده می‌شود. متد handler آن دارای سه پارامتر است. پارامتر target همان متد مدنظر است. پارامتر context شیءایی است که قرار است این متد را فراخوانی کند. پارامتر سوم نیز لیست پارامترهای ارسالی به متد است.
در ادامه اگر متد thief.attack فراخوانی شود، این فراخوانی عمل نکرده (چون حالت context !== unicorn برقرار است) و پیام «nobody can use unicorn horn but unicorn» نمایش داده می‌شود.

در این متد handler (پارامتر دوم شیء پروکسی) مواردی مانند افزودن یا حذف خواص را نیز می‌توان تحت کنترل قرار داد:
function NOPE() {
  throw new Error("can't modify read-only view");
}

var handler = {
  // Override all five mutating methods.
  set: NOPE,
  defineProperty: NOPE,
  deleteProperty: NOPE,
  preventExtensions: NOPE,
  setPrototypeOf: NOPE
};
مطالب
دات نت 4 و کلاس Lazy

یکی از الگوهای برنامه نویسی شیء گرا، Lazy Initialization Pattern نام دارد که دات نت 4 پیاده سازی آن‌را سهولت بخشیده است.
در دات نت 4 کلاس جدیدی به فضای نام System اضافه شده است به نام Lazy و هدف از آن lazy initialization است؛ من ترجمه‌اش می‌کنم وهله سازی با تاخیر یا به آن on demand construction هم گفته‌اند (زمانی که به آن نیاز هست ساخته خواهد شد).
فرض کنید در برنامه‌ی خود نیاز به شیءایی دارید و ساخت این شیء بسیار پرهزینه است. نیازی نیست تا بلافاصله پس از تعریف، این شیء ساخته شود و تنها زمانیکه به آن نیاز است باید در دسترس باشد. کلاس Lazy جهت مدیریت اینگونه موارد ایجاد شده است. تنها کاری که در اینجا باید صورت گیرد، محصور کردن آن شیء هزینه‌بر توسط کلاس Lazy است:

Lazy<ExpensiveResource> ownedResource = new Lazy<ExpensiveResource>();

در این حالت برای دسترسی به شیء ساخته شده از ExpensiveResource ، می‌توان از خاصیت Value استفاده نمود (ownedResource.Value). تنها در حین اولین دسترسی به ownedResource.Value ، شیء ExpensiveResource ساخته خواهد شد و نه پیش از آن و نه در اولین جایی که تعریف شده است. پس از آن این حاصل cache شده و دیگر وهله سازی نخواهد شد.
ownedResource دارای خاصیت IsValueCreated نیز می‌باشد و جهت بررسی ایجاد آن شیء می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال قصد داریم اطلاعات ExpensiveResource را ذخیره کنیم اما تنها در حالتیکه یکبار مورد استفاده قرار گرفته باشد.
کلاس Lazy دارای دو متد سازنده‌ی دیگر نیز می‌باشد:
public Lazy(bool isThreadSafe);
public Lazy(Func<T> valueFactory, bool isThreadSafe);

و هدف از آن استفاده‌ی صحیح از این متد در محیط‌های چند ریسمانی است. بدیهی است در این نوع محیط‌ ها علاقه‌ای نداریم که در یک لحظه توسط چندین ترد مختلف، سبب ایجاد وهله‌های ناخواسته‌ا‌ی از ExpensiveResource شویم و تنها یک مورد از آن کافی است یا به قولی thread safe, lazy initialization of expensive objects
بدیهی است اگر برنامه‌ی شما چند ریسمانی نیست می‌توانید این مکانیزم را کنسل کرده و اندکی کارآیی برنامه را با حذف قفل‌های همزمانی این کلاس بالا ببرید.

مثال اول:

using System;
using System.Threading;

namespace LazyExample
{
class Program
{
static void Main()
{
Console.WriteLine("Before assignment");
var slow = new Lazy<Slow>();
Console.WriteLine("After assignment");

Thread.Sleep(1000);

Console.WriteLine(slow);
Console.WriteLine(slow.Value);

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.Read();
}
}


class Slow
{
public Slow()
{
Console.WriteLine("Start creation");
Thread.Sleep(2000);
Console.WriteLine("End creation");
}
}
}
خروجی این برنامه به شرح زیر است:

Before assignment
After assignment
Value is not created.
Start creation
End creation
LazyExample.Slow
Press a key...

همانطور که ملاحظه می‌کنید تنها در حالت دسترسی به مقدار Value شیء slow ، عملا وهله‌ای از آن ساخته خواهد شد.

مثال دوم:
شاید نیاز به مقدار دهی خواص کلاس پرهزینه‌ وجود داشته باشد. برای مثال علاقمندیم خاصیت SomeProperty کلاس ExpensiveClass را مقدار دهی کنیم. برای این منظور می‌توان به شکل ذیل عمل کرد (یک Func<t>را می‌توان به سازنده‌ی آن ارسال نمود):

using System;

namespace LazySample
{
class Program
{
static void Main()
{
var expensiveClass =
new Lazy<ExpensiveClass>
(
() =>
{
var fobj = new ExpensiveClass
{
SomeProperty = 100
};
return fobj;
}
);

Console.WriteLine("expensiveClass has value yet {0}",
expensiveClass.IsValueCreated);

Console.WriteLine("expensiveClass.SomeProperty value {0}",
(expensiveClass.Value).SomeProperty);

Console.WriteLine("expensiveClass has value yet {0}",
expensiveClass.IsValueCreated);

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.Read();
}
}

class ExpensiveClass
{
public int SomeProperty { get; set; }

public ExpensiveClass()
{
Console.WriteLine("ExpensiveClass constructed");
}
}
}

کاربردها:
- علاقمندیم تا ایجاد یک شیء هزینه‌بر تنها پس از انجام یک سری امور هزینه‌بر دیگر صورت گیرد. برای مثال آیا تابحال شده است که با یک سیستم ماتریسی کار کنید و نیاز به چند گیگ حافظه برای پردازش آن داشته باشید؟! زمانیکه از کلاس Lazy استفاده نمائید، تمام اشیاء مورد استفاده به یکباره تخصیص حافظه پیدا نکرده و تنها در زمان استفاده از آن‌ها کار تخصیص منابع صورت خواهد گرفت.
- ایجاد یک شیء بسیار پر هزینه بوده و ممکن است در بسیاری از موارد اصلا نیازی به ایجاد و یا حتی استفاده از آن نباشد. برای مثال یک شیء کارمند را درنظر بگیرید که یکی از خواص این شیء، لیستی از مکان‌هایی است که این شخص قبلا در آنجاها کار کرده است. این اطلاعات نیز به طور کامل از بانک اطلاعاتی دریافت می‌شود. اگر در متدی، استفاده کننده از شیء کارمند هیچگاه اطلاعات مکان‌های کاری قبلی او را مورد استفاده قرار ندهد، آیا واقعا نیاز است که این اطلاعات به ازای هر بار ساخت وهله‌ای از شیء کارمند از دیتابیس دریافت شده و همچنین در حافظه ذخیره شود؟

مطالب
الگوی مشاهده‌گر Observer Pattern
الگوی مشاهده‌گر یکی از محبوبترین و معروفترین الگوهای برنامه نویسی است که پیاده سازی آن در بسیاری از زبان‌ها رواج یافته است. برای نمونه پیاده سازی این الگو را می‌توانید در بسیاری از کتابخانه‌ها (به خصوص GUI) مانند این مطالب (+ + + ) مشاهده کنید. برای اینکه بتوانیم این الگو را خودمان برای اشیاء برنامه خودمان پیاده کنیم، بهتر است که بیشتر با خود این الگو آشنا شویم. برای شروع بهتر است که با یک مثال به تعریف این الگو بپردازیم. مثال زیر نقل قولی از یکی از مطالب این سایت است که به خوبی کارکرد این الگو را برای شما نشان میدهد.

یک لامپ و سوئیچ برق را درنظر بگیرید. زمانیکه لامپ مشاهده می‌کند سوئیچ برق در حالت روشن قرار گرفته‌است، روشن خواهد شد و برعکس. در اینجا به سوئیچ، subject و به لامپ، observer گفته می‌شود. هر زمان که حالت سوئیچ تغییر می‌کند، از طریق یک callback، وضعیت خود را به observer اعلام خواهد کرد. علت استفاده از callbackها، ارائه راه‌حل‌های عمومی است تا بتواند با انواع و اقسام اشیاء کار کند. به این ترتیب هر بار که شیء observer از نوع متفاوتی تعریف می‌شود (مثلا بجای لامپ یک خودرو قرار گیرد)، نیازی نخواهد بود تا subject را تغییر داد.

عموما به شیءایی که قرار است وضعیت را مشاهده یا رصد کند، Observer گفته می‌شود و به شیءایی که قرار است وضعیت آن رصد شود Observable یا Subject گفته می‌شود.
 بد نیست بدانید این الگو یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های معماری لایه بندی MVC نیز می‌باشد.
 همچنین این نکته حائز اهمیت است که این الگو ممکن است باعث نشتی حافظه هم شود و به این مشکل Lapsed Listener Problem می‌گویند. یعنی یک listener وجود دارد که تاریخ آن منقضی شده، ولی هنوز در حافظه جا خوش کرده‌است. این مشکل برای زبان‌های شیءگرایی که با سیستمی مشابه GC پیاده سازی می‌شوند، رخ میدهد. برای جلوگیری از این حالت، برنامه نویس باید  این مشکل را با رجیستر کردن‌ها و عدم رجیستر یک شنوده، در مواقع لزوم حل کند. در غیر این صورت این شنونده بی جهت، یک ارتباط را زنده نگه داشته و حافظه‌ی منبع را به هدر میدهد.

مثال: ما یک کلید داریم که سه کلاس  RedLED،GreenLED و BlueLED قرار است آن را مشاهده و وضعیت کلید را رصد کنند.
برای پیاده سازی این الگو، ابتدا یک کلاس انتزاعی را با نام Observer که دارای متدی به نام Update است، ایجاد می‌کنیم. متغیر از نوع کلاس Observable را بعدا ایجاد می‌کنیم:
public abstract class Observer
    {
        protected Observable Observable;
        public abstract void Update();
    }
سپس یک کلاس پدر را به نام Observable می‌سازیم تا آن را به شیء سوئیچ نسبت دهیم:
 public  class Observable
    {
        private readonly List<Observer> _observers = new List<Observer>();

        public void Attach(Observer observer)
        {
            _observers.Add(observer);
        }
        public void Dettach(Observer observer)
        {
            _observers.Remove(observer);
        }

        public void NotifyAllObservers()
        {
            foreach (var observer in _observers)
            {
                observer.Update();
            }
        }
    }
در کلاس بالا یک لیست از نوع Observer‌ها داریم که در آن، کلید با تغییر وضعیت خود، لیست رصد کنندگانش را مطلع می‌سازد و دیگر چراغ‌های LED نیازی نیست تا مرتب وضعیت کلید را چک کنند. متدهای attach و Detach در واقع همان رجیستر‌ها هستند که باید مدیریت خوبی روی آن‌ها داشته باشید تا نشتی حافظه پیش نیاید. در نهایت متد NotifyAllObservers هم متدی است که با مرور لیست رصدکنندگانش، رویداد Update آن‌ها را صدا میزند تا تغییر وضعیت کلید به آن‌ها گزارش داده شود.

حال کلاس Switch را با ارث بری از کلاس Observable می‌نویسیم:
 public  class Switch:Observable
    {
        private bool _state;

        public bool ChangeState
        {
            set
            {
                _state = value;
                NotifyAllObservers();
            }
            get { return _state; }
        }
    }
در کلاس بالا هرجایی که وضعیت کلید تغییر می‌یابد، متد NotifyAllObservers صدا زده میشود.
برای هر سه چراغ، رنگی هم داریم:
   public class RedLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Red LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public class GreenLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Green LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public  class BlueLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Blue LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }
سپس در Main اینگونه می‌نویسیم:
var greenLed=new GreenLED();
            var redLed=new RedLED();
            var blueLed=new BlueLED();

            var switchKey=new Switch();
            switchKey.Attach(greenLed);
            switchKey.Attach(redLed);
            switchKey.Attach(blueLed);

            switchKey.ChangeState = true;
            switchKey.ChangeState = false;
به طور خلاصه هر سه چراغ به شیء کلید attach شده و با هر بار عوض شدن وضعیت کلید، متدهای Update هر سه چراغ صدا زده خواهند شد. نتیجه‌ی کد بالا به شکل زیر در کنسول نمایش می‌یابد:
Green LED is On
Red LED is On
Blue LED is On
Green LED is Off
Red LED is Off
Blue LED is Off
مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ مروری بر کلاس و شیء
من قصد دارم در قالب چند مطلب برخی از مفاهیم پایه و مهم برنامه نویسی را که پیش نیازی برای درک اکثر مطالب موجود در وب سایت است به زبان ساده بیان کنم تا دایره افرادی که می‌توانند از مطالب ارزشمند این وب سایت استفاده کنند وسعت بیشتری پیدا کند. لازم به توضیح است از آنجا که علاقه ندارم اینجا تبدیل به نسخه فارسی MSDN یا کتاب آنلاین آموزش برنامه نویسی شود این سری آموزش‌ها بیشتر شامل مفاهیم کلیدی خواهند بود.
این مطلب به عنوان اولین بخش از این سری مطالب منتشر می‌شود.

هدف این نوشته بررسی جزییات برنامه نویسی در رابطه با کلاس و شیء نیست. بلکه دریافتن چگونگی شکل گرفتن ایده شیء گرایی و علت مفید بودن آن است.

مشاهده مفاهیم شیء گرایی در پیرامون خود

حتماً در دنیای برنامه نویسی شیء گرا بارها با کلمات کلاس و شیء روبرو شده اید. درک صحیح از این مفاهیم بسیار مهم و البته بسیار ساده است. کار را با یک مثال شروع می‌کنیم. به تصویر زیر نگاه کنید.
 



در سمت راست بخشی از نقشه یک ساختمان و در سمت چپ ساختمان ساخته شده بر اساس این نقشه را می‌بینید. ساختمان همان شیء است. و نقشه ساختمان کلاس آن است چراکه امکان ایجاد اشیائی که تحت عنوان ساختمان طبقه بندی (کلاس بندی) می‌شوند را فراهم می‌کند. به همین سادگی. کلاس‌ها طرح اولیه، نقشه یا قالبی هستند که جزییات یک شی را توصیف می‌کنند.
حتماً با من موافق هستید اگر بگویم:
  • در نقشه ساختمان نمی‌توانید زندگی کنید اما در خود ساختمان می‌توانید.
  • از روی یک نقشه می‌توان به تعداد دلخواه ساختمان ساخت.
  • هنگامی که در یک ساختمان زندگی می‌کنید نیازی نیست تا دقیقاً بدانید چگونه ساخته شده و مثلاً سیم کشی یا لوله کشی‌های آن چگونه است! تنها کافیست بدانید برای روشن شدن لامپ باید کلید آن را بزنید.
  • ساختمان دارای ویژگی هایی مانند متراژ، ضخامت دیوار، تعداد پنجره و ابعاد هر یک و ... است که در هنگام ساخت و بر اساس اطلاعات موجود در نقشه تعیین شده اند.
  • ساختمان دارای کارکرد هایی است. مانند بالا و پایین رفتن آسانسور و یا باز و بسته شدن درب پارکینگ. هر یک از این کارکرد‌ها نیز بر اساس اطلاعات موجود در نقشه پیاده سازی و ساخته شده اند.
  • ساختمان تمام اجزای لازم برای اینکه از آن بتوانیم استفاده کنیم و به عبارتی در آن بتوانیم زندگی کنیم را در خود دارد.
در محیط پیرامون ما تقریباً هر چیزی را می‌توان در یک دیدگاه شیء تصور کرد. به عبارتی هر چیزی که بتوانید به صورت مستقل در ذهن بیاورید و سپس برخی ویژگی‌ها و رفتارها یا کارکردهای آن‌را برشمارید تا آن چیز را قابل شناسایی کند شیء است. مثلاً من به شما می‌گویم موجودی چهار پا دارد، مو... مو... می‌کند و شیر می‌دهد و ... . شما خواهید گفت گاو! و نمی‌گویید گربه. چرا؟ چون توانستید در ذهن خود موجودیتی را به صورت مستقل تصور کنید و از روی ویژگی‌ها و رفتارش آن‌را دقیقاً شناسایی کنید.
سوال: کلاس یا نقشه ایجاد گاو چیست؟ اگر از من بپرسید خواهم گفت طرح اولیه گاو هم ممکن است وجود داشته باشد البته در اختیار خداوند و با سطح دسترسی ملکوت!
اتومبیل، تلویزیون و ... همگی مثال هایی از اشیاء پیرامون ما در دنیای واقعی هستند که حتماً می‌توانید کلاس یا نقشه ایجاد آن‌ها را نیز بدست آورید و یا ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌ها را برشمارید.

مفاهیم شیء گرایی در مهندسی نرم افزار

مفاهیمی که تاکنون در مورد دنیای واقعی مرور کردیم همان چیزی است که در دنیای برنامه نویسی ـ به عقیده من دنیای واقعی‌تر از دنیای واقعی ـ با آن سر و کار داریم. علت این امر آن است که اصولاً ایده روش برنامه نویسی شیء گرا با مشاهده محیط پیرامون ما به وجود آمده است.
برای نوشتن برنامه جهت حل یک مسئله بزرگ باید بتوان آن مسئله را به بخش‌های کوچکتری تقسیم نمود. در این رابطه مفهوم شیء و کلاس با همان کیفیتی که در محیط پیرامون ما وجود دارد به صورت مناسبی امکان تقسیم یه مسئله بزرگ به بخش‌های کوچکتر را فراهم می‌کند. و سبب می‌شود هماهنگی و تقارن و تناظر خاصی بین اشیاء برنامه و دنیای واقعی بوجود آید که یکی از مزایای اصلی روش شیء گراست.
از آنجا که در یک برنامه اصولاً همه چیز و همه مفاهیم در قالب کدها و دستورات برنامه معنا دارد، کلاس و شیء نیز چیزی بیش از قطعاتی کد نیستند. قطعه کد هایی که بسته بندی شده اند تا تمام کار مربوط به هدفی که برای آن‌ها در نظر گرفته شده است را انجام دهند.
همان طور که در هر زبان برنامه نویسی دستوراتی برای کارهای مختلف مانند تعریف یک متغیر یا ایجاد یک حلقه و ... در نظر گرفته شده است، در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا نیز دستوراتی وجود دارد تا بتوان قطعه کدی را بر اساس مفهوم کلاس بسته بندی کرد.
به طور مثال قطعه کد زیر را در زبان برنامه نویسی سی شارپ در نظر بگیرید.
class Player
{
   public string Name;
   public int Age;
   public void Walk()
   {
      // کدهای مربوط به پیاده سازی راه رفتن
   }
   public void Run()
   {
      // کدهای مربوط به پیاده سازی دویدن
   }
}
در این قطعه کد با استفاده از کلمه کلیدی class در زبان سی شارپ کلاسی ایجاد شده است که دارای دو ویژگی نام و سن و دو رفتار راه رفتن و دویدن است.
این کلاس به چه دردی می‌خورد؟ کجا می‌توانیم از این کلاس استفاده کنیم؟
پاسخ این است که این کلاس ممکن است برای ما هیچ سودی نداشته باشد و هیچ کجا نتوانیم از آن استفاده کنیم. اما بیایید فرض کنیم برنامه نویسی هستیم که قصد داریم یک بازی فوتبال بنویسیم. به جای آنکه قطعات کد مجزایی برای هر یک از بازیکنان و کنترل رفتار و ویژگی‌های آنان بنویسیم با اندکی تفکر به این نکته پی می‌بریم که همه بازیکنان مشترکات بسیاری دارند و به عبارتی در یک گروه یا کلاس قابل دسته بندی هستند. پس سعی می‌کنیم نقشه یا قالبی برای بازیکن‌ها ایجاد کنیم که دربردارنده ویژگی‌ها و رفتارهای آن‌ها باشد.
همان طور که در نقشه ساختمان نمی‌توانیم زندگی کنیم این کلاس هم هنوز آماده انجام کارهای واقعی نیست. چراکه برخی مقادیر هنوز برای آن تنظیم نشده است. مانند نام بازیکن و سن و ....
و همان طور که برای سکونت لازم است ابتدا یک ساختمان از روی نقشه ساختمان بسازیم برای استفاده واقعی از کلاس یاد شده نیز باید از روی آن شیء بسازیم. به این فرآیند وهله سازی یا نمونه سازی نیز می‌گویند. یک زبان برنامه نویسی شیء گرا دستوراتی را برای وهله سازی نیز در نظر گرفته است. در C# کلمه کلیدی new این وظیفه را به عهده دارد.
Player objPlayer = new Player();
objPlayer.Name = “Ali Karimi”;
objPlayer.Age = 30;
objPlayer.Run();
وقتی فرآیند وهله سازی صورت می‌گیرد یک نمونه یا شیء از آن کلاس در حافظه ساخته می‌شود که در حقیقت می‌توانید آنرا همان کدهای کلاس تصور کنید با این تفاوت که مقداردهی‌های لازم صورت گرفته است. به دلیل تعیین مقادیر لازم، حال شیء تولید شده می‌تواند به خوبی اعمال پیش بینی شده را انجام دهد. توجه نمایید در اینجا پیاده سازی داخلی رفتار دویدن و اینکه مثلاً در هنگام فراخوانی آن چه کدی باید اجرا شود تا تصویر یک بازیکن در حال دویدن در بازی نمایش یابد مد نظر و موضوع بحث ما نیست. بحث ما چگونگی سازماندهی کد‌ها توسط مفهوم کلاس و شیء است. همان طور که مشاهده می‌کنید ما تمام جزییات بازیکن‌ها را یکبار در کلاس پیاده سازی کرده ایم اما به تعداد دلخواه می‌توانیم از روی آن بازیکن‌های مختلف را ایجاد کنیم. همچنین به راحتی رفتار دویدن یک بازیکن را فراخوانی میکنیم بدون آنکه پیاده سازی کامل آن در اختیار و جلوی چشم ما باشد.
تمام آنچه که بازیکن برای انجام امور مربوط به خود نیاز دارد در کلاس بازیکن کپسوله می‌شود. بدیهی است در یک برنامه واقعی ویژگی‌ها و رفتارهای بسیار بیشتری باید برای کلاس بازیکن در نظر گرفته شود. مانند پاس دادن، شوت زدن و غیره.
به این ترتیب ما برای هر برنامه می‌توانیم مسئله اصلی را به تعدادی مسئله کوچکتر تقسیم کنیم و وظیفه حل هر یک از مسائل کوچک را به یک شیء واگذار کنیم. و بر اساس اشیاء تشخیص داده شده کلاس‌های مربوطه را بنویسیم. برنامه نویسی شیء گرا سبب می‌شود تا مسئله توسط تعدادی شیء که دارای نمونه‌های متناظری در دنیای واقعی هستند حل شود که این امر زیبایی و خوانایی و قابلیت نگهداری و توسعه برنامه را بهبود می‌دهد.
احتمالاً تاکنون متوجه شده اید که برای نگهداری ویژگی‌های اشیاء از متغیر‌ها و برای پیاده سازی رفتارها یا کارکرد‌های اشیاء از توابع استفاده میکنیم.
با توجه به این که هدف این مطلب بررسی مفهوم شیء گرائی بود و نه جزییات برنامه نویسی، بنابراین بیان برخی مفاهیم در این رابطه را که بیشتر در مهندسی نرم افزار معنا دارند تا در دنیای واقعی در مطالب بعدی بررسی می‌کنیم.
مطالب دوره‌ها
نکته‌ای در مورد مدیریت طول عمر اشیاء در حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped در برنامه‌های دسکتاپ
اگر به فایل IocConfig.cs پروژه دقت کرده باشید، مدیریت طول عمر واحد کار به صورت معمولی و متداولی تعریف شده است:
 cfg.For<IUnitOfWork>().Use(() => new MyWpfFrameworkContext());
و در اینجا از حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped که در برنامه‌های وب نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، استفاده نشده است. چرا؟
 ThreadLocal - A single instance will be created for each requesting thread. Caches the instances with ThreadLocalStorage.
Hybrid - Uses HttpContext storage if it exists, otherwise uses ThreadLocal storage
تعاریف رسمی مرتبط با Thread local و حالت Hypbrid را در اینجا ملاحظه می‌کنید. در حالت Thread local از یک وهله در طی طول عمر یک ترد استفاده می‌شود. حالت Hybrid مشخص می‌کند که اگر برنامه وب بود، از HttpContext برای مدیریت این طول عمر استفاده کن و اگر برنامه دسکتاپ بود از ThreadLocal storage.
خوب، مشکل کجا است؟ در یک برنامه دسکتاپ اگر ترد جدیدی را ایجاد نکنیم، کل برنامه در طول مدتی که در حال اجرا است در یک ترد اصلی اجرا می‌شود. در نتیجه استفاده از حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped در برنامه‌های دسکتاپ، بسیار شبیه به حالت Singleton است. به این ترتیب با بسته شدن یک پنجره یا هدایت به صفحه‌ای دیگر، Context برنامه و EF رها نخواهند شد (چون تضمین شده است که یک وهله از این شیء در طول عمر ترد جاری وجود داشته باشد). نتیجه آن روبرو شدن با خطاهایی است که ردیابی و دیباگ بسیار مشکلی دارند. برای مثال چندی قبل در سایت مطرح شده بود که چرا در یک برنامه WinForms خطای زیر را دریافت می‌کنم:
 An object with the same key already exists in the ObjectStateManager
علت پس از چند سؤال جواب، به مدیریت طول عمر UOW مرتبط شد. چون از حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped استفاده شده بوده، در صفحه‌ای، شیءایی به Context اضافه شده. پس از مراجعه به صفحه‌ای دیگر، مجددا سعی در اضافه کردن همین شیء گردیده است (با این تصور که با بسته شدن صفحه قبلی، Context هم از بین رفته است). بلافاصله خطای ذکر شده، توسط EF گزارش گردیده است؛ چون هنوز Context باز است و از بین نرفته است.

در برنامه‌های وب چطور؟
در برنامه‌های وب، به ازای هر درخواست رسیده، یک ترد جدید ایجاد می‌شود. به همین جهت استفاده از حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped برای داشتن تنها یک Context در طول یک درخواست ضروری است.

نتیجه گیری
در برنامه‌های دسکتاپ خود اگر از ترد استفاده نمی‌کنید، از حالت HybridHttpOrThreadLocalScoped برای مدیریت طول عمر UOW استفاده نکنید.
مطالب
آشنایی با mocking frameworks - قسمت دوم

استفاده از mocking frameworks :

تعدادی از چارچوب‌های تقلید نوشته شده برای دات نت فریم ورک مطابق لیست زیر بوده و هدف از آن‌ها ایجاد ساده‌تر اشیاء تقلید برای ما می‌باشد:

Nmock : http://www.nmock.org
Moq : http://code.google.com/p/moq
Rhino Mocks : http://ayende.com/projects/rhino-mocks.aspx
TypeMock : http://www.typemock.com
EasyMock.Net : http://sourceforge.net/projects/easymocknet

در این بین Rhino Mocks که توسط یکی از اعضای اصلی تیم NHibernate به وجود آمده است، در مجامع مرتبط بیشتر مورد توجه است. برای آشنایی بیشتر با آن می‌توان به این ویدیوی رایگان آموزشی در مورد آن مراجعه نمود (حدود یک ساعت است).



خلاصه‌ا‌ی در مورد نحوه‌ی استفاده از Rhino Mocks :
پس از دریافت کتابخانه سورس باز Rhino Mocks ، ارجاعی را به اسمبلی Rhino.Mocks.dll آن، در پروژه آزمون واحد خود اضافه نمائید.
یک Rhino mock test با ایجاد شیءایی از MockRepository شروع می‌شود و کلا از سه قسمت تشکیل می‌گردد:
الف) ایجاد شیء Mock یا Arrange . هدف از ایجاد شیء mock ، جایگزین کردن و یا تقلید یک شیء واقعی جهت مباحثی مانند ایزوله سازی آزمایشات، بالابردن سرعت آن‌ها و متکی به خود کردن این آزمایشات می‌باشد. همچنین در این حالت نتایج false positive نیز کاهش می‌یابند. منظور از نتایج false positive این است که آزمایش باید با موفقیت به پایان برسد اما اینگونه نشده و علت آن بررسی سیستمی دیگر در خارج از مرزهای سیستم فعلی است و مشکل از جای دیگری نشات گرفته که اساسا هدف از تست ما بررسی عملکرد آن سیستم نبوده است. کلا در این موارد از mocking objects استفاده می‌شود:
- دسترسی به شیء مورد نظر کند است مانند دسترسی به دیتابیس یا محاسبات بسیار طولانی
- شیء مورد نظر از call back استفاده می‌کند
- شیء مورد آزمایش باید به منابع خارجی دسترسی پیدا کند که اکنون مهیا نیستند. برای مثال دسترسی به شبکه.
- شیءایی که می‌خواهیم آن‌را تست کنیم یا برای آن آزمایشات واحد تهیه نمائیم، هنوز کاملا توسعه نیافته و نیمه کاره است.
ب) تعریف رفتارهای مورد نظر یا Act
ج) بررسی رفتارهای تعریف شده یا Assert

مثال:
متد ساده زیر را در نظر بگیرید:

public class ImageManagement
{
public string GetImageForTimeOfDay()
{
int currentHour = DateTime.Now.Hour;
return currentHour > 6 && currentHour < 21 ? "sun.jpg" : "moon.jpg";
}

}
آزمایش این متد، وابسته است به زمان جاری سیستم.

using System;
using NUnit.Framework;

[TestFixture]
public class CMyTest
{
[Test]
public void DaytimeTest()
{
int currentHour = DateTime.Now.Hour;

if (currentHour > 6 && currentHour < 21)
{
const string expectedImagePath = "sun.jpg";
ImageManagement image = new ImageManagement();
string path = image.GetImageForTimeOfDay();
Assert.AreEqual(expectedImagePath, path);
}
else
{
Assert.Ignore("تنها در طول روز قابل بررسی است");
}
}

[Test]
public void NighttimeTest()
{
int currentHour = DateTime.Now.Hour;

if (currentHour < 6 || currentHour > 21)
{
const string expectedImagePath = "moon.jpg";
ImageManagement image = new ImageManagement();
string path = image.GetImageForTimeOfDay();
Assert.AreEqual(expectedImagePath, path);
}
else
{
Assert.Ignore("تنها در طول شب قابل بررسی است");
}
}

}
برای مثال اگر بخواهیم تصویر ماه را دریافت کنیم باید تا ساعت 21 صبر کرد. همچنین بررسی اینکه چرا یکی از متدهای آزمون واحد ما نیز با شکست مواجه شده است نیز نیازمند بررسی زمان جاری است و گاهی ممکن است با شکست مواجه شود و گاهی خیر. در این‌جا با استفاده از یک mock object ، این وضعیت غیرقابل پیش بینی را با منطقی از پیش طراحی شده جایگزین کرده و آزمون خود را بر اساس آن انجام خواهیم داد.
برای این‌کار باید DateTime.Now.Hour را تقلید نموده و اینترفیسی را بر اساس آن طراحی نمائیم. سپس Rhino Mocks کار پیاده سازی این اینترفیس را انجام خواهد داد:

using NUnit.Framework;
using Rhino.Mocks;

namespace testWinForms87
{
public interface IDateTime
{
int GetHour();
}

public class ImageManagement
{
public string GetImageForTimeOfDay(IDateTime time)
{
int currentHour = time.GetHour();

return currentHour > 6 && currentHour < 21 ? "sun.jpg" : "moon.jpg";
}
}

[TestFixture]
public class CMocking
{
[Test]
public void DaytimeTest()
{
MockRepository mocks = new MockRepository();
IDateTime timeController = mocks.CreateMock<IDateTime>();

using (mocks.Record())
{
Expect.Call(timeController.GetHour()).Return(15);
}

using (mocks.Playback())
{
const string expectedImagePath = "sun.jpg";
ImageManagement image = new ImageManagement();
string path = image.GetImageForTimeOfDay(timeController);
Assert.AreEqual(expectedImagePath, path);
}
}

[Test]
public void NighttimeTest()
{
MockRepository mocks = new MockRepository();
IDateTime timeController = mocks.CreateMock<IDateTime>();
using (mocks.Record())
{
Expect.Call(timeController.GetHour()).Return(1);
}

using (mocks.Playback())
{
const string expectedImagePath = "moon.jpg";
ImageManagement image = new ImageManagement();
string path = image.GetImageForTimeOfDay(timeController);
Assert.AreEqual(expectedImagePath, path);
}
}
}

}
همانطور که در ابتدای مطلب هم عنوان شد، mocking‌ از سه قسمت تشکیل می‌شود:

MockRepository mocks = new MockRepository();
ابتدا شیء mocks را از MockRepository کتابخانه Rhino Mocks ایجاد می‌کنیم تا بتوان از خواص و متدهای آن استفاده کرد.
سپس اینترفیسی باید به آن پاس شود تا انتظارات سیستم را بتوان در آن بر پا نمود:

IDateTime timeController = mocks.CreateMock<IDateTime>();
using (mocks.Record())
{
Expect.Call(timeController.GetHour()).Return(15);

}
به عبارت دیگر در اینجا به سیستم مقلد خود خواهیم گفت: زمانیکه شیء ساعت را تقلید کردی، لطفا عدد 15 را برگردان.
به این صورت آزمایش ما بر اساس وضعیت مشخصی از سیستم صورت می‌گیرد و وابسته به ساعت جاری سیستم نخواهد بود.

همانطور که ملاحظه می‌کنید، روش Test Driven Development بر روی نحوه‌ی برنامه نویسی ما و ایجاد کلاس‌ها و اینترفیس‌های اولیه نیز تاثیر زیادی خواهد گذاشت. استفاده از اینترفیس‌ها یکی از اصول پایه‌ای برنامه نویسی شیءگرا است و در اینجا مقید به ایجاد آن‌ها خواهیم شد.

پس از آن‌که در قسمت mocks.Record ، انتظارات خود را ثبت کردیم، اکنون نوبت به وضعیت Playback می‌رسد:
using (mocks.Playback())
{
string expectedImagePath = "sun.jpg";
ImageManagement image = new ImageManagement();
string path = image.GetImageForTimeOfDay(timeController);
Assert.AreEqual(expectedImagePath, path);

}
در اینجا روش کار همانند ایجاد متدهای آزمون واحد متداولی است که تاکنون با آن‌ها آشنا شده‌ایم و تفاوتی ندارد.
با توجه به اینکه پس از تغییر طراحی متد GetImageForTimeOfDay ، این متد اکنون از شیء IDateTime به عنوان ورودی استفاده می‌کند، می‌توان پیاده سازی آن اینترفیس ‌را در آزمایشات واحد تقلید نمود و یا جایی که قرار است در برنامه استفاده شود، می‌تواند پیاده سازی واقعی خود را داشته باشد و دیگر آزمایشات ما وابسته به آن نخواهد بود:

public class DateTimeController : IDateTime
{
public int GetHour()
{
return DateTime.Now.Hour;
}
}

مطالب
ASP.NET MVC #10

آشنایی با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر

تا اینجا با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک می‌کردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامه‌های ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه می‌دهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمی‌دانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه می‌توان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمت‌های بعدی با مثال‌های کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:

namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}

یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیش‌فرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;

namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}

[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}
}
}

همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:

@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}

و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:

@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>

توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده می‌کنید. در برنامه‌های ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را می‌توان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام می‌شود. در اینجا برای مثال می‌شود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:

<form action="/Login/LoginResult" method="post">   
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>

توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه می‌شوند، اما این For آن‌ها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیت‌ها و پارامترهایی را که قرار است به آن‌ها بایند شوند، به صورت رشته می‌پذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا می‌توان یک strongly typed view را تعریف کرد،‌ تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشته‌ها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).

با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیت‌هایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آن‌ها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شده‌اند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.


توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:

در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آن‌ها، دو نکته جدید را می‌توان مشاهده کرد. استفاده از ویژگی‌های HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگی‌های HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شده‌ایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه می‌گردد.
البته در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده می‌شد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:

[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]

یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.


توسط ActionName می‌توان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب داده‌ایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کرده‌ایم و فریم ورک نمی‌داند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه می‌گردد:

The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController

برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرم‌ها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرم‌ها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.


بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC

الف) استفاده از اشیاء Context

در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر می‌توان به خواصی که در یک کنترلر به آن‌ها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:

public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }

در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:

public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }

توسط خاصیت Form شیء Request می‌توان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونه‌ای از آن‌را در اولین متد LoginResult می‌توانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار می‌کند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشته‌ای را می‌پذیرد که هر دو با پیشرفت‌هایی که در زبان‌های دات نتی صورت گرفته‌اند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمی‌آیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاس‌های پایه هم به جهت سهولت انجام آزمون‌های واحد در ASP.NET MVC ایجاد شده‌اند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاس‌های پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.


ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها

نکته‌ای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال می‌شود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعه‌های زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی می‌شود). این مجموعه‌ها شامل موارد زیرهستند:

Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values

برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نام‌های دو پارامتر آن، با نام‌های بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آن‌ها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده می‌شود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی می‌گردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمی‌پذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم می‌توان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابق‌های بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.


ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

در ASP.NET MVC چون می‌توان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل می‌شود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگ‌ها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیت‌های یک شیء نگاشت می‌کند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز می‌توان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش می‌کند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC می‌تواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق می‌توانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی می‌کند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.

در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آن‌را مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول می‌شود.

یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل می‌شود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection می‌باشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آن‌ها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه می‌توان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت می‌کند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده می‌کند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده می‌کنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

استفاده از model binderها همینجا به پایان نمی‌رسد. نکات تکمیلی آن‌ها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.

مطالب
اعتبارسنجی در Angular 2 توسط JWT
در مقالاتی که در سایت منتشر شده‌است، آشنایی و همچنین نحوه پیاده سازی Json Web Token را فرا گرفتیم. در اینجا میخواهیم با استفاده از توکن تولید شده، برنامه‌های Angular2 یا هر نوع فریمورک spa را با آن ارتباط دهیم. در سایت جاری قبلا در مورد نحوه پیاده سازی آن صحبت شده‌است و میخواهیم از آن در یک پروژه Angular 2 صحبت کنیم.
پروژه دات نت را از طریق این آدرس دریافت کرده  و آن را در حالت اجرا بگذارید.

سپس یک سرویس جدید را در پروژه Angular خود اجرا کنید و متد زیر را به آن اضافه کنید:
login():any{
    let urlSearchParams = new URLSearchParams();
    urlSearchParams.append('username', 'Vahid');
    urlSearchParams.append('password', '1234');
    urlSearchParams.append('grant_type', 'password');
    let body = urlSearchParams.toString();

    let headers = new Headers();
    headers.append('Content-Type', 'application/x-www-form-urlencoded');
    return this._http.post('http://localhost:9577/login', body, { headers: headers })
        .map(res => res.json());
}
در متد بالا ابتدا از کلاس  URLSearchParams  یک شیء میسازیم. این کلاس در ماژول Http قرار دارد و وظیفه آن تبدیل پارامترهای داده شده به شکل زیر میباشد:
username=vahid&password=1234
دلیل اینکه ما در اینجا همانند jquery از JSON.stringify استفاده نکردیم این است که در حالتیکه خصوصیت Content-Type هدر را بر روی application/x-wwww-form-urlencoded قرار میدهیم، شیء ایجاد شده از کلاس Http در اینجا، کل عبارت را تبدیل به کلید بدون مقدار میکند و باعث میشود که پارامترها به درستی به سمت Owin هدایت نشوند. بعد از آن هدری که ذکر شد را در درخواست قرار داده و آن را ارسال میکنیم.
از آنجاکه پروژه انگیولار ساخته شده در آدرسی دیگر و جدا از پروژه‌ی دات نت قرار دارد و همینطور که می‌بینید آدرس کامل آن را به این دلیل قرار دادم، ممکن است خطای CORS را دریافت کنید که میتوانید آن را با نصب یک بسته نیوگتی حل کنید.
 
همچنین برای تست و انجام یک عمل مرتبط با توکن، متد زیر را هم به آن اضافه می‌کنیم:
ApiAdmin(token:any):any{
    let headers = new Headers();
    headers.append('Authorization', 'bearer ' + token);
    return this._http.get('http://localhost:9577/api/MyProtectedApi', { headers: headers })
        .map(res => res.json());
}
در اینجا با استفاده از روش Http Bearer که در اعتبارسنجی در سطح OAuth کاربرد زیادی دارد، توکن تولید شده را که در پارامتر ورودی متد دریافت کرده‌ایم، به هدر اضافه کرده و آن را ارسال میکنیم.

کد کل سرویس،  الان به شکل زیر شده است:
import { Http, Headers, URLSearchParams } from '@angular/http';
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/Rx";

@Injectable()
export class MemberShipService {
    constructor(private _http: Http) { }

    ApiAdmin(token: any): any {
        let headers = new Headers();
        headers.append('Authorization', 'bearer ' + token);
        return this._http.get('http://localhost:9577/api/MyProtectedApi', { headers: headers })
            .map(res => res.json());
    }

    login(): any {
        let urlSearchParams = new URLSearchParams();
        urlSearchParams.append('username', 'Vahid');
        urlSearchParams.append('password', '1234');
        urlSearchParams.append('grant_type', 'password');
        let body = urlSearchParams.toString();

        let headers = new Headers();
        headers.append('Content-Type', 'application/x-www-form-urlencoded');
        return this._http.post('http://localhost:9577/login', body, { headers: headers })
            .map(res => res.json());
    }
}
سپس سرویس ساخته شده را در ngModule معرفی میکنیم. در کامپوننت هدف دو دکمه را قرار میدهیم؛ یکی برای لاگین و دیگری برای دریافت اطلاعاتی که نیاز به اعتبار سنجی دارد. رویداد کلیک دکمه‌ها را به متدهای زیر متصل میکنیم:
Login(){
    this._service.login()
        .subscribe(res => {
            localStorage.setItem('access_token', res.access_token);
            localStorage.setItem('refresh_token', res.refresh_token);
        }
        , error => console.log(error));
}
در اینجا ما اطلاعات لاگین را به سمت سرور فرستاده و در صورتیکه پاسخ صحیحی را دریافت کردیم، متد Subscribe اجرا خواهد شد و مقادیر دریافتی را باید به نحوی در سیستم و بین کامپوننت‌های مختلف، ذخیره و نگهداری کنیم. در اینجا من از روش Local Storage که در سایت جاری قبلا به آن پرداخته شده‌است، استفاده میکنم. access_token و refresh_token جاری و اطلاعات دیگری را چون رول‌ها و ... هر یک را با یک کلید ذخیره میکنیم تا بعدا به آن دسترسی داشته باشیم.
در متد بعدی که قرار است توسط آن صحت اعتبارسنجی مورد آزامایش قرار بگیرد، کدهای زیر را مینویسیم:
CallApi()
{
    let item = localStorage.getItem("access_token");
    if (item == null) {
        alert('please Login First.');
        return;
    }
    this._service.ApiAdmin(item)
        .subscribe(res => {
            alert(res);
        }
        , error => console.log(error));
}
در اینجا ابتدا توکن ذخیره شده را از Local Storage درخواست میکنیم. اگر نتیجه این درخواست نال باشد، به این معنی است که کاربر قبلا لاگین نکرده است؛ در غیر این صورت درخواست را با توکن دریافتی میفرستیم و پاسخ موفق آن را در یک alert می‌بینیم. در صورتیکه توکن ما اعتبار نداشته باشد، خطای بازگشتی در کنسول نمایش خواهد یافت.


اعتبارسنجی در مسیریابی


یکی از روش‌هایی که انگیولار باید بررسی کند این است که کاربر جاری با توجه به نقش‌هایی که ممکن است داشته باشد، یا اعتبار سنجی شده است یا خیر و میزان دسترسی او به کامپوننت‌ها، باید مشخص گردد. برای این مورد خصوصیتی به مسیریابی اضافه شده است به نام CanActivate که از شما یک کلاس را که در آن اینترفیس CanActivate پیاده سازی شده است، درخواست میکند. در اینجا ما یک Guard را با نام LoginGuard ایجاد میکنیم، تا تنها کاربرانی که لاگین کرده‌اند، به این صفحه دسترسی داشته باشند:
import { CanActivate } from '@angular/router';
import { Injectable } from '@angular/core';

@Injectable()
export class LoginGuard implements CanActivate {
    constructor() { }

    canActivate() {
        let item = localStorage.getItem('access_token');
        if (item == null)
            return false;
        return true;
    }
}
در متد Activate باید خروجی boolean بازگردد. در صورتیکه true بازگشت داده شود، عملیات هدایت به کامپوننت مقصد با موفقیت انجام خواهد شد. در صورتیکه خلاف این موضوع اتفاق بیفتد، کامپوننت هدف نمایش داده نمیشود. در اینجا بررسی کرده‌ایم که اگر توکن مورد نظر در localStorage  قرار داشت، به معنی این است که لاگین شده‌است. ولی این موضوع روشن است که در یک مثال واقعی باید صحت این توکن بررسی شود. این Guard در واقع یک سرویس است که باید در فایل ngModule معرفی شده و آن را در فایل مسیریابی به شکل زیر استفاده کنیم:
 { path: 'component-one/:id', component: Component1Component,canActivate:[LoginGuard]}
در معرفی یک مسیر به فایل مسیریابی، خصوصیاتی چون مسیری که نوشته میشود و کامپوننت مربوط به آن مسیر ذکر می‌شود. خصوصیت دیگر، CanActivate است که به آن کلاس LoginGuard را معرفی مکنیم. در اینجا شما میتواند به هر تعداد گارد را که دوست دارید، معرفی کنید ولی به یاد داشته باشید که اگر یکی از آن‌ها در اعتبارسنجی ناموفق باشد، دیگر کامپوننت جاری در دسترس نخواهد بود. به معنای دیگر تمامی گاردها باید نتیجه‌ی true را بازگردانند تا دسترسی به کامپوننت هدف ممکن شود.
 { path: 'component-one/:id', component: Component1Component,canActivate:[LoginGuard,SecondGuard]}

در یک گارد ممکن است کاربر لاگین نکرده باشد و شما نیاز دارید او را به صفحه لاگین هدایت کنید. در این صورت گارد لاگین را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:
import { Router } from '@angular/router';
import { CanActivate } from '@angular/router';
import { Injectable } from '@angular/core';

@Injectable()
export class LoginGuard implements CanActivate {

    constructor(public router: Router) { }

    canActivate() {
        let item = localStorage.getItem('access_token');
        if (item == null) {
            this.router.navigate(['/app']);
            return false;
        }
        return true;
    }
}
در اینجا ما از سازنده کلاس، شیءایی از نوع Router را ساختیم که امکانات و متدهای خوبی را در باب مسیریابی به همراه دارد و از آن برای انتقال به مسیری دیگر که میتواند صفحه لاگین باشد، استفاده کردیم.

همچنین گارد میتواند اطلاعات مسیر درخواست شده را خوانده و بر اساس آن به شما پاسخ بدهد. به عنوان مثال پارامترهایی را که به سمت مسیر مورد نظر هدایت میشود، بخواند و بر اساس آن، تصمیم گیری کند. به عنوان نمونه کاربر به مسیر ذکرشده دسترسی دارد، ولی با Id که در مسیر ارسال کرده است، دسترسی ندارد:
import { Router } from '@angular/router';
import { CanActivate, ActivatedRouteSnapshot } from '@angular/router';
import { Injectable } from '@angular/core';

@Injectable()
export class SecondGuard implements CanActivate {

    constructor(public router: Router) { }

    canActivate(route: ActivatedRouteSnapshot) {
        let id = route.params['id'];
        if (id == 1) {
            return false;
        }
        return true;
    }
}

متد CanActivate میتواند پارامترهای زیادی را به عنوان ورودی دریافت کند که یکی از آن‌ها ActivatedRouteSnapshot است که اطلاعات خوب و مفیدی را در مورد مسیر ارسال شده از طرف کاربر دارد و با استفاده از آن در اینجا میتوانیم پارامترهای ارسالی را دریافت کنیم. در اینجا ذکر کرده‌ایم که اگر پارامتر Id که بر مبنای مسیر زیر است، برابر 1 بود، مقدار برگشتی برابر false خواهد بود و دسترسی به کامپوننت در اینجا ممکن نخواهد بود.
 { path: 'component-one/:id', component: Component1Component,canActivate:[LoginGuard,SecondGuard] }
اشتراک‌ها
5 پیشنهاد جهت کنترل بهتر تیم خلاق

شروع هرگونه سرمایه گذاری جدید هیجان انگیز است. شما از چنگال زندگی شرکت‌های آزاد است و در نهایت قادر به کنترل برنامه، نرخ، پایه مشتری و گردش کار خود هستید. هرچه بیشتر پیشرفت می‌کنید مسئولیت‌ها نیز در ابعاد بیشتری پیشرفت می‌کنند که شما وقت انجام آن را ندارید؛ به همین جهت شروع به استخدام چندنفر در قالب یک تیم خواهید نمود که ممکن است به ناسازگاری‌هایی در روند مدیریت گروه مواجه شوید...

5 پیشنهاد جهت کنترل بهتر تیم خلاق
نظرات مطالب
فارسی نویسی و iTextSharp
نه. لازم است به ازای هر سلول اینکار انجام شود.
ضمنا یک نکته کلی در مورد PDF وجود دارد و آن هم این است که ساختار PDF یک canvas است (یک تابلو نقاشی برداری). یعنی مفاهیمی مانند جدول، سلول، پاراگراف و غیره در پشت صحنه آن وجود خارجی ندارند و فقط کتابخانه‌های تولید PDF است که این نوع امکانات را جهت سهولت کار اختراع کرده‌اند. بنابراین به ازای هر شیءایی که اضافه می‌شود باید اطلاعات دقیق آن نیز درج شود.