مطالب
EF Code First #1

در ادامه بحث ASP.NET MVC می‌شود به ابزاری به نام MVC Scaffolding اشاره کرد. کار این ابزار که توسط یکی از اعضای تیم ASP.NET MVC به نام استیو اندرسون تهیه شده، تولید کدهای اولیه یک برنامه کامل ASP.NET MVC از روی مدل‌های شما می‌باشد. حجم بالایی از کدهای تکراری آغازین برنامه را می‌شود توسط این ابزار تولید و بعد سفارشی کرد. MVC Scaffolding حتی قابلیت تولید کد بر اساس الگوی Repository و یا نوشتن Unit tests مرتبط را نیز دارد. بدیهی است این ابزار جای یک برنامه نویس را نمی‌تواند پر کند اما کدهای آغازین یک سری کارهای متداول و تکراری را به خوبی می‌تواند پیاده سازی و ارائه دهد. زیر ساخت این ابزار، علاوه بر ASP.NET MVC، آشنایی با Entity framework code first است.
در طی سری ASP.NET MVC که در این سایت تا به اینجا مطالعه کردید من به شدت سعی کردم از ابزارگرایی پرهیز کنم. چون شخصی که نمی‌داند مسیریابی چیست، اطلاعات چگونه به یک کنترلر منتقل یا به یک View ارسال می‌شوند، قراردادهای پیش فرض فریم ورک چیست یا زیر ساخت امنیتی یا فیلترهای ASP.NET MVC کدامند، چطور می‌تواند از ابزار پیشرفته Code generator ایی استفاده کند، یا حتی در ادامه کدهای تولیدی آن‌را سفارشی سازی کند؟ بنابراین برای استفاده از این ابزار و درک کدهای تولیدی آن، نیاز به یک پیشنیاز دیگر هم وجود دارد: «Entity framework code first»
امسال دو کتاب خوب در این زمینه منتشر شده‌اند به نام‌های:
Programming Entity Framework: DbContext, ISBN: 978-1-449-31296-1
Programming Entity Framework: Code First, ISBN: 978-1-449-31294-7
که هر دو به صورت اختصاصی به مقوله EF Code first پرداخته‌اند.


در طی روزهای بعدی EF Code first را با هم مرور خواهیم کرد و البته این مرور مستقل است از نوع فناوری میزبان آن؛ می‌خواهد یک برنامه کنسول باشد یا WPF یا یک سرویس ویندوز NT و یا ... یک برنامه وب.
البته از دیدگاه مایکروسافت، M در MVC به معنای EF Code first است. به همین جهت MVC3 به صورت پیش فرض ارجاعی را به اسمبلی‌های آن دارد و یا حتی به روز رسانی که برای آن ارائه داده نیز در جهت تکمیل همین بحث است.


مروری سریع بر تاریخچه Entity framework code first

ویژوال استودیو 2010 و دات نت 4، به همراه EF 4.0 ارائه شدند. با این نگارش امکان استفاده از حالت‌های طراحی database first و model first مهیا است. پس از آن، به روز رسانی‌های EF خارج از نوبت و به صورت منظم، هر از چندگاهی ارائه می‌شوند و در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش پایدار در دسترس آن 4.3.1 می‌باشد. از زمان EF 4.1 به بعد، نوع جدیدی از مدل سازی به نام Code first به این فریم ورک اضافه شد و در نگارش‌های بعدی آن، مباحث DB migration جهت ساده سازی تطابق اطلاعات مدل‌ها با بانک اطلاعاتی، اضافه گردیدند. در روش Code first، کار با طراحی کلاس‌ها که در اینجا مدل داده‌ها نامیده می‌شوند، شروع گردیده و سپس بر اساس این اطلاعات، تولید یک بانک اطلاعاتی جدید و یا استفاده از نمونه‌ای موجود میسر می‌گردد.
پیشتر در روش database first ابتدا یک بانک اطلاعاتی موجود، مهندسی معکوس می‌شد و از روی آن فایل XML ایی با پسوند EDMX تولید می‌گشت. سپس به کمک entity data model designer ویژوال استودیو، این فایل نمایش داده شده و یا امکان اعمال تغییرات بر روی آن میسر می‌شد. همچنین در روش دیگری به نام model first نیز کار از entity data model designer جهت طراحی موجودیت‌ها آغاز می‌گشت.
اما با روش Code first دیگر در ابتدای امر مدل فیزیکی و یک بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. در اینجا EF تعاریف کلاس‌های شما را بررسی کرده و بر اساس آن، اطلاعات نگاشت‌های خواص کلاس‌ها به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. البته عموما تعاریف ساده کلاس‌ها بر این منظور کافی نیستند. به همین جهت از یک سری متادیتا به نام ویژگی‌ها یا اصطلاحا data annotations مهیا در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations برای افزودن اطلاعات لازم مانند نام فیلدها، جداول و یا تعاریف روابط ویژه نیز استفاده می‌گردد. به علاوه در روش Code first یک API جدید به نام Fluent API نیز جهت تعاریف این ویژگی‌ها و روابط، با کدنویسی مستقیم نیز درنظر گرفته شده است. نهایتا از این اطلاعات جهت نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی و یا برای تولید ساختار یک بانک اطلاعاتی خالی جدید نیز می‌توان کمک گرفت.



مزایای EF Code first

- مطلوب برنامه نویس‌ها! : برنامه نویس‌هایی که مدتی تجربه کار با ابزارهای طراح را داشته باشند به خوبی می‌دانند این نوع ابزارها عموما demo-ware هستند. چندجا کلیک می‌کنید، دوبار Next، سه بار OK و ... به نظر می‌رسد کار تمام شده. اما واقعیت این است که عمری را باید صرف نگهداری و یا پیاده سازی جزئیاتی کرد که انجام آن‌ها با کدنویسی مستقیم بسیار سریعتر، ساده‌تر و با کنترل بیشتری قابل انجام است.
- سرعت: برای کار با EF Code first نیازی نیست در ابتدای کار بانک اطلاعاتی خاصی وجود داشته باشد. کلا‌س‌های خود را طراحی و شروع به کدنویسی کنید.
- سادگی: در اینجا دیگر از فایل‌های EDMX خبری نیست و نیازی نیست مرتبا آن‌ها را به روز کرده یا نگهداری کرد. تمام کارها را با کدنویسی و کنترل بیشتری می‌توان انجام داد. به علاوه کنترل کاملی بر روی کد نهایی تهیه شده نیز وجود دارد و توسط ابزارهای تولید کد، ایجاد نمی‌شوند.
- طراحی بهتر بانک اطلاعاتی نهایی: اگر طرح دقیقی از مدل‌های برنامه داشته باشیم، می‌توان آن‌ها را به المان‌های کوچک و مشخصی، تقسیم و refactor کرد. همین مساله در نهایت مباحث database normalization را به نحوی مطلوب و با سرعت بیشتری میسر می‌کند.
- امکان استفاده مجدد از طراحی کلاس‌های انجام شده در سایر ORMهای دیگر. چون طراحی مدل‌های برنامه به بانک اطلاعاتی خاصی گره نمی‌خورند و همچنین الزاما هم قرار نیست جزئیات کاری EF در آن‌ها لحاظ شود، این کلاس‌ها در صورت نیاز در سایر پروژه‌ها نیز به سادگی قابل استفاده هستند.
- ردیابی ساده‌تر تغییرات: روش اصولی کار با پروژه‌های نرم افزاری همواره شامل استفاده از یک ابزار سورس کنترل مانند SVN، Git، مرکوریال و امثال آن است. به این ترتیب ردیابی تغییرات انجام شده به سادگی توسط این ابزارها میسر می‌شوند.
- ساده‌تر شدن طراحی‌های پیچیده‌تر: برای مثال پیاده سازی ارث بری،‌ ایجاد کلاس‌های خود ارجاع دهنده و امثال آن با کدنویسی ساده‌تر است.


دریافت آخرین نگارش EF


برای دریافت و نصب آخرین نگارش EF نیاز است از NuGet استفاده شود و این مزایا را به همراه دارد:
به کمک NuGet امکان با خبر شدن از به روز رسانی جدید صورت گرفته به صورت خودکار درنظر گرفته شده است و همچنین کار دریافت بسته‌های مرتبط و به روز رسانی ارجاعات نیز در این حالت خودکار است. به علاوه توسط NuGet امکان دسترسی به کتابخانه‌هایی که مثلا در گوگل‌کد قرار دارند و به صورت معمول امکان دریافت آن‌ها برای ما میسر نیست، نیز بدون مشکل فراهم است (برای نمونه ELMAH، که اصل آن از گوگل‌کد قابل دریافت است؛ اما بسته نیوگت آن نیز در دسترس می‌باشد).
پس از نصب NuGet، تنها کافی است بر روی گره References در Solution explorer ویژوال استودیو، کلیک راست کرده و به کمک NuGet آخرین نگارش EF را نصب کرد. در گالری آنلاین آن، عموما EF اولین گزینه است (به علت تعداد بالای دریافت آن).
حین استفاده از NuGet جهت نصب Ef، ابتدا ارجاعاتی به اسمبلی‌های زیر به برنامه اضافه خواهند شد:
System.ComponentModel.DataAnnotations.dll
System.Data.Entity.dll
EntityFramework.dll
بدیهی است بدون استفاده از NuGet، تمام این کارها را باید دستی انجام داد.
سپس در پوشه‌ای به نام packages، فایل‌های مرتبط با EF قرار خواهند گرفت که شامل اسمبلی آن به همراه ابزارهای DB Migration است. همچنین فایل packages.config که شامل تعاریف اسمبلی‌های نصب شده است به پروژه اضافه می‌شود. NuGet به کمک این فایل و شماره نگارش درج شده در آن، شما را از به روز رسانی‌های بعدی مطلع خواهد ساخت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
<package id="EntityFramework" version="4.3.1" />
</packages>

همچنین اگر به فایل app.config یا web.config برنامه نیز مراجعه کنید، یک سری تنظیمات ابتدایی اتصال به بانک اطلاعاتی در آن ذکر شده است:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<!-- For more information on Entity Framework configuration, visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=237468 -->
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<entityFramework>
<defaultConnectionFactory type="System.Data.Entity.Infrastructure.SqlConnectionFactory, EntityFramework">
<parameters>
<parameter value="Data Source=(localdb)\v11.0; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" />
</parameters>
</defaultConnectionFactory>
</entityFramework>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید بانک اطلاعاتی پیش فرضی که در اینجا ذکر شده است، LocalDB می‌باشد. این بانک اطلاعاتی را از این آدرس‌ نیز می‌توانید دریافت کنید.

البته ضرورتی هم به استفاده از آن نیست و از سایر نگارش‌های SQL Server نیز می‌توان استفاده کرد ولی خوب ... مزیت استفاده از آن برای کاربر نهایی این است که «نیازی به یک مهندس برای نصب، راه اندازی و نگهداری ندارد». تنها مشکل آن این است که از ویندوز XP پشتیبانی نمی‌کند. البته SQL Server CE 4.0 این محدودیت را ندارد.
ضمن اینکه باید درنظر داشت EF به فناوری میزبان خاصی گره نخورده است و مثال‌هایی که در اینجا بررسی می‌شوند صرفا تعدادی برنامه کنسول معمولی هستند و نکات عنوان شده در آن‌ها در تمام فناوری‌های میزبان موجود به یک نحو کاربرد دارند.


قراردادهای پیش فرض EF Code first

عنوان شد که اطلاعات کلاس‌های ساده تشکیل دهنده مدل‌های برنامه، برای تعریف جداول و فیلدهای یک بانک اطلاعات و همچنین مشخص سازی روابط بین آن‌ها کافی نیستند و مرسوم است برای پر کردن این خلاء از یک سری متادیتا و یا Fluent API مهیا نیز استفاده گردد. اما در EF Code first یک سری قرار داد توکار نیز وجود دارند که مطلع بودن از آن‌ها سبب خواهد شد تا حجم کدنویسی و تنظیمات جانبی این فریم ورک به حداقل برسند. برای نمونه مدل‌های معروف بلاگ و مطالب آن‌را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Post
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Content { set; get; }
public virtual Blog Blog { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string AuthorName { set; get; }
public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}


یکی از قراردادهای EF Code first این است که کلاس‌های مدل شما را جهت یافتن خاصیتی به نام Id یا ClassId مانند BlogId، جستجو می‌کند و از آن به عنوان primary key و فیلد identity جدول بانک اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.
همچنین در کلاس Blog، خاصیت لیستی از Posts و در کلاس Post خاصیت virtual ایی به نام Blog وجود دارند. به این ترتیب روابط بین دو کلاس و ایجاد کلید خارجی متناظر با آن‌را به صورت خودکار انجام خواهد داد.
نهایتا از این اطلاعات جهت تشکیل database schema یا ساختار بانک اطلاعاتی استفاده می‌گردد.
اگر به فضاهای نام دو کلاس فوق دقت کرده باشید، به کلمه Models ختم شده‌اند. به این معنا که در پوشه‌ای به همین نام در پروژه جاری قرار دارند. یا مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک پروژه class library مجزا به نام DomainClasses نیز قرار دهند. این پروژه نیازی به ارجاعات اسمبلی‌های EF ندارد و تنها به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیاز خواهد داشت.


EF Code first چگونه کلاس‌های مورد نظر را انتخاب می‌کند؟

ممکن است ده‌ها و صدها کلاس در یک پروژه وجود داشته باشند. EF Code first چگونه از بین این کلاس‌ها تشخیص خواهد داد که باید از کدامیک استفاده کند؟ اینجا است که مفهوم جدیدی به نام DbContext معرفی شده است. برای تعریف آن یک کلاس دیگر را به پروژه برای مثال به نام Context اضافه کنید. همچنین مرسوم است که این کلاس را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer اضافه می‌کنند. این پروژه نیاز به ارجاعی به اسمبلی‌های EF خواهد داشت. در ادامه کلاس جدید اضافه شده باید از کلاس DbContext مشتق شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }
}
}

سپس در اینجا به کمک نوع جنریکی به نام DbSet، کلاس‌های دومین برنامه را معرفی می‌کنیم. به این ترتیب، EF Code first ابتدا به دنبال کلاسی مشتق شده از DbContext خواهد گشت. پس از یافتن آن‌، خواصی از نوع DbSet را بررسی کرده و نوع‌های متناظر با آن‌را به عنوان کلاس‌های دومین درنظر می‌گیرد و از سایر کلاس‌های برنامه صرفنظر خواهد کرد. این کل کاری است که باید انجام شود.
اگر دقت کرده باشید، نام کلاس‌های موجودیت‌ها، مفرد هستند و نام خواص تعریف شده به کمک DbSet‌، جمع می‌باشند که نهایتا متناظر خواهند بود با نام جداول بانک اطلاعاتی تشکیل شده.


تشکیل خودکار بانک اطلاعاتی و افزودن اطلاعات به جداول

تا اینجا بدون تهیه یک بانک اطلاعاتی نیز می‌توان از کلاس Context تهیه شده استفاده کرد و کار کدنویسی را آغاز نمود. بدیهی است جهت اجرای نهایی کدها، نیاز به یک بانک اطلاعاتی خواهد بود. اگر تنظیمات پیش فرض فایل کانفیگ برنامه را تغییر ندهیم، از همان defaultConnectionFactory یاده شده استفاده خواهد کرد. در این حالت نام بانک اطلاعاتی به صورت خودکار تنظیم شده و مساوی «EF_Sample01.Context» خواهد بود.
برای سفارشی سازی آن نیاز است فایل app.config یا web.config برنامه را اندکی ویرایش نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
...
</configSections>
<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
...
</configuration>

در اینجا به بانک اطلاعاتی testdb2012 در وهله پیش فرض SQL Server نصب شده، اشاره شده است. فقط باید دقت داشت که تگ configSections باید در ابتدای فایل قرار گیرد و مابقی تنظیمات پس از آن.
یا اگر علاقمند باشید که از SQL Server CE استفاده کنید، تنظیمات رشته اتصالی را به نحو زیر مقدار دهی نمائید:

<connectionStrings> 
              <add name="MyContextName"
                         connectionString="Data Source=|DataDirectory|\Store.sdf"
                         providerName="System.Data.SqlServerCe.4.0" />
</connectionStrings>

در هر دو حالت، name باید به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره کند که در مثال جاری همان Context است.
یا اگر علاقمند بودید که این قرارداد توکار را تغییر داده و نام رشته اتصالی را با کدنویسی تعیین کنید، می‌توان به نحو زیر عمل کرد:

public class Context : DbContext
{
    public Context()
      : base("ConnectionStringName")
    {
    }


البته ضرورتی ندارد این بانک اطلاعاتی از پیش موجود باشد. در اولین بار اجرای کدهای زیر، به صورت خودکار بانک اطلاعاتی و جداول Blogs و Posts و روابط بین آن‌ها تشکیل می‌گردد:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}


در این تصویر چند نکته حائز اهمیت هستند:
الف) نام پیش فرض بانک اطلاعاتی که به آن اشاره شد (اگر تنظیمات رشته اتصالی قید نگردد).
ب) تشکیل خودکار primary key از روی خواصی به نام Id
ج) تشکیل خودکار روابط بین جداول و ایجاد کلید خارجی (به کمک خاصیت virtual تعریف شده)
د) تشکیل جدول سیستمی به نام dbo.__MigrationHistory که از آن برای نگهداری سابقه به روز رسانی‌های ساختار جداول کمک گرفته خواهد شد.
ه) نوع و طول فیلدهای متنی، nvarchar از نوع max است.

تمام این‌ها بر اساس پیش فرض‌ها و قراردادهای توکار EF Code first انجام شده است.

در کدهای تعریف شده نیز، ابتدا یک وهله از شیء Context ایجاد شده و سپس به کمک آن می‌توان به جدول Blogs اطلاعاتی را افزود و در آخر ذخیره نمود. استفاده از using هم دراینجا نباید فراموش شود، زیرا اگر استثنایی در این بین رخ دهد، کار پاکسازی منابع و بستن اتصال گشوده شده به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار انجام خواهد شد.
در ادامه اگر بخواهیم مطلبی را به Blog ثبت شده اضافه کنیم، خواهیم داشت:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//addBlog();
addPost();
}

private static void addPost()
{
using (var db = new Context())
{
var blog = db.Blogs.Find(1);
db.Posts.Add(new Post
{
Blog = blog,
Content = "data",
Title = "EF"
});
db.SaveChanges();
}
}

private static void addBlog()
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد db.Blogs.Find، بر اساس primary key بلاگ ثبت شده، یک وهله از آن‌را یافته و سپس از آن جهت تشکیل شیء Post و افزودن آن به جدول Posts استفاده می‌شود. متد Find ابتدا Contxet جاری را جهت یافتن شیءایی با id مساوی یک جستجو می‌کند (اصطلاحا به آن first level cache هم گفته می‌شود). اگر موفق به یافتن آن شد، بدون صدور کوئری اضافه‌ای به بانک اطلاعاتی از اطلاعات همان شیء استفاده خواهد کرد. در غیراینصورت نیاز خواهد داشت تا ابتدا کوئری لازم را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و اطلاعات شیء Blog متناظر با id=1 را دریافت کند. همچنین اگر نیاز داشتیم تا تنها با سطح اول کش کار کنیم، در EF Code first می‌توان از خاصیتی به نام Local نیز استفاده کرد. برای مثال خاصیت db.Blogs.Local بیانگر اطلاعات موجود در سطح اول کش می‌باشد.
نهایتا کوئری Insert تولید شده توسط آن به شکل زیر خواهد بود (لاگ شده توسط برنامه SQL Server Profiler):

exec sp_executesql N'insert [dbo].[Posts]([Title], [Content], [Blog_Id])
values (@0, @1, @2)
select [Id]
from [dbo].[Posts]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()',
N'@0 nvarchar(max) ,@1 nvarchar(max) ,@2 int',
@0=N'EF',
@1=N'data',
@2=1


این نوع کوئرهای پارامتری چندین مزیت مهم را به همراه دارند:
الف) به صورت خودکار تشکیل می‌شوند. تمام کوئری‌های پشت صحنه EF پارامتری هستند و نیازی نیست مرتبا مزایای این امر را گوشزد کرد و باز هم عده‌ای با جمع زدن رشته‌ها نسبت به نوشتن کوئری‌های نا امن SQL اقدام کنند.
ب) کوئرهای پارامتری در مقابل حملات تزریق اس کیوال مقاوم هستند.
ج) SQL Server با کوئری‌های پارامتری همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌کند. یعنی query execution plan محاسبه شده آن‌ها را کش خواهد کرد. همین امر سبب بالا رفتن کارآیی برنامه در فراخوانی‌های بعدی می‌گردد. الگوی کلی مشخص است. فقط پارامترهای آن تغییر می‌کنند.
د) مصرف حافظه SQL Server کاهش می‌یابد. چون SQL Server مجبور نیست به ازای هر کوئری اصطلاحا Ad Hoc رسیده یکبار execution plan متفاوت آن‌ها را محاسبه و سپس کش کند. این مورد مشکل مهم تمام برنامه‌هایی است که از کوئری‌های پارامتری استفاده نمی‌کنند؛ تا حدی که گاهی تصور می‌کنند شاید SQL Server دچار نشتی حافظه شده، اما مشکل جای دیگری است.


مشکل! ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده مطلوب کار ما نیست.

تا همینجا با حداقل کدنویسی و تنظیمات مرتبط با آن، پیشرفت خوبی داشته‌ایم؛ اما نتیجه حاصل آنچنان مطلوب نیست و نیاز به سفارشی سازی دارد. برای مثال طول فیلدها را نیاز داریم به مقدار دیگری تنظیم کنیم، تعدادی از فیلدها باید به صورت not null تعریف شوند یا نام پیش فرض بانک اطلاعاتی باید مشخص گردد و مواردی از این دست. با این موارد در قسمت‌های بعدی بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
معرفی Selector های CSS - قسمت 5
41- :checked
برای تگ‌های radio و checkbox استفاده می‌شود و آنهایی را انتخاب می‌کند که گزینه‌ی آن‌ها انتخاب شده است یا شامل ویژگی checked می‌باشند.
<style>
    :checked {
        width: 50px;
        height: 50px;
    }
</style>
<input type="checkbox" checked="checked"/>
<input type="checkbox"/>
<input type="radio" name="test"/>
<input type="radio" name="test" checked="checked"/>
<input type="radio" name="test"/>
در مثال فوق تمامی checkbox هایی که گزینه‌ی آن‌ها انتخاب شده‌اند با ابعاد 50 در 50 نمایش می‌یابند.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.2  9.6  9.0 3.5  4.0 :checked  3

42- :indeterminate
در HTML نمی‌توان وضعیت indeterminate را برای checkbox ایجاد نمود. اما با جاوا اسکریپت می‌توان این وضعیت را ایجاد کرد. هر checkbox می‌تواند دارای سه وضعیت انتخاب شده، انتخاب نشده و نامعلوم (indeterminate) باشد. این Selector تگهای checkbox ی را انتخاب می‌نماید که وضعیت نامعلوم دارند.
<style>
    :indeterminate {
        width: 50px;
        height: 50px;
    }
</style>
<input type="checkbox" id="chk1"/>
<input type="checkbox" id="chk2" checked="checked"/>
<input type="checkbox" id="chk3"/>
<script>
    document.getElementById("chk1").indeterminate=true;
</script>
در مثال فوق chk1 به صورت indeterminate انتخاب شده است که با ابعاد 50 در 50 نمایش می‌یابد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 No   No   No  No 
 No :indeterminate  4

43- :default
برای تگ‌های radio و checkbox، آنهایی را انتخاب می‌کند که در زمان بارگزاری فرم و بصورت پیش فرض انتخاب شده‌اند. برای دکمه‌ی submit ایی نیز استفاده می‌شود که در حال حاضر در فرم فعال می‌باشد. پشتیبانی از این Selector در مرورگرها متفاوت می‌باشد؛ بنابراین در چند مرورگر کارآیی آن را بررسی کنید.
<style>
    :default {
        width: 50px;
        height: 50px;
        background: lime;
    }
</style>
<form>
    <input type="checkbox" checked="checked" />
    <input type="checkbox" />
    <input type="radio" name="radio1" />
    <input type="radio" name="radio1" checked="checked" />
    <input type="radio" name="radio1" />
    <input type="submit" value="Default" />
    <input type="submit" value="Submit 2" />
</form>
در مثال فوق checkbox و radio هایی که در لود اولیه فرم دارای ویژگی checked می‌باشند به همراه دکمه‌ی submit با عنوان Default با ابعاد 50 در 50 و رنگ پس زمینه‌ی لیمویی نمایش می‌یابند.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 No   No   No  No 
 No :default  4

44- :root
المنت ریشه‌ی یک صفحه را انتخاب می‌نماید. معمولا تگ html به عنوان المنت ریشه انتخاب می‌شود.
<style>
    :root {
        background: khaki;
    }
</style>
در مثال فوق رنگ پس زمینه به رنگ خاکی نمایش می‌یابد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.2  9.6  9.0 3.5  4.0 :root  3

45- :after
جهت درج محتوا بعد از تگ استفاده می‌شود.
<style>
    form:after {
        content: "[ * : Required]";
        color: red;            
    }
        input+span:after {
            content: ' * ';
            color: red;
        }
</style>
<form>
    <div><input type="text" /><span></span></div>
    <div><input type="password" /><span></span></div>
    <div><input type="email" /><span></span></div>
</form>
در مثال فوق بعد از تمامی span‌های قرار گرفته در کنار تگ‌های input، یک کاراکتر * را به رنگ قرمز نمایش میدهد. بعد از فرم نیز رشته‌ی [ * : Required] را به رنگ قرمز نمایش می‌دهد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.1 7.0  9.0 3.5  4.0 :after 2

46- :before
جهت درج محتوا قبل از تگ استفاده می‌شود.
<style>
    form:before {
        content: "[ * : Required]";
        color: red;
    }

    input + span:before {
        content: ' * ';
        color: red;
    }
</style>
<form>
    <div><input type="text" /><span></span></div>
    <div><input type="password" /><span></span></div>
    <div><input type="email" /><span></span></div>
</form>
در مثال فوق قبل از تمامی span‌های قرار گرفته در کنار تگ‌های input، یک کاراکتر * را به رنگ قرمز نمایش می‌دهد. قبل از فرم نیز رشته‌ی [ * : Required] را به رنگ قرمز نمایش می‌دهد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.1 7.0  9.0 3.5  4.0 :before 2

47- ::selection
محتوایی را انتخاب می‌کند که در حال حاضر در صفحه انتخاب یا Select شده‌است.
<style>
    ::selection {
        background: navy;
        color: orange;
    }
</style>
<p>
    Lorem ipsum dolor sit amet, consectetuer adipiscing elit. 
    Maecenas porttitor congue massa. Fusce posuere, 
    magna sed pulvinar ultricies, purus lectus malesuada libero, 
    sit amet commodo magna eros quis urna. Nunc viverra imperdiet enim. Fusce est.
</p>
در مثال فوق با انتخاب متن توسط ماوس، رنگ زمینه‌ی متن انتخاب شده به صورت سرمه ای و رنگ متن آن نارنجی نمایش می‌یابد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.1  9.6  9.0 2.0
-moz-
 4.0 ::selection  در CSS 3 معرفی و سپس حذف شد ولی امکان بازگشت مجدد وجود دارد

48- :not(S1,S2)
تگ هایی را انتخاب می‌کند که شامل Selector‌های S1 یا S2 یا ... یا Sn نباشند.
<style>
    :not([readonly]) {
        background: yellow;
    }
</style>
<input type="text"/>
<input type="text" readonly="readonly"/>
<input type="text"/>
<input type="text" readonly="readonly" />
در مثال فوق پس زمینه‌ی تگهای input که ویژگی readonly ندارند به رنگ زرد نمایش می‌یابند.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 3.2  9.6  9.0 3.5  4.0 :not(S1,S2)  3

49- :matches(S1,S2)
تگ هایی را انتخاب می‌کند که شامل Selector‌های S1 و/یا S2 و/یا ... و/یا Sn باشند. 
<style>
    :matches([readonly]) {
        background: yellow;
    }
</style>
<input type="text" />
<input type="text" readonly="readonly" />
<input type="text" />
<input type="text" readonly="readonly" />
در مثال فوق پس زمینه‌ی تگهای input که ویژگی readonly دارند به رنگ زرد نمایش می‌یابند. 
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 No   No   No  No 
 No :matches(S1,S2)  4

50- :has(S1,S2)
تگ هایی را انتخاب می‌کند که در ارتباط خاصی با Selector های S1 و/یا S2 و/یا ... و/یا Sn می‌باشند. 
<style>
    :has(>span) {
        color: red;
    }
    :has(+div) {
        color: blue;
    }
</style>
<div>
    <p>
        Lorem ipsum dolor sit amet, consectetuer adipiscing elit.
        Maecenas <span>porttitor</span> congue massa. Fusce posuere,
        magna sed pulvinar ultricies, purus lectus malesuada libero,
        sit amet commodo magna eros quis urna. Nunc viverra imperdiet enim. Fusce est.
    </p>
    <h1>Header 1</h1>
    <div>
            
        Lorem ipsum dolor sit amet, consectetuer adipiscing elit.
        Maecenas porttitor congue massa. Fusce posuere,
        magna sed pulvinar ultricies, purus lectus malesuada libero,
        sit amet commodo magna eros quis urna. Nunc viverra imperdiet enim. Fusce est.            
    </div>
در مثال فوق متن موجود در تگ p که دارای فرزند مستقیم span می‌باشد، با توجه به Selector ی که بصورت :has(>span) تعریف شده است، به رنگ قرمز نمایش می‌یابد. همچنین Header 1 که دارای تگ div هم تراز و دقیقا بعد از h1 است، با توجه به Selector ی که بصورت  :has(+div) تعریف شده است، به رنگ آبی نمایش می‌یابد.
پشتیبانی در مرورگرها:

 Selector نسخه CSS
 No   No   No  No 
 No :has(S1,S2)  4 
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
ممنون؛ به سایتی که معرفی کردید رفتم و هر دو فایل jquery.price_format.2.0.js و jquery.price_format.2.0.min.js  رو به پروژه اضافه کردم. تو view خطوط زیر رو نوشتم:
<script src="../../Scripts/jquery-1.9.1.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="../../Scripts/jquery.price_format.2.0.js" type="text/javascript"></script>

ولی باز هم نتیجه نگرفتم. میشه لطف کنید راهنمائیم کنید که چطور از اون مثال استفاده کنم؟

مطالب
آشنایی با فریمورک الکترون Electron
فریمورک الکترون، ساخته شده توسط Github، مدتی است سر و صدای زیادی به پا کرده است و شرکت‌های بزرگی در حال استفاده‌ی از این فریمورک در برنامه‌های دسکتاپ خود هستند که Microsoft Visual Studio Code یکی از آنهاست. الکترون از چند لحاظ مورد لطف جامعه‌ی برنامه نویسان قرار گرفته است که تعدادی از علل آن را بررسی می‌کنیم:

  1. ساخت برنامه‌های دسکتاپ به صورت چندسکویی (ویندوز، لینوکس، مک)
  2. استفاده از HTML,CSS,JavaScript که طراحان وب در این زمینه با آن به آسانی ارتباط برقرار می‌کنند.
  3. قابلیت استفاده از کتابخانه‌های قدرتمند تحت وب چون Bootstrap,Jquery,Angular Js و ...
  4. متن باز و رایگان است.
برای راه اندازی الکترون نیاز است که یکی از بسته‌های Node.js یا IO.js را نصب نمایید تا از طریق مخزن npm نسبت به نصب آن اقدام کنیم. محیط کنسول آن را باز میکنیم و مشغول نوشتن می‌شویم. ابتدا از طریق npm در دایرکتوری پروژه، فایل package.json را ایجاد می‌کنیم. بدین منظور دستور زیر را در کنسول وارد می‌کنیم:
D:\electron\test1>npm init
تعدادی سوال از شما میکند و بر اساس پاسخ‌هایتان فایل package.json را می‌سازد که فعلا می‌توانید وارد نکنید و بعدا طبق میلتان آن را ویرایش کنید. بعد از آن نیاز است الکترون را داخل این دایرکتوری نصب کنیم تا در لیست وابستگی‌های (Dependencies) فایل Package.json قرار بگیرد. برای نصب آن لازم است دستور زیر وارد کنید:
npm i electron-prebuilt --save-dev
دستور بالا با فلگ save  یا s، باعث می‌شود نسخه‌ی prebuilt الکترون به عنوان یکی از وابستگی‌ها، به سیستم اضافه شود و فلگ dev اعلام می‌دارد که بسته‌ی الکترون را در وابستگی‌های توسعه و دیباگینگ قرار بده.

 لازم است در اینجا توضیحی کوتاه در مورد انواع وابستگی‌ها داشته باشیم:

Dependencies این نوع از وابستگی‌ها، بسته‌هایی را نصب میکنند که شما از آن‌ها در کدهایتان استفاده می‌کنید و در آینده به همراه پروژه کمپایل می‌شوند. به طور خودکار وقتی بسته‌ای را به عنوان وابستگی معرفی میکنید، npm وابسته‌های آن بسته را به صورت درختی بررسی می‌کند و آن‌ها را هم نصب میکند.

DevDependencies : این نوع از وابستگی‌های برای کارهای دیباگینگ و ... است؛ مثل آزمون واحد و ... که نیازی نیست در کامپایل نهایی لحاظ گردند. اگر این نوع کتابخانه‌ها را به جای devdependencies به dependencies ارسال کنید، اتفاق خاصی نمی‌افتد. ولی در حجم برنامه‌ی نهایی شما تاثیرگذار خواهند بود.

PeerDependencies: این نوع وابستگی‌ها برای معرفی بسته‌هایی استفاده می‌شوند که در پلاگین‌هایی که استفاده می‌کنید تاثیر دارند. ممکن است پلاگینی نیاز به استفاده‌ی از یک بسته را دارد، ولی آن را در کد، Require نکرده باشد (در مورد Require بعدا صحبت می‌کنیم). ولی برای اجرا نیاز به این بسته دارد. به همین دلیل از نسخه‌ی 3 به بعد، به شما هشدار میدهد که این بسته‌ها را نیز لحاظ کنید (تا نسخه‌ی npm2 به طور خودکار نصب می‌شد). همچنین نسخه بندی این وابستگی‌ها را نیز در نظر می‌گیرد. این حالت را می‌توانید مانند پلاگین‌های جی‌کوئری تصور کنید که نیاز است قبل از آن‌ها، کتابخانه‌ی جی‌کوئری صدا زده شود؛ در صورتی که در خود پلاگین، جی کوئری صدا زده نشده است.

ویرایشگر اتم

قبل از اینکه بخواهیم کدنویسی با هر زبانی را آغاز کنیم، عموما یک ادیتور مناسب را برای کارمان بر می‌گزینیم. الکترون نیازی به ادیتور خاصی ندارد و از Notepad گرفته تا هر ادیتور قدرتمند دیگری را می‌توانید استفاده کنید. ولی ادیتور اتم Atom که توسط خود الکترون هم تولید شده است، برای استفاده رایج است. ویژوال استودیو هم در این زمینه بسیار خوب و قدرتمند ظاهر شده است و حاوی Intellisense هوشمندی است.
 
این ادیتور که با ظاهری جذاب، توسط تیم گیت هاب تولید شده است، یک ویرایشگر متن باز با قابلیت توسعه و تغییر پذیری بالاست و از بسته‌های Node.js پشتیانی میکند و به صورت داخلی مجهز به سیستم گیت می‌باشد. بیشتر فناوری‌های استفاده شده در این ویرایشگر، رایگان بوده و دارای جامعه‌ی بزرگ متن باز می‌باشند. از فناوری‌های مورد استفاده‌ی آن می‌توان به الکترون، CoffeScript ، Node.js ,LESS و ... اشاره کرد. شعار سازندگان این ادیتور «یک ویرایشگر قابل هک برای قرن 21» می‌باشد.
برای پشتیبانی از زبان‌های مختلف، حاوی تعدادی زیادی پلاگین پیش فرض است مانند روبی ، سی شارپ، PHP ,Git,Perl,C/C++, Go,Objective-C,YAML و ...

آغاز کدنویسی
بگذارید کدنویسی را شروع کنیم. اگر اتم را نصب کرده باشید، می‌توانید با وارد کردن عبارت زیر، پروژه خود را در ادیتور باز کنید:
atom .
نماد "." به معنی دایرکتوری جاری است و به ادیتور اتم می‌گوید که این دایرکتوری را به عنوان یک پروژه، باز کن. بعد از باز شدن می‌توانید ساختار دایرکتوری و فایل‌ها را در سمت چپ ببینید. فایل package.json را باز کنید و به شکل زیر، آن را تغییر دهید:
{
  "name": "electron",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "electron ."
  },
  "author": "",
  "license": "ISC"
}
این تغییر، شامل حذف خصوصیت test و افزودن خصوصیت start به بخش scripts است. مقدار خصوصیت start را برابر . electron بگذارید تا موقع اجرا و تست پروژه، الکترون، پروژه‌ی موجود را در دایرکتوری جاری که فایل package.json در آن قرار دارد، اجرا کند. در بخش Main، نام فایل آغازین را نوشته است که باید آن را بسازید ( اگر این خصوصیت وجود هم نداشته باشد به طور پیش به این مقدار تنظیم شده است). به همین علت New File را اجرا کنید تا فایل Index.js را بسازید:
const electron = require('electron');
const {app} = electron;
const {BrowserWindow} = electron;
سه خط بالا را می‌نویسیم ، اولین خط نیاز ما را به کتابخانه و شیء الکترون فراهم می‌کند و بعد از آن، از الکترون درخواست دو شیء را به نام‌های app و BrowserWindow، می‌کنیم. شیء app مسئول چرخه‌ی زندگی اپلیکیشن است و موارد مربوط به آن را کنترل می‌کند؛ مثل رویدادهایی که ممکن است در برنامه رخ بدهند که در جلوتر با یکی از این رویدادهای آشنا می‌شویم. شیء BrowserWindow می‌تواند برای شما یک نمونه پنجره‌ی جدید را ایجاد کند و بتوانید آن پنجره را از این طریق مدیریت کنید.
let win;
app.on('ready', function() {
  // Create the browser window.
  win = new BrowserWindow({
           width: 800,
           height: 600
     });
});
در قسمت بعدی برای رویداد ready، یعنی زمانیکه الکترون آماده سازی‌ها را انجام داده است و برنامه آماده بارگذاری است، متدی را تعریف می‌کنیم که در آن یک پنجره‌ی با پهنای 800 پیکسل در 600 پیکسل، می‌سازد.این پنجره، پنجره‌ی اصلی شماست. کلمه‌ی کلید let و const را که می‌بینید، جز قوانین جدید Ecma Script هستند که در سایت جاری قبلا به آن‌ها پرداخته شده است و از تکرار آن خودداری می‌کنیم. دلیل اینکه متغیر win را به صورت عمومی تعریف کردیم این است که این احتمال زیاد می‌رود بعدا با اجرای سیستم Garbage در جاوااسکریپت، پنجره به طور خودکار بسته شود.
اکنون در کنسول می‌نویسیم:
npm start
حال npm با بررسی خصوصیت start در فایل package.json دستور . electron را اجرا خواهد کرد و برنامه‌ی ما، یک پنجره‌ی خالی را نمایش خواهد داد.
برای اینکه اولین برنامه واقعا خالی نباشد و ظاهری به آن بدهیم، یک فایل html می‌سازیم و در callback رویداد ready، بعد از ساخت پنجره آن را صدا می‌زنیم:
win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);
با متد loadURL به راحتی می‌توانید یک صفحه‌ی وب را از شبکه و یا از روی سیستم، بخوانید. در بخش آرگومان، از پروتکل فایل استفاده شده است تا به آن بگوییم فایل مورد نظر روی سیستم جاری است. عبارت بعدی که به صورت template string تعریف شده‌است، حاوی مسیر index.js یا همان startup path است و سپس فایل index.html معرفی شده‌است. مجددا برنامه را اجرا کنید تا فایل index.html خود را داخل آن ببینید.
مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت پنجم - درخواست‌های Ajax
AJAX و یا «Asynchronous JavaScript and XML» قابلیتی است که توسط web API جاوا اسکریپتی مرورگرها برای دریافت و یا به روز رسانی اطلاعات، بدون بارگذاری مجدد و کامل صفحه، ارائه می‌شود. این قابلیت اولین بار در سال 1999 توسط مایکروسافت با ارائه‌ی مرورگر IE 5.0 و معرفی شیء XMLHTTP که توسط یک ActiveX control ارائه می‌شد، میسر گردید و این روزها توسط استاندارد XMLHttpRequest در تمام مرورگرها قابل استفاده است. این استاندارد نیز مدتی است که توسط Fetch API مرورگرهای جدید جایگزین شده‌است (پس از 15 سال از ارائه‌ی استاندارد XMLHttpRequest) و در این لحظه در تمام مرورگرهای غالب وب پشتیبانی می‌شود.
در ادامه روش‌های مختلف ارسال درخواست‌های Ajax را توسط jQuery و همچنین معادل‌های XMLHttpRequest و Fetch API آن‌ها بررسی می‌کنیم.


ارسال درخواست‌های GET

توسط استاندارد جدید Fetch API 
  توسط XMLHttpRequest استاندارد  توسط jQuery 
 fetch('/my/name').then(function(response) {
  if (response.ok) {
   return response.text();
  }
  else {
   throw new Error();
  }
 }).then(
  function success(name) {
  console.log('my name is ' + name);
  },
  function failure() {
  console.error('Name request failed!');
  }
 );
 var xhr = new XMLHttpRequest();
  xhr.open('GET', '/my/name');
 xhr.onload = function() {
  if (xhr.status >= 400) {
   console.error('Name request failed!');
  }
  else {
   console.log('my name is ' + xhr.responseText);
  }
 };
 xhr.onerror = function() {
  console.error('Name request failed!');
 };
 xhr.send();
 $.get('/my/name').then(
  function success(name) {
  console.log('my name is ' + name);
  },
  function failure() {
  console.error('Name request failed!');
  }
 );

jQuery برای پشتیبانی از درخواست‌های Ajax، متد ویژه‌ای را به نام ()ajax ارائه می‌کند که برای ارسال درخواست‌هایی از هر نوع، مانندGET، POST و غیره کاربرد دارد. همچنین برای بعضی از نوع‌ها، متدهای کوتاه‌تری را مانند ()get و ()post نیز در اختیار برنامه نویس قرار می‌دهد. جاوا اسکریپت خالص و Web API مرورگرها نیز دو شیء XMLHttpRequest و fetch را برای ارسال درخواست‌های غیرهمزمان، ارائه می‌کند. XMLHttpRequest در تمام مرورگرهای قدیمی و جدید پشتیبانی می‌شود، اما fetch API مدتی است که در غالب مرورگرهای امروزی در دسترس است. در جدول فوق روش ارسال درخواست‌های Ajax از نوع GET را توسط این سه روش مشاهده می‌کنید.
در این مثال‌ها درخواستی به آدرس my/name سمت سرور ارسال شده و انتظار می‌رود که یک plaintext حاوی متن کاربر بازگشت داده شود که در نهایت در console لاگ می‌شود.
- در حالت استفاده‌ی از jQuery در صورت بازگشت موفقیت آمیز پاسخی از طرف سرور، متد success و در غیراینصورت متد failure اجرا می‌شود. باید درنظر داشت که متد ajax جی‌کوئری، چیزی بیشتر از یک محصور کننده‌ی اشیاء XMLHttpRequest نیست.
- در حالت کار با XMLHttpRequest باید اندکی بیشتر تایپ کرد؛ اما اصول کار یکی است. در اینجا onload زمانی فراخوانی می‌شود که پاسخی از سرور دریافت شده و عملیات خاتمه یافته‌است؛ هرچند این پاسخ می‌تواند یک خطا نیز باشد. به همین جهت باید status آن‌را بررسی کرد. اگر رخ‌داد onerror فراخوانی شد، یعنی درخواست، در سطوح بسیار پایین آن مانند بروز یک خطای CORS با شکست مواجه شده‌است.
همانطور که مشاهده می‌کنید در حالت کار با XMLHttpRequest جاوا اسکریپت از اشیاء Promise پشتیبانی نمی‌کند که این کمبود با معرفی fetch API برطرف شده‌است که نمونه‌ای از آن‌را با متد then متصل به fetch مشاهده می‌کنید؛ دقیقا مشابه متد ajax جی‌کوئری که آن نیز یک Promise را بازگشت می‌دهد.
تفاوت Promise جی‌کوئری با fetch API در این است که جی‌کوئری در صورتیکه یک status code بیانگر خطا را دریافت کند، قسمت failure را اجرا می‌کند؛ اما fetch API مانند اشیاء XMLHttpRequest تنها در صورت بروز خطاهای سطح پایین درخواست، این متد را فراخوانی خواهد کرد. هرچند اگر در اینجا response.ok نبود، می‌توان با صدور یک استثناء به رفتاری شبیه به jQuery رسید و قسمت then failure را به صورت خودکار اجرا کرد.


ارسال درخواست‌های Ajax از نوع POST ، PUT و DELETE

در اینجا اطلاعاتی با MIME type از نوع plaintext به سمت سرور ارسال می‌شود. جهت سهولت توضیح و تمرکز بر روی قسمت‌های مهم آن، بخش مدیریت پاسخ آن حذف شده‌است و این مورد دقیقا با مثال قبلی که در مورد درخواست‌های از نوع GET بود، یکی است.
توسط استاندارد جدید Fetch API 
توسط XMLHttpRequest استاندارد 
توسط jQuery 
 fetch('/user/name', {
  method: 'POST',
  body: 'some data'
 });
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 xhr.open('POST', '/user/name');
 xhr.send('some data');
 $.ajax({
  method: 'POST',
  url: '/user/name',
  contentType: 'text/plain',
  data: 'some data'
 });
در حالت ارسال اطلاعات به سرور با متد POST، نیاز است contentType متد ajax جی‌کوئری حتما ذکر شود. در غیراینصورت آن‌را به application/x-www-form-urlencoded تنظیم می‌کند که ممکن است الزاما مقداری نباشد که مدنظر ما است. در اینجا بدنه‌ی درخواست به خاصیت data انتساب داده می‌شود.
اگر از شیء XMLHttpRequest استفاده شود، Content-Type آن به صورت پیش‌فرض به text/plain تنظیم شده‌است. در اینجا بدنه‌ی درخواست به متد send ارسال می‌شود.
متد fetch نیز همانند شیء XMLHttpRequest دارای Content-Type پیش‌فرض از نوع text/plain است. در اینجا بدنه‌ی درخواست به خاصیت body انتساب داده می‌شود.

درخواست‌های از نوع POST عموما برای ایجاد رکوردی جدید در سمت سرور مورد استفاده قرار می‌گیرند و از درخواست‌های PUT بیشتر برای به روز رسانی مقادیر موجود یک رکورد کمک گرفته می‌شود. درخواست‌های از نوع PUT نیز دقیقا مانند درخواست‌های از نوع POST در اینجا مدیریت می‌شوند و در هر سه حالت، متد ارسال اطلاعات، به مقدار PUT تنظیم خواهد شد:
توسط استاندارد جدید Fetch API 
توسط XMLHttpRequest استاندارد 
 توسط jQuery 
 fetch('/user/1', {
  method: 'PUT',
  body: //record including new mobile number 
 });
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 xhr.open('PUT', '/user/1');
 xhr.send(/* record including new data */);
 $.ajax({
  method: 'PUT',
  url: '/user/1',
  contentType: 'text/plain',
  data: //record including new data
 });
درخواست‌های از نوع DELETE نیز مانند قبل بوده و تنها تفاوت آن، نداشتن بدنه‌ی درخواست است:
 توسط استاندارد جدید Fetch API   توسط XMLHttpRequest استاندارد  توسط jQuery 
 fetch('/user/1', {method: 'DELETE'});
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 xhr.open('DELETE', '/user/1');
 xhr.send();
 $.ajax('/user/1', {method: 'DELETE'});


مدیریت Encoding درخواست‌های Ajax

در مثال‌های قبل، اطلاعاتی از نوع text/plain را به سمت سرور ارسال کردیم که به آن encoding type نیز گفته می‌شود. برای تکمیل بحث می‌توان حالت‌های دیگری مانند application/x-www-form-urlencoded، application/json و یا multipart/form-data را که در برنامه‌های کاربردی زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرند، بررسی کرد.

کار با URL Encoding

عموما URL encoding در دو قسمت آدرس درخواستی به سرور و یا حتی بدنه‌ی درخواست ارسالی تنظیم می‌شود. MIME type آن نیز application/x-www-form-urlencoded است و اطلاعات آن شامل یکسری جفت کلید/مقدار است. برای متدهای ارسال از نوع GET و DELETE، اطلاعات آن در انتهای آدرس درخواستی و برای سایر حالات در بدنه‌ی درخواست ذکر می‌شوند.
در جی‌کوئری با استفاده از متد param آن می‌توان یک شیء جاوا اسکریپتی را به معادل URL-encoded string آن‌ها تبدیل کرد:
$.param({
  key1: 'some value',
  'key 2': 'another value'
});
با این خروجی encode شده:
 key1=some+value&key+2=another+value
البته باید دقت داشت زمانیکه از متد ajax جی‌کوئری استفاده می‌شود، دیگر نیازی به استفاده‌ی مستقیم از متد param نیست:
 $.ajax({
  method: 'POST',
  url: '/user',
  data: {
  name: 'VahidN',
  address: 'Address 1',
  phone: '555-555-5555'
  }
 });
در اینجا یک شیء جاوا اسکریپتی معمولی به خاصیت data آن نسبت داده شده‌است که در پشت صحنه در حین ارسال به سرور، چون Content-Type پیش‌فرض (و ذکر نشده‌ی در اینجا) دقیقا همان application/x-www-form-urlencoded است، به صورت خودکار تبدیل به یک URL-encoded string می‌شود.

برخلاف جی‌کوئری در حین کار با روش‌های جاوا اسکریپتی خالص این encoding باید به صورت دستی و صریحی انجام شود. برای این منظور دو متد استاندارد encodeURI و encodeURIComponent در جاوا اسکریپت مورد استفاده قرار می‌گیرند. هدف متد encodeURI اعمال آن بر روی یک URL کامل است و یا کلید/مقدارهای جدا شده‌ی توسط & مانند first=Vahid&last=N. اما متد encodeURIComponent صرفا جهت اعمال بر روی یک تک مقدار طراحی شده‌است.
به این ترتیب معادل جاوا اسکریپتی قطعه کد جی‌کوئری فوق به صورت زیر است:
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 var data = encodeURI('name=VahidN&address=Address 1&phone=555-555-5555');
 xhr.open('POST', '/user');
 xhr.setRequestHeader('Content-Type', 'application/x-www-form-urlencoded');
 xhr.send(data);
که در آن data توسط encodeURI تبدیل به یک رشته‌ی URL-encoded شده و سپس با ذکر صریح Content-Type به سمت سرور ارسال می‌شود.
روش انجام اینکار توسط fetch API به صورت زیر است:
   var data = encodeURI('name=VahidN&address=Address 1&phone=555-555-5555');
  fetch('/user', {
  method: 'POST',
  headers: {'Content-Type': 'application/x-www-form-urlencoded'},
  body: data
 });
معادل متد param جی‌کوئری با جاوا اسکریپت خالص به صورت زیر است؛ برای تبدیل یک شیء جاوا اسکریپتی به معادل URL-encoded string آن:
function param(object) {
    var encodedString = '';
    for (var prop in object) {
        if (object.hasOwnProperty(prop)) {
            if (encodedString.length > 0) {
                encodedString += '&';
            }
            encodedString += encodeURI(prop + '=' + object[prop]);
        }
    }
    return encodedString;
}


کار با JSON Encoding

در عمل JSON نمایش رشته‌ای یک شیء جاوا اسکریپتی است و هدف آن سهولت نقل و انتقالات این اشیاء به سرور و برعکس است. برخلاف حالت application/x-www-form-urlencoded که اطلاعات آن مسطح است، حالت application/json امکان ارسال اطلاعات سلسله مراتبی را نیز میسر می‌کند (مانند مثال زیر که phone آن دیگر مسطح نیست و خود آن نیز یک شیء جاوا اسکریپتی است).
 در جی‌کوئری برای ارسال اشیاء جاوا اسکریپتی JSON Encoded به سمت سرور از روش زیر استفاده می‌شود:
 $.ajax({
  method: 'POST',
  url: '/user',
  contentType: 'application/json',
  data: JSON.stringify({
   name: 'VahidN',
   address: 'Address 1',
   phone: {
   home: '555-555-5555',
   mobile: '444-444-4444'
  }
  });
 });
در اینجا نسبت به مثال قبلی، ذکر Content-Type ضروری بوده و همچنین data نیز باید به صورت دستی encode شود. برای این منظور می‌توان از متد استاندارد JSON.stringify استفاده کرد که از زمان IE 8.0 به بعد در تمام مرورگرها پشتیبانی می‌شود.
پیاده سازی همین مثال با جاوا اسکریپت خالص و XMLHttpRequest استاندارد به صورت زیر است:
  var xhr = new XMLHttpRequest();
 var data = JSON.stringify({
   name: 'VahidN',
   address: 'Address 1',
   phone: {
    home: '555-555-5555',
    mobile: '444-444-4444'
   }
   });
 xhr.open('POST', '/user');
 xhr.setRequestHeader('Content-Type', 'application/json');
 xhr.send(data);
که در اینجا نیز Content-Type به صورت صریحی ذکر و از متد JSON.stringify برای encode دستی اطلاعات کمک گرفته شده‌است.
در این حالت اگر خروجی سرور نیز JSON باشد، روش دریافت و پردازش آن به صورت زیر است:
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 xhr.open('GET', '/user/1');
 xhr.onload = function() {
  var user = JSON.parse(xhr.responseText);
  // do something with this user JavaScript object 
 };
 xhr.send();
رخ‌داد onload، پس از پایان درخواست فراخوانی می‌شود. در اینجا برای دسترسی به response body می‌توان از خاصیت responseText استفاده کرد و سپس توسط متد JSON.parse این رشته را تبدیل به یک شیء جاوا اسکریپتی نمود.
اگر از مرورگر IE صرفنظر کنیم، تمام مرورگرهای دیگر دارای خاصیتی به نام xhr.response نیز هستند که نیاز به تبدیل و Parse دستی رشته‌ی دریافتی را حذف می‌کند؛ از این جهت که این خاصیت حاوی شیء جاوا اسکریپتی معادل بدنه‌ی response دریافتی از سمت سرور است. البته با این شرط که سرور، Content-Type مساوی application/json را برای response تنظیم کرده باشد.
و روش انجام این عملیات توسط fetch API به صورت زیر است:
 fetch('/user', {
  method: 'POST',
  headers: {'Content-Type': 'application/json'},
  body: JSON.stringify({
   name: 'VahidN',
   address: 'Address 1',
   phone: {
   home: '555-555-5555',
   mobile: '444-444-4444'
  }
  });
 });
که در اینجا نیز هدر Content-Type تنظیم و همچنین از متد JSON.stringify برای تبدیل شیء جاوا اسکریپتی به رشته‌ی معادل، استفاده شده‌است.
و یا اگر بخواهیم اطلاعات JSON دریافتی از سمت سرور را در اینجا پردازش کنیم، روش کار به صورت زیر است:
 fetch('/user/1').then(function(response) {
  return response.json();
  }).then(function(userRecord) {
   // do something with this user JavaScript object 
 });
Fetch API به صورت یک Promise، امکان دسترسی به شیء response را مهیا می‌کند. چون می‌دانیم خروجی آن json است، از متد ()json آن که یک Promise را بازگشت می‌دهد استفاده خواهیم کرد. پس از پایان موفقیت آمیز درخواست، then دوم تعریف شده، اجرا و userRecord ارسالی به آن، همان شیء جاوا اسکریپتی دریافتی از سمت سرور است.
همین مثال را اگر بخواهیم توسط ECMAScript 2016 و Arrow functions آن بازنویسی کنیم، به قطعه کد زیر می‌رسیم:
 fetch('/user/1')
  .then(response => response.json()) // Transform the data into json 
  .then(userRecord => {
  // do something with this userRecord object
  });


کار با Multipart Encoding

نوع دیگری از encoding که بیشتر با فرم‌های HTML بکار می‌رود، multipart/form-data نام دارد:
 <form action="my/server" method="POST" enctype="multipart/form-data">
  <label>First Name:
   <input name="first">
  </label>
 
  <label>Last Name:
   <input name="last">
  </label>
 
  <button>Submit</button>
 </form>
با فعال بودن این نوع encoding، اطلاعات نمونه‌ی فرم فوق به شکل زیر به سمت سرور ارسال می‌شوند:
 -----------------------------1686536745986416462127721994
 Content-Disposition: form-data; name="first"

 Vahid
 -----------------------------1686536745986416462127721994
 Content-Disposition: form-data; name="last"

 N
 -----------------------------1686536745986416462127721994--
از این روش نه فقط برای ارسال اطلاعات کلید/مقدارها و اشیاء جاوا اسکریپتی استفاده می‌شود، بلکه از آن برای ارسال اطلاعات فایل‌های باینری نیز کمک گرفته می‌شود.
روش ارسال اطلاعات با این نوع encoding خاص به سمت سرور توسط متد ajax جی‌کوئری به صورت زیر است:
  var formData = new FormData();
 formData.append('name', 'VahidN');
 formData.append('address', 'Address 1');
 formData.append('phone', '555-555-5555');
 
 $.ajax({
  method: 'POST',
  url: '/user',
  contentType: false,
  processData: false,
  data: formData
 });
همانطور که ملاحظه می‌کنید jQuery روش توکاری را برای انجام اینکار نداشته و باید از FormData جاوا اسکریپت یا همان web API مرورگرها به همراه متد ajax آن استفاده کرد. در این حالت اطلاعات به صورت کلید/مقدارها به شیء استاندارد FormData اضافه شده و سپس به سمت سرور ارسال می‌شوند. باید دقت داشت FormData از نگارش‌های پس از IE 9.0 در دسترس است.
در اینجا ذکر processData: false ضروری است. در غیراینصورت jQuery این اطلاعات را به یک URL-encoded string تبدیل می‌کند. همچنین با اعلام contentType: false، جی‌کوئری در کار مرورگر دخالت نمی‌کند. از این جهت که هدر ویژه‌ی این نوع درخواست‌ها توسط خود مرورگر تنظیم می‌شود و برای مثال یک چنین شکلی را دارد:
 multipart/form-data; boundary=—————————1686536745986416462127721994
این عدد انتهای هدر یک unique ID است که جزئی از اطلاعات multipart بوده و توسط مرورگر به انتهای هدر اصلی multipart/form-data اضافه می‌شود.

روش انجام اینکار با XMLHttpRequest و همچنین fetch API به صورت زیر است:
توسط استاندارد جدید Fetch API 
توسط XMLHttpRequest استاندارد 
 var formData = new FormData();
 formData.append('name', 'VahidN');
 formData.append('address', 'Address 1');
 formData.append('phone', '555-555-5555');

 fetch('/user', {
  method: 'POST',
  body: formData
 });
 var formData = new FormData(),
  xhr = new XMLHttpRequest();

 formData.append('name', 'VahidN');
 formData.append('address', 'Address 1');
 formData.append('phone', '555-555-5555');

 xhr.open('POST', '/user');
 xhr.send(formData);
همانطور که مشاهده می‌کنید قسمت استفاده‌ی از FormData استاندارد در اینجا یکسان است و همچنین نیازی به ذکر هدر و یا اطلاعات اضافه‌تری نیست.


آپلود فایل‌ها توسط درخواست‌های Ajax ایی

تنها راه آپلود فایل‌ها در مرورگرهای قدیمی که شامل IE 9.0 هم می‌شود، تعریف المان <"input type="file> در داخل المان <form> و سپس submit مستقیم آن فرم است. برای رفع این مشکل در مرورگرهای پس از IE 9.0 و پشتیبانی از Ajax، جهت آپلود فایل‌ها، استاندارد XMLHttpRequest Level 2 معرفی شده‌است. در این حالت اگر المان <input type=file> در صفحه وجود داشته باشد، روش ارسال Ajax ایی آن به سمت سرور به صورت زیر است:
توسط استاندارد جدید Fetch API 
 توسط XMLHttpRequest استاندارد  توسط jQuery 
var file = document.querySelector(
      'INPUT[type="file"]').files[0];
fetch('/uploads', {
  method: 'POST',
  body: file
  });
 }
var file = document.querySelector(
    'INPUT[type="file"]').files[0],
xhr = new XMLHttpRequest();
xhr.open('POST', '/uploads');
xhr.send(file);

var file = $('INPUT[type="file"]')[0].files[0]; 
$.ajax({
   method: 'POST',
   url: '/uploads',
   contentType: false,
   processData: false,
   data: file
  });
در اینجا روش آپلود یک تک فایل را به سرور، توسط درخواست‌های Ajax ایی مشاهده می‌کنید و توضیحات contentType: false و processData: false آن مانند قبل است تا jQuery این اطلاعات multipart را پیش از ارسال به سرور دستکاری نکند.
یک نکته: اگر نیاز به آپلود بیش از یک فایل را داشتید و همچنین در اینجا نیاز به اطلاعات دیگری مانند سایر فیلدهای فرم نیز وجود داشت، از همان روش تعریف  new FormData و افزودن اطلاعات مورد نیاز به آن استفاده کنید. امکان افزودن شیء file نیز به FormData پیش بینی شده‌است.


دانلود فایل‌ها توسط درخواست‌های Ajax ایی

پیشتر در حین بررسی JSON encoding توسط fetch API از متد ()json برای تبدیل اطلاعات دریافتی از سرور به json و بازگشت آن به صورت یک Promise استفاده کردیم:
  fetch(url) 
  .then((resp) => resp.json()) // Transform the data into json 
  .then(function(data) { 
    // use data object
    }) 
  })
در اینجا علاوه بر ()json، متدهای استاندارد دیگری نیز پیش بینی شده‌اند که همگی یک Promise را بازگشت می‌دهند:
- ()clone یک کپی از response را تهیه می‌کند.
- ()redirect یک response جدید را با URL دیگری ایجاد می‌کند.
- ()arrayBuffer یک Promise را بازگشت می‌دهد که پس از پایان درخواست، response را به یک شیء ArrayBuffer تبدیل می‌کند.
- ()formData یک Promise را بازگشت می‌دهد که پس از پایان درخواست، response را به یک شیء FormData تبدیل می‌کند.
- ()blob یک Promise را بازگشت می‌دهد که پس از پایان درخواست، response را به یک شیء Blob تبدیل می‌کند.
- ()text یک Promise را بازگشت می‌دهد که پس از پایان درخواست، response را به string تبدیل می‌کند.
- ()json یک Promise را بازگشت می‌دهد که پس از پایان درخواست، response را به یک شیء جاوا اسکریپتی تبدیل می‌کند.

در اینجا متدی که می‌تواند برای تبدیل یک byte array بازگشتی از سرور به فایل قابل دریافت در سمت کلاینت مورد استفاده قرار گیرد، متد blob است:
function downloadBlob()
{
       fetch('/Home/InMemoryReport')
   .then(function(response) {
         return response.blob();
   })
   .then(function(xlsxBlob) {
             var a = document.createElement("a");
             document.body.appendChild(a);
             a.style = "display: none";
             let url = window.URL.createObjectURL(xlsxBlob);
             a.href = url;
             a.download = "report.xlsx";
             a.click();
             window.URL.revokeObjectURL(url);
   });
}
فرض کنید مسیر Home/InMemoryReport یک گزارش PDF و یا اکسل را به صورت byte array بازگشت می‌دهد. اولین then نوشته شده، درخواست تبدیل این byte array را پس از پایان response به یک شیء Blob می‌دهد. پس از پایان درخواست، این Promise اجرا شده و نتیجه‌ی آن به صورت خودکار در اختیار then دوم قرار می‌گیرد. در اینجا همانطور که در قسمت قبل نیز بررسی کردیم، یک المان جدید anchor مخفی را ایجاد کرده و به صفحه اضافه می‌کنیم. سپس url آن‌را به این شیء Blob، توسط متد استاندارد window.URL.createObjectURL تنظیم می‌کنیم. با استفاده از متد URL.createObjectURL می‌توان آدرس موقت محلی را برای دسترسی به آن تولید کرد و یک چنین آدرس‌هایی به صورت blob:http تولید می‌شوند. نام این فایل را هم توسط ویژگی download این شیء می‌توان تنظیم نمود. در نهایت بر روی آن، متد click را فراخوانی می‌کنیم. با اینکار مرورگر این فایل را به صورت یک فایل دریافت شده‌ی متداول در لیست فایل‌های آن قرار می‌دهد. این روش در مورد تدارک دکمه‌ی دریافت تمام blobهای دریافتی از سرور کاربرد دارد.


ارسال درخواست‌های Ajax به دومین‌های دیگر (CORS)

گاهی از اوقات نیاز است اطلاعاتی را توسط درخواست‌های Ajax، به سروری دیگر در دومینی دیگر ارسال و یا دریافت کرد. هرچند انجام اینکار به صورت مستقیم و خارج از مرورگر بدون مشکل قابل انجام است، اما مرورگرها برای درخواست‌های جاوا اسکریپتی محدودیت «same-origin policy» را اعمال می‌کنند. به این معنا که XMLHttpRequest بین دومین‌ها به صورت پیش‌فرض ممنوع است. برای ارسال درخواست‌های مجاز و از پیش مشخص شده‌ی Ajax بین دومین‌ها، تاکنون دو روش پیش بینی شده‌است:
الف) روش JSONP
«same-origin policy» از شروع ارسال درخواستی به خارج از دومین جاری، جلوگیری می‌کند. هرچند این مورد به درخواست‌های XMLHttpRequest اعمال می‌شود، اما در مورد المان‌هایی از نوع <a>، <img>  و  <script> صادق نیست و آن‌ها محدود به این سیاست امنیتی نیستند. روش «JavaScript Object Notation with Padding» و یا به اختصار JSONP از یکی از همین استثناءها جهت ارسال درخواست‌هایی به سایر دومین‌ها استفاده می‌کند. البته نام این روش کمی غلط انداز است؛ از این جهت که در این فرآیند اصلا JSON ایی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد؛ خروجی سرور در این حالت یک تابع جاوا اسکریپتی است و نه JSON.
روش انجام این نوع درخواست‌ها را توسط جی‌کوئری در ذیل مشاهده می‌کنید:
 $.ajax('http://jsonp-aware-endpoint.com/user/1', {
  jsonp: 'callback',
  dataType: 'jsonp'
 }).then(function(response) {
  // handle user info from server 
 });
در این حالت jQuery پس از اجرای تابع دریافتی از سرور، نتیجه‌ی آن‌را در قسمت then، در اختیار مصرف کننده قرار می‌دهد.
انجام اینکار بدون jQuery و در حقیقت کاری که jQuery در پشت صحنه برای ایجاد تگ script انجام می‌دهد، چنین چیزی است:
 window.myJsonpCallback = function(data) {
  // handle user info from server 
 };

 var scriptEl = document.createElement('script');
 scriptEl.setAttribute('src',
  'http://jsonp-aware-endpoint.com/user/1?callback=myJsonpCallback');
 document.body.appendChild(scriptEl);
هرچند این روش هنوز هم در بعضی از سایت‌ها مورد استفاده‌است، در کل بهتر است از آن دوری کنید؛ چون ممکن است به مشکلات امنیتی دیگری ختم شود. این روش بیشتر در روزهای آغازین معرفی محدودیت «same-origin policy» بکار گرفته می‌شد (در زمان IE 7.0).


ب) روش CORS

CORS  و یا Cross Origin Resource Sharing روش مدرن و پذیرفته شده‌ی ارسال درخواست‌های Ajax در بین دومین‌ها است و دارای دو نوع ساده و غیرساده است. نوع ساده‌ی آن به همراه هدر مخصوص Origin است که جهت بیان دومین ارسال کننده‌ی درخواست بکار می‌رود و تنها از encodingهای “text/plain”  و  “application/x-www-form-urlencoded”  پشتیبانی می‌کند. نوع غیرساده‌ی آن که این روزها بیشتر بکار می‌رود، از نوع «preflight» است. Preflight در اینجا به این معنا است که زمانیکه درخواست Ajax ایی را به دومین دیگری ارسال کردید، پیش از ارسال، مرورگر یک درخواست از نوع OPTIONS را به سمت سرور مقصد ارسال می‌کند. در این حالت اگر سرور مجوز مناسبی را صادر کرد، آنگاه مرورگر اصل درخواست را به سمت آن سرور ارسال می‌کند. به همین جهت در این حالت به ازای هر درخواستی که در برنامه ارسال می‌شود، در برگه‌ی network مرورگر، دو درخواست را مشاهده خواهید کرد. درخواست preflight از نوع OPTIONS به صورت خودکار توسط مرورگر مدیریت می‌شود و نیازی به کدنویسی خاصی ندارد.


مدیریت کوکی‌ها در درخواست‌های Ajax

اگر درخواست Ajax ایی را به دومین دیگری ارسال کنید، به صورت پیش‌فرض به همراه کوکی‌های مرتبط نخواهد بود. برای رفع این مشکل نیاز است خاصیت withCredentials را به true تنظیم کنید:
توسط استاندارد جدید Fetch API 
توسط XMLHttpRequest استاندارد 
 توسط jQuery 
 fetch('http://someotherdomain.com', {
  method: 'POST',
  headers: {
  'Content-Type': 'text/plain'
  },
  credentials: 'include'
 });
 var xhr = new XMLHttpRequest();
 xhr.open('POST', 'http://someotherdomain.com');
 xhr.withCredentials = true;
 xhr.setRequestHeader('Content-Type', 'text/plain');
 xhr.send('sometext');
 $.ajax('http://someotherdomain.com', {
  method: 'POST',
  contentType: 'text/plain',
  data: 'sometext',
  beforeSend: function(xmlHttpRequest) {
  xmlHttpRequest.withCredentials = true;
  }
 });
 
یک نکته‌ی مهم: در fetch API حتی برای درخواست‌های ساده نیز کوکی‌ها ارسال نمی‌شوند. در این حالت برای کار با دومین جاری و ارسال کوکی‌های کاربر به سمت سرور، باید از تنظیم 'credentials: 'same-origin استفاده کرد؛ زیرا مقدار پیش‌فرض آن omit است.
مطالب
MVVM و رویدادگردانی

در دو قسمت قبل به اینجا رسیدیم که بجای شروع به کدنویسی مستقیم در code behind یک View (یک پنجره، یک user control ...)، کلاس مجزای دیگری را به نام ViewModel به برنامه اضافه خواهیم کرد و این کلاس از وجود هیچ فرمی در برنامه مطلع نیست.
بنابراین جهت انتقال رخدادها به ViewModel، بجای روش متداول تعریف روال‌های رخدادگردان در Code behind:
<Button  Click="btnClick_Event">Last</Button>

آن‌ها را با Commands به ViewModel ارسال خواهیم کرد:
<Button Command="{Binding GoLast}">Last</Button>  


همچنین بجای اینکه مستقیما بخواهیم از طریق نام یک شیء به مثلا خاصیت متنی آن دسترسی پیدا کنیم:
<TextBox Name="txtName" />  

از طریق Binding، اطلاعات مثلا متنی آن‌را به ViewModel منتقل خواهیم کرد:
<TextBox Text="{Binding Name}" />  


و همینجا است که 99 درصد آموزش‌های MVVM موجود در وب به پایان می‌رسند؛ البته پس از مشاهده 10 تا 20 ویدیو و خواندن بیشتر از 30 تا مقاله! و اینجا است که خواهید گفت: فقط همین؟! با این‌ها میشه یک برنامه رو مدیریت کرد؟!
البته همین‌ها برای مدیریت قسمت عمده‌ای از اکثر برنامه‌ها کفایت می‌کنند؛ اما خیلی از ریزه‌ کاری‌ها وجود دارند که به این سادگی‌ها قابل حل نیستند و در طی چند مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت.

سؤال: در همین مثال فوق، اگر متن ورودی در TextBox تغییر کرد، چگونه می‌توان بلافاصله از تغییرات آن در ViewModel مطلع شد؟ قدیم‌ترها می‌شد نوشت:
<TextBox TextChanged="TextBox_TextChanged" />


اما الان که قرار نیست در code behind کد بنویسیم (تا حد امکان البته)، باید چکار کرد؟
پاسخ: امکان Binding به TextChanged وجود ندارد، پس آن‌را فراموش می‌کنیم. اما همان Binding معمولی را به این صورت هم می‌شود نوشت (همان مثال قسمت قبل):
<TextBox Text="{Binding 
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />


و نکته مهم آن UpdateSourceTrigger است. اگر روی حالت پیش فرض باشد، ViewModel پس از تغییر focus از این TextBox به کنترلی دیگر، از تغییرات آگاه خواهد شد. اگر آن‌را صریحا ذکر کرده و مساوی PropertyChanged قرار دهیم (این مورد در سیلورلایت 5 جدید است؛ هر چند از روز نخست WPF وجود داشته است)، با هر تغییری در محتوای TextBox، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد.
اگر هم بخواهیم این تغییرات آنی‌را در ViewModel تحت نظر قرار دهیم، می‌توان نوشت:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
MainPageModelData.PropertyChanged += MainPageModelDataPropertyChanged;
}

void MainPageModelDataPropertyChanged(object sender, PropertyChangedEventArgs e)
{
switch (e.PropertyName)
{
case "Name":
//do something
break;
}
}
}
}

تعریف MainPageModel را در قسمت قبل مشاهده کرده‌اید و این کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی می‌کند. بنابراین می‌توان از رویدادگردان PropertyChanged آن در ViewModel هم استفاده کرد.
به این ترتیب همان کار رودیدادگردان TextChanged را اینطرف هم می‌توان شبیه سازی کرد و تفاوتی نمی‌کند. البته با این تفاوت که در ViewModel فقط به اطلاعات به روز موجود در MainPageModelData.Name دسترسی داریم، اما نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم هم بدانیم که منبع آن دقیقا کدام شیء رابط کاربری برنامه است.

سؤال: ما قبلا مثلا می‌توانستیم بررسی کنیم که اگر کاربر حین تایپ در یک TextBox بر روی دکمه‌ی Enter کلیک کرد، آن‌گاه برای نمونه، جستجویی بر اساس اطلاعات وارد شده صورت گیرد. الان این فشرده شدن دکمه‌ی Enter را چگونه دریافت و چگونه به ViewModel ارسال کنیم؟
این مورد کمی پیشرفته‌تر از حالت‌های قبلی است. برای حل این مساله ابتدا باید UpdateSourceTrigger یاد شده را مساوی Explicit قرار داد. یعنی اینبار می‌خواهیم نحوه ی به روز رسانی خاصیت MainPageModelData.Name را از طریق Binding خودمان مدیریت کنیم. این مدیریت کردن هم با استفاده از امکاناتی به نام Attached properties قابل انجام است که به آن‌ها Behaviors هم می‌گویند. مثلا:

using System.Windows;
using System.Windows.Controls;
using System.Windows.Input;

namespace SL5Tests
{
public static class InputBindingsManager
{
public static readonly DependencyProperty UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty
= DependencyProperty.RegisterAttached(
"UpdatePropertySourceWhenEnterPressed",
typeof(bool),
typeof(InputBindingsManager),
new PropertyMetadata(false, OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged));

static InputBindingsManager()
{ }

public static void SetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp, bool value)
{
dp.SetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty, value);
}

public static bool GetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp)
{
return (bool)dp.GetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty);
}

private static void OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged(DependencyObject dp,
DependencyPropertyChangedEventArgs e)
{
var txt = dp as TextBox;
if (txt == null)
return;

if ((bool)e.NewValue)
{
txt.KeyDown += HandlePreviewKeyDown;
}
else
{
txt.KeyDown -= HandlePreviewKeyDown;
}
}

static void HandlePreviewKeyDown(object sender, KeyEventArgs e)
{
if (e.Key != Key.Enter) return;

var txt = sender as TextBox;
if (txt == null)
return;

var binding = txt.GetBindingExpression(TextBox.TextProperty);
if (binding == null) return;
binding.UpdateSource();
}
}
}

تعریف Attached properties یک قالب استاندارد دارد که آن را در کد فوق ملاحظه می‌کنید. یک تعریف به صورت static و سپس تعریف متدهای Get و Set آن. با تغییر مقدار آن که اینجا از نوع bool تعریف شده، متد OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged به صورت خودکار فراخوانی می‌شود. اینجا است که ما از طریق آرگومان dp به textBox جاری دسترسی کاملی پیدا می‌کنیم. مثلا در اینجا بررسی شده که آیا کلید فشرده شده enter است یا خیر. اگر بله، یک سری فرامین را انجام بده. به عبارتی ما توانستیم، قطعه کدی را به درون شیءایی موجود تزریق کنیم. Txt تعریف شده در اینجا، واقعا همان کنترل TextBox ایی است که به آن متصل شده‌ایم.

و برای استفاده از آن خواهیم داشت:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=Explicit}"
VerticalAlignment="Top"
VM:InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed="True" />
</Grid>
</UserControl>

همانطور که مشاهده می‌کنید، UpdateSourceTrigger به Explicit تنظیم شده و سپس InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed به این کنترل متصل گردیده است. یعنی تنها زمانیکه در متد HandlePreviewKeyDown ذکر شده، متد UpdateSource فراخوانی گردد، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد (کنترل آن‌را خودمان در دست گرفته‌ایم نه حالت‌های از پیش تعریف شده).

این روش، روش متداولی است برای تبدیل اکثر حالاتی که Binding و Commanding متداول در مورد آن‌ها وجود ندارد. مثلا نیاز است focus را به آخرین سطر یک ListView از داخل ViewModel انتقال داد. در حالت متداول چنین امری میسر نیست، اما با تعریف یک Attached properties می‌توان به امکانات شیء ListView مورد نظر دسترسی یافت (به آن متصل شد، یا نوعی تزریق)، آخرین عنصر آن‌را یافته و سپس focus را به آن منتقل کرد یا به هر اندیسی مشخص که بعدا در ViewModel به این Behavior از طریق Binding ارسال خواهد شد.

مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 13 - بررسی سیستم ردیابی تغییرات
هر Context در EF Core، دارای خاصیتی است به نام ChangeTracker که وظیفه‌ی آن ردیابی تغییراتی است که نیاز است به بانک اطلاعاتی منعکس شوند. برای مثال زمانیکه توسط یک کوئری، شیءایی را باز می‌گردانید و سپس مقدار یکی از خواص آن‌را تغییر داده و متد SaveChanges را فراخوانی می‌کنید، این ChangeTracker است که به EF اعلام می‌کند، کوئری Update ایی را که قرار است تولید کنی، فقط نیاز است یک خاصیت را به روز رسانی کند؛ آن هم تنها با این مقدار تغییر یافته.

روش‌های مختلف اطلاع رسانی به سیستم ردیابی تغییرات

متد DbSet.Add کار اطلاع رسانی تبدیل وهله‌‌های ثبت شده را به کوئری‌های Insert رکوردهای جدید، انجام می‌دهد:
using (var db = new BloggingContext())
{
   var blog = new Blog { Url = "http://sample.com" };
   db.Blogs.Add(blog);
   db.SaveChanges();
}

سیستم ردیابی اطلاعات، اگر تغییراتی را در خواص اشیاء تحت نظر خود مشاهده کند، سبب تولید کوئری‌های Update می‌گردد. یک چنین اشیایی تحت نظر Context هستند:
الف) اشیایی که در طول عمر Context از دیتابیس کوئری گرفته شده‌اند.
ب) اشیایی که در طول عمر Context به آن اضافه شده‌اند (حالت قبل).
using (var db = new BloggingContext())
{
  var blog = db.Blogs.First();
  blog.Url = "http://sample.com/blog";
  db.SaveChanges();
}

و متد DbSet.Remove کار اطلاع رسانی تبدیل وهله‌های حذف شده را به کوئری‌های Delete معادل، انجام می‌دهد:
using (var db = new BloggingContext())
{
  var blog = db.Blogs.First();
  db.Blogs.Remove(blog);
  db.SaveChanges();
}
اگر شیء حذف شده پیشتر توسط متد DbSet.Add اضافه شده باشد، تنها این شیء از Context حذف می‌شود و کوئری در مورد آن تولید نخواهد شد.

به علاوه امکان ترکیب متدهای Add، Remove و همچنین به روز رسانی اشیاء در طی یک Context و با فراخوانی یک SaveChanges در انتهای کار نیز وجود دارد. از این جهت که یک Context، الگوی واحد کار را پیاده سازی می‌کند و بیانگر یک تراکنش است. در این حالت ترکیبی، یا کل تراکنش با موفقیت به پایان می‌رسد و یا در صورت بروز مشکلی، هیچکدام از تغییرات درخواستی، اعمال نخواهند شد.


عملیات ردیابی، بر روی هر نوع Projections صورت نمی‌گیرد

اگر توسط LINQ Projections، نتیجه‌ی نهایی کوئری را تغییر دادید، فقط در زمانی سیستم ردیابی بر روی آن فعال خواهد بود که projection نهایی حاوی اصل موجودیت مدنظر باشد. برای مثال در کوئری ذیل چون در Projection صورت گرفته‌ی در متد Select، هنوز در خاصیت Blog، به اصل موجودیت Blog اشاره می‌شود، نتیجه‌ی این کوئری نیز تحت نظر سیستم ردیابی خواهد بود:
using (var context = new BloggingContext())
{
   var blog = context.Blogs
      .Select(b =>
            new
            {
               Blog = b,
               Posts = b.Posts.Count()
            });
 }
اما در کوئری ذیل، خیر:
using (var context = new BloggingContext())
{
   var blog = context.Blogs
            .Select(b =>
                 new
                 {
                   Id = b.BlogId,
                   Url = b.Url
                 });
 }
در اینجا در Projection انجام شده، نتیجه‌ی نهایی، به هیچکدام از موجودیت‌های ممکن اشاره نمی‌کند. بنابراین نتیجه‌ی آن تحت نظر سیستم ردیابی قرار نمی‌گیرد.


لغو سیستم ردیابی تغییرات، در زمانیکه به آن نیازی نیست

سیستم ردیابی تغییرات بر اساس مفاهیم AOP و تولید پروکسی‌های آن کار می‌کند. این پروکسی‌ها، اشیایی شفاف هستند که اشیاء شما را احاطه می‌کنند و هر تغییری را که اعمال می‌کنید، ابتدا از این غشاء رد شده و در سیستم ردیابی EF ثبت می‌شوند. سپس به وهله‌ی اصلی شیء موجود اعمال خواهند شد.
بدیهی است تولید این پروکسی‌ها، دارای سربار است و اگر هدف شما صرفا کوئری گرفتن از اطلاعات، جهت نمایش آن‌ها است، نیازی به تولید خودکار این پروکسی‌ها را ندارید و این مساله سبب کاهش مصرف حافظه‌ی برنامه و بالا رفتن سرعت آن می‌شود.
در قسمت قبل عنوان شد که «یک چنین اشیایی تحت نظر Context هستند: الف) اشیایی که در طول عمر Context از دیتابیس کوئری گرفته شده‌اند.»
اگر می‌خواهید این حالت پیش فرض را لغو کنید، از متد AsNoTracking استفاده نمائید:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blogs = context.Blogs.AsNoTracking().ToList();
}
یک چنین کوئری‌هایی برای سناریوهای فقط خواندنی (گزارشگیری‌ها) مناسب هستند و بدیهی است هرگونه تغییری در لیست blogs حاصل، توسط context جاری ردیابی نشده و در نهایت به بانک اطلاعاتی (در صورت فراخوانی SaveChanges) اعمال نمی‌گردد.

اگر می‌خواهید متد AsNoTracking را به صورت خودکار به تمام کوئری‌های یک context خاص اعمال کنید، روش کار و تنظیم آن به صورت زیر است:
using (var context = new BloggingContext())
{
    context.ChangeTracker.QueryTrackingBehavior = QueryTrackingBehavior.NoTracking;


نکات به روز رسانی ارجاعات موجودیت‌ها

دو حالت زیر را درنظر بگیرید که در اولی، blog از بانک اطلاعاتی واکشی شده‌است و post به صورت مستقیم وهله سازی شده‌است:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blog = context.Blogs.First();
  var post = new Post { Title = "Intro to EF Core" };

  blog.Posts.Add(post);
  context.SaveChanges();
}
و در دومی blog به صورت مستقیم وهله سازی گردیده‌است و post از بانک اطلاعاتی واکشی شده‌است:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blog = new Blog { Url = "http://blogs.msdn.com/visualstudio" };
  var post = context.Posts.First();

  blog.Posts.Add(post);
  context.SaveChanges();
}
در حالت اول، Post، ابتدا به بانک اطلاعاتی اضافه شده و سپس این مطلب جدید به لیست ارجاعات blog اضافه می‌شود (Post جدیدی اضافه شده و اولین Blog، جهت درج آن به روز رسانی می‌شود).
در حالت دوم، ابتدا blog در بانک اطلاعاتی ثبت می‌شود (چون برخلاف حالت اول، تحت نظر context نیست) و سپس این post (که تحت نظر context است) به مجموعه مطالب آن اضافه می‌شود (بلاگ جدیدی اضافه شده و ارجاع مطلب موجودی به آن اضافه می‌شود).


وارد کردن یک موجودیت به سیستم ردیابی اطلاعات

در مثال قبل مشاهده کردیم که اگر موجودیتی تحت نظر context نباشد (برای مثال توسط یک کوئری به context وارد نشده باشد)، در حین ذخیره سازی ارجاعات، با آن به صورت یک وهله‌ی جدید رفتار شده و حتما در بانک اطلاعاتی به صورت یک رکورد جدید ذخیره می‌شود؛ حتی اگر Id آن‌را دستی تنظیم کرده باشید که ندید گرفته خواهد شد.
اگر Id و سایر اطلاعات شیءایی را دارید، نیازی نیست تا حتما توسط یک کوئری ابتدا آن‌را از بانک اطلاعاتی دریافت و سپس به صورت خودکار وارد سیستم ردیابی کنید؛ متد Attach نیز یک چنین کاری را انجام می‌دهد:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Blog.Attach(blog);
 context.SaveChanges();
در اینجا هرچند شیء Blog از بانک اطلاعاتی واکشی نشده‌است، اما چون توسط متد Attach به DbSet اضافه شده‌است، اکنون جزئی از اشیاء تحت نظر به حساب می‌آید؛ اما با یک شرط. حالت اولیه‌ی این شیء به EntityState.Unchanged تنظیم شده‌است. یعنی زمانیکه SaveChanges فراخوانی می‌شود، عملیات خاصی صورت نخواهد گرفت و هیچ اطلاعاتی در بانک اطلاعاتی درج نمی‌گردد.
علاوه بر متد Attach، متد AttachRange نیز برای افزودن لیستی از موجودیت‌ها در حالت EntityState.Unchanged، پیش بینی شده‌است.

روش دیگر انجام اینکار به صورت ذیل است:
در اینجا ابتدا یک وهله‌ی جدید از Blog ایجاد شده‌است و سپس توسط متد Entry به Context وارد شده و همچنین حالت آن به صورت صریح، به تغییر یافته، مشخص گردیده‌است:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Entry(blog).State = EntityState.Modified ;
 context.SaveChanges();
و یا می‌توان این عملیات را به صورت زیر ساده کرد:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Update(blog);
 context.SaveChanges();
در اینجا متد جدید Update، همان کار Attach و سپس تنظیم حالت را به EntityState.Modified انجام می‌دهد.
به علاوه متد UpdateRange نیز برای افزودن لیستی از موجودیت‌ها در حالت EntityState.Modified، پیش بینی شده‌است.

یک نکته: متدهای Attach و Update، هم بر روی یک DbSet و هم بر روی Context، قابل اجرا هستند. اگر بر روی Context اجرا شدند، نوع موجودیت دریافتی به نوع DbSet متناظر به صورت خودکار نگاشت شده و استفاده می‌شود (context.Set<T>().Attach(entity)). یعنی در حقیقت بین این دو حالت تفاوتی نیست و امکان فراخوانی این متدها بر روی Context، صرفا جهت سهولت کار درنظر گرفته شده‌است.


تفاوت رفتار context.Entry در EF Core با EF 6.x

متد  context.Entry در EF 6.x هم وجود دارد. اما در EF core سبب تغییر وضعیت گراف متصل به یک شیء نمی‌شود و ضعیت روابط آن‌را به روز رسانی نمی‌کند (برخلاف EF 6.x). اگر در EF Core نیاز به یک چنین به روز رسانی گراف مانندی را داشتید، باید از متد جدید context.ChangeTracker.TrackGraph به نحو ذیل استفاده نمائید:
 context.ChangeTracker.TrackGraph(blog, e => e.Entry.State = EntityState.Added);


کوئری گرفتن از سیستم ردیابی اطلاعات

این سناریوها را درنظر بگیرید:
 - می‌خواهم سیستمی شبیه به تریگرهای اس کیوال سرور را با EF داشته باشم.
 - می‌خواهم اطلاعات تمام رکوردهای ثبت شده، حذف شده و به روز رسانی شده را لاگ کنم.
 - می‌خواهم پس از ثبت رکوردی در هر جای برنامه، شبیه به مباحث SQL Server Service Broker و SqlDependency بلافاصله مطلع شده و توسط SignalR اطلاع رسانی کنم.

و در حالت کلی می‌خواهم پیش و یا پس از ثبت اطلاعات، بتوانم به تغییرات صورت گرفته دسترسی داشته باشم و عملیاتی را بر روی آن‌ها انجام دهم. تمام این موارد و سناریوها را با کوئری گرفتن از سیستم ردیابی اطلاعات EF می‌توان پیاده سازی کرد.
برای نمونه در مطلب قبل و قسمت «طراحی یک کلاس پایه، بدون تنظیمات ارث بری روابط»، یک کلاس پایه را که مقادیر پیش فرض خود را از SQL Server دریافت می‌کند، طراحی کردیم. در اینجا می‌خواهیم با استفاده از سیستم ردیابی EF، طراحی این کلاس پایه را عمومی کرده و سازگار با تمام بانک‌های اطلاعاتی موجود کنیم.
جهت یادآوری، کلاس پایه موجودیت‌ها، یک چنین شکلی را داشته:
public class BaseEntity
{
   public int Id { set; get; }
   public DateTime? DateAdded { set; get; }
   public DateTime? DateUpdated { set; get; }
}
و پس از آن، هر موجودیت برنامه به این شکل خلاصه شده و نشانه گذاری می‌شود:
public class Person : BaseEntity
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
}
اکنون به کلاس Context برنامه مراجعه کرده و متد SaveChanges آن‌را بازنویسی می‌کنیم:
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        // same as before 

        public override int SaveChanges()
        {
            this.ChangeTracker.DetectChanges();

            var modifiedEntries = this.ChangeTracker
                                      .Entries<BaseEntity>()
                                      .Where(x => x.State == EntityState.Modified);
            foreach (var modifiedEntry in modifiedEntries)
            {
                modifiedEntry.Entity.DateUpdated = DateTime.UtcNow;
            }
 
            var addedEntries = this.ChangeTracker
                                      .Entries<BaseEntity>()
                                      .Where(x => x.State == EntityState.Added);
            foreach (var addedEntry in addedEntries)
            {
                addedEntry.Entity.DateAdded = DateTime.UtcNow;
            }
 
            return base.SaveChanges();
        }
    }
این متد SaveChanges، نقطه‌ی مشترک تمام تغییرات برنامه است. به همین دلیل است که اینجا را می‌توان جهت اعمالی، پیش و پس از فراخوانی متد اصلی base.SaveChanges که کار نهایی درج تغییرات را به بانک اطلاعاتی انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار داد.
در اینجا کار با کوئری گرفتن از خاصیت ChangeTracker شروع می‌شود. سپس باید مشخص کنیم چه نوع موجودیت‌هایی را مدنظر داریم. چون تمام موجودیت‌های ما از کلاس پایه‌ی BaseEntity مشتق می‌شوند، بنابراین کوئری گرفتن بر روی این نوع، به معنای دسترسی به تمام موجودیت‌های برنامه نیز هست. سپس در اینجا اگر حالتی EntityState.Modified بود، فقط مقدار خاصیت DateUpdated را به صورت خودکار مقدار دهی می‌کنیم و اگر حالتی EntityState.Added بود، تنها مقدار خاصیت DateAdded را به روز رسانی خواهیم کرد.
در یک چنین حالتی دیگر نیازی نیست تا مقادیر این خواص را در حین ثبت اطلاعات برنامه به صورت دستی مشخص کنیم.

یک نکته: اگر به ابتدای متد بازنویسی شده دقت کنید، فراخوانی متد this.ChangeTracker.DetectChanges در آن انجام شده‌است. علت اینجا است که این فراخوانی به صورت خودکار توسط متد base.SaveChanges انجام می‌شود، اما چون این مرحله را تا انتهای متد بازنویسی شده، به تاخیر انداخته‌ایم، نیاز است خودمان به صورت دستی سبب محاسبه‌ی مجدد تغییرات صورت گرفته شویم.

نکته‌ای در مورد بهبود کیفیت کدهای متد SaveChanges: استفاده‌ی Change Tracker به این صورت با بازنویسی متد SaveChanges بسیار مرسوم است. اما پس از مدتی به متد SaveChanges ایی خواهید رسید که کنترل آن از دست خارج می‌شود. به همین جهت برای EF 6.x پروژه‌هایی مانند EFHooks طراحی شده‌اند تا کپسوله سازی بهتری را بتوان ارائه داد. انتقال کدهای آن به EF Core کار مشکلی نیست و اصل آن، بازنویسی HookedDbContext آن است که نحوه‌ی مدیریت شکیل‌تر کوئری گرفتن از ChangeTracker را بیان می‌کند.


خواص سایه‌ای یا Shadow properties

EF Core به همراه مفهوم کاملا جدیدی است به نام خواص سایه‌ای. این نوع خواص در سمت کدهای ما و در کلاس‌های موجودیت‌های برنامه وجود خارجی نداشته، اما در سمت جداول بانک اطلاعاتی وجود دارند و اکنون امکان کوئری گرفتن و کار کردن با آن‌ها در EF Core میسر شده‌است.
برای تعریف آن‌ها، بجای افزودن خاصیتی به کلاس‌های برنامه، کار از متد OnModelCreating به نحو ذیل شروع می‌شود:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
  modelBuilder.Entity<Blog>().Property<DateTime>("DateAdded");
در اینجا یک خاصیت جدید به نام DateAdded، از نوع DateTime که در کلاس Blog وجود خارجی ندارد، تعریف شده‌است. به این خاصیت، shadow property می‌گویند (سایه‌ای است از ستونی از جدول بلاگ).
سپس برای کار کردن و کوئری گرفتن از آن می‌توان از متد جدید EF.Property، به نحو ذیل استفاده کرد:
 var blogs = context.Blogs.OrderBy(b => EF.Property<DateTime>(b, "DateAdded"));
همچنین برای مقدار دهی آن تنها می‌توان توسط سیستم Change Tracker اقدام نمود:
 context.Entry(myBlog).Property("DateAdded").CurrentValue = DateTime.Now;
و یا در همان قطعه کد بازنویسی متد SaveChanges فوق، نحوه‌ی دسترسی به اینگونه خواص، به صورت زیر می‌باشد:
foreach (var addedEntry in addedEntries)
{
  addedEntry.Property("DateAdded").CurrentValue = DateTime.UtcNow;
}
مهم‌ترین دلیل وجودی این خواص، پیاده سازی روابطی مانند many-to-many، در نگارش‌های بعدی EF Core هستند. در حقیقت جدول واسطی که در اینجا به صورت خودکار تشکیل می‌شود، به همراه خواصی است که تاکنون امکان دسترسی به آن‌ها در کدهای EF وجود نداشت؛ اما Shadow properties این امر را میسر می‌کنند (فیلدهایی که در سمت بانک اطلاعاتی وجود دارند، اما در کدهای کلاس‌های ما، خیر).
نظرات مطالب
Contact me
سلام
چاپ کتاب خیلی ساده‌تر از آنی است که می‌شود تصور کرد.
کتاب رو تهیه می‌کنید به صورت یک فایل word و به همراه یک متن برای پشت جلد و تصویر روی جلد و غیره به ناشر می‌دهید (البته ناشر هر تصویری رو که دوست داشت روی جلد می‌زند!). همان روز با شما قرار داد می‌بندند و همین! (یکبار خودشان غلط یابی می‌کنند (منظور اضافه کردن غلط به کار شما است!) و نهایتا یکبار متن نهایی رو می‌خونید و امضاء می‌کنید)
ولی متاسفانه به عنوان یک کار نمی‌شود به آن نگاه کرد و مدتی است که دیگر آن‌را دنبال نمی‌کنم به دلایل زیر:
10 درصد پشت جلد را به شما خواهند داد. مثلا برای 6 ماه زحمت شما جهت تهیه یک کتاب می‌شود 400 تا 500 هزارتومان. حالا شما حاضرید 6 ماه سر کار بروید و این مقدار دریافت کنید؟! جالب اینجا است که به پخش کننده 40 درصد می‌دهند! (عمق فاجعه تا کجاست ...!)
ضمنا پرداخت آن هم اقساطی است و از 6 ماه بعد از انتشار کتاب شروع می‌شود. کتابی رو که الان تحویل بدید احتمالا 6 تا 9 ماه دیگر چاپ می‌شود.
بنابراین اصلا از لحاظ مالی مقرون به صرفه نیست مگر اینکه ابعاد معنوی کار برای شما مهم باشد.
مطالب
EF Code First #10

حین کار با ORMهای پیشرفته، ویژگی‌های جالب توجهی در اختیار برنامه نویس‌ها قرار می‌گیرد که در زمان استفاده از کلاس‌های متداول SQLHelper از آن‌ها خبری نیست؛ مانند:
الف) Deferred execution
ب) Lazy loading
ج) Eager loading

نحوه بررسی SQL نهایی تولیدی توسط EF

برای توضیح موارد فوق، نیاز به مشاهده خروجی SQL نهایی حاصل از ORM است و همچنین شمارش تعداد بار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی. بهترین ابزاری را که برای این منظور می‌توان پیشنهاد داد، برنامه EF Profiler است. برای دریافت آن می‌توانید به این آدرس مراجعه کنید: (^) و (^)

پس از وارد کردن نام و آدرس ایمیل، یک مجوز یک ماهه آزمایشی، به آدرس ایمیل شما ارسال خواهد شد.
زمانیکه این فایل را در ابتدای اجرای برنامه به آن معرفی می‌کنید، محل ذخیره سازی نهایی آن جهت بازبینی بعدی، مسیر MyUserName\Local Settings\Application Data\EntityFramework Profiler خواهد بود.

استفاده از این برنامه هم بسیار ساده است:
الف) در برنامه خود، ارجاعی را به اسمبلی HibernatingRhinos.Profiler.Appender.dll که در پوشه برنامه EFProf موجود است، اضافه کنید.
ب) در نقطه آغاز برنامه، متد زیر را فراخوانی نمائید:
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

نقطه آغاز برنامه می‌تواند متد Application_Start برنامه‌های وب، در متد Program.Main برنامه‌های ویندوزی کنسول و WinForms و در سازنده کلاس App برنامه‌های WPF باشد.
ج) برنامه EFProf را اجرا کنید.

مزایای استفاده از این برنامه
1) وابسته به بانک اطلاعاتی مورد استفاده نیست. (برخلاف برای مثال برنامه معروف SQL Server Profiler که فقط به همراه SQL Server ارائه می‌شود)
2) خروجی SQL نمایش داده شده را فرمت کرده و به همراه Syntax highlighting نیز هست.
3) کار این برنامه صرفا به لاگ کردن SQL تولیدی خلاصه نمی‌شود. یک سری از Best practices را نیز به شما گوشزد می‌کند. بنابراین اگر نیاز دارید سیستم خود را بر اساس دیدگاه یک متخصص بررسی کنید (یک Code review ارزشمند)، این ابزار می‌تواند بسیار مفید باشد.
4) می‌تواند کوئری‌های سنگین و سبک را به خوبی تشخیص داده و گزارشات آماری جالبی را به شما ارائه دهد.
5) می‌تواند دقیقا مشخص کند، کوئری را که مشاهده می‌کنید از طریق کدام متد در کدام کلاس صادر شده است و دقیقا از چه سطری.
6) امکان گروه بندی خودکار کوئری‌های صادر شده را بر اساس DbContext مورد استفاده به همراه دارد.
و ...

استفاده از این برنامه حین کار با EF «الزامی» است! (البته نسخه‌های NH و سایر ORMهای دیگر آن نیز موجود است و این مباحث در مورد تمام ORMهای پیشرفته صادق است)
مدام باید بررسی کرد که صفحه جاری چه تعداد کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و به چه نحوی. همچنین آیا می‌توان با اعمال اصلاحاتی، این وضع را بهبود بخشید. بنابراین عدم استفاده از این برنامه حین کار با ORMs، همانند راه رفتن در خواب است! ممکن است تصور کنید برنامه دارد به خوبی کار می‌کند اما ... در پشت صحنه فقط صفحه جاری برنامه، 100 کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده، در حالیکه شما تنها نیاز به یک کوئری داشته‌اید.


کلاس‌های مدل مثال جاری

کلاس‌های مدل مثال جاری از یک دپارتمان که دارای تعدادی کارمند می‌باشد، تشکیل شده است. ضمنا هر کارمند تنها در یک دپارتمان می‌تواند مشغول به کار باشد و رابطه many-to-many نیست :

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

//Creates Employee navigation property for Lazy Loading (1:many)
public virtual ICollection<Employee> Employees { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Employee
{
public int EmployeeId { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }

//Creates Department navigation property for Lazy Loading
public virtual Department Department { get; set; }
}
}

نگاشت دستی این کلاس‌ها هم ضرورتی ندارد، زیرا قراردادهای توکار EF Code first را رعایت کرده و EF در اینجا به سادگی می‌تواند primary key و روابط one-to-many را بر اساس navigation properties تعریف شده، تشخیص دهد.

در اینجا کلاس Context برنامه به شرح زیر است:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Sample06Context : DbContext
{
public DbSet<Department> Departments { set; get; }
public DbSet<Employee> Employees { set; get; }
}
}


و تنظیمات ابتدایی نحوه به روز رسانی و آغاز بانک اطلاعاتی نیز مطابق کدهای زیر می‌باشد:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample06Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample06Context context)
{
var employee1 = new Employee { FirstName = "f name1", LastName = "l name1" };
var employee2 = new Employee { FirstName = "f name2", LastName = "l name2" };
var employee3 = new Employee { FirstName = "f name3", LastName = "l name3" };
var employee4 = new Employee { FirstName = "f name4", LastName = "l name4" };

var dept1 = new Department { Name = "dept 1", Employees = new List<Employee> { employee1, employee2 } };
var dept2 = new Department { Name = "dept 2", Employees = new List<Employee> { employee3 } };
var dept3 = new Department { Name = "dept 3", Employees = new List<Employee> { employee4 } };

context.Departments.Add(dept1);
context.Departments.Add(dept2);
context.Departments.Add(dept3);
base.Seed(context);
}
}
}

نکته: تهیه خروجی XML از نگاشت‌های خودکار تهیه شده

اگر علاقمند باشید که پشت صحنه نگاشت‌های خودکار EF Code first را در یک فایل XML جهت بررسی بیشتر ذخیره کنید، می‌توان از متد کمکی زیر استفاده کرد:

void ExportMappings(DbContext context, string edmxFile)
{
var settings = new XmlWriterSettings { Indent = true };
using (XmlWriter writer = XmlWriter.Create(edmxFile, settings))
{
System.Data.Entity.Infrastructure.EdmxWriter.WriteEdmx(context, writer);
}
}

بهتر است پسوند فایل XML تولیدی را edmx قید کنید تا بتوان آن‌را با دوبار کلیک بر روی فایل، در ویژوال استودیو نیز مشاهده کرد:

using (var db = new Sample06Context())
{
ExportMappings(db, "mappings.edmx");
}



الف) بررسی Deferred execution یا بارگذاری به تاخیر افتاده

برای توضیح مفهوم Deferred loading/execution بهترین مثالی را که می‌توان ارائه داد، صفحات جستجوی ترکیبی در برنامه‌ها است. برای مثال یک صفحه جستجو را طراحی کرده‌اید که حاوی دو تکست باکس دریافت FirstName و LastName کاربر است. کنار هر کدام از این تکست باکس‌ها نیز یک چک‌باکس قرار دارد. به عبارتی کاربر می‌تواند جستجویی ترکیبی را در اینجا انجام دهد. نحوه پیاده سازی صحیح این نوع مثال‌ها در EF Code first به چه نحوی است؟

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample06.DataLayer;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06
{
class Program
{
static IList<Employee> FindEmployees(string fName, string lName, bool byName, bool byLName)
{
using (var db = new Sample06Context())
{
IQueryable<Employee> query = db.Employees.AsQueryable();

if (byLName)
{
query = query.Where(x => x.LastName == lName);
}

if (byName)
{
query = query.Where(x => x.FirstName == fName);
}

return query.ToList();
}
}

static void Main(string[] args)
{
// note: remove this line if you received : create database is not supported by this provider.
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample06Context, Configuration>());

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);
foreach (var item in list)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
}

نحوه صحیح این نوع پیاده سازی ترکیبی را در متد FindEmployees مشاهده می‌کنید. نکته مهم آن، استفاده از نوع IQueryable و متد AsQueryable است و امکان ترکیب کوئری‌ها با هم.
به نظر شما با فراخوانی متد FindEmployees به نحو زیر که هر دو شرط آن توسط کاربر انتخاب شده است، چه تعداد کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌شود؟

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);

شاید پاسخ دهید که سه بار : یکبار در متد db.Employees.AsQueryable و دوبار هم در حین ورود به بدنه شرط‌های یاد شده و اینجا است که کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند، شروع به فریاد و فغان می‌کنند که ما قبلا این مسایل رو با یک SP در یک رفت و برگشت مدیریت می‌کردیم!
پاسخ صحیح: «فقط یکبار»! آن‌هم تنها در زمان فراخوانی متد ToList و نه قبل از آن.
برای اثبات این مدعا نیاز است به خروجی SQL لاگ شده توسط EF Profiler مراجعه کرد:

SELECT [Extent1].[EmployeeId]              AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[LastName] = 'l name1' /* @p__linq__0 */)
AND ([Extent1].[FirstName] = 'f name1' /* @p__linq__1 */)


IQueryable قلب LINQ است و تنها بیانگر یک عبارت (expression) از رکوردهایی می‌باشد که مد نظر شما است و نه بیشتر. برای مثال زمانیکه یک IQueryable را همانند مثال فوق فیلتر می‌کنید، هنوز چیزی از بانک اطلاعاتی یا منبع داده‌ای دریافت نشده است. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و هنوز رفت و برگشتی به منبع داده‌ای صورت نگرفته است. به آن باید به شکل یک expression builder نگاه کرد و نه لیستی از اشیاء فیلتر شده‌ی ما. به این مفهوم، deferred execution (اجرای به تاخیر افتاده) نیز گفته می‌شود.
کوئری LINQ شما تنها زمانی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شود که کاری بر روی آن صورت گیرد مانند فراخوانی متد ToList، فراخوانی متد First یا FirstOrDefault و امثال آن. تا پیش از این فقط به شکل یک عبارت در برنامه وجود دارد و نه بیشتر.
اطلاعات بیشتر: «تفاوت بین IQueryable و IEnumerable در حین کار با ORMs»



ب) بررسی Lazy Loading یا واکشی در صورت نیاز

در مطلب جاری اگر به کلاس‌های مدل برنامه دقت کنید، تعدادی از خواص به صورت virtual تعریف شده‌اند. چرا؟
تعریف یک خاصیت به صورت virtual، پایه و اساس lazy loading است و به کمک آن، تا به اطلاعات شیءایی نیاز نباشد، وهله سازی نخواهد شد. به این ترتیب می‌توان به کارآیی بیشتری در حین کار با ORMs رسید. برای مثال در کلاس‌های فوق، اگر تنها نیاز به دریافت نام یک دپارتمان هست، نباید حین وهله سازی از شیء دپارتمان، شیء لیست کارمندان مرتبط با آن نیز وهله سازی شده و از بانک اطلاعاتی دریافت شوند. به این وهله سازی با تاخیر، lazy loading گفته می‌شود.
Lazy loading پیاده سازی ساده‌ای نداشته و مبتنی است بر بکارگیری AOP frameworks یا کتابخانه‌هایی که امکان تشکیل اشیاء Proxy پویا را در پشت صحنه فراهم می‌کنند. علت virtual تعریف کردن خواص رابط نیز به همین مساله بر می‌گردد، تا این نوع کتابخانه‌ها بتوانند در نحوه تعریف اینگونه خواص virtual در زمان اجرا، در پشت صحنه دخل و تصرف کنند. البته حین استفاده از EF یا انواع و اقسام ORMs دیگر با این نوع پیچیدگی‌ها روبرو نخواهیم شد و تشکیل اشیاء Proxy در پشت صحنه انجام می‌شوند.

یک مثال: قصد داریم اولین دپارتمان ثبت شده در حین آغاز برنامه را یافته و سپس لیست کارمندان آن‌را نمایش دهیم:

using (var db = new Sample06Context())
{
var dept1 = db.Departments.Find(1);
if (dept1 != null)
{
Console.WriteLine(dept1.Name);
foreach (var item in dept1.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}



رفتار یک ORM جهت تعیین اینکه آیا نیاز است برای دریافت اطلاعات بین جداول Join صورت گیرد یا خیر، واکشی حریصانه و غیرحریصانه را مشخص می‌سازد.
در حالت واکشی حریصانه به ORM خواهیم گفت که لطفا جهت دریافت اطلاعات فیلدهای جداول مختلف، از همان ابتدای کار در پشت صحنه، Join های لازم را تدارک ببین. در حالت واکشی غیرحریصانه به ORM خواهیم گفت به هیچ عنوان حق نداری Join ایی را تشکیل دهی. هر زمانی که نیاز به اطلاعات فیلدی از جدولی دیگر بود باید به صورت مستقیم به آن مراجعه کرده و آن مقدار را دریافت کنی.
به صورت خلاصه برنامه نویس در حین کار با ORM های پیشرفته نیازی نیست Join بنویسد. تنها باید ORM را طوری تنظیم کند که آیا اینکار را حتما خودش در پشت صحنه انجام دهد (واکشی حریصانه)، یا اینکه خیر، به هیچ عنوان SQL های تولیدی در پشت صحنه نباید حاوی Join باشند (lazy loading).

در مثال فوق به صورت خودکار دو کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌گردد:

SELECT [Limit1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Limit1].[Name] AS [Name]
FROM (SELECT TOP (2) [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[DepartmentId] = 1 /* @p0 */) AS [Limit1]


SELECT [Extent1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[Department_DepartmentId] IS NOT NULL)
AND ([Extent1].[Department_DepartmentId] = 1 /* @EntityKeyValue1 */)

یکبار زمانیکه قرار است اطلاعات دپارتمان‌ یک (db.Departments.Find) دریافت شود. تا این لحظه خبری از جدول Employees نیست. چون lazy loading فعال است و فقط اطلاعاتی را که نیاز داشته‌ایم فراهم کرده است.
زمانیکه برنامه به حلقه می‌رسد، نیاز است اطلاعات dept1.Employees را دریافت کند. در اینجا است که کوئری دوم، به بانک اطلاعاتی صادر خواهد شد (بارگذاری در صورت نیاز).


ج) بررسی Eager Loading یا واکشی حریصانه

حالت lazy loading بسیار جذاب به نظر می‌رسد؛ برای مثال می‌توان خواص حجیم یک جدول را به جدول مرتبط دیگری منتقل کرد. مثلا فیلد‌های متنی طولانی یا اطلاعات باینری فایل‌های ذخیره شده، تصاویر و امثال آن. به این ترتیب تا زمانیکه نیازی به اینگونه اطلاعات نباشد، lazy loading از بارگذاری آن‌ها جلوگیری کرده و سبب افزایش کارآیی برنامه می‌شود.
اما ... همین lazy loading در صورت استفاده نا آگاهانه می‌تواند سرور بانک اطلاعاتی را در یک برنامه چندکاربره از پا درآورد! نیازی هم نیست تا شخصی به سایت شما حمله کند. مهاجم اصلی همان برنامه نویس کم اطلاع است!
اینبار مثال زیر را درنظر بگیرید که بجای دریافت اطلاعات یک شخص، مثلا قصد داریم، اطلاعات کلیه دپارتمان‌ها را توسط یک Grid نمایش دهیم (فرقی نمی‌کند برنامه وب یا ویندوز باشد؛ اصول یکی است):

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments)
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
یک نکته: اگر سعی کنیم کد فوق را اجرا کنیم به خطای زیر برخواهیم خورد:

There is already an open DataReader associated with this Command which must be closed first

برای رفع این مشکل نیاز است گزینه MultipleActiveResultSets=True را به کانکشن استرینگ اضافه کرد:

<connectionStrings>
<clear/>
<add
name="Sample06Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true;MultipleActiveResultSets=True;"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

سؤال: به نظر شما در دو حلقه تو در توی فوق چندبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت می‌گیرد؟ با توجه به اینکه در متد Seed ذکر شده در ابتدای مطلب، تعداد رکوردها مشخص است.
پاسخ: 7 بار!


و اینجا است که عنوان شد استفاده از EF Profiler در حین توسعه برنامه‌های مبتنی بر ORM «الزامی» است! اگر از این نکته اطلاعی نداشتید، بهتر است یکبار تمام صفحات گزارش‌گیری برنامه‌های خود را که حاوی یک Grid هستند، توسط EF Profiler بررسی کنید. اگر در این برنامه پیغام خطای n+1 select را دریافت کردید، یعنی در حال استفاده ناصحیح از امکانات lazy loading می‌باشید.

آیا می‌توان این وضعیت را بهبود بخشید؟ زمانیکه کار ما گزارشگیری از اطلاعات با تعداد رکوردهای بالا است، استفاده ناصحیح از ویژگی Lazy loading می‌تواند به شدت کارآیی بانک اطلاعاتی را پایین بیاورد. برای حل این مساله در زمان‌های قدیم (!) بین جداول join می‌نوشتند؛ الان چطور؟
در EF متدی به نام Include جهت Eager loading اطلاعات موجودیت‌های مرتبط به هم درنظر گرفته شده است که در پشت صحنه همینکار را انجام می‌دهد:

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments.Include(x => x.Employees))
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار به کمک متد Include، نسبت به واکشی حریصانه Employees اقدام کرده‌ایم. اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، فقط یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد و کار Join نویسی به صورت خودکار توسط EF مدیریت می‌گردد:

SELECT [Project1].[DepartmentId]            AS [DepartmentId],
[Project1].[Name] AS [Name],
[Project1].[C1] AS [C1],
[Project1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Project1].[FirstName] AS [FirstName],
[Project1].[LastName] AS [LastName],
[Project1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM (SELECT [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name],
[Extent2].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent2].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent2].[LastName] AS [LastName],
[Extent2].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId],
CASE
WHEN ([Extent2].[EmployeeId] IS NULL) THEN CAST(NULL AS int)
ELSE 1
END AS [C1]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Employees] AS [Extent2]
ON [Extent1].[DepartmentId] = [Extent2].[Department_DepartmentId]) AS [Project1]
ORDER BY [Project1].[DepartmentId] ASC,
[Project1].[C1] ASC


متد Include در نگارش‌های اخیر EF پیشرفت کرده است و همانند مثال فوق، امکان کار با lambda expressions را جهت تعریف خواص مورد نظر به صورت strongly typed ارائه می‌دهد. در نگارش‌های قبلی این متد، تنها امکان استفاده از رشته‌ها برای معرفی خواص وجود داشت.
همچنین توسط متد Include امکان eager loading چندین سطح با هم نیز وجود دارد؛ مثلا x.Employees.Kids و همانند آن.


چند نکته در مورد نحوه خاموش کردن Lazy loading

امکان خاموش کردن Lazy loading در تمام کلاس‌های برنامه با تنظیم خاصیت Configuration.LazyLoadingEnabled کلاس Context برنامه به نحو زیر میسر است:

public class Sample06Context : DbContext
{
public Sample06Context()
{
this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
}

یا اگر تنها در مورد یک کلاس نیاز است این خاموش سازی صورت گیرد، کلمه کلیدی virtual را حذف کنید. برای مثال با نوشتن public ICollection<Employee> Employees بجای public virtual ICollection<Employee> Employees در اولین بار وهله سازی کلاس دپارتمان، لیست کارمندان آن به نال تنظیم می‌شود. البته در این حالت null object pattern را نیز فراموش نکنید (وهله سازی پیش فرض Employees در سازنده کلاس):

public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

public ICollection<Employee> Employees { get; set; }
public Department()
{
Employees = new HashSet<Employee>();
}
}

به این ترتیب به خطای null reference object بر نخواهیم خورد. همچنین وهله سازی، با مقدار دهی لیست دریافتی از بانک اطلاعاتی متفاوت است. در اینجا نیز باید از متد Include استفاده کرد.

بنابراین در صورت خاموش کردن lazy loading، حتما نیاز است از متد Include استفاده شود. اگرlazy loading فعال است، جهت تبدیل آن به eager loading از متد Include استفاده کنید (اما اجباری نیست).