مطالب دوره‌ها
ارائه کاربری ساده‌تر انتخاب چندین آیتم از یک لیست به کمک افزونه TagIt در ASP.NET MVC
چندی قبل مطلبی را در مورد بررسی تفصیلی رابطه چند به چند در این سایت مطالعه کردید. در آن مطلب صرفا به بحث ذخیره سازی اطلاعات دریافتی از کاربر اشاره شد. برای مثال اگر مطلبی چندین برچسب دارد، چگونه باید این‌ها را در بانک اطلاعاتی به نحو صحیحی ذخیره کرد.
در مطلب جاری قصد داریم با نحوه ارائه یک UI کاربر پسند برای این منظور آشنا شویم و سؤال مهم هم این است: «چگونه می‌توان کار کاربر را در حین وارد کردن تعدادی از برچسب‌های مرتبط با یک مطلب ساده‌تر کرد؟». برای این منظور یکی از راه حل‌هایی که در بسیاری از سایت‌ها مرسوم شده است، استفاده از افزونه‌هایی مانند jQuery TagIt می‌باشد که در ادامه با نحوه استفاده از آن در ASP.NET MVC آشنا خواهیم شد.


پیشنیازها:
دریافت افزونه TagIt
همچنین دریافت jQuery UI (افزونه TagIt برای نمایش لیست Auto Complete آیتم‌ها از jQuery UI در پشت صحنه استفاده می‌کند)
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="@Url.Content("~/Content/TagIt/jquery-ui-1.8.23.custom.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/TagIt/tagit-simple-blue.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/TagIt/jquery-ui-1.8.23.custom.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/TagIt/tagit.js")" type="text/javascript"></script>
    @RenderSection("JavaScript", required: false)
</head>
که نهایتا نیاز است یک چنین تعاریفی را به فایل layout برنامه اضافه کنیم.

آشنایی با مدل برنامه

using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace jQueryMvcSample04.Models
{
    public class BlogPostViewModel
    {
        [DisplayName("عنوان"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string Title { set; get; }

        [DisplayName("متن"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string Body { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای محدود از برچسب‌های این مطلب خاص به صورت جی‌سون که پیشتر ثبت شده است
        /// هدف استفاده در حین ویرایش مطلب
        /// </summary>
        public string InitialTags { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای جی‌سونی از تمام برچسب‌های موجود در سیستم
        /// هدف نمایش منوی انتخاب برچسب‌ها از لیست
        /// </summary>
        public string TagsSource { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای از برچسب‌های وارد شده توسط کاربر در حین ثبت مطلب
        /// </summary>
        [DisplayName("برچسب‌ها"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string[] Tags { set; get; }

        public int? Id { set; get; }
    }
}
اگر به نام این کلاس دقت کنید، به ViewModel ختم شده است. از این لحاظ که حاوی خواصی می‌باشد که عموما جهت رندر کردن صحیح UI مورد استفاده قرار می‌گیرند و معادلی در سمت بانک اطلاعاتی نخواهند داشت.
افزونه TagIt برای نمایش اطلاعات خود به دو منبع داده نیاز دارد:
الف) TagsSource : لیستی است به فرمت JSON، از هر آنچه که در سیستم پیشتر به عنوان یک برچسب ثبت شده است. از این لیست برای نمایش منوی خودکار انتخاب آیتم‌ها استفاده می‌شود.
ب) InitialTags : لیستی است به فرمت JSON، از تمام برچسب‌های مرتبط با یک مطلب. از این اطلاعات در حین ویرایش یک مطلب استفاده خواهد شد.

در این ViewModel یک خاصیت دیگر به شکل آرایه، به نام Tags تعریف شده است که لیست برچسب‌های وارد شده توسط کاربر را دریافت خواهد کرد.


معرفی کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using jQueryMvcSample04.Extensions;
using jQueryMvcSample04.Models;

namespace jQueryMvcSample04.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index(int? id)
        {
            //در ابتدای کار تمام تگ‌های موجود در سیستم از بانک اطلاعاتی دریافت خواهند شد
            //از این تگ‌ها برای تشکیل منوی انتخاب برچسب‌ها استفاده می‌شود
            var tagsSource = new[] { "C#", "C++", "C", "ASP.NET", "MVC" }.ToJson();

            //همچنین صرفا برچسب‌های مطلب جاری که پیشتر ثبت شده‌اند نیز باید از بانک اطلاعاتی دریافت گردند
            //از این برچسب‌ها برای ویرایش یک مطلب موجود استفاده خواهد شد
            var init = new[] { "ASP.NET" }.ToJson();

            var model = new BlogPostViewModel
            {
                TagsSource = tagsSource,
                InitialTags = init,
                Id = id
            };
            return View(model);
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult Index(BlogPostViewModel data)
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                //todo: save data
                // ...
                return RedirectToAction(actionName: "index", controllerName: "home");
            }

            //در صورت بروز خطا مجددا اطلاعات موجود نمایش داده خواهند شد
            data.TagsSource = new[] { "C#", "C++", "C", "ASP.NET", "MVC" }.ToJson();
            data.InitialTags = data.Tags.ToJson();
            return View(data);
        }
    }
}


با توجه به توضیحاتی که ارائه شد، کنترلر برنامه ساختار واضح‌تری را یافته است. در اولین بار نمایش صفحه، لیست منبع داده تگ‌ها و همچنین تگ‌های مرتبط با یک مطلب (در صورت وجود) به View ارائه خواهند شد.
از همین ViewModel، در عملیات Post نیز استفاده گردیده و اطلاعات دریافت می‌گردد.
تعریف متد الحاقی ToJson مورد استفاده را نیز در ادامه ملاحظه می‌نمائید:
using System.Linq;
using System.Web.Script.Serialization;

namespace jQueryMvcSample04.Extensions
{
    public static class JsonExt
    {
        public static string ToJson(this string[] initialTags)
        {            
            if (initialTags == null || !initialTags.Any())
                return "[]";
            else
                return new JavaScriptSerializer().Serialize(initialTags);
        }
    }
}

و مرحله آخر تعریف View متناظر است

@model jQueryMvcSample04.Models.BlogPostViewModel
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
@using (Html.BeginForm())
{
    @Html.ValidationSummary(true)

    <fieldset>
        <legend>ثبت مطلب جدید</legend>
        @Html.HiddenFor(model => model.Id)
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Title)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Title)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Title)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Body)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Body)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Body)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Tags)
        </div>
        <div class="editor-field">
            <ul id="tagsList" dir="ltr" name="Tags">
            </ul>
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Tags)
        </div>
        <p>
            <input type="submit" value="Create" />
        </p>
    </fieldset>
}
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
    $(document).ready(function () {
            var tagsSource = @Html.Raw(Model.TagsSource);
            $('#tagsList').tagit({
                 tagSource: tagsSource, 
                 select: true, 
                 triggerKeys: ['enter', 'comma', 'tab'],
                 initialTags:  @Html.Raw(Model.InitialTags) 
              });
});
    </script>
}
در این View دو نکته حائز اهمیت هستند:
الف) برای نمایش افزونه TagIt از یک ul با id مساوی tagsList استفاده شده است.
ب) خواص اضافی موجود در ViewModel که اطلاعات JSON ایی مورد نیاز را بازگشت می‌دهند در قسمت اسکریپت صفحه مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در اینجا نیاز است از Html.Raw استفاده شود تا اطلاعات مرتبط با JSON اشتباها encode نشده و قابل استفاده باشند.

دریافت مثال و پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample04.zip
مطالب
بررسی مفهوم Captured Variable در زبان سی شارپ
Capturing Outer Variables  
یک عبارت لامبدا می‌تواند از متغیرهای محلی و یا پارامترهای متدی که در آن تعریف شده است، استفاده نماید (Outer Variables). این متغیرها را captured variables می‌نامند. عبارت لامبدایی که از این متغیرها استفاده می‌کند، closure نامیده می‌شود. برای مثال:
static void Main()
{
 int factor = 2;
 Func<int, int> multiplier = n => n * factor;
 Console.WriteLine (multiplier (3)); // 6
}
در کد فوق multiplier یک delegate می‌باشد که ورودی صحیح n را گرفته و در مقدار factor ضرب کرده و بر می‌گرداند.

عبارت لامبدا زمانی ارزیابی می‌شود که delegate متناظر فراخوانی (Invoke) گردد؛ نه زمانیکه متغیر اصطلاحا capture می‌شود:
int factor = 2;
Func<int, int> multiplier = n => n * factor;
factor = 10;
Console.WriteLine (multiplier (3)); // 30
در کد فوق در زمانی که multiplier فراخوانی می‌شود مقدار factor برابر 10 ارزیابی شده و لذا عدد 30 چاپ خواهد شد.

عبارات لامبدا خود می‌توانند captured variable‌ها را تغییر دهند:
int seed = 0;
Func<int> natural = () => seed++;
Console.WriteLine (natural()); // 0
Console.WriteLine (natural()); // 1
Console.WriteLine (seed); // 2
در کد فوق natural یک delegate بدون ورودی و با یک خروجی integer می‌باشد. در ابتدا متغیر محلی seed تعریف شده و با مقدار اولیه 0 مقداردهی می‌شود. با هر بار اجرای natural مقدار seed به اندازه 1 واحد افزایش می‌یابد.
طول عمر(lifetime) متغیرهای captured شده در حد طول عمر delegate افزایش پیدا می‌کند. در مثال زیر متغیر محلی seed در حالت معمول، محدوده دیدی (scope) در حد تعریف این متغیر تا پایان اجرای متد دارد. اما از آنجاییکه در اینجا متغیر captured شده است، طول عمر آن در حدا طول عمر delegate افزایش می‌یابد: theNatural
static Func<int> Natural()
{
 int seed = 0;
 return () => seed++; // Returns a closure
}
static void Main()
{
 Func<int> theNatural = Natural();
 Console.WriteLine (theNatural ()); // 0
 Console.WriteLine (theNatural ()); // 1
}
اگر متغیر seed را در بدنه عبارت لامبدا تعریف نماییم، این متغیر برای هر بار اجرای delegate یکتا خواهد بود:
static Func<int> Natural()
{
 return() => { int seed = 0; return seed++; };
}
static void Main()
{
 Func<int> natural = Natural();
 Console.WriteLine (natural()); // 0
 Console.WriteLine (natural()); // 0
}

نکته: پیاده سازی پروسه Capture شدن متغیر، به این صورت است که این متغیرها به عنوان یک فیلد از یک کلاس (با سطح دسترسی private) در نظر گرفته می‌شوند. زمانیکه متد فراخوانی شد، کلاس مزبور وهله سازی شده و طول عمر آن به  طول عمر delegate گره می‌خورد.

Capturing iteration variables
در حلقه for، وقتی که متغیر حلقه توسط یک عبارت لامبدا capture می‌گردد، #C با آن متغیر طوری رفتار می‌کند که گویی در خارج از حلقه تعریف شده‌است و این بدان معناست که در هر بار تکرار حلقه، مقدار یکسانی برای متغیر در نظر گرفته می‌شود. کد زیر 333 را در خروجی چاپ می‌کند(بجای 012). 
Action[] actions = new Action[3];
for (int i = 0; i < 3; i++)
actions [i] = () => Console.Write (i);
foreach (Action a in actions) a(); // 333
دلیل این موضوع این است که در هنگام اجرای delegate ها، هر delegate مقدار i را برابر مقدار آن در زمان اجرا می‌بیند و این مقدار در زمان اجرا برابر با 3 می‌باشد.
با نوشتن کد زیر می‌توان درک بهتری از موضوع پیدا کرد. 
Action[] actions = new Action[3];
int i = 0;
actions[0] = () => Console.Write (i);
i = 1;
actions[1] = () => Console.Write (i);
i = 2;
actions[2] = () => Console.Write (i);
i = 3;
foreach (Action a in actions) a(); // 333
اگر بخواهیم خروجی 012 چاپ شود راه حل به شرح زیر خواهد بود:
Action[] actions = new Action[3];
for (int i = 0; i < 3; i++)
{
 int loopScopedi = i;
 actions [i] = () => Console.Write (loopScopedi);
}
foreach (Action a in actions) a(); // 012
زیرا هر متغیر loopScopedi در هر بار تکرار حلقه مجددا تعریف می‌گردد و لذا هر بار متغیر متفاوتی capture می‌گردد.
مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت پنجم - تکمیل مستندات نوع و فرمت‌های مجاز خروجی و دریافتی API
زمانیکه کنترلر یک API را توسط قالب‌های پیش‌فرض آن ایجاد می‌کنیم، یک سری اکشن متد پیش‌فرض Get/Post/Put/Delete در آن قابل مشاهده هستند. می‌توان این نوع خروجی این نوع متدها را به نحو ساده‌تری نیز مستند کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
    {
        // GET: api/ConventionTests/5
        [HttpGet("{id}", Name = "Get")]
        [ApiConventionMethod(typeof(DefaultApiConventions), nameof(DefaultApiConventions.Get))]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
در اینجا با ذکر ویژگی ApiConventionMethod، از نوع DefaultApiConventions، برای تولید مستندات خروجی متدی از نوع Get استفاده شده‌است. اگر به تعریف کلاس توکار  DefaultApiConventions مراجعه کنیم، در مورد متد Get، یک چنین ویژگی‌هایی را به صورت خودکار اعمال می‌کند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ApiExplorer;

namespace Microsoft.AspNetCore.Mvc
{
    public static class DefaultApiConventions
    {
        [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Prefix)]
        [ProducesDefaultResponseType]
        [ProducesResponseType(200)]
        [ProducesResponseType(404)]
        public static void Get(
[ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Suffix)]
[ApiConventionTypeMatch(ApiConventionTypeMatchBehavior.Any)] 
object id);
    }
}
البته باید دقت داشت که DefaultApiConventions برای قالب پیش‌فرض کنترلرهای API طراحی شده‌است و همچنین اگر فیلترهای سراسری را مانند قسمت قبل فعال کرده باشیم، اعمال نخواهند شد و از همان فیلترهای سراسری استفاده می‌شود.
امکان اعمال DefaultApiConventions به تمام متدهای یک کنترلر API نیز به صورت زیر با استفاده از ویژگی ApiConventionType اعمال شده‌ی به کلاس کنترلر میسر است:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    [ApiConventionType(typeof(DefaultApiConventions))]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
یا حتی می‌توان بجای اعمال دستی ApiConventionType به تمام کنترلرهای API، آن‌را به کل پروژه و اسمبلی جاری اعمال کرد:
[assembly: ApiConventionType(typeof(DefaultApiConventions))]
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
اینکار را در کلاس Startup و پیش‌از تعریف فضای نام آن به نحو فوق می‌توان انجام داد. به این ترتیب DefaultApiConventions، به تمام کنترلرهای موجود در این اسمبلی اعمال می‌شوند. بنابراین با اعمال سراسری آن می‌توان ApiConventionType اعمالی بر کلاس ConventionTestsController را حذف کرد.


ایجاد ApiConventions سفارشی

همانطور که عنوان شد، اگر متدهای API شما دقیقا همان نام‌های پیش‌فرض Get/Post/Put/Delete را داشته باشند، توسط DefaultApiConventions مدیریت خواهند شد. در سایر حالات، مثلا اگر بجای نام Post، از نام Insert استفاده شد، باید ApiConventions سفارشی را ایجاد کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ApiExplorer;

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.AppConventions
{
    public static class CustomConventions
    {
        [ProducesDefaultResponseType]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status201Created)]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status400BadRequest)]
        [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Prefix)]
        public static void Insert(
            [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Any)]
            [ApiConventionTypeMatch(ApiConventionTypeMatchBehavior.Any)]
            object model)
        { }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، نحوه‌ی تشکیل این کلاس، با public static class DefaultApiConventions توکاری که پیشتر در مورد آن بحث شد، یکی است. نوع کلاس آن static است و با نام متدی که قصد اعمال به آن‌را داریم، سازگاری دارد. سپس تعدادی ویژگی خاص، به این متد اعمال شده‌اند.
پس از آن برای اعمال این ApiConventions جدید می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        [ApiConventionMethod(typeof(CustomConventions), nameof(CustomConventions.Insert))]
        public void Insert([FromBody] string value)
        {
        }
در اینجا حالت نوع ApiConventionMethod به کلاس جدید CustomConventions اشاره می‌کند و نام متد آن نیز Insert درنظر گرفته شده‌است. در این حالت حتی اگر نام این اکشن متد را به InsertTest تغییر دهیم، باز هم کار می‌کند؛ چون بر اساس پارامتر دوم ویژگی ApiConventionMethod عمل کرده و متد متناظر را پیدا می‌کند. اما اگر آن‌را توسط ApiConventionType به خود کنترلر اعمال کنیم، فقط بر اساس ApiConventionNameMatch است که باز هم به متد InsertTest اعمال خواهد شد؛ چون در اینجا Prefix همان معنای StartsWith را می‌دهد. به علاوه در اینجا object model به عنوان پارامتر تعریف شده‌است و در سمت اکشن متد کنترلر، string value را داریم. در این مورد نیز ویژگی‌های اعمال شده به معنای صرفنظر از نوع و نام پارامتر تعریف شده‌ی در ApiConvention ما هستند (Any در اینجا به معنای صرفنظر از تطابق دقیق است).


سؤال: آیا استفاده‌ی از این ApiConventions ایده‌ی خوبی است؟

همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، اگر فیلترهای سراسری را مانند قسمت قبل فعال کرده باشیم، از اعمال ApiConventions صرفنظر می‌شود. همچنین حالت پیش‌فرض آن‌ها برای حالت‌های متداول و ساده مفید هستند و برای سایر حالات باید کدهای زیادی را نوشت. به همین جهت خود مایکروسافت هم استفاده‌ی از ApiConventions را صرفا برای کنترلرهای API ای که دقیقا مطابق با قالب پیش‌فرض آن‌ها تهیه شده‌اند، توصیه می‌کند. بنابراین استفاده‌ی از Attributes که در قسمت قبل آن‌ها را بررسی کردیم، مقدم هستند بر استفاده‌ی از ApiConventions و تعدادی از بهترین تجربه‌های کاربری در این زمینه به شرح زیر می‌باشند:
- از API Analyzers که در قسمت قبل معرفی شد، برای یافتن کمبودهای نقایص مستندات استفاده کنید.
- از ویژگی ProducesDefaultResponseType استفاده کنید؛ اما تا جائیکه می‌توانید، جزئیات ممکن را به صورت صریحی مستند نمائید.
- Attributes را به صورت سراسری معرفی کنید.


بهبود مستندات Content negotiation

فرض کنید می‌خواهید لیست کتاب‌های یک نویسنده را دریافت کنید. در اینجا خروجی ارائه شده، با فرمت JSON تولید می‌شود؛ اما ممکن است XML ای نیز باشد و یا حالت‌های دیگر، بسته به تنظیمات برنامه. کار Content negotiation این است که مصرف کننده‌ی یک API، دقیقا مشخص کند، چه نوع فرمت خروجی را مدنظر دارد. هدری که برای این منظور استفاده می‌شود، accept header نام‌دارد و ذکر آن اجباری است؛ هر چند تعدادی از APIها بدون وجود آن نیز سعی می‌کنند حالت پیش‌فرضی را ارائه دهند.


Swagger-UI به نحوی که در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید، امکان انتخاب Accept header را مسیر می‌کند. در این حالت اگر application/json را انتخاب کنیم، خروجی JSON ای را دریافت می‌کنیم. اما اگر text/plain را انتخاب کنیم، چون توسط API ما پشتیبانی نمی‌شود، خروجی از نوع 406 یا همان Status406NotAcceptable را دریافت خواهیم کرد. بنابراین وجود گزینه‌ی text/plain در اینجا غیرضروری و گمراه کننده‌است و نیاز است این مشکل را برطرف کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
در اینجا ویژگی جدیدی را به نام Produces مشاهده می‌کنید که به کل اکشن متدهای یک کنترلر API اضافه شده‌است. کار آن محدود کردن فرمت خروجی اکشن متدها با ذکر media-types مورد نظر است.
پس از اعمال این ویژگی، تاثیر آن‌را بر روی Swagger-UI در شکل زیر مشاهده می‌کنید که اینبار تنها به یک مورد مشخص، محدود شده‌است:


در اینجا اگر قصد داشته باشیم خروجی XML را نیز پشتیبانی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
- ابتدا در کلاس Startup، نیاز است OutputFormatter متناظری را به سیستم معرفی نمود:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc(setupAction =>
            {
                setupAction.OutputFormatters.Add(new XmlSerializerOutputFormatter());
- سپس ویژگی Produces را نیز تکمیل می‌کنیم تا این نوع خروجی را پشتیبانی کند:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json", "application/xml")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
با این خروجی:

نکته‌ی مهم: اگر Produces را اصلاح نکنیم، تعریف XmlSerializerOutputFormatter و ارسال یک درخواست با هدر Accept از نوع application/xml، هیچ تاثیری نداشته و باز هم JSON بازگشت داده می‌شود.


در این حالت اگر Controls Accept header را در UI از نوع xml انتخاب کنیم و سپس با کلیک بر روی دکمه‌ی try it out و ذکر id یک نویسنده، لیست کتاب‌های او را درخواست کنیم، خروجی نهایی XML ای آن قابل مشاهده خواهد بود:


البته تا اینجا فقط Swagger-UI را جهت محدود کردن به دو نوع خروجی با فرمت JSON و XML، اصلاح کرده‌ایم؛ اما این مورد به معنای محدود کردن سایر ابزارهای آزمایش یک API مانند postman نیست. در این نوع موارد، تمام مدیاتایپ‌های ارسالی پشتیبانی نشده، سبب تولید خروجی با فرمت JSON می‌شوند. برای محدود کردن آن‌ها به خروجی از نوع 406 می‌توان تنظیم ReturnHttpNotAcceptable را به true انجام داد تا اگر برای مثال درخواست application/xyz ارسال شد، صرفا یک استثناء بازگشت داده شود و نه خروجی JSON:

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc(setupAction =>
            {
                setupAction.ReturnHttpNotAcceptable = true; // Status406NotAcceptable


بهبود مستندات نوع بدنه‌ی درخواست


تا اینجا فرمت accept header را دقیقا مشخص و مستند کردیم؛ اما اگر به تصویر فوق دقت کنید، در حین ارسال اطلاعاتی از نوع POST به سرور، چندین نوع Request body را می‌توان انتخاب کرد که الزاما تمام آن‌ها توسط API ما پشتیبانی نمی‌شود. برای رفع این مشکل می‌توان از ویژگی Consumes استفاده کرد که نوع مدیتاتایپ‌های مجاز ورودی را مشخص می‌کند:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json", "application/xml")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
    {
        /// <summary>
        /// Create a book for a specific author
        /// </summary>
        /// <param name="authorId">The id of the book author</param>
        /// <param name="bookForCreation">The book to create</param>
        /// <returns>An ActionResult of type Book</returns>
        [HttpPost()]
        [Consumes("application/json")]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status201Created)]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status404NotFound)]
        public async Task<ActionResult<Book>> CreateBook(
            Guid authorId,
            [FromBody] BookForCreation bookForCreation)
        {
بعد از این تغییر، نوع بدنه‌ی درخواست نیز محدود می‌شود:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: OpenAPISwaggerDoc-05.zip
مطالب
مهاجرت داده عضویت و پروفایل از Universal Providers به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت داده‌های سیستم عضویت، نقش‌ها و پروفایل‌های کاربران که توسط Universal Providers ساخته شده اند به مدل ASP.NET Identity را بررسی می‌کنیم. رویکردی که در این مقاله استفاده شده و قدم‌های لازمی که توضیح داده شده اند، برای اپلیکیشنی که با SQL Membership کار می‌کند هم می‌توانند کارساز باشند.

با انتشار Visual Studio 2013، تیم ASP.NET سیستم جدیدی با نام ASP.NET Identity معرفی کردند. می‌توانید  در این لینک  بیشتر درباره این انتشار بخوانید. 

در ادامه مقاله قبلی تحت عنوان  مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity ، در این پست به مهاجرت داده‌های یک اپلیکیشن که از مدل Providers برای مدیریت اطلاعات کاربران، نقش‌ها و پروفایل‌ها استفاده می‌کند به مدل جدید ASP.NET Identity می‌پردازیم. تمرکز این مقاله اساسا روی مهاجرت داده‌های پروفایل کاربران خواهد بود، تا بتوان به سرعت از آنها در اپلیکیشن استفاده کرد. مهاجرت داده‌های عضویت و نقش ها، شبیه پروسه مهاجرت SQL Membership است. رویکردی که در ادامه برای مهاجرت داده پروفایل‌ها دنبال شده است، می‌تواند برای اپلیکیشنی با SQL Membership نیز استفاده شود.

بعنوان یک مثال، با اپلیکیشن وبی شروع می‌کنیم که توسط Visual Studio 2012 ساخته شده و از مدل Providers استفاده می‌کند. پس از آن یک سری کد برای مدیریت پروفایل ها، ثبت نام کاربران، افزودن اطلاعات پروفایل به کاربران و مهاجرت الگوی دیتابیس می‌نویسیم و نهایتا اپلیکیشن را بروز رسانی می‌کنیم تا برای استفاده از سیستم Identity برای مدیریت کاربران و نقش‌ها آماده باشد. و بعنوان یک تست، کاربرانی که قبلا توسط Universal Providers ساخته شده اند باید بتوانند به سایت وارد شوند، و کاربران جدید هم باید قادر به ثبت نام در سایت باشند.

سورس کد کامل این مثال را می‌توانید از  این لینک  دریافت کنید.



خلاصه مهاجرت داده پروفایل ها

قبل از آنکه با مهاجرت‌ها شروع کنیم، بگذارید تا نگاهی به تجربه مان از ذخیره اطلاعات پروفایل‌ها در مدل Providers بیاندازیم. اطلاعات پروفایل کاربران یک اپلیکیشن به طرق مختلفی می‌تواند ذخیره شود. یکی از رایج‌ترین این راه ها، استفاده از تامین کننده‌های پیش فرضی است که بهمراه Universal Providers منتشر شدند. بدین منظور انجام مراحل زیر لازم است
  1. کلاس جدیدی بسازید که دارای خواصی برای ذخیره اطلاعات پروفایل است.
  2. کلاس جدیدی بسازید که از 'ProfileBase' ارث بری می‌کند و متدهای لازم برای دریافت پروفایل کاربران را پیاده سازی می‌کند.
  3. استفاده از تامین کننده‌های پیش فرض را، در فایل web.config فعال کنید. و کلاسی که در مرحله 2 ساختید را بعنوان کلاس پیش فرض برای خواندن اطلاعات پروفایل معرفی کنید.


اطلاعات پروفایل‌ها بصورت serialized xml و binary در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.


پس از آنکه به سیستم ASP.NET Identity مهاجرت کردیم، اطلاعات پروفایل  deserialized شده و در قالب خواص کلاس User ذخیره می‌شوند. هر خاصیت، بعدا می‌تواند به  یک ستون در دیتابیس متصل شود. مزیت بدست آمده این است که مستقیما از کلاس User به اطلاعات پروفایل دسترسی داریم. ناگفته نماند که دیگر داده‌ها serialize/deserialize هم نمی‌شوند.


شروع به کار

در Visual Studio 2012 پروژه جدیدی از نوع ASP.NET 4.5 Web Forms application بسازید. مثال جاری از یک قالب Web Forms استفاده می‌کند، اما می‌توانید از یک قالب MVC هم استفاده کنید.

پوشه جدیدی با نام 'Models' بسازید تا اطلاعات پروفایل را در آن قرار دهیم.

بعنوان یک مثال، بگذارید تا تاریخ تولد کاربر، شهر سکونت، قد و وزن او را در پروفایلش ذخیره کنیم. قد و وزن بصورت یک کلاس سفارشی (custom class) بنام 'PersonalStats' ذخیره می‌شوند. برای ذخیره و بازیابی پروفایل ها، به کلاسی احتیاج داریم که 'ProfileBase' را ارث بری می‌کند. پس کلاس جدیدی با نام 'AppProfile' بسازید.

public class ProfileInfo
{
    public ProfileInfo()
    {
        UserStats = new PersonalStats();
    }
    public DateTime? DateOfBirth { get; set; }
    public PersonalStats UserStats { get; set; }
    public string City { get; set; }
}

public class PersonalStats
{
    public int? Weight { get; set; }
    public int? Height { get; set; }
}

public class AppProfile : ProfileBase
{
    public ProfileInfo ProfileInfo
    {
        get { return (ProfileInfo)GetPropertyValue("ProfileInfo"); }
    }
    public static AppProfile GetProfile()
    {
        return (AppProfile)HttpContext.Current.Profile;
    }
    public static AppProfile GetProfile(string userName)
    {
        return (AppProfile)Create(userName);
    }
}

پروفایل را در فایل web.config خود فعال کنید. نام کلاسی را که در مرحله قبل ساختید، بعنوان کلاس پیش فرض برای ذخیره و بازیابی پروفایل‌ها معرفی کنید.

<profile defaultProvider="DefaultProfileProvider" enabled="true"
    inherits="UniversalProviders_ProfileMigrations.Models.AppProfile">
  <providers>
    .....
  </providers>
</profile>

برای دریافت اطلاعات پروفایل از کاربر، فرم وب جدیدی در پوشه Account بسازید و آنرا 'AddProfileData.aspx' نامگذاری کنید.

<h2> Add Profile Data for <%# User.Identity.Name %></h2>
<asp:Label Text="" ID="Result" runat="server" />
<div>
    Date of Birth:
    <asp:TextBox runat="server" ID="DateOfBirth"/>
</div>
<div>
    Weight:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Weight"/>
</div>
<div>
    Height:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Height"/>
</div>
<div>
    City:
    <asp:TextBox runat="server" ID="City"/>
</div>
<div>
    <asp:Button Text="Add Profile" ID="Add" OnClick="Add_Click" runat="server" />
</div>

کد زیر را هم به فایل code-behind اضافه کنید.

protected void Add_Click(object sender, EventArgs e)
{
    AppProfile profile = AppProfile.GetProfile(User.Identity.Name);
    profile.ProfileInfo.DateOfBirth = DateTime.Parse(DateOfBirth.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Weight = Int32.Parse(Weight.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Height = Int32.Parse(Height.Text);
    profile.ProfileInfo.City = City.Text;
    profile.Save();
}

دقت کنید که فضای نامی که کلاس AppProfile در آن قرار دارد را وارد کرده باشید.

اپلیکیشن را اجرا کنید و کاربر جدیدی با نام 'olduser' بسازید. به صفحه جدید 'AddProfileData' بروید و اطلاعات پروفایل کاربر را وارد کنید.

با استفاده از پنجره Server Explorer می‌توانید تایید کنید که اطلاعات پروفایل با فرمت xml در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.

مهاجرت الگوی دیتابیس

برای اینکه دیتابیس فعلی بتواند با سیستم ASP.NET Identity کار کند، باید الگوی ASP.NET Identity را بروز رسانی کنیم تا فیلدهای جدیدی که اضافه کردیم را هم در نظر بگیرد. این کار می‌تواند توسط اسکریپت‌های SQL انجام شود، باید جداول جدیدی بسازیم و اطلاعات موجود را به آنها انتقال دهیم. در پنجره 'Server Explorer' گره 'DefaultConnection' را باز کنید تا جداول لیست شوند. روی Tables کلیک راست کنید و 'New Query' را انتخاب کنید.

اسکریپت مورد نیاز را از آدرس https://raw.github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/master/Migration.txt دریافت کرده و آن را اجرا کنید. اگر اتصال خود به دیتابیس را تازه کنید خواهید دید که جداول جدیدی اضافه شده اند. می‌توانید داده‌های این جداول را بررسی کنید تا ببینید چگونه اطلاعات منتقل شده اند.

مهاجرت اپلیکیشن برای استفاده از ASP.NET Identity

پکیج‌های مورد نیاز برای ASP.NET Identity را نصب کنید:
  • Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter
اطلاعات بیشتری درباره مدیریت پکیج‌های NuGet از اینجا قابل دسترسی هستند.

برای اینکه بتوانیم از الگوی جاری دیتابیس استفاده کنیم، ابتدا باید مدل‌های لازم ASP.NET Identity را تعریف کنیم تا موجودیت‌های دیتابیس را Map کنیم. طبق قرارداد سیستم Identity کلاس‌های مدل یا باید اینترفیس‌های تعریف شده در Identity.Core dll را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرضی را که در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند گسترش دهند. ما برای نقش ها، اطلاعات ورود کاربران و claim‌ها از پیاده سازی‌های پیش فرض استفاده خواهیم کرد. نیاز به استفاده از یک کلاس سفارشی User داریم. پوشه جدیدی در پروژه با نام 'IdentityModels' بسازید. کلاسی با نام 'User' در این پوشه بسازید و کد آن را با لیست زیر تطابق دهید.
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using UniversalProviders_ProfileMigrations.Models;

namespace UniversalProviders_Identity_Migrations
{
    public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.UtcNow;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.UtcNow;
            LastActivityDate = DateTime.UtcNow;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.UtcNow;
            Profile = new ProfileInfo();
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime? LastActivityDate { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime? CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
        public ProfileInfo Profile { get; set; }
    }
}
دقت کنید که 'ProfileInfo' حالا بعنوان یک خاصیت روی کلاس User تعریف شده است. بنابراین می‌توانیم مستقیما از کلاس کاربر با اطلاعات پروفایل کار کنیم.

محتویات پوشه‌های IdentityModels  و IdentityAccount  را از آدرس  https://github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/tree/master/UniversalProviders-Identity-Migrations  دریافت و کپی کنید. این فایل‌ها مابقی مدل ها، و صفحاتی برای مدیریت کاربران و نقش‌ها در سیستم جدید ASP.NET Identity هستند.


انتقال داده پروفایل‌ها به جداول جدید

همانطور که گفته شد ابتدا باید داده‌های پروفایل را deserialize کرده و از فرمت xml خارج کنیم، سپس آنها را در ستون‌های جدول AspNetUsers ذخیره کنیم. ستون‌های جدید در مرحله قبل به دیتابیس اضافه شدند، پس تنها کاری که باقی مانده پر کردن این ستون‌ها با داده‌های ضروری است. بدین منظور ما از یک اپلیکیشن کنسول استفاده می‌کنیم که تنها یک بار اجرا خواهد شد، و ستون‌های جدید را با داده‌های لازم پر می‌کند.

در solution جاری یک پروژه اپلیکیشن کنسول بسازید.

آخرین نسخه پکیج Entity Framework را نصب کنید. همچنین یک رفرنس به اپلیکیشن وب پروژه بدهید (کلیک راست روی پروژه و گزینه 'Add Reference').

کد زیر را در کلاس Program.cs وارد کنید. این قطعه کد پروفایل تک تک کاربران را می‌خواند و در قالب 'ProfileInfo' آنها را serialize می‌کند و در دیتابیس ذخیره می‌کند.

public class Program
{
    var dbContext = new ApplicationDbContext();
    foreach (var profile in dbContext.Profiles)
    {
        var stringId = profile.UserId.ToString();
        var user = dbContext.Users.Where(x => x.Id == stringId).FirstOrDefault();
        Console.WriteLine("Adding Profile for user:" + user.UserName);
        var serializer = new XmlSerializer(typeof(ProfileInfo));
        var stringReader = new StringReader(profile.PropertyValueStrings);
        var profileData = serializer.Deserialize(stringReader) as ProfileInfo;
        if (profileData == null)
        {
            Console.WriteLine("Profile data deserialization error for user:" + user.UserName);
        }
        else
        {
            user.Profile = profileData;
        }
    }
    dbContext.SaveChanges();
}

برخی از مدل‌های استفاده شده در پوشه 'IdentityModels' تعریف شده اند که در پروژه اپلیکیشن وبمان قرار دارند، بنابراین افزودن فضاهای نام مورد نیاز فراموش نشود.


کد بالا روی دیتابیسی که در پوشه App_Data وجود دارد کار می‌کند، این دیتابیس در مراحل قبلی در اپلیکیشن وب پروژه ایجاد شد. برای اینکه این دیتابیس را رفرنس کنیم باید رشته اتصال فایل app.config اپلیکیشن کنسول را بروز رسانی کنید. از همان رشته اتصال web.config در اپلیکیشن وب پروژه استفاده کنید. همچنین آدرس فیزیکی کامل را در خاصیت 'AttachDbFilename' وارد کنید.


یک Command Prompt باز کنید و به پوشه bin اپلیکیشن کنسول بالا بروید. فایل اجرایی را اجرا کنید و نتیجه را مانند تصویر زیر بررسی کنید.

در پنجره Server Explorer جدول 'AspNetUsers' را باز کنید. حال ستون‌های این جدول باید خواص کلاس مدل را منعکس کنند.


کارایی سیستم را تایید کنید

با استفاده از صفحات جدیدی که برای کار با ASP.NET Identity پیاده سازی شده اند سیستم را تست کنید. با کاربران قدیمی که در دیتابیس قبلی وجود دارند وارد شوید. کاربران باید با همان اطلاعات پیشین بتوانند وارد سیستم شوند. مابقی قابلیت‌ها را هم بررسی کنید. مثلا افزودن OAuth، ثبت کاربر جدید، تغییر کلمه عبور، افزودن نقش ها، تخصیص کاربران به نقش‌ها و غیره.

داده‌های پروفایل کاربران قدیمی و جدید همگی باید در جدول کاربران ذخیره شده و بازیابی شوند. جدول قبلی دیگر نباید رفرنس شود.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #6
شاید مطالبی که من عنوان کردم این برداشت را به وجود آورده که MVC در مورد UI/UX بحث می‌کند؟
پاسخ اینکه، خیر. بحث ما در اینجا برنامه نویسی وب است نه طراحی رابط کاربری. MVC نظری در مورد دومین شما، در مورد لایه بندی دسترسی به داده‌ها، در مورد استفاده از ORM و غیره ندارد. به همین ترتیب در مورد اینکه ظاهر برنامه رو هم به چه نحوی طراحی کنید، نظری ندارد. اینجا شما آزاد هستید که مطابق روش‌های دیگری که فکر می‌کنید مفید هستند عمل کنید. بحث ما در اینجا جدا سازی منطق برنامه از لایه نمایشی است، برای اینکه بتونیم اون رو تست کنیم. در وب فرم‌ها این منطق به لایه نمایشی گره خورده. در MVC این دو از هم جدا شدن.
بنابراین به صورت خلاصه MVC نظری در مورد نحوه طراحی رابط کاربری و همچنین نحوه دسترسی به اطلاعات ندارد. نمیاد به شما بگه باید از مثلا EF استفاده کنید یا NH . یا اینکه از فلان فریم ورک CSS باید استفاده کنید یا خیر. دسترسی پذیری سایت شما چگونه باید باشد. ترکیب رنگ‌های آن چگونه باید باشد. این‌ها خارج از بحث MVC هستند.
در مورد UI/UX یک سری سایت و وبلاگ فعال و خوب هستند که به نظرم دنبال کردن اون‌ها خیلی مفید است. مثلا:
uxbooth
uxmag
uxmovement
smashingmagazine
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 6 - تغییر صفات Property ها

برنامه نویسی شیء گرا

در این بخش میخواهیم به بررسی یکسری از ویژگی‌ها و نکات ریز برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت بپردازیم که یک برنامه نویس حرفه‌ای جاوا اسکریپت حتما باید بر آن‌ها واقف باشد تا بتواند کتابخانه‌ها و Framework ‌های موثرتر و بهینه‌تری را ایجاد کند. لازم به ذکر است که در این مجموعه مقالات، پیاده‌سازی اشیاء و شیوه‌ی کد نویسی، بر اساس استاندارد ECMAScript 5 یا ES5 انجام خواهد شد. بنابراین از قابلیتهای جدیدی که در ES6 اضافه شده‌است، صحبت نخواهیم کرد. پس از پایان این مجموعه مقالات و پس از آگاهی کامل از قابلیتهای جاوا اسکریپت، در مجموعه مقالاتی به بررسی قابلیتهای جدید ES6 خواهیم پرداخت که مرتبط به مقالات جاری است.

همانطور که قبلا اشاره شد، در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، مفهومی به نام کلاس وجود دارد که ساختاری را جهت ایجاد اشیاء معرفی می‌کند و میتوانیم اشیاء مختلفی را از این کلاس‌ها ایجاد نماییم. اما در جاوا اسکریپت مفهوم کلاس وجود ندارد و فقط می‌توانیم از اشیاء استفاده کنیم که نسبت به زبان‌های مبتنی بر کلاس متفاوت می‌باشد.

بر اساس تعریفی که از اشیاء در استاندارد ECMAScript صورت گرفته است، هرشیء، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌هاست، که هر یک از آنها می‌تواند حاوی یک مقدار پایه، شیء و یا تابع باشد. به عبارت دیگر هر شیء شامل آرایه‌ای از مقادیر است. هر ویژگی ( Property ) یا تابع (که در برنامه نویسی شیء گرا متد نیز نامیده می‌شود) توسط نام خود شناسایی می‌شوند که به یک مقدار داده‌ای نگاشت یا Map شده‌اند. به همین دلیل میتوان هر شیء را به عنوان یک Hash Table تصور کرد که داده‌ها را به صورت یک زوج کلید مقدار یا key-value pairs نگهداری می‌نماید. در اینصورت نام ویژگی‌ها و متدها به عنوان key و مقدار آنها به عنوان value در نظر گرفته می‌شوند.


مفهوم شیء

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت تعریف اشیاء می‌توان از دو روش استفاده نمود. در روش اول، ایجاد شیء با استفاده از شیء Object و در روش دوم، با استفاده از Object Literal Notation انجام خواهد شد. روش دوم جدیدتر و بین برنامه نویسان جاوا اسکریپت محبوب‌تر است. مثال دیگری را جهت یادآوری در این مورد ذکر می‌کنم:

var person = new Object();
person.firstName = "Meysam";
person.birth = new Date(1982, 11, 8);
person.getAge = function () {
    var now = new Date();
    return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
}

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34
در مثال فوق، شیء person شامل دو ویژگی firstName و birth و همچنین تابع getAge() می‌باشد. در تابع getAge() از روی ویژگی birth یا تاریخ تولد، سن شخص محاسبه شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، در داخل این تابع، جهت دسترسی به ویژگی birth، از شیء this استفاده نمودیم. this به شیء ای اشاره می‌کند که تابع getAge() به آن تعلق دارد و در اینجا به شیء person اشاره می‌نماید. اگر از this استفاده نکنید، برنامه خطا می‌دهد؛ زیرا قادر به شناسایی birth نمی‌باشد. مثال فوق را میتوان با استفاده از Object Literal Notation به صورت زیر نوشت:
var person = {
    firstName: "Meysam",
    birth: new Date(1982, 11, 8),
    getAge: function () {
        var now = new Date();
        return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
    }
};

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34

انواع Property ها

در ECMAScript 5 ، صفاتی برای Property ‌ها معرفی شده است که از طریق Attribute ‌های داخلی به Property ‌ها اختصاص می‌یابد. این Attribute ‌ها توسط موتور جاوا اسکریپت بر روی Property ‌ها پیاده سازی می‌شوند و به صورت مستقیم قابل دسترسی نمی‌باشند. در طی فرآیند آموزش این مطالب، Attribute ‌های داخلی را در [[]] قرار می‌دهیم، مثل [[Enumarable]] ، تا از سایر دستورات تفکیک شوند. به صورت کلی دو نوع ویژگی داریم که شامل Data Properties و Accessor Properties می‌باشند که به شرح آنها می‌پردازیم.


Data Properties

Data Property ‌ها، 4 صفت یا Attribute را توصیف می‌کنند که عبارتند از:

[[Configurable]]

مشخص می‌کند یک Property اجازه حذف، تعریف مجدد و یا تغییر نوع را دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانی که یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Enumarable]]

مشخص می‌کند که آیا امکان پیمایش یک Property توسط حلقه for-in وجود دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Writable]]

مشخص می‌کند که آیا مقدار یک Property قابل تغییر می‌باشد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Value]]

شامل مقدار واقعی یک Property و محل مقداردهی یا برگرداندن مقدار Property ‌ها می‌باشد. مقدار پیش فرض آن نیز undefined می‌باشد.


زمانیکه یک Property به صورت عادی به یک شیء اضافه می‌شود، مانند مثال‌های قبلی، سه Attribute اول به true تنظیم می‌شوند و [[Value]]  با مقدار اولیه Property تنظیم میگردد. در این حالت آن Property ، قابل بروزرسانی و پیمایش می‌باشد. جهت تغییر ساختار یک Property و تنظیم Attribute ‌های آن، باید آن Property را با استفاده از متد defineProperty() تعریف نماییم . شکل کلی تعریف Property با استفاده از این متد به صورت زیر می‌باشد:

Object.defineProperty(obj, prop, descriptor)
آرگومان obj ، شیء ای است که Property مورد نظر باید به آن اضافه شود. آرگومان prop نام Property را مشخص می‌کند که Attribute ‌های آن باید تنظیم شوند. آرگومان descriptor  یک شیء می‌باشد که  Attribute ‌های مورد نیاز را برای Property تنظیم می‌نماید. شیء descriptor شامل ویژگی‌های configurable ، enumerable ، writable و value می‌باشد که می‌توانند برای Property تنظیم شوند. خروجی این متد شیء ای است که به عنوان آرگومان اول ارسال شده‌است. به مثال‌های زیر توجه کنید:
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    writable: false,
    value:"Meysam"
});

alert(person.name);   // Meysam
person.name = "Arash";
alert(person.name);   // Meysam
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌کنید، یک Property به نام name به شیء person اضافه شده‌است که صفت writable آن به false تنظیم گردیده‌است. بنابراین امکان تغییر مقدار ویژگی name وجود ندارد و با اینکه در دستور person.name = "Arash" ، ویژگی name را تغییر داده‌ایم، دستور alert نهایی، مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است.
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    configurable: false,
    value: "Meysam"
});

alert(person.name);  // Meysam
delete person.name;
alert(person.name);  // Meysam
در مثال فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌ایم و همانطور که مشاهده میکنید امکان حذف ویژگی name توسط عملگر delete وجود ندارد و دستور alert نهایی مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است. توجه داشته باشید که اگر شما بخواهید در خطوط بعدی کد، مجددا صفت configurable را به مقدار true تغییر دهید، امکان پذیر نمی‌باشد. زیرا در تعریف فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌اید و امکان بروزرسانی Attribute ‌های ویژگی name را از آن گرفته‌اید. در این حالت تنها Attribute ی را که میتوانید تنظیم کنید، صفت writable می‌باشد.

لازم به ذکر است که می‌توانید متد defineProperty() را چندین بار برای یک Property فراخوانی نموده و در هر مرحله صفات متفاوتی را تنظیم و یا صفات قبلی را تغییر دهید.

علاوه بر متد فوق، متد دیگری به نام defineProperties() وجود دارد که می‌توان چند Property را بصورت همزمان تعریف و صفات آن را تنظیم نمود. شکل کلی این متد به صورت زیر است:

Object.defineProperties(obj, props)

آرگومان props یک شیء می‌باشد که ویژگی‌های آن، نام همان Property هایی هستند که باید به obj اضافه شوند. همچنین هر ویژگی خود یک شیء می‌باشد که میتوان صفات آن ویژگی را تنظیم نمود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {};
Object.defineProperties(person, {
    "name": {
        configurable: false,
        value: "Meysam"
    },
    "age": {
        writable:false,
        value:34
    }
});
در مثال فوق، برای آرگومان props ، دو ویژگی name و age را تعریف نمودیم که این دو ویژگی به شیء person اضافه خواهند شد. همچنین ویژگی‌های name و age خود یک شیء می‌باشند که صفات مربوط به آنها تنظیم شده است.

Accessor Properties

این صفات شامل توابع getter و setter می‌باشند که یک یا هر دوی آنها می‌توانند برای یک Property تنظیم شوند. زمانی که مقداری را از یک Property می‌خوانید، تابع getter فراخوانی می‌شود و مقدار Property مربوطه را بر میگرداند. این تابع می‌تواند قبل از برگرداندن مقدار، پردازش هایی را بر روی آن Property انجام داده و یک نتیجه‌ی معتبر را برگرداند. زمانیکه Property را مقداردهی می‌نمایید، تابع setter فراخوانی میشود و Property را با مقدار جدید تنظیم می‌نماید. این تابع می‌تواند قبل از مقداردهی به Property ، داده‌ی مورد نظر را اعتبارسنجی نماید تا از ورود مقادیر نامعتبر جلوگیری کند. Accessor Properties شامل 2 صفت زیر می‌باشد:

[[Get]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که مقدار یک Property را بخوانیم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد.

[[Set]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که یک Property را مقداردهی نماییم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد. این تابع شامل یک آرگومان ورودی است که حاوی مقدار ارسالی به Property است.

مثال زیر یک پیاده سازی ساده از شیء تاریخ شمسی می‌باشد که هنوز از لحاظ طراحی دارای نواقصی هست و در ادامه کارآیی و کد آن را بهبود می‌بخشیم.

var date = {
    _year: 1,
    _month: 1,
    _day: 1,
    isLeap: function () {
        switch (this.year % 33) {
            case 1: case 5: case 9: case 13:
            case 17: case 22: case 26: case 30:
                return true;
            default:
                return false;
        }
    }
};

Object.defineProperties(date, {
    "year": {
        "get": function () { return this._year; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 9999)
                throw new Error("Year must be between 1 and 9999");
            this._year = newValue;
        }
    },
    "month": {
        "get": function () { return this._month; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 12)
                throw new Error("Month must be between 1 and 12");
            this._month = newValue;
        }
    },
    "day": {
        "get": function () { return this._day; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 31)
                throw new Error("Day must be between 1 and 31");
            if (this.month === 12 && !this.isLeap() && newValue > 29)
                throw new Error("Day must be between 1 and 29");
            if (this.month > 6 && newValue > 30)
                throw new Error("Day must be between 1 and 30");
            this._day = newValue;
        }
    }
});
در مثال فوق، 3 ویژگی با نامهای _year ، _month و _day تعریف شده‌اند. پیشوند _ مشخص می‌کند که نباید به این ویژگی در خارج از شیء دسترسی داشته باشیم. البته دسترسی را محدود نمی‌کند و برنامه نویس به راحتی می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. در مباحث بعدی شیوه‌ی صحیح پیاده سازی اینگونه Property ‌ها را آموزش می‌دهیم. تابعی به نام isLeap() نیز تعریف شده است که تشخیص می‌دهد سال موجود کبیسه هست یا خیر. با استفاده از تابع defineProperties() ، 3 ویژگی دیگر نیز به شیء date ، با نامهای year ، month و day اضافه نموده‌ایم که دارای Accessor ‌های get و set می‌باشند. در بخش set ورودی‌های کاربران را بررسی و اعتبار سنجی نمودیم. در صورتی که ورودی نامعتبر باشد، با استفاده از throw خطایی را به صورت دستی ایجاد می‌نماییم که در console مربوط به Browser قابل مشاهده و یا با استفاده از try…catch قابل دسترسی و مدیریت می‌باشد.

دقت داشته باشید که لازم نیست حتما accessor ‌های getter و setter با هم برای یک Property تنظیم شوند و شما می‌توانید فقط یکی از آنها را برای Property به کار ببرید. اگر فقط تابع getter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط خواندنی می‌شود و امکان تغییر مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به تغییر Property نماید، بی‌تاثیر خواهد بود. همچنین اگر فقط تابع setter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط نوشتنی می‌شود و امکان خواندن مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به خواندن Property نماید، مقدار undefined برای آن برگردانده می‌شود.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید این است که اگر یک Property با استفاده از متد defineProperty() تعریف گردد، Attribute هایی که مقداردهی نشده‌اند، مثل [[Configurable]] ، [[Enumarable]] و [[Writable]] با false مقداردهی می‌گردند و [[Value]] ، [[Get]] و [[Set]] مقدار undefined را بر می‌گردانند. در مبحث بعدی، در مورد این نکته مثالی ارائه شده است.


خواندن Attribute ‌های مربوط به یک Property

با استفاده از متد getOwnPropertyDescriptor() می‌توان، Attribute ‌های اختصاص داده شده به Property ‌ها را خواند و از مقدار آنها مطلع شد. این متد شامل 2 آرگومان می‌باشد، که آرگومان اول، شیء ای است که میخواهیم Attribute آن را بخوانیم و آرگومان دوم، نام Attribute می‌باشد. خروجی متد getOwnPropertyDescriptor() یک شیء از نوع PropertyDescriptor می‌باشد که ویژگی‌های آن، همان Attribute هایی هستند که برای یک Property تنظیم شده‌اند. به مثال زیر جهت خواندن Attribute ‌های شیء تاریخ شمسی توجه کنید:

var descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "_year");
alert(descriptor.value);   // 1
alert(descriptor.configurable); // true
alert(typeof descriptor.get); // undefined

descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "year");
alert(descriptor.value);   // undefined
alert(descriptor.configurable); // false
alert(typeof descriptor.get); // function
ویژگی _year به صورت عادی تعریف شده است. بنابراین با توجه به نکاتی که قبلا ذکر شد، مقدار اختصاص داده شده به این ویژگی، به صفت [[Value]] تعلق گرفته است. همچنین سایر صفات این ویژگی به مانند [[Configurable]] ، با مقدار true تنظیم شده‌اند. Accessor ‌های getter و setter نیز، که برای این ویژگی تنظیم نشده بودند، مقدار undefined بر می‌گردانند. ویژگی year با استفاده از متد defineProperties() تعریف شده است و چون Accessor ‌های getter و setter به آن اختصاص یافته‌اند، صفت [[Value]]، مقدار undefined را بر می‌گرداند و سایر Attribute ‌ها به مانند [[Configurable]] که تنظیم نشده‌اند، مقدار false را بر می‌گردانند. همچنین برای getter و setter نوع function برگردانده شده‌است. 
نظرات مطالب
C# 7 - Local Functions
 یک نکته‌ی تکمیلی: بهبود روش کار با local functions در C# 8.0

در C# 8.0 امکان تعریف متدهای محلی static نیز اضافه شده‌است:
namespace Sample
{
    class StaticLocalFunctions
    {
        static void Main()
        {            
            ClassicCapture(); // Implicitly captured variables in the method scope            
            NonCapturing(); // Now we can explicitly prevent that
        }

        internal static int ClassicCapture()
        {
            int y;
            LocalFunction();
            return y;

            void LocalFunction() => y = 19;
        }

        internal static int NonCapturing()
        {
            int y = 5, x = 7;
            return Add(x, y);

            static int Add(int left, int right) => left + right;
        }
    }
}
در این مثال، در متد ClassicCapture، یک متد محلی LocalFunction تعریف شده‌است که استاتیک نیست. به همین جهت می‌تواند به متغیر y داخل متد در برگیرنده‌ی آن، دسترسی پیدا کند و یا حتی آن‌را تغییر دهد. بنابراین جائیکه rerun y صورت می‌گیرد، مقدار آن 19 خواهد بود.
اما اگر فکر می‌کنید که این نوع تغییرات نباید داخل متدهای محلی مجاز باشند، اکنون در C# 8.0 می‌توانید آن‌ها را استاتیک تعریف کنید تا دسترسی آن‌ها به متغیرهای متد دربرگیرنده‌ی آن‌ها، قطع شود؛ مانند متد استاتیک Add داخل متد NonCapturing که دیگر نمی‌تواند به صورت مستقیم، به متغیرهای x و y دسترسی پیدا کند.
مطالب
آموزش Xamarin Forms - قسمت دوم - بررسی ساختار پروژه‌های زمارین

در  مقاله قبلی، درباره نحوه نصب و راه اندازی اولین پروژه Xamarin Forms کمی صحبت کردیم. حال وقت آن رسیده‌است که درباره ساختار اپلیکیشن‌های Xamarin Forms  بیشتر بحث کنیم. در سیستم عامل‌های مختلف، رابط‌های کاربری با اسامی مختلفی مانند Control ، Widget ، View  و Element صدا زده میشوند که هدف تمامی آنها نمایش و ارتباط با کاربر میباشد. در Xamarin Forms به تمام عناصری که در صفحه نمایش نشان داده میشوند، Visual Elements گفته میشود؛ که در سه گروه بندی اصلی قرار میگیرند:

· Page

· Layout

· View

هر چیزی که فضایی را در صفحه اشغال کند، یک Visual Element است. Xamarin Forms از یک ساختار سلسه مراتبی Parent-Child برای UI استفاده میکند. به طور مثال یک اپلیکیشن را در نظر بگیرید. هر اپلیکیشن به طور کلی از چندین صفحه تشکیل شده است. هر Page برای چینش کنترل‌های مختلف، از یک سری Layout استفاده میکند و هر Layout هم شامل چندین View مختلف میباشد.

 در  مقاله قبلی، پروژه اولیه خود را ساختیم. اگر به پروژه Shared مراجعه کنیم، خواهیم دید که این پروژه دارای کلاسی به نام App است. اگر به خاطر داشته باشید، گفتیم که این کلاس اولین Page درون اپلیکیشن را مشخص میکند و همچنین میتوان برای مدیریت LifeCycle اپلیکیشن مانند OnStart و ... از آن استفاده کرد. در متد سازنده، صفحه‌ای به نام MainPage به عنوان اولین صفحه برنامه مشخص شده بود. به کدهای این صفحه بار دیگر نگاهی کنیم تا بتوانیم کمی بر روی این کدها توضیحاتی را ارائه دهیم:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<ContentPage xmlns="http://xamarin.com/schemas/2014/forms"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2009/xaml"
             xmlns:local="clr-namespace:PreviewerTest"
             x:Class="PreviewerTest.MainPage">
<Label Text="Welcome to Xamarin Forms!"
           VerticalOptions="Center"
           HorizontalOptions="Center" />
</ContentPage>

همانطور که میبینید ساختار سلسه مراتبی را به خوبی میتوانید در این کدها مشاهده کنید. در وهله اول یک ContentPage را به عنوان والد اصلی مشاهده میکنید. Page ‌ها در Xamarin Forms انواع مختلفی دارند که ContentPage یکی از آنهاست و از آن میتوانید به عنوان یک صفحه ساده استفاده کنید.

در درون این صفحه یک Label را به عنوان Child صفحه مشاهده میکنید (تمامی کنترل‌ها در زمارین در زیر گروه View قرار میگیرند).

نتیجه این کدها صفحه‌ای ساده با یک لیبل است که تمامی صفحه را اشغال کرده‌است. اگر شما View دیگری را در زیر این لیبل اضافه کنید خواهید دید که این دو، روی هم می‌افتند و شما نمیتوانید کنترل زیر آن را مشاهده کنید. همانطور که در بالا گفتیم زمارین از المنتی به نام Layout برای چینش عناصر استفاده میکند. Layout ‌های مختلفی در زمارین وجود دارند که هر کدام به طُرق مختلفی این عناصر را در کنار هم میچینند. یکی از آنها StackLayout میباشد. 

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<ContentPage xmlns="http://xamarin.com/schemas/2014/forms"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2009/xaml"
             xmlns:local="clr-namespace:XamarinSample"
             x:Class="XamarinSample.MainPage">
    <StackLayout>
        <Label Text="Welcome to Xamarin Forms!" VerticalOptions="Center" HorizontalOptions="Center" />
        <Button Text="Ok!"/>
    </StackLayout>
</ContentPage>

StackLayout عناصر فرزند خود را به صورت افقی و عمودی در کنار هم در صفحه میچیند. 

اگر به خاطر داشته باشید، در هنگام ساخت پروژه زمارین چندین پروژه برای پلتفرم‌های مختلف در کنار آن ساخته شد. پروژه XamarinSample.Android  برای ساخت و مدیریت پروژه در پلتفرم اندروید، مورد استفاده قرار میگیرد. همانطور که گفتیم کدهای درون این پروژه‌ها با پروژه Shared ادغام شده و با هم اجرا خواهند شد. وقت آن رسیده که سری به کدهای آن بزنیم و نحوه‌ی اجرای پروژه Shared را توسط پروژه اندروید ببینیم.

وقتی پروژه اندروید را باز کنید با کلاسی به نام MainActivity مواجه خواهید شد. این کلاس وظیفه ایجاد Activity اصلی برنامه را دارد. 

namespace XamarinSample.Droid {
 [Activity(Label = "XamarinSample", Icon = "@drawable/icon", Theme = "@style/MainTheme", MainLauncher = true, ConfigurationChanges = ConfigChanges.ScreenSize | ConfigChanges.Orientation)]
 public class MainActivity: global::Xamarin.Forms.Platform.Android.FormsAppCompatActivity {
  protected override void OnCreate(Bundle bundle) {
   TabLayoutResource = Resource.Layout.Tabbar;
   ToolbarResource = Resource.Layout.Toolbar;

   base.OnCreate(bundle);

   global::Xamarin.Forms.Forms.Init(this, bundle);
   LoadApplication(new XamarinSample.App());
  }
 }
}

در Attribute بالای سر کلاس، برخی از ویژگی‌ها مانند تم، آیکن، سایز و ... مقداردهی شده‌اند. همچنین باعث میشود که در صورت تغییر Orientation و سایز، Activity از اول ساخته نشود. در متد OnCreate علاوه بر استایل دهی به TabLayout و ToolBar ‌ها متدی به نام Forms.Init صدا زده شده است. این متد استاتیک که در تمامی پروژه‌ها فراخوانی میشود، سیستم Xamarin Forms را در هر کدام از پلت فرم‌ها بارگزاری میکند.

مطالب
آشنایی با FileTable در SQL Server 2012 بخش 2
ستون دیگر stream_id نام دارد که از نوع uniqueidentifier ROWGUIDCOL است. همان‌گونه که در یاد دارید، در FileStream نیز ناگزیر به تعریف چنین ستونی بودیم. بنابراین FileTable استثناء نیست و در این‌جا نیست چنین فیلدی توسط SQL Server تعریف می‌شود. اگر فایل‌ها و پوشه‌ها جابه‌جا نمی‌شدند می‌توانستید از هر دو ستون path_locator یا stream_id برای شناسایی یک رکورد از جدول بهره ببرید. ولی با جابه‌جایی یک فایل و یا به عبارت دیگر تغییر پدر آن در ساختار سلسله‌مراتبی، مقدار path_locator نیز تغییر می‌کند، پس ناگزیر به استفاده از این ستون برای ارجاع به یک ردیف در جدول هستیم.
هر ردیف از جدول نمایان‌گر یک فایل یا پوشه است، بنابراین به ستونی نیاز داریم که بتوانیم این موضوع را نشان دهیم. بر این پایه از ستون is_directory بهره می‌بریم که 1 بودن آن نشان‌دهنده‌ی این است که این ردیف از جدول به یک پوشه ارجاع دارد.
نام فایل یا پوشه در ستونی به نام name نگه‌داری می‌شود که رشته‌ای از نوع (nvarchar(255 است. افزون بر این ستون، ستون‌های دیگری نیز در این جدول وجود دارد که ویژگی‌های یک فایل مانند پنهان‏‌بودن، فقط‏‌خواندنی و ... توسط آن توسط آن به دست می‏آید. ستون پسین file_stream نام دارد که برای پوشه‌ها، محتوای آن Null است. علت آن این است که محتوای واقعی فایل در این ستون نگه‌داری می‌شود. در واقع یک (varbinary(max با ویژگی‌های fileStream است که محتوای باینری آن در سیستم فایل NTFS ذخیره می‌شود. مدیریت پشت صحنه‌ی این ستون برعهده‌ی SQL Server است.
افزون بر این 14 ستون، هر FileTable شامل سه ستون محاسباتی به شرح زیر است:

ستون parent_path_locator نتیجه‏‌ی فراخوانی تابع (GetAncestor(1 در ستون path_locator است که جهت به دست آوردن پوشه‏‌ی پدر یک فایل و پوشه استفاده می‏‌شود. ستون file_type که از مقدار رشته‏‌ای ستون name تجزیه شده است، پسوند فایل را برمی‏‌گرداند. و ستون cached_file_size اندازه‌ی بایت ذخیره‏‌شده ستون file_stream  را برمی‏‌گرداند. با این ساختار ثابت در اینجا، هر FileTable هر آن‏چه از File System نیاز دارید در یک پوشه‏ی اشتراکی به شما می‏‌دهد.

این یعنی نمایش بی‏‌واسطه FileTable به هر کاربر یا برنامه. به طوری که برای نمایش یا به‏‌روزرسانی جدول می‌توانید از روش استاندارد I/O مانند کشیدن و رهاکردن با Windows Explorer یا برنامه‏‌نویسی با  System.IO.FileStream  و API‌های ویندوز استفاده کنید. این‏‌چنین:

- ایجاد یک فایل یا پوشه در سیستم فایل  -> افزودن یک ردیف به جدول

- افزودن یک ردیف به جدول -> ایجاد یک فایل یا پوشه در سیستم فایل 

با کپی فایل‌ها در مسیر بالا، به صورت خودکار رکوردهای زیر در جدول PhotoTable در پایگاه‌داده‌ها افزوده می‌شود: 

به طور خلاصه پیش از این برای افزودن به FileStream دو راه کار پیش رو داشتید. یکی استفاده از T-SQL و دیگر sqlFileStream اکنون SQL Server 2012 راه کار سوم را پیشنهاد می‌کند. استفاده از File System در این روش FileStream  به طور خودکار پر می‌شود. 

پیش از ساخت یک FileTable بیان این نکته دارای اهمیت است که با کپی فایل‏‌ها و پوشه‏‌ها هیچ چیز جدیدی به NTFS افزوده نمی‌شود بلکه محتوای فایل به FileStream افزوده می‌شود و SQL Server با بررسی همزمان FileStream و FileTable نمایشی از ردیف‏‌های FileTable به صورت یک پوشه‏‌ی اشتراکی نشان می‌دهد. این نکته پاسخی به این پرسش خواهد بود که آیا با استفاده از FileTable حجم پایگاه‏‌داده‏‌ها دو برابر خواهد شد و در نتیجه دشواری‏‌ها و چالش‏‌های نگه‏داری و پشتیبانی را پیش رو خواهیم داشت!؟ که پاسخ "خیر" خواهد بود. 

ایجاد یک  FileTable

پیش از این در همین تارنما، روش فعال کردن FileStream در SQL Server  را آموزش دیده اید. اگر درست به خاطر داشته باشید، چیزی شبیه به دستورهای زیر بود:

CREATE DATABASE MyFileArchive
ON PRIMARY
(NAME = MyFileArchive_data,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_data.mdf'),
FILEGROUP FileStreamGroup CONTAINS FILESTREAM
(NAME = PhotoFileLibrary_blobs,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFiles')
LOG ON
(NAME = PhotoFileLibrary_log,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_log.ldf')

FileTable  به FileStream متکی است؛ بر این پایه پیش از ایجاد یک FileTable باید FileStream را روی پایگاه‌داده‌ها فعال کنیم. این کار با یک تعریف درست توسط بند FILEGROUP…CONTAINS FILESTREAM انجام می‌شود. 

برای ایجاد FileTable تنها کافی است که بند WITH FILESTREAM را به دستور CREATE DATABASE بیفزایید. (یا برای فعال‌کردن FileTable روی یک پایگاه‌داده‌ی ساخته شده بند SET FILESTREAM را در دستور ALTER DATABASE  بنویسید.) در این بند، از DIRECTORY_NAME برای نام‌گذاری یک پوشه برای پایگاه‌داده‌ها استفاده می‌کنیم. این پوشه در یک پوشه ریشه به نام SQL Server instance نمایش داده خواهد شد. بخش دوم بند NON_TRANSACTED_ACCESS=FULL  است که دسترسی غیرتراکنشی را فعال می‌کند.  با این کار برای هر FileTable  در پایگاه داده یک زیرپوشه درون پوشه‌ای که به نام DIRECTORY_NAME  نام‌گذاری شده است؛ ساخته می‌شود. 

با توجه به آنچه گفته شد برای ایجاد یک پایگاه‌داده با امکان ساخت FileTable دستورهای زیر را اجرا کنید: 

CREATE DATABASE MyFileArchive
ON PRIMARY
(NAME = MyFileArchive_data,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_data.mdf'),
FILEGROUP FileStreamGroup CONTAINS FILESTREAM
(NAME = PhotoFileLibrary_blobs,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFiles')
LOG ON
(NAME = PhotoFileLibrary_log,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_log.ldf')
WITH FILESTREAM
(DIRECTORY_NAME='FilesLibrary',
NON_TRANSACTED_ACCESS=FULL)
اکنون برای ساخت یک FileTable درون این پایگاه‌داده‌ها از دستور زیر استفاده کنید:
USE MyFileArchive
GO
CREATE TABLE PhotoTable AS FileTable
GO
توجه داشته باشید که چون ستون‌های FileTable از پیش تعریف شده است؛ ایجاد آن فقط با نوشتن دستور امکان پذیر است و مانند یک Table عادی از محیط کاربری SQL Server نمی‌توان بهره برد. 
در Object Explorer از گره‏‌ی Tables، گره‏‌ی FileTables را باز کنید و روی جدولی که هم‌‏اکنون ساختیم راست‏‌کلیک کنید. با انتخاب گزینه‏‌ی Explore FileTable Directory پنجره‏‌ی زیر بازمی‏‌شود:

دنباله دارد ...