نظرات مطالب
نمایش خطاهای اعتبارسنجی سمت سرور ASP.NET Core در برنامه‌های Angular
نکته تکمیلی
برای خلوت کردن قالب‌های مرتبط با فرم‌ها برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی و همچنین برای جلوگیری از تکرار، می‌توان کامپوننت ValidationMessage را به شکل زیر نیز توسعه داد:
import { Component, Input, OnInit } from '@angular/core';
import { AbstractControl } from '@angular/forms';

@Component({
  selector: 'validation-message',
  template: `
    <ng-container *ngIf="control.invalid && control.touched">
      {{ message }}
    </ng-container>
  `
})
export class ValidationMessageComponent implements OnInit {
  @Input() control: AbstractControl;
  @Input() fieldDisplayName: string;
  @Input() rules: { [key: string]: string };

  get message(): string {
    return this.control.hasError('required')
      ? `${this.fieldDisplayName} را وارد نمائید.`
      : this.control.hasError('pattern')
      ? `${this.fieldDisplayName} را به شکل صحیح وارد نمائید.`
      : this.control.hasError('email')
      ? `${this.fieldDisplayName} را به شکل صحیح وارد نمائید.`
      : this.control.hasError('minlength')
      ? `${this.fieldDisplayName} باید بیشتر از  ${
          this.control.errors.minlength.requiredLength
        } کاراکتر باشد.`
      : this.control.hasError('maxlength')
      ? `${this.fieldDisplayName} باید کمتر از  ${
          this.control.errors.maxlength.requiredLength
        } کاراکتر باشد.`
      : this.control.hasError('min')
      ? `${this.fieldDisplayName} باید بیشتر از  ${
          this.control.errors.min.requiredLength
        } باشد.`
      : this.control.hasError('max')
      ? `${this.fieldDisplayName} باید کمتر از  ${
          this.control.errors.max.requiredLength
        } باشد.`
      : this.hasRule()
      ? this.findRule()
      : this.control.hasError('model')
      ? `${this.control.errors.model.messages[0]}`
      : '';
  }
  constructor() {}

  private hasRule() {
    return (
      this.rules &&
      Object.keys(this.control.errors).some(ruleKey =>
        this.rules[ruleKey] ? true : false
      )
    );
  }

  private findRule(): string {
    let message = '';
    Object.keys(this.control.errors).forEach(ruleKey => {
      if (this.rules[ruleKey]) {
        message += `${this.rules[ruleKey]} `;
      }
    });

    return message;
  }

  ngOnInit(): void {}
}

این کامپوننت، کنترل مورد نظر، یک نام نمایشی برای فیلد متناظر و یک شیء تحت عنوان rules را دریافت می‌کند. در بدنه پراپرتی message، به ترتیب اولویت validator، بررسی انجام شده و پیغام مناسب بازگشت داده خواهد شد. همچنین خطاهای سمت سروری هم که با کد "model" به لیست خطاهای کنترل اضافه شده اند نیز مورد بررسی قرار گرفته شده اند. 
 در اینجا اگر لازم باشد با یکسری قواعد سفارشی هم به صورت یکپارچه با اعتبارسنج‌های پیش فرض رفتار کنیم و از یک مسیر این پیغام‌ها نمایش داده شوند، می‌توان از خصوصیت rules بهره برد. به عنوان مثال:
 <mat-error *ngIf="form.controls['userName'].invalid && form.controls['userName'].touched" 
 class="mat-text-warn">
    <validation-message
        [control]="form.controls['userName']"
        fieldDisplayName="نام کاربری"
        [rules]="{rule1:'پیغام متناظر با rule1'}">
    </validation-message>
</mat-error>

به همراه یک Validator سفارشی
this.form = this.formBuilder.group({
      userName: [
        '',
        [Validators.required, UserNameValidators.rule1)]
      ],
      password: ['', Validators.required],
      rememberMe: [false]
    });

export class UserNameValidators{
   static rule1(control: AbstractControl) {
        if (control.value.indexOf(' ') >= 0) {
            return { rule1: true };
        }
        return null;
    }
}

مطالب
به روز رسانی قالب فایل‌های csproj پروژه‌های قدیمی
اگر شما هم مثل بنده در حال نگه‌داری از یک سیستم قدیمی می‌باشید، به احتمال زیاد همیشه با یک سری مسائل مثل آپدیت پکیج‌ها، اضافه کردن یا حذف کردن فایلی از پروژه، مدیریت وابستگی‌ها، خروجی گرفتن از یک پروژه کنسول و ... درگیر هستید؛ مسائلی که سال‌هاست با روی کار آمدن «دات نت کور» و پس از آن «دات نت ۵» حل شده‌است. این حجم از مشکلات به حدی بود که گاهاً کدنویسی را با مشکل مواجه می‌کرد و امروز تصمیم گرفتم این مشکل را برای پروژه شرکت حل کنم. ابتدا باید بگویم، یک نسخه‌ی پشتیبان از کد خود تهیه کنید؛ چرا که زیاد به آن رجوع خواهید داشت.

انجام این آپدیت از طریق دو نرم‌افزار  upgrade-assistant و try-convert قابل انجام است. بنده به شخصه از upgrade-assistant استفاده کردم چرا که به نظر به بلوغ بیشتری رسیده‌است. ابتدا با دستور زیر این نرم‌افزار را نصب کنید:
dotnet tool install -g upgrade-assistant
اگر پیغامی دریافت میکنید مبتنی بر این که این نرم‌افزار قبلاً نصب شده، با دستور زیر از به‌روز بودن آن اطمینان حاصل کنید:
dotnet tool update -g upgrade-assistant

توجه داشته باشید، نرم‌افزار upgrade-assistant برای ارتقاء پروژه‌ها به دات نت 5 و 6 طراحی شده‌اند. بنابراین ما فقط با سه مرحله‌ی اول سر و کار داریم:
  • Back up project
  • Convert project file to SDK style
  • Clean up NuGet package references 

حال یک terminal را باز کنید و به محل پروژه بروید و دستور زیر را اجرا کنید:
upgrade-assistant upgrade MyProject.csproj
در دستور بالا، کلمه‌ی MyProject را با نام پروژه‌ی خود جایگزین کنید. پس از اجرای این دستور، مراحل ۱ تا ۳ را که پیش‌تر در مورد آن توضیح داده شد، اجرا کنید. توجه داشته باشید که اگر solution شما از بیش از یک پروژه تشکیل شده، برای هر پروژه به‌طور جداگانه‌ای باید این عمل تکرار شود. حال اگر فایل csproj پروژه را ببینید، متوجه آن می‌شوید که پروژه به ساختار جدید درآمده است.
  • اگر پروژه از جنس Library باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید: 
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
    <PropertyGroup>
        <TargetFramework>net472</TargetFramework>
        <OutputType>Library</OutputType>
    </PropertyGroup>
.
.
.
</Project>

  • اگر پروژه از جنس Console باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
<PropertyGroup>
<TargetFramework>net472</TargetFramework>
<OutputType>Exe</OutputType>
<ApplicationIcon>logo.ico</ApplicationIcon>
<AppConfig>App.config</AppConfig>
</PropertyGroup>
.
.
.
</Project>

  • اگر پروژه از جنس Web باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید. احتمالاً پیچیده‌ترین و سخت‌ترین فایل‌ها، متعلق به پروژه‌های وب باشد. اگر دقت کنید نوع SDK از نوع MSBuild.SDK.SystemWeb می‌باشد. نسخه این SDK ممکن است در زمانیکه شما در حال خواندن این مطلب می‌باشد آپدیت شده باشد و بهتر است قبل از استفاده، آخرین نسخه را از نیوگت برداشت کنید. (باید ذکر کنم که این hack کوچک را از یک comment  در issueهای گیت‌هاب پیدا کردم.)
<Project Sdk="MSBuild.SDK.SystemWeb/4.0.54">
<PropertyGroup>
<OutputType>Library</OutputType>
<TargetFramework>net472</TargetFramework>
<AppConfig>Web.config</AppConfig>
</PropertyGroup>
.
.
.
</Project>
مطالب
رمزنگاری JWT و افزایش امنیت آن در ASP.NET Core
آموزش JSON Web Token (به اختصار JWT) و پیاده سازی آن در برنامه‌های ASP.NET Core درسایت موجود است.
توکن JWT در حالت عادی به صورت Base64 رمزنگاری می‌شود که این نوع رمزنگاری به راحتی قابل رمزگشایی و خواندن است. سایت‌های آنلاین زیادی برای رمزگشایی base64 موجود است؛ برای مثال کافی است توکن خود را در سایت jwt.io کپی کنید و به راحتی محتوای بدنه توکن (Payload) را مشاهده کنید.

پس توکن JWT هیچ امنیتی در برابر خوانده شدن ندارد.
ساده‌ترین راه حل، رمزنگاری دستی بدنه توکن می‌باشد که مثلا بر اساس کلیدی (که فقط سمت سرور نگهداری و مراقبت می‌شود) توکن را رمزنگاری کرده و به هنگام خواندن، آن را با همان کلید رمزگشایی کنیم. ولی این روش ضمن استاندارد نبودن، مشکلات خاص خودش را دارد و نیاز به سفارشی سازی زیادی، هم به هنگام تولید توکن و هم به هنگام خواندن توکن دارد.
 اصولی‌ترین راه، استفاده از رمزنگاری توکن به روش JSON Web Encryption (یا به اختصار JWE) است که در آن مشابه روش بالا ولی به صورت استاندارد تعریف شده (و قابل فهم برای همه استفاده کنندگانی که با این استاندارد آشنایی دارند) است.
نکته :
  1. اگر از JWE استفاده نمی‌کنید، بهتر است اطلاعات حساسی مانند شماره تلفن کاربر (و شاید در مواردی حتی آیدی کاربر) را در بدنه توکن قرار ندهیم چرا که قابل خوانده شدن است (که در این صورت استفاده از Guid برای آیدی کاربر می تواند کمی مفید باشد چرا که حداقل آیدی بقیه کاربران قابل پیش بینی نمی‌باشد).
  2. توکن JWT هیچ امنیتی در برابر خوانده شدن ندارد؛ ولی به لطف امضای (signature) آن، در برابر تغییر محتوا، ایمن است؛ چرا که در صورت تغییر محتوای آن، دیگر مقدار hash محتوا با امضای آن همخوانی نداشته و عملا از اعتبار ساقط می‌گردد.
برای رمزنگاری JWT باید در هر دو مرحله‌ی "تولید توکن" و "اعتبارسنجی توکن" کلید و الگوریتم لازم برای رمزنگاری را مشخص کنیم. بدین منظور در جایی که توکن را تولید می‌کنیم، خواهیم داشت :
var secretKey = Encoding.UTF8.GetBytes("LongerThan-16Char-SecretKey"); // must be 16 character or longer 
var signingCredentials = new SigningCredentials(new SymmetricSecurityKey(secretKey), SecurityAlgorithms.HmacSha256Signature);

var encryptionkey = Encoding.UTF8.GetBytes("16CharEncryptKey"); //must be 16 character
var encryptingCredentials = new EncryptingCredentials(new SymmetricSecurityKey(encryptionkey), SecurityAlgorithms.Aes128KW, SecurityAlgorithms.Aes128CbcHmacSha256);

var claims = new List<Claim>
{
   new Claim(ClaimTypes.Name, "UserName"), //user.UserName
   new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, "123"), //user.Id
};

var descriptor = new SecurityTokenDescriptor
{
   Issuer = _siteSetting.JwtSettings.Issuer,
   Audience = _siteSetting.JwtSettings.Audience,
   IssuedAt = DateTime.Now,
   NotBefore = DateTime.Now.AddMinutes(_siteSetting.JwtSettings.NotBeforeMinutes),
   Expires = DateTime.Now.AddMinutes(_siteSetting.JwtSettings.ExpirationMinutes),
   SigningCredentials = signingCredentials,
   EncryptingCredentials = encryptingCredentials,
   Subject = new ClaimsIdentity(claims)
};

var tokenHandler = new JwtSecurityTokenHandler();
var securityToken = tokenHandler.CreateToken(descriptor);
string encryptedJwt = tokenHandler.WriteToken(securityToken);
کد بالا، مانند کد تولید یک توکن jwt معمولی است؛ تنها تفاوت آن، ایجاد و معرفی شیء encryptingCredentials است.
در خط چهارم، آرایه بایتی کلید لازم برای رمزنگاری (encryptionkey) گرفته شده و از روی آن encryptingCredentials ایجاد شده‌است. این کلید باید 16 کاراکتر باشد؛ در غیر اینصورت به هنگام تولید توکن، خطا دریافت خواهید کرد. رمزنگاری توکن، توسط این کلید و الگوریتم مشخص شده انجام خواهد شد.
سپس شیء تولید شده، به خاصیت EncryptingCredentials کلاس SecurityTokenDescriptor معرفی شده‌است و  نهایتا متد tokenHandler.WriteToken توکن رمزنگاری شده‌ای را تولید می‌کند.
نتیجه کار این است که توکن تولید شده، بدون کلید مربوطه (که سمت سرور نگهداری می‌شود) قابل رمز گشایی نیست و اگر آن را در سایت jwt.io کپی کنید، جوابی دریافت نخواهید کرد.

در ادامه لازم است در مرحله اعتبار سنجی و رمزگشایی توکن در سمت سرور، کلید و الگوریتم لازم را به آن معرفی کنیم تا middleware مربوطه بتواند توکن دریافتی را رمزگشایی و سپس اعتبار سنجی کند. بدین منظور در متد ConfigureServices کلاس Startup.cs خواهیم داشت:

services.AddAuthentication(JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme)
.AddJwtBearer(options =>
{
   var secretkey = Encoding.UTF8.GetBytes("LongerThan-16Char-SecretKey");
   var encryptionkey = Encoding.UTF8.GetBytes("16CharEncryptKey");

   var validationParameters = new TokenValidationParameters
   {
      ClockSkew = TimeSpan.Zero, // default: 5 min
      RequireSignedTokens = true,

      ValidateIssuerSigningKey = true,
      IssuerSigningKey = new SymmetricSecurityKey(secretkey),

      RequireExpirationTime = true,
      ValidateLifetime = true,

      ValidateAudience = true, //default : false
      ValidAudience = "MyWebsite",

      ValidateIssuer = true, //default : false
      ValidIssuer = "MyWebsite",

      TokenDecryptionKey = new SymmetricSecurityKey(encryptionkey)
   };

   options.RequireHttpsMetadata = false;
   options.SaveToken = true;
   options.TokenValidationParameters = validationParameters;
});

کد بالا مانند کد فعال سازی احراز هویت توسط JWT معمولی در ASP.NET Core است؛ با این تفاوت که:

ابتدا آرایه بایتی همان کلید رمزنگاری (encryptionkey) که قبلا توکن را با آن رمزنگاری کرده بودیم، گرفته شده و سپس توسط مقداردهی خاصیت TokenDecryptionKey کلاس TokenValidationParameters، معرفی شده است. 

ولی شاید این سؤال برایتان پیش آید که چرا الگوریتم رمزنگاری مشخص نشده است؟ پس سرور از کجا می‌فهمد که این توکن بر اساس چه الگوریتمی رمزنگاری شده است؟ 

دلیل آن این است که به هنگام تولید توکن، اسم الگوریتم مربوطه، داخل بخش header توکن نوشته می‌شود. اگر تصویر قبل را مشاهده کنید مقدار header توکن به شرح زیر است.

{
  "alg": "A128KW",
  "enc": "A128CBC-HS256",
  "typ": "JWT"
}

پس سرور بر اساس این قسمت از توکن (header)، که هیچگاه رمزنگاری نمی‌شود، می‌فهمد که توسط چه الگوریتمی باید توکن را رمزگشایی کند که در اینجا A128CBC-HS256 (اختصار AES-128-CBC و HMAC-SHA256) است.

مثال کامل و قابل اجرای این مطلب را می‌توانید از این ریپازیتوری دریافت کنید.

مطالب
T4MVC : یکی از الزامات مدیریت پروژه‌های ASP.NET MVC
تعریف ActionLink زیر را درنظر بگیرید:
@Html.ActionLink("text", "Index", "Home")

پارامترهای دوم و سوم آن که به نام‌های یک اکشن متد و کنترلر آن اشاره می‌کنند، توسط رشته‌ها تعریف شده‌اند. مشکلاتی هم که با رشته‌ها در حالت کلی وجود دارند به شرح زیر است:
الف) می‌توان نام کنترلر یا نام متد را در برنامه تغییر داد. به این ترتیب تمام ActionLink هایی که در برنامه به این کنترلر اشاره می‌کردند از کار می‌افتند (تکرار رشته‌ها به علاوه refactoring friendly نبودن آن‌ها).
ب) برای نوشتن رشته‌ها intellisense کارآیی ندارد.
ج) امکان بروز اشتباهات تایپی در این بین بسیار زیاد است.

راه حل متداولی که برای حل این نوع مشکلات وجود دارد، تعریف یک کلاس عمومی و معرفی رشته‌ها به صورت فیلدهایی ثابت در آن‌ها می‌باشند و سپس استفاده از این فیلدها بجای استفاده مستقیم از رشته‌ها.
و ... چقدر خوب می‌شد اگر ابزاری وجود می‌داشت که کلاس‌های کنترلرهای ما را آنالیز می‌کرد و خودش این ثوابت رشته‌ای را از آن‌ها استخراج و کلاس‌های عمومی یاد شده را تشکیل می‌داد!
خوشبختانه نیازی به اختراع مجدد چرخ نیست و اینکار توسط پروژه‌ی سورس بازی به نام T4MVC انجام شده است. برای دریافت آن به سایت زیر مراجعه نمائید:
این پروژه توسط David Ebbo از اعضای تیم ASP.NET MVC تهیه شده است.

پس از دریافت پروژه، تنها به دو فایل زیر از آن نیاز داریم:
T4MVC.tt و T4MVC.tt.settings.t4

دو فایل فوق را به درون پوشه‌ای از پروژه جاری MVC خود کپی کنید (مثلا یک پوشه T4MVC را ایجاد و این دو فایل را به آن اضافه کنید). بلافاصله این فایل‌های t4 وارد عمل شده و کلاس‌های کنترلرها، Viewها، تصاویر و غیره را آنالیز و ... ثوابت رشته‌ای معادل آن‌ها را تولید می‌کنند.
اکنون برای استفاده از این کلاس‌های تولید شده می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

اصلاح ActionLink‌ها و حذف رشته‌های موجود در آن‌ها

اینبار بجای اینکه بنویسیم:
@Html.ActionLink("text", "Index", "Home")
می‌توان نوشت:
@Html.ActionLink("text", result: MVC.Home.Index())
و یا:
@Html.ActionLink("text", MVC.Home.ActionNames.Index, MVC.Home.Name)

برای دسترسی به امکانات آن با نام کلاس MVC شروع می‌کنیم و سپس برای مثال به نام کنترلر Home رسیده و توسط ActionNames آن به تمام اکشن متدهای موجود در آن می‌توان دسترسی داشت.
البته این پروژه بسیار فراتر از تولید فیلدهای strongly typed معادل رشته‌ها است. همانطور که ملاحظه می‌کنید، یک سری overload را هم به متدهای پیش فرض ASP.NET MVC اضافه کرده است و حتی بجای معرفی رشته معادل اکشن متد Index، خود این اکشن متد را می‌توان معرفی کرد (آرگومانی از نوع ActionResult را هم اضافه کرده است). نمونه دیگر آن به نحو زیر می‌تواند باشد:

@Url.Action(result: MVC.Article.Delete())
که بجای مورد متداول ذیل قابل استفاده است:
@Url.Action("Delete", "Article")


امکان معرفی بهتر نام Partial Viewها

برای مثال اگر پیشتر یک Partial View را به این شکل تعریف می‌کردید:
@{ Html.RenderPartial("_ViewPage1"); }
اکنون امکان معرفی آن به نحو زیر فراهم شده است:
@{ Html.RenderPartial(MVC.Home.Views._ViewPage1); }
همچنین تمام این کلاس‌ها در کنترلرها نیز قابل دسترسی هستند:
return PartialView(Views._ViewPage1);
اینجا دیگر نیازی به ذکر کلاس MVC نبوده و می‌توان کار را با کلاس جدید Views شروع کرد. یا اگر نیازی به ذکر نام اکشن متدی در کنترلر جاری بود می‌توان از ActionNames مستقیما استفاده کرد.
و یا بجای:
return RedirectToAction(actionName: "Index", controllerName: "Menu");
می‌توان نوشت:
return RedirectToAction(actionName: MVC.Menu.ActionNames.Index, controllerName: MVC.Menu.Name);
و یا حتی به صورت خلاصه‌تر به نحو زیر:
return RedirectToAction(result: MVC.Menu.Index());
این overload جدیدی است که با T4MVC به پروژه اضافه می‌شود و یک Action Result را می‌تواند بپذیرد. به این ترتیب به صورت خودکار نام کنترلر و متد Index آن تنها در یک پارامتر لحاظ می‌شوند. اگر نیاز به ارسال پارامتری هم به متد Index وجود داشت، همینجا می‌توان اینکار را انجام داد (بجای استفاده از anonymously typed objects متداول).

و یا بجای مسیر دهی به شکل زیر:
return PartialView("~/Views/CommentsArchive/_LatestCommentsInfo.cshtml", data);
می‌توان نوشت:
return PartialView(MVC.CommentsArchive.Views._LatestCommentsInfo, data);
همچنین برای مسیر دهی viewهای قرار گرفته در پوشه shared می‌توان از MVC.Shared.Views شروع کرد.


امکان معرفی بهتر عناصر استاتیک سایت

این مورد نیز بسیار جالب توجه است. توسط کلاس Links آن می‌توان به محتویات استاتیک (تصاویر، فایل‌های css و غیره) پوشه‌های Content و Scripts هم دسترسی یافت و حتی این موارد را نیز refactor کرد:

<img src="@Links.Content.Images.arrow_right_png" alt="arrow" />
<script src="@Links.Scripts.jquery_1_5_1_min_js" type="text/javascript"></script>


امکان تعریف بهتر پارامترها و مقادیر route

بجای اینکه  routeValues را همانند سابق با anonymously typed objects مقدار دهی کنیم:
Html.ActionLink(linkText: "عنوان",
                       actionName: "Index",
                       controllerName: "Comments",
                       routeValues: new
                       {
                            userName = @Model.FriendlyName
                       },
                       htmlAttributes: null))
اینبار می‌توان نوشت:
Html.ActionLink(linkText: "عنوان",
                       result: MVC.Comments.Index(userName: @Model.FriendlyName)
                       htmlAttributes: null))
در overload جدیدی که ملاحظه می‌کنید، هم دسترسی به متد Index یک کنترلر از نوع strongly typed است و هم امکان تعریف پارامترهای آن به نحو منطقی‌تری فراهم شده است (متد Comments.Index واقعا وجود خارجی داشته و پارامتری از نوع userName را می‌پذیرد).


چند نکته جانبی
-این ابزار بر اساس Reflection کار می‌کند (البته فقط در حین تشکیل خودکار کلاس‌های مورد نیاز؛ وگرنه ثوابتی را که ایجاد می‌کند کامپایل شده و در زمان اجرا سرباری را به برنامه اضافه نمی‌کنند). بنابراین اگر کلاسی به پروژه اضافه شده است، کامپایل کردن آن‌را فراموش نکنید.
-اگر تغییری در فایل‌های View، در تعداد و نام آن‌ها صورت گرفت، روی فایل T4MVC.tt کلیک راست کرده و گزینه‌ی اجرای آن‌را انتخاب کنید. پس از این‌کار، مجددا کامپایل پروژه را فراموش نکنید.
-در فایل T4MVC.tt.settings.t4 یک سری تنظیمات پیش فرض قرار دارند. برای مثال اگر علاقمندید که به این فایل‌های تولید شده خودکار، فضای نام سفارشی خاصی را اضافه کنید می‌شود آرایه ReferencedNamespaces آن‌را مقدار دهی کرد.
- overloadهای جدید ActionResult دار آن نسبت به نمونه‌های استاندارد موجود، بسیار منطقی‌تر به نظر می‌رسند.
- توضیحات کامل امکانات T4MVC را در مستندات رسمی آن می‌توانید مطالعه کنید.


و ... اگر یک مدت با آن کار کنید خواهید گفت: «من قبلا چطور با ASP.NET MVC کار می‌کردم؟!»

مطالب
پروسیجرها و شنود پارامترها در SQL Server
در اس کیو ال سرور 2016، قابلیت غیر فعال نمودن parameter sniffing در سطح بانک اطلاعاتی مهیا شده است. اما چرا؟


قبل از پاسخگویی به سؤال بالا، به یک سری مقدمات نیاز است:

وقتی یک کوئری به اس کیو ال ارسال می‌شود، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟
وقتی یک کوئری ارسال می‌شود، تعدادی از پروسس‌ها بر روی کوئری شروع به فعالیت‌هایی مانند مهیا نمودن داده‌های بازگشتی، یا ذخیره سازی و ... می‌کنند.
 پروسس‌ها به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند:
  1. پروسس‌هایی که در relational engine رخ می‌دهند
  2. پروسس‌هایی که در storage engine رخ می‌دهند

در relational engine، هر کوئری pars شده و سپس بوسیله query optimizer پردازش و پلن اجرایی (execution plan) آن که بفرمت باینری است، ایجاد می‌شود و به storage engine ارسال می‌گردد. در storage engine پروسس‌هایی مانند قفل گذاری، نگهداری ایندکس‌ها و تراکنش‌ها رخ می‌دهد. هنگامیکه اس کیو ال سرور کوئری را دریافت می‌نمایند، آن را بلافاصله به relational engine ارسال می‌کند. سپس نحو (syntax) آن بررسی می‌شود؛ این عمل  query parsing نامیده می‌شود. خروجی عملیات پارسر، یک ساختار درختی (query tree) است. این ساختار درختی مشخص کننده مراحل لازم جهت اجرای کوئری ارائه شده می‌باشد.
اگر یک کوئری شامل DML نباشد (مانند ساخت جدول)، علمیات بهبود برروی آن صورت نخواهد گرفت. ولی در صورتیکه کوئری ارسالی، DML باشد، درخت اشاره شده در بالا به algebrizer فرستاده می‌شود که وظیفه آن تفسیر و بررسی کلیه نام اشیاء، جداول و ستون‌های اشاره شده در متن کوئری است. فرآیند algebrizer بسیار مهم و حیاتی است؛ بدلیل اینکه در کوئری ممکن است اشاره کننده‌هایی به اشیایی باشند که در بانک اطلاعاتی موجود نیست. خروجی algebrizer یک query processor tree باینری است که به بهبود دهنده کوئری ارسال می‌گردد. 

معرفی Query Optimizer (بهبود دهنده پرس و جو)

بهبود دهنده، بهترین مسیر اجرای کوئری را مشخص می‌کند. این بهبود دهنده است که مشخص می‌کند که اطلاعات بوسیله ایندکس دریافت شوند، یا اینکه از چه اتصالی استفاده شود و الی آخر. این تصمیمات براساس محاسبات هزینه‌های (میزان پردازش لازم cpu و I/O) پلن اجرایی صورت خواهد پذیرفت. بهمین دلیل به پلن cost-based نیز شناخته می‌شود.
هنگامیکه کوئری ساده‌ای مانند دریافت اطلاعات از یک جدول، که بر روی آن ایندکس گذاری انجام نشده‌است، ارسال شود، بهبود دهنده بجای مشخص نمودن یک پلن مناسب بهینه، از یک پلن ساده (trivial) استفاده می‌کند. ولی برعکس در صورتیکه کوئری trivial نباشد (یعنی مثلا کوئری به گونه‌ای باشد که از ایندکس‌ها به شکل صحیحی استفاده شده باشند)، بهبود دهنده یک پلن مناسب را براساس اطلاعات آماری مهیا شده در اس کیو ال سرور، تولید و انتخاب می‌نماید.

اطلاعات آماری از ستون‌ها و ایندکس‌ها جمع آوری می‌شود. این اطلاعات شامل نحوه توزیع داده، یکتایی و انتخاب شوندگی است. این اطلاعات توسط یک histogram ارائه می‌شود. اگر اطلاعات آماری برای یک ستون و یا ایندکس وجود داشته باشد، بهبود دهنده از آن‌ها برای محاسبات خود استفاده خواهد کرد. اطلاعات آماری بصورت خودکار برای تمام ایندکس‌ها و یا هر ستونی که بشود بر روی آن‌ها where یا join نوشت، فراهم خواهد شد.
بهبود دهنده با مقایسه پلن‌ها براساس بررسی تفاوت‌های انواع joinها، چیدمان مجدد ترتیب join و بررسی ایندکس‌های مختلف و سایر فعالیت‌های دیگر، پلن مناسب را انتخاب و از آن استفاده می‌کند. در طی هر کدام از فعالیت‌های اشاره شده، زمان اجرای آن‌ها نیز تخمین زده (estimated cost) خواهد شد و در پایان، زمان کل تخمینی بدست خواهد آمد و بهبود دهنده از این زمان برای انتخاب پلن مناسب بهره خواهد برد. باید توجه داشت که این زمان تقریبی است. زمانیکه بهبود دهنده پلن اجرایی انتخاب می‌کند، یک actual plan را ایجاد و در حافظه ذخیره می‌شود؛ بنام plan cache. البته درصورتیکه پلن مشابه و بهینه‌تری وجود نداشته باشد. 

استفاده مجدد از پلن ها

تولید پلن هزینه بر است. به‌همین دلیل اس کیوال سرور اقدام به ذخیره سازی و نگهداری آن‌ها می‌کند تا بتواند از آن‌ها مجددا استفاده نماید؛ البته تا جایی که مقدور باشد. هنگامیکه آن‌ها تولید می‌شوند، در قسمتی از حافظه بنام plan cache ذخیره می‌شوند. به این عمل procedure cache نیز گفته می‌شود.

هنگامیکه کوئری به سرور ارسال می‌شود، بوسیله بهبود دهنده، یک estimated plan ایجاد خواهد شد و قبل از اینکه به storage engine ارسال شود، بهبود دهنده estimated plan را با actual execution planهای موجود در plan cache مقایسه می‌کند. در صورتیکه یک actual plan را مطابق با estimated plan پیدا نماید، از آن مجدد استفاده خواهد کرد. این استفاده مجدد به عدم تحمیل سربار اضافه‌ای به سرور جهت کوئری‌های بزرگ و پیچیده که در زمان واحد، هزاران بار اجرا خواهند شد، منجر می‌شود.
هر پلن فقط یکبار در حافظه ذخیره خواهد شد. ولی در مواقعی با تشخیص بهبود دهنده و هزینه پلن، یک کوئری می‌تواند پلن دیگری نیز داشته باشد. بنابراین پلن دوم نیز با مجموعه عملیاتی متفاوت، جهت اجرای موازی (parallel execution) برای یک کوئری ایجاد و در حافظه ذخیره می‌شود.
پلن‌های اجرایی برای همیشه در حافظه باقی نخواهند ماند. پلن‌های اجرایی دارای طول عمری طبق فرمول حاصل ضرب هزینه، در تعداد دفعات می‌باشند. مثلاً پلنی با هزینه 10 و تعداد دفعات اجرای 5، طول عمر 50 را خواهد داشت. پروسس lazywriter که یک پروسس داخلی است وظیفه آزاد سازی تمام انواع کش‌ها، از جمله پلن کش را دارد. این پروسس در بازه‌های مشخص، تمام اشیاء درون حافظه را بررسی کرده و یک واحد از طول عمر آن‌ها می‌کاهد.
در موارد زیر، یک پلن از حافظه پاک خواهد شد:
1. به حافظه بیشتری نیاز باشد
2. طول عمر پلن صفر شده باشد 

حال فرض کنید شما یک پروسیجر یا یک کوئری پارامتری دارید (پارامتر ورودی: شناسه سفارش یا نال) که کلیه محصولات سفارش داده شده یا محصولات یک سفارش خاص را نمایش می‌دهد. هنگامی که SQL Server optimizer پلن این کوئری را ایجاد می‌کند و یا آن را کامپایل می‌کند، به پارامترهای ورودی این پروسیجر گوش می‌دهد (نال یا یک شناسه سفارش). optimizer بوسیله column statistics از تعداد رکوردهایی که بازگشت داده می‌شود، برآوردی می‌کند (مثلا 40 رکورد). سپس یک پلن مناسب را انتخاب می‌کند و آن را برای اجرا ارسال می‌کند و پلن را ذخیره می‌نماید.
جمله آخر، معمولا باعث ایجاد مشکل می‌شوند.
اگر optimizer تکست کوئری مشابهی را مشاهده نماید، ولی با پارامترهای متفاوت، به کش پلن مراجعه کرده و اگر در آن جا قرار داشت، از آن مجددا استفاده می‌نماید. این استفاده مجدد خوب است؛ اما  درصورتیکه پارامتر ارسالی نال باشد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ جدول سفارشات محصول بسیار حجیم است و متاسفانه از پلنی که برای بازگشت 40 رکورد قبلا ایجاد شده، برای بازگشت این حجم بالای از رکوردها استفاده می‌شود که این کشنده است.
هیچ تضمینی وجود ندارد که از وقوع این اتفاق جلوگیری نمایید؛ اما می‌توانید در هنگام توسعه، پروسیجر را شناسایی و نسبت به رفع آنها اقدام نمایید. ابتدا کش پلن را خالی نمایید و سپس پروسیجر را با مقادیر متفاوت، اجرا نمایید. در صورتیکه پلن‌های متفاوتی مشاهده نمودید، این یک علامت هشدار است و می‌بایست نسبت به رفع آن‌ها اقدام فوری نمایید. 
مطالب
ساخت Attribute های دلخواه یا خصوصی سازی شده
در قسمت‌های مختلفی از منابع آموزشی این سایت از متادیتاها attributes استفاده شده و در برخی آموزش هایی چون EF و MVC حداقل یک قسمت کامل را به خود اختصاص داده‌اند. متادیتاها کلاس‌هایی هستند که به روشی سریع و کوتاه در بالای یک Type معرفی شده و ویژگی‌هایی را به آن اضافه می‌کنند. به عنوان مثال متادیتای زیر را ببینید. این متادیتا در بالای یک متد در یک کلاس تعریف شده است و این متد را منسوخ شده اعلام می‌کند و به برنامه نویس می‌گوید که در نسخه‌ی جاری کتابخانه، این متد که احتمال میرود در نسخه‌های پیشین کاربرد داشته است، الان کارآیی خوبی برای استفاده نداشته و بهتر است طبق مستندات آن کلاس، از یک متد جایگزین که برای آن فراهم شده است استفاده کند.
 public static class  MyAttributes
    {
        [Obsolete]
        public static void MyMethod1()
        {

        }

        public static void MyMetho2()
        {

        }
    }
همانطور که ملاحظه می‌کنید می‌توانید اخطار آن را مشاهده کنید:

البته توصیه می‌کنم از ابزارهایی چون Resharper در کارهایتان استفاده کنید، تا طعم کدنویسی را بهتر بچشید. نحوه‌ی نمایش آن در Resharper به مراتب واضح‌تر و گویاتر است:



 حال در این بین این سؤال پیش می‌آید که چگونه ما هم می‌توانیم متادیتاهایی را با سلیقه‌ی خود ایجاد کنیم.
برای تهیه‌ی یک متادیتا از کلاس system.attribute استفاده می‌کنیم:
public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
   
    }
در چنین حالتی شما یک متادیتا ساخته‌اید که می‌توان از آن به شکل زیر استفاده کرد:
[MyMaxLength]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }

ولی اگر بخواهید توسط این متادیتا اطلاعاتی را دریافت کنید، می‌توانید به روش زیر عمل کنید. در اینجا من دوست دارم یک متادیتا به اسم MyMaxLength را ایجاد کرده تا جایگزین MaxLength دات نت کنم، تا طبق میل من رفتار کند.
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        private int max;
        public string ErrorText = "";

        public MyMaxLength(int max)
        {
            this.max = max;
            ErrorText = string.Format("max Length is {0} chars", max);
        }
    }

در کد بالا، یک متادیتا با یک پارامتر اجباری در سازنده تعریف شده است. این کلاس هم می‌تواند مثل سایر کلاس‌ها سازنده‌های مختلفی داشته باشد تا چندین شکل تعریف متادیتا داشته باشیم. متغیر ErrorText به عنوان یک پارامتر معرفی نشده، ولی از آن جا که public تعریف شده است می‌تواند مورد استفاده‌ی مستقیم قرار بگیرد و استفاده‌ی از آن نیز اختیاری است. نحوه‌ی معرفی این متادیتا نیز به صورت زیر است:
 [MyMaxLength(30)]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }

//or 
 [MyMaxLength(30,ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }
در حالت اول از آنجا که متغیر ErrorText اختیاری است، تعریف نشده‌است. پس در نتیجه با مقدار Max length is (x=max) chars پر خواهد شد ولی در حالت دوم برنامه نویس متن خطا را به خود کلاس واگذار نکرده است و آن را طبق میل خود تغییر داده است.


اجباری کردن Type
هر متادیتا می‌تواند مختص  یک نوع Type باشد که این نوع می‌تواند یک کلاس، متد، پراپرتی یا ساختار و ... باشد. نحوه‌ی محدود سازی آن توسط یک متادیتا مشخص می‌شود:
    [System.AttributeUsage(System.AttributeTargets.Class | System.AttributeTargets.Struct)]
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        private int max;
        public string ErrorText = "";

        public MyMaxLength(int max)
        {
            this.max = max;
            ErrorText = string.Format("max Length is {0} chars", max);
        }
    }
الان این کلاس توسط متادیتای AttributeUsage که پارامتر ورودی آن Enum است محدود به دو ساختار کلاس و Struct شده است. البته در ویژوال بیسیک با نام Structure معرفی شده است. اگر ساختار شمارشی AttributeTarget را مشاهده کنید، لیستی از نوع‌ها را چون All (همه موارد) ، دلیگیت، سازنده، متد و ... را مشاهده خواهید کرد و از آن جا که این متادیتای ما کاربردش در پراپرتی‌ها خلاصه می‌شود، از متادیتای زیر بر روی آن استفاده می‌کنیم:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]

  public class User
    {
        [MyMaxLength(30, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
        public string Name { get; set; }
}

یکی دیگر از ویژگی‌های AttributeUsage خصوصیتی به اسم AllowMultiple است که اجازه می‌دهد بیش از یک بار این متادیتا، بر روی یک نوع استفاده شود:
 [AttributeUsage(AttributeTargets.Property,AllowMultiple = true)]
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        //....
     }

که تعریف چندگانه آن به شکل زیر می‌شود:
[MyMaxLength(40, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 40 کاراکتر وارد نمایید")]
        [MyMaxLength(50, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 50 کاراکتر وارد نمایید")]
        [MyMaxLength(30, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
        public string Name { get; set; }
در این مثال ما فقط اجازه‌ی یکبار استفاده را خواهیم داد؛ پس مقدار این ویژگی را false قرار می‌دهم.

آخرین ویژگی که این متادیتا در دسترس ما قرار میدهد، استفاده از خصوصیت ارث بری است که به طور پیش فرض با True مقداردهی شده است. موقعی که شما یک متادیتا را به ویژگی ارث بری مزین کنید، در صورتی که آن کلاس که برایش متادیتا تعریف می‌کنید به عنوان والد مورد استفاده قرار بگیرد، فرزند آن هم به طور خودکار این متادیتا برایش منظور می‌گردد. به مثال‌های زیر دقت کنید:
دو عدد متادیتا تعریف شده که یکی از آن‌ها ارث بری در آن فعال شده و دیگری خیر.
public class MyAttribute : Attribute
{
    //...
}

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method, Inherited = false)]
public class YourAttribute : Attribute
{
    //...
}

هر دو متادیتا بر سر یک متد در یک کلاسی که بعدا از آن ارث بری می‌شود تعریف شده اند.
public class MyClass
{
    [MyAttribute]
    [YourAttribute]
    public virtual void MyMethod()
    {
        //...
    }
}

در کد زیر کلاس بالا به عنوان والد معرفی شده و متد کلاس فرزند الان شامل متادیتایی به اسم MyAttribute است، ولی متادیتای YourAttribute بر روی آن تعریف نشده است.
public class YourClass : MyClass
{
    public override void MyMethod()
    {
        //...
    }

}

الان که با نحوه‌ی تعریف یکی از متادیتاها آشنا شدیم، این بحث پیش می‌آید که چگونه Type مورد نظر را تحت تاثیر این متادیتا قرار دهیم. الان چگونه میتوانم حداکثر متنی که یک پراپرتی می‌گیرد را کنترل کنم. در اینجا ما از مفهومی به نام Reflection  استفاده می‌کنیم. با استفاده از این مفهوم ما میتوانیم به تمامی قسمت‌های یک Type دسترسی داشته باشیم. متاسفانه دسترسی مستقیمی از داخل کلاس متادیتا به نوع مورد نظر نداریم. کد زیر تمامی پراپرتی‌های یک کلاس را چک میکند و سپس ویژگی‌های هر پراپرتی را دنبال کرده و در صورتیکه متادیتای مورد نظر به آن پراپرتی  ضمیمه شده باشد، حالا می‌توانید عملیات را انجام دهید. کد زیر میتواند در هر جایی نوشته شود. داخل کلاسی که که به آن متادیتا ضمیمه می‌کنید یا داخل تابع Main در اپلیکشین‌ها و هر جای دیگر. مقدار True که به متد GetCustomAttributes پاس می‌شود باعث می‌شود تا متادیتاهای ارث بری شده هم لحاظ گردند.
   Type type = typeof (User);

                foreach (PropertyInfo property in type.GetProperties())
                {
                    foreach (Attribute attribute in property.GetCustomAttributes(true))
                    {
                        MyMaxLength max = attribute as MyMaxLength;
                        if (max != null)
                        {
                            string Max = max.ErrorText;
                            //انجام عملیات
                        }
                    }
                }
البته یک ترفند جهت دسترسی به کلاس‌ها از داخل کلاس متادیتا وجود دارد و آن هم این هست که نوع را از طریق پارامتر به سمت متادیتا ارسال کنید. هر چند این کار زیبایی ندارد ولی به هر حال روش خوبی برای کنترل از داخل کلاس متادیتا و هچنین منظم سازی و دسته بندی و کم کردن کد دارد.
[MyMaxLength(30, typeof(User))]
نظرات مطالب
نکاتی در باب T-SQL
سلام.
بنظرم این فقط یه حقه کثیف هستش که مطلقا منظور از چنین SQL رو نمیشه بسادگی متوجه شد. منظورم روش اول در شماره 4 (بدست آوردن ماکزیموم دو عدد) و همونطوری که اینجا هم بهش اشاره شده، اگر مقدار جمع اون مقدار از Data Type اولیه بیشتر بشه، Arithmetic overflow رخ میده.

روش دوم رو هم میشه با IIF ساده‌تر نوشت:
DECLARE @Value1 DECIMAL(5,2) = 9.22
DECLARE @Value2 DECIMAL(5,2) = 8.34
SELECT IIF(@Value1 > @Value2, @Value1, @Value2) AS MaxColumn
یه روش دیگه هم هست، اونم اینکه بدین شکل با استفاده از VALUES مقادیر رو به Row‌ها بیاریم و با استفاده از MAX عدد بزرگتر رو انتخاب کنیم:

SELECT MAX(Col) FROM (VALUES (@Value1),(@Value2)) AS alias(Col)
موفق باشید.
مطالب
React 16x - قسمت 11 - طراحی یک گرید - بخش 1 - کامپوننت صفحه بندی
در طی چند قسمت قصد داریم مثال قسمت قبل را که کار نمایش لیستی از فیلم‌ها را انجام می‌دهد، تبدیل به یک کامپوننت گرید کنیم که دارای امکانات صفحه بندی، فیلتر کردن و مرتب سازی اطلاعات است.


بررسی ساختار کامپوننت Pagination

شبیه به کامپوننت Like که در قسمت قبل ایجاد کردیم، می‌خواهیم کامپوننت جدید Pagination نیز به طور کامل از اشیاء movie مستقل باشد؛ تا در آینده بتوان از آن در جاهای دیگری نیز استفاده کرد. به همین جهت فایل جدید src\components\common\pagination.jsx را ایجاد کرده و سپس با استفاده از میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی این کامپوننت را ایجاد می‌کنیم. هرچند می‌توان این کامپوننت را به صورت «Stateless Functional Component» نیز طراحی کرد؛ چون state و متد دیگری بجز render نخواهد داشت و تمام اطلاعات خودش را از والد خود دریافت می‌کند.
سپس به کامپوننت movies مراجعه کرده و این کامپوننت خالی را import می‌کنیم:
import Pagination from "./common/pagination";
پس از آن به متد رندر کامپوننت movies مراجعه کرده و پس از بسته شدن tag المان جدول، قصد داریم این کامپوننت صفحه بندی را نمایش دهیم. به همین جهت المان آن‌را در این محل قرار می‌دهیم تا بتوانیم اینترفیس ابتدایی آن‌را پیش از پیاده سازی آن، طراحی کنیم:
<Pagination
  itemsCount={this.state.movies.length}
  pageSize={this.state.pageSize}
  onPageChange={this.handlePageChange}
/>
این کامپوننت نیاز به تعداد کل آیتم‌های فیلم‌ها را دارد؛ به علاوه‌ی اندازه‌ی صفحه، یا همان تعداد ردیفی که قرار است در هر صفحه نمایش داده شود. به این ترتیب کامپوننت صفحه بندی می‌تواند تعداد صفحات مورد نیاز را محاسبه کرده و سپس آن‌ها را رندر کند.
  state = {
    movies: getMovies(),
    pageSize: 4
  };

به همین جهت دو ویژگی itemsCount و pageSize را پیش از هرکاری به تعریف المان صفحه بندی اضافه کرده‌ایم تا داده‌های ورودی آن مشخص شوند. ویژگی itemsCount از تعداد اعضای آرایه‌ی movies حاصل می‌شود و pageSize را به عنوان یک خاصیت جدید شیء منتسب به state تعریف و با عدد 4 مقدار دهی کرده‌ایم.
همچنین در لیست صفحاتی که توسط این کامپوننت رندر می‌شود، باید با کلیک بر روی هر کدام، اطلاعات آن صفحه رندر شود. به همین جهت در اینجا ویژگی onPageChange تعریف شده و به متد جدید handlePageChange در کامپوننت movies، متصل گردیده تا عدد page را دریافت کرده و به آن واکنش نشان دهد:
  handlePageChange = page => {
    console.log("handlePageChange", page);
  };
تا اینجا اینترفیس کامپوننت صفحه بندی را پیش از پیاده سازی آن تعریف کردیم (تعیین ورودی‌ها و خروجی آن). در مرحله‌ی بعد، این کامپوننت را تکمیل می‌کنیم.


نمایش شماره صفحات گرید، در کامپوننت صفحه بندی

برای رندر کامپوننت صفحه بندی، از کلاس‌های مخصوص اینکار که در بوت استرپ تعریف شده‌اند، استفاده می‌کنیم که ساختار کلی آن به صورت زیر است و از یک المان nav که داخل آن ul ای با کلاس pagination و liهایی با کلاس page-item هستند، تشکیل می‌شود. هر li، به همراه یک anchor است؛ با کلاس page-link تا لینک به صفحه‌ای خاص را ارائه دهد که در اینجا بجای لینک، از کلیک بر روی آن‌ها استفاده خواهیم کرد:
import React, { Component } from "react";

class Pagination extends Component {
  render() {
    return (
      <nav>
        <ul className="pagination">
          <li className="page-item">
            <a className="page-link">1</a>
          </li>
        </ul>
      </nav>
    );
  }
}

export default Pagination;

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، عدد 1 را در پایین جدول فیلم‌ها مشاهده خواهید کرد:


اکنون باید رندر این liها را بر اساس ورودی‌های این کامپوننت که پیشتر معرفی کردیم، یعنی pageSize و itemsCount، پویا کنیم. به همین جهت نیاز به آرایه‌ای داریم که بر اساس این ورودی‌ها، شماره‌ی صفحات مانند [1,2,3] را ارائه دهد تا بر روی آن متد Array.map را فراخوانی کرده و liهای مورد نیاز را به صورت پویا رندر کنیم:
class Pagination extends Component {
  // ...
  getPageNumbersArray() {
    const { itemsCount, pageSize } = this.props;
    const pagesCount = Math.ceil(itemsCount / pageSize);
    if (pagesCount === 1) {
      return null;
    }

    const pages = new Array();
    for (let i = 1; i <= pagesCount; i++) {
      pages.push(i);
    }
    return pages;
  }
}
در اینجا بر اساس ورودی‌ها، تعداد صفحات محاسبه شده و سپس بر اساس آن‌ها آرایه‌ای از این شماره صفحه‌ها تشکیل و بازگشت داده می‌شود. همچنین اگر تعداد صفحات 1 بود، می‌خواهیم این کامپوننت چیزی را رندر نکند. به همین جهت در اینجا null بازگشت داده شده‌است. دلیل استفاده‌ی از Math.ceil که کوچکترین عدد صحیح بزرگتر یا مساوی خروجی را بازگشت می‌دهد، نیز همین مورد است. توسط این متد، خروجی float دریافتی به integer تبدیل شده و سپس قابلیت مقایسه‌ی با 1 را پیدا می‌کند. برای مثال اگر تعداد ردیف‌های صفحه را به 10 تنظیم کنیم، خروجی این تقسیم در این مثال، 0.9 خواهد بود که شرط بررسی pagesCount === 1 را برآورده نمی‌کند. به همین جهت توسط متد Math.ceil، این خروجی به عدد 1 تقریب زده شده و سبب بازگشت نال از این متد خواهد شد.
سپس به کمک متد map، اعضای این آرایه را تبدیل به لیست liهای نمایش شماره صفحات می‌کنیم. در اینجا key هر li را نیز به شماره صفحه که منحصربفرد است، تنظیم کرده‌ایم:
class Pagination extends Component {
  render() {
    const pages = this.getPageNumbersArray();
    if (!pages) {
      return null;
    }

    return (
      <nav>
        <ul className="pagination">
          {pages.map(page => (
            <li key={page} className="page-item">
              <a className="page-link">{page}</a>
            </li>
          ))}
        </ul>
      </nav>
    );
  }

پس از ذخیره‌ی این کامپوننت و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، شماره‌ی صفحات رندر شده، در پایین جدول مشخص هستند:


با داشتن 9 فیلم در آرایه‌ی movies و نمایش 4 فیلم به ازای هر صفحه، به 3 صفحه خواهیم رسید که به درستی در اینجا رندر شده‌است. یکبار هم برای آزمایش بیشتر، مقدار pageSize را در کامپوننت movies به 10 تنظیم کنید. در این حالت کامپوننت صفحه بندی نباید رندر شود.


مدیریت انتخاب شماره‌های صفحات

در این قسمت می‌خواهیم مدیریت onPageChange={this.handlePageChange} را که به تعریف المان صفحه بندی در کامپوننت movies اضافه کردیم، تکمیل کنیم. برای این منظور در کامپوننت صفحه بندی، قسمت anchor را به صورت زیر تغییر می‌دهیم تا با کلیک بر روی آن، رخداد onPageChange صادر شود:
<a
   onClick={() => this.props.onPageChange(page)}
   className="page-link"
   style={{ cursor: "pointer" }}
>
   {page}
</a>

تا اینجا اگر برنامه را آزمایش کنیم، با کلیک بر روی لینک‌های شماره صفحات، شماره صفحه‌ی انتخابی، در کنسول توسعه دهندگان مرورگر لاگ می‌شود.

اکنون می‌خواهیم اگر صفحه‌ای انتخاب شد، شماره‌ی آن صفحه با رنگی دیگر نمایش داده شود. در بوت استرپ برای اینکار تنها کافی است کلاس active را به className هر li اضافه کنیم و برعکس. یعنی اگر page ای مساوی صفحه‌ی جاری انتخاب شده بود (currentPage در اینجا)، آنگاه کلاس page-item active، به المان li اضافه شود. بنابراین در این کامپوننت نیاز است عدد currentPage را نیز دریافت کنیم. به همین جهت ویژگی currentPage را به تعریف المان Pagination در کامپوننت movies اضافه می‌کنیم:
<Pagination
  itemsCount={this.state.movies.length}
  pageSize={this.state.pageSize}
  onPageChange={this.handlePageChange}
  currentPage={this.state.currentPage}
/>
این ویژگی نیز مقدار خودش را از state به روز شده دریافت می‌کند:
class Movies extends Component {
  state = {
    movies: getMovies(),
    pageSize: 4,
    currentPage: 1
  };
به روز رسانی state نیز در متد handlePageChange که به ویژگی onPageChange متصل است، بر اساس page دریافتی از کامپوننت صفحه بندی، رخ می‌دهد:
  handlePageChange = page => {
    console.log("handlePageChange", page);
    this.setState({currentPage: page});
  };
بنابراین هرگاه که بر روی یک شماره صفحه در کامپوننت صفحه بندی کلیک می‌شود، رخ‌داد onPageChange متصل به تعریف المان Pagination درج شده‌ی در کامپوننت movies، روی داده و به همراه آن شماره صفحه‌ای، به متد رخ‌دادگران متصل به آن در کامپوننت movies که در اینجا handlePageChange نام دارد، ارسال می‌شود. در این متد state کامپوننت به روز شده و این امر سبب فراخوانی مجدد متد رندر می‌شود که در انتهای آن کامپوننت Pagination درج شده‌است. بنابراین به روز رسانی state، سبب رندر مجدد کامپوننت صفحه بندی با currentPage جدیدی که به آن رسیده‌است، خواهد شد.

پس از این تغییرات، به کامپوننت صفحه بندی مراجعه کرده و بر اساس currentPage دریافتی، کلاس active را به المان li اعمال می‌کنیم:
<li
  key={page}
  className={
    page === this.props.currentPage
    ? "page-item active"
    : "page-item"
  }
>
پس از اعمال این تغییرات، اکنون برنامه در مرورگر به صورت زیر به نظر می‌رسد:


در اولین بار نمایش برنامه، عدد 1 در حالت انتخاب شده قرار دارد؛ چون مقدار currentPage موجود در state، همان عدد 1 است. پس از آن با کلیک بر روی اعداد دیگر، با به روز رسانی state، مقدار currentPage تغییر کرده و کامپوننت صفحه بندی نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.


نمایش صفحه بندی شده‌ی اطلاعات

تا اینجا لیستی که نمایش داده می‌شود، حاوی تمام اطلاعات آرایه‌ی this.state.movies است و بر اساس شماره‌ی صفحه‌ی انتخابی، تغییر نمی‌کند. به همین جهت با استفاده از متد slice، تکه‌ای از آرایه‌ی movies را که بر اساس شماره صفحه‌ی انتخابی و تعداد ردیف‌ها در هر صفحه نیاز است نمایش داده شود، انتخاب کرده و بازگشت می‌دهیم:
  paginate() {
    const first = (this.state.currentPage - 1) * this.state.pageSize;
    const last = first + this.state.pageSize;
    return this.state.movies.slice(first, last);
  }
اکنون در متد رندر کامپوننت movies، بجای کار با کل آرایه‌ی this.state.movies، آرایه‌ی جدید slice شده را توسط متد paginate دریافت کرده:
  render() {
    const { length: count } = this.state.movies;

    if (count === 0) return <p>There are no movies in the database.</p>;

    const movies = this.paginate();
و سپس در همین متد رندر، فراخوانی this.state.movies.map را به movies.map تغییر می‌دهیم، تا تنها لیست مرتبط با هر صفحه‌ی انتخابی نمایش داده شود.

پس از ذخیره‌ی تغییرات و بارگذاری مجدد برنامه، اکنون می‌توان نمایش صفحه بندی شده‌ی اطلاعات را شاهد بود:



بررسی صحت نوع پارامترهای ارسالی به کامپوننت‌ها

تا اینجا فرض بر این است که مصرف کننده‌ی کامپوننت صفحه بندی، دقیقا همان ویژگی‌هایی را که ما طراحی کرده‌ایم، با همان نام‌ها و همان نوع‌ها را حتما به آن ارسال می‌کند. همچنین اگر افزونه‌ی eslint را هم در VSCode نصب کرده باشید، به همراه نصب وابستگی‌های زیر در خط فرمان:
> npm i -g typescript eslint tslint eslint-plugin-react-hooks jshint babel-eslint eslint-plugin-react eslint-plugin-mocha

 به ازای هر خاصیت props استفاده شده‌ی در کامپوننت صفحه بندی، اخطاری را مانند «'currentPage' is missing in props validation eslint(react/prop-types)» مشاهده خواهید کرد:



که عنوان می‌کند props validation این خاصیت استفاده شده، فراموش شده‌است.
در نگارش‌های قبلی React، امکانات بررسی نوع‌های ارسالی به کامپوننت‌ها، جزئی از بسته‌ی اصلی آن بود؛ اما از نگارش 15 به بعد، به بسته‌ی مستقلی منتقل شده‌است که باید به صورت جداگانه‌ای در ریشه‌ی پروژه نصب شود:
> npm i prop-types --save

البته اگر TypeScript را بر روی سیستم خود نصب کرده باشید، دیگر نیازی به نصب بسته‌ی npm فوق را ندارید و prop-types، جزئی از آن است که عموما در یک چنین مسیری قرار دارد و برای کار کردن با آن، تنها ذکر import مرتبط با PropType در ماژول‌های برنامه کافی بوده و برنامه در این حالت بدون مشکل کامپایل می‌شود:
 C:/Users/{username}/AppData/Local/Microsoft/TypeScript/3.6/node_modules/@types/prop-types/index

اکنون در ابتدای فایل کامپوننت صفحه بندی، تعریف زیر را اضافه می‌کنیم:
 import PropTypes from "prop-types";
سپس در انتهای این فایل، اعتبارسنجی props آن‌را تعریف خواهیم کرد:
Pagination.propTypes = {
  itemsCount: PropTypes.number.isRequired,
  pageSize: PropTypes.number.isRequired,
  currentPage: PropTypes.number.isRequired,
  onPageChange: PropTypes.func.isRequired
};

export default Pagination;
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا خاصیت جدید propTypes (دقیقا با همین نگارش؛ در غیراینصورت بررسی نوع‌ها کار نخواهد کرد)، به تعریف کلاس Pagination اضافه شده‌است (پس از تعریف کلاس کامپوننت به صورت مستقل اضافه می‌شود).
سپس مقدار این خاصیت جدید را به شیءای تنظیم می‌کنیم که نام خواص آن، دقیقا همان نام خواص و رویدادهای props استفاده شده‌ی در این کامپوننت است. در ادامه توسط PropTypes ای که در ابتدای ماژول import می‌شود، کار تعریف نوع این خواص و اجباری بودن آن‌ها را می‌توان مشخص کرد که برای مثال در اینجا سه خاصیت تعریف شده از نوع عددی و اجباری بوده و onPageChange، از نوع func است.
پس از اضافه کردن Pagination.propTypes و مقدار دهی آن، خطاهای eslint ای که در تصویر فوق مشاهده کردید، برطرف می‌شوند. همچنین اگر فراخوان کامپوننت Pagination مثلا بجای itemsCount یک رشته‌ی فرضی را وارد کند (برای آزمایش آن در کامپوننت movies، در تعریف المان Pagination، مقدار itemsCount را یک رشته وارد کنید)، چنین خطایی در مرورگر ظاهر خواهد شد که عنوان می‌کند itemsCount یک عدد را می‌پذیرد و نوع ورودی آن اشتباه است:

البته این خطا فقط در حالت development مشاهده می‌شود و در حالت توزیع برنامه، خیر.

بنابراین تعریف propTypes یک best practice ایجاد کامپوننت‌های React است که نه فقط بررسی نوع‌ها را فعال می‌کند، بلکه می‌تواند به عنوان مستندات آن نیز در جهت تعیین props مورد نیاز، همچنین نوع و اجباری بودن آن‌ها، اطلاعات کاملی را ارائه کند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-11.zip
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت سوم
در قسمت قبلی درباره تفاوت‌های Stack و Heap، صحبت کرده و به این نتیجه رسیدیم که برای آزادسازی حافظه Heap، در صورتی‌که نخواهیم اینکار را بصورت دستی انجام دهیم، نیاز به Garbage Collector پیدا خواهیم کرد.


تاریخچه‌ای مختصر از GC در NET.

ایده اولیه ایجاد Garbage Collector در NET.، در سال 1990 بود که در آن زمان، مایکروسافت مشغول پیاده سازی خود از JavaScript بنام JScript بود. در ابتدا JScript توسط تیمی چهار نفره توسعه داده میشد و در آن زمان یکی از اعضای این تیم به نام Patrick Dussud که بعنوان پدر Garbage Collector در NET. شناخته میشود، یک Conservative GC را داخل تیم توسعه داد. در آن زمان CLR ای وجود نداشت و Patrick Dussud برروی JVM کار میکرد.

مایکروسافت سعی بر پیاده سازی نسخه‌ای اختصاصی از JVM را برای خود بجای ایجاد چیزی شبیه به NET Runtime. فعلی داشت؛ اما بعد از شکل گیری تیم CLR، به این نتیجه رسیدند که JVM برای آنها محدودیت‌هایی را ایجاد میکند و به همین دلیل شروع به ایجاد Environment خود کردند.

با این تصمیم، Patrick Dussud مجددا یک GC جدید را با ایده "بهترین GC ممکن" با زبان LISP که در آن بیشترین مهارت را داشت، بصورت Prototype نوشت و سپس یک Transpiler از LISP را به ++C نوشت که کدهای آن قابل استفاده در Runtime مایکروسافت باشد.

کدهای فعلی مربوط به Garbage Collector مورد استفاده در NET. در این فایل از ریپازیتوری runtime مایکروسافت قابل دسترسی هستند. در حال حاضر خانم Maoni Stephens مدیر فنی تیم GC مایکروسافت هستند که کنفرانس‌ها و مقالات زیادی نیز درباره نکات مختلف پیاده سازی GC در بلاگ خود نوشته و ارائه کرده‌اند.


در حال حاضر، سه حالت (flavor) از GC در NET. تعبیه شده‌است و هرکدام از این حالات برای انواع مختلفی از برنامه‌ها بهینه شده‌است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.


Server GC

این نوع GC برای برنامه‌های سمت سرور نظیر ASP.NET Core و WCF بهینه سازی شده‌است که تعداد ریکوئست‌های زیادی به آنها وارد میشود و هر ریکوئست باعث allocate شدن اشیا مختلفی شده و بطور کلی، نرخ allocation و deallocation در آنها بالاست.

Server GC به ازای هر پردازنده، از یک Heap و یک GC Thread مجزا استفاده میکند. این بدین معناست که اگر شما یک پردازنده را با هشت Core داشته باشید، در زمان Garbage Collection، روی هرکدام از Coreها یک Heap و GC Thread مستقل وجود دارد که عمل Garbage Collection را انجام میدهند.

این شکل عملکرد باعث میشود که Collection، در سریعترین زمان ممکن، بدون وقفه اضافه انجام شود و برنامه شما اصطلاحا ((Freeze)) نشود.

Server GC فقط روی پردازنده‌های چند هسته‌ای قابل اجراست و اگر سعی کنید برنامه خود را روی یک سیستم با پردازنده تک هسته‌ای در حالت Server GC اجرا کنید، بصورت خودکار برنامه شما از Non-Concurrent Workstation GC استفاده کرده و اصطلاحا Fallback خواهد شد.

اگر نیاز دارید که در برنامه‌هایی به‌غیر از Server-Side Applicationها، نظیر WPF و Windows Service‌ها و ... از این نوع GC استفاده کنید (به شرط چند هسته بودن پردازنده)، میتوانید این تنظیمات را به فایل app.config یا web.config خود اضافه کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcServer enabled="true"/>
  </runtime>
</configuration>

همچنین در برنامه‌های NET Core.ای نیز میتوانید این تنظیمات را داخل فایل csproj. برنامه خود اضافه کنید:
<PropertyGroup>
  <ServerGarbageCollection>true</ServerGarbageCollection>
</PropertyGroup>


Concurrent Workstation GC


این حالت، حالت پیشفرض مورد استفاده در برنامه‌های Windows Forms و Windows Service است. این حالت از GC برای برنامه‌هایی بهینه شده‌است که در آنها، هنگام وقوع Garbage Collection، برنامه توقف و مکث حتی چند لحظه‌ای نداشته و Collection باعث نشود که کاربر نتواند روی یک دکمه کلیک کند و اصطلاحا برنامه ((Unresponsive)) شود.

برای فعالسازی Concurrent Workstation GC این تنظیمات را داخل config برنامه خود باید اعمال کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="true" />
  </runtime>
</configuration>


Non-Concurrent Workstation GC


این حالت شبیه به حالت Server GC است؛ با این تفاوت که عمل Collection روی Thread ای که درخواست allocate کردن یک object را کرده است، صورت میگیرد.

برای مثال:

  • Thread شماره یک درخواست allocate کردن یک string با طول 10000 کاراکتر را میدهد.
  • حافظه، فضای کافی برای تخصیص این حجم از حافظه را نداشته و سعی میکند با اجرای Garbage Collector، این حجم فضای مورد نیاز از حافظه را خالی کند.
  • CLR تمام Thread‌های برنامه را متوقف میکند و Garbage Collector شروع به کار کرده و اشیا بلااستفاده «روی Thread ای که آن را فراخوانی کرده است» را Collect میکند.
  • بعد از پایان Collection، تمامی Threadهای برنامه که در مرحله قبل متوقف شده بودند، مجددا شروع به کار خواهند کرد.


این حالت از GC برای برنامه‌های Server-Side ای که برروی پردازنده تک هسته‌ای اجرا میشوند، پیشنهاد میشود. برای فعالسازی این حالت، تنظیمات داخل config برنامه به این صورت باید تغییر پیدا کند:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="false" />
  </runtime>
</configuration>



این جدول، کمک خواهد کرد که بر اساس نوع برنامه خود، تنظیمات درستی را برای GC اعمال نمایید (در اکثر موارد، تنظیمات پیشفرض بهترین انتخاب بوده و نیازی به تغییر روند کار GC نیست):

 Server GC  Non-Concurrent Workstation  Concurrent Workstation  
 Maximize throughput on multi-processor machines for server apps that create multiple threads to handle the same types of requests.  Maximize throughput on single-processor machines.  Balance throughput and responsiveness for client apps with UI. Design Goal 
1 per processor ( hyper thread aware )  1  Number of Heaps
 1 dedicated GC thread per processor The thread which performs the allocation that triggers the GC. The thread which performs the allocation that triggers the GC.  GC Threads
 EE is suspended during a GC. EE is suspended during a GC. EE is suspended much shorter but several times during a GC.  Execution Engine
Suspension
<gcServer enabled="true">
<gcConcurrent enabled="false">
 <gcConcurrent enabled="true"> 
 Config Setting
Non-Concurrent Workstation GC      On a single
processor
(fallback)
مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.