نظرات مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت هجدهم
آموزش Http client در این قسمت برای این بوده که متداول‌ترین ابزار در این زمینه بوده و به شکل تو کار در NET. قرار دارد. ابزاری که توصیه می‌کنم Refit هست که پشت صحنه از همین Http client استفاده می‌کنه و البته بسیار راحت‌تر هست و به تست خودکار هم کمک می‌کنه و داخل خود Bit هم پیش فرض کانفیگ اش هست و می‌تونید خیلی سریع باهاش استارت بزنید.

کافیه در فایل App.xaml.cs در متد RegisterTypes، بنویسید:
containerBuilder.RegisterRefitClient();
سپس یه interface تعریف کنید:
public interface ISimpleApi
    {
        [Post("/api/customers/some-action")]
        Task<TestCustomerDto> SomeAction(TestCustomerDto customer, CancellationToken cancellationToken);
    }
بعد در RegisterTypes اون اینترفیس رو رجیستر کنید:
containerBuilder.RegisterRefitService<ISimpleApi>();
و بعد با dependency injection از اون interface استفاده کنید.
نظرات مطالب
بازسازی کد: ارتباط یک طرفه و دو طرفه بین کلاس ها
در EF Code First اگر به این شکل تعریف کنیم
public class Customer
{
    public string Name { get; set; }
}
public class Order
{
    public Customer Customer { get; set; }
}
تکلیف  Navigation Property  چی میشه ؟
بالاخره مجبوریم برای کوئری و همینطور Relation  از حالت زیر که شما انتقاد داشتین استفاده کنیم
public class Customer
{
    public string Name { get; set; }
    public ICollection<Order> Orders { get; set; }
}
public class Order
{
    public Customer Customer { get; set; }
}

راهکار درست دیگری وجود دارد ؟
با تشکر
نظرات مطالب
توسعه سیستم مدیریت محتوای DNTCms - قسمت ششم
بروز رسانی !
مدل Role حذف شده و قصد اعمال دسترسی داینامیک را حداقل در این سیستم نداریم(به دلیل پیچیدگی بی دلیلی که برای کاربر نهایی دارد) . از یک Enum Flag کمک خواهیم گرفت که به شکل زیر تعریف شده است:
 [Flags]
    public enum Roles
    {
        User=1,
        Author=2,
        Editor=4,
        Moderator=8,
        Adminisrator=16,
        BlogModerator=32,
        NewsModerator=64,
        PollModerator=128,
        AnnouncementModerator=256,
        ForumModerator=512,
        PagesModerator=1024,
        CollectionsModerator=2048
    }


نظرات مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت سوم
مدل Tag هم میبایست در بین مدل‌های مشترک قرار گیرد . در ایجاد روابط چند به چند اگر با Fluent API‌ها کار کنید نیاز نیست حتما در هر دو طرف لیست‌های مورد نظر را تعریف کنید. برای مثال در افزونه اخبار میتوانید همچین تعریفی داشته باشید.
 public class NewsItemConfig : EntityTypeConfiguration<NewsItem>
    {
        public NewsItemConfig()
        {
            HasMany(a => a.Tags).WithMany().Map(m =>
            {
                m.MapLeftKey("TagId");
                m.MapRightKey("NewsItemId");
                m.ToTable("NewsItemTag");
            });
      
        }
    }
برای کوئری زدن هم میتوانید به شکل زیر اقدام کنید.
var news= from p in ctx.NewsItems
                 from t in p.Tags
                 where t.Name == "Tag1"
                 select p;


نظرات مطالب
ASP.NET MVC #14
- بله. در انتهای مطلب هم ذکر شده «زمانیکه پیوندی را به شکل زیر تعریف می‌کنیم (بدون ذکر نام ناحیه)، یعنی ایجاد لینکی در ناحیه جاری.»
- برای ایجاد یک لینک از داخل یک ناحیه به خارج از آن حتما باید Area مورد نظر ذکر شود و اگر داخل Area خاصی نیست، این Area را باید با string.Empty مقدار دهی کرد:
@Html.ActionLink("Back", "Index", "Home", new { area = "" }, null)
و اگر نمی‌خواهید درگیر این مسایل شوید، بهتر است از T4MVC استفاده کنید:
// برای لینک دادن معمولی
@Html.ActionLink("Back", MVC.Home.Index())
//برای لینک دادن به یک ناحیه
@Html.ActionLink("Some Link", MVC.Admin.SomeController.SomeAction())
نظرات مطالب
ASP.NET Web API - قسمت سوم
در Web API در حالت پیش فرض نمی‌تونید از Session استفاده کنید. اصولاً REST اصطلاحاً Stateless هست، اما اگر اصرار به استفاده از Session دارید، باید یک Route Handler سفارشی ایجاد و اینترفیس IRequiresSessionState رو پیاده سازی کنید. سپس پیاده سازی جدید رو به عنوان Route Handler برای route مختص Web API تعریف کنید.
در مورد تصدیق هویت، معمولاً به این شکل عمل میشه که یک فیلتر Authorize سفارشی ایجاد و نام کاربری و کلمه‌ی عبور از طریق یک Header سفارشی به Server ارسال میشه. Web API به خوبی با مفهوم فیلترها در ASP.NET MVC هماهنگ هست. سعی می‌کنم در مطلب جدایی به این موارد بپردازم.
مطالب
مدیریت استثناءها در Blazor Server - قسمت اول
همانطور که می‌دانید Blazor Server یک فریم ورک stateful است. هنگامیکه کاربران در حال تعامل با برنامه هستند، یک ارتباط پیوسته را با سرور حفظ می‌کنند که به آن، به اصطلاح مدار می‌گویند. این مدارها، کامپوننت‌های فعال را به انضمام حالت‌های آنها که شامل موارد زیر است نگهداری می‌کند:
1- جدیدترین خروجی رندر شده‌ی کامپوننت.
2- مجموعه Event Handling‌های جاری که می‌توانند توسط کاربر صدا زده شوند.
اگر کاربری یک برنامه را در چندین تب مرورگر باز کند، در واقع چندین مدار مستقل را ایجاد کرده‌است. بنابراین اگر در یکی از تب‌های مرورگر استثنایی رخ دهد، مابقی تب‌های مرورگر متاثر نخواهند شد.
Blazor با اکثریت استثناءهای کنترل نشده در  مداری که در آن رخ می‌دهد، خیلی بد رفتار می‌کند. چرا؟
پاسخ: زیرا  کاربر فقط می‌تواند با بارگذاری مجدد آن تب مرورگر (برای ایجاد یک مدار جدید) به تعامل با برنامه ادامه دهد.
حال برای رفع این مشکل چکار باید کرد؟ آیا راه حل سراسری برای مدیریت استثناها وجود دارد؟
پاسخ: بله. 

Error boundary

یک کامپوننت از پیش تعریف شده‌ی Blazor است که رویکرد آسان آن برای مدیریت استثناءها به شکل زیر است:
  • هنگامیکه خطایی رخ نداده است، محتوای فرزند خود را رندر می‌کند. 

  • هنگامیکه یک استثناء کنترل نشده رخ می‌دهد، صفحه‌ی خطای پیش فرضی را رندر می‌کند. 

برای استفاده از این کامپوننت، فقط کافی است محتوای مورد نظر خود را داخل آن بگذارید. برای مثال می‌توان، برای سراسری تعریف کردن Error boundary، به شکل زیر در فایل  Shared/MainLayout.razor   آن را تعریف نمود:
<div>
    <div>
        <ErrorBoundary>
            @Body
        </ErrorBoundary>
    </div>
</div>
در این حالت هر استثنای کنترل نشده‌ای که در کل برنامه رخ دهد، توسط Error boundaries کنترل شده و خطایی در صفحه نشان داده می‌شود. به صورت پیش فرض کامپوننت Error boundary یک div خالی را با یک کلاس css که در site.css وجود دارد، به نام blazor-error-boundary   به عنوان صفحه خطا نشان می‌دهد که می‌توان آن را سفارشی سازی نمود. همچنین می‌توان به شکل زیر نیز برای سفارشی سازی بیشتر صفحه‌ی خطا عمل کرد:
<ErrorBoundary>
    <ChildContent>
        @Body
    </ChildContent>
    <ErrorContent>
        <p class="errorUI">متاسفانه خطایی رخ داده است!</p>
    </ErrorContent>
</ErrorBoundary>
به دلیل اینکه ما در این مثال Error boundary را در MainLayout تعریف کردیم، صفحه‌ی نمایش خطا صرفنظر از اینکه کاربر به کدام صفحه رفته‌است، نمایش داده می‌شود. پیشنهاد مایکروسافت این است که حوزه استفاده را محدودتر کنیم.
خوب تا اینجای کار توانستیم استثنای کنترل نشده را کنترل کنیم و پیغام خطایی را نشان دهیم؛ اما همچنان صفحه در حالت خطا مانده و بازهم نیاز است که صفحه بارگذاری مجدد شود تا بتوان به صفحات دیگر برنامه رفت. آیا راه حلی وجود دارد؟
پاسخ: بله خوشبختانه. کافی است با استفاده از متد Recover کامپوننت Error boundary به شکل زیر صفحه را به حالت قبل از خطا برد:
...

<ErrorBoundary @ref="errorBoundary">
    @Body
</ErrorBoundary>

...

@code {
    private ErrorBoundary? errorBoundary;

    protected override void OnParametersSet()
    {
        errorBoundary?.Recover();
    }
}
در قسمت بعدی به این موضوع می‌پردازیم که چگونه می‌توان یک کامپوننت خطای سفارشی سراسری ایجاد کرد تا علاوه بر کنترل استثناءها بتواند خطاها را نیز لاگ کند.
مطالب
برنامه‌ی ++ Notepad و syntax highlighting فایل‌های دات نتی

برنامه‌ی ++ Notepad به عنوان یک ادیتور رایگان، سبک و بسیار سریع به همراه ارائه‌ی syntax highlighting عالی، یکی از ویرایشگرهای محبوب برنامه نویس‌ها (در هر گرایش و صنفی) به شمار می‌رود. اکثر فایل‌های مرتبط با دات نت فریم ورک هم منهای فایل‌های سورس‌ها با پسوند cs و vb و امثال آن، دقیقا از نوع XML هستند؛ برای مثال: xaml, config, edmx, csproj و بسیاری موارد دیگر. این پسوندها به صورت پیش فرض در برنامه‌ی ++ Notepad جهت اعمال syntax highlighting تعریف نشده‌اند و برای اضافه کردن آن‌ها کافی است به صورت زیر عمل کرد:
به منوی Settings گزینه‌ی Style configurator مراجعه کنید. سپس در قالبی که آن‌را انتخاب کرده‌اید، زبان XML را انتخاب کرده و فیلد User ext را تکمیل کنید (شکل زیر):



مطالب
کار با مجموعه‌ها ( الگوی طراحی Composite)
یکی از پیچیدگی‌های معمول در کد، کلاسی است که دارای مجموعه‌ای باشد. مشکل اصلی با چنین طراحی این است که تمام عملیات باید از وضعیت مجموعه آگاه باشند. چرا مجموعه‌ها خیلی پیچیده هستند؟
داشتن مجموعه، خود با بسیاری از سوالات همراه است. آیا مجموعه حاوی اشیایی است یا خالی است؟ برخی از توابع تجمعی را نمی‌توان در مجموعه‌های خالی محاسبه کرد. به عنوان مثال Maximum در یک مجموعه خالی تعریف نشده است. بعضی دیگر از توابع تجمعی به این مشکل اهمیت نمی‌دهند، مانند sum و count که هر دوی آنها مقدار صفر را بر میگردانند.
 وقتی یک کلاس مجموعه‌‌ای را کنترل می‌کند، چیزهای زیادی برای فکر کردن وجود دارد. آیا عملیاتی که فراخوانی می‌کنیم ایمن است؟ آیا باید نتیجه قبل از ادامه به نحوی اصلاح شود؟ آیا آن را باید بر روی کل مجموعه تکرار کند و یا بر روی یک عنصر؟ 

با مجموعه‌های موجود چه کاری را باید انجام دهیم؟
کلاس‌هایی که دارای مجموعه هستند، تمایل به رشد دارند. این رشد‌ها هیچ ارتباطی با مسئولیت‌های کلاس ندارند و تنها هدفشان این است که کلاس کار کند. راه حل طبیعی برای این مشکل این است که کلاس جدیدی را تعریف کنیم تا هدف آن نگهداری از مجموعه باشد. این کلاس مسئول فیلتر کردن عناصر، شمارش و اعمال عملیات بر روی عناصر و جمع آوری نتایج هست. هدف نهایی این refactoring، ساده سازی کلاس اصلی و تمرکز بر روی domain model هست.

الگوی طراحی Composite
در بسیاری از موارد، عملیاتی را که بر روی یک شیء قابل تعریف هستند می‌توان بر روی مجموعه‌ای از اشیاء نیز تعریف کرد؛ مانند یک تابع تجمعی که نتیجه‌ای را بر می‌گرداند. این عمل می‌تواند بر روی یک شیء و یا گروهی از اشیاء فراخوانی شود. اگر بتوانیم یک اینترفیس مشترک را بر روی یک عنصر و مجموعه تعریف کنیم، آنگاه می‌توانیم الگوی Composite را بر روی آن اعمال نمائیم.

یک مثال
فرض کنید می‌خواهیم یک نقاش را برای رنگ آمیزی یک خانه استخدام کنیم. نقاش به تعدادی روز نیاز دارد تا کار را تمام کند. اکنون فرض کنید که ما می‌خواهیم چندین نقاش را برای همکاری با هم استخدام کنیم. درنتیجه زمان لازم برای پایان دادن به کار، کوتاه‌تر می‌شود.
پیاده سازی نقاش به صورت زیر است: 
class Painter
{
    private readonly float daysPerHouse;

    public Painter(float daysPerHouse)
    {
        this.daysPerHouse = daysPerHouse;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return houses * daysPerHouse;
    }
}
نقاش فقط خانه‌ها را رنگ می‌کند. برآورد کار نقاشی به این صورت است که تعداد خانه‌ها را با زمانیکه برای هر خانه صرف می‌کند، بدست می‌آوریم.
ما می‌توانیم یک صاحب زمین را معرفی کنیم که این فرد چندین خانه را دارد:
class LandOwner
{
    private readonly Painter painter;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(Painter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}
صاحب زمین، اشاره‌ای به یک نقاش دارد. هنگام مدیریت خانه‌ها، مالک به نقاش می‌گوید که چقدر زمان لازم است تا تمام خانه‌ها را رنگ کند و مشکلات زمانی آغاز می‌شوند که نقاش نمی‌تواند تمام کارها را در زمان معقولی انجام دهد.به این صورت مالک زمین، نقاشان بیشتری را استخدام می‌کند:
class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }
    ...
}
زمان لازم برای رنگ کردن خانه‌ها در شکل زیر نشان داده شده است: 

اکنون مالک زمین مسئولیت انجام این محاسبه را برعهده گرفته است؛ ولی این پیاده سازی کمی پیچیده‌تر می‌شود: 

class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.GetTotalVelocity() * this.housesCount;
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

این پیاده سازی کمی پیچیده‌است؛ اما کار می‌کند و همچنین دارای مشکلاتی است. فرض کنید یکی از نقاشان صاحب شرکت، نقاشی است که نقاشان دیگر را استخدام می‌کند. حتی بدتر از آن این است که اگر شرکت نقاشی، شرکت دیگری را نیز همراه با نقاشان خود، استخدام کند. مالک زمین با سلسله مراتبی چندسطحی از نقاشان روبرو می‌شود. برآورد زمان لازم برای نقاشی خانه‌ها در چنین شرایطی برای مالک زمین دشوار خواهد شد. 


پیاده سازی  Composite

اگر تنها بتوانیم یک اینترفیس عمومی را از یک نقاش، بیرون بکشیم، سازماندهی نقاش‌ها راحت‌تر می‌شود:

interface IPainter
{
    float EstimateDaysToPaint(int houses);
}

مالک زمین دیگر کاری با مجموعه نقاش‌ها ندارد و در حال حاضر تنها یک نقاش انتزاعی را کنترل می‌کند: 

class LandOwner
{
    private readonly IPainter painter;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IPainter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

اینبار مالک زمین فقط ارجاعی را به یک نقاش انتزاعی دارد. از سوی دیگر، کلاس نقاش دست نخورده باقی می‌ماند و تنها رابط IPainter را پیاده سازی می‌کند: 

class Painter: IPainter
{
    ...
}

حالا می‌توانیم نتیجه آن را ببینیم. ما آماده تعریف یک عنصر Composite هستیم که خود و عناصرش، اینترفیس IPainter را پیاده سازی کرده‌اند. 

class PaintingCompany: IPainter
{
    private readonly IEnumerable<IPainter> painters;

    public PaintingCompany(IEnumerable<IPainter> painters)
    {
        this.painters = new List<IPainter>(painters);
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return this.GetTotalVelocity() * houses;
    }
}

این پیاده سازی شرکت نقاشی است. کد کلاس LandOwner قبلی که وظیفه آن کنترل نقاش‌ها بود، به این کلاس منتقل شده‌است. تفاوت این است که شرکت نقاشی اکنون تعدادی نقاش انتزاعی را مدیریت می‌کند. از انتزاعات می‌توان دو حالت را در نظر گرفت: به صورت تک و یا به صورت گروه. این مورد قدرت نوع انتزاعی است در برنامه نویسی شیء گرا که در اینجا خودش را به صورت یک نقاش و یا گروهی از افراد که با هم کار می‌کنند، نشان می‌دهد.


نتیجه گیری

در این مقاله ما به یک نمونه از الگوی طراحی Composite پرداختیم. با استفاده از الگوی Composite، شیوه‌ای که کلاس‌ها با مجموعه‌ها برخورد می‌کنند، بسیار ساده‌تر شده‌است. کار با مجموعه‌ها، کد را پیچیده‌تر کرده و باعث می‌شود کلاس، کاری بیشتر از مسئولیت‌های خود را انجام دهد که ربطی به آن ندارد.

مطالب
الگوریتم های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت دوم - الگوریتم Naïve Bayes
در قسمت قبل به صورت اجمالی با الگوریتم‌های داده کاوی در SSDT آشنا شدید. در این قسمت به الگوریتم Naive Bayes خواهیم پرداخت.


برای روشن‌تر شدن مطلب، سیستم رای گیری را در نظر بگیرید، در رابطه با سیستم رای گیری از طریق این الگوریتم می‌توان به پرسش‌های زیر پاسخ داد: 
  • مهمترین آرای هر حزب چه هستند؟
  • توزیع آرا در رابطه با یک عمل خاص (پرداخت یارانه یا عدم پرداخت آن) چگونه بوده است؟
  • توزیع آرای یک عمل خاص درمیان آرای اعمال دیگر چگونه بوده است و چه ارتباطی بین آنها است؟

این الگوریتم، ارتباط بین ویژگی‌ها را مشخص می‌کند، این درحالی است که از طریق الگوریتم‌های دیگر این کار به سادگی قابل کشف نیست. 
یک راه خوب برای شروع داده کاوی ساخت مدل Naïve Bayes و چک کردن ورودی و خروجی برروی تمام ستون‌ها است. مدل حاصل سبب می‌شود که درک بهتری از داده‌ها پیدا کرده و ساخت مدل‌های دیگر داده کاوی مانند درخت تصمیم و ... راحت‌تر انجام پذیرد. به همین جهت، اولین الگوریتم معرفی شده نیز این الگوریتم می‌باشد.
بنابراین زمانیکه با یک مجموعه داده جدید روبرو می‌شویم، راحت‌ترین راه برای شروع داده کاوی، ساخت یک مدل از Naïve Bayes است، به طوریکه تمامی ستون‌های غیرکلید را به عنوان predict یا همان هم ورودی-هم خروجی در نظر می‌گیریم. پس از آموزش مدل به قسمت Dependency Network می‌رویم. نمونه ای از شبکه وابستگی‌ها را در شکل زیر مشاهده می‌کنید که در حقیقت گرافی از نودها است.

نودهای مختلف نشان دهنده ستون‌های انتخاب شده هستند و جهت ارتباط بین نودها از ورودی به سمت خروجی است. ارتباط‌های دوطرفه نشان دهنده این هستند که از هر یک از دو نود می‌توان دیگری را پیش بینی کرد. سمت چپ این گراف در SSDT یک نوار وجود دارد (که در شکل زیر آمده است)، هرچه نوار کناری را به سمت پایین ببریم ارتباط‌های قوی‌تر نشان داده شده و ارتباط هایی که دارای قدرت کمتری هستند حذف می‌شوند. بنابراین زمانی که نوار کناری را در پایین‌ترین حالت قرار دهیم می‌توان قوی‌ترین ارتباط بین ستون‌های ورودی و خروجی را مشاهده نمود.


نکته مهم: اگر هدف ما پیش بینی یک ویژگی باشد، ارتباط قوی ما بین دو ورودی، مشخص می‌کند که استفاده از هردوی آن‌ها برای پیش بینی یک ویژگی خروجی، کاری بس اشتباه است؛ زیرا ورودی‌های شبیه به هم می‌توانند اثر دوبرابری داشته باشند. برای مثال در شکل بالا در صورتی که ارتباط موجود بین دو ویژگی Young Frankenstein و Monty Python and the Holy Grail قوی باشد بایستی از انتخاب هر دوی این ویژگی‌ها به عنوان ورودی برای پیش بینی ویژگی Princess Bride پرهیز نمود.

جهت درک بهتر داده‌ها می‌توان به قسمت Attribute Profile مراجعه نمود. همانطور که درشکل زیر آمده است در این بخش ماتریسی از نحوه ارتباط بین تمامی حالات ورودی‌ها و خروجی‌ها نشان داده شده است.

 از لیست کشویی، خروجی مدنظر را انتخاب می‌کنیم و ماتریس درصد پیش بینی خروجی از روی ورودی یا ورودی‌ها نشان داده می‌شود. 
اگر هدف درک شباهت‌ها و اختلافات حالت‌های هدف پیش بینی باشد می‌توان از دو قسمت Attribute Characteristics و Attribute Discrimination استفاده نمود. در رابطه با Attribute Characteristics دو مساله را باید در نظر داشت:
  1. قدرت پیش بینی ندارد یعنی نباید در این قسمت از روی ویژگی‌ها به پیش بینی هدفی پرداخت. 
  2. ورودی هایی که امتیازشان از مینیمم امتیاز یک گره پایین‌تر است نشان داده نمی‌شوند.  
نمایی از Attribute Characteristics را در زیر مشاهده می‌نمایید.

 و اما در رابطه با Attribute Discrimination نیز باید قبل از هر قضاوتی، مراقب سطح پشتیبانی (support level) ویژگی‌ها باشیم. برای مثال در رابطه با رای گیری در رابطه با یک عمل خاص مشاهده می‌شود که اختلاف زیادی بین حزب دموکرات و حزب مستقل وجود دارد که متاسفانه این تفسیر اشتباه است چرا که پس از بررسی مجموعه داده به این نتیجه می‌رسیم که داده مربوط به حزب مستقل فقط دو مورد است و هردوی آن‌ها در این آمار آمده‌اند. یعنی 100 درصد آن‌ها و این درحالی است که داده مربوط به حزب دموکرات زیاد بوده و ممکن است این درصد اعلام شده روی این عمل خاص حتی از حزب مستقل پایین‌تر باشد. شکل زیر نمایی از Attribute Discrimination می باشد.


از آنجاکه فاز پردازش این الگوریتم فقط اولین دسته مرتب شده از ارتباط بین ورودی و خروجی‌ها را حساب می‌کند، پس نگرانی از بابت پردازش نیست. بنابراین این الگوریتم برای مجموعه داده‌های خیلی بزرگ با ویژگی‌های بسیار زیاد، مناسب است.

در این الگوریتم ورودی و خروجی باید Discrete (گسسته) باشند و در صورتیکه Continuous (پیوسته) باشند بایستی Discretize شوند. البته باید درنظر داشت که در حالت کلی این الگوریتم در رابطه با داده‌های Continuous کاربرد مناسبی ندارد. بنابراین پیش بینی این داده‌ها حتی اگر Discretize شوند با این الگوریتم خوب نیست.
در پایان بهتر است دوباره به این نکته اشاره شود که بایستی مراقب بود تا ورودی‌ها تقریبا مستقل از یکدیگر انتخاب شوند؛ زیرا ورودی‌های شبیه به هم می‌توانند اثر دوبرابری و مخربی داشته باشند که بایستی از آن اجتناب کرد. به دلیل چنین رفتاری، ارزیابی مدل توسط lift chart حتما پیشنهاد می‌شود.