مطالب
Serialization #1
در این نوشتار به Serialization و Deserialization  یعنی مکانیزمی که توسط آن اشیاء می‌توانند به صورت متنی مسطح و یا به شکل باینری درآیند، پرداخته می‌شود.

مفهوم Serialization
سریالی کردن، عملیاتی است که یک شیء و یا مجموعه اشیائی که به یکدیگر ارجاع می‌دهند را به شکل گروهی از بایت‎ها یا فرمت XML درآورده که می‌توان آن‎ها را ذخیره کرد و یا انتقال داد. 
Deserialization  معکوس عملیات بالاست که گروهی از داده‌ها را دریافت کرده و بصورت یک شیء  و یا مجموعه‌ای از اشیائی که به یکدیگر ارجاع می‌دهند، تبدیل می‌کند.
Serialization و Deserialization  نوعاً برای موارد زیر بکار می‌روند:
  1. انتقال اشیاء از طریق یک شبکه یا مرز یک نرم افزار .
  2. ذخیره اشیاء در یک فایل یا بانک اطلاعاتی.
موتورهای سریالی‌کننده
چهار شیوه برای سریالی کردن در دات نت فریم ورک وجود دارد:
  1. سریالی‌کننده قرارداد داده (Data Contract Serializer)
  2. سریالی‌کننده باینری
  3. سریالی‌کننده XML مبتنی بر صفت
  4. سریالی‌کننده اینترفیس IXmlSerializer
سه مورد اول، موتورهای سریالی‌کننده‌ای هستند که بیشترین یا تقریباً همه کارهای سریالی‌کردن را انجام می‌دهند.  مورد آخر برای انجام مواردی است که خودتان قصد سریالی‌سازی دارید که این موتور با استفاده از XmlReader  و XmlWriter این کار را انجام می‌دهد. IXmlSerializer می‌تواند به همراه سریالی‌کننده قرارداد داده و یا سریالی‌کننده XML در موارد پیچیده سریالی‌کردن استفاده شود.
سریالی‌کننده Data Contract 
برای انجام این کار دو نوع سریالی‌کننده وجود دارد :
  1. DataContractSerializer، که اصطلاحاً loosely Coupled شده است به نوع سریالی‌کننده  Data Contract.
  2. NetDataContractSerializer که اصطلاحاً tightly Coupled شده است به نوع سریالی‌کننده  Data Contract.
مدل زیر را در نظر بگیرید:
public class News
    {
        public int Id;
        public string Body;
        public DateTime NewsDate;
    }
برای سریالی‌کردن نوع News به شیوه  Data Contract، باید:
  1. فضای نام System.Runtime.Serialization را به کد برنامه اضافه کنیم.
  2. صفت [DataContract] را به نوعی که تعریف کرده‌ایم، اضافه کنیم.
  3. صفت [DataMember] را به اعضایی که می‌خواهیم در سریالی شدن شرکت‌کنند، اضافه کنیم.
و به این ترتیب کلاس News به شکل زیر درمی‌آید:
using System.Runtime.Serialization;
using System.Xml;
using System;
using System.IO;
namespace ConsoleApplication1
{  
    [DataContract]
    public class News
    {
        [DataMember] public int Id;
        [DataMember] public string Body;
        [DataMember] public DateTime NewsDate;
    }
}
سپس به شکل زیر از مدل خود نمونه‌ای ساخته و با ایجاد یک فایل، نتیجه سریالی شده مدل را در آن ذخیره میکنیم .
var news = new News
                           {
                               Id = 1,
                               Body = "NewsBody",
                               NewsDate = new DateTime(2012, 10, 4)
                           };
 var ds = new DataContractSerializer(typeof (News));
 using (Stream s=File.Create("News.Xml"))
 {
        ds.WriteObject(s, news);//سریالی‌کردن
 }
که محتویات فایل News.Xml به صورت زیر است:
<News xmlns="http://schemas.datacontract.org/2004/07/ConsoleApplication7" xmlns:i="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance"><Body>NewsBody</Body><Id>1</Id><NewsDate>2012-10-04T00:00:00</NewsDate></News>
و برای Deserialize  کردن این فایل داریم:
News deserializednews;
using (Stream s = File.OpenRead("News.Xml"))
{
       deserializednews = (News)ds.ReadObject(s);//Deserializing
}
Console.WriteLine(deserializednews.Body);
همان‌طور که ملاحظه می‌کنید فایل ایجاد شده از خوانایی خوبی برخوردار نیست که برای دستیابی به فایلی با خوانایی بالاتر از XmlWriter استفاده میکنیم:
XmlWriterSettings settings = new XmlWriterSettings {Indent = true}; 
using (XmlWriter writer = XmlWriter.Create("News.Xml", settings))
{
          ds.WriteObject(writer, news);
}
System.Diagnostics.Process.Start("News.Xml");
به این ترتیب موفق به ایجاد فایلی با خوانایی بالاتر می‌شویم:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<News xmlns:i="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance" xmlns="http://schemas.datacontract.org/2004/07/ConsoleApplication7">
  <Body>NewsBody</Body>
  <Id>1</Id>
  <NewsDate>2012-10-04T00:00:00</NewsDate>
</News> 
مطالب
React 16x - قسمت 19 - کار با فرم‌ها - بخش 2 - اعتبارسنجی ورودی‌های کاربران
تمام فرم‌های تعریف شده، نیاز به اعتبارسنجی اطلاعات وارد شده‌ی توسط کاربران خود را دارند. ابتدا اعتبارسنجی اطلاعات را در حین ارسال فرم و سپس آن‌را همزمان با ورود اطلاعات، بررسی می‌کنیم.


اصول کلی طراحی یک اعتبارسنج ساده

در قسمت قبل، تمام اطلاعات فرم لاگین را درون شیء account خاصیت state قرار دادیم. در اینجا نیز شبیه به چنین شیءای را برای ذخیره سازی خطاهای اعتبارسنجی فیلدهای فرم، تعریف می‌کنیم:
class LoginForm extends Component {
  state = {
    account: { username: "", password: "" },
    errors: {
      username: "Username is required"
    }
  };
خاصیت errors تعریف شده، یک شیء را باز می‌گرداند که حاوی اطلاعات و خطاهای مرتبط با اعتبارسنجی فیلدهای مشکل دار است. بنابراین نام خواص این شیء، با نام فیلدهای فرم تطابق دارند. کار کردن با یک شیء هم جهت یافتن خطاهای یک فیلد مشخص، ساده‌تر است از کار کردن با یک آرایه؛ از این جهت که نیازی به جستجوی خاصی در این شیء نبوده و با استفاده از روش دسترسی پویای به خواص یک شیء جاوا اسکریپتی مانند errors["username"]، می‌توان خطاهای مرتبط با هر فیلد را به سادگی نمایش داد.
البته در ابتدای کار، خاصیت errors را با یک شیء خالی ({}) مقدار دهی می‌کنیم و سپس در متد مدیریت ارسال فرم به سرور:
  validate = () => {
    return { username: "Username is required." };
  };

  handleSubmit = e => {
    e.preventDefault();

    const errors = this.validate();
    console.log("Validation errors", errors);
    this.setState({ errors });
    if (errors) {
      return;
    }

    // call the server
    console.log("Submitted!");
  };
- ابتدا خروجی متد validate سفارشی را بررسی می‌کنیم که خروجی آن، خطاهای ممکن است.
- اگر خطایی وجود داشت، به مرحله‌ی بعد که ارسال فرم به سمت سرور می‌باشد، نخواهیم رسید و کار را با یک return، خاتمه می‌دهیم.
- علت فراخوانی متد setState در اینجا، درخواست رندر مجدد فرم، با توجه به خطاهای اعتبارسنجی ممکنی است که به خاصیت errors، اضافه یا به روز رسانی کرده‌ایم.
- نمونه‌ای از خروجی متد validate را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید که تشکیل شده‌است از یک شیء، که هر خاصیت آن، به نام یک فیلد موجود در فرم، اشاره می‌کند.


پیاده سازی یک اعتبارسنج ساده

در اینجا یک نمونه پیاده سازی ساده و ابتدایی منطق اعتبارسنجی فیلدهای فرم را ملاحظه می‌کنید:
  validate = () => {
    const { account } = this.state;

    const errors = {};
    if (account.username.trim() === "") {
      errors.username = "Username is required.";
    }

    if (account.password.trim() === "") {
      errors.password = "Password is required.";
    }

    return Object.keys(errors).length === 0 ? null : errors;
  };
- ابتدا توسط Object Destructuring، خاصیت account شیء منتسب به خاصیت state کامپوننت را دریافت می‌کنیم، تا مدام نیاز به نوشتن this.state.account نباشد.
- سپس یک شیء خالی error را تعریف کرده‌ایم.
- در ادامه با توجه به اینکه مقادیر المان‌های فرم در state وجود دارند، خالی بودن آن‌ها را بررسی می‌کنیم. اگر خالی بودند، یک خاصیت جدید را با همان نام المان مورد بررسی، به شیء errors اضافه کرده و پیام خطایی را درج می‌کنیم.
- در نهایت این شیء errors و یا نال را (در صورت عدم وجود خطایی) بازگشت می‌دهیم.

برای آزمایش آن، پس از اجرای برنامه، یکبار بدون وارد کردن اطلاعاتی، بر روی دکمه‌ی Login کلیک کنید؛ یکبار هم با وارد کردن اطلاعاتی در فیلدهای مختلف. در این بین کنسول توسعه دهندگان مرورگر را نیز جهت مشاهده‌ی شیء‌های error لاگ شده، بررسی نمائید.



نمایش خطاهای اعتبارسنجی فیلدهای فرم

در قسمت قبل، کامپوننت جدید src\components\common\input.jsx را جهت کاهش کدهای تکراری تعاریف المان‌های ورودی، ایجاد کردیم. در اینجا نیز می‌توان کار نمایش خطاهای اعتبارسنجی را قرار داد:
import React from "react";

const Input = ({ name, label, value, error, onChange }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input
        value={value}
        onChange={onChange}
        id={name}
        name={name}
        type="text"
        className="form-control"
      />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
- در اینجا ابتدا خاصیت error را به لیست خواص مورد انتظار از شیء props، اضافه کرده‌ایم.
- سپس با توجه به نکته‌ی «رندر شرطی عناصر در کامپوننت‌های React» در قسمت 5، اگر error مقداری داشته باشد و به true تفسیر شود، آنگاه به صورت خودکار، div ای که دارای کلاس‌های بوت استرپی اخطار است به همراه متن خطا، رندر خواهد شد؛ در غیراینصورت هیچ div ای به صفحه اضافه نمی‌شود.
- اکنون متد رندر کامپوننت فرم لاگین را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
  render() {
    const { account, errors } = this.state;
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        <Input
          name="username"
          label="Username"
          value={account.username}
          onChange={this.handleChange}
          error={errors.username}
        />
        <Input
          name="password"
          label="Password"
          value={account.password}
          onChange={this.handleChange}
          error={errors.password}
        />
        <button className="btn btn-primary">Login</button>
      </form>
    );
  }
در ابتدای متد رندر، با استفاده از Object Destructuring، خاصیت errors شیء منتسب به خاصیت state کامپوننت را دریافت کرده‌ایم. سپس با استفاده از آن، ویژگی جدید error را که به تعریف کامپوننت Input اضافه کردیم، در دو فیلد username و password، مقدار دهی می‌کنیم.

تا اینجا اگر تغییرات را ذخیره کرده و برنامه را اجرا کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی Login، خطاهای اعتبارسنجی به صورت زیر ظاهر می‌شوند:


در این حالت اگر هر دو فیلد را تکمیل کرده و بر روی دکمه‌ی لاگین کلیک کنیم، به خطای زیر در کنسول توسعه دهندگان مرورگر می‌رسیم:
loginForm.jsx:55 Uncaught TypeError: Cannot read property 'username' of null
at LoginForm.render (loginForm.jsx:55)
علت اینجاست که چون فرم اعتبارسنجی شده و مشکلی وجود نداشته‌است، خروجی متد validate در این حالت، null است. بنابراین دیگر نمی‌توان به خاصیت برای مثال username آن دسترسی یافت. برای رفع این مشکل در متد handleSubmit، جائیکه errors را در خاصیت state به روز رسانی می‌کنیم، اگر errors نال باشد، بجای آن یک شیء خالی را بازگشت می‌دهیم:
this.setState({ errors: errors || {} });
این قطعه کد، به این معنا است که اگر errors مقدار دهی شده بود، از آن استفاده کن، در غیراینصورت {} (یک شیء خالی جاوا اسکریپتی) را بازگشت بده.


اعتبارسنجی فیلدهای یک فرم در حین ورود اطلاعات در آن‌ها

تا اینجا نحوه‌ی اعتبارسنجی فیلدهای ورودی را در حین submit بررسی کردیم. شبیه به همین روش را به حالت onChange و متد handleChange فرم لاگین که در قسمت قبل تکمیل کردیم نیز می‌توان اعمال کرد:
  handleChange = ({ currentTarget: input }) => {
    const errors = { ...this.state.errors }; //cloning an object
    const errorMessage = this.validateProperty(input);
    if (errorMessage) {
      errors[input.name] = errorMessage;
    } else {
      delete errors[input.name];
    }

    const account = { ...this.state.account }; //cloning an object
    account[input.name] = input.value;

    this.setState({ account, errors });
  };
- ابتدا شیء errors را clone می‌کنیم؛ چون می‌خواهیم خواصی را به آن کم و زیاد کرده و سپس بر اساس آن مجددا state را به روز رسانی کنیم.
- سپس اینبار فقط نیاز داریم اعتبار اطلاعات ورودی یک فیلد را بررسی کنیم و متد validate فعلی، فیلدهای کل فرم را با هم تعیین اعتبار می‌کند. به همین جهت متد جدید validateProperty را به صورت زیر تعریف می‌کنیم. اگر این متد خروجی داشت، خاصیت متناظر با آن‌را در شیء errors به روز رسانی می‌کنیم؛ در غیراینصورت این خاصیت را از شیء errors حذف می‌کنیم تا پیام اشتباهی را نمایش ندهد. در نهایت توسط متد setState، مقدار خاصیت errors را با شیء errors جاری به روز رسانی می‌کنیم:
  validateProperty = ({ name, value }) => {
    if (name === "username") {
      if (value.trim() === "") {
        return "Username is required.";
      }
      // ...
    }

    if (name === "password") {
      if (value.trim() === "") {
        return "Password is required.";
      }
      // ...
    }
  };
در متد validateProperty، خواص name و value از شیء input ارسالی به آن استخراج شده‌اند و سپس بر اساس آن‌ها کار اعتبارسنجی صورت می‌گیرد.

پس از ذخیره سازی این تغییرات، برای آزمایش آن، یکبار حرف a را بجای username وارد کنید و سپس آن‌را حذف کنید. بلافاصله پیام خطای مرتبطی نمایش داده خواهد شد و اگر مجددا عبارتی را وارد کنیم، این پیام محو می‌شود که معادل قسمت delete در کدهای فوق است.


معرفی Joi


تا اینجا، هدف نمایش ساختار یک اعتبارسنج ساده بود. این روش مقیاس پذیر نیست و در ادامه آن‌را با یک کتابخانه‌ی اعتبارسنجی بسیار پیشرفته به نام Joi، جایگزین خواهیم کرد که نمونه مثال‌های آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید:
const Joi = require('@hapi/joi');
const schema = Joi.object({
    username: Joi.string().alphanum().min(3).max(30).required(),
    password: Joi.string().pattern(/^[a-zA-Z0-9]{3,30}$/),
    email: Joi.string().email({ minDomainSegments: 2, tlds: { allow: ['com', 'net'] } })
});
schema.validate({ username: 'abc', birth_year: 1994 });
ایده‌ی اصلی Joi، تعریف یک اسکیما برای object جاوا اسکریپتی خود است. در این اسکیما، تمام خواص شیء مدنظر ذکر شده و سپس توسط fluent api آن، نیازمندی‌های اعتبارسنجی هرکدام ذکر می‌شوند. برای مثال username باید رشته‌ای بوده، تنها از حروف و اعداد تشکیل شود. حداقل طول آن، 3 و حداکثر طول آن، 30 باشد و همچنین ورود آن نیز اجباری است. با استفاده از pattern آن می‌توان عبارات باقاعده را ذکر کرد و یا با متدهایی مانند email، از قالب خاص مقدار یک خاصیت، اطمینان حاصل کرد.

برای نصب آن، پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های ctrl+` را فشرده (ctrl+back-tick) و دستورات زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install @hapi/joi --save
> npm i --save-dev @types/hapi__joi
که در نهایت سبب نصب کتابخانه‌ی node_modules\@hapi\joi\dist\joi-browser.min.js خواهند شد و همچنین TypeScript definitions آن‌را نیز نصب می‌کنند که بلافاصله سبب فعالسازی intellisense مخصوص آن در VSCode خواهد شد. بدون نصب types آن، پس از تایپ Joi.، از مزایای تکمیل خودکار fluent api آن توسط VSCode، برخوردار نخواهیم بود.

سپس به کامپوننت فرم لاگین مراجعه کرده و در ابتدای آن، Joi را import می‌کنیم:
import Joi from "@hapi/joi";
پس از آن، اسکیمای شیء account را تعریف خواهیم کرد. اسکیما نیازی نیست جزئی از state باشد؛ چون قرار نیست تغییر کند. به همین جهت آن‌را به صورت یک خاصیت جدید در سطح کلاس کامپوننت تعریف می‌کنیم:
  schema = {
    username: Joi.string()
      .required()
      .label("Username"),
    password: Joi.string()
      .required()
      .label("Password")
  };
خاصیت اسکیما را با یک شیء با ساختار از نوع Joi.object، که خواص آن، با خواص شیء account مرتبط با فیلدهای فرم لاگین، تطابق دارد، تکمیل می‌کنیم. مقدار هر خاصیت نیز با Joi. شروع شده و سپس نوع و محدودیت‌های مدنظر اعتبارسنجی را می‌توان تعریف کرد که در اینجا هر دو مورد باید رشته‌ای بوده و به صورت اجباری وارد شوند. توسط متد label، برچسب نام خاصیت درج شده‌ی در پیام خطای نهایی را می‌توان تنظیم کرد. اگر از این متد استفاده نشود، از همان نام خاصیت ذکر شده استفاده می‌کند.
سپس ابتدای متد validate قبلی را به صورت زیر بازنویسی می‌کنیم:
  validate = () => {
    const { account } = this.state;
    const validationResult = Joi.object(this.schema).validate(account, {
      abortEarly: false
    });
    console.log("validationResult", validationResult);
ابتدا مقدار خاصیت account، از شیء state استخراج شده‌است که حاوی شیءای با اطلاعات نام کاربری و کلمه‌ی عبور است. سپس این شیء را به متد validate خاصیت اسکیمایی که تعریف کردیم، ارسال می‌کنیم. Joi، اعتبارسنجی را به محض یافتن خطایی، متوقف می‌کند. به همین جهت تنظیم abortEarly آن به false صورت گرفته‌است تا تمام خطاهای اعتبارسنجی را نمایش دهد.
اکنون اگر برنامه را اجرا کرده و بدون ورود اطلاعاتی، بر روی دکمه‌ی لاگین کلیک کنیم، خروجی زیر در کنسول توسعه دهندگان مرورگر ظاهر می‌شود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، خروجی Joi، یک شیء است که اگر دارای خاصیت error بود، یعنی خطای اعتبارسنجی رخ‌داده‌است. سپس باید خاصیت آرایه‌ای details این شیء error را جهت یافتن خواص مشکل دار بررسی کرد. هر خاصیت در اینجا با path مشخص می‌شود. بنابراین قدم بعدی، تبدیل این ساختار، به ساختار شیء errors موجود در state کامپوننت جاری است تا مابقی برنامه بتواند بدون تغییری از آن استفاده کند.


نگاشت شیء دریافتی از Joi، به شیء errors موجود در state کامپوننت لاگین

خاصیت error شیء دریافتی از متد validate کتابخانه‌ی Joi، تنها زمانی ظاهر می‌شود که خطایی وجود داشته باشد. همچنین خاصیت details آن نیز آرایه‌ا‌ی از اشیاء با خواص message و path است. این path نیز یک آرایه است که اولین المان آن، نام خاصیت در حال بررسی است. اکنون می‌خواهیم این آرایه را تبدیل به یک شیء قابل درک برای برنامه کنیم:
  validate = () => {
    const { account } = this.state;
    const validationResult = Joi.object(this.schema).validate(account, {
      abortEarly: false
    });
    console.log("validationResult", validationResult);

    if (!validationResult.error) {
      return null;
    }

    const errors = {};
    for (let item of validationResult.error.details) {
      errors[item.path[0]] = item.message;
    }
    return errors;
  };
ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا خاصیت error، تنظیم شده‌است یا خیر؟ اگر خیر، کار این متد به پایان می‌رسد. سپس حلقه‌ای را بر روی آرایه‌ی details، تشکیل می‌دهیم تا شیء errors مدنظر ما را با خاصیت دریافتی از path و پیام دریافتی متناظری تکمیل کند. در آخر این شیء errors با ساختار مدنظر خود را بازگشت می‌دهیم.

اکنون اگر تغییرات را ذخیره کرده و برنامه را اجرا کنیم، همانند قبل می‌توان خطاهای اعتبارسنجی در حین submit را مشاهده کرد:



بازنویسی متد validateProperty توسط Joi

تا اینجا متد validate ساده و ابتدایی خود را با استفاده از امکانات کتابخانه‌ی Joi، بازنویسی کردیم. اکنون نوبت بازنویسی متد اعتبارسنجی در حین تایپ اطلاعات است:
  validateProperty = ({ name, value }) => {
    const userInputObject = { [name]: value };
    const propertySchema = Joi.object({ [name]: this.schema[name] });
    const { error } = propertySchema.validate(userInputObject, {
      abortEarly: true
    });
    return error ? error.details[0].message : null;
  };
تفاوت این متد با متد validate، در اعتبارسنجی تنها یک خاصیت از شیء account موجود در state است؛ به همین جهت نمی‌توان کل this.state.account را به متد validate کتابخانه‌ی Joi ارسال کرد. بنابراین نیاز است بر اساس name و value رسیده‌ی از کاربر، یک شیء جدید را به صورت پویا تولید کرد. در اینجا روش تعریف { [name]: value } به computed properties معرفی شده‌ی در ES6 اشاره می‌کند. اگر در حین تعریف یک شیء، برای مثال بنویسیم {"username:"value}، این username به صورت "username" ثابتی تفسیر می‌شود و پویا نیست. اما در ES6 می‌توان با استفاده از [] ها، تعریف نام یک خاصیت را پویا کرد که نمونه‌ای از آن‌را در userInputObject و همچنین propertySchema مشاهده می‌کنید.
تا اینجا بجای this.state.account که به کل فرم اشاره می‌کند، شیء اختصاصی‌تر userInputObject را ایجاد کرده‌ایم که معادل اطلاعات فیلد ورودی کاربر است. یک چنین نکته‌ای را در مورد schema نیز باید رعایت کرد. در اینجا نمی‌توان اعتبارسنجی را با this.schema شروع کرد؛ چون این شیء نیز به اطلاعات کل فرم اشاره می‌کند و نه تک فیلدی که هم اکنون در حال کار با آن هستیم. بنابراین نیاز است یک Joi.object جدید را بر اساس name رسیده، از this.schema کلی، استخراج و تولید کرد؛ مانند propertySchema که مشاهده می‌کنید.
اکنون می‌توان متد validate این شیء اسکیمای جدید را فراخوانی کرد و خاصیت error شیء حاصل از آن‌را توسط Object Destructuring، استخراج نمود. در اینجا abortEarly به true تنظیم شده‌است (البته حالت پیش‌فرض آن است و نیازی به ذکر صریح آن نیست). علت اینجا است که نمایش خطاهای بیش از اندازه به کاربر، برای او گیج کننده خواهند بود؛ به همین جهت هربار، اولین خطای حاصل را به او نمایش می‌دهیم.


غیرفعالسازی دکمه‌ی submit در صورت شکست اعتبارسنجی‌های فرم

در ادامه می‌خواهیم دکمه‌ی submit فرم لاگین، تا زمانیکه اعتبارسنجی آن با موفقیت به پایان برسد، غیرفعال باشد:
 <button disabled={this.validate()} className="btn btn-primary">
 Login
</button>
ویژگی disabled را اگر به true تنظیم کنیم، این دکمه را غیرفعال می‌کند. در اینجا متد validate تعریف شده، نال و یا یک شیء را بازگشت می‌دهد. اگر نال را بازگشت دهد، در جاوااسکریپت به false تفسیر شده و دکمه را فعال می‌کند و برعکس؛ مانند تصویر حاصل زیر:


فراخوانی setState‌های تعریف شده‌ی در متدهای رویدادگردان این فرم هستند که سبب رندر مجدد کامپوننت شده و در این بین در متد رندر، کار بررسی مجدد مقدار نهایی متد validate صورت می‌گیرد تا بر اساس آن، فعال یا غیرفعال بودن دکمه‌ی Login، مشخص شود.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-19.zip
مطالب
پایان پشتیبانی از دات نت فریم ورک 3 و سه و نیم

پشتیبانی از دات نت فریم ورک‌های سه و سه و نیم دقیقا در تاریخ "سه‌شنبه 23 فروردین 1390" پایان خواهد یافت. توصیه مایکروسافت ارتقاء برنامه‌های موجود به دات نت فریم ورک سه و نیم، سرویس پک یک و یا دات نت 4 است. طول عمر دات نت فریم ورک سه و نیم، سرویس پک یک به صورت Component محاسبه می‌شود؛ به این معنا که اگر دقت کرده باشید این نگارش به صورت پیش فرض جزئی از ویندوز 7 یا ویندوز سرور 2008 است. بنابراین تا زمانیکه این دو سیستم عامل توسط مایکروسافت پشتیبانی می‌شوند، اجزای آن‌ها نیز همانند دات نت فریم ورک سه و نیم، سرویس پک یک، پشتیبانی خواهند شد.
جدول کامل طول عمر نگارش‌های مختلف دات نت فریم ورک را در اینجا می‌توانید ملاحظه کنید.

مطالب
تبدیل زیرنویس‌های خاص پلورال‌سایت به فرمت SRT - قسمت دوم
قسمت اول این مطلب را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید. از سه سال قبل تا به این تاریخ، فرمت زیرنویس‌های این سایت به صورت JSON تغییر پیدا کرده‌است و یک چنین ساختار جدیدی را دارد:
{
    "userIsAuthorizedForCourseTranscripts": false,
    "modules": [
        {
            "title": "Course Overview",
            "clips": [
                {
                    "title": "Course Overview",
                    "playerParameters": "author=scott-allen&name=aspdotnet-core-1-0-fundamentals-m0&mode=live&clip=0&course=aspdotnet-core-1-0-fundamentals",
                    "transcripts": [ ]
                }
            ]
        },
        {
            "title": "Building Your First ASP.NET Core Application",
            "clips": [
                {
                    "title": "Introduction",
                    "playerParameters": "author=scott-allen&name=aspdotnet-core-1-0-fundamentals-m1&mode=live&clip=0&course=aspdotnet-core-1-0-fundamentals",
                    "transcripts": [
                        {
                            "displayTime": 0.0,
                            "text": "Hi! This is Scott, and this course will help you build your first application with ASP.NET Core."
                        },
                        {
                            "displayTime": 7.0,
                            "text": "In this course, we'll be using Visual Studio and the new ASP.NET Framework to build a web application that"
                        }
                    ]
                }
            ]
        }
    ]
}
که اگر بخواهیم کلاس‌های معادل آن‌را تشکیل دهیم، به ساختار زیر خواهیم رسید:
public class PluralsightCourse
{
    public bool UserIsAuthorizedForCourseTranscripts { get; set; }
    public PluralsightCourseItems[] Modules { get; set; }
}
public class PluralsightCourseItems
{
    public string Title { get; set; }
    public PluralsightCourseClip[] Clips { get; set; }
}
public class PluralsightCourseClip
{
    public string Title { get; set; }
    public string PlayerParameters { get; set; }
    public PluralsightCourseClipTranscript[] Transcripts { get; set; }
}
public class PluralsightCourseClipTranscript
{
    public float DisplayTime { get; set; }
    public string Text { get; set; }
}
و بعد از تشکیل این ساختار که توسط منوی edit و گزینه‌ی paste special ویژوال استودیو تشکیل شده‌است:


بارگذاری آن توسط کتابخانه‌ی JSON.NET به صورت ذیل خواهد بود:
public static PluralsightCourse ProcessJsonFile(string jsonData)
{
    return JsonConvert.DeserializeObject<PluralsightCourse>(jsonData);
}
و پس از آن اگر حلقه‌ای را بر روی ماژول‌ها و سپس آیتم‌های هر ماژول تشکیل دهیم، می‌توان فرمت آن‌را به فرمت استاندارد srt که قابلیت پخش در اکثر برنامه‌های video player را دارد (مانند kmplayer)، تبدیل کرد.


کدهای کامل این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
PluralsightJsonTranscripts.V1.0.7z
مطالب دوره‌ها
مدل سازی داده‌ها در RavenDB
در مطلب جاری، به صورت اختصاصی، مبحث مدل سازی اطلاعات و رسیدن به مدل ذهنی مرسوم در طراحی‌های NoSQL سندگرا را در مقایسه با دنیای Relational، بررسی خواهیم کرد.


تفاوت‌های دوره ما با زمانیکه بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای پدیدار شدند

- دنیای بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای برای Write بهینه سازی شده‌اند؛ از این جهت که تاریخچه پیدایش آن‌ها به دهه 70 میلادی بر می‌گردد، زمانیکه برای تهیه سخت دیسک‌ها باید هزینه‌های گزافی پرداخت می‌شد. به همین جهت الگوریتم‌ها و روش‌های بسیاری در آن دوره ابداع شدند تا ذخیره سازی اطلاعات، حجم کمتری را به خود اختصاص دهند. اینجا است که مباحثی مانند Normalization بوجود آمدند تا تضمین شود که داده‌ها تنها یکبار ذخیره شده و دوبار در جاهای مختلفی ذخیره نگردند. جهت اطلاع در سال 1980 میلادی، یک سخت دیسک 10 مگابایتی حدود 4000 دلار قیمت داشته است.
- تفاوت مهم دیگر دوره ما با دهه‌های 70 و 80 میلادی، پدیدار شدن UI و روابط کاربری بسیار پیچیده، در مقایسه با برنامه‌های خط فرمان یا حداکثر فرم‌های بسیار ساده ورود اطلاعات در آن زمان است. برای مثال در دهه 70 میلادی تصور UI ایی مانند صفحه ابتدایی سایت Stack overflow احتمالا به ذهن هم خطور نمی‌کرده است.


تهیه چنین UI ایی نه تنها از لحاظ طراحی، بلکه از لحاظ تامین داده‌ها از جداول مختلف نیز بسیار پیچیده است. برای مثال برای رندر صفحه اول سایت استک اورفلو ابتدا باید تعدادی سؤال از جدول سؤالات واکشی شوند. در اینجا در ذیل هر سؤال نام شخص مرتبط را هم مشاهده می‌کنید. بنابراین اطلاعات نام او، از جدول کاربران نیز باید دریافت گردد. یا در اینجا تعداد رای‌های هر سؤال را نیز مشاهده می‌کنید که به طور قطع اطلاعات آن در جدول دیگری نگه داری می‌شود. در گوشه‌ای از صفحه، برچسب‌های مورد علاقه و در ذیل هر سؤال، برچسب‌های اختصاصی هر مطلب نمایش داده شده‌اند. تگ‌ها نیز در جدولی جداگانه قرار دارند. تمام این قسمت‌های مختلف، نیاز به واکشی و رندر حجم بالایی از اطلاعات را دارند.
- تعداد کاربران برنامه‌ها در دهه‌های 70 و 80 میلادی نیز با دوره ما متفاوت بوده‌اند. اغلب برنامه‌های آن دوران تک کاربره طراحی می‌شدند؛ با بانک‌های اطلاعاتی که صرفا جهت کار بر روی یک سیستم طراحی شده بودند. اما برای نمونه سایت استک اور فلویی که مثال زده شده، توسط هزاران و یا شاید میلیون‌ها نفر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ با توزیع و تقسیم اطلاعات آن بر روی سرورها مختلف.


معرفی مفهوم Unit of change

همین پیچیدگی‌ها سبب شدند تا جهت ساده‌سازی حل اینگونه مسایل، حرکتی به سمت دنیای NoSQL شروع شود. ایده اصلی مدل سازی داده‌ها در اینجا کم کردن تعداد اعمالی است که باید جهت رسیدن به یک نتیجه واحد انجام داد. اگر قرار است یک سؤال به همراه تگ‌ها، اطلاعات کاربر، رای‌ها و غیره واکشی شوند، چرا باید تعداد اعمال قابل توجهی جهت مراجعه به جداول مختلف مرتبط صورت گیرد؟ چرا تمام این اطلاعات را یکجا نداشته باشیم تا بتوان همگی را در طی یک واکشی به دست آورد و به این ترتیب دیگر نیازی نباشد انواع و اقسام JOIN‌ها را به چند ده جدول موجود نوشت؟
اینجا است که مفهومی به نام Unit of change مطرح می‌شود. در هر واحد تغییر، کلیه اطلاعات مورد نیاز برای رندر یک شیء قرار می‌گیرند. برای مثال اگر قرار است با شیء محصول کار کنیم، تمام اطلاعات مورد نیاز آن‌‌را اعم از گروه‌ها، نوع‌ها، رنگ‌ها و غیره را در طی یک سند بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرا، ذخیره می‌کنیم.


محدود‌ه‌های تراکنشی یا Transactional boundaries

محدوده‌های تراکنشی در Domain driven design به Aggregate root نیز معروف است. هر محدود تراکنشی حاوی یک Unit of change قرار گرفته داخل یک سند است. ابتدا بررسی می‌کنیم که در یک Read به چه نوع اطلاعاتی نیاز داریم و سپس کل اطلاعات مورد نیاز را بدون نوشتن JOIN ایی از جداول دیگر، داخل یک سند قرار می‌دهیم.
هر محدوده تراکنشی می‌تواند به محدوده تراکنشی دیگری نیز ارجاع داده باشد. برای مثال در RavenDB شماره‌های اسناد، یک سری رشته هستند؛ برخلاف بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای که بیشتر از اعداد برای مشخص سازی Id استفاده می‌کنند. در این حالت برای ارجاع به یک کاربر فقط کافی است برای مثال مقدار خاصیت کاربر یک سند به "users/1" تنظیم شود. "users/1" نیز یک Id تعریف شده در RavenDB است.
مزیت این روش، سرعت واکشی بسیار بالای دریافت اطلاعات آن است؛ دیگر در اینجا نیازی به JOINهای سنگین به جداول دیگر برای تامین اطلاعات مورد نیاز نیست و همچنین در ساختار‌های پیچیده‌تری مانند ساختارهای تو در تو، دیگر نیازی به تهیه کوئری‌های بازگشتی و استفاده از روش‌های پیچیده مرتبط با آن‌ها نیز وجود ندارد و کلیه اطلاعات مورد نظر، به شکل یک شیء JSON داخل یک سند حاضر و آماده برای واکشی در طی یک Read هستند.
به این ترتیب می‌توان به سیستم‌های مقیاس پذیری رسید. سیستم‌هایی که با بالا رفتن حجم اطلاعات در حین واکشی‌های داده‌های مورد نیاز، کند نبوده و بسیار سریع پاسخ می‌دهند.


Denormalization داده‌ها

اینجا است که احتمالا ذهن رابطه‌ای تربیت شده‌ی شما شروع به واکنش می‌کند! برای مثال اگر نام یک محصول تغییر کرد، چطور؟ اگر آدرس یک مشتری نیاز به ویرایش داشت، چطور؟ چگونه یکپارچگی اطلاعاتی که اکنون به ازای هر سند پراکنده شده‌است، مدیریت می‌شود؟
زمانیکه به این نوع سؤالات رسیده‌ایم، یعنی Denormalization رخ داده است. در اینجا سندهایی را داریم که کلیه اطلاعات مورد نیاز خود را یکجا دارند. به این مساله از منظر نگاه به داده‌ها در طی زمان نیز می‌توان پرداخت. به این معنا که صحیح است که آدرس مشتری خاصی امروز تغییر کرده است، اما زمانیکه سندی برای او در سال قبل صادر شده است، واقعا آدرس آن مشتری که سفارشی برایش ارسال شده، دقیقا همان چیزی بوده است که در سند مرتبط، ثبت شده و موجود می‌باشد. بنابراین سند قبلی با اطلاعات قبلی مشتری در سیستم موجود خواهد بود و اگر سند جدیدی صادر شد، این سند بدیهی است که از اطلاعات امروز مشتری استفاده می‌کند.


ملاحظات اندازه‌های داده‌ها

زمانیکه سند‌ها بسیار بزرگ می‌شوند چه رخ خواهد داد؟ از لحاظ اندازه داده‌ها سه نوع سند را می‌توان متصور بود:
الف) سندهای محدود، مانند اغلب اطلاعاتی که تعداد فیلدهای مشخصی دارند با تعداد اشیاء مشخصی.
ب) سندهای نامحدود اما با محدودیت طبیعی. برای مثال اطلاعات فرزندان یک شخص را درنظر بگیرید. هرچند این اطلاعات نامحدود هستند، اما به صورت طبیعی می‌توان فرض کرد که سقف بالایی آن عموما به 20 نمی‌رسد!
ج) سندهای نامحدود، مانند سندهایی که آرایه‌ای از اطلاعات را ذخیره می‌کنند. برای مثال در یک سایت فروشگاه، اطلاعات فروش یک گروه از اجناس خاص را درنظر بگیرید که عموما نامحدود است. اینجا است که باید به اندازه اسناد نیز دقت داشت. برای مدیریت این مساله حداقل از دو روش استفاده می‌شود:
- محدود کردن تعداد اشیاء. برای مثال در هر سند حداکثر 100 اطلاعات فروش یک محصول بیشتر ثبت نشود. زمانیکه به این حد رسیدیم، یک سند جدید ایجاد شده و Id سند قبلی مثلا "products/1" در سند دوم ذکر خواهد شد.
- محدود کردن تعداد اطلاعات ذخیره شده بر اساس زمان
RavenDB برای مدیریت این مساله، مفهوم Includes را معرفی کرده است. در اینجا با استفاده از متد الحاقی Include، کار زنجیر کردن سندهای مرتبط صورت خواهد گرفت.



یک مثال عملی: مدل سازی داده‌های یک بلاگ در RavenDB

پس از این بحث مقدماتی که جهت معرفی ذهنیت مدل سازی داده‌ها در دنیای غیر رابطه‌ای NoSQL ضروری بود، در ادامه قصد داریم مدل‌های داده‌های یک بلاگ را سازگار با ساختار بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرای RavenDB طراحی کنیم.
در یک بلاگ، تعدادی مطلب، نظر، برچسب (گروه‌های مطالب) و امثال آن وجود دارند. اگر بخواهیم این اطلاعات را به صورت رابطه‌ای مدل کنیم، به ازای هر کدام از این موجودیت‌ها یک جدول نیاز خواهد بود و برای رندر صفحه اصلی بلاگ، چندین و چند کوئری برای نمایش اطلاعات مطالب، نویسنده(ها)، برچسب‌ها و غیره باید به بانک اطلاعاتی ارسال گردد، که تعدادی از آن‌ها مستقیما بر روی یک جدول اجرا می‌شوند و تعدادی دیگر نیاز به JOIN دارند.
مشکلاتی که روش رابطه‌ای دارد:
- تعداد اعمالی که باید برای نمایش صفحه اول سایت صورت گیرد، بسیار زیاد است و این مساله با تعداد بالای کاربران از دید مقیاس پذیری سیستم مشکل ساز است.
- داده‌های مرتبط در جداول مختلفی پراکنده‌اند.
- این سیستم برای Write بهینه سازی شده است و نه برای Read. (همان بحث گران بودن سخت دیسک‌ها در دهه‌های قبل که در ابتدای بحث به آن اشاره شد)

مدل سازی سازگار با دنیای NoSQL یک بلاگ

در اینجا چند کلاس مقدماتی را مشاهده می‌کنید که تعریف آن‌ها به همین نحو صحیح است و نیاز به جزئیات و یا روابط بیشتری ندارند.
namespace RavenDBSample01.BlogModels
{
    public class BlogConfig
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Description { set; get; }
        // ... more items here
    }

    public class User
    {
        public string Id { set; get; }
        public string FullName { set; get; }
        public string Email { set; get; }
        // ... more items here
    }
}
اما کلاس مطالب بلاگ را به چه صورتی طراحی کنیم؟ هر مطلب، دارای تعدادی نظر خواهد بود. اینجا است که بحث unit of change مطرح می‌شود و درج اطلاعاتی که در طی یک read نیاز است از بانک اطلاعاتی جهت رندر UI واکشی شوند. به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که بهتر است کلیه کامنت‌های یک مطلب را داخل همان شیء مطلب مرتبط قرار دهیم. از این جهت که یک نظر، خارج از یک مطلب بلاگ دارای مفهوم نیست.
اما این طراحی نیز یک مشکل دارد. درست است که ساختار یک صفحه مطلب، از مطالب وبلاگ به همین نحوی است که توضیح داده شد؛ اما در صفحه اول سایت، هیچگاه کامنت‌های مطالب درج نمی‌شوند. بنابراین نیازی نیست تا تمام کامنت‌ها را داخل یک مطلب ذخیره کرد. به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، حجم کمتری از اطلاعات واکشی خواهند شد.
    public class Post
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        public ICollection<string> Tags { set; get; }

        public string AuthorId { set; get; }

        public string PostCommentsId { set; get; }
        public int CommentsCount { set; get; }
    }

    public class Comment
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }
        public string AuthorName { set; get; }
        public DateTime CreatedAt { set; get; }
    }

    public class PostComments
    {
        public List<Comment> Comments { set; get; }
        public string LastCommentId { set; get; }
    }
در اینجا ساختار Post و Commentهای بلاگ را مشاهده می‌کنید. جایی که ذخیره سازی اصلی کامنت‌ها صورت می‌گیرد در شیء PostComments است. یعنی PostCommentsId شیء Post به یک وهله از شیء PostComments که حاوی کلیه کامنت‌های آن مطلب است، اشاره می‌کند.
به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، فقط یک کوئری صادر می‌شود. برای نمایش یک مطلب و کلیه کامنت‌های متناظر با آن دو کوئری صادر خواهند شد.

بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، در دنیای NoSQL، طراحی مدل‌های داده‌ای بر اساس «سناریوهای Read» صورت می‌گیرد و نه صرفا طراحی یک مدل رابطه‌ای بهینه سازی شده برای حالت Write.

سورس کامل ASP.NET MVC این بلاگ‌را که «راکن بلاگ» نام دارد، از GitHub نویسندگان اصلی RavenDB می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت هفتم - امکان تعریف جزیره‌های تعاملی Blazor WASM
در قسمت‌های قبل، نحوه‌ی تعریف جزیره‌های تعاملی Blazor Server را به همراه نکات مرتبط با آن‌ها بررسی کردیم. برای مثال مشاهده کردیم که چون Blazor Server و SSR هر دو بر روی سرور اجرا می‌شوند، از لحاظ دسترسی به اطلاعات و کار با سرویس‌ها، هماهنگی کاملی دارند و می‌توان کدهای یکسان و یکدستی را در اینجا بکار گرفت. در Blazor 8x، امکان تعریف جزیره‌های تعاملی Blazor WASM نیز وجود دارد که به همراه تعدادی نکته‌ی ویژه، در مورد نحوه‌ی مدیریت سرویس‌های مورد استفاده‌ی در این کامپوننت‌ها است.


معرفی برنامه‌ی Blazor WASM این مطلب

در این مطلب قصد داریم دقیقا قسمت جزیره‌ی تعاملی Blazor Server همان برنامه‌ی مطلب قبل را توسط یک جزیره‌ی تعاملی Blazor WASM بازنویسی کنیم و با نکات و تفاوت‌های ویژه‌ی آن آشنا شویم. یعنی زمانیکه صفحه‌ی SSR نمایش جزئیات یک محصول ظاهر می‌شود، نحوه‌ی رندر و پردازش کامپوننت نمایش محصولات مرتبط و مشابه، اینبار یک جزیره‌ی تعاملی Blazor WASM باشد. بنابراین قسمت عمده‌ای از کدهای این دو قسمت یکی است؛ فقط نحوه‌ی دسترسی به سرویس‌ها و محل قرارگیری تعدادی از فایل‌ها، متفاوت خواهد بود.


ایجاد یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM تعاملی در دات نت 8

بنابراین در ادامه، در ابتدای کار نیاز است یک پوشه‌ی جدید را برای این پروژه، ایجاد کرده و بجای انتخاب interactivity از نوع Server:
dotnet new blazor --interactivity Server
اینبار برای اجرای در مرورگر توسط فناوری وب‌اسمبلی، نوع WebAssembly را انتخاب کنیم:
dotnet new blazor --interactivity WebAssembly
در این حالت، Solution ای که ایجاد می‌شود، به همراه دو پروژه‌‌است (برخلاف پروژه‌های Blazor Server تعاملی که فقط شامل یک پروژه‌ی سمت سرور هستند):
الف) یک پروژه‌ی سمت سرور (برای تامین backend و API و سرویس‌های مرتبط)
ب) یک پروژه‌ی سمت کلاینت (برای اجرای مستقیم درون مرورگر کاربر؛ بدون داشتن وابستگی مستقیمی به اجزای برنامه‌ی سمت سرور)

این ساختار، خیلی شبیه به ساختار پروژه‌های نگارش قبلی Blazor از نوع Hosted Blazor WASM است که در آن، یک پروژه‌ی ASP.NET Core هاست کننده‌ی پروژه‌ی Blazor WASM وجود دارد و یکی از کارهای اصلی آن، فراهم ساختن Web API مورد استفاده‌ی در پروژه‌ی WASM است.

در حالتیکه نوع تعاملی بودن پروژه را Server انتخاب کنیم (مانند مثال قسمت پنجم)، فایل Program.cs آن به همراه دو تعریف مهم زیر است که امکان تعریف کامپوننت‌های تعاملی سمت سرور را میسر می‌کنند:
// ...

builder.Services.AddRazorComponents()
       .AddInteractiveServerComponents();

// ...

app.MapRazorComponents<App>()
   .AddInteractiveServerRenderMode();
مهم‌ترین قسمت‌های آن، متدهای AddInteractiveServerComponents و AddInteractiveServerRenderMode هستند که server-side rendering را به همراه امکان داشتن کامپوننت‌های تعاملی، ممکن می‌کنند.

این تعاریف در فایل Program.cs (پروژه‌ی سمت سرور) قالب جدید Blazor WASM به صورت زیر تغییر می‌کنند تا امکان تعریف کامپوننت‌های تعاملی سمت کلاینت از نوع وب‌اسمبلی، میسر شود:
// ...

builder.Services.AddRazorComponents()
    .AddInteractiveWebAssemblyComponents();

// ...

app.MapRazorComponents<App>()
    .AddInteractiveWebAssemblyRenderMode()
    .AddAdditionalAssemblies(typeof(Counter).Assembly);

نیاز به تغییر معماری برنامه جهت کار با جزایر Blazor WASM

همانطور که در قسمت پنجم مشاهده کردیم، تبدیل کردن یک کامپوننت Blazor، به کامپوننتی تعاملی برای اجرای در سمت سرور، بسیار ساده‌است؛ فقط کافی است rendermode@ آن‌را به InteractiveServer تغییر دهیم تا ... کار کند. اما تبدیل همان کامپوننت نمایش محصولات مرتبط، به یک جزیره‌ی وب‌اسمبلی، نیاز به تغییرات قابل ملاحظه‌ای را دارد؛ از این لحاظ که اینبار این قسمت قرار است بر روی مرورگر کاربر اجرا شود و نه بر روی سرور. در این حالت دیگر کامپوننت ما دسترسی مستقیمی را به سرویس‌های سمت سرور ندارد و برای رسیدن به این مقصود باید از یک Web API در سمت سرور کمک بگیرد و برای کار کردن با آن API در سمت کلاینت، از سرویس HttpClient استفاده کند. به همین جهت، پیاده سازی معماری این روش، نیاز به کار بیشتری را دارد:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای فعالسازی یک جزیره‌ی تعاملی وب‌اسمبلی، نمی‌توان کامپوننت RelatedProducts آن‌را مستقیما در پروژه‌ی سمت سرور قرار داد و باید آن‌را به پروژه‌ی سمت کلاینت منتقل کرد. در ادامه پیاده سازی کامل این پروژه را با توجه به این تغییرات بررسی می‌کنیم.


مدل برنامه: رکوردی برای ذخیره سازی اطلاعات یک محصول

از این جهت که مدل برنامه (که در قسمت پنجم معرفی شد) در دو پروژه‌ی Client و سرور قابل استفاده‌است، به همین جهت مرسوم است یک پروژه‌ی سوم Shared را نیز به جمع دو پروژه‌ی جاری solution اضافه کرد و فایل این مدل را در آن قرار داد. بنابراین این فایل را از پوشه‌ی Models پروژه‌ی سرور به پوشه‌ی Models پروژه‌ی جدید BlazorDemoApp.Shared در مسیر جدید BlazorDemoApp.Shared\Models\Product.cs منتقل می‌کنیم. مابقی کدهای آن با قسمت پنجم تفاوتی ندارد.
سپس به فایل csproj. پروژه‌ی کلاینت مراجعه کرده و ارجاعی را به پروژه‌ی جدید BlazorDemoApp.Shared اضافه می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">

  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net8.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\BlazorDemoApp.Shared\BlazorDemoApp.Shared.csproj" />
  </ItemGroup>

</Project>
نیازی نیست تا اینکار را برای پروژه‌ی سرور نیز تکرار کنیم؛ از این جهت که ارجاعی به پروژه‌ی کلاینت، در پروژه‌ی سرور وجود دارد که سبب دسترسی به این پروژه‌ی Shared هم می‌شود.


سرویس برنامه: سرویسی برای بازگشت لیست محصولات

چون Blazor Server و صفحات SSR آن هر دو بر روی سرور اجرا می‌شوند، از لحاظ دسترسی به اطلاعات و کار با سرویس‌ها، هماهنگی کاملی وجود داشته و می‌توان کدهای یکسان و یکدستی را در اینجا بکار گرفت. یعنی هنوز هم همان مسیر قبلی سرویس Services\ProductStore.cs در این پروژه‌ی سمت سرور نیز برقرار است و نیازی به تغییر مسیر آن نیست. البته بدیهی است چون این پروژه جدید است، باید این سرویس را در فایل Program.cs برنامه‌ی سمت سرور به صورت زیر معرفی کرد تا در فایل razor برنامه‌ی آن قابل دسترسی شود:
builder.Services.AddScoped<IProductStore, ProductStore>();


تکمیل فایل Imports.razor_ پروژه‌ی سمت سرور

جهت سهولت کار با برنامه، یک سری مسیر و using را نیاز است به فایل Imports.razor_ پروژه‌ی سمت سرور اضافه کرد:
@using static Microsoft.AspNetCore.Components.Web.RenderMode
// ...
@using BlazorDemoApp.Client.Components.Store
@using BlazorDemoApp.Client.Components
سطر اول سبب می‌شود تا بتوان به سادگی به اعضای کلاس استاتیک RenderMode، در برنامه‌ی سمت سرور دسترسی یافت. دو using جدید دیگر سبب سهولت دسترسی به کامپوننت‌های قرارگرفته‌ی در این مسیرها در صفحات SSR برنامه‌ی سمت سرور می‌شوند.


تکمیل صفحه‌ی نمایش لیست محصولات

کدها و مسیر کامپوننت ProductsList.razor، با قسمت پنجم دقیقا یکی است. این صفحه، یک صفحه‌ی SSR بوده و در همان سمت سرور اجرا می‌شود و دسترسی آن به سرویس‌های سمت سرور نیز ساده بوده و همانند قبل است.


تکمیل صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول

کدها و مسیر کامپوننت ProductDetails.razor، با قسمت پنجم دقیقا یکی است. این صفحه، یک صفحه‌ی SSR بوده و در همان سمت سرور اجرا می‌شود و دسترسی آن به سرویس‌های سمت سرور نیز ساده بوده و همانند قبل است ... البته بجز یک تغییر کوچک:
<RelatedProducts ProductId="ProductId" @rendermode="@InteractiveWebAssembly"/>
در اینجا حالت رندر این کامپوننت، به InteractiveWebAssembly تغییر می‌کند. یعنی اینبار قرار است تبدیل به یک جزیره‌ی وب‌اسمبلی شود و نه یک جزیره‌ی Blazor Server که آن‌را در قسمت پنجم بررسی کردیم.


تکمیل کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه و مرتبط

پس از این توضیحات، به اصل موضوع این قسمت رسیدیم! کامپوننت سمت سرور RelatedProducts.razor قسمت پنجم ، از آنجا cut شده و به مسیر جدید BlazorDemoApp.Client\Components\Store\RelatedProducts.razor منتقل می‌شود. یعنی کاملا به پروژه‌ی وب‌اسمبلی منتقل می‌شود. بنابراین کدهای آن دیگر دسترسی مستقیمی به سرویس دریافت اطلاعات محصولات ندارند و برای اینکار نیاز است در سمت سرور، یک Web API Controller را تدارک ببینیم:
using BlazorDemoApp.Services;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace BlazorDemoApp.Controllers;

[ApiController]
[Route("/api/[controller]")]
public class ProductsController : ControllerBase
{
    private readonly IProductStore _store;

    public ProductsController(IProductStore store) => _store = store;

    [HttpGet("[action]")]
    public IActionResult Related([FromQuery] int productId) => Ok(_store.GetRelatedProducts(productId));
}
این کلاس در مسیر Controllers\ProductsController.cs پروژه‌ی سمت سرور قرار می‌گیرد و کار آن، بازگشت اطلاعات محصولات مشابه یک محصول مشخص است.
برای اینکه مسیریابی این کنترلر کار کند، باید به فایل Program.cs برنامه، مراجعه و سطرهای زیر را اضافه کرد:
builder.Services.AddControllers();
// ...
app.MapControllers();

یک نکته: همانطور که مشاهده می‌کنید، در Blazor 8x، امکان استفاده از دو نوع مسیریابی یکپارچه، در یک پروژه وجود دارد؛ یعنی Blazor routing  و  ASP.NET Core endpoint routing. بنابراین در این پروژه‌ی سمت سرور، هم می‌توان صفحات SSR و یا Blazor Server ای داشت که مسیریابی آن‌ها با page@ مشخص می‌شوند و همزمان کنترلرهای Web API ای را داشت که بر اساس سیستم مسیریابی ASP.NET Core کار می‌کنند.

بر این اساس در پروژه‌ی سمت کلاینت، کامپوننت RelatedProducts.razor باید با استفاده از سرویس HttpClient، اطلاعات درخواستی را از Web API فوق دریافت و همانند قبل نمایش دهد که تغییرات آن به صورت زیر است:

@using BlazorDemoApp.Shared.Models
@inject HttpClient Http

<button class="btn btn-outline-secondary" @onclick="LoadRelatedProducts">Related products</button>

@if (_loadRelatedProducts)
{
    @if (_relatedProducts == null)
    {
        <p>Loading...</p>
    }
    else
    {
        <div class="mt-3">
            @foreach (var item in _relatedProducts)
            {
                <a href="/ProductDetails/@item.Id">
                    <div class="col-sm">
                        <h5 class="mt-0">@item.Title (@item.Price.ToString("C"))</h5>
                    </div>
                </a>
            }
        </div>
    }
}

@code{

    private IList<Product>? _relatedProducts;
    private bool _loadRelatedProducts;

    [Parameter]
    public int ProductId { get; set; }

    private async Task LoadRelatedProducts()
    {
        _loadRelatedProducts = true;
        var uri = $"/api/products/related?productId={ProductId}";
        _relatedProducts = await Http.GetFromJsonAsync<IList<Product>>(uri);
    }

}
و ... همین! اکنون برنامه قابل اجرا است و به محض نمایش صفحه‌ی جزئیات یک محصول انتخابی، کامپوننت RelatedProducts، در حالت وب‌اسمبلی جزیره‌ای اجرا شده و لیست این محصولات مرتبط را نمایش می‌دهد.
در ادامه یکبار برنامه را اجرا می‌کنیم و ... بلافاصله پس از انتخاب صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول، با خطای زیر مواجه خواهیم شد!
System.InvalidOperationException: Cannot provide a value for property 'Http' on type 'RelatedProducts'.
There is no registered service of type 'System.Net.Http.HttpClient'.


اهمیت درنظر داشتن pre-rendering در حالت جزیره‌های وب‌اسمبلی

استثنائی را که مشاهده می‌کنید، به علت pre-rendering سمت سرور این کامپوننت، رخ‌داده‌است.
زمانیکه کامپوننتی را به این نحو رندر می‌کنیم:
<RelatedProducts ProductId="ProductId" @rendermode="@InteractiveWebAssembly"/>
به صورت پیش‌فرض در آن pre-rendering نیز فعال است؛ یعنی این کامپوننت دوبار رندر می‌شود:
الف) یکبار در سمت سرور تا HTML حداقل قالب آن، به همراه سایر قسمت‌های صفحه‌ی SSR جاری به سمت مرورگر کاربر ارسال شود.
ب) یکبار هم در سمت کلاینت، زمانیکه Blazor WASM بارگذاری شده و فعال می‌شود.

استثنائی را که مشاهده می‌کنیم، مربوط به حالت الف است. یعنی زمانیکه برنامه‌ی ASP.NET Core هاست برنامه، سعی می‌کند کامپوننت RelatedProducts را در سمت سرور رندر کند، اما ... ما سرویس HttpClient را در آن ثبت و فعالسازی نکرده‌ایم. به همین جهت است که عنوان می‌کند این سرویس را پیدا نکرده‌است. برای رفع این مشکل، چندین راه‌حل وجود دارند که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.


راه‌حل اول: ثبت سرویس HttpClient در سمت سرور

یک راه‌حل مواجه شدن با مشکل فوق، ثبت سرویس HttpClient در فایل Program.cs برنامه‌ی سمت سرور به صورت زیر است:
builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient 
{ 
    BaseAddress = new Uri("http://localhost/") 
});
پس از این تعریف، کامپوننت RelatedProducts، در حالت prerendering ابتدایی سمت سرور هم کار می‌کند و برنامه با استثنائی مواجه نخواهد شد.


راه‌حل دوم: استفاده از polymorphism یا چندریختی

برای اینکار اینترفیسی را طراحی می‌کنیم که قرارداد نحوه‌ی تامین اطلاعات مورد نیاز کامپوننت RelatedProducts را ارائه می‌کند. سپس یک پیاده سازی سمت سرور را از آن خواهیم داشت که مستقیما به بانک اطلاعاتی رجوع می‌کند و همچنین یک پیاده سازی سمت کلاینت را که از HttpClient جهت کار با Web API استفاده خواهد کرد.
از آنجائیکه این قرارداد نیاز است توسط هر دو پروژه‌ی سمت سرور و سمت کلاینت استفاده شود، باید آن‌را در پروژه‌ی Shared قرار داد تا بتوان ارجاعاتی از آن‌را به هر دو پروژه اضافه کرد؛ برای مثال در فایل BlazorDemoApp.Shared\Data\IProductStore.cs به صورت زیر:
using BlazorDemoApp.Shared.Models;

namespace BlazorDemoApp.Shared.Data;

public interface IProductStore
{
    IList<Product> GetAllProducts();
    Product GetProduct(int id);
    Task<IList<Product>?> GetRelatedProducts(int productId);
}
این همان اینترفیسی است که پیشتر در فایل ProductStore.cs سمت سرور تعریف کرده بودیم؛ با یک تفاوت: متد GetRelatedProducts آن async تعریف شده‌است که نمونه‌ی سمت کلاینت آن باید با متد GetFromJsonAsync کار کند که async است.
پیاده سازی سمت سرور این اینترفیس، کاملا مهیا است و فقط نیاز به تغییر زیر را دارد تا با خروجی Task دار هماهنگ شود:
public Task<IList<Product>?> GetRelatedProducts(int productId)
    {
        var product = ProductsDataSource.Single(x => x.Id == productId);
        return Task.FromResult<IList<Product>?>(ProductsDataSource.Where(p => product.Related.Contains(p.Id))
                                                                 .ToList());
    }
و اکشن متد متناظر هم باید به صورت زیر await دار شود تا خروجی صحیحی را ارائه دهد:
[HttpGet("[action]")]
public async Task<IActionResult> Related([FromQuery] int productId) =>
        Ok(await _store.GetRelatedProducts(productId));
همچنین پیشتر سرویس آن در فایل Program.cs برنامه‌ی سمت سرور، ثبت شده‌است و نیاز به نکته‌ی خاصی ندارد.

در ادامه نیاز است یک پیاده سازی سمت کلاینت را نیز از آن تهیه کنیم که در فایل BlazorDemoApp.Client\Data\ClientProductStore.cs درج خواهد شد:
public class ClientProductStore : IProductStore
{
    private readonly HttpClient _httpClient;

    public ClientProductStore(HttpClient httpClient) => _httpClient = httpClient;

    public IList<Product> GetAllProducts() => throw new NotImplementedException();

    public Product GetProduct(int id) => throw new NotImplementedException();

    public Task<IList<Product>?> GetRelatedProducts(int productId) =>
        _httpClient.GetFromJsonAsync<IList<Product>>($"/api/products/related?productId={productId}");
}
در این بین بر اساس نیاز کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه، فقط به متد GetRelatedProducts نیاز داریم؛ بنابراین فقط همین مورد در اینجا پیاده سازی شده‌است. پس از این تعریف، نیاز است سرویس فوق را در فایل Program.cs برنامه‌ی کلاینت هم ثبت کرد (به همراه سرویس HttpClient ای که در سازنده‌ی آن تزریق می‌شود):
builder.Services.AddScoped<IProductStore, ClientProductStore>();
builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });
به این ترتیب این سرویس در کامپوننت RelatedProducts قابل دسترسی می‌شود و جایگزین سرویس HttpClient تزریقی قبلی خواهد شد. به همین جهت به فایل کامپوننت ProductStore مراجعه کرده و فقط 2 سطر آن‌را تغییر می‌دهیم:
الف) معرفی سرویس IProductStore بجای HttpClient قبلی
@inject IProductStore ProductStore
ب) استفاده از متد GetRelatedProducts این سرویس:
private async Task LoadRelatedProducts()
{
   _loadRelatedProducts = true;
   _relatedProducts = await ProductStore.GetRelatedProducts(ProductId);
}
مابقی قسمت‌های این کامپوننت یکی است و تفاوتی با قبل ندارد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، پس از مشاهده‌ی جزئیات یک محصول، بارگذاری کامپوننت Blazor WASM آن در developer tools مرورگر کاملا مشخص است:



راه‌حل سوم: استفاده از سرویس PersistentComponentState

با استفاده از سرویس PersistentComponentState می‌توان اطلاعات دریافتی از بانک‌اطلاعاتی را در حین pre-rendering در سمت سرور، به جزایر تعاملی انتقال داد و این روشی است که مایکروسافت برای پیاده سازی مباحث اعتبارسنجی و احراز هویت در Blazor 8x در پیش‌گرفته‌است. این راه‌حل را در قسمت بعد بررسی می‌کنیم.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor8x-WebAssembly-Normal.zip
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 8 - بررسی رابطه‌ی Many-to-Many
در مطلب «بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first» نحوه‌ی مدلسازی رابطه‌ی چند به چند را در EF 6.x بررسی کردیم. یک چنین رابطه‌ای که به همراه مدیریت خودکار join table آن است (جدول BlogPostsJoinTags در شکل زیر)، در EF Core 1.0 RTM پشتیبانی نمی‌شود.


البته همیشه درخواست کنترل این جدول واسط که کاملا از دیدگاه ORMها (تمام آن‌ها) مخفی است، وجود داشته‌است و قرار است این پشتیبانی توسط مفهوم ویژه‌ای به نام shadow properties به نگارش‌های بعدی EF Core اضافه شود.
اما فعلا در نگارش اول آن، توصیه شده‌است که رابطه‌ی many-to-many را به صورت دو رابطه‌ی one-to-many مدلسازی کنید که در ادامه آن‌را بررسی خواهیم کرد. بنابراین پیشنیاز آن مطالعه‌ی مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» می‌باشد.


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Fluent API

در اینجا نحوه‌ی مدلسازی یک رابطه‌ی چند به چند را توسط دو رابطه‌ی one-to-many مشاهده می‌کنید. تنها تفاوت آن با EF 6.x، قید صریح جدول واسط BlogPostsJoinTags است که یک چنین جدولی در EF 6.x به صورت خودکار تشکیل شده و مدیریت می‌شود و کاملا از دید برنامه مخفی است. اما در اینجا (در نگارش اول EF Core) نیاز است این جدول واسط را از حالت مخفی خارج کرد و سپس دو رابطه‌ی یک به چند را به جداول مطالب و تگ‌های آن‌ها تشکیل داد.
مزیت این حالت، دسترسی کامل به طراحی جدول واسط، توسط برنامه است. بنابراین اگر به هر دلیلی نیاز به افزودن خواص بیشتری به این جدول ویژه دارید، اکنون امکان آن میسر است.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }
پس از آن باید Context برنامه را نیز جهت ذکر صریح رابطه‌ی یک به چند، ویرایش کرد. با متدهای HasOne و WithMany در مطلب قبل «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» آشنا شدیم و علت نیاز به ذکر صریح آن‌ها، وجود بیش از یک سر رابطه در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. در این حالت یافتن InversePropertyها توسط EF Core میسر نیست و حتما باید از یک طرف شروع و سمت دیگر را مشخص کرد.
به علاوه در اینجا تعریف یک composite key را هم بر روی خواص کلید خارجی جدول واسط مشاهده می‌کنید. وجود این کلید ترکیبی سبب خواهد شد که ملزم به ثبت هر دو Id (کلیدهای جداول مطلب و تگ) در حین ثبت در این جدول شویم (یا قید اجباری هر دو طرف رابطه).
    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPosts>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Title)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<Tags>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Name)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");

                entity.HasOne(d => d.BlogPost)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.BlogPostId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.BlogPosts_BlogPostId");

                entity.HasOne(d => d.Tag)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.TagId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.Tags_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Data Annotations

در حالت مدلسازی توسط ویژگی‌ها، ذکر InversePropertyها و همچنین ForeignKeyها مقداری واضح‌تر به نظر می‌رسند. به علاوه، یک سری از تنظیمات هم معادل data annotations ایی ندارند؛ مانند composite key تعریف شده‌ی بر روی خواص جدول واسط و همچنین ایندکس‌های تعریف شده، که حتما باید توسط Fluent API تنظیم شوند.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Name { get; set; }

        [InverseProperty("Tag")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        [ForeignKey("BlogPostId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        [ForeignKey("TagId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Title { get; set; }

        public string Body { get; set; }

        [InverseProperty("BlogPost")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }
همانطور که در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها» نیز عنوان شد، علت تنظیم MaxLength به عدد 450 این است که بتوان بر روی این ستون ایندکس ایجاد کرد.


نحوه‌ی ثبت اطلاعات در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در EF 6.x، کار مقدار دهی Idهای جدول واسط به صورت خودکار انجام می‌شود. در اینجا این مقدار دهی را باید به صورت صریح انجام داد:
 var post = new BlogPosts { ... };
context.BlogPosts.Add(post);

var tag = new Tags { ... };
context.Tags.Add(tag);

var postTag = new BlogPostsJoinTags { Tag = tag, BlogPost = post };
context.PostsTags.Add(postTag);

context.SaveChanges();


نحوه‌ی واکشی اطلاعات به هم مرتبط در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در مورد متدهای Include و ThenInclude در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» پیشتر بحث شد.
            BlogPosts post1 = this.BlogPosts
                  .Include(blogPosts => blogPosts.BlogPostsJoinTags)
                    .ThenInclude(joinTags => joinTags.Tag)
                  .First(blogPosts => blogPosts.Id == 1);
            IEnumerable<Tags> post1Tags = post1.BlogPostsJoinTags.Select(x => x.Tag);
در اینجا اگر می‌خواهیم به لیست تمام برچسب‌های اولین مطلب دسترسی پیدا کنیم، ابتدا باید رابطه‌ی جدول واسط را Include کنیم. سپس چون در همین سطح می‌خواهیم به سطح بعدی تگ‌های مرتبط برسیم، باید از متد الحاقی جدید ThenInclude استفاده کرد. در غیراینصورت در سطر بعدی، post1.BlogPostsJoinTags نال خواهد بود و همچنین حاوی لیست تگ‌ها نیز نخواهد بود.


یک نکته‌ی تکمیلی
وضعیت پشتیبانی از رابطه‌ی many-to-many را همانند EF 6.x در EF Core، در اینجا می‌توانید پیگیری کنید.
مطالب
با رویه‌های ذخیره شده خود، وب سرویس ایجاد کنید

قابلیت جالبی از SQL Server 2005 به بعد به این محصول اضافه شده است که امکان ایجاد یک وب سرویس بومی را بر اساس رویه‌های ذخیره شده و یا توابع تعریف شده در دیتابیس‌های موجود، فراهم می‌سازد. این قابلیت نیازی به IIS یا هر هاست دیگری برای اجرا ندارد و توسط خود اس کیوال سرور راه اندازی و مدیریت می‌شود.
توضیحات مفصل آن‌‌را در MSDN می‌توانید ملاحظه کنید و در اینجا یک مثال عملی از آن را با هم مرور خواهیم کرد:

الف) ایجاد یک جدول آزمایشی به همراه تعدادی رکورد دلخواه در آن

CREATE TABLE [tblWSTest](
[id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[f1] [nvarchar](50) NULL,
[f2] [nvarchar](500) NULL,
CONSTRAINT [PK_tblWSTest] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

SET IDENTITY_INSERT [tblWSTest] ON
INSERT [tblWSTest] ([id], [f1], [f2]) VALUES (1, N'a1', N'a2')
INSERT [tblWSTest] ([id], [f1], [f2]) VALUES (2, N'b1', N'b2')
INSERT [tblWSTest] ([id], [f1], [f2]) VALUES (3, N'c1', N'c2')
INSERT [tblWSTest] ([id], [f1], [f2]) VALUES (4, N'd1', N'd2')
INSERT [tblWSTest] ([id], [f1], [f2]) VALUES (5, N'e1', N'e2')
SET IDENTITY_INSERT [dbo].[tblWSTest] OFF
ب) ایجاد یک رویه ذخیره شده در دیتابیس جاری

CREATE PROCEDURE GetAllData
AS
SELECT f1,
f2
FROM tblWSTest
ج) ایجاد یک HTTP Endpoint

CREATE ENDPOINT GetDataService
STATE = STARTED
AS HTTP(
PATH = '/GetData',
AUTHENTICATION = (INTEGRATED),
PORTS = (CLEAR),
CLEAR_PORT = 8080,
SITE = '*'
)
FOR SOAP(
WEBMETHOD 'GetAllData'
(NAME = 'testdb2009.dbo.GetAllData'),
WSDL = DEFAULT,
DATABASE = 'testdb2009',
NAMESPACE = DEFAULT
)

توضیحات:
Ports در حالت clear و یا ssl می‌تواند باشد. همچنین برای اینکه با IIS موجود بر روی سیستم هم تداخل نکند CLEAR_PORT به 8080 تنظیم شده است. سایر پارامترهای آن بسیار واضح هستند. برای مثال تعیین دیتابیسی که این رویه ذخیره شده در آن قرار دارد و همچنین مسیر کامل دسترسی به آن دقیقا مشخص می‌گردند.


این وب سرویس هم اکنون آغاز به کار کرده است. برای مشاهده wsdl آن، آدرس زیر را در مرورگر وب خود وارد نمائید (PATH و CLEAR_PORT معرفی شده در endPoint اینجا بکار می‌رود):

http://localhost:8080/GetData?wsdl

د) استفاده از این وب سرویس در یک برنامه ویندوزی
یک برنامه ساده winForms را شروع کنید. سپس یک DataGridView را بر روی فرم قرار دهید (بدیهی است این مورد می‌تواند یک برنامه ASP.Net هم باشد و موارد مشابه دیگر). سپس از منوی پروژه، یک service reference را در VS2008 بر اساس آدرس wdsl فوق اضافه کنید (شکل زیر):


برای اینکه این مثال در VS2008 درست کار کند باید فایل app.config ایجاد شده را کمی ویرایش کرد. قسمت security آن را یافته و تغییرات زیر را با توجه به AUTHENTICATION مورد نیاز تغییر دهید:

<security mode="TransportCredentialOnly">
<transport clientCredentialType="Windows" proxyCredentialType="None"
realm="" />
<message clientCredentialType="UserName" algorithmSuite="Default" />
</security>
سپس کد برنامه ما به صورت زیر خواهد بود:

using System;
using System.Data;
using System.Windows.Forms;

namespace WebServiceTest
{
public partial class Form1 : Form
{
public Form1()
{
InitializeComponent();
}

private void Form1_Load(object sender, EventArgs e)
{
ServiceReference1.GetDataServiceSoapClient data =
new ServiceReference1.GetDataServiceSoapClient();
dataGridView1.DataSource = (data.GetAllData()[0] as DataSet).Tables[0];
}
}
}




نظرات مطالب
چک لیست تهیه یک برنامه ASP.NET MVC
فرض کنید که در UI فقط به نام کاربر و آدرس ایمیل کاربر احتیاج است،کلاس کاربر در در Domain به شرح زیر است:
public class User
{
   public int UserId {get;set;}
   public string Name {get;set;}
   public string Family {get;set;}
   public string Web {get;set;}
   public string Email {get;set;}
   public DateTime RegisterDate {get;set;}
}
حالا در یک کنترلر فقط به نام کاربر و آدرس ایمیل کاربر احتیاج است،حالا میایم یک کلاس تعریف میکنیم که شامل فیلدهای مورد نیاز است:
public class UserInfoViewModel
{
   public string Name {get;set;}
   public string Family {get;set;}
   public string Email {get;set;}
}
و لایه سرویس یک متد منحصر بفرد مختص این کار می نویسیم ،مثلاً:
public UserInfoViewModel GetMemberByUserName(string username)
{
   var result = from u in _users
                   where u.UserName == username
                   select new UserInfoViewModel() {Name = u.Name,Family=u.Family,Email=u.Email};

   return result;
}
1-اگه این روش درسته،حالا:
  • - برای هر متد که نیازه یه سری فیلد مورد نیاز رو برگردونه،یه کلاس جداگانه باید تعریف کرد؟(در اینجا UserInfoViewModel
  • - این کلاس UserInfoViewModel باید جز ViewModel‌های لایه UI باشه و در لایه Models قرار بگیره؟
      در اینصورت (کلاس UserInfoViewModel باید جز ViewModel‌های لایه UI باشه )،لایه سرویس   وابسته به لایه UI نمیشه؟
      اگر جواب منفیه،
      کلاس UserInfoViewModel تو کدوم لایه باید قرار بگیره؟
      دیگه نباید پسوند ViewModel رو به این کلاس اضافه کرد،درسته؟
2-اگه این روش کلاً اشتباهه،راه حل شما دقیقاً چیه؟
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 13 - معرفی View Components
روش رندر یک View در ASP.NET MVC، بر مبنای اطلاعاتی است که از کنترلر، در اختیار View آن قرار می‌گیرد. اما گاهی از اوقات نیاز است بعضی از قسمت‌های صفحه همواره نمایش داده شوند (مانند نمایش تعداد کاربران آنلاین، سخن روز، منوهای کنار صفحه و امثال آن). یک راه حل برای این مساله، اضافه کردن اطلاعات مورد نیاز View در ViewModel ارائه شده‌ی توسط کنترلر است. هرچند این روش کار می‌کند اما پس از مدتی به ViewModel هایی خواهیم رسید که تشکیل شده‌اند از چندین و چند خاصیت اضافی که الزاما مرتبط با تعریف آن ViewModel نیستند. راه حل بهتر، قرار دادن قسمت‌های مشترک صفحات در فایل layout برنامه است؛ اما فایل layout، به سادگی نمی‌تواند از دایرکتیو model@ برای مشخص سازی مدل و یا مدل‌های مورد نیاز خود استفاده کند (هر چند ممکن است؛ اما بیش از اندازه پیچیده خواهد شد).
در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، یک چنین مسائلی را با معرفی Child Actionها
    public partial class SidebarMenuController : Controller
    {
        const int Min15 = 900;

        [ChildActionOnly]
        [OutputCache(Duration = Min15)]
        public virtual ActionResult Index()
        {
            return PartialView("_SidebarMenu");
        }
    }
و سپس نمایش آن‌ها توسط Html.RenderAction در فایل layout برنامه، حل می‌کنند. در ASP.NET Core، جایگزین Child Actionها، مفهوم جدیدی است به نام View Components.


یک مثال: تهیه‌ی اولین View Component

ساختار یک View Component، بسیار شبیه است به ساختار یک Controller، اما با عملکردی محدود. به همین جهت کار تعریف آن با افزودن یک کلاس سی‌شارپ شروع می‌شود و این کلاس را می‌توان در پوشه‌ای به نام ViewComponents در ریشه‌ی پروژه قرار داد (اختیاری).


سپس برای نمونه، کلاس ذیل را به این پوشه اضافه کنید:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Core1RtmEmptyTest.Services;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewComponents
{
    public class SiteCopyright : ViewComponent
    {
        private readonly IMessagesService _messagesService;
 
        public SiteCopyright(IMessagesService messagesService)
        {
            _messagesService = messagesService;
        }
 
        public IViewComponentResult Invoke(int numberToTake)
        {
            var name = _messagesService.GetSiteName();
            return View(viewName: "Default", model: name);
        }
 
        //public async Task<IViewComponentResult> InvokeAsync(int numberToTake)
        //{
        //    return View();
        //}
    }
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های ASP.NET Core در دسترس هستند. در اینجا نیز از سرویس MessagesService بررسی شده‌ی در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» برای نمایش نام سایت استفاده می‌کنیم.

ساختار کلی یک کلاس ViewComponent شامل دو جزء اصلی است:
الف) از کلاس پایه ViewComponent مشتق می‌شود. به این ترتیب توسط ASP.NET Core قابل شناسایی خواهد شد.
ب) دارای متد Invoke ایی است که بجای Html.RenderAction در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، قابل فراخوانی است. این متد یک View را باز می‌گرداند.
ج) در اینجا امکان تعریف نمونه‌ی Async متد Invoke نیز وجود دارد (برای مثال جهت کار با متدهای Async بانک اطلاعاتی).
روش فراخوانی این متدها نیز به این صورت است: ابتدا به دنبال نمونه‌ی async می‌گردد. اگر یافت شد، همینجا کار خاتمه می‌یابد. اگر یافت نشد، نمونه‌ی sync یا معمولی آن فراخوانی می‌شود و اگر این هم یافت نشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
د) متد Invoke می‌تواند دارای پارامترهای دلخواهی نیز باشد و حالت پیش فرض آن بدون پارامتر است.

روش یافتن یک view component توسط ASP.NET Core به این صورت است:
الف) این کلاس باید عمومی بوده و همچنین abstract نباشد.
ب) «یکی» از مشخصه‌های ذیل را داشته باشد:
1) نامش به ViewComponent ختم شده باشد.
2) از کلاس ViewComponent ارث بری کرده باشد.
3) با ویژگی ViewComponent مزین شده باشد.


نحوه و محل تعریف View یک View Component

پس از تعریف کلاس ViewComponent مورد نظر، اکنون نیاز است View آن‌را اضافه کرد. روش یافتن این Viewها توسط ASP.NET Core نیز بر این مبنا است که
الف) اگر این View Component عمومی و سراسری است، باید درون پوشه‌ی shared، پوشه‌ی جدیدی را به نام Components ایجاد کرده و سپس ذیل این پوشه، بر اساس نام کلاس ViewComponent، یک زیر پوشه‌ی دیگر را ایجاد و داخل آن، View مدنظر را اضافه کرد (تصویر ذیل).
 /Views/Shared/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml
ب) اگر این View Component تنها باید از طریق Viewهای یک کنترلر خاص قابل دسترسی باشند، زیر پوشه‌ی Component یاد شده را ذیل پوشه‌ی View همان کنترلر قرار دهید (و آن‌را از قسمت Shared خارج کنید).
 /Views/[CurrentController]/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml


یک نکته: اگر نام کلاسی به ViewComponent  ختم شده بود، نیازی نیست تا ViewComponent  را هم در حین ساخت پوشه‌ی آن ذکر کرد.


نحوه‌ی استفاده‌ی از View Component تعریف شده و ارسال پارامتر به آن

و در آخر برای استفاده‌ی از این View Component تعریف شده، به فایل layout برنامه مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل فراخوانی کنید:
 <footer>
    <p>@await Component.InvokeAsync("SiteCopyright", new { numberToTake = 5 })</p>
</footer>
اولین پارامتر متد InvokeAsync، همان نام کلاس View Component است. اگر خواستید پارامتر(های) دلخواهی را به متد Invoke کلاس View Component ارسال کنید (مانند پارامتر int numberToTake در مثال فوق)، آن‌را در همینجا می‌توان ذکر کرد (با فرمت dictionary و یا  anonymous type).

یک نکته: متدهای قدیمی Component.Invoke و Component.Renderدر اینجا حذف شده‌اند (اگر مقالات پیش از RTM را مطالعه کردید) و روش توصیه شده‌ی در اینجا، کار با متدهای async است.


تفاوت‌های View Components با Child Actions نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند و همانطور که ملاحظه کردید در همان زمان فراخوانی آن‌ها به صورت مستقیم فراهم خواهند شد. بنابراین مباحث model binding در اینجا دیگر وجود خارجی ندارند. همچنین View Components جزئی از طول عمر یک کنترلر نیستند. بنابراین اکشن فیلترهای مختلف تعریف شده، تاثیری را بر روی آن‌ها نخواهند داشت (این مشکلی بود که با Child Actions در نگارش‌های قبلی مشاهده می‌شد). همچنین View Components به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. به علاوه Child actions قدیمی، از فراخوانی‌های async پشتیبانی نمی‌کنند.
زمانیکه کلاسی از کلاس پایه ViewComponent ارث بری می‌کند، تنها به این خواص عمومی از درخواست HTTP جاری دسترسی خواهد داشت:
[ViewComponent]
public abstract class ViewComponent
{
   protected ViewComponent();
   public HttpContext HttpContext { get; }
   public ModelStateDictionary ModelState { get; }
   public HttpRequest Request { get; }
   public RouteData RouteData { get; }
   public IUrlHelper Url { get; set; }
   public IPrincipal User { get; }

   [Dynamic]  
   public dynamic ViewBag { get; }
   [ViewComponentContext]
   public ViewComponentContext ViewComponentContext { get; set; }
   public ViewContext ViewContext { get; }
   public ViewDataDictionary ViewData { get; }
   public ICompositeViewEngine ViewEngine { get; set; }

   //...
}


فراخوانی Ajax ایی یک View Component

در ASP.NET Core، یک اکشن متد می‌تواند خروجی ViewComponent نیز داشته باشد و این تنها روشی است که می‌توان یک View Component را از طریق درخواست‌های HTTP، مستقیما قابل دسترسی کرد:
public IActionResult AddURLTest()
{
   return ViewComponent("AddURL");
}
در این حالت می‌توان این اکشن متد را به صورت Ajax ایی نیز بارگذاری و به صفحه اضافه کرد:
$(document).ready (function(){
    $("#LoadSignIn").click(function(){
         $('#UserControl').load("/Home/AddURLTest");
    });
});


امکان بارگذاری View Components از اسمبلی‌های دیگر نیز وجود دارد

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها» روش دسترسی به Viewهای برنامه را که در اسمبلی آن قرار گرفته بودند، بررسی کردیم. دقیقا همان روش در مورد view components نیز صادق است و کاربرد دارد. جهت یادآوری، این مراحل باید طی شوند:
الف) اسمبلی ثالث حاوی View Component‌های برنامه باید ارجاعاتی را به ASP.NET Core و قابلیت‌های Razor آن داشته باشد:
"dependencies": {
   "NETStandard.Library": "1.6.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
   "version": "1.0.0-preview2-final",
   "type": "build"
  }
},
"tools": {
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
}
ب) محل قرارگیری viewهای این اسمبلی ثالث نیز همانند قسمت «نحوه و محل تعریف View یک View Component» مطلب جاری است و تفاوتی نمی‌کند. فقط برای  قرار دادن این Viewها در اسمبلی برنامه باید گزینه‌ی embed را مقدار دهی کرد:
"buildOptions": {
   "embed": "Views/**/*.cshtml"
}
ج) مرحله‌ی آخر هم معرفی این اسمبلی ثالث، به RazorViewEngineOptions به صورت یک EmbeddedFileProvider جدید است. در این مثال، ViewComponentLibrary نام فضای نام این اسمبلی است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddMvc();
   //Get a reference to the assembly that contains the view components
   var assembly = typeof(ViewComponentLibrary.ViewComponents.SimpleViewComponent).GetTypeInfo().Assembly;
   //Create an EmbeddedFileProvider for that assembly
   var embeddedFileProvider = new EmbeddedFileProvider(assembly,"ViewComponentLibrary");
   //Add the file provider to the Razor view engine
   services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
   {
      options.FileProviders.Add(embeddedFileProvider);
   });
د) جهت رفع تداخلات احتمالی این اسمبلی با سایر اسمبلی‌ها بهتر است ویژگی ViewComponent را به همراه نامی مشخص ذکر کرد (در حین تعریف کلاس View Component):
 [ViewComponent(Name = "ViewComponentLibrary.Simple")]
public class SimpleViewComponent : ViewComponent
و در آخر فراخوانی این View Component بر اساس این نام صورت خواهد گرفت:
 @await Component.InvokeAsync("ViewComponentLibrary.Simple", new { number = 5 })