اشتراک‌ها
لیستی از منابع و تکنولوژی ها برای توسعه دهندگان

در گیت هاب می‌تونید تعداد زیادی پروژه پیدا کنید که لیستی از منابع و لینک‌های مفید رو برای یه زبون با یک فریم ورک خاص جمع کرده. مثلا awesome-javascript رو مشاهده کنید: https://github.com/sorrycc/awesome-javascript
حالا یک پروژه به نام awesome درست شده که لیستی از تمام این awesome‌ها رو تو خودش جمع کرده! و این واقعا عالیه  

لیستی از منابع و تکنولوژی ها برای توسعه دهندگان
مطالب
امکان تعریف ساده‌تر کلاس‌های Immutable در C# 9.0 با معرفی نوع جدید record
در مطلب معرفی خواص init-only، با روش معرفی خواص immutable آشنا شدیم. نوع جدیدی که به C# 9.0 به نام record اضافه شده‌است، قسمتی از آن بر اساس همان خواص init-only کار می‌کند. به همین جهت مطالعه‌ی آن مطلب، پیش از ادامه‌ی بحث جاری، ضروری است.


چرا در C# 9.0 تا این اندازه بر روی سادگی ایجاد اشیاء Immutable تمرکز شده‌است؟

به شیءای Immutable گفته می‌شود که پس از وهله سازی ابتدایی آن، وضعیت آن دیگر قابل تغییر نباشد. همچنین به کلاسی Immutable گفته می‌شود که تمام وهله‌های ساخته شده‌ی از آن نیز Immutable باشند. نمونه‌ی یک چنین شیءای را از نگارش 1 دات نت در حال استفاده هستیم: رشته‌ها. رشته‌ها در دات نت غیرقابل تغییر هستند و هرگونه تغییری بر روی آن‌ها، سبب ایجاد یک رشته‌ی جدید (یک شیء جدید) می‌شود. نوع جدید record نیز به همین صورت عمل می‌کند.

مزایای وجود Immutability:

- اشیاء Immutable یا غیرقابل تغییر، thread-safe هستند که در نتیجه، برنامه نویسی همزمان و موازی را بسیار ساده می‌کنند؛ چون چندین thread می‌توانند با شیءای کار کنند که دسترسی به آن، تنها read-only است.
- اشیاء Immutable از اثرات جانبی، مانند تغییرات آن‌ها در متدهای مختلف در امان هستند. می‌توانید آن‌ها را به هر متدی ارسال کنید و مطمئن باشید که پس از پایان کار، این شیء تغییری نکرده‌است.
- کار با اشیاء Immutable، امکان بهینه سازی حافظه را میسر می‌کنند. برای مثال NET runtime.، هش رشته‌های تعریف شده‌ی در برنامه را در پشت صحنه نگهداری می‌کند تا مطمئن شود که تخصیص حافظه‌ی اضافی، برای رشته‌های تکراری صورت نمی‌گیرد. نمونه‌ی دیگر آن نمایش حرف "a" در یک ادیتور یا نمایشگر است. زمانیکه یک شیء Immutable حاوی اطلاعات حرف "a"، ایجاد شود، به سادگی می‌توان این تک وهله را جهت نمایش هزاران حرف "a" مورد استفاده‌ی مجدد قرار داد، بدون اینکه نگران مصرف حافظه‌ی بالای برنامه باشیم.
- کار با اشیاء Immutable به باگ‌های کمتری ختم می‌شود؛ چون همواره امکان تغییر حالت درونی یک شیء، توسط قسمت‌های مختلف برنامه، می‌تواند به باگ‌های ناخواسته‌ای منتهی شوند.
- Hash list‌ها که در جهت بهبود کارآیی برنامه‌ها بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، بر اساس کلیدهایی Immutable قابل تشکیل هستند.


روش تعریف نوع‌های جدید record

کلاس ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class User
{
   public string Name { set; get; }
}
برای تبدیل آن به یک نوع جدید record فقط کافی است واژه‌ی کلیدی class آن‌را با record جایگزین کنیم (به آن nominal record هم می‌گویند):
public record User
{
   public string Name { set; get; }
}
نحوه‌ی کار با آن و وهله سازی آن نیز دقیقا مانند کلاس‌ها است:
var user = new User();
user.Name = "User 1";
و ... در اینجا امکان انتساب مقداری به خاصیت Name وجود دارد؛ یعنی این خاصیت به صورت پیش‌فرض Immutable نیست.

روش تعریف دومی نیز در اینجا میسر است (به آن positional record هم می‌گویند):
public record User(string Name);
با این‌کار، به صورت خودکار یک record جدید تشکیل می‌شود که به همراه خاصیت Name است؛ چیزی شبیه به record قبلی که تعریف کردیم (به همین جهت نیاز است نام آن‌را شروع شده‌ی با حروف بزرگ درنظر بگیریم). با این تفاوت که این record، اینبار دارای سازنده است و همچنین خاصیت Name آن از نوع init-only است. در این حالت است که کل record به صورت immutable معرفی می‌شود؛ وگرنه روش تعریف یک خاصیت معمولی که از نوع init-only نیست (مانند مثال اول)، سبب بروز Immutability نخواهد شد.

برای کار با رکورد دومی که تعریف کردیم باید سازند‌ه‌ی این record را مقدار دهی کرد:
var user = new User("User 1");
// Error: Init-only property or indexer 'User.Name' can only be assigned
// in an object initializer, or on 'this' or 'base' in an instance constructor
// or an 'init' accessor. [CS9Features]csharp(CS8852)
user.Name = "User 1";
و همانطور که ملاحظه می‌کنید، چون خاصیت Name از نوع init-only است و در سازنده‌ی record تعریف شده مقدار دهی شده‌است، دیگر نمی‌توان آن‌را مقدار دهی مجدد کرد. همچنین در اینجا امکان استفاده‌ی از object initializers مانند new User { Name = "User 1" } نیز وجود ندارد؛ چون به همراه یک سازنده‌ی به صورت خودکار تولید شده‌است که خاصیتی init-only را مقدار دهی کرده‌است.


نوع جدید record چه اطلاعاتی را به صورت خودکار تولید می‌کند؟

روش دوم تعریف recordها اگر در نظر بگیریم:
public record User(string Name);
و در این حالت برنامه را کامپایل کنیم، به کدهای زیر که حاصل از دی‌کامپایل است، می‌رسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Runtime.CompilerServices;
using System.Text;
using CS9Features;

public class User : IEquatable<User>
{
 protected virtual Type EqualityContract
 {
  [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(1)]
  [CompilerGenerated]
  get
  {
   return typeof(User);
  }
 }

 public string Name
 {
  get;
  set/*init*/;
 }

 public User(string Name)
 {
  this.Name = Name;
  base..ctor();
 }

 public override string ToString()
 {
  StringBuilder stringBuilder = new StringBuilder();
  stringBuilder.Append("User");
  stringBuilder.Append(" { ");
  if (PrintMembers(stringBuilder))
  {
   stringBuilder.Append(" ");
  }
  stringBuilder.Append("}");
  return stringBuilder.ToString();
 }

 protected virtual bool PrintMembers(StringBuilder builder)
 {
  builder.Append("Name");
  builder.Append(" = ");
  builder.Append((object?)Name);
  return true;
 }

 [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(2)]
 public static bool operator !=(User? r1, User? r2)
 {
  return !(r1 == r2);
 }

 [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(2)]
 public static bool operator ==(User? r1, User? r2)
 {
  return (object)r1 == r2 || (r1?.Equals(r2) ?? false);
 }

 public override int GetHashCode()
 {
  return EqualityComparer<Type>.Default.GetHashCode(EqualityContract) * -1521134295 + EqualityComparer<string>.Default.GetHashCode(Name);
 }

 public override bool Equals(object? obj)
 {
  return Equals(obj as User);
 }

 public virtual bool Equals(User? other)
 {
  return (object)other != null && EqualityContract == other!.EqualityContract && EqualityComparer<string>.Default.Equals(Name, other!.Name);
 }

 public virtual User <Clone>$()
 {
  return new User(this);
 }

 protected User(User original)
 {
  Name = original.Name;
 }

 public void Deconstruct(out string Name)
 {
  Name = this.Name;
 }
}
این خروجی به صورت خودکار تولید شده‌ی توسط کامپایلر، چنین نکاتی را به همراه دارد:
- record‌ها هنوز هم در اصل همان class‌های استاندارد #C هستند (یعنی در اصل reference type هستند).
- این کلاس به همراه یک سازنده و یک خاصیت init-only است (بر اساس تعاریف ما).
- متد ToString آن بازنویسی شده‌است تا اگر آن‌را بر روی شیء حاصل، فراخوانی کردیم، به صورت خودکار نمایش زیبایی را از محتوای آن ارائه دهد.
- این کلاس از نوع  <IEquatable<User است که امکان مقایسه‌ی اشیاء record را به سادگی میسر می‌کند. برای این منظور متدهای GetHashCode و Equals آن به صورت خودکار بازنویسی و تکمیل شده‌اند (یعنی مقایسه‌ی آن شبیه به value-type است).
- این کلاس امکان clone کردن اطلاعات جاری را مهیا می‌کند.
- همچنین به همراه یک متد Deconstruct هم هست که جهت انتساب خواص تعریف شده‌ی در آن، به یک tuple مفید است.

بنابراین یک رکورد به همراه قابلیت‌هایی است که سال‌ها در زبان #C وجود داشته‌اند و شاید ما به سادگی حاضر به تشکیل و تکمیل آن‌ها نمی‌شدیم؛ اما اکنون کامپایلر زحمت کدنویسی خودکار آن‌ها را متقبل می‌شود!


ساخت یک وهله‌ی جدید از یک record با clone کردن آن

اگر به کدهای حاصل از دی‌کامپایل فوق دقت کنید، یک قسمت جدید clone هم با syntax خاصی در آن ظاهر شده‌است:
public virtual User <Clone>$()
{
  return new User(this);
}
زمانیکه یک شیء Immutable است، دیگر نمی‌توان مقادیر خواص آن‌را در ادامه تغییر داد. اما اگر نیاز به اینکار وجود داشت، باید چکار کنیم؟ در C# 9.0 برای ایجاد وهله‌ی جدید معادلی از یک record، واژه‌ی کلیدی جدیدی را به نام with، اضافه کرده‌اند. برای نمونه اگر record زیر را در نظر بگیریم که دارای دو خاصیت نام و سن است:
public record User(string Name, int Age);
وهله سازی متداول آن به صورت زیر خواهد بود:
var user1 = new User("User 1", 21);
اما اگر خواستیم خاصیت سن آن‌را تغییر دهیم، می‌توان با استفاده از واژه‌ی کلیدی with، به صورت زیر عمل کرد:
var user2 = user1 with { Age = 31 };
کاری که در اصل در اینجا انجام می‌شود، ابتدا clone کردن شیء user1 است (یعنی دقیقا یک وهله‌ی جدید از user1 را با تمام اطلاعات قبلی آن در اختیار ما قرار می‌دهد که این وهله، ارجاعی را به شیء قبلی ندارد و از آن منقطع است). بنابراین نام user2، دقیقا همان "User 1" است که پیشتر تنظیم کردیم؛ با این تفاوت که اینبار مقدار سن آن متفاوت است. با استفاده از cloning، هنوز شیء user1 که immutable است، دست نخورده باقی مانده‌است و توسط with می‌توان خواص آن‌را تغییر داد و حاصل کار، یک شیء کاملا جدید است که مکان آن در حافظه، با مکان شیء user1 در حافظه، یکی نیست.


مقایسه‌ی نوع‌های record

در کدهای حاصل از دی‌کامپایل فوق، قسمت عمده‌ای از آن به تکمیل اینترفیس <IEquatable<User پرداخته شده بود. به همین جهت اکنون دو رکورد با مقادیر خواص یکسانی را ایجاد می‌کنیم:
var user1 = new User("User 1", 21);
var user2 = new User("User 1", 21);
سپس یکبار آن‌ها را از طریق عملگر == و بار دیگر به کمک متد Equals، مقایسه می‌کنیم:
Console.WriteLine("user1.Equals(user2) -> {0}", user1.Equals(user2));
Console.WriteLine("user1 == user2 -> {0}", user1 == user2);
خروجی هر دو حالت، True است:
user1.Equals(user2) -> True
user1 == user2 -> True
این مورد، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های recordها با classها هستند.
- زمانیکه عملگر == را بر روی شیء user1 و user2 اعمال می‌کنیم، اگر User، از نوع کلاس معمولی باشد، حاصل آن false خواهد بود؛ چون این دو، به یک مکان از حافظه اشاره نمی‌کنند، حتی با اینکه مقادیر خواص هر دو شیء یکی است.
- اما اگر به قطعه کد دی‌کامپایل شده دقت کنید، در یک رکورد که هر چند در اصل یک کلاس است، حتی عملگر == نیز بازنویسی شده‌است تا در پشت صحنه همان متد Equals را فراخوانی کند و این متد با توجه به پیاده سازی اینترفیس <IEquatable<User، اینبار دقیقا مقادیر خواص رکورد را یک به یک مقایسه کرده و نتیجه‌ی حاصل را باز می‌گرداند:
public virtual bool Equals(User? other)
{
   return (object)other != null &&
 EqualityContract == other!.EqualityContract &&
 EqualityComparer<string>.Default.Equals(Name, other!.Name) && 
EqualityComparer<int>.Default.Equals(Age, other!.Age);
}
این متدی است که به صورت خودکار توسط کامپایلر جهت مقایسه‌ی مقادیر خواص رکورد جدید تعریف شده، تشکیل شده‌است. به عبارتی recordها از لحاظ مقایسه، شبیه به value objects عمل می‌کنند؛ هرچند در اصل یک کلاس هستند.

یک نکته: بازنویسی عملگر == در SDK نگارش rc2 فعلی رخ‌داده‌است و در نگارش‌های قبلی preview، اینگونه نبود.


امکان ارث‌بری در recordها

دو رکورد زیر را در نظر بگیرید که اولی به همراه Name است و نمونه‌ی مشتق شده‌ی از آن، خاصیت init-only سن را نیز به همراه دارد:
    public record User
    {
        public string Name { get; init; }

        public User(string name)
        {
            Name = name;
        }
    }

    public record UserWithAge : User
    {
        public int Age { get; init; }

        public UserWithAge(string name, int age) : base(name)
        {
            Age = age;
        }
    }
در اینجا روش دیگر تعریف recordها را ملاحظه می‌کنید که شبیه به کلاس‌ها است و خواص آن init-only هستند. در این حالت اگر مقایسه‌ی زیر را انجام دهیم:
var user1 = new User("User 1");
var user2 = new UserWithAge("User 1", 21);

Console.WriteLine("user1.Equals(user2) -> {0}", user1.Equals(user2));
Console.WriteLine("user1 == user2 -> {0}", user1 == user2);
به خروجی زیر خواهیم رسید:
user1.Equals(user2) -> False
user1 == user2 -> False
علت آن را هم پیشتر بررسی کردیم. تساوی رکوردها بر اساس مقایسه‌ی مقدار تک تک خواص آن‌ها صورت می‌گیرد و چون user1 به همراه سن نیست، مقایسه‌ی این دو، false را بر می‌گرداند.

امکان تعریف ارث‌بری رکوردها به صورت زیر نیز وجود دارد و الزاما نیازی به روش تعریف کلاس مانند آن‌ها، مانند مثال فوق نیست:
public abstract record Food(int Calories);
public record Milk(int C, double FatPercentage) : Food(C);


رکوردها متد ToString را بازنویسی می‌کنند

در مثال قبلی اگر یک ToString را بر روی اشیاء تشکیل شده فراخوانی کنیم:
Console.WriteLine(user1.ToString());
Console.WriteLine(user2.ToString());
به این خروجی‌ها می‌رسیم:
User { Name = User 1 }
UserWithAge { Name = User 1, Age = 21 }
که حاصل بازنویسی خودکار متد ToString در پشت صحنه است.


امکان استفاده‌ی از Deconstruct در رکوردها

دو روش برای تعریف رکوردها وجود دارند؛ یکی شبیه به تعریف کلاس‌ها است و دیگری تعریف یک سطری، که positional record نیز نامیده می‌شود:
public record Person(string Name, int Age);
 فقط در حالت تعریف یک سطری positional record فوق است که خروجی خودکار نهایی تولیدی، به همراه public void Deconstruct نیز خواهد بود:
public void Deconstruct(out string Name, out int Age)
{
  Name = this.Name;
  Age = this.Age;
}
در این حالت می‌توان از tuples نیز برای کار با آن استفاده کرد:
var (name, age) = new Person("User 1", 21);
واژه‌ی «positional» نیز دقیقا به همین قابلیت اشاره می‌کند که بر اساس موقعیت خواص تعریف شده‌ی در رکورد، امکان Deconstruct آن‌ها به متغیرهای یک tuple وجود دارد. حالت تعریف کلاس مانند رکوردها، nominal نام دارد.


امکان استفاده‌ی از نوع‌های record در ASP.NET Core 5x

سیستم model binding در ASP.NET Core 5x، از نوع‌های record نیز پشتیبانی می‌کند؛ یک مثال:
 public record Person([Required] string Name, [Range(0, 150)] int Age);

 public class PersonController
 {
   public IActionResult Index() => View();

   [HttpPost]
   public IActionResult Index(Person person)
   {
    // ...
   }
 }


پرسش و پاسخ

آیا نوع‌های record به صورت value type معرفی می‌شوند؟
پاسخ: خیر. رکوردها در اصل reference type هستند؛ اما از لحاظ مقایسه، شبیه به value types عمل می‌کنند.

آیا می‌توان در یک کلاس، خاصیتی از نوع رکورد را تعریف کرد؟
پاسخ: بله. از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.

آیا می‌توان در رکوردها، از struct و یا کلاس‌ها جهت تعریف خواص استفاده کرد؟
پاسخ: بله. از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.

آیا می‌توان از واژه‌ی کلیدی with با کلاس‌ها و یا structها استفاده کرد؟
پاسخ: خیر. این واژه‌ی کلیدی در C# 9.0 مختص به رکوردها است.

آیا رکوردها به صورت پیش‌فرض Immutable هستند؟
پاسخ: اگر آن‌ها را به صورت positional records تعریف کنید، بله. چون در این حالت خواص تشکیل شده‌ی توسط آن‌ها از نوع init-only هستند. در غیراینصورت، می‌توان خواص غیر init-only را نیز به تعریف رکوردها اضافه کرد.
مطالب
ذخیره‌ی سوابق کامل تغییرات یک رکورد در یک فیلد توسط Entity framework Core
در این مقاله، نوشته‌ی ایمان محمدی، ذخیره‌ی اطلاعات نظارتی هر Entity توسط دو فیلد CreatedSources و ModifiedSources به صورت JSON انجام می‌شود که در هر کدام از این فیلدها، اطلاعات مختلفی مانند ip کاربر، شناسه دستگاه، HostName، ClientName و یک سری اطلاعات دیگر ذخیره می‌شوند. بیایید به این اطلاعات متادیتا بگوییم. در این حالت اگر رکورد، چندین بار تغییر کند، متادیتای آخرین تغییرات در فیلد ModifiedSources ذخیره می‌شود. حالا اگر ما بخواهیم اطلاعات متادیتای همه‌ی تغییرات را داشته باشیم چه؟ اگر بخواهیم علاوه بر اطلاعات بالا، اینکه چه کسی و در چه زمانی این تغییرات را انجام داده است، نیز داشته باشیم چطور؟ اگر بخواهیم حتی اطلاعات متادیتای حذف یک رکورد را داشته باشیم چطور (در حالت soft-delete که رکورد واقعا پاک نمی‌شود)؟ سوال جالبتر اینکه اگر بخواهیم تمام تاریخچه‌ی مقادیر مختلف یک رکورد را از ابتدای ایجاد شدن داشته باشیم چطور؟ در این مقاله قصد داریم به همه‌ی این موارد اضافی برسیم؛ آن هم فقط با یک ستون در Entityهایمان، به اسم Audit!

ابتدا کلاس پایه موجودیت‌هایمان را تعریف می‌کنیم؛ تا بر روی Entityهایمان بتوانیم فیلد نظارتی Audit را اعمال کنیم:
public class BaseEntity : IBaseEntity
{
   [JsonIgnore]
   int Id { get; set; } 

   [JsonIgnore] 
    string? Audit { get; set; }
}
ویژگی [JsonIgnore]  به این منظور استفاده شده است تا از serialize کردن این فیلدها هنگام ایجاد Audit، جلوگیری شود؛ تا در نهایت حجم جیسن Audit کاهش یابد. با مطالعه‌ی ادامه‌ی مقاله، متوجه این قضیه خواهید شد.

دقیقا مانند مقاله‌ی اشاره شده (که خواندن آن توصیه می‌شود)، کلاس AuditSourceValues را ایجاد می‌کنیم:
public class AuditSourceValues
{
    [JsonProperty("hn")]
    public string? HostName { get; set; }

    [JsonProperty("mn")]
    public string? MachineName { get; set; }

    [JsonProperty("rip")]
    public string? RemoteIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("lip")]
    public string? LocalIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("ua")]
    public string? UserAgent { get; set; }

    [JsonProperty("an")]
    public string? ApplicationName { get; set; }

    [JsonProperty("av")]
    public string? ApplicationVersion { get; set; }

    [JsonProperty("cn")]
    public string? ClientName { get; set; }

    [JsonProperty("cv")]
    public string? ClientVersion { get; set; }

    [JsonProperty("o")]
    public string? Other { get; set; }
}
با تعریف کردن نام برای فیلد‌های JSON و نادیده گرفتن مقادیر نال، سعی کردیم حجم خروجی JSON پایین باشد.

اکنون کلاس EntityAudit را ایجاد می‌کنیم که شامل تمامی اطلاعات مورد نیاز ما برای ثبت تاریخچه‌ی کامل هر موجودیت است:
public class EntityAudit<TEntity>
{
    [JsonProperty("type")]
    [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]
    public EntityEventType EventType { get; set; }

    [JsonProperty("user", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public int? ActorUserId { get; set; }

    [JsonProperty("at")]
    public DateTime ActDateTime { get; set; }

    [JsonProperty("sources")]
    public AuditSourceValues? AuditSourceValues { get; set; }

    [JsonProperty("newValues", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public TEntity NewEntity { get; set; } = default!;

    public string? SerializeJson()
    {
        return JsonSerializer.Serialize(this, 
            options: new JsonSerializerOptions { WriteIndented = false, IgnoreNullValues = true }); 
    }
}

دقت کنید که این کلاس به صورت جنریک تعریف شده است تا اگر بعدا بخواهیم آن را Deserialize کنیم و مثلا از آن API بسازیم، یا استفاده‌ی خاصی را از آن داشته باشیم، به‌راحتی به Entity مد نظر تبدیل شود. در این مقاله فقط به ذخیره‌ی آن پرداخته می‌شود و استفاده از این فیلد که به راحتی و با کمک DbFunctionها در Entity Framework قابل انجام است به خواننده واگذار می‌شود. 

همچنین اینام EntityEventType که تعریف آن در زیر می‌آید دارای ویژگی [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]  می‌باشد تا مقدار رشته‌ای آن را بجای مقدار عددی، در خروجی جیسن داشته باشیم. این اینام، شامل  تمامی عملیاتی است که بر روی یک رکورد قابل انجام است و به این صورت تعریف می‌شود:
public enum EntityEventType
{
    Create = 0,
    Update = 1,
    Delete = 2
}

تامین اطلاعات کلاس AuditSourceValues به همان صورت است که در مقاله‌ی اشاره شده آمده‌است؛ ابتدا تعریف اینترفیس IAuditSourcesProvider و سپس ایجاد کلاس AuditSourcesProvider:
public interface IAuditSourcesProvider
{
    AuditSourceValues GetAuditSourceValues();
}
public class AuditSourcesProvider : IAuditSourcesProvider
{
    protected readonly IHttpContextAccessor HttpContextAccessor;

    public AuditSourcesProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
    {
        HttpContextAccessor = httpContextAccessor;
    }

    public virtual AuditSourceValues GetAuditSourceValues()
    {
        var httpContext = HttpContextAccessor.HttpContext;

        return new AuditSourceValues
        {
            HostName = GetHostName(httpContext),
            MachineName = GetComputerName(httpContext),
            LocalIpAddress = GetLocalIpAddress(httpContext),
            RemoteIpAddress = GetRemoteIpAddress(httpContext),
            UserAgent = GetUserAgent(httpContext),
            ApplicationName = GetApplicationName(httpContext),
            ClientName = GetClientName(httpContext),
            ClientVersion = GetClientVersion(httpContext),
            ApplicationVersion = GetApplicationVersion(httpContext),
            Other = GetOther(httpContext)
        };
    }

    protected virtual string? GetUserAgent(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["User-Agent"].ToString();
    }

    protected virtual string? GetRemoteIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.RemoteIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string? GetLocalIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.LocalIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string GetHostName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request.Host.ToString();
    }

    protected virtual string GetComputerName(HttpContext httpContext)
    {
        return Environment.MachineName;
    }
    protected virtual string? GetApplicationName(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Name;
    }

    protected virtual string? GetApplicationVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Version.ToString();
    }

    protected virtual string? GetClientVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-version"];
    }
    protected virtual string? GetClientName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-name"];
    }

    protected virtual string? GetOther(HttpContext httpContext)
    {
        return null;
    }
}

حالا برای تامین اطلاعات کلاس EntityAudit کار مشابهی می‌کنیم. ابتدا اینترفیس IEntityAuditProvider را به صورت زیر تعریف می‌کنیم: 
public interface IEntityAuditProvider
{
    string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? entity, string? previousJsonAudit = null);
}

  و سپس کلاس EntityAuditProvider را ایجاد می‌کنیم:
public class EntityAuditProvider : IEntityAuditProvider
{
    private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
    private readonly IAuditSourcesProvider _auditSourcesProvider;

    #region Constructor Injections

    public EntityAuditProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor, IAuditSourcesProvider auditSourcesProvider)
    {
        _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
        _auditSourcesProvider = auditSourcesProvider;
    }

    #endregion

    public virtual string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? newEntity, string? previousJsonAudit = null)
    {
        var httpContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
        int? userId;

        var user = httpContext.User;

        if (!user.Identity.IsAuthenticated)
            userId = null;
        else
            userId = user.Claims.Where(x => x.Type == "UserID").Select(x => x.Value).First().ToInt();

        var auditSourceValues = _auditSourcesProvider.GetAuditSourceValues();

        var auditJArray = new JArray();

        // Update & Delete
        if (eventType == EntityEventType.Update || eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            auditJArray = JArray.Parse(previousJsonAudit!);
        }

        // Delete => No NewValues
        if (eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            newEntity = null;
        }

        JObject newAuditJObject = JObject.FromObject(new EntityAudit<object?>
        {
            EventType = eventType,
            ActorUserId = userId,
            ActDateTime = DateTime.Now,
            AuditSourceValues = auditSourceValues,
            NewEntity = newEntity
        }, new JsonSerializer
        {
            NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore,
            Formatting = Formatting.None
        });

        auditJArray.Add(newAuditJObject);

        return auditJArray.SerializeToJson(true);
    }
}
در این کلاس برای اینکه به جیسن قبلی Audit که تاریخچه‌ی قبلی رکورد می‌باشد یک آیتم را اضافه کنیم، از JArray و JObject پکیج Newtonsoft استفاده کرد‌ه‌ایم.

حالا همه چیز آماده است. مانند مقاله‌ی اشاره شده، از مفهوم Interceptor استفاده می‌کنیم. کلاس AuditSaveChangesInterceptor را که از کلاس SaveChangesInterceptor مشتق می‌شود، به صورت زیر ایجاد می‌کنیم: 
public class AuditSaveChangesInterceptor : SaveChangesInterceptor
{
    private readonly IEntityAuditProvider _entityAuditProvider;

    #region Constructor Injections

    public AuditSaveChangesInterceptor(IEntityAuditProvider entityAuditProvider)
    {
        _entityAuditProvider = entityAuditProvider;
    }

    #endregion

    public override InterceptionResult<int> SavingChanges(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result)
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChanges(eventData, result);
    }

    public override ValueTask<InterceptionResult<int>> SavingChangesAsync(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result,
        CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken())
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChangesAsync(eventData, result, cancellationToken);
    }

    private void ApplyAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        ApplyCreateAudits(changeTracker);
        ApplyUpdateAudits(changeTracker);
        ApplyDeleteAudits(changeTracker);
    }

    private void ApplyCreateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var addedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Added);

        foreach (var addedEntry in addedEntries)
        {
            if (addedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {              
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Create, entity);
            }
        }
    }

    private void ApplyUpdateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var modifiedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Modified);

        foreach (var modifiedEntry in modifiedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                var eventType = entity.IsArchived ? EntityEventType.Delete : EntityEventType.Update; // Maybe Soft Delete
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(eventType, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

    private void ApplyDeleteAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var deletedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Deleted);

        foreach (var modifiedEntry in deletedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Delete, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

}


و سپس آن را به سیستم معرفی می‌کنیم:

services.AddDbContext<ATADbContext>((serviceProvider, options) =>
{
    options
        .UseSqlServer(...)

    // Interceptors
    var entityAuditProvider = serviceProvider.GetRequiredService<IEntityAuditProvider>();
    options.AddInterceptors(new AuditSaveChangesInterceptor(entityAuditProvider));

});

یادمان باشد همه‌ی سرویس‌ها را باید در برنامه رجیستر کنیم تا بتوانیم از تزریق وابستگی‌ها مانند کدهای بالا استفاده نماییم. 

نمونه‌ی نتیجه‌ای را که از این روش بدست می‌آید، در این تصویر می‌بینید. اگر بخواهید به صورت نرم‌افزاری یا کدی از این دیتا استفاده کنید، باید آن را Deserialize کنید که همانطور که گفته شد با امکاناتی که SQL Server برای خواندن فیلدهای JSON دارد و معرفی آن به EF، قابل انجام است. در غیر اینصورت استفاده از این دیتا به صورت چشمی یا استفاده از Json Formatterها به‌راحتی امکان پذیر است. 

 
نمونه‌ی کامل فیلد Audit که در JsonFormatter قرار داده شده است، بعد از ایجاد شدن و یکبار آپدیت و سپس حذف نرم رکورد:
[
   {
      "type":"Create",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:05:54.2692711+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{               
         "Name":"Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Update",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:06:20.0838188+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{                 
         "Name":"Edited Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Delete",
      "user":null,
      "at":"2020-11-24T23:06:28.601837+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":null
   }
]

یک روش مرسوم داشتن تاریخچه‌ی تغییرات رکورد که با جستجو در اینترنت نیز می‌توان به آن رسید، داشتن یک جدول جداگانه به اسم Audit است که با هر بار تغییر هر Entity، یک رکورد در آن ایجاد می‌شود. ساختار آن مانند تصاویر زیر است:


ولی روش گفته شده در این مقاله، همین عملیات را به صورت کاملتری و فقط بر روی یک ستون همان جدول انجام می‌دهد که باعث ذخیره‌ی دیتای کمتر، یکپارچگی بهتر و دسترسی‌پذیری و راحتی استفاده از آن می‌شود.

نظرات مطالب
EF Code First #12
با سلام و تشکر از پاسختون
من با ViewModel آشنایی دارم و مطالب Mvc شما رو کامل خوندم آیا درست متوجه شدم جهت اعتبار سنجی باید یک کلاس در ViewModel بسازم و اعتبارسنجی رو انجام بدیم و بعد کلاس ViewModel رو تبدیل به کلاس اصلی کرده و برای انجام عملیات مربوطه به Service بفرستیم؟ یا نه باید یک کلاس مشابه کلاس موجود در DomainClasses در Model بسازم و اعتبارسنجی رو اونجا انجام بدم و بعد ارسال به Service
یا باید  به صورت زیر توی همون domainClasses انجام بدم
[MetadataType(typeof(CustomerMetadata))]
public partial class Customer
{
    class CustomerMetadata
     {
     }
}
public partial class Customer : IValidatableObject
{

مطالب
ایجاد صفحات راهنما برای ASP.NET Web API
وقتی یک Web API می‌سازید بهتر است صفحات راهنمایی هم برای آن در نظر بگیرید، تا توسعه دهندگان بدانند چگونه باید سرویس شما را فراخوانی و استفاده کنند. گرچه می‌توانید مستندات را بصورت دستی ایجاد کنید، اما بهتر است تا جایی که ممکن است آنها را بصورت خودکار تولید نمایید.

بدین منظور فریم ورک ASP.NET Web API کتابخانه ای برای تولید خودکار صفحات راهنما در زمان اجرا (run-time) فراهم کرده است.


ایجاد صفحات راهنمای API

برای شروع ابتدا ابزار ASP.NET and Web Tools 2012.2 Update را نصب کنید. اگر از ویژوال استودیو 2013 استفاده می‌کنید این ابزار بصورت خودکار نصب شده است. این ابزار صفحات راهنما را به قالب پروژه‌های ASP.NET Web API اضافه می‌کند.

یک پروژه جدید از نوع ASP.NET MVC Application بسازید و قالب Web API را برای آن انتخاب کنید. این قالب پروژه کنترلری بنام ValuesController را بصورت خودکار برای شما ایجاد می‌کند. همچنین صفحات راهنمای API هم برای شما ساخته می‌شوند. تمام کد مربوط به صفحات راهنما در قسمت Areas قرار دارند.

اگر اپلیکیشن را اجرا کنید خواهید دید که صفحه اصلی لینکی به صفحه راهنمای API دارد. از صفحه اصلی، مسیر تقریبی Help/ خواهد بود.

این لینک شما را به یک صفحه خلاصه (summary) هدایت می‌کند.

نمای این صفحه در مسیر Areas/HelpPage/Views/Help/Index.cshtml قرار دارد. می‌توانید این نما را ویرایش کنید و مثلا قالب، عنوان، استایل‌ها و دیگر موارد را تغییر دهید.

بخش اصلی این صفحه متشکل از جدولی است که API‌‌ها را بر اساس کنترلر طبقه بندی می‌کند. مقادیر این جدول بصورت خودکار و توسط اینترفیس IApiExplorer تولید می‌شوند. در ادامه مقاله بیشتر درباره این اینترفیس صحبت خواهیم کرد. اگر کنترلر جدیدی به API خود اضافه کنید، این جدول بصورت خودکار در زمان اجرا بروز رسانی خواهد شد.

ستون "API" متد HTTP و آدرس نسبی را لیست می‌کند. ستون "Documentation" مستندات هر API را نمایش می‌دهد. مقادیر این ستون در ابتدا تنها placeholder-text است. در ادامه مقاله خواهید دید چگونه می‌توان از توضیحات XML برای تولید مستندات استفاده کرد.

هر API لینکی به یک صفحه جزئیات دارد، که در آن اطلاعات بیشتری درباره آن قابل مشاهده است. معمولا مثالی از بدنه‌های درخواست و پاسخ هم ارائه می‌شود.


افزودن صفحات راهنما به پروژه ای قدیمی

می توانید با استفاده از NuGet Package Manager صفحات راهنمای خود را به پروژه‌های قدیمی هم اضافه کنید. این گزینه مخصوصا هنگامی مفید است که با پروژه ای کار می‌کنید که قالب آن Web API نیست.

از منوی Tools گزینه‌های Library Package Manager, Package Manager Console را انتخاب کنید. در پنجره Package Manager Console فرمان زیر را وارد کنید.

Install-Package Microsoft.AspNet.WebApi.HelpPage
این پکیج اسمبلی‌های لازم برای صفحات راهنما را به پروژه اضافه می‌کند و نماهای MVC را در مسیر Areas/HelpPage می‌سازد. اضافه کردن لینکی به صفحات راهنما باید بصورت دستی انجام شود. برای اضافه کردن این لینک به یک نمای Razor از کدی مانند لیست زیر استفاده کنید.

@Html.ActionLink("API", "Index", "Help", new { area = "" }, null)

همانطور که مشاهده می‌کنید مسیر نسبی صفحات راهنما "Help/" می‌باشد. همچنین اطمینان حاصل کنید که ناحیه‌ها (Areas) بدرستی رجیستر می‌شوند. فایل Global.asax را باز کنید و کد زیر را در صورتی که وجود ندارد اضافه کنید.
protected void Application_Start()
{
    // Add this code, if not present.
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    // ...
}

افزودن مستندات API

بصورت پیش فرض صفحات راهنما از placeholder-text برای مستندات استفاده می‌کنند. می‌توانید برای ساختن مستندات از توضیحات XML استفاده کنید. برای فعال سازی این قابلیت فایل Areas/HelpPage/App_Start/HelpPageConfig.cs را باز کنید و خط زیر را از حالت کامنت درآورید:

config.SetDocumentationProvider(new XmlDocumentationProvider(
    HttpContext.Current.Server.MapPath("~/App_Data/XmlDocument.xml")));
حال روی نام پروژه کلیک راست کنید و Properties را انتخاب کنید. در پنجره باز شده قسمت Build را کلیک کنید.

زیر قسمت Output گزینه XML documentation file را تیک بزنید و در فیلد روبروی آن مقدار "App_Data/XmlDocument.xml" را وارد کنید.

حال کنترلر ValuesController را از مسیر Controllers/ValuesController.cs/ باز کنید و یک سری توضیحات XML به متدهای آن اضافه کنید. بعنوان مثال:

/// <summary>
/// Gets some very important data from the server.
/// </summary>
public IEnumerable<string> Get()
{
    return new string[] { "value1", "value2" };
}

/// <summary>
/// Looks up some data by ID.
/// </summary>
/// <param name="id">The ID of the data.</param>
public string Get(int id)
{
    return "value";
}

اپلیکیشن را مجددا اجرا کنید و به صفحات راهنما بروید. حالا مستندات API شما باید تولید شده و نمایش داده شوند.

صفحات راهنما مستندات شما را در زمان اجرا از توضیحات XML استخراج می‌کنند. دقت کنید که هنگام توزیع اپلیکیشن، فایل XML را هم منتشر کنید.


توضیحات تکمیلی

صفحات راهنما توسط کلاس ApiExplorer تولید می‌شوند، که جزئی از فریم ورک ASP.NET Web API است. به ازای هر API این کلاس یک ApiDescription دارد که توضیحات لازم را در بر می‌گیرد. در اینجا منظور از "API" ترکیبی از متدهای HTTP و مسیرهای نسبی است. بعنوان مثال لیست زیر تعدادی API را نمایش می‌دهد:

  • GET /api/products
  • {GET /api/products/{id
  • POST /api/products

اگر اکشن‌های کنترلر از متدهای متعددی پشتیبانی کنند، ApiExplorer هر متد را بعنوان یک API مجزا در نظر خواهد گرفت. برای مخفی کردن یک API از ApiExplorer کافی است خاصیت ApiExplorerSettings را به اکشن مورد نظر اضافه کنید و مقدار خاصیت IgnoreApi آن را به true تنظیم نمایید.

[ApiExplorerSettings(IgnoreApi=true)]
public HttpResponseMessage Get(int id) {  }

همچنین می‌توانید این خاصیت را به کنترلر‌ها اضافه کنید تا تمام کنترلر از ApiExplorer مخفی شود.

کلاس ApiExplorer متن مستندات را توسط اینترفیس IDocumentationProvider دریافت می‌کند. کد مربوطه در مسیر Areas/HelpPage/XmlDocumentation.cs/ قرار دارد. همانطور که گفته شد مقادیر مورد نظر از توضیحات XML استخراج می‌شوند. نکته جالب آنکه می‌توانید با پیاده سازی این اینترفیس مستندات خود را از منبع دیگری استخراج کنید. برای اینکار باید متد الحاقی SetDocumentationProvider را هم فراخوانی کنید، که در HelpPageConfigurationExtensions تعریف شده است.

کلاس ApiExplorer بصورت خودکار اینترفیس IDocumentationProvider را فراخوانی می‌کند تا مستندات API‌ها را دریافت کند. سپس مقادیر دریافت شده را در خاصیت Documentation ذخیره می‌کند. این خاصیت روی آبجکت‌های ApiDescription و ApiParameterDescription تعریف شده است.


مطالعه بیشتر

مطالب
لینک‌های هفته‌ی آخر دی

وبلاگ‌ها ، سایت‌ها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)


Visual Studio


ASP. Net



طراحی و توسعه وب



PHP


اس‌کیوال سرور


سی شارپ


عمومی دات نت


ویندوز


مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی


متفرقه


نظرات مطالب
NHibernate و مدیریت خودکار تغییرات ساختار بانک اطلاعاتی
در بیشتر شرکت هایی که به طریقی میخوان از بانک هم ورژن داشته باشند معمولا کنار هر پروژه یک پروژه از نوع بانک ساخته میشه (فقط MS SQL) ولی با این امکان NHibernate دیگه احتیاجی به نگهداری یک پروژه موازی نیست، همه تسک ها بصورت مجتمع و مدیریت شده در کلاسهای سطح سلوشن نگهداری میشه.
واقعا پست هاتون برای توسعه دهنده ها یه نوع واکسیناسیون میمونه ;)
نظرات مطالب
C# 8.0 - Async Streams
یک نکته‌ی تکمیلی: استفاده از IAsyncEnumerable در جهت ایجاد وب سرویس‌های REST با قابلیت Stream

 مقدمه
در Net Core 3. نوع‌های جدیدی با عنوان‌های <IA­syncEnumerable<T>,IAsync­Enumerator<T> در فضای نام System.Collections.Gener­ic معرفی شدند. همانطور که مشخص است این نوع‌های جدید کاملا با نوع‌های synchronous خود هم پوشانی دارند و مفاهیم قبلی را به پیاده سازی میکنند.

نوع <IAsync­Enumerable<T متد GetAsyncEnumerator را معرفی میکند تا عملیات enumeration را به صورت async انجام دهد و در خروجی این متد، نوع <IAsyncEnumerator<T را برگشت میدهد؛ به‌طوریکه این نوع disposable و دو عضو MoveNextAsync و Current را در خود دارد. اولی برای رسیدن به مقدار بعدی و دومی برای دریافت مقدار فعلی استفاده می‌شود. این در حالی است که MoveNextAsync بجای برگشت دادن یک bool یک <ValueTask<bool را برگشت می‌دهد. همچنین این متد، مقدار CancelationToken را همانند سایر فرآیندهایی که به صورت async تعریف می‌شوند، به صورت اختیاری از ورودی دریافت میکند، تا در صورت لزوم، عملیات جاری را کنسل کند. از طرفی به دلیل اینکه IAsyncEnumerator اینترفیس IAsyncDisposable را پیاده سازی میکند، متد DisposeAsync را نیز در اختیار دارد به‌طوریکه بجای void یک ValueTask را برگشت میدهد.


نحوه استفاده از IAsyncEnumerable 
static async IAsyncEnumerable<int> RangeAsync(int start, int count)
{
  for (int i = 0; i < count; i++)
  {
    await Task.Delay(i);
    yield return start + i;
  }
}
برای استفاده از این نوع در نهایت باید از عبارت yield return استفاده کرد. تا مقدار برگشتی مشخص شده در IAsyncEnumerable که در این مثال int است برگشت داده شود. در صورت استفاده نشدن از yield، خطای cannot return value from an iterator داده می‌شود.

پیاده سازی سمت سرور  

در قسمت قبل سعی بر این بود تا با این نوع جدید آشنا شویم. در این قسمت تلاش میکنیم تا با استفاده از این نوع یک وب سرویس stream را ایجاد کنیم .

ایجاد یک وب سرویس بدون خروجی IAsyncEnumerable

در مرحله اول، یک وب سرویس REST را بدون استفاده از IAsyncEnumerable ایجاد می‌کنیم تا متوجه مشکلات آن شویم و سپس در مرحله بعدی همین وب سرویس را با نوع IAsyncEnumerable  بازنویسی میکنیم.
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class CustomerController : ControllerBase
    {
        private readonly IDictionary<int, Customer> _customers;
        private void FillCustomerFromMemory(int countOfCustomer)
        {
            for (int CustomerId = 1; CustomerId <= countOfCustomer; CustomerId++)
            {
                _customers.Add(key: CustomerId, new Customer($"name_{CustomerId}", CustomerId));
            }
        }
        public CustomerController()
        {
            _customers = new Dictionary<int, Customer>();
            FillCustomerFromMemory(countOfCustomer : 100);
        }
        [HttpGet]
        public async Task<IEnumerable<Customer>> Get()
        {
            var output = new List<Customer>();
            while (_customers.Any(_ => _.Key % 10 == 0))
            {
                var customer = _customers.First(_ => _.Key % 10 == 0);
                output.Add(new Customer(customer.Value.Name, customer.Key));
                await Task.Delay(500);
                _customers.Remove(customer);
            }
            return output;
        }

        public class Customer
        {
            public int Id { get; private set; }

            public string Name { get; private set; }
            public Customer(string name, int id)
            {
                Name = name;
                Id = id;
            }
        }
    }
در صورت اجرای این تکه کد و فراخوانی وب سرویس موجود بعد از بارگذاری کامل دیتا، خروجی به کاربر برگشت داده می‌شود. این در حالی است که ممکن است کاربر فقط به بخشی از این دیتا نیاز داشته باشد؛ برای مثال شاید صرفا به Id با مقدار ۸۰ نیاز داشته باشد، اما مجبور است تا بارگذاری کل دیتا صبر کند. برای رفع این مشکل وب سرویس موجود را مجدد باز نویسی میکنیم.

ایجاد یک وب سرویس با خروجی IAsyncEnumerable

  [HttpGet]
        public async IAsyncEnumerable<Customer> Get()
        {
            while (_customers.Any(_ => _.Key % 10 == 0))
            {
                var customer = _customers.First(_ => _.Key % 10 == 0);
                yield return new Customer(customer.Value.Name, customer.Key);
                _customers.Remove(customer);
                await Task.Delay(500);
            }
        }
این بار به محض اینکه یک دیتا ساخته شد، برگشت داده می‌شود و منتظر تمام دیتا نیستیم. این برگه برنده استفاده از IAsyncEnumerable , yield return است چرا که با ترکیب این دو میتوان وب سرویسی با قابلیت stream را ایجاد کرد. از طرفی حجم payload نیز کمتر شده‌است، چرا که هر بار صرفا یک بلاک مشخص از دیتا را به کلاینت ارسال میکنیم.

تا اینجا سمت سرور را به صورت stream پیاده سازی کردیم. در قسمت بعدی سمت کلاینت را نیز پیاده سازی میکنیم تا دیتا را همانطور که سرور، قسمت به قسمت ارسال میکند، کلاینت نیز آن را به شکل تک قسمتی دریافت کند.

پیاده سازی سمت کلاینت

در قسمت قبل تلاش کردیم تا یک وب سرویس با قابلیت stream را پیاده سازی کنیم. حال در این بخش کد کلاینت را به صورتی ایجاد میکنیم تا هر سری صرفا یک بلاک ارسال شده توسط سرور را دریافت و آن را Deserialize کند. برای این کار از کتابخانه Newtonsoft.Json استفاده میکنیم.
const int TARGET = 80;
var _httpClient = new HttpClient();
using (var response = await _httpClient.GetAsync(
    "https://localhost:7284/customer",
     HttpCompletionOption.ResponseHeadersRead))
{
    var stream = await response.Content.ReadAsStreamAsync();

    var _jsonSerializerSettings = new JsonSerializerSettings();
    var _serializer = Newtonsoft.Json.JsonSerializer.Create(_jsonSerializerSettings);

    using TextReader textReader = new StreamReader(stream);
    using JsonReader jsonReader = new JsonTextReader(textReader);

    await using (stream.ConfigureAwait(false))
    {
        await jsonReader.ReadAsync().ConfigureAwait(false);
        while (await jsonReader.ReadAsync().ConfigureAwait(false) &&
               jsonReader.TokenType != JsonToken.EndArray)
        {
            Customer customer = _serializer!.Deserialize<Customer>(jsonReader);
            if (customer.Id == TARGET)
            {
                Console.WriteLine(customer.Id + " : " + customer.Name);
                break;
            }
        }
    }
}
همانطورکه در کد بالا مشخص است، ابتدا یک درخواست Get را به آدرس وب سرویس زده و برای اینکه متجوجه شویم به انتهای لیست داده‌ها رسیدیم از jsonReader.TokenType != JsonToken.EndArray استفاده میکنیم. با این کار در صورتی که به ] نرسیده باشیم، باید عملیات خواندن از stream ادامه داشته باشد و هر سری بلاک جاری را Deserialize  میکنیم و در آخر در صورتیکه آیتم مورد نظر را دریافت کردیم، با دستور break از حلقه دریافت بلاک‌ها خارج می‌شویم.

 
استفاده از CancelationToken در جهت استفاده بهینه از منابع

تا اینجا به هدفی که انتظار داشتیم رسیدیم؛ به این شکل که یک وب سرویس را ایجاد کردیم تا اطلاعات را به صورت بخش بخش ارسال کند و کلاینتی ساختیم تا این اطلاعات را دریافت کند و در صورتیکه اطلاعات مورد نظر را دریافت کرد، به کار خواندن از وب سرویس خاتمه دهد. برای اینکه متوجه اهمیت CanclationToken  شویم دو سناریو زیر را با هم بررسی میکنیم :

سناریو اول - قطع کردن ارتباط توسط کلاینت

فرض کنید به هر دلیلی، برای مثال خطای داخلی برنامه‌ی کلاینت و یا بسته شدن مرورگر، ارتباط کلاینت با سرور قطع شود. در این صورت سرور از این ماجرا خبردار نمی‌شود و به کار خود جهت ارسال اطلاعات ادامه می‌دهد. همانطور که گفته شد، کلاینت به هر دلیلی از دریافت اطلاعات منصرف شده و یا به خطا خورده. پس فرستادن اطلاعات هیچ کاربردی ندارد و سرور در هر مرحله ای از ارسال که باشد، باید به کار خود خاتمه دهد.

برای برطرف کردن مشکل، این سناریو کد سمت سرور را مجدد باز نویسی میکنیم : 
[HttpGet]
        public async IAsyncEnumerable<Customer> Get(CancellationToken cancellationToken)
        {
            while (!cancellationToken.IsCancellationRequested && _customers.Any(_ => _.Key % 10 == 0))
            {
                var customer = _customers.First(_ => _.Key % 10 == 0);
                yield return new Customer(customer.Value.Name, customer.Key);
                _customers.Remove(customer);
                await Task.Delay(500,cancellationToken);
            }
        }
در کد بالا صرفا یک CancelationToken به ورودی متد اضافه شده و از آن در جهت اطمینان از اتصال کلاینت استفاده شده، به طوری که در حلقه اصلی ارسال اطلاعات شرط cancellationToken.IsCancellationRequested را چک میکند تا کاربر به دلایل مختلفی از دریافت اطلاعات منصرف نشده باشد و در صورت لغو کاربر، سرور به کار خود خاتمه میدهد

سناریو دوم-دستیابی کلاینت به اطلاعات مورد نظر

کلاینت در صورتیکه به اطلاعات مورد نظر از طریق وب سرویس دسترسی پیدا کرد، دیگر تمایلی به ادامه خواندن از جریان داده یا stream را ندارد و از حلقه خواندن اطلاعات خارج می‌شود. اما سرور همچنان درگیر ارسال اطلاعات است. برای رفع این مشکل کد سمت کلاینت را بازنویسی میکنیم: 
const int TARGET = 80;
var _httpClient = new HttpClient();
var _cancelationTokenSource = new CancellationTokenSource();

using (var response = await _httpClient.GetAsync(
    "https://localhost:7284/customer",
     HttpCompletionOption.ResponseHeadersRead,
     _cancelationTokenSource.Token))
{
    var stream = await response.Content.ReadAsStreamAsync(_cancelationTokenSource.Token);

    var _jsonSerializerSettings = new JsonSerializerSettings();
    var _serializer = Newtonsoft.Json.JsonSerializer.Create(_jsonSerializerSettings);

    using TextReader textReader = new StreamReader(stream);
    using JsonReader jsonReader = new JsonTextReader(textReader);

    await using (stream.ConfigureAwait(false))
    {
        await jsonReader.ReadAsync(_cancelationTokenSource.Token).ConfigureAwait(false);
        while (await jsonReader.ReadAsync(_cancelationTokenSource.Token).ConfigureAwait(false) &&
               jsonReader.TokenType != JsonToken.EndArray)
        {
            Customer customer = _serializer!.Deserialize<Customer>(jsonReader);
            if (customer.Id == TARGET)
            {
                Console.WriteLine(customer.Id + " : " + customer.Name);
                _cancelationTokenSource.Cancel();
                break;
            }
        }
    }
}

منابع :

https://learn.microsoft.com/en-us/archive/msdn-magazine/2019/november/csharp-iterating-with-async-enumerables-in-csharp-8

https://code-maze.com/csharp-async-enumerable-yield

Github Link : https://github.com/Ershad95/Stream_REST_API
مطالب
Owin چیست ؟ قسمت اول
مطمئنا اکثر شما برنامه نویسان با معماری IIS و ASP.NET کمابیش آشنایی دارید
Request از سمت کلاینت به IIS ارسال می‌شود، و عموما بسته به نوع درخواست کلاینت یا به یک Static File مپ می‌شود( مثلا به یک عکس )، و یا به یک ISAPI
ISAPI کدی است که عموما با ++C نوشته می‌شود، و برای درخواست آمده از سمت کلاینت کاری را انجام می‌دهد
یکی از این ISAPI‌ها برای ASP.NET است، که درخواست کلاینت را به یک کد مبتنی بر NET. مپ می‌کند ( به همین علت به آن ASP.NET می‌گویند )
نکته ای که در خطوط فوق به وضوح دیده می‌شود، وابستگی شدید ASP.NET به IIS است
بدیهتا کدی که بر روی بستر ASP.NET نوشته می‌شود نیز وابستگی فوق العاده ای به IIS دارد، که یکی از بدترین نوع این وابستگی‌ها در ASP.NET Web Forms دیده می‌شود.
خب، این مسئله چه مشکلاتی را ایجاد می‌کند ؟
مشکل اول که شاید کمتر به چشم بیاید، بحث کندی اجرای بار اول برنامه‌‌های ASP.NET است.
اما مشکل دوم عدم توانایی در نوشتن کد برنامه، بدون وابستگی به وب سرور (در اینجا IIS ) است، که این مشکل دوم روز به روز در حال جدی‌تر شدن است.
این مشکل دوم را برنامه نویسان جاوا سالهاست که با آن درگیرند، نکته این است که بین دو وب سرور در نحوه پردازش یک درخواست کلاینت تفاوت هایی وجود دارد، که بالطبع این تفاوت‌ها در نحوه‌ی اجرای کد بالاخره خودش را جاهایی نشان می‌دهد، این که بگوییم رفتار وب سرورها نباید متفاوت باشد کمی مسخره است، زیرا تفاوت آنها  با یکدیگر باعث شده که سرعت یکسان و امکانات یکسانی نداشته باشند و هر کدام برای یک سناریوی خاص مناسب‌تر باشند
این مسئله برای ما نیز روز به روز دارای اهمیت بیشتری می‌شود، دیگر این که Web Server ما فقط IIS صرف باشد، سناریوی متداول در پروژه‌های Enterprise نیست
در چه جاهایی می‌توان یک برنامه را هاست کرد ؟
IIS به همراه ASP.NET
IIS بدون ASP.NET ( می‌خواهیم برنامه بر روی IIS هاست شود، ولی کاری با ASP.NET نداریم )
CLR AppDomains
و وب سرورهای لینوکسی در صورت اجرای برنامه بر روی Mono
و ...
هم اکنون به میزان زیادی مشکل شفاف شده است، مطابق با معماری فعلی داریم
 Request >> IIS >>  aspnet_isapi.dll >>  System.Web.dll >> Your codes
مشکل دیگری که وجود دارد این است که اگر تیمی بخواهد فریم ورکی برای برنامه نویسان نهایی فراهم کند، باید آنرا بر روی اکثر گزینه‌های هاست موجود سازگار  کنید، برای   مثال مشاهده می‌کنید که ASP.NET Signal R را هم می‌توان بر روی IIS و ASP.NET هاست کرد و هم بر روی یک App Domain کاملا معمولی  و علاوه بر این که تیم   SignalR باید این هزینه مضاعف را پرداخت کند، خروجی برای ما نیز چندان خوشایند نیست، برای مثال اجرای همزمان ASP.NET SignalR و ASP.NET  Web API اگر چه که بر  روی هاستی به غیر از ASP.NET نیز امکان پذیر است، اما متاسفانه به عنوان دو بازیگر جدا از هم کار می‌کنند و عملا تعاملی با یکدیگر ندارند، مگر این  که بر روی ASP.NET  هاست شوند، و یا بسیاری از امکانات Routing موجود در WCF بر روی بستری غیر از ASP.NET کار نمی‌کند.
بدیهی است که این بازار پر آشوب به نفع هیچ کس نیست.
و اما راه حل چیست ؟
تعدادی از برنامه نویسان حرفه ای NET. دور یکدیگر جمع شدند و طی بررسی هایشان به این نتیجه رسیدند که هاست‌های مختلف نقاط اشتراک بسیار زیادی دارند و  تفاوت‌ها نباید باعث این میزان مشکل شود.
پس استانداری را طراحی کردند با نام OWIN  یا Open Web Interface for .NET
این استاندارد به صورت کاملا ریز به طراحی هر چیزی را که شما به آن فکر کنید پرداخته است، Request, Cookie, Response, Web Sokcet و ...
اما همانطور که از نامش مشخص است این یک استاندارد است و پیاده سازی ندارد، و هر هاستی باید یک بار این استاندارد را بر روی خود پیاده سازی کند
خبر خوش این است که تا این لحظه اکثر هاست‌های مهم این استاندارد را پیاده سازی کرده اند و یا در دست پیاده سازی دارند
پروژه Helios برای IIS
پروژه Katana  برای IIS به در کنار و سازگار با ASP.NET برای پروژه هایی که تا این لحظه از امکانات سطح پایین ASP.NET استفاده زیادی کرده اند و فرصت تغییر ساختاری ندارند
پروژه هایی برای App Domains و ...
مرحله‌ی بعدی این است که فریم ورک‌ها خوشان را با Owin سازگار کنند
معروف‌ترین فریم ورک هایی که تا این لحظه اقدام به انجام این کار کرده اند، عبارتند از:
ASP.NET Web API
ASP.NET MVC
ASP.NET Identity
ASP.NET Signal R ( در حال حاضر Signal R فقط بر روی Owin قابلیت استفاده دارد )
بدیهی است که زمانی که پروژه ASP.NET Web API بر روی استاندارد OWIN نوشته می‌شود، دیگر نیازی به تحمل هزینه مضاعف برای سازگاری خود با انواع هاست ها ندارد و این مسئله توسط Katana، Helios  و ... انجام شده است، که بالطبع بزرگترین نفع آن برای ما جلوگیری از چند باره کاری توسط تیم Web API و ... است که بالطبع در  زمان کمتر امکانات بیشتری را به ما ارائه می‌دهند.
البته واضح است فریم ورک هایی که با کلاینت و درخواست‌ها کاری ندارند، با این مقولات کاری ندارند، پس Entity Framework و ... از این داستان مستثنا هستند.
و علاوه بر این فریم ورک هایی با طراحی اشتباه و قدیمی مانند ASP.NET Web Forms به صورت کلی قابلیت سازگار شدن با این استاندارد را ندارند، زیرا کاملا به ASP.NET  وابسته هستند
و در نهایت در مرحله‌ی بعدی لازم است شما نیز از فریم ورک هایی استفاده کنید که مبتنی بر OWIN هستند، یعنی برای مثال پروژه بعدی تان را مبتنی بر ASP.NET MVC و ASP.NET Web API و ASP.NET Identity پیاده سازی کنید، در این صورت شما می‌توانید برنامه ای بنویسید که به Web Server هیچ گونه وابستگی ندارد.
به این صورت کد زدن چند مزیت بزرگ دیگر هم دارد که از کم اهمیت‌ترین آنها شروع می‌کنیم:
1- سرعت بسیار بالاتر برنامه در هاست‌های غیر ASP.NET ای، مانند زمانی که شما از IIS به صورت مستقیم و بدون وابستگی به System.Web.dll استفاده می‌کنید.
توجه کنید که حتی در این حالت هم می‌توانید از ASP.NET Web API و Signal R و Identity استفاده کنید و تا 25% سرعت بیشتری داشته باشید ( بسته به سناریو ) 
2- قابلیت توسعه آسانتر و با قابلیت نگهداری بالاتر پروژه‌های Enterprise، برای مثال در یکی از پروژه‌ها من مجبور بودم از ASP.NET Web API به صورتی استفاده کنم  که هم توسط کلاینت JavaScript ای استفاده شود، و هم توسط کدهای Controller‌های MVC ( بدون استفاده مستقیم از کد سرویس با رفرنس زدن به سرویس‌ها البته )  که خوشبختانه OWIN به خوبی از پس این کار بر آمد، و عملا یک سرویس Web API را هم بر روی IIS هاست کردم و هم داخل یک AppDomain
3- در چند سال آینده که اکثریت مطلق سایت‌ها از این روش استفاده کنند ( شما چه بدانید و چه ندانید اگر در برنامه خودتان از Signal R نسخه 2 دارید استفاده می‌کنید،حتما از OWIN استفاده کرده اید )، مایکروسافت می‌تواند دست به تغییرات اساسی‌تری بزند، برای مثال معماری جدیدی از IIS ارائه دهد که مشکلات ساختاری فراوان  فعلی  IIS  را   که  از حوصله توضیح این مقاله خارج است را نداشته باشد، و فقط یک پیاده سازی OWIN جدید بر روی آن ارائه دهد و برنامه‌های ما بدون تغییر بر روی آن نیز کار  کنند، و یا  این که بتواند تعدادی از فریم ورک‌های با طراحی قدیمی را راحت‌تر از دور خارج کند، مانند Web Forms
نکته پایانی، اگر هم اکنون پروژه ای دارید که در داخل آن از ASP.NET استفاده شده، و برای مثال تعدای فرم ASP.NET Web Forms نیز دارد، نگران نباشید، کماکان می‌توانید از Owin برای سایر قسمت‌ها مانند Web API استفاده کنید، البته در این حالت تاثیری در بهبود سرعت اجرای برنامه مشاهده نخواهید کرد، اما برای مهاجرت و اعمال تغییرات این آسانترین روش ممکن است
در قسمت بعدی، مثالی را شروع می‌کنیم مبتنی بر ASP.NET Web API، ASP.NET Identity و Helios
نظرات مطالب
EF Code First #12
- خیر. ASP.NET MVC یک فریم ورک AOP سر خود است. این مسایل رو باید با فیلترها پیاده سازی کنید.
- StructureMap وهله جدیدی را ایجاد می‌کند، اما ... کار استفاده (یا عدم استفاده) از آن به عهده ASP.NET MVC است و StructureMap دخالتی در آن ندارد.
- این مورد (عدم فراخوانی ExecuteCore تحریف شده) تغییری است که در MVC4 اعمال شده
public class MyBaseController : Controller
    {
        /// <summary>
        /// from http://forums.asp.net/t/1776480.aspx/1?ExecuteCore+in+base+class+not+fired+in+MVC+4+beta
        /// </summary>
        protected override bool DisableAsyncSupport
        { 
            get { return true; } 
        }

        protected override void ExecuteCore()
        {
            base.ExecuteCore();
        }
    }
باید DisableAsyncSupport را اضافه کنید.