مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت پنجم

(The God Class Problem (Behavioral Form 

یکی از مخاطراتی که ممکن است موجب عدم بروز مزایای شیء گرایی در طرح شما شود، بحث God Class می‌باشد. شکل رفتاری آن (Behavioral Form) بیشتر در اثر یک خطای مشترک بین توسعه دهندگان پارادایم action-oriented و در جریان مهاجرت به سمت پارادایم شیء گرا، رخ می‌دهد.

این توسعه دهندگان بیشتر سعی در تسخیر و دستیابی به یک مکانیزم کنترل مرکزی شبیه به آنچه در پارادایم action-oriented داشته‌اند، در طراحی شیء گرای خود دارند. حاصل این کار تشکیل کلاسی خواهد بود که همه کارها را انجام می‌دهد، درحالیکه جزئیات ناچیزی هم به عهده مجموعه‌ای از کلاس‌ها سپرده شده است.

قاعده شهودی 3.1

تا حد ممکن هوشمندی سیستم را به صورت افقی و به طور یکنواخت توزیع کنید. به این معنی که کلاس‌های سطح بالای موجود در طراحی، باید کار را به طور یکسان مابین خود به اشتراک بگذارند. (Distribute system intelligence horizontally as uniformly as possible, that is, the top-level classes in a design should share the work uniformly)
منظور اینکه Businessای را که سیستم قرار است پیاده سازی کند، بین کلاس‌های سطح بالا تقسیم کنید. در حالت vertical یا عمودی می‌توان در نظر گرفت که کلاسی این Business را توسط یکسری متد در دل خود پیاده سازی کند و این متدها یکدیگر را فراخوانی خواهند کرد. 
قاعده شهودی 3.2
در سیستم خود God Class ایجاد نکنید. به کلاس هایی که نام آنها شامل Driver، Manager و یا Subsystem می‌باشد، مشکوک باشید. (Do not create god classes/objects in your system. Be very suspicious of a class whose name contains Driver, Manager, System, or Subsystem)

مانند: BlahBlahSystem یا BlahManager

قاعده شهودی 3.3
مراقب کلاس هایی باشید که در واسط عمومی آنها تعداد زیادی Accessor Method تعریف شده است؛ وجود آنها نشان از این دارد که داده و رفتار، در یکجا نگه داشته نشده اند. (Beware of classes that have many accessor methods defined in their public interface. Having many implies that related data and behavior are not being kept in one place)
ازدیاد عملیات get و set در واسط عمومی کلاس‌ها که Accessor Method نامیده می‌شوند، نشان دهنده ایجاد شکل رفتاری God Class می‌باشند. منظور این است که یک کلاس، رفتارهایی برای کار کردن با داده‌های خود در نظر نگرفته است و این داده‌ها را از طریق accessor method‌ها در اختیار کلاس دیگری قرار می‌دهد تا عملیات روی داده‌ها را انجام دهد. در اینجا هم مقصود God Class شدن کلاسی است که از این accessor method‌ها استفاده می‌کند و نشان از این دارد که تعداد رفتارهای آن زیاد خواهد شد. 
قاعده شهودی 3.4
مراقب کلاس هایی باشید که تعداد خیلی زیادی رفتار نامرتبط دارند؛ یعنی رفتارهایی که فقط برروی زیر مجموعه ای از داده‌های کلاس کار می‌کنند. God Class‌ها اغلب دارای اینگونه رفتارهای نامرتبط به هم هستند. (Beware of classes that have too much noncommunicating behavior, that is, methods that operate on a proper subset of the data members of a class. God classes often exhibit much noncommunicating behavior)
منظور اینکه کلاس مورد نظر را می‌توان شکست و تبدیل به دو کلاس مختلف کرد. به عنوان اولین مثال، دامنه مربوط به سیستم برنامه ریزی دوره‌های آموزشی را در نظر بگیرید. در این دامنه، ما با وهله هایی از «Student» ،«Course» و «CourseOffering» سروکار خواهیم داشت. 
قصد داریم با فراخوانی متد ()add_student مربوط به CourseOffering، یک دانشجو را به لیست شرکت کنندگان یک دوره اضافه کنیم. همچنین در این زمان لازم است مطمئن شویم که دانشجوی مورد نظر تمام پیش نیاز‌های دوره انتخاب شده را گذرانده باشد. به نظر شما کدام کلاس می‌بایست عملیات چک کردن پیش نیازها را انجام دهد؟
کلاس دانشجو از دوره‌هایی که گذرانده است آگاه است و کلاس دوره هم از پیش نیاز‌های خود. در بهترین حالت شاید یکی از طراحی‌های زیر را ارائه دهید. به شکلی که یا کلاس دوره با استفاده از متد get_courses مربوط به کلاس دانشجو، داده مورد نیاز را بدست آورده و عملیات چک کردن را در دل خود بگنجاند یا برعکس.

در هر دو طراحی بالا، بخشی از اطلاعات مربوط به policy (سیاست) در کلاس هایی قرار دارد که موضوع تصمیمات سیاست‌ها هستند. این کار از آن جهت که کلاس‌های مورد نظر ما را به دامنه خاصی که این policy در آن دامنه معنا دارد وابسته می‌کند و امکان استفاده مجدد از آن کلاس‌ها را از دست خواهید داد.

راه حل‌های پیشنهادی برای مشکل مطرح شده به شکل زیر می‌باشند:

با توجه به طراحی شکل بالا، یا خود کلاس CourseOffering با استفاده از لیست دوره‌های گذرانده شده توسط دانشجو و لیست دوره‌های پیش نیاز دوره انتخابی، چک کردن را انجام دهد و یا کلاسی با عنوان PrereqChecker که یک Controller Class (کلاسی که فقط رفتار دارد و داده مورد نظر خود را توسط سایر کلاس‌ها و از طریق accessor methodهای آنها تأمین می‌کند) می‌باشد، وظیفه چک کردن را برعهده بگیرد.


علاوه بر اینکهaccessor method ها، داده را برای کلاس‌های کنترلر مهیا می‌کنند (مانند مثال بالا)، وظیفه‌ی مهیا کردن داده برای UI (رابط کاربری) را نیاز بر عهده خواهند داشت. به این صورت که رابط کاربری، با استفاده از این متدها، مشخصات درونی مدل را نمایش دهد و یا این امکان را به کاربر می‌دهد که این مشخصات درونی مدل را ویرایش کرده و به سمت مدل ارسال نماید.

قاعده شهودی 3.5

در برنامه‌هایی که شامل یک مدل شی گرایی می‌باشند که با رابط کاربری تعامل دارند، مدل نباید به رابط کاربری وابسته باشد. رابط کاربری می‌بایست وابسته به مدل باشد. (In applications that consist of an object-oriented model interacting with a user interface, the model should never be dependent on the interface. The interface should be dependent on the model)

برای عدم نقض این قاعده شهودی، لازم است در مدل یکسری accessor method در نظر گرفته شود تا رابط کاربری از آن استفاده کند؛ ولی باید مراقب بود که این accessor method‌ها صرفا توسط رابط کاربری استفاده شود و عدم توجه به این قضیه، احتمالا شما را به سمت نقض قاعده 3.3 متمایل خواهد کرد.

نظرات مطالب
بررسی تغییرات ASP.NET MVC 5 beta1
با سلام
با توجه به تغییرات سیستم امنیتی mvc  در نگارش 4 که از وب ماتریکس استفاده می‌کرد و در دات نت که بحث owin و غیره مطرح هست، یه مشکلی که وجود داره ، ساخت یه سری کلاس زیربنایی هست که اصطلاحا به فریم ورک تعبیر میشه. اگر بخوایم مثلا برای قسمت زیربنایی نام کاربری رو داشته باشیم، چه روشی رو پیشنهاد می‌کنید؟
مثلا در mvc 4 من از وب ماتریکس WebMatrix.WebData.WebSecurity.CurrentUserName  استفاده میکردم، ولی الان با mvc 5 نال میشه و مقدار نداره.
مطالب
OpenCVSharp #7
معرفی اینترفیس ++C کتابخانه‌ی OpenCVSharp

اینترفیس یا API زبان C کتابخانه‌ی OpenCV مربوط است به نگارش‌های 1x این کتابخانه و تمام مثال‌هایی را که تاکنون ملاحظه کردید، بر مبنای همین اینترفیس تهیه شده بودند. اما از OpenCV سری 2x، این اینترفیس صرفا جهت سازگاری با نگارش‌های قبلی، نگهداری می‌شود و اینترفیس اصلی مورد استفاده، API جدید ++C آن است. به همین جهت کتابخانه‌ی OpenCVSharp نیز در فضای نام OpenCvSharp.CPlusPlus و توسط اسمبلی OpenCvSharp.CPlusPlus.dll، امکان دسترسی به این API جدید را فراهم کرده‌است که در ادامه نکات مهم آن‌را بررسی خواهیم کرد.


تبدیل مثال‌های اینترفیس C به اینترفیس ++C

مثال «تبدیل تصویر به حالت سیاه و سفید» قسمت سوم را درنظر بگیرید. این مثال به کمک اینترفیس C کتابخانه‌ی OpenCV کار می‌کند. معادل تبدیل شده‌ی آن به اینترفیس ++C به صورت ذیل است:
// Cv2.ImRead
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    Cv2.CvtColor(src, dst, ColorConversion.BgrToGray);
 
    // How to export
    using (var bitmap = dst.ToBitmap()) // => OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter.ToBitmap(dst)
    {
        bitmap.Save("gray.png", ImageFormat.Png);
    }
 
    using (new Window("BgrToGray C++: src", image: src))
    using (new Window("BgrToGray C++: dst", image: dst))
    {
        Cv2.WaitKey();
    }
}
نکاتی را که باید در اینجا مدنظر داشت:
- بجای IplImage، از کلاس Mat استفاده شده‌است.
- برای ایجاد Clone یک تصویر نیازی نیست تا پارامترهای خاصی را به Mat دوم (همان dst) انتساب داد و ایجاد یک Mat خالی کفایت می‌کند.
- اینبار بجای کلاس Cv اینترفیس C، از کلاس Cv2 اینترفیس ++C استفاده شده‌است.
- متد الحاقی ToBitmap نیز که در کلاس OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter قرار دارد، با نمونه‌ی Mat سازگار است و به این ترتیب می‌توان خروجی معادل دات نتی Mat را با فرمت Bitmap تهیه کرد.
- بجای CvWindow، در اینجا باید از Window سازگار با Mat، استفاده شود.
- new Mat معادل Cv2.ImRead است. بنابراین اگر مثال ++C ایی را در اینترنت یافتید:
cv::Mat src = cv::imread ("foo.jpg");
cv::Mat dst;
cv::cvtColor (src, dst, CV_BGR2GRAY);
معادل متد imread آن همان new Mat کتابخانه‌ی OpenCVSharp است و یا متد Cv2.ImRead آن.


کار مستقیم با نقاط در OpenCVSharp

متدهای ماتریسی OpenCV، فوق العاده در جهت سریع اجرا شدن و استفاده‌ی از امکانات سخت افزاری و پردازش‌های موازی، بهینه سازی شده‌اند. اما اگر قصد داشتید این متدهای سریع را با نمونه‌هایی متداول و نه چندان سریع جایگزین کنید، می‌توان مستقیما با نقاط تصویر نیز کار کرد. در ادامه قصد داریم کار فیلتر توکار Not را که عملیات معکوس سازی رنگ نقاط را انجام می‌دهد، شبیه سازی کنیم.

در اینجا نحوه‌ی دسترسی مستقیم به نقاط تصویر بارگذاری شده را توسط اینترفیس C، ملاحظه می‌کنید:
using (var src = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new IplImage(src.Size, src.Depth, src.NChannels))
{
    for (var y = 0; y < src.Height; y++)
    {
        for (var x = 0; x < src.Width; x++)
        {
            CvColor pixel = src[y, x];
            dst[y, x] = new CvColor
            {
                B = (byte)(255 - pixel.B),
                G = (byte)(255 - pixel.G),
                R = (byte)(255 - pixel.R)
            };
        }
    }
 
    // [C] Accessing Pixel
    // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BC%5D-Accessing-Pixel
 
    using (new CvWindow("C Interface: Src", image: src))
    using (new CvWindow("C Interface: Dst", image: dst))
    {
        Cv.WaitKey(0);
    }
}
IplImage امکان دسترسی به نقاط را به صورت یک آرایه‌ی دو بعدی میسر می‌کند. خروجی آن از نوع CvColor است که در اینجا از هر عنصر آن، 255 واحد کسر خواهد شد تا فیلتر Not شبیه سازی شود. سپس این رنگ جدید، به نقطه‌ای معادل آن در تصویر خروجی انتساب داده می‌شود.
روش ارائه شده‌ی در اینجا یکی از روش‌های دسترسی به نقاط، توسط اینترفیس C است. سایر روش‌های ممکن را در Wiki آن می‌توانید مطالعه کنید.


شبیه به همین کار را می‌توان به نحو ذیل توسط اینترفیس ++C کتابخانه‌ی OpenCVSharp نیز انجام داد:
// Cv2.ImRead
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    src.CopyTo(dst);
 
    for (var y = 0; y < src.Height; y++)
    {
        for (var x = 0; x < src.Width; x++)
        {
            var pixel = src.Get<Vec3b>(y, x);
            var newPixel = new Vec3b
            {
                Item0 = (byte)(255 - pixel.Item0), // B
                Item1 = (byte)(255 - pixel.Item1), // G
                Item2 = (byte)(255 - pixel.Item2) // R
            };
            dst.Set(y, x, newPixel);
        }
    }
 
    // [Cpp] Accessing Pixel
    // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BCpp%5D-Accessing-Pixel
 
    //Cv2.NamedWindow();
    //Cv2.ImShow();
    using (new Window("C++ Interface: Src", image: src))
    using (new Window("C++ Interface: Dst", image: dst))
    {
        Cv2.WaitKey(0);
    }
}
ابتدا توسط کلاس Mat، کار بارگذاری و سپس تهیه‌ی یک کپی، از تصویر اصلی انجام می‌شود. در ادامه برای دسترسی به نقاط تصویر، از متد Get که خروجی آن از نوع Vec3b است، استفاده خواهد شد. این بردار دارای سه جزء است که بیانگر اجزای رنگ نقطه‌ی مدنظر می‌باشند. در اینجا نیز 255 واحد از هر جزء کسر شده و سپس توسط متد Set، به تصویر خروجی اعمال خواهند شد.
می‌توانید سایر روش‌های دسترسی به نقاط را توسط اینترفیس ++C، در Wiki این کتابخانه مطالعه نمائید.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 2 - به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی
پس از برپایی تنظیمات اولیه‌ی کار با EF Core در ASP.NET Core، اکنون نوبت به تبدیل کلاس Person، به جدول معادل آن در بانک اطلاعاتی برنامه است. در EF Core نیز همانند EF Code First 6.x، برای انجام یک چنین اعمالی از مفهومی به نام Migrations استفاده می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


پیشنیازهای کار با EF Core Migrations

در قسمت قبل در حین بررسی «برپایی تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0»، چهار مدخل جدید را به فایل project.json برنامه اضافه کردیم. مدخل جدید Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools که به قسمت tools آن اضافه شد، پیشنیاز اصلی کار با EF Core Migrations است.


بررسی ابزارهای خط فرمان EF Core و تشکیل ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس کلاس‌های برنامه

پس از تکمیل پیشنیازهای کار با EF Core، از طریق خط فرمان به پوشه‌ی جاری پروژه وارد شده و دستور dotnet ef را صادر کنید.
یک نکته: در ویندوز اگر در پوشه‌ای، کلید shift را نگه دارید و در آن پوشه کلیک راست کنید، در منوی باز شده، گزینه‌ی جدیدی را به نام Open command window here مشاهده خواهید کرد که می‌تواند به سرعت خط فرمان را از پوشه‌ی جاری شروع کند.

خروجی صدور فرمان dotnet ef را در ذیل مشاهده می‌کنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef
                     _/\__
               ---==/    \\
         ___  ___   |.    \|\
        | __|| __|  |  )   \\\
        | _| | _|   \_/ |  //|\\
        |___||_|       /   \\\/\\
Entity Framework .NET Core CLI Commands 1.0.0-preview2-21431
Usage: dotnet ef [options] [command]
Options:
  -h|--help                      Show help information
  -v|--verbose                   Enable verbose output
  --version                      Show version information
  --assembly <ASSEMBLY>          The assembly file to load.
  --startup-assembly <ASSEMBLY>  The assembly file containing the startup class.
  --data-dir <DIR>               The folder used as the data directory (defaults to current working directory).
  --project-dir <DIR>            The folder used as the project directory (defaults to current working directory).
  --content-root-path <DIR>      The folder used as the content root path for the application (defaults to application base directory).
  --root-namespace <NAMESPACE>   The root namespace of the target project (defaults to the project assembly name).
Commands:
  database    Commands to manage your database
  dbcontext   Commands to manage your DbContext types
  migrations  Commands to manage your migrations
Use "dotnet ef [command] --help" for more information about a command.
در قسمت Commands آن در انتهای لیست، از فرمان migrations آن استفاده خواهیم کرد. برای این منظور در همین پوشه‌ی جاری، دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add InitialDatabase
دستورات migrations با dotnet ef migrations شروع شده و سپس یک سری پارامتر را دریافت می‌کنند برای مثال در اینجا سوئیچ add، به همراه یک نام دلخواه ذکر شده‌است (نام این مرحله را InitialDatabase گذاشته‌ایم). پس از فراخوانی این دستور، اگر به Solution explorer مراجعه کنید، پوشه‌ی جدید Migrations، قابل مشاهده است:


نام دلخواه InitialDatabase را در انتهای نام فایل 13950526050417_InitialDatabase مشاهده می‌کنید.
اگر قصد حذف این مرحله را داشته باشیم، می‌توان دستور dotnet ef migrations remove را مجددا صادر کرد.

فایل 13950526050417_InitialDatabase به همراه کلاسی است که در آن دو متد Up و Down قابل مشاهده هستند. متد Up نحوه‌ی ایجاد جدول جدیدی را از کلاس Person بیان می‌کند و متد Down نحوه‌ی Drop این جدول را پیاده سازی کرده‌است.
فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs دارای کلاسی است که خلاصه‌ای از تعاریف موجودیت‌های ذکر شده‌ی در DB Context برنامه را به همراه دارد و تفسیر آن‌ها را از دیدگاه  EF در اینجا می‌توان مشاهده کرد.

پس از مرحله‌ی افزودن migrations، نوبت به اعمال آن به بانک اطلاعاتی است. تا اینجا EF تنها متدهای Up و Down مربوط به ساخت و حذف ساختار جداول را ایجاد کرده‌است. اما هنوز آن‌ها را به بانک اطلاعاتی برنامه اعمال نکرده‌است. برای اینکار در پوشه‌ی جاری دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
Applying migration '13950526050417_InitialDatabase'.
Done.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، دستور dotnet ef database update سبب اعمال اطلاعات فایل 13950526050417_InitialDatabase به بانک اطلاعاتی شده‌است.
اکنون اگر به لیست بانک‌های اطلاعاتی مراجعه کنیم، بانک اطلاعاتی جدید TestDbCore2016 را به همراه جدول متناظر کلاس Person می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا جدول دیگری به نام __EFMigrationsHistory نیز قابل مشاهده‌است که کار آن ذخیره سازی وضعیت فعلی Migrations در بانک اطلاعاتی، جهت مقایسه‌های آتی است. این جدول صرفا توسط ابزارهای EF استفاده می‌شود و نباید به صورت مستقیم تغییری در آن ایجاد کنید.


مقدار دهی اولیه‌ی جداول بانک‌های اطلاعاتی در EF Core

در همین حالت اگر کنترلر TestDB مطرح شده‌ی در انتهای بحث قسمت قبل را اجرا کنیم، به این استثناء خواهیم رسید:


این تصویر بدین معنا است که کار Migrations موفقیت آمیز بوده‌است و اینبار امکان اتصال و کار با بانک اطلاعاتی وجود دارد، اما این جدول حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای نمایش نیست.
در نگارش قبلی EF Code First، امکانات Migrations به همراه یک متد Seed نیز بود که توسط آن کار مقدار دهی اولیه‌ی جداول را می‌توان انجام داد (زمانیکه جدولی ایجاد می‌شود، در همان هنگام، چند رکورد خاص نیز به آن اضافه شوند. برای مثال به جدول کاربران، رکورد اولین کاربر یا همان Admin اضافه شود). این متد در EF Core 1.0 وجود ندارد.
برای این منظور کلاس جدیدی را به نام ApplicationDbContextSeedData به همان پوشه‌ی جدید Migrations اضافه کنید؛ با این محتوا:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class ApplicationDbContextSeedData
    {
        public static void SeedData(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                if (!context.Persons.Any())
                {
                    var persons = new List<Person>
                    {
                        new Person
                        {
                            FirstName = "Admin",
                            LastName = "User"
                        }
                    };
                    context.AddRange(persons);
                    context.SaveChanges();
                }
            }
        }
    }
}
و سپس نحوه‌ی فراخوانی آن در متد Configure کلاس آغازین برنامه به صورت زیر است:
public void Configure(IServiceScopeFactory scopeFactory)
{
    scopeFactory.SeedData();
به همراه این تغییر در نحوه‌ی معرفی Db Context برنامه:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
توضیحات:
- برای پیاده سازی الگوی واحد کار، اولین قدم، مشخص سازی طول عمر Db Context برنامه است. برای اینکه تنها یک Context در طول یک درخواست وهله سازی شود، نیاز است به نحو صریحی طول عمر آن‌را به حالت Scoped تنظیم کرد. متد AddDbContext دارای پارامتری است که این طول عمر را دریافت می‌کند. بنابراین در اینجا ServiceLifetime.Scoped ذکر شده‌است. همچنین در این مثال از نمونه‌ای که IConfigurationRoot به سازنده‌ی کلاس ApplicationDbContext تزریق شده (نکته‌ی انتهای بحث قسمت قبل)، استفاده شده‌است. به همین جهت تنظیمات options آن‌را ملاحظه نمی‌کنید.
- مرحله‌ی بعد نحوه‌ی دسترسی به این سرویس ثبت شده در یک کلاس static دارای متدی الحاقی است. در اینجا دیگر دسترسی مستقیمی به تزریق وابستگی‌ها نداریم و باید کار را با  IServiceScopeFactory شروع کنیم. در اینجا می‌توانیم به صورت دستی یک Scope را ایجاد کرده، سپس توسط ServiceProvider آن، به سرویس ApplicationDbContext دسترسی پیدا کنیم و در ادامه از آن به نحو متداولی استفاده نمائیم. IServiceScopeFactory جزو سرویس‌های توکار ASP.NET Core است و در صورت ذکر آن به عنوان پارامتر جدیدی در متد Configure، به صورت خودکار وهله سازی شده و در اختیار ما قرار می‌گیرد.
- نکته‌ی مهمی که در اینجا بکار رفته‌است، ایجاد Scope و dispose خودکار آن توسط عبارت using است. باید دقت داشت که ایجاد Scope و تخریب آن به صورت خودکار در ابتدا و انتهای درخواست‌ها توسط ASP.NET Core انجام می‌شود. اما چون شروع کار ما از متد Configure است، در اینجا خارج از Scope قرار داریم و باید مدیریت ایجاد و تخریب آن‌را به صورت دستی انجام دهیم که نمونه‌ای از آن‌را در متد SeedData کلاس ApplicationDbContextSeedData ملاحظه می‌کنید. در اینجا Scope ایی ایجاد شده‌است. سپس داده‌های اولیه‌ی مدنظر به بانک اطلاعاتی اضافه گردیده و در آخر این Scope تخریب شده‌است.
- اگر کار ایجاد و تخریب scope، به نحوی که مشخص شده‌است انجام نگیرد، طول عمر درخواستی خارج از Scope، همواره Singleton خواهد بود. چون خارج از طول عمر درخواست جاری قرار داریم و هنوز کار به سرویس دهی درخواست‌ها نرسیده‌است. بنابراین مدیریت Scopeها هنوز شروع نشده‌است و باید به صورت دستی انجام شود.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، این خروجی قابل مشاهده است:


که به معنای کار کردن متد SeedData و ثبت اطلاعات اولیه‌ای در بانک اطلاعاتی است.


اعمال تغییرات به مدل‌های برنامه و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی

فرض کنید به کلاس Person قسمت قبل، خاصیت Age را هم اضافه کرده‌ایم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class Person
    {
        public int PersonId { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }

        public int Age { get; set; }
    }
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به استثنای ذیل خواهیم رسید:
 An unhandled exception occurred while processing the request.
SqlException: Invalid column name 'Age'.
برای رفع این مشکل نیاز است مجددا مراحل Migrations را اجرا کرد:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add v2
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
در اینجا همان دستورات قبل را مجددا اجرا می‌کنیم. با این تفاوت که اینبار نام دلخواه این مرحله را مثلا v2، به معنای نگارش دوم وارد کرده‌ایم.
با اجرا این دستورات، فایل جدید 13950526073248_v2 به پوشه‌ی Migrations اضافه می‌شود. این فایل حاوی نحوه‌ی به روز رسانی بانک اطلاعاتی، بر اساس خاصیت جدید Age است. سپس با اجرای دستور dotnet ef database update، کار به روز رسانی بانک اطلاعاتی بر اساس مرحله‌ی v2 انجام می‌شود.


بنابراین هر بار که تغییری را در مدل‌های خود ایجاد می‌کنید، یکبار باید کلاس مهاجرت آن‌را ایجاد کنید و سپس آن‌را به بانک اطلاعاتی اعمال نمائید.


تهیه اسکریپت تغییرات بجای اعمال تغییرات توسط ابزارهای EF

شاید علاقمند باشید که پیش از اعمال تغییرات به بانک اطلاعاتی، یک اسکریپت SQL از آن تهیه کنید (جهت مطالعه و یا اعمال دستی آن توسط خودتان). برای اینکار می‌توانید دستور ذیل را در پوشه‌ی جاری پروژه اجرا کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations script -o v2.sql
در این حالت اسکریپت SQL تغییرات، در فایلی به نام v2.sql، در ریشه‌ی جاری پروژه تولید می‌شود.


تغییرات ساختار جدول __EFMigrationsHistory در EF Core 1.0


در EF 6.x، ساختار اطلاعات جدول نگهداری تاریخچه‌ی تغییرات، بسیار پیچیده بود و شامل رشته‌ای gzip شده‌ی حاوی یک snapshot از کل ساختار دیتابیس در هر مرحله‌ی migration بود. در این نگارش، این snapshot حذف شده‌است و بجای آن فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs را مشاهده می‌کنید (تنها یک snapshot به ازای کل context برنامه). همچنین در اینجا کاملا مشخص است که چه مراحلی به بانک اطلاعاتی اعمال شده‌اند و دیگر خبری از رشته‌ی gzip شده‌ی قبلی نیست (تصویر فوق).

در شکل زیر ساختار قبلی این جدول را در EF 6.x مشاهده می‌کنید. در EF 6.x حتی فضای نام کلاس‌های موجودیت‌های برنامه هم مهم هستند و در صورت تغییر، مشکل ایجاد می‌شود:



مهاجرت خودکار از EF Core حذف شده‌است

در EF 6.x در کنار کلاس Db Context یک کلاس Configuration هم وجود داشت که برای مثال امکان چنین تعریفی در آن میسر هست:
public Configuration()
{
   AutomaticMigrationsEnabled = true;
}
کار آن مهاجرت خودکار اطلاعات context به بانک اطلاعاتی بود؛ بدون نیازی به استفاده از دستورات خط فرمان مرتبط. تمام این موارد از EF Core حذف شده‌اند و علت آن‌را می‌توانید در توضیحات یکی از اعضای تیم EF Core در اینجا مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این شرح است:
با حذف مهاجرت خودکار:
- دیگر نیازی نیست تا model snapshots در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند (همان ساده شدن ساختار جدول ذخیره سازی تاریخچه‌ی مهاجرت‌های فوق).
- در حالت افزودن یک مرحله‌ی مهاجرت، دیگر نیازی به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی نخواهد بود (سرعت بیشتر).
- می‌توان چندین مرحله‌ی مهاجرت را افزود بدون اینکه الزاما مجبور به اعمال آن‌ها به بانک اطلاعاتی باشیم.
- کاهش کدهای مدیریت ساختار بانک اطلاعاتی.
- تیم‌ها برای یکی کردن تغییرات خود مشکلی نخواهند داشت چون دیگر snapshot مدل‌ها در جدول __EFMigrationsHistory ذخیره نمی‌شود.

بنابراین در EF Core می‌توان مهاجرت v1 را اضافه کرد. سپس تغییراتی را در کدها اعمال کرد. در ادامه مهاجرت v2 را تولید کرد و در آخر کار اعمال یکجای این‌ها را به بانک اطلاعاتی انجام داد.

هرچند در اینجا اگر می‌خواهید مرحله‌ی اجرای دستور dotnet ef database update را حذف کنید، می‌توانید از کدهای ذیل نیز استفاده نمائید:
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class DbInitialization
    {
        public static void Initialize(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                // Applies any pending migrations for the context to the database.
                // Will create the database if it does not already exist.
                context.Database.Migrate();
            }
        }
    }
}
روش فراخوانی آن نیز همانند روش فراخوانی متد SeedData است که پیشتر بحث شد.
کار متد Migrate، ایجاد بانک اطلاعاتی در صورت عدم وجود و سپس اعمال تمام مراحل migration ایی است که در جدول __EFMigrationsHistory ثبت نشده‌اند (دقیقا همان کار دستور dotnet ef database update را انجام می‌دهد).


تفاوت متد Database.EnsureCreated با متد Database.Migrate

اگر به متدهای context.Database دقت کنید، یکی از آن‌ها EnsureCreated نام دارد. این متد نیز سبب تولید بانک اطلاعاتی بر اساس ساختار Context برنامه می‌شود. اما هدف آن صرفا استفاده‌ی از آن در آزمون‌های واحد سریع است. از این جهت که جدول __EFMigrationsHistory را تولید نمی‌کند (برخلاف متد Migrate). بنابراین بجز آزمون‌های واحد، در جای دیگری از آن استفاده نکنید چون به دلیل عدم تولید جدول __EFMigrationsHistory توسط آن، قابلیت استفاده‌ی از بانک اطلاعاتی تولید شده‌ی توسط آن با امکانات migrations وجود ندارد. در پایان آزمون واحد نیز می‌توان از متد EnsureDeleted برای حذف این بانک اطلاعاتی موقتی استفاده کرد.



در قسمت بعد، مطالب تکمیلی مهاجرت‌ها را بررسی خواهیم کرد. برای مثال چگونه می‌توان کلاس‌های موجودیت‌ها را به اسمبلی‌های دیگری منتقل کرد.
مطالب
تاریخچه‌ی نگارش‌های مختلف دات نت فریم ورک

حدود 8 سال از ارائه اولین نگارش دات نت فریم ورک می‌گذرد و در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر عناوین کتابخانه‌های اضافه شده به این مجموعه:



دات نت فریم ورک 1.0
اولین ارائه عمومی آزمایشی آن در PDC 2000 صورت گرفت و در اوایل 2002 به عموم عرضه شد (2/13/2002).
عبارت کد مدیریت شده را به دنیا معرفی کرد (managed code) و شامل اجزای زیر بود:
• GC, JIT
• C#
• Coherent Framework
• XSP….ASP+…ASP.NET!
• WinForms

دات نت فریم ورک 1.1
در اوایل 2003 به همراه ویندوز سرور 2003 و VS 2003 ارائه شد.
• Mobile ASP.NET controls
• Built-in support for ODBC and Oracle databases.
• IPv6 support.

دات نت فریم ورک 2
در اواخر 2005 ارائه شد (11/07/2005) و شامل تازه‌های زیر بود:
• ASP.NET for the Masses
○ Application Building Blocks
§ Parts, Authentication, Role Management, etc
○ Visual Web Developer
• Client Development
• ClickOnce!

دات نت فریم ورک 3
در اواخر 2006 ارائه شد (11/06/2006) و موارد زیر را به این فریم ورک افزود:

• Windows CardSpace - Digital identity interface.
• Windows Presentation Foundation : WPF
○ Vector Graphics, Media and UI
○ Enters the age of UX
• Windows Communication Foundation : WCF
○ Unified messaging model
• Windows Workflow Foundation : WF
○ Coordinating work with durable applications

دات نت فریم ورک 3.5
در پایان 2007 ارائه شد (11/19/2007) و تازه‌های زیر را به همراه داشت:
• Linq
• Expression Trees and Lamda Methods
• Extension Methods
• Paging Support for ADO.NET
• Managed Wrappers for WMI and AD
• Enhancements to WCF and WF
• System.CodeDom namespace
• ASP.NET AJAX
• WCF/WF
○ REST Services
○ Workflow Services
• Client
○ Sync
○ Client app services

در همین زمان نیز دات نت فریم ورک سورس باز شد.

سرویس پک یک دات نت فریم ورک 3.5
در اواسط 2008 ارائه شد (8/11/2008) و به همراه تغییرات زیر بود:
• ASP.NET Dynamic Data
• ADO.NET
○ Entity Framework
○ Data Services (Astoria)
• WCF
○ AtomPub ServiceDocuments
• Client
○ Client Profile
○ Performance
§ Working set and startup time
• Silverlight 2
○ RTM end of 2008
○ Brings power of .NET to the web client
○ Media and RIA .NET platform


دات نت فریم ورک 4.0
نگارش بتای آن در دسترس است و احتمالا نگارش نهایی آن در سال آینده‌ی میلادی به همراه VS2010 ارائه می‌شود. این مجموعه تازه‌های زیر را به همراه خواهد داشت:

• Base Class Library Improvements
○ Managed Extensibility Framework
○ More Core Data Structures
○ I/O Improvements
• Parallel Computing
○ Task Parallel Library
○ Parallel Linq (PLINQ)
○ Coordination Data Structures (CDS)
• Client
○ WPF
§ Client Profile
§ Business Focused Controls
§ Win7 Advances (Multi-touch, etc)
○ ADO.NET
§ Entity Framework v2
□ Code-First Development
□ TDD Support
□ Foreign-Key Support
○ ASP.NET
§ ASP.NET Dynamic Data Improvements
§ ASP.NET MVC
§ ASP.NET Dynamic Data for MVC
§ Extensible Caching Framework
○ WF & WCF
§ Fully Declarative Services
§ Workflow Enhancements
□ New flowchart modeling
□ Workflow Rules Integration
□ … much more…
§ WCF Enhancements
□ Durable Duplex
□ WS-Discovery & UDP Channel
□ In-Process Channel
§ RIA (Silverlight)
□ Simplified N-tier development
□ Business-focused framework

مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت ششم
در پنج قسمت گذشته به نحوه نصب و راه اندازی Xamarin برای توسعه هر سه پلتفرم Android / iOS / Windows پرداختیم. حال با داشتن محیطی آماده برای کد زدن و تست، می‌توانیم به آموزش کد نویسی بپردازیم.
ابتدا بد نیست نگاهی به ساختار XamApp بیاندازیم. این پروژه‌ی مثال، خود از چهار قسمت تشکیل شده‌است:
XamApp | XamApp.Android | XamApp.UWP | XamApp.iOS
در خود XamApp درصد زیادی (گاهی تا 95%) از کد پروژه پیاده سازی می‌شود که بین سه پلتفرم مشترک است و شامل ظاهر فرم‌ها و منطق برنامه می‌شود. در پاره‌ای از مواقع، لازم می‌شود که از امکانات هر پلتفرم استفاده کنیم و در این صورت به سراغ پروژه‌های Android - iOS - Windows می‌رویم. نه تنها امکانات هر پلتفرم را در همان زبان CSharp و Visual Studio می‌توانید استفاده کنید، بلکه Documentation مربوطه به زبان CSharp برای تک تک امکانات سیستم عامل‌ها وجود دارد و اصلا لازم نیست برای فراگیری نحوه کار AR Kit در iOS به سراغ مستندات Apple بروید و یا برای کار با Intent در Android سری به سایت گوگل بزنید!
برای پیاده سازی UI از XAML استفاده می‌کنیم. XAML خود XML است، به همراه کلی امکانات هیجان انگیز که سعی می‌کنیم بجای ارائه یک توضیح کلی، به مرور و با معرفی امکاناتش، شما را با ماهیت خود XAML آشنا کنیم.
در XAML، همه چیز Tag هست (<>). برای مثال برای ایجاد یک دکمه داریم:
<Button Text="This is a test button" />
در XAML هر تگ، معادل یک کلاس CSharp ای است. در نتیجه ما کلاس Button هم داریم. همچنین Text در مثال بالا به این معنا است که کلاس Button دارای یک Property با نام Text است.

عناصر UI خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. Page - Layout - Control
Page‌ها که شامل Content Page - MasterDetail Page - Tabbed Page و ... می‌شوند، صفحات برنامه را تشکیل می‌دهند. Content Page، ساده‌ترین نوع صفحه‌است که کل صفحه نمایش را پر می‌کند و همان طور که از اسمش بر می‌آید، Content ای برای نمایش دارد.

Tabbed Page نیز چندین Tab را نمایش می‌دهد که هر ‌Tab خود یک Content Page است. Carousel Page نیز همانند Tabbed Page است، ولی با Swipe کردن به چپ و راست می‌شود بین صفحات چرخید. هر دوی اینها Multi Page محسوب می‌شوند. MasterDetail نیز این امکان را می‌دهد که از بغل منویی برای Swipe کردن وجود داشته باشد. در نهایت Navigation Page محتوای یک Content Page را نمایش می‌دهد، ولی در بالای آن Navigation Bar دارد؛ شامل دکمه بازگشت به صفحه قبل و Title صفحه جاری و ...


علاوه بر Page ها، Layout‌ها نیز وجود دارند. برای مثال، Stack Layout برای چینش خطی (افقی یا عمودی) استفاده می‌شود. Grid برای ساختار شبکه‌ای استفاده می‌شود و Flex Layout عملکردی مشابه با Flex در وب دارد.

برای مثال، در صورتی که بخواهید چهار دکمه را هم اندازه با هم نمایش دهید، دارید:

    <Grid>
        <Button Text="1" Grid.Row="0" Grid.Column="0" />
        <Button Text="2" Grid.Row="0" Grid.Column="1" />
        <Button Text="3" Grid.Row="1" Grid.Column="0" />
        <Button Text="4" Grid.Row="1" Grid.Column="1" />
    </Grid>


در نهایت کنترل‌ها را داریم. برای مثال Label، Button و ... هر کدام از اینها نقشی را ایفا می‌کنند و امکاناتی دارند.

پس Page داریم، داخل Page از Layout استفاده می‌کنیم برای چینش کلی صفحه و در نهایت از کنترل‌های Image، ListView، Button و ... استفاده می‌کنیم تا ظاهر فرم تکمیل شود.


هر Page علاوه بر ظاهر خود، دارای یک منطق نیز هست. منطق، کاری است که آن فرم انجام می‌دهد. برای مثال فرم لاگین می‌تواند یک Stack Layout عمودی باشد، شامل یک Entry برای گرفتن نام کاربری، یک Entry برای گرفتن رمز عبور، که IsPassword آن True است و در نهایت یک دکمه که برای انجام عمل لاگین است.

در قسمت منطق که با CSharp نوشته می‌شود، ما یک Property از جنس string برای نگه داشتن نام کاربری داریم. یک Property از جنس string برای نگه داشتن رمز عبور و یک Command که عمل لاگین را انجام دهد. Property اول با نام UserName به Text آن Entry اول وصل می‌شود (به اصطلاح Bind می‌شود) و همین طور Property دوم با نام Password نیز به Text آن Entry دوم که IsPassword اش True بود وصل می‌شود و در نهایت Command لاگین به دکمه لاگین وصل می‌شود.


برای زدن ظاهر فرم لاگین، در پروژه XamApp روی فولدر Views راست کلیک نموده و از منوی Add به New Item رفته و Content Page را می‌زنیم. نام آن را LoginView.xaml می‌گذاریم که داخل تگ Content Page خواهیم داشت:

    <StackLayout Orientation="Vertical">
        <Entry Placeholder="User name" Text="{Binding UserName}" />
        <Entry IsPassword="True" Placeholder="Password" Text="{Binding Password}" />
        <Button Command="{Binding LoginCommand}" Text="Login" />
    </StackLayout>

برای زدن منطق، در پروژه XamApp روی فولدر ViewModels راست کلیک نموده و از منوی Add گزینه Class را انتخاب کرده و نام آن را LoginViewModel.cs می‌گذاریم که در داخل آن خواهیم داشت:

public class LoginViewModel : BitViewModelBase
{
        public string UserName { get; set; }

        public string Password { get; set; }

        public BitDelegateCommand LoginCommand { get; set; }

        public LoginViewModel()
        {
            LoginCommand = new BitDelegateCommand(Login);
        }

        public async Task Login()
        {
            // Login implementation ...
        }
}

BitDelegateCommand در این مثال، وظیفه اجرای متد Login را به عهده دارد و آن را اجرا می‌کند؛ زمانیکه کاربر روی دکمه لاگین Click یا Tap کند.


برای این که Content Page جدید، یعنی LoginView به همراه منطق آن، یعنی LoginViewModel در برنامه نشان داده شوند، لازم است با Navigation به آن صفحه برویم. برای این کار، ابتدا باید این زوج را رجیستر کنیم. برای این کار به متد RegisterTypes در کلاس App رفته (زیر فایل App.xaml یک فایل App.xaml.cs است) و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:

containerRegistry.RegisterForNav<LoginView, LoginViewModel>("Login");

حال در متد OnInitializedAsync در چند خط بالاتر داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);

این سطر باعث می‌شود که Navigation Service که همان طور که از اسمش بر می‌آید، کارش Navigation بین صفحات است، صفحه لاگین را باز کند.

هم اکنون پروژه XamApp بروز شده و دارای این مثال است. در صورتی که آن را الآن Clone کنید و یا در صورتی که از قبل گرفته بودید، دستور git pull را برای گرفتن آخرین تغییرات بزنید، می‌توانید این کدها رو داخل پروژه داشته باشید.

برنامه را اجرا کنید و در متد Login، یک Break point بگذارید. سپس برنامه را اجرا کنید. User Name و Password را پر کنید و بر روی دکمه لاگین بزنید. خواهید دید که متد لاگین اجرا می‌شود و User Name و Password با مقادیری که نوشته بودید، پر شده‌اند.

هنوز موارد زیادی برای آموزش باقی مانده، اما با این توضیحات می‌توانید در محیط توسعه‌ای که آماده کرده‌اید، فرم‌هایی ساده را پیاده سازی کنید و برایشان منطق‌هایی ساده را بنویسید و به برنامه بگویید که در ابتدای اجرا آن، صفحه را برای شما باز کند. در قسمت بعدی، به صورت عمیق‌تر وارد UI می‌شویم.

مطالب
نمایش تقویم ماهیانه شمسی توسط PdfReport
در نگارش 1.6، قالب سلول جدیدی به نام MonthCalendar اضافه شده است که امکان نمایش تقویم ماهیانه شمسی و میلادی را فراهم می‌کند. در ادامه نحوه استفاده از آن‌را بررسی خواهیم کرد. کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید: (^)
فرض کنید اطلاعات حضور و غیاب کارمندان را به نحو زیر در اختیار دارید:
namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class UserWorkedHours
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public int DayNumber { set; get; }
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }
        public string Description { set; get; }
    }
}
و برای نمونه منبع داده فرضی ما نیز به صورت زیر است (تعدادی روز، به همراه ساعات کارکرد):
        private static List<UserWorkedHours> createUsersWorkedHours()
        {
            var usersWorkedHours = new List<UserWorkedHours>();
            for (int i = 1; i < 11; i++)
            {
                for (int j = 1; j < 28; j++)
                {
                    usersWorkedHours.Add(new UserWorkedHours
                    {
                        Id = i,
                        Name = "کارمند " + i,
                        Year = 1391, // سال و ماه بر اساس نوع تقویم انتخابی مشخص می‌شود
                        Month = i,
                        DayNumber = j,
                        Description = i % 2 == 0 ? "05:00" : "08:00"
                    });
                }
            }
            return usersWorkedHours;
        }
در این منبع داده فرضی، متن Description ذیل شماره روز، در تقویم ماهیانه نمایش داده خواهد شد.
سلولی که قرار است قالب MonthCalendar را نمایش دهد نیاز به شیء‌ایی از نوع PdfRpt.Calendar.CalendarData دارد که به نحو زیر تعریف شده است:
using System.Collections.Generic;

namespace PdfRpt.Calendar
{
    public class CalendarData
    {
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }
        public IList<DayInfo> MonthDaysInfo { set; get; }
    }
}

namespace PdfRpt.Calendar
{
    public class DayInfo
    {
        public int DayNumber { set; get; }
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }

        public string Description { set; get; }
        public bool ShowDescriptionInFooter { set; get; }
    }
}
این ساختار بر اساس اطلاعات یک ماه و روزهای آن است. متن Description در صورت false بودن ShowDescriptionInFooter ذیل شماره روز نمایش داده خواهد شد، در غیراینصورت در پایان ماه به شکل یک سطر جدید نمایش داده می‌شود. در اینجا روزهای ماه و سال بر اساس نوع تقویم معنا خواهند شد.

اکنون نیاز است تا اطلاعات منبع داده خود را به CalendarData نگاشت کنیم تا بتوان از آن در قالب سلول جدید MonthCalendar استفاده کرد. انجام اینکار با استفاده از امکانات LINQ به نحو زیر است:
        public static IList<UserMonthCalendar> CreateDataSource()
        {
            var usersWorkedHours = createUsersWorkedHours();
            // Mapping a list of normal Users WorkedHours to a list of Users + CalendarData
            return usersWorkedHours
                        .GroupBy(x => new
                        {
                            Id = x.Id,
                            Name = x.Name
                        })
                        .Select(
                                 x => new UserMonthCalendar
                                 {
                                     Id = x.Key.Id,
                                     Name = x.Key.Name,
                                     // Calendar's cell data type should be PdfRpt.Calendar.CalendarData
                                     MonthCalendarData = new CalendarData
                                     {
                                         Year = x.First().Year,
                                         Month = x.First().Month,
                                         MonthDaysInfo = x.ToList().Select(y => new DayInfo
                                         {
                                             Description = y.Description,
                                             ShowDescriptionInFooter = false,
                                             DayNumber = y.DayNumber
                                         }).ToList()
                                     }
                                 }).ToList();
        }
UserMonthCalendar، شامل ستون‌هایی است که قرار است در گزارش ما ظاهر شوند:
using PdfRpt.Calendar;

namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class UserMonthCalendar
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        // Calendar's cell data type should be CalendarData
        public CalendarData MonthCalendarData { set; get; }
    }
}
ستون اول، شماره شخص، ستون دوم شامل نام شخص و ستون سوم، شامل اطلاعات یک ماه شخص است.
برای نمایش این اطلاعات توسط PdfReport، دو ستون اول یاد شده نکته خاصی ندارند، اما نحوه تعریف ستون تقویم ماهیانه آن به صورت زیر خواهد بود:
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    // Calendar's cell data type should be PdfRpt.Calendar.CalendarData
                    column.PropertyName<UserMonthCalendar>(x => x.MonthCalendarData);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(3);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("تقویم ماهیانه");
                    column.ColumnItemsTemplate(itemsTemplate =>
                    {
                        itemsTemplate.MonthCalendar(new CalendarAttributes
                        {
                            CalendarType = CalendarType.PersianCalendar,
                            UseLongDayNamesOfWeek = true,
                            Padding = 3,
                            DescriptionHorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Center,
                            SplitRows = true,
                            CellsCustomizer = info =>
                            {
                                if (info.Year == 1391 && info.Month == 1 && info.DayNumber == 1)
                                {
                                    info.NumberCell.BackgroundColor = new BaseColor(System.Drawing.Color.LimeGreen);
                                    var phrase = info.NumberCell.Phrase;
                                    foreach (var chunk in phrase.Chunks)
                                        chunk.Font.Color = new BaseColor(System.Drawing.Color.Yellow);
                                }
                            }
                        });
                    });
                });
توسط CalendarAttributes می‌توان یک سری از خواص تقویم نمایش داده شده را تغییر داد. برای مثال CalendarType مشخص می‌کند که نوع تقویم شمسی است یا میلادی؛ UseLongDayNamesOfWeek برای نمایش نام روزها به صورت کامل «شنبه» یا «ش» (نام کوتاه شده آن) بکار می‌رود. SplitRows مشخص می‌کند که اگر تقویم در یک صفحه جا نشد، به صفحه بعد منتقل شود یا تا جایی که ممکن است در صفحه جاری اطلاعات آن نمایش داده شده و سپس مابقی را در صفحه بعد ترسیم کند (مقدار true آن). به علاوه توسط CellsCustomizer می‌توان فرمت کردن شرطی اطلاعات را انجام داد. برای مثال در اینجا اگر روز مورد نظر، روز اول سال 91 باشد، رنگ زمینه سلول و رنگ متن عدد آن تغییر خواهد کرد.
 

مطالب دوره‌ها
دسترسی سریع به مقادیر خواص توسط Reflection.Emit
اگر پروژه‌های چندسال اخیر را مرور کرده باشید خصوصا در زمینه ORMها و یا Serializerها و کلا مواردی که با Reflection زیاد سروکار دارند، تعدادی از آن‌ها پیشوند fast را یدک می‌کشند و با ارائه نمودارهایی نشان می‌دهند که سرعت عملیات و کتابخانه‌های آن‌ها چندین برابر کتابخانه‌های معمولی است و ... سؤال مهم اینجا است که رمز و راز این‌ها چیست؟
فرض کنید تعاریف کلاس User به صورت زیر است:
public class User
{
     public int Id { set; get; }
}
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، خاصیت Id در کدهای IL نهایی به صورت متدهای get_Id و set_Id ظاهر می‌شوند.
حال اگر یک متد پویا ایجاد کنیم که بجای هر بار Reflection جهت دریافت مقدار Id، خود متد get_Id را مستقیما صدا بزند، چه خواهد شد؟
پیاده سازی این نکته را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Reflection;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    /// <summary>
    /// کلاسی برای اندازه گیری زمان اجرای عملیات
    /// </summary>
    public class Benchmark : IDisposable
    {
        Stopwatch _watch;
        string _name;

        public static Benchmark Start(string name)
        {
            return new Benchmark(name);
        }

        private Benchmark(string name)
        {
            _name = name;
            _watch = new Stopwatch();
            _watch.Start();
        }

        public void Dispose()
        {
            _watch.Stop();
            Console.WriteLine("{0} Total seconds: {1}"
                               , _name, _watch.Elapsed.TotalSeconds);
        }
    }

    public class User
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    class Program
    {
        public static Func<object, object> GetFastGetterFunc(string propertyName, Type ownerType)
        {
            var propertyInfo = ownerType.GetProperty(propertyName, BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public);

            if (propertyInfo == null)
                return null;
            
            var getter = ownerType.GetMethod("get_" + propertyInfo.Name,
                                             BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public | BindingFlags.FlattenHierarchy);
            if (getter == null)
                return null;

            var dynamicGetterMethod = new DynamicMethod(
                                                name: "_",
                                                returnType: typeof(object),
                                                parameterTypes: new[] { typeof(object) },
                                                owner: propertyInfo.DeclaringType,
                                                skipVisibility: true);
            var il = dynamicGetterMethod.GetILGenerator();

            il.Emit(OpCodes.Ldarg_0); // Load input to stack
            il.Emit(OpCodes.Castclass, propertyInfo.DeclaringType); // Cast to source type
            // نکته مهم در اینجا فراخوانی نهایی متد گت بدون استفاده از ریفلکشن است
            il.Emit(OpCodes.Callvirt, getter); //calls its get method

            if (propertyInfo.PropertyType.IsValueType)
                il.Emit(OpCodes.Box, propertyInfo.PropertyType);//box

            il.Emit(OpCodes.Ret);

            return (Func<object, object>)dynamicGetterMethod.CreateDelegate(typeof(Func<object, object>));
        }


        static void Main(string[] args)
        {
            //تهیه لیستی از داده‌ها جهت آزمایش
            var list = new List<User>();
            for (int i = 0; i < 1000000; i++)
            {
                list.Add(new User { Id = i });
            }

            // دسترسی به اطلاعات لیست به صورت متداول از طریق ریفلکشن معمولی
            var idProperty = typeof(User).GetProperty("Id");
            using (Benchmark.Start("Normal reflection"))
            {
                foreach (var item in list)
                {
                    var id = idProperty.GetValue(item, null);
                }
            }

            // دسترسی از طریق روش سریع دستیابی به اطلاعات خواص
            var fastIdProperty = GetFastGetterFunc("Id", typeof(User));
            using (Benchmark.Start("Fast Property"))
            {
                foreach (var item in list)
                {
                    var id = fastIdProperty(item);
                }
            }
        }
    }
}
توضیحات:
از کلاس Benchmark برای نمایش زمان انجام عملیات دریافت مقادیر Id از یک لیست، به دو روش Reflection متداول و روش صدا زدن مستقیم متد get_Id استفاده شده است.
در متد GetFastGetterFunc، ابتدا به متد get_Id خاصیت Id دسترسی پیدا خواهیم کرد. سپس یک متد پویا ایجاد می‌کنیم تا این get_Id را مستقیما صدا بزند. حاصل کار را به صورت یک delegate بازگشت می‌دهیم. شاید عنوان کنید که در اینجا هم حداقل در ابتدای کار متد، یک Reflection اولیه وجود دارد. پاسخ این است که مهم نیست؛ چون در یک برنامه واقعی، تهیه delegates در زمان آغاز برنامه انجام شده و حاصل کش می‌شود. بنابراین در زمان استفاده نهایی، به هیچ عنوان با سربار Reflection مواجه نخواهیم بود.

خروجی آزمایش فوق بر روی سیستم معمولی من به صورت زیر است:
 Normal reflection Total seconds: 2.0054177
Fast Property Total seconds: 0.0552056
بله. نتیجه روش GetFastGetterFunc واقعا سریع و باور نکردنی است!


چند پروژه که از این روش استفاده می‌کنند
Dapper
AutoMapper
fastJson

در سورس این کتابخانه‌ها روش‌های فراخوانی مستقیم متدهای set نیز پیاده سازی شده‌اند که جهت تکمیل بحث می‌توان به آن‌ها مراجعه نمود.


ماخذ اصلی
این کشف و استفاده خاص، از اینجا شروع و عمومیت یافته است و پایه تمام کتابخانه‌هایی است که پیشوند fast را به خود داده‌اند:
2000% faster using dynamic method calls
نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم
بحث entity framework با NHibernate متفاوت است.
در NHibernate این متد BuildSessionFactory فوق کار بارگذاری متادیتا و نگاشت‌ها و غیره رو انجام میده؛ یعنی خودکار نیست و اگر قرار باشه به ازای هر کوئری یکبار فراخوانی شود اصلا نمی‌شود با برنامه کار کرد چون به شدت کند خواهد بود. به همین جهت کش کردن آن‌را با استفاده از الگوی singleton به صورت فوق تنها یکبار باید انجام داد. یکبار در طول عمر برنامه باید نگاشت‌ها صورت گیرد و پس از آن بارها و بارها از آن استفاده شود چون قرار نیست در طول عمر یک برنامه در حال اجرا تغییری کند.
در حالیکه در Entity framework اینکار (بارگذاری متادیتا و نگاشت‌های تعریف شده) به صورت خودکار زمانیکه برنامه برای بار اول اجرا می‌شود رخ داده و به صورت خودکار هم کش می‌شود. ماخذ: (+) ؛ بنابراین برای مدیریت آن اصلا لازم نیست شما کاری انجام دهید.
فقط در Entity framework یک لایه بسیار کم هزینه به نام ObjectContext وجود دارد که توصیه شده در برنامه‌های ASP.NET به ازای هر درخواست ایجاد و تخریب شود که می‌توانید از مقاله فوق ایده بگیرید و اصلا نباید کش شود یا هر بحث دیگری. ماخذ: (+) ؛ حتی اگر اینکار را هم انجام ندادید مهم نیست چون سربار بسیار کمی دارد.
مطالب
بررسی Microsoft Anti-Cross Site Scripting Library

هنگام نمایش اطلاعات در وب باید اطلاعات خام دریافتی از کاربر را encode کرده و سپس نمایش داد تا از حملات XSS یا cross site scripting attacks در امان ماند. مثلا وبلاگی را طراحی کرده‌اید و یک نفر اطلاعات زیر را بجای توضیحات ارسال کرده است:
<SCRIPT>alert('XSS')</SCRIPT>

اگر اطلاعات به همین شکل دریافت و بدون تغییر هم نمایش داده شود، یک ضعف امنیتی برای سایت شما به‌حساب خواهد آمد. (بحث دزدیدن اطلاعات کوکی و امثال آن از این طریق با معرفی HttpOnly cookies در IE‌های جدید و فایرفاکس 3 به بعد تقریبا منتفی شده است اما می‌توانند با ارسال انبوهی اسکریپت، مشاهده صفحه را با crash‌ کردن مرورگر کاربران همراه کنند)
مایکروسافت برای این منظور Microsoft Anti-Cross Site Scripting Library را ارائه داده است. نمونه بهبود یافته HttpUtility.HtmlEncode که در فضای نام System.Web موجود است.

در اینجا قصد داریم این کتابخانه را با لیست زیر آزمایش کنیم:
http://ha.ckers.org/xss.html
در همان صفحه اگر دقت کنید، لیست حملات را به صورت یک فایل xml هم ارائه داده است:
http://ha.ckers.org/xssAttacks.xml
برای خواندن این فایل xml در دات نت روش‌های زیادی وجود دارد منجمله XML serialization .

ساختار این فایل به شکل زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<xss>
<attack>
<name>x1</name>
<code>x2</code>
<desc>x3</desc>
<label>x4</label>
<browser>x5</browser>
</attack>
.
.
.

بنابراین شیء‌ نمایانگر آن می‌تواند به صورت لیستی از کلاس زیر باشد:
    public class attack{
public string name { get; set; }
public string code { get; set; }
public string desc { get; set; }
public string label { get; set; }
public string browser { get; set; }
}

برای دریافت این لیست و بارگذاری فایل xml مربوطه با استفاده از روش XML serialization خواهیم داشت:
      
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Xml.Serialization;

public static List<attack> DeserializeFromXML(string path)
{
XmlRootAttribute root = new XmlRootAttribute("xss");
XmlSerializer deserializer =
new XmlSerializer(typeof (List<attack>),root);
using (TextReader textReader = new StreamReader(path))
{
return (List<attack>)deserializer.Deserialize(textReader);
}
}

در ادامه فرض بر این است که ارجاعی از اسمبلی AntiXssLibrary.dll به پروژه اضافه شده است، همچنین فایل xssAttacks.xml فوق نیز در کنار فایل اجرایی برنامه ، مثلا یک برنامه کنسول قرار گرفته است:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Text;
using Microsoft.Security.Application;

private static void testMethod()
{
StringBuilder sb = new StringBuilder();
sb.AppendFormat("<html>{0}", Environment.NewLine);
sb.AppendFormat("<body>{0}", Environment.NewLine);

List<attack> data = XMLParser.DeserializeFromXML("xssAttacks.xml");
foreach (attack atk in data)
{
string cleanSafeHtmlInput = AntiXss.HtmlEncode(atk.code);
sb.AppendFormat("{0}<br>{1}", cleanSafeHtmlInput, Environment.NewLine);
}

sb.AppendFormat("</body>{0}", Environment.NewLine);
sb.AppendFormat("</html>");

File.WriteAllText("out.htm", sb.ToString());
}

پس از اجرای تابع فوق، خروجی ما یک فایل html خواهد بود به نام out.htm . آنرا در مرورگر خود باز کنید. بدون هیچ مشکلی باز خواهد شد و خروجی امنی را مشاهده خواهید کرد. برای مشاهده اثر واقعی این کتابخانه، قسمت AntiXss.HtmlEncode را از کد فوق حذف کنید و یکبار دیگر برنامه را اجرا کنید. اکنون فایل نهایی را در مرورگر باز کنید. با انبوهی از alert های جاوا اسکریپتی مواجه خواهید شد که اهمیت کتابخانه فوق را جهت ارائه خروجی امن در صفحات وب مشخص می‌سازد.