مطالب
ASP.NET MVC #5

بررسی نحوه انتقال اطلاعات از یک کنترلر به View‌های مرتبط با آن

در ASP.NET Web forms در فایل code behind یک فرم مثلا می‌توان نوشت Label1.Text و سپس مقداری را به آن انتساب داد. اما اینجا به چه ترتیبی می‌توان شبیه به این نوع عملیات را انجام داد؟ با توجه به اینکه در کنترلر‌ها هیچ نوع ارجاع مستقیمی به اشیاء رابط کاربری وجود ندارد و این دو از هم مجزا شده‌اند.
در پاسخ به این سؤال، همان مثال ساده قسمت قبل را ادامه می‌دهیم. یک پروژه جدید خالی ایجاد شده است به همراه HomeController ایی که به آن اضافه کرده‌ایم. همچنین مطابق روشی که ذکر شد، View ایی به نام Index را نیز به آن اضافه کرده‌ایم. سپس برای ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View از یکی از روش‌های زیر می‌توان استفاده کرد:

الف) استفاده از اشیاء پویا

ViewBag یک شیء dynamic است که در دات نت 4 امکان تعریف آن میسر شده است. به این معنا که هر نوع خاصیت دلخواهی را می‌توان به این شیء انتساب داد و سپس این اطلاعات در View نیز قابل دسترسی و استخراج خواهد بود. مثلا اگر در اینجا به شیء ViewBag، خاصیت دلخواه Country را اضافه کنیم و سپس مقداری را نیز به آن انتساب دهیم:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";
return View();
}
}
}

این اطلاعات در View مرتبط با اکشنی به نام Index به نحو زیر قابل بازیابی خواهد بود (نحوه اضافه کردن View متناظر با یک اکشن یا متد را هم در قسمت قبل با تصویر مرور کردیم):

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<p>
Country : @ViewBag.Country
</p>

در این مثال، @ در View engine جاری که Razor نام دارد، به این معنا می‌باشد که این مقداری است که می‌خواهم دریافت کنی (ViewBag.Country) و سپس آن‌را در حین پردازش صفحه نمایش دهی.


ب) انتقال اطلاعات یک شیء کامل و غیر پویا به View

هر پروژه جدید MVC به همراه پوشه‌ای به نام Models است که در آن می‌توان تعاریف اشیاء تجاری برنامه را قرار داد. در پروژه جاری، یک کلاس ساده را به نام Employee به این پوشه اضافه می‌کنیم:

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employee
{
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public string Email { get; set; }
}
}

اکنون برای نمونه یک وهله از این شیء را در متد Index ایجاد کرده و سپس به view متناظر با آن ارسال می‌کنیم (در قسمت return View کد زیر مشخص است). بدیهی است این وهله سازی در عمل می‌تواند از طریق دسترسی به یک بانک اطلاعاتی یا یک وب سرویس و غیره باشد.

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication1.Models;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";

var employee = new Employee
{
Email = "name@site.com",
FirstName = "Vahid",
LastName = "N."
};

return View(employee);
}
}
}

امضاهای متفاوت (overloads) متد کمکی View هم به شرح زیر هستند:

ViewResult View(Object model)
ViewResult View(string viewName, Object model)
ViewResult View(string viewName, string masterName, Object model)


اکنون برای دسترسی به اطلاعات این شیء employee در View متناظر با این متد، چندین روش وجود دارد:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country <‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

می‌توان از طریق شیء استاندارد دیگری به نام Model (که این هم یک شیء dynamic است مانند ViewBag قسمت قبل)، به خواص شیء یا مدل ارسالی به View جاری دسترسی پیدا کرد که یک نمونه از آن‌را در اینجا ملاحظه می‌کنید.
روش دوم، بر اساس تعریف صریح نوع مدل است به نحو زیر:

@model MvcApplication1.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country
<‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

در اینجا در مقایسه با قبل، تنها یک سطر به اول فایل View اضافه شده است که در آن نوع شیء Model تعیین می‌گردد (کلمه model هم در اینجا با حروف کوچک شروع شده است). به این ترتیب اینبار اگر سعی کنیم به خواص این شیء دسترسی پیدا کنیم، Intellisense ویژوال استودیو ظاهر می‌شود. به این معنا که شیء Model بکارگرفته شده اینبار دیگر dynamic نیست و دقیقا می‌داند که چه خواصی را باید پیش از اجرای برنامه در اختیار استفاده کننده قرار دهد.
به این روش، روش Strongly typed view هم گفته می‌شود؛ چون View دقیقا می‌داند که چون نوعی را باید انتظار داشته باشد؛ تحت نظر کامپایلر قرار گرفته و همچنین Intellisense نیز برای آن مهیا خواهد بود.
به همین جهت این روش Strongly typed view، در بین تمام روش‌های مهیا، به عنوان روش توصیه شده و مرجح مطرح است.
به علاوه استفاده از Strongly typed views یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد: فعال شدن یک code generator توکار در VS.NET به نام scaffolding. یک مثال ساده:
تا اینجا ما اطلاعات یک کارمند را نمایش دادیم. اگر بخواهیم یک لیست از کارمندها را نمایش دهیم چه باید کرد؟
روش کار با قبل تفاوتی نمی‌کند. اینبار در return View ما، یک شیء لیستی ارائه خواهد شد. در سمت View هم با یک حلقه foreach کار نمایش این اطلاعات صورت خواهد گرفت. راه ساده‌تری هم هست. اجازه دهیم تا خود VS.NET، کدهای مرتبط را برای ما تولید کند.
یک کلاس دیگر به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید به نام Employees با محتوای زیر:

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Email = "name1@site.com", FirstName = "name1", LastName = "LastName1" },
new Employee { Email = "name2@site.com", FirstName = "name2", LastName = "LastName2" },
new Employee { Email = "name3@site.com", FirstName = "name3", LastName = "LastName3" }
};
}
}
}

سپس متد جدید زیر را به کنترلر Home اضافه کنید.

public ActionResult List()
{
var employeesList = new Employees().CreateEmployees();
return View(employeesList);
}

برای اضافه کردن View متناظر با آن، روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه ظاهر شده:


تیک مربوط به Create a strongly typed view را قرار دهید. سپس در قسمت Model class، کلاس Employee را انتخاب کنید (نه Employees جدید را، چون از آن می‌خواهیم به عنوان منبع داده لیست تولیدی استفاده کنیم). اگر این کلاس را مشاهده نمی‌کنید، به این معنا است که هنوز برنامه را یکبار کامپایل نکرده‌اید تا VS.NET بتواند با اعمال Reflection بر روی اسمبلی برنامه آن‌را پیدا کند. سپس در قسمت Scaffold template گزینه List را انتخاب کنید تا Code generator توکار VS.NET فعال شود. اکنون بر روی دکمه Add کلیک نمائید تا View نهایی تولید شود. برای مشاهده نتیجه نهایی مسیر http://localhost/Home/List باید بررسی گردد.


ج) استفاده از ViewDataDictionary

ViewDataDictionary از نوع IDictionary با کلیدی رشته‌ای و مقداری از نوع object است. توسط آن شیء‌ایی به نام ViewData در ASP.NET MVC به نحو زیر تعریف شده است:

public ViewDataDictionary ViewData { get; set; }

این روش در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC بیشتر مرسوم بود. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewData["DateTime"] = "<‪br/>" + DateTime.Now;
return View();
}
}
}

و سپس جهت استفاده از این ViewData تعریف شده با کلید دلخواهی به نام DateTime در View متناظر با اکشن Index خواهیم داشت:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
DateTime: @ViewData["DateTime"]
</div>

یک نکته امنیتی:
اگر به مقدار انتساب داده شده به شیء ViewDataDictionary دقت کنید، یک تگ br هم به آن اضافه شده است. برنامه را یکبار اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که این تگ به همین نحو نمایش داده می‌شود و نه به صورت یک سطر جدید HTML . چرا؟ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را encode شده (فراخوانی متد Html.Encode در پشت صحنه به صورت خودکار) در صفحه نمایش می‌دهد و این مساله از لحاظ امنیتی بسیار عالی است؛ زیرا جلوی بسیاری از حملات cross site scripting یا XSS را خواهد گرفت.
احتمالا الان این سؤال پیش خواهد آمد که اگر «عالمانه» بخواهیم این رفتار نیکوی پیش فرض را غیرفعال کنیم چه باید کرد؟
برای این منظور می‌توان نوشت:
@Html.Raw(myString)

و یا:
<div>@MvcHtmlString.Create("<h1>HTML</h1>")</div>

به این ترتیب خروجی Razor دیگر encode شده نخواهد بود.


د) استفاده از TempData

TempData نیز یک dictionary دیگر برای ذخیره سازی اطلاعات است و به نحو زیر در فریم ورک تعریف شده است:

public TempDataDictionary TempData { get; set; }

TempData در پشت صحنه از سشن‌های ASP.NET جهت ذخیره سازی اطلاعات استفاده می‌کند. بنابراین اطلاعات آن در سایر کنترلرها و View ها نیز در دسترس خواهد بود. البته TempData یک سری تفاوت هم با سشن معمولی ASP.NET دارد:
- بلافاصله پس از خوانده شدن، حذف خواهد شد.
- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت.
هر دو مورد هم به جهت بالابردن کارآیی برنامه‌های ASP.NET MVC و مصرف کمتر حافظه سرور درنظر گرفته‌ شده‌اند.
البته کسانی که برای بار اول هست با ASP.NET مواجه می‌شوند، شاید سؤال بپرسند این مسایل چه اهمیتی دارد؟ پروتکل HTTP، ذاتا یک پروتکل «بدون حالت» است یا Stateless هم به آن گفته می‌شود. به این معنا که پس از ارائه یک صفحه وب توسط سرور، تمام اشیاء مرتبط با آن در سمت سرور تخریب خواهند شد. این مورد متفاوت‌ است با برنامه‌های معمولی دسکتاپ که طول عمر یک شیء معمولی تعریف شده در سطح فرم به صورت یک فیلد، تا زمان باز بودن آن فرم، تعیین می‌گردد و به صورت خودکار از حافظه حذف نمی‌شود. این مساله دقیقا مشکل تمام تازه واردها به دنیای وب است که چرا اشیاء ما نیست و نابود شدند. در اینجا وب سرور قرار است به هزاران درخواست رسیده پاسخ دهد. اگر قرار باشد تمام این اشیاء را در سمت سرور نگهداری کند، خیلی زود با اتمام منابع مواجه می‌گردد. اما واقعیت این است که نیاز است یک سری از اطلاعات را در حافظه نگه داشت. به همین منظور یکی از چندین روش مدیریت حالت در ASP.NET استفاده از سشن‌ها است که در اینجا به نحو بسیار مطلوبی، با سربار حداقل توسط TempData مدیریت شده است.
یک مثال کاربردی در این زمینه:
فرض کنید در متد جاری کنترلر، ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا ورودی دریافتی معتبر است یا خیر. در غیراینصورت، کاربر را به یک View دیگر از طریق کنترلری دیگر جهت نمایش خطاها هدایت خواهیم کرد.
همین «هدایت مرورگر به یک View دیگر» یعنی پاک شدن و تخریب اطلاعات کنترلر قبلی به صورت خودکار. بنابراین نیاز است این اطلاعات را در TempData قرار دهیم تا در کنترلری دیگر قابل استفاده باشد:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult InsertData(string name)
{
// Check for input errors.
if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
{
TempData["error"] = "name is required.";
return RedirectToAction("ShowError");
}
// No errors
// ...
return View();
}

public ActionResult ShowError()
{
var error = TempData["error"] as string;
if (!string.IsNullOrWhiteSpace(error))
{
ViewBag.Error = error;
}
return View();
}
}
}

در همان HomeController دو متد جدید به نام‌های InsertData و ShowError اضافه شده‌اند. در متد InsertData ابتدا بررسی می‌شود که آیا نامی وارد شده است یا خیر. اگر خیر توسط متد RedirectToAction، کاربر به اکشن یا متد ShowError هدایت خواهد شد.
برای انتقال اطلاعات خطایی که می‌خواهیم در حین این Redirect نمایش دهیم نیز از TempData استفاده شده است.
بدیهی است برای اجرا این مثال نیاز است دو View جدید برای متدهای InsertData و ShowError ایجاد شوند (کلیک راست روی نام متد و انتخاب گزینه Add view برای اضافه کردن View مرتبط با آن اکشن).
محتوای View مرتبط با متد افزودن اطلاعات فعلا مهم نیست، ولی View نمایش خطاها در ساده‌ترین حالت مثلا می‌تواند به صورت زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "ShowError";
}

<h2>Error</h2>

@ViewBag.Error

برای آزمایش برنامه هم مطابق مسیریابی پیش فرض و با توجه به قرار داشتن در کنترلری به نام Home، مسیر http://localhost/Home/InsertData ابتدا باید بررسی شود. چون آرگومانی وارد نشده، بلافاصله صفحه به آدرس http://localhost/Home/ShowError به صورت خودکار هدایت خواهد شد.


نکته‌ای تکمیلی در مورد Strongly typed viewها:
عنوان شد که Strongly typed view روش مرجح بوده و بهتر است از آن استفاده شود، زیرا اطلاعات اشیاء و خواص تعریف شده در یک View تحت نظر کامپایلر قرار می‌گیرند که بسیار عالی است. یعنی اگر در View بنویسم FirstName: @Model.FirstName1 چون FirstName1 وجود خارجی ندارد، برنامه نباید کامپایل شود. یکبار این را بررسی کنید. برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود! اما تنها در زمان اجرا است که صفحه زرد رنگ معروف خطاهای ASP.NET ظاهر می‌شود که چنین خاصیتی وجود ندارد (این حالت پیش فرض است؛ یعنی کامپایل یک View‌ در زمان اجرا). البته این باز هم خیلی بهتر است از ViewBag، چون اگر مثلا ViewBag.Country1 را وارد کنیم، در زمان اجرا تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد؛‌ اما با روش Strongly typed view، حتما خطای Compilation Error به همراه نمایش محل مشکل نهایی، در صفحه ظاهر خواهد شد.
سؤال: آیا می‌شود پیش از اجرای برنامه هم این بررسی را انجام داد؟
پاسخ: بله. باید فایل پروژه را اندکی ویرایش کرده و مقدار MvcBuildViews را که به صورت پیش فرض false هست، true نمود. یا خارج از ویژوال استودیو با یک ادیتور متنی ساده مثلا فایل csproj را گشوده و این تغییر را انجام دهید. یا داخل ویژوال استودیو، بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و سپس گزینه Unload Project را انتخاب کنید. مجددا بر روی این پروژه Unload شده کلیک راست نموده و گزینه edit را انتخاب نمائید. در صفحه باز شده، MvcBuildViews را یافته و آن‌را true کنید. سپس پروژه را Reload کنید.
اکنون اگر پروژه را کامپایل کنید، پیغام خطای زیر پیش از اجرای برنامه قابل مشاهده خواهد بود:

'MvcApplication1.Models.Employee' does not contain a definition for 'FirstName1' 
and no extension method 'FirstName1' accepting a first argument of type 'MvcApplication1.Models.Employee'
could be found (are you missing a using directive or an assembly reference?)
d:\Prog\MvcApplication1\MvcApplication1\Views\Home\Index.cshtml 10 MvcApplication1

البته بدیهی است این تغییر، زمان Build پروژه را مقداری افزایش خواهد داد؛ اما امن‌ترین حالت ممکن برای جلوگیری از این نوع خطاهای تایپی است.
یا حداقل بهتر است یکبار پیش از ارائه نهایی برنامه این مورد فعال و بررسی شود.

و یک خبر خوب!
مجوز سورس کد ASP.NET MVC از MS-PL به Apache تغییر کرده و همچنین Razor و یک سری موارد دیگر هم سورس باز شده‌اند. این تغییرات به این معنا خواهند بود که پروژه از حالت فقط خواندنی MS-PL به حالت متداول یک پروژه سورس باز که شامل دریافت تغییرات و وصله‌ها از جامعه برنامه نویس‌ها است، تغییر کرده است (^ و ^).

مطالب
ذخیره تنظیمات متغیر مربوط به یک وب اپلیکیشن ASP.NET MVC با استفاده از EF
طی این  مقاله، نحوه‌ی ذخیره سازی تنظیمات متغیر و پویای یک برنامه را به صورت Strongly Typed ارائه خواهم داد. برای این منظور، یک API را که از Lazy Loading ، Cache ، Reflection و Entity Framework بهره میگیرد، خواهیم ساخت.
برنامه‌ی هدف ما که از این API استفاده می‌کند، یک اپلیکیشن Asp.net MVC است. قبل از شروع به ساخت API مورد نظر، یک دید کلی در مورد آنچه که قرار است در نهایت توسعه یابد، در زیر مشاهده میکنید:
public SettingsController(ISettings settings)
{
  // example of saving 
  _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
  _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
  _settings.Seo.HomeMetaKeywords = "َAsp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
  _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";
  _settings.Save();
}

همانطور که در کدهای بالا مشاهده میکنید، شی setting_ ما دارای دو پراپرتی فقط خواندنی بنام‌های General و Seo است که شامل  تنظیمات مورد نظر ما هستند و این دو کلاس از کلاس پایه‌ی SettingBase ارث بری کرده‌اند. دو دلیل برای انجام این کار وجود دارد:
  1. تنظیمات به صورت گروه بندی شده در کنار  هم قرار گرفته‌اند و یافتن تنظیمات برای زمانی که نیاز به دسترسی  به آنها داریم، راحت‌تر و ساده‌تر خواهد بود. 
  2. به این شکل تنظیمات قابل دسترس در یک گروه، از دیتابیس بازیابی خواهند شد.

اصلا چرا باید این تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم؟ 

شاید فکر کنید چرا باید تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم در حالی که فایل web.config در درسترس است و می‌توان توسط کلاس ConfigurationManager به اطلاعات آن دسترسی داشت.
جواب: دلیل این است که با تغییر فایل web.config، برنامه‌ی وب شما ری استارت خواهد شد (چه زمان‌هایی یک برنامه Asp.net ری استارت میشود).
برای جلوگیری از این مساله، راه حل مناسب برای ذخیره سازی اطلاعاتی که نیاز به تغییر در زمان اجرا دارند، استفاده از از دیتابیس می‌باشد. در این مقاله از Entity Framework و پایگاه داده Sql Sever استفاده می‌کنم.

مراحل ساخت Setting API مورد نظر به شرح زیر است:
  1. ساخت یک Asp.net Web Application 
  2. ساخت مدل Setting و افزودن آن به کانتکست Entity Framework 
  3. ساخت کلاس SettingBase برای بازیابی و ذخیره سازی تنظیمات با رفلکشن
  4. ساخت کلاس GenralSettins و SeoSettings که از کلاس SettingBase ارث بری کرده‌اند.
  5. ساخت کلاس Settings به منظور مدیریت تمام انواع تنظیمات 

یک برنامه‌ی Asp.Net Web Application را از نوع MVC ایجاد کنید. تا اینجا مرحله‌ی اول ما به پایان رسید؛ چرا که ویژوال استودیو کار‌های مورد نیاز ما را انجام خواهد داد.
 لازم است مدل خود را به ApplicationDbContext موجود در فایل IdentityModels.cs معرفی کنیم. به شکل زیر:
namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public interface IUnitOfWork
    {
        DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        int SaveChanges();
    }
} 

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>,IUnitOfWork
    {
        public DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection", throwIfV1Schema: false)
        {
        }

        public static ApplicationDbContext Create()
        {
            return new ApplicationDbContext();
        }
    }


namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public class Setting
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Type { get; set; }
        public string Value { get; set; }
    }
}
مدل تنظیمات ما خیلی ساده است و دارای سه پراپرتی به نام‌های Name ، Type ، Value هست که به ترتیب برای دریافت مقدار تنظیمات، نام کلاسی که از کلاس SettingBase ارث برده و نام تنظیمی که لازم داریم ذخیره کنیم، در نظر گرفته شده‌اند. 
لازم است تا متد OnModelCreating مربوط به ApplicationDbContext را نیز تحریف کنیم تا کانفیگ مربوط به مدل خود را نیز اعمال نمائیم.
 protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<Setting>()
                    .HasKey(x => new { x.Name, x.Type });

            modelBuilder.Entity<Setting>()
                        .Property(x => x.Value)
                        .IsOptional();

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
ساختاری به شکل زیر مد نظر ماست:

  کلاس SettingBase ما همچین ساختاری را خواهد داشت:
namespace DynamicSettingAPI.Service
{
    public abstract class SettingsBase
    {
        //1
        private readonly string _name;
        private readonly PropertyInfo[] _properties;

        protected SettingsBase()
        {
            //2
            var type = GetType();
            _name = type.Name;
            _properties = type.GetProperties();
        }

        public virtual void Load(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //3 get setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                //get the setting from setting list
                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    //4 set 
                    propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
                }
            }
        }
        public virtual void Save(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //5 get all setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                var propertyValue = propertyInfo.GetValue(this, null);
                var value = (propertyValue == null) ? null : propertyValue.ToString();

                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    // 6 update existing value
                    setting.Value = value;
                }
                else
                {
                    // 7 create new setting
                    var newSetting = new Setting()
                    {
                        Name = propertyInfo.Name,
                        Type = _name,
                        Value = value,
                    };
                    unitOfWork.Settings.Add(newSetting);
                }
            }
        }
    }
}
این کلاس قرار است توسط کلاس‌های تنظیمات ما به ارث برده شود و در واقع کارهای مربوط به رفلکشن را در این کلاس کپسوله کرده‌ایم. همانطور که مشخص است ما دو فیلد را به نام‌های name_ و properties_ به صورت فقط خواندنی در نظر گرفته ایم که نام کلاس مورد نظر ما که از این کلاس به ارث خواهد برد، به همراه پراپرتی‌های آن، در این ظرف‌ها قرار خواهند گرفت.
متد Load وظیفه‌ی واکشی تمام تنظیمات مربوط به Type و ست کردن مقادیر به دست آمده را به خصوصیات کلاس ما، برعهده دارد. کد زیر مقدار دریافتی از دیتابیس را به نوع داده پراپرتی مورد نظر تبدیل کرده و نتیجه را به عنوان Value پراپرتی ست میکند. 
propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
متد Save نیز وظیفه‌ی ذخیره سازی مقادیر موجود در خصوصیات کلاس تنظیماتی را که از کلاس SettingBase ما به ارث برده است، به عهده دارد. 
این متد دیتا‌های موجود دردیتابیس را که متعلق به کلاس ارث برده مورد نظر ما هستند، واکشی میکند و در یک حلقه، اگر خصوصیتی در دیتابیس موجود بود، آن را ویرایش کرده وگرنه یک رکورد جدید را ثبت میکند.

  کلاس‌های تنظیمات شخصی سازی شده خود را به شکل زیر تعریف میکنیم :
  public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
        public bool RegisterUsersEnabled { get; set; }
    }

 public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
    }
نیازی به توضیح ندارد.
برای اینکه تنظیمات را به صورت یکجا داشته باشیم و Abstraction ای را برای استفاده از این API ارائه دهیم، یک اینترفیس و یک کلاس که اینترفیس مذکور را پیاده کرده است در نظر میگیریم: 
public interface ISettings
{
    GeneralSettings General { get; }
    SeoSettings Seo { get; }
    void Save();
}

public class Settings : ISettings
{
    // 1
    private readonly Lazy<GeneralSettings> _generalSettings;
    // 2
    public GeneralSettings General { get { return _generalSettings.Value; } }

    private readonly Lazy<SeoSettings> _seoSettings;
    public SeoSettings Seo { get { return _seoSettings.Value; } }

    private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
    public Settings(IUnitOfWork unitOfWork)
    {
        _unitOfWork = unitOfWork;
        // 3
        _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettings<GeneralSettings>);
        _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettings<SeoSettings>);
    }

    public void Save()
    {
        // only save changes to settings that have been loaded
        if (_generalSettings.IsValueCreated)
            _generalSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        if (_seoSettings.IsValueCreated)
            _seoSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        _unitOfWork.SaveChanges();
    }
    // 4
    private T CreateSettings<T>() where T : SettingsBase, new()
    {
        var settings = new T();
        settings.Load(_unitOfWork);
        return settings;
    }
}
این اینترفیس مشخص می‌کند که ما به چه نوع تنظیماتی، دسترسی داریم و متد Save آن برای آپدیت کردن تنظیمات، در نظر گرفته شده است. هر کلاسی که از کلاس SettingBase ارث بری کرده را به صورت فیلد فقط خواندنی و با استفاده از کلاس Lazy درون آن ذکر میکنیم و به این صورت کلاس تنظیمات ما زمانی ساخته خواهد شد که برای اولین بار به آن دسترسی داشته باشیم.
متد CreateSetting وظیفه‌ی لود دیتا را از دیتابیس، بر عهده دارد که برای این منظور، متد لود Type مورد نظر را فراخوانی میکند. این متد وقتی به کلاس تنظیمات مورد نظر برای اولین بار دسترسی پیدا کنیم، فراخوانی خواهد شد.

 حتما امکان این وجود دارد که شما از امکان Caching هم بهره ببرید برای مثال همچین متد و سازنده‌ای را در کلاس Settings در نظر بگیرید:
private readonly ICache _cache;
public Settings(IUnitOfWork unitOfWork, ICache cache)
{
    // ARGUMENT CHECKING SKIPPED FOR BREVITY
    _unitOfWork = unitOfWork;
    _cache = cache;
    _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettingsWithCache<GeneralSettings>);
    _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettingsWithCache<SeoSettings>);
}

private T CreateSettingsWithCache<T>() where T : SettingsBase, new()
{
    // this is where you would implement loading from ICache
    throw new NotImplementedException();
}
در آخر هم به شکل زیر میتوان (به عنوان دمو فقط ) از این API استفاده کرد.
   public ActionResult Index()
        {
            using (var uow = new ApplicationDbContext())
            {
                var _settings = new Settings(uow);
                _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
                _settings.General.AdminEmail = "admin@gmail.com";
                _settings.General.RegisterUsersEnabled = true;
                _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
                _settings.Seo.MetaKeywords = "Asp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
                _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";

                var settings2 = new Settings(uow);
                var output = string.Format("SiteName: {0} HomeMetaDescription: {1}  MetaKeywords:  {2}  MetaTitle:  {3}  RegisterEnable:  {4}",
                    settings2.General.SiteName,
                    settings2.Seo.HomeMetaDescription,
                    settings2.Seo.MetaKeywords,
                    settings2.Seo.HomeMetaTitle,
                    settings2.General.RegisterUsersEnabled.ToString()
                    );
                return Content(output);
            }

        }

خروجی :

نکته: در پروژه ای که جدیدا در سایت ارائه داده‌ام و در حال تکمیل آن هستم، از بهبود یافته‌ی این مقاله استفاده می‌شود. حتی برای اسلاید شو‌های سایت هم میشود از این روش استفاده کرد و از فرمت json بهره برد برای این منظور. حتما در پروژه‌ی مذکور همچین امکانی را هم در نظر خواهم گرفتم.
پیشنها میکنم سورس SmartStore را بررسی کنید. آن هم به شکل مشابهی ولی پیشرفته‌تر از این مقاله، همچین امکانی را دارد.
نظرات مطالب
تاریخ شمسی با Extension Method برای DateTime
سلام خیلی خوبه منم از کلاس زیر استفاده می‌کنم
اما تو سیلورلایت چطور استفاده کنم؟

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Reflection;
using System.Text;


public class PersianCulture : CultureInfo
{
    private readonly Calendar cal;
    private readonly Calendar[] optionals;


    public PersianCulture(): this("FA-IR", true)
    {

    }

    public PersianCulture(string cultureName, bool useUserOverride): base(cultureName, useUserOverride)
    {
        //Temporary Value for cal.
        cal = base.OptionalCalendars[0];

        //populating new list of optional calendars.
        var optionalCalendars = new List<Calendar>();
        optionalCalendars.AddRange(base.OptionalCalendars);
        optionalCalendars.Insert(0, new PersianCalendar());


        Type formatType = typeof(DateTimeFormatInfo);
        Type calendarType = typeof(Calendar);


        PropertyInfo idProperty = calendarType.GetProperty("ID", BindingFlags.Instance | BindingFlags.NonPublic);
        FieldInfo optionalCalendarfield = formatType.GetField("optionalCalendars",
                                                                BindingFlags.Instance | BindingFlags.NonPublic);

        //populating new list of optional calendar ids
        var newOptionalCalendarIDs = new Int32[optionalCalendars.Count];
        for (int i = 0; i < newOptionalCalendarIDs.Length; i++)
            newOptionalCalendarIDs[i] = (Int32)idProperty.GetValue(optionalCalendars[i], null);

        optionalCalendarfield.SetValue(DateTimeFormat, newOptionalCalendarIDs);

        optionals = optionalCalendars.ToArray();
        cal = optionals[0];
        DateTimeFormat.Calendar = optionals[0];

        DateTimeFormat.MonthNames = new[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", string.Empty };
        DateTimeFormat.MonthGenitiveNames = new[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", string.Empty };
        DateTimeFormat.AbbreviatedMonthNames = new[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", string.Empty };
        DateTimeFormat.AbbreviatedMonthGenitiveNames = new[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", string.Empty };

        DateTimeFormat.AbbreviatedDayNames = new string[] { "ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش" };
        DateTimeFormat.ShortestDayNames = new string[] { "ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش" };
        DateTimeFormat.DayNames = new string[] { "یکشنبه", "دوشنبه", "ﺳﻪشنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه" };

        DateTimeFormat.AMDesignator = "ق.ظ";
        DateTimeFormat.PMDesignator = "ب.ظ";

        
        DateTimeFormat.ShortDatePattern = "yyyy/MM/dd";
        DateTimeFormat.LongDatePattern = "yyyy/MM/dd";
             
        DateTimeFormat.SetAllDateTimePatterns(new[] {"yyyy/MM/dd"}, 'd');
        //DateTimeFormat.SetAllDateTimePatterns(new[] {"dddd, dd MMMM yyyy"}, 'D');
        //DateTimeFormat.SetAllDateTimePatterns(new[] {"yyyy MMMM"}, 'y');
        //DateTimeFormat.SetAllDateTimePatterns(new[] {"yyyy MMMM"}, 'Y');
        

    }

    public override Calendar Calendar
    {
        get { return cal; }
    }

    public override Calendar[] OptionalCalendars
    {
        get { return optionals; }
    }
}


مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دهم

آشنایی با کتابخانه NHibernate Validator

پروژه جدیدی به پروژه NHibernate Contrib در سایت سورس فورج اضافه شده است به نام NHibernate Validator که از آدرس زیر قابل دریافت است:


این پروژه که توسط Dario Quintana توسعه یافته است، امکان اعتبار سنجی اطلاعات را پیش از افزوده شدن آن‌ها به دیتابیس به دو صورت دستی و یا خودکار و یکپارچه با NHibernate فراهم می‌سازد؛ که امروز قصد بررسی آن‌را داریم.

کامپایل پروژه اعتبار سنجی NHibernate

پس از دریافت آخرین نگارش موجود کتابخانه NHibernate Validator از سایت سورس فورج، فایل پروژه آن‌را در VS.Net گشوده و یکبار آن‌را کامپایل نمائید تا فایل اسمبلی NHibernate.Validator.dll حاصل گردد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده، تعدادی پزشک داریم و تعدادی بیمار. در سیستم ما هر بیمار تنها توسط یک پزشک مورد معاینه قرار خواهد گرفت. رابطه آن‌ها را در کلاس دیاگرام زیر می‌توان مشاهده نمود:


به این صورت پوشه دومین برنامه از کلاس‌های زیر تشکیل خواهد شد:

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string FirstName { get; set; }
public virtual string LastName { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Doctor
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Patient> Patients { get; set; }

public Doctor()
{
Patients = new List<Patient>();
}
}
}
برنامه این قسمت از نوع کنسول با ارجاعاتی به اسمبلی‌های FluentNHibernate.dll ،log4net.dll ،NHibernate.dll ، NHibernate.ByteCode.Castle.dll ،NHibernate.Linq.dll ،NHibernate.Validator.dll و System.Data.Services.dll است.

ساختار کلی این پروژه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:


اطلاعات این برنامه بر مبنای NHRepository و NHSessionManager ایی است که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم و پیشنیاز ضروری مطالعه آن می‌باشند (سورس پیوست شده شامل نمونه تکمیل شده این موارد نیز هست). همچنین از قسمت ایجاد دیتابیس از روی مدل نیز صرفنظر می‌شود و همانند قسمت‌های قبل است.


تعریف اعتبار سنجی دومین با کمک ویژگی‌ها (attributes)

فرض کنید می‌خواهیم بر روی طول نام و نام خانوادگی بیمار محدودیت قرار داده و آن‌ها را با کمک کتابخانه NHibernate Validator ، اعتبار سنجی کنیم. برای این منظور ابتدا فضای نام NHibernate.Validator.Constraints به کلاس بیمار اضافه شده و سپس با کمک ویژگی‌هایی که در این کتابخانه تعریف شده‌اند می‌توان قیود خود را به خواص کلاس تعریف شده اعمال نمود که نمونه‌ای از آن را مشاهده می‌نمائید:

using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 20,Message="طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد")]
public virtual string FirstName { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 60, Message = "طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد")]
public virtual string LastName { get; set; }
}
}
اعمال این قیود از این جهت مهم هستند که نباید وقت برنامه و سیستم را با دریافت خطای نهایی از دیتابیس تلف کرد. آیا بهتر نیست قبل از اینکه اطلاعات به دیتابیس وارد شوند و رفت و برگشتی در شبکه صورت گیرد، مشخص گردد که این فیلد حتما نباید خالی باشد یا طول آن باید دارای شرایط خاصی باشد و امثال آن؟

مثالی دیگر:
جهت اجباری کردن و همچنین اعمال Regular expressions برای اعتبار سنجی یک فیلد می‌توان دو ویژگی زیر را به بالای آن فیلد مورد نظر افزود:

[NotNull]
[Pattern(Regex = "[A-Za-z0-9]+")]

تعریف اعتبار سنجی با کمک کلاس ValidationDef

راه دوم تعریف اعتبار سنجی، کمک گرفتن از کلاس ValidationDef این کتابخانه و استفاده از روش fluent configuration است. برای این منظور، پوشه جدیدی را به برنامه به نام Validation اضافه خواهیم کرد و سپس دو کلاس DoctorDef و PatientDef را به آن به صورت زیر خواهیم افزود:

using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;
using NHSample5.Domain;

namespace NHSample5.Validation
{
public class DoctorDef : ValidationDef<Doctor>
{
public DoctorDef()
{
Define(x => x.Name).LengthBetween(3, 50);
Define(x => x.Patients).NotNullableAndNotEmpty();
}
}
}

using NHSample5.Domain;
using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;

namespace NHSample5.Validation
{
public class PatientDef : ValidationDef<Patient>
{
public PatientDef()
{
Define(x => x.FirstName)
.LengthBetween(3, 20)
.WithMessage("طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد");

Define(x => x.LastName)
.LengthBetween(3, 60)
.WithMessage("طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد");
}
}
}

استفاده از قیودات تعریف شده به صورت دستی

می‌توان از این کتابخانه اعتبار سنجی به صورت مستقیم نیز اضافه کرد. روش انجام آن‌را در متد زیر مشاهده می‌نمائید.

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت استفاده از ویژگی‌ها
/// </summary>
static void WithoutConfiguringTheEngine()
{
//تعریف یک بیمار غیر معتبر
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
var ve = new ValidatorEngine();
var invalidValues = ve.Validate(patient1);
if (invalidValues.Length == 0)
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
//نمایش پیغام‌های تعریف شده مربوط به هر فیلد
foreach (var invalidValue in invalidValues)
{
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
}
}

//تعریف یک بیمار معتبر بر اساس قیودات اعمالی
var patient2 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve.IsValid(patient2))
{
Console.WriteLine("patient2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient2 is NOT valid!");
}
}
ابتدا شیء ValidatorEngine تعریف شده و سپس متد Validate آن بر روی شیء بیماری غیر معتبر فراخوانی می‌گردد. در صورتیکه این عتبار سنجی با موفقیت روبر نشود، خروجی این متد آرایه‌ای خواهد بود از فیلدهای غیرمعتبر به همراه پیغام‌هایی که برای آن‌ها تعریف کرده‌ایم. یا می‌توان به سادگی همانند بیمار شماره دو، تنها از متد IsValid آن نیز استفاده کرد.

در اینجا اگر سعی در اعتبار سنجی یک پزشک نمائیم، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد زیرا هنگام استفاده از کلاس ValidationDef، باید نگاشت لازم به این قیودات را نیز دقیقا مشخص نمود تا مورد استفاده قرار گیرد که نحوه‌ی انجام این عملیات را در متد زیر می‌توان مشاهده نمود.

public static ValidatorEngine GetFluentlyConfiguredEngine()
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal);
vtor.Configure(configuration);
return vtor;
}

FluentConfiguration آن مجزا است از نمونه مشابه کتابخانه Fluent NHibernate و نباید با آن اشتباه گرفته شود (در فضای نام NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious تعریف شده است).
در این متد کلاس‌های قرار گرفته در پوشه Validation برنامه که دارای فضای نام NHSample5.Validation هستند، به عنوان کلاس‌هایی که باید اطلاعات لازم مربوط به اعتبار سنجی را از آنان دریافت کرد معرفی شده‌اند.
همچنین ValidatorMode نیز به صورت External تعریف شده و منظور از External در اینجا هر چیزی بجز استفاده از روش بکارگیری attributes است (علاوه بر امکان تعریف این قیودات در یک پروژه class library مجزا و مشخص ساختن اسمبلی آن در اینجا).

اکنون جهت دسترسی به این موتور اعتبار سنجی تنظیم شده می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت تعریف آن‌ها با کمک
/// ValidationDef
/// </summary>
static void WithConfiguringTheEngine()
{
var ve2 = VeConfig.GetFluentlyConfiguredEngine();
var doctor1 = new Doctor() { Name = "S" };
if (ve2.IsValid(doctor1))
{
Console.WriteLine("doctor1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor1 is NOT valid!");
}

var patient1 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve2.IsValid(patient1))
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
}

var doctor2 = new Doctor() { Name = "شمس", Patients = new List<Patient>() { patient1 } };
if (ve2.IsValid(doctor2))
{
Console.WriteLine("doctor2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor2 is NOT valid!");
}
}

نکته مهم:
فراخوانی GetFluentlyConfiguredEngine نیز باید یکبار در طول برنامه صورت گرفته و سپس حاصل آن بارها مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نحوه‌ی صحیح دسترسی به آن باید حتما از طریق الگوی Singleton که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد، انجام شود.


استفاده از قیودات تعریف شده و سیستم اعتبار سنجی به صورت یکپارچه با NHibernate

کتابخانه NHibernate Validator زمانیکه با NHibernate یکپارچه گردد دو رخداد PreInsert و PreUpdate آن‌را به صورت خودکار تحت نظر قرار داده و پیش از اینکه اطلاعات ثبت و یا به روز شوند، ابتدا کار اعتبار سنجی خود را انجام داده و اگر اعتبار سنجی مورد نظر با شکست مواجه شود، با ایجاد یک exception از ادامه برنامه جلوگیری می‌کند. در این حالت استثنای حاصل شده از نوع InvalidStateException خواهد بود.

برای انجام این مرحله یکپارچه سازی ابتدا متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine را به شکل زیر باید فراخوانی نمائیم:

/// <summary>
/// از این کانفیگ برای آغاز سشن فکتوری باید کمک گرفته شود
/// </summary>
/// <param name="nhConfiguration"></param>
public static void BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref Configuration nhConfiguration)
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal)
.IntegrateWithNHibernate
.ApplyingDDLConstraints()
.And
.RegisteringListeners();
vtor.Configure(configuration);

//Registering of Listeners and DDL-applying here
ValidatorInitializer.Initialize(nhConfiguration, vtor);
}
این متد کار دریافت Configuration مرتبط با NHibernate را جهت اعمال تنظیمات اعتبار سنجی به آن انجام می‌دهد. سپس از nhConfiguration تغییر یافته در این متد جهت ایجاد سشن فکتوری استفاده خواهیم کرد (در غیر اینصورت سشن فکتوری درکی از اعتبار سنجی‌های تعریف شده نخواهد داشت). اگر قسمت‌های قبل را مطالعه کرده باشید، کلاس SingletonCore را جهت مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری به خاطر دارید. این کلاس اکنون باید به شکل زیر وصله شود:

SingletonCore()
{
Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود
_sessionFactory = cfg.BuildSessionFactory();
}

از این لحظه به بعد، نیاز به فراخوانی متدهای Validate و یا IsValid نبوده و کار اعتبار سنجی به صورت خودکار و یکپارچه با NHibernate انجام می‌شود. لطفا به مثال زیر دقت بفرمائید:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveInvalidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
try
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
repo.Save(patient1);
}
catch (InvalidStateException ex)
{
Console.WriteLine("Validation failed!");
foreach (var invalidValue in ex.GetInvalidValues())
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
log4net.LogManager.GetLogger("NHibernate.SQL").Error(ex);
}
}
}

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveValidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "Vahid", LastName = "Nasiri" };
repo.Save(patient1);
}
}
در اینجا از کلاس Repository که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم، استفاده شده است. در متد tryToSaveInvalidPatient ، بدلیل استفاده از تعریف بیماری غیرمعتبر، پیش از انجام عملیات ثبت، استثنایی حاصل شده و پیش از هرگونه رفت و برگشتی به دیتابیس، سیستم از بروز این مشکل مطلع خواهد شد. همچنین پیغام‌هایی را که هنگام تعریف قیودات مشخص کرده بودیم را نیز توسط آرایه ex.GetInvalidValues می‌توان دریافت کرد.

نکته:
اگر کار ساخت database schema را با کمک کانفیگ تنظیم شده توسط کتابخانه اعتبار سنجی آغاز کنیم، طول فیلدها دقیقا مطابق با حداکثر طول مشخص شده در قسمت تعاریف قیود هر یک از فیلدها تشکیل می‌گردد (حاصل از اعمال متد ApplyingDDLConstraints در متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine ذکر شده می‌باشد).

public static void CreateValidDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند

Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود

new SchemaExport(cfg).Execute(script, export, dropTables);
}


دریافت سورس کامل قسمت دهم


نظرات مطالب
ASP.NET MVC #21
سلام ، باتشکر از آموزش خوبتون.
قسمت آخر آموزشتون (فعال سازی اعتبار سنجی سمت کلاینت) رو نتونستم متوجه بشم.
من این ویو رو توسط Ajax.ActionLink فراخونی کردم. برای اینکه اعتبار سنجی کلاینت اون کار کنه کدهای زیر کافیه؟
@model MvcApplication1.Models.Com
<script>
    var onSuccess = function (result) {
        $.validator.unobtrusive.parse("#result");
    };
</script>
<div id="result" >
@using (Ajax.BeginForm(
    "SendCommentAction",
    "Home",
    null,
    new AjaxOptions { 
        OnSuccess = "onSuccess",
        UpdateTargetId = "result"
    },
    null)
)
{
    @Html.TextBoxFor(x=>x.Contect) <br/>
@Html.ValidationMessageFor(x=>x.Contect)
<br/>
@Html.ValidationSummary()
    <input type="submit" value="Save" />
} 
</div>
مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - ایجاد روابط Polymorphic - بخش اول
سناریویی را در نظر بگیرید که برای هر کدام از مدلهای Article, Video, Event می‌خواهیم قابلیت کامنت‌گذاری جداگانه‌ای را داشته باشیم. چندین روش برای پیاده‌سازی این سناریو وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. 

Polymorphic association  
در این روش بجای تعریف چند کلید خارجی، تنها یک فیلد جنریک را تعریف خواهیم کرد که می‌تواند همزمان یک ارجاع را به مدل‌های مطرح شده داشته باشد. برای تعیین نوع کلید هم نیاز به یک فیلد دیگر جهت تعیین نوع ارجاع خواهیم داشت. در واقع با کمک آن می‌توانیم تشخیص دهیم که ارجاع موردنظر به کدام موجودیت اشاره دارد: 


public enum CommentType
{
    Article,
    Video,
    Event
}

public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    public int? TypeId { get; set; }
    public CommentType CommentType { get; set; }
}

public class Article
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
}

public class Video
{
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
}

public class Event
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");
}

این روش در واقع به عنوان یک Anti Pattern و SQL Smell شناخته می‌شود؛ زیرا امکان کوئری گرفتن از دیتابیس را دشوار خواهد کرد. اکثر فریم‌ورک‌های غیر دات‌نتی به صورت توکار قابلیت پیاده‌سازی این نوع ارتباط را ارائه می‌دهند. اما در Entity Framework باید به صورت دستی تنظیمات انجام شوند و همچنین به دلیل نداشتن ارجاع مستقیم (کلید خارجی) درون جدول Comments با مشکل data integrity مواجه خواهیم شد. یکی دیگر از مشکلات آن امکان درج orphaned record است؛ زیرا هیچ Constraintی بر روی Polymorphic Key تعریف نشده‌است. در این روش مدیریت واکشی اطلاعات سخت خواهد بود و در حین کوئری گرفتن دیتا باید CommentType را نیز به همراه TypeId به صورت صریحی قید کنیم:
var articleComments = dbContext.Comments
                .Where(x => x.CommentType == CommentType.Article && x.TypeId.Value == 1);
foreach (var articleComment in articleComments)
{
    Console.WriteLine(articleComment.CommentText);
}

Join Table Per Relationship Type
 یک روش دیگر ایجاد Join Table به ازای هر ارتباط است:


public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    
    public virtual ICollection<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }
    public virtual ICollection<VideoComment> VideoComments { get; set; }
    public virtual ICollection<EventComment> EventComments { get; set; }
}

public class Article
{
    public Article()
    {
        ArticleComments = new HashSet<ArticleComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    public virtual ICollection<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }

}

public class Video
{
    public Video()
    {
        VideoComments = new HashSet<VideoComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    public virtual ICollection<VideoComment> VideoComments { get; set; }
}

public class Event
{
    public Event()
    {
        EventComments = new HashSet<EventComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
    
    public virtual ICollection<EventComment> EventComments { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<VideoComment> VideoComments { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<EventComment> EventComments { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
        modelBuilder.Entity<ArticleComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.ArticleId })
                .HasName("PK_dbo.ArticleComments");

            entity.HasIndex(e => e.ArticleId)
                .HasName("IX_ArticleId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_ArticleCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Article)
                .WithMany(p => p.ArticleComments)
                .HasForeignKey(d => d.ArticleId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.ArticleComments_dbo.Articles_ArticleId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.ArticleComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.ArticleComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
        
        modelBuilder.Entity<VideoComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.VideoId })
                .HasName("PK_dbo.VideoComments");

            entity.HasIndex(e => e.VideoId)
                .HasName("IX_VideoId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_VideoCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Video)
                .WithMany(p => p.VideoComments)
                .HasForeignKey(d => d.VideoId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.VideoComments_dbo.Videos_VideoId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.VideoComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.VideoComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
        
        modelBuilder.Entity<EventComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.EventId })
                .HasName("PK_dbo.EventComments");

            entity.HasIndex(e => e.EventId)
                .HasName("IX_EventId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_EventCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Event)
                .WithMany(p => p.EventComments)
                .HasForeignKey(d => d.EventId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.EventComments_dbo.Events_EventId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.EventComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.EventComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
    }
}


همانطور که مشاهده میکنید روش فوق نیاز به اضافه کردن مدلهای بیشتری دارد و همچنین تمام روابط چند به چند نیز نیاز است به صورت کامل تنظیم شوند. مزیت این روش داشتن Constraint برای تمامی کلیدهای خارجی است؛ بنابراین می‌توانیم از صحت دیتا مطمئن شویم:
var article = new Article
{
    Title = "Article A",
    Slug = "article_a",
    Description = "No Description"
};
var comment = new Comment
{
    CommentText = "It's great",
    User = "Sirwan"
};
dbContext.ArticleComments.Add(new ArticleComment
{
    Article = article,
    Comment = comment
});

dbContext.SaveChanges();

var articleOne = dbContext.Articles
    .Include(article => article.ArticleComments)
    .ThenInclude(comment => comment.Comment)
    .First(article => article.Id == 1);
var article1Comments = articleOne.ArticleComments.Select(x => x.Comment);
Console.WriteLine(article1Comments.Count());

Exclusive Belongs To  
یک روش دیگر، اضافه کردن ارجاعی به ازای هر کدام از مدلهای عنوان شده، درون موجودیت Comment می‌باشد که به صورت nullable خواهند بود. بنابراین اگر به عنوان مثال بخواهیم برای یک Article یک کامنت داشته باشیم، کلید رکورد ذخیره شده را به عنوان کلید خارجی در جدول Comments اضافه خواهیم کرد:


public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    
    // Article
    public virtual Article Article { get; set; }
    public int? ArticleId { get; set; }
    
    // Video
    public virtual Video Video { get; set; }
    public int? VideoId { get; set; }
    
    // Event
    public virtual Event Event { get; set; }
    public int? EventId { get; set; }
}
public class Article
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Video
{
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Event
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }
    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");
}


این روش از لحاظ منطقی و طراحی دیتابیس بدون اشکال است؛ زیرا مقدار نامعتبری را نمی‌توانیم برای کلیدهای خارجی درج کنیم. چون برای کلیدهای تعریف شده درون جدول Comment یکسری Constraint تعریف شده‌اند که صحت دیتای ورودی را بررسی خواهند کرد. حتی در صورت نیاز نیز می‌توانیم یک Constraint ترکیبی را جهت مطمئن شدن از خالی نبودن همزمان ستون‌های FK اضافه کنیم. البته SQLite Provider از HasCheckConstraint پشتیبانی نمی‌کند، ولی اگر به عنوان مثال از MySQL استفاده می‌کنید می‌توانید Constraint موردنظر را اینگونه اضافه کنید: 
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Comment>(entity =>
        entity.HasCheckConstraint("CHECK_FKs", 
            "(`ArticleId`  IS NOT NULL) AND (`VideoId`  IS NOT NULL) AND (`EventId`  IS NOT NULL)"));
}

با طراحی فوق می‌توانیم مطمئن شویم که orphaned record نخواهیم داشت. اما اگر تعداد مدل‌ها بیشتر شوند، باید به ازای هر مدل جدید، یک ارجاع به آن را به جدول Comment اضافه کنیم که در نهایت با تعداد زیادی کلیدهای خارجی مواجه خواهیم شد که در آن واحد فقط یکی از آنها مقدار دارند و بقیه NULL خواهند شد. در مقابل، مزیت این روش، امکان کوئری نویسی ساده‌ی آن است:
var articles = dbContext.Articles
                .Include(x => x.Comments).Where(x => x.Id == 1);
foreach (var article in articles)
{
    Console.WriteLine($"{article.Title} - Comments: {article.Comments.Count}");
}
var comment = dbContext.Comments.Include(x => x.Article)
    .FirstOrDefault(x => x.Id == 1);
Console.WriteLine(comment?.Article.Title);

کدهای مطلب جاری را می‌توانید از اینجا دریافت کنید (هر مثال بر روی برنچی جدا قرار دارد)
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت چهارم - اعتبارسنجی Async سمت کلاینت و یا همان Remote Client Side Validation
در قسمت قبل با نحوه‌ی پیاده سازی اعتبارسنجی‌های سفارشی سمت کلاینت مخصوص کتابخانه‌ی Fluent Validation آشنا شدیم. در این قسمت، یک حالت خاص همان نوع اعتبارسنجی‌های سمت کلاینت را که remote validation نام دارد، بررسی می‌کنیم. در این حالت خاص، نیازی به کدنویسی جاوااسکریپتی خاصی نیست. چون زیرساخت آن به همراه unobtrusive jQuery Ajax خود ASP.NET Core ارائه می‌شود. در اینجا فقط نیاز است تا متادیتای خاص آن‌را تولید کنیم. به عبارتی اینبار هدف ما تنها تولید یک چنین تگ HTML ای است:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val ، data-val-remote و data-val-remote-url است. همینقدر که این سه ویژگی وجود داشته باشند، مابقی منطق اعتبارسنجی سمت کلاینت آن توسط unobtrusive jQuery Ajax (ارسال خودکار Ajax ای مقدار ایمیل، به سمت سرور و دریافت پاسخ) و unobtrusive java script validation مدیریت خواهند شد.


افزودن آدرس ایمیل به مدل کاربران

به همان مدل قسمت قبل، قصد داریم خاصیت آدرس ایمیل را هم اضافه کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class UserModel
    {
        [Display(Name = "نام کاربری")]
        public string Username { get; set; }

        [Display(Name = "سن")]
        public int Age { get; set; }

        [Display(Name = "سابقه کار")]
        public int Experience { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
    }
}


ایجاد سرویسی برای بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه قصد داریم سرویسی را ایجاد کنیم که برای مثال با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار کرده (در اینجا جهت سهولت ارائه، از یک آرایه استفاده شده‌است) و مشخص می‌کند که آیا ایمیل دریافتی پیشتر استفاده شده‌است یا خیر:
using System.Linq;

namespace FluentValidationSample.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        bool IsUniqueEmail(string emailAddress);
    }

    public class UsersService : IUsersService
    {
        public bool IsUniqueEmail(string emailAddress)
        {
            string[] registedEmails = {
                "email@site.com",
                "test@gmail.com"
            };
            return !registedEmails.Contains(emailAddress);
        }
    }
}
این سرویس را هم با طول عمر Scoped به برنامه معرفی می‌کنیم؛ چون طول عمر سرویس‌هایی که با بانک اطلاعاتی و DbContext کار می‌کنند، به همین نحو تعیین می‌شوند:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();


ایجاد اعتبارسنج سمت سرور بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه یک PropertyValidator جدید را ایجاد می‌کنیم تا بتوان توسط آن مقدار ایمیل دریافتی را در سمت سرور، تعیین اعتبار کرد:
using FluentValidation.Validators;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UniqueEmailValidator : PropertyValidator
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public UniqueEmailValidator(IUsersService usersService)
                : base("این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است")
        {
            _usersService = usersService;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            return context.PropertyValue != null &&
                    _usersService.IsUniqueEmail((string)context.PropertyValue);
        }
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تزریق سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج، مجاز است و بدون مشکل کار می‌کند.
پس از آن جهت سهولت استفاده‌ی از آن، یک متد الحاقی جدید را نیز به نام UniqueEmail به نحو زیر تعریف می‌کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public static class CustomValidatorExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, string> UniqueEmail<T>(
            this IRuleBuilder<T, string> ruleBuilder, IUsersService usersService)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new UniqueEmailValidator(usersService));
        }
    }
}

یک نکته: اگر دقت کرده باشید، فضای نام این اعتبارسنج در این قسمت FluentValidationSample.ModelsValidations شده‌است:


علت اینجا است که اعتبارسنج تعریف شده نیاز دارد هم از مدل‌ها استفاده کند و هم از سرویس کاربران. سرویس کاربران هم از مدل‌ها استفاده می‌کند. به همین جهت اگر تعاریف اعتبارسنجی را داخل پروژه‌ی مدل‌ها قرار دهیم، یک وابستگی حلقوی رخ خواهد داد (وابستگی مدل‌ها به سرویس‌ها و برعکس). بنابراین بهتر است اعتبارسنج‌ها را به یک پروژه‌ی مجزا منتقل کنیم تا از بروز این cyclic dependency جلوگیری شود.


اعمال اعتبارسنجی منحصربفرد بودن ایمیل دریافتی به اعتبارسنج UserModel

پس از تهیه‌ی متد الحاقی UniqueEmail، آن‌را به RuleFor مخصوص خاصیت ایمیل اضافه می‌کنیم. در اینجا نیز تزریق وابستگی سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج مجاز است:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Models;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UserModelValidator : AbstractValidator<UserModel>
    {
        public UserModelValidator(IUsersService usersService)
        {
            RuleFor(x => x.Username).NotNull();
            RuleFor(x => x.Age).NotNull();
            RuleFor(x => x.Experience).LowerThan(nameof(UserModel.Age)).NotNull();
            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress().NotNull().UniqueEmail(usersService);
        }
    }
}


ایجاد متادیتای مورد نیاز جهت unobtrusive java script validation در سمت سرور

در ادامه نیاز است ویژگی‌های data-val خاص unobtrusive java script validation را توسط FluentValidation ایجاد کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidation.AspNetCore;
using FluentValidation.Internal;
using FluentValidation.Resources;
using FluentValidation.Validators;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding.Validation;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class RemoteClientValidator : ClientValidatorBase
    {
        public string RemoteUrl { set; get; }

        public RemoteClientValidator(PropertyRule rule, IPropertyValidator validator) :
            base(rule, validator)
        {
        }

        public override void AddValidation(ClientModelValidationContext context)
        {
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val", "true");
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote", GetErrorMessage(context));
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote-url", RemoteUrl);
        }

        private string GetErrorMessage(ClientModelValidationContext context)
        {
            var formatter = ValidatorOptions.MessageFormatterFactory().AppendPropertyName(Rule.GetDisplayName());
            string messageTemplate;
            try
            {
                messageTemplate = Validator.Options.ErrorMessageSource.GetString(null);
            }
            catch (FluentValidationMessageFormatException)
            {
                messageTemplate = ValidatorOptions.LanguageManager.GetStringForValidator<NotEmptyValidator>();
            }
            return formatter.BuildMessage(messageTemplate);
        }
    }
}
در این کدها، تنها قسمت مهم آن، متد AddValidation است که کار تعریف و افزودن متادیتاهای unobtrusive java script validation را انجام می‌دهد و برای مثال سبب رندر تگ HTML ای زیر می‌شود:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val، data-val-remote و data-val-remote-url است تا unobtrusive jQuery Ajax validation را فعال کند.


افزودن اعتبارسنج‌های تعریف شده به تنظیمات برنامه

پس از تعریف UniqueEmailValidator و RemoteClientValidator، روش افزودن آن‌ها به تنظیمات FluentValidation به صورت زیر است:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();

            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv =>
                {
                    fv.RegisterValidatorsFromAssembly(Assembly.GetExecutingAssembly());
                    fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
                    fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;

                    fv.ConfigureClientsideValidation(clientSideValidation =>
                    {
                        // ...

                        clientSideValidation.Add(
                            validatorType: typeof(UniqueEmailValidator),
                            factory: (context, rule, validator) =>
                                        new RemoteClientValidator(rule, validator)
                                        {
                                            RemoteUrl = "/Home/ValidateUniqueEmail"
                                        });
                    });
                }
            );
        }
در اینجا یک RemoteUrl را هم مشاهده می‌کنید که به صورت زیر باید تعریف شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public HomeController(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

         // ...

        public IActionResult ValidateUniqueEmail(string email)
        {
            return Ok(_usersService.IsUniqueEmail(email));
        }
    }
}
زمانیکه اعتبارسنجی سمت کلاینت رخ می‌دهد، آدرس ایمیل، به اکشن متد فوق ارسال شده و یک true و یا false را دریافت می‌کند که بیانگر موفقیت آمیز بودن و یا شکست اعتبارسنجی از راه دور است.


تعریف کدهای جاوا اسکریپتی مورد نیاز

پیش از هرکاری، اسکریپت‌های فایل layout برنامه باید چنین تعریفی را داشته باشند:
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>
در اینجا مداخل jquery، سپس jquery.validate و بعد از آن jquery.validate.unobtrusive را مشاهده می‌کنید. در ادامه نیازی به تکمیل فایل js/site.js جهت افزودن کدهای remote client validation نیست و این کدها جزئی از کتابخانه‌ی jquery.validate.unobtrusive هستند.


آزمایش برنامه

View این قسمت نیز همانند قسمت قبل است که فقط یک آدرس ایمیل به آن اضافه شده‌است:


برای آزمایش آن اگر برای مثال یکی از آدرس‌های ایمیل از پیش تعریف شده‌ی در متد IsUniqueEmail سرویس کاربران را وارد کنیم، با خطای اعتبارسنجی سمت کلاینت فوق روبرو خواهیم شد.


کدهای کامل این سری را تا این قسمت از اینجا می‌توانید دریافت کنید: FluentValidationSample-part04.zip
مطالب دوره‌ها
ایندکس‌ها در RavenDB
RavenDB یک Document database است و در این نوع بانک‌های اطلاعاتی، اسکیما و ساختار مشخصی وجود ندارد. شاید اینطور به نظر برسد، زمانیکه با دات نت کلاینت RavenDB کار می‌کنیم، یک سری کلاس مشخص دات نتی داشته و این‌ها ساختار اصلی کار را مشخص می‌کنند. اما در عمل RavenDB چیزی از این کلاس‌ها و خواص نمی‌داند و این کلاس‌های دات نتی صرفا کمکی هستند جهت سهولت اعمال Serialization و Deserialization اطلاعات. زمانیکه اطلاعاتی را در RavenDB ذخیره می‌کنیم، هیچ نوع قیدی در مورد ساختار نوع سندی که در حال ذخیره است، اعمال نمی‌شود.
خوب؛ اکنون این سؤال مطرح می‌شود که RavenDB چگونه اطلاعاتی را در این اسناد بدون اسکیما جستجو می‌کند؟ اینجا است که مفهوم و کاربرد ایندکس‌ها مطرح می‌شوند. ما در قسمت قبل که کوئری نویسی مقدماتی را بررسی کردیم، عملا ایندکس خاصی را به صورت دستی جهت انجام جستجو‌ها ایجاد نکردیم؛ از این جهت که خود RavenDB به کمک امکانات dynamic indexing آن، پیشتر اینکار را انجام داده است. برای نمونه به سطر ارسال کوئری به سرور، که در قسمت قبل ارائه شد، دقت کنید. در اینجا ارسال کوئری به indexes/dynamic کاملا مشخص است:
Request #   2: GET     - 3,818 ms - <system>   - 200 - /indexes/dynamic/Questions?&query=Title%3ARaven*&pageSize=128

Dynamic Indexes یا ایندکس‌های پویا

ایندکس‌های پویا زمانی ایجاد خواهند شد که ایندکس صریحی توسط برنامه نویس تعریف نگردد. برای مثال زمانیکه یک کوئری LINQ را صادر می‌کنیم، RavenDB بر این اساس و برای مثال فیلدهای قسمت Where آن، ایندکس پویایی را تولید خواهد کرد. ایجاد ایندکس‌ها در RavenDB از اصل عاقبت یک دست شدن پیروی می‌کنند. یعنی مدتی طول خواهد کشید تا کل اطلاعات بر اساس ایندکس جدیدی که در حال تهیه است، ایندکس شوند. بنابراین تولید ایندکس‌های پویا در زمان اولین بار اجرای کوئری، کوئری اول را اندکی کند جلوه خواهند داد؛ اما کوئری‌های بعدی که بر روی یک ایندکس آماده اجرا می‌شوند، بسیار سریع خواهند بود.


Static indexes یا ایندکس‌های ایستا

ایندکس‌های پویا به دلیل وقفه ابتدایی که برای تولید آن‌ها وجود خواهد داشت، شاید آنچنان مطلوب به نظر نرسند. اینجا است که مفهوم ایندکس‌های ایستا مطرح می‌شوند. در این حالت ما به RavenDB خواهیم گفت که چه چیزی را ایندکس کند. برای تولید ایندکس‌های ایستا، از مفاهیم Map/Reduce که در پیشنیازهای دوره جاری در مورد آن بحث شد، استفاده می‌گردد. خوشبختانه تهیه Map/Reduceها در RavenDB پیچیده نبوده و کل عملیات آن توسط کوئری‌های LINQ قابل پیاده سازی است.
تهیه ایندکس‌های پویا نیز در تردهای پس‌زمینه انجام می‌شوند. از آنجائیکه RavenDB برای اعمال Read، بهینه سازی شده است، با ارسال یک کوئری به آن، این بانک اطلاعاتی، کلیه اطلاعات آماده را در اختیار شما قرار خواهد داد؛ صرفنظر از اینکه کار تهیه ایندکس تمام شده است یا خیر.


چگونه یک ایندکس ایستا را ایجاد کنیم؟

اگر به کنسول مدیریتی سیلورلایت RavenDB مراجعه کنیم، حاصل کوئری‌های LINQ قسمت قبل را در برگه‌ی ایندکس‌های آن می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا بر روی دکمه Edit کلیک نمائید، تا با نحوه تهیه این ایندکس پویا آشنا شویم:


این ایندکس، یک نام داشته به همراه قسمت Map از پروسه Map/Reduce که توسط یک کوئری LINQ تهیه شده است. کاری که در اینجا انجام شده، ایندکس کردن کلیه سؤالات، بر اساس خاصیت عنوان آن‌ها است.
اکنون اگر بخواهیم همین کار را با کدنویسی انجام دهیم، به صورت زیر می‌توان عمل کرد:
using System;
using System.Linq;
using Raven.Client.Document;
using RavenDBSample01.Models;
using Raven.Client;
using Raven.Client.Linq;
using Raven.Client.Indexes;

namespace RavenDBSample01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                store.DatabaseCommands.PutIndex(
                name: "Questions/ByTitle",
                indexDef: new IndexDefinitionBuilder<Question>
                {
                    Map = questions => questions.Select(question => new { Title = question.Title } )
                });
            }
        }
    }
}
کار با شیء DatabaseCommands یک DocumentStore شروع می‌شود. سپس توسط متد PutIndex آن می‌توان یک ایندکس جدید را تعریف کرد. این متد نیاز به نام ایندکس ایجاد شده و همچنین حداقل، متد Map آن‌را دارد. برای این منظور از شیء IndexDefinitionBuilder برای تعریف نحوه جمع آوری اطلاعات ایندکس کمک خواهیم گرفت. در اینجا خاصیت Map آن‌را باید توسط یک کوئری LINQ که فیلدهای مدنظر را بازگشت می‌دهد، مقدار دهی کنیم.
برنامه را اجرا کرده و سپس به کنسول مدیریتی تحت وب RavenDB، قسمت ایندکس‌های آن مراجعه کنید. در اینجا می‌توان ایندکس جدید ایجاد شده را مشاهده کرد:


هرچند همین اعمال را در کنسول مدیریتی نیز می‌توان انجام داد، اما مزیت آن در سمت کدها، دسترسی به intellisense و نوشتن کوئری‌های strongly typed است.

روش استفاده از store.DatabaseCommands.PutIndex اولین روش تولید Index در RavenDB با کدنویسی است. روش دوم، بر اساس ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask شروع می‌شود و مناسب است برای حالتیکه نمی‌خواهید کدهای تولید ایندکس، با کدهای سایر قسمت‌های برنامه مخلوط شوند:
    public class QuestionsByTitle : AbstractIndexCreationTask<Question>
    {
        public QuestionsByTitle()
        {
            Map = questions => questions.Select(question => new { Title = question.Title });
        }
    }
در اینجا با ایجاد یک کلاس جدید و ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask کار شروع می‌شود. سپس در سازنده این کلاس، خاصیت Map را مقدار دهی می‌کنیم. مقدار آن نیز یک کوئری LINQ است که کار Select فیلدهای شرکت دهنده در کار تهیه ایندکس را انجام می‌دهد.
اکنون برای معرفی آن به برنامه باید از متد IndexCreation.CreateIndexes استفاده کرد. این متد، نیاز به دریافت اسمبلی محل تعریف کلاس‌های تولید ایندکس را دارد. به این ترتیب تمام کلاس‌های مشتق شده از AbstractIndexCreationTask را یافته و ایندکس‌های متناظری را تولید می‌کند.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                IndexCreation.CreateIndexes(typeof(QuestionsByTitle).Assembly, store);
            }
این روش، قابلیت نگهداری و نظم بهتری دارد.


استفاده از ایندکس‌های ایستای ایجاد شده

تا اینجا موفق شدیم ایندکس‌های ایستای خود را با کد نویسی ایجاد کنیم. در ادامه قصد داریم از این ایندکس‌ها در کوئری‌های خود استفاده نمائیم.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var questions = session.Query<Question>(indexName: "QuestionsByTitle")
                                           .Where(x => x.Title.StartsWith("Raven")).Take(128);
                    foreach (var question in questions)
                    {
                        Console.WriteLine(question.Title);
                    }
                }
            }
استفاده از ایندکس تعریف شده نیز بسیار ساده می‌باشد. تنها کافی است نام آن‌را به متد Query ارسال نمائیم. اینبار اگر به خروجی کنسول سرور RavenDB دقت کنیم، از ایندکس indexes/QuestionsByTitle بجای ایندکس‌های پویا استفاده کرده است:
Request # 147: GET     -    58 ms - <system>   - 200 - /indexes/QuestionsByTitle?&query=Title%3ARaven*&pageSize=128
        Query: Title:Raven*
        Time: 7 ms
        Index: QuestionsByTitle
        Results: 2 returned out of 2 total.
روش مشخص سازی نام ایندکس با استفاده از رشته‌ها، با هر دو روش store.DatabaseCommands.PutIndex و استفاده از AbstractIndexCreationTask سازگار است. اما اگر ایندکس‌های خود را با ارث بری از AbstractIndexCreationTask ایجاد کرده‌ایم، می‌توان نام کلاس مشتق شده را به صورت یک آرگومان جنریک دوم به متد Query به شکل زیر ارسال کرد تا از مزایای تعریف strongly typed آن نیز بهره‌مند شویم:
                    var questions = session.Query<Question, QuestionsByTitle>()
                                           .Where(x => x.Title.StartsWith("Raven")).Take(128);

ایجاد ایندکس‌های پیشرفته با پیاده سازی Map/Reduce

حالتی را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم تعداد عنوان‌های سؤالات مانند هم را بیابیم (یا تعداد مطالب گروه‌های مختلف یک وبلاگ را محاسبه کنیم). برای انجام اینکار با سرعت بسیار بالا، می‌توانیم از ایندکس‌هایی با قابلیت محاسباتی در RavenDB استفاده کنیم. کار با ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask شروع می‌شود. آرگومان جنریک اول آن، نام کلاسی است که در تهیه ایندکس شرکت خواهد داشت و آرگومان دوم (و اختیاری) ذکر شده، نتیجه عملیات Reduce است:
    public class QuestionsCountByTitleReduceResult
    {
        public string Title { set; get; }
        public int Count { set; get; }
    }

    public class QuestionsCountByTitle : AbstractIndexCreationTask<Question, QuestionsCountByTitleReduceResult>
    {
        public QuestionsCountByTitle()
        {
            Map = questions => questions.Select(question =>
                                                    new
                                                    {
                                                        Title = question.Title,
                                                        Count = 1
                                                    });
            Reduce = results => results.GroupBy(x => x.Title)
                                       .Select(g =>
                                                   new
                                                   {
                                                       Title = g.Key,
                                                       Count = g.Sum(x => x.Count)
                                                   });
        }
    }
در اینجا یک ایندکس پیشرفته را تعریف کرده‌ایم که در آن در قسمت Map، کار ایندکس کردن تک تک عنوان‌ها انجام خواهد شد. به همین جهت مقدار Count در این حالت، عدد یک است. در قسمت Reduce، بر روی نتیجه قسمت Map کوئری LINQ دیگری نوشته شده و تعداد عنوان‌های همانند، با گروه بندی اطلاعات، شمارش گردیده است.
اکنون برای استفاده از این ایندکس، ابتدا توسط متد IndexCreation.CreateIndexes، کار معرفی آن به RavenDB صورت گرفته و سپس متد Query سشن باز شده، دو آرگومان جنریگ را خواهد پذیرفت. اولین آرگومان، همان نتیجه Map/Reduce است و دومین آرگومان نام کلاس ایندکس جدید تعریف شده می‌باشد:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                IndexCreation.CreateIndexes(typeof(QuestionsCountByTitle).Assembly, store);

                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var result = session.Query<QuestionsCountByTitleReduceResult, QuestionsCountByTitle>()
                                         .FirstOrDefault(x => x.Title == "Raven") ?? new QuestionsCountByTitleReduceResult();
                    Console.WriteLine(result.Count);
                }
            }
در کوئری فوق چون عملیات بر روی نتیجه نهایی باید صورت گیرد از FirstOrDefault استفاده شده است. این کوئری در حقیقت بر روی قسمت Reduce پیشتر محاسبه شده، اجرا می‌شود.
مطالب
آموزش QUnit #1
مقدمه:
تست و آزمایش کد برنامه‌ها و وب سایت‌هایمان، بهترین راه کاهش خطا و مشکلات آنها بعد از انتشار است. از جمله روش‌های موجود، تست واحد است که ویژوال استادیو نیز از آن برای پروژه‌های دات نت پشتیبانی می‌کند. با افزایش روز افزون کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی و جی کوئری، نیاز به تست کد‌های جاواسکریپتی نیز بیشتر به نظر می‌رسد و بهتر است تست واحد و آزمایش شوند. اما برخلاف کدهای #C و ASP.NET تست کد‌های جاوا اسکریپت، مخصوصا زمانی که به دستکاری عناصر DOM می‌پردازیم و یا رویداد‌های درون صفحه وب را با استفاده از جی کوئری می‌نویسیم، حتی اگر در فایل جداگانه‌ای نوشته شود، این بدان معنی نیست که آماده تست واحد است و ممکن است امکان نوشتن تست وجود نداشته باشد.
بنابراین چه چیزی یک تست واحد است؟ در بهترین حالت توابعی که مقداری را برمی گردادنند، بهترین حالت برای تست واحد است. اما در بیشتر موارد شما نیاز دارید تا تاثیر کد را بر روی عناصر صفحه نیز مشاهد نمایید.
ساخت تست واحد
برای تست پذیری بهتر، توابع جاوا اسکریپت و هر کد دیگری، آن را می‌بایست طوری بنویسید که مقادیر تاثیر گذار در اجرای تابع به عنوان ورودی تابع در نظر گرفته شده باشند و همیشه نتیجه به عنوان خروجی تابع برگردانده شود؛ قطعه کد زیر را در نظر بگیرید:
 function prettyDate(time){
    var date = new Date(time || ""),
      diff = (((new Date()).getTime() - date.getTime()) / 1000),
      day_diff = Math.floor(diff / 86400);
 
    if ( isNaN(day_diff) || day_diff < 0 || day_diff >= 31 )
      return;
 
    return day_diff == 0 && (
        diff < 60 && "just now" ||
        diff < 120 && "1 minute ago" ||
        diff < 3600 && Math.floor( diff / 60 ) +
          " minutes ago" ||
        diff < 7200 && "1 hour ago" ||
        diff < 86400 && Math.floor( diff / 3600 ) +
          " hours ago") ||
      day_diff == 1 && "Yesterday" ||
      day_diff < 7 && day_diff + " days ago" ||
      day_diff < 31 && Math.ceil( day_diff / 7 ) +
        " weeks ago";
  }
تابع pertyDate اختلاف زمان حال را نسبت به زمان ورودی، بصورت یک رشته برمی گرداند. اما در اینجا مقدار زمان حال، در خط سوم، در خود تابع ایجاد شده است و در صورتی که بخواهیم برای چندین مقدار آن را تست کنیم زمان حال متفاوتی در نظر گرفته می‌شود و حداکثر، زمان 31 روز قبل را نمایش داده و در بقیه تاریخ ها undefined را بر می‌گرداند. برای تست واحد، چند تغییر می‌دهیم.
بهینه سازی، مرحله اول:
پارامتری به عنوان مقدار زمان جاری برای تابع در نظر می‌گیریم و تابع را جدا کرده و در یک فایل جداگانه قرار می‌دهیم. فایل prettydate.js بصورت زیر خواهد شد.
function prettyDate(now, time){
  var date = new Date(time || ""),
    diff = (((new Date(now)).getTime() - date.getTime()) / 1000),
    day_diff = Math.floor(diff / 86400);
 
  if ( isNaN(day_diff) || day_diff < 0 || day_diff >= 31 )
    return;
 
  return day_diff == 0 && (
      diff < 60 && "just now" ||
      diff < 120 && "1 minute ago" ||
      diff < 3600 && Math.floor( diff / 60 ) +
        " minutes ago" ||
      diff < 7200 && "1 hour ago" ||
      diff < 86400 && Math.floor( diff / 3600 ) +
        " hours ago") ||
    day_diff == 1 && "Yesterday" ||
    day_diff < 7 && day_diff + " days ago" ||
    day_diff < 31 && Math.ceil( day_diff / 7 ) +
      " weeks ago";
}
حال یک تابع برای تست داریم، چند تست واحد واقعی می‌نویسیم
<!doctype html>
<html>
<head>
  <meta charset="utf-8">
  <title>Refactored date examples</title>
  <script src="prettydate.js"></script>
  <script>
  function test(then, expected) {
    results.total++;
    var result = prettyDate("2013/01/28 22:25:00", then);
    if (result !== expected) {
      results.bad++;
      console.log("Expected " + expected +
        ", but was " + result);
    }
  }
  var results = {
    total: 0,
    bad: 0
  };
  test("2013/01/28 22:24:30", "just now");
  test("2013/01/28 22:23:30", "1 minute ago");
  test("2013/01/28 21:23:30", "1 hour ago");
  test("2013/01/27 22:23:30", "Yesterday");
  test("2013/01/26 22:23:30", "2 days ago");
  test("2012/01/26 22:23:30", undefined);
  console.log("Of " + results.total + " tests, " +
    results.bad + " failed, " +
    (results.total - results.bad) + " passed.");
  </script>
</head>
<body>
 
</body>
</html>
در کد بالا یک تابع بدون استفاده از Qunit برای تست واحد نوشته ایم که با آن تابع prettyDate را تست می‌کند. تابع test مقدار زمان حال و رشته خروجی را گرفته  و آن را با تابع اصلی تست می‌کند در آخر تعداد تست ها، تست‌های شکست خورده و تست  های پاس شده گزارش داده می‌شود.
خروجی می‌تواند مانند زیر باشد:

Of 6 tests, 0 failed, 6 passed.
Expected 2 day ago, but was 2 days ago. 
f 6 tests, 1 failed, 5 passed.

نظرات مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
یکی از روش‌های مقابله با مشکل فوق استفاده از کلاس SemaphoreSlim می باشد که در NET Framework 4.0 معرفی شده و در فضای نام  System.Threading در دسترس می‌باشد.
اگر اکشن متد‌های شما به صورت async await ایجاد کرده اید بهتر هست  ابتدا کلاس زیر را ایجاد نمایید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
 
namespace MyApp
{
    public class AsyncLock : IDisposable
    {
        private SemaphoreSlim _semaphoreSlim = new SemaphoreSlim(1, 1);
 
        public async Task<AsyncLock> LockAsync()
        {
            await _semaphoreSlim.WaitAsync();
            return this;
        }
 
        public void Dispose()
        {
            _semaphoreSlim.Release();
        }
    }
}
سپس به صورت زیر از آن استفاده کنید:
private static readonly AsyncLock _mutex = new AsyncLock();
 
using(await _mutex.LockAsync())
{
    // Critical section... You can await here!
}
در این صورت تمامی درخواست‌های به سمت سرور به ترتیب اجرا خواهند شد و دیگر مشکل فوق را نخواهیم داشت.