نظرات مطالب
EF Code First #12
- من هر نوع طراحی رو تائید نمی‌کنم. چرا یک برنامه باید چندین DbContext داشته باشد؟ نیازی نداره. چرا باید چندین ماژول کنترلر داشته باشه؟ 
- سؤال شما خارج از موضوع بحث است (در اینجا بحثی در مورد طراحی «افزونه پذیر» مطرح نشده). برای طراحی افزونه پذیر می‌تونید به مباحث زیر مراجعه کنید:
ابتدا فقط و فقط یک DbContext مرکزی را در کل برنامه تعریف کنید. بعد تنظیمات نگاشت‌ها را به صورت پویا یافته و به آن اضافه کنید. سپس موجودیت‌های مهیا را به صورت پویا یافته و به Context مرکزی اضافه نمائید.
+ در EF نمی‌تونید در عمل چندین DbContext داشته باشید مرتبط با یک دیتابیس. Change tracking در EF بر مبنای یک DbContext کار می‌کند. اگر قرار باشد چندین وهله از DbContextهای مختلف مثلا در طی یک درخواست وجود داشته باشند، یعنی چندین اتصال باز شده به دیتابیس و چندین تراکنش مجزا در حال انجام است (کل بحث جاری از ابتدا). به علاوه قابلیت کار کردن با چندین موجودیت را به صورت همزمان در طی یک تراکنش از دست می‌دهید.
- برای اینکه در حین کار با Structure Map خطای Circular dependency را مشاهده نکنید، نیاز است یک کتابخانه یا حتی یک کلاس واسط طراحی کنید تا مشترکات در آن قرار گیرند.
نظرات مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 9
سلام ، 
اگر فرض کنیم RoleRepository مطلب جاری پیاده سازی منطق تجاری قسمت کاربران در یک پروژه‌ی ASP.NET MVC می‌باشد، این استثناء‌ها کجا باید مدیریت شوند ؟ در بدنه‌ی Controller ؟ 
به عبارتی دیگر بهتر است نوع بازگشتی لایه‌ی سرویس یک شیء باشد که موفقیت / عدم موفقیت عملیات به همراه پیغام خطا را بازگرداند یا اینکه در صورت صحیح نبودن روند مثلا تکراری بودن نام کاربری Exception ارسال شود و استفاده کننده از Service مثل Controller مسئولیت Handle کردن استثناء‌ها را بر عهده بگیرد ؟ 
مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Web forms
همانطور که در قسمت‌های قبل عنوان شد، دو نوع متداول تزریق وابستگی‌ها وجود دارند:
الف) تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس
ب) تزریق وابستگی‌ها در خواص عمومی کلاس‌ها یا Setters injection

حالت الف متداول‌ترین است و بیشتر زمانی کاربرد دارد که کار وهله سازی یک کلاس را می‌توان راسا انجام داد. اما در فرم‌ها یا یوزرکنترل‌های ASP.NET Web forms به صورت پیش فرض کار وهله سازی فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این حالت اگر بخواهیم از تزریق وابستگی‌ها استفاده کنیم، مدام به همان روش معروف Service locator و استفاده از container.Resolve در تمام قسمت‌های برنامه می‌رسیم که آنچنان روش مطلوبی نیست.
اما ... در ASP.NET Web forms می‌توان وهله سازی فرم‌ها را نیز تحت کنترل قرار داد، که برای آن دو روش زیر وجود دارند:
الف) یک کلاس مشتق شده را از کلاس پایه PageHandlerFactory تهیه کنیم. این کلاس را پیاده سازی کرده و نهایتا بجای وهله ساز پیش فرض فرم‌های موتور داخلی ASP.NET، در فایل وب کانفیگ برنامه استفاده کنیم. یک نمونه از پیاده سازی آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مشکلی که این روش دارد سازگاری آن با حالت Full trust است. یعنی برنامه شما در یک هاست Medium trust (اغلب هاست‌های خوب) اجرا نخواهد شد.
ب) روش دوم، استفاده از یک Http Module است برای اعمال Setter injectionها، به صورت خودکار. اکنون که حالت الف را همه جا نمی‌توان بکار برد یا به عبارتی نمی‌توان وهله سازی فرم‌ها را راسا در دست گرفت، حداقل می‌توان خواص عمومی اشیاء صفحه تولید شده را مقدار دهی کرد که در ادامه، این روش را بررسی می‌کنیم.


تهیه ماژول انجام Setters injection به صورت خودکار در برنامه‌های ASP.NET Web forms به کمک StructureMap

پیشنیاز این بحث، مطلب «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» می‌باشد که پیشتر مطالعه کردید (در حد نحوه نصب StructureMap و آشنایی با تنظیمات اولیه آن)
using System.Collections;
using System.Web;
using System.Web.UI;
using StructureMap;

namespace DI05.Core
{
    /// <summary>
    /// تسهیل در کار تزریق خودکار وابستگی‌ها در سطح فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها
    /// </summary>
    public class StructureMapModule : IHttpModule
    {
        public void Dispose()
        { }

        public void Init(HttpApplication app)
        {
            app.PreRequestHandlerExecute += (sender, e) =>
            {
                var page = HttpContext.Current.Handler as Page; // The Page handler
                if (page == null)
                    return;

                WireUpThePage(page);
                WireUpAllUserControls(page);
            };
        }

        private static void WireUpAllUserControls(Page page)
        {
            // در اینجا هم کار سیم کشی یوزر کنترل‌ها انجام می‌شود
            page.InitComplete += (initSender, evt) =>
            {
                var thisPage = (Page)initSender;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(thisPage))
                {
                    // فقط یوزر کنترل‌ها بررسی شدند
                    // اگر نیاز است سایر کنترل‌های قرار گرفته روی فرم هم بررسی شوند شرط را حذف کنید
                    if (ctrl is UserControl)
                    {
                        ObjectFactory.BuildUp(ctrl);
                    }
                }
            };
        }

        private static void WireUpThePage(Page page)
        {
            ObjectFactory.BuildUp(page); // برقراری خودکار سیم کشی‌ها در سطح صفحات
        }

        private static IEnumerable getControlTree(Control root)
        {
            foreach (Control child in root.Controls)
            {
                yield return child;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(child))
                {
                    yield return ctrl;
                }
            }
        }
    }
}
در این ماژول، کار با HttpContext.Current.Handler شروع می‌شود که دقیقا معادل با وهله‌ای از یک صفحه یا فرم می‌باشد. اکنون که این وهله را داریم، فقط کافی است متد ObjectFactory.BuildUp مربوط به StructureMap را روی آن فراخوانی کنیم تا کار Setter injection را انجام دهد. مرحله بعد یافتن یوزر کنترل‌های احتمالی قرار گرفته بر روی صفحه و همچنین فراخوانی متد ObjectFactory.BuildUp، بر روی آن‌ها می‌باشد.
پس از تهیه ماژول فوق، باید آن‌را در فایل وب کانفیگ برنامه معرفی کرد:
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.0" />

    <httpModules>
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </httpModules>
  </system.web>

  <system.webServer>    
    <modules runAllManagedModulesForAllRequests="true">
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </modules>
    <validation validateIntegratedModeConfiguration="false" />
  </system.webServer>
</configuration>

مثالی از نحوه استفاده از StructureMapModule تهیه شده

فرض کنید لایه سرویس برنامه دارای اینترفیس‌ها و کلاس‌های زیر است:
namespace DI05.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int id);
    }
}


namespace DI05.Services
{
    public class UsersService: IUsersService
    {
        public string GetUserEmail(int id)
        {
            //فقط جهت بررسی تزریق وابستگی‌ها
            return "test@test.com";
        }
    }
}
کار تنظیمات اولیه آن‌ها را در فایل global.asax.cs برنامه انجام خواهیم داد:
using System;
using StructureMap;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        private static void initStructureMap()
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();

                x.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<IUsersService>();
                });
            });
        }

        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initStructureMap();
        }

        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }
    }
}
در اینجا فقط باید دقت داشت که ذکر SetAllProperties الزامی است. از این جهت که از روش Setter injection در حال استفاده هستیم.
مرحله آخر هم استفاده از سرویس‌های برنامه به شکل زیر است:
using System;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public partial class Default : System.Web.UI.Page
    {
        public IUsersService UsersService { set; get; }

        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            lblEmail1.Text = string.Format("From Default Page: {0}", UsersService.GetUserEmail(1));
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید در این فرم، هیچ خبری از وجود IoC Container مورد استفاده نیست و کار وهله سازی و مقدار دهی سرویس مورد استفاده به صورت خودکار توسط Http Module تهیه شده انجام می‌شود.


دریافت مثال کامل قسمت جاری
DI05.zip


یک نکته‌ی تکمیلی
برای ارتقاء نکات مطلب جاری به نگارش سوم StructureMap نیاز است موارد ذیل را لحاظ کنید:
الف) نصب بسته‌ی وب آن
PM> Install-Package structuremap.web
ب) ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects حذف شده را به متد جدید ()HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll تغییر دهید.
ج) x.SetAllProperties را به x.Policies.SetAllProperties ویرایش کنید.
نظرات مطالب
بازنویسی سطح دوم کش برای Entity framework 6
من در کد زیر expiretime  را 60 ثانیه گذاشتم .ولی در هربار فراخوانی در بازه زمانی 60 ثانیه  از کش نمی‌خواند و دیتا از دیتابیس برمی گرداند. ایراد کار کجاست؟ ولی بدون نوشتن  پارامتر زمان  در متد cacheable کش درست عمل می‌کند.
 public async Task<IList<Bestankaran>> GetBestankaran()
        {
         EFCachePolicy expirationTime = new EFCachePolicy { AbsoluteExpiration = new DateTime().AddSeconds(60) };

            var result =
                Task.Run(() =>
                    _bestankaran.Cacheable(expirationTime).ToListAsync());

            return await result;
           
        }

نظرات مطالب
خلاص شدن از شر deep null check
متاسفانه روش فوق کد نویسی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می‌دهد، مگر این که روش استفاده از متد الحاقی شما را به خوبی متوجه نشده باشم
به مثال زیر دقت کنید:
public class Customer
    {
        public CustomerInfo Info { get; set; }
        public Int32 GetNameLength()
        {
            return this.IfNotDefault(city => city.Info)
                .IfNotDefault(info => info.CityInfo)
                .IfNotDefault(cityInfo => cityInfo.Name)
                .IfNotDefault(name => name.Length);
        }
    }
    public class CustomerInfo
    {
        public CustomerCityInfo CityInfo { get; set; }
    }
    public class CustomerCityInfo
    {
        public String Name { get; set; }
    }
و برای استفاده داریم:
            Customer customer = new Customer();
            String cityName = customer
                .IfNotDefault(cust => cust.Info)
                .IfNotDefault(info => info.CityInfo)
                .IfNotDefault(city => city.Name);
            Int32 length = customer.GetNameLength();
در حالی که با متد الحاقی زیر داریم
public static TValue GetValue<TObj, TValue>(this TObj obj, Func<TObj, TValue> member, TValue defaultValueOnNull = default(TValue))
        {
            if (member == null)
                throw new ArgumentNullException("member");

            if (obj == null)
                throw new ArgumentNullException("obj");

            try
            {
                return member(obj);
            }
            catch (NullReferenceException)
            {
                return defaultValueOnNull;
            }
        }  
            تعریف ساده‌تر کلاس
   public class Customer
    {
        public CustomerInfo Info { get; set; }

        public Int32 GetNameLength()
        {
            return this.Info.CityInfo.Name.Length;
        }
    }

    public class CustomerInfo
    {
        public CustomerCityInfo CityInfo { get; set; }
    }

    public class CustomerCityInfo
    {
        public String Name { get; set; }
    }  
و سادگی در استفاده
             Customer customer = new Customer();

            String cityName = customer.GetValue(cust => cust.Info.CityInfo.Name, "Not Selected");

            Int32 i = customer.GetValue(cust => cust.GetNameLength());    
شاید بگویید استفاده از Try-Catch سیستم را کند می‌کند، البته نه در آن حدی که فکر می‌کنید، و اگر قسمتی از کد شما به تعداد زیادی در بازه‌ی زمانی کوتاه فراخوانی می‌شود، می‌توانید آنرا به صورت کاملا عادی بنویسید، چون واقعا تعداد این شرایط زیاد نیست و این مورد سناریوی فراگیری نیست، در عوض خوانایی کد بسیار بسیار بالاتر از حالات عادی است.
در ضمن دقت کنید که تا زمانی که خطای NullReference رخ ندهد، سرعت سیستم در حد همان حداقل نیز کاهش نمی‌یابد، بدین جهت که بسیاری از افراد فکر می‌کنند Try-Catch نوشتن به خودی خود برنامه را کند می‌کند، ولی این رخ دادن خطا و جمع آوری StackTrace و ... است که برنامه را کند می‌کند، که شاید در خیلی از موارد اصلا رخ ندهد.
البته کدهای نوشته صرفا نمونه کد است، به هیچ وجه اصول طراحی در آن رعایت نشده است، بلکه سعی کرده ام مثال واضح‌تری بزنم
موفق و پایدار باشید
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
ممنون. روش خوبیه. پیشنهاد من این است که بجای 403 از روش زیر استفاده شود:
using System;
using System.Web.Mvc;

namespace SecurityModule
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Class | AttributeTargets.Method, Inherited = true, AllowMultiple = true)]
    public class SiteAuthorizeAttribute : AuthorizeAttribute
    {
        protected override void HandleUnauthorizedRequest(AuthorizationContext filterContext)
        {
            if (filterContext.HttpContext.Request.IsAuthenticated)
            {
                throw new UnauthorizedAccessException(); //to avoid multiple redirects
            }
            else
            {
                base.HandleUnauthorizedRequest(filterContext);
            }
        }
    }
}
به این ترتیب ریز جزئیات سعی در دسترسی غیرمجاز، توسط ELMAH ثبت خواهد شد.
مطالب دوره‌ها
ایجاد یک کلاس جدید پویا و وهله‌ای از آن در زمان اجرا توسط Reflection.Emit
توانایی‌های Reflection.Emit صرفا به ایجاد متدهایی کاملا جدید و پویا در زمان اجرا محدود نمی‌شود. برای نمونه کلاس ذیل را درنظر بگیرید:
    public class Person
    {
        private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
        }

        public Person(string name)
        {
            _name = name;
        }
    }
در ادامه قصد داریم معادل این کلاس را به همراه وهله‌ای از آن، به صورتی کاملا پویا در زمان اجرا ایجاد کرده (تصور کنید این کلاس در برنامه وجود خارجی نداشته و تنها جهت درک بهتر کدهای IL ادامه بحث، معرفی گردیده است) و سپس مقداری را به سازنده آن ارسال کنیم.
کدهای کامل و توضیحات این typeBuilder را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Reflection;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            //اسمبلی محل قرارگیری کدهای پویای نهایی در اینجا تعیین می‌شود
            //حالت دسترسی به آن اجرایی درنظر گرفته شده، امکان تعیین حالت‌های دیگری مانند ذخیره سازی نیز وجود دارد
            var assemblyBuilder = AppDomain.CurrentDomain.DefineDynamicAssembly(
                                      name: new AssemblyName("Demo"), access: AssemblyBuilderAccess.Run);

            // اکنون داخل این اسمبلی یک ماژول جدید را برای قرار دادن کلاس جدید خود تعریف می‌کنیم
            var moduleBuilder = assemblyBuilder.DefineDynamicModule(name: "PersonModule");

            // کار ساخت نوع و کلاس جدید شخص عمومی از اینجا شروع می‌شود
            var typeBuilder = moduleBuilder.DefineType(name: "Person", attr: TypeAttributes.Public);

            // افزودن فیلد خصوصی نام تعریف شده در سطح کلاس شخص
            var nameField = typeBuilder.DefineField(fieldName: "_name",
                                                    type: typeof(string),
                                                    attributes: FieldAttributes.Private);

            // تعریف سازنده عمومی کلاس شخص که دارای یک آرگومان رشته‌ای است
            var ctor = typeBuilder.DefineConstructor(
                                    attributes: MethodAttributes.Public,
                                    callingConvention: CallingConventions.Standard,
                                    parameterTypes: new[] { typeof(string) });
            // تعریف بدنه سازنده کلاس شخص
            // در اینجا فیلد خصوصی تعریف شده در سطح کلاس باید مقدار دهی شود
            var ctorIL = ctor.GetILGenerator();
            // نکته‌ای در مورد سازنده‌ها
            ctorIL.Emit(OpCodes.Ldarg_0); // اندیس صفر در سازنده کلاس به وهله‌ای از کلاس جاری اشاره می‌کند
            ctorIL.Emit(OpCodes.Ldarg_1); // بارگذاری آرگومان سازنده و قرار دادن آن روی پشته
            // مقدار دهی فیلد خصوصی نام که به وهله‌ای از کلاس جاری و مقدار آرگومان دریافتی نیاز دارد
            ctorIL.Emit(OpCodes.Stfld, nameField);
            ctorIL.Emit(OpCodes.Ret); // پایان کار سازنده

            // تعریف خاصیت رشته‌ای نام در کلاس شخص
            var nameProperty = typeBuilder.DefineProperty(
                                                name: "Name",
                                                attributes: PropertyAttributes.HasDefault,
                                                returnType: typeof(string),
                                                parameterTypes: null); // خاصیت پارامتر ورودی ندارد

            var namePropertyGetMethod = typeBuilder.DefineMethod(
                                                name: "get_Name",
                                                attributes: MethodAttributes.Public |
                //متد ویژه‌ای است که توسط کامپایلر پردازش و تشخیص داده می‌شود
                                                            MethodAttributes.SpecialName |
                                                            MethodAttributes.HideBySig,
                                                returnType: typeof(string),
                                                parameterTypes: Type.EmptyTypes);
            // اتصال گت متد به خاصیت رشته‌ای نام که پیشتر تعریف شد
            nameProperty.SetGetMethod(namePropertyGetMethod);

            // بدنه گت متد در اینجا تعریف خواهد شد
            var namePropertyGetMethodIL = namePropertyGetMethod.GetILGenerator();
            namePropertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ldarg_0); // بارگذاری اشاره‌گری به وهله‌ای از کلاس جاری در پشته
            namePropertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ldfld, nameField); // بارگذاری فیلد نام
            namePropertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ret);

            var t = typeBuilder.CreateType(); // نهایی سازی کار ایجاد نوع جدید

            // ایجاد وهله‌ای از نوع جدید که پارامتری رشته‌ای به سازنده آن ارسال می‌شود
            var instance = Activator.CreateInstance(t, "Vahid");

            // دسترسی به خاصیت نام
            var nProperty = t.GetProperty("Name");
            // و دریافت مقدار آن برای نمایش
            var result = nProperty.GetValue(instance, null);

            Console.WriteLine(result);
        }
    }
}
در اینجا ایجاد یک کلاس جدید با ایجاد یک TypeBuilder واقع در فضای نام  System.Reflection.Emit آغاز می‌شود. پیش از آن نیاز است یک اسمبلی پویا و ماژولی در آن‌را برای قرار دادن کدهای پویای این TypeBuilder ایجاد کنیم. توضیحات مرتبط با دستورات مختلف را به صورت کامنت در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. با استفاده از TypeBuilder و متد DefineField آن می‌توان یک فیلد در سطح کلاس ایجاد کرد و یا توسط متد DefineConstructor آن، سازنده کلاس را با امضایی ویژه تعریف نمود و سپس با دسترسی به ILGenerator آن، بدنه این سازنده را همانند متدهای پویا ایجاد کرد.
اگر به کدهای فوق دقت کرده باشید، متد get_Name به خاصیت Name انتساب داده شده است. علت را در قسمت معرفی اجمالی Reflection زمانیکه لیست متدهای کلاس Person را نمایش دادیم، ملاحظه کرده‌اید. تمام خواص Auto implemented در دات نت، هر چند ظاهر ساده‌ای دارند اما در عمل به دو متد get_Name و set_Name در کدهای IL توسط کامپایلر تبدیل می‌شوند. به همین جهت در اینجا نیاز بود تا get_Name را نیز تعریف کنیم.


چند مثال تکمیلی
Populating a PropertyGrid using Reflection.Emit
Dynamically adding RaisePropertyChanged to MVVM Light ViewModels using Reflection.Emit
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

نظرات مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #3
محسن عزیز. از شما ممنونم که به نکته‌های ظریفی اشاره کردید.

در سری مقالات اولیه فقط دارم یک دید کلی به کسایی میدم که تازه دارن با این مفاهیم آشنا میشن. این پروژه  اولیه دستخوش تغییرات زیادی میشه. در واقع محصول نهایی این مجموعه مقالات بر پایه همین نوع لایه بندی ولی بادید و طراحی مناسب‌تر خواهد بود.
در مورد ORM هم من با چند Application سروکار داشتم که در روال توسعه بخش‌های جدید رو بنا به دلایلی با ORM یا DB متفاوتی توسعه داده اند. غیر از این موضوع، حتی بخشهایی از مدل، سرویس و یا مخزن رو در پروژه‌های دیگری استفاده کرده اند. همچنین برخی از نکات مربوط به تفکیک لایه‌ها به منظور تست پذیری راحت‌تر رو هم در نظر بگیرید.
در مورد اشیا Request و Response هم باید خدمتتان عرض کنم که برای درخواست و پاسخ به درخواست استفاده می‌شوند که چون پروژه ای که مثال زدم کوچک بوده ممکنه کاملا درکش نکرده باشید. ما کلاسهای Request و Response متعددی در پروژه داریم که ممکنه خیلی از اونها فقط از یک View Model استفاده کنن ولی پارامترهای ارسالی یا دریافتی آنها متفاوت باشد.
در مورد try...catch هم من با شما کاملا موافقم. به دلیل هزینه ای که دارد باید در آخرین سطح قرار بگیرد. در این مورد ما میتونیم اونو به Presentation و یا در MVC به Controller منتقل کنیم.
در مورد DbContext هم هنوز الگویی رو معرفی نکردم. در واقع هنوز وارد جزئیات لایه‌ی Data نشدم. در مورد اون اگه اجازه بدی بعدا صحبت میکنم.
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هشتم)
در الگوهایی که به عنوان واسط بین اپلیکیشن و دیتابیس تعریف میکنیم نام دو الگوی Repository و Unit of work به چشم میخورد. در این سایت بارها این مباحث به صورت گفتمان و مقالات تکرار شده‌اند و میدانیم که این الگوها کمک شایانی برای بالا بردن کارآیی برنامه، عدم تکرار کد، قابلیت استفاده مجدد و راحتی کار برای آزمون‌های واحد و چهارچوب‌های تقلید میکنند.

Unit of Work یا الگوی کار در واقع یک الگو، جهت جمع آوری عملیات کار با دیتابیس است که همه عملیات را تحت یک تراکنش به سمت دیتابیس ارسال میکند تا مبحث Atomic بودن عملیات، به مرحله اجرا گذاشته شود. در صورتیکه یکی از عملیات با نقص یا خطایی روبرو شود، کل عملیات Roll back یا برگشت میخورد. از آنجا که دیتابیس‌های معدودی چون Ravendb این مراحل را تا حدی پیاده سازی میکنند نباید از مونگو هم چنین انتظاری نداشته باشید. مونگو برخورد تراکنشی یا اتمیک ندارد؛ پس پیاده سازی الگوی واحد کاری تاثیری بر روی روند کاری آن ندارد. هر چند تعدادی مثال بدین شکل پیاده شده‌اند، ولی در عمل حقیقی نیستند و تنها یک حرکت مشابه داشته‌اند.

ولی الگوی repository  برای پرهیز از تکرار کد، قابلیت به روزرسانی کد و همچنین عملیاتی چون آزمون‌های واحد و چهارچوب تقلید به کار میرود. وابستگی بین اشیاء را کاهش داده و باعث ایجاد یک کد با دوام‌تر میگردد.

ابتدا قبل از هر چیزی نیاز است تا اتصالات یا ساخت کانکشن به سرور و همچنین دریافت دیتابیس مورد نظر را در قالب یک کلاس تعریف نماییم. نام آن را MongoDbContext میگذارم:
   public class MongoDbContext : IMongoDbContext
    {
        public const string DatabaseName = "MongoDbTest";

        private static readonly IMongoClient _client;
        private static readonly IMongoDatabase Database;

        static MongoDbContext()
        {
            _client = new MongoClient();
            Database = _client.GetDatabase(DatabaseName);
        }

        public IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return Database.GetCollection<TEntity>(typeof(TEntity).Name.ToLower() + "s");
        }
    }
در حالت بالا شما میتوانید در سازنده کلاس اتصال را برقرار کرده و دیتابیس را دریافت نمایید و از متد GetCollection در سطوح بالاتر، نوع کالکشن درخواستی خود را اعلام کنید. اگر به خط اول کلاس دقت نمایید میبینید که ما از اینترفیسی به نام IMongoDbContext که شامل خطوط زیر میباشد استفاده کردیم و دلیل استفاده این است که اگر قرار باشد از کلاس کانتکست، در کلاس‌های repository استفاده شود، ایجاد وابستگی میکند. چرا که معلوم نیست این کانتکست دقیقا چیست و از کجا آمده است و در آزمون واحد و همچنین تقلید دست ما را می‌بندد و الگوی repository را مردود اعلام میکند. پس از این حیث یک اینترفیس با محتوای زیر تولید کرده‌ایم که از این پس از آن در کدها استفاده میکنیم و پر کردن این اینترفیس‌ها را از طریق تزریق وابستگی‌ها در حالت Constructor Injection که ساده‌ترین نوع آن است انجام میدهیم:
public interface IMongoDbContext
    {    
        IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>();
    }
در صورتیکه دوست دارید محتوای‌های دیگری را چون کانکشن استرینگ و .. نیز در اینجا بگنجانید، به عهده خود شماست. تنها نیاز به تغییراتی کوچک است.
در مرحله بعد یک IMongoDbRepositry ساخته و محتوای آن را به شکل زیر پر میکنیم:
public interface IMongoDbRepository
{
Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new();
}
در اینجا کلاس‌ها را از نوع جنریک تعریف میکنیم تا کاربر بتواند هر نوع کلاسی را که نیاز دارد، به سمت این مخزن ارسال کند. در پیاده سازی هم به شکل زیر آن را تعریف میکنیم:
public class MongoRepository : IMongoDbRepository
    {

        private IMongoDbContext _mongoDbContext ;
        public MongoRepository(IMongoDbContext mongoDbContext)
        {
            _mongoDbContext = mongoDbContext;
        }
 public async Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new()
        {            
                var collection = GetCollection<TEntity>();
                var entities = await collection.Find(filter).ToListAsync();                
                return entities;
        }

 private IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return _mongoDbContext.GetCollection<TEntity>();
        } 
 }
همانطور که می‌بینید در ابتدا در سازنده از طریق یک کتابخانه‌ی تزریق وابستگی‌ها (که در اینجا من از Structure map استفاده کرده‌ام) شیء ImongoDbContext را مقدار دهی میکنیم. الان اگر در اینجا بجای تعریف اینترفیس، از همان کلاس مستقیما استفاده میکردیم، بین دو لایه repository و context یک وابستگی ایجاد میشد. ولی در اینجا کانتکست میتواند هر چیزی باشد. بعد از آن به تعریف متد مورد نظر پرداخته‌ایم. البته با توجه به اینکه این تنها یک مثال است، بنده تنها یکی از این متدها را به عنوان نمونه نشان داده‌ام و میتوانید فایل‌های کامل آن را در انتهای مقاله دریافت نمایید. همانطور که مشاهده میکنیم، متدها به صورت غیرهمزمان نوشته شده‌اند که باعث مقیاس پذیری برنامه میشوند و در اینجا از متدهای همزمان استفاده نکرده‌ایم؛ چرا که افرادی که از دیتابیس‌های غیر رابطه‌ای استفاده میکنند، نیاز به مقیاس پذیری بالایی دارند. به همین دلیل نیاز چندانی به استفاده از متدهای همزمان دیده نمیشود. ولی خودتان در صورت تمایل میتوانید آن‌ها را به اینترفیس اضافه کنید. در ضمن در کد بالا متد خصوصی را جهت دریافت کالکشن نوشته‌ایم تا دریافت کالکشن را در کدها، تا حدی خلاصه‌تر و شیواتر کنیم.

الگوی بالا در یک کنترلر به شرح زیر استفاده شده است:
 public class HomeController : Controller
    {
        private IMongoDbRepository _mongoDbRepository;

        public HomeController(IMongoDbRepository mongoDbRepository)
        {
            this._mongoDbRepository = mongoDbRepository;
        }
        // GET: Home
        public async Task<ActionResult> Index()
        {
            var filter = Builders<Resturant>.Filter.Gte("Capacity", 400);
            var c =await _mongoDbRepository.GetMany<Resturant>(filter);       
            return View(c);
        }
    }
در کد بالا رستورانهایی را که 400 نفر یا بیشتر ظرفیت پذیرایی دارند، واکشی کرده و در ویوو نشان میدهد. در اینجا الگوی repo، توسط تزریق وابستگی‌ها ساخته شده و کانتکست آن‌ها به همین شکل ساخته خواهد شد و در کل کنترلر، قابلیت استفاده را دارند.

  MongoRepository.zip