مرسی از افزونه ای که معرفی نمودید،
نظرات اشتراکها
فعال و غیرفعال سازی DNS Shekan برای راحت کار کردن با سرویس های تحریم شده (صرفا ویندوز)
راستی در جریان این مطلب قدیمی هستم: https://www.dntips.ir/NewsArchive/Details/13851 ولی این یکی دیگه ست ظاهرا و برای من کار کرد.
نظرات مطالب
راه اندازی StimulSoft Report در ASP.NET MVC
با سلام؛ چطور میتونم برای دو تا جدول که رابطه master-details رو دارند از این روش استفاده کنم. در ریپورت از دادههای هر دو جدول استفاده کنم.
Features
Compatible with both TypeScript and ES6 (I strongly recommend to use TypeScript)
Dependency Injection, built-in Inversion of Control container
Exceptions handler layer (helps to focus on logic)
Own modularity system (split your system into reusable modules)
WebSockets module (based on socket.io)
Reactive microservices support with messages patterns (transport via TCP / Redis)
Testing utilities
نظرات مطالب
کمی درباره httpmodule
بله. در جدولی که تهیه کردند این مورد دقیقا ذکر شده:
«AcquireRequestState : این قسمت برای مدیریت state میباشد مثلا مدیریت session ها»
به این معنا که سشن در تمام رویدادگردانهای آن مهیا نیست. فقط تعدادی از آنها دسترسی به سشن دارند. برای مثال:
«AcquireRequestState : این قسمت برای مدیریت state میباشد مثلا مدیریت session ها»
به این معنا که سشن در تمام رویدادگردانهای آن مهیا نیست. فقط تعدادی از آنها دسترسی به سشن دارند. برای مثال:
public class SimpleModule : IHttpModule { void IHttpModule.Init(HttpApplication application) { application.BeginRequest += new System.EventHandler(BeginRequest); application.AcquireRequestState += new EventHandler(application_AcquireRequestState); } public void BeginRequest(object sender, EventArgs e) { // no session here } void application_AcquireRequestState(object sender, EventArgs e) { HttpApplication app = sender as HttpApplication; app.Session.Add("Message", "hello module"); } public void Dispose() { } }
شکستن یک مسئله بزرگ به تعدادی مسئله کوچکتر راهکار موثری برای حل آن است. این امر در برنامه نویسی نیز که هدف آن چیزی جز حل یک مسئله نیست همواره مورد توجه بوده است. به همین دلیل روش هایی که به کمک آنها بتوان یک برنامه بزرگ را به قطعات کوچکتری تقسیم کرد تا هر قطعه کد مسئول انجام کار خاصی باشد پیشتر به زبانهای برنامه نویسی اضافه شده اند. یکی از این ساختارها تابع (Function) نام دارد. برنامه ای که از توابع برای تقسیم کدهای برنامه استفاده میکند یک برنامه ساختیافته میگوییم.
در مطلب پیشین به پیرامون خود نگاه کردیم و اشیاء گوناگونی را مشاهده کردیم که در حقیقت دنیای ما را تشکیل داده اند و فعالیتهای روزمره ما با استفاده از آنها صورت میگیرد. ایده ای به ذهنمان رسید. اشیاء و مفاهیم مرتبط به آن میتواند روش بهتر و موثرتری برای تقسیم کدهای برنامه باشد. مثلاً اگر کل کدهای برنامه که مسئول حل یکی از مسئلههای کوچک یاد شده است را یکجا بسته بندی کنیم و اصولی که از اشیاء واقعی پیرامون خود آموختیم را در مورد آن رعایت کنیم به برنامه بسیار با کیفیتتری از نظر خوانایی، راحتی در توسعه، اشکال زدایی سادهتر و بسیاری موارد دیگر خواهیم رسید.
توسعه دهندگان زبانهای برنامه نویسی که با ما در این مورد هم عقیده بوده اند دست به کار شده و دستورات و ساختارهای لازم برای پیاده کردن این ایده را در زبان برنامه نویسی قرار دادند و آن را زبان برنامه نویسی شیء گرا نامیدند. حتی جهت برخورداری از قابلیت استفاده مجدد از کد و موارد دیگر به جای آنکه کدها را در بسته هایی به عنوان یک شیء خاص قرار دهیم آنها را در بسته هایی به عنوان قالب یا نقشه ساخت اشیاء خاصی که در ذهن داریم قرار میدهیم. یعنی مفهوم کلاس یا رده که پیشتر اشاره شد. به این ترتیب یک بار مینویسیم و بارها استفاده میکنیم. مانند همان مثال بازیکن در بخش نخست. هر زمان که لازم باشد با استفاده از دستورات مربوطه از روی کدهای کلاس که نقشه یا قالب ساخت اشیاء هستند شیء مورد نظر را ساخته و در جهت حل مسئله مورد نظر به کار میبریم.
حال برای آنکه به طور عملی بتوانیم از ایده شیء گرایی در برنامه هایمان استفاده کنیم و مسائل بزرگ را حل کنیم لازم است ابتدا مقداری با جزییات و دستورات زبان در این مورد آشنا شویم.
تذکر: دقت کنید برای آنکه از ایده شیء گرایی در برنامهها حداکثر استفاده را ببریم مفاهیمی در مهندسی نرم افزار به آن اضافه شده است که ممکن است در دنیای واقعی نیازی به طرح آنها نباشد. پس لطفاً تلاش نکنید با دیدن هر مفهوم تازه بلافاصله سعی در تطبیق آن با محیط اطراف کنید. هر چند بسیاری از آنها به طور ضمنی در اشیاء پیرامون ما نیز وجود دارند.
زبان برنامه نویسی مورد استفاده برای بیان مفاهیم برنامه نویسی در این سری مقالات زبان سی شارپ است. اما درک برنامههای نوشته شده برای علاقه مندان به زبانهای دیگری مانند وی بی دات نت نیز دشوار نیست. چراکه اکثر دستورات مشابه است و تبدیل Syntax نیز به راحتی با اندکی جستجو میسر میباشد. لازم به یادآوری است زبان سی شارپ به بزرگی یا کوچکی حروف حساس است.
در این قطعه برنامه نکات زیر قابل توجه است:
برای ایجاد شیء از کلمه کلیدی new و به دنبال آن نام کلاسی که قصد داریم بر اساس آن یک شیء بسازیم استفاده میکنیم. همان طور که اشاره شد کلاس یک نوع را تعریف میکند. پس از آن میتوان همانند سایر انواع مانند int, string, … برای تعریف متغیر استفاده نمود. به مثال زیر توجه کنید.
در این مثال rectangle که با حرف کوچک شروع شده و میتوانست هر نام دلخواه دیگری باشد ارجاعی به شیء ساخته شده را به دست میدهد. وقتی نمونه ای از یک کلاس ایجاد میشود یک ارجاع به شیء تازه ساخته شده برای برنامه نویس برگشت داده میشود. در این مثال rectangle یک ارجاع به شیء تازه ساخته شده است یعنی به آن اشاره میکند اما خودش شامل دادههای آن شیء نیست. تصور کنید این ارجاع تنها دستگیره ای برای شیء ساخته شده است که دسترسی به آن را برای برنامه نویس میسر میکند. درک این مطلب از این جهت دارای اهمیت است که بدانید میشود یک دستگیره یا ارجاع دیگر بسازید بدون آنکه شیء جدیدی تولید کنید.
البته توصیه نمیکنم چنین ارجاعی را تعریف کنید چرا که به هیچ شیء خاصی اشاره نمیکند. و تلاش برای استفاده از آن منجر به بروز خطای معروفی در برنامه خواهد شد. به هر حال یک ارجاع میتوان ساخت چه با ایجاد یک شیء جدید و یا با نسبت دادن یک شیء موجود به آن.
در این کد دو ارجاع یا دستگیره ایجاد شده است که هر دو به یک شیء اشاره میکنند. بنابراین ما با استفاده از هر دو ارجاع میتوانیم به همان شیء واحد دسترسی پیدا کنیم و اگر مثلاً با rectangle1 در شیء مورد نظر تغییری بدهیم و سپس با rectangle2 شیء را مورد بررسی قرار دهیم تغییرات داده شده قابل مشاهده خواهد بود چون هر دو ارجاع به یک شیء اشاره میکنند. به همین دلیل کلاسها را به عنوان نوع ارجاعی میشناسیم در مقایسه با انواع داده دیگری که اصطلاحاً نوع مقداری هستند.
حالا میتوان شیء ساخته شده را با استفاده از ارجاعی که به آن داریم به کار برد.
ابتدا عرض و ارتفاع شیء چهارضلعی را مقدار دهی کرده و سپس مساحت را دریافت کرده ایم. از نقطه برای دسترسی به اعضای یک شیء استفاده میشود.
به متغیرهایی از هر نوع که مستقیماً درون کلاس تعریف شوند (و نه مثلاً داخل یک تابع درون کلاس) فیلد میگوییم. فیلدها از اعضای کلاس دربردارنده آنها محسوب میشوند.
تعریف فیلدها مستقیماً در بدنه کلاس با یک Access Modifier شروع میشود و به دنبال آن نوع فیلد و سپس نام دلخواه برای فیلد میآید.
تذکر: نامگذاری مناسب یکی از مهمترین اصولی است که یک برنامه نویس باید همواره به آن توجه کافی داشته باشد و به شدت در بالا رفتن کیفیت برنامه موثر است. به خاطر داشته باشید تنها اجرا شدن و کار کردن یک برنامه کافی نیست. رعایت بسیاری از اصول مهندسی نرم افزار که ممکن است نقش مستقیمی در کارکرد برنامه نداشته باشند موجب سهولت در نگهداری و توسعه برنامه شده و به همان اندازه کارکرد صحیح برنامه مهم هستند. بنابراین مجدداً شما را دعوت به خواندن مقاله یاد شده بالا در مورد اصول نامگذاری صحیح میکنم. هر مفهوم تازه ای که میآموزید میتوانید به اصول نامگذاری همان مورد در مقاله پیش گفته مراجعه نمایید. همچنین افزونه هایی برای Visual Studio وجود دارد که شما را در زمینه نامگذاری صحیح و بسیاری موارد دیگر هدایت میکنند که یکی از مهمترین آنها Resharper نام دارد.
مثال:
همان طور که در این قطعه کد به عنوان توضیح درج شده است استفاده از فیلدهایی با دسترسی عمومی توصیه نمیشود. علت آن واضح است. چون هیچ کنترلی برای مقداری که برای آن در نظر گرفته میشود نداریم. به عنوان مثال امکان دارد یک مقدار منفی برای عرض یا ارتفاع شیء درج شود حال آنکه میدانیم عرض یا ارتفاع منفی معنا ندارد. در قسمت بعدی این سری مقالات این مشکل را بررسی و حل خواهیم نمود.
فیلدها معمولاً با سطح دسترسی خصوصی و برای نگهداری از دادههایی که مورد نیاز بیش از یک متد (یا تابع) درون کلاس است و آن دادهها باید پس از خاتمه کار یک متد همچنان باقی بمانند استفاده میشود. بدیهی است در غیر اینصورت به جای تعریف فیلد میتوان از متغیرهای محلی (متغیری که درون خود تابع تعریف میشود) استفاده نمود.
همان طور که پیشتر اشاره شد برای دسترسی به یک فیلد ابتدا یک نقطه پس از نام شیء درج کرده و سپس نام فیلد مورد نظر را مینویسیم.
در هنگام تعریف یک فیلد در صورت نیاز میتوان برای آن یک مقدار اولیه را در نظر گرفت. مانند مثال زیر:
متدها نیز مانند فیلدها در داخل کلاس تعریف میشوند. ابتدا یک Access Modifier سطح دسترسی را تعیین مینماید. سپس به ترتیب نوع خروجی، نام متد و لیست پارامترهای آن در صورت وجود درج میشود. به مجموعه بخشهای یاد شده امضای متد میگویند.
پارامترهای یک متد داخل یک جفت پرانتز قرار میگیرند و با کاما (,) از هم جدا میشوند. یک جفت پرانتز خالی نشان دهنده آن است که متد نیاز به هیچ پارامتری ندارد.
بار دیگر به بخش تعریف متدهای کلاسی که ایجاد کردیم توجه نمایید.
در این کلاس دو متد به نامهای Area و Perimeter به ترتیب برای محاسبه مساحت و محیط چهارضلعی تعریف شده است. همانطور که پیشتر اشاره شد متدها برای پیاده سازی رفتار اشیاء یا همان کارکردهای آنها استفاده میشوند. در این مثال شیء ما قادر است مساحت و محیط خود را محاسبه نماید. چه شیء خوش رفتاری!
همچنین توجه نمایید این شیء برای محاسبه مساحت و محیط خود نگاهی به ویژگیهای خود یعنی عرض و ارتفاعش که در فیلدهای آن نگهداری میکنیم میاندازد.
فراخوانی متد یک شیء همانند دسترسی به فیلد آن است. ابتدا نام شیء سپس یک نقطه و به دنبال آن نام متد مورد نظر به همراه پرانترها. آرگومانهای مورد نیاز در صورت وجود داخل پرانتزها قرار میگیرند و با کاما از هم جدا میشوند. که البته در این مثال متد ما نیازی به آرگومان ندارد. به همین دلیل برای فراخوانی آن تنها یک جفت پرانتز خالی قرار میدهیم.
در این بخش به دو مفهوم پارامتر و آرگومان اشاره شد. تفاورت آنها چیست؟
در هنگام تعریف یک متد نام و نوع پارامترهای مورد نیاز را تعیین و درج مینماییم. حال وقتی قصد فراخوانی متد را داریم باید مقادیر واقعی که آرگومان نامیده میشود را برای هر یک از پارامترهای تعریف شده فراهم نماییم. نوع آرگومان باید با نوع پارامتر تعریف شده تطبیق داشته باشد. اما اگر یک متغیر را به عنوان آرگومان در هنگام فراخوانی متد استفاده میکنیم نیازی به یکسان بودن نام آن متغیر و نام پارامتر تعریف شده نیست.
متدها میتوانند یک مقدار را به کدی که آن متد را فراخوانی کرده است بازگشت دهند.
در این مثال مشاهده میکنید که پس از فراخوانی متد Perimeter مقدار بازگشتی آن در متغیری به نام p قرار گرفته است. اگر نوع خروجی یک متد که در هنگام تعریف آن پیش از نام متد قرار میگیرد void یا پوچ نباشد، متد میتواند مقدار مورد نظر را با استفاده از کلمه کلیدی return بازگشت دهد. کلمه return و به دنبال آن مقداری که از نظر نوع باید با نوع خروجی تعیین شده تطبیق داشته باشد، مقدار درج شده را به کد فراخوان متد بازگشت میدهد.
نکته: کلمه return علاوه بر بازگشت مقدار مورد نظر سبب پایان اجرای متد نیز میشود. حتی در صورتی که نوع خروجی یک متد void تعریف شده باشد استفاده از کلمه return بدون اینکه مقداری به دنبال آن بیاید میتواند برای پایان اجرای متد، در صورت نیاز و مثلاً برقراری شرطی خاص مفید باشد. بدون کلمه return متد زمانی پایان مییابد که به پایان قطعه کد بدنه خود برسد. توجه نمایید که در صورتی که نوع خروجی متد چیزی به جز void است استفاده از کلمه return به همراه مقدار مربوطه الزامی است.
مقدار خروجی یک متد را میتوان هر جایی که مقداری از همان نوع مناسب است مستقیماً به کار برد. همچنین میتوان آن را در یک متغیر قرار داد و سپس از آن استفاده نمود.
به عنوان مثال کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که متدی دارد برای جمع دو عدد.
و حال دو روش استفاده از این متد:
در روش اول مستقیماً خروجی متد مورد استفاده قرار گرفته است و در روش دوم ابتدا مقدار خروجی در یک متغیر قرار گرفته است و سپس از مقدار درون متغیر استفاده شده است. استفاده از متغیر برای نگهداری مقدار خروجی اجباری نبوده و تنها جهت بالا بردن خوانایی برنامه یا حفظ مقدار خروجی تابع برای استفادههای بعدی به کار میرود.
در بخشهای بعدی بحث ما در مورد سایر اعضای کلاس و برخی جزییات پیرامون اعضای پیش گفته خواهد بود.
در مطلب پیشین به پیرامون خود نگاه کردیم و اشیاء گوناگونی را مشاهده کردیم که در حقیقت دنیای ما را تشکیل داده اند و فعالیتهای روزمره ما با استفاده از آنها صورت میگیرد. ایده ای به ذهنمان رسید. اشیاء و مفاهیم مرتبط به آن میتواند روش بهتر و موثرتری برای تقسیم کدهای برنامه باشد. مثلاً اگر کل کدهای برنامه که مسئول حل یکی از مسئلههای کوچک یاد شده است را یکجا بسته بندی کنیم و اصولی که از اشیاء واقعی پیرامون خود آموختیم را در مورد آن رعایت کنیم به برنامه بسیار با کیفیتتری از نظر خوانایی، راحتی در توسعه، اشکال زدایی سادهتر و بسیاری موارد دیگر خواهیم رسید.
توسعه دهندگان زبانهای برنامه نویسی که با ما در این مورد هم عقیده بوده اند دست به کار شده و دستورات و ساختارهای لازم برای پیاده کردن این ایده را در زبان برنامه نویسی قرار دادند و آن را زبان برنامه نویسی شیء گرا نامیدند. حتی جهت برخورداری از قابلیت استفاده مجدد از کد و موارد دیگر به جای آنکه کدها را در بسته هایی به عنوان یک شیء خاص قرار دهیم آنها را در بسته هایی به عنوان قالب یا نقشه ساخت اشیاء خاصی که در ذهن داریم قرار میدهیم. یعنی مفهوم کلاس یا رده که پیشتر اشاره شد. به این ترتیب یک بار مینویسیم و بارها استفاده میکنیم. مانند همان مثال بازیکن در بخش نخست. هر زمان که لازم باشد با استفاده از دستورات مربوطه از روی کدهای کلاس که نقشه یا قالب ساخت اشیاء هستند شیء مورد نظر را ساخته و در جهت حل مسئله مورد نظر به کار میبریم.
حال برای آنکه به طور عملی بتوانیم از ایده شیء گرایی در برنامه هایمان استفاده کنیم و مسائل بزرگ را حل کنیم لازم است ابتدا مقداری با جزییات و دستورات زبان در این مورد آشنا شویم.
تذکر: دقت کنید برای آنکه از ایده شیء گرایی در برنامهها حداکثر استفاده را ببریم مفاهیمی در مهندسی نرم افزار به آن اضافه شده است که ممکن است در دنیای واقعی نیازی به طرح آنها نباشد. پس لطفاً تلاش نکنید با دیدن هر مفهوم تازه بلافاصله سعی در تطبیق آن با محیط اطراف کنید. هر چند بسیاری از آنها به طور ضمنی در اشیاء پیرامون ما نیز وجود دارند.
زبان برنامه نویسی مورد استفاده برای بیان مفاهیم برنامه نویسی در این سری مقالات زبان سی شارپ است. اما درک برنامههای نوشته شده برای علاقه مندان به زبانهای دیگری مانند وی بی دات نت نیز دشوار نیست. چراکه اکثر دستورات مشابه است و تبدیل Syntax نیز به راحتی با اندکی جستجو میسر میباشد. لازم به یادآوری است زبان سی شارپ به بزرگی یا کوچکی حروف حساس است.
تشخیص و تعریف کلاسهای برنامه
کار را با یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید به عنوان بخشی از راه حل یک مسئله بزرگ، لازم است محیط و مساحت یک سری چهارضلعی را محاسبه کنیم و قصد داریم این وظیفه را به طور کامل بر عهده قطعه کدهای مستقلی در برنامه قرار دهیم. به عبارت دیگر قصد داریم متناظر با هر یک از چهارضلعیهای موجود در مسئله یک شیء در برنامه داشته باشیم که قادر است محیط و مساحت خود را محاسبه و ارائه نماید. کلاس زیر که با زبان سی شارپ نوشته شده امکان ایجاد اشیاء مورد نظر را فراهم میکند.public class Rectangle { public double Width; public double Height; public double Area() { return Width*Height; } public double Perimeter() { return 2*(Width + Height); } }
در این قطعه برنامه نکات زیر قابل توجه است:
- کلاس با کلمه کلیدی class تعریف میشود.
- همان طور که مشاهده میکنید تعریف کلاس با کلمه public آغاز شده است. این کلمه محدوده دسترسی به کلاس را تعیین میکند. در اینجا از کلمه public استفاده کردیم تا بخشهای دیگر برنامه امکان استفاده از این کلاس را داشته باشند.
- پس از کلمه کلیدی class نوبت به نام کلاس میرسد. اگرچه انتخاب نام مورد نظر امری اختیاری است اما در آینده حتماً اصول و قراردادهای نامگذاری در داتنت را مطالعه نمایید. در حال حاضر حداقل به خاطر داشته باشید تا انتخاب نامی مناسب که گویای کاربرد کلاس باشد بسیار مهم است.
- باقیمانده کد، بدنه کلاس را تشکیل میدهد. جاییکه ویژگی ها، رفتارها و ... یا به طور کلی اعضای کلاس تعریف میشوند.
ایجاد شیء از یک کلاس و نحوه دسترسی به شیء ایجاد شده
شیء و کلاس چیزهای متفاوتی هستند. یک کلاس نوع یک شیء را تعریف میکند. اما یک شیء یک موجودیت عینی و واقعی بر اساس یک کلاس است. در اصطلاح از شیء به عنوان یک نمونه (Instance) یا وهله ای از کلاس مربوطه یاد میکنیم. همچنین به عمل ساخت شیء نمونه سازی یا وهله سازی گوییم.برای ایجاد شیء از کلمه کلیدی new و به دنبال آن نام کلاسی که قصد داریم بر اساس آن یک شیء بسازیم استفاده میکنیم. همان طور که اشاره شد کلاس یک نوع را تعریف میکند. پس از آن میتوان همانند سایر انواع مانند int, string, … برای تعریف متغیر استفاده نمود. به مثال زیر توجه کنید.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
Rectangle rectangle;
Rectangle rectangle1 = new Rectangle(); Rectangle rectangle2 = rectangle1;
حالا میتوان شیء ساخته شده را با استفاده از ارجاعی که به آن داریم به کار برد.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5; rectangle.Height = 10; double a = rectangle.Area();
فیلدها
اگر به تعریف کلاس دقت کنید مشخص است که دو متغییر Width و Height را با سطح دسترسی عمومی تعریف کرده ایم.به متغیرهایی از هر نوع که مستقیماً درون کلاس تعریف شوند (و نه مثلاً داخل یک تابع درون کلاس) فیلد میگوییم. فیلدها از اعضای کلاس دربردارنده آنها محسوب میشوند.
تعریف فیلدها مستقیماً در بدنه کلاس با یک Access Modifier شروع میشود و به دنبال آن نوع فیلد و سپس نام دلخواه برای فیلد میآید.
تذکر: نامگذاری مناسب یکی از مهمترین اصولی است که یک برنامه نویس باید همواره به آن توجه کافی داشته باشد و به شدت در بالا رفتن کیفیت برنامه موثر است. به خاطر داشته باشید تنها اجرا شدن و کار کردن یک برنامه کافی نیست. رعایت بسیاری از اصول مهندسی نرم افزار که ممکن است نقش مستقیمی در کارکرد برنامه نداشته باشند موجب سهولت در نگهداری و توسعه برنامه شده و به همان اندازه کارکرد صحیح برنامه مهم هستند. بنابراین مجدداً شما را دعوت به خواندن مقاله یاد شده بالا در مورد اصول نامگذاری صحیح میکنم. هر مفهوم تازه ای که میآموزید میتوانید به اصول نامگذاری همان مورد در مقاله پیش گفته مراجعه نمایید. همچنین افزونه هایی برای Visual Studio وجود دارد که شما را در زمینه نامگذاری صحیح و بسیاری موارد دیگر هدایت میکنند که یکی از مهمترین آنها Resharper نام دارد.
مثال:
// public field (Generally not recommended.) public double Width;
فیلدها معمولاً با سطح دسترسی خصوصی و برای نگهداری از دادههایی که مورد نیاز بیش از یک متد (یا تابع) درون کلاس است و آن دادهها باید پس از خاتمه کار یک متد همچنان باقی بمانند استفاده میشود. بدیهی است در غیر اینصورت به جای تعریف فیلد میتوان از متغیرهای محلی (متغیری که درون خود تابع تعریف میشود) استفاده نمود.
همان طور که پیشتر اشاره شد برای دسترسی به یک فیلد ابتدا یک نقطه پس از نام شیء درج کرده و سپس نام فیلد مورد نظر را مینویسیم.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5;
public class Rectangle { public double Width = 5; // ... }
متدها
متدها قطعه کدهایی شامل یک سری دستور هستند. این مجموعه دستورات با فراخوانی متد و تعیین آرگومانهای مورد نیاز اجرا میشوند. در زبان سی شارپ به نوعی تمام دستورات در داخل متدها اجرا میشوند. در این زبان تمامی توابع در داخل کلاسها تعریف میشوند و بنابراین همه متد هستند.متدها نیز مانند فیلدها در داخل کلاس تعریف میشوند. ابتدا یک Access Modifier سطح دسترسی را تعیین مینماید. سپس به ترتیب نوع خروجی، نام متد و لیست پارامترهای آن در صورت وجود درج میشود. به مجموعه بخشهای یاد شده امضای متد میگویند.
پارامترهای یک متد داخل یک جفت پرانتز قرار میگیرند و با کاما (,) از هم جدا میشوند. یک جفت پرانتز خالی نشان دهنده آن است که متد نیاز به هیچ پارامتری ندارد.
بار دیگر به بخش تعریف متدهای کلاسی که ایجاد کردیم توجه نمایید.
public class Rectangle { // ... public double Area() { return Width*Height; } public double Perimeter() { return 2*(Width + Height); } }
همچنین توجه نمایید این شیء برای محاسبه مساحت و محیط خود نگاهی به ویژگیهای خود یعنی عرض و ارتفاعش که در فیلدهای آن نگهداری میکنیم میاندازد.
فراخوانی متد یک شیء همانند دسترسی به فیلد آن است. ابتدا نام شیء سپس یک نقطه و به دنبال آن نام متد مورد نظر به همراه پرانترها. آرگومانهای مورد نیاز در صورت وجود داخل پرانتزها قرار میگیرند و با کاما از هم جدا میشوند. که البته در این مثال متد ما نیازی به آرگومان ندارد. به همین دلیل برای فراخوانی آن تنها یک جفت پرانتز خالی قرار میدهیم.
در این بخش به دو مفهوم پارامتر و آرگومان اشاره شد. تفاورت آنها چیست؟
در هنگام تعریف یک متد نام و نوع پارامترهای مورد نیاز را تعیین و درج مینماییم. حال وقتی قصد فراخوانی متد را داریم باید مقادیر واقعی که آرگومان نامیده میشود را برای هر یک از پارامترهای تعریف شده فراهم نماییم. نوع آرگومان باید با نوع پارامتر تعریف شده تطبیق داشته باشد. اما اگر یک متغیر را به عنوان آرگومان در هنگام فراخوانی متد استفاده میکنیم نیازی به یکسان بودن نام آن متغیر و نام پارامتر تعریف شده نیست.
متدها میتوانند یک مقدار را به کدی که آن متد را فراخوانی کرده است بازگشت دهند.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5; rectangle.Height = 10; double p = rectangle.Perimeter();
نکته: کلمه return علاوه بر بازگشت مقدار مورد نظر سبب پایان اجرای متد نیز میشود. حتی در صورتی که نوع خروجی یک متد void تعریف شده باشد استفاده از کلمه return بدون اینکه مقداری به دنبال آن بیاید میتواند برای پایان اجرای متد، در صورت نیاز و مثلاً برقراری شرطی خاص مفید باشد. بدون کلمه return متد زمانی پایان مییابد که به پایان قطعه کد بدنه خود برسد. توجه نمایید که در صورتی که نوع خروجی متد چیزی به جز void است استفاده از کلمه return به همراه مقدار مربوطه الزامی است.
مقدار خروجی یک متد را میتوان هر جایی که مقداری از همان نوع مناسب است مستقیماً به کار برد. همچنین میتوان آن را در یک متغیر قرار داد و سپس از آن استفاده نمود.
به عنوان مثال کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که متدی دارد برای جمع دو عدد.
public class SimpleMath { public int AddTwoNumbers(int number1, int number2) { return number1 + number2; } }
SimpleMath obj = new SimpleMath(); Console.WriteLine(obj.AddTwoNumbers(1, 2)); int result = obj.AddTwoNumbers(1, 2); Console.WriteLine(result);
در بخشهای بعدی بحث ما در مورد سایر اعضای کلاس و برخی جزییات پیرامون اعضای پیش گفته خواهد بود.
نظرات مطالب
ReSharper 4.5
سلام استاد نصیری , خسته نباشید .
من از افزونه Resharper 5 بر روی VS 2008 برای Web Application استفاده میکنم .
در همه صفخات aspx or ascx همیشه با خطای Cannot resolve symbol ... روبرو میشم . در حالی که کد کامپایل میشود و کار میکند.
در این حالت Intellisense رو هم از دست میدم . که واقعا آزار دهنده هست .
آیا شما تا به حال با این مشکل برخورد داشته اید ؟
من از افزونه Resharper 5 بر روی VS 2008 برای Web Application استفاده میکنم .
در همه صفخات aspx or ascx همیشه با خطای Cannot resolve symbol ... روبرو میشم . در حالی که کد کامپایل میشود و کار میکند.
در این حالت Intellisense رو هم از دست میدم . که واقعا آزار دهنده هست .
آیا شما تا به حال با این مشکل برخورد داشته اید ؟
مطالب
AngularJS #4
در این قسمت قصد دارم تا یک سیستم ارسال دیدگاه را به کمک Angular پیاده سازی کنم. هدف از این مثال؛ آشنایی با چند Directive توکار Angular و همچنین آموختن چگونگی کار با سرویس http$ برای ارتباط با سرور است.
کدهای HTML زیر را در نظر بگیرید:
<div ng-app="myApp"> <div ng-controller="CommentCtrl"> <div ng-repeat="comment in comments"> <div style="float:right;cursor:pointer;" ng-click="remove(comment.Id,$index);">X</div> <a href="#"> <img style="width:32px;" ng-src="/Content/user.gif" alt="{{comment.Name}}"> </a> <div> <h4>{{comment.Name}}</h4> {{comment.CommentBody}} </div> </div> <div> <form action="/Comment/Add" method="post"> <div> <label for="Name">Name</label> <input id="Name" type="text" name="Name" ng-model="comment.Name" placeholder="Your Name" /> </div> <div> <label for="Email">Email</label> <input id="Email" type="text" name="Email" ng-model="comment.Email" placeholder="Your Email" /> </div> <div> <label for="CommentBody">Comment</label> <textarea id="CommentBody" name="CommentBody" ng-model="comment.CommentBody" placeholder="Your Comment"></textarea> </div> <button type="button" ng-click="addComment()">Send</button> </form> </div> </div> </div>
خب از ابتدا ساختار را مورد بررسی قرار میدهم و موارد ناآشنای آن را توضیح میدهم:
ng-app: خاصیت ng-app جز خواص پیش فرض HTML نیست و یک خاصیت سفارشی است که توسط Angular به صورت پیش فرض تعریف شده است. این خاصیت به Angular میگوید که کدام بخش از DOM باید توسط Angular مدیریت و پردازش شود. در اینجا div ای که با خاصیت ng-app مزین شده است به همراه تمامی عناصر فرزند آن توسط موتور پردازش گر DOM توکار مورد پردازش قرار گرفته و اصطلاحا کامپایل میشود. بله! اینجا از لفظ کامپایل شدن برای بیان این فرآیند استفاده کردم. هیچ کدام از این Directiveهای سفارشی به خودی خود برای مرورگر قابل تفسیر نیست و اینجاست که Angular وارد عمل شده و این Directiveها را به کدهای HTML و جاوا اسکریپت که برای مرورگر قابل فهم است تبدیل میکند. به همین جهت با ng-app مشخص میکنیم که کدام بخش از DOM باید توسط Angular تفسیر و مدیریت شود.شاید این سوال برای شما مطرح شده باشد که در مثال قبلی ng-app مقداری نداشت و برای تگ html تعریف شده بود. پاسخ این است که در مثال قبلی چون برنامهی ما دارای یک ماژول بیشتر نبود میتوانستیم از مقدار دهی ng-app صرف نظر کنیم؛ اما در این مثال ما قصد داریم کمی هم مفهوم ماژول را در Angular بررسی کنیم. در نتیجه در این مثال برنامهی ما از ماژولی به نام myApp تشکیل شده است. دلیل اینکه در این مثال ng-app بر روی یک div تعریف شده است این است که همین قسمت از DOM توسط Angular تفسیر شود برای ما کفایت میکند. هنگامی ng-app را بر روی html تعریف میکنیم که قصد داشته باشیم کل صفحه توسط Angular تفسیر شود.
ng-controller: در Angular کنترلرها تابع سازندهی کلاسهای سادهی جاوا اسکریپتی هستند که به کمک آنها بخشی از صفحه را مدیریت میکنیم. این که کدام بخش از صفحه توسط کدام کلاس کنترل و مدیریت شود، توسط ng-controller مشخص میشود. در اینجا هم عنصری که با ng-controller مشخص شده به همراه تمامی فرزندانش، توسط کلاس جاوا اسکریپتی به نام CommentCtrl مدیریت میشود. در حقیقت ما به کمک ng-controller مشخص میکنیم که کدام قسمت از View توسط کدام Controller مدیریت میشود. مرسوم است که در Angular نام کنترلرها با Ctrl خاتمه یابد.
ng-repeat: همهی نظرات دارای یک قالب html یکسان هستند که به ازای دادههای متفاوت تکرار شده اند. اگر میخواستیم نظرات را استفاده از موتور نمایشی Razor نشان دهیم از یک حلقهی foreach استفاده میکردیم. خبر خوب این است که ng-repeat هم دقیقا به مانند حلقهی foreach عمل میکند.در اینجا عبارت comment in comments دقیقا برابر با آن چیزی است که در یک حلقهی foreach مینوشتیم. Comments در اینجا یک لیست به مانند آرایه ای از comment هست که در کنترلر مقدار دهی شده است. پس اگر با حلقهی foreach مشکلی نداشته باشید با مفهوم ng-repeat هم مشکلی نخواهید داشت و دقیقا به همان شکل عمل مینماید.
ng-click: همان طور که گفتیم Directiveهای تعریف شده میتوانند یک event سفارشی نیز باشند. ng-click هم یک Directive تو کار است که توسط Angular به صورت پیش فرض تعریف شده است. کاملا مشخص است که یک تابع به نام remove تعریف شده است که به هنگام کلیک شدن، فراخوانی میشود. دو پارامتر هم به آن ارسال شده است. اولین پارامتر Id دیدگاه مورد نظر است تا به سرور ارسال شود و از پایگاه داده حذف شود. دومین پارامتر index$ است که یک متغیر ویژه است که توسط Angular در هر بار اجرای حلقهی ng-repeat مقدارش یک واحد افزایش مییابد. index$ هم به تابع remove ارسال میشود تا بتوان فهمید در سمت کلاینت کدام نظر باید حذف شود.
ng-src: از این Directive برای مشخص کردن src عکسها استفاده میشود. البته در این مثال چندان تفاوتی بین ng-src و src معمولی وجود ندارد. ولی اگر آدرس عکس به صورت Content/{{comment.Name}}.gif میبود دیگر وضع فرق میکرد. چرا که مرورگر با دیدن آدرس در src سعی به لود کردن آن عکس میکند و در این حالت در لود کردن آن عکس با شکست روبرو میشود. ng-src سبب میشود تا در ابتدا آدرس عکس توسط Angular تفسیر شود و سپس آن عکس توسط مرورگر لود شود.
{{comment.Name}}: آکلودهای دوتایی برای انقیاد داده (Data Binding) با view-model استفاده میشود. این نوع اقیاد داده در مثالهای قبلی مورد بررسی قرار گرفته است و نکتهی بیشتری در اینجا مطرح نیست.
ng-model: به کمک ng-model میتوان بین متن داخل textbox و خاصیت شی مورد نظر انقیاد داده بر قرار کرد و هر دو طرف از تغییرات یکدیگر آگاه شوند. به این عمل انقیاد داده دوطرفه (Two-Way Data-Binding) میگویند.برای مثال textbox مربوط به نام را به comment.Name و textbox مربوط به email را به comment.Email مقید(bind) شده است. هر تغییری که در محتوای هر کدام از طرفین صورت گیرد دیگری نیز از آن تغییر با خبر شده و آن را نمایش میدهد.
تا به اینجای کار قالب مربوط به HTML را بررسی کردیم. حال به سراغ کدهای جاوا اسکریپت میرویم:
var app = angular.module('myApp', []); app.controller('CommentCtrl', function ($scope, $http) { $scope.comment = {}; $http.get('/Comment/GetAll').success(function (data) { $scope.comments = data; }) $scope.addComment = function () { $http.post("/Comment/Add", $scope.comment).success(function () { $scope.comments.push({ Name: $scope.comment.Name, CommentBody: $scope.comment.CommentBody }); $scope.comment = {}; }); }; $scope.remove = function (id, index) { $http.post("/Comment/Remove", { id: id }).success(function () { $scope.comments.splice(index, 1); }); }; });
در تعریف ng-app اگر به یاد داشته باشید برای آن مقدار myApp در نظر گرفته شده بود. در اینجا هم ما به کمک متغیر سراسری angular که توسط خود کتابخانه تعریف شده است، ماژولی به نام myApp را تعریف کرده ایم. پارامتر دوم را فعلا توضیح نمیدهم، ولی در این حد بدانید که برای تعریف وابستگیهای این ماژول استفاده میشود که من آن را برابر یک آرایه خالی قرار داده ام.
در سطر بعد برای ماژول تعریف شده یک controller تعریف کرده ام. شاید دفعهی اول است که تعریف کنترلر به این شکل را مشاهده میکنید. اما چرا به این شکل کنترلر تعریف شده و به مانند قبل به شکل تابع سازندهی کلاس تعریف نشده است؟
پاسخ این است که اکثر برنامه نویسان از جمله خودم دل خوشی از متغیر سراسری ندارند. در شکل قبلی تعریف کنترلر، کنترلر به شکل یک متغیر سراسری تعریف میشد. اما استفاده از ماژول برای تعریف کنترلر سبب میشود تا کنترلرهای ما روی هوا تعریف نشده باشند و هر یک در جای مناسب خود باشند. به این شکل مدیریت کدهای برنامه نیز سادهتر بود. مثلا اگر کسی از شما بپرسد که فلان کنترلر کجا تعریف شده است؛ به راحتی میگویید که در فلان ماژول برنامه تعریف و مدیریت شده است.
در تابعی که به عنوان کنترلر تعریف شده است، دو پارامتر به عنوان وابستگی درخواست شده است. scope$ که برای ارتباط با view-model و انقیاد داده به کار میرود و http$ که برای ارتباط با سرور به کار میرود. نمونهی مناسب هر دوی این پارامترها توسط سیستم تزریق وابستگی تو کار angular در اختیار کنترلر قرار میگیرد.
قبلا چگونگی استفاده از scope$ برای اعمال انقیاد داده توضیح داده شده است. نکتهی جدیدی که مطرح است چگونگی استفاده از سرویس http$ برای ارتباط با سرور است. سرویس http $ دارای 4 متد put ، post ، get و delete است.
واقعا استفاده از این سرویس کاملا واضح و روشن است. در متد addComment وقتی که دیدگاه مورد نظر اضافه شد، به آرایهی کامنتها یک کامنت جدید میافزاییم و چون انقیاد داده دو طرفه است، بالافاصله دیدگاه جدید نیز در view به نمایش در میآید.کار تابع remove هم بسیار ساده است. با استفاده از index ارسالی، دیدگاه مورد نظر را از آرایهی کامنتها حذف میکنیم و ادامهی کار توسط انقیاد داده دو طرفه انجام میشود.
همان طور که مشاهده میشود مفاهیم انقیاد داده دو طرفه و تزریق وابستگی خودکار سرویسهای مورد نیاز، کار با angularjs را بسیار ساده و راحت کرده است. اصولا در بسیاری از موارد احتیاجی به باز اختراع چرخ نیست و کتابخانهی angular آن را برای ما از قبل تدارک دیده است.
کدهای این مثال ضمیمه شده است. این کدها در Visual Studio 2013 و به کمک ASP.NET MVC 5 و Entity Framework 6 نوشته شده است. سعی شده تا مثال نوشته شده به واقعیت نزدیک باشد. اگر دقت کنید مدل کامنت در مثالی که نوشتم به گونه ای است که دیدگاههای چند سطحی به همراه پاسخ هایش مد نظر بوده است. به عنوان تمرین نمایش درختی این گونه دیدگاهها را به کمک Angular انجام دهید. کافیست Treeview in Angular را جست و جو کنید؛ مطمئنا به نتایج زیادی میرسید. گرچه در مثال ضمیمه شده اگر جست و جو کنید من پیاده سازیش را انجام دادم. هدف از جست و جو در اینترنت مشاهده این است که بیشتر مسائل در Angular از پیش توسط دیگران حل شده است و احتیاجی نیست که شما با چالشهای جدیدی دست و پنجه نرم کنید.
پس به عنوان تمرین، دیدگاههای چند سطحی به همراه پاسخ که نمونه اش را در همین سایتی که درحال مشاهده آن هستید میبینید را به کمک AngularJS پیاده سازی کنید.
در مقالهی بعدی چگونگی انتقال منطق تجاری برنامه از کنترلر به لایه سرویس و چگونگی تعریف سرویس جدید را مورد بررسی قرار میدهم.
نظرات مطالب
اعتبارسنجی سرویس های WCF
Credential خود یک property از نوع ClientCredential در نمونههای وهله سازی شده از ChannelFactory است. شما از روش Add Service Reference و proxy استفاده کرده اید در نتیجه ChannelFactory به صورت یک خاصیت در نمونه وهله سازی شده از client proxy در دسترس است. به صورت زیر عمل نمایید:
در همین رابطه : مقایسه بین روش ChannelFactory و Proxy
proxy.ChannelFactory.Credentials.UserName.UserName = "WrongUserName"; proxy.ChannelFactory.Credentials.UserName.Password = "WrongPassword";
مطالب
ASP.NET MVC #10
آشنایی با روشهای مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر
تا اینجا با روشهای مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک میکردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامههای ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه میدهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمیدانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه میتوان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding
یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمتهای بعدی با مثالهای کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:
namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}
یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیشفرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه میکنید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;
namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}
[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
}
}
همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:
@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:
@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>
توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده میکنید. در برنامههای ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را میتوان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام میشود. در اینجا برای مثال میشود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:
<form action="/Login/LoginResult" method="post">
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>
توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه میشوند، اما این For آنها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارشهای اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیتها و پارامترهایی را که قرار است به آنها بایند شوند، به صورت رشته میپذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا میتوان یک strongly typed view را تعریف کرد، تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشتهها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).
با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیتهایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آنها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شدهاند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.
توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:
در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آنها، دو نکته جدید را میتوان مشاهده کرد. استفاده از ویژگیهای HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگیهای HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شدهایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه میگردد.
البته در نگارشهای اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده میشد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:
[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]
یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.
توسط ActionName میتوان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب دادهایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کردهایم و فریم ورک نمیداند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه میگردد:
The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرمها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرمها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.
بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC
الف) استفاده از اشیاء Context
در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر میتوان به خواصی که در یک کنترلر به آنها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:
public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }
در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:
public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }
توسط خاصیت Form شیء Request میتوان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونهای از آنرا در اولین متد LoginResult میتوانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار میکند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشتهای را میپذیرد که هر دو با پیشرفتهایی که در زبانهای دات نتی صورت گرفتهاند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمیآیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاسهای پایه هم به جهت سهولت انجام آزمونهای واحد در ASP.NET MVC ایجاد شدهاند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاسهای پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.
ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها
نکتهای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال میشود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعههای زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی میشود). این مجموعهها شامل موارد زیرهستند:
Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values
برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نامهای دو پارامتر آن، با نامهای بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آنها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده میشود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی میگردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمیپذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم میتوان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابقهای بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.
ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding
در ASP.NET MVC چون میتوان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل میشود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیتهای یک شیء نگاشت میکند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز میتوان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش میکند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC میتواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق میتوانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمیکند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی میکند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.
در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آنرا مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول میشود.
یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز میتوان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل میشود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection میباشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آنها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه میتوان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:
[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت میکند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده میکند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده میکنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:
[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
استفاده از model binderها همینجا به پایان نمیرسد. نکات تکمیلی آنها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.