مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت اول
در این مقاله یکی از ساختارهای داده را به نام ساختارهای درختی و گراف‌ها معرفی کردیم و در این مقاله قصد داریم این نوع ساختار را بیشتر بررسی نماییم. این ساختارها برای بسیاری از برنامه‌های مدرن و امروزی بسیار مهم هستند. هر کدام از این ساختارهای داده به حل یکی از مشکلات دنیای واقعی می‌پردازند. در این مقاله قصد داریم به مزایا و معایب هر کدام از این ساختار‌ها اشاره کنیم و اینکه کی و کجا بهتر است از کدام ساختار استفاده گردد. تمرکز ما بر درخت هایی دودویی، درخت‌های جست و جوی دو دویی و درخت‌های جست و جوی دو دویی متوازن خواهد بود. همچنین ما به تشریح گراف و انواع آن خواهیم پرداخت. اینکه چگونه آن را در حافظه نمایش دهیم و اینکه گراف‌ها در کجای زندگی واقعی ما یا فناوری‌های کامپیوتری استفاده می‌شوند.

ساختار درختی
در بسیاری از مواقع ما با گروهی از اشیاء یا داده‌هایی سر و کار داریم که هر کدام از آن‌ها به گروهی دیگر مرتبط هستند. در این حالت از ساختار خطی نمی‌توانیم برای توصیف این ارتباط استفاده کنیم. پس بهترین ساختار برای نشان دادن این ارتباط ساختار شاخه ای Branched Structure است.
یک ساختار درختی یا یک ساختار شاخه‌ای شامل المان‌هایی به اسم گره Node است. هر گره می‌تواند به یک یا چند گره دیگر متصل باشد و گاهی اوقات این اتصالات مشابه یک سلسه مراتب hierarchically می‌شوند.
درخت‌ها در برنامه نویسی جایگاه ویژه‌ای دارند به طوری که استفاده‌ی از آن‌ها در بسیاری از برنامه‌ها وجود دارد و بسیاری از مثال‌های واقعی پیرامون ما را پشتیبانی می‌کنند.
در نمودار زیر مثالی وجود دارد که در آن یک تیم نرم افزاری نمایش داده شده‌است. در اینجا هر یک از بخش‌ها وظایف و مسئولیت‌هایی را بر دوش خود دارند که این مسئولیت‌ها به صورت سلسله مراتبی در تصویر زیر نمایش داده شده‌اند.

ما در ساختار بالا متوجه می‌شویم که چه بخشی زیر مجموعه‌ی چه بخشی است و سمت بالاتر هر بخش چیست. برای مثال ما متوجه شدیم که مدیر توسعه دهندگان، "سرپرست تیم" است که خود نیز مادون "مدیر پروژه" است و این را نیز متوجه می‌شویم که مثلا توسعه دهنده‌ی شماره یک هیچ مادونی ندارد و مدیر پروژه در راس همه است و هیچ مدیر دیگری بالای سر او قرار ندارد.

اصطلاحات درخت
برای اینکه بیشتر متوجه روابط بین اشیا در این ساختار بشویم، به شکل زیر خوب دقت کنید:

در شکل بالا دایره‌هایی برای هر بخش از اطلاعت کشیده شده و ارتباط هر کدام از آن‌ها از طریق یک خط برقرار شده است. اعداد داخل هر دایره تکراری نیست و همه منحصر به فرد هستند. پس وقتی از اعداد اسم ببریم متوجه می‌شویم که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم.

در شکل بالا به هر یک از دایره‌ها یک گره Node می‌گویند و به هر خط ارتباط دهنده بین گره‌ها لبه Edge گفته می‌شود. گره‌های 19 و 21 و 14 زیر گره‌های گره 7 محسوب می‌شوند. گره‌هایی که به صورت مستقیم به زیر گره‌های خودشان اشاره می‌کنند را گره‌های والد Parent می‌گویند و زیرگره‌های 7 را گره‌های فرزند ChildNodes. پس با این حساب می‌توانیم بگوییم گره‌های 1 و 12 و 31 را هم فرزند گره 19 هستند و گره 19 والد آن هاست. همچنین گره‌های یک والد را مثل 19 و 21 و 14 که والد مشترک دارند، گره‌های خواهر و برادر یا حتی همنژاد Sibling می‌گوییم. همچنین ارتباط بین گره 7 و گره‌های سطح دوم  و الی آخر یعنی 1 و 12 و 31 و 23 و 6 را که والد بودن آن به صورت غیر مستقیم است را جد یا ancestor می‌نامیم و نوه‌ها و نتیجه‌های آن‌ها را نسل descendants.

ریشه Root: به گره‌ای می‌گوییم که هیچ والدی ندارد و خودش در واقع اولین والد محسوب می‌شود؛ مثل گره 7.

برگ  Leaf: به گره‌هایی که هیچ فرزندی ندارند، برگ می‌گوییم. مثال گره‌های 1 و12 و 31 و 23 و 6

گره‌های داخلی Internal Nodes: گره هایی که نه برگ هستند و نه ریشه. یعنی حداقل یک فرزند دارند و خودشان یک گره فرزند محسوب می‌شوند؛ مثل گره‌های 19 و 14.

مسیر Path: راه رسیدن از یک گره به گره دیگر را مسیر می‌گویند. مثلا گره‌های 1 و 19 و 7 و 21 به ترتیب یک مسیر را تشکیل می‌دهند ولی گره‌های 1 و 19 و 23 از آن جا که هیچ جور اتصالی بین آن‌ها نیست، مسیری را تشکیل نمی‌دهند.

طول مسیر Length of Path: به تعداد لبه‌های یک مسیر، طول مسیر می‌گویند که می‌توان از تعداد گره‌ها -1 نیز آن را به دست آورد. برای نمونه : مسیر 1 و19 و 7 و 21 طول مسیرشان 3 هست.

عمق Depth: طول مسیر یک گره از ریشه تا آن گره را عمق درخت می‌گویند. عمق یک ریشه همیشه صفر است و برای مثال در درخت بالا، گره 19 در عمق یک است و برای گره 23 عمق آن 2 خواهد بود.

تعریف خود درخت Tree: درخت یک ساختار داده برگشتی recursive است که شامل گره‌ها و لبه‌ها، برای اتصال گره‌ها به یکدیگر است.

جملات زیر در مورد درخت صدق می‌کند:

  • هر گره می‌تواند فرزند نداشته باشد یا به هر تعداد که می‌خواهد فرزند داشته باشد.
  • هر گره یک والد دارد و تنها گره‌ای که والد ندارد، گره ریشه است (البته اگر درخت خالی باشد هیچ گره ای وجود ندارد).
  • همه گره‌ها از ریشه قابل دسترسی هستند و برای دسترسی به گره مورد نظر باید از ریشه تا آن گره، مسیری را طی کرد.
ار تفاع درخت Height: به حداکثر عمق یک درخت، ارتفاع درخت می‌گویند.
درجه گره Degree: به تعداد گره‌های فرزند یک گره، درجه آن گره می‌گویند. در درخت بالا درجه گره‌های 7 و 19 سه است. درجه گره 14 دو است و درجه برگ‌ها صفر است.
ضریب انشعاب Branching Factor: به حداکثر درجه یک گره در یک درخت، ضریب انشعاب آن درخت گویند.

پیاده سازی درخت

برای پیاده سازی یک درخت، از دو کلاس یکی جهت ساخت گره که حاوی اطلاعات است <TreeNode<T و دیگری جهت ایجاد درخت اصلی به همراه کلیه متدها و خاصیت هایش <Tree<T کمک می‌‌گیریم.

public class TreeNode<T>
{
    // شامل مقدار گره است
    private T value;
 
    // مشخص می‌کند که آیا گره والد دارد یا خیر
    private bool hasParent;
 
    // در صورت داشتن فرزند ، لیست فرزندان را شامل می‌شود
    private List<TreeNode<T>> children;
 
    /// <summary>سازنده کلاس </summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    public TreeNode(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
        this.value = value;
        this.children = new List<TreeNode<T>>();
    }
 
    /// <summary>خاصیتی جهت مقداردهی گره</summary>
    public T Value
    {
        get
        {
            return this.value;
        }
        set
        {
            this.value = value;
        }
    }
 
    /// <summary>تعداد گره‌های فرزند را بر میگرداند</summary>
    public int ChildrenCount
    {
        get
        {
            return this.children.Count;
        }
    }
 
    /// <summary>به گره یک فرزند اضافه می‌کند</summary>
    /// <param name="child">آرگومان این متد یک گره است که قرار است به فرزندی گره فعلی در آید</param>
    public void AddChild(TreeNode<T> child)
    {
        if (child == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        if (child.hasParent)
        {
            throw new ArgumentException(
                "The node already has a parent!");
        }
 
        child.hasParent = true;
        this.children.Add(child);
    }
 
    /// <summary>
    /// گره ای که اندیس آن داده شده است بازگردانده می‌شود
    /// </summary>
    /// <param name="index">اندیس گره</param>
    /// <returns>گره بازگشتی</returns>
    public TreeNode<T> GetChild(int index)
    {
        return this.children[index];
    }
}
 
/// <summary>این کلاس ساختار درخت را به کمک کلاس گره‌ها که در بالا تعریف کردیم میسازد</summary>
/// <typeparam name="T">نوع مقادیری که قرار است داخل درخت ذخیره شوند</typeparam>
public class Tree<T>
{
    // گره ریشه
    private TreeNode<T> root;
 
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره اول که همان ریشه می‌شود</param>
    public Tree(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        this.root = new TreeNode<T>(value);
    }
 
    /// <summary>سازنده دیگر برای کلاس درخت</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره ریشه مثل سازنده اول</param>
    /// <param name="children">آرایه ای از گره‌ها که فرزند گره ریشه می‌شوند</param>
    public Tree(T value, params Tree<T>[] children)
        : this(value)
    {
        foreach (Tree<T> child in children)
        {
            this.root.AddChild(child.root);
        }
    }
 
    /// <summary>
    /// ریشه را بر میگرداند ، اگر ریشه ای نباشد نال بر میگرداند
    /// </summary>
    public TreeNode<T> Root
    {
        get
        {
            return this.root;
        }
    }
 
    /// <summary>پیمودن عرضی و نمایش درخت با الگوریتم دی اف اس </summary>
    /// <param name="root">ریشه (گره ابتدایی) درختی که قرار است پیمایش از آن شروع شود</param>
    /// <param name="spaces">یک کاراکتر جهت جداسازی مقادیر هر گره</param>
    private void PrintDFS(TreeNode<T> root, string spaces)
    {
        if (this.root == null)
        {
            return;
        }
 
        Console.WriteLine(spaces + root.Value);
 
        TreeNode<T> child = null;
        for (int i = 0; i < root.ChildrenCount; i++)
        {
            child = root.GetChild(i);
            PrintDFS(child, spaces + "   ");
        }
    }
 
    /// <summary>متد پیمایش درخت به صورت عمومی که تابع خصوصی که در بالا توضیح دادیم را صدا می‌زند</summary>
    public void TraverseDFS()
    {
        this.PrintDFS(this.root, string.Empty);
    }
}
 
/// <summary>
/// کد استفاده از ساختار درخت
/// </summary>
public static class TreeExample
{
    static void Main()
    {
        // Create the tree from the sample
        Tree<int> tree =
            new Tree<int>(7,
                new Tree<int>(19,
                    new Tree<int>(1),
                    new Tree<int>(12),
                    new Tree<int>(31)),
                new Tree<int>(21),
                new Tree<int>(14,
                    new Tree<int>(23),
                    new Tree<int>(6))
            );
 
        // پیمایش درخت با الگوریتم دی اف اس یا عمقی
        tree.TraverseDFS();
 
        // خروجی
        // 7
        //       19
        //        1
        //        12
        //        31
        //       21
        //       14
        //        23
        //        6
    }
}
کلاس TreeNode وظیفه‌ی ساخت گره را بر عهده دارد و با هر شیء‌ایی که از این کلاس می‌سازیم، یک گره ایجاد می‌کنیم که با خاصیت Children و متد AddChild آن می‌توانیم هر تعداد گره را که می‌خواهیم به فرزندی آن گره در آوریم که باز خود آن گره می‌تواند در خاصیت Children یک گره دیگر اضافه شود. به این ترتیب با ساخت هر گره و ایجاد رابطه از طریق خاصیت children هر گره درخت شکل می‌گیرد. سپس گره والد در ساختار کلاس درخت Tree قرار می‌گیرد و این کلاس شامل متدهایی است که می‌تواند روی درخت، عملیات پردازشی چون پیمایش درخت را انجام دهد.


پیمایش درخت به روش عمقی (DFS (Depth First Search

هدف از پیمایش درخت ملاقات یا بازبینی (تهیه لیستی از همه گره‌های یک درخت) تنها یکبار هر گره در درخت است. برای این کار الگوریتم‌های زیادی وجود دارند که ما در این مقاله تنها دو روش DFS و BFS را بررسی می‌کنیم.

روش DFS: هر گره‌ای که به تابع بالا بدهید، آن گره برای پیمایش، گره ریشه حساب خواهد شد و پیمایش از آن آغاز می‌گردد. در الگوریتم DFS روش پیمایش بدین گونه است که ما از گره ریشه آغاز کرده و گره ریشه را ملاقات می‌کنیم. سپس گره‌های فرزندش را به دست می‌آوریم و یکی از گره‌ها را انتخاب کرده و دوباره همین مورد را رویش انجام می‌دهیم تا نهایتا به یک برگ برسیم. وقتی که به برگی می‌رسیم یک مرحله به بالا برگشته و این کار را آنقدر تکرار می‌کنیم تا همه‌ی گره‌های آن ریشه یا درخت پیمایش شده باشند.

همین درخت را در نظر بگیرید:


 پیمایش درخت را از گره 7 آغاز می‌کنیم و آن را به عنوان ریشه در نظر می‌گیریم. حتی می‌توانیم پیمایش را از گره مثلا 19 آغاز کنیم و آن را برای پیمایش ریشه در نظر بگیریم ولی ما از همان 7 پیمایش را آغاز می‌کنیم:

ابتدا گره 7 ملاقات شده و آن را می‌نویسیم. سپس فرزندانش را بررسی می‌کنیم که سه فرزند دارد. یکی از فرزندان مثل گره 19 را انتخاب کرده و آن را ملاقات می‌کنیم (با هر بار ملاقات آن را چاپ می‌کنیم) سپس فرزندان آن را بررسی می‌کنیم و یکی از گره‌ها را انتخاب می‌کنیم و ملاقاتش می‌کنیم؛ برای مثال گره 1. از آن جا که گره یک، برگ است و فرزندی ندارد یک مرحله به سمت بالا برمی‌گردیم و برگ‌های 12 و 31 را هم ملاقات می‌کنیم. حالا همه‌ی فرزندان گره 19 را بررسی کردیم، بر می‌گردیم یک مرحله به سمت بالا و گره 21 را ملاقات می‌کنیم و از آنجا که گره 21 برگ است و فرزندی ندارد به بالا باز می‌گردیم و بعد گره 14 و فرزندانش 23 و 6 هم بررسی می‌شوند. پس ترتیب چاپ ما اینگونه می‌شود:

7-19-1-12-31-21-14-23-6


پیمایش درخت به روش (BFS (Breadth First Search 

در این روش (پیمایش سطحی) گره والد ملاقات شده و سپس همه گره‌های فرزندش ملاقات می‌شوند. بعد از آن یک گره انتخاب شده و همین پیمایش مجددا روی آن انجام می‌شود تا آن سطح کاملا پیمایش شده باشد. سپس به همین مرحله برگشته و فرزند بعدی را پیمایش می‌کنیم و الی آخر. نمونه‌ی این پیمایش روی درخت بالا به صورت زیر نمایش داده می‌شود:

7-19-21-14-1-12-31-23-6

اگر خوب دقت کنید می‌بینید که پیمایش سطحی است و هر سطح به ترتیب ملاقات می‌شود. به این الگوریتم، پیمایش موجی هم می‌گویند. دلیل آن هم این است که مثل سنگی می‌ماند که شما برای ایجاد موج روی دریاچه پرتاب می‌کنید.

برای این پیمایش از صف کمک گرفته می‌شود که مراحل زیر روی صف صورت می‌گیرد:

  • ریشه  وارد صف Q می‌شود.
  • دو مرحله زیر مرتبا تکرار می‌شوند:
  1. اولین گره صف به نام V را از Q در یافت می‌کنیم و آن را چاپ می‌کنیم.
  2. فرزندان گره V  را به صف اضافه می‌کنیم.
این نوع پیمایش، پیاده سازی راحتی دارد و همیشه نزدیک‌ترین گره‌ها به ریشه را می‌خواند و در هر مرحله گره‌هایی که می‌خواند از ریشه دورتر و دورتر می‌شوند.
نظرات مطالب
Url Routing در ASP.Net WebForms
کمی بالاتر توضیح دادن ... در حالت کلی در وب فرم‌ها، برای مسیردهی سازگار با Routing باید از ResolveUrl استفاده کنید.
نظرات مطالب
UrlRewriter توسط Intelligencia.UrlRewriter
من دات نت فریم ورکم 3.5 هست برای همین نمی‌تونم از url routing و url friendly استفاده کنم.
مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #2

Domain Model یا Business Layer

پیاده سازی را از منطق تجاری یا Business Logic آغاز می‌کنیم. در روش کد نویسی Smart UI، منطق تجاری در Code Behind قرار می‌گرفت اما در روش لایه بندی، منطق تجاری و روابط بین داده‌ها در Domain Model طراحی و پیاده سازی می‌شوند. در مطالب بعدی راجع به Domain Model و الگوهای پیاده سازی آن بیشتر صحبت خواهم کرد اما بصورت خلاصه این لایه یک مدل مفهومی از سیستم می‌باشد که شامل تمامی موجودیت‌ها و روابط بین آنهاست.

الگوی Domain Model جهت سازماندهی پیچیدگی‌های موجود در منطق تجاری و روابط بین موجودیت‌ها طراحی شده است.

شکل زیر مدلی را نشان می‌دهد که می‌خواهیم آن را پیاده سازی نماییم. کلاس Product موجودیتی برای ارائه محصولات یک فروشگاه می‌باشد. کلاس Price جهت تشخیص قیمت محصول، میزان سود و تخفیف محصول و همچنین استراتژی‌های تخفیف با توجه به منطق تجاری سیستم می‌باشد. در این استراتژی همکاران تجاری از مشتریان عادی تفکیک شده اند.

Domain Model را در پروژه SoCPatterns.Layered.Model پیاده سازی می‌کنیم. بنابراین به این پروژه یک Interface به نام IDiscountStrategy را با کد زیر اضافه نمایید:

public interface IDiscountStrategy
{
    decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice);
}

علت این نوع نامگذاری Interface فوق، انطباق آن با الگوی Strategy Design Pattern می‌باشد که در مطالب بعدی در مورد این الگو بیشتر صحبت خواهم کرد. استفاده از این الگو نیز به این دلیل بود که این الگو مختص الگوریتم هایی است که در زمان اجرا قابل انتخاب و تغییر خواهند بود.

توجه داشته باشید که معمولا نام Design Pattern انتخاب شده برای پیاده سازی کلاس را بصورت پسوند در انتهای نام کلاس ذکر می‌کنند تا با یک نگاه، برنامه نویس بتواند الگوی مورد نظر را تشخیص دهد و مجبور به بررسی کد نباشد. البته به دلیل تشابه برخی از الگوها، امکان تشخیص الگو، در پاره ای از موارد وجود ندارد و یا به سختی امکان پذیر است.

الگوی Strategy یک الگوریتم را قادر می‌سازد تا در داخل یک کلاس کپسوله شود و در زمان اجرا به منظور تغییر رفتار شی، بین رفتارهای مختلف سوئیچ شود.

حال باید دو کلاس به منظور پیاده سازی روال تخفیف ایجاد کنیم. ابتدا کلاسی با نام TradeDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class TradeDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice * 0.95M;
    }
}

سپس با توجه به الگوی Null Object کلاسی با نام NullDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class NullDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice;
    }
}

از الگوی Null Object زمانی استفاده می‌شود که نمی‌خواهید و یا در برخی مواقع نمی‌توانید یک نمونه (Instance) معتبر را برای یک کلاس ایجاد نمایید و همچنین مایل نیستید که مقدار Null را برای یک نمونه از کلاس برگردانید. در مباحث بعدی با جزئیات بیشتری در مورد الگوها صحبت خواهم کرد.

با توجه به استراتژی‌های تخفیف کلاس Price را ایجاد کنید. کلاسی با نام Price را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Price
{
    private IDiscountStrategy _discountStrategy = new NullDiscountStrategy();
    private decimal _rrp;
    private decimal _sellingPrice;
    public Price(decimal rrp, decimal sellingPrice)
    {
        _rrp = rrp;
        _sellingPrice = sellingPrice;
    }
    public void SetDiscountStrategyTo(IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        _discountStrategy = discountStrategy;
    }
    public decimal SellingPrice
    {
        get { return _discountStrategy.ApplyExtraDiscountsTo(_sellingPrice); }
    }
    public decimal Rrp
    {
        get { return _rrp; }
    }
    public decimal Discount
    {
        get {
            if (Rrp > SellingPrice)
                return (Rrp - SellingPrice);
            else
                return 0;
        }
    }
    public decimal Savings
    {
        get{
            if (Rrp > SellingPrice)
                return 1 - (SellingPrice / Rrp);
            else
                return 0;
        }
    }
}

کلاس Price از نوعی Dependency Injection به نام Setter Injection در متد SetDiscountStrategyTo استفاده نموده است که استراتژی تخفیف را برای کالا مشخص می‌نماید. نوع دیگری از Dependency Injection با نام Constructor Injection وجود دارد که در مباحث بعدی در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

جهت تکمیل لایه Model، کلاس Product را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Product
{
    public int Id {get; set;}
    public string Name { get; set; }
    public Price Price { get; set; }
}

موجودیت‌های تجاری ایجاد شدند اما باید روشی اتخاذ نمایید تا لایه Model نسبت به منبع داده ای بصورت مستقل عمل نماید. به سرویسی نیاز دارید که به کلاینت‌ها اجازه بدهد تا با لایه مدل در اتباط باشند و محصولات مورد نظر خود را با توجه به تخفیف اعمال شده برای رابط کاربری برگردانند. برای اینکه کلاینت‌ها قادر باشند تا نوع تخفیف را مشخص نمایند، باید یک نوع شمارشی ایجاد کنید که به عنوان پارامتر ورودی متد سرویس استفاده شود. بنابراین نوع شمارشی CustomerType را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public enum CustomerType
{
    Standard = 0,
    Trade = 1
}

برای اینکه تشخیص دهیم کدام یک از استراتژی‌های تخفیف باید بر روی قیمت محصول اعمال گردد، نیاز داریم کلاسی را ایجاد کنیم تا با توجه به CustomerType تخفیف مورد نظر را اعمال نماید. کلاسی با نام DiscountFactory را با کد زیر ایجاد نمایید:

public static class DiscountFactory
{
    public static IDiscountStrategy GetDiscountStrategyFor
        (CustomerType customerType)
    {
        switch (customerType)
        {
            case CustomerType.Trade:
                return new TradeDiscountStrategy();
            default:
                return new NullDiscountStrategy();
        }
    }
}

در طراحی کلاس فوق از الگوی Factory استفاده شده است. این الگو یک کلاس را قادر می‌سازد تا با توجه به شرایط، یک شی معتبر را از یک کلاس ایجاد نماید. همانند الگوهای قبلی، در مورد این الگو نیز در مباحث بعدی بیشتر صحبت خواهم کرد.

لایه‌ی سرویس با برقراری ارتباط با منبع داده ای، داده‌های مورد نیاز خود را بر می‌گرداند. برای این منظور از الگوی Repository استفاده می‌کنیم. از آنجایی که لایه Model باید مستقل از منبع داده ای عمل کند و نیازی به شناسایی نوع منبع داده ای ندارد، جهت پیاده سازی الگوی Repository از Interface استفاده می‌شود. یک Interface به نام IProductRepository را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public interface IProductRepository
{
    IList<Product> FindAll();
}

الگوی Repository به عنوان یک مجموعه‌ی در حافظه (In-Memory Collection) یا انباره ای از موجودیت‌های تجاری عمل می‌کند که نسبت به زیر بنای ساختاری منبع داده ای کاملا مستقل می‌باشد.

کلاس سرویس باید بتواند استراتژی تخفیف را بر روی مجموعه ای از محصولات اعمال نماید. برای این منظور باید یک Collection سفارشی ایجاد نماییم. اما من ترجیح می‌دهم از Extension Methods برای اعمال تخفیف بر روی محصولات استفاده کنم. بنابراین کلاسی به نام ProductListExtensionMethods را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public static class ProductListExtensionMethods
{
    public static void Apply(this IList<Product> products,
                                        IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        foreach (Product p in products)
        {
            p.Price.SetDiscountStrategyTo(discountStrategy);
        }
    }
}

الگوی Separated Interface تضمین می‌کند که کلاینت از پیاده سازی واقعی کاملا نامطلع می‌باشد و می‌تواند برنامه نویس را به سمت Abstraction و Dependency Inversion به جای پیاده سازی واقعی سوق دهد.

حال باید کلاس Service را ایجاد کنیم تا از طریق این کلاس، کلاینت با لایه Model در ارتباط باشد. کلاسی به نام ProductService را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    public ProductService(IProductRepository productRepository)
    {
        _productRepository = productRepository;
    }
    public IList<Product> GetAllProductsFor(CustomerType customerType)
    {
        IDiscountStrategy discountStrategy =
                                DiscountFactory.GetDiscountStrategyFor(customerType);
        IList<Product> products = _productRepository.FindAll();
        products.Apply(discountStrategy);
        return products;
    }
}

در اینجا کدنویسی منطق تجاری در Domain Model به پایان رسیده است. همانطور که گفته شد، لایه‌ی Business یا همان Domain Model به هیچ منبع داده ای خاصی وابسته نیست و به جای پیاده سازی کدهای منبع داده ای، از Interface‌ها به منظور برقراری ارتباط با پایگاه داده استفاده شده است. پیاده سازی کدهای منبع داده ای را به لایه‌ی Repository واگذار نمودیم که در بخش‌های بعدی نحوه پیاده سازی آن را مشاهده خواهید کرد. این امر موجب می‌شود تا لایه Model درگیر پیچیدگی‌ها و کد نویسی‌های منبع داده ای نشود و بتواند به صورت مستقل و فارغ از بخشهای مختلف برنامه تست شود. لایه بعدی که می‌خواهیم کد نویسی آن را آغاز کنیم، لایه‌ی Service می‌باشد.

در کد نویسی‌های فوق از الگوهای طراحی (Design Patterns) متعددی استفاده شده است که به صورت مختصر در مورد آنها صحبت کردم. اصلا جای نگرانی نیست، چون در مباحث بعدی به صورت مفصل در مورد آنها صحبت خواهم کرد. در ضمن، ممکن است روال یادگیری و آموزش بسیار نامفهوم باشد که برای فهم بیشتر موضوع، باید کدها را بصورت کامل تست نموده و مثالهایی را پیاده سازی نمایید. 

مطالب
Angular Material 6x - قسمت دوم - معرفی Angular Flex layout
در این سری قصد داریم یک برنامه‌ی ساده‌ی دفترچه تلفن را توسط Angular 6x و کامپوننت‌های متریال آن ایجاد کنیم؛ اما Grid جزئی از بسته‌ی Angular Material نیست. بنابراین برای طرحبندی برنامه و قرار دادن المان‌های مختلف در مکان‌های تعیین شده‌ی صفحه، از Angular FlexBox Module استفاده خواهیم کرد که محصور کننده‌ی CSS 3 FlexBox است.


آشنایی با Flex Layout Box Model

برای طراحی ظاهر یک برنامه‌ی وب نیاز است عناصر آن‌را در مکان‌های مختلفی از صفحه قرار داد که به آن Layout گفته می‌شود. برای این منظور عموما 4 روش ذیل مرسوم هستند:
1. Table
2. Float, position, clear
3. CSS Grids
4. FlexBox CSS

امروزه دیگر آنچنان روش‌های 1 و 2 به صورت مستقیم مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. CSS Grid روش نهایی طراحی Layout در آینده خواهد بود و در حال حاضر تعداد مرورگرهایی که از آن پشتیبانی می‌کنند، قابل توجه نیست؛ اما از FlexBox در IE 11، کروم 21 و فایرفاکس 22 به بعد پشتیبانی می‌شود.


FlexBox CSS، سیلان المان‌های قرار گرفته‌ی در داخل آن‌را سبب می‌شود. در اینجا یک container اصلی وجود دارد که در برگیرنده‌ی المان‌ها است. در تصویر فوق دو محور را مشاهده می‌کنید. محور افقی از چپ به راست ادامه پیدا می‌کند. محور عمودی نحوه‌ی ارتباط عناصر را مشخص می‌کند.
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه تفاوتی بین یک Grid و FlexBox CSS وجود دارد؟ در یک Grid طراحی دو بعدی سطرها و ستون وجود دارد. اما به FlexBox باید به صورت سیلان یک بعدی سلول‌ها نگاه کرد. برای مثال عناصر قرار گرفته‌ی درون Container یا به صورت افقی درون آن گسترده شده و قرار می‌گیرند و یا به صورت عمودی.


نحوه‌ی تفکر و کارکرد با FlexBox چگونه است؟

در اینجا باید به دو مفهوم دقت داشت:
الف) سیلان عناصر درون Container که می‌تواند افقی و یا عمودی باشد.
ب) اندازه‌ی المان‌ها که می‌تواند ثابت و یا نسبی باشد.

یک Container، جهت سیلان عناصر درون آن‌را مشخص می‌کند. المان‌های آن، اندازه، فاصله‌ی از یکدیگر و ترتیب قرارگیری را ارائه می‌دهند. یک flex container می‌تواند شامل چندین flex container تو در تو نیز باشد.


نحوه‌ی سیلان عناصر در FlexBox چگونه است؟

برای نمونه طرحبندی متداول ذیل را درنظر بگیرید:


نحوه تفکر در مورد طراحی این طرحبندی، باید از بیرون به درون و از بالا به پایین (سیلان عمودی) باشد:


سپس نحوه‌ی سیلان عناصر درون Containerهای تعریف شده را مشخص می‌کنیم. برای مثال اولین Container دارای سیلان افقی از چپ به راست خواهد بود که عنصر سوم آن به دلیل اندازه‌های مشخص دو عنصر قبلی، به سطر دوم منتقل شده‌است.


در ادامه به قسمت میانی می‌رسیم که آن نیز دارای سیلان افقی از چپ به راست است:


در اینجا نیز می‌توان سه Container را متصور شد که وسطی دارای سیلان افقی از راست به چپ است و مواردی که بر اساس اندازه‌ی آن‌ها در یک سطر جا نشده‌اند، به سطر بعدی منتقل خواهند شد:


و تمام این سیلان‌ها و انتقال به سطرهای بعدی بر اساس اندازه‌ی المان‌ها صورت می‌گیرد:


البته در این تصویر یک ایراد هم وجود دارد. با توجه به اینکه در ناحیه‌ی میانی سه Container تعریف خواهند شد. Container ایی که در میان آن قرار می‌گیرد، دارای سیلان خاص خودش است و اندازه‌های آن باید نسبت به این Container تعریف شوند و نه نسبت به کل ناحیه‌ی میانی. یعنی بجای اینکه 50 درصد، 25، 25 و 50 درصد را داشته باشیم، این‌ها در اصل 100 درصد، 50 و 50 درصد و سپس 100 درصد هستند.


معرفی کتابخانه‌ی Angular Flex Layout

برای کار با Flex CSS نیاز است:
- مقدار زیادی کد CSS نوشت.
- نیاز به درک عمیقی از Flex Box دارد.
- نیاز است با باگ‌های مرورگرها و تفاوت‌های پیاده سازی‌های آن‌ها در مورد FlexBox آشنا بود.
- نیاز به Prefixing دارد.
- برای Angular طراحی نشده‌است.

جهت رفع این مشکلات و محدودیت‌ها، تیم Angular کتابخانه‌ای را به نام Angular Flex Layout مخصوص نگارش‌های جدید Angular طراحی کرده‌است. این کتابخانه مستقل از Angular Material است اما عموما به همراه آن استفاده می‌شود.

مزایای کار با کتابخانه‌ی Angular flex layout
- یک کتابخانه‌ی متکی به خود و مستقل است و برای کار با آن الزامی به استفاده‌ی از Angular Material نیست.
- به همراه هیچ فایل CSS جانبی ارائه نمی‌شود.
- پیاده سازی TypeScript ایی دارد. در اصل یک سری directives مخصوص Angular است که با TypeScript نوشته شده‌است.
- به صورت پویا و inline تمام CSSهای مورد نیاز را تولید و تزریق می‌کند.
- به همراه یک API استاتیک است و همچنین یک API واکنشگرا
- با Angular CLI نیز یکپارچه شده‌است.


نصب و تنظیم کتابخانه‌ی Angular Flex layout

برای نصب این کتابخانه، در ریشه‌ی پروژه دستور زیر را صادر کنید:
 npm install @angular/flex-layout --save
سپس ماژول آن‌را باید به shared.module.ts اضافه کرد:
import { FlexLayoutModule } from "@angular/flex-layout";

@NgModule({
  imports: [
    FlexLayoutModule
  ],
  exports: [
    FlexLayoutModule
  ]
})
export class SharedModule {
}


کار با API استاتیک Angular Flex layout

API استاتیک Angular Flex layout شامل این مزایا و مشخصات است:
- به صورت یکسری دایرکتیو Angular طراحی شده‌است که به HTML قالب کامپوننت‌ها اضافه می‌شود.
- از data binding پشتیبانی می‌کند.
- CSS نهایی را به صورت پویا و inline تولید و به صفحه تزریق می‌کند. Inline CSS تزریق شده به ویژگی‌های styles هر المان تزریق می‌شوند و موارد مشابه را در صورت وجود بازنویسی می‌کنند.
- از تشخیص تغییرات پشتیبانی می‌کند.
- به همراه ویژگی‌های fxHide و fxShow است.
- کارآیی مطلوبی دارد.

در اینجا برای تعریف container اصلی از دایرکتیوهای زیر استفاده می‌شود:
- fxLayout جهت‌های flex را مشخص می‌کند.
<div fxLayout="row" 
     fxLayout.xs="column"></div>
- fxLayout می‌تواند دارای مقداری مانند row، column و row-reverse و column-reverse باشد. برای مثال مقدار row-reverse‌، نمایش از راست به چپ را سبب می‌شود.
- fxLayoutWrap مشخص می‌کند که آیا المان‌ها باید به سطر و یا ستون بعدی منتقل شوند یا خیر؟
<div fxLayoutWrap></div>
- fxLayoutGap فاصله‌ی بین المان‌ها را مشخص می‌کند.
<div fxLayoutGap="10px"></div>
- fxLayoutAlign نحوه‌ی چیدمان المان را تعیین می‌کند.
<div fxLayoutAlign="start stretch"></div>

چند مثال:


و یا حالت راست به چپ آن به صورت زیر است:


و برای تعریف آیتم‌های قرار گرفته‌ی درون containers می‌توان از دایرکتیوهای زیر استفاده کرد:
- fxflex برای تعیین اندازه و flex المان‌ها
<div fxFlex="1 2 calc(15em + 20px)"></div>
در اینجا سه مقداری که ذکر می‌شوند (و یا تنها یک مقدار) چنین معنایی را به همراه دارند:
 fxFlex="grow shrink basis"
و یا
 fxFlex="basis"
- grow به این معنا است که آیتم جاری در صورت وجود فضا (طراحی واکنشگرا و واکنش نشان دادن به اندازه‌ی صفحه)، نسبت به سایر المان‌ها تا چه اندازه‌ای می‌تواند بزرگ شود.
- shrink به این معنا است که اگر به اندازه‌ی کافی فضا وجود نداشت، این المان نسبت به سایر المان‌های دیگر تا چه اندازه‌ای می‌تواند کوچک شود.
- basis به معنای اندازه‌ی پیش‌فرض المان است.

در اینجا اندازه‌ها برحسب پیکسل، درصد و یا calcs, em, cw, vh می‌توانند تعیین شوند. همچنین یک سری نام مستعار مانند grow, initial, auto, none, nogrow, noshrink هم قابل استفاده هستند.

- fxflexorder برای تعیین ترتیب قرارگیری یک المان
<div fxFlexOrder="2"></div>
-  fxflexoffset برای تعیین فاصله یک المان از container آن
 <div fxFlexOffset="20px"></div>
-  fxflexAlign برای تعیین محل قرارگیری المان
 <div fxFlexAlign="center"></div>
- fxflexfill برای تعیین اینکه این المان کل ردیف یا ستون را پر خواهد کرد
 <div fxFlexFill></div>

چند مثال:


در اینجا سه نمایشی را که در ذیل تعریف div‌ها مشاهده می‌کنید بر اساس تغییر اندازه‌ی صفحه حاصل شده‌اند. چون آیتم دوم دارای مقدار grow مساوی 5 است، به همین جهت با تغییر اندازه‌ی صفحه و دسترسی به مقدار فضای بیشتر، بزرگ‌تر شده‌است.

یک مثال کامل
اگر علاقمند باشید تا توانمندی‌های angular flex layout را در قالب یک مثال کامل مشاهده کنید، به آدرس زیر مراجعه نمائید:
https://tburleson-layouts-demos.firebaseapp.com/#/docs
در این مثال با تغییر گزینه‌‌های مختلف، کد معادل angular flex layout آن نیز تولید می‌شود.
همچنین wiki خود پروژه نیز به همراه مثال‌های بیشتری است:
https://github.com/angular/flex-layout/wiki



کار با API واکنشگرای Angular Flex layout


در طراحی واکنشگرا، container و عناصر داخل آن بر اساس تغییرات اندازه‌ی صفحه و یا اندازه‌ی وسیله‌ی نمایشی، تغییر اندازه و همچنین موقعیت می‌دهند و این تغییرات بر اساس انطباق با viewport وسیله‌ی نمایشی صورت می‌گیرند. به همین جهت برای طراحی واکنشگرا نیاز به Flex CSS و همچنین Media Query است. نوشتن Medial Query و ترکیب آن با Flex CSS کار مشکلی است. به همین جهت Angular Flex layout به همراه یک API واکنشگرا نیز هست که در پشت صحنه Flex CSS را بر اساس طراحی متریال و Medial Queries مورد استفاده قرار می‌دهد.
اگر علاقمند هستید تا اندازه‌های واکنشگرای استاندارد متریال را ملاحظه کنید، می‌توانید به آدرس زیر مراجعه نمائید (قسمت Breakpoint system آن):
https://material.io/design/layout/responsive-layout-grid.html#breakpoints
برای مثال هر اندازه‌ای کمتر از 600px در گروه extra small قرار می‌گیرد (با مخفف xs). از 600px تا 1024px در بازه‌ی small (با مخفف sm)، از 1024px تا 1440px در بازه‌ی medium (با مخفف md) و از 1440px تا 1920px در بازه‌ی large (با مخفف lg) و بیشتر از آن در بازه‌ی xlrage قرار می‌گیرند (با مخفف xl). این اعداد و بازه‌ها، پایه‌ی طراحی API واکنشگرای Angular Flex layout هستند. به همین جهت نام این بازه‌ها در این API به صورت مخفف xs, sm, md, lg, xl درنظر گرفته شده‌اند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین اگر اندازه‌های مدنظر از این بازه‌ها کمتر باشند، می‌توان از lt-sm, lt-md, lt-lg, lt-xl نیز استفاده کرد. در اینجا lt به معنای less than است و یا اگر بازه‌های مورد نیاز بیش از این اندازه‌ها باشند می‌توان با gt-xs, gt-sm, gt-md, gt-lg کار کرد. در اینجا gt به معنای greater than است.
به این مخفف‌ها «media query alias» هم گفته می‌شود و اکنون که لیست آن‌ها مشخص است، تنها کافی است آن‌ها را به API استاتیکی که پیشتر بررسی کردیم، اضافه کنیم. برای مثال:
fxLayout.sm = "..."
fxLayoutAlign.md = "..."
fxHide.gt-sm = "..."
برای نمونه فرض کنید یک چنین طرحبندی دسکتاپی را داریم:


معادل طراحی آن با API استاتیک Angular Flex Layout به صورت زیر است:

که در اینجا دو container را ملاحظه می‌کنید. ابتدا Container بیرونی جهت ارائه‌ی ستونی از سه المان اضافه شده‌است. سپس یک Container میانی برای  تعریف ردیفی از سه المان تعریف شده‌است. توسط روش "fxFlex="grow shrink basis نیز اندازه‌های آن‌ها مشخص شده‌اند.

اکنون که این طرحبندی دسکتاپ را داریم، چگونه باید آن‌را تبدیل به طرحبندی موبایل، مانند شکل زیر کنیم؟


برای اینکار ابتدا fxLayout.xs را به سطر میانی اضافه می‌کنیم تا هرگاه به این اندازه رسیدیم، بجای ردیف، تبدیل به ستون شود. سپس توسط fxFlexOrder.xs، در اندازه‌ی xs، محل قرارگیری المان‌های این ستون را هم مشخص می‌کنیم:


همانطور که ملاحظه می‌کنید کار کردن با این API بسیار ساده‌است و نیازی به کارکردن مستقیم با Media Queries و یا برنامه نویسی مستقیم ندارد و تمام آن در قالب HTML یک کامپوننت قابل پیاده سازی است.
یک نکته: مثال کاملی که پیشتر در این بحث مطرح شد، به همراه مثال واکنشگرا نیز هست که برای مشاهده‌ی اثر آن‌ها بهتر است اندازه‌ی مرورگر را کوچک و بزرگ کنید.


مخفی کردن و یا نمایش قسمتی از صفحه بر اساس اندازه‌ی آن

علاوه بر media query alias هایی که عنوان شد، امکان نمایش و یا مخفی سازی قسمت‌های مختلف صفحه بر اساس اندازه‌ی صفحه‌ی نمایشی نیز هست:
 <div fxShow fxHide.xs="false" fxHide.lg="true"></div>
در اینجا fxShow سبب نمایش این div در حالت عادی می‌شود (پیش‌فرض آن xl، md و sm است). اما اگر اندازه‌ی صفحه lg باشد، fxHide.lg تنظیم شده‌ی به true سبب مخفی سازی آن خواهد شد و در اندازه‌ی xs مجددا نمایش داده می‌شود.


تغییر اندازه‌ی قسمتی از صفحه بر اساس اندازه‌ی آن

در مثال زیر اگر اندازه‌ی صفحه gt-sm باشد (بیشتر از small)، اندازه‌ی این div به 100 درصد بجای 50 درصد حالت‌های دیگر، تنظیم می‌شود:
 <div fxFlex="50%" fxFlex.gt-sm="100%"></div>

حالت‌های ویژه‌ی طراحی واکنشگرا در Angular Flex Layout

در API واکنشگرای آن حالت‌های ویژه‌ی fxshow, fxhide, ngclass  و  ngstyle نیز درنظر گرفته شده‌اند که امکان فعالسازی آن‌ها در اندازه‌های مختلف صفحه مسیر است:
<div fxShow [fxShow.xs]="isVisibleOnMobile()"></div>
<div fxHide [fxHide.gt-sm]="isVisibleOnDesktop()"></div>
<div [ngClass.sm]="{'fxClass-sm': hasStyle}" ></div>
<div [ngStyle.xs]="{color: 'blue'}"></div>


امکان کار با API واکنشگرا از طریق برنامه نویسی

برای این منظور می‌توان از سرویس ObservableMedia مانند مثال زیر استفاده کرد:


در اینجا به فعالسازی یک بازه‌ی خاص گوش فرا خواهیم داد. برای مثال اگر اندازه‌ی صفحه xs بود، سبب بارگذاری محتوای خاص مرتبط با موبایل خواهیم شد.



برای مطالعه‌ی بیشتر
قسمت‌های عمده‌ای از مطلب جاری، از ویدیوی زیر که توسط نویسنده‌ی اصلی angular flex layout تهیه شده‌است، گردآوری شدند.