مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت ششم - کار با بانک‌های اطلاعاتی درون Containerها
تا اینجا نحوه‌ی اجرای برنامه‌ها را داخل کانتینرها بررسی کردیم؛ اما هنوز در مورد داده‌های آن‌ها بحث نکرده‌ایم. اگر بانک‌های اطلاعاتی را به درون کانتینرها منتقل کنیم، چه بر سر داده‌های آن‌ها می‌آید؟


بررسی روش اجرای MS SQL Server Express درون یک Container

اگر مخازن Imageهای رسمی مایکروسافت را در داکرهاب بررسی کنیم، به مخازنی مانند mssql-server-windows-express ، mssql-server و یا mssql-server-linux نیز خواهیم رسید. در اینجا آخرین نگارش Image مربوط به SQL Server Express آن، حدود 7GB حجم دارد. برای دریافت آن ابتدا به Windows Containers سوئیچ کنید و سپس دستور زیر را صادر نمائید:
 docker pull microsoft/mssql-server-windows-express
پس از دریافت آن، اگر به مستندات رسمی آن در داکر هاب مراجعه کنیم، دستوری را به صورت زیر برای اجرای آن عنوان کرده‌است:
 docker run -d -p 1433:1433 -e sa_password=<SA_PASSWORD> -e ACCEPT_EULA=Y microsoft/mssql-server-windows-express
در این دستور:
- سوئیچ d سبب می‌شود تا پس از اجرای این دستور، بلافاصله به command prompt بازگشت داده شویم و SQL Server Express در background اجرا شود.
- سپس پورت 1433 میزبان به پورت 1433 کانتینر، نگاشت شده‌است که پورت استاندارد SQL Server است.
- سوئیچ e، امکان تنظیم متغیرهای محیطی را میسر می‌کند؛ برای مثال ورود کلمه‌ی عبور کاربر SA و یا پذیرش مجوز آن. برای نمونه، این کلمه‌ی عبور را مساوی password وارد کنید؛ هرچند کار نخواهد کرد، اما بررسی خطاهای به همراه آن مفید است.
- و در آخر نام image مرتبط ذکر شده‌است.

پس از اجرای این دستور، کانتینر SQL Server Express، در پس زمینه شروع به کار خواهد کرد و بلافاصله به خط فرمان بازگشت داده می‌شویم. در اینجا ممکن است آغاز SQL Server اندکی طول بکشد. برای اینکه دریابیم در این لحظه وضعیت پروسه‌ی آن به چه صورتی است، دستور docker logs id را صادر کنید. پس از آن خطایی مانند password validation failed را مشاهده خواهیم کرد. عنوان می‌کند که پیچیدگی کلمه‌ی عبور وارد شده کافی نیست.

یک نکته: زمانیکه دستور docker run را اجرا می‌کنیم، یک هش طولانی را نمایش می‌دهد و پس از آن به خط فرمان بازگشت داده می‌شویم. این هش طولانی، همان id کانتینر در حال اجرا است. برای مثال در دستور docker logs id می‌توان 3 حرف ابتدای این هش را بجای id وارد کرد. البته این id را توسط دستور docker ps نیز می‌توان بدست آورد.

بنابراین با توجه به اینکه دستور docker logs id، خطایی را گزارش کرده‌است، توسط دستور docker stop id، این کانتینر را متوقف کرده و آن‌را مجددا با کلمه‌ی عبوری مانند pass!w0rd1 اجرا می‌کنیم:
 docker run -d -p 1433:1433 -e sa_password=pass!w0rd1 -e ACCEPT_EULA=Y microsoft/mssql-server-windows-express
اینبار نیز مجددا دستور docker logs id را بر اساس id جدید این کانتینر اجرا می‌کنیم که پیام Started SQL Server را نمایش می‌دهد. بنابراین تا به اینجا موفق شدیم پروسه‌ی SQL Server Express را بدون مشکلی آغاز کنیم.


همانطور که در قسمت سوم نیز عنوان شد، اگر این کانتینر را بر روی ویندوز سرور، در حالت Windows Containers اجرا کنیم (و نه در حالت Hyper-V)، پروسه‌های اجرای شده‌ی داخل یک Container را می‌توان با Job Object Idهای یکسانی که دارند، در Task Manager ویندوز، در کنار سایر پروسه‌های سیستم، شناسایی کرد.


اتصال به SQL Server Express اجرا شده‌ی داخل یک Container توسط SQL Server Management Studio

پس از اجرای SQL Server Express دخل کانتینر، مطابق تنظیمات آن، چه در سیستم میزبان و چه در داخل کانتینر، به پورت 1433 گوش فرا داده می‌شود. به همین منظور نیاز است IP این کانتینر را نیز بدست آوریم. برای اینکار دستور ipconfig را در سیستم میزبان صادر کنید تا بر اساس مشخصات کارت شبکه‌ی مجازی آن، بتوان IP آن‌را بدست آورد (دستور docker inspect id نیز چنین اطلاعاتی را به همراه دارد). اکنون می‌توان از داخل سیستم راه دور دیگری که SQL Server Management Studio بر روی آن نصب است، توسط این IP و پورت، به SQL Server Express متصل شد.


البته در اینجا نیازی به ذکر پورت نیست؛ چون پورت 1433، شماره پورت پیش‌فرض است. بعد از اتصال، می‌توان کارهای متداولی مانند ایجاد یک بانک اطلاعاتی جدید را انجام داد.
برای آزمایش، یکبار دستور docker ps را صادر کنید تا id این کانتینر مشخص شود. سپس دستور docker stop id را صادر کنید تا پروسه SQL Server Express خاتمه یابد. اکنون اگر در SQL Server Management Studio قصد کار با آن‌را داشته باشیم، پیام عدم اتصال مشاهده می‌شود. اکنون برای اجرای مجدد کانتینر، دستور docker start id را صادر کنید.


بررسی روش اجرای MySQL داخل یک Container

برای اجرای MySQL نیاز است به Linux Containers سوئیچ کنیم. حجم tag ویژه‌ی latest آن نیز حدود 138MB است که نسبت به SQL Server Express هفت گیگابایتی، بسیار کمتر است!
در همان صفحه‌ی مستندات آن در داکرهاب، دستور اجرایی آن نیز ذکر شده‌است:
 docker run --name some-mysql -e MYSQL_ROOT_PASSWORD=my-secret-pw -d mysql:tag
در اینجا نیز توسط سوئیچ e که مخفف environment است، یکسری از متغیرهای محیطی MySQL، مانند کلمه‌ی عبور آن قابل تنظیم هستند. همچنین سوئیچ d نیز برای اجرای آن در پس زمینه، ذکر شده‌است. همین دستور را به همین شکل، صرفا با حذف tag آن، جهت اشاره‌ی به آخرین نگارش موجود این image، اجرا می‌کنیم:
 docker run --name some-mysql -e MYSQL_ROOT_PASSWORD=my-secret-pw -d mysql
با اجرای این دستور، در ابتدا MySQL از داکرهاب دریافت شده و سپس در پس زمینه اجرا خواهد شد. پیش از بازگشت به command prompt، یک هش طولانی نیز نمایش داده می‌شود که همان id کانتینر در حال اجرای آن است. برای اینکه بتوانیم ریز جزئیات رخ داده را بهتر مشاهده کنیم، می‌توان از دستور docker logs id استفاده کرد.

یک نکته: می‌توان یک command prompt جدید را باز کرد و سپس دستور docker logs -f id را در آن صادر کرد. به این صورت لاگ‌های لحظه‌ای یک کانتینر را نیز می‌توان مشاهده کرد (f در اینجا به معنای follow است).

اکنون می‌خواهیم MySQL Client موجود در همین Container در حال اجرا را، اجرا کنیم (اجرای پروسه‌ای درون یک کانتینر در حال اجرا). برای اینکار از دستور docker exec استفاده می‌شود:
docker ps
docker exec -it id mysql --user=root --password=my-secret-pw
ابتدا توسط دستور docker ps مقدار id این کانتینر را بدست می‌آوریم و سپس در دستور بعدی، از آن استفاده خواهیم کرد.
در اینجا توسط دستور docker exec ابتدا یک interactive shell را درخواست کرده‌ایم (اجرای foreground یک برنامه‌ی شل). سپس id این کانتینر باید ذکر شود. پس از آن نام فایل اجرایی MySQL Client قید شده و در پایان، نام کاربری و کلمه‌ی عبور اتصال به آن که در دستور docker run تنظیم شده‌اند، ذکر می‌شوند.
با اجرای این دستور، به خط فرمان MySQL Client داخل این کانتینر دسترسی پیدا می‌کنیم. در اینجا می‌توان دستورات مختلفی را برای کار با پروسه‌ی mysql اجرا کرد؛ مانند اجرای دستور show databases که لیست بانک‌های اطلاعاتی موجود را نمایش می‌دهد:
mysql> show databases;
use mysql;
show tables;
select * from user;
exit;


روش مدیریت داده‌های بانک‌های اطلاعاتی توسط Docker

در قسمت قبل دریافتیم که لایه‌ی رویی یک container، دارای قابلیت read/write است و برای مثال می‌توان فایل‌های یک وب سایت استاتیک را در آنجا کپی و سپس هاست کرد. اما این لایه، لایه‌ی مناسبی برای ذخیره سازی داده‌های یک بانک اطلاعاتی نیست. در اینجا برای مدیریت بهتر این نوع داده‌ها، از مفهومی به نام volume استفاده می‌شود.
برای درک روش مدیریت داده‌ها توسط داکر، دستور docker volume ls را اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که docker یک volume پیش‌فرض را نیز ایجاد کرده‌است. البته با volumes پیشتر در قسمت چهارم، در بخش «روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها» نیز آشنا شده‌ایم. این volume پیش‌فرض، کار ذخیره سازی اطلاعات را حتی اگر کانتینری در حال اجرا نباشد نیز انجام می‌دهد. وجود یک چنین قابلیتی جهت از دست نرفتن اطلاعات ارزشمند ذخیره شده‌ی در بانک‌های اطلاعاتی بسیار ضروری است.
البته لازم به ذکر است، این volume ای را که در اینجا مشاهده می‌کنید، توسط Dockerfile خود mysql به صورت خودکار ایجاد می‌شود. برای مثال در داکرهاب، در قسمت full description این image، در ابتدای توضیحات قسمتی است به نام supported tags and respective dockerfile links. در اینجا هر tag نامبرده شده، در حقیقت لینکی است به یک Dockerfile. اگر یکی از آن‌ها را باز کنید، چنین سطری را در آن مشاهده خواهید کرد:
  VOLUME /var/lib/mysql
این دستور سبب می‌شود چنین مسیری (مسیر پیش‌فرض ثبت اطلاعات mysql) به صورت یک volume جدید، خارج از فایل سیستم کانتینر، بر روی سیستم میزبان، ایجاد شود. سپس این مسیر و volume جدید، توسط داکر به صورت خودکار به این کانتینر mount خواهد شد و برای این موارد نیازی نیست کار خاصی توسط ما انجام شود.
اینکار نه فقط برای بالابردن کارآیی اعمال read/write انجام شده‌ی توسط container انجام می‌شود، بلکه حتی اگر این کانتینر را توسط دستور docker rm id حذف کنیم، دستور docker volume ls، هنوز همان volume ای را که در حین نصب mysql به صورت خودکار ایجاد شده بود، نمایش می‌دهد. علت اینجا است که طول عمر این volume، وابسته‌ی به طول عمر کانتینر آن نیست. به این ترتیب حذف تصادفی یک کانتینر، سبب از دست رفتن اطلاعات ارزشمند داخل بانک اطلاعاتی آن نمی‌شود.


روش تعیین صریح یک volume برای یک کانتینر بانک اطلاعاتی، توسط volumeهای نامدار

دستور docker run ای را که برای اجرای mysql صادر کردیم، یک volume خودکار را ایجاد کرده‌است و اگر آن‌را با دستور docker volume ls بررسی کنیم، دارای یک نام هش مانند است که به آن anonymous volume هم گفته می‌شود. در ادامه قصد داریم یک volume نامدار را ایجاد کنیم و سپس از آن جهت ذخیره سازی اطلاعات چندین وهله از کانتینر mysql استفاده نمائیم.
پیش از ادامه بحث، ابتدا توسط دستور docker rm id، کانتینر mysql ای را که پیشتر ایجاد کردیم حذف کنید؛ هرچند این دستور، volume متناظر با آن‌را حذف نمی‌کند.
سپس برای اینکه یک کانتینر جدید mysql را با ذکر صریح volume آن ایجاد و اجرا کنیم، می‌توان از دستور زیر استفاده کرد:
 docker run --name some-mysql -e MYSQL_ROOT_PASSWORD=my-secret-pw -d -v db:/var/lib/mysql mysql
در اینجا از سوئیچ v برای ایجاد یک volume نامدار استفاده شده‌است و در آن بجای ذکر قسمت مسیر پوشه‌ای در سمت میزبان، صرفا یک نام، مانند db، پیش از ذکر : قید شده‌است. پس از :، مسیری که این volume قرار است در آن کانتینر به آن نگاشت شود، ذکر شده‌است.
اکنون اگر دستور docker volume ls را صادر کنیم، در لیست خروجی آن، نام db قابل مشاهده‌است.

در ادامه پروسه‌ی MySQL Client داخل این کانتینر را اجرا کرده:
 docker exec -it some-mysql mysql --user=root --password=my-secret-pw
و تغییراتی را به صورت زیر اعمال می‌کنیم:
mysql> show databases;
create database pets;
show databases;
exit;
در اینجا بانک اطلاعاتی جدید pets ایجاد شده‌است.

اکنون در ابتدا این کانتینر را متوقف کرده و سپس آن‌را حذف می‌کنیم:
docker ps
docker stop id
docker rm id
هرچند اگر دستور حذف را با سوئیچ f- نیز اجرا کنیم (به معنای force)، کار stop را به صورت خودکار انجام می‌دهد.

در ادامه مجددا همان دستور قبلی را که توسط آن volume نامداری، ایجاد کردیم، اجرا می‌کنیم:
 docker run --name some-mysql -e MYSQL_ROOT_PASSWORD=my-secret-pw -d -v db:/var/lib/mysql mysql
اینبار اگر دستور docker volume ls را مجددا صادر کنیم، مشاهده خواهیم کرد این کانتینر جدید، بجای ایجاد یک volume جدید، از همان volume موجود db که آن‌را پیشتر ایجاد کردیم، استفاده می‌کند؛ هرچند کانتینری که آن‌را ایجاد کرده‌است، دیگر وجود خارجی ندارد. در این حالت اگر MySQL Client این کانتینر را اجرا نمائیم:
 docker exec -it some-mysql mysql --user=root --password=my-secret-pw
و سپس دستور نمایش بانک‌های اطلاعاتی آن‌را صادر کنیم:
 mysql> show databases;
در خروجی آن هنوز بانک اطلاعاتی pets که پیشتر ایجاد شده بود، قابل مشاهده‌است. بنابراین حذف و یا ایجاد کانتینرها، تاثیری را بر روی volumeهای ایجاد شده، نخواهند داشت.


روش حذف volumes اضافی

با توجه به اینکه volumeها، طول عمر متفاوتی را نسبت به کانتینرها دارند، ممکن است پس از مدتی فضای دیسک سخت شما را پر کنند. برای مثال به ازای هربار اجرای دستور docker run مربوط با MYSQL با نامی متفاوت، یک volume جدید نیز ایجاد می‌شود.
خروجی دستور docker inspect id به همراه قسمتی است به نام mounts که خاصیت name آن، دقیقا مساوی نام volume متناظر با کانتینر بررسی شده‌است. همچنین خاصیت source آن، محل دقیق ذخیره سازی این volume را بر روی فایل سیستم میزبان مشخص می‌کند.
برای حذف آن‌ها، ابتدا نیاز است کانتینرها را متوقف کرد. دستور زیر تمام کانتینرهای در حال اجرا را متوقف می‌کند. در اینجا دستور docker ps -q، لیست id تمام کانتینرهای در حال اجرا را باز می‌گرداند (در این دستورات، افزودن پارامتر q، سبب بازگشت صرفا idها می‌شود):
 docker stop $(docker ps -q)
اگر می‌خواهید تمام کانتینرهای موجود را حذف کنید:
 docker rm $(docker ps -aq)
و یا دستور زیر ابتدا تمام کانتینرهای موجود را متوقف کرده و سپس آن‌ها را حذف می‌کند:
 docker rm -f $(docker ps -aq)
دستور زیر تمام volumes موجود را حذف می‌کند:
 docker volume rm $(docker volume ls -q)
دستور زیر یک کانتینر با id مشخص شده را به همراه volume نامگذاری نشده‌ی مرتبط با آن، متوقف و سپس حذف می‌کند:
 docker rm -fv id
دستور زیر، لیست تمام volumes غیراستفاده شده‌ی توسط کانتینرهای موجود را نمایش می‌دهد (به یک چنین volumeهای در اینجا dangling گفته می‌شود؛ volume ای که کانتینر آن حذف شده‌است):
 docker volume ls -f dangling=true
 که می‌تواند لیست مناسبی برای حذف باشند:
 docker volume rm $(docker volume ls -qf dangling=true)
مطالب
پشتیبانی توکار از انجام کارهای پس‌زمینه در ASP.NET Core 2x
از زمان ASP.NET Core 2.1، قابلیت جدیدی به نام Generic Host، به آن اضافه شده‌است که از آن می‌توان برای انجام کارهای متداول پس زمینه، مانند ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی یک برنامه، تهیه فایل‌های پشتیبان و غیره استفاده کرد.


Generic Host چیست؟

Generic Host یکی از ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.1 است. هدف آن جداسازی HTTP pipeline برنامه، از Web Host API آن است. یکی از مزایای این‌کار، امکان استفاده‌ی از آن نه فقط در پروژه‌های وب، بلکه در پروژه‌های کنسول نیز می‌باشد. به این ترتیب می‌توان کارهای غیر HTTP را از برنامه‌ی وب مجزا کرد تا به کارآیی بیشتری رسید و برای این منظور اینترفیس IHostedService را که در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting قرار دارد، برای ثبت کارهای پس‌زمینه‌ی خارج از اعمال web host جاری، ارائه داده‌اند:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public interface IHostedService
    {
        Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
    }
}
بنابراین برای ایجاد یک HostedService، نیاز است سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی ما، اینترفیس IHostedService را پیاده سازی کند. متد StartAsync آن جائی‌است که تنها یکبار پس از آغاز برنامه اجرا می‌شود و هدف آن اجرای کار پس‌زمینه‌ی مدنظر است. متد StopAsync نیز دقیقا پیش از خاتمه‌ی برنامه فراخوانی خواهد شد تا اگر نیاز به پاکسازی منابعی وجود داشته باشد، بتوان از این فرصت استفاده کرد. به این ترتیب اگر نیاز به اجرای متناوب کار پس‌زمینه‌ای وجود دارد، پیاده سازی آن به خود ما واگذار شده‌است.


یک مثال: معرفی کار پس‌زمینه‌ای که هر دو ثانیه یکبار انجام می‌شود

در SampleHostedService زیر، عبارت Hosted service executing به همراه زمان جاری، هر دو ثانیه یکبار لاگ می‌شود و اگر برنامه را توسط دستور dotnet run اجرا کنید، می‌توانید خروجی آن‌را در کنسول، مشاهده کنید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.Hosting;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace MvcTest
{
    public class SampleHostedService : IHostedService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public SampleHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        public async Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!cancellationToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), cancellationToken);
            }
        }

        public Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Stopping Hosted service");
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی این کار پس‌زمینه به سیستم به صورت یک سرویس با طول عمر Singleton خواهیم داشت:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHostedService, SampleHostedService>();
روش دیگر انجام اینکار استفاده از متد الحاقی AddHostedService است:
services.AddHostedService<SampleHostedService>();
مزیت اینکار این است که متد Configure واقع در کلاس Startup یک چنین امضایی را دارد:
 public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
و IHostingEnvironment هم در فضای نام Microsoft.AspNetCore.Hosting واقع شده‌است و هم در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting که IHostedService در آن قرار دارد. به همین جهت چون متد AddHostedService، تعریف IHostedService را مخفی می‌کند، خطای زمان کامپایلی را جهت مشخص سازی صریح فضای نام  IHostingEnvironment دریافت نخواهید کرد:
Startup.cs(82,56): error CS0104: 'IHostingEnvironment' is an ambiguous reference between
'Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment' and 'Microsoft.Extensions.Hosting.IHostingEnvironment'


مشکلات پیاده سازی کار پس‌زمینه‌ی SampleHostedService فوق

هر چند اگر مثال فوق را اجرا کنید، خروجی مناسبی را دریافت خواهید کرد، اما دارای این اشکال مهم نیز هست:
D:\MvcTest>dotnet run
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:10
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:12
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:14
Ctrl+C
Application is shutting down...
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
پس از اجرای دستور dotnet run، سرویس پس زمینه شروع به کار کرده‌است. پس از مدتی کلیدهای Ctrl+C را فشرده‌ایم تا این حلقه‌ی بی‌نهایت و برنامه خاتمه یابد. اینجا است که مشاهده می‌کنید تازه قسمت هاست برنامه‌ی وب ما شروع به کار کرده‌است؛ یعنی دقیقا زمانیکه پروسه‌ی برنامه در حال خاتمه یافتن است. چرا اینگونه رفتار کرده‌است؟
از دیدگاه ASP.NET Core، یک کار پس زمینه زمانی خاتمه یافته محسوب می‌شود که متد StartAsync، مقدار Task.CompletedTask را بازگرداند؛ در غیراینصورت، در حال اجرا درنظر گرفته می‌شود و چون در پیاده سازی فوق این نکته رعایت نشده‌است، این Task همواره در حال اجرا و خاتمه نیافته محسوب می‌شود و نوبت به مابقی کارها نخواهد رسید. همچنین در قسمت StopAsync نیز بهتر است یک فیلد CancellationTokenSource تعریف شده‌ی در سطح کلاس را مورد استفاده قرار داد و متد Cancel آن‌را فراخوانی کرد تا اطلاع رسانی صحیحی را به متد StartAsync در مورد خاتمه‌ی برنامه، انجام دهد.
برای این منظور و جهت ساده سازی و پیاده سازی تمام این نکات، از اینترفیس خام IHostedService، یک کلاس abstract به نام BackgroundService نیز در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting پیش بینی شده‌است:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public abstract class BackgroundService : IHostedService, IDisposable
    {
        protected BackgroundService();
        public virtual void Dispose();
        public virtual Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        public virtual Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
        protected abstract Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken);
    }
}
برای استفاده‌ی از آن تنها کافی است متد ExecuteAsync آن‌را پیاده سازی کنیم. به این ترتیب اینبار پیاده سازی SampleHostedService به صورت زیر تغییر می‌کند:
namespace MvcTest
{
    public class PrinterHostedService : BackgroundService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public PrinterHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!stoppingToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), stoppingToken);
            }
        }
    }
}
اینبار اگر این کار پس‌زمینه را به سیستم معرفی:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<PrinterHostedService>();
و سپس برنامه را اجرا کنیم:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
infoContent root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:23
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:25
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:27
Application is shutting down...
^C
مشاهده می‌کنیم که ابتدا هاست وب برنامه شروع به کار کرده‌است و سپس سرویس انجام کارهای پس‌زمینه در حال اجرا است و به این ترتیب اجرای این سرویس پس‌زمینه، تداخلی را در کار برنامه‌ی وب ایجاد نکرده‌است. بنابراین از این پس بجای استفاده‌ی از IHostedService خام، از نمونه‌ی بهبود یافته‌ی BackgroundService آن استفاده کنید.


یک نکته: تزریق وابستگی DbContext برنامه در یک سرویس کار پس‌زمینه

IHostedServiceها با طول عمر singleton به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی می‌شوند. در این حالت اگر سرویس‌هایی با طول عمر transient و یا scoped را به آن‌ها تزریق کنید، دیگر طول عمر مدنظر شما را نداشته و آن‌ها هم به صورت singleton عمل خواهند کرد. هر چند خود سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. با صدور استثنائی، از این مساله جلوگیری می‌کند (در این مورد در مطالب «مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب» و همچنین «قسمت سوم - رهاسازی منابع سرویس‌های IDisposable» بیشتر بحث شده‌است). یک چنین مواردی را به صورت زیر با تزریق IServiceScopeFactory و ساخت صریح یک Scope می‌توان مدیریت کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

public abstract class ScopedBackgroundService : BackgroundService
{
    private readonly IServiceScopeFactory _serviceScopeFactory;

    public ScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
    {
        _serviceScopeFactory = serviceScopeFactory;
    }

    protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
    {
        using (var scope = _serviceScopeFactory.CreateScope())
        {
            await ExecuteInScope(scope.ServiceProvider, stoppingToken);
        }
    }

    public abstract Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
از این پس برای تعریف کارهای پس‌زمینه‌ای که نیاز به تزریق سرویس‌هایی با طول عمر Scoped یا Transient دارند، می‌توان کلاس سرویس وظیفه را از ScopedBackgroundService مشتق کرد و سپس متد ExecuteInScope آن‌را پیاده سازی نمود. serviceProvider ای که در اینجا در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد، داخل Scope قرار دارد و توسط آن می‌توان سرویس‌های مدنظر را توسط متدهایی مانند serviceProvider.GetRequiredService، دریافت کرد.


طراحی سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی زمان‌بندی شده

ASP.NET Core، متد ExecuteAsync را یکبار بیشتر اجرا نمی‌کند. بنابراین پیاده سازی تایمری که بخواهد برای مثال ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی سایت را هر روز ساعت 11 شب انجام دهد، به خود ما واگذار شده‌است. برای پیاده سازی بهتر این تایمر می‌توان از کتابخانه‌ی NCrontab که توسط نویسنده‌ی کتابخانه‌ی معروف ELMAH تهیه شده‌است، استفاده کرد که با برنامه‌های NET Core. نیز سازگاری دارد:
 dotnet add package ncrontab
عبارات Cron، روش بسیار متداولی برای تعریف و انجام کارهای زمانبندی شده در سیستم‌های لینوکسی هستند. برای مثال عبارت * * * 0 1 سبب اجرای یک وظیفه، هر روز یک دقیقه پس از نیمه‌شب، می‌شود و فرمت کلی 5 قسمتی آن، به صورت زیر است:
┌───────────── minute (0 - 59) 
│ ┌───────────── hour (0 - 23) 
│ │ ┌───────────── day of month (1 - 31) 
│ │ │ ┌───────────── month (1 - 12) 
│ │ │ │ ┌───────────── day of week (0 - 6) (Sunday to Saturday; 
│ │ │ │ │                                       7 is also Sunday on some systems) 
│ │ │ │ │ 
│ │ │ │ │ 
* * * * *
و یا عبارت 6 قسمتی آن چنین مفهومی را دارد:
* * * * * *
- - - - - -
| | | | | |
| | | | | +--- day of week (0 - 6) (Sunday=0)
| | | | +----- month (1 - 12)
| | | +------- day of month (1 - 31)
| | +--------- hour (0 - 23)
| +----------- min (0 - 59)
+------------- sec (0 - 59)
اگر ScopedBackgroundService فوق را با CrontabSchedule یاد شده ترکیب کنیم، می‌توانیم به یک کلاس abstract دیگر برسیم که طراحی کلاس پایه‌ی اجرای کارهای زمانبندی شده را ارائه می‌دهد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using NCrontab;
using static NCrontab.CrontabSchedule;

public abstract class ScheduledScopedBackgroundService : ScopedBackgroundService
{
    private CrontabSchedule _schedule;
    private DateTime _nextRun;

    protected abstract string Schedule { get; }

    public ScheduledScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
     : base(serviceScopeFactory)
    {
        _schedule = CrontabSchedule.Parse(Schedule, new ParseOptions { IncludingSeconds = true });
        _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
    }

    public override async Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        do
        {
            var now = DateTime.Now;
            if (now > _nextRun)
            {
                await ScheduledExecuteInScope(serviceProvider, stoppingToken);
                _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
            }
            await Task.Delay(1000, stoppingToken); //1 second delay
        }
        while (!stoppingToken.IsCancellationRequested);
    }

    public abstract Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
این کلاس پایه، توسط متد CrontabSchedule.Parse، مقدار رشته‌ای Schedule را با فرمت Cron (فرمت 6 قسمتی که دارای ثانیه هم هست) دریافت و پردازش می‌کند. سپس متد GetNextOccurrence، زمان بعدی اجرای این وظیفه را مشخص می‌کند.
روش استفاده‌ی از آن برای تعریف یک وظیفه‌ی جدید نیز به صورت زیر است:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

public class MyScheduledTask : ScheduledScopedBackgroundService
{
    private readonly ILogger<MyScheduledTask> _logger;

    public MyScheduledTask(
        IServiceScopeFactory serviceScopeFactory,
        ILogger<MyScheduledTask> logger) : base(serviceScopeFactory)
    {
        _logger = logger;
    }

    protected override string Schedule => "*/10 * * * * *"; //Runs every 10 seconds

    public override Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        _logger.LogInformation("MyScheduledTask executing - {0}", DateTime.Now);
        return Task.CompletedTask;
    }
}
در اینجا ابتدا کار با پیاده سازی کلاس پایه ScheduledScopedBackgroundService شروع می‌شود. سپس باید مقدار Schedule را با فرمت 6 قسمتی مشخص کرد. برای مثال در سرویس فوق، این تنظیم سبب اجرای هر 10 ثانیه یکبار این وظیفه می‌گردد. در آخر، خود وظیفه داخل متد ScheduledExecuteInScope تعریف خواهد شد که serviceProvider دریافتی آن، داخل یک Scope قرار دارد.
روش معرفی آن به سیستم نیز مانند قبل است:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<MyScheduledTask>();
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را که بیانگر اجرای هر 10 ثانیه یکبار وظیفه‌ی تعریف شده‌است، مشاهده می‌کنید:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:18:50
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:00
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:10
Application is shutting down...
^C
نظرات مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت دهم - Lazy loading
علاوه بر preload:true  یک نام هم فراهم می‌کنیم : 
  {
    path: "client", loadChildren: "app/client/client.module#ClientModule", data: { preload: true, name: "client-module" }
  }
سپس سرویس SelectiveStrategyService را به حالت زیر ویرایش می‌کنیم
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Route, PreloadingStrategy } from '@angular/router';
import { Observable } from 'rxjs/Observable';
import 'rxjs/add/observable/of';

@Injectable()
export class SelectiveStrategyService implements PreloadingStrategy {
  routes: { [name: string]: { route: Route; load: Function } } = {};

  preload(route: Route, load: Function): Observable<any> {

    if (route.data && route.data['preload']) {
      this.routes[route.data.name] = {
        route,
        load
      };
    }

    return Observable.of(null);
  }

  preLoadRoute(name: string) {
    const route = this.routes[name];
    if (route) {
      route.load();
    }
  }

}
در اینجا مسیر‌های که preload آنها  true  باشد،  بجای فراخوانی مستقیم تابع load  ، آن ها  را در یک دیکشنری ذخیره می‌کنیم در این حالت می‌توان بعد به آن‌ها دسترسی داشت . متد preLoadRoute  نام یک  مسیر را دریافت می‌کند و سپس تابع load  مربوط به آن مسیر را فراخوانی می‌کند.

برای مثال : در app.component  یک تابع تعریف می‌کنیم که با فراخوانی آن کار پیش بارگذاری ماژول را انجام میدهد : 
  constructor(private loader: SelectiveStrategyService) { }

  PreLoad() {
    this.loader.preLoadRoute('client-module');
  }

در اینجا اگر برگه Network مربوط به مروگر Chrome را مشاهده کنید بعد از فراخوانی متد PreLoad    ،ماژول client-module   بارگذاری خواهد شد.  
مطالب
بررسی بهبودهای ProblemDetails در ASP.NET Core 7x
در زمان ارائه‌ی ASP.NET Core 2.1، ویژگی جدیدی به نام [ApiController] ارائه شد که با استفاده از آن، یکسری اعمال توکار جهت سهولت کار با Web API توسط خود فریم‌ورک انجام می‌شوند؛ برای مثال عدم نیاز به بررسی وضعیت ModelState و بررسی خودکار آن با علامتگذاری یک کنترلر به صورت ApiController. یکی دیگر از این ویژگی‌های توکار، تبدیل خروجی تمام status codeهای بزرگتر و یا مساوی 400 یا همان Bad Request، به شیء جدید و استاندارد ProblemDetails است:
{
    "type": "https://example.com/probs/out-of-credit",
    "title": "You do not have enough credit.",
    "detail": "Your current balance is 30, but that costs 50.",
    "instance": "/account/12345/msgs/abc",
    "status": 403,
}
 بازگشت یک چنین خروجی یک‌دست و استانداردی، استفاده‌ی از آن‌را توسط کلاینت‌ها، ساده و قابل پیش‌بینی می‌کند. البته باید درنظر داشت که اگر در این‌حالت، برنامه یک استثنای معمولی را سبب شود، ProblemDetails ای بازگشت داده نمی‌شود. اگر برنامه در حالت توسعه اجرا شود، با استفاده از میان‌افزار app.UseDeveloperExceptionPage، یک صفحه‌ی نمایش جزئیات خطا ظاهر می‌شود و اگر برنامه در حالت تولید و ارائه‌ی نهایی اجرا شود، یک صفحه‌ی خالی (بدون داشتن response body) با status code مساوی 500 بازگشت داده می‌شود. این کمبود ویژه و امکانات سفارشی سازی بیشتر آن، به صورت توکار به ASP.NET Core 7x اضافه شده‌اند و دیگر نیازی به استفاده از کتابخانه‌های ثالث دیگری برای انجام آن نیست.


ProblemDetails بر اساس RFC7807 طراحی شده‌است

RFC7807، قالب استانداردی را برای ارائه‌ی خطاهای HTTP APIها تعریف می‌کند تا نیازی به وجود تعاریف متعددی در این زمینه نباشد و خروجی آن قابل پیش‌بینی و قابل بررسی توسط تمام کلاینت‌های یک API باشد. کلاس ProblemDetails در ASP.NET Core نیز بر همین اساس طراحی شده‌است.
این RFC دو فرمت خروجی را بر اساس مقدار مشخص شده‌ی در هدر Content-Type بازگشت داده شده، مجاز می‌داند:
  • JSON: “application/problem+json” media type
  • XML: “application/problem+xml” media type

که با توجه به این هدر ارسالی، اگر از یک کلاینت از نوع HttpClient استفاده کنیم، می‌توان بر اساس مقدار ویژه‌ی «application/problem+json» تشخیص داد که خروجی API دریافتی، به همراه خطا است و نحوه‌ی پردازش آن به صورت زیر خواهد بود:
var mediaType = response.Content.Headers.ContentType?.MediaType;
if (mediaType != null && mediaType.Equals("application/problem+json", StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase))
{
   var problemDetails = await response.Content.ReadFromJsonAsync<ProblemDetails>(null, ct) ?? new ProblemDetails();
   // ...
}
در اینجا بدنه‌ی اصلی شیء ProblemDetails بازگشت داده شده، می‌تواند به همراه اعضای زیر باشد:
- type: یک رشته‌است که به آدرس مستندات HTML ای مرتبط با خطای بازگشت داده شده، اشاره می‌کند.
- title: رشته‌ای است که خلاصه‌ی خطای رخ‌داده را بیان می‌کند.
- detail: رشته‌ای است که توضیحات بیشتری را در مورد خطای رخ‌داده، بیان می‌کند.
- instance: رشته‌ای است که به آدرس محل بروز خطا اشاره می‌کند.
- status: عددی است که بیانگر HTTP status code بازگشتی از سمت سرور است.


البته اگر ویژگی ApiController بر روی کنترلرهای خود استفاده نمی‌کنید، می‌توانید این خروجی را به صورت زیر هم با استفاده از return Problem، تولید کنید:
[HttpPost("/sales/products/{sku}/availableForSale")]
public async Task<IActionResult> AvailableForSale([FromRoute] string sku)
{
   return Problem(
            "Product is already Available For Sale.",
            "/sales/products/1/availableForSale",
            400,
            "Cannot set product as available.",
            "http://example.com/problems/already-available");
}


امکان افزودن اعضای سفارشی به شیء ProblemDetails

امکان بسط این خروجی، با افزودن اعضای سفارشی نیز پیش‌بینی شده‌است. یک نمونه‌ی متداول و پرکاربرد آن، بازگشت خطاهای مرتبط با اعتبارسنجی اطلاعات رسیده‌است:
HTTP/1.1 400 Bad Request
Content-Type: application/problem+json
Content-Language: en
{
    "type": "https://tools.ietf.org/html/rfc7231#section-6.5.1",
    "title": "One or more validation errors occurred.",
    "status": 400,
    "errors": {
        "User": [
            "The user name is not verified."
        ]
    }
}
در اینجا عضو جدید errors را بنابر نیاز این مساله‌ی خاص، مشاهده می‌کنید که در صورت استفاده از ویژگی ApiController بر روی کنترلرهای Web API، به صورت خودکار توسط ASP.NET Core تولید می‌شود و نیازی به تنظیم خاصی و یا کدنویسی اضافه‌تری ندارد. کلاس مخصوص آن نیز ValidationProblemDetails‌ است.


جهت افزودن اعضای سفارشی دیگری به شیء ProblemDetails می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace WebApplication.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class DemoController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        public ActionResult Post()
        {
            var problemDetails = new ProblemDetails
            {
                Detail = "The request parameters failed to validate.",
                Instance = null,
                Status = 400,
                Title = "Validation Error",
                Type = "https://example.net/validation-error",
            };

            problemDetails.Extensions.Add("invalidParams", new List<ValidationProblemDetailsParam>()
            {
                new("name", "Cannot be blank."),
                new("age", "Must be great or equals to 18.")
            });

            return new ObjectResult(problemDetails)
            {
                StatusCode = 400
            };
        }
    }

    public class ValidationProblemDetailsParam
    {
        public ValidationProblemDetailsParam(string name, string reason)
        {
            Name = name;
            Reason = reason;
        }

        public string Name { get; set; }
        public string Reason { get; set; }
    }
}
شیء ProblemDetails، به همراه خاصیت Extensions است که می‌توان به آن یک <Dictionary<string, object را انتساب داد و نمونه‌ای از آن‌را در مثال فوق مشاهده می‌کنید. این مثال سبب می‌شود تا عضو جدیدی با کلید دلخواه invalidParams، به همراه لیستی از name و reasonها به خروجی نهایی اضافه شود. مقدار این کلید، از نوع object است؛ یعنی هر شیء دلخواهی را در اینجا می‌توان تعریف و استفاده کرد.


معرفی سرویس جدید ProblemDetails در دات نت 7

در دات نت 7 می‌توان سرویس‌های جدید ProblemDetails را به نحو زیر به برنامه اضافه کرد:
services.AddProblemDetails();
پس از آن به 3 روش مختلف می‌توان از امکانات این سرویس‌ها استفاده کرد:
الف) با اضافه کردن میان‌افزار مدیریت خطاها
app.UseExceptionHandler();
پس از آن، هر استثنای مدیریت نشده‌ای نیز به صورت یک ProblemDetails ظاهر می‌شود و دیگر همانند قبل، سبب نمایش یک صفحه‌ی خالی نخواهد شد.

ب) با افزودن میان‌افزار StatusCodePages
app.UseStatusCodePages();
در این حالت مواردی که استثناء شمرده نمی‌شوند مانند 404، در صورت بروز رسیدن به یک مسیریابی یافت نشده و یا 405، در صورت درخواست یک HTTP method غیرمعتبر نیز توسط یک ProblemDetails استاندارد مدیریت می‌شوند.

ج) با افزودن میان‌افزار صفحه‌ی استثناءهای توسعه دهنده‌ها
app.UseDeveloperExceptionPage();
به این ترتیب در خروجی ProblemDetails، اطلاعات بیشتری از استثناء رخ‌داده، مانند استک‌تریس آن ظاهر خواهد شد.


امکان بازگشت ساده‌تر یک ProblemDetails سفارشی در دات نت 7

برای سفارشی سازی خروجی ProblemDetails، علاوه بر راه‌حلی که پیشتر در این مطلب مطرح شد، می‌توان در دات نت 7 از روش تکمیلی ذیل نیز استفاده کرد:
builder.Services.AddProblemDetails(options =>
    options.CustomizeProblemDetails = ctx =>
            ctx.ProblemDetails.Extensions.Add("MachineName", Environment.MachineName));
به این ترتیب در صورت لزوم می‌توان یک عضو سفارشی سراسری را به تمام اشیاء ProblemDetails برنامه به صورت خودکار اضافه کرد و یا اگر می‌خواهیم این مورد را کمی اختصاصی‌تر کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

الف) تعریف یک ErrorFeature سفارشی
public class MyErrorFeature
{
    public ErrorType Error  { get; set; }
}
​
public enum ErrorType
{
    ArgumentException
}
در ASP.NET Core می‌توان به شیء HttpContext.Features قابل تنظیم در هر اکشن متدی، اشیاء دلخواهی را مانند شیء سفارشی فوق، اضافه کرد و سپس در قسمت options.CustomizeProblemDetails تنظیماتی که ذکر شد، به دریافت و تنظیم آن، واکنش نشان داد.

ب) تنظیم مقدار ErrorFeature سفارشی در اکشن متدها
    [HttpGet("{value}")]
    public IActionResult MyErrorTest(int value)
    {
        if (value <= 0)
        {
            var errorType = new MyErrorFeature
            {
                Error = ErrorType.ArgumentException
            };
            HttpContext.Features.Set(errorType);
            return BadRequest();
        }
​
        return Ok(value);
    }
پس از تعریف شیءایی که قرار است به HttpContext.Features اضافه شود، اکنون روش تنظیم و مقدار دهی آن‌را در یک اکشن متد، در مثال فوق مشاهده می‌کنید.

ج) واکنش نشان دادن به دریافت ErrorFeature سفارشی
services.AddProblemDetails(options =>
    options.CustomizeProblemDetails = ctx =>
    {
        var MyErrorFeature = ctx.HttpContext.Features.Get<MyErrorFeature>();
​
        if (MyErrorFeature is not null)
        {
            (string Title, string Detail, string Type) details = MyErrorFeature.Error switch
            {
                ErrorType.ArgumentException =>
                (
                    nameof(ArgumentException),
                    "This is an argument-exception.",
                    "https://www.rfc-editor.org/rfc/rfc7231#section-6.5.1"
                ),
                _ =>
                (
                    nameof(Exception),
                    "default-exception",
                    "https://www.rfc-editor.org/rfc/rfc7231#section-6.6.1"
                )
            };
​
            ctx.ProblemDetails.Title = details.Title;
            ctx.ProblemDetails.Detail = details.Detail;
            ctx.ProblemDetails.Type = details.Type;
        }
    }
);
پس از تنظیم HttpContext.Features در اکشن متدی، می‌توان در options.CustomizeProblemDetails فوق، توسط متد ctx.HttpContext.Features.Get به آن شیء خاص تنظیم شده، در صورت وجود دسترسی یافت و سپس جزئیات بیشتری را از آن استخراج و مقادیر ctx.ProblemDetails جاری را که قرار است به کاربر بازگشت داده شوند، بازنویسی کرد و یا تغییر داد.
 

امکان تبدیل ساده‌تر اطلاعات استثناءهای سفارشی به یک ProblemDetails سفارشی در دات نت 7

بجای استفاده از تنظیمات services.AddProblemDetails جهت بازنویسی مقدار شیء ProblemDetails بازگشتی، می‌توان جزئیات میان‌افزار app.UseExceptionHandler را نیز سفارشی سازی کرد و به بروز استثناءهای خاصی واکنش نشان داد. برای مثال فرض کنید یک استثنای سفارشی را به صورت زیر طراحی کرده‌اید:
public class MyCustomException : Exception
{
    public MyCustomException(
        string message,
        HttpStatusCode statusCode = HttpStatusCode.BadRequest
    ) : base(message)
    {
        StatusCode = statusCode;
    }
​
    public HttpStatusCode StatusCode { get; }
}
و سپس در اکشن متدی، سبب بروز آن شده‌اید:
    [HttpGet("{value}")]
    public IActionResult MyErrorTest(int value)
    {
        if (value <= 0)
        {
            throw new MyCustomException("The value should be positive!");
        }
​
        return Ok(value);
    }
اکنون می‌توان در میان‌افزار مدیریت استثناءهای برنامه، نسبت به مدیریت این استثناء خاص، واکشن نشان داد و ProblemDetails متناظری را تولید و بازگشت داد:
app.UseExceptionHandler(exceptionHandlerApp =>
{
    exceptionHandlerApp.Run(async context =>
    {
        context.Response.ContentType = "application/problem+json";
​
        if (context.RequestServices.GetService<IProblemDetailsService>() is { } problemDetailsService)
        {
            var exceptionHandlerFeature = context.Features.Get<IExceptionHandlerFeature>();
            var exceptionType = exceptionHandlerFeature?.Error;
​
            if (exceptionType is not null)
            {
                (string Title, string Detail, string Type, int StatusCode) details = exceptionType switch
                {
                    MyCustomException MyCustomException =>
                    (
                        exceptionType.GetType().Name,
                        exceptionType.Message,
                        "https://www.rfc-editor.org/rfc/rfc7231#section-6.5.1",
                        context.Response.StatusCode = (int)MyCustomException.StatusCode
                    ),
                    _ =>
                    (
                        exceptionType.GetType().Name,
                        exceptionType.Message,
                        "https://www.rfc-editor.org/rfc/rfc7231#section-6.6.1",
                        context.Response.StatusCode = StatusCodes.Status500InternalServerError
                    )
                };
​
                await problemDetailsService.WriteAsync(new ProblemDetailsContext
                {
                    HttpContext = context,
                    ProblemDetails =
                    {
                        Title = details.Title,
                        Detail = details.Detail,
                        Type = details.Type,
                        Status = details.StatusCode
                    }
                });
            }
        }
    });
});
​
در اینجا نحوه‌ی کار با سرویس توکار IProblemDetailsService و سپس دسترسی به IExceptionHandlerFeature و استثنای صادر شده را مشاهده می‌کنید. پس از آن بر اساس نوع و اطلاعات این استثناء، می‌توان یک ProblemDetails مخصوص را تولید و در خروجی ثبت کرد.
مطالب
مجموعه آموزشی رایگان workflow foundation از مایکروسافت
Intro to Windows Workflow Foundation (Part 1 of 7): Workflow in Windows Applications (Level 100)
This webcast is a code-focused introduction to developing workflow-enabled Microsoft Windows platform applications. We cover the basics of developing, designing, and debugging workflow solutions. Gain the knowledge and insight you need to be confident choosing workflow for everyday applications.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 2 of 7): Simple Human Workflow Using E-mail (Level 200)
Have you thought about how you might apply the workflow concept to e-mail? In this webcast New Zealand based regional director, Chris Auld, leads attendees through a simple worked example of the use of SMTP e-mail as part of a workflow solution. Chris demonstrates how to create custom activities to query Active Directory to retrieve user data, send e-mail, and wait for e-mail responses to continue the workflow process. This code-intensive session gives users taking their first steps with workflow a good grounding in some of the key extensibility concepts.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 3 of 7): Hosting and Communications Options in Workflow Scenarios (Level 300)
The session looks at options for hosting workflow applications. We cover managing events, instance tracking, and persistence, and provide a close look at the simple communications mechanisms that are available for you to use in your workflow applications.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 4 of 7): Workflow, Messaging, and Services: Developing Distributed Applications with Workflows (Level 300)
Web service technologies have typically taken a "do-it-yourself" approach to maintaining the interoperation state of services. Using workflow, developers now have tools that allow them to describe the long-running state of their services and delegate much of the state management to the underlying platform. Managing this state correctly becomes even more challenging in applications that coordinate work across multiple services either within an organization or at an Internet scale. This session looks at how developers who use either Microsoft ASMX or Microsoft's framework for building service-oriented applications, code-named "Indigo", can create workflow-oriented applications that are both faster to write and more manageable and flexible once deployed.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 5 of 7): Developing Event Driven State Machine Workflows (Level 300)
State machines used to be something that you had to first draw on paper and then implement in code. This session shows how to use technologies to create event-driven workflows and how to apply this to a typical programming problem. We introduce the concept of a flexible process and show how this can help with modeling real-world processes using state and sequential workflow. Plenty of coding is included to illustrate how you can seamlessly merge state machine design and your code.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 6 of 7): Extending Workflow Capabilities with Custom Activities (Level 300)
It is helpful to think of activities as controls within a workflow, similar to controls used with Microsoft ASP.NET Pages or Microsoft Windows Forms. You can use activities to encapsulate execution logic, communicate with the host and decompose a workflow into reusable components. This session examines the simple process of creating custom activities. If you want to expose activities to other developers designing workflows, you are likely to find this session valuable.


Intro to Windows Workflow Foundation (Part 7 of 7): Developing Rules Driven Workflows (Level 300)
Rules can be a powerful business tool when combined with workflow. In this session, learn how to develop more advanced activities that support the modeling of rich business behavior such as human workflow. Understand when to use rules for business logic, and see how rule policies allow for the description of sophisticated behavior in an integrated and flexible way. This session gives you an interesting insight into the power of using workflow at the core of a line of business application.
نظرات مطالب
بررسی تغییرات ASP.NET MVC 5 beta1
- نکات مهم Bootstrap رو ما در سایت جاری بررسی کردیم و الزاما برای استفاده از آن نیازی به MVC5 نیست. همین الان در MVC4 هم می‌تونید ازش استفاده کنید. ولی درکل هر وقت مایکروسافت دست روی چیزی می‌گذارد، مزیتش تهیه حداقل 20 جلد کتاب جدید در مورد CSS و Bootstrap و طراحی است که در نهایت برای دنیای وب، از لحاظ بالا رفتن کیفیت کارهای انجام شده، بسیار مفید خواهد بود.
- در کل این به روز رسانی برای مدیریت و دریافت تغییرات انجام شده اخیر بسیار مناسب خواهد بود (تمام اجزای MVC مانند اسکریپت‌های اعتبارسنجی سازگار با نسخه جدید jQuery، فشرده سازهای CSS و JS، قسمت‌های مرتبط با SignalR و Web API همین Owin ایی که نامبردید، مرتبا به روز می‌شوند). حداقل دیگر نیازی به دریافت چند گیگ به روز رسانی VS 2012 نیست و به یکباره می‌شود تمام آن‌ها را در VS 2013 داشت.
- همچنین با توجه به سورس باز بودن MVC، دنبال کردن History سورس کنترل آن‌ها در جهت مشاهده تغییرات انجام شده ضروری است. یعنی صرفا نباید در منوها یا صفحه دیالوگ‌های جدید به دنبال تغییرات بود. اگر تغییرات سورس کنترل را بررسی کنید مواردی مانند MVC Attribute Routing، رفع تعدادی از باگ‌های Razor parser و تغییرات گسترده‌ای در Web API انجام شده (بیشتر موارد مرتبط به Web API است).
اشتراک‌ها
یادگیری Git Branching به صورت تعاملی

Interested in learning Git? Well you've come to the right place! "Learn Git Branching" is the most visual and interactive way to learn Git on the web; you'll be challenged with exciting levels, given step-by-step demonstrations of powerful features, and maybe even have a bit of fun along the way. 

یادگیری Git Branching به صورت تعاملی
اشتراک‌ها
کتابخانه Bootstrap Scope Navigation

Scoop Navigation Menu Consist of both Horizontal and Vertical navigation with customize options and themes. Its lightweight and compatible with almost all major browsers and devices. this plugin make more then 50 plus navigation view. It supports four levels sub menu with shrink, Overlay and push effect.

کتابخانه Bootstrap Scope Navigation