اشتراک‌ها
کتاب Machine Learning Using C# Succinctly

Table of Contents
1.k-Means Clustering
2.Categorical Data Clustering
3.Logistic Regression Classification
4.Naïve Bayes Classification
5.Neural Network Classification

کتاب Machine Learning Using C# Succinctly
مطالب
Blazor 5x - قسمت 26 - برنامه‌ی Blazor WASM - ایجاد و تنظیمات اولیه
در قسمت قبل، پایه‌ی Web API و سرویس‌های سمت سرور برنامه‌ی کلاینت Blazor WASM این سری را آماده کردیم. این برنامه‌ی سمت کلاینت، قرار است توسط عموم کاربران آن جهت رزرو کردن اتاق‌های هتل فرضی مثال این سری، مورد استفاده قرار گیرد. پیش از این نیز یک برنامه‌ی Blazor Server را تهیه کردیم که کار آن صرفا محدود است به مسائل مدیریتی هتل؛ مانند تعریف اتاق‌ها و امکانات رفاهی آن.


ایجاد یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM

برای تکمیل پیاده سازی قسمت سمت کلاینت پروژه‌ی این سری، نیاز به یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM را داریم که می‌توان آن‌را با اجرای دستور dotnet new blazorwasm  در یک پوشه‌ی خالی، ایجاد کرد. کدهای این پروژه را می‌توانید در پوشه‌ی HotelManagement\BlazorWasm\BlazorWasm.Client فایل پیوستی انتهای بحث مشاهده کنید.


افزودن فایل‌های جاوااسکریپتی مورد نیاز

شبیه به کاری که در مطلب «Blazor 5x - قسمت یازدهم - مبانی Blazor - بخش 8 - کار با جاوا اسکریپت» انجام دادیم، در اینجا هم قصد افزودن یکسری کتابخانه‌ی جاوااسکریپتی و CSS ای را داریم که توسط LibMan آن‌ها را مدیریت خواهیم کرد.
- بنابراین در ابتدا به پوشه‌ی BlazorWasm.Client\wwwroot\css وارد شده و پوشه‌های پیش‌فرض bootstrap و open-iconic آن‌را حذف می‌کنیم؛ چون تحت مدیریت هیچ package manager ای نیستند و در این حالت، مدیریت به روز رسانی و یا بازیابی آن‌ها به صورت خودکار میسر نیست.
- سپس فایل wwwroot\css\app.css را هم ویرایش کرده و سطر زیر را از ابتدای آن حذف می‌کنیم:
@import url('open-iconic/font/css/open-iconic-bootstrap.min.css');
- اکنون دستورات زیر را در ریشه‌ی پروژه‌ی WASM، اجرا می‌کنیم تا کتابخانه‌های مدنظر ما، تحت مدیریت libman، در پوشه‌ی wwwroot/lib نصب شوند:
dotnet tool update -g Microsoft.Web.LibraryManager.Cli
libman init
libman install bootstrap --provider unpkg --destination wwwroot/lib/bootstrap
libman install open-iconic --provider unpkg --destination wwwroot/lib/open-iconic
libman install jquery --provider unpkg --destination wwwroot/lib/jquery
libman install toastr --provider unpkg --destination wwwroot/lib/toastr
این دستورات همچنین فایل libman.json متناظری را نیز جهت اجرای دستور libman restore برای دفعات آتی، تولید می‌کند.

- بعد از نصب بسته‌های ذکر شده، فایل wwwroot\index.html را به صورت زیر به روز رسانی می‌کنیم تا به مسیرهای جدید بسته‌های CSS و JS نصب شده، اشاره کند:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta
      name="viewport"
      content="width=device-width, initial-scale=1.0, maximum-scale=1.0, user-scalable=no"
    />
    <title>BlazorWasm.Client</title>
    <base href="/" />

    <link href="lib/toastr/build/toastr.min.css" rel="stylesheet" />
    <link
      href="lib/open-iconic/font/css/open-iconic-bootstrap.min.css"
      rel="stylesheet"
    />
    <link href="lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css" rel="stylesheet" />
    <link href="css/app.css" rel="stylesheet" />
    <link href="BlazorWasm.Client.styles.css" rel="stylesheet" />
  </head>

  <body>
    <div id="app">Loading...</div>

    <div id="blazor-error-ui">
      An unhandled error has occurred.
      <a href="" class="reload">Reload</a>
      <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>

    <script src="lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
    <script src="lib/toastr/build/toastr.min.js"></script>
    <script src="js/common.js"></script>
    <script src="_framework/blazor.webassembly.js"></script>
  </body>
</html>
مداخل فایل‌های css را در قسمت head و فایل‌های js را پیش از بسته شدن تگ body تعریف می‌کنیم. در اینجا نیازی به ذکر پوشه‌ی آغازین wwwroot نیست؛ چون base href تعریف شده، به این پوشه اشاره می‌کند.

- محتویات فایل wwwroot\css\app.css را هم به صورت زیر تغییر می‌دهیم تا یک spinner و شیوه نامه‌های نمایش تصاویر، به آن اضافه شوند:
.valid.modified:not([type="checkbox"]) {
  outline: 1px solid #26b050;
}

.invalid {
  outline: 1px solid red;
}

.validation-message {
  color: red;
}

#blazor-error-ui {
  background: lightyellow;
  bottom: 0;
  box-shadow: 0 -1px 2px rgba(0, 0, 0, 0.2);
  display: none;
  left: 0;
  padding: 0.6rem 1.25rem 0.7rem 1.25rem;
  position: fixed;
  width: 100%;
  z-index: 1000;
}

#blazor-error-ui .dismiss {
  cursor: pointer;
  position: absolute;
  right: 0.75rem;
  top: 0.5rem;
}

.spinner {
  border: 16px solid silver !important;
  border-top: 16px solid #337ab7 !important;
  border-radius: 50% !important;
  width: 80px !important;
  height: 80px !important;
  animation: spin 700ms linear infinite !important;
  top: 50% !important;
  left: 50% !important;
  transform: translate(-50%, -50%);
  position: absolute !important;
}

@keyframes spin {
  0% {
    transform: rotate(0deg);
  }

  100% {
    transform: rotate(360deg);
  }
}

.room-image {
  display: block;
  width: 100%;
  height: 150px;
  background-size: cover !important;
  border: 3px solid green;
  position: relative;
}

.room-image-title {
  position: absolute;
  top: 0;
  right: 0;
  background-color: green;
  color: white;
  padding: 0px 6px;
  display: inline-block;
}
- همچنین فایل جدید wwwroot\js\common.js را که در قسمت 11 این سری ایجاد کردیم، به پروژه‌ی جاری نیز با محتوای زیر اضافه می‌کنیم تا سبب سهولت دسترسی به toastr شود:
window.ShowToastr = (type, message) => {
  if (type === "success") {
    toastr.success(message, "Operation Successful", { timeOut: 10000 });
  }
  if (type === "error") {
    toastr.error(message, "Operation Failed", { timeOut: 10000 });
  }
};

- در قسمت 11، در بخش «کاهش کدهای تکراری فراخوانی متدهای جاوا اسکریپتی با تعریف متدهای الحاقی» آن، کلاس JSRuntimeExtensions را تعریف کردیم که سبب کاهش تکرار کدهای استفاده از تابع ShowToastr می‌شود. این فایل‌را در پروژه‌ی BlazorServer.App\Utils\JSRuntimeExtensions.cs این سری نیز استفاده کردیم. یا می‌توان مجددا آن‌را به پروژه‌ی جاری کپی کرد؛ یا آن‌را در یک پروژه‌ی اشتراکی قرار داد. برای مثال اگر آن‌را به پوشه‌ی BlazorWasm.Client\Utils کپی کردیم، نیاز است فضای نام آن‌را اصلاح کرده و سپس آن‌را به انتهای فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor نیز اضافه کنیم تا در تمام کامپوننت‌های برنامه قابل استفاده شود:
@using BlazorWasm.Client.Utils


تغییر و ساده سازی منوی برنامه‌ی کلاینت

در برنامه‌ی کلاینت جاری دیگر نمی‌خواهیم منوی پیش‌فرض سمت چپ صفحه را شاهد باشیم. به همین جهت ابتدا فایل Shared\MainLayout.razor را به صورت زیر ساده می‌کنیم:
@inherits LayoutComponentBase

<NavMenu />
<div>
  @Body
</div>
سپس محتوای فایل Shared\NavMenu.razor را نیز حذف کرده و با تعاریف زیر جایگزین می‌کنیم:
<nav class="navbar navbar-expand-sm navbar-dark bg-dark p-0">
    <a class="navbar-brand mx-4" href="#">Navbar</a>
    <button class="navbar-toggler" type="button" data-toggle="collapse"
            data-target="#navbarSupportedContent"
            aria-controls="navbarSupportedContent"
            aria-expanded="false"
            aria-label="Toggle navigation">
        <span class="navbar-toggler-icon"></span>
    </button>
    <div class="collapse navbar-collapse pr-2" id="navbarSupportedContent">
        <ul class="navbar-nav mr-auto"></ul>
        <ul class="my-0 navbar-nav">
            <li class="nav-item p-0">
                <NavLink class="nav-link" href="registration">
                    <span class="p-2">
                        Register
                    </span>
                </NavLink>
            </li>
            <li class="nav-item p-0">
                <NavLink class="nav-link" href="login">
                    <span class="p-2">
                        Login
                    </span>
                </NavLink>
            </li>
        </ul>
    </div>
</nav>
تا اینجا اگر برنامه‌ی سمت کلاینت را اجرا کنیم، شکل زیر را پیدا کرده که به همراه یک navbar افقی قرار گرفته‌ی در بالای صفحه است؛ به همراه دو لینک به قسمت‌های ثبت‌نام و لاگین:



تغییر محتوای صفحه‌ی آغازین برنامه


صفحه‌ی ابتدایی برنامه، یعنی کامپوننت Pages\Index.razor را نیز به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@page "/"

<form>
    <div class="row p-0 mx-0 mt-4">
        <div class="col-12 col-md-5  offset-md-1 pl-2  pr-2 pr-md-0">
            <div class="form-group">
                <label>Check In Date</label>
                <input type="text" class="form-control" />
            </div>
        </div>
        <div class="col-8 col-md-3 pl-2 pr-2">
            <div class="form-group">
                <label>No. of nights</label>
                <select class="form-control">
                    @for (var i = 1; i <= 10; i++)
                    {
                        <option value="@i">@i</option>
                    }
                </select>
            </div>
        </div>
        <div class="col-4 col-md-2 p-0 pr-2">
            <div class="form-group">
                <label>&nbsp;</label>
                <input type="submit" value="Go" class="btn btn-success btn-block" />
            </div>
        </div>
    </div>
</form>
در اینجا فرمی تعریف شده که تاریخ ورود و رزرو اتاقی را مشخص می‌کند؛ به همراه دراپ‌داونی برای انتخاب تعداد شب‌های اقامت مدنظر.


تعریف View Model رابط کاربری Pages\Index.razor

پس از تعریف محتوای ثابت برنامه، اکنون نوبت به پویا سازی آن است. به همین جهت نیاز است مدلی را برای صفحه‌ی آغازین برنامه تعریف کرد تا بتوان فرم آن‌را به این مدل متصل کرد. این مدل چون مختص به برنامه‌ی کلاینت است، آن‌را در پوشه‌ی جدید Models\ViewModels ایجاد می‌کنیم:
using System;

namespace BlazorWasm.Client.Models.ViewModels
{
    public class HomeVM
    {
        public DateTime StartDate { get; set; } = DateTime.Now;

        public DateTime EndDate { get; set; }

        public int NoOfNights { get; set; } = 1;
    }
}
در اینجا EndDate، یک خاصیت محاسباتی است که بر اساس تاریخ شروع و تعداد شب‌های انتخابی، قابل محاسبه‌است.
پس از این تعریف، بهتر است فضای نام آن‌را نیز به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor افزود، تا کار با آن در کامپوننت‌های برنامه، ساده‌تر شود:
using BlazorWasm.Client.Models.ViewModels
اکنون می‌توان فرم Pages\Index.razor را به مدل فوق متصل کرد که شامل این تغییرات است:
- ابتدا فیلدی که ارائه کننده‌ی شیء ViewModel فرم است را تعریف می‌کنیم:
@code{
    HomeVM HomeModel = new HomeVM();
}
- سپس بجای یک form ساده، از EditForm اشاره کننده‌ی به این فیلد، استفاده خواهیم کرد:
<EditForm Model="HomeModel">
 // ...
</EditForm>
- در آخر بجای input معمولی، از کامپوننت InputDate متصل به HomeModel.StartDate :
<InputDate min="@DateTime.Now.ToString("yyyy-MM-dd")"
           @bind-Value="HomeModel.StartDate"
           type="text"
           class="form-control" />
و بجای select معمولی، از نمونه‌ی متصل شده‌ی به HomeModel.NoOfNights استفاده می‌کنیم:
<select @bind="HomeModel.NoOfNights">


تعریف Local Storage سمت کلاینت

در ادامه می‌خواهیم اگر کاربری زمان شروع رزرو اتاقی را به همراه تعداد شب مدنظر، انتخاب کرد، با کلیک بر روی دکمه‌ی Go، به یک صفحه‌ی مشاهده‌ی جزئیات منتقل شود. بنابراین نیاز داریم تا اطلاعات انتخابی کاربر را به نحوی ذخیره سازی کنیم. برای یک چنین سناریوی سمت کلاینتی، می‌توان از local storage استاندارد مرورگرها استفاده کرد که امکان کار آفلاین با برنامه را نیز فراهم می‌کند.
برای این منظور کتابخانه‌ای به نام Blazored.LocalStorage طراحی شده‌است که پس از نصب آن توسط دستور زیر:
dotnet add package Blazored.LocalStorage
نیاز است سرویس‌های آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه اضافه کرد. در برنامه‌های Blazor Server، اینکار را در فایل Startup برنامه انجام می‌دادیم؛ اما در اینجا، سرویس‌ها در فایل Program.cs تعریف می‌شوند:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddBlazoredLocalStorage();
            // ...
        }
    }
}
پس از این تعاریف می‌توان از سرویس ILocalStorageService آن در کامپوننت‌های برنامه استفاده کرد. البته جهت سهولت استفاده‌ی از این سرویس بهتر است فضای نام آن‌را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor افزود:
@using Blazored.LocalStorage
اکنون برای استفاده از آن به کامپوننت Pages\Index.razor مراجعه کرده و سرویس‌های ILocalStorageService و IJSRuntime را به کامپوننت تزریق می‌کنیم:
@page "/"

@inject ILocalStorageService LocalStorage
@inject IJSRuntime JsRuntime

<EditForm Model="HomeModel" OnValidSubmit="SaveInitialData">
همچنین متدی را هم برای مدیریت رویداد OnValidSubmit تعریف خواهیم کرد:
@code{
    HomeVM HomeModel = new HomeVM();

    private async Task SaveInitialData()
    {
        try
        {
            HomeModel.EndDate = HomeModel.StartDate.AddDays(HomeModel.NoOfNights);
            await LocalStorage.SetItemAsync("InitialRoomBookingInfo", HomeModel);
        }
        catch (Exception e)
        {
            await JsRuntime.ToastrError(e.Message);
        }
    }
}
در اینجا با استفاده از متد SetItemAsync و ذکر یک کلید دلخواه، اطلاعات مدل فرم را در local storage مرورگر ذخیره کرده‌ایم. همچنین اگر خطایی هم رخ دهد توسط ToastrError نمایش داده خواهد شد.
برای مثال اگر تاریخ و عددی را انتخاب کنیم، نتیجه‌ی حاصل از کلیک بر روی دکمه‌ی Go را می‌توان در قسمت Local storage مرورگر جاری مشاهده کرد:


البته با توجه به اینکه می‌خواهیم از کلید InitialRoomBookingInfo در سایر کامپوننت‌های برنامه نیز استفاده کنیم، بهتر است آن‌را به یک پروژه‌ی مشترک مانند BlazorServer.Common که پیشتر نام نقش‌هایی مانند Admin را در آن تعریف کردیم، منتقل کنیم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantKeys
    {
        public const string LocalInitialBooking = "InitialRoomBookingInfo";
    }
}
سپس باید ارجاعی به آن پروژه را افزوده:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\..\BlazorServer\BlazorServer.Common\BlazorServer.Common.csproj" />
  </ItemGroup>
</Project>
همچنین فضای نام آن‌را نیز به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using BlazorServer.Common
اکنون می‌توان از کلید ثابت تعریف شده‌ی مشترک، استفاده کرد:
await LocalStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalInitialBooking, HomeModel);

در آخر قصد داریم با کلیک بر روی Go، به یک صفحه‌ی جدید مانند نمایش لیست اتاق‌ها هدایت شویم. به همین جهت کامپوننت جدید Pages\HotelRooms\HotelRooms.razor را ایجاد می‌کنیم:
@page "/hotel/rooms"

<h3>HotelRooms</h3>

@code {

}
سپس در کامپوننت Pages\Index.razor با استفاده از سرویس NavigationManager، کار هدایت خودکار کاربر را به این کامپوننت جدید انجام خواهیم داد:
@page "/"

@inject ILocalStorageService LocalStorage
@inject IJSRuntime JsRuntime
@inject NavigationManager NavigationManager


@code{
    HomeVM HomeModel = new HomeVM();

    private async Task SaveInitialData()
    {
        try
        {
            HomeModel.EndDate = HomeModel.StartDate.AddDays(HomeModel.NoOfNights);
            await LocalStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalInitialBooking, HomeModel);
            NavigationManager.NavigateTo("hotel/rooms");
        }
        catch (Exception e)
        {
            await JsRuntime.ToastrError(e.Message);
        }
    }
}


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-26.zip
مطالب
پیاده سازی Load Balancing در Nginx

زمانیکه تعداد کاربران سایت بیشتر میشود و ترافیک سایت افزایش می‌یابد عموما یک نمونه ( instance ) از برنامه نمیتواند پاسخگوی همه درخواست‌ها باشد و مجبور هستیم چندین نمونه برنامه را بر روی چند سرور اجرا کنیم. با این حال نیازمند یک وب سرور هستیم که درخواست‌های ارسال شده را در بین instance های موجود پخش کند. با انجام این کار تعداد ریکوئست‌ها در بین instance ها تقسیم میشوند. برای انجام اینکار میتوانیم از nginx استفاده کنیم. nginx قابلیت load balancing را دارد. برای پیاده سازی load balancing در nginx باید در فایل nginx.conf یک گروه از نوع upstream ایجاد کنید در کانتکست http.
http {
    upstream backend {
        server backend1.example.com;
        server backend2.example.com;
        server backend3.example.com;
    }
}
در کانفیگ بالا یک گروه به نام backend ایجاد کرده‌ایم که شامل سه سرور می‌باشد. یعنی سه instance از برنامه در حال اجرا هستند و میتوانیم ریکوئست‌های ارسال شده را بر روی این سرور‌ها ارسال کنیم. سپس باید در کانتکس server ( این کانتکست هم درون کانتکست http قرار دارد ) یک بلاک از نوع location ایجاد کنیم. بعد از کلمه location باید مسیری را که درخواست‌ها به آن ارسال میشوند را بنویسید که در مثال پایین همان روت وب سایت نوشته شده است ( / ). نوشتن / بعد از location تمامی درخواست‌ها را شامل میشود. همچنین میتوانید فقط درخواست‌هایی را که به api ها ارسال میشوند، فیلتر کنید که میتوانید به جای / از api/ استفاده کنید. با این کار تمامی درخواست‌هایی که url آنها با api/ شروع شود وارد بلاک location میشوند.
سپس برای ارسال کردن درخواست‌ها در بین برنامه‌های در حال اجرا باید از proxy_pass استفاده کنیم. بعد از کلمه proxy_pass باید نام upstream ی را که در بالا نوشته‌ایم، وارد کنیم. با انجام اینکار تمامی درخواست‌های ارسال شده به / در بین سرور‌های backend پخش میشوند.
http {
    upstream backend {
        server backend1.example.com;
        server backend2.example.com;
        server backend3.example.com;
    }
    
    server {
        location / {
            proxy_pass http://backend;
        }
    }
}
وب سرور nginx به طور پیشفرض از الگوریتم Round robin برای پخش کردن درخواست‌ها در بین سرور‌ها استفاده میکند. البته میتوانیم این الگوریتم را تغییر بدهیم. به طور مثال میتوانیم مشخص کنیم که به هرکدام از سرور‌ها چند درخواست ارسال شود.
با افزودن weight در کنار نام سرور‌ها مشخص میکنم که به طور مثال اگر 7 درخواست به سرور ارسال شود، 5 مورد به backend1 ارسال میشود و 2 مورد به backend2. همچنین میتوانیم مشخص کنیم که یک سرور به عنوان سرور backup باشد مانند backend4.
اگر سروری در دسترس نباشد میتوانید با اضافه کردن کلمه down بعد از نام سرور، از ارسال درخواست به آن جلوگیری کنید؛ مانند backend3 و یا قبل از کلمه server یک علامت # قرار دهید.
    upstream backend {
        server backend1.example.com weight=5;
        server backend2.example.com weight=2;
        server backend3.example.com down;
        server backend4.example.com backup;
    }
با انجام این کار سرور backend4 به عنوان سرور backup معرفی شده است و تا زمانیکه ما بقی سرورها در دسترس باشند، هیچ ریکوئستی به سرور backend4 ارسال نمیشود. اگر تمامی سرور‌های backend1 و backend2 از دسترس خارج شوند، آنگاه nginx درخواست‌های ارسال شده را به سرور backup یعنی backend4 ارسال میکند. البته به طور پیشفرض nginx سلامت سرورها را بررسی نمیکند و باید یک سری تنظیمات مربوط به health_check را ثبت کنیم. با اضافه کردن دستور health_check در پایین proxy_pass وب سرور nginx هر 5 ثانیه یک بار یک ریکوئست را به سرورهای backend ارسال میکند و اگر هرکدام از سرور‌ها ریسپانس کدی خارج از کدهای 200 تا 399 را ارسال کنند، درخواست‌های بعدی را به آن سرورها ارسال نمیکند.
server {
    location / {
        proxy_pass   http://backend;
        health_check;
    }
}
در کنار دستور health_check میتوانیم یک سری پارامتر را هم مشخص کنیم. به طور مثال میتوانیم مشخص کنیم که درخواست health_check را به چه uri ای ارسال کند و یا به چه پورتی درخواست را ارسال کند.
server {
    location / {
        proxy_pass   http://backend;
        health_check port=8080;
       #health_check uri=/healthcheck;
    }
}
(برای کامنت کردن یک دستور از # استفاده میشود).
همچنین میتوانیم یک درخواست سفارشی را برای مشخص کردن health_check ایجاد کنیم:
http {
    #...
    match welcome {
        status 200;
        header Content-Type = text/html;
        body ~ "Welcome to nginx!";
    }
    server {
        #...
        location / {
            proxy_pass http://backend;
            health_check match=welcome;
        }
    }
}
در کانفیگ بالا مشخص کرده‌ایم که برای نشان دادن در دسترس بودن هرکدام از سرورها باید استتوس کد 200 برگردانده شود و body دریافت شده حاوی !Welcome to nginx باشد.
نکته : match و health_check در نسخه تجاری nginx قابل استفاده می‌باشند.
مطالب
تزریق وابستگی (Dependency Injection) و توسعه پذیری
دانستن اینکه چگونه یک نرم افزار با قابلیت نگهداری بالا بنویسیم مهم است ، برای اکثر سیستم‌های سازمانی زمانی که در فاز نگهداری صرف می‌شود بیشتر از زمان فاز توسعه می‌باشد. به عنوان مثال تصور کنید در حال توسعه یک سیستم مالی هستید ، این سیستم احتمالا بین شش ماه تا یک زمان برای توسعه نیاز دارد و بقیه‌ی دوره‌ی پنج ساله صرف نگهداری سیستم خواهد شد. در فاز نگهداری زمان صرف رفع باگ ، افزودن امکانات جدید و یا تغییر عملکرد ویژگی‌های فعلی می‌شود. مهم است که این تغییرات راحت و سریع صورت پذیرد.
 اطمینان از اینکه کدها قابلیت نگهداری دارند به توسعه دهندگان احتمالی که در آینده به پروژه اضافه می‌شوند کمک می‌کند سریع کد‌های فعلی را درک کنند و مشغول کار شوند. روش‌های زیادی برای افزایش قابلیت نگهداری کد‌ها وجود دارد ، مانند نوشتن آزمون‌های واحد ، شکستن قسمت‌های بزرگ سیستم به قسمت‌های کوچک‌تر و ... در این مورد که ما از یکی از زبان‌های شئ گرا مانند C# استفاده می‌کنیم در حالت معمول کلاس‌ها باید با مسئولیت‌های مستقل و منحصر به فرد طراحی شوند به جای آنکه تمام مسئولیت‌ها از قبیل پردازش ورودی‌های کاربر ، رندر کردن HTML و حتی Query زدن به دیتابیس را به یک کلاس سپرد (مثلا Controller در MVC ) باید برای هر مقصود کلاسی مجزا طراحی کرد. با این روش نتیجه اینگونه خواهد بود که می‌توان هر قسمت از عملکرد را بدون نیاز به تغییر بقیه‌ی قسمت‌های Codebase تغییر داد.
در این مطلب قصد داریم به کمک تزریق وابستگی (ِDependency Injection) قسمت‌های مستقلتری توسعه دهیم. تکنیک تزریق وابستگی را نمی‌توان در یک مطلب وبلاگ و حتی یک فصل کامل از یک کتاب کامل تشریح کرد ، اگر جستجو کنید کتاب‌ها و آموزش‌های ویدویی زیادی هستند که فقط روی این تکنیک بحث و آموزش دارند. برای بیان مفهوم DI مثالی از یک سیستم ساده‌ی "چاپ اسناد" ارائه می‌کنیم ، این سیستم ممکن است کار‌های متفاوتی انجام دهد :
 این سیستم ابتدا باید یک سند را تحویل بگیرد ، سپس باید آن را به فرمت قابل چاپ در آورد و در انتها باید عمل اصلی چاپ را انجام دهد. برای اینکه سیستم ما ساختار خوبی داشته باشد می‌توان هر وظیفه را به کلاسی مجزا سپرد :
 کلاس Document : این کلاس اطلاعات سندی که قرار است چاپ شود را نگه می‌دارد.
کلاس DocumentRepository : این کلاس وظیفه‌ی بازیابی سند از فایل سیستم (یا هر منبع دیگری) را دارد.
 کلاس DocumentFormatter : یک وهله از سند را جهت چاپ آماده می‌کند.
کلاس Printer : مسئولیت ارتباط با سخت افزار Printer را دارد.
کلاس DocumentPrinter : مسئولیت سازماندهی اجزا سیستم را بر عهده دارد.
 در این مطلب پیاده سازی بدنه‌ی کلاس‌های بالا اهمیتی ندارد :
public class DocumentPrinter
{
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var repository = new DocumentRepository();
    var formatter = new DocumentFormatter();         
    var printer = new Printer();              
    var document = repository                        
      .GetDocumentByName(documentName);               
    var formattedDocument = formatter.Format(document);    
    printer.Print(formattedDocument); 
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید در بدنه‌ی کلاس DocumentPrinter ابتدا وابستگی‌ها نمونه سازی شده اند ، سپس یک سند بر اساس نام دریافت شده و سند پس از آماده شدن به فرمت چاپ به چاپگر ارسال شده است.  کلاس DocumentPrinter به تنهایی قادر به چاپ سند نیست و برای انجام این کار نیاز به نمونه سازی همه‌ی وابستگی‌ها دارد .
 استفاده از این API اینگونه خواهد بود :
var documentPrinter = new DocumentPrinter();
documentPrinter.PrintDocument(@"c:\doc.doc");
در حال حاضر کلاس DocumentPrinter از DI استفاده نمی‌کند این کلاس Loosely coupled نیست. به طور مثال لازم است که API سیستم به گونه ای تغییر پیدا کند که سند به جای فایل سیستم از دیتابیس بازیابی شود ، باید کلاس جدیدی به نام DatabaseDocumentRepository تعریف شود و به جای DocumentRepository اصلی در بدنه‌ی DocumentPrinter استفاده شود ، در نتیجه با تغییر با تغییر دادن یک قسمت از برنامه مجبور به تغییر در قسمت دیگر شده ایم.(tightly coupled است یعنی به دیگر قسمت‌ها چفت شده است.)
  DI به ما کمک می‌کند که این چفت شدگی (coupling) را از بین ببریم.
استفاده از constructor injection:
 اولین قدم برای از بین بردن این چفت شدگی Refactor کردن کلاس DocumentPrinter هست ، پس از این Refactoring وظیفه‌ی وهله سازی مستقیم اشیاء از این کلاس گرفته می‌شود و نیازمندی‌های این کلاس از طریق سازنده به این کلاس تزریق می‌شود و فیلد‌های کلاس نگهداری می‌شود . به کد زیر توجه کنید :
public class DocumentPrinter
{
  private DocumentRepository _repository;
  private DocumentFormatter _formatter;       
  private Printer _printer;              
  public DocumentPrinter(             
    DocumentRepository repository,               
    DocumentFormatter formatter,      
    Printer printer)                  
  {                                   
    _repository = repository;         
    _formatter = formatter;           
    _printer = printer;               
  }
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var document = _repository.GetDocumentByName(documentName);
    var formattedDocument = _formatter.Format(document);
    _printer.Print(formattedDocument);
  }
}
 اکنون برای استفاده از این کلاس باید نیازمندی هایش را قبل از ارسال به سازنده نمونه سازی کرد :
var repository = new DocumentRepository();
var formatter = new DocumentFormatter();
var printer = new Printer();
var documentPrinter = new DocumentPrinter(repository, formatter, printer);
documentPrinter.PrintDocument(@"c:\doc.doc");
بله هنوز طراحی خوبی نیست اما این یک مثال ساده از DI می‌باشد. هنوز مشکلاتی در این طراحی هست ، به طور مثال کلاس DocumentPrinter به یک پیاده سازی مشخص از وابستگی هایش چفت شده است. (هنوز برای استفاده از  DatabaseDocumentRepository باید DocumentPrinter را تغییر داد) پس این طراحی هنوز انعطاف پذیر نیست و نمی‌توان به سادگی برای آن آزمون واحد نوشت.
برای حل این مشکلات از Interface‌ها کمک می‌گیریم. اگر به مثال قبلی بازگردیم نگرانی هر دو کلاس DocumentRepository و DatabaseDocumentRepository دریافت سند می‌باشد ، تنها پیاده سازی تفاوت دارد ، پس می‌توان یک Interface تعریف کرد
public interface IDocumentRepository
{
  Document GetDocumentByName(string documentName);
}
 حال ما 2 کلاس داریم که هر دو یک Interface را پیاده سازی کرده اند می‌توان این کار را برای بقیه‌ی وابستگی‌های کلاس DocumentPrinter نیز انجام داد ، حالا باید DocumentPrinter را به گونه ای Refactor کنیم که وابستگی‌ها را بر اساس Interface دریافت کند :
public class DocumentPrinter
{
  private IDocumentRepository _repository;                        
  private IDocumentFormatter _formatter;                          
  private IPrinter _printer;                                      
  public DocumentPrinter(
    IDocumentRepository repository,
    IDocumentFormatter formatter,
    IPrinter printer)
  {
    _repository = repository;
    _formatter = formatter;
    _printer = printer;
  }
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var document = _repository.GetDocumentByName(documentName);
    var formattedDocument = _formatter.Format(document);
    _printer.Print(formattedDocument);
  }
}
حالا به سادگی می‌توان پیاده سازی‌های متفاوتی را از وابستگی‌های DocumentPrinter انجام داد و به آن تزریق کرد. همچنین اکنون نوشتن آزمون واحد هم ممکن شده است ، می‌توان یک پیاده سازی جعلی از هر کدام از Interface‌ها انجام داد و جهت اهداف Unit testing از آن استفاده کرد. به طور مثال می‌توان یک پیاده سازی جعلی از IPrinter انجام داد و بدون نیاز به ارسال صفحه به پرینتر عملکرد سیستم را تست کرد.
با وجودی که موفق شدیم چفت شدگی میان DocumentPrinter و وابستگی هایش را از بین ببریم اما اکنون استفاده از آن پیچیده شده است ، هربار که قصد نمونه سازی شیء را داریم باید به یاد آوریم کدام پیاده سازی از Interface مورد نیاز است ؟ این پروسه را می‌توان به کمک یک DI Container اتوماسیون کرد.
DI Container یک Factory هوشمند است ، مانند بقیه‌ی کلاس‌های Factory وظیفه‌ی نمونه سازی اشیاء را بر عهده دارد. هوشمندی آن در اینجا هست که می‌داند چطور وابستگی‌ها را نمونه سازی کند . DI Container‌های زیادی برای .NET وجود دارند یکی از محبوب‌ترین آنها StructureMap می‌باشد که قبلا در سایت درباره آن صحبت شده است .
برای مثال جاری پس از افزودن StructureMap به پروژه کافی است در ابتدای شروع برنامه به آن بگوییم برای هر Interface کدام شیء را وهله سازی کند : 
ObjectFactory.Configure(cfg =>
{
  cfg.For<IDocumentRepository>().Use<FilesystemDocumentRepository>();
  cfg.For<IDocumentFormatter>().Use<DocumentFormatter>();
  cfg.For<IPrinter>().Use<Printer>();
});
مطالب
React 16x - قسمت 2 - بررسی پیشنیازهای جاوا اسکریپتی - بخش 1
برای کار با React، نیاز است با ES6 آشنایی داشته باشید که در این سایت، یک سری کامل بررسی مقدمات آن‌را پیشتر مرور کرده‌ایم. علاوه بر توصیه‌ی مطالعه‌ی این سری (اینکار الزامی است)، در این قسمت خلاصه‌ی بسیار سریع و کاربردی آن‌را که بیشتر در برنامه‌های مبتنی بر React مورد استفاده قرار می‌گیرند، با هم مرور خواهیم کرد. در قسمت‌های بعدی، اهمیت ذکر این خلاصه بیشتر مشخص می‌شود.

برای بررسی ویژگی‌های جاوا اسکریپت مدرن، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-02
> cd sample-02
> npm start
سپس تمام کدهای داخل index.js را نیز حذف می‌کنیم. اکنون تمام کدهای خالص جاوا اسکریپتی خود را داخل این فایل خواهیم نوشت.
به علاوه چون در این قسمت خروجی UI نخواهیم داشت، تمام خروجی را در کنسول developer tools مرورگر خود می‌توانید مشاهده کنید (فشردن دکمه‌ی F12).


var، let و const

در اکثر زبان‌های برنامه نویسی، متغیرها در محدوده‌ی دید قطعه کدی که تعریف شده‌اند (scope)، قابل دسترسی هستند. برای نمونه محتوای فایل index.js پروژه را به صورت زیر تغییر داده و با فرض اجرای دستور npm start، خروجی آن‌را می‌توان در کنسول مرورگر مشاهده کرد.
function sayHello() {
  for (var i = 0; i < 5; i++) {
    console.log(i);
  }
  console.log(i);
}

sayHello();
در این مثال متغیر i، مخصوص قطعه کد حلقه، تعریف شده‌است. بنابراین به ظاهر نباید خارج از این حلقه نیز قابل دسترسی باشد. اما خروجی آن به صورت زیر است:


در آخرین پیمایش حلقه، i مساوی 5 شده و از حلقه خارج می‌شود. اما چون در اینجا برای تعریف متغیر از واژه‌ی کلیدی var استفاده شده‌است، محدوده‌ی دید آن به کل تابعی که در آن تعریف شده‌است، بسط پیدا می‌کند. به همین جهت در این خروجی، عدد 5 را نیز مشاهده می‌کند که حاصل دسترسی به i، خارج از حلقه‌است.
برای یک دست سازی این رفتار با سایر زبان‌های برنامه نویسی، در ES6، واژه‌ی کلیدی جدیدی به نام let تعریف شده‌است که میدان دید متغیر را به قطعه کدی که در آن تعریف شده‌است، محدود می‌کند. اکنون اگر در حلقه‌ی فوق بجای var از let استفاده شود، یک چنین خطایی در مرورگر ظاهر خواهد شد که عنوان می‌کند، i استفاده شده‌ی در خارج از حلقه، تعریف نشده‌است.
./src/index.js
  Line 14:15:  'i' is not defined  no-undef

Search for the keywords to learn more about each error.

علاوه بر let، واژه‌ی کلیدی جدید const نیز به ES6 اضافه شده‌است که از آن برای تعریف ثوابت استفاده می‌شود. constها نیز همانند let، میدان دید محدود شده‌ای به قطعه کد تعریف شده‌ی در آن دارند؛ اما قابلیت انتساب مجدد را ندارند:
 const x = 1;
x = 2; // Attempting to override 'x' which is a constant.
اگر یک چنین قطعه کدی را اجرا کنیم، خطای x is const را در مرورگر می‌توان مشاهده کرد.

به صورت خلاصه از این پس واژه‌ی کلیدی var را فراموش کنید. همیشه با const جهت تعریف متغیرها شروع کنید. اگر به خطا برخوردید و نیاز به انتساب مجدد وجود داشت، آن‌را به let تغییر دهید. بنابراین استفاده از const همیشه نسبت به let ارجحیت دارد.


اشیاء در جاوا اسکریپت

اشیاء در جاوا اسکریپت به صورت مجموعه‌ای از key/value‌ها تعریف می‌شوند:
const person = {
  name: "User 1",
  walk: function() {}, // method
  talk() {} // concise method
};
در اینجا امکان تعریف یک تابع نیز وجود دارد که چون درون یک شیء قرار می‌گیرد، اینبار «متد» نامیده می‌شود. همچنین در ES6 می‌توان این متدها را به صورت معمولی، مانند متد talk نیز تعریف کرد که به آن‌ها concise method می‌گویند. بنابراین نحوه‌ی تعریف فوق را به نحو زیر نیز می‌توان خلاصه کرد:
const person = {
  name: "User 1",
  walk() {},
  talk() {}
};
پس از تعریف این شیء، روش دسترسی به اجزای آن به صورت زیر است:
person.talk();
person.name = "User 3";
person["name"] = "User 2";
به دو مورد اول، روش dot notation می‌گویند که از همان ابتدا دقیقا مشخص است کدامیک از خواص و متدهای شیء تعریف شده، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
مورد آخر همان روش استفاده از key/valueها است که اساس اشیاء جاوا اسکریپتی را تشکیل می‌دهد. البته از این روش فقط زمانی استفاده کنید که قرار است یکسری کار پویا صورت گیرند (مقدار key به صورت متغیر دریافت شود) و از ابتدا مشخص نیست که کدام خاصیت یا متد قرار است تعریف و استفاده شود:
const targetMember = "name";
person[targetMember] = "User 2";


واژه‌ی کلیدی this در جاوا اسکریپت

از واژه‌ی کلیدی this، در قسمت‌های بعدی زیاد استفاده خواهیم کرد. به همین جهت نیاز است تفاوت‌های اساسی آن‌را با سایر زبان‌های برنامه نویسی بررسی کنیم.
همان شیء person را که پیشتر تعریف کردیم درنظر بگیرید. در متد walk آن، مقدار this را لاگ می‌کنیم:
const person = {
  name: "User 1",
  walk() {
    console.log(this);
  },
  talk() {}
};

person.walk();
خروجی این قطعه، به صورت زیر است:


شیء this در جاوا اسکریپت، همانند سایر زبان‌های برنامه نویسی مانند سی‌شارپ و یا جاوا رفتار نمی‌کند. در سایر زبان‌های نامبرده شده، this همواره ارجاعی را به وهله‌ای از شیء جاری، باز می‌گرداند؛ دقیقا همانند تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید. در اینجا نیز this جاوا اسکریپتی لاگ شده، ارجاعی را به وهله‌ی جاری شیء person، بازگشت داده‌است. اما مشکل اینجا است که this در جاوا اسکریپت، همیشه به این صورت رفتار نمی‌کند!
برای نمونه در ادامه یک ثابت را به نام walk تعریف کرده و آن‌را به person.walk مقدار دهی می‌کنیم:
const walk = person.walk;
console.log(walk);
دقت داشته باشید که در اینجا از () استفاده نشده‌است (متد walk اجرا نشده‌است). یعنی صرفا «ارجاعی» از متد walk شیء person را به ثابت walk نسبت داده‌ایم. بنابراین اکنون ثابت walk نیز یک function است که حاصل console.log آن به صورت زیر است:


سؤال: اکنون اگر این function را با فراخوانی ()walk اجرا کنیم، چه خروجی را می‌توان مشاهده کرد؟


اینبار this لاگ شده، به شیء person اشاره نمی‌کند و شیء استاندارد window مرورگر را بازگشت داده‌است!
اگر یک function به صورت متدی از یک شیء فراخوانی شود، مقدار this همواره اشاره‌گری به وهله‌ای از آن شیء خواهد بود. اما اگر این تابع به صورت متکی به خود و به صورت یک function و نه متد یک شیء، فراخوانی شود، اینبار this، شیء سراسری جاوا اسکریپت یا همان شیء window را بازگشت می‌دهد.

یک نکته: اگر strict mode جاوا اسکریپت را در پروژه‌ی جاری فعال کنیم، بجای شیء window، مقدار undefined را در خروجی فوق شاهد خواهیم بود.


اتصال مجدد this به شیء اصلی در جاوا اسکریپت

تا اینجا دریافتیم که اگر یک function را به صورت متکی به خود و نه جزئی از یک شیء فراخوانی کنیم، شیء this در این حالت به شیء window سراسری مرورگر اشاره می‌کند و اگر strict mode فعال باشد، فقط undefined را بازگشت می‌هد. اکنون می‌خواهیم بررسی کنیم که چگونه می‌توان این مشکل را برطرف کرد؛ یعنی صرف‌نظر از نحوه‌ی فراخوانی متدها یا تابع‌ها، this همواره ارجاعی را به شیء person بازگشت دهد.
در جاوا اسکریپت، تابع‌ها نیز شیء هستند. برای مثال person.walk نوشته شده نیز یک شیء است. برای اثبات ساده‌ی آن فقط یک دات را پس از person.walk قرار دهید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، شیء person.walk مانند تمام اشیاء دیگر جاوا اسکریپت، به همراه متد bind نیز هست. کار آن، انقیاد یک تابع، به یک شیء است. یعنی هرچیزی را که به عنوان آرگومان آن، به آن ارسال کنیم، به عنوان مقدار شیء this درنظر می‌گیرد:
const walk2 = person.walk.bind(person);
console.log(walk2);
walk2();
در اینجا متد bind، یک وهله‌ی جدید از person.walk را بازگشت می‌دهد که در آن شیء person را به عنوان شیء this، تنظیم کرده‌است. به همین جهت اینبار فراخوانی walk2 که به شیء person متصل شده‌است، به this صحیحی بجای window سراسری اشاره می‌کند. از این روش در برنامه‌های مبتنی بر React زیاد استفاده می‌شود.


Arrow functions

تابع زیر را درنظر بگیرید که به یک ثابت انتساب داده شده‌است:
const square = function(number) {
  return number * number;
};
در ES6، روش ساده‌تر و تمیزتری برای این نوع تعاریف، ذیل ویژگی جدید Arrow functions اضافه شده‌است. برای تبدیل قطعه کد فوق به یک arrow function، ابتدا واژه‌ی کلیدی function را حذف می‌کنیم. سپس بین پارامتر تابع و {}، یک علامت <= (که به آن fat arrow هم می‌گویند!) قرار می‌دهیم:
const square2 = (number) => {
  return number * number;
};
اگر مانند اینجا تنها یک تک پارامتر وجود داشته باشد، می‌توان پرانتزهای ذکر شده را نیز حذف کرد:
const square2 = number => {
  return number * number;
};
و اگر این متد پارامتری نداشت، از () استفاده می‌شود.
در ادامه اگر بدنه‌ی این تابع، فقط حاوی یک return بود، می‌توان آن‌را به صورت زیر نیز خلاصه کرد (در اینجا {} به همراه واژه‌ی کلیدی return حذف می‌شوند):
const square3 = number => number * number;
console.log(square3(5));
این یک سطر ساده شده، دقیقا معادل اولین const square ای است که نوشتیم. نحوه‌ی فراخوانی آن نیز مانند قبل است.

اکنون مثال مفید دیگری را در مورد Arrow functions بررسی می‌کنیم که بیشتر شبیه به عبارات LINQ در #C است:
const jobs = [
  { id: 1, isActive: true },
  { id: 2, isActive: true },
  { id: 3, isActive: true },
  { id: 4, isActive: true },
  { id: 5, isActive: false }
];
در اینجا آرایه‌ای از اشیاء job را مشاهده می‌کنید که مورد آخر آن، فعال نیست. اکنون می‌خواهیم لیست کارهای فعال را گزارشگیری کنیم:
var activeJobs = jobs.filter(function(job) {
  return job.isActive;
});
متد filter در جاوا اسکریپت، بر روی تک تک عناصر آرایه‌ی jobs حرکت می‌کند. سپس هر job را به پارامتر متد ارسالی آن که predicate نام دارد، جهت دریافت یک خروجی true و یا false، ارائه می‌دهد. اگر خروجی این متد true باشد، آن job انتخاب خواهد شد و در لیست نهایی گزارش، ظاهر می‌شود.
در ادامه می‌توان این تابع را توسط arrow functions به صورت ساده‌تر زیر نیز نوشت:
var activeJobs2 = jobs.filter(job => job.isActive);
ابتدا واژه‌ی کلیدی function را حذف می‌کنیم. سپس چون یک تک پارامتر را دریافت می‌کند، نیازی به ذکر پرانتزهای آن نیز نیست. در ادامه چون یک تک return را داریم، { return }  را با یک <= جایگزین خواهیم کرد. در اینجا نیازی به ذکر سمی‌کالن انتهای return هم نیست. نوشتن یک چنین کدی تمیزتر و خواندن آن، ساده‌تر است.


ارتباط بین arrow functions و شیء this

نکته‌ی مهمی را که باید در مورد arrow functions دانست این است که شیء this را rebind نمی‌کنند (rebind: مقدار دهی مجدد؛ ریست کردن).
در مثال زیر، ابتدا شیء user با متد talk که در آن شیء this، لاگ شده، ایجاد شده و سپس این متد فراخوانی گردیده‌است:
const user = {
  name: "User 1",
  talk() {
    console.log(this);
  }
};
user.talk();
همانطور که انتظار می‌رود، this ای که در اینجا لاگ می‌شود، دقیقا ارجاعی را به وهله‌ی جاری شیء user دارد.
اکنون اگر متد لاگ کردن را داخل یک تایمر قرار دهیم چه اتفاقی رخ می‌دهد؟
const user = {
  name: "User 1",
  talk() {
    setTimeout(function() {
      console.log(this);
    }, 1000);
  }
};
user.talk();
متد setTimeout، متدی را که به عنوان آرگومان اول آن دریافت کرده، پس از 1 ثانیه اجرا می‌کند.
در این حالت خروجی console.log، مجددا همان شیء سراسری window مرورگر است و دیگر به وهله‌ی جاری شیء user اشاره نمی‌کند. علت اینجا است که پارامتر اول متد setTimeout که یک callback function نام دارد، جزئی از هیچ شیءای نیست. بنابراین دیگر مانند فراخوانی متد ()user.talk در مثال قبلی کار نمی‌کند؛ چون متکی به خود است. هر زمان که یک متد متکی به خود غیر وابسته‌ی به یک شیء را اجرا کنیم، به صورت پیش‌فرض this آن، به شیء window مرورگر اشاره می‌کند.

سؤال: چگونه می‌توان درون یک callback function متکی به خود، به this همان شیء user جاری دسترسی یافت؟
یک روش حل این مساله، ذخیره this شیء user در یک متغیر و سپس ارسال آن به متد متکی به خود setTimeout است:
const user2 = {
  name: "User 2",
  talk() {
    var self = this;
    setTimeout(function() {
      console.log(self);
    }, 1000);
  }
};
user2.talk();
این روشی است که سال‌ها است وجود دارد؛ با ارائه‌ی arrow functions، دیگر نیازی به اینکار نیست و می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
const user3 = {
  name: "User 3",
  talk() {
    setTimeout(() => console.log(this), 1000);
  }
};
user3.talk();
در اینجا callback function را تبدیل به یک arrow function کرده‌ایم و چون arrow functions شیء this را rebind نمی‌کنند، یعنی شیء this را به ارث می‌برند. بنابراین console.log مثال فوق، دقیقا به this شیء user اشاره می‌کند و دوباره آن‌را مقدار دهی مجدد نمی‌کند و از همان نمونه‌ی موجود قطعه کد تعریف شده، استفاده خواهد کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-02.zip

در قسمت بعد نیز بررسی پیشنیازهای جاوا اسکریپتی شروع به کار با React را ادامه خواهیم داد.
مطالب
نحوه کار Expression و ایجاد یک DynamicFilter
ساختار Expression‌ها شبیه به ساختار یک درخت است. به عنوان مثال زمانیکه شما یک فیلتر ساده را مانند دستور زیر اجرا میکنید:
Expression<Func<string, bool>> f = s => s.Length < 5;
Expression ایجاد شده از فیلتر شما به صورت زیر میباشد:

منبع : کتاب C# 8 in a Nutshell 

ParameterCollection به پارامترهای استفاده شده در فیلتر اشاره دارد که در فیلتر بالا فقط s استفاده شده‌است و از نوع string است.

BinaryExpression شامل سه قسمت مهم Left , Right و NodeType میباشد. برای فیلتر بالا، مقدار پراپرتی Left برابر s.Length می‌باشد و پراپرتی Right شامل مقدار 5 و مقدار NodeType هم برابر LessThan میباشد. یعنی فیلتر بالا به یک درخت تبدیل شده که نود اصلی آن LessThan است و دو مقدار Left و Right را باهم مقایسه میکند. اما اگر یک شرط دیگر را به فیلتر بالا اعمال کنیم، ساختار Expression کمی تغییر میکند. برای مثال: 

Expression<Func<string, bool>> filter = s => s.Length > 5 && s.Length < 45;

Expression ایجاد شده برای این فیلتر شامل همان ساختار قبلی است؛ اما با این تغییر که هر کدام از پراپرتی‌های Right و Left، خود یک BinaryExpression شده‌اند و مقدار NodeType اصلی از LessThan به AndAlso تغییر پیدا کرده‌است. Expression ایجاد شده از فیلتر بالا ( filter.Body ) به این صورت است که پراپرتی Left آن برابر است با یک BinaryExpression که مقدار NodeType آن برابر است با GreaterThan و پراپرتی Left آن شامل s.Length میباشد و پراپرتی Right آن برابر 5 میباشد. همچنین پراپرتی Right مربوط به filter.Body برابر یک ExpressionBinary است که مقدار NodeType آن برابر است با LessThan و پراپرتی Left آن برابر s.Length است و پراپرتی Right آن برابر 45 میباشد.

filter.Body شبیه به تصویر زیر میباشد :

اگر بخواهیم خودمان یک Expression tree را ایجاد کنیم، باید از پایین‌ترین نود آن شروع کنیم. یعنی ابتدا باید پراپرتی Left و Right را ایجاد کنیم و سپس این دو پراپرتی را با هم مقایسه کنیم (NodeType). در کد زیر Expression مربوط به فیلتر بالا را نوشته‌ایم:

ParameterExpression parameterExpression = Expression.Parameter(typeof(string));
MemberExpression memberExpression = Expression.Property(parameterExpression, "Length");

ConstantExpression greaterThanConstantExpression = Expression.Constant(5);
BinaryExpression greaterThanComparison = Expression.GreaterThan(memberExpression, greaterThanConstantExpression);
var greaterThan = Expression.Lambda<Func<string, bool>>(greaterThanComparison, parameterExpression);

ConstantExpression lessThanConstantExpression = Expression.Constant(45);
BinaryExpression lessThanComparsion = Expression.LessThan(memberExpression, lessThanConstantExpression);
var lessThan = Expression.Lambda<Func<string, bool>>(lessThanComparsion, parameterExpression);

var param = Expression.Parameter(typeof(string), "x");
var body = Expression.AndAlso(
            Expression.Invoke(greaterThan, param),
            Expression.Invoke(lessThan, param)
        );
Expression<Func<string, bool>> filter = Expression.Lambda<Func<string, bool>>(body, param);

ParameterExpression : نوع پارامتری را که میخواهیم روی آن شرط را روی آن اعمال کنیم، مشخص کرده‌ایم.

MemberExpression  : پراپرتی Length را معرفی کرده‌ایم که قرار است شرطی بر روی این پراپرتی اعمال شود.

ConstantExpression   : مقدار ثابتی که پراپرتی MemeberExpression قرار است با آن مقایسه شود.

BinaryExpression   : نود تایپ را مشخص کرده‌ایم که برابر است با GreaterThan.

سپس Expression مربوط به هرکدام را در greaterThan و lessThan ایجاد کرده‌ایم و این دو را باهم And کرده و در متغییر body قرار داده‌ایم و در نهایت filter را با دستور Expression.Lambda ایجاد کرده‌ایم که برابر است با :

Expression<Func<string, bool>> filter = s => s.Length > 5 && s.Length < 45;


ساخت یک داینامیک فیلتر

در ادامه میخواهیم یک داینامیک فیلتر را ایجاد کنیم که به طور مثال برنامه نویس از سمت فرانت‌اند بتواند فیلتر‌های ساده‌ای را اعمال کند. برای این کار یک کلاس برای فیلتر ایجاد میکنیم :

public class DynamicModel
{
    public string Name { get; set; }
    public string Comparison { get; set; }
    public object Data { get; set; }
}

پراپرتی Data مقداری است که باید با آن مقایسه انجام شود.

Comparison نوع عملیات را مشخص میکند مانند : Equal, LessThan, GreaterThan و... .

پراپرتی Name نام پراپرتی است که باید شرط روی آن اعمال شود.

کلاس ثابت ها:

public static class ComparisonConstant
{
    public const string LessThan = "LesThan";
    public const string LessThanEqual = "LesThanEqual";
    public const string GreaterThan = "GreaterThan";
    public const string GreaterThanEqual = "GreaterThanEqual";
    public const string Equal = "Equal";
    public const string NotEqual = "NotEqual";
}

ساخت اکستنشن متد:

public static IQueryable<TModel> DynamicFilter<TModel>(this IQueryable<TModel> iqueryable, IEnumerable<DynamicModel> dynamicModel)
{
    return iqueryable.Where(Filter<TModel>(dynamicModel));
}  
public static Expression<Func<TModel, bool>> Filter<TModel>(IEnumerable<DynamicModel> dynamicModel)
{
    Expression<Func<TModel, bool>> result = a => true;
    foreach (var item in dynamicModel)
    {
        ParameterExpression parameterExpression = Expression.Parameter(typeof(TModel));
        MemberExpression memberExpression = Expression.Property(parameterExpression, item.Name);
        ConstantExpression constantExpression = Expression.Constant(item.Data);
        BinaryExpression comparison = GetBinaryExpression(item.Comparison, memberExpression, constantExpression);
        var expression = Expression.Lambda<Func<TModel, bool>>(comparison, parameterExpression);
        var param = Expression.Parameter(typeof(TModel), "x");
        var body = Expression.AndAlso(
                    Expression.Invoke(result, param),
                    Expression.Invoke(expression, param)
                );
        result = Expression.Lambda<Func<TModel, bool>>(body, param);
    }
    return result;
}

ورودی این مدل، لیستی از DynamicModel میباشد که به ازای هر کدام از آیتم‌ها، یک BinaryExpression ایجاد میکند و آن را با result تعریف شده And میکند. یعنی تمامی آیتم‌های ارسال شده باهم And میشوند.

متد GetBinaryExpression بر اساس مقدار فیلد Comparison که از سمت فرانت ارسال میشود، کار میکند:

private static BinaryExpression GetBinaryExpression(string comparison, MemberExpression memberExpression, ConstantExpression constantExpression)
{
    switch (comparison)
    {
        case ComparisonConstant.Equal:
            return Expression.Equal(memberExpression, constantExpression);
        case ComparisonConstant.LessThan:
            return Expression.LessThan(memberExpression, constantExpression);
        case ComparisonConstant.GreaterThan:
            return Expression.GreaterThan(memberExpression, constantExpression);
        case ComparisonConstant.NotEqual:
            return Expression.NotEqual(memberExpression, constantExpression);
        case ComparisonConstant.GreaterThanEqual:
            return Expression.GreaterThanOrEqual(memberExpression, constantExpression);
        case ComparisonConstant.LessThanEqual:
            return Expression.LessThanOrEqual(memberExpression, constantExpression);
        default:
            return null;
    }
}

 کلاس Category را در نظر بگیرید که شامل دو پراپرتی Title و Id میباشد و میخواهیم از این داینامیک فیلتر، برای فیلتر کردن دیتاها استفاده کنیم از سمت فرانت‌اند. اگر از سمت فرانت‌اند چنین دیتایی ارسال شود:

[
   {
      "Name":"Title",
      "Comparison":"Equal",
      "Data":"Hi"
   },
   {
      "Name":"Id",
      "Comparison":"LesThanEqual",
      "Data": 100
   }
]

تمامی رکوردهایی که مقدار پراپرتی Title آنها برابر Hi باشد و Id آن کوچکتر مساوی 100 باشد، از دیتابیس خوانده میشود.

var categories = _dbContext.Categories
                         .DynamicFilter(filter)//filter => IEnumerable<DynamicModel>
                         .ToList();

گیت هاب داینامیک فیلتر 

مطالب
ایجاد alert,confirm,prompt هایی متفاوت با jQuery Impromptu
alert,confirm,prompt سه متد توکار JavaScript هستند که برای نمایش پیغام ، دریافت تایید و دریافت مقدار از کاربر هستند .
گرافیک این پیغام‌ها هم وابسته به مرورگر هستند و قابل تغییر نیستند . متن عنوان و دکمه‌ها هم با توجه به زبان سیستم عامل تعیین می‌شوند و قابل تغییر توسط برنامه نویس نیستند.



حال مواقعی پیش می‌آید که نیاز داریم پیغام هایی با گرافیک و عبارات متفاوت نمایش دهیم . برای رفع این نیاز می‌توانیم از پلاگین jQuery Impromptu استفاده کنیم . البته این پلاگین قابلیت‌های دیگری هم دارد که در این مقاله با آنها آشنا می‌شویم .




از ویژگی‌های این پلاگین می‌توان حجم کم (حدود 11 کیلوبایت) و قدرت شخصی سازی بالا اشاره کرد .

طرز استفاده به این شکل است :

$.prompt( msg , options )


msg می‌تواند یک string یا یک شئ از states باشد . string ارسال شده می‌تواند شامل کدهای html باشد .

یک شئ states هم شامل مجموعه ای از وضعیت‌های prompt است . برای مثال می‌توان یک prompt ایجاد کرد که مثل یک Wizard شامل چند مرحله باشد .

options هم تنظیماتی است که می‌توان مشخص کرد . تنظیماتی مثل : prefix,classes,persistent,timeout,...


msg :


گفتیم شئ states شامل وضعیت‌های مختلف prompt است . هر وضعیت ( state ) می‌تواند شامل بخش‌های زیر باشد :

  • html : مقدار Html وضعیت

  • buttons : یک شئ شامل متن و مقدار دکمه هایی که کاربر می‌تواند کلیک کند

  • focus : ایندکس دکمه‌ی focus شده در وضعیت

  • submit : تابعی که زمانی که یکی از دکمه‌های وضعیت انتخاب شود فراخوانی می‌شود .

    اگر در این تابع false بازگشت داده شود یا متد preventDefault از event فراخوانی شود ، prompt باز می‌ماند . ( روشی برای جلوگیری از بسته شدن prompt هنگام تغییر state یا اعتبار سنجی فرم )
    همچنین شئ event شامل state ( المنت state ) و stateName ( نام state ) می‌باشد .

    پیشفرض :
    function(event, value, message, formVals){}
    value مقدار دکمه ای است که بروی آن کلیک شده ، message مقدار html تعریف شده برای state است ، formVals هم در صورتی که در html تعریف شده برای state ، المنت‌های فرم وجود داشته باشد ، شامل نام/مقادیر آنها می‌باشد . ( برای دریافت مقادیر فرم ، باید از نام المنت استفاده نمایید . )

  • position : مشخص کننده‌ی موقعیت state که شامل موارد زیر است :

    position: { container: '#container', x: 0, y: 0, width: 0, arrow: 'lm' }

    container : ‫selector المنتی است که state باید در آن مکان قرار بگیرد .
    x/y : موقعیت نسبی prompt نسبت به container
    arrow : جهت نمایش فلش prompt است که می‌تواند یکی از این مقادیر باشد : tl, tc, tr, rt, tm, tb, br, bc, bl, lb, lm, lt.



نحوه تعریف یک wizard ساده با شئ states :
var tourSubmitFunc = function (e, v, m, f) {
    if (v === -1) {
        $.prompt.prevState();
        return false;
    } else if (v === 1) {
        $.prompt.nextState();
        return false;
    }
};

var states =
    {
        state0:
            {
                html: "State1",
                buttons: { Next: 1 },
                //position: { container: '#container', x: 10, y: 0, width: 350, arrow: 'lm' },
                submit: tourSubmitFunc
            },
        state1:
            {
                html: "State2",
                buttons: { Prev: -1, Next: 1 },
                submit: tourSubmitFunc
            },
        state2:
            {
                html: "State3",
                buttons: { Prev: -1, Done: 0 },
                submit: tourSubmitFunc
            }
    };

$.prompt(states);


تا به اینجا با پارامتر اول prompt آشنا شدیم و فهمیدیم که می‌توانیم یک رشته یا یک شئ states به عنوان message به prompt ارسال کنیم .

options :

اکنون با optionهای prompt ( پارامتر دوم ) آشنا خواهیم شد .

توجه کنید که زمانی که یک رشته به prompt ارسال کنید ، مقادیر buttons,focus,submit از این تنظیمات دریافت می‌شود .
به عبارت دیگر ، زمانی که یک شئ states به prompt ارسال کنید ، از مقادیر فوق که در تنظیمات است ، استفاده نمی‌شود .


  • loaded
    یک تابع که زمانی که prompt کامل بارگزاری شده فراخوانی می‌شود .
    $.prompt("Message",
        {
            loaded: function() {
                alert("Prompt Loaded !");
            }
        });
  • submit
    یک تابع که زمانی که یکی از دکمه‌های state کلیک شود ، فراخوانی می‌شود .
    ( زمانی اتفاق میوفتد که یک رشته به عنوان متن به prompt  ارسال کرده باشید و زمانی که یک شئ از states ارسال می‌کنید ، هنگام کلیک دکمه‌های آنها ، این تابع فراخوانی نمی‌شود . )
    پیشفرض :
    function(event){}
  • statechanging
    یک تابع که زمانی که یک state در حال تعویض شدن هست فراخوانی می‌شود .
    پیشفرض :
    function(event, fromStateName, toStateName){}
    برای لغو تغییر state ، مقدار return false کنید یا متد preventDefault از event را فراخوانی کنید .

  • statechanged
    یک تابع که زمانی که یک state در حال تعویض شدن هست فراخوانی می‌شود .
    پیشفرض :
    function(event, toStateName){}
  • callback
    یک تابع که زمانی که ( یکی از دکمه‌های prompt کلیک شود و ) prompt بسته شود ، فراخوانی می‌شود .
    پیشفرض :
    function(event[, value, message, formVals]){}
    سه پارامتر آخر تنها زمانی که یک دکمه‌ی prompt کلیک شده باشد موجود هستند .

  • buttons
    یک شئ شامل مجموعه ای از دکمه‌ها .
    پیشفرض :
    { Ok : true }
    شکل دیگر تعریف دکمه به این شکل است :
    [
        {title: 'Hello World',value:true},
        {title: 'Good Bye',value:false}
    ]
  • prefix
    یک پیشوند برای همه css class‌ها و id‌های المنت‌های html که توسط prompt ایجاد می‌شود .
    پیشفرض : jqi

  • classes
    یک css class که به بالاترین سطح prompt داده می‌شود .
    در حالت پیشفرض مقداری ندارد .

  • focus
    ایندکس دکمه‌ی focus شده
    پیشفرض : 0

  • zIndex
    zIndex اعمال شده بروی prompt .
    پیشفرض : 999

  • useiframe
    استفاده از یک iframe برای overlay در IE6
    پیشفرض : false

  • top
    فاصله‌ی prompt از بالای صفحه
    پیشفرض : ‭15%

  • opacity
    میزان شفافیت لایه‌ی ای که صفحه را پوشانده است .
    پیشفرض : 0.6

  • overlayspeed
    سرعت نمایش افکت fadeIn , fadeOut لایه‌ی پوشاننده .
    مقادیر قابل قبول : ‭"slow", "fast", number(milliseconds)
    پیشفرض : "slow"

  • promptspeed
    سرعت نمایش prompt .
    مقادیر قابل قبول : ‭"slow", "fast", number(milliseconds)
    پیشفرض : "fast"

  • show
    نام یک متد jQuery برای animate کردن نمایش prompt .
    مقادیر قابل قبول : "show","fadeIn","slideDown", ...
    پیشفرض : "promptDropIn"

  • persistent
    بسته شدن prompt زمانی که بروی لایه‌ی fade کلیک شود .
    false : بسته شدن
    پیشفرض : true

  • timeout
    مدت زمانی که پس از آن ، prompt بصورت خودکار بسته می‌شود . ( milliseconds )
    پیشفرض : 0


returns
:

مقدار بازگشتی متد prompt ، یک شئ jQuery ، شامل همه‌ی محتویات تولید شده توسط prompt است .


Events using Bind
:
استفاده از Eventها با بایند کردن

  • promptloaded
    معادل loaded در optionها .

  • promptsubmit
    هنگام submit شدن ( کلیک شدن یکی از دکمه‌های ) state فعال می‌شود .

  • promptclose
    معادل callback در optionها .

  • promptstatechanging
    معادل statechanging در optionها .

  • promptstatechanged
    معادل statechanged در optionها .

ظرز بایند کردن یک event به شئ prompt :
var myPrompt = $.prompt( msg , options );
myPrompt.bind('promptloaded', function(e){});


Helper Functions :

  • ‪jQuery.prompt.setDefaults(options)
    تعیین مقادیر پیشفرض برای همه‌ی prompt‌ها .
    jQuery.prompt.setDefaults({
    prefix: 'myPrompt',
    show: 'slideDown'
    });
  • ‪jQuery.prompt.setStateDefaults(options)
    تعیین مقادیر پیشفرض برای stateها .
    jQuery.prompt.setStateDefaults({
    buttons: { Ok:true, Cancel:false },
    focus: 1
    });
  • ‪jQuery.prompt.getCurrentState()
    یک شئ jQuery از state جاری برمی‌گرداند .

  • ‪jQuery.prompt.getCurrentStateName()
    نام state جاری را برمی‌گرداند .

  • ‪jQuery.prompt.getStateContent(stateName)
    یک شئ jQuery از state مشخص شده برمی‌گرداند .

  • ‪jQuery.prompt.goToState(stateName, callback)
    state مشخص شده را در prompt نمایش می‌دهد .
    callback تابعی است که بعد از تغییر state فراخوانی می‌شود .

  • ‪jQuery.prompt.nextState(callback)
    prompt را به state بعدی منتقل می‌کند .

  • ‪jQuery.prompt.prevState(callback)
    prompt را به state قبلی منتقل می‌کند .

  • ‪jQuery.prompt.close()
    prompt را می‌بندد .


حال که با این پلاگین آشنا شدیم ، سه دستور جاوا اسکریپتی که در ابتدای مقاله ذکر کردیم را با این پلاگین پیاده سازی می‌کنیم .

  • alert
    $.prompt("یک پیام تستی",
        {
            prefix: 'dnt',
            buttons: { 'تایید': true }
        });

    نتیجه :



  • confirm
    $.prompt("درخواست تایید - موافقید ؟",
        {
            prefix: 'dnt',
            buttons: { 'تایید': true, 'انصراف': false }
        });

    نتیجه :



  • prompt
    یک فرم html مخفی برای نمایش در prompt :

    <div class="prompt-content" style="display: none;">
        <span>نام خود را وارد نمایید : </span>
        <span>
            <input type="text" name="name" />
        </span>
    </div>

       
    نمایش prompt :

    $.prompt(
        $(".prompt-content").html(),
        {
            prefix: 'dnt',
            buttons: { 'تایید': true, 'انصراف': false }
        });

    نتیجه :



در این سه مثال آخر ، از یک css متفاوت استفاده کردیم . این پلاگین یک سری کلاس دارد که نام این کلاس‌ها از ترکیب مقدار prefix که در option مشخص کردیم حاصل می‌شود .
برای مثال اگر مقدار prefix را برابر با dnt قرار بدهیم ، برای استایل دهی متن پیام باید از کلاس div.dnt .dntmessage استفاده کنید .
همانطور که در سه مثال آخر مشاهده کردید ، تغییری در استایل prompt داشتیم که با تغییر دادن استایل‌های مورد نظر انجام شد .
برای تهیه‌ی یک قالب سفارشی باید selector المنت هایی که نیاز به تغییر دارند را از قالب پیشفرض پیدا کنید ، سپس قسمت prefix از selector را به نام قالب خودتان تغییر بدید و استایل را ویرایش کنید . سپس هنگام ایجاد prompt ، مقدار prefix را برابر نام قالب قرار دهید .

مثلا می‌خواهید یک قالب به نام dnt داشته باشید . می‌خواهید متن قالب راست به چپ باشد .

div.dnt .dntmessage {
     color: #444444;
     line-height: 20px;
     padding: 10px;
/*       Edited      */
     direction:rtl;
     text-align:right;
}


البته راه بهتری هم هست که نیاز به آشنایی با فایرباگ دارد . در این روش ابتدا کل قالب jqi ( موجود در قالب پیشفرض ) را در برنامه خود کپی می‌کنیم ، مقادیر jqi را با نام قالب جایگزین می‌کنیم ، مقدار prefix را در prompt برابر با نام قالب قرار می‌هیم .
اکنون در FireFox یک prompt ایجاد می‌کنیم و توسط فایرباگ استایل هایی که با نام قالب بروی prompt اعمال شده‌اند را مطابق سلیقه تغییر می‌دهیم . در مرحله آخر به تب CSS در فایرباگ می‌رویم و کل استایل‌های مربوط به قالب را کپی و جایگزین استایل قبلی در برنامه می‌کنیم .

قالبی که بنده برای سه دستور فوق استفاده کردم ( dnt ) ، به این شکل است :
/*    Start : DotNetTips Theme     */

.dntfade {
     background-color: #AAAAAA;
     position: absolute;
}

div.dnt {
     background-color: #FFFFFF;
     border-radius: 10px 10px 10px 10px;
     border: 1px solid #FFFFFF;
     box-shadow: 0px 0px 10px 1px #6D6D6C;
     font-family: tahoma;
     font-size: 11px;
     padding: 7px;
     position: absolute;
     text-align: left;
     width: 400px;
}

div.dnt .dntcontainer {
     font-size: small;
}

div.dnt .dntclose {
     color: #BBBBBB;
     cursor: pointer;
     font-weight: bold;
     position: absolute;
     top: 4px;
     width: 18px;
}

div.dnt .dntmessage {
     color: #444444;
     line-height: 20px;
     padding: 10px;
}

div.dnt .dntbuttons {
     background-color: #F4F4F4;
     border: 1px solid #EEEEEE;
     padding: 5px 0px;
     text-align: right;
}

div.dnt button {
     background-color: #2F6073;
     border: 1px solid #F4F4F4;
     color: #FFFFFF;
     font-size: 12px;
     font-weight: bold;
     margin: 0px 10px;
     padding: 3px 10px;
}

div.dnt button:hover {
     background-color: #728A8C;
}

div.dnt button.dntdefaultbutton {
     background-color: #0099CC;
}

.dnt_state {
     direction: rtl;
     text-align: right;
}

.dnt_state button {
     font-family: tahoma;
}

.dntwarning .dnt .dntbuttons {
     background-color: #CCDDFF;
}

.dnt .dntarrow {
     border: 10px solid transparent;
     font-size: 0px;
     height: 0px;
     line-height: 0;
     position: absolute;
     width: 0px;
}

.dnt .dntarrowtl {
     border-bottom-color: #FFFFFF;
     left: 10px;
     top: -20px;
}

.dnt .dntarrowtc {
     border-bottom-color: #FFFFFF;
     left: 50%;
     margin-left: -10px;
     top: -20px;
}

.dnt .dntarrowtr {
     border-bottom-color: #FFFFFF;
     right: 10px;
     top: -20px;
}

.dnt .dntarrowbl {
     border-top-color: #FFFFFF;
     bottom: -20px;
     left: 10px;
}

.dnt .dntarrowbc {
     border-top-color: #FFFFFF;
     bottom: -20px;
     left: 50%;
     margin-left: -10px;
}

.dnt .dntarrowbr {
     border-top-color: #FFFFFF;
     bottom: -20px;
     right: 10px;
}

.dnt .dntarrowlt {
     border-right-color: #FFFFFF;
     left: -20px;
     top: 10px;
}

.dnt .dntarrowlm {
     border-right-color: #FFFFFF;
     left: -20px;
     margin-top: -10px;
     top: 50%;
}

.dnt .dntarrowlb {
     border-right-color: #FFFFFF;
     bottom: 10px;
     left: -20px;
}

.dnt .dntarrowrt {
     border-left-color: #FFFFFF;
     right: -20px;
     top: 10px;
}

.dnt .dntarrowrm {
     border-left-color: #FFFFFF;
     margin-top: -10px;
     right: -20px;
     top: 50%;
}

.dnt .dntarrowrb {
     border-left-color: #FFFFFF;
     bottom: 10px;
     right: -20px;
}

/*    End : DotNetTips Theme     */


برای مشاهده‌ی مثال‌های بیشتر به صفحه‌ی اصلی jQuery Impromptu مراجعه نمایید .
اشتراک‌ها
یک کتابخانه جاوااسکریپتی برای یادگیری عمیق یا ژرف (Deep Learning) در شبکه عصبی
یادگیری عمیق نوعی از از شبکه عصبی مصنوعی است که هدف اصلی آن تغییر روش استخراج ویژگی دستی به استخراج ویژگی  کاملا خودکار است
(یعنی صرفا ما از ماهیت اصلی داده‌های برای یادگیری استفاده می‌کنیم و عملا نیازی به استخراج ویژگی نیست و این کار توسط شبکه عصبی یادگیری عمیق انجام می‌پذیرد )

یک نمای شهودی از مفهوم شبکه عصبی مصنوعی در +
یک کتابخانه جاوااسکریپتی برای یادگیری عمیق یا ژرف (Deep Learning) در شبکه عصبی