کاربر نگارشهای جدید دریافتی را (از طریق ایمیل و یا وب سایت ما) بر روی نگارشهای فعلی کپی میکند.
کاربر یک برنامهی به روز رسانی نصاب مانند را اجرا میکند.
کاربران به علت پیچیدگی برنامه نمیتوانند برنامه را به روز رسانی کنند؛ ما برای آنها اینکار را انجام میدهیم.
از ClickOnce استفاده میکنیم.
توسط سیستم به روز رسانی App Storeها.
از Docker استفاده میکنیم.
امکان ساخت قالب برای پروژههای NET Core.
برای شروع کار ابتدا دو دیتابیس به اسمهای databasefrm و databaseto میسازیم. دیتابیس databasefrm شامل یک جدول به اسم emp با سه فیلد ID,Name,Address میباشد. قصد داریم جدول tmp از دیتابیس databasefrm را به دیتابیس databaseto انتقال دهیم. برای انجام این کار، یکی از روشهای زیر را استفاده خواهیم کرد:
روش 1 : استفاده از کوئری
ساختار کلی انجام این عمل به صورت زیر خواهد بود:
Select * into DestinationDB.dbo.tableName from SourceDB.dbo.SourceTable
select * into databaseto.dbo.emp from databasefrm.dbo.Emp
حال اگر بخواهیم یک کپی از جدول را در دیتابیس جاری ایجاد کنیم، ساختار آن به صورت زیر خواهد بود :
select * into newtable from SourceTable
select * into emp1 from emp
میتوانیم فقط فیلدهایی مشخص را به جدول دیگر کپی کنیم. برای انجا این کار کافیست به جای * اسم فیلدهای مورد نیاز را نوشت که ساختار دستوری آن به صورت زیر است :
select col1, col2 into <destination_table> from <source_table>
select Id,Name into databaseto.dbo.emp1 from databasefrm.dbo.Emp
بعد از اجرای کوئری فوق نتیجه به صورت زیر خواهد بود :
کد فوق باعث کپی کردن فیلدهای Id,Name شده است.
اگر بخواهیم فقط ساختار جدول را کپی کنیم روند کار به صورت زیر خواهد بود :
select *into <destination_database.dbo.destination table> from _ <source_database.dbo.source table> where 1 = 2
select * into databaseto.dbo.emp from databasefrm.dbo.emp where 1 = 2
نکته: هر وقت نیاز بود که فقط فیلدهای یک جدول را دریافت کنید، میتواند از کدی همانند فوق استفاده کنید؛ با یک شرط که همیشه false برگرداند. ولی راه بهتری که توصیه میکنم استفاده از Top در دستور Select میباشد. نمونهای از دستور فوق:
select top(0) * into databaseto.dbo.emp from databasefrm.dbo.emp
روش 2: ویزارد
جهت تهیه کارهای فوق به صورت ویزارد، به صورت خلاصه فقط به روند انجام کار بسنده میکنیم:
1- SSMS را باز کنید.
2- بر روی دیتابیس مورد نظر کلیک راست کرده و از منوی ظاهر شده Task را انتخاب نموده و در کادر بازشو Export data را انتخاب کنید.
3- در پنجرهی ظاهر شده بر روی دکمه next کلیک کرده و در پنجره بعدی، نوع اعتبار سنجی را انتخاب کرده و دیتابیس مورد نظر را انتخاب نمایید (databasefrm).
4- همانند مرحله 3 است با این تفاوت که اینبار دیتابیس مقصد را انتخاب میکنیم (databaseto).
5- در پنجرهی بعدی گزینه اول را انتخاب کرده (copy data from ...) و بعد از کلیک بر روی next در پنجره ظاهر شده، جدول یا جداول مورد نظر را انتخاب کنید.
روش 3 : تولید اسکریپت
با استفاده از دو روش فوق فقط میتوانستیم ساختار جداول و دادههای آن را انتقال بدهیم. برای انتقال کامل جداول مثل تریگرها، قیدها و ... میبایست از جدول یا جداول اسکریپت تولید و در نهایست اسکریپت را اجرا نماییم.
انتخاب دیتابیس مورد نظر و بعد انتخاب مواردی که قصد داریم از آنها اسکریپت ایجاد کنیم و در پایان اسکریپت مورد نظر را بر روی دیتابیس مقصد (databaseto) اجرا میکنیم.
و در پایان نهایت تشکر را از تمام عزیزان و دوستان نویسندهی سایت دارم. امیدوارم در سال 94 شاهد موفقیتهای خوبی در حوزهی نرم افزار باشیم.
از virtual pc که یک ویندوز اکس پی بر روی آن نصب کردهام برای اتصال به VPN استفاده میکنم. (متاسفانه آخرین نگارش vmware برای اینکار جواب نداد)
زمان اتصال به VPN کل سیستم وارد شبکه مورد نظر خواهد شد و این مورد شاید بهدلایلی برای مثال قطع اینترنت و یا اعمال پالیسیهای شبکه بر روی کامپیوتر کاری جالب نباشد (استفاده از VPN برای اتصال به یک شبکه دومین ویندوزی). اما با نصب ماشین مجازی و اجرای یک سیستم عامل دیگر به موازات سیستم عامل اصلی، کار اتصال به VPN از داخل ماشین مجازی صورت خواهد گرفت و تمام این اعمال هم از سیستم عامل مادر مجزا و ایزوله خواهند بود.
یک ویندوز اکس پی با اختصاص 200 مگ رم هم کار میکند و عملا باری را بر روی سیستم عامل مادر تحمیل نخواهد کرد. همچنین حتما از منوی action گزینه install or update virtual machine additions را انتخاب کنید تا کارآیی سیستم عامل مجازی را بهبود بخشید. حداقل فایده آن این است که اشارهگر ماوس را به سادگی میتوان از ماشین مجازی خارج کرد و هر بار نیازی به فشردن دکمه ALT سمت راست نخواهد بود!
اولین مشکلی که هنگام کار با یک ماشین مجازی خود نمایی میکند بحث انتقال فایل بین سیستم عامل مادر (ویندوزی که شما ماشین مجازی را روی آن نصب کردهاید) و ماشین مجازی است. عمومیترین راه، ایجاد یک فایل iso از فایلهای مورد نظر است و سپس انتخاب منوی CD و گزینه capture iso image . این روش بر روی vmware هم جواب میدهد (معرفی فایل iso بعنوان CD-ROM آن). خوشبختانه عمل drag & drop (از سیستم عامل مادر به ماشین مجازی) که شاید در وحله اول به ذهن نرسد اینجا بخوبی کار خواهد کرد و مشکل ساخت فایلهای iso را برطرف میکند. (البته vmware کمی پیشرفتهتر است و حتی copy و Paste را نیز پشتیبانی میکند. اما خوب، رایگان نیست!)
مشکل بعدی با ms virtual pc افزایش تدریجی حجم آن است. روز اول 2 گیگ، روز سوم 4 گیگ، هفته بعد میشود 6 گیگ! برای فشرده سازی آن میتوان به روش زیر عمل کرد:
به مسیر زیر مراجعه کنید: (اگر پیشفرضهای نصب را پذیرفتهاید)
C:\Program Files\Microsoft Virtual PC\Virtual Machine Additions
فایل Virtual Disk Precompactor.iso را از طریق منوی CD و گزینه capture iso image باز کنید. برنامهای به صورت خودکار اجرا خواهد شد که سیستم عامل مجازی را آماده فشرده سازی میکند. پس از پایان کار، سیستم عامل مجازی را خاموش کنید. سپس به منوی file گزینه virtual disk wizard مراجعه نمائید. در صفحه بعدی گزینه ویرایش یک ماشین مجازی موجود را انتخاب کرده و فایل ماشین مجازی مورد نظر را که پیشتر برای فشرده سازی آماده کردیم به آن معرفی کنید. در صفحه بعد گزینه compact it را انتخاب کرده و در ادامه میتوانید مسیر جدیدی را مشخص کنید یا انتخاب کنید که فایل نهایی فشرده شده جایگزین فایل موجود شود.
با اینکار یک ماشین مجازی 6 گیگابایتی به 3 گیگ کاهش حجم یافت که قابل توجه است.
برای استفاده از اینترنت سیستم عامل مادر در ms virtual pc میشود از منوی edit ، گزینه setting و انتخاب networking در صفحه ظاهر شده، تنظیم اولین adapter شبکه را بر روی shared networking NAT قرار داد و همه چیز به خوبی کار خواهد کرد. (البته برای استفاده از اینترنت در vmware باید روی کانکشن اینترنت خود در سیستم عامل مادر کلیک راست کرد و سپس انتخاب گزینه advanced و فعال سازی internet connection sharing بر روی کارت شبکه مجازی نصب شده آن ضروری خواهد بود)
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-layout> <v-flex xs12 sm6 offset-sm3> <v-card> <v-img height="200px" src="https://cdn.vuetifyjs.com/images/cards/docks.jpg"> <v-container fill-height fluid> <v-layout fill-height> <v-flex xs12 align-end flexbox> <span>Top 10 Australian beaches</span> </v-flex> </v-layout> </v-container> </v-img> <v-card-title> <div> <span>Number 10</span><br> <span>Whitehaven Beach</span><br> <span>Whitsunday Island, Whitsunday Islands</span> </div> </v-card-title> <v-card-actions> <v-btn flat color="orange">Share</v-btn> <v-btn flat color="orange">Explore</v-btn> </v-card-actions> </v-card> </v-flex> </v-layout> </v-app> </div>
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-carousel> <v-carousel-item v-for="(color, i) in colors" :key="color"> <v-sheet :color="color" height="100%" tile> <v-layout align-center fill-height justify-center> <div>Slide {{ i + 1 }}</div> </v-layout> </v-sheet> </v-carousel-item> </v-carousel> </v-app> </div>
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-container fluid> <v-layout row wrap> <v-flex md6 sm12> <div> <v-chip close>Example Chip</v-chip> </div> <div> <v-chip>Example Chip</v-chip> </div> </v-flex> <v-flex md6 sm12 xs12> <div> <v-chip close> <v-avatar> <img src="https://randomuser.me/api/portraits/men/35.jpg" alt="trevor"> </v-avatar> Trevor Hansen </v-chip> </div> <div> <v-chip> <v-avatar>A</v-avatar> ANZ Bank </v-chip> </div> </v-flex> </v-layout> </v-container> </v-app> </div>
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-container fluid grid-list-md> <v-data-iterator :items="items" :rows-per-page-items="rowsPerPageItems" :pagination.sync="pagination" content-tag="v-layout" row wrap> <template v-slot:item="props"> <v-card> <v-card-title><h4>{{ props.item.name }}</h4></v-card-title> <v-divider></v-divider> <v-list dense> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Calories:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.calories }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Fat:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.fat }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Carbs:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.carbs }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Protein:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.protein }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Sodium:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.sodium }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Calcium:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.calcium }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> <v-list-tile> <v-list-tile-content>Iron:</v-list-tile-content> <v-list-tile-content>{{ props.item.iron }}</v-list-tile-content> </v-list-tile> </v-list> </v-card> </v-flex> </template> </v-data-iterator> </v-container> </v-app> </div>
new Vue({ el: '#app', data () { return { headers: [ { text: 'Dessert (100g serving)', align: 'left', sortable: false, value: 'name' }, { text: 'Calories', value: 'calories' }, { text: 'Fat (g)', value: 'fat' }, { text: 'Carbs (g)', value: 'carbs' }, { text: 'Protein (g)', value: 'protein' }, { text: 'Iron (%)', value: 'iron' } ], desserts: [ { name: 'Ice cream sandwich', calories: 237, fat: 9.0, carbs: 37, protein: 4.3, iron: '1%' } ] } } })
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-data-table :headers="headers" :items="desserts"> <template v-slot:items="props"> <td>{{ props.item.name }}</td> <td>{{ props.item.calories }}</td> <td>{{ props.item.fat }}</td> <td>{{ props.item.carbs }}</td> <td>{{ props.item.protein }}</td> <td>{{ props.item.iron }}</td> </template> </v-data-table> </v-app> </div>
new Vue({ el: '#app', data () { return { headers: [ { text: 'Dessert (100g serving)', align: 'left', sortable: false, value: 'name' }, { text: 'Calories', value: 'calories' }, { text: 'Fat (g)', value: 'fat' }, { text: 'Carbs (g)', value: 'carbs' }, { text: 'Protein (g)', value: 'protein' }, { text: 'Iron (%)', value: 'iron' } ], desserts: [ { name: 'Frozen Yogurt', calories: 159, fat: 6.0, carbs: 24, protein: 4.0, iron: '1%' }, { name: 'Ice cream sandwich', calories: 237, fat: 9.0, carbs: 37, protein: 4.3, iron: '1%' }, { name: 'Eclair', calories: 262, fat: 16.0, carbs: 23, protein: 6.0, iron: '7%' }, { name: 'Cupcake', calories: 305, fat: 3.7, carbs: 67, protein: 4.3, iron: '8%' }, { name: 'Gingerbread', calories: 356, fat: 16.0, carbs: 49, protein: 3.9, iron: '16%' } ] } } })
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <div> <v-dialog v-model="dialog" width="500"> <template v-slot:activator="{ on }"> <v-btn color="red lighten-2" dark v-on="on"> Click Me </v-btn> </template> <v-card> <v-card-title primary-title> Privacy Policy </v-card-title> <v-card-text> Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua. Ut enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat. Duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate velit esse cillum dolore eu fugiat nulla pariatur. Excepteur sint occaecat cupidatat non proident, sunt in culpa qui officia deserunt mollit anim id est laborum. </v-card-text> <v-divider></v-divider> <v-card-actions> <v-spacer></v-spacer> <v-btn color="primary" flat @click="dialog = false"> I accept </v-btn> </v-card-actions> </v-card> </v-dialog> </div> </v-app> </div>
<div id="app"> <v-app id="inspire"> <v-expansion-panel> <v-expansion-panel-content v-for="(item,i) in 5" :key="i"> <template v-slot:header> <div>Item</div> </template> <v-card> <v-card-text>Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua. Ut enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.</v-card-text> </v-card> </v-expansion-panel-content> </v-expansion-panel> </v-app> </div>
تفاوت دستور Delete و Truncate
دستور Delete جز دستورات DML هست یا بعبارتی Data Manipulation Language میباشد که برای اعمالی چون واکشی ، ذخیره سازی ، تغییرات و حذف مورد استفاده قرار میگیرند
دستور Truncate جز دستورات DDL هست یا بعبارتی Data Definition Language میباشد و برای ایجاد , تغییرات در ساختار آبجکتها ( مثل جدول ، ایندکس و ..) مورد استفاده قرار میگیرد
دستور Delete در زمان اجرا قفل گذاری را در سطح ردیف انجام میدهد (row lock)
دستور Truncate قفل گذاری را در سطح جدول در نظر میگیرد (table lock)
دستور Delete میتواند شامل فیلتر (where) برای حذف ردیفهای خاصی باشد
دستور Truncate نمیتواند شامل فیلتر (where) باشد و روی حذف تمام جدول عمل میکند
نکته :
با استفاده از دستور Delete میتوان بخشی از رکوردهای مشخص را حذف نمود ولی با دستور Truncate تمام رکوردها ی جدول حذف میشوند (دستور Truncate نتیجه اجرای دو دستور Drop و Create میباشد)
دستور Delete نسبت به دستور Truncate کندتر عمل میکند زیرا تمام تغییرات در Log ذخیره میکند در نتیجه قابلیت Rollback ممکن میباشد
دستور Truncate نسبت به دستور Delete سریعتر عمل میکند زیرا به ازای اجرای آن در فایل Log چیزی ثبت نمیشود در نتیجه قابلیت Rollback را ندارد
همراه دستور Delete قابلیت اجرای تریگر را داریم
در اجرای دستور Truncate قابلیت اجرای تریگر را نداریم
نکته:
اگر از Transaction استفاده کنیم هر دو دستور Delete و Truncate قابلیت rollback شدن را دارا هستند
زمانیکه تصمیم میگیریم کدهای زده شده را بهینه کنیم، اکثرا دنبال راه حلهای جدید نمیگردیم. این مورد کاملا غریزی است؛ چرا که بهدنبال کمترین انرژی و بیشترین بازدهی هستیم؛ این طبیعت انسان است. صرفا کدهای قبلی را بازبینی میکنیم و سعی میکنیم نحوهی نوشتن منطقهای موجود را بهینه کنیم. در همین راستا درک عملکرد Task و ValueTask ها شاید قدمی مهم در مورد بهینه کردن کدها باشد؛ چرا استفاده درست و بجای این دو مورد میتواند تاثیر زیادی بر روی سرعت و استفاده از مصرف حافظه داشته باشد؟ در این مقاله سعی میکنیم تا درک درستی از این دو داشته باشیم.
Task<T> چیست؟
Task یک کلاس در فضای نام System.Threading.Tasks است؛ بهطوریکه کمک میکند تا یک قسمت از برنامه به صورت مستقل از Thread اصلی اجرا شود. بهبیان دیگر میتواند یک Thread Pool را ایجاد و با توجه به روند کار، از یک مرحلهی اجرایی به مرحلهای دیگر منتقل میکند. همچنین هر Task میتواند یک مقدار برگشتی نیز داشته باشد.
این درحالیاست که میتواند صرفا یک فرآیند را اجرا کند، بدون اینکه خروجی داشته باشد. بهعبارتی دیگر اگر فرآیندی داشته باشیم که در نهایت یک شناسه را برمیگرداند، از Task<int> و اگر فرآیندی داشته باشیم که صرفا فرآیند همگام سازی دادههای قدیمی به جدید را انجام میدهد، میتواند از نوع Task باشد.
همانطور که اشاره شد، Task یک کلاس است که شامل متدها و فیلدهای مختلفی میباشد. با استفاده از این اعضا میتوان نحوهی اجرای کدها و وضعیتهای مختلف اجرای آن را مدیریت کرد، تا در نهایت اجرای آن کامل شود.
به دلیل اینکه Task یک class است و class ها از نوع ReferenceType میباشند، روی حافظهی Heap ذخیره میشوند و بهازای هر بار فراخوانی متدی که خروجی Task دارد، شیء Task را روی Heap ذخیره میکند. این شیء وضعیت اجرای قسمتی از کد ما را که میتواند sync یا async باشد، در خود ذخیره میکند تا در نهایت اجرای آن کامل شود.
نحوه استفاده از Task<T>
برای درک بهتر، یک تکه کد را با بهره بردن از Task ایجاد میکنیم :
public static class DummyWeatherProvider { public static async Task<Weather> Get(string city) { await Task.Delay(10); var weather = new Weather { City = city, Date = DateTime.Now, AvgTempratureF = new Random().Next(5, 70) }; return weather; } }
static async Task CheckTaskStatus() { var task = DummyWeatherProvider.Get("Stockholm"); LogTaskStatus(task.Status); await task; LogTaskStatus(task.Status); } static void LogTaskStatus(TaskStatus status) { Console.WriteLine($"Task Status: {Enum.GetName(typeof(TaskStatus), status)}"); }
ValueTask<T> چیست؟
همانند Task ، ValueTask هم برای مدیریت وضعیت فرآیند استفاده میشود؛ با این تفاوت که ValueTask ها از نوع struct هستند. بهطوریکه نحوهی ذخیره سازی آنها در حافظه به نسبت class ها کاملا متفاوت است. از نقطه نظر سرعت، تشخیص دادن اینکه کدامیک باید استفاده شود، باید با توجه به سناریو، بررسی و انتخاب شود؛ چرا که از نظر تخصیص حافظه متفاوت عمل میکنند. برای درک بهتر عملکرد ValueTask ها کد زیر را بررسی میکنیم :
public class WeatherService { private readonly ConcurrentDictionary<string, Weather> _cache; public WeatherService() { _cache = new(); } public async Task<Weather> GetWeatherTask(string city) { if (!_cache.ContainsKey(city)) { var weather = await DummyWeatherProvider.Get(city); _cache.TryAdd(city, weather); } return _cache[city]; } public async ValueTask<Weather> GetWeatherValueTask(string city) { if (!_cache.ContainsKey(city)) { var weather = await DummyWeatherProvider.Get(city); _cache.TryAdd(city, weather); } return _cache[city]; }
کلاس WeatherService شامل یک فیلد private از نوع collection و دو متد است. ما از _cache جهت نگهداری اطلاعاتی که قبلا دریافت شده، استفاده میکنیم و به نوعی in-memory cache را پیاده سازی میکنیم. پیاده سازی منطق هر دو متد GetWeatherTask و GetWeatherValueTask کاملا شبیه به هم است؛ بهطوریکه اول بررسی میکنیم اطلاعات آب و هوای شهر مورد نظر در _cache وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود داشت، اطلاعات به صورت مستقیم برگشت داده میشود؛ در غیر این صورت DummyWeatherProvider.Get() فراخوانی خواهد شد.
در قدم بعدی اطلاعات بهدست آمده را در _cache ذخیره میکنیم. سپس مقدار ذخیره شده را برگشت میدهیم. در واقع تنها تفاوت دو متد ذکر شده، نوع خروجی آن میباشد؛ یکی از Taskو دیگری از ValueTask استفاده میکند.
برای مقایسهی مصرف حافظهی این دو روی هر دو متد، Benchmark میگیریم. برای پیاده سازی نیار به کدهای زیر داریم :
[MemoryDiagnoser] public class TaskAndValueTaskBenchmark { private readonly WeatherService _weatherService; public TaskAndValueTaskBenchmark() { _weatherService = new(); } [Benchmark] [Arguments("Denver")] public async Task<Weather> TaskBenchmark(string city) { return await _weatherService.GetWeatherTask(city); } [Benchmark] [Arguments("London")] public async ValueTask<Weather> ValueTaskBenchmark(string city) { return await _weatherService.GetWeatherValueTask(city); } }
نتیجه به دست آمده به شرح زیر است :
Allocated | Gen0 | Method |
144 B | 0.0229 | TaskBenchmark |
------ | ---- | ValueTaskBenchmark |
مزیت ValueTask<T>
بهدلیل اینکه از نوع struct هستند، بر روی حافظه، در قسمت Stack ذخیره میشوند و به صورت خودکار بعد از اینکه نیازی به آنها نباشد، از حافظه حذف میشوند . به همین دلیل به شکل قابل توجهی، فشار را از روی GC کاهش میدهد .
علاوه بر این، در سناریویی که اکثر کدها به صورت sync اجرا میشوند، در این مواقع استفاده از ValueTask، بهتر از Task میباشد .
این سری متد GetWeatherValueTask
را جهت تشخص اینکه اغلب کدها به صورت sync یا async اجرا میشوند، بررسی میکنیم. در
متد ذکر شده اگر اطلاعات شهر مورد نظر وجود داشته باشد، کار به صورت sync اجرا میشود و اگر شهر وجود
نداشته باشد، کار به صورت async اجرا میشود. با بررسی دقیقتر متوجه میشویم اکثر مواقع در این متد کار به صورت sync
اجرا میشود؛ چرا که بعد ازدریافت
اطلاعات، مجدد آن را دریافت نمیکند، بلکه از حافظه میخواند (همان _cache ) .
محدودیتهای استفاده از ValueTask<T>
1. در اینجا تنها یکبار امکان استفاده از await وجود دارد. وقتی یکبار valueTask را await میکنیم، بهتر است کار دیگری بر روی آن انجام ندهیم؛ چراکه ممکن است از حافظه پاک شده باشد.
2. اگر در سناریویی لازم دارید چندین بار await را بر روی valueTask اجرا کنید، لازم است ابتدا آن را به Task تبدیل کنیم. برای این کار متد AsTask را فراخوانی میکنیم (بهتر است صرفا یکبار متد AsTask را فراخوانی کنیم).
3. نمیتوانیم به یک ValueTask به صورت هم زمان در حالت Multi threads دسترسی داشته باشیم.
4. به صورت پیش فرض خروجی عملیات async، نوع Task میباشد؛ مگر اینکه اغلب مراحل کار به صورت sync اجرا شود، مانند مثالی که بالاتر اشاره شد.