مطالب
ساده سازی و بالا بردن سرعت عملیات Reflection با استفاده از Dynamic Proxy
فرض کنید یک چنین کلاسی طراحی شده‌است:
public class NestedClass
{
    private int _field2;
    public NestedClass()
    {
        _field2 = 12;
    }
}
 
public class MyClass
{
    private int _field1;
    private NestedClass _nestedClass;
 
    public MyClass()
    {
        _field1 = 1;
        _nestedClass = new NestedClass();
    }
 
    private string GetData()
    {
        return "Test";
    }
}
می‌خواهیم از طریق Reflection مقادیر فیلدها و متدهای مخفی آن‌را بخوانیم.
حالت متداول دسترسی به فیلد خصوصی آن از طریق Reflection، یک چنین شکلی را دارد:
var myClass = new MyClass();
 
var field1Obj = myClass.GetType().GetField("_field1", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (field1Obj != null)
{
    Console.WriteLine(Convert.ToInt32(field1Obj.GetValue(myClass)));
}
و یا دسترسی به مقدار خروجی متد خصوصی آن، به نحو زیر است:
var getDataMethod = myClass.GetType().GetMethod("GetData", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (getDataMethod != null)
{
    Console.WriteLine(getDataMethod.Invoke(myClass, null));
}
در اینجا دسترسی به مقدار فیلد مخفی NestedClass، شامل مراحل زیر است:
var nestedClassObj = myClass.GetType().GetField("_nestedClass", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (nestedClassObj != null)
{
    var nestedClassFieldValue = nestedClassObj.GetValue(myClass);
    var field2Obj = nestedClassFieldValue.GetType()
        .GetField("_field2", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
    if (field2Obj != null)
    {
        Console.WriteLine(Convert.ToInt32(field2Obj.GetValue(nestedClassFieldValue)));
    }
}
البته این مقدار کد فقط برای دسترسی به دو سطح تو در تو بود.

چقدر خوب بود اگر می‌شد بجای این همه کد، نوشت:
myClass._field1
myClass._nestedClass._field2
myClass.GetData()
نه؟!
برای این مشکل راه حلی معرفی شده‌است به نام Dynamic Proxy که در ادامه به معرفی آن خواهیم پرداخت.


معرفی Dynamic Proxy

Dynamic Proxy یکی از مفاهیم AOP است. به این معنا که توسط آن یک محصور کننده‌ی نامرئی، اطراف یک شیء تشکیل خواهد شد. از این غشای نامرئی عموما جهت مباحث ردیابی اطلاعات، مانند پروکسی‌های Entity framework، همانجایی که تشخیص می‌دهد کدام خاصیت به روز شده‌است یا خیر، استفاده می‌شود و یا این غشای نامرئی کمک می‌کند که در حین دسترسی به خاصیت یا متدی، بتوان منطق خاصی را در این بین تزریق کرد. برای مثال فرآیند تکراری logging سیستم را به این غشای نامرئی منتقل کرد و به این ترتیب می‌توان به کدهای تمیزتری رسید.
یکی دیگر از کاربردهای این محصور کننده یا غشای نامرئی، ساده سازی مباحث Reflection است که نمونه‌ای از آن در پروژه‌ی EntityFramework.Extended بکار رفته‌است.
در اینجا، کار با محصور سازی نمونه‌ای از کلاس مورد نظر با Dynamic Proxy شروع می‌شود. سپس کل عملیات Reflection فوق در همین چند سطر ذیل به نحوی کاملا عادی و طبیعی قابل انجام است:
 // Accessing a private field
dynamic myClassProxy = new DynamicProxy(myClass);
dynamic field1 = myClassProxy._field1;
Console.WriteLine((int)field1);
 
// Accessing a nested private field
dynamic field2 = myClassProxy._nestedClass._field2;
Console.WriteLine((int)field2);
 
// Accessing a private method
dynamic data = myClassProxy.GetData();
Console.WriteLine((string)data);
خروجی Dynamic Proxy از نوع dynamic دات نت 4 است. پس از آن می‌توان در اینجا هر نوع خاصیت یا متد دلخواهی را به شکل dynamic تعریف کرد و سپس به مقادیر آن‌ها دسترسی داشت.

بنابراین با استفاده از Dynamic Proxy فوق می‌توان به دو مهم دست یافت:
 1) ساده سازی و زیبا سازی کدهای کار با Reflection
 2) استفاده‌ی ضمنی از مباحث Fast Reflection. در کتابخانه‌ی Dynamic Proxy معرفی شده، دسترسی به خواص و متدها، توسط کدهای IL بهینه سازی شده‌است و در دفعات آتی کار با آن‌ها، دیگر شاهد سربار بالای Reflection نخواهیم بود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
DynamicProxyTests.zip
اشتراک‌ها
Frozen collections در NET 8.0.
List<int> normalList = new List<int> { 1, 2, 3 };
ReadOnlyCollection<int> readonlyList = normalList.AsReadOnly();
FrozenSet<int> frozenSet = normalList.ToFrozenSet();
ImmutableList<int> immutableList = normalList.ToImmutableList();

normalList.Add(4);

Console.WriteLine($"List count: {normalList.Count}");
Console.WriteLine($"ReadOnlyList count: {readonlyList.Count}");
Console.WriteLine($"FrozenSet count: {frozenSet.Count}");
Console.WriteLine($"ImmutableList count: {immutableList.Count}");


Frozen collections در NET 8.0.
مطالب
آشنایی با مفاهیم شیء گرایی در جاوا اسکریپت #1
با توجه به فراگیر شدن استفاده از جاوا اسکریپت و بخصوص مبحث شیء گرایی، تصمیم گرفتم طی سلسله مقالاتی با مباحث شیء گرایی در این زبان بیشتر آشنا شویم. جاوا اسکریپت یک زبان مبتنی بر شیء است و نه شیءگرا و خصوصیات زبان‌های شیء گرا، به طور کامل در آن پیاده سازی نمی‌گردد.
لازم به ذکر است که انواع داده‌ای در جاوا اسکریپت شامل 2 نوع می‌باشند:
1- نوع داده اولیه (Primitive) که شامل Boolean ، Number و Strings می‌باشند.
2- نوع داده Object که طبق تعریف هر Object مجموعه‌ای از خواص و متدها است.
نوع داده‌ای اولیه، از نوع Value Type و نوع داده ای Object، از نوع Refrence Type می‌باشد.

برای تعریف یک شیء (Object) در جاوا اسکریپت، 3 راه وجود دارد:
1 - تعریف و ایجاد یک نمونه مستقیم از یک شیء ( direct instance of an object )
2 – استفاده از function برای تعریف و سپس نمونه سازی از یک شیء ( Object Constructor )
3 – استفاده از متد Object.Create

روش اول :
در روش اول دو راه برای ایجاد اشیاء استفاده می‌گردد که با استفاده از دو مثال ذیل، این دو روش توضیح داده شده‌اند:

مثال اول : (استفاده از new )
<script type=”text/javascript”>
 var person = new Object();
  person.firstname = “John”;
  person.lastname = “Doe”;
  person.age = 50;
  person.eyecolor = “blue”;
  document.write(person.firstname + “ is “ + person.age + “ years old.”);
</script>

result : John is 50 years old.
در این مورد، ابتدا یک شیء پایه ایجاد می‌گردد و خواص مورد نظر برایش تعریف می‌گردد و با استفاده از اسم شیء به این خواص دسترسی داریم.

مثال دوم (استفاده از literal notation )

<script type=”text/javascript”>
var obj = {
   var1: “text1”,
   var2: 5,
   Method: function ()
   {
     alert(this.var1);
   }
  };
  obj.Method();
</script>

 Result : text1
در این مورد با استفاده از کلمه کلیدی var یک شیء تعریف می‌شود و در داخل {}  کلیه خواص و متدهای این شیء تعریف می‌گردد. این روش برای تعریف اشیاء در جاوا اسکریپت بسیار متداول است.
هر دو مثالهای 1 و 2 در روش اول برای ایجاد اشیاء بکار میروند. امکان گسترش دادن اشیاء در این روش و اضافه کردن خواص و متد در آینده نیز وجود دارد. بعنوان مثال می‌توان نوشت :
 Obj.var3 = “text3”;
در این‌حال، خاصیت سومی به مجموع خواص شی Obj اضافه می‌گردد.
حال در این مثال اگر مقدار شی obj را برابر یک شیء دیگر قرار دهیم به نحو زیر :
   var newobj = obj;
  newobj.var1 = "other text";
  alert(obj.var1);// other text
  alert(newobj.var1);// other text
و برای اینکه بتوان از امکانات زبانهای شیء گرا در این زبان استفاده کرد، بایستی الگویی را تعریف کنیم و سپس از روی این الگو، اشیا مورد نظر را پیاده سازی نمائیم.
می‌بینیم که مقدار هر دو متغیر در خروجی یکسان می‌باشد و این موضوع با ماهیت شیء گرایی که در آن همه‌ی اشیایی که از روی یک الگو نمونه سازی می‌گردند مشخصه‌هایی یکسان، ولی مقادیر متفاوتی دارند، متفاوت است. البته این موضوع از آنجا ناشی می‌گردد که اشیاء ایجاد شده در جاوا اسکریپت ذاتا type refrence هستند و به همین منظور برای پیاده سازی الگویی (کلاسی) که بتوان رفتار شیء گرایی را از آن انتظار داشت از روش زیر استفاده میکنیم. برای درک بهتر اسم این الگو را کلاس مینامیم که در روش دوم به آن اشاره میکنیم.

روش دوم :

 <script type=”text/javascript”>
  function Person(firstname, lastname, age, eyecolor)
  {
     this.firstname = firstname;
     this.lastname = lastname;
     this.age = age;
     this.eyecolor = eyecolor;
  }

   var myFather = new Person("John", "Doe", 50, "blue");
  document.write(myFather.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
  result : John is 50 years old.

   var myMother=new person("Sally","Rally",48,"green");
   document.write(myMother.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : Sally is 48 years old.
  </script>
یا به شکل زیر :

 var Person = function (firstname, lastname, age, eyecolor)
  {
     this.firstname = firstname;
     this.lastname = lastname;
     this.age = age;
     this.eyecolor = eyecolor;
  }

  var myFather = new Person("John", "Doe", 50, "blue");
  document.write(myFather.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : John is 50 years old.

   var myMother=new person("Sally","Rally",48,"green");
   document.write(myMother.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : Sally is 48 years old.
به این روش Object Constructor یا سازنده اشیاء گفته می‌شود.
در اینجا با استفاده از کلمه کلیدی function و در داخل {} کلیه خواص و متدهای لازم را به شیء مورد نظر اضافه می‌کنیم. استفاده از کلمه this در داخل function به این معنی است که هر کدام از نمونه‌های object مورد نظر، مقادیر متفاوتی خواهند داشت .

یک مثال دیگر :
 
<script type="text/javascript">
   function cat(name) {
      this.name = name;
      this.talk = function() {
      alert( this.name + " say meeow!" )
   }
 }

cat1 = new cat("felix")
cat1.talk() //alerts "felix says meeow!"
cat2 = new cat("ginger")
cat2.talk() //alerts "ginger says meeow!"
</Script>
در اینجا می‌بینیم که به ازای هر نمونه از اشیایی که با function می‌سازیم، خروجی متفاوتی تولید می‌گردد که همان ماهیت شیء گرایی است.


روش سوم :استفاده از متد Object.Create
 
 var myObjectLiteral = {
    property1: "one",
    property2: "two",
    method1: function() {
       alert("Hello world!");
}}
var myChild = Object.create(myObjectLiteral);
myChild.method1(); // will alert "Hello world!"
در این روش با استفاده از متد Object.Create و استفاده از یک شیء که از قبل ایجاد شده، یک شیء جدید ایجاد می‌شود.
حال برای اضافه کردن متدها و خاصیت‌هایی به کلاس جاوا اسکریپتی مورد نظر، به طوریکه همه‌ی نمونه‌هایی که از این کلاس ایجاد می‌شوند بتوانند به این متدها و خاصیت‌ها دسترسی داشته باشند، از مفهومی به اسم prototype استفاده می‌کنیم. برای مثال کلاس زیر را در نظر بگیرید:
این کلاس یک سیستم ساده امتحانی (quiz ) را پیاده می‌کند که در آن اطلاعات شخص که شامل نام و ایمیل می‌باشد گرفته شده و سه تابع، شامل ذخیره نمرات، تغییر ایمیل و نمایش اطلاعات شخص به همراه نمرات نیز به آن اضافه می‌شود.
 function User (theName, theEmail) {
    this.name = theName;
    this.email = theEmail;
    this.quizScores = [];
    this.currentScore = 0;
}
حال برای اضافه نمودن متدهای مختلف به این کلاس داریم :

 User.prototype = {
  saveScore:function (theScoreToAdd)  {
   this.quizScores.push(theScoreToAdd)
  },
  showNameAndScores:function ()  {
    var scores = this.quizScores.length > 0 ? this.quizScores.join(",") : "No Scores Yet";
    return this.name + " Scores: " + scores;
  },
  changeEmail:function (newEmail)  {
    this.email = newEmail;
    return "New Email Saved: " + this.email;
  }
}
و سپس برای استفاده از آن و گرفتن خروجی نمونه داریم :
 // A User
  firstUser = new User("Richard", "Richard@examnple.com");
  firstUser.changeEmail("RichardB@examnple.com");
  firstUser.saveScore(15);
  firstUser.saveScore(10);
  document.write(firstUser.showNameAndScores()); //Richard Scores: 15,10
  document.write('<br/>');
  // Another User
  secondUser = new User("Peter", "Peter@examnple.com");
  secondUser.saveScore(18);
  document.write(secondUser.showNameAndScores()); //Peter Scores: 18
در نتیجه تمام نمونه‌های کلاس User می‌توانند به این متدها دسترسی داشته باشند و به این صورت مفهوم Encapsulation  نیز پیاده می‌گردد.


وراثت (Inheritance) در جاوا اسکریپت :

در بسیاری از مواقع لازم است عملکردی (Functionality) که در یک کلاس تعریف می‌گردد، در کلاسهای دیگر نیز در دسترس باشد. بدین منظور از مفهوم وراثت استفاده می‌شود. در نتیجه کلاس‌ها می‌توانند از توابع خود و همچنین توابعی که کلاسهای والد در اختیار آنها می‌گذارند استفاده کنند. برای این منظور چندین راه حل توسط توسعه دهندگان ایجاد شده است که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.
ساده‌ترین حالت ممکن از الگویی شبیه زیر است:
   
 <script type="text/javascript">
function Base()
  {
     this.color = "blue";
  }
  function Sub()
  {
  }
  Sub.prototype = new Base();
  Sub.prototype.showColor = function ()
  {
     alert(this.color);
  }
  var instance = new Sub();
  instance.showColor(); //"blue"
</Script>
در کد بالا ابتدا یک function (class) به نام Base که حاوی یک خصوصیت به نام color  می‌باشد، تعریف شده و سپس یک کلاس دیگر بنام sub تعریف می‌کنیم که قرار است خصوصیات و متدهای کلاس Base را به ارث ببرد و سپس از طریق خصوصیت prototype کلاس Sub، که نمونه‌ای از کلاس Base را به آن نسبت می‌دهیم باعث می‌شود خواص و متدهای کلاس Base توسط کلاس Sub قابل دسترسی باشد. در ادامه متد showColor را به کلاس Sub اضافه می‌کنیم و توسط آن به خصوصیت color در این کلاس دسترسی پیدا میکنیم.
راه حل دیگری نیز برای اینکار وجود دارد که الگویی است بنام Parasitic Combination :
در این الگو براحتی و با استفاده از متد Object.create که در بالا توضیح داده شد، هر کلاسی که ایجاد میکنیم، با انتساب آن به یک شیء جدید، کلیه خواص و متدهای آن نیز توسط شیء جدید قابل استفاده میشود.
 <script language="javascript" type="text/javascript">
if (typeof Object.create !== 'function') {
Object.create = function (o) {
ایجاد یک کلاس خالی که قرار است خواص کلاس دریافتی توسط آرگومان کلاس پایه را به ارث ببرد//
  function F() {
}
با ارث برده شود F  باعث میشویم کلیه خواص و متدهای دریافتی توسط Prototype  توسط خصوصیت  F با انتساب آرگومان دریافتی که یک شی است به کلاس
  F.prototype = o;
   return new F(); 
  };
}

var cars = {
type: "sedan",
wheels: 4
  };
  // We want to inherit from the cars object, so we do:
  var toyota = Object.create(cars);
// now toyota inherits the properties from cars
  document.write(toyota.type);
</script>
output :sedan
در قسمتهای دیگر به مباحثی همچون Override و CallBaseMethod‌ها خواهیم پرداخت.

برای مطالعه بیشتر :
http://eloquentjavascript.net/chapter8.html
http://phrogz.net/JS/classes/OOPinJS2.html
مطالب
پیاده سازی PWA در Angular
امروزه طراحی اپلیکیشن‌های موبایل بخش زیادی از جامعه را در برگرفته است و روز به روز در حال توسعه میباشند. موازی با رشد روز افزون و نیاز بیشتر به این اپلیکیشن‌ها فریمورک‌های زیادی نیز  ابداع شده اند. از جمله این فریم ورک‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

Ionic  , react native , flutter , xamarin ….

دیگر لازم نیست برای طراحی اپلیکیشن خود حتما از زبان‌های native  استفاده کنید. بیشتر فریم ورک‌های معرفی شده جاوا اسکریپتی میباشند.

 
مزایای نوشتن یک اپلیکیشن با  فریم ورک‌ها:

1-  نوشتن کد به مراتب آسانتر است.
۲- چون اکثر فریم ورک‌ها، فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی هستند، سرعت بالایی هنگام run کردن برنامه دارند ولی در build آخر و خروجی نهایی بر روی پلتفرم، این سرعت کندتر می‌شود.
۳- cossplatform بودن. با طراحی یک اپلیکیشن برای یک پلتفرم می‌توان همزمان برای پلتفرم‌های دیگر خروجی گرفت.


معایب:

۱- برنامه نویس را محدود  میکند.
۲- سرعت اجرای پایینی دارد.
۳- حجم برنامه به مراتب بالاتر میباشد.
۴- از منابع سخت افزاری بیشتری استفاده می‌کند.

اگر شما هم میخواهید از فریم ورک‌ها برای طراحی اپلیکیشن استفاده کنید در اینجا  می‌توانید اطلاعات بیشتری را درباره هر کدام از فریم ورک‌ها ببینید. هر کدام از این فریم ورک‌ها دارای مزایا معایب و همچنین رزومه کاری خوب می‌باشند. بیشتر فریم ورک‌های بالا در رندر آخر، همان کد native را تولید می‌کنند؛ مثلا اگر برنامه‌ای را با react native بنویسید، میتوانید همان برنامه را بر روی اندروید استودیو و کد native بالا بیارید. توضیحات  بالا مقایسه فریم ورک‌های Cross Platform با زبان‌های native بود. اما در این مقاله قصد آشنایی با تکنولوژی جدیدی را داریم که شما را قادر می‌سازد یک وب اپلیکیشن را با آن طراحی کنید.


 pwa چیست؟

pwa مخفف Progressive Web Apps است و یک تکنولوژی برای طراحی وب اپلیکیشن‌های تحت مرورگر میباشد. شما با pwa میتوانید اپلیکیشن خود را بر روی پلتفرم‌های مختلفی اجرا کنید، طوری که کاربران متوجه نشوند با یک صفحه‌ی وبی دارند کار میکنند. شاید شما هم فکر کنید این کار را هم میتوان با html ,css و responsive کردن صفحه انجام داد! ولی اگر بخواهید کاربر متوجه استفاده‌ی از یک صفحه‌ی وبی نشود، باید حتما از pwa استفاده کنید! برای مثال یک صفحه‌ی وبی معمولی حتما باید در بستر اینترنت اجرا شود، ولی با pwa با یکبار وصل شدن به اینترنت و کش کردن داده‌ها، برای بار دوم دیگر نیازی به اینترنت ندارد و میتواند به صورت offline  کار کند. شما حتی با pwa می‌توانید اپلیکیشن را در background اجرا کنید و notification ارسال کنید.


مزیت pwa

۱- یکی از مزیت‌های مهم pwa، حالت offline آن میباشد که حتی با قطع اینترنت، شما میتوانید همچنان با اپلیکیشن کار کنید.
۲- با توجه به اینکه شما در حقیقت با یک صفحه‌ی وبی کار میکنید، دیگر نیازی به دانلود و نصب ندارید.
۳- امکان به‌روز رسانی کردن، بدون اعلام کردن نسخه جدید.
۴- از سرعت بسیار زیادی برخوردار است.
۵- چون pwa از پروتکل https استفاده می‌کند، دارای امنیت بالایی میباشد.


معایب

۱- محدود به مرورگر می‌باشد.
۲- هرچند امروزه اکثر مرورگر‌ها pwa را پشتیبانی میکنند، ولی در بعضی از مرورگر‌ها و مرورگر‌های با ورژن پایین، pwa پشتیبانی نمیشود.
3- نمیتوان یک برنامه‌ی مبتنی بر os را نوشت و محدود به مرورگر میباشد


چند نکته درباره pwa

1- برای pwa  لزومی ندارد حتما از فریم ورک‌های spa استفاده کنید. شما از هر فریم ورک Client Side ای می‌توانید استفاده کنید.
۲- چون صفحات شما در پلتفرم‌های مختلف و با صفحه نمایش‌های مختلفی اجرا می‌شود، باید صفحات به صورت کاملا responsive شده طراحی شوند.
۳- باید از پروتکل https استفاده کنید.

ما در این مقاله از فریم ورک angular  استفاده  خواهیم کرد.

قبل از شروع، با شیوه کار pwa آشنا خواهیم شد. یکی از قسمت‌های مهم  Service Worker ،pwa میباشد که از جمله کش کردن، notification فرستادن و اجرای پردازش‌ها در پس زمینه را بر عهده دارد.


با توجه به شکل بالا، Service Worker مانند یک لایه‌ی نرم افزاری مابین کلاینت و سرور قرار دارد که درخواست‌های داده شده از کلاینت را در صورت اتصال به اینترنت، ارسال کرده و مجددا response را برگشت میدهد‌. اگر به هر دلیلی اینترنت قطع باشد، درخواست به صورت آفلاین به کش مرورگر که توسط proxy ساخته شده است، فرستاده میشود و response را برگشت میدهد.


چند نکته  در رابطه با Service Worker

- نباید برای  نگهداری داده global از Service Worker استفاد کرد. برای استفاده از داده‌های Global میتوان از Local Storage یا IndexedDB استفاده کرد.
- service worker  به dom دسترسی ندارند.


 سناریو

 قبل از شروع، سناریوی پروژه را تشریح خواهیم کرد. رکن اصلی یک برنامه‌ی وب، UI آن میباشد و قصد داریم کاربران را متوجه کار با یک صفحه‌ی وبی نکنیم. قالبی که ما در این مثال در نظر گرفتیم خیلی شبیه به یک اپلیکیشن پلتفرم اندرویدی میباشد. یک کاربر با کشیدن منوی کشویی میتواند گزینه‌های خود را انتخاب نمایند. اولین گزینه‌ای که قصد پیاده سازی آن را داریم، ثبت کاربران میباشد. بعد از ثبت کاربران در یک Component جدا، کاربران را در یک جدول نمایش خواهیم داد.


 قبل از شروع لازم است به چند نکته زیر توجه کرد

1-  سرویس crud را به صورت کامل در پروژه قرار خواهیم داد، ولی چون از حوصله‌ی مقاله خارج است، فقط ثبت کاربران و نمایش کاربران را پیاده سازی خواهیم کرد.
2 - هر اپلیکیشنی قطعا نیاز به یک وب سرویس دارد که واسط بین دیتابیس و اپلیکیشن باشد. ولی ما چون در این مثال به عنوان front end کار قصد طراحی  اپلیکیشن را داریم، برای حذف back end از firebase استفاده خواهیم کرد و مستقیما از انگولار به دیتابیس firebase کوئری خواهیم زد.


 شروع به کار

پیش نیاز‌های یک پروژه‌ی انگیولاری را بر روی سیستم خود فراهم کنید. ما در این مثال از یک template آماده انگیولاری استفاده خواهیم کرد. پس برای اینکه با جزئیات و طراحی ui درگیر نشویم، از لینک github پروژه را دریافت کنید.
سپس وارد root پروژه شوید و با دستور زیر پکیج‌های پروژه را نصب کنید:
 npm install
پس از نصب پکیج‌ها، با دستور ng serve، پروژه را اجرا کنید.

پس از اجرا باید خروجی بالا را داشته باشید. می‌خواهیم یکی از قابلیت‌های pwa را بررسی کنیم. بر روی صفحه کلیک راست کرده و وارد inspect شوید. وارد تب Application  شوید و Service Worker را انتخاب کنید.
 


قبل از اینکه کاری را انجام دهید، چند بار صفحه را refresh کنید! صفحه بدون هیچ تغییری refresh میشود. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید.
این بار صفحه No internet به معنی قطع بودن اینترنت نمایش داده میشود و شما دیگر نمی‌توانید بر روی اپلیکیشن خود فعالیتی داشته باشید! 


نصب pwa  بر روی پروژه

برای اضافه کردن pwa به پروژه وارد ریشه‌ی پروژه شوید و دستور زیر را وارد کنید:
 ng add @angular/PWA
پس از  اجرای دستور بالا، تغییراتی در پروژه لحاظ میشود از جمله در فایل‌هایindex.html,app-module,angular.json، همچنین یک پوشه‌ی جدید به نام icons در assets و دو فایل جیسونی زیر به روت پروژه اضافه شده‌اند:
 Manifest.json : اگر محتویات فایل را مشاهده کرده باشید، شامل تنظیمات فنی وب اپلیکیشن می‌باشد؛ از جمله Home Screen Icon و نام وب اپلیکیشن و سایر تنظیمات دیگر.
 Nsgw-config.json : این فایل نسبت به فایل manifest فنی‌تر میباشد و بیشتر به کانفیگ مد آفلاین و کش کردن مرتبط میشود. در ادامه با این فایل بیشتر کار داریم.

بعد از نصب pwa  بر روی پروژه، همه تنظیمات به صورت خودکار انجام می‌شود. البته می‌توانید تنظیمات مربوط به کش کردن داده‌ها را به صورت پیشرفته‌تر کانفیگ کنید.


  اجرا کردن وب اپلیکیشن

 برای اجرا کردن و نمایش خروجی از وب اپلیکیشن، ابتدا باید از پروژه build گرفت. با استفاده از دستور زیر از پروژه خود build بگیرید:
 ng build -- prod
سپس  با دستور زیر وارد پوشه‌ای که فایل‌های Build  شده در آن قرار دارند، شوید:
 cd dist/Web Application  Pwa
بعد با دستور زیر برنامه را اجرا کنید:
 Http-server -o
اگر چنانچه با دستور بالا به خطا برخوردید، با دستور زیر پکیج npm آن را نصب کنید:
 npm i http-server
اگر تا به اینجای کار درست پیش رفته باشید، پروژه را بدون هیچ تغییری مشاهده خواهیم کرد. inspect گرفته و وارد تب Application شوید. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید! اینبار برنامه بدون هیچ مشکلی کار میکند. حتی شما میتوانید در کنسول، برنامه را به صورت کامل stop کنید.


برسی فایل Nsgw-config.json 

وارد فایل Nsgw-config.json شوید: 

"$schema": "./node_modules/@angular/service-worker/config/schema.json",
  "index": "/index.html",
  "assetGroups": [
    {
      "name": "app",
      "installMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/favicon.ico",
          "/index.html",
          "/*.css",
          "/*.js"
        ]
      }
    }, {
      "name": "assets",
      "installMode": "lazy",
      "updateMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/assets/**",
          "/*.(eot|svg|cur|jpg|png|webp|gif|otf|ttf|woff|woff2|ani)"
        ]
      }

    }
  ],
  "dataGroups": [
    {
      "name": "api-performance",
      "urls": [
        "https://api/**"
      ],
      "cacheConfig": {
        "strategy": "performance",
        "maxSize": 100,
        "maxAge": "3d"
      }
    }
  ]
}
 این فایل مربوط به کش کردن داده‌ها میباشند و میتواند شامل چند object زیر باشد. مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد:
  ۱- assetGroups : کش کردن اطلاعات مربوط به اپلیکیشن
  ۲- Index : کش کردن  فایل مربوط به index.html
  ۳-  assetGroups : کش کردن فایل‌های مربوط به asset، شامل فایل‌های js، css  و  غیره
  ۴- dataGroups : این object مربوط به وقتی است که برنامه در حال اجرا است. میتوان داده‌های در حال اجرای اپلیکیشن را کش کرد. داده‌ی در حال اجرا میتواند شامل فراخوانی apiها باشد. برای مثال فرض کنید شما در حالت کار کردن online با اپلیکیشن، لیستی از اسامی کاربران را از api گرفته و نمایش میدهید. وقتی دفعه‌ی بعد در حالت offline  اپلیکیشن را باز کنیم، اگر api را کش کرده باشیم، اپلیکیشن داده‌ها را از کش فراخوانی میکند. این عمل درباره post کردن داده‌ها هم صدق میکند.

خود dataGroups شامل چند object زیر میباشد:
  ۱- name :  یک نام انتخابی برای Groups  میباشد.
 ۲- urls  : شامل آرایه‌ای از آدرس‌ها میباشد. میتوان آدرس یک دومین را همراه با کل apiها به صورت زیر کش کرد:
"https://api/**"
۳- cacheConfig  : که شامل
  ۱- maxSize  : حداکثر تعداد کش‌های مربوط به Groups .
  ۲- maxAge  : حداکثر  lifetime مربوط به کش.
  ۳- strategy  : که میتواند یکی از مقادیر freshness به معنی Network-First یا performance  به معنی Cache-First باشد.


 پیاده سازی پیغام نمایش به‌روزرسانی جدید وب اپلیکیشن

در اپلیکیشن‌های native  وقتی به‌روزرسانی جدیدی برای app اعلام میشود، در فروشگاهای اینترنتی پیغامی مبنی بر به‌روزرسانی جدید app برای کاربران ارسال میشود که کاربران میتوانند app خود را به‌روزرسانی کنند. ولی در pwa تنها با یک رفرش صفحه میتوان اپلیکیشن را به جدیدترین امکانات به‌روزرسانی کرد! برای اینکه بتوانیم با هر تغییر، پیغامی را جهت به‌روزرسانی نسخه یا هر  پیغامی دیگری را نمایش دهیم، از کد زیر استفاده میکنم:
if(this.swUpdate.isEnabled)
    {
      this.swUpdate.available.subscribe(()=> {

        if(confirm("New Version available.Load New Version?")){
          window.location.reload();
        }
      })
    }


وصل شدن به دیتابیس

برای اینکه بتوانیم یک وب اپلیکیشن کامل را طراحی کنیم، قطعا نیاز به دیتابیس داریم. برای دیتابیس از firebase استفاده میکنیم. قبل از شروع، وارد سایت firebase  شوید. پس از لاگین، بر روی Add Project کلیک کنید. بعد از انتخاب نام مناسب، create Project را انتخاب کنید. ساختار دیتابیس‌های firebase  شبیه nosqlها می‌باشد و بر پایه‌ی json کار میکنند. پس از ساخت پروژه و دریافت کد جاواسکریپتی زیر شروع به طراحی فیلد‌های دیتابیس خواهیم کرد.


در منوی سمت چپ، بر روی database کلیک کنید و یک دیتابیس را در حالت test mode  ایجاد نماید. سپس یک collection را به نام user ایجاد کرده و فیلد‌های زیر را به آن اضافه کنید:
Age :number
Fullname :string
Mobile : string
مرحله‌ی بعد، config پروژه‌ی انگیولاری میباشد. وارد  vscode شوید و با دستور زیر پکیج firebase را اضافه کنید:
  npm install --save firebase @angular/fire
سپس وارد appmodule شوید و آن‌را به صورت زیر کانفیگ کنید:

@NgModule({
  declarations: [AppComponent, RegisterComponent,AboutComponent, UserListComponent],
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
    HttpClientModule,
    SharedModule,
    AppRoutingModule,
    AngularFireModule.initializeApp(environmentFirebase.firebase),
    AngularFireDatabaseModule,
    ServiceWorkerModule.register('ngsw-worker.js', { enabled: environment.production }),
  ],
  providers: [FirebaseService],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule {}
خط ۱۰ مربوط به pwa است که هنگام نصب pwa اضافه شده‌است و خط ۸ و مربوط به apiKey فایربیس میباشد. می‌شود گفت environmentFirebase.firebase شبیه  connection string می‌باشد که به صورت زیر کانفیگ شده است:
export const environment ={
   production: true,
   firebase: {
     apiKey: "AIz×××××××××××××××××××××××××××××××××8",
     authDomain: "pwaangular-6c041.firebaseapp.com",
     databaseURL: "https://pwaangular-6c041.firebaseio.com",
     projectId: "pwaangular-6c041",
     storageBucket: "pwaangular-6c041.appspot.com",
     messagingSenderId: "545522081966"
   }

}

FirebaseService در قسمت providers مربوط به سرویس crud میباشد. اگر وارد فایل مربوطه شوید، چند عمل اصلی به صورت زیر در آن پیاده سازی شده است:

import { Injectable } from '@angular/core';
import { Observable } from 'rxjs';
import * as firebase from 'firebase';
import { AngularFireDatabase } from '@angular/fire/database';
import { HttpClient } from '@angular/common/http';
import { map } from 'rxjs/operators';
import { ThrowStmt } from '@angular/compiler';
@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class FirebaseService {

  ref = firebase.firestore().collection('users');
  constructor(public db: AngularFireDatabase,public _http:HttpClient) { 
 
  }

  getUsers(): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.onSnapshot((querySnapshot) => {
        let User = [];
        querySnapshot.forEach((doc) => {
          let data = doc.data();
          User.push({
            key: doc.id,
            fullname: data.fullname,
            age: data.age,
            mobile: data.mobile
          });
        });
        observer.next(User);
      });
    });
  }

  getUser(id: string): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).get().then((doc) => {
        let data = doc.data();
        observer.next({
          key: doc.id,
          title: data.title,
          description: data.description,
          author: data.author
        });
      });
    });
  }

  postUser(user): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      
      this.ref.add(user).then((doc) => {
        observer.next({
          key: doc.id,
        });
      });
    });
  }

  updateUser(id: string, data): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).set(data).then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

  deleteUser(id: string): Observable<{}> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).delete().then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

getDataOnApi(){
  return this._http.get('https://site.com/api/General/Getprovince')
  .pipe(
      map((res: Response) => {
return res;

      })
  );
}

getOnApi(){
  return  this._http.get("https://site.com/api/General/Getprovince",).pipe(
    map((response:any) => {
       
return  response
    } )
    );
}
}
اگر دقت کرده باشید، خیلی شبیه به کد نویسی سمت سرور میباشد.

با دستورات زیر میتوانید مجددا پروژه را اجرا کنید:
ng build --prod
cd dist/Pwa-WepApp
Http-server -o


تست وب اپلیکیشن بر روی پلتفرم‌های مختلف

برای اینکه بتوانیم خروجی وب اپلیکیشن را بر روی پلتفرم‌های مختلفی تست کنیم، میتوانیم آن را آپلود کرده و مثل یک سایت اینترنتی، با وارد کردن دومین، وارده پروژه شد. ولی کم هزینه‌ترین راه، استفاده از ابزار ngrok میباشد. میتوانید توسط این مقاله پروژه خودتان در لوکال بر روی https سوار کنید.

نکته! توجه کنید apiهای مربوط به firebase را نمیتوان کش کرد.


کد‌های مربوط به این قسمت را میتوانید از این repository دریافت کنید .
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 4 - کار با بانک‌های اطلاعاتی از پیش موجود»، نحوه‌ی مهندسی معکوس ساختار جداول و ارتباطات یک بانک اطلاعاتی از پیش موجود را به روش Code First بررسی کردیم. با توجه به رسمی بودن این ابزار، می‌توان از آن برای یافتن معادل‌های سمت بانک اطلاعاتی، در EF Core نیز استفاده کرد. برای مثال بررسی کرد، درک EF Core از بانک اطلاعاتی طراحی شده چیست و هر چند در آن مطلب عنوان شد که می‌توان با پارامتر data-annotations-- ، خروجی نهایی را بر اساس روش data-annotations، بجای Fluent API به دست آورد، اما در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها» مشاهده کردیم که بسیاری از تنظیمات پیشرفته‌ی EF Core، اساسا معادل data-annotation ایی ندارند. بنابراین بهتر است این پارامتر را فعال سازی نکنید.


تنظیمات روابط یک به چند در EF Core

همان اسکریپت ابتدای مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 4 - کار با بانک‌های اطلاعاتی از پیش موجود» را درنظر بگیرید. رابطه‌ی تعریف شده‌ی در آن از نوع one-to-many است: یک بلاگ که می‌تواند چندین مطلب را داشته باشد.


اگر EF Core را وادار به تولید نگاشت‌های Code First معادل آن کنیم، به این خروجی‌ها خواهیم رسید:
الف) با استفاده از روش Fluent API
دستور استفاده شده برای مهندسی معکوس بانک اطلاعاتی نمونه:
 dotnet ef dbcontext scaffold "Data Source=(local);Initial Catalog=BloggingCore2016;Integrated Security = true" Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer -o Entities --context MyDBDataContext --verbose
با خروجی:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class Blog
    {
        public Blog()
        {
            Post = new HashSet<Post>();
        }

        public int BlogId { get; set; }
        public string Url { get; set; }

        public virtual ICollection<Post> Post { get; set; }
    }
}

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class Post
    {
        public int PostId { get; set; }
        public string Content { get; set; }
        public string Title { get; set; }

        public virtual Blog Blog { get; set; }
        public int BlogId { get; set; }
    }
}

using System;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=BloggingCore2016;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<Blog>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Url).IsRequired();
            });

            modelBuilder.Entity<Post>(entity =>
            {
                entity.HasOne(d => d.Blog)
                    .WithMany(p => p.Post)
                    .HasForeignKey(d => d.BlogId);
            });
        }

        public virtual DbSet<Blog> Blog { get; set; }
        public virtual DbSet<Post> Post { get; set; }
    }
}

نحوه‌ی تشخیص خودکار روابط

EF Core به صورت پیش فرض، روابط را بر اساس ارجاعات بین کلاس‌ها تشخیص می‌دهد. در اینجا به خاصیت Blog نام navigation property را می‌دهند:
 public virtual Blog Blog { get; set; }
و به خاصیت Post نیز Collection navigation property می‌گویند:
 public virtual ICollection<Post> Post { get; set; }
در اینجا اگر تنها دو navigation property، در کلاس‌های به هم مرتبط شده، یافت شوند، به صورت خودکار به عنوان دو سر رابطه تنظیم می‌شوند. اگر بیشتر از یک navigation property در کلاسی وجود داشت، هیچ رابطه‌ای به صورت خودکار تشکیل نشده و باید ابتدا و انتهای روابط را به صورت دستی مشخص نمود.


نحوه‌ی تشخیص خودکار کلیدهای خارجی
اگر در یک طرف رابطه‌ی تشخیص داده شده، خاصیتی با یکی از سه نام زیر وجود داشت:
<primary key property name>
<navigation property name><primary key property name>
<principal entity name><primary key property name>
آنگاه این خاصیت به صورت خودکار به عنوان کلید خارجی تنظیم می‌شود. در رابطه‌ی فوق Blog از نوع principal است (پدر رابطه) و Post از نوع dependent (فرزند رابطه).
برای مثال در رابطه‌ی فوق، نام خاصیت BlogId دقیقا بر اساس همان الگوی <primary key property name> طرف دیگر رابطه‌است:
  public virtual Blog Blog { get; set; }
  public int BlogId { get; set; }
بنابراین به صورت خودکار به عنوان کلید خارجی درنظر گرفته می‌شود.

تا اینجا اگر مطلب را دنبال کرده باشید به این نتیجه خواهید رسید که دو کلاس فوق، اساسا نیازی به هیچ نوع تنظیم Fluent و یا Data annotations ایی برای برقراری ارتباط یک به چند ندارند. چون روابط بین آن‌ها بر اساس خواص راهبری (navigation property) و همچنین الگوی <primary key property name>، به صورت خودکار قابل تشخیص و تنظیم است. به علاوه ... در هر طرف رابطه، فقط یک navigation property وجود دارد و نیازی به تنظیم دستی سر دیگر رابطه نیست.


استفاده از Fluent API برای تنظیم رابطه‌ی One-to-Many

در تنظیمات فوق، در متد OnModelCreating، ذکر صریح این روابط را صرفا جهت از بین بردن هرگونه ابهامی مشاهده می‌کنید:
modelBuilder.Entity<Post>(entity =>
{
    entity.HasOne(d => d.Blog)
             .WithMany(p => p.Post)
             .HasForeignKey(d => d.BlogId);
});
از هر طرفی که شروع می‌کنید، متدهای HasOne و یا HasMany، مشخص کننده‌ی navigation property هستند که در سمت موجودیت معرفی شده قرار دارند. در اینجا چون کار با موجودیت Post شروع شده‌است، متد HasOne به خاصیت راهبری در همان سمت و به خاصیت Blog آن اشاره می‌کند.
مرحله‌ی بعد، مشخص کردن سر دیگر رابطه (inverse navigation) است. این‌کار توسط یکی از متدهای WithOne و یا WithMany انجام می‌شود.
متدهایی که اسامی فرد دارند مانند HasOne/WithOne به یک navigation property ساده اشاره می‌کنند.
متدهایی که اسامی جمع دارند مانند HasMany/WithMany به collection navigation properties اشاره خواهند کرد.
متد HasForeignKey نیز برای ذکر صریح کلید خارجی بکار رفته‌است.


ب) با استفاده از روش data-annotations
دستور استفاده شده برای مهندسی معکوس بانک اطلاعاتی نمونه:
 dotnet ef dbcontext scaffold "Data Source=(local);Initial Catalog=BloggingCore2016;Integrated Security = true" Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer -o Entities --context MyDBDataContext --verbose -a
با خروجی:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class Blog
    {
        public Blog()
        {
            Post = new HashSet<Post>();
        }

        public int BlogId { get; set; }

        [Required]
        public string Url { get; set; }

        [InverseProperty("Blog")]
        public virtual ICollection<Post> Post { get; set; }
    }
}

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class Post
    {
        public int PostId { get; set; }
        public string Content { get; set; }
        public string Title { get; set; }

        [ForeignKey("BlogId")]
        [InverseProperty("Post")]
        public virtual Blog Blog { get; set; }
        public int BlogId { get; set; }
    }
}

using System;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public partial class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=BloggingCore2016;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
        }

        public virtual DbSet<Blog> Blog { get; set; }
        public virtual DbSet<Post> Post { get; set; }
    }
}
همانطور که در توضیحات روش Fluent API عنوان شد، این مدل خاص، چون دقیقا بر اساس پیش فرض‌های EF Core طراحی شده‌است، نیازی به هیچگونه تنظیم اضافه‌تری ندارد. اما اگر کلید خارجی، مطابق سه الگویی که عنوان شد، قابل تشخیص نباشد، باید آن‌را در روش data annotations توسط ویژگی ForeignKey، به نحو صریحی مشخص کرد:
  [ForeignKey("BlogId")]
  [InverseProperty("Post")]
  public virtual Blog Blog { get; set; }
  public int BlogId { get; set; }
همچنین اگر بیش از یک خاصیت راهبری (navigation property) وجود داشت، ذکر InverseProperty نیز ضروری است تا مشخص شود سر دیگر این رابطه دقیقا کدام است.
در این حالت (داشتن بیش از یک خاصیت راهبری)، باید ویژگی InverseProperty را نیز به سر دوم رابطه، اعمال کرد.
   [InverseProperty("Blog")]
  public virtual ICollection<Post> Post { get; set; }

مطالب تکمیلی

علت virtual بودن خواص راهبری تولید شده

اگر دقت کنید، EF Core کدی را که تولید کرده‌است، به همراه خاصیت‌هایی virtual است:
public virtual Blog Blog { get; set; }
در اینجا تمام خاصیت‌های راهبری virtual تعریف شده‌اند. علت آن، به پیاده سازی مباحث AOP بر می‌گردد. زمانیکه خاصیتی به صورت virtual تعریف می‌شود، EF core می‌تواند آن‌را توسط یک شیء پروکسی شفاف احاطه کند. این پروکسی‌ها دو هدف را دنبال می‌کند:
الف) پیاده سازی lazy loading (بارگذاری خودکار اعضای مرتبط (همان خواص راهبری) با اولین دسترسی به آن‌ها)
ب) پیاده سازی change tracking

مبحث lazy loading فعلا در EF Core 1.0 پشتیبانی نمی‌شود. اما change tracking آن فعال است.
بنابراین اگر مشاهده کردید خواص راهبری به صورت virtual تعریف شده‌اند، علت آن فعال سازی lazy loading است و اگر سایر خواص به صورت virtual تعریف شده‌اند، هدف اصلی آن بهبود عملکرد سیستم change tracking است.
همچنین اگر دقت کرده باشید، نوع مجموعه‌ها نیز ICollection ذکر شده‌است. این مورد نیز یکی دیگر از پیش فرض‌های توکار EF Core است؛ در جهت تشکیل پروکسی‌ها بر روی خواص راهبری مجموعه‌ای (علاوه بر virtual تعریف کردن آن‌ها). عنوان شده‌است که اگر برای مثال از List استفاده کنید (پیاده سازی اینترفیس) یا هر اینترفیس دیگری که از ICollection  مشتق شده‌است، این پروکسی‌ها تشکیل نخواهند شد.


واکشی اعضای به هم مرتبط

همانطور که عنوان شد، نگارش اول EF Core برخلاف EF 6.x از Lazy loading پشتیبانی نمی‌کند. البته این مساله در کل مورد مثبتی است؛ خصوصا در برنامه‌های وب! چون استفاده‌ی نادرست از Lazy loading که به select n+1 نیز مشهور است، سبب رفت و برگشت‌های بی‌شماری به بانک اطلاعاتی می‌شود و عموم برنامه نویس‌های وب باید مدام توسط برنامه‌های Profiler بررسی کنند که آیا این مساله رخ داده‌است یا خیر. فعلا EF Core از این مشکل در امان است!
اما ... اگر به روش کار EF 6.x عادت کرده باشید، قطعه کد ذیل:
 var firstPost = context.Post.First();
Console.WriteLine(firstPost.Blog.Url);
چنین خطایی را صادر می‌کند:
 System.NullReferenceException
Object reference not set to an instance of an object.
علت اینجا است که چون Lazy loading غیرفعال است (هنوز در EF Core 1.0 پیاده سازی نشده‌است)، اولین دسترسی به شیء Blog، سبب وهله سازی خودکار آن نشده و این شیء نال است. به همین جهت استثنای فوق را مشاهده می‌کنیم.
برای رفع این مشکل باید توسط متد Include، سبب لغو عملیات Lazy loading و واکشی صریح Blog مرتبط شویم که اصطلاحا به آن eager loading می‌گویند:
 var firstPost = context.Post.Include(x => x.Blog).First();
Console.WriteLine(firstPost.Blog.Url);

نکته‌ای در مورد سطوح بارگذاری اعضای به هم مرتبط در EF Core

متد Include ایی را که تا اینجا مشاهده کردید، با EF 6.x تفاوتی ندارد. برای مثال اگر شیء Blog حاوی خواص راهبری Posts و همچنین Owner باشد، برای بارگذاری این اعضای مرتبط، می‌توان همانند قبل، متدهای Include را پشت سر هم ذکر کرد:
var blogs = context.Blogs
                              .Include(blog => blog.Posts)
                              .Include(blog => blog.Owner)
                              .ToList();
اما فرض کنید خاصیت Post، دارای یک خاصیت راهبری دیگری به نام Author نیز باشد و می‌خواهیم این خاصیت هم بارگذاری شود:
var blogs = context.Blogs
                              .Include(blog => blog.Posts)
                                      .ThenInclude(post => post.Author)
                              .ToList();
روش انجام چنین کاری در EF Core، توسط متد الحاقی جدید ThenInclude است. ابتدا لیست Blogها عنوان شده‌است. سپس در این لیست علاقمند به واکشی تمام مطالب این بلاگ‌ها هم بوده‌ایم. به علاوه در این مطالب، نیاز است خاصیت Author آن‌ها نیز از پیش مقدار دهی شده و قابل دسترسی باشد. به همین جهت برای دسترسی به چندین سطح مختلف از متد ThenInclude کمک گرفته شده‌است.
همچنین در اینجا امکان ذکر زنجیروار متدهای ThenInclude هم هست:
var blogs = context.Blogs
                              .Include(blog => blog.Posts)
                                 .ThenInclude(post => post.Author)
                                        .ThenInclude(author => author.Photo)
                              .ToList();
در این مثال یک سطح دیگر جلو رفته و شیء Photo مربوط به شیء Author را هم واکشی کرده‌ایم.
به علاوه امکان ذکر چندین ریشه و چندین زیر ریشه هم وجود دارند:
var blogs = context.Blogs
                              .Include(blog => blog.Posts)
                                  .ThenInclude(post => post.Author)
                                      .ThenInclude(author => author.Photo)
                              .Include(blog => blog.Owner)
                                    .ThenInclude(owner => owner.Photo)
                              .ToList();

یک نکته: متد Include تنها زمانی درنظر گرفته خواهد شد که نوع خروجی نهایی کوئری، دقیقا از نوع موجودیتی باشد که با آن شروع به کار کرده‌ایم. برای مثال اگر در این بین یک Select اضافه شود و فقط تنها تعدادی از خواص Blog واکشی شوند، از تمام Includeهای ذکر شده صرفنظر می‌شود؛ مانند کوئری ذیل:
var blogs = context.Blogs
                              .Include(blog => blog.Posts)
                              .Select(blog => new
                               {
                                  Id = blog.BlogId,
                                  Url = blog.Url
                               })
                               .ToList();


تنظیمات حذف آبشاری در رابطه‌ی one-to-many

زمانیکه در رابطه‌ی one-to-many قسمت principal (والد رابطه) و یا همان Blog در مثال جاری حذف می‌شود، سه اتفاق برای فرزندان آن میسر خواهند بود:
الف) Cascade : در این حالت ردیف‌های فرزندان وابسته نیز حذف خواهند شد.
باید دقت داشت که حالت Cascade فقط برای موجودیت‌هایی اعمال می‌شود که توسط Context بارگذاری شده و در آن وجود دارند. اگر می‌خواهید سایر موجودیت‌های مرتبط نیز با این روش حذف شوند، باید در سمت دیتابیس نیز تنظیماتی مانند ON DELETE CASCADE زیر نیز وجود داشته باشند:
 CONSTRAINT [FK_Post_Blog_BlogId] FOREIGN KEY ([BlogId]) REFERENCES [Blog] ([BlogId]) ON DELETE CASCADE
و اگر با EF Core بانک اطلاعاتی خود را ایجاد می‌کنید (مباحث مهاجرت‌ها)، این تنظیم به صورت خودکار اعمال خواهد شد؛ اگر DeleteBehavior را به نحو ذیل مشخص کرده باشید:
modelBuilder.Entity<Post>()
                    .HasOne(p => p.Blog)
                    .WithMany(b => b.Posts)
                    .OnDelete(DeleteBehavior.Cascade);
ب) SetNull: در این حالت فرزندان وابسته حذف نمی‌شوند و تنها کلید خارجی آن‌ها به نال تنظیم می‌شود.
ج) Restrict: هیچ تغییری بر روی فرزندان رابطه رخ نمی‌دهد.

یک نکته: به صورت پیش فرض اگر رابطه‌ی one-to-many، به Required تنظیم شود، حالت حذف آن cascade خواهد بود. در غیراینصورت برای حالت‌های Optional، حالت SetNull تنظیم می‌گردد:
modelBuilder.Entity<Post>()
                    .HasOne(p => p.Blog)
                    .WithMany(b => b.Posts)
                    .IsRequired();
در اینجا ذکر صریح متد IsRequired به این معنا است که مقدار دهی کلید خارجی سر دیگر رابطه، اجباری است.
به علاوه باید دقت داشت، همان مباحث «تعیین اجباری بودن یا نبودن ستون‌ها در EF Core» در قسمت قبل، در اینجا هم صادق است. برای مثال چون BlogId (کلید خارجی در کلاس Post) از نوع int است و نال پذیر نیست، بنابراین از دیدگاه EF Core یک فیلد اجباری درنظر گرفته می‌شود. به همین جهت است که در کدهای تولید شده‌ی توسط EF Core در ابتدای بحث، ذکر متد IsRequired و یا OnDelete را مشاهده نمی‌کنید.
بنابراین اگر می‌خواهید حالت SetNull را فعال کنید، باید این کلید خارجی را نیز نال پذیر و به صورت int? BlogId ذکر کنید تا optional درنظر گرفته شود.
مطالب
اصل Command Query separation

در ادامه مطلب قبلی، یکی از مشکلاتی که طراحی Builder از آن رنج می‌برد، نقض کردن قانون command query separation است که در ادامه درباره‌ی این اصل بیشتر بحث خواهیم کرد.

اصل Command query separation یا به اختصار CQS، در کتاب Object-Oriented Software Construction توسط Bertrand Meyer معرفی شد‌ه‌است. بر اساس آن، عملیات‌های سیستم باید یا Command باشند و یا Query و نه هر دوی آن‌ها. وقتی یک کلاینت به امضای یک متد توجه می‌کند، اینکه این متد چه کاری را انجام میدهد Commands نام داشته و به شیء فرمان می‌دهد تا کاری را انجام بدهد. این عملیات وضعیت خود شیء و یا اشیاء دیگر را تغییر می‌دهد. در اینجا Queries به شیء فرمان می‌دهند تا نتیجه‌ی سؤال ( ویا درخواست) را برگرداند.

در آن سوی دیگر، متدهایی را که وضعیت شیء را تغییر می‌‌دهند، به عنوان Command در نظر میگیریم (بدون آنکه مقداری را برگردانند). اگر این نوع متدها، مقداری را برگردانند، باعث سردرگمی کلاینت می‌شوند؛ زیرا کلاینت نمی‌داند این متد باعث تغییر شیء شده‌است و یا Query؟

 همانطور که میدانیم، متد‌ها می‌توانند هر دو کار را با هم انجام دهند؛ یعنی مقداری را برگردانند و همچنین وضعیت شیء را تغییر دهند و همین مورد باعث سردرگمی و نقض می‌شود. وقتی متد‌های Command را از Query جدا میکنیم، ما را به سمت یک طراحی قابل فهم هدایت می‌کند. متدهایی که مقدار  void برمی گردانند، Command و سایر آنهایی که نوعی (type ) را برمی‌گردانند، Query هستند.
به کد زیر توجه فرمایید:
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public string Save(int id, string message)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            File.WriteAllText(path, message);
            return path;
        }

        public event EventHandler<MessageEventArgs> MessageRead;

        public void Read(int id)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            var msg = File.ReadAllText(path);
            this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });    
        }
    }
اولین مشکلی که در طراحی این کلاس وجود مربوط به متد Read است؛ زیرا این متد void برمی‌گرداند. پس درنتیجه از نوع Command است. ولی اگر بیشتر به این متد توجه فرمایید احساس خواهید کرد که متد Read باید به صورت Query باشد. زیرا این متد قرار بوده مقداری را برگرداند؛ ولی اینجا به صورت void پیاده سازی شده‌است. در عوض  متد Save به صورت Query پیاده سازی شده است.
برای حل این مشکل کافی است تا امضای متد Read را به این صورت تغییر دهیم:
 public string Read(int id)
 {
     var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
     var msg = File.ReadAllText(path);
     this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });
     return msg;
  }
خوب؛ اولین سوالی که پیش می‌آید این است که آیا این Query چیزی را تغییر می‌دهد؟ (تغییر شیء یا اشیایی دیگر) 
در ادامه متوجه خواهید شد این کد باعث فراخواندن یک event می‌شود. حالا آیا این event از نوع Command است یا Query؟ از نوع Command است؛ چون EventHandler  مانند متد‌هایی هستند که مقدار void را بر می‌گردانند و همانطور که میدانید، متدهایی که مقدار void را بر می‌گردانند، از نوع Command میباشند که وضعیت شیء را تغییر می‌دهند و برای اینکه از اصل CQS پیروی کنیم، باید این event را حذف کنیم تا متد Read از نوع Query باشد.
اگر به امضای متد Save  دقت کنید، به صورت یک Query است. ولی اگر به پیاده سازی آن دقت کنید، بیشتر شبیه به یک Command است تا یک Query و مهمترین ویژگی یک Command این است که مقدار void را بر می‌گرداند و برای حل این مشکل، متد Save را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public void Save(int id, string message)
{
    var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
    File.WriteAllText(path, message);
}
همانطور که متوجه شدید، با این تغییر دیگر ما دسترسی به  مقدار path نخواهیم داشت و شاید مقدار path برای کلاینت مهم باشد. برای حل این مشکل متد جدیدی را به نام GetFileName به کلاس اضافه می‌کنیم؛ تا کلاینت به مقدار Path دسترسی داشته باشد. توجه داشته باشید که امضای متد GetFileName به صورت query پیاده سازی شده‌است.
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public void Save(int id, string message)
        {
            var path = GetFileName(id);  //ok to query from Command
            File.WriteAllText(path, message);            
        }

        public string Read(int id)
        {
            var path = GetFileName(id);
            var msg = File.ReadAllText(path);
            return msg;
        }
     
        public string GetFileName(int id)
        {
            return Path.Combine(this.WorkingDirectory , id + ".txt");     
        }
    }
تنها نکته‌ای که در اینجا بد نیست به آن اشاره کنیم این است که متدهایی که از نوع command هستند، می‌توانند بدون هیچگونه مشکلی متد‌های query را فراخوانی کنند. زیرا مهمترین ویژگی query‌ها این هستند که وضعیت شیء را تغییر نمی‌دهند و در نتیجه در هر بار فراخوانی، همان نتیجه را بازگشت می‌دهند.

چکیده:

هدف اصلی از طراحی نرم افزار، غالب شدن بر پیچیدگی‌ها می‌باشد. اصل CQS متد‌ها را به دو دسته‌ی Command و Query تقسیم می‌کند که Query ، اطلاعاتی را از وضعیت سیستم بر می‌گرداند، ولی command  وضعیت سیستم را تغییر می‌دهد و مهمترین دستاورد CQS ما را به سمت کدی تمیز‌تر و با قابلیت درک بهتر می‌رساند.

مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت سوم

اصل هفتم: Liskove Substitution Principle

"ارث بری باید به صورتی باشد که زیر نوع را بتوان بجای ابر نوع استفاده کرد"

این اصل می‌گوید اگر قرار است از ارث بری استفاده شود، نحوه‌ی استفاده باید بدین گونه باشد که اگر یک شیء از کلاس والد ( Base-Parent-Super type ) داشته باشیم، باید بتوان آن را با شیء کلاس فرزند ( Sub Type-Child ) بدون هیچ گونه تغییری در منطق کد استفاده کننده از شیء مورد نظر، تغییر داد. به زبان ساده باید بتوان شیء فرزند را جایگزین شیء والد کرد.

نکته مهم: این اصل در مورد عکس این رابطه صحبتی نمی‌کند و دلیل آن هم منطق طراحی می‌باشد. تصور کنید که شیء ای داشته باشید که از یک کلاس والد، ارث برده باشد. نوشتن  کدی که شیء والد را بتوان جایگزین شیء فرزند کرد، بسیار سخت است؛ چرا که منطق متکی بر کلاس فرزند بسیار وابسته به جزییات کلاس فرزند است. در غیر این صورت وجود شیء فرزند، کم اهمیت میباشد.

با رعایت این اصل، میتوانیم در مواقعی که شروط مرتبط با کلاس فرزند را نداریم و یک سری منطق و قیود کلی مرتبط با کلاس والد را داریم، از شیء کلاس والد استفاده نماییم و وظیفه  نمونه گیری (instantiation ) آن را به یک کلاس دیگر محول کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

 public class Parent
    {
        public string Name { get; set; }
        public int X { get; set; }
        public int Y { get; set; }
        public Parent()
        {
            X = Y = 0;
        }
        public virtual void Move()
        {
            X += 5;
            Y += 5;
        }
        public void Shoot() { }
        public virtual void Pass() { } 
    }
    public class Child1 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 10;
            Y += 10;
        }
    }
    public class Child2 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 20;
            Y += 20;
        }
    }
    public enum State
    {
        Start,
        Move,
        Shoot,
        Pass
    }
    public class Creator
    {
        public static Parent GetInstance(bool? condition)
        {
            if (condition == null)
            {
                return new Parent();
            }
            if (condition == true)
            {
                return new Child1();
            }
            else
            {
                return new Child2();
            }
        }
    }
    public class Context
    {
        public void SetState(ref State s)
        {
            s = State.Move;
        }
        public void Main()
        {
            State state =State.Start;
            
            // در مورد نوع این شیء چیزی نمیدانیم و وابسته به شرایط نوع آن متغیر است
            // در حقیقت شیء کلاس فرزند را جای شیء کلاس والد  قرار می‌دهیم و نه بالعکس

            Parent obj = Creator.GetInstance(null);
            
            // منطق برنامه وضعیت را تغییر می‌دهد
            SetState(ref state);

            // قواعد کلی و عمومی که بدون در نظر گرفتن کلاس (نوع) شیء بر آن اعمال می‌شود
            switch (state)
            {
                case State.Move:
                    obj.Move();
                    break;
                case State.Shoot:
                    obj.Shoot();
                    break;
                case State.Pass:
                    obj.Pass();
                    break;
                default:
                    break;
            }           
        }
    }

همانطور که در کدها نیز توضیح داده‌ام، کلاس‌های فرزند را جایگزین کلاس والد کرده‌ایم. اگر می‌خواستیم عکس رابطه را (شیء والد را به شیء فرزند انتقال دهیم) اعمال کنیم باید تغییر زیر را ایجاد میکردیم که با خطا روبرو خواهد شد:

Child1 obj = Creator.GetInstance(null);



اصل هشتم: Interface segregation

"واسط‌های کوچک بهتر از واسط‌های حجیم است"

این اصل به ما می‌گوید در تعریف واسط‌های متعدد خساست به خرج ندهیم و بجای آنکه یک واسط اصلی با وظیفه‌های بسیار داشته باشیم، بهتر است واسط‌های متعددی با وظیفه‌های کمتر داشته باشیم. برای درک این اصل ساده به عقب برمیگردیم، جایی که نیاز به واسط را توضیح دادیم. واسط، نقش تعریف پروتکل را دارد. اگر قرار باشد واسطی بزرگ با چندین مسئولیت داشته باشیم، آنگاه تعریف مستحکمی را از وظیفه‌ی واسط ارائه نداده‌ایم. لذا هر کلاس پیاده ساز این واسط، برخی وظیفه‌هایی را که نیاز به آن ندارد، باید تعریف و پیاده سازی کند. به مثال زیر نگاه کنید:

 public interface IHuman
    {
        void Move();
        void Eat();
        void LevelUp();
        void FireBullet();
    }
    public class Player : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Enemy : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Citizen : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }

در این مثال که مربوط به مدل یک بازی با نقش‌های بازیکن، دشمن و شهروند (بی گناه!) است، طراحی به گونه‌ای است که دشمن و شهروند، توابعی را که نیاز ندارند، باید پیاده سازی کنند. در دشمن: Eat(), LevelUp() و در شهروند: Eat(), LevelUp(), FireBullet() . لذا واسط IHuman یک واسط کلی با وظیفه‌های متعدد است.

در مدل بهبود یافته که کلاس‌ها با پسوند Better بازنویسی شده‌اند داریم:

public interface IMovable { void Move(); }
    public interface IEatable { void Eat(); }
    public interface IPlayer { void LevelUp(); }
    public interface IShooter { void FireBullet(); }
    public class PlayerBetter : IPlayer, IMovable, IEatable, IShooter
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class EnemyBetter : IMovable, IShooter
    {
        public void FireBullet() { }
        public void Move() { }
    }
    public class CitizenBetter : IMovable
    {
        public void Move() { }
    }

در اینجا برای هر وظیفه یک واسط تعریف کرده ایم که باعث قوی شدن معنای هر واسط می‌شود.



اصل نهم: Dependency inversion

"وابستگی بین ماژول‌ها  را به وابستگی آن‌ها به انتزاع (واسط) تغییر بده"

این اصل که نمود آن را در الگو‌های طراحی dependency injection و factory میبینیم، میگوید که ماژول‌های بالادست (ماژول استفاده کننده ماژول پایین دست) به جای آنکه ارجاع مستقیمی را به ماژول‌های پایین دست داشته باشند، به انتزاعی (واسط) ارجاع بدهند که ماژول پایین دست آنرا پیاده سازی می‌کند یا به ارث میبرد. در واقع این اصل برای از بین بردن وابستگی قوی بین ماژول‌های بالا دست و پایین دست، به میدان آمده است. دو حکم اصلی از این اصل بر می‌آید:

الف – ماژول‌های بالا دست نباید وابسته به ماژول‌های پایین دست باشند. هر دو باید وابسته به انتزاع (واسط) باشند. وابستگی ماژول بالا دست از نوع ارجاع و وابستگی ماژول پایین دست از نوع ارث بری است.

ب – انتزاع نباید وابسته به جزییات باشد، بلکه جزییات باید وابسته به انتزاع باشد. یعنی در پیاده سازی منطق برنامه (که جزییات محسوب می‌شود) باید از واسط‌ها یا کلاس‌های انتزاعی استفاده کنیم و همچنین در نوشتن کلاس‌های انتزاعی نباید هیچ گونه ارجاعی را به کلاس‌های جزیی داشته باشیم.

در مثال زیر با نمونه‌ای از طراحی ناقض این اصل روبرو هستیم:

public class Controller
    {
        public Service Service { get; set; }
        public Controller()
        {
            // کنترلر باید نحوه نمونه گیری را بداند (ورودی‌های لازم) و این از وظایف آن خارج است
            Service = new Service(1);
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }

    public class Service
    {
        public int State { get; set; }
        public Service(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

در این مثال کلاس کنترلر، ماژول بالادست و کلاس سرویس، ماژول پایین دست محسوب میگردد. در ادامه طراحی مطلوب را نیز ارائه داده‌ام:

public class ControllerBetter
    {
        // ارجاع به واسط باعث انعطاف و کاهش وابستگی شده است
        public IService Service { get; set; }
        public ControllerBetter(IService service)
        {
            // یک کلاس دیگر وظیفه ارسال سرویس به سازنده کلاس کنترلر را دارد 
            // و مسئولیت نمونه گیری را از دوش کنترلر برداشته است
            Service = service;
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }
    // کاهش وابستگی با تعریف واسط و تغییر وابستگی مستقیم بین کنترلر و سرویس
    public interface IService
    {
        void RunService();
    }
    // وابستگی جزییات به انتزاع
    public class ServiceBetter : IService
    {
        public int State { get; set; }
        public ServiceBetter(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

نحوه بهبود طراحی را در توضیحات داخل کد مشاهده میکنید. در مقاله بعدی به اصول GRASP خواهم پرداخت. 

مطالب
توسعه سیستم مدیریت محتوای DNTCms - قسمت سوم

در این قسمت به پیاده سازی و توضیح مدل‌های انجمن خواهیم پرداخت. قبل از شروع پیشنهاد می‌کنم مقالات قبلی را مطالعه کنید.
همکاران این قسمت:
سلمان معروفی 
سید مجتبی حسینی 
پیشنیاز این قسمت:
مقالات SQL Antipattern 

سعی کردیم چندین پروژه‌ی سورس باز را هم بررسی کنیم و در نهایت کاملترین و بهترین روش را پیاده سازی کنیم. NForum ، MyBB ، MVCForum ، بخش CMS مربوط به SmartStore و ساختار دیتابیس StackOverFlow ازجمله‌ی آنها هستند.

ساختار انجمن‌ها اغلب به شکل سلسله مراتبی می‌باشد و این مورد در دسته بندی آنها خیلی مفید خواهد بود. صرف اینکه بتوان برای این مورد یک مدل خود ارجاع در نظر گرفت کاری خاصی ندارد. ولی مشکل از آنجا شروع می‌شود که بخواهیم برای انجمن هایمان مدیرانی هم تعیین کنیم یا فقط تا عمق مشخصی را واکشی کنیم و خیلی چالش برانگیزتر از اینها، اگر لازم باشد دسترسی‌های مدیران یک انجمن قابلیت اعمال بر زیرشاخه‌ها را داشته باشد و در مقابل زیرشاخه‌ها هم بتوانند از این ارث بری ممانعت کنند و از این نوع چالش‌های شیرین دیگر.
مدل انجمن
  /// <summary>
    /// Represents the Forum
    /// </summary>
    public class Forum
    {

        #region Properties
        /// <summary>
        /// gets or sets Id that Identify Forum
        /// </summary>
        public virtual long Id { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Forum's title
        /// </summary>
        public virtual string Title { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Description of forum
        /// </summary>
        public virtual string Description { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets value indicating Custom Slug
        /// </summary>
        public virtual string SlugUrl { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets order for display forum
        /// </summary>
        public virtual long DisplayOrder { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicating This Forum is Active or Not
        /// </summary>
        public virtual bool IsActive { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicating This Forum is Close or Not
        /// </summary>
        public virtual bool IsClose { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicating This Forum is Private or Not
        /// </summary>
        public virtual bool IsPrivate { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets password for login to Private forums
        /// </summary>
        public virtual string PasswordHash { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets depth of forum in tree structure of forums
        /// </summary>
        public virtual int Depth { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets Count of  posts That they are Approved
        /// </summary>
        public virtual long ApprovedPostsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets Count of  topics That they are Approved
        /// </summary>
        public virtual long ApprovedTopicsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// Gets or sets the id of last topic
        /// </summary>
        public virtual long LastTopicId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets date of creation of last topic
        /// </summary>
        public virtual DateTime? LastTopicCreatedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets title of last topic
        /// </summary>
        public virtual string LastTopicTitle { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets creator of last topic
        /// </summary>
        public virtual string LastTopicCreator { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets id of creator that create last topic
        /// </summary>
        public virtual long LastTopicCreatorId { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicate in this Forum Moderate Topics Before Display 
        /// </summary>
        public virtual bool ModerateTopics { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicate in this Forum Moderate Posts Before Dipslay
        /// </summary>
        public virtual bool ModeratePosts { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Count of posts that they are UnApproved
        /// </summary>
        public virtual long UnApprovedPostsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Count of topics that they are UnApproved
        /// </summary>
        public virtual long UnApprovedTopicsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Rowversion
        /// </summary>
        public virtual byte[] RowVersion { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets icon name with size 200*200 px for snippet 
        /// </summary>
        public virtual string SocialSnippetIconName { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets title for snippet
        /// </summary>
        public virtual string SocialSnippetTitle { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets description for snippet
        /// </summary>
        public virtual string SocialSnippetDescription { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets path for tree structure antipattern (1/3/4/23)
        /// </summary>
        public virtual string Path { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicate this forum inherit moderators from parent forum
        /// </summary>
        public virtual bool IsModeratorsInherited { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or set datetime that Last Post is Created In this forum. used for ForumTracking 
        /// </summary>
        public virtual DateTime? LastPostCreatedOn { get; set; }
        #endregion

        #region NavigationProperties
        /// <summary>
        /// sets or gets identifier forum's parent
        /// </summary>
        public virtual long? ParentId { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets forum's parent
        /// </summary>
        public virtual Forum Parent { get; set; }
        /// <summary>
        /// sets or gets sub forums of forum
        /// </summary>
        public virtual ICollection<Forum> Children { get; set; }
        /// <summary>
        /// set or get topics of forum
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumTopic> Topics { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set moderators of this forum
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumModerator> Moderators { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Subscriptions List 
        /// </summary>
        public virtual ICollection<User> Subscribers { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Announcements Collection of this Forum
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumAnnouncement> Announcements { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Trackers List Of this Forum
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumTracker> Trackers  { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Posts List that Posted in this forum for increase Performance for get Posts Count 
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumPost> Posts  { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set 
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumTopicTracker> TopicTrackers  { get; set; }
        #endregion
مدل بالا نشان دهنده‌ی ساختار انجمن‌های ما می‌باشد. خصوصیت هایی که نیاز به توضیح دارند به شکل زیر می‌باشند:
  1. IsActive : مشخص کننده‌ی این است که در این انجمن امکان ارسال تاپیک و پست وجود دارد و در صورت false بودن این خصوصیت، بر تمام زیر انجمن‌ها هم اعمال خواهد شد و برای زمانی مفید است که میخواهیم برای مدتی به هر دلیل خاصی امکان ارسال تاپیک و پست را برای انجمن خاصی، ندهیم. 
  2. IsColsed : خصوصت اولی که مطرح شد اگر مقدار false بگیرد، همچنان کاربران می‌توانند تایپک‌ها و پست‌های قبلی را مشاهده و مطالعه کنند. ولی با مقدار دهی این خصوصیت با مقدار false، امکان کلیه‌ی فعالیت‌ها و مشاهده‌ای را از محتوای این انجمن و زیر انجمن‌های آن نخواهیم داشت.
  3. IsPrivate : برای مواقعی که لازم است برای انجمن خاصی کلمه‌ی عبور در نظر بگیریم تا افراد خاص که کلمه‌ی عبور آن را دارند بتوانند در آن انجمن فعالیت کنند، در نظر گرفته شده است.
  4. ApprovedPostsCount , UnApprovedPostsCount,ApprovedTopicsCount,UnApprovedTopicsCount : برای بالا بردن کارآیی سیستم به مانند مدل‌های قبل در نظر گرفته شده‌اند.
  5. LastTopicId, LastTopicTitle , LastTopicCreator , LastTopicCreatorId , LastTopicCreatedOn: همچنین برای افزایش کارآیی سیستم و نمایش به عنوان قسمتی از مشخصات قابل مشاهده از هر انجمن، در نظر گرفته شده‌اند.
  6. Depth : برای نشان دادن عمق گره در درخت استفاده می‌شود که هنگام درج انجمن، این مورد از نتیجه‌ی جمع عمق پدر انتخاب شده و یک، به دست خواهد آمد. این مورد هنگام واکشی برای مثال 4 سطح اول برای نمایش آنها در صفحه‌ی اول انجمن به صورت سلسله مراتبی خیلی مفید خواهد بود.
  7. Path : برای استفاده از SQL Antipattern شمارش مسیر در نظر گرفته شده است. این مورد جزء Best Practice‌‌ها می‌تواند باشد. چون هم با استفاده از ساختار خود ارجاع، درخت خود را داریم و با این Antipattern کوئری‌های مربوط به درخت خیلی راحت خواهد بود.
  8. IsModeratorsInherited : اگر لازم است مدیران انجمن، پدر را به عنوان مدیر خود قبول کنند، این خصوصیت مقدار true خواهد گرفت.
  9. Subscribers : هر انجمنی می‌تواند یکسری مشترک نیز داشته باشد (به منظور اطلاع رسانی با درج یک تاپیک جدید در خود انجمن یا زیر انجمن‌های آن) .
  10. Posts : به منظور افزایش کارایی هنگام محاسبه تعداد پست‌های ارسالی در یک انجمن  ، در نظر گرفته شده است.
  11. TopicTrackers : در مقاله بعد توضیح داده خواهد شد.
  12. LastPostCreatedOn : به منظور استفاده از آن برای سیستم Tracking انجمن‌ها استفاده خواهد شد . 
ساختار درختی آن هم قابل مشاهده بوده  و نیاز به توضیح خاضی ندارد. در هر انجمن ما، یکسری تاپیک مطرح خواهد شد و برای این منظور لیستی از ForumTopic را در این کلاس معرفی کرده‌ایم. 
علاوه بر اینها انجمن‌های ما مدیرانی هم خواهند داشت که برای این منظور نیز لیستی از ForumModerator را در مدل بالا تعریف کرده‌ایم. همچنین تصمیم گرفتیم امکانی را برای سیستم انجمن در نظر بگیرم تا اگر لازم بود یک سری اعلان در بالای انجمن‌ها نشان داده شوند و در بخش مدیریت بتوان این امکان را هندل کرد؛ که لیستی  است از ForumAnnouncement‌های مدل بالا.

مدل مدیران انجمن
 /// <summary>
    /// Represents The Moderator For Forum
    /// </summary>
    public class ForumModerator
    {
        #region NavigationProperties
        /// <summary>
        /// gets or sets Forum
        /// </summary>
        public virtual Forum Forum { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets identifier of forum
        /// </summary>
        public virtual long ForumId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets user that moderate forum
        /// </summary>
        public virtual User Moderator { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets id of user that moderate forum
        /// </summary>
        public virtual long ModeratorId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets permission of user that moderate forum
        /// </summary>
        public virtual ForumModeratorPermissions Permissions { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate moderator's permissions in this forum apply with
        /// </summary>
        public virtual bool ApplyChildren { get; set; }
        #endregion
    }

    [Flags]
    public enum  ForumModeratorPermissions
    {
        CanEditPosts=1,
        CanDeletePosts=2,
        CanManageTopics=4,
        CanOpenCloseTopics=8,
       ...
    }
این مدل نشان می‌دهد که کاربر x به عنوان مدیر انجمن y می‌باشد و یکسری دسترسی‌ها را نیز در این انجمن خواهد داشت.
  1. ApplyChildren : برای اعمال دسترسی‌های مدیریتی کاربر x به زیر انجمن‌های انجمن y البته اگر خصوصیت IsModeratorsInherited زیر انجمن‌های مورد نظر با مقدار true مقدار دهی شده باشد.
  2. Permissions : از نوع ForumModeratorPermissions و نگهدارنده دسترسی‌های کاربر x به عنوان مدیر انجمن y، می‌باشد.
  3. نکته : برای این مدل آی دی در نظر گرفته نشده است و از کلید مرکب متشکل از ForumId و ModeratorId استفاده خواهیم کرد. 
مدل اعلان‌های انجمن
    /// <summary>
    /// Represents the Announcement that shown Top Of Forums
    /// </summary>
    public class ForumAnnouncement
    {
        #region Ctor
        /// <summary>
        /// create one instance of <see cref="ForumAnnouncement"/>
        /// </summary>
        public ForumAnnouncement()
        {
            Id = SequentialGuidGenerator.NewSequentialGuid();
           CreatedOn = DateTime.Now;
        }
        #endregion

        #region Properties
        /// <summary>
        /// gets or sets Identifier 
        /// </summary>
        public virtual Guid Id { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets DateTime That this Announcement Will be Shown
        /// </summary>
        public virtual DateTime StartOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets DateTime That this Announcement Will be Finished 
        /// </summary>
        public virtual DateTime? ExpireOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Content of this Announcement
        /// </summary>
        public virtual string Message { get; set; }
        /// <summary>
        /// Indicate this Announcement Will be shown on Children Forums
        /// </summary>
        public virtual bool ApplyChildren { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that this record created
        /// </summary>
        public virtual DateTime CreatedOn { get; set; }
        #endregion

        #region NavigationProperties
        /// <summary>
        /// gets or sets Forum that associated With this Announcement
        /// </summary>
        public virtual Forum Forum { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Identifier of Forum that associated With this Announcement
        /// </summary>
        public virtual long ForumId { get; set; }
        #endregion
    }
مدل بالا نشان دهنده‌ی اعلان‌هایی است که می‌توان با امکان تنظیم زمان آغاز و اتمام، آنها را در صفحات انجمن‌ها نمایش داد. این امکان هم از لحاظ مدیریتی می‌تواند مفید باشد و هم اگر لازم شد، تبلیغی انجام شود. برای اعمال رابطه‌ی یک به چند، یک خصوصیت از نوع Forum با همراه ForumId را در مدل بالا تعریف کرده‌ایم.
  1. ApplyChildren : برای مشخص کردین نمایش این اعلان در زیر انجمن‌های انجمن مورد نظر
  2. ExpireOn : به این دلیل نال پذیر در نظر گرفته شده است که اگر لازم بود، در زمان مشخصی به پایان نرسد و با null مقدار دهی شود.
کلاس پایه AuditBaseEntity 
 /// <summary>
    /// Represents a base class for AuditLog
    /// </summary>
    public abstract class AuditBaseEntity
    {
        #region Properties
        /// <summary>
        /// sets or gets identifier
        /// </summary>
        public virtual long Id { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that is created
        /// </summary>
        public  virtual DateTime CreatedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that is modified
        /// </summary>
        public virtual DateTime? LastModifiedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets reason of Last Update for increase performance
        /// </summary>
        public virtual string LastModifyReason { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets displayName of Last Modifier  for increase performance
        /// </summary>
        public virtual string LastModifier{ get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate this entity is Locked for Modify
        /// </summary>
        public virtual bool ModifyLocked { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets rowversion for synchronization problem
        /// </summary>
        public virtual byte[] RowVersion { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets count of this content's Updates
        /// </summary>
        public virtual int ModifyCount { get; set; }
        #endregion

        #region NavigationProperties
        /// <summary>
        /// gets or sets creator of this record
        /// </summary>
        public virtual User Creator { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets creator's Id of this record
        /// </summary>
        public virtual long CreatorId { get; set; }
        #endregion
    }
این کلاس به منظور کپسوله کردن یکسری فیلد تکراری برای مدل‌هایی که نیاز است آخرین تغییر دهنده و زمان آن را ذخیره کنند، در نظر گرفته شده است و هدف از آن هیچ گونه اعمال ارث بری TPH یا TPT هم نیست.
ModifyLocked : برای زمانی مفید است که مدیریت امکان ویرایش یک مطلب را به صورت دستی غیرفعال میکند.
مدل تاپیک ها
  /// <summary>
    /// Represents the Topic in the Forums
    /// </summary>
    public class ForumTopic 
    {
        #region Ctor
        /// <summary>
        /// create one instance of <see cref="ForumTopic"/>
        /// </summary>
        public ForumTopic()
        {
            CreatedOn = DateTime.Now;
        }
        #endregion

        #region Properties
        /// <summary>
        /// sets or gets identifier
        /// </summary>
        public virtual long Id { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that is created
        /// </summary>
        public virtual DateTime CreatedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Title Of this topic
        /// </summary>
        public virtual string Title { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets name of tags that assosiated with 
        /// this content fo increase performance
        /// </summary>
        public virtual string TagNames { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate this topic is Sticky and will be shown top of forum
        /// </summary>
        public virtual bool IsSticky { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate this topic is closed
        /// </summary>
        public virtual bool IsClosed { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets identifier of  last post in this topic
        /// </summary>
        public virtual long LastPostId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets identifier of Last user that post in this topic
        /// </summary>
        public virtual long LastPosterId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets title of last Post in this topic
        /// </summary>
        public virtual string LastPostTitle { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets displayName of user that create lastpost in this topic
        /// </summary>
        public virtual string LastPoster { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that last post posted in this topic
        /// </summary>
        public virtual DateTime? LastPostCreatedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate this topic is approved
        /// </summary>
        public virtual bool IsApproved { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate this topic is type of Announcements and shown in Annoucements sections
        /// </summary>
        public virtual bool IsAnnouncement { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets viewed count 
        /// </summary>
        public virtual long ViewCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets count of posts that they are approved
        /// </summary>
        public virtual int ApprovedPostsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets count of posts that they are Unapproved
        /// </summary>
        public virtual int UnApprovedPostsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets specifications of this topic's rating
        /// </summary>
        public virtual Rating Rating { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets datetime that this topic closed
        /// </summary>
        public virtual DateTime? ClosedOn { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets reason that this topic colsed
        /// </summary>
        public virtual string ClosedReason { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets count of reports
        /// </summary>
        public virtual int ReportsCount { get; set; }
        /// <summary>
        /// indicate the posts of this topic should be Moderate Before Dipslay
        /// </summary>
        public virtual bool ModeratePosts { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Level of this topic
        /// </summary>
        public virtual ForumTopicLevel Level { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets type of this topic
        /// </summary>
        public virtual ForumTopicType Type { get; set; }
        #endregion

        #region NavigationProperties
        /// <summary>
        /// gets or sets Collection of tags that associated with this topic
        /// </summary>
        public virtual ICollection<Tag> Tags { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets forum
        /// </summary>
        public virtual Forum Forum { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets identifier of Forum
        /// </summary>
        public virtual long ForumId { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets Posts Of this topic
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumPost> Posts { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Subscriptions List 
        /// </summary>
        public virtual ICollection<User> Subscribers { get; set; }
        /// <summary>
        /// get or set Trackkers list of this Topic
        /// </summary>
        public virtual ICollection<ForumTopicTracker> Trackers { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets creator of this record
        /// </summary>
        public virtual User Creator { get; set; }
        /// <summary>
        /// gets or sets creator's Id of this record
        /// </summary>
        public virtual long CreatorId { get; set; }
        #endregion
    }

 public enum ForumTopicType
    {
        Non,
        Tutorial,
        Conversation,
        Question,
        News,
        Article
    }

    public enum ForumTopicLevel
    {
        Professional,
        Intermediate,
        Beginner
    }
مدل بالا مشخص کننده‌ی تاپیک‌های انجمن می‌باشد. خصوصیاتی که نیاز به توضیح دارند:
  1. LastPostId , LastPosterId, LastPoster  , LastPostTitle  ,LastPostCreatedOn: برای افزایش کارآیی سیستم در نظر گرفته شده‌اند.
  2. ModeratePosts : اگر لازم است پست‌های یک تاپیک خاص، قبل از نمایش مدیریت شوند، با true مقدار دهی خواهد شد.
  3. Tags : لیستی از برچسب‌ها که برای اعمال رابطه‌ی چند به چند با مدل برچسب‌های معرفی شده‌ی در مقاله اول، در نظر گرفته شده است.
  4. Posts : در هر تاپیکی یک سری پست به عنوان جواب‌های آن ارسال خواهد شد.
  5. Subscribers  : به مانند انجمن‌ها، تاپیک‌های ما هم می‌توانند یک سری مشترک داشته باشند، تا از تغییرات این تاپیک مطلع شوند .
  6. Trackers : مربوط به سیستم Tracking تاپیک میباشد. و در مقاله بعد توضیح داده خواهد شد.

 حتما لازم خواهد بود تاریخچه‌ی تغییرات برای  پست‌های ارسالی ذخیره شوند؛ در مقاله‌ی بعدی به این موضوع هم خواهیم پرداخت.
نتیجه این قسمت

مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.
بازخوردهای پروژه‌ها
مشکل با نوشتن تابع تجمعی سفارشی(از طریق پیاده سازی IAggregateFunction)
با سلام؛ ضمن تشکر از اینکه تجربیاتتون رو رایگان در اختیار بقیه قرار می‌دید، به شخصه خیلی استفاده کردم.
سوالی داشتم در رابطه با پیاده سازی اینترفیس IAggregateFunction  
من میخوام یه گزارش بنویسم که تو اون ستون آخرش میخواد مانده تجمعی را حساب کنه.
بنابراین میخواستم با پیاده سازی این اینترفیس و همچنین بازنویسی متد ProcessingBoundary آخرین مقدار رو به عنوان خروجی تابع تجمعی ارسال کنم.
public object ProcessingBoundary(IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            if (columnCellsSummaryData == null || !columnCellsSummaryData.Any()) return 0;

            var list = columnCellsSummaryData;
            var lastItem = list.Last();

            return lastItem.CellData.PropertyValue;

        }
در پروژه‌ی دیگه ای این اینترفیس رو پیاده سازی کردم و مشکلی نبود ولی در پروژه جاری
که پروژه ایست با مشخصات:
نوع پروژه : WPF with MVVM
از Prism و Unity هم برای ماژولار شدن استفاده کردم.
خطای زیر رو میده : 
Method 'set_DisplayFormatFormula' in type 'Hezareh.Modules.Accounting.Reporting.ViewModels.MySampleAggregateFunction' from assembly 'Hezareh.Modules.Accounting, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null' does not have an implementation.
در صورتی که اینترفیس IAggregateFunction به صورت کامل توسط کلاس  MySampleAggregateFunction پیاده سازی شده است و این هم کد کامل کلاس که همون کد مثال Sum خودتونه، که فقط تابع  ProcessingBoundary رو تغییر دادم. این هم کد کاملش :
 public class MySampleAggregateFunction : IAggregateFunction
    {
        public MySampleAggregateFunction()
        {

        }

        /// <summary>
        /// Fires before rendering of this cell.
        /// Now you have time to manipulate the received object and apply your custom formatting function.
        /// It can be null.
        /// </summary>
        public Func<object, string> DisplayFormatFormula { set; get; }

        #region Fields (6)

        double _groupAvg;
        long _groupRowNumber;
        double _groupSum;
        double _overallAvg;
        long _overallRowNumber;
        double _overallSum;

        #endregion Fields

        #region Properties (2)

        /// <summary>
        /// Returns current groups' aggregate value.
        /// </summary>
        public object GroupValue
        {
            get { return _groupAvg; }
        }

        /// <summary>
        /// Returns current row's aggregate value without considering the presence of the groups.
        /// </summary>
        public object OverallValue
        {
            get { return _overallAvg; }
        }

        #endregion Properties

        #region Methods (4)

        // Public Methods (1) 

        /// <summary>
        /// Fires after adding a cell to the main table.
        /// </summary>
        /// <param name="cellDataValue">Current cell's data</param>
        /// <param name="isNewGroupStarted">Indicated starting a new group</param>
        public void CellAdded(object cellDataValue, bool isNewGroupStarted)
        {
            checkNewGroupStarted(isNewGroupStarted);

            _overallRowNumber++;
            _groupRowNumber++;

            double cellValue;
            if (double.TryParse(cellDataValue.ToSafeString(), NumberStyles.AllowThousands | NumberStyles.AllowLeadingSign, CultureInfo.InvariantCulture, out cellValue))
            {
                groupAvg(cellValue);
                overallAvg(cellValue);
            }
        }
        // Private Methods (3) 

        private void checkNewGroupStarted(bool newGroupStarted)
        {
            if (newGroupStarted)
            {
                _groupRowNumber = 0;
                _groupAvg = 0;
                _groupSum = 0;
            }
        }

        private void groupAvg(double cellValue)
        {
            _groupSum += cellValue;
            _groupAvg = _groupSum / _groupRowNumber;
        }

        private void overallAvg(double cellValue)
        {
            _overallSum += cellValue;
            _overallAvg = _overallSum / _overallRowNumber;
        }

        /// <summary>
        /// A general method which takes a list of data and calculates its corresponding aggregate value.
        /// It will be used to calculate the aggregate value of each pages individually, with considering the previous pages data.
        /// </summary>
        /// <param name="columnCellsSummaryData">List of data</param>
        /// <returns>Aggregate value</returns>
        public object ProcessingBoundary(IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            if (columnCellsSummaryData == null || !columnCellsSummaryData.Any()) return 0;

            var list = columnCellsSummaryData;
            var lastItem = list.Last();

            return lastItem.CellData.PropertyValue;

        }
        #endregion Methods

    }
و همچنین این هم تنظیمات ستونی که از این تابع تجمعی میخوام استفاده کنم.
columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<VoucherRowPrintViewModel>(x => x.CaclulatedRemains);
                    column.CellsHorizontalAlignment(PdfRpt.Core.Contracts.HorizontalAlignment.Right);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(5);
                    column.Width(1.5f);
                    column.ColumnItemsTemplate(template =>
                    {
                        template.TextBlock();
                        template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                    column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                    {
                        aggregateFunction.CustomAggregateFunction(new MySampleAggregateFunction());
                        aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                    column.HeaderCell("مانده");
                });
ممنون میشم در صورت امکان کمکم کنید.