مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت ششم - فارسی سازی پیام‌ها
هرچند ASP.NET Core Identity تمام پیام‌های خطایی را که ارائه می‌دهد از یک فایل resx دریافت می‌کند، اما این فایل در نگارش 1.1 آن حداقل قابلیت چندزبانی شدن را ندارد و اگر فایل resx فارسی آن‌را تهیه کنیم، توسط این فریم ورک استفاده نخواهد شد. در ادامه ابتدا نگاهی خواهیم داشت به زیرساخت استفاده شده‌ی در این فریم ورک برای بومی سازی پیام‌های داخلی آن و سپس نحوه‌ی فارسی کردن آن‌را بررسی می‌کنیم.


ASP.NET Core Identity 1.1 چگونه پیام‌های خطای خود را تامین می‌کند؟

نگارش 1.1 این فریم ورک به همراه یک فایل Resources.resx است که تمام پیام‌های خطاهای ارائه شده‌ی توسط متدهای مختلف آن‌را به همراه دارد. این فایل توسط کلاس IdentityErrorDescriber به نحو ذیل استفاده می‌شود:
    public class IdentityErrorDescriber
    {
        public virtual IdentityError DefaultError()
        {
            return new IdentityError
            {
                Code = nameof(DefaultError),
                Description = Resources.DefaultError
            };
        }
برای مثال برای نمایش یک پیام خطای عمومی، به کلاس Resources معادل فایل resx یاد شده مراجعه کرده و خاصیت DefaultError آن‌را ارائه می‌دهد و به همین نحو برای سایر خطاها و اخطارها.
سپس کلاس IdentityErrorDescriber به سیستم تزریق وابستگی‌های آن اضافه شده و هرجائیکه نیاز به نمایش پیامی را داشته، از آن استفاده می‌کند.
بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس Resources آن ثابت است و قابل تغییر نیست. به همین جهت اگر معادل فارسی این فایل را تهیه کنیم، توسط این فریم ورک به صورت خودکار استفاده نخواهد شد.


فارسی سازی IdentityErrorDescriber

بهترین راه فارسی سازی کلاس IdentityErrorDescriber، ارث بری از آن و بازنویسی متدهای virtual آن است که اینکار در کلاس CustomIdentityErrorDescriber انجام شده‌است:
    public class CustomIdentityErrorDescriber : IdentityErrorDescriber
    {
        public override IdentityError DefaultError()
        {
            return new IdentityError
            {
                Code = nameof(DefaultError),
                Description = "خطایی رخ داده‌است."
            };
        }
پس از بازنویسی کامل این کلاس، اکنون نوبت به جایگزینی آن با IdentityErrorDescriber پیش‌فرض است:
services.AddScoped<IdentityErrorDescriber, CustomIdentityErrorDescriber>();

services.AddIdentity<User, Role>(identityOptions =>
            {
            }).AddUserStore<ApplicationUserStore>()
               // the rest of the setting …
              .AddErrorDescriber<CustomIdentityErrorDescriber>()
               // the rest of the setting …
معرفی CustomIdentityErrorDescriber، در دو قسمت معرفی عمومی آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها و همچنین متد AddErrorDescriber زنجیره‌ی AddIdentity کلاس IdentityServicesRegistry انجام شده‌است.
به این ترتیب این فریم ورک هرزمانیکه نیاز به وهله‌ای از نوع IdentityErrorDescriber را داشته باشد، از وهله‌ی فارسی سازی شده‌ی ما استفاده می‌کند.


مشکل! هنوز پس از جایگزینی سرویس IdentityServicesRegistry اصلی، تعدادی از خطاها فارسی نیستند!

اگر به کلاس PasswordValidator آن مراجعه کنید، در سازنده‌ی کلاس یک چنین تعریفی را می‌توان مشاهده کرد:
    public class PasswordValidator<TUser> : IPasswordValidator<TUser> where TUser : class
    {
        public PasswordValidator(IdentityErrorDescriber errors = null)
        {
            Describer = errors ?? new IdentityErrorDescriber();
        }
یعنی اگر ما این کلاس PasswordValidator را سفارشی سازی کردیم و فراموش کردیم که سازنده‌ی آن‌را هم بازنویسی کنیم، پارامتر errors آن نال خواهد بود (چون از مقدار پیش‌فرض پارامترها استفاده کرده‌اند). یعنی از new IdentityErrorDescriber اصلی (بدون مراجعه‌ی به سیستم تزریق وابستگی‌ها و استفاده‌ی از نسخه‌ی سفارشی سازی شده‌ی ما) استفاده می‌کند. بنابراین در هر دو کلاس سفارشی سازی شده‌ی اعتبارسنجی کاربران و کلمات عبور آن‌ها، ذکر سازنده‌ی پیش‌فرض این کلاس‌ها و ذکر پارامتر IdentityErrorDescriber آن، اجباری است:
    public class CustomPasswordValidator : PasswordValidator<User>
    {
        private readonly IUsedPasswordsService _usedPasswordsService;
        private readonly ISet<string> _passwordsBanList;

        public CustomPasswordValidator(
            IdentityErrorDescriber errors,// How to use CustomIdentityErrorDescriber
            IOptionsSnapshot<SiteSettings> configurationRoot,
            IUsedPasswordsService usedPasswordsService) : base(errors)



    public class CustomUserValidator : UserValidator<User>
    {
        private readonly ISet<string> _emailsBanList;

        public CustomUserValidator(
            IdentityErrorDescriber errors,// How to use CustomIdentityErrorDescriber
            IOptionsSnapshot<SiteSettings> configurationRoot
            ) : base(errors)
به این ترتیب، زمانیکه این کلاس‌ها توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها وهله سازی می‌شوند، IdentityErrorDescriber آن دقیقا همان کلاس فارسی سازی شده‌ی ما خواهد بود و دیگر شرط ()errors ?? new IdentityErrorDescriber در کلاس پایه محقق نمی‌شود تا بازهم به همان تامین کننده‌ی پیش فرض خطاها مراجعه کند؛ چون  base(errors) آن با کلاس جدید ما مقدار دهی شده‌است.

یک نکته: اگر کلاس‌های زیر را سفارشی سازی کردید، تمامشان از حالت ()errors ?? new IdentityErrorDescriber در سازنده‌ی کلاس خود استفاده می‌کنند. بنابراین ذکر مجدد و بازنویسی سازنده‌ی آن‌ها را فراموش نکنید (در حد ذکر مجدد سازنده‌ی کلاس پایه کفایت می‌کند و مابقی آن توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها مدیریت خواهد شد):
- PasswordValidator
- RoleManager
- RoleStore
- UserStore
- UserValidator
- RoleValidator


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
معرفی DNTBreadCrumb
سال نو مبارک! با آرزوی بهترین‌ها برای تمام همراهان سایت.

فرصتی پیدا شد تا قالب سایت، با بوت استرپ 3 انطباق داده شود و در این بین یکی از کمبودهایی که احساس می‌شد، نبود bread crumb و مشخص نبودن عمق صفحه‌ی جاری مورد مطالعه، در قسمت‌های مختلف سایت بود:


پس از بررسی نمونه‌های bread crumbs موجود، مشکلی که اکثر آن‌ها داشتند یا استفاده از سشن جهت تشکیل لیست آیتم‌ها (سشن در سایت جاری غیرفعال است) و یا بیش از اندازه پیچیده بودن آن‌ها بود. به همین جهت یک نمونه‌ی ساده‌تر و سبک‌تر تهیه شد که در ذیل نحوه‌ی نصب و استفاده‌ی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


نصب DNTBreadCrumb

برای نصب این bread crumb مبتنی بر بوت استرپ 3، تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت صادر کنید:
 PM> install-package DNTBreadCrumb


تنظیمات اولیه‌ی DNTBreadCrumb

پس از نصب، علاوه بر فایل اسمبلی DNTBreadCrumb، فایل جدید Views\Shared\_BreadCrumb.cshtml نیز به پروژه‌ی شما اضافه می‌شود. این فایل، لیست نهایی آیتم‌های تنظیم شده‌ی توسط اکشن متدها را به صورت یک bread crumb رندر می‌کند. مزیت کار کردن با فایل‌های cshtml (بجای HTML Helperها)، امکان سفارشی سازی نهایی آن‌ها توسط استفاده کننده‌است.
بنابراین برای نمایش لیست bread crumb تنها کافی است یک سطر ذیل را به فایل layout برنامه اضافه کنید:
 @{Html.RenderPartial("_BreadCrumb");}


طراحی یک bread crumb سه سطحی

اگر به فایل Views\Shared\_BreadCrumb.cshtml مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که سطح اول bread crumb یا همان نمایش Home، به صورت پیش فرض قرار داده شده‌است و در اینجا اگر می‌خواهید نام دیگری را بجای Home (مثلا خانه) تنظیم کنید، به سادگی قابل انجام است.
دو سطح بعدی یک bread crumb، نام کنترلر و سپس نام اکشن متد خواهند بود:
    [BreadCrumb(Title = "News Root", UseDefaultRouteUrl = true, RemoveAllDefaultRouteValues = true,
        Order = 0, GlyphIcon = "glyphicon glyphicon-link")]
    public class NewsController : Controller
    {
        [BreadCrumb(Title = "Main index", Order = 1)]
        public ActionResult Index(string id)
        {
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(id))
            {
                this.SetCurrentBreadCrumbTitle(id);
            }

            return View();
        }
در این مثال، از ویژگی جدید BreadCrumb بر روی کنترلر و سپس یک اکشن متد مدنظر، استفاده شده‌است.
کار با تنظیم Title یا همان عناوینی که در لینک‌های bread crumb ظاهر می‌شوند، شروع خواهد شد. سپس اگر علاقمند بودید، می‌توانید یک گلیف آیکن را نیز در اینجا مشخص کنید تا در bread crumb نهایی، کنار عنوان مشخص شده، رندر شود.
هر ویژگی BreadCrumb دارای خاصیت Url نیز هست. اما با توجه به اینکه می‌توان از طریق مسیریابی‌های پیش فرض، این آدرس‌ها را پیدا کرد، نیازی به ذکر آن‌ها نیست. برای مثال تنظیم UseDefaultRouteUrl در BreadCrumb یک کنترلر، مقدار Url مرتبط با آن‌را به صورت خودکار از مسیریابی پیش فرض آن دریافت و محاسبه می‌کند. خاصیت RemoveAllDefaultRouteValues به این معنا است که اگر در اکشن متد index، مقدار id تنظیم شده بود، نیازی نیست تا حین تشکیل آدرس ریشه‌ی کنترلر، این مقدار نیز لحاظ شود.

و ... همین مقدار تنظیم، برای کار با این سیستم کافی است.


موارد تکمیلی

- نیاز است عنوان bread crumb به صورت پویا تنظیم شود. چگونه این‌کار را انجام دهیم؟
برای اینکار می‌توانید از متد الحاقی SetCurrentBreadCrumbTitle استفاده کنید. برای نمونه تصویر ابتدای مطلب نیز به همین ترتیب تولید شده‌است. در اینجا عنوان پویای مقاله، توسط متد SetCurrentBreadCrumbTitle بجای Title پیش فرض bread crumb تنظیم شده‌است.

- چگونه می‌توان بیش از سه سطح را تعریف کرد؟
برای تعریف بیش از سه سطح پیش فرض خانه/کنترلر/اکشن متد، می‌توانید از متد الحاقی AddBreadCrumb استفاده کنید:
        [BreadCrumb(Title = "News Archive", Order = 2)]
        public ActionResult Archive(int? id)
        {
            if (id != null)
            {
                this.SetCurrentBreadCrumbTitle(string.Format("News item {0}", id.Value));
                this.AddBreadCrumb(new BreadCrumb
                {
                    Title = "News Archive",
                    Order = 1,
                    Url = Url.Action("Archive", "News", routeValues: new { id = "" })
                });
            }

            return View();
        }
در اینجا به هر تعدادی که نیاز است می‌توانید AddBreadCrumb را انجام دهید. فقط باید دقت داشت که تقدم و تاخر این‌ها بر اساس خاصیت Order انجام می‌شود. بنابراین اگر پس از رندر شدن مشاهده کردید که لینک تولیدی، پس یا پیش از آیتم مدنظر شما است، فقط کافی است Orderها را صحیح مقدار دهی کنید.


سورس کامل مثال‌های مطرح شده‌ی در این مطلب را در پروژه‌ی MVCBreadCrumbTest می‌توانید مشاهده کنید.

نظرات مطالب
آشنایی با ویژگی DebuggerDisplay در VS.Net
سلام
دو ماخذ در بالا معرفی کردم که به اندازه‌ی کافی توضیحات لازم را به همراه دارند و ترجمه هر کدام شاید 20 - 30 صفحه‌ای می‌شود.

کلا شما مجبور نیستید از این خصیصه‌ها یا ویژگی‌ها استفاده کنید. این‌ها یک سری اطلاعات اضافی هستند که به تعاریف کلاس‌ها یا متدها اضافه می‌شوند (می‌توانند اضافه شوند)، مثلا راهنما یا URL یا بیان این‌که این متد منسوخ شده است و دیگر از آن استفاده نکنید (در intellisense ظاهر می‌شود) و امثال آن.
و یا کارآیی زمان اجرا می‌توانند داشته باشند مثل متدهای یک وب سرویس که با ویژگی وب‌ متد مشخص می‌شوند و در زمان اجرا به عنوان یکی از متدهای یک وب سرویس قابل استفاده خواهند بود. یا اگر مباحث unit testing را دنبال کرده باشید، یک سری ویژگی سفارشی دیگر نیز به کلاس‌های آزمون واحد اضافه می‌شود که نه در کامپایل تاثیری دارند و نه در هنگام اجرا بلکه توسط ابزارهای بررسی آزمون‌های واحد شناسایی شده و مورد استفاده قرار می‌گیرند.
مطالب
Blazor 5x - قسمت 23 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor Server - بخش 3 - کار با نقش‌های کاربران
در قسمت قبل، روش یکپارچه سازی context مربوط به ASP.NET Core Identity را با یک برنامه‌ی Blazor Server، بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم محدود کردن دسترسی‌ها را بر اساس نقش‌های کاربران و همچنین کدنویسی مستقیم، بررسی کنیم.


کار با Authentication State از طریق کدنویسی

فرض کنید در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor نمی‌خواهیم دسترسی‌ها را به کمک اعمال ویژگی attribute [Authorize]@ محدود کنیم؛ می‌خواهیم اینکار را از طریق کدنویسی مستقیم انجام دهیم:
// ...

@*@attribute [Authorize]*@


@code
{
    [CascadingParameter] public Task<AuthenticationState> AuthenticationState { get; set; }

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        var authenticationState = await AuthenticationState;
        if (!authenticationState.User.Identity.IsAuthenticated)
        {
            var uri = new Uri(NavigationManager.Uri);
            NavigationManager.NavigateTo($"/identity/account/login?returnUrl={uri.LocalPath}");
        }
        // ...
- در اینجا در ابتدا اعمال ویژگی Authorize را کامنت کردیم.
- سپس یک پارامتر ویژه را از نوع CascadingParameter، به نام AuthenticationState تعریف کردیم. این خاصیت از طریق کامپوننت CascadingAuthenticationState که در قسمت قبل به فایل BlazorServer.App\App.razor اضافه کردیم، تامین می‌شود.
- در آخر در روال رویدادگردان OnInitializedAsync، بر اساس آن می‌توان به اطلاعات User جاری وارد شده‌ی به سیستم دسترسی یافت و برای مثال اگر اعتبارسنجی نشده بود، با استفاده از NavigationManager، او را به صفحه‌ی لاگین هدایت می‌کنیم.
- در اینجا روش ارسال آدرس صفحه‌ی فعلی را نیز مشاهده می‌کنید. این امر سبب می‌شود تا پس از لاگین، کاربر مجددا به همین صفحه هدایت شود.

authenticationState، امکانات بیشتری را نیز در اختیار ما قرار می‌دهد؛ برای مثال با استفاده از متد ()authenticationState.User.IsInRole آن می‌توان دسترسی به قسمتی را بر اساس نقش‌های خاصی محدود کرد.


ثبت کاربر ادمین Identity

در ادامه می‌خواهیم دسترسی به کامپوننت‌های مختلف را بر اساس نقش‌ها، محدود کنیم. به همین جهت نیاز است تعدادی نقش و یک کاربر ادمین را به بانک اطلاعاتی برنامه اضافه کنیم. برای اینکار به پروژه‌ی BlazorServer.Common مراجعه کرده و تعدادی نقش ثابت را تعریف می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantRoles
    {
        public const string Admin = nameof(Admin);
        public const string Customer = nameof(Customer);
        public const string Employee = nameof(Employee);
    }
}
علت قرار دادن این کلاس در پروژه‌ی Common، نیاز به دسترسی به آن در پروژه‌ی اصلی Blazor Server و همچنین در پروژه‌ی سرویس‌های برنامه‌است. فضای نام این کلاس را نیز در فایل imports.razor_ قرار می‌دهیم.

سپس در فایل BlazorServer.App\appsettings.json، مشخصات ابتدایی کاربر ادمین را ثبت می‌کنیم:
{
  "AdminUserSeed": {
    "UserName": "vahid@dntips.ir",
    "Password": "123@456#Pass",
    "Email": "vahid@dntips.ir"
  }
}
جهت دریافت strongly typed این تنظیمات در برنامه، کلاس معادل AdminUserSeed را به پروژه‌ی Models اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class AdminUserSeed
    {
        public string UserName { get; set; }
        public string Password { get; set; }
        public string Email { get; set; }
    }
}
که به صورت زیر در فایل BlazorServer.App\Startup.cs به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {

        public IConfiguration Configuration { get; }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddOptions<AdminUserSeed>().Bind(Configuration.GetSection("AdminUserSeed"));
            // ...
اکنون می‌توان سرویس افزودن نقش‌ها و کاربر ادمین را در پروژه‌ی BlazorServer.Services تکمیل کرد:
using System;
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using BlazorServer.Common;
using BlazorServer.DataAccess;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.Options;

namespace BlazorServer.Services
{
    public class IdentityDbInitializer : IIdentityDbInitializer
    {
        private readonly ApplicationDbContext _dbContext;
        private readonly UserManager<IdentityUser> _userManager;
        private readonly RoleManager<IdentityRole> _roleManager;
        private readonly IOptions<AdminUserSeed> _adminUserSeedOptions;

        public IdentityDbInitializer(
            ApplicationDbContext dbContext,
            UserManager<IdentityUser> userManager,
            RoleManager<IdentityRole> roleManager,
            IOptions<AdminUserSeed> adminUserSeedOptions)
        {
            _dbContext = dbContext ?? throw new ArgumentNullException(nameof(dbContext));
            _roleManager = roleManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(roleManager));
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _adminUserSeedOptions = adminUserSeedOptions ?? throw new ArgumentNullException(nameof(adminUserSeedOptions));
        }

        public async Task SeedDatabaseWithAdminUserAsync()
        {
            if (_dbContext.Roles.Any(role => role.Name == ConstantRoles.Admin))
            {
                return;
            }

            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Admin));
            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Customer));
            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Employee));

            await _userManager.CreateAsync(
                new IdentityUser
                {
                    UserName = _adminUserSeedOptions.Value.UserName,
                    Email = _adminUserSeedOptions.Value.Email,
                    EmailConfirmed = true
                },
                _adminUserSeedOptions.Value.Password);

            var user = await _dbContext.Users.FirstAsync(u => u.Email == _adminUserSeedOptions.Value.Email);
            await _userManager.AddToRoleAsync(user, ConstantRoles.Admin);
        }
    }
}
این سرویس، با استفاده از دو سرویس توکار UserManager و RoleManager کتابخانه‌ی Identity، ابتدا سه نقش ادمین، مشتری و کارمند را ثبت می‌کند. سپس بر اساس اطلاعات AdminUserSeed تعریف شده، کاربر ادمین را ثبت می‌کند. البته این کاربر در این مرحله، یک کاربر معمولی بیشتر نیست. در مرحله‌ی بعد است که با انتساب نقش ادمین به او، می‌توان کاربر او را بر اساس این نقش ویژه، شناسایی کرد. کلاس‌های IdentityRole و IdentityUser، کلاس‌های پایه‌ی نقش‌ها و کاربران کتابخانه‌ی Identity هستند.

پس از تعریف این سرویس، نیاز است آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه اضافه کرد:
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IIdentityDbInitializer, IdentityDbInitializer>();
            // ...
مرحله‌ی آخر، اعمال و اجرای سرویس IIdentityDbInitializer، در زمان آغاز برنامه‌است و محل توصیه شده‌ی آن، در متد Main برنامه‌ی اصلی، پیش از اجرای برنامه‌است. به همین جهت، نیاز است BlazorServer.DataAccess\Utils\MigrationHelpers.cs را به صورت زیر ایجاد کرد:
using System;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Polly;

namespace BlazorServer.DataAccess.Utils
{
    public static class MigrationHelpers
    {
        public static void MigrateDbContext<TContext>(
                this IServiceProvider serviceProvider,
                Action<IServiceProvider> postMigrationAction
                ) where TContext : DbContext
        {
            using var scope = serviceProvider.CreateScope();
            var scopedServiceProvider = scope.ServiceProvider;
            var logger = scopedServiceProvider.GetRequiredService<ILogger<TContext>>();
            using var context = scopedServiceProvider.GetService<TContext>();

            logger.LogInformation($"Migrating the DB associated with the context {typeof(TContext).Name}");

            var retry = Policy.Handle<Exception>().WaitAndRetry(new[]
                {
                    TimeSpan.FromSeconds(5), TimeSpan.FromSeconds(10), TimeSpan.FromSeconds(15)
                });

            retry.Execute(() =>
                {
                    context.Database.Migrate();
                    postMigrationAction(scopedServiceProvider);
                });

            logger.LogInformation($"Migrated the DB associated with the context {typeof(TContext).Name}");
        }
    }
}
در مورد این متد و استفاده از Polly جهت تکرار عملیات شکست خورده پیشتر در مطلب «اضافه کردن سعی مجدد به اجرای عملیات Migration در EF Core» بحث شده‌است.
کار متد الحاقی فوق، دریافت یک IServiceProvider است که به سرویس‌های اصلی برنامه اشاره می‌کند. سپس بر اساس آن، یک Scoped ServiceProvider را ایجاد می‌کند تا درون آن بتوان با Context برنامه در طی مدت کوتاهی کار کرد و در پایان آن، سرویس‌های ایجاد شده را Dispose کرد.
در این متد ابتدا Database.Migrate فراخوانی می‌شود تا اگر مرحله‌ای از Migrations برنامه هنوز به بانک اطلاعاتی اعمال نشده، کار اجرا و اعمال آن انجام شود. سپس یک متد سفارشی را از فراخوان دریافت کرده و اجرا می‌کند. برای مثال توسط آن می‌توان IIdentityDbInitializer در فایل BlazorServer.App\Program.cs به صوت زیر فراخوانی کرد:
public static void Main(string[] args)
{
    var host = CreateHostBuilder(args).Build();
    host.Services.MigrateDbContext<ApplicationDbContext>(
     scopedServiceProvider =>
            scopedServiceProvider.GetRequiredService<IIdentityDbInitializer>()
                                 .SeedDatabaseWithAdminUserAsync()
                                 .GetAwaiter()
                                 .GetResult()
    );
    host.Run();
}
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، سه نقش پیش‌فرض، به بانک اطلاعاتی برنامه اضافه شده‌اند:


و همچنین کاربر پیش‌فرض سیستم را نیز می‌توان مشاهده کرد:


که نقش ادمین و کاربر پیش‌فرض، به این صورت به هم مرتبط شده‌اند (یک رابطه‌ی many-to-many برقرار است):



محدود کردن دسترسی کاربران بر اساس نقش‌ها

پس از ایجاد کاربر ادمین و تعریف نقش‌های پیش‌فرض، اکنون محدود کردن دسترسی به کامپوننت‌های برنامه بر اساس نقش‌ها، ساده‌است. برای این منظور فقط کافی است لیست نقش‌های مدنظر را که می‌توانند توسط کاما از هم جدا شوند، به ویژگی Authorize کامپوننت‌ها معرفی کرد:
@attribute [Authorize(Roles = ConstantRoles.Admin)]
و یا از طریق کدنویسی به صورت زیر نیز قابل اعمال است:
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        var authenticationState = await AuthenticationState;
        if (!authenticationState.User.Identity.IsAuthenticated ||
            !authenticationState.User.IsInRole(ConstantRoles.Admin))
        {
            var uri = new Uri(NavigationManager.Uri);
            NavigationManager.NavigateTo($"/identity/account/login?returnUrl={uri.LocalPath}");
        }


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-23.zip
نظرات مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت هشتم - کوئری‌های بازگشتی
راه حل بهتر!
کتابخانه‌ی « linq2db » از CTEها و recursive CTE پشتیبانی می‌کند. می‌توان این کتابخانه را توسط « linq2db.EntityFrameworkCore » با EF-Core یکی کرد. برای کار با آن ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کنید:
dotnet add package linq2db.EntityFrameworkCore
سپس در ابتدای برنامه یکبار آ‌ن‌را فعال کنید:
LinqToDB.EntityFrameworkCore.LinqToDBForEFTools.Initialize();
LinqToDB.Data.DataConnection.TurnTraceSwitchOn();
پس از آن به صورت زیر می‌توان از CTEها در کوئری‌های معمولی EF-Core استفاده کرد. برای مثال:

راه حل مثال 1 با استفاده از یک recursive CTE
می‌خواهیم لیست IDهای parent و childها را توسط یک recursive CTE تولید کنیم. به همین جهت ابتدا مدل معادل آن‌را تهیه می‌کنیم:
public class MemberHierarchyCTE
{
   public int ChildId { set; get; }
   public int? ParentId { set; get; }
}
سپس CTE زیر، این لیست را تهیه می‌کند:
var memberHierarchyCte =
                    context.CreateLinqToDbContext().GetCte<MemberHierarchyCTE>(memberHierarchy =>
                    {
                        return
                            (
                                from member in context.Members
                                select new MemberHierarchyCTE
                                {
                                    ChildId = member.MemId,
                                    ParentId = member.RecommendedBy
                                }
                            )
                            .Concat
                            (
                                from member in context.Members
                                from hierarchy in memberHierarchy
                                            .InnerJoin(hierarchy => member.MemId == hierarchy.ParentId)
                                select new MemberHierarchyCTE
                                {
                                    ChildId = hierarchy.ChildId,
                                    ParentId = member.RecommendedBy
                                }
                            );
                    });
که به این صورت ترجمه خواهد شد:
WITH [memberHierarchy] ([ChildId], [ParentId])
AS
(
    SELECT
        [member_1].[MemId],
        [member_1].[RecommendedBy]
    FROM
        [Members] [member_1]
    UNION ALL
    SELECT
        [hierarchy_1].[ChildId],
        [member_2].[RecommendedBy]
    FROM
        [Members] [member_2]
            INNER JOIN [memberHierarchy] [hierarchy_1] ON [member_2].[MemId] = [hierarchy_1].[ParentId]
)
و با کوئری گرفتن از آن برای مثال می‌توان لیست والدهای id=27 را تولید کرد (همان مثال 1):


راه حل مثال 2 با استفاده از یک recursive CTE 
و یا می‌توان لیست فرزندان id=1 را با کوئری گرفتن از این CTE تولید کرد (همان مثال 2):

مطالب
به روز رسانی ساده‌تر اجزاء ارتباطات در EF Code first به کمک GraphDiff
دو نوع حالت کلی کارکردن با EF وجود دارند: متصل و منقطع.
در حالت متصل مانند برنامه‌های متداول دسکتاپ، Context مورد استفاده در طول عمر صفحه‌ی جاری زنده نگه داشته می‌شود. در این حالت اگر شیءایی اضافه شود، حذف شود یا تغییر کند، توسط EF ردیابی شده و تنها با فراخوانی متد SaveChanges، تمام این تغییرات به صورت یکجا به بانک اطلاعاتی اعمال می‌شوند.
در حالت غیرمتصل مانند برنامه‌های وب، طول عمر Context در حد طول عمر یک درخواست است. پس از آن از بین خواهد رفت و دیگر فرصت ردیابی تغییرات سمت کاربر را نخواهد یافت. در این حالت به روز رسانی کلیه تغییرات انجام شده در خواص و همچنین ارتباطات اشیاء موجود، کاری مشکل و زمانبر خواهد بود.
برای حل این مشکل، کتابخانه‌ای به نام GraphDiff طراحی شده‌است که صرفا با فراخوانی متد UpdateGraph آن، به صورت خودکار، محاسبات تغییرات صورت گرفته در اشیاء منقطع و اعمال آن‌ها به بانک اطلاعاتی صورت خواهد گرفت. البته ذکر متد SaveChanges پس از آن نباید فراموش شود.


اصطلاحات بکار رفته در GraphDiff

برای کار با GraphDiff نیاز است با یک سری اصطلاح آشنا بود:

Aggregate root
گرافی است از اشیاء به هم وابسته که مرجع تغییرات داده‌ها به شمار می‌رود. برای مثال یک سفارش و آیتم‌های آن‌را درنظر بگیرید. بارگذاری آیتم‌های سفارش، بدون سفارش معنایی ندارند. بنابراین در اینجا سفارش aggregate root است.

AssociatedCollection/AssociatedEntity
حالت‌های Associated به GraphDiff اعلام می‌کنند که اینگونه خواص راهبری تعریف شده، در حین به روز رسانی aggregate root نباید به روز رسانی شوند. در این حالت تنها ارجاعات به روز رسانی خواهند شد.
اگر خاصیت راهبری از نوع ICollection است، حالت AssociatedCollection و اگر صرفا یک شیء ساده است، از AssociatedEntity استفاده خواهد شد.

OwnedCollection/OwnedEntity
حالت‌های Owned به GraphDiff اعلام می‌کنند که جزئیات و همچنین ارجاعات اینگونه خواص راهبری تعریف شده، در حین به روز رسانی aggregate root باید به روز رسانی شوند.


دریافت و نصب GraphDiff

برای نصب خودکار کتابخانه‌ی GraphDiff می‌توان از دستور نیوگت ذیل استفاده کرد:
 PM> Install-Package RefactorThis.GraphDiff


بررسی GraphDiff در طی یک مثال

مدل‌های برنامه آزمایشی، از سه کلاس ذیل که روابط many-to-many و one-to-many با یکدیگر دارند، تشکیل شده‌است:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace GraphDiffTests.Models
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }

        public BlogPost()
        {
            Tags = new List<Tag>();
        }
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450), Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { set; get; } // many-to-many

        public Tag()
        {
            BlogPosts = new List<BlogPost>();
        }
    }

    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; } // one-to-many
    }
}
- یک مطلب می‌تواند چندین برچسب داشته باشد و هر برچسب می‌تواند به چندین مطلب انتساب داده شود.
- هر کاربر می‌تواند چندین مطلب ارسال کند.

در این حالت، Context برنامه چنین شکلی را خواهد یافت:
using System;
using System.Data.Entity;
using GraphDiffTests.Models;

namespace GraphDiffTests.Config
{
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<User> Users { get; set; }
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }


        public MyContext()
            : base("Connection1")
        {
            this.Database.Log = sql => Console.Write(sql);
        }
    }
}
به همراه تنظیمات به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی به صورت خودکار:
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using GraphDiffTests.Models;

namespace GraphDiffTests.Config
{
    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if(context.Users.Any())
                return;

            var user1 = new User {Name = "User 1"};
            context.Users.Add(user1);

            var tag1 = new Tag { Name = "Tag1" };
            context.Tags.Add(tag1);

            var post1 = new BlogPost { Title = "Title...1", Content = "Content...1", User = user1};
            context.BlogPosts.Add(post1);

            post1.Tags.Add(tag1);

            base.Seed(context);
        }
    }
}
در متد Seed آن یک سری اطلاعات ابتدایی ثبت شده‌اند؛ یک کاربر، یک برچسب و یک مطلب.




در این تصاویر به Id هر کدام از رکوردها دقت کنید. از آن‌ها در ادامه استفاده خواهیم کرد.
در اینجا نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده از GraphDiff را جهت به روز رسانی یک Aggregate root ملاحظه می‌کنید:
            using (var context = new MyContext())
            {
                var user1 = new User { Id = 1, Name = "User 1_1_1" };
                var post1 = new BlogPost { Id = 1, Title = "Title...1_1", Content = "Body...1_1",
                    User = user1, UserId = user1.Id };
                var tags = new List<Tag>
                {
                    new Tag {Id = 1, Name = "Tag1_1"},
                    new Tag {Id=12, Name = "Tag2_1"},
                    new Tag {Name = "Tag3"},
                    new Tag {Name = "Tag4"},
                };
                tags.ForEach(tag => post1.Tags.Add(tag));

                context.UpdateGraph(post1, map => map
                    .OwnedEntity(p => p.User)
                    .OwnedCollection(p => p.Tags)
                    );

                context.SaveChanges();
            }
پارامتر اول UpdateGraph، گرافی از اشیاء است که قرار است به روز رسانی شوند.
پارامتر دوم آن، همان مباحث Owned و Associated بحث شده در ابتدای مطلب را مشخص می‌کنند. در اینجا چون می‌خواهیم هم برچسب‌ها و هم اطلاعات کاربر مطلب اول به روز شوند، نوع رابطه را Owned تعریف کرده‌ایم.
در حین کار با متد UpdateGraph، ذکر Idهای اشیاء منقطع از Context بسیار مهم هستند. اگر دستورات فوق را اجرا کنیم به خروجی ذیل خواهیم رسید:




- همانطور که مشخص است، چون id کاربر ذکر شده و همچنین این Id در post1 نیز درج گردیده است، صرفا نام او ویرایش گردیده است. اگر یکی از موارد ذکر شده رعایت نشوند، ابتدا کاربر جدیدی ثبت شده و سپس رابطه‌ی مطلب و کاربر به روز رسانی خواهد شد (userId آن به userId آخرین کاربر ثبت شده تنظیم می‌شود).
- در حین ثبت برچسب‌ها، چون Id=1 از پیش در بانک اطلاعاتی موجود بوده، تنها نام آن ویرایش شده‌است. در سایر موارد، برچسب‌های تعریف شده صرفا اضافه شده‌اند (چون Id مشخصی ندارند یا Id=12 در بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد).
- چون Id مطلب مشخص شده‌است، فیلدهای عنوان و محتوای آن نیز به صورت خودکار ویرایش شده‌اند.

و ... تمام این کارها صرفا با فراخوانی متدهای UpdateGraph و سپس SaveChanges رخ داده‌است.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
GraphDiffTests.zip
مطالب
ASP.NET Web API - قسمت سوم
در قسمت اول به دلایل ایجاد Web API پرداخته شد و در قسمت دوم مثالی ساده از Web API را بررسی کردیم. در این قسمت، مثال قبل را تست کرده و نحوه‌ی تعامل jQuery با آن را بررسی می‌کنیم.

فراخوانی Web API از طریق مرورگر

با فشردن کلید F5، پروژه را اجرا کنید. شکل ذیل ظاهر می‌شود.


صفحه ای که ظاهر می‌شود، یک View است که توسط HomeController و متد Index آن برگشت داده شده است. برای فراخوانی متدهای موجود در کلاس Controller مثال قسمت قبل که مربوط به Web API است، باید به یکی از آدرس‌های اشاره شده در قسمت قبل برویم. به عنوان مثال، برای به دست آوردن لیست تمامی محصولات، به آدرس http://localhost:xxxx/api/products بروید. xxxx، شماره‌ی پورتی است که Web Server داخلی Visual Studio در هنگام اجرای پروژه به آن اختصاص می‌دهد. آن را نسبت به پروژه‌ی خود تغییر دهید.
نتیجه‌ی دریافتی بستگی به نوع مرورگری دارد که استفاده می‌کنید. Internet Explorer از شما در مورد باز کردن یا ذخیره‌ی فایلی با نام products پرسش می‌کند (شکل ذیل).


محتوای فایل، بدنه‌ی پاسخ دریافتی است. اگر این فایل را باز کنید، خواهید دید که که محتوای آن، لیستی از محصولات با فرمت JSON مانند ذیل است.

[{"Id":1,"Name":"Tomato soup","Category":"Groceries","Price":1.39},{"Id":2,"Name":
"Yo-yo","Category":"Toys","Price":3.75},{"Id":3,"Name":"Hammer","Category":
"Hardware","Price":16.99}]
اما مرورگر Firefox، محصولات را در قالب XML نشان می‌دهد (شکل ذیل).


دلیل تفاوت در نتیجه‌ی دریافتی این است که مرورگر Internet Explorer و Firefox، هر یک مقدار متفاوتی را در هدر Accept درخواست، ارسال می‌کنند. بنابراین، Web API نیز مقدار متفاوتی را در پاسخ برگشت می‌دهد.

حال به آدرس‌های ذیل بروید: 

http://localhost:xxxx/api/products/1
http://localhost:xxxx/api/products?category=hardware

اولین آدرس، باید محصولی با مشخصه‌ی 1 را برگشت دهد و دومین آدرس، لیستی از تمامی محصولاتی که در دسته‌ی hardware قرار دارند را برگشت می‌دهد (در مثال ما فقط یک آیتم این شرط را دارد).

نکته: در صورتی که در هنگام فراخوانی هر یک از متدهای Web API با خطای ذیل مواجه شدید، دستور [("AcceptVerbs("GET", "POST] را به ابتدای متدها اضافه کنید.

The requested resource does not support http method 'GET'
 

فراخوانی Web API با استفاده از کتابخانه‌ی jQuery

در قسمت قبل، متدهای Web API را مستقیماً از طریق وارد کردن آدرس آنها در نوار آدرس مرورگر فراخوانی کردیم. اما در اکثر اوقات، این متدها با روش‌های برنامه نویسی توسط یک Client فراخوانی می‌شوند. اجازه بدهید Clientیی ایجاد کنیم که با استفاده از jQuery، متدهای ما را فراخوانی می‌کند.
در Solution Explorer، از پوشه‌ی Views و سپس Home، فایل Index.cshtml را باز کنید.

تمامی محتویات این View را حذف و کدهای ذیل را در آن قرار دهید.  

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>ASP.NET Web API</title>
    <script src="../../Scripts/jquery-1.7.2.min.js" 
        type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
    <div>
        <h1>All Products</h1>
        <ul id='products' />
    </div>
    <div>
        <label for="prodId">ID:</label>
        <input type="text" id="prodId" size="5"/>
        <input type="button" value="Search" onclick="find();" />
        <p id="product" />
    </div>
</body>
</html>


بازیابی لیستی از محصولات

برای بازیابی لیستی از محصولات، فقط کافی است تا یک درخواست از نوع GET به آدرس "/api/products" بفرستید. این کار با jQuery به صورت ذیل انجام می‌شود. 

<script type="text/javascript">
    $(document).ready(function () {
        // Send an AJAX request
        $.getJSON("api/products/",
        function (data) {
            // On success, 'data' contains a list of products.
            $.each(data, function (key, val) {

                // Format the text to display.
                var str = val.Name + ': $' + val.Price;

                // Add a list item for the product.
                $('<li/>', { html: str })    
                .appendTo($('#products'));   
            });
        });
    });
</script>

متد getJSON، یک درخواست AJAX از نوع GET را ارسال می‌کند و پاسخ دریافتی آن نیز با فرمت JSON خواهد بود. دومین پارامتر متد getJSON، یک callback است که پس از دریافت موفقیت آمیز پاسخ اجرا می‌شود.


بازیابی یک محصول با استفاده از مشخصه‌ی آن

برای بازیابی یک محصول با استفاده از مشخصه‌ی آن، یک درخواست از نوع GET به آدرس "api/products/id/" ارسال کنید. id، مشخصه‌ی محصول است. کد ذیل را در ادامه‌ی کد قبل و پیش از تگ <script/> قرار دهید.

function find() {
    var id = $('#prodId').val();
    $.getJSON("api/products/" + id,
        function (data) {
            var str = data.Name + ': $' + data.Price;
            $('#product').html(str);
        })
    .fail(
        function (jqXHR, textStatus, err) {
            $('#product').html('Error: ' + err); 
        });
}


باز هم از متد getJSON استفاده کردیم، اما این بار مقدار id برای آدرس از یک Text Box خوانده و آدرس ایجاد می‌شود. پاسخ دریافتی، یک محصول در قالب JSON است.


اجرای پروژه

پروژه را با فشردن کلید F5 اجرا کنید. پس از نمایش فرم، تمامی محصولات بر روی صفحه نمایش داده می‌شوند. عدد 1 را وارد و بر روی دکمه‌ی Search کلیک کنید، محصولی که مشخصه‌ی آن 1 است نمایش داده می‌شود (شکل ذیل).

اگر مشخصه ای را وارد کنید که وجود ندارد، خطای 404 با مضمون "Error: Not Found" بر روی صفحه نمایش داده می‌شود و در صورتی که به جای عدد، عبارتی غیر عددی وارد کنید، خطای 400 با مضمون: "Error: Bad Request" نمایش داده می‌شود. در Web API، تمامی پاسخ‌ها باید در قالب کدهای وضعیت HTTP باشند (شکل ذیل). این یکی از اصول اساسی کار با وب سرویس‌ها است. وفادار ماندن به مفاهیم پایه‌ی وب، دید بهتری در مورد اتفاقاتی که می‌افتد به شما می‌دهد. 

در قسمت بعد با مفهوم مسیریابی در ASP.NET Web API آشنا می‌شوید.

مطالب دوره‌ها
استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container
StructureMap یکی از IoC containerهای بسیار غنی سورس باز نوشته شده برای دات نت فریم ورک است. امکان تنظیمات آن توسط کدنویسی و یا همان Fluent interfaces، به کمک فایل‌های کانفیگ XML و همچنین استفاده از ویژگی‌ها یا Attributes نیز میسر است. امکانات جانبی دیگری را نیز مانند یکی شدن با فریم ورک‌های Dynamic Proxy برای ساده سازی فرآیندهای برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، دارا است. در ادامه قصد داریم با نحوه استفاده از این فریم ورک IoC بیشتر آشنا شویم.


دریافت StructureMap

برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد (در برنامه‌های دسکتاپ البته)؛ از این جهت که StructureMap ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web دارد.


آشنایی با ساختار برنامه

ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاس‌ها و اینترفیس‌های زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آن‌را نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
namespace DI03.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int userId);
    }
}


namespace DI03.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body);
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class EmailsService: IEmailsService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;
        public EmailsService(IUsersService usersService)
        {
            Console.WriteLine("EmailsService ctor.");
            _usersService = usersService;
        }

        public void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body)
        {
            var email = _usersService.GetUserEmail(userId);
            Console.WriteLine("SendEmailTo({0})", email);
        }
    }
}
در لایه سرویس برنامه، یک سرویس کاربران و یک سرویس ارسال ایمیل تدارک دیده شده‌اند.
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت می‌دهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت می‌کند.
در سازنده‌های هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شده‌است تا زمان وهله سازی خودکار آن‌ها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بی‌خبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.


استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگی‌ها به کمک  StructureMap

using DI03.Services;
using StructureMap;

namespace DI03
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();
            });

            //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
            var emailsService = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
            emailsService.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test", body: "Hello!");
        }
    }
}
کدهای برنامه را به نحو فوق تغییر دهید. در ابتدا نحوه سیم کشی‌های آغازین برنامه را مشاهده می‌کنید. برای مثال کدهای ObjectFactory.Initialize باید در متدهای آغازین یک پروژه قرار گیرند و تنها یکبار هم نیاز است فراخوانی شوند.
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازنده‌ی کلاس EmailsService می‌رسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگی‌های آن‌را نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه می‌داند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
SendEmailTo(name@site.com)
بنابراین در اینجا با مفهوم Object graph نیز آشنا شدیم. فقط کافی است وابستگی‌ها را در سازنده‌های کلاس‌ها تعریف کرده و سیم کشی‌های آغازین صحیحی را نیز در ابتدای برنامه معرفی نمائیم. کار وهله سازی چندین سطح با تمام وابستگی‌های متناظر با آن‌ها در اینجا به صورت خودکار انجام خواهد شد و نهایتا یک شیء قابل استفاده بازگشت داده می‌شود.
ابتدایی‌ترین مزیت استفاده از تزریق وابستگی‌ها امکان تعویض آن‌ها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، می‌توان پیاده سازی آن‌را با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجه‌ی کار را بازگشت داد. کلاس‌های لایه سرویس ما تنها با اینترفیس‌ها کار می‌کنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص می‌کنند چه کلاس‌هایی باید در سازنده‌های کلاس‌ها تزریق شوند.


تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap

برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        private int _i;
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            _i++;
            Console.WriteLine("i:{0}", _i);
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}
به عبارتی می‌خواهیم بدانیم این کلاس چه زمانی وهله سازی مجدد می‌شود. آیا در حالت فراخوانی ذیل،
 //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
var emailsService1 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService1.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test1", body: "Hello!");

var emailsService2 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService2.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test2", body: "Hello!");
ما شاهد چاپ عدد 2 خواهیم بود یا عدد یک:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
همانطور که ملاحظه می‌کنید، به ازای هربار فراخوانی ObjectFactory.GetInstance، یک وهله جدید ایجاد شده است. بنابراین مقدار i در هر دو بار مساوی عدد یک است.
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، می‌توان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();
});
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی ذیل خواهیم رسید:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
EmailsService ctor.
i:2
SendEmailTo(name@site.com)
بله. با Singleton معرفی کردن تنظیمات UsersService، تنها یک وهله از این کلاس ایجاد خواهد شد و نهایتا در فراخوانی دوم ObjectFactory.GetInstance، شاهد عدد i مساوی 2 خواهیم بود (چون از یک وهله استفاده شده است).

حالت‌های دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
 Singleton()
HttpContextScoped()
HybridHttpOrThreadLocalScoped()
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی می‌گردد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهله‌ای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالت‌های HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ می‌کند.

شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاس‌های مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمی‌گیرد، هربار هم اتصال جداگانه‌ای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه می‌شود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graph‌های تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)  
{  
  ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();  
}

تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap

اگر نام اینترفیس‌های شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاس‌های متناظر با آن‌ها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
 // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   //x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   //x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();  
   x.Scan(scan =>
   {
       scan.AssemblyContainingType<IEmailsService>();
       scan.WithDefaultConventions();
   });  
});
در این حالت دیگر نیازی نیست به ازای اینترفیس‌های مختلف و کلاس‌های مرتبط با آن‌ها، تنظیمات اضافه‌تری را تدارک دید. کار یافتن و برقراری اتصالات لازم در اینجا خودکار خواهد بود.


دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip

به روز شده‌ی این مثال‌ها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگی‌های آن‌ها از مخزن کد ذیل می‌توانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
 
مطالب
مقدار دهی کلیدهای خارجی در NHibernate و Entity framework

ORM های NHibernate و Entity framework روش‌های متفاوتی را برای به روز رسانی کلید خارجی با حداقل رفت و برگشت به دیتابیس ارائه می‌دهند که در ادامه معرفی خواهند شد.

صورت مساله:
فرض کنید می‌خواهیم برنامه‌ای را بنویسیم که ریز پرداخت‌های روزانه‌ی ما را ثبت کند. برای اینکار حداقل به یک جدول گروه‌های اقلام خریداری شده، یک جدول حساب‌های تامین کننده‌ی مخارج، یک جدول فروشنده‌ها و نهایتا یک جدول صورتحساب‌های پرداختی بر اساس جداول ذکر شده نیاز خواهد بود.

الف) بررسی مدل برنامه



در اینجا جهت تعریف ویژگی‌ها یا Attributes تعریف شده در این کلاس‌ها از NHibernate validator استفاده شده (+). مزیت اینکار هم علاوه بر اعتبارسنجی سمت کلاینت (پیش از تبادل اطلاعات با بانک اطلاعاتی)، تولید جداولی با همین مشخصات است. برای مثال Fluent NHibernate بر اساس ویژگی Length تعریف شده با طول حداکثر 120 ، یک فیلد nvarchar با همین طول را ایجاد می‌کند.

public class Account
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Category
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 130, Message = "طول نام باید بین 3 و 130 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Payee
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Bill
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNull]
public virtual Account Account { get; set; }

[NotNull]
public virtual Category Category { get; set; }

[NotNull]
public virtual Payee Payee { get; set; }

[NotNull]
public virtual decimal Amount { set; get; }

[NotNull]
public virtual DateTime BillDate { set; get; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 1, Max = 500, Message = "طول توضیحات باید بین 1 و 500 کاراکتر باشد")]
public virtual string Description { get; set; }
}




ب) ساختار جداول متناظر (تولید شده به صورت خودکار توسط Fluent NHibernate در اینجا)


در مورد نحوه‌ی استفاده از ویژگی AutoMapping و همچنین تولید خودکار ساختار بانک اطلاعاتی از روی جداول در NHibernate قبلا توضیح داده شده است. البته بدیهی است که ترکیب مقاله‌ی Validation و آشنایی با AutoMapping در اینجا جهت اعمال ویژگی‌ها باید بکار گرفته شود که در همان مقاله‌ی Validation مفصل توضیح داده شده است.
نکته‌ی مهم database schema تولیدی، کلید‌های خارجی (foreign key) تعریف شده بر روی جدول Bills است (همان AccountId، CategoryId و PayeeId تعریف شده) که به primary key جداول متناظر اشاره می‌کند.
    create table Accounts (
AccountId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (AccountId)
)

create table Bills (
BillId INT IDENTITY NOT NULL,
Amount DECIMAL(19,5) not null,
BillDate DATETIME not null,
Description NVARCHAR(500) not null,
AccountId INT not null,
CategoryId INT not null,
PayeeId INT not null,
primary key (BillId)
)

create table Categories (
CategoryId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(130) not null,
primary key (CategoryId)
)

create table Payees (
PayeeId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (PayeeId)
)

alter table Bills
add constraint fk_Account_Bill
foreign key (AccountId)
references Accounts

alter table Bills
add constraint fk_Category_Bill
foreign key (CategoryId)
references Categories

alter table Bills
add constraint fk_Payee_Bill
foreign key (PayeeId)
references Payees

ج) صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها

صفحات ثبت گروه‌های اقلام، حساب‌ها و فروشنده‌ها، نکته‌ی خاصی ندارند. چون این جداول وابستگی خاصی به جایی نداشته و به سادگی اطلاعات آن‌ها را می‌توان ثبت یا به روز کرد.
صفحه‌ی مشکل در این مثال، همان صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها است که از سه کلید خارجی به سه جدول دیگر تشکیل شده است.
عموما برای طراحی این نوع صفحات، کلیدهای خارجی را با drop down list نمایش می‌دهند و اگر در جهت سهولت کار کاربر قدم برداشته شود، باید از یک Auto complete drop down list استفاده کرد تا کاربر برنامه جهت یافتن آیتم‌های از پیش تعریف شده کمتر سختی بکشد.



اگر از Silverlight یا WPF استفاده شود، امکان بایند یک لیست کامل از اشیاء با تمام خواص مرتبط به آن‌ها وجود دارد (هر رکورد نمایش داده شده در دراپ داون لیست، دقیقا معادل است با یک شیء متناظر با کلاس‌های تعریف شده است). اگر از ASP.NET استفاده شود (یعنی یک محیط بدون حالت که پس از نمایش یک صفحه دیگر خبری از لیست اشیاء بایند شده وجود نخواهد داشت و همگی توسط وب سرور جهت صرفه جویی در منابع تخریب شده‌اند)، بهتر است datatextfield را با فیلد نام و datavaluefield را با فیلد Id مقدار دهی کرد تا کاربر نهایی، نام را جهت ثبت اطلاعات مشاهده کند و برنامه از Id موجود در لیست جهت ثبت کلیدهای خارجی استفاده نماید.
و نکته‌ی اصلی هم همینجا است که چگونه؟! چون ما زمانیکه با یک ORM سر و کار داریم، برای ثبت یک رکورد در جدول Bills باید یک وهله از کلاس Bill را ایجاد کرده و خواص آن‌را مقدار دهی کنیم. اگر به تعریف کلاس Bill مراجعه کنید، سه خاصیت آن از نوع سه کلاس مجزا تعریف شده است. به به عبارتی با داشتن فقط یک id از رکوردهای این کلاس‌ها باید بتوان سه وهله‌ی متناظر آن‌ها را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس به این خواص انتساب داد:

var newBill = new Bill
{
Account = accountRepository.GetByKey(1),
Amount = 1,
BillDate = DateTime.Now,
Category = categoryRepository.GetByKey(1),
Description = "testestest...",
Payee = payeeRepository.GetByKey(1)
};
یعنی برای ثبت یک رکورد در جدول Bills فوق، چهار بار رفت و برگشت به دیتابیس خواهیم داشت:
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با گروه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با فروشند‌ه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با حساب‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار هم ثبت نهایی اطلاعات در بانک اطلاعاتی

متد GetByKey فوق همان متد session.Get استاندارد NHibernate است (چون به primary key ها از طریق drop down list دسترسی داریم، به سادگی می‌توان بر اساس متد Get استاندارد ذکر شده عمل کرد).

SQL نهایی تولیدی هم به صورت واضحی این مشکل را نمایش می‌دهد (4 بار رفت و برگشت؛ سه بار select یکبار هم insert نهایی):
SELECT account0_.AccountId as AccountId0_0_, account0_.Name as Name0_0_
FROM Accounts account0_ WHERE account0_.AccountId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT category0_.CategoryId as CategoryId2_0_, category0_.Name as Name2_0_
FROM Categories category0_ WHERE category0_.CategoryId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT payee0_.PayeeId as PayeeId3_0_, payee0_.Name as Name3_0_
FROM Payees payee0_ WHERE payee0_.PayeeId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:48:33 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند (stored procedures) احتمالا الان خواهند گفت؛ ما که گفتیم این روش کند است! سربار زیادی دارد! فقط کافی است یک SP بنویسید و کل عملیات را با یک رفت و برگشت انجام دهید.
اما در ORMs نیز برای انجام این مورد در طی یک حرکت یک ضرب راه حل‌هایی وجود دارد که در ادامه بحث خواهد شد:

د) پیاده سازی با NHibernate
برای حل این مشکل در NHibernate با داشتن primary key (برای مثال از طریق datavaluefield ذکر شده)، بجای session.Get از session.Load استفاده کنید.
session.Get یعنی همین الان برو به بانک اطلاعاتی مراجعه کن و رکورد متناظر با کلید اصلی ذکر شده را بازگشت بده و یک شیء از آن را ایجاد کن (حالت‌های دیگر دسترسی به اطلاعات مانند استفاده از LINQ یا Criteria API یا هر روش مشابه دیگری نیز در اینجا به همین معنا خواهد بود).
session.Load یعنی فعلا دست نگه دار! مگر در جدول نهایی نگاشت شده، اصلا چیزی به نام شیء مثلا گروه وجود دارد؟ مگر این مورد واقعا یک فیلد عددی در جدول Bills بیشتر نیست؟ ما هم که الان این عدد را داریم (به کمک عناصر دراپ داون لیست)، پس لطفا در پشت صحنه یک پروکسی برای ایجاد شیء مورد نظر ایجاد کن (uninitialized proxy to the entity) و سپس عملیات مرتبط را در حین تشکیل SQL نهایی بر اساس این عدد موجود انجام بده. یعنی نیازی به رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی نیست. در این حالت اگر SQL نهایی را بررسی کنیم فقط یک سطر زیر خواهد بود (سه select ذکر شده حذف خواهند شد):
INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:58:22 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

ه) پیاده سازی با Entity framework

Entity framework زمانیکه بانک اطلاعاتی فوق را (به روش database first) به کلاس‌های متناظر تبدیل/نگاشت می‌کند، حاصل نهایی مثلا در مورد کلاس Bill به صورت خلاصه به شکل زیر خواهد بود:
public partial class Bill : EntityObject
{
public global::System.Int32 BillId {set;get;}
public global::System.Decimal Amount {set;get;}
public global::System.DateTime BillDate {set;get;}
public global::System.String Description {set;get;}
public global::System.Int32 AccountId {set;get;}
public global::System.Int32 CategoryId {set;get;}
public global::System.Int32 PayeeId {set;get;}
public Account Account {set;get;}
public Category Category {set;get;}
}
به عبارتی فیلدهای کلیدهای خارجی، در تعریف نهایی این کلاس هم مشاهده می‌شوند. در اینجا فقط کافی است سه کلید خارجی، از نوع int مقدار دهی شوند (و نیازی به مقدار دهی سه شیء متناظر نیست). در این حالت نیز برای ثبت اطلاعات، فقط یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی خواهیم داشت.

مطالب
طبقه بندی Bad Code Smell ها
نقل قول‌های زیادی، در مورد کیفیت کد وجود دارند. دستور العمل‌های فراوانی نیز در این راستا وجود دارند. یکی از ابزارهایی که برای نوشتن کدهایی با کیفیت مطلوب وجود دارد، مجموعه الگوهای بد کد نویسی است که به Code smell یا بوی بد کد مشهور هستند.  
بوی بد کد، نشانه‌هایی در کد هستند که حکایت از مشکلات عمیق‌تری دارند. بوی بد کد مساوی با باگ نیست. ولی خطر افزایش باگ‌ها و یا مشکلاتی را در آینده، به دنبال خواهند داشت. بوی بد کد معمولا حاصل رعایت نکردن یک سری اصول اولیه برنامه نویسی و یا طراحی شیء گرا هستند. 
برای بهبود کیفیت نرم افزار در دراز مدت نیاز است موارد بوی بد کد به دقت بررسی و رفع شوند. رفع شدن آنها ریسک انباشته شدن بوی بد کد را در پروژه کم خواهد کرد. یکی از فواید جلوگیری از انباشته شدن چنین الگوهای بدی در پروژه، بهبود فرآیند نگهداشت آن می‌باشد که موضوعی بسیار مهم برای چابکی یک تیم نرم افزاری است. 
هنگام مشاهده‌ی بوی بد، در بخشی از کدها، معمولا اولین اقدام، رفع آن است (Refactoring). در فرآیند رفع آن ممکن است الگوهای بد دیگری در کد یافت شوند که با آنها نیز به همین صورت برخورد خواهد شد. 
انوع بوهای بد کد به دسته‌های زیر طبقه بندی می‌شوند. 

کدهای متورم (Bloaters) 


این دسته در واقع تکه کدهایی (متد، کلاس و ...) هستند که به دلیل بزرگی بیش از اندازه عملا امکان کار با آن‌ها وجود ندارد. این بخش‌های بزرگ کد معمولا با توسعه تدریجی محصول ایجاد و روی هم انباشته می‌شوند. بوهای بد این دسته بندی به صورت زیر هستند:

1 - متدهای بلند (Long method): در این الگوی بد، متدها تعداد خطهای زیادی از کد را شامل می‌شوند. به طور معمول متدهایی با تعداد خطوط بیشتر از 10 خط، متدهای بلند محسوب می‌شوند. نکته قابل توجه این است که هیچ کس متدی را با تعداد خطوط زیاد طراحی نمی‌کند! معمولا به مرور زمان تعداد خط‌های یک متد افزایش می‌یابند. 
2 - کلاس‌های بزرگ (Large class): کلاسی که تعداد فیلدها، متدها و خطوط کد زیادی دارد. 
3 - وسواس استفاده از متغیرهای داده‌ای اولیه (Primitive obsession): این بوی بد معمولا به سه شکل بروز می‌کند. 
  • استفاده از متغیرهای اولیه بجای ساختارهای کوچک برای کارهای اولیه مانند Currency, DateTime, PhoneNumber 
  • استفاده از constant‌ها برای کد کردن اطلاعات مانند USER_ADMIN_ROLE = 1 
  • استفاده از constant‌های رشته‌ای به عنوان نام فیلدها در آرایه‌های داده 
4 - تعداد پارامترهای زیاد متد (Long parameter list): تعداد پارامترهای بیشتر از سه یا چهار عدد در یک متد. 
5 - توده داده (Data clumps): در بعضی موارد ممکن است از متغیرها به صورت دسته‌ای در مکان‌های مختلف کد استفاده شود. مانند استفاده از دسته‌ای از متغیرها برای نگه داشتن اطلاعات مربوط به اتصال پایگاه داده. این دسته‌ها باید به کلاس‌های حمل کننده داده خود تغییر کنند. 
 

بد استفاده کنندگان از شیء گرایی (Object orientation abusers)  


تکه کدهای این بخش در واقع بد استفاده کنندگاه یا ناقص استفاده کنندگان از اصول شیء گرایی هستند. در این دسته بندی موارد زیر وجود دارند:  

1 - گذاره‌های switch: وجود یک گذاره switch پیچیده یا دنباله‌ای از گذاره‌های if  
2 - درخواست رد شده (Refused request): در این حالت یک کلاس مجموعه محدودی از اعضای کلاس پدر خود را پیاده سازی می‌کند و باقی اعضای کلاس پدر یا بدون استفاده می‌مانند یا با استفاده از پرتاب کردن استثناء (Exception throwing) از کار انداخته می‌شوند. 
3 - فیلد موقتی (Temporary field): در این حالت متغیرها مقدار خود را در شرایط خاصی می‌گیرند و در بقیه شرایط خالی هستند. 
4 - کلاس هایی دقیقا مشابه در کارایی ولی متفاوت در مشخصات (Alternative Classes with Different Interfaces): دو کلاس دقیقا یک کار را انجام می‌دهند ولی نام اعضای آنها (متد و ...) متفاوت است. 

جلوگیری کنندگان از تغییر(Change preventers) 


این نشانه‌ها حاکی از این دارند زمانیکه تغییری در یک بخش کد نیاز باشد، در راستای آن حتما باید دیگر بخش‌های کد نیز به مقدار زیادی تغییر کنند. در این حالات اعمال تغییرات و نگهداری کد به شدت سخت خواهد شد. 
مواردی که در این دسته بندی قرار دارند به صورت زیر می‌باشند:  

1 - تغییر واگرا (Divergent change): این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که برای اعمال یک تغییر به کلاس نیاز است متدهای زیادی را تغییر دهید. به طور مثال به ازای هر نوع محصولی که به محصولات شما اضافه می‌شود باید متدهای ذخیره، بازیابی، جستجو را تغییر دهید. 
2 - Shotgun Surgery: این حالت شباهت زیادی به تغییر واگرا دارد. تنها تفاوت آن این است که در این حالت شما به ازای هر تغییر نیاز است کلاس‌های زیادی را تغییر دهید. تغییر واگرا در بدنه یک کلاس اتفاق می‌افتد. 
3 - سلسله مراتب موازی ارث بری (Parallel inheritance hierarchy): این مورد یکی کمتر درک شده‌ترین موارد است. در این حالت زمانی که یک زیر کلاس برای یک کلاس ایجاد می‌کنید به ازای آن ناخودآگاه مجبور می‌شوید یک زیر کلاس برای کلاس دیگری ایجاد کنید. 

کدهای غیر ضروری (Dispensables) 


این دسته از کدها معمولا کدهایی هستند بی دلیل و بی استفاده. کدهایی که نبودنشان بهتر از بودنشان است! حذف کردن این کدها به خوانایی و قابلیت نگهداری کد خواهد افزود. بوهای بدی که در این دسته بندی قرار دارند به صورت زیر می‌باشند: 

1 - کامنت: یک متد، با مقادیر فراوانی از کامنت‌های توضیحی پر شده است. 
2 - کد تکراری: در این بوی بد، دو قطعه کد دقیقا مانند یکدیگر هستند. 
3 - کلاس داده (ِData class): کلاس‌هایی که تنها فیلدهای اطلاعاتی در آنها وجود دارند و متدهای خامی که جهت دریافت یا ذخیره اطلاعات در آنها استفاده می‌شوند. این کلاس‌های معمولا هیچ روال منطقی ای در خود ندارند. یکی از قدرت‌های شیء گرایی افزودن رفتار به کلاس‌ها در کنار اقلام اطلاعاتی موجود در آن است.  
4 - کلاس تنبل (Lazy class):  اگر کلاس کار چندانی که درخور نگهداری و توسعه باشد، انجام نمی‌دهد بهتر است از بین برود. 
5 - کد مرده (Dead code): متغیر، پارامتر، متد یا کلاسی که دیگر هیچ استفاده‌ای از آن متصور نیست و هیچ استفاده‌ای در حال حاضر از آن وجود ندارد. 
6 - کلی نگری بیش از اندازه (Speculative Generality): این الگو نیز کدهایی را شامل می‌شود که بلااستفاده هستند. ولی دلیل بلااستفاده بودن آن کلی نگری و دور اندیشی بدون دلیل است. معمولا کدهای تولیدی برای شرایط فعلی و پیش‌بینی آینده تولید می‌شوند. اگر این پیش‌بینی آینده به درستی و بر مبنای واقعیات انجام نشود، معمولا نتیجه کار، طراحی و پیاده سازی ای بی فایده و بلااستفاده خواهد بود. 

کدهایی بیش از اندازه وابسته به هم (Couplers) 


کدهایی که در این دسته قرار می‌گیرند معمولا یا خود درگیر یک وابستگی شدید هستند یا به ایجاد وابستگی بین کلاس‌ها کمک می‌کنند. بوی‌های بدی که در این دسته بندی قرار می‌گیرند به صورت زیر هستند: 

1- متد حسود (Feature envy): متدی که از اعضای یک شیء دیگر بیشتر از اعضای کلاس خود استفاده می‌کند! این اتفاق معمولا زمانی می‌افتد که فیلدهایی به یک "کلاس داده" منتقل می‌شوند. وقتی این اتفاق می‌افتد یکی از راه حل‌ها، انتقال روالهای استفاده کننده از فیلدها به "کلاس داده" مربوطه است.
2 - کلاس‌های بیش از اندازه صمیمی (Inappropriate Intimacy): کلاس‌ها از اعضای internal یکدیگر بیش از اندازه استفاده می‌کنند. کلاس‌های خوب کلاس‌هایی هستند که کمترین اطلاعی را از وضعیت داخلی یکدیگر دارند. 
3 - کتابخانه‌های ناقص (Incomplete Library Class): زمانیکه کتابخانه‌ای آماده می‌شود، بالاخره روزی می‌رسد که این کتابخانه نیازهای پروژه را رفع نمی‌کند و نیاز به توسعه خواهد داشت. ولی از آنجایی که کتابخانه‌ها به صورت فقط خواندنی در اختیار پروژه‌ها قرار می‌گیرند، در صورتیکه توسعه دهنده اصلی آن از توسعه کتابخانه سر باز بزند، مشکلاتی بوجود خواهد آمد. 
4 - زنجیره فراخوانی‌ها (Message chain): زمانیکه یک متد در بدنه خود پیامی به شیء دیگری می‌فرستد که آن شیء نیز به خودی خود پیامی به شیء دیگری می‌فرستد (و الی آخر) یک زنجیره فراخوانی بوجود آمده است. در این روش بیرونی‌ترین استفاده کننده از متد در واقع وابسته به یک زنجیره‌ای از فراخوانی‌ها است که تغییر در هر قدمی از آن باعث خرابی خواهد شد. 
5 - دلال (Middle man): اگر کلاسی تنها کاری که انجام می‌دهد انتقال فراخوانی به کلاس دیگری است، دیگر نیازی به این کلاس وجود نخواهد داشت.

اطلاع از الگوهای بد کد نویسی به همان اندازه اطلاع از الگوهای خوب کد نویسی در کیفیت محصول تولیدی اثر مثبت خواهند داشت. یادگیری طبقه بندی شده این الگوها کار را برای استفاده روزمره از آنها آسان‌تر خواهد کرد.