نظرات مطالب
بررسی چند نکته در مورد ارث بری کلاس‌ها در #C
با کامنت کردن این بخش از کد برنامه :
//Console.WriteLine("====Parent====");
//Parent parent = new Parent();
//parent.Print();

//Console.WriteLine("====Child====");
//Child child = new Child();
//child.Print();
و اجرای کد بخش سوم به تنهایی :
Console.WriteLine("====Parent Via Child====");
Parent pc = new Child();
pc.Print();
خروجی به شکل زیر می‌باشد :(ابتدا سازنده استاتیک فرزند و سپس سازنده استاتیک والد فراخوانی میشود) 


نکته : سازنده‌های استاتیک تنها یکبار فراخوانی می‌شوند بر عکس سازنده‌های غیر استاتیک که به ازای هر بار نمونه سازی از کلاس اجرا می‌شوند.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
یک متد الحاقی است به این شکل:
        public static int ToInt(this string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return 0;
            int result;
            return int.TryParse(data, out result) ? result : 0;
        }
فقط هنگام لاگین، به userName خود id کاربر انتساب داده شده:
FormsAuthentication.SetAuthCookie(user.Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), ...
// ...
FormsAuthentication.RedirectFromLoginPage(user.Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), ...
مطالب
اصول طراحی شی گرا SOLID - #بخش سوم اصل LSP
بخش‌های پیشین :

اصل 3 ) L – LSP – Liskov substitution principle
اصل LSP میگوید : "زیر کلاس‌ها باید بتوانند جایگزین نوع پایه‌ی خود باشند".
مقایسه با جهان واقعی : 

شغل یک پدر تجارت املاک است درحالی که پسرش دوست دارد فوتبالیست شود.
یک پسر هیچگاه نمیتواند جایگزین پدرش شود، با اینکه که آنها به یک سلسله مراتب خانوادگی تعلق دارند.
در یک مثال عمومی‌تر بررسی میکنیم :
به طور معمول زمانی که ما در مورد اشکال هندسی صحبت میکنیم ، مستطیل را یک کلاس پایه برای مربع میدانیم. به کد زیر توجه کنید :
public class Rectangle
{
    public int Width { get; set; }
    public int Height { get; set; }
}

public class Square:Rectangle
{
    //codes specific to
    //square will be added
}
و میتوان گفت :
Rectangle o = new Rectangle();
o.Width = 5;
o.Height = 6;
بسیار خوب، اما با توجه به LSP باید قادر باشیم مستطیل را با مربع جایگزین کنیم. سعی میکنیم این کار را انجام دهیم :
Rectangle o = new Square();
o.Width = 5;
o.Height = 6;
موضوع چیست؟ مگر مربع می‌تواند طول و عرض نا برابر داشته باشد؟! امکان ندارد.
خوب این به چه معنی است؟ به این معنی که ما نمیتوانیم کلاس پایه را با کلاس مشتق شده جایگزین کنیم و باز هم این معنی را میدهد که ما داریم اصل LSP را نقض میکنیم.
آیا ما میتوانیم طول و عرض را در کلاس Square طبق کد زیر دوباره نویسی کنیم؟
public class Square : Rectangle 
{
    public override int Width
    {
        get{return base.Width;}
        set
        {
            base.Height = value;
            base.Width = value;
        }
    }
    public override int Height
    {
        get{return base.Height;}
        set
        {
            base.Height = value;
            base.Width = value;
        }
    }        
}
باز هم اصل LSP نقض میشود چون ما داریم رفتار خاصیت‌های طول و عرض در کلاس مشتق شده را تغییر میدهیم. ولی با توجه به کد بالا یک مستطیل نمیتواند طول و عرض برابر داشته باشد چون در صورت برابری دیگر مستطیل نیست.
اما راه حل چیست؟
یک کلاس انتزاعی (abstract) را به شکل زیر ایجاد و سپس دوکلاس Square و Rectangle  را از آن مشتق میکنیم :
public abstract class Shape
{
    public virtual int Width { get; set; }
    public virtual int Height { get; set; }
}
همکنون ما دو کلاس مستقل از هم داریم. یکی Square و دیگری Rectangle که هر دو از کلاس Shape مشتق شده اند.
حالا میتوانیم بنویسیم :
Shape o = new Rectangle();
o.Width = 5;
o.Height = 6;

Shape o = new Square();
o.Width = 5; //both height and width become 5
o.Height = 6; //both height and width become 6
زمانی که ما در مورد اشکال هندسی صحبت میکنیم ، هیچ قاعده‌ی خاصی جهت اندازه‌ی طول و عرض نیست. ممکن است برابر باشند یا نباشند.
در قسمت بعدی اصل ISP را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
  
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.
مطالب
امکان مفهوم بخشیدن به رشته‌ها در NET 7.
رشته‌ها، یکی از عمومی‌ترین نوع‌های داده‌ها هستند؛ از آن‌ها در تعریف آدرس‌های اینترنتی، عبارات باقاعده و یا حتی زمان‌ها و تاریخ‌ها استفاده می‌کنیم. در دات نت 7 می‌توان با استفاده از ویژگی جدید StringSyntaxAttribute، به این نوع‌های مختلف اندکی معنا بخشید.


معرفی ویژگی جدید StringSyntax

با استفاده از ویژگی StringSyntax جدید می‌توان مقدار مورد انتظار از رشته‌ی درخواستی را معنادار کرد. برای مثال، Visual Studio سال‌هاست که راهنمایی را در حین تعریف عبارات باقاعده ظاهر می‌کند. اما این راهنما صرفا مختص به ویژوال استودیو است و تا پیش از این راهی وجود نداشت تا عنوان کنیم که برای مثال این رشته قرار است تنها یک عبارت باقاعده باشد. اکنون در دات نت 7 با معرفی ویژگی جدید StringSyntax می‌توان یک چنین intellisense ای را در سایر IDEها نیز شاهد بود.
برای نمونه مثال زیر را درنظر بگیرید:
using System.Diagnostics.CodeAnalysis;

namespace CS11Tests;

public class StringSyntaxAttributeTests
{
    public static void Test()
    {
        RegexTest("");
        DateTest("");
    }

    private static void RegexTest([StringSyntax(StringSyntaxAttribute.Regex)] string regex)
    {
    }

    private static void DateTest([StringSyntax(StringSyntaxAttribute.DateTimeFormat)] string dateTime)
    {
    }
}
در اینجا با استفاده از ویژگی StringSyntax، دقیقا مشخص کرده‌ایم که هدف از تعریف پارامترهای رشته‌ای مدنظر چه چیزی بوده‌است. به این ترتیب، برای مثال در Rider، در حین استفاده از این متدها، به intellisense‌های زیر خواهیم رسید:

راهنمای ظاهر شده جهت تعریف ساده‌تر عبارات باقاعده:


و راهنمای ظاهر شده جهت تعریف ساده‌تر یک DateTime:



امکان استفاده از StringSyntax در دات نت‌های پیش از نگارش 7

هرچند StringSyntax در دات نت 7 تعریف شده‌است؛ اما اگر تعریف کلاس زیر را به همراه فضای نام دقیق آن به پروژه‌های قدیمی‌تر هم اضافه کنیم ... برای دات نت‌های پیش از نگارش 7 هم کار می‌کند:
#if !NET7_0_OR_GREATER

namespace System.Diagnostics.CodeAnalysis
{
  /// <summary>Specifies the syntax used in a string.</summary>
  [AttributeUsage(AttributeTargets.Property | AttributeTargets.Field | AttributeTargets.Parameter, AllowMultiple = false, Inherited = false)]
  public sealed class StringSyntaxAttribute : Attribute
  {
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing composite formats for string formatting.</summary>
    public const string CompositeFormat = "CompositeFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing date format specifiers.</summary>
    public const string DateOnlyFormat = "DateOnlyFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing date and time format specifiers.</summary>
    public const string DateTimeFormat = "DateTimeFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing <see cref="T:System.Enum" /> format specifiers.</summary>
    public const string EnumFormat = "EnumFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing <see cref="T:System.Guid" /> format specifiers.</summary>
    public const string GuidFormat = "GuidFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing JavaScript Object Notation (JSON).</summary>
    public const string Json = "Json";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing numeric format specifiers.</summary>
    public const string NumericFormat = "NumericFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing regular expressions.</summary>
    public const string Regex = "Regex";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing time format specifiers.</summary>
    public const string TimeOnlyFormat = "TimeOnlyFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing <see cref="T:System.TimeSpan" /> format specifiers.</summary>
    public const string TimeSpanFormat = "TimeSpanFormat";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing URIs.</summary>
    public const string Uri = "Uri";
    /// <summary>The syntax identifier for strings containing XML.</summary>
    public const string Xml = "Xml";

    /// <summary>Initializes the <see cref="T:System.Diagnostics.CodeAnalysis.StringSyntaxAttribute" /> with the identifier of the syntax used.</summary>
    /// <param name="syntax">The syntax identifier.</param>
    public StringSyntaxAttribute(string syntax)
    {
      this.Syntax = syntax;
      this.Arguments = Array.Empty<object>();
    }

    /// <summary>Initializes the <see cref="T:System.Diagnostics.CodeAnalysis.StringSyntaxAttribute" /> with the identifier of the syntax used.</summary>
    /// <param name="syntax">The syntax identifier.</param>
    /// <param name="arguments">Optional arguments associated with the specific syntax employed.</param>
    public StringSyntaxAttribute(string syntax, params object?[] arguments)
    {
      this.Syntax = syntax;
      this.Arguments = arguments;
    }

    /// <summary>Gets the identifier of the syntax used.</summary>
    public string Syntax { get; }

    /// <summary>Gets the optional arguments associated with the specific syntax employed.</summary>
    public object?[] Arguments { get; }
  }
}

#endif
مطالب
معرفی سایت ExtensionMethod.NET

سایت ExtensionMethod.NET بانک اطلاعاتی است از قابلیتی تحت عنوان extension methods معرفی شده در C# 3.0 و Visual Basic 2008 . هدف اصلی از extension methods ، بسط کلاس‌های دات نت فریم ورک توسط جامعه‌ی برنامه نویس‌ها می‌باشد.



مثلا در کلاس پایه string ، متدی به نام Right وجود ندارد. برای اضافه کردن آن می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

public static string Right(this string s, int length)
{
length = Math.Max(length, 0);
if (s.Length > length)
{
return s.Substring(s.Length - length, length);
}
else
{
return s;
}
}

و پس از آن هم استفاده از این متد که کلاس پایه string را بسط داده است به شکل زیر خواهد بود (همانند یکی از متدهای کلاس string می‌توان از آن استفاده کرد):
string s = "abcde";
s = s.Right(3); //s becomes "cde"

برای پیگیری سایت هم می‌توان از فید آن استفاده نمود.

مطالب
نحوه استخراج آیکون‌های یک قلم در WPF
مطلب «نحوه نمایش تمام آیکون‌های تعریف شده در یک قلم در WPF» را در نظر بگیرید. سؤال: اگر در یک برنامه تنها به تعدادی از این آیکون‌ها یا گلیف‌ها نیاز بود آیا می‌توان این‌ها را به صورت مجزا استخراج و استفاده کرد؟
پاسخ: بلی. همان کلاس  FontFamily موجود در اسمبلی PresentationCore.dll، امکان تبدیل یک گلیف را به معادل هندسی آن نیز دارد. در ادامه کدهای آن‌را مرور خواهیم کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.IO;
using System.Windows;
using System.Windows.Media;
using CrMap.Models;

namespace CrMap.ViewModels
{
    public class CrMapViewModel
    {
        public IList<Symbol> Symbols { set; get; }
        public int GridRows { set; get; }
        public int GridCols { set; get; }

        public CrMapViewModel()
        {
            fillDataSource();
        }

        private void fillDataSource()
        {
            Symbols = new List<Symbol>();
            GridCols = 15;

            var fontFamily = new FontFamily(new Uri("pack://application:,,,/"), "/Fonts/#whhglyphs");

            GlyphTypeface glyph = null;
            Typeface glyphTypeface = null;
            foreach (var typeface in fontFamily.GetTypefaces())
            {
                if (typeface.TryGetGlyphTypeface(out glyph) && (glyph != null))
                {
                    glyphTypeface = typeface;
                    break;
                }
            }

            if (glyph == null)
                throw new InvalidOperationException("Couldn't find a GlyphTypeface.");

            GridRows = (glyph.CharacterToGlyphMap.Count / GridCols) + 1;

            foreach (var item in glyph.CharacterToGlyphMap)
            {
                var index = item.Key;
                Symbols.Add(new Symbol
                {
                    Character = Convert.ToChar(index),
                    CharacterCode = string.Format("&#x{0:X}", index)
                });

                saveToFile(glyphTypeface, index);
            }
        }

        private static void saveToFile(Typeface glyphTypeface, int index)
        {
            var formattedText = new FormattedText(
                                        textToFormat: Convert.ToChar(index).ToString(),
                                        culture: new CultureInfo("en-us"),
                                        flowDirection: FlowDirection.LeftToRight,
                                        typeface: glyphTypeface,
                                        emSize: 20,
                                        foreground: Brushes.Black);
            var geometry = formattedText.BuildGeometry(new Point(0, 0));
            var path = geometry.GetFlattenedPathGeometry();
            File.WriteAllText(index + ".path", path.ToString());
        }
    }
}
در اینجا تنها متد saveToFile در مقایسه با قسمت قبل افزوده شده است.
شیء FormattedText دارای متدی است به نام BuildGeometry که اطلاعات یک گلیف را تبدیل به معادل هندسی آن می‌کند. سپس توسط GetFlattenedPathGeometry معادل Path آن‌را می‌توان بدست آورد. برای مثال اگر پس از اجرای این مثال، به فایل 48.path تولیدی آن مراجعه کنیم، چنین خروجی را می‌توان مشاهده کرد:
 F1M5,7.47150993347168L5,17.2566661834717 5.732421875,19.0242443084717 7.5,19.7566661834717
12.5,19.7566661834717 13.69140625,19.4441661834717 5,7.47150993347168z
M7.5,4.75666618347168L6.30859375,5.06916618347168 15,17.0418224334717
15,7.25666618347168 14.267578125,5.48908805847168 12.5,4.75666618347168
7.5,4.75666618347168z M7.5,2.25666618347168L12.5,2.25666618347168
14.4189453125,2.62287712097168 16.03515625,3.72150993347168 17.1337890625,5.33772134780884
17.5,7.25666618347168 17.5,17.2566661834717 17.1337890625,19.1756114959717
16.03515625,20.7918224334717 14.4189453125,21.8904552459717 12.5,22.2566661834717
7.5,22.2566661834717 5.5810546875,21.8904552459717 3.96484375,20.7918224334717
2.8662109375,19.1756114959717 2.5,17.2566661834717 2.5,7.25666618347168 2.8662109375,5.33772134780884
3.96484375,3.72150993347168 5.5810546875,2.62287712097168 7.5,2.25666618347168z
که برای استفاده از اطلاعات آن در WPF می‌توان نوشت:
<Path Stroke="DarkRed" Fill="Black" Data="F1M5,7.47150993347168L5,17.2566661834717
              5.732421875,19.0242443084717 7.5,19.7566661834717 12.5,19.7566661834717 13.69140625,19.4441661834717 
              5,7.47150993347168z M7.5,4.75666618347168L6.30859375,5.06916618347168 15,17.0418224334717 
              15,7.25666618347168 14.267578125,5.48908805847168 12.5,4.75666618347168 7.5,4.75666618347168z 
              M7.5,2.25666618347168L12.5,2.25666618347168 14.4189453125,2.62287712097168 
              16.03515625,3.72150993347168 17.1337890625,5.33772134780884 17.5,7.25666618347168 
              17.5,17.2566661834717 17.1337890625,19.1756114959717 16.03515625,20.7918224334717 
              14.4189453125,21.8904552459717 12.5,22.2566661834717 7.5,22.2566661834717 
              5.5810546875,21.8904552459717 3.96484375,20.7918224334717 2.8662109375,19.1756114959717 
              2.5,17.2566661834717 2.5,7.25666618347168 2.8662109375,5.33772134780884 
              3.96484375,3.72150993347168 
              5.5810546875,2.62287712097168 7.5,2.25666618347168z" />
مطالب
ASP.NET MVC #18

اعتبار سنجی کاربران در ASP.NET MVC

دو مکانیزم اعتبارسنجی کاربران به صورت توکار در ASP.NET MVC در دسترس هستند: Forms authentication و Windows authentication.
در حالت Forms authentication، برنامه موظف به نمایش فرم لاگین به کاربر‌ها و سپس بررسی اطلاعات وارده توسط آن‌ها است. برخلاف آن، Windows authentication حالت یکپارچه با اعتبار سنجی ویندوز است. برای مثال زمانیکه کاربری به یک دومین ویندوزی وارد می‌شود، از همان اطلاعات ورود او به شبکه داخلی، به صورت خودکار و یکپارچه جهت استفاده از برنامه کمک گرفته خواهد شد و بیشترین کاربرد آن در برنامه‌های نوشته شده برای اینترانت‌های داخلی شرکت‌ها است. به این ترتیب کاربران یک بار به دومین وارد شده و سپس برای استفاده از برنامه‌های مختلف ASP.NET، نیازی به ارائه نام کاربری و کلمه عبور نخواهند داشت. Forms authentication بیشتر برای برنامه‌هایی که از طریق اینترنت به صورت عمومی و از طریق انواع و اقسام سیستم عامل‌ها قابل دسترسی هستند، توصیه می‌شود (و البته منعی هم برای استفاده در حالت اینترانت ندارد).
ضمنا باید به معنای این دو کلمه هم دقت داشت: هدف از Authentication این است که مشخص گردد هم اکنون چه کاربری به سایت وارد شده است. Authorization، سطح دسترسی کاربر وارد شده به سیستم و اعمالی را که مجاز است انجام دهد، مشخص می‌کند.


فیلتر Authorize در ASP.NET MVC

یکی دیگر از فیلترهای امنیتی ASP.NET MVC به نام Authorize، کار محدود ساختن دسترسی به متدهای کنترلرها را انجام می‌دهد. زمانیکه اکشن متدی به این فیلتر یا ویژگی مزین می‌شود، به این معنا است که کاربران اعتبارسنجی نشده، امکان دسترسی به آن‌را نخواهند داشت. فیلتر Authorize همواره قبل از تمامی فیلترهای تعریف شده دیگر اجرا می‌شود.
فیلتر Authorize با پیاده سازی اینترفیس System.Web.Mvc.IAuthorizationFilter توسط کلاس System.Web.Mvc.AuthorizeAttribute در دسترس می‌باشد. این کلاس علاوه بر پیاده سازی اینترفیس یاد شده، دارای دو خاصیت مهم زیر نیز می‌باشد:

public string Roles { get; set; } // comma-separated list of role names
public string Users { get; set; } // comma-separated list of usernames

زمانیکه فیلتر Authorize به تنهایی بکارگرفته می‌شود، هر کاربر اعتبار سنجی شده‌ای در سیستم قادر خواهد بود به اکشن متد مورد نظر دسترسی پیدا کند. اما اگر همانند مثال زیر، از خواص Roles و یا Users نیز استفاده گردد، تنها کاربران اعتبار سنجی شده مشخصی قادر به دسترسی به یک کنترلر یا متدی در آن خواهند شد:

[Authorize(Roles="Admins")]
public class AdminController : Controller
{
  [Authorize(Users="Vahid")]
  public ActionResult DoSomethingSecure()
   {
  }
}

در این مثال، تنها کاربرانی با نقش Admins قادر به دسترسی به کنترلر جاری Admin خواهند بود. همچنین در بین این کاربران ویژه، تنها کاربری به نام Vahid قادر است متد DoSomethingSecure را فراخوانی و اجرا کند.

اکنون سؤال اینجا است که فیلتر Authorize چگونه از دو مکانیزم اعتبار سنجی یاد شده استفاده می‌کند؟ برای پاسخ به این سؤال، فایل web.config برنامه را باز نموده و به قسمت authentication آن دقت کنید:

<authentication mode="Forms">
<forms loginUrl="~/Account/LogOn" timeout="2880" />
</authentication>

به صورت پیش فرض، برنامه‌های ایجاد شده توسط VS.NET جهت استفاده از حالت Forms یا همان Forms authentication تنظیم شده‌اند. در اینجا کلیه کاربران اعتبار سنجی نشده، به کنترلری به نام Account و متد LogOn در آن هدایت می‌شوند.
برای تغییر آن به حالت اعتبار سنجی یکپارچه با ویندوز، فقط کافی است مقدار mode را به Windows تغییر داد و تنظیمات forms آن‌را نیز حذف کرد.


یک نکته: اعمال تنظیمات اعتبار سنجی اجباری به تمام صفحات سایت
تنظیم زیر نیز در فایل وب کانفیگ برنامه، همان کار افزودن ویژگی Authorize را انجام می‌دهد با این تفاوت که تمام صفحات سایت را به صورت خودکار تحت پوشش قرار خواهد داد (البته منهای loginUrl ایی که در تنظیمات فوق مشاهده نمودید):

<authorization>
<deny users="?" />
</authorization>

در این حالت دسترسی به تمام آدرس‌های سایت تحت تاثیر قرار می‌گیرند، منجمله دسترسی به تصاویر و فایل‌های CSS و غیره. برای اینکه این موارد را برای مثال در حین نمایش صفحه لاگین نیز نمایش دهیم، باید تنظیم زیر را پیش از تگ system.web به فایل وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<!-- we don't want to stop anyone seeing the css and images -->
<location path="Content">
<system.web>
<authorization>
<allow users="*" />
</authorization>
</system.web>
</location>

در اینجا پوشه Content از سیستم اعتبارسنجی اجباری خارج می‌شود و تمام کاربران به آن دسترسی خواهند داشت.
به علاوه امکان امن ساختن تنها قسمتی از سایت نیز میسر است؛ برای مثال:

<location path="secure">
  <system.web>
    <authorization>
      <allow roles="Administrators" />
      <deny users="*" />
    </authorization>
  </system.web>
</location>

در اینجا مسیری به نام secure، نیاز به اعتبارسنجی اجباری دارد. به علاوه تنها کاربرانی در نقش Administrators به آن دسترسی خواهند داشت.


نکته: به تنظیمات انجام شده در فایل Web.Config دقت داشته باشید
همانطور که می‌شود دسترسی به یک مسیر را توسط تگ location بازگذاشت، امکان بستن آن هم فراهم است (بجای allow از deny استفاده شود). همچنین در ASP.NET MVC به سادگی می‌توان تنظیمات مسیریابی را در فایل global.asax.cs تغییر داد. برای مثال اینبار مسیر دسترسی به صفحات امن سایت، Admin خواهد بود نه Secure. در این حالت چون از فیلتر Authorize استفاده نشده و همچنین فایل web.config نیز تغییر نکرده، این صفحات بدون محافظت رها خواهند شد.
بنابراین اگر از تگ location برای امن سازی قسمتی از سایت استفاده می‌کنید، حتما باید پس از تغییرات مسیریابی، فایل web.config را هم به روز کرد تا به مسیر جدید اشاره کند.
به همین جهت در ASP.NET MVC بهتر است که صریحا از فیلتر Authorize بر روی کنترلرها (جهت اعمال به تمام متدهای آن) یا بر روی متدهای خاصی از کنترلرها استفاده کرد.
امکان تعریف AuthorizeAttribute در فایل global.asax.cs و متد RegisterGlobalFilters آن به صورت سراسری نیز وجود دارد. اما در این حالت حتی صفحه لاگین سایت هم دیگر در دسترس نخواهد بود. برای رفع این مشکل در ASP.NET MVC 4 فیلتر دیگری به نام AllowAnonymousAttribute معرفی شده است تا بتوان قسمت‌هایی از سایت را مانند صفحه لاگین، از سیستم اعتبارسنجی اجباری خارج کرد تا حداقل کاربر بتواند نام کاربری و کلمه عبور خودش را وارد نماید:

[System.Web.Mvc.AllowAnonymous]
public ActionResult Login()
{
return View();
}

بنابراین در ASP.NET MVC 4.0، فیلتر AuthorizeAttribute را سراسری تعریف کنید. سپس در کنترلر لاگین برنامه از فیلتر AllowAnonymous استفاده نمائید.
البته نوشتن فیلتر سفارشی AllowAnonymousAttribute در ASP.NET MVC 3.0 نیز میسر است. برای مثال:

public class LogonAuthorize : AuthorizeAttribute {
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext) {
if (!(filterContext.Controller is AccountController))
base.OnAuthorization(filterContext);
}
}

در این فیلتر سفارشی، اگر کنترلر جاری از نوع AccountController باشد، از سیستم اعتبار سنجی اجباری خارج خواهد شد. مابقی کنترلرها همانند سابق پردازش می‌شوند. به این معنا که اکنون می‌توان LogonAuthorize را به صورت یک فیلتر سراسری در فایل global.asax.cs معرفی کرد تا به تمام کنترلرها، منهای کنترلر Account اعمال شود.



مثالی جهت بررسی حالت Windows Authentication

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس یک کنترلر جدید را به نام Home نیز به آن اضافه کنید. در ادامه متد Index آن‌را با ویژگی Authorize، مزین نمائید. همچنین بر روی نام این متد کلیک راست کرده و یک View خالی را برای آن ایجاد کنید:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[Authorize]
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

محتوای View متناظر با متد Index را هم به شکل زیر تغییر دهید تا نام کاربر وارد شده به سیستم را نمایش دهد:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>
Current user: @User.Identity.Name

به علاوه در فایل Web.config برنامه، حالت اعتبار سنجی را به ویندوز تغییر دهید:

<authentication mode="Windows" />

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید و وب سرور آزمایشی انتخابی هم IIS Express باشد، پیغام HTTP Error 401.0 - Unauthorized نمایش داده می‌شود. علت هم اینجا است که Windows Authentication به صورت پیش فرض در این وب سرور غیرفعال است. برای فعال سازی آن به مسیر My Documents\IISExpress\config مراجعه کرده و فایل applicationhost.config را باز نمائید. تگ windowsAuthentication را یافته و ویژگی enabled آن‌را که false است به true تنظیم نمائید. اکنون اگر برنامه را مجددا اجرا کنیم، در محل نمایش User.Identity.Name، نام کاربر وارد شده به سیستم نمایش داده خواهد شد.
همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا همه چیز یکپارچه است و حتی نیازی نیست صفحه لاگین خاصی را به کاربر نمایش داد. همینقدر که کاربر توانسته به سیستم ویندوزی وارد شود، بر این اساس هم می‌تواند از برنامه‌های وب موجود در شبکه استفاده کند.



بررسی حالت Forms Authentication

برای کار با Forms Authentication نیاز به محلی برای ذخیره سازی اطلاعات کاربران است. اکثر مقالات را که مطالعه کنید شما را به مباحث membership مطرح شده در زمان ASP.NET 2.0 ارجاع می‌دهند. این روش در ASP.NET MVC هم کار می‌کند؛ اما الزامی به استفاده از آن نیست.

برای بررسی حالت اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌ها، یک برنامه خالی ASP.NET MVC جدید را آغاز کنید. یک کنترلر Home ساده را نیز به آن اضافه نمائید.
سپس نیاز است نکته «تنظیمات اعتبار سنجی اجباری تمام صفحات سایت» را به فایل وب کانفیگ برنامه اعمال نمائید تا نیازی نباشد فیلتر Authorize را در همه جا معرفی کرد. سپس نحوه معرفی پیش فرض Forms authentication تعریف شده در فایل web.config نیز نیاز به اندکی اصلاح دارد:

<authentication mode="Forms">
<!--one month ticket-->
<forms name=".403MyApp"
cookieless="UseCookies"
loginUrl="~/Account/LogOn"
defaultUrl="~/Home"
slidingExpiration="true"
protection="All"
path="/"
timeout="43200"/>
</authentication>

در اینجا استفاده از کوکی‌ها اجباری شده است. loginUrl به کنترلر و متد لاگین برنامه اشاره می‌کند. defaultUrl مسیری است که کاربر پس از لاگین به صورت خودکار به آن هدایت خواهد شد. همچنین نکته‌ی مهم دیگری را که باید رعایت کرد، name ایی است که در این فایل config عنوان می‌‌کنید. اگر بر روی یک وب سرور، چندین برنامه وب ASP.Net را در حال اجرا دارید، باید برای هر کدام از این‌ها نامی جداگانه و منحصربفرد انتخاب کنید، در غیراینصورت تداخل رخ داده و گزینه مرا به خاطر بسپار شما کار نخواهد کرد.
کار slidingExpiration که در اینجا تنظیم شده است نیز به صورت زیر می‌باشد:
اگر لاگین موفقیت آمیزی ساعت 5 عصر صورت گیرد و timeout شما به عدد 10 تنظیم شده باشد، این لاگین به صورت خودکار در 5:10‌ منقضی خواهد شد. اما اگر در این حین در ساعت 5:05 ، کاربر، یکی از صفحات سایت شما را مرور کند، زمان منقضی شدن کوکی ذکر شده به 5:15 تنظیم خواهد شد(مفهوم تنظیم slidingExpiration). لازم به ذکر است که اگر کاربر پیش از نصف زمان منقضی شدن کوکی (مثلا در 5:04)، یکی از صفحات را مرور کند، تغییری در این زمان نهایی منقضی شدن رخ نخواهد داد.
اگر timeout ذکر نشود، زمان منقضی شدن کوکی ماندگار (persistent) مساوی زمان جاری + زمان منقضی شدن سشن کاربر که پیش فرض آن 30 دقیقه است، خواهد بود.

سپس یک مدل را به نام Account به پوشه مدل‌های برنامه با محتوای زیر اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication15.Models
{
public class Account
{
[Required(ErrorMessage = "Username is required to login.")]
[StringLength(20)]
public string Username { get; set; }

[Required(ErrorMessage = "Password is required to login.")]
[DataType(DataType.Password)]
public string Password { get; set; }

public bool RememberMe { get; set; }
}
}

همچنین مطابق تنظیمات اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌های فایل وب کانفیگ، نیاز به یک AccountController نیز هست:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication15.Models;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class AccountController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult LogOn()
{
return View();
}

[HttpPost]
public ActionResult LogOn(Account loginInfo, string returnUrl)
{
return View();
}
}
}

در اینجا در حالت HttpGet فرم لاگین نمایش داده خواهد شد. بنابراین بر روی این متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرده و مدل را هم بر روی کلاس Account قرار دهید. قالب scaffolding را هم Create انتخاب کنید. به این ترتیب فرم لاگین برنامه ساخته خواهد شد.
اگر به متد HttpPost فوق دقت کرده باشید، علاوه بر دریافت وهله‌ای از شیء Account، یک رشته را به نام returnUrl نیز تعریف کرده است. علت هم اینجا است که سیستم Forms authentication، صفحه بازگشت را به صورت خودکار به شکل یک کوئری استرینگ به انتهای Url جاری اضافه می‌کند. مثلا:

http://localhost/Account/LogOn?ReturnUrl=something

بنابراین اگر یکی از پارامترهای متد تعریف شده به نام returnUrl باشد، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد.

تا اینجا زمانیکه برنامه را اجرا کنیم، ابتدا بر اساس تعاریف مسیریابی پیش فرض برنامه، آدرس کنترلر Home و متد Index آن فراخوانی می‌گردد. اما چون در وب کانفیگ برنامه authorization را فعال کرده‌ایم، برنامه به صورت خودکار به آدرس مشخص شده در loginUrl قسمت تعاریف اعتبارسنجی مبتنی بر فرم‌ها هدایت خواهد شد. یعنی آدرس کنترلر Account و متد LogOn آن درخواست می‌گردد. در این حالت صفحه لاگین نمایان خواهد شد.

مرحله بعد، اعتبار سنجی اطلاعات وارد شده کاربر است. بنابراین نیاز است کنترلر Account را به نحو زیر بازنویسی کرد:

using System.Web.Mvc;
using System.Web.Security;
using MvcApplication15.Models;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class AccountController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult LogOn(string returnUrl)
{
if (User.Identity.IsAuthenticated) //remember me
{
if (shouldRedirect(returnUrl))
{
return Redirect(returnUrl);
}
return Redirect(FormsAuthentication.DefaultUrl);
}

return View(); // show the login page
}

[HttpGet]
public void LogOut()
{
FormsAuthentication.SignOut();
}

private bool shouldRedirect(string returnUrl)
{
// it's a security check
return !string.IsNullOrWhiteSpace(returnUrl) &&
Url.IsLocalUrl(returnUrl) &&
returnUrl.Length > 1 &&
returnUrl.StartsWith("/") &&
!returnUrl.StartsWith("//") &&
!returnUrl.StartsWith("/\\");
}

[HttpPost]
public ActionResult LogOn(Account loginInfo, string returnUrl)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
if (loginInfo.Username == "Vahid" && loginInfo.Password == "123")
{
FormsAuthentication.SetAuthCookie(loginInfo.Username, loginInfo.RememberMe);
if (shouldRedirect(returnUrl))
{
return Redirect(returnUrl);
}
FormsAuthentication.RedirectFromLoginPage(loginInfo.Username, loginInfo.RememberMe);
}
}
this.ModelState.AddModelError("", "The user name or password provided is incorrect.");
ViewBag.Error = "Login faild! Make sure you have entered the right user name and password!";
return View(loginInfo);
}
}
}

در اینجا با توجه به گزینه «مرا به خاطر بسپار»، اگر کاربری پیشتر لاگین کرده و کوکی خودکار حاصل از اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌های او نیز معتبر باشد، مقدار User.Identity.IsAuthenticated مساوی true خواهد بود. بنابراین نیاز است در متد LogOn از نوع HttpGet به این مساله دقت داشت و کاربر اعتبار سنجی شده را به صفحه پیش‌فرض تعیین شده در فایل web.config برنامه یا returnUrl هدایت کرد.
در متد LogOn از نوع HttpPost، کار اعتبارسنجی اطلاعات ارسالی به سرور انجام می‌شود. در اینجا فرصت خواهد بود تا اطلاعات دریافتی، با بانک اطلاعاتی مقایسه شوند. اگر اطلاعات مطابقت داشتند، ابتدا کوکی خودکار FormsAuthentication تنظیم شده و سپس به کمک متد RedirectFromLoginPage کاربر را به صفحه پیش فرض سیستم هدایت می‌کنیم. یا اگر returnUrl ایی وجود داشت، آن‌را پردازش خواهیم کرد.
برای پیاده سازی خروج از سیستم هم تنها کافی است متد FormsAuthentication.SignOut فراخوانی شود تا تمام اطلاعات سشن و کوکی‌های مرتبط، به صورت خودکار حذف گردند.

تا اینجا فیلتر Authorize بدون پارامتر و همچنین در حالت مشخص سازی صریح کاربران به نحو زیر را پوشش دادیم:

[Authorize(Users="Vahid")]

اما هنوز حالت استفاده از Roles در فیلتر Authorize باقی مانده است. برای فعال سازی خودکار بررسی نقش‌های کاربران نیاز است یک Role provider سفارشی را با پیاده سازی کلاس RoleProvider، طراحی کنیم. برای مثال:

using System;
using System.Web.Security;

namespace MvcApplication15.Helper
{
public class CustomRoleProvider : RoleProvider
{
public override bool IsUserInRole(string username, string roleName)
{
if (username.ToLowerInvariant() == "ali" && roleName.ToLowerInvariant() == "User")
return true;
// blabla ...
return false;
}

public override string[] GetRolesForUser(string username)
{
if (username.ToLowerInvariant() == "ali")
{
return new[] { "User", "Helpdesk" };
}

if(username.ToLowerInvariant()=="vahid")
{
return new [] { "Admin" };
}

return new string[] { };
}

public override void AddUsersToRoles(string[] usernames, string[] roleNames)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string ApplicationName
{
get
{
throw new NotImplementedException();
}
set
{
throw new NotImplementedException();
}
}

public override void CreateRole(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override bool DeleteRole(string roleName, bool throwOnPopulatedRole)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] FindUsersInRole(string roleName, string usernameToMatch)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] GetAllRoles()
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] GetUsersInRole(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override void RemoveUsersFromRoles(string[] usernames, string[] roleNames)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override bool RoleExists(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}
}
}

در اینجا حداقل دو متد IsUserInRole و GetRolesForUser باید پیاده سازی شوند و مابقی اختیاری هستند.
بدیهی است در یک برنامه واقعی این اطلاعات باید از یک بانک اطلاعاتی خوانده شوند؛ برای نمونه به ازای هر کاربر تعدادی نقش وجود دارد. به ازای هر نقش نیز تعدادی کاربر تعریف شده است (یک رابطه many-to-many باید تعریف شود).
در مرحله بعد باید این Role provider سفارشی را در فایل وب کانفیگ برنامه در قسمت system.web آن تعریف و ثبت کنیم:

<roleManager>
<providers>
<clear />
<add name="CustomRoleProvider" type="MvcApplication15.Helper.CustomRoleProvider"/>
</providers>
</roleManager>


همین مقدار برای راه اندازی بررسی نقش‌ها در ASP.NET MVC کفایت می‌کند. اکنون امکان تعریف نقش‌ها، حین بکارگیری فیلتر Authorize میسر است:

[Authorize(Roles = "Admin")]
public class HomeController : Controller



مطالب
آشنایی با WPF قسمت ششم : DataContext بخش سوم
در قسمت قبلی با مبدل‌ها آشنا شدیم و با استفاده از این ویژگی، دو کنترل Radio Button و CheckBox را بایند کردیم. الان تنها دو کنترل مانده تا آن‌ها را متصل کنیم؛ کنترل ListBox و تقویم، که در این قسمت لیست را بررسی می‌کنیم.

ListBox
در مورد لیست، ما قبلا نام کشورها را با استفاده از تگ ListBoxItem به طور دستی اضافه می‌کردیم و هر گونه ویرایش و اضافه کردن عکس و دیگر اشیاء را داخل این تگ برای هر آیتم جداگانه انجام می‌دادیم؛ مثل تصویر زیر که هر آیتم شامل یک تگ تصویر و دو تگ TextBlock است که یکی از آن‌ها رنگی شده است. کد هر آیتم به طور جداگانه و دستی اضافه شده است.


 ولی در روش بایندینگ چنین چیزی ممکن نیست و تنها با استفاده از یک Template موارد بالا را ایجاد می‌کنیم. پس محتویات سابق ListBox را حذف کرده و تگهای زیر را جهت افزودن یک قالب داده Data Template به شیء لیست اضافه می‌کنیم. حال اگر داده‌های لیست شده خود را روانه  DataContext کنید باید این اطلاعات نمایش داده شوند.
 <ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" >
               <ListBox.ItemTemplate>
                    <DataTemplate>
                        <WrapPanel>
                            <Image Width="24" Height="24" Source="{Binding Flag}"></Image>
                            <TextBlock Padding="5 5 0 0" Text="{Binding Name}"></TextBlock>
                        </WrapPanel>
                    </DataTemplate>
               </ListBox.ItemTemplate>
            </ListBox>
در برنامه ما مشکلی که هست، کد بالا جهت اتصال به DataContext ای است که قبلا پر شده است (DataContext کل View اصلی یا والد تمامی اشیاء مشتق از آن). حتما به یاد دارید که ما این شیء را با مدل یک رکورد ذخیره شده (مدل Person) در منبع داده‌ها پر کرده بودیم. پس استفاده از این روش در حال حاضر منتفی است. ممکن است شما در طول ساخت یک پنجره چندین و چند جا نیاز به منابع داده مختلفی داشته باشید ولی عموما DataContext با یک مدل جهت نمایش یا ذخیره یک رکورد بایند شده است. پس چکار کنیم؟

ارائه این نکته ضروری است که همه اشیاء خصوصیت DataContext را دارند و ما در مثال قبلی DataContext ریشه یا والد اشیاء را پر کردیم. اگر مقاله "ساختار سلسله مراتبی " را به یاد بیاورید، گفتیم که هر شیء در صورتیکه خصوصیت وابسته‌ای برایش تعریف نشده باشد، به سمت اشیاء والد حرکت می‌کند، به این جهت بود که همه‌ی کنترل‌ها به منبع داده‌ها دسترسی داشتند. پس ما اگر DataContext لیست را پر کنیم، لیست دلیلی برای دسترسی به DataContext اشیاء والد ندارد و خصوصیت پر شده‌ی خودش را در نظر می‌گیرد. پس بیایید این مورد را امتحان کنیم:
من کلاس زیر را جهت ارسال لیستی از کشورها به همراه آدرس پرچمشان، بر می‌گردانم:
دلیل استفاده از کلاس ObservableCollection در کد زیر به جای استفاده از اشیایی چون Ilist و ... این بود که این کلاس به اینترفیس هایی چون INotifyPropertyChanged مزین گشته و هر گونه تغییری در این مجموعه، از قبیل حذف و اضافه را اطلاع رسانی کرده و مدل تغییر یافته را به سمت ویو هدایت می‌کند.
using System.Collections.ObjectModel;

namespace test
{
    public class Country
    {
        public string Flag {
            get { return "Images/flags/" + Name + ".png"; }
        }
        public string Name { get; set; }

        public int Id { get; set; }

        public ObservableCollection<Country> GetCountries()
        {
            var countries = new ObservableCollection<Country>();
            countries.Add(new Country(){Id =1,Name = "Afghanistan"});
            countries.Add(new Country() { Id = 2, Name = "Albania" });
            countries.Add(new Country() { Id = 3, Name = "Angola" });

            countries.Add(new Country() { Id = 4, Name = "Bahrain" });
            countries.Add(new Country() { Id = 5, Name = "Bermuda" });
            countries.Add(new Country() { Id =6, Name = "Iran" });

            return countries;
        }
    }
}
برنامه را اجرا کرده و انتظار داریم که بتوانیم لیست پر شده‌ای از داده‌ها را ببینیم؛ ولی در کمال تعجب لیست خالی است. خطایی هم برگردانده نمی‌شود.

دلیل این مشکل این است که DataContext برای نمایش یک Object تهیه شده است و در مورد داده‌های لیستی باید از خصوصیتی به نام ItemsSource استفاده کرد که برای داده‌های لیستی IEnumerables، بهینه شده است.
پس به این ترتیب می‌نویسیم :
   public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.ItemsSource = new Country().GetCountries();
        }
حال برنامه را اجرا کرده تا نتیجه را مشاهده کنید.

شکل‌های زیر یک نمودار از ارتباط با Object برای واکشی داده هاست:

شکل زیر همان نمودار بالا را ترسیم میکند ولی دیگر از مبدل پیش فرض WPF خبری نیست و مبدل اختصاصی به اسم ColorBrush جایگزین آن شده است:

نمودار زیر هم دسترسی به مجموعه ای از داده‌های لیستی است که از طریق ItemsSource خوانده می‌شوند:

کد زیر همچنین برای اتصال به کار می‌رود:
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.DataContext = new Country().GetCountries();
            MyListBox.SetBinding(ItemsControl.ItemsSourceProperty, new Binding());
        }
روش بالا اتصال را برقرار می‌کند ولی من توصیه چندانی در استفاده از آن نمی‌کنم. آزاد گذاشتن DataContext یک لیست، یک مزیت هم دارد و آن این است که خارج از تگ Item‌ها یعنی همان تگ لیست، موقعی که  از بایندینگ استفاده می‌کنید، در واقع از DataContext کمک گرفته می‌شود؛ چون خود ListBox یک آیتم نیست که بخواهد با آیتمی در یک لیست سر و کله بزند. بلکه می‌تواند به راحتی به یک شیء، خود را بایند کند؛ مثال زیر نمونه‌ای از آن است.

پی نوشت : روش‌های دیگر بایند کردن همچون استفاده از منابع یا ریسورس‌ها یا استفاده از ViewModel‌ها هم هستند که در آینده در مورد آن‌ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.

حال که توانستیم لیست را پر کنیم باید کشوری را که در رکورد واکشی شده آمده است، در لیست انتخاب کنیم.
توجه داشته باشید که باید لیست را از طریق خصوصیت ItemsSource پر کرده باشید و DataContext را دستکاری نکرده باشید.
خصوصیت Country در کلاس Person می‌تواند به دو صورت زیر باشد:
 public int Country { get; set; }
 public Country Country { get; set; }

که در هر دو حال از خصوصیت SelectedValue شی ListBox استفاده می‌شود. هر دو خط زیر به ترتیب برای استفاده از مقادیر بالا به کار می‌روند:
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country}"  >               
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country.Id}"  >
خصوصیت SelectedValuePath برای مشخص کردن اینکه کدام فیلد را باید در آیتم‌های لیست، جست و جو کند به کار می‌رود که ما در اینجا فیلد Id را که در کلاس Country قرار دارد، معرفی کرده‌ایم.
خصوصیت‌های دیگر یک شیء لیستی چون ListBox و ComboBox و ... SelectedIndex است که اندیس یک آیتم انتخابی را بازگردانده یا جهت انتخاب یک آیتم، اندیس آن را دریافت می‌کند. SelectedItem و SelectedItems هم شیء یا شیء‌هایی از مدل را (در اینجا Country) که در لیست انتخاب شده‌اند، بر می‌گرداند (فقط خواندنی).
 نتیجه اینکه اگر روش بالا با دستکاری DataContext انجام می‌گرفت دیگر استفاده از فیلد Country در مدل Peron ممکن نبود.
مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 1#
با سلام خدمت دوستان عزیز
تصمیم گرفتم در طی چندین پست در حد توانم به آموزش jQuery بپردازم. (مطالب نوشته شده برداشت ازادی از کتاب jQuery in action است)

جی کوئری (jQuery) چیست؟
jQuery یک کتابخانه بسیار مفید برای جاوا اسکریپت است. بسیار ساده و کارآمد است و مشکل جاوا اسکریپت را برای تطابق با مرورگرهای اینترنتی مختلف برطرف نموده است؛ یادگیریjQuery بسیار آسان است. در جی کوئری کد جاوا اسکریپت از فایل HTML جدا شده و بنابراین کنترل کدھا و بھینه‌سازی آنھا بسیار ساده‌تر خواھد شد. توابعی برای کار با AJAX فراھم نموده و در این زمینه نیز کار را بسیار ساده کرده است. در جی کوئری می‌توان از خصوصیت فراخوانی زنجیره‌ای متدھا استفاده نمود و این باعث می‌شود چندین کد فقط در یک سطر قرار گیرد و در نتیجه کد بسیار مختصر گردد. در مقایسه با سایر ابزارهایی که تاکید عمده‌ای بروی تکنیک‌های هوشمند جاوا اسکریپت دارند، هدف جی کوئری تغییر تفکر سازندگان وب سایت‌ها، به ایجاد صفحه‌هایی با کارکرد بالا می‌باشد. به جای صرف زمان برای مقابله با پیچیدگی‌های جاوا اسکریپت پیشرفته، طراحان می‌توانند با استفاده از زمان و دانش خود در زمینه‌ی CSS، HTML، XHTML و جاوا اسکریپت‌های ساده، عناصر صفحه را مستقیما دستکاری کنند و از همین طریق تغییرهای گشترده و سریعی انجام دهند.

نکته: برای استفاده از جی کوئری باید HTML و CSS و جاوا اسکریپت آشنایی داشته باشید.

چگونه از جی کوئری استفاده کنیم؟
برای استفاده از جی کوئری باید ابتدا فایل آن را از سایت آن دانلود کرده و در پروژه خود استفاده نمایید. البته روش‌های دیگری برای استفاده از این فایل وجود دارد که در آینده بیشتر با آن آشنا خواهیم شد. برای استفاده از این فایل در پروژه باید به شکل زیر آن را به صفحه HTML خود معرفی کنیم.
<html>
   <head>
       <script type="text/javascript" src="jquery-1.9.1.min.js"></script>
   </head>
   <body>
   </body>
</html>
سپس بعد از معرفی خط فوق در قسمت head صفحه باید کد‌های خود را در یک تگ script بنویسیم.

کوتاه کردن کد: هر زمان شما خواسته باشید کارکرد یک صفحه وب را پویا‌تر کنید، در اکثر مواقع به ناچار این کار از طریق عناصری بروی صفحه انجام داده اید که با توجه به انتخاب شدن آنها، صفحه کارکردی خاص خواهد داشت. مثلا در جاوا اسکریپت اگر بخواهیم عنصری را که در یک radioGroup انتخاب شده است را برگردانیم باید کد‌های زیر را بنویسیم:
var checkedValue;
var elements = document.getElementByTagName ('input');
for (var n = 0; n < elements.length; n++) {
       if (elements[n].type == 'radio' && elements[n].name == 'myRadioGroup' && elements[n].checked) {
               checkedValue = elements[n].value;
       }
}
اما اگر بخواهیم همین کد را با جی کوئری بنویسیم:
var checkedValue = $ ('[name="myRadioGroup"]:checked').val();
ممکن است مثال بالا کمی گنگ باشد نگران نباشید در آینده با این دستورات بیشتر آشنا خواهیم شد.
قدرت اصلی جی کوئری برگفته از انتخاب‌کننده‌ها (Selector) هاست، انتخاب‌کننده ، یک عبارت است که دسترسی به عنصری خاص بر روی صفحه را موجب می‌شود؛ انتخاب‌کننده این امکان را فراهم می‌سازد تا به سادگی عنصر مورد نظر را مشخص و به آن دسترسی پیدا کنیم که در مثال فوق، عنصر مورد نظر ما گزینه انتخاب شده از myRadioGroup بود.
Unobtrusive JavaScript: اگر پیش از پیدایش CSS در کار ایجاد صفحه‌های اینترنتی بوده‌اید حتما مشکلات و مشقات آن دوران را به خاطر می‌آورید. در آن زمان برای فرمت‌دهی به اجزای مختلف صفحه ، به ناچار علائم فرمت‌دهی را به همراه دستورات خود اجزا، در صفحه‌های HTML استفاده می‌کردیم. اکنون بسیار بعید به نظر می‌رسد کسی ترجیح دهد فرمت‌دهی اجزا را به همراه دستورهای HTML آن انجام دهد. اگر چه هنوز دستوری مانند زیر بسیار عادی به نظر می‌آید:
<button type="button" onclick="document.getElementById('xyz').style.color='red';">
        Click Me
</button>
نکته ای که در مثال فوق حائز اهمیت است، این است که خصوصیات ظاهری دکمه ایجاد شده از قبیل فونت و عنوان دکمه، از طریق تگ <font> و یا پارامترهای قابل استفاده در خود دستور دکمه تعیین نشده است، بلکه CSS وظیفه تعیین آنها را دارد. اما اگرچه در این مثال فرمت‌دهی و دستور خود دکمه از یکدیگر جدا شده‌اند؛ شاهد ترکیب این دکمه با رفتار آن هستیم. در جی کوئری می‌توانیم رفتار را از اجزا به آسانی جدا کنیم.

مجموعه عناصر در جی کوئری:

زمانی که CSS به عنوان یک تکنولوژی به منظور جداسازی طراحی از ساختار به دنیای صفحه‌های اینترنتی معرفی شد، می‌بایست راهی برای اشاره به اجزای صفحات از طرف فایل CSS نیز معرفی می‌شد. این امر از طریق انتخاب‌کننده‌ها (Selector) صورت پذیرفت.

برای مثال انتخاب‌کننده زیر، به تمام عناصر <a> اشاره دارد که در یک عنصر <p> قرار گرفته‌اند:

p a
جی کوئری نیز از چنین انتخاب‌کننده‌هایی استفاده می‌کند، الته نه تنها از انتخاب‌کننده‌هایی که هم اکنون در CSS موجود می‌باشند، بلکه برخی از انتخاب‌کننده‌هایی که هنوز در تمام مرورگرها پشتیبانی نمی‌شوند.
برای انتخاب مجموعه‌ای از عناصر از یکی از دو Syntax زیر استفاده می‌کنیم.
$(Selector)
یا
jQuery(Selector)
ممکن است در ابتدا ()$ کمی نا معمول به نظر آید، اما اکثر کسانی که با جی کوئری کار می‌کنند از اختصار و کوتاهی این ساختار استفاده می‌کنند.
مثال زیر نمونه‌ای دیگر است که در آن مجموعه‌ای از تمام لینک‌هایی که درون تگ <p> قرار دارند را انتخاب می‌کند:
$("p a")
تابع ()$ که در حقیقت نام خلاصه‌ای برای ()jQuery می‌باشد، نوع خروجی مخصوصی دارد که شامل یک آرایه از اشیایی می‌شود که انتخاب‌کننده آن را برگزیده است. این نوع خروجی این مزیت را دارد که شمار زیادی متد از پیش تعریف شده را داراست که به سادگی قابل اعمال می‌باشند.
در اصطلاح برنامه نویسی به چنین توابعی که گروهی از عناصر را جمع می‌کنند، Wrapper می‌گویند زیرا تمام عناصر مطلوب را تحت یک شی بسته‌بندی می‌کند. در جی‌کوئری به آنها Wrapped Set یا jQuery Wrapper می‌گویند و به متدهایی که قابل اعمال بروی اینها به نام jQuery Wrapper Methodes شناخته می‌شوند.
در مثال زیر می‌خواهیم تمام عناصر <div> در صورتی که دارای کلاس notLongForThisWorldباشند را مخفی (با فید شدن) کنیم.

$("div.notLongForThisWorld").fadeOut();
یکی از مزیت‌های اکثر متدهای قابل اجرا بروی مجموعه عناصر انتخاب شده آن است که خروجی خود آنها مجموعه‌ای دیگر است. به این معنا که خروجی این متد، آماده اعمال یک متد دیگر است.
فرض کنید در مثال بالا بخواهیم پس از مخفی کردن هر <div> بخواهیم یک کلاس به نام removedبه آن بیافزاییم. به این منظور می‌توان کدی مانند زیر نوشت:
$("div.notLongForThisWorld").fadeOut().addClass("removed");
این زنجیره متدها می‌توانند به هرتعداد ادامه پیدا کند.

چند نمونه  انتخاب کننده:

نتیجه
  انتخاب کننده
 تمام <p>‌های زوج را انتخاب می‌کند

$('p:even')
 سطر اول هر جدول را انتخاب می‌کند

$("tr:nth-child(1)");
 <div>هایی که مستقیما در <body> تعریف شده باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div");
 لینک هایی که به یک فایل pdf اشاره دارند را انتخاب می‌کند.

$("a[href$=pdf]");
 تمام <div> هایی که مستقیما در <body> معرفی شده اند و دارای لینک می‌باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div:has(a)")
   

ادامه مطالب در پست‌های بعدی تشریح خواهد شد.


جهت مطالعه بیشتر می‌توانید از این منابع ^  و  ^  و  ^  و  ^  و  ^ استفاده کنید.
موفق و موید باشید