مطالب
استفاده از دکمه‌های CSS توئیتر در ASP.NET MVC - قسمت دوم
در قسمت اول  مشاهده کردیم که به چه صورت می‌توان از دکمه‌های CSS ایی بجای دکمه‌های معمولی در ASP.NET MVC استفاده کنیم. در این قسمت قصد داریم قابلیت مهم زیر را نیز به این تغییر اضافه نمائیم:

کاربر امکان دوبار کلیک کردن همزمان را بر روی دکمه ارسال، نداشته باشد

انجام اینکار با jQuery بسیار ساده است:
$(el).prop("onclick", null).attr("onclick", null);
به این ترتیب کاربر امکان کلیک مجدد را بر روی دکمه ارسال، از دست خواهد داد.
و اینکار ... یک مشکل را اضافه می‌کند:
اگر نتیجه اعتبار سنجی سمت کاربر فرم، تکمیل نشده باشد، کاربر پس از رفع مشکل دیگر نمی‌تواند فرم را ارسال کند. به همین جهت باید به نحوی اطمینان حاصل کرد که آیا اعتبارسنجی موفقیت آمیز بوده یا خیر؛ سپس دکمه را غیرفعال کنیم.
برای پیاده سازی این امر باید jQuery Validator همراه با ASP.NET MVC را به صورت دستی فراخوانی کرده و نتیجه آنرا ارزیابی کنیم:
function validateThisForm(formId) {
    var val = $(formId).validate();
    val.form();
    return val.valid();
}

function customSubmit(el, formId) {
    if (!validateThisForm(formId)) return;
    $(el).prop("onclick", null).attr("onclick", null);
    $(formId).submit();
}
در متد جاوا اسکریپتی validateThisForm، سیستم jQuery Validator  به صورت دستی فراخوانی شده و سپس نتیجه عملیات بازگشت داده می‌شود.
در متد customSubmit، ابتدا وضعیت اعتبار سنجی فرم بررسی شده و سپس بر این اساس تصمیم گرفته خواهد شد که آیا باید دکمه غیرفعال شود و سپس فرم ارسال گردد یا خیر.
یک مثال از استفاده آن:
@model MvcApplication27.Models.User
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
    Index</h2>
@using (Html.BeginForm(Html.BeginForm("Index", "Home", FormMethod.Post, new { id = "MyForm" })))
{
    @Html.ValidationSummary(true)

    <fieldset>
        <legend>User</legend>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Name)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Name)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Name)
        </div>
        <span style="margin-top:7px;" onclick="customSubmit(this, '#MyForm')" class="btn btn-info">ارسال</span>
    </fieldset>
}
دریافت کدهای کامل این مثال:
MvcApplication27.7z
 
مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 3#
در ادامه مطلب قبلی آموزش (jQuery) جی کوئری 2# به ادامه بحث می‌پردازیم.

انتخاب عناصر صفحه
در پستهای قبل (^ و ^) با بسیاری از توانایی‌ها و کارکردهای jQuery شامل توانایی‌های آن برای انتخاب عناصر موجود در صفحه تا تعریف توابع جدید و استفاده از آنها به محض آماده شدن صفحه آشنا شدیم.
در این پست و پست بعدی توضیحات تکمیلی در خصوص دو مورد از توانایی‌های jQuery و البته تابع ()$ خواهیم داشت که مورد اول، انتخاب عناصر صفحه با استفاده از انتخاب کننده‌ها و مورد دوم ایجاد عناصر جدید می‌باشد.
در بسیاری از مواقع برای تعامل با صفحه اینترنتی نیاز به تغییر دادن بخشی از یکی از اشیا موجود در صفحه داریم. اما پیش از آنکه قادر باشیم آنها را تغییر دهیم، ابتدا باید با استفاده از مکانیزمی شی مورد نظر را مشخص و سپس آن را انتخاب کنیم تا پس از آن قادر به اعمال تغییری در آن باشیم. بنابراین اجازه دهید تا به یک بررسی عمیق از راه‌های مختلف انتخاب عناصر صفحه و ایجاد تغییر در آنها بپردازیم.

1-انتخاب عناصر صفحه برای ایجاد تغییر

اولین قدم برای استفاده از هر گونه تابع jQuery، مشخص کردن و انتخاب عناصری است که می‌خواهیم تابع روی آن عناصر اعمال شود. گاهی اوقات انتخاب این مجموعه عناصر با یک توضیح ساده مشخص می‌شود، برای مثال "تمام عناصر پاراگراف موجود در صفحه". اما گاهی اوقات مشخص کردن این مجموعه نیاز به توضیح پیچیده‌تری دارد، برای مثال "تمام عناصر لیست در صفحه که دارای کلاس listElement هستند و لینکی دارند که اولین عضو آن لیست می‌باشد".
خوشبختانه jQuery یک مکانیزم بسیار قوی و قدرتمند ارایه کرده است که انتخاب هر عنصری از صفحه را به سادگی امکان پذیر می‌سازد. انتخاب کننده‌های jQuery از ساختار مربوط به CSS استفاده می‌کنند، بنابراین ممکن است شما هم اکنون با تعداد زیادی از آنها آشنا باشید . در ادامه شمار بیشتر و قدرتمندتری خواهید آموخت.
برای درک بهتر شما از مطالب مربوط به بخش انتخاب کننده ها، یک مثال آماده مختص به این مبحث، در قالب یک صفحه اینترنتی، را در فایل صفحه کارگاهی قرار داده ایم، این فایل در ادرس chapter2/lab.selector.htm قابل دسترسی می‌باشد. این مثال از پیش آماده و کامل (نوشته شده توسط نویسنده کتاب)، این امکان را به شما می‌دهد تا با وارد کردن یک رشته، به عنوان پارامتر انتخاب کننده، در همان زمان عنصر انتخاب کننده در صفحه را رویت کنید. زمانی که این صفحه را اجرا می‌کنید تصویری مانند زیر ظاهر خواهد شد.


برای درک بهتر مطالب این سلسله پست‌ها می‌توانید فایل‌های کتاب را از آدرس اصلی آن یا از این آدرس در همین سایت دانلود نمایید.
این صفحه سه پنجره مجزا دارد. در پنجره سمت چپ ، یک textBox و یک دکمه دیده می‌شود، که با وارد کردن یک انتخاب کننده در textBox و فشردن دکمه، عنصر مورد نظر در پنجره سمت راست انتخاب می‌شود. برای شروع در textBox عبارت li را بنویسید و دکمه Apply را کلیک کنید.
با انجام این عمل تصویر زیر باید خروجی شما باشد. می‌توانید حالت‌های دیگر را خودتان امتحان کنید.


1-1- استفاده از انتخاب کننده‌های ابتدایی CSS
برنامه نویسان وب برای اعمال فرمت‌های ظاهری گوناگون به بخش‌ها و عناصر مختلف یک صفحه اینترنتی، از ایک راه بسیار ساده، در عین حال قدرتمند و کارا استفاده می‌کنند که در تمام مرورگرهای مختلف نیز جوابگو باشد. این انتخاب کننده‌ها عناصر را بر اساس نام شناسه آنها، نام کلاس و یا ساختار سلسله مراتبی موجود در صفحه انتخاب می‌کنند.
در زیر به معرفی چند نمونه از این انتخاب کننده‌های ساده CSS می‌پردازیم:
  • a   : تمام عناصر <a> را انتخاب می‌کند.
  • specialID# : عنصری را که دارای ID با عنوان specialID باشد انتخاب می‌کند.
  • specialClass.               : عناصری را که دارای کلاس specialClass هستند انتخاب می‌کند.
  • a#specialID.specialClass : این عبارت عنصری را انخاب می‌کند که شناسه آن specialID باشد، به شرط آنکه این عنصر <a> باشد و دارای کلاس specialClass نیز باشد را انتخاب می‌کند.
  • p a.specialClass: تمام عناصر لینک (<a>) را که دارای کلاس specialClass باشند و درون یک عنصر پاراگراف (<p>) قرار گرفته باشند را انتخاب می‌کند.

این انتخاب کننده‌ها شاید ساده به نظر برسند، اما در بسیاری از مواقع پاسخگوی ما می‌باشند؛ به علاوه آنه که با ادغام این انتخاب کننده‌های ساده، ما می‌توانیم انتخاب کننده‌های پیچیده‌تر و تخصصی‌تر ایجاد کنیم.

نکته مثبت در مورد انتخاب کننده‌های CSS این است که از همین انتخاب کننده‌ها می‌توانیم در jQuery نیز استفاده کنیم. برای این کار تنها کافیست انتخاب کننده مورد نظر را به تابع ()$ ارسال کنیم. در زیر یک نمونه را مشاهده می‌کنید:

$("p a.specialClass")
به جز چند مورد خاص که استثنا وجود دارد، CSS3 و jQuery کاملا با هم سازگاری دارند. بنابراین انتخاب عناصر به این شکل طبیعی خواهد بود. به عبارتی دیگر هر عنصر که از این طریق توسط CSS انتخاب شود، همان انتخاب حاصل انتخاب کننده jQuery نیز خواهد بود. اما باید به این نکته توجه داشت که jQuery وابسته به CSS نیست و اگر مرورگری پیاده سازی استانداردی برای CSS نداشته باشد، انتخاب کننده jQuery به مشکل بر نمی‌خورد، بلکه jQuery انتخاب خود را به درستی انجام می‌دهد، چرا که jQuery از قوانین استاندارد W3C تبعیت می‌کند.

2-1- استفاده از انتخاب کننده‌های فرزند (Child) ، نگهدارنده (Container) و صفت (Attribute)

برای انتخاب کننده‌های پیشرفته تر، jQuery از جدیدترین مرورگرهایی که CSS را پشتیبانی می‌کنند، استفاده می‌کند که می‌توان به Mozilla Firefox, Internet Explorer 7, Safariو سایر مرورگرهای پیشرفته (مدرن) اشاره کرد. این انتخاب کننده‌های پیشرفته شما را قادر می‌سازند تا مستقیما فرزند یک عنصر را انتخاب کنید و یا از ساختار سلسله مراتبی عناصر صفحه، مستقیما به عنصر مورد نظر دسترسی داشته باشید و یا حتی تمام عناصری که یک صفت خاص را شامل می‌شوند، انتخاب کنید. گاهی اوقات انتخاب فرزندی از یک شی برای ما مطلوب است. برای مثال ممکن است ما به چند مورد از یک لیست احتیاج داشته باشیم، نه یک زیر مجموعه ای از آن لیست. به قطعه کد زیر که از صفحه کارگاهی این پست گرفته شده است دقت نمایید:

<ul>
   <li><a href="http://jquery.com">jQuery supports</a>
      <ul>
            <li><a href="css1">CSS1</a></li>
            <li><a href="css2">CSS2</a></li>
            <li><a href="css3">CSS3</a></li>
            <li>Basic XPath</li>
       </ul>
    </li>
    <li>jQuery also supports
        <ul>
             <li>Custom selectors</li>
             <li>Form selectors</li>
         </ul>
      </li>
</ul>
حال فرض کنید از این ساختار، لینک وب سایت jQuery مد نظر ماست و این کار بدون انتخاب سایر لینک‌های مربوط به CSS مطلوب است. اگر بخواهیم از دستور‌های انتخاب کننده CSS استفاده کینم، دستوری به شکل ul.myList li a خواهیم داشت. اما متاسفانه این دستور تمام لینک‌های این ساختار را انتخاب میکند، زیرا همه آنها لینک هایی در عنصر li می‌باشند. با نوشتن این دستور در صفحه کارگاهی خروجی به شکل زیر خواهد بود:
راه حل مناسب برای انتخاب چنین حالتی استفاده از انتخاب فرزند می باشد که به این منظور Parent (والد) و Child (فرزند)، به وسیله یک کاراکتر < از یکدیگر جدا می‌شوند:
p > a
این دستور تنها لینک (<a>) هایی را بر می‌گرداند که فرزند مستقیم یک عنصر <p> می‌باشند. بنابراین اگر در یک <p> لینکی در عنصر <span> معرفی شده باشد، این لینک انتخاب نمی‌شود، چرا که فرزند مستقیم <p> به حساب نمی‌آید. در مورد مثال لینک‌های موجود در لیست، می‌توانیم دستور زیر را به منظور انتخاب لینک مورد نظرمان استفاده کنیم:
ul.myList > li > a
 دستور انتخاب فوق از میان عناصر <ul>، عنصری را که دارای کلاس myList می‌باشد، انتخاب می‌کند و پس از آن لینکهایی (<a>) که فرزند مستقیم گزینه‌های آن هستند، برگردانده می‌شوند. همانگونه که در شکل زیر مشاهده می‌کنید لینک‌های زیرمجموعه عنصر <ul> انتخاب نمی‌شوند، زیرا فرزند مستقیم این عنصر محصوب نمی‌شوند.

انتخاب کننده‌های صفت نیز بسیار قدرتمند می‌باشند و ما را تواناتر می‌سازند، فرض کنید برای منظوری خاص قصد دارید به تمام لینک‌های موجود در صفحه که به مکانی خارج از این وب سایت اشاره دارند، رفتاری را اضافه کنید (مثلا مانند همین سایت به کنار آنها یک آیکن اضافه نمایید) . فرض کنید این کد (کد موجود در مثال کارگاهی) را در صفحه خود دارید:
<li><a href="http://jquery.com">jQuery supports</a>
    <ul>
          <li><a href="css1">CSS1</a></li>
          <li><a href="css2">CSS2</a></li>
          <li><a href="css3">CSS3</a></li>
          <li>Basic XPath</li>
     </ul>
</li>
موردی که یک لینک با اشاره به وب سایت خارجی را از سایر لینک‌ها متمایز می‌سازد، شروع شدن مقدار صفت href آن با //:http می‌باشد. انتخاب لینک هایی که مقدار href آنها با //:http آغاز می‌شود، به سهولت و از طریق دستور زیر صورت می‌پذیرد:
a[href^=http://]
این دستور باعث انتخاب تمام لینک هایی که مقدار صفت href آنها دقیقا با //:http آغاز می‌شود، می‌گردد. علامت ^ موجب می‌شود تابررسی، لزوما از ابتدای مقادیر صورت پذیرد و از آنجا که استفاده از این کاراکتر در سایر عبارات منظم به همین منظور صورت می‌پذیرد، به خاطر سپردن آن دشوار نخواهد بود.
می توانید این کد را در صفحه کار گاهی تست کنید.
را‌های دیگری برای استفاده از انتخاب کننده‌های صفت وجود دارد.

form[method]
این دستور تمام عناصر <form> را که یک صفت method دارند را انتخاب می‌کند.

input[type=text]
این انتخاب کننده تمام عناصر input را که type آنها برابر text با شد انتخاب می‌کند.
دستور زیر مثالی دیگر برای بررسی یک مقدار بر اساس کاراکترهای نخست آن می‌باشد:
div[title^=my]
همانطور که از دستور فوق بر میآید، عناصر div که مقدار title آنها با رشته my اغاز می‌شود، هدف این انتخاب کننده خواهد بود.
اما اگر بخواهیم تنها بر اساس کاراکتر‌های انتهایی انتخابی انجام دهیم، دستور مناسب چه خواهد بود؟ برای چنین منظوری مانند زیر عمل می‌کنیم:
a[href$=.pdf]
این دستور کاربرد زیادی برای شناسایی لنک‌های اشاره کننده به فایل‌های pdf دارد. ساختار زیر نیز زمانی استفاده می‌شود که یک عبارت منظم در جایی از یک صفت قرار گرفته باشد، خواه این عبارت از کاراکتر دوم آغاز شده باشد و یا از هرجای دیگر.
a[href*=jquery.com]
همانگونه که انتظار میرود این انتخاب کننده ، تمام لینک هایی که به وب سایت jQuery اشاره دارند را برمی گرداند.
فراتر از خصوصیات، بعضی مواقع ما می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا یک عنصر شامل عنصر دیگری هست یا خیر. در مثال‌های قبلی فرض کنید ما می‌خواهیم بدانیم که آیا یک li شامل a هست یا خیر، jQuery با استفاده از انتخاب کننده‌های Container‌ها این را پشتیبانی می‌کند:
li:has(a)
این انتخاب کننده همه li هایی را برمی گرداند که شامل لینک (<a>) هستند. دقت کنید که این انتخاب گر مانند li a نیست، انتخاب گر دوم تمامی لینک هایی را که در li هستند بر میگرداند اما دستور بالا li هایی را بر میگرداند که دارای لینک (<a>) هستند.

تصویر زیر انتخاب گرهایی را نشان میدهد که ما می‌توانیم در jQuery استفاده نماییم.

انشالله در پست‌های بعدی ادامه مباحث را بررسی خواهد شد.
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت اول
در این مقاله یکی از ساختارهای داده را به نام ساختارهای درختی و گراف‌ها معرفی کردیم و در این مقاله قصد داریم این نوع ساختار را بیشتر بررسی نماییم. این ساختارها برای بسیاری از برنامه‌های مدرن و امروزی بسیار مهم هستند. هر کدام از این ساختارهای داده به حل یکی از مشکلات دنیای واقعی می‌پردازند. در این مقاله قصد داریم به مزایا و معایب هر کدام از این ساختار‌ها اشاره کنیم و اینکه کی و کجا بهتر است از کدام ساختار استفاده گردد. تمرکز ما بر درخت هایی دودویی، درخت‌های جست و جوی دو دویی و درخت‌های جست و جوی دو دویی متوازن خواهد بود. همچنین ما به تشریح گراف و انواع آن خواهیم پرداخت. اینکه چگونه آن را در حافظه نمایش دهیم و اینکه گراف‌ها در کجای زندگی واقعی ما یا فناوری‌های کامپیوتری استفاده می‌شوند.

ساختار درختی
در بسیاری از مواقع ما با گروهی از اشیاء یا داده‌هایی سر و کار داریم که هر کدام از آن‌ها به گروهی دیگر مرتبط هستند. در این حالت از ساختار خطی نمی‌توانیم برای توصیف این ارتباط استفاده کنیم. پس بهترین ساختار برای نشان دادن این ارتباط ساختار شاخه ای Branched Structure است.
یک ساختار درختی یا یک ساختار شاخه‌ای شامل المان‌هایی به اسم گره Node است. هر گره می‌تواند به یک یا چند گره دیگر متصل باشد و گاهی اوقات این اتصالات مشابه یک سلسه مراتب hierarchically می‌شوند.
درخت‌ها در برنامه نویسی جایگاه ویژه‌ای دارند به طوری که استفاده‌ی از آن‌ها در بسیاری از برنامه‌ها وجود دارد و بسیاری از مثال‌های واقعی پیرامون ما را پشتیبانی می‌کنند.
در نمودار زیر مثالی وجود دارد که در آن یک تیم نرم افزاری نمایش داده شده‌است. در اینجا هر یک از بخش‌ها وظایف و مسئولیت‌هایی را بر دوش خود دارند که این مسئولیت‌ها به صورت سلسله مراتبی در تصویر زیر نمایش داده شده‌اند.

ما در ساختار بالا متوجه می‌شویم که چه بخشی زیر مجموعه‌ی چه بخشی است و سمت بالاتر هر بخش چیست. برای مثال ما متوجه شدیم که مدیر توسعه دهندگان، "سرپرست تیم" است که خود نیز مادون "مدیر پروژه" است و این را نیز متوجه می‌شویم که مثلا توسعه دهنده‌ی شماره یک هیچ مادونی ندارد و مدیر پروژه در راس همه است و هیچ مدیر دیگری بالای سر او قرار ندارد.

اصطلاحات درخت
برای اینکه بیشتر متوجه روابط بین اشیا در این ساختار بشویم، به شکل زیر خوب دقت کنید:

در شکل بالا دایره‌هایی برای هر بخش از اطلاعت کشیده شده و ارتباط هر کدام از آن‌ها از طریق یک خط برقرار شده است. اعداد داخل هر دایره تکراری نیست و همه منحصر به فرد هستند. پس وقتی از اعداد اسم ببریم متوجه می‌شویم که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم.

در شکل بالا به هر یک از دایره‌ها یک گره Node می‌گویند و به هر خط ارتباط دهنده بین گره‌ها لبه Edge گفته می‌شود. گره‌های 19 و 21 و 14 زیر گره‌های گره 7 محسوب می‌شوند. گره‌هایی که به صورت مستقیم به زیر گره‌های خودشان اشاره می‌کنند را گره‌های والد Parent می‌گویند و زیرگره‌های 7 را گره‌های فرزند ChildNodes. پس با این حساب می‌توانیم بگوییم گره‌های 1 و 12 و 31 را هم فرزند گره 19 هستند و گره 19 والد آن هاست. همچنین گره‌های یک والد را مثل 19 و 21 و 14 که والد مشترک دارند، گره‌های خواهر و برادر یا حتی همنژاد Sibling می‌گوییم. همچنین ارتباط بین گره 7 و گره‌های سطح دوم  و الی آخر یعنی 1 و 12 و 31 و 23 و 6 را که والد بودن آن به صورت غیر مستقیم است را جد یا ancestor می‌نامیم و نوه‌ها و نتیجه‌های آن‌ها را نسل descendants.

ریشه Root: به گره‌ای می‌گوییم که هیچ والدی ندارد و خودش در واقع اولین والد محسوب می‌شود؛ مثل گره 7.

برگ  Leaf: به گره‌هایی که هیچ فرزندی ندارند، برگ می‌گوییم. مثال گره‌های 1 و12 و 31 و 23 و 6

گره‌های داخلی Internal Nodes: گره هایی که نه برگ هستند و نه ریشه. یعنی حداقل یک فرزند دارند و خودشان یک گره فرزند محسوب می‌شوند؛ مثل گره‌های 19 و 14.

مسیر Path: راه رسیدن از یک گره به گره دیگر را مسیر می‌گویند. مثلا گره‌های 1 و 19 و 7 و 21 به ترتیب یک مسیر را تشکیل می‌دهند ولی گره‌های 1 و 19 و 23 از آن جا که هیچ جور اتصالی بین آن‌ها نیست، مسیری را تشکیل نمی‌دهند.

طول مسیر Length of Path: به تعداد لبه‌های یک مسیر، طول مسیر می‌گویند که می‌توان از تعداد گره‌ها -1 نیز آن را به دست آورد. برای نمونه : مسیر 1 و19 و 7 و 21 طول مسیرشان 3 هست.

عمق Depth: طول مسیر یک گره از ریشه تا آن گره را عمق درخت می‌گویند. عمق یک ریشه همیشه صفر است و برای مثال در درخت بالا، گره 19 در عمق یک است و برای گره 23 عمق آن 2 خواهد بود.

تعریف خود درخت Tree: درخت یک ساختار داده برگشتی recursive است که شامل گره‌ها و لبه‌ها، برای اتصال گره‌ها به یکدیگر است.

جملات زیر در مورد درخت صدق می‌کند:

  • هر گره می‌تواند فرزند نداشته باشد یا به هر تعداد که می‌خواهد فرزند داشته باشد.
  • هر گره یک والد دارد و تنها گره‌ای که والد ندارد، گره ریشه است (البته اگر درخت خالی باشد هیچ گره ای وجود ندارد).
  • همه گره‌ها از ریشه قابل دسترسی هستند و برای دسترسی به گره مورد نظر باید از ریشه تا آن گره، مسیری را طی کرد.
ار تفاع درخت Height: به حداکثر عمق یک درخت، ارتفاع درخت می‌گویند.
درجه گره Degree: به تعداد گره‌های فرزند یک گره، درجه آن گره می‌گویند. در درخت بالا درجه گره‌های 7 و 19 سه است. درجه گره 14 دو است و درجه برگ‌ها صفر است.
ضریب انشعاب Branching Factor: به حداکثر درجه یک گره در یک درخت، ضریب انشعاب آن درخت گویند.

پیاده سازی درخت

برای پیاده سازی یک درخت، از دو کلاس یکی جهت ساخت گره که حاوی اطلاعات است <TreeNode<T و دیگری جهت ایجاد درخت اصلی به همراه کلیه متدها و خاصیت هایش <Tree<T کمک می‌‌گیریم.

public class TreeNode<T>
{
    // شامل مقدار گره است
    private T value;
 
    // مشخص می‌کند که آیا گره والد دارد یا خیر
    private bool hasParent;
 
    // در صورت داشتن فرزند ، لیست فرزندان را شامل می‌شود
    private List<TreeNode<T>> children;
 
    /// <summary>سازنده کلاس </summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    public TreeNode(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
        this.value = value;
        this.children = new List<TreeNode<T>>();
    }
 
    /// <summary>خاصیتی جهت مقداردهی گره</summary>
    public T Value
    {
        get
        {
            return this.value;
        }
        set
        {
            this.value = value;
        }
    }
 
    /// <summary>تعداد گره‌های فرزند را بر میگرداند</summary>
    public int ChildrenCount
    {
        get
        {
            return this.children.Count;
        }
    }
 
    /// <summary>به گره یک فرزند اضافه می‌کند</summary>
    /// <param name="child">آرگومان این متد یک گره است که قرار است به فرزندی گره فعلی در آید</param>
    public void AddChild(TreeNode<T> child)
    {
        if (child == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        if (child.hasParent)
        {
            throw new ArgumentException(
                "The node already has a parent!");
        }
 
        child.hasParent = true;
        this.children.Add(child);
    }
 
    /// <summary>
    /// گره ای که اندیس آن داده شده است بازگردانده می‌شود
    /// </summary>
    /// <param name="index">اندیس گره</param>
    /// <returns>گره بازگشتی</returns>
    public TreeNode<T> GetChild(int index)
    {
        return this.children[index];
    }
}
 
/// <summary>این کلاس ساختار درخت را به کمک کلاس گره‌ها که در بالا تعریف کردیم میسازد</summary>
/// <typeparam name="T">نوع مقادیری که قرار است داخل درخت ذخیره شوند</typeparam>
public class Tree<T>
{
    // گره ریشه
    private TreeNode<T> root;
 
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره اول که همان ریشه می‌شود</param>
    public Tree(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        this.root = new TreeNode<T>(value);
    }
 
    /// <summary>سازنده دیگر برای کلاس درخت</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره ریشه مثل سازنده اول</param>
    /// <param name="children">آرایه ای از گره‌ها که فرزند گره ریشه می‌شوند</param>
    public Tree(T value, params Tree<T>[] children)
        : this(value)
    {
        foreach (Tree<T> child in children)
        {
            this.root.AddChild(child.root);
        }
    }
 
    /// <summary>
    /// ریشه را بر میگرداند ، اگر ریشه ای نباشد نال بر میگرداند
    /// </summary>
    public TreeNode<T> Root
    {
        get
        {
            return this.root;
        }
    }
 
    /// <summary>پیمودن عرضی و نمایش درخت با الگوریتم دی اف اس </summary>
    /// <param name="root">ریشه (گره ابتدایی) درختی که قرار است پیمایش از آن شروع شود</param>
    /// <param name="spaces">یک کاراکتر جهت جداسازی مقادیر هر گره</param>
    private void PrintDFS(TreeNode<T> root, string spaces)
    {
        if (this.root == null)
        {
            return;
        }
 
        Console.WriteLine(spaces + root.Value);
 
        TreeNode<T> child = null;
        for (int i = 0; i < root.ChildrenCount; i++)
        {
            child = root.GetChild(i);
            PrintDFS(child, spaces + "   ");
        }
    }
 
    /// <summary>متد پیمایش درخت به صورت عمومی که تابع خصوصی که در بالا توضیح دادیم را صدا می‌زند</summary>
    public void TraverseDFS()
    {
        this.PrintDFS(this.root, string.Empty);
    }
}
 
/// <summary>
/// کد استفاده از ساختار درخت
/// </summary>
public static class TreeExample
{
    static void Main()
    {
        // Create the tree from the sample
        Tree<int> tree =
            new Tree<int>(7,
                new Tree<int>(19,
                    new Tree<int>(1),
                    new Tree<int>(12),
                    new Tree<int>(31)),
                new Tree<int>(21),
                new Tree<int>(14,
                    new Tree<int>(23),
                    new Tree<int>(6))
            );
 
        // پیمایش درخت با الگوریتم دی اف اس یا عمقی
        tree.TraverseDFS();
 
        // خروجی
        // 7
        //       19
        //        1
        //        12
        //        31
        //       21
        //       14
        //        23
        //        6
    }
}
کلاس TreeNode وظیفه‌ی ساخت گره را بر عهده دارد و با هر شیء‌ایی که از این کلاس می‌سازیم، یک گره ایجاد می‌کنیم که با خاصیت Children و متد AddChild آن می‌توانیم هر تعداد گره را که می‌خواهیم به فرزندی آن گره در آوریم که باز خود آن گره می‌تواند در خاصیت Children یک گره دیگر اضافه شود. به این ترتیب با ساخت هر گره و ایجاد رابطه از طریق خاصیت children هر گره درخت شکل می‌گیرد. سپس گره والد در ساختار کلاس درخت Tree قرار می‌گیرد و این کلاس شامل متدهایی است که می‌تواند روی درخت، عملیات پردازشی چون پیمایش درخت را انجام دهد.


پیمایش درخت به روش عمقی (DFS (Depth First Search

هدف از پیمایش درخت ملاقات یا بازبینی (تهیه لیستی از همه گره‌های یک درخت) تنها یکبار هر گره در درخت است. برای این کار الگوریتم‌های زیادی وجود دارند که ما در این مقاله تنها دو روش DFS و BFS را بررسی می‌کنیم.

روش DFS: هر گره‌ای که به تابع بالا بدهید، آن گره برای پیمایش، گره ریشه حساب خواهد شد و پیمایش از آن آغاز می‌گردد. در الگوریتم DFS روش پیمایش بدین گونه است که ما از گره ریشه آغاز کرده و گره ریشه را ملاقات می‌کنیم. سپس گره‌های فرزندش را به دست می‌آوریم و یکی از گره‌ها را انتخاب کرده و دوباره همین مورد را رویش انجام می‌دهیم تا نهایتا به یک برگ برسیم. وقتی که به برگی می‌رسیم یک مرحله به بالا برگشته و این کار را آنقدر تکرار می‌کنیم تا همه‌ی گره‌های آن ریشه یا درخت پیمایش شده باشند.

همین درخت را در نظر بگیرید:


 پیمایش درخت را از گره 7 آغاز می‌کنیم و آن را به عنوان ریشه در نظر می‌گیریم. حتی می‌توانیم پیمایش را از گره مثلا 19 آغاز کنیم و آن را برای پیمایش ریشه در نظر بگیریم ولی ما از همان 7 پیمایش را آغاز می‌کنیم:

ابتدا گره 7 ملاقات شده و آن را می‌نویسیم. سپس فرزندانش را بررسی می‌کنیم که سه فرزند دارد. یکی از فرزندان مثل گره 19 را انتخاب کرده و آن را ملاقات می‌کنیم (با هر بار ملاقات آن را چاپ می‌کنیم) سپس فرزندان آن را بررسی می‌کنیم و یکی از گره‌ها را انتخاب می‌کنیم و ملاقاتش می‌کنیم؛ برای مثال گره 1. از آن جا که گره یک، برگ است و فرزندی ندارد یک مرحله به سمت بالا برمی‌گردیم و برگ‌های 12 و 31 را هم ملاقات می‌کنیم. حالا همه‌ی فرزندان گره 19 را بررسی کردیم، بر می‌گردیم یک مرحله به سمت بالا و گره 21 را ملاقات می‌کنیم و از آنجا که گره 21 برگ است و فرزندی ندارد به بالا باز می‌گردیم و بعد گره 14 و فرزندانش 23 و 6 هم بررسی می‌شوند. پس ترتیب چاپ ما اینگونه می‌شود:

7-19-1-12-31-21-14-23-6


پیمایش درخت به روش (BFS (Breadth First Search 

در این روش (پیمایش سطحی) گره والد ملاقات شده و سپس همه گره‌های فرزندش ملاقات می‌شوند. بعد از آن یک گره انتخاب شده و همین پیمایش مجددا روی آن انجام می‌شود تا آن سطح کاملا پیمایش شده باشد. سپس به همین مرحله برگشته و فرزند بعدی را پیمایش می‌کنیم و الی آخر. نمونه‌ی این پیمایش روی درخت بالا به صورت زیر نمایش داده می‌شود:

7-19-21-14-1-12-31-23-6

اگر خوب دقت کنید می‌بینید که پیمایش سطحی است و هر سطح به ترتیب ملاقات می‌شود. به این الگوریتم، پیمایش موجی هم می‌گویند. دلیل آن هم این است که مثل سنگی می‌ماند که شما برای ایجاد موج روی دریاچه پرتاب می‌کنید.

برای این پیمایش از صف کمک گرفته می‌شود که مراحل زیر روی صف صورت می‌گیرد:

  • ریشه  وارد صف Q می‌شود.
  • دو مرحله زیر مرتبا تکرار می‌شوند:
  1. اولین گره صف به نام V را از Q در یافت می‌کنیم و آن را چاپ می‌کنیم.
  2. فرزندان گره V  را به صف اضافه می‌کنیم.
این نوع پیمایش، پیاده سازی راحتی دارد و همیشه نزدیک‌ترین گره‌ها به ریشه را می‌خواند و در هر مرحله گره‌هایی که می‌خواند از ریشه دورتر و دورتر می‌شوند.
مطالب
روش آپلود فایل‌ها به همراه اطلاعات یک مدل در برنامه‌های Blazor WASM 5x
از زمان Blazor 5x، امکان آپلود فایل به صورت استاندارد به Blazor اضافه شده‌است که نمونه‌ی Blazor Server آن‌را پیشتر در مطلب «Blazor 5x - قسمت 17 - کار با فرم‌ها - بخش 5 - آپلود تصاویر» مطالعه کردید. در تکمیل آن، روش آپلود فایل‌ها در برنامه‌های WASM را نیز بررسی خواهیم کرد. این برنامه از نوع hosted است؛ یعنی توسط دستور dotnet new blazorwasm --hosted ایجاد شده‌است و به صورت خودکار دارای سه بخش Client، Server و Shared است.



معرفی مدل ارسالی برنامه سمت کلاینت

فرض کنید مطابق شکل فوق، قرار است اطلاعات یک کاربر، به همراه تعدادی تصویر از او، به سمت Web API ارسال شوند. برای نمونه، مدل اشتراکی کاربر را به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorWasmUpload.Shared
{
    public class User
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        [Required]
        [Range(18, 90)]
        public int Age { get; set; }
    }
}

ساختار کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در این حالت امضای اکشن متد CreateUser واقع در کنترلر Files که قرار است این اطلاعات را دریافت کند، به صورت زیر است:
namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
یعنی در سمت Web API، قرار است اطلاعات مدل User و همچنین لیستی از فایل‌های آپلودی (احتمالی و اختیاری) را یکجا و در طی یک عملیات Post، دریافت کنیم. در اینجا نام پارامترهایی را هم که انتظار داریم، دقیقا userModel و inputFiles هستند. همچنین فایل‌های آپلودی باید بتوانند ساختار IFormFile استاندارد ASP.NET Core را تشکیل داده و به صورت خودکار به پارامترهای تعریف شده، bind شوند. به علاوه content-type مورد انتظار هم FromForm است.


ایجاد سرویسی در سمت کلاینت، برای آپلود اطلاعات یک مدل به همراه فایل‌های انتخابی کاربر

کدهای کامل سرویسی که می‌تواند انتظارات یاد شده را در سمت کلاینت برآورده کند، به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Text;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Forms;

namespace BlazorWasmUpload.Client.Services
{
    public interface IFilesManagerService
    {
        Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName);
    }

    public class FilesManagerService : IFilesManagerService
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;

        public FilesManagerService(HttpClient httpClient)
        {
            _httpClient = httpClient;
        }

        public async Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(
            string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName)
        {
            var requestContent = new MultipartFormDataContent();
            requestContent.Headers.ContentDisposition = new ContentDispositionHeaderValue("form-data");

            if (browserFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in browserFiles)
                {
                    var stream = file.OpenReadStream(maxAllowedSize: 512000 * 1000);
                    requestContent.Add(content: new StreamContent(stream, (int)file.Size), name: fileParameterName, fileName: file.Name);
                }
            }

            requestContent.Add(
                content: new StringContent(JsonSerializer.Serialize(model), Encoding.UTF8, "application/json"),
                name: modelParameterName);

            var result = await _httpClient.PostAsync(requestUri, requestContent);
            result.EnsureSuccessStatusCode();
            return result;
        }
    }
}
توضیحات:
- کامپوننت استاندارد InputFiles در Blazor Wasm، می‌تواند لیستی از IBrowserFile‌های انتخابی توسط کاربر را در اختیار ما قرار دهد.
- fileParameterName، همان نام پارامتر "inputFiles" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.
- model جنریک، برای نمونه وهله‌ای از شیء User است که به یک فرم Blazor متصل است.
- modelParameterName، همان نام پارامتر "userModel" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.

- در ادامه یک MultipartFormDataContent را تشکیل داده‌ایم. توسط این ساختار می‌توان فایل‌ها و اطلاعات یک مدل را به صورت یکجا جمع آوری و به سمت سرور ارسال کرد. به این content ویژه، ابتدای لیستی از new StreamContent‌ها را اضافه می‌کنیم. این streamها توسط متد OpenReadStream هر IBrowserFile دریافتی از کامپوننت InputFile، تشکیل می‌شوند. متد OpenReadStream به صورت پیش‌فرض فقط فایل‌هایی تا حجم 500 کیلوبایت را پردازش می‌کند و اگر فایلی حجیم‌تر را به آن معرفی کنیم، یک استثناء را صادر خواهد کرد. به همین جهت می‌توان توسط پارامتر maxAllowedSize آن، این مقدار پیش‌فرض را تغییر داد.

- در اینجا مدل برنامه به صورت JSON به عنوان یک new StringContent اضافه شده‌است. مزیت کار کردن با JsonSerializer.Serialize استاندارد، ساده شدن برنامه و عدم درگیری با مباحث Reflection و خواندن پویای اطلاعات مدل جنریک است. اما در ادامه مشکلی را پدید خواهد آورد! این رشته‌ی ارسالی به سمت سرور، به صورت خودکار به یک مدل، Bind نخواهد شد و باید برای آن یک model-binder سفارشی را بنویسیم. یعنی این رشته‌ی new StringContent را در سمت سرور دقیقا به صورت یک رشته معمولی می‌توان دریافت کرد و نه حالت دیگری و مهم نیست که اکنون به صورت JSON ارسال می‌شود؛ چون MultipartFormDataContent ویژه‌ای را داریم، model-binder پیش‌فرض ASP.NET Core، انتظار یک شیء خاص را در این بین ندارد.

- تنظیم "form-data" را هم به عنوان Headers.ContentDisposition مشاهده می‌کنید. بدون وجود آن، ویژگی [FromForm] سمت Web API، از پردازش درخواست جلوگیری خواهد کرد.

- در آخر توسط متد PostAsync، این اطلاعات جمع آوری شده، به سمت سرور ارسال خواهند شد.

پس از تهیه‌ی سرویس ویژه‌ی فوق که می‌تواند اطلاعات فایل‌ها و یک مدل را به صورت یکجا به سمت سرور ارسال کند، اکنون نوبت به ثبت و معرفی آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها در فایل Program.cs برنامه‌ی کلاینت است:
namespace BlazorWasmUpload.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddScoped<IFilesManagerService, FilesManagerService>();

            // ...
        }
    }
}


تکمیل فرم ارسال اطلاعات مدل و فایل‌های همراه آن در برنامه‌ی Blazor WASM

در ادامه پس از تشکیل IFilesManagerService، نوبت به استفاده‌ی از آن است. به همین جهت همان کامپوننت Index برنامه را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@code
{
    IReadOnlyList<IBrowserFile> SelectedFiles;
    User UserModel = new User();
    bool isProcessing;
    string UploadErrorMessage;
در اینجا فیلدهای مورد استفاده‌ی در فرم برنامه مشخص شده‌اند:
- SelectedFiles همان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر است.
- UserModel شیءای است که به EditForm جاری متصل خواهد شد.
- توسط isProcessing ابتدا و انتهای آپلود به سرور را مشخص می‌کنیم.
- UploadErrorMessage، خطای احتمالی انتخاب فایل‌ها مانند «فقط تصاویر را انتخاب کنید» را تعریف می‌کند.

بر این اساس، فرمی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت زیر تشکیل می‌دهیم:
@page "/"

@using System.IO
@using BlazorWasmUpload.Shared
@using BlazorWasmUpload.Client.Services

@inject IFilesManagerService FilesManagerService

<h3>Post a model with files</h3>

<EditForm Model="UserModel" OnValidSubmit="CreateUserAsync">
    <DataAnnotationsValidator />
    <div>
        <label>Name</label>
        <InputText @bind-Value="UserModel.Name"></InputText>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Name"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Age</label>
        <InputNumber @bind-Value="UserModel.Age"></InputNumber>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Age"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Photos</label>
        <InputFile multiple disabled="@isProcessing" OnChange="OnInputFileChange" />
        @if (!string.IsNullOrWhiteSpace(UploadErrorMessage))
        {
            <div>
                @UploadErrorMessage
            </div>
        }
        @if (SelectedFiles?.Count > 0)
        {
            <table>
                <thead>
                    <tr>
                        <th>Name</th>
                        <th>Size (bytes)</th>
                        <th>Last Modified</th>
                        <th>Type</th>
                    </tr>
                </thead>
                <tbody>
                    @foreach (var selectedFile in SelectedFiles)
                    {
                        <tr>
                            <td>@selectedFile.Name</td>
                            <td>@selectedFile.Size</td>
                            <td>@selectedFile.LastModified</td>
                            <td>@selectedFile.ContentType</td>
                        </tr>
                    }
                </tbody>
            </table>
        }
    </div>
    <div>
        <button disabled="@isProcessing">Create user</button>
    </div>
</EditForm>
توضیحات:
- UserModel که وهله‌ی از شیء اشتراکی User است، به EditForm متصل شده‌است.
- سپس توسط یک InputText و InputNumber، مقادیر خواص نام و سن کاربر را دریافت می‌کنیم.
- InputFile دارای ویژگی multiple هم امکان دریافت چندین فایل را توسط کاربر میسر می‌کند. پس از انتخاب فایل‌ها، رویداد OnChange آن، توسط متد OnInputFileChange مدیریت خواهد شد:
    private void OnInputFileChange(InputFileChangeEventArgs args)
    {
        var files = args.GetMultipleFiles(maximumFileCount: 15);
        if (args.FileCount == 0 || files.Count == 0)
        {
            UploadErrorMessage = "Please select a file.";
            return;
        }

        var allowedExtensions = new List<string> { ".jpg", ".png", ".jpeg" };
        if(!files.Any(file => allowedExtensions.Contains(Path.GetExtension(file.Name), StringComparer.OrdinalIgnoreCase)))
        {
            UploadErrorMessage = "Please select .jpg/.jpeg/.png files only.";
            return;
        }

        SelectedFiles = files;
        UploadErrorMessage = string.Empty;
    }
- در اینجا امضای متد رویداد گردان OnChange را مشاهده می‌کنید. توسط متد GetMultipleFiles می‌توان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر را دریافت کرد. نیاز است پارامتر maximumFileCount آن‌را نیز تنظیم کنیم تا دقیقا مشخص شود چه تعداد فایلی مدنظر است؛ بیش از آن، یک استثناء را صادر می‌کند.
- در ادامه اگر فایلی انتخاب نشده باشد، یا فایل انتخابی، تصویری نباشد، با مقدار دهی UploadErrorMessage، خطایی را به کاربر نمایش می‌دهیم.
- در پایان این متد، لیست فایل‌های دریافتی را به فیلد SelectedFiles انتساب می‌دهیم تا در ذیل InputFile، به صورت یک جدول نمایش داده شوند.

مرحله‌ی آخر تکمیل این فرم، تدارک متد رویدادگردان OnValidSubmit فرم برنامه است:
    private async Task CreateUserAsync()
    {
        try
        {
            isProcessing = true;
            await FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync(
                        requestUri: "api/Files/CreateUser",
                        browserFiles: SelectedFiles,
                        fileParameterName: "inputFiles",
                        model: UserModel,
                        modelParameterName: "userModel");
            UserModel = new User();
        }
        finally
        {
            isProcessing = false;
            SelectedFiles = null;
        }
    }
- در اینجا زمانیکه isProcessing به true تنظیم می‌شود، دکمه‌ی ارسال اطلاعات، غیرفعال خواهد شد؛ تا از کلیک چندباره‌ی بر روی آن جلوگیری شود.
- سپس روش استفاده‌ی از متد PostModelWithFilesAsync سرویس FilesManagerService را مشاهده می‌کنید که اطلاعات فایل‌ها و مدل برنامه را به سمت اکشن متد api/Files/CreateUser ارسال می‌کند.
- در آخر با وهله سازی مجدد UserModel، به صورت خودکار فرم برنامه را پاک کرده و آماده‌ی دریافت اطلاعات بعدی می‌کنیم.


تکمیل کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در ابتدای بحث، ساختار ابتدایی کنترلر Web API دریافت کننده‌ی اطلاعات FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync فوق را معرفی کردیم. در ادامه کدهای کامل آن‌را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using BlazorWasmUpload.Shared;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using System.Text.Json;
using BlazorWasmUpload.Server.Utils;
using System.Linq;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        private const int MaxBufferSize = 0x10000;

        private readonly IWebHostEnvironment _webHostEnvironment;
        private readonly ILogger<FilesController> _logger;

        public FilesController(
            IWebHostEnvironment webHostEnvironment,
            ILogger<FilesController> logger)
        {
            _webHostEnvironment = webHostEnvironment;
            _logger = logger;
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            //[FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
        {
            /*var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);
            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {user.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {user.Age}");*/

            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {userModel.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {userModel.Age}");

            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_webHostEnvironment.WebRootPath, "Files");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            if (inputFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in inputFiles)
                {
                    if (file == null || file.Length == 0)
                    {
                        continue;
                    }

                    var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
                    using var fileStream = new FileStream(filePath,
                                                            FileMode.Create,
                                                            FileAccess.Write,
                                                            FileShare.None,
                                                            MaxBufferSize,
                                                            useAsync: true);
                    await file.CopyToAsync(fileStream);
                    _logger.LogInformation($"Saved file: {filePath}");
                }
            }

            return Ok();
        }
    }
}
نکات تکمیلی این کنترلر را در مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core» می‌توانید مطالعه کنید و از این لحاظ هیچ نکته‌ی جدیدی را به همراه ندارد؛ بجز پارامتر userModel آن:
[ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
همانطور که عنوان شد، userModel ارسالی به سمت سرور چون به همراه تعدادی فایل است، به صورت خودکار به شیء User نگاشت نخواهد شد. به همین جهت نیاز است model-binder سفارشی زیر را برای آن تهیه کرد:
using System;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Utils
{
    public class JsonModelBinder : IModelBinder
    {
        public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext)
        {
            if (bindingContext == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext));
            }

            var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
            if (valueProviderResult != ValueProviderResult.None)
            {
                bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);

                var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue;
                var result = JsonSerializer.Deserialize(valueAsString, bindingContext.ModelType);
                if (result != null)
                {
                    bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(result);
                    return Task.CompletedTask;
                }
            }

            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در اینجا مقدار رشته‌ای پارامتر مزین شده‌ی توسط JsonModelBinder فوق، توسط متد استاندارد JsonSerializer.Deserialize تبدیل به یک شیء شده و به آن پارامتر انتساب داده می‌شود. اگر نخواهیم از این model-binder سفارشی استفاده کنیم، ابتدا باید پارامتر دریافتی را رشته‌ای تعریف کنیم و سپس خودمان کار فراخوانی متد JsonSerializer.Deserialize را انجام دهیم:
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
{
  var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);


یک نکته تکمیلی: در Blazor 5x، از نمایش درصد پیشرفت آپلود، پشتیبانی نمی‌شود؛ از این جهت که HttpClient طراحی شده، در اصل به fetch API استاندارد مرورگر ترجمه می‌شود و این API استاندارد، هنوز از streaming پشتیبانی نمی‌کند . حتی ممکن است با کمی جستجو به راه‌حل‌هایی که سعی کرده‌اند بر اساس HttpClient و نوشتن بایت به بایت اطلاعات در آن، درصد پیشرفت آپلود را محاسبه کرده باشند، برسید. این راه‌حل‌ها تنها کاری را که انجام می‌دهند، بافر کردن اطلاعات، جهت fetch API و سپس ارسال تمام آن است. به همین جهت درصدی که نمایش داده می‌شود، درصد بافر شدن اطلاعات در خود مرورگر است (پیش از ارسال آن به سرور) و سپس تحویل آن به fetch API جهت ارسال نهایی به سمت سرور.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorWasmUpload.zip
مطالب
پیاده سازی SoftDelete در EF Core
در مورد حذف منطقی در EF 6x، پیشتر مطالبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید:
- «پیاده سازی حذف منطقی در Entity framework» حذف منطقی، یکی از الگوهای بسیار پرکاربرد در برنامه‌های تجاری است. توسط آن بجای حذف فیزیکی اطلاعات، آن‌ها را تنها به عنوان رکوردی حذف شده، «علامتگذاری» می‌کنیم. مزایای آن نیز به شرح زیر هستند:
- داشتن سابقه‌ی حذف اطلاعات
- جلوگیری از cascade delete
- امکان بازیابی رکوردها و امکان ایجاد قسمتی به نام recycle bin در برنامه (شبیه به recycle bin در ویندوز که امکان بازیابی موارد حذف شده را می‌دهد)
- امکان داشتن رکوردهایی که در یک برنامه (به ظاهر) حذف شده‌اند، اما هنوز در برنامه‌ی دیگری در حال استفاده هستند.
- بالابردن میزان امنیت برنامه. فرض کنید سایت شما هک شده و شخصی، دسترسی به پنل مدیریتی و سطوح دسترسی مدیریتی برنامه را پیدا کرده‌است. در این حالت حذف تمام رکوردهای سایت توسط او، تنها به معنای تغییر یک بیت، از یک به صفر است و بازگرداندن این درجه از خسارت، تنها با روشن کردن این بیت، برطرف می‌شود.

پیاده سازی حذف منطقی در EF Core شامل مراحل خاصی است که در این مطلب، جزئیات آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


نیاز به تعریف دو خاصیت جدید در هر جدول

هر جدولی که قرار است soft delete به آن اعمال شود، باید دارای دو فیلد جدید bool IsDeleted و DateTime? DeletedAt باشد. می‌توان این خواص را به هر موجودیتی به صورت دستی اضافه کرد و یا می‌توان ابتدا یک کلاس پایه‌ی abstract را برای آن ایجاد کرد:
using System;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { get; set; }


        public bool IsDeleted { set; get; }
        public DateTime? DeletedAt { set; get; }
    }
}
و سپس موجودیت‌هایی را که قرار است از soft delete پشتیبانی کنند، توسط آن علامتگذاری کرد؛ مانند موجودیت Blog:
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata.Builders;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public class Blog : BaseEntity
    {
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<Post> Posts { set; get; }
    }

    public class BlogConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Blog>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Blog> builder)
        {
            builder.Property(blog => blog.Name).HasMaxLength(450).IsRequired();
            builder.HasIndex(blog => blog.Name).IsUnique();

            builder.HasData(new Blog { Id = 1, Name = "Blog 1" });
            builder.HasData(new Blog { Id = 2, Name = "Blog 2" });
            builder.HasData(new Blog { Id = 3, Name = "Blog 3" });
        }
    }
}
که هر بلاگ از تعدادی مطلب تشکیل شده‌است:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata.Builders;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public class Post : BaseEntity
    {
        public string Title { set; get; }

        public Blog Blog { set; get; }
        public int BlogId { set; get; }
    }

    public class PostConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Post>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Post> builder)
        {
            builder.Property(post => post.Title).HasMaxLength(450);
            builder.HasOne(post => post.Blog).WithMany(blog => blog.Posts).HasForeignKey(post => post.BlogId);

            builder.HasData(new Post { Id = 1, BlogId = 1, Title = "Post 1" });
            builder.HasData(new Post { Id = 2, BlogId = 1, Title = "Post 2" });
            builder.HasData(new Post { Id = 3, BlogId = 1, Title = "Post 3" });
            builder.HasData(new Post { Id = 4, BlogId = 1, Title = "Post 4" });
            builder.HasData(new Post { Id = 5, BlogId = 2, Title = "Post 5" });
        }
    }
}
مزیت علامتگذاری این کلاس‌ها، امکان کوئری گرفتن از آن‌ها نیز می‌باشد که در ادامه از آن استفاده خواهیم کرد.


حذف خودکار رکوردهایی که Soft Delete شده‌اند، از نتیجه‌ی کوئری‌ها و گزارشات

تا اینجا فقط دو خاصیت ساده را به کلاس‌های مدنظر خود اضافه کرده‌ایم. پس از آن یا می‌توان در هر جائی برای مثال شرط context.Blogs.Where(blog => !blog.IsDeleted) را به صورت دستی اعمال کرد و در گزارشات، رکوردهای حذف منطقی شده را نمایش نداد و یا از زمان ارائه‌ی EF Core 2x می‌توان برای آن‌ها Query Filter تعریف کرد. برای مثال می‌توان به تنظیمات موجودیت Blog و یا Post مراجعه نمود و با استفاده از متد HasQueryFilter، همان شرط blog => !blog.IsDeleted را به صورت سراسری به تمام کوئری‌های مرتبط با این موجودیت‌ها اعمال کرد:
    public class BlogConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Blog>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Blog> builder)
        {
            // ...
            builder.HasQueryFilter(blog => !blog.IsDeleted);
        }
    }
از این پس ذکر context.Blogs دقیقا معنای context.Blogs.Where(blog => !blog.IsDeleted) را می‌دهد و دیگر نیازی به ذکر صریح شرط متناظر با soft delete نیست.
در این حالت کوئری‌های نهایی به صورت خودکار دارای شرط زیر خواهند شد:
SELECT [b].[Id], [b].[DeletedAt], [b].[IsDeleted], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
WHERE [b].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)


اعمال خودکار QueryFilter مخصوص Soft Delete به تمام موجودیت‌ها

همانطور که عنوان شد، مزیت علامتگذاری موجودیت‌ها با کلاس پایه‌ی BaseEntity، امکان کوئری گرفتن از آن‌ها است:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public static class GlobalFiltersManager
    {
        public static void ApplySoftDeleteQueryFilters(this ModelBuilder modelBuilder)
        {
            foreach (var entityType in modelBuilder.Model
                                                    .GetEntityTypes()
                                                    .Where(eType => typeof(BaseEntity).IsAssignableFrom(eType.ClrType)))
            {
                entityType.addSoftDeleteQueryFilter();
            }
        }

        private static void addSoftDeleteQueryFilter(this IMutableEntityType entityData)
        {
            var methodToCall = typeof(GlobalFiltersManager)
                                .GetMethod(nameof(getSoftDeleteFilter), BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static)
                                .MakeGenericMethod(entityData.ClrType);
            var filter = methodToCall.Invoke(null, new object[] { });
            entityData.SetQueryFilter((LambdaExpression)filter);
        }

        private static LambdaExpression getSoftDeleteFilter<TEntity>() where TEntity : BaseEntity
        {
            return (Expression<Func<TEntity, bool>>)(entity => !entity.IsDeleted);
        }
    }
}
در اینجا در ابتدا تمام موجودیت‌هایی که از BaseEntity ارث بری کرده‌اند، یافت می‌شوند. سپس بر روی آن‌ها قرار است متد SetQueryFilter فراخوانی شود. این متد بر اساس تعاریف EF Core، یک LambdaExpression کلی را قبول می‌کند که نمونه‌ی آن در متد getSoftDeleteFilter تعریف شده و سپس توسط متد addSoftDeleteQueryFilter به صورت پویا به modelBuilder اعمال می‌شود.

محل اعمال آن نیز در انتهای متد OnModelCreating است تا به صورت خودکار به تمام موجودیت‌های موجود اعمال شود:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {

        //...


        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            base.OnModelCreating(modelBuilder);

            modelBuilder.ApplyConfigurationsFromAssembly(typeof(BaseEntity).Assembly);
            modelBuilder.ApplySoftDeleteQueryFilters();
        }


مشکل! هنوز هم حذف فیزیکی رخ می‌دهد!

تنظیمات فوق، تنها بر روی کوئری‌های نوشته شده تاثیر دارند؛ اما هیچگونه تاثیری را بر روی متد Remove و سپس SaveChanges نداشته و در این حالت، هنوز هم حذف واقعی و فیزیکی رخ می‌دهد.
 برای رفع این مشکل باید به EF Core گفت، هر چند دستور حذف صادر شده، اما آن‌را تبدیل به دستور Update کن؛ یعنی فیلد IsDelete را به 1 و فیلد DeletedAt را با زمان جاری مقدار دهی کن:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public static class AuditableEntitiesManager
    {
        public static void SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges(this ApplicationDbContext context)
        {
            var now = DateTime.UtcNow;

            foreach (var entry in context.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>())
            {
                switch (entry.State)
                {
                    case EntityState.Added:
                        //TODO: ...
                        break;
                    case EntityState.Modified:
                        //TODO: ...
                        break;
                    case EntityState.Deleted:
                        entry.State = EntityState.Unchanged; //NOTE: For soft-deletes to work with the original `Remove` method.

                        entry.Entity.IsDeleted = true;
                        entry.Entity.DeletedAt = now;
                        break;
                }
            }
        }
    }
}
در اینجا با استفاده از سیستم tracking، رکوردهای حذف شده‌ی با وضعیت EntityState.Deleted، به وضعیت EntityState.Unchanged تغییر پیدا می‌کنند، تا دیگر حذف نشوند. اما در ادامه چون دو خاصیت IsDeleted و DeletedAt این موجودیت، ویرایش می‌شوند، وضعیت جدید Modified خواهد بود که به کوئری‌های Update تفسیر می‌شوند. به این ترتیب می‌توان همانند قبل یک رکورد را حذف کرد:
var post1 = context.Posts.Find(1);
if (post1 != null)
{
   context.Remove(post1);

   context.SaveChanges();
}
اما دستوری که توسط EF Core صادر می‌شود، یک Update است:
Executing DbCommand [Parameters=[@p2='1', @p0='2020-09-17T05:11:32' (Nullable = true), @p1='True'], CommandType='Text', CommandTimeout='30']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p0, [IsDeleted] = @p1
WHERE [Id] = @p2;
SELECT @@ROWCOUNT;

محل اعمال متد SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges فوق، پیش از فراخوانی SaveChanges و به صورت زیر است:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        // ...

        public override int SaveChanges(bool acceptAllChangesOnSuccess)
        {
            ChangeTracker.DetectChanges();

            beforeSaveTriggers();

            ChangeTracker.AutoDetectChangesEnabled = false; // for performance reasons, to avoid calling DetectChanges() again.
            var result = base.SaveChanges(acceptAllChangesOnSuccess);

            ChangeTracker.AutoDetectChangesEnabled = true;
            return result;
        }

        // ...

        private void beforeSaveTriggers()
        {
            setAuditProperties();
        }

        private void setAuditProperties()
        {
            this.SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges();
        }
    }
}


مشکل! رکوردهای وابسته حذف نمی‌شوند!

حالت پیش‌فرض حذف رکوردها در EFCore به cascade delete تنظیم شده‌است. یعنی اگر blog با id=1 حذف شود، نه فقط این blog، بلکه تمام مطالب وابسته‌ی به آن نیز حذف خواهند شد. اما در اینجا اگر این بلاگ را حذف کنیم:
 ar blog1 = context.Blogs.FirstOrDefault(blog => blog.Id == 1);
if (blog1 != null)
{
   context.Remove(blog1);

   context.SaveChanges();
}
تنها تک رکورد متناظر با آن حذف منطقی شده و مطالب متناظر با آن خیر. برای رفع این مشکل باید به صورت زیر عمل کرد:
var blog1AndItsRelatedPosts = context.Blogs
    .Include(blog => blog.Posts)
    .FirstOrDefault(blog => blog.Id == 1);
if (blog1AndItsRelatedPosts != null)
{
    context.Remove(blog1AndItsRelatedPosts);

    context.SaveChanges();
}
ابتدا باید رکوردهای وابسته را توسط یک Include به حافظه وارد کرد و سپس دستور Delete را بر روی کل آن صادر نمود که یک چنین خروجی را تولید می‌کند:
SELECT [t].[Id], [t].[DeletedAt], [t].[IsDeleted], [t].[Name], [t0].[Id], [t0].[BlogId], [t0].[DeletedAt], [t0].[IsDeleted], [t0].[Title]
FROM (
SELECT TOP(1) [b].[Id], [b].[DeletedAt], [b].[IsDeleted], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
WHERE ([b].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)) AND ([b].[Id] = 1)
) AS [t]
LEFT JOIN (
SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[DeletedAt], [p].[IsDeleted], [p].[Title]
FROM [Posts] AS [p]
WHERE [p].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)
) AS [t0] ON [t].[Id] = [t0].[BlogId]
ORDER BY [t].[Id], [t0].[Id]

Executing DbCommand [Parameters=[@p2='1', @p0='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p1='True',
 @p5='2', @p3='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p4='True', @p8='3',
@p6='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p7='True',
 @p11='4', @p9='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p10='True'], CommandType='Text', CommandTimeout='30']

SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Blogs] SET [DeletedAt] = @p0, [IsDeleted] = @p1
WHERE [Id] = @p2;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p3, [IsDeleted] = @p4
WHERE [Id] = @p5;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p6, [IsDeleted] = @p7
WHERE [Id] = @p8;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p9, [IsDeleted] = @p10
WHERE [Id] = @p11;
SELECT @@ROWCOUNT;
ابتدا اولین بلاگ را حذف منطقی کرده؛ سپس تمام مطالب متناظر با آن‌را که پیشتر حذف منطقی نشده‌اند، یکی یکی به صورت حذف شده، علامتگذاری می‌کند. به این ترتیب cascade delete منطقی نیز در اینجا میسر می‌شود.


یک نکته: مشکل حذف منطقی و رکوردهای منحصربفرد

فرض کنید در جدولی، فیلد نام کاربری را به عنوان یک فیلد منحصربفرد تعریف کرده‌اید و اکنون رکوردی در این بین، حذف منطقی شده‌است. مشکلی که در آینده بروز خواهد کرد، عدم امکان ثبت رکورد جدیدی با همان نام کاربری است که حذف منطقی شده‌است؛ چون یک unique index بر روی آن وجود دارد. در این حالت اگر از SQL Server استفاده می‌کنید، از قابلیتی به نام filtered indexes پشتیبانی می‌کند که در آن امکان تعریف یک شرط و predicate، در حین تعریف ایندکس‌ها وجود دارد. در این حالت می‌توان رکوردهای حذف منطقی شده را به ایندکس وارد نکرد.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EFCoreSoftDelete.zip
مطالب
#Defensive Code in C - قسمت اول

Defensive Coding به معنی است که شما با انجام یکسری کار‌ها و در نظر گرفتن یکسری زیر ساخت‌ها در توسعه‌ی نرم افزار خود، به اهداف ذیل دست پیدا کنید:

1. Quality (کیفیت)

2. Comprehensible (جامعیت)

3. Predictable  (قابلیت پیش بینی)

دستیابی به هر کدام از این اهداف و روش‌های اعمال آنها بر روی یک پروژه‌ی نرم افزاری، در ادامه بحث خواهند شد. 

1. Clean Code

یکی از اهداف Defensive Coding که در ابتدای مقاله بحث شد جامعیت یا Comprehension بود. برای رسید به این هدف از مفهومی به نام Clean Code  استفاده می‌شود. Clean Code علاوه بر این مسئله، در پی ساده کردن ساختار بندی پشتیبانی و کاهش باگ‌های نرم افزار نیز هست. ویژگی‌های Clean Code در بالا با  توجه به شکل ذیل تشریح می‌شوند: 

· Easy to read

یک کد Clean  قابلیت خوانایی بالایی دارد. بسیاری از برنامه نویسان در سطوح مختلف با اهمیت این مسئله در توسعه نرم افزار آشنایی دارند. ولی بسیاری از همین برنامه نویسان این اصول را رعایت نمی‌کنند و سعی نمی‌کنند با اصول پیاده سازی آن در نرم افزارآشنا شوند.

اگر قابلیت خوانایی یک کد بالا باشد:

§ شما می‌توانید Pattern ‌های موجود در کد خود را که می‌توانید به عنوان نامزدهایی جهت Refactoring  هستند، تشخیص دهید.

§ برنامه نویسان دیگر به راحتی قصد و اهداف ( intent ) شما را از نوشتن یک کد خاص درک خواهند کرد و در طول زمان با خطا‌های زیادی روبرو نمی‌شوند.

§ توسعه‌ی راحت‌تر و در شرایط وجود فشار، ایجاد سریع یک قابلیت جدید در نرم افزار.

· Clear intent

یک کد Clear دارای اهداف روشن و قابل فهمی می‌باشد.

· Simple

پیچیدگی با کم هزینه بودن توسعه‌ی و پشتیبانی تضاد مستقیم دارد. بنابراین سادگی در کدها باید جزو اهداف اصلی قرار بگیرد.

· Minimal

کد باید به گونه‌ای باشد که تنها یک چیز را انجام داده و آن را به درستی انجام دهد. همچنین وابستگی بین اجزای کد باید در کمترین حد ممکن باشند.

· Thoughtful

یک کد Clean  کدی است که ساختار آن متفکرانه طراحی شده باشد. از نحوه‌ی طراحی یک کلاس گرفته تا layering و Tiering پروژه باید کاملا هوشمندانه و با توجه به پارامتر‌های موجود باشند. همچنین خطا‌های خطرناک و استثناء‌ها باید کاملا هندل شوند. 

همه‌ی ما با دیدن کد بالا سریعا مفهوم اسپاگتی کد به ذهنمان خطور می‌کند. تغییر، توسعه و پشتیبانی نرم افزارهایی که کد آنها به این صورت نوشته شده است، بسیار سخت و پر هزینه می‌باشد. در این حالت تغییر هر یک از اجزاء ممکن است بر سایر قسمت‌های دیگر تاثیرات مختلفی داشته باشد. راه کاری که در این حالت ارائه می‌شود، Refactoring می‌باشد. در این روش کد را به کلاس‌ها و متدهایی بر حسب عملکرد تقسیم خواهیم کرد. در نهایت کد تولید شده دارای کمترین تاثیر بر سایر قسمت‌ها خواهد بود. توجه داشته باشید که با انجام این کار، قدمی به سوی SOC یا Separation Of Concern برداشته‌اید.

1. Testable Code & Unit Test

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding افزایش کیفیت یا Quality می‌باشد که برای رسیدن به این هدف از مفهوم Testable Code & Unit Test استفاده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های Testable Code و Clean Code با هم مشابه می‌باشند. برای مثال Refactor کردن هر متد به متد‌های کوچکتر، تست آن را ساده‌تر خواهند کرد. در نتیجه نوشتن کد‌های Testable ، با نوشتن کد‌های clean شروع می‌شود.

در این قسمت اشاره‌ای به Unit Test شده است؛ اما این مفهوم می‌تواند به یک مفهوم گسترده‌تر به نام  Automated Code testing، تعمیم داده شود. به این دلیل که تست فقط به Unit Testing محدود نمی‌شود و می‌تواند شامل سایر انواع تست‌ها مانند  integration test نیز باشد.

برای مثال شکل ذیل را در نظر بگیرید. در انتهای این سناریو یک Page جدید اضافه شده است. خوب؛ برای تست کد اضافه شده، مجبورید برنامه را اجرا کنید، login کنید، داده‌های مورد نظر را در فرم وارد کرده و در نهایت شرایط لازم را جهت تست، فراهم کنید تا بتوانید کد جدید را تست کنید. در این بین با خطایی مواجه می‌شوید. پس برنامه را متوقف می‌کنید و تغییرات لازم را اعمال می‌کنید. حال فرض کنید این خطا به این زودی‌ها رفع نشود. در این حالت باید فرآیند بالا را چندین و چند بار انجام دهید. نتیجه اینکه این روش بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. البته میزان هزینه و زمان رابطه‌ی نزدیکی با وسعت تغییرات دارند. برای رفع مسائلی از این دست مایکروسافت زیرساختی به نام MS Test ارائه داده است که می‌توان با آن سناریوهای تست متفاوتی را پیاده سازی و اجرا نمود. متاسفانه این مسئله در بسیار از جوامع توسعه نرم افزار رعایت نمی‌شود و در بسیاری از این جوامع، نیروی انسانی، این فرآیند و فرآیندهایی از این دست را انجام می‌دهند. درحالیکه چنین فرآیندهایی به راحتی توسط ابزارهای ارائه شده‌ی توسط شرکت‌های مختلف قابل مدیریت است.

 


1. Predictability

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding، قابلیت پیش بینی یا Predictability می‌باشد. فرآیند تشخیص و پیش بینی خطا‌ها را Predictability می‌گویند. با درنظر گرفتن امکان وقوع خطاهای مختلف و تصمیم گرفتن در مورد اینکه در هنگام رخ دادن این خطا باید چه کاری صورت بگیرد، می‌توان در رسیدن به این هدف قدم بزرگی برداشت. 

برای رسیدن به این هدف باید اصل Trust but Verify را دنبال کنیم. برای مثال این اصل به ما می‌گوید که در هنگام تعریف متد‌های public باید یکسری موارد را در نظر بگیریم. یک متد باید از یکسری قرارداد‌ها پیروی کند. یک متد قرارداد می‌کند که یکسری پارامتر‌ها را با یک data type خاص به عنوان ورودی دریافت کند. قرارداد می‌کند که یک مقدار خاص با یک data type خاص را به عنوان نوع بازگشتی بازگرداند یا اینکه هیچ مقداری را باز نگرداند و در نهایت یک متد متعهد می‌شود که یکسری Exception ‌تعریف شده و پیش بینی شده را صادر کند. اما برای اینکه مطمئن شویم یک application واقعا قابل پیش بینی است و این اصل را به درستی پیاده سازی کرده است، اعتماد می‌کنیم اما Verify را هم انجام می‌دهیم. برای verify کردن باید پارامترها، دیتا‌های متغیر، مقادیر بازگشتی و استثناء‌ها به گونه‌ای بررسی شوند که مطمئن شویم انتظارت ما را برآورده کرده‌اند. 

زیاده روی بیش از حد خوب نیست و آدم باید همیشه حد اعتدال را رعایت کند. این مسئله اینجا هم صادق است؛ به گونه‌ای که زیاده روی بیش از حد در پیاده سازی و اعمال هر کدام یک از این مواردی که در بالا ذکر گردید، ممکن است باعث پیچیدگی ساختار کد و به طبع آن Application شود. بنابراین رعایت حد اعتدال می‌تواند در رسیدن به این هدف بسیار مهم باشد.


مطالب
بررسی Bad code smell ها: تعداد زیاد پارامترهای ورودی
برای مشاهده طبقه بندی Bad code smell‌ها می‌توانید به  اینجا  مراجعه کنید. 
زمانیکه متدی بیش از سه یا چهار پارامتر ورودی داشته باشد، به چنین مشکلی برخورده‌ایم. این بوی بد کد از دسته «کدهای متورم» است. کدهای متورم معمولا به مرور زمان ایجاد و کار را برای نگهداری کد سخت می‌کنند. 
 توجه به این نکته که کدهای متورم به مرور زمان به این وضعیت دچار می‌شوند امری ضروری در درک بهتر و جلوگیری از این حالت بد کد است.  
این نوع کد بد بو معمولا در شرایط زیر ایجاد می‌شود:
  • زمانیکه کارهای زیادی به مرور زمان به یک متد محول و پارامترهایی برای کنترل رفتار متد در شرایط مختلف ایجاد می‌شود. 
  • این الگوی بد می‌تواند محصول جانبی مستقل کردن کلاس‌ها و متدها باشد. فرض کنید در بدنه متدی، شیء‌ای نیاز است و مکانیزم ساخته شدن این شیء نیز در بدنه همان متد پیاده سازی شده‌است. برای جداسازی منطق ایجاد شیء مربوطه، ممکن است تصمیم به انتقال آن به کلاس استفاده کننده از متد باشد. به این صورت که در آن کلاس، شیء مورد نیاز این متد ایجاد شود و به صورت پارامتر به این متد ارسال شود. زمانیکه تعداد این پارامترها زیاد شدند باید دقت بیشتری به کد داشت.
طراحی کلاس‌ها و متدها باید به گونه‌ای باشد که تا حد امکان متدها از داده‌های موجود در شیء خود استفاده کنند و در صورتیکه به هیچ طریقی داده مربوطه از طریق شیء آنها قابل دسترسی نبود، آن داده به صورت پارامتر به متد ارسال شود.

روش‌های اصلاح این نوع کد بد بو 

1) اگر در پارامترهای متد نوعی (type) وجود دارد که خود در زمان صدا زدن متد توسط روالی ایجاد می‌شود، می‌توان در شرایط مناسب روال ایجاد پارامتر را در بدنه خود متد صدا زد (Replace parameter with method call). 
به طور مثال به تکه کد زیر توجه کنید. 
...   
var basePrice = _quantity * _itemPrice;    
var discountLevel = getDiscountLevel();   
var finalPrice = discountedPrice (..., ..., ..., basePrice, discountLevel);
...
همان طور که ملاحظه می‌کنید شیء مربوط به discountLevel توسط متد getDiscountLevel ساخته شده و به متد ارسال شده است. پیاده سازی بهتر این موضوع می‌تواند به صورت زیر باشد:
...    
var basePrice = _quantity * _itemPrice;
var finalPrice = discountedPrice (..., ..., ..., basePrice);
...
همان طور که مشخص است متد ساختن discountLevel در بدنه discountedPrice صدا زده شده است. این بهبود معمولا در شرایطی انجام می‌شود که متد discountedPrice در همان کلاسی تعریف شده باشد که متد جاری وجود دارد. زیرا در غیر این صورت این بهبود عملا منجر به انتقال مسئولیت غیر مربوط، به کلاس دیگری می‌شود.  

2) اگر تعدادی پارامتر از یک شیء استخراج شده و به متد ارسال می‌شود، می‌توان خود آن شیء را به صورت کامل به متد ارسال کرد (Preserve whole object). 
... 
var dueDate = invoice.DueDate; 
var amount = invoice.Amount; 
var discount = invoice.Discount; 
var code = invoice.Code; 
var id = invoice.Id; 
IssuePayment(paymentType, id,dueDate,amount,discount,code); 
...
در مثال بالا ملاحظه می‌کنید که مقادیر اطلاعاتی مورد نیاز برای صادر کردن یک پرداخت مانند نوع پرداخت و اطلاعات مبلغ و تاریخ پرداخت آن از invoice و مبداهای متفاوتی بدست آمده‌است. بخشی از اطلاعات را که از invoice بدست می‌آید، می‌توان بجای دستیابی جداگانه و ارسال جداگانه آن، توسط کل شیء invoice انجام داد. به طوریکه کل شیء invoice به متد صدور پرداخت ارسال شود. مانند تکه کد زیر:    
...
IssuePayment(paymentType, invoice); 
...
یکی از مزایای استفاده از چنین روشی کاسته شدن کدهای تکراری مورد نیاز برای فراخوانی متد است. همچنین خوانایی و قابلیت گسترش این مکانیزم نیز بالا خواهد رفت. 

3) اگر تعداد پارامترهای زیادی وجود دارند، می‌توان یک کلاس پارامتر ساخت و پارامترها را در آن کلاس تعریف، مقداردهی و به متد ارسال کرد (Parameter object). 

جمع بندی

موارد مطرح شده برای رفع این بوی بد، در واقع روش‌های مختلف Refactoring هستند که برای این شرایط پیشنهاد شده‌اند. در مباحث مربوط به Refactoring این راه حل‌ها به صورت مفصل‌تری بررسی شده‌اند.  
زمانیکه این بوی بد برطرف شد، معمولا شاهد کدی خواناتر و قابل توسعه‌تر خواهیم بود. همچنین احتمال اینکه کدهای تکراری حذف شوند و جلوی ایجاد کدهای تکراری جدید نیز گرفته شود، بسیار زیاد است.
مطالب دوره‌ها
تبدیل روش‌های قدیمی کدنویسی غیرهمزمان به async سی شارپ 5
در قسمت اول این سری، با مدل برنامه نویسی Event based asynchronous pattern ارائه شده از دات نت 2 و همچنین APM یا Asynchronous programming model موجود از نگارش یک دات نت، آشنا شدیم (به آن الگوی IAsyncResult هم گفته می‌شود). نکته‌ی مهم این الگوها، استفاده‌ی گسترده از آن‌ها در کدهای کلاس‌های مختلف دات نت فریم ورک است و برای بسیاری از آن‌ها هنوز async API سازگار با نگارش مبتنی بر Taskهای سی‌شارپ 5 ارائه نشده‌است. هرچند دات نت 4.5 سعی کرده‌است این خلاء را پوشش دهد، برای مثال متد الحاقی DownloadStringTaskAsync را به کلاس WebClient اضافه کرده‌است و امثال آن، اما هنوز بسیاری از کلاس‌های دیگر دات نتی هستند که معادل Task based API ایی برای آن‌ها طراحی نشده‌است. در ادامه قصد داریم بررسی کنیم چگونه می‌توان این الگوهای مختلف قدیمی برنامه نویسی غیرهمزمان را با استفاده از روش‌های جدیدتر ارائه شده بکار برد.



نگاشت APM به یک Task

در قسمت اول، نمونه مثالی را از APM، که در آن کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید، مشاهده کردید. در ادامه می‌خواهیم یک محصور کننده‌ی جدید را برای این نوع API قدیمی تهیه کنیم، تا آن‌را به صورت یک Task ارائه دهد.
    public static class ApmWrapper
    {
        public static Task<int> ReadAsync(this Stream stream, byte[] data, int offset, int count)
        {
            return Task<int>.Factory.FromAsync(stream.BeginRead, stream.EndRead, data, offset, count, null);
        }
    }
همانطور که در این مثال مشاهده می‌کنید، یک چنین سناریوهایی در TPL یا کتابخانه‌ی Task parallel library پیش بینی شده‌اند. در اینجا یک محصور کننده برای متدهای BeginRead و EndRead کلاس Stream دات نت ارائه شده‌است. به عمد نیز به صورت یک متد الحاقی تهیه شده‌است تا در حین استفاده از آن اینطور به نظر برسد که واقعا کلاس Stream دارای یک چنین متد Async ایی است. مابقی کار توسط متد Task.Factory.FromAsync انجام می‌شود. متد FromAsync دارای امضاهای متعددی است تا اکثر حالات APM را پوشش دهد.
در مثال فوق BeginRead و EndRead استفاده شده از نوع delegate هستند. چون خروجی EndRead از نوع int است، خروجی متد نیز از نوع Task of int تعیین شده‌است. همچنین سه پارامتر ابتدایی BeginRead ، دقیقا data، offset و count هستند. دو پارامتر آخر آن callback و state نام دارند. پارامتر callback توسط متد FromAsync فراهم می‌شود و state نیز در اینجا null درنظر گرفته شده‌است.
یک مثال استفاده از آن‌را در ادامه مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async06
{
    public static class ApmWrapper
    {
        public static Task<int> ReadAsync(this Stream stream, byte[] data, int offset, int count)
        {
            return Task<int>.Factory.FromAsync(stream.BeginRead, stream.EndRead, data, offset, count, null);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var stream = File.OpenRead(@"..\..\program.cs"))
            {
                var data = new byte[10000];
                var task = stream.ReadAsync(data, 0, data.Length);
                Console.WriteLine("Read bytes: {0}", task.Result);
            }
        }
    }
}
File.OpenRead، خروجی از نوع استریم دارد. سپس متد الحاقی ReadAsync بر روی آن فراخوانی شده‌است و نهایتا تعداد بایت خوانده شده نمایش داده می‌شود.
البته همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، استفاده از خاصیت Result، اجرای کد را بجای غیرهمزمان بودن، به حالت همزمان تبدیل می‌کند.
در اینجا چون خروجی متد ReadAsync یک Task است، می‌توان از متد ContinueWith نیز بر روی آن جهت دریافت نتیجه استفاده کرد:
using (var stream = File.OpenRead(@"..\..\program.cs"))
{
    var data = new byte[10000];
    var task = stream.ReadAsync(data, 0, data.Length);
    task.ContinueWith(t => Console.WriteLine("Read bytes: {0}", t.Result)).Wait();
}


یک نکته
پروژه‌ی سورس بازی به نام Async Generator در GitHub، سعی کرده‌است برای ساده سازی نوشتن محصور کننده‌های مبتنی بر Task روش APM، یک Code generator تولید کند. فایل‌های آن‌را از آدرس ذیل می‌توانید دریافت کنید:

نگاشت EAP به یک Task

نمونه‌ای از Event based asynchronous pattern یا EAP را در قسمت اول، زمانیکه روال رخدادگردان webClient.DownloadStringCompleted را بررسی کردیم، مشاهده نمودید. کار کردن با آن نسبت به APM بسیار ساده‌تر است و نتیجه‌ی نهایی عملیات غیرهمزمان را در یک روال رخدادگران، در اختیار استفاده کننده قرار می‌دهد. همچنین در روش EAP، اطلاعات در همان Synchronization Context ایی که عملیات شروع شده‌است، بازگشت داده می‌شود. به این ترتیب اگر آغاز کار در ترد UI باشد، نتیجه نیز در همان ترد دریافت خواهد شد. به این ترتیب دیگر نگران دسترسی به مقدار آن در کارهای UI نخواهیم بود؛ اما در APM چنین ضمانتی وجود ندارد.
متاسفانه TPL همانند روش FromAsync معرفی شده در ابتدای بحث، راه حل توکاری را برای محصور سازی متدهای روش EAP ارائه نداده‌است. اما با استفاده از امکانات TaskCompletionSource آن می‌توان چنین کاری را انجام داد. در ادامه سعی خواهیم کرد همان متد الحاقی توکار DownloadStringTaskAsync ارائه شده در دات نت 4.5 را از صفر بازنویسی کنیم.
    public static class WebClientExtensions
    {
        public static Task<string> DownloadTextTaskAsync(this WebClient web, string url)
        {
            var tcs = new TaskCompletionSource<string>();

            DownloadStringCompletedEventHandler handler = null;
            handler = (sender, args) =>
            {
                web.DownloadStringCompleted -= handler;

                if (args.Cancelled)
                {
                    tcs.SetCanceled();
                }
                else if(args.Error!=null)
                {
                    tcs.SetException(args.Error);
                }
                else
                {
                    tcs.SetResult(args.Result);
                }
            };

            web.DownloadStringCompleted += handler;
            web.DownloadStringAsync(new Uri(url));

            return tcs.Task;
        }
    }
روش انجام کار را در اینجا ملاحظه می‌کنید. ابتدا باید تعاریف delaget مرتبط با رخدادگردان Completed اضافه شوند. یکبار += را ملاحظه می‌کنید و بار دوم -= را. مورد دوم جهت آزاد سازی منابع و جلوگیری از نشتی حافظه‌ی ‌روال رخدادگردان هنوز متصل، ضروری است.
سپس از TaskCompletionSource برای تبدیل این عملیات به یک Task کمک می‌گیریم. اگر args.Cancelled مساوی true باشد، یعنی عملیات دریافت فایل لغو شده‌است. بنابراین متد SetCanceled منبع Task ایجاد شده را فراخوانی خواهیم کرد. این مورد استثنایی را در کدهای فراخوان سبب می‌شود. به همین دلیل بررسی خطا با یک if else پس از آن انجام شده‌است. برای بازگشت خطای دریافت شده از متد SetException و برای بازگشت نتیجه‌ی واقعی دریافتی، از متد SetResult می‌توان استفاده کرد.
به این ترتیب متد الحاقی غیرهمزمان جدیدی را به نام DownloadTextTaskAsync برای محصور سازی متد EAP ایی به نام DownloadStringAsync و همچنین رخدادگران آن تهیه کردیم.
مطالب
آموزش Prism #1
امروزه تقریبا تمام کسانی که پروژه‌های WPF یا Silverlight رو توسعه می‌دهند با مدل برنامه نویسی MVVM آشنایی دارند. فریم ورک‌های مختلفی برای توسعه پروژه‌ها به صورت MVVM وجود دارد. نظیر:
  • MVVM Light
  • Prism
  • Caliburn
  • Cinch
  • WAF
  • Catel
  • Onyx
  • MVVM helpers
  • و...

هر کدوم از فریم ورک‌های بالا مزایا، معایب و طرفداران خاص خودشون رو دارند(^) ولی به جرات می‌تونیم Prism رو به عنوان قوی‌ترین فریم ورک برای پیاده سازی پروژهای بزرگ و قوی و ماژولار با تکنولوژی WPF یا Silverlight بنامیم. در این پست به معرفی و بررسی مفاهیم اولیه Prism خواهیم پرداخت و در پست‌های دیگر به پیاده سازی عملی همراه با مثال می‌پردازیم.

*اگر به هر دلیلی مایل به یادگیری و استفاده از Prism نیستید، بهتون پیشنهاد می‌کنم از WAF استفاده کنید.

پیش نیازها:

برای یادگیری PRISM ابتدا باید با مفاهیم زیر در WPF یا Silverlight آشنایی داشته باشید.(فرض بر این است که به UserControl و Xaml و Dependency Properties، تسلط کامل دارید)

  • Data binding 
  • Resources
  • Commands
  • Behaviors

چرا Prism ؟

  • Prism به صورت کامل از Modular Programming برای پروژه‌های WPF و Silverlight پشتیانی می‌کند*
  • از Prism هم می‌توانیم در پروژه‌های WPF استفاده کنیم و هم Silverlight.
  • Prism به صورت کامل از الگوی MVVM برای پیاده سازی پروژه‌ها پشتیبانی می‌کند.
  • پیاده سازی مفاهیمی نظیر Composite Command و Command Behavior و Asynchronous Interacion  به راحتی در Prism امکان پذیر است.
  • مفاهیم تزریق وابستگی به صورت توکار در Prism فراهم است که برای پیاده سازی این مفاهیم  به طور پیش فرض امکان استفاده از UnityContainer و MEF در Prism تدارک دیده شده است.
  • پیاده سازی Region navigation در Prism به راحتی امکان پذیر است.
  • به وسیله امکان Event Aggregation به راحتی می‌توانیم بین ماژول‌های مختلف ارتباط برقرار کنیم.

*توضیح درباره برنامه‌های ماژولار

در تولید پروژهای نرم افزاری بزرگ هر چه قدر هم اگر در تهیه فایل‌های اسمبلی، کلاس ها، اینترفیس‌ها و کلا طراحی پروژه به صورت شی گرا دقت به خرج دهیم باز هم ممکن است پروژه به صورت یک پارچه طراحی نشود. یعنی بعد از اتمام پروژه، توسعه، تست پذیری و نگهداری آن سخت و در بعضی مواقع غیر ممکن خواهد شد. برنامه نویسی ماژولار این امکان را فراهم می‌کنه که یک پروزه با مقیاس برزگ به چند پروژه کوچک تقسیم شده و همه مراحل طراحی و توسعه و تست برای هر کدام از این ماژول‌ها به صورت جدا انجام شود.

Prism امکاناتی رو برای طراحی و توسعه این گونه پروژه‌ها به صورت ماژولار فراهم کرده است:

  • ابتدا باید نام و مکان هر ماژول رو به Prism معرفی کنیم که می‌تونیم اون‌ها رو در کد یا Xaml یا Configuration File تعریف کنیم.
  • با استفاده از Metadata باید وابستگی‌ها و مقادیر اولیه برای هر ماژول مشخص شود.
  • با کمک تزریق وابستگی‌ها ارتباطات بین ماژول‌ها میسر می‌شود.
  • ماژول مورد نظر به دو صورت OnDemand و Available  لود خواهد شد.

در شکل زیر مراحل بالا قابل مشاهده است:

Bootstrapper چیست؟

در هر پروژه ماژولار (مختص Prism نیست) برای اینکه ماژول‌های مختلف یک پروژه، قابلیت استفاده به صورت یک پارچه رو در یک Application  داشته باشند باید مفهومی به نام Bootstapper رو پیاده سازی کنیم که وظیفه اون شناسایی و پیکربندی و لود ماژول هاست. در Prism دو نوع Bootstrapper پیش فرض وجود دارد.

  1. MefBootstrapper : کلاس پایه Bootstrapper که مبنای آن MEF است. اگر قصد استفاده از MEF رو در پروژه‌های خود دارید(^) Bootstrapper شما باید از این کلاس ارث ببرد.
  2. UnityBootstrapper : کلاس پایه Bootstrapper که مبنای آن UnityContainer است. اگر قصد استفاده از UnityContainer یا Service Locator (^) رو در پروژه‌های خود دارید Bootstrapper شما باید از این کلاس ارث ببرد. 

تصویری از ارتباط Bootstrapper با ماژول‌های سیستم

مفهوم Shell

در پروژه‌های WPF، در فایل App.xaml توسط یک Uri نقطه شروع پروژه را تعیین می‌کنیم. در پروژه‌های Silverlight به وسیله خاصیت RootVisual نقطه شروع سیستم تعیین می‌شود. در Prism نقطه شروع پروژه توسط bootsrapper تعیین می‌شود. دلیل این امر این است که Shell در پروژه‌های مبتنی بر Prism متکی بر Region Manager است. از Region  برای لود و نمایش ماژول‌ها استفاده خواهیم کرد.

ادامه دارد...

مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 6

در ادامه بحث «حذف کدهای تکراری»، روش Refactoring دیگری به نام "Extract Superclass" وجود دارد که البته در بین برنامه نویس‌های دات نت به نام Base class بیشتر مشهور است تا Superclass. هدف آن هم انتقال کدهای تکراری بین چند کلاس، به یک کلاس پایه و سپس ارث بری از آن می‌باشد.

یک مثال:
در WPF و Silverlight جهت مطلع سازی رابط کاربری از تغییرات حاصل شده در مقادیر داده‌ها، نیاز است کلاس مورد نظر، اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کند:

using System.ComponentModel;

namespace Refactoring.Day6.ExtractSuperclass.Before
{
public class User : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged("Name");
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}


و نکته‌ی مهم این است که اگر 100 کلاس هم داشته باشید، باید این کدهای تکراری اجباری مرتبط با raisePropertyChanged را در آن‌ها قرار دهید. به همین جهت مرسوم است برای کاهش حجم کدهای تکرای، قسمت‌های تکراری کد فوق را در یک کلاس پایه قرار می‌دهند:

using System.ComponentModel;

namespace Refactoring.Day6.ExtractSuperclass.After
{
public class ViewModelBase : INotifyPropertyChanged
{
public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
protected void RaisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}

و سپس از آن ارث بری می‌کنند:

namespace Refactoring.Day6.ExtractSuperclass.After
{
public class User : ViewModelBase
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
RaisePropertyChanged("Name");
}
}
}
}


به این ترتیب این کلاس پایه در ده‌ها و صدها کلاس قابل استفاده خواهد بود، بدون اینکه مجبور شویم مرتبا یک سری کد تکراری «اجباری» را copy/paste کنیم.

مثالی دیگر:
اگر با ORM های Code first کار کنید، نیاز است تا ابتدا طراحی کار توسط کلاس‌های ساده دات نتی انجام شود؛ که اصطلاحا به آن‌ها POCO یا Plain old CLR objects یا Plain old .NET Classes هم گفته می‌شود. در بین این کلاس‌ها، متداول است که یک سری از خصوصیات، تکراری و مشترک باشد؛ مثلا تمام کلاس‌ها تاریخ ثبت رکورد را هم داشته باشند به همراه نام کاربر و مشخصاتی از این دست. اینجا هم برای حذف کدهای تکراری، یک Base class طراحی می‌شود: (+)