مطالب
EF Code First #10

حین کار با ORMهای پیشرفته، ویژگی‌های جالب توجهی در اختیار برنامه نویس‌ها قرار می‌گیرد که در زمان استفاده از کلاس‌های متداول SQLHelper از آن‌ها خبری نیست؛ مانند:
الف) Deferred execution
ب) Lazy loading
ج) Eager loading

نحوه بررسی SQL نهایی تولیدی توسط EF

برای توضیح موارد فوق، نیاز به مشاهده خروجی SQL نهایی حاصل از ORM است و همچنین شمارش تعداد بار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی. بهترین ابزاری را که برای این منظور می‌توان پیشنهاد داد، برنامه EF Profiler است. برای دریافت آن می‌توانید به این آدرس مراجعه کنید: (^) و (^)

پس از وارد کردن نام و آدرس ایمیل، یک مجوز یک ماهه آزمایشی، به آدرس ایمیل شما ارسال خواهد شد.
زمانیکه این فایل را در ابتدای اجرای برنامه به آن معرفی می‌کنید، محل ذخیره سازی نهایی آن جهت بازبینی بعدی، مسیر MyUserName\Local Settings\Application Data\EntityFramework Profiler خواهد بود.

استفاده از این برنامه هم بسیار ساده است:
الف) در برنامه خود، ارجاعی را به اسمبلی HibernatingRhinos.Profiler.Appender.dll که در پوشه برنامه EFProf موجود است، اضافه کنید.
ب) در نقطه آغاز برنامه، متد زیر را فراخوانی نمائید:
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

نقطه آغاز برنامه می‌تواند متد Application_Start برنامه‌های وب، در متد Program.Main برنامه‌های ویندوزی کنسول و WinForms و در سازنده کلاس App برنامه‌های WPF باشد.
ج) برنامه EFProf را اجرا کنید.

مزایای استفاده از این برنامه
1) وابسته به بانک اطلاعاتی مورد استفاده نیست. (برخلاف برای مثال برنامه معروف SQL Server Profiler که فقط به همراه SQL Server ارائه می‌شود)
2) خروجی SQL نمایش داده شده را فرمت کرده و به همراه Syntax highlighting نیز هست.
3) کار این برنامه صرفا به لاگ کردن SQL تولیدی خلاصه نمی‌شود. یک سری از Best practices را نیز به شما گوشزد می‌کند. بنابراین اگر نیاز دارید سیستم خود را بر اساس دیدگاه یک متخصص بررسی کنید (یک Code review ارزشمند)، این ابزار می‌تواند بسیار مفید باشد.
4) می‌تواند کوئری‌های سنگین و سبک را به خوبی تشخیص داده و گزارشات آماری جالبی را به شما ارائه دهد.
5) می‌تواند دقیقا مشخص کند، کوئری را که مشاهده می‌کنید از طریق کدام متد در کدام کلاس صادر شده است و دقیقا از چه سطری.
6) امکان گروه بندی خودکار کوئری‌های صادر شده را بر اساس DbContext مورد استفاده به همراه دارد.
و ...

استفاده از این برنامه حین کار با EF «الزامی» است! (البته نسخه‌های NH و سایر ORMهای دیگر آن نیز موجود است و این مباحث در مورد تمام ORMهای پیشرفته صادق است)
مدام باید بررسی کرد که صفحه جاری چه تعداد کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و به چه نحوی. همچنین آیا می‌توان با اعمال اصلاحاتی، این وضع را بهبود بخشید. بنابراین عدم استفاده از این برنامه حین کار با ORMs، همانند راه رفتن در خواب است! ممکن است تصور کنید برنامه دارد به خوبی کار می‌کند اما ... در پشت صحنه فقط صفحه جاری برنامه، 100 کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده، در حالیکه شما تنها نیاز به یک کوئری داشته‌اید.


کلاس‌های مدل مثال جاری

کلاس‌های مدل مثال جاری از یک دپارتمان که دارای تعدادی کارمند می‌باشد، تشکیل شده است. ضمنا هر کارمند تنها در یک دپارتمان می‌تواند مشغول به کار باشد و رابطه many-to-many نیست :

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

//Creates Employee navigation property for Lazy Loading (1:many)
public virtual ICollection<Employee> Employees { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Employee
{
public int EmployeeId { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }

//Creates Department navigation property for Lazy Loading
public virtual Department Department { get; set; }
}
}

نگاشت دستی این کلاس‌ها هم ضرورتی ندارد، زیرا قراردادهای توکار EF Code first را رعایت کرده و EF در اینجا به سادگی می‌تواند primary key و روابط one-to-many را بر اساس navigation properties تعریف شده، تشخیص دهد.

در اینجا کلاس Context برنامه به شرح زیر است:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Sample06Context : DbContext
{
public DbSet<Department> Departments { set; get; }
public DbSet<Employee> Employees { set; get; }
}
}


و تنظیمات ابتدایی نحوه به روز رسانی و آغاز بانک اطلاعاتی نیز مطابق کدهای زیر می‌باشد:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample06Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample06Context context)
{
var employee1 = new Employee { FirstName = "f name1", LastName = "l name1" };
var employee2 = new Employee { FirstName = "f name2", LastName = "l name2" };
var employee3 = new Employee { FirstName = "f name3", LastName = "l name3" };
var employee4 = new Employee { FirstName = "f name4", LastName = "l name4" };

var dept1 = new Department { Name = "dept 1", Employees = new List<Employee> { employee1, employee2 } };
var dept2 = new Department { Name = "dept 2", Employees = new List<Employee> { employee3 } };
var dept3 = new Department { Name = "dept 3", Employees = new List<Employee> { employee4 } };

context.Departments.Add(dept1);
context.Departments.Add(dept2);
context.Departments.Add(dept3);
base.Seed(context);
}
}
}

نکته: تهیه خروجی XML از نگاشت‌های خودکار تهیه شده

اگر علاقمند باشید که پشت صحنه نگاشت‌های خودکار EF Code first را در یک فایل XML جهت بررسی بیشتر ذخیره کنید، می‌توان از متد کمکی زیر استفاده کرد:

void ExportMappings(DbContext context, string edmxFile)
{
var settings = new XmlWriterSettings { Indent = true };
using (XmlWriter writer = XmlWriter.Create(edmxFile, settings))
{
System.Data.Entity.Infrastructure.EdmxWriter.WriteEdmx(context, writer);
}
}

بهتر است پسوند فایل XML تولیدی را edmx قید کنید تا بتوان آن‌را با دوبار کلیک بر روی فایل، در ویژوال استودیو نیز مشاهده کرد:

using (var db = new Sample06Context())
{
ExportMappings(db, "mappings.edmx");
}



الف) بررسی Deferred execution یا بارگذاری به تاخیر افتاده

برای توضیح مفهوم Deferred loading/execution بهترین مثالی را که می‌توان ارائه داد، صفحات جستجوی ترکیبی در برنامه‌ها است. برای مثال یک صفحه جستجو را طراحی کرده‌اید که حاوی دو تکست باکس دریافت FirstName و LastName کاربر است. کنار هر کدام از این تکست باکس‌ها نیز یک چک‌باکس قرار دارد. به عبارتی کاربر می‌تواند جستجویی ترکیبی را در اینجا انجام دهد. نحوه پیاده سازی صحیح این نوع مثال‌ها در EF Code first به چه نحوی است؟

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample06.DataLayer;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06
{
class Program
{
static IList<Employee> FindEmployees(string fName, string lName, bool byName, bool byLName)
{
using (var db = new Sample06Context())
{
IQueryable<Employee> query = db.Employees.AsQueryable();

if (byLName)
{
query = query.Where(x => x.LastName == lName);
}

if (byName)
{
query = query.Where(x => x.FirstName == fName);
}

return query.ToList();
}
}

static void Main(string[] args)
{
// note: remove this line if you received : create database is not supported by this provider.
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample06Context, Configuration>());

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);
foreach (var item in list)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
}

نحوه صحیح این نوع پیاده سازی ترکیبی را در متد FindEmployees مشاهده می‌کنید. نکته مهم آن، استفاده از نوع IQueryable و متد AsQueryable است و امکان ترکیب کوئری‌ها با هم.
به نظر شما با فراخوانی متد FindEmployees به نحو زیر که هر دو شرط آن توسط کاربر انتخاب شده است، چه تعداد کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌شود؟

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);

شاید پاسخ دهید که سه بار : یکبار در متد db.Employees.AsQueryable و دوبار هم در حین ورود به بدنه شرط‌های یاد شده و اینجا است که کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند، شروع به فریاد و فغان می‌کنند که ما قبلا این مسایل رو با یک SP در یک رفت و برگشت مدیریت می‌کردیم!
پاسخ صحیح: «فقط یکبار»! آن‌هم تنها در زمان فراخوانی متد ToList و نه قبل از آن.
برای اثبات این مدعا نیاز است به خروجی SQL لاگ شده توسط EF Profiler مراجعه کرد:

SELECT [Extent1].[EmployeeId]              AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[LastName] = 'l name1' /* @p__linq__0 */)
AND ([Extent1].[FirstName] = 'f name1' /* @p__linq__1 */)


IQueryable قلب LINQ است و تنها بیانگر یک عبارت (expression) از رکوردهایی می‌باشد که مد نظر شما است و نه بیشتر. برای مثال زمانیکه یک IQueryable را همانند مثال فوق فیلتر می‌کنید، هنوز چیزی از بانک اطلاعاتی یا منبع داده‌ای دریافت نشده است. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و هنوز رفت و برگشتی به منبع داده‌ای صورت نگرفته است. به آن باید به شکل یک expression builder نگاه کرد و نه لیستی از اشیاء فیلتر شده‌ی ما. به این مفهوم، deferred execution (اجرای به تاخیر افتاده) نیز گفته می‌شود.
کوئری LINQ شما تنها زمانی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شود که کاری بر روی آن صورت گیرد مانند فراخوانی متد ToList، فراخوانی متد First یا FirstOrDefault و امثال آن. تا پیش از این فقط به شکل یک عبارت در برنامه وجود دارد و نه بیشتر.
اطلاعات بیشتر: «تفاوت بین IQueryable و IEnumerable در حین کار با ORMs»



ب) بررسی Lazy Loading یا واکشی در صورت نیاز

در مطلب جاری اگر به کلاس‌های مدل برنامه دقت کنید، تعدادی از خواص به صورت virtual تعریف شده‌اند. چرا؟
تعریف یک خاصیت به صورت virtual، پایه و اساس lazy loading است و به کمک آن، تا به اطلاعات شیءایی نیاز نباشد، وهله سازی نخواهد شد. به این ترتیب می‌توان به کارآیی بیشتری در حین کار با ORMs رسید. برای مثال در کلاس‌های فوق، اگر تنها نیاز به دریافت نام یک دپارتمان هست، نباید حین وهله سازی از شیء دپارتمان، شیء لیست کارمندان مرتبط با آن نیز وهله سازی شده و از بانک اطلاعاتی دریافت شوند. به این وهله سازی با تاخیر، lazy loading گفته می‌شود.
Lazy loading پیاده سازی ساده‌ای نداشته و مبتنی است بر بکارگیری AOP frameworks یا کتابخانه‌هایی که امکان تشکیل اشیاء Proxy پویا را در پشت صحنه فراهم می‌کنند. علت virtual تعریف کردن خواص رابط نیز به همین مساله بر می‌گردد، تا این نوع کتابخانه‌ها بتوانند در نحوه تعریف اینگونه خواص virtual در زمان اجرا، در پشت صحنه دخل و تصرف کنند. البته حین استفاده از EF یا انواع و اقسام ORMs دیگر با این نوع پیچیدگی‌ها روبرو نخواهیم شد و تشکیل اشیاء Proxy در پشت صحنه انجام می‌شوند.

یک مثال: قصد داریم اولین دپارتمان ثبت شده در حین آغاز برنامه را یافته و سپس لیست کارمندان آن‌را نمایش دهیم:

using (var db = new Sample06Context())
{
var dept1 = db.Departments.Find(1);
if (dept1 != null)
{
Console.WriteLine(dept1.Name);
foreach (var item in dept1.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}



رفتار یک ORM جهت تعیین اینکه آیا نیاز است برای دریافت اطلاعات بین جداول Join صورت گیرد یا خیر، واکشی حریصانه و غیرحریصانه را مشخص می‌سازد.
در حالت واکشی حریصانه به ORM خواهیم گفت که لطفا جهت دریافت اطلاعات فیلدهای جداول مختلف، از همان ابتدای کار در پشت صحنه، Join های لازم را تدارک ببین. در حالت واکشی غیرحریصانه به ORM خواهیم گفت به هیچ عنوان حق نداری Join ایی را تشکیل دهی. هر زمانی که نیاز به اطلاعات فیلدی از جدولی دیگر بود باید به صورت مستقیم به آن مراجعه کرده و آن مقدار را دریافت کنی.
به صورت خلاصه برنامه نویس در حین کار با ORM های پیشرفته نیازی نیست Join بنویسد. تنها باید ORM را طوری تنظیم کند که آیا اینکار را حتما خودش در پشت صحنه انجام دهد (واکشی حریصانه)، یا اینکه خیر، به هیچ عنوان SQL های تولیدی در پشت صحنه نباید حاوی Join باشند (lazy loading).

در مثال فوق به صورت خودکار دو کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌گردد:

SELECT [Limit1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Limit1].[Name] AS [Name]
FROM (SELECT TOP (2) [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[DepartmentId] = 1 /* @p0 */) AS [Limit1]


SELECT [Extent1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[Department_DepartmentId] IS NOT NULL)
AND ([Extent1].[Department_DepartmentId] = 1 /* @EntityKeyValue1 */)

یکبار زمانیکه قرار است اطلاعات دپارتمان‌ یک (db.Departments.Find) دریافت شود. تا این لحظه خبری از جدول Employees نیست. چون lazy loading فعال است و فقط اطلاعاتی را که نیاز داشته‌ایم فراهم کرده است.
زمانیکه برنامه به حلقه می‌رسد، نیاز است اطلاعات dept1.Employees را دریافت کند. در اینجا است که کوئری دوم، به بانک اطلاعاتی صادر خواهد شد (بارگذاری در صورت نیاز).


ج) بررسی Eager Loading یا واکشی حریصانه

حالت lazy loading بسیار جذاب به نظر می‌رسد؛ برای مثال می‌توان خواص حجیم یک جدول را به جدول مرتبط دیگری منتقل کرد. مثلا فیلد‌های متنی طولانی یا اطلاعات باینری فایل‌های ذخیره شده، تصاویر و امثال آن. به این ترتیب تا زمانیکه نیازی به اینگونه اطلاعات نباشد، lazy loading از بارگذاری آن‌ها جلوگیری کرده و سبب افزایش کارآیی برنامه می‌شود.
اما ... همین lazy loading در صورت استفاده نا آگاهانه می‌تواند سرور بانک اطلاعاتی را در یک برنامه چندکاربره از پا درآورد! نیازی هم نیست تا شخصی به سایت شما حمله کند. مهاجم اصلی همان برنامه نویس کم اطلاع است!
اینبار مثال زیر را درنظر بگیرید که بجای دریافت اطلاعات یک شخص، مثلا قصد داریم، اطلاعات کلیه دپارتمان‌ها را توسط یک Grid نمایش دهیم (فرقی نمی‌کند برنامه وب یا ویندوز باشد؛ اصول یکی است):

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments)
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
یک نکته: اگر سعی کنیم کد فوق را اجرا کنیم به خطای زیر برخواهیم خورد:

There is already an open DataReader associated with this Command which must be closed first

برای رفع این مشکل نیاز است گزینه MultipleActiveResultSets=True را به کانکشن استرینگ اضافه کرد:

<connectionStrings>
<clear/>
<add
name="Sample06Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true;MultipleActiveResultSets=True;"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

سؤال: به نظر شما در دو حلقه تو در توی فوق چندبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت می‌گیرد؟ با توجه به اینکه در متد Seed ذکر شده در ابتدای مطلب، تعداد رکوردها مشخص است.
پاسخ: 7 بار!


و اینجا است که عنوان شد استفاده از EF Profiler در حین توسعه برنامه‌های مبتنی بر ORM «الزامی» است! اگر از این نکته اطلاعی نداشتید، بهتر است یکبار تمام صفحات گزارش‌گیری برنامه‌های خود را که حاوی یک Grid هستند، توسط EF Profiler بررسی کنید. اگر در این برنامه پیغام خطای n+1 select را دریافت کردید، یعنی در حال استفاده ناصحیح از امکانات lazy loading می‌باشید.

آیا می‌توان این وضعیت را بهبود بخشید؟ زمانیکه کار ما گزارشگیری از اطلاعات با تعداد رکوردهای بالا است، استفاده ناصحیح از ویژگی Lazy loading می‌تواند به شدت کارآیی بانک اطلاعاتی را پایین بیاورد. برای حل این مساله در زمان‌های قدیم (!) بین جداول join می‌نوشتند؛ الان چطور؟
در EF متدی به نام Include جهت Eager loading اطلاعات موجودیت‌های مرتبط به هم درنظر گرفته شده است که در پشت صحنه همینکار را انجام می‌دهد:

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments.Include(x => x.Employees))
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار به کمک متد Include، نسبت به واکشی حریصانه Employees اقدام کرده‌ایم. اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، فقط یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد و کار Join نویسی به صورت خودکار توسط EF مدیریت می‌گردد:

SELECT [Project1].[DepartmentId]            AS [DepartmentId],
[Project1].[Name] AS [Name],
[Project1].[C1] AS [C1],
[Project1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Project1].[FirstName] AS [FirstName],
[Project1].[LastName] AS [LastName],
[Project1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM (SELECT [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name],
[Extent2].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent2].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent2].[LastName] AS [LastName],
[Extent2].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId],
CASE
WHEN ([Extent2].[EmployeeId] IS NULL) THEN CAST(NULL AS int)
ELSE 1
END AS [C1]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Employees] AS [Extent2]
ON [Extent1].[DepartmentId] = [Extent2].[Department_DepartmentId]) AS [Project1]
ORDER BY [Project1].[DepartmentId] ASC,
[Project1].[C1] ASC


متد Include در نگارش‌های اخیر EF پیشرفت کرده است و همانند مثال فوق، امکان کار با lambda expressions را جهت تعریف خواص مورد نظر به صورت strongly typed ارائه می‌دهد. در نگارش‌های قبلی این متد، تنها امکان استفاده از رشته‌ها برای معرفی خواص وجود داشت.
همچنین توسط متد Include امکان eager loading چندین سطح با هم نیز وجود دارد؛ مثلا x.Employees.Kids و همانند آن.


چند نکته در مورد نحوه خاموش کردن Lazy loading

امکان خاموش کردن Lazy loading در تمام کلاس‌های برنامه با تنظیم خاصیت Configuration.LazyLoadingEnabled کلاس Context برنامه به نحو زیر میسر است:

public class Sample06Context : DbContext
{
public Sample06Context()
{
this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
}

یا اگر تنها در مورد یک کلاس نیاز است این خاموش سازی صورت گیرد، کلمه کلیدی virtual را حذف کنید. برای مثال با نوشتن public ICollection<Employee> Employees بجای public virtual ICollection<Employee> Employees در اولین بار وهله سازی کلاس دپارتمان، لیست کارمندان آن به نال تنظیم می‌شود. البته در این حالت null object pattern را نیز فراموش نکنید (وهله سازی پیش فرض Employees در سازنده کلاس):

public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

public ICollection<Employee> Employees { get; set; }
public Department()
{
Employees = new HashSet<Employee>();
}
}

به این ترتیب به خطای null reference object بر نخواهیم خورد. همچنین وهله سازی، با مقدار دهی لیست دریافتی از بانک اطلاعاتی متفاوت است. در اینجا نیز باید از متد Include استفاده کرد.

بنابراین در صورت خاموش کردن lazy loading، حتما نیاز است از متد Include استفاده شود. اگرlazy loading فعال است، جهت تبدیل آن به eager loading از متد Include استفاده کنید (اما اجباری نیست).
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت دهم
در قسمت قبلی، به Binding‌ها پرداختیم و در این قسمت قصد بررسی Triggers و موارد پیشرفته‌تر در Bindings را داریم. در مثال‌های قسمت قبل علاوه بر Bind کردن View به View Model، مثالی را داشتیم که در آن View به View بایند شده بود (Text یک Label به Text یک Entry بایند شده بود، به شکلی که هر آنچه که در Entry تایپ می‌شد، در همان لحظه روی Label نیز دیده می‌شد). خب در آن مثال، Text در هر دو کنترل از یک جنس بود (‌string).
اما اگر بخواهیم مثلا زمانی که روی Entry فوکوس  شده، متن آن Bold شود چه؟ در این صورت، IsFocused ای که از جنس bool است، به FontAttributes ای که یک Enum شامل موارد Italic/Bold و ... است، بایند شده‌است. زمانی که دو طرف Binding از یک جنس نباشند، راهکارهایی باید اتخاذ شوند که Trigger یکی از آنهاست. برای پیاده سازی این مثال داریم:
        <Entry FontAttributes="Italic">
            <Entry.Triggers>
                <Trigger TargetType="Entry" Property="IsFocused" Value="True">
                    <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
                </Trigger>
            </Entry.Triggers>
        </Entry>
این کد می‌گوید زمانیکه IsFocused برابر با True است، FontAttributes برابر با Bold شود. دقت کنید که مقدار اولیه FontAttributes در این مثال برابر با Italic بوده‌است. اگر Trigger ای بنا بر شرایطی، مقداری را عوض کند، وقتی آن شرایط برقرار نباشد، کارهایش را ملغی (Rollback) می‌کند. برای همین، در این مثال، وقتی Focus را از روی Entry برداریم، دوباره متن Italic می‌شود!
علاوه بر Trigger، ما DataTrigger نیز داریم. مثال اولیه XamApp که یک Button را داشتیم و با هر بار زدن بر روی آن مقدار StepsCount که به یک Label وصل بود، یکی یکی افزایش میافت، به خاطر بیاورید. فرض کنید در ابتدا که StepsCount برابر با صفر است، قصد نمایش Label را نداریم. مقدار StepsCount که از جنس int است و در View Model است، قرار است اگر صفر باشد، IsVisible مربوط به Label که bool است، False شود. در این صورت داریم:
        <Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}">
            <Label.Triggers>
                <DataTrigger TargetType="Label" Binding="{Binding StepsCount}" Value="0">
                    <Setter Property="IsVisible" Value="False" />
                </DataTrigger>
            </Label.Triggers>
        </Label>
اما ممکن است شرط حتی از این نیز پیچیده‌تر باشد. برای مثال، اگر مقدار StepsCount، عددی زوج بود، FontAttributes این Label به صورت Bold و اگر نه Italic باشد! یک چنین چیزی با Xaml به تنهایی قابلیت پیاده سازی ندارد و باید از CSharp نیز کمک گرفته شود. یک سمت این رابطه int است و سمت دیگر FontAttributes.
در فولدر Converters در فولدر Views در پروژه XamApp کلاس زیر را اضافه کنید:
  public class StepsCountToFontAttributesConverter : Converter<int, FontAttributes>
    {
        protected override FontAttributes Convert(int value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            if (value % 2 == 0) /* راه تشخیص زوج بودن یک عدد */
                return FontAttributes.Bold;
            return FontAttributes.Italic;
        }
    }
سپس در Label مربوطه، در هنگام Bind کردن FontAttributes به StepsCount داریم:
<Label FontAttributes="{Binding StepsCount, Converter={converters:StepsCountToFontAttributesConverter}}"
 Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}" />
به این صورت می‌توانیم روی جزئیات Binding‌ها تسلط کامل داشته باشیم.
علاوه بر موارد فوق، Event Trigger نیز وجود دارد. برای مثال، زمانیکه روی دکمه‌ای کلیک می‌شود، یک Label با Animation ای Fade out شود. برای این کار نگاهی به پروژه  Xamanimation بیاندازید.
مطالب
ASP.NET MVC #14

آشنایی با نحوه معرفی تعاریف طرحبندی سایت به کمک Razor

ممکن است یک سری از اصطلاحات را در قسمت‌های قبل مانند master page در لابلای توضیحات ارائه شده، مشاهده کرده باشید. این نوع مفاهیم برای برنامه نویس‌های ASP.NET Web forms آشنا است (و اگر با Web forms view engine‌ در ASP.NET MVC کار کنید، دقیقا یکی است؛ البته با این تفاوت که فایل code behind آن‌ها حذف شده است). به همین جهت در این قسمت برای تکمیل بحث، مروری خواهیم داشت بر نحوه‌ی معرفی جدید آن‌ها توسط Razor.
در یک پروژه جدید ASP.NET MVC و در پوشه Views\Shared\_Layout.cshtml آن، فایل Layout آن،‌ مفهوم master page را دارد. در این نوع فایل‌ها، زیر ساخت مشترک تمام صفحات سایت قرار می‌گیرند:

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>

<body>
@RenderBody()
</body>
</html>

اگر دقت کرده باشید، در هیچکدام از فایل‌های Viewایی که تا این قسمت به پروژه‌های مختلف اضافه کردیم، تگ‌هایی مانند body، title و امثال آن وجود نداشتند. در ASP.NET مرسوم است کلیه اطلاعات تکراری صفحات مختلف سایت را مانند تگ‌های یاد شده به همراه منویی که باید در تمام صفحات قرار گیرد یا footer‌ مشترک بین تمام صفحات سایت، به یک فایل اصلی به نام master page که در اینجا layout نام گرفته، Refactor کنند. به این ترتیب حجم کدها و markup تکراری که باید در تمام Viewهای سایت قرار گیرند به حداقل خواهد رسید.
برای مثال محل قرار گیری تعاریف Content-Type تمام صفحات و همچنین favicon سایت، بهتر است در فایل layout باشد و نه در تک تک Viewهای تعریف شده:

<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8" />
<link rel="shortcut icon" href="@Url.Content("~/favicon.ico")" type="image/x-icon" />


در کدهای فوق یک نمونه پیش فرض فایل layout را مشاهده می‌کنید. در اینجا توسط متد RenderBody، محتوای رندر شده یک View درخواستی، به داخل تگ body تزریق خواهد شد.
تا اینجا در تمام مثال‌های قبلی این سری، فایل layout در Viewهای اضافه شده معرفی نشد. اما اگر برنامه را اجرا کنیم باز هم به نظر می‌رسد که فایل layout اعمال شده است. علت این است که در صورت عدم تعریف صریح layout در یک View، این تعریف از فایل Views\_ViewStart.cshtml دریافت می‌گردد:

@{
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

فایل ViewStart، محل تعریف کدهای تکراری است که باید پیش از اجرای هر View مقدار دهی یا اجرا شوند. برای مثال در اینجا می‌شود بر اساس نوع مرورگر،‌ layout خاصی را به تمام Viewها اعمال کرد. مثلا یک layout‌ ویژه برای مرورگرهای موبایل‌ها و layout ایی دیگر برای مرورگرهای معمولی. امکان دسترسی به متغیرهای تعریف شده در یک View در فایل ViewStart از طریق ViewContext.ViewData میسر است.
ضمن اینکه باید درنظر داشت که می‌توان فایل ViewStart را در زیر پوشه‌های پوشه اصلی View نیز قرار داد. مثلا اگر فایل ViewStart ایی در پوشه Views/Home قرار گرفت، این فایل محتوای ViewStart اصلی قرار گرفته در ریشه پوشه Views را بازنویسی خواهد کرد.
برای معرفی صریح فایل layout، تنها کافی است مسیر کامل فایل layout را در یک View مشخص کنیم:

@{
ViewBag.Title = "Index";
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

<h2>Index</h2>

اهمیت این مساله هم در اینجا است که یک سایت می‌تواند چندین layout یا master page داشته باشد. برای نمونه یک layout برای صفحات ورود اطلاعات؛ یک layout خاص هم مثلا برای صفحات گزارش گیری نهایی سایت.
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، در ASP.NET حرف ~ به معنای ریشه سایت است که در اینجا ابتدای محل جستجوی فایل layout را مشخص می‌کند.
به این ترتیب زمانیکه یک کنترلر، View خاصی را فراخوانی می‌کند، کار از فایل Views\Shared\_Layout.cshtml شروع خواهد شد. سپس View درخواستی پردازش شده و محتوای نهایی آن، جایی که متد RenderBody قرار دارد، تزریق خواهد شد.
همچنین مقدار ViewBag.Title ایی که در فایل View تعریف شده، در فایل layout جهت رندر مقدار تگ title استفاده می‌شود (انتقال یک متغیر از View به یک فایل master page؛ کلاس layout، مدل View ایی را که قرار است رندر کند به ارث می‌برد).

یک نکته:
در نگارش سوم ASP.NET MVC امکان بکارگیری حرف ~ به صورت مستقیم در حین تعریف یک فایل js یا css وجود ندارد و حتما باید از متد سمت سرور Url.Content کمک گرفت. در نگارش چهارم ASP.NET MVC، این محدودیت برطرف شده و دقیقا همانند متغیر Layout ایی که در بالا مشاهده می‌کنید، می‌توان بدون نیاز به متد Url.Content، مستقیما از حرف ~ کمک گرفت و به صورت خودکار پردازش خواهد شد.


تزریق نواحی ویژه یک View در فایل layout

توسط متد RenderBody، کل محتوای View درخواستی در موقعیت تعریف شده آن در فایل Layout، رندر می‌شود. این ویژگی به نحو یکسانی به تمام Viewها اعمال می‌شود. اما اگر نیاز باشد تا view بتواند محتوای markup قسمت ویژه‌ای از master page را مقدار دهی کند، می‌توان از مفهومی به نام Sections استفاده کرد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
<div id="menu">
@if (IsSectionDefined("Menu"))
{
RenderSection("Menu", required: false);
}
else
{
<span>This is the default ...!</span>
}
</div>
<div id="body">
@RenderBody()
</div>
</body>
</html>

در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا قسمتی به نام Menu در View جاری که باید رندر شود وجود دارد یا خیر. اگر بله، توسط متد RenderSection، آن قسمت نمایش داده خواهد شد. در غیراینصورت، محتوای پیش فرضی را در صفحه قرار می‌دهد. البته اگر از متد RenderSection با آرگومان required: false استفاده شود، درصورتیکه View جاری حاوی قسمتی به نام مثلا menu نباشد، تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد. اگر این آرگومان را حذف کنیم، یک استثنای عدم یافت شدن ناحیه یا قسمت مورد نظر صادر می‌گردد.
نحوه‌ی تعریف یک Section در Viewهای برنامه به شکل زیر است:
@{
ViewBag.Title = "Index";
//Layout = null;
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
<h2>
Index</h2>
@section Menu{
<ul>
<li>item 1</li>
<li>item 2</li>
</ul>
}

برای مثال فرض کنید که یکی از Viewهای شما نیاز به دو فایل اضافی جاوا اسکریپت برای اجرای صحیح خود دارد. می‌توان تعاریف الحاق این دو فایل را در قسمت header فایل layout قرار داد تا در تمام Viewها به صورت خودکار لحاظ شوند. یا اینکه یک section سفارشی را به نحو زیر در آن View خاص تعریف می‌کنیم:

@section JavaScript
{
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/SomeScript.js")" />;
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/AnotherScript.js")" />;
}

سپس کافی است جهت تزریق این کدها به header تعریف شده در master page مورد نظر، یک سطر زیر را اضافه کرد:

@RenderSection("JavaScript", required: false)

به این ترتیب، اگر view ایی حاوی تعریف قسمت JavaScript نبود، به صورت خودکار شامل تعاریف الحاق اسکریپت‌های یاد شده نیز نخواهد گردید. در نتیجه دارای حجمی کمتر و سرعت بارگذاری بالاتری نیز خواهد بود.



مدیریت بهتر فایل‌ها و پوشه‌های یک برنامه ASP.NET MVC به کمک Areas

به کمک قابلیتی به نام Areas می‌توان یک برنامه بزرگ را به چندین قسمت کوچکتر تقسیم کرد. هر کدام از این نواحی، دارای تعاریف مسیریابی، کنترلرها و Viewهای خاص خودشان هستند. به این ترتیب دیگر به یک برنامه‌ی از کنترل خارج شده ASP.NET MVC که دارای یک پوشه Views به همراه صدها زیر پوشه است، نخواهیم رسید و کنترل این نوع برنامه‌های بزرگ ساده‌تر خواهد شد.
برای مثال یک برنامه بزرگ را درنظر بگیرید که به کمک قابلیت Areas، به نواحی ویژه‌ای مانند گزارشگیری، قسمت ویژه مدیریتی، قسمت کاربران، ناحیه بلاگ سایت، ناحیه انجمن سایت و غیره، تقسیم شده است. به علاوه هر کدام از این نواحی نیز هنوز می‌توانند از اطلاعات ناحیه اصلی برنامه مانند master page آن استفاده کنند. البته باید درنظر داشت که فایل viewStart به پوشه جاری و زیر پوشه‌های آن اعمال می‌شود. اگر نیاز باشد تا اطلاعات این فایل به کل برنامه اعمال شود، فقط کافی است آن‌را به یک سطح بالاتر، یعنی ریشه سایت منتقل کرد.


نحوه افزودن نواحی جدید
افزودن یک Area جدید هم بسیار ساده است. بر روی نام پروژه در VS.NET کلیک راست کرده و سپس گزینه Add|Area را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده، نام دلخواهی را وارد نمائید. مثلا نام Reporting را وارد نمائید تا ناحیه گزارشگیری برنامه از قسمت‌های دیگر آن مستقل شود. پس از افزودن یک Area جدید، به صورت خودکار پوشه جدیدی به نام Areas به ریشه سایت اضافه می‌شود. سپس داخل آن، پوشه‌ی دیگری به نام Reporting اضافه خواهد شد. پوشه reporting اضافه شده هم دارای پوشه‌های Model، Views و Controllers خاص خود می‌باشد.
اکنون که پوشه Areas به ریشه سایت اضافه شده است، با کلیک راست بر روی این پوشه نیز گزینه‌ی Add|Area در دسترس می‌باشد. برای نمونه یک ناحیه جدید دیگر را به نام Admin به سایت اضافه کنید تا بتوان امکانات مدیریتی سایت را از سایر قسمت‌های آن مستقل کرد.


نحوه معرفی تعاریف مسیریابی نواحی تعریف شده
پس از اینکه کار با Areas را آغاز کردیم، نیاز است تا با نحوه‌ی مسیریابی آن‌ها نیز آشنا شویم. برای این منظور فایل Global.asax.cs قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در متد Application_Start، متدی به نام AreaRegistration.RegisterAllAreas، کار ثبت و معرفی تمام نواحی ثبت شده را به فریم ورک، به عهده دارد. کاری که در پشت صحنه انجام خواهد شد این است که به کمک Reflection تمام کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه AreaRegistration به صورت خودکار یافت شده و پردازش خواهند شد. این کلاس‌ها هم به صورت پیش فرض به نام SomeNameAreaRegistration.cs در ریشه اصلی هر Area توسط VS.NET تولید می‌شوند. برای نمونه فایل ReportingAreaRegistration.cs تولید شده، حاوی اطلاعات زیر است:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication11.Areas.Reporting
{
public class ReportingAreaRegistration : AreaRegistration
{
public override string AreaName
{
get
{
return "Reporting";
}
}

public override void RegisterArea(AreaRegistrationContext context)
{
context.MapRoute(
"Reporting_default",
"Reporting/{controller}/{action}/{id}",
new { action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
);
}
}
}

توسط AreaName، یک نام منحصربفرد در اختیار فریم ورک قرار خواهد گرفت. همچنین از این نام برای ایجاد پیوند بین نواحی مختلف نیز استفاده می‌شود.
سپس در قسمت RegisterArea، یک مسیریابی ویژه خاص ناحیه جاری مشخص گردیده است. برای مثال تمام آدرس‌های ناحیه گزارشگیری سایت باید با http://localhost/reporting آغاز شوند تا مورد پردازش قرارگیرند. سایر مباحث آن هم مانند قبل است. برای مثال در اینجا نام اکشن متد پیش فرض، index تعریف شده و همچنین ذکر قسمت id نیز اختیاری است.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، تعاریف مسیریابی و اطلاعات پیش فرض آن منطقی هستند و آنچنان نیازی به دستکاری و تغییر ندارند. البته اگر دقت کرده باشید مقدار نام controller پیش فرض، مشخص نشده است. بنابراین بد نیست که مثلا نام Home یا هر نام مورد نظر دیگری را به عنوان نام کنترلر پیش فرض در اینجا اضافه کرد.


تعاریف کنترلر‌های هم نام در نواحی مختلف
در ادامه مثال جاری که دو ناحیه Admin و Reporting به آن اضافه شده، به پوشه‌های Controllers هر کدام، یک کنترلر جدید را به نام HomeController اضافه کنید. همچنین این HomeController را در ناحیه اصلی و ریشه سایت نیز اضافه نمائید. سپس برای متد پیش فرض Index هر کدام هم یک View جدید را با کلیک راست بر روی نام متد و انتخاب گزینه Add view، اضافه کنید. اکنون برنامه را به همین نحو اجرا نمائید. اجرای برنامه با خطای زیر متوقف خواهد شد:

Multiple types were found that match the controller named 'Home'. This can happen if the route that services this
request ('{controller}/{action}/{id}') does not specify namespaces to search for a controller that matches the request.
If this is the case, register this route by calling an overload of the 'MapRoute' method that takes a 'namespaces' parameter.

The request for 'Home' has found the following matching controllers:
MvcApplication11.Areas.Admin.Controllers.HomeController
MvcApplication11.Controllers.HomeController

فوق العاده خطای کاملی است و راه حل را هم ارائه داده است! برای اینکه مشکل ابهام یافتن HomeController برطرف شود، باید این جستجو را به فضاهای نام هر قسمت از نواحی برنامه محدود کرد (چون به صورت پیش فرض فضای نامی برای آن مشخص نشده، کل ناحیه ریشه سایت و زیر مجموعه‌های آن‌را جستجو خواهد کرد). به همین جهت فایل Global.asax.cs را گشوده و متد RegisterRoutes آن‌را مثلا به نحو زیر اصلاح نمائید:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

routes.MapRoute(
"Default", // Route name
"{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
, namespaces: new[] { "MvcApplication11.Controllers" }
);
}

آرگومان چهارم معرفی شده، آرایه‌ای از نام‌های فضاهای نام مورد نظر را جهت یافتن کنترلرهایی که باید توسط این مسیریابی یافت شوند، تعریف می‌کند.
اکنون اگر مجددا برنامه را اجرا کنیم، بدون مشکل View متناظر با متد Index کنترلر Home نمایش داده خواهد شد.
البته این مشکل با نواحی ویژه و غیر اصلی سایت وجود ندارد؛ چون جستجوی پیش فرض کنترلرها بر اساس ناحیه است.
در ادامه مسیر http://localhost/Admin/Home را نیز در مرورگر وارد کنید. سپس بر روی صفحه در مروگر کلیک راست کرده و سورس صفحه را بررسی کنید. مشاهده خواهید کرد که master page یا فایل layout ایی به آن اعمال نشده است. علت را هم در ابتدای بحث Areas مطالعه کردید. فایل Views\_ViewStart.cshtml در سطحی که قرار دارد به ناحیه Admin اعمال نمی‌شود. آن‌را به ریشه سایت منتقل کنید تا layout اصلی سایت نیز به این قسمت اعمال گردد. البته بدیهی است که هر ناحیه می‌تواند layout خاص خودش را داشته باشد یا حتی می‌توان با مقدار دهی خاصیت Layout نیز در هر view، فایل master page ویژه‌ای را انتخاب و معرفی کرد.


نحوه ایجاد پیوند بین نواحی مختلف سایت
زمانیکه پیوندی را به شکل زیر تعریف می‌کنیم:
@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home")

یعنی ایجاد لینکی در ناحیه جاری. برای اینکه پیوند تعریف شده به ناحیه‌ای خارج از ناحیه جاری اشاره کند باید نام Area را صریحا ذکر کرد:

@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home",
routeValues: new { Area = "Admin" } , htmlAttributes: null)


همین نکته را باید حین کار با متد RedirectToAction نیز درنظر داشت:
public ActionResult Index()
{
return RedirectToAction("Index", "Home", new { Area = "Admin" });
}


مطالب
ساخت یک برنامه ساده‌ی جاوااسکریپتی با استفاده از الگوی MVC

در این مقاله قصد داریم با استفاده از جاوااسکریپت خالص، یک برنامه‌ی ساده را با الگوی MVC انجام دهیم. این برنامه، عملیات CRUD را پیاده سازی میکند و تنها به سه فایل index.html , script.js , style.css  نیاز دارد و از هیچ کتابخانه یا فریم ورک دیگری در آن استفاده نمیکنیم.

در الگوی MVC
  • M مخفف  Model می‌باشد و کار مدیریت داده‌ها را بر عهده دارد.
  • V مخفف View  می‌باشد و وظیفه‌ی نمایش داده‌ها به کاربر را بر عهده دارد.
  • C  مخفف  Controller می‌باشد و پل ارتباطی بین Model و  View می‌باشد و مدیریت درخواست‌ها را بر عهده دارد.
در برنامه‌ی جاری همه چیز با جاوا اسکریپت هندل میشود و فایل  index.html  فقط دارای یک المنت با آیدی مشخصی است. کد زیر ساختار فایل  index.html می‌باشد:
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <meta http-equiv="X-UA-Compatible" content="ie=edge">
    <title>الگوی MVC در جاوااسکریپت</title>
    <link rel="stylesheet" href="style.css">
</head>

<body>

    <div id="root"></div>

    <script src="script.js"></script>
</body>

</html>
فایل  style.css  آن نیز دارای دستورات ساده‌ای است و یا میتوان از Normalize.css به همراه استایل دلخواه استفاده کرد و یا از فریم ورکهای مطرح دیگر استفاده نمود. کدهای فایل sytle.css آن نیز به شکل زیر خواهد بود:
*,
*::before,
*::after {
  box-sizing: border-box
}

html {
  color: #444;
}

#root {
  max-width: 450px;
  margin: 2rem auto;
  padding: 0 1rem;
}

form {
  display: flex;
  margin-bottom: 2rem;
}

[type="text"],
button {
  display: inline-block;
  -webkit-appearance: none;
  padding: .5rem 1rem;
  border: 2px solid #ccc;
  border-radius: 4px;
}

button {
  cursor: pointer;
  background: #007bff;
  color: white;
  border: 2px solid #007bff;
  margin: 0 .5rem;
}

[type="text"] {
  width: 100%;
}

[type="text"]:active,
[type="text"]:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
}

[type="checkbox"] {
  margin-right: 1rem;
}

h1 {
  color: #222;
}

ul {
  padding: 0;
}

li {
  display: flex;
  align-items: center;
  padding: 1rem;
  margin-bottom: 1rem;
  background: #f4f4f4;
  border-radius: 4px;
}

li span {
  display: inline-block;
  padding: .5rem;
  width: 250px;
  border-radius: 4px;
  border: 2px solid transparent;
}

li span:hover {
  background: rgba(179, 215, 255, 0.52);
}

li span:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
  background: rgba(179, 207, 255, 0.52)
}


فایلهای HTML و CSS را برای شروع کار آماده نمودیم و از این پس با فایل  script.js، ادامه کار را پیش می‌بریم. برای جداسازی هر قسمت از اجزای MVC، کلاسی خاص را تدارک می‌بینیم. پس سه کلاس خواهیم داشت به‌نام‌های  Model , View , Controller و در سازنده کلاس کنترلر، دو شی از View و  Model را بعنوان ورودی دریافت میکنیم. همانطور که پیش‌تر توضیح داده شد، قسمت Controller، پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد. کد فایل  script.js را به شکل زیر تغییر میدهیم:
class Model {
    constructor() {}
}

class View {
    constructor() {}
}

class Controller {
    constructor(model, view) {
        this.model = model
        this.view = view
    }
}


const app = new Controller(new Model(), new View())

در ادامه کار در کلاس Model شروع به کدنویسی میکنیم و متدهای مد نظر را برای عملیات CRUD، در آن اضافه میکنیم. چهار تابع را به کلاس Model به‌نامهای addTodo  ، editTodo  ، deleteTodo ، toggleTodo اضافه میکنیم. در کد زیر، در بالای هر تابع، توضیحی در مورد عملکرد تابع ذکر شده است:
class Model {
    constructor() {
        // یک آرایه از اطلاعات پیش فرض 
        this.todos = [{
                id: 1,
                text: 'Run a marathon',
                complete: false
            },
            {
                id: 2,
                text: 'Plant a garden',
                complete: false
            },
        ]
    }

    // متدی برای افزودن آیتم جدید به آرایه
    addTodo(todoText) {
        const todo = {
            id: this.todos.length > 0 ? this.todos[this.todos.length - 1].id + 1 : 1,
            text: todoText,
            complete: false,
        }

        this.todos.push(todo)
    }

    // متدی برای بروزسانی آیتم مورد نظر
    editTodo(id, updatedText) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: updatedText,
                complete: todo.complete
            } : todo
        )
    }

    // انجام میدهد filter با استفاده از متد id  تابعی که عملیات حذف را بوسیله فیلد   
    deleteTodo(id) {
        this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)
    }

    //  متدی که در آن مشخص میکنیم کار مد نظرانجام شده یا خیر 
    toggleTodo(id) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: todo.text, 
                complete: !todo.complete
            } : todo
        )
    }
}

میتوانیم برای تست و نحوه عملکرد آن با استفاده از شیء app،  با دستور زیر، آیتمی را به آرایه اضافه کنیم و در کنسول آن را نمایش دهیم:
app.model.addTodo('Take a nap')
console.log(app.model.todos)

در حال حاضر با هر بار reload  شدن صفحه، فقط اطلاعات پیش فرض، درون آرایه todos قرار میگیرد؛ ولی در ادامه آن را در local storage ذخیره میکنیم.

برای ساختن قسمت View، از جاوااسکریپت استفاده میکنیم و DOM را تغییر میدهیم. البته اینکار را بدون استفاده از JSX و یا یک templating language انجام خواهیم داد. قسمت‌های دیگر برنامه مانند Controller و Model نباید درگیر تغییرات DOM یا CSS یا عناصر HTML باشند و تمام این موارد توسط View هندل میشود. کد View به نحو زیر خواهد بود:

class View {
    constructor() {}

    // ایجاد یک المنت با کلاسهای استایل دلخواه
    createElement(tag, className) {
        const element = document.createElement(tag)
        if (className) element.classList.add(className)

        return element
    }

    // DOM انتخاب و گرفتن آیتمی خاص از 
    getElement(selector) {
        const element = document.querySelector(selector)

        return element
    }
}

سپس قسمت سازنده کلاس View را تغییر میدهیم و تمام المنت‌های مورد نیاز را در آن ایجاد میکنیم:

  • ارجاعی به المنتی با آی‌دی root
  • تگ h1 برای عنوان
  • یک form، input  و دکمه‌ای برای افزودن آیتمی جدید به آرایه‌ی todos
  • یک المنت ul برای نمایش آیتم‌های  todos
سپس کلاس  View به شکل زیر خواهد بود:
    constructor() {
        // root ارجاعی به المنتی با آیدی
        this.app = this.getElement('#root')

        // عنوان برنامه
        this.title = this.createElement('h1')
        this.title.textContent = 'Todos'

        // فرم ، اینپوت ورودی و دکمه
        this.form = this.createElement('form')

        this.input = this.createElement('input')
        this.input.type = 'text'
        this.input.placeholder = 'Add todo'
        this.input.name = 'todo'

        this.submitButton = this.createElement('button')
        this.submitButton.textContent = 'Submit'

        // برای نمایش عناط آرایه یا همان لیست کارها
        this.todoList = this.createElement('ul', 'todo-list')

        // افزودن اینپوت ورودی و دکمه به فرم
        this.form.append(this.input, this.submitButton)

        // ایجاد شده است app که اینجا ارجاعی به آن بنام  root اضافه کردن تمام آیتمهای بالا در المنتی با آیدی 
        this.app.append(this.title, this.form, this.todoList)
    }

در قسمت View، دو تابع هم برای getter و setter داریم که از underscore در اول نام آنها استفاده شده که نشان دهنده این است، توابع از خارج از کلاس در دسترس نیستند (شبیه private  در سی شارپ؛ البته این یک قرارداد هست یا convention)
get _todoText() {
  return this.input.value
}

_resetInput() {
  this.input.value = ''
}

در ادامه این کلاس، یک تابع دیگر هم برای نمایش آرایه داریم که هر زمان عناصر آن تغییر کردند، بتواند نمایش به‌روز اطلاعات را نشان دهد:
displayTodos(todos){
 //...
}

متد displayTodos یک المنت ul و li‌هایی را به تعداد عناصر todos ایجاد میکند و آنها را نمایش میدهد. هر زمانکه تغییراتی مانند اضافه شدن، حذف و ویرایش در todos صورت گیرد، این متد دوباره فراخوانی میشود و لیست جدید را نمایش میدهد. محتوای متد dispayTodos به شکل زیر خواهد بود:

  displayTodos(todos) {
    // حذف تمام نودها
    while (this.todoList.firstChild) {
      this.todoList.removeChild(this.todoList.firstChild)
    }

    // اگر هیچ آیتمی در آرایه نبود این پاراگراف با متن پیش فرض نمایش داده میشود
    if (todos.length === 0) {
      const p = this.createElement('p')
      p.textContent = 'Nothing to do! Add a task?'
      this.todoList.append(p)
    } else {
      // وعناصرمربوطه را ایجاد میکند liاگه درون آرایه آیتمی قرار دارد پس به ازای آن یک عنصر 
      todos.forEach(todo => {
        const li = this.createElement('li')
        li.id = todo.id

        const checkbox = this.createElement('input')
        checkbox.type = 'checkbox'
        checkbox.checked = todo.complete

        const span = this.createElement('span')
        span.contentEditable = true
        span.classList.add('editable')

        if (todo.complete) {
          const strike = this.createElement('s')
          strike.textContent = todo.text
          span.append(strike)
        } else {
          span.textContent = todo.text
        }

        const deleteButton = this.createElement('button', 'delete')
        deleteButton.textContent = 'Delete'
        li.append(checkbox, span, deleteButton)

        // نود ایجاد شده به لیست اضافه میکند
        this.todoList.append(li)
      })
    }

    // برای خطایابی و نمایش در کنسول
    console.log(todos)
  }


در نهایت قسمت Controller را که پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد، کامل میکنیم. اولین تغییراتی که در کلاس Controller ایجاد میکنیم، استفاده از متد displayTodos در سازنده‌ی این کلاس می‌باشد و با هر بار تغییر این متد، دوباره فراخوانی میشود:

class Controller {
  constructor(model, view) {
    this.model = model
    this.view = view

    // نمایش اطلاعات پیش فرض
    this.onTodoListChanged(this.model.todos)
  }

  onTodoListChanged = todos => {
    this.view.displayTodos(todos)
  }
}


چهار تابعی را که در قسمت Model ایجاد نمودیم و کار ویرایش، حذف، افزودن و اتمام کار را انجام میدادند، در کلاس کنترلر آنها را هندل میکنیم و زمانیکه کاربر دکمه‌ای را برای افزودن یا تیک حذف آیتمی، زد، تابع مربوطه توسط کنترلر در Model فراخوانی شود:

handleAddTodo = todoText => {
  this.model.addTodo(todoText)
}

handleEditTodo = (id, todoText) => {
  this.model.editTodo(id, todoText)
}

handleDeleteTodo = id => {
  this.model.deleteTodo(id)
}

handleToggleTodo = id => {
  this.model.toggleTodo(id)
}

چون کنترلر نمیتواند بصورت مستقیم فراخوانی شود و این توابع باید درون DOM تنظیم شوند تا به ازای رخدادهایی همچون click و change، فراخوانی شوند. پس از این توابع در قسمت View استفاده میکنیم و به کلاس View، موارد زیر را اضافه میکنیم:

bindAddTodo(handler) {
  this.form.addEventListener('submit', event => {
    event.preventDefault()

    if (this._todoText) {
      handler(this._todoText)
      this._resetInput()
    }
  })
}

bindDeleteTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('click', event => {
    if (event.target.className === 'delete') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}

bindToggleTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('change', event => {
    if (event.target.type === 'checkbox') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}


برای bind کردن این متدها در کلاس Controller، کدهای زیر را اضافه میکنیم:

this.view.bindAddTodo(this.handleAddTodo)
this.view.bindDeleteTodo(this.handleDeleteTodo)
this.view.bindToggleTodo(this.handleToggleTodo)


برای ذخیره اطلاعات در local storage، در سازنده کلاس Model، کد زیر را اضافه میکنیم:

 this.todos = JSON.parse(localStorage.getItem('todos')) || []

متد دیگری هم در کلاس Model برای به‌روز رسانی مقادیر local storage قرار میدهیم:

_commit(todos) {
  this.onTodoListChanged(todos)
  localStorage.setItem('todos', JSON.stringify(todos))
}

متدی هم برای تغییراتی که هر زمان بر روی todos  اتفاق می‌افتد، فراخوانی شود:

deleteTodo(id) {
  this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)

  this._commit(this.todos)
}
در پایان میتوانید سورس کد مقاله جاری را از اینجا دانلود نمایید.
این مقاله صرفا جهت آشنایی و نمونه کدی از پیاده سازی الگوی  MVC  در جاوااسکریپت می‌باشد.
مطالب
امکان استفاده‌ی از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core در Blazor SSR برای رمزگشایی خودکار پارامترهای دریافتی

در Blazor می‌توان مسیریابی‌های پارامتری را به صورت زیر نیز تعریف کرد:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

که در اینجا EditId، یک پارامتر مسیریابی از نوع int تعریف شده و به صورت زیر در کدهای صفحه‌ی مرتبط، قابل دسترسی است:

[Parameter] public int? EditId { set; get; }

int تعریف شده‌ی در این مسیریابی، یک routing constraint و یا یک قید مسیریابی محسوب می‌شود و استفاده‌ی از آن، چنین مزایایی را به همراه دارد:

- در این حالت فقط EditId های عددی پردازش می‌شوند و اگر رشته‌ای دریافت شود، کاربر با خروجی از نوع 404 و یا «یافت نشد»، مواجه خواهد شد.

- امکان اعتبارسنجی مقادیر دریافتی، پیش از ارسال آن‌ها به صفحه و پردازش صفحه.

قیود پیش‌فرض تعریف شده‌ی در Blazor

اگر به مستندات مسیریابی Blazor مراجعه کنیم، به‌نظر فقط این موارد را می‌توان به‌عنوان قیود پارامترهای مسیریابی تعریف کرد:

bool, datetime, decimal, double, float, guid, int, long, nonfile 

و ... توضیحاتی در مورد اینکه آیا امکان بسط آن‌ها وجود دارند یا خیر، فعلا در مستندات رسمی آن، ذکر نشده‌اند.

در Blazor 8x می‌توان از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core نیز استفاده کرد!

ASP.NET Core سمت سرور، به همراه امکان سفارشی سازی قیودمسیریابی خود نیز هست که آن‌را می‌توان به کمک اینترفیسIRouteConstraint پیاده سازی کرد:

namespace Microsoft.AspNetCore.Routing  
{  
    public interface IRouteConstraint  
    {  
        bool Match(  
            HttpContext httpContext,  
            IRouter route,  
            string routeKey,  
            RouteValueDictionary values,  
            RouteDirection routeDirection);  
    }  
} 

جالب اینجا است که می‌توان این نمونه‌های سفارشی را حداقل در نگارش جدید Blazor 8x SSR نیز استفاده کرد؛ هرچند در مستندات رسمی Blazor هنوز به آن‌ اشاره‌ای نشده‌است.

در امضای متد Match فوق، دو پارامتر routeKey و values آن بیش از مابقی مهم هستند:

- routeKey مشخص می‌کند که الان کدام پارامتر مسیریابی (مانند EditId در این مطلب) در حال پردازش است.

- values، یک دیکشنری است که کلید هر عضو آن، پارامتر مسیریابی و مقدار آن، مقدار دریافتی از URL جاری است.

- اگر این متد مقدار true را برگرداند، یعنی مسیریابی وارد شده‌ی به آن، با موفقیت پردازش و اعتبارسنجی شده و می‌توان صفحه‌ی مرتبط را نمایش داد؛ در غیراینصورت، کاربر پیام یافت نشدن آن صفحه و مسیر درخواستی را مشاهده می‌کند.

پیاده سازی یک قید سفارشی رمزگشایی پارامترهای مسیریابی

فرض کنید قصد ندارید که پارامترهای مسیریابی ویرایش رکوردهای خاصی را دقیقا بر اساس Id متناظر عددی آن‌ها در بانک اطلاعاتی، نمایش دهید؛ برای مثال نمی‌خواهید دقیقا آدرس post/edit/1 را به کاربر نمایش دهید؛ چون نمایش این اعداد عموما ساده و ترتیبی، حدس زدن آن‌ها را ساده‌ کرده و ممکن است در آینده مشکلات امنیتی را به همراه داشته باشد.

می‌خواهیم از آدرس‌های متداول و ساده‌ی عددی زیر:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

به آدرس رمزنگاری شده‌ی زیر برسیم:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

اگر به این آدرس جدید دقت کنید، در اینجا از نام قید جدیدی به نام encrypt استفاده شده‌است که جزو قیود پیش‌فرض سیستم مسیریابی Blazor نیست. روش تعریف آن به صورت زیر است:

using System.Globalization;
using DNTCommon.Web.Core;

namespace Blazor8xSsrComponents.Utils;

public class EncryptedRouteConstraint(IProtectionProviderService protectionProvider) : IRouteConstraint
{
    public const string Name = "encrypt";

    public bool Match(HttpContext? httpContext,
        IRouter? route,
        string routeKey,
        RouteValueDictionary values,
        RouteDirection routeDirection)
    {
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(routeKey);
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(values);

        if (!values.TryGetValue(routeKey, out var routeValue))
        {
            return false;
        }

        var valueString = Convert.ToString(routeValue, CultureInfo.InvariantCulture);
        values[routeKey] = string.IsNullOrEmpty(valueString) ? null : protectionProvider.Decrypt(valueString);

        return true;
    }
}

توضیحات:

- در قیود سفارشی می‌توان سرویس‌ها را به سازنده‌ی کلاس تزریق کرد و برای مثال از سرویس IProtectionProviderService که در کتابخانه‌ی DNTCommon.Web.Core تعریف شده، برای رمزگشایی اطلاعات رسیده، استفاده کرده‌ایم.

- یک نام را هم برای آن درنظر گرفته‌ایم که از این نام در فایل Program.cs به صورت زیر استفاده می‌شود:

builder.Services.Configure<RouteOptions>(opt =>
{
    opt.ConstraintMap.Add(EncryptedRouteConstraint.Name, typeof(EncryptedRouteConstraint));
});

یعنی زمانیکه سیستم مسیریابی به قید جدیدی به نام encrypt می‌رسد:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

آن‌را در لیست ConstraintMap ای که به نحو فوق به سیستم معرفی شده، جستجو می‌کند. اگر این نام یافت شد، سپس کلاس EncryptedRouteConstraint متناظر را نمونه سازی کرده و در جهت پردازش مسیر رسیده، مورد استفاده قرار می‌دهد.

- در کلاس EncryptedRouteConstraint و متد Match آن، مقدار رشته‌ای EditId دریافت شده‌ی از طریق آدرس جاری درخواستی، رمزگشایی شده و بجای مقدار فعلی رمزنگاری شده‌ی آن درج می‌شود. همین اندازه برای مقدار دهی خودکار پارامتر EditId ذیل در صفحات مرتبط، کفایت می‌کند:

[Parameter] public string? EditId { set; get; }

یعنی دیگر نیازی نیست تا در صفحات مرتبط، کار رمزگشایی EditId، به صورت دستی انجام شود.

مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 5 - آشنایی با کلاس ServiceDescriptor
در بخش پنجم از سری نوشتار «تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core»، می‌خواهیم به شرح کلاس ServiceDescriptor بپردازیم. اگر تعریف اینترفیس IServiceCollection را مشاهده کنیم، می‌بینیم که IServicecollection در واقع لیستی از اشیائی از نوع ServiceDescriptor را نگهداری می‌کند:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public interface IServiceCollection : 
       ICollection<ServiceDescriptor>, IEnumerable<ServiceDescriptor>,
       IEnumerable, IList<ServiceDescriptor>
    {
    }
}

ServiceProvider و مؤلفه‌های درونی آن، از یک مجموعه از ServiceDescriptor‌ها برای برنامه‌ی شما بر اساس سرویس‌های ثبت شده‌ی توسط IServiceCollection استفاده می‌کنند. ServiceDescriptor حاوی اطلاعاتی در مورد سرویس‌های ثبت شده‌است. اگر به کد منبع این کلاس برویم، می‌بینیم پنج Property اصلی دارد که با استفاده از آن‌ها اطلاعات یک سرویس ثبت و نگهداری می‌شوند. با استفاده از این  اطلاعات در هنگام اجرا ، DI Container به واکشی و ساخت نمونه‌هایی از سرویس درخواستی اقدام می‌کند:

public Type ImplementationType { get; }
public object ImplementationInstance { get; }
public Func<IServiceProvider, object> ImplementationFactory { get; }
public ServiceLifetime Lifetime { get; }
public Type ServiceType { get; }

هر کدام از این Property ‌ها کاربرد خاص خود را دارند:

  • · ServiceType : نوع سرویسی را که می‌خواهیم ثبت شود، مشخص می‌کنیم ( مثلا اینترفیس IMessageService ) .  
  • · ImplementionType : نوع پیاده سازی سرویس مورد نظرمان را مشخص می‌کند ( مثلا کلاس MessageService ).  
  • · LifeTime : طول حیات سرویس را مشخص می‌کند. DI Container بر اساس این ویژگی، اقدام به ساخت و از بین بردن نمونه‌هایی از سرویس می‌کند.  
  • · ImplementionInstance : نمونه‌ی ساخته شده‌ی از سرویس است.  
  • · ImplementionFactory : یک Delegate است که چگونگی ساخته شدن یک نمونه از پیاده سازی سرویس را در خود نگه می‌دارد. این Delegate یک IServiceProvider را به عنوان ورودی دریافت می‌کند و یک object را بازگشت می‌دهد.

به صورت عادی، در سناریوهای معمول ثبت سرویس‌ها درون IServiceCollection، نیازی به استفاده از ServiceDescriptor نیست؛ ولی اگر بخواهیم سرویس‌ها را به روش‌های پیشرفته‌تری ثبت کنیم، مجبوریم که به صورت مستقیم با این کلاس کار کنیم.

 

می توانیم یک ServiceDesciriptor را به روش‌های زیر تعریف کنیم:

var serviceDescriptor1 = new ServiceDescriptor(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor2 = ServiceDescriptor.Describe(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor3 = ServiceDescriptor.Singleton(typeof(IMessageServiceB), typeof(MessageServiceBB));

var serviceDescriptor4 = ServiceDescriptor.Singleton<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
در بالا روش‌های تعریف یک ServiceDescriptor را می‌بینید. اولین متد و تعریف پارامترها در سازنده‌ها، روش پایه است؛ ولی برای راحتی کار، توسعه دهندگان تعدادی متد static نیز تعریف کرده‌اند که خروجی آنها یک نمونه از ServiceDescriptor است.

همانطور که دیدیم، IServiceCollection در واقع لیست و مجموعه‌ای از اشیاء است که از نمونه‌های جنریک IServiceCollection ، IList ، IEnumerable و Ienumberabl ارث بری می‌کند؛ بنابراین می‌توان از متدهای تعریف شده‌ی در این اینترفیس‌ها برای IServiceCollection نیز استفاده کرد. حالا ما برای اضافه کردن این سرویس‌های جدید، بدین طریق عمل می‌کنیم:

Services.Add(serviceDescriptor1);

استفاده از متدهای TryAdd() 

به کد زیر نگاه کنید :

services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
همانطور که می‌بینید، در اینجا یک اینترفیس را دوبار ثبت کردیم. در این حالت موقع واکشی سرویس، DI Container آخرین نمونه‌ی ثبت شده‌ی برای اینترفیس را واکشی کرده و نمونه سازی می‌کند و به کلاس‌ها تزریق می‌کند. این یکی از مواردی است که ترتیب ثبت کردن سرویس‌های مهم است.

برای جلوگیری از این خطا می‌توانیم از متدهای TryAddSingleton() ، TryAddScoped() و TryAddTransient() استفاده کنیم. این متدها درون فضای نام Microsoft.Extionsion.DependencyInjection.Extension قرار دارند.

عملکرد کلی این متدها درست مثل متد‌های Add() است؛ با این تفاوت که این متد ابتدا IServiceCollection را جستجو می‌کند و اگر برای type مورد نظر سرویسی ثبت نشده بود، آن را ثبت می‌کند:

services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();

جایگذاری یک سرویس با نمونه‌ای دیگر

گاهی اوقات می‌خواهیم یک پیاده سازی دیگر را بجای پیاده سازی فعلی، در DI Container ثبت کنیم. در این حالت از متد Replace() بر روی IServiceCollection برای این کار استفاده می‌کنیم. این متد فقط یک ServiceDescriptor را به عنوان پارامتر ورودی می‌گیرد:

services.Replace(serviceDescriptor3);
ناگفته نماند که متد Replace() فقط اولین سرویس را با نمونه‌ی مورد نظر ما جایگذاری می‌کند. اگر می‌خواهید تمام نمونه سرویس‌های ثبت شده را برای یک نوع حذف کنید، می‌توانید از متد RemoveAll() استفاده کنید:
services.RemoveAll<IMessageServiceB>();

معمولا در پروژه‌های معمول خودمان نیازی به استفاده از Replace() و RemoveAll() نداریم؛ مگر اینکه بخواهیم پیاده سازی اختصاصی خودمان را برای سرویس‌های درونی فریم ورک یا کتابخانه‌های شخص ثالث، بجای پیاده سازی پیش فرض، ثبت و استفاده کنیم.  

 

AddEnumerable()

فرض کنید دارید برنامه‌ی نوبت دهی یک کلینیک را می‌نویسید و به صورت پیش فرض از شما خواسته‌اند که هنگام صدور نوبت، این قوانین را بررسی کنید:

  •   هر شخص در هفته نتواند بیش از 2 نوبت برای یک تخصص بگیرد.
  •   اگر شخص در ماه بیش از 3 نوبت رزرو شده داشته باشد ولی مراجعه نکرده باشد، تا پایان ماه، امکان رزرو نوبت را نداشته باشد .
  •   تعداد نوبت‌های ثبت شده‌ی برای پزشک در آن روز نباید بیش از تعدادی باشد که پزشک پذیرش می‌کند.
  •   و ...

یک روش معمول برای پیاده سازی این قابلیت، ساخت سرویسی برای ثبت نوبت است که درون آن متدی برای بررسی کردن قوانین ثبت نام وجود دارد. خب، ما این کار را انجام می‌دهیم. تست‌های واحد و تست‌های جامع را هم می‌نویسیم و بعد برنامه را انتشار می‌دهیم و همه چیز خوب است؛ تا اینکه مالک محصول یک نیازمندی جدید را می‌خواهد که در آن ما باید قانون زیر را در هنگام ثبت نوبت بررسی کنیم:

  •   نوبت‌های ثبت شده برای یک شخص نباید دارای تداخل باشند.

در این حالت ما باید دوباره سرویس Register را باز کنیم و به متد بررسی کردن قوانین برویم و دوباره کدهایی را برای بررسی کردن قانون جدید بنویسیم و احتمالا کد ما به این صورت خواهد شد:

public class RegisterAppointmentService : RegisterAppointmentService
{
  public Task<Result> RegisterAsync(
    PatientInfoDTO patientIfno , DateTimeOffset requestedDateTime ,
    PhysicianId phusicianId )
  {
      CheckRegisterantionRule(patientInfo);
      // code here
  }

  private Task CheckRegisterationRule(PatientInfoDTO patientInfo)
  {
       CheckRule1(patientInfo);
       CheckRule2(patientInfo);
       CheckRule3(patientInfo);
  }
}  

در این حالت باید به ازای هر قانون جدید، به متد CheckRegisterationRule برویم و به ازای هر قانون، یک متد private جدید را بسازیم. مشکل این روش این است که در این حالت ما مجبوریم با هر کم و زیاد شدن قانون، این کلاس را باز کنیم و آن را تغییر دهیم و با هر تغییر دوباره، تست‌های واحد آن را دوباره نویسی کنیم. در یک کلام در کد بالا اصول Separation of Concern و  Open/Closed Principle را رعایت نمی‌شود.

یک راهکار این است که یک سرویس جداگانه را برای بررسی کردن قوانین بنویسیم و آن را به سرویس ثبت نوبت تزریق کنیم:

public class ICheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
     public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
     {
                CheckRule1(patientInfo);
                CheckRule2(patientInfo);
                CheckRule3(patientInfo);
      }
}

public class RegisterAppointmentService : IRegisterAppointmentService
{
  private ICheckRegisterationRuleForAppointmentService  _ruleChecker;
 
  public RegisterAppointmentService (RegisterAppointmentService  ruleChecker)
  {
          _ruleChecker = ruleChecker;  
  }

  public Task<Result> RegisterAsync(
     PatientInfoDTO patientIfno , 
     DateTimeOffset requestedDateTime , 
     PhysicianId phusicianId )
  {
             _ruleChecker.CheckRegisterantionRule(patientInfo);
                // code here
  }
}

با این کار وظیفه‌ی چک کردن قوانین و وظیفه‌ی ثبت و ذخیره سازی قوانین را از یکدیگر جدا کردیم؛ ولی همچنان در سرویس بررسی کردن قوانین، اصل Open/Closed رعایت نشده‌است. خب راه حل چیست !؟

یکی از راه حل‌های موجود، استفاده از الگوی قوانین یا Rule Pattern است. برای اجرای این الگو، می‌توانیم با تعریف یک اینترفیس کلی برای بررسی کردن قانون، به ازای هر قانون یک پیاده سازی اختصاصی را داشته باشیم:


interface IAppointmentRegisterationRule
{
  Task CheckRule(PatientInfo patientIfno);
}

public class AppointmentRegisterationRule1 : IAppointmentRegisterationRule
{
      public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
      {
          Console.WriteLine("Rule 1 is checked");
          return Task.CompletedTask;
      }
}

public class AppointmentRegisterationRule2 : IAppointmentRegisterationRule
{
     public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
     {
Console.WriteLine("Rule 2 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule3 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 3 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule4 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 4 is checked"); return Task.CompletedTask; } }
حالا که ما قوانین خودمان را تعریف کردیم، به روش زیر می‌توانیم آن‌ها را درون سازنده ثبت کنیم:
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule1>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule2>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule3>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule4>();
حالا می‌توانیم درون سازنده‌ی سرویس مورد نظرمان، لیستی از سرویس‌های ثبت شده‌ی برای یک نوع خاص را به با استفاده از اینترفیس جنریک IEnumerable<T> دریافت کنیم که در اینجا T، برابر نوع سرویس مورد نظرمان است:
public class CheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
       private IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> _rules ;

       public CheckRegisterationRuleForAppointmentService(IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> rules)
       {
           _rules = rules;
       }

      public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
      {
          foreach(var rule in rules)
          {
                rule.CheckRule(patientInfo);
          }
      }
}
با این تغییرات، هر زمانیکه خواستیم می‌توانیم با استفاده از DI Container، قوانین جدیدی را اضافه یا کم کنیم و با این کار، اصل Open/Closed را نیز رعایت کرده‌ایم.

 کد بالا به نظر کامل می‌آید ولی مشکلی دارد! اگر در DI Container برای IAppointmentRegisterationRule یک قانون را دو یا چند بار ثبت کنیم، در هر بار بررسی کردن قوانین، آن را به همان تعداد بررسی می‌کند و اگر این فرآیند منابع زیادی را به کار می‌گیرد، می‌تواند عملکرد برنامه‌ی ما را به هم بریزد.  برای جلوگیری از این مشکل، از متد TryAddEnumerabl() استفاده می‌کنیم که لیستی از ServiceDescriptor ‌ها را می‌گیرد و هر serviceDescriptor را فقط یکبار ثبت می‌کند:

services.TryAddEnumerable(new[] {
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule1)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule2)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule3)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule4)),
});

مطالب
مبانی TypeScript؛ Decorators
Decorators  یا تزئین کننده‌ها و ReflectDecorators، یکی از پیشنهادهای نگارش بعدی جاوا اسکریپت هستند (ECMAScript 2016) که هم اکنون قابلیت استفاده‌ی از آن‌ها در TypeScript وجود دارد.
جهت افزودن قابلیت‌های meta-programming به زبان‌های جاوا اسکریپت و TypeScript و همچنین تعریف annotations بر روی کلاس‌ها و اعضای کلاس، می‌توان از Decorators استفاده کرد. یک decorator، تعریف ویژه‌ای است که می‌تواند به تعریف یک کلاس، متد، خاصیت و یا پارامتر «متصل» شود و به صورت expression@ تعریف می‌گردد. این expression باید قابلیت فراخوانی به صورت یک متد را داشته باشد که در زمان اجرا فراخوانی خواهد شد. از Decorators در طراحی AngularJS 2 زیاد استفاده شده‌است.


نحوه‌ی فعال سازی Decorators با ES 5

این قابلیت فعلا در مرحله‌ی آزمایش به سر می‌برد؛ بنابراین برای فعال سازی آن نیاز است پارامترهای experimentalDecorators و emitDecoratorMetadata را به کامپایلر خط فرمان tsc و یا به خواص کامپایلر در فایل tsconfig.json اضافه کنید:
Command Line:
tsc --target ES5 --experimentalDecorators --emitDecoratorMetadata

tsconfig.json:
{
    "compilerOptions": {
        "target": "ES5",
        "experimentalDecorators": true,
        "emitDecoratorMetadata": true
    }
}


بررسی انواع Decorators

در اینجا یک مثال ساده از decoratorها را مشاهده می‌کنید:
 // A simple decorator
@decoratorExpression
class MyClass { }
و ساده‌ترین فرم پیاده سازی این decoratorExpression به صورت زیر است:
function decoratorExpression(target) {
   // Add a property on target
   target.annotated = true;
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، یک decorator در اصل یک function است که دسترسی به target ایی را که قرار است تزئین شود، میسر می‌کند. این قابلیت بسیار شبیه است به مفهومی به نام attributes و annotations در زبان #C.
در ادامه انواع و اقسام decoratorهای ممکن را با مثال‌هایی بررسی خواهیم کرد.


Class Decorator

یک class Decorator، پیش از تعریف یک کلاس اضافه می‌شود و هدف آن، اعمال تعاریفی به سازنده‌ی کلاس است و از آن می‌توان جهت تحت نظر قرار دادن تعاریف کلاس و یا تغییر یا حتی تعویض کلی تعاریف آن استفاده کرد. یک class Decorator را نمی‌توان در سایر فایل‌های تعاریف، مانند d.ts. قرار داد.
تنها آرگومانی که به یک class Decorator ارسال می‌شود، سازنده‌ی کلاسی است که به آن اعمال شده‌است. اگر متد class Decorator مقداری را برگرداند، سبب تعویض و جایگزینی تعاریف کلاس با مقدار باگشت داده شده، می‌شود.
در ادامه دو مثال را از class Decoratorها مشاهده می‌کنید:

مثال بدون پارامتر
 function ClassDecorator(
target: Function // The class the decorator is declared on
) {
    console.log("ClassDecorator called on: ", target);
}

@ClassDecorator
class ClassDecoratorExample {
}


اگر به تصویر فوق و خروجی نهایی آن دقت کنید، مشاهده می‌کنید که یک decorator برای اجرا، نیازی به وهله سازی از آن کلاس ندارد و اجرای آن دقیقا در زمان تعریف کلاس انجام می‌شود. این اجرا به معنای تزریق کدهای تزئین کننده، به تعاریف سازنده‌ی کلاس تعریف شده، پیش از وهله سازی از آن است.

مثال با پارامتر
 function ClassDecoratorParams(param1: number, param2: string) {
return function(
  target: Function // The class the decorator is declared on
  ) {
   console.log("ClassDecoratorParams(" + param1 + ", '" + param2 + "') called on: ", target);
}
}

@ClassDecoratorParams(1, "a")
@ClassDecoratorParams(2, "b")
class ClassDecoratorParamsExample {
}
با خروجی
 ClassDecoratorParams(2, 'b') called on: function ClassDecoratorParamsExample() {
}
ClassDecoratorParams(1, 'a') called on: function ClassDecoratorParamsExample() {
}
همانطور که در این مثال مشاهده می‌کنید، چندین decorator را نیز می‌توان به تعاریف یک کلاس اعمال کرد که به آن Decorator Composition نیز می‌گویند.


Property Decorator

یک Property Decorator دقیقا پیش از تعریف یک خاصیت اضافه می‌شود و نباید در سایر فایل‌های تعاریف جانبی قرار گیرد. زمانیکه متد expression آن در runtime فراخوانی می‌شود، دو پارامتر را دریافت خواهد کرد:
الف) برای static member ها، متد سازنده‌ی کلاس و برای  instance memberها، prototype کلاس را دریافت می‌کند.
ب) نام عضو.

اگر متد expression تعریف شده، مقداری را برگرداند، به عنوان Property Descriptor آن عضو بکارگرفته می‌شود.

در مثال ذیل که متد PropertyDecorator به خاصیت name اعمال شده‌است، دو پارامتر ارسالی به آن‌را بهتر می‌توان مشاهده کرد:
 function PropertyDecorator(
target: Object, // The prototype of the class
propertyKey: string | symbol // The name of the property
) {
   console.log("PropertyDecorator called on: ", target, propertyKey);
}

class PropertyDecoratorExample {
@PropertyDecorator
name: string;
}
با خروجی
 PropertyDecorator called on: PropertyDecoratorExample {} name


Method Decorator

یک Method Decorator باید درست پیش از تعریف یک متد، قرارگیرد و نباید در سایر کلاس‌ها تعاریف نوع‌های جانبی افزوده شود. هدف از آن می‌تواند بررسی، مشاهده و تغییر رفتار یک متد باشد. به متد expression آن، سه پارامتر ارسال می‌شوند:
الف) برای static member ها، متد سازنده‌ی کلاس و برای  instance memberها، prototype کلاس را دریافت می‌کند.
ب) نام عضو
ج) Property Descriptor عضو

اگر متد تعریف شده، خروجی را برگرداند به عنوان Property Descriptor آن متد استفاده خواهد شد.

در مثال ذیل، متد تزئین کننده‌ای به نام MethodDecorator تعریف شده‌است که سه پارامتر یاد شده را در زمان اجرا دریافت می‌کند:
 function MethodDecorator(
target: Object, // The prototype of the class
propertyKey: string, // The name of the method
descriptor: TypedPropertyDescriptor<any>
) {
console.log("MethodDecorator called on: ", target, propertyKey, descriptor);
}

class MethodDecoratorExample {
   @MethodDecorator
   method() {
   }
}
با خروجی
 MethodDecorator called on: MethodDecoratorExample { method: [Function] } method { value: [Function],
writable: true,
enumerable: true,
configurable: true }

و مثالی جهت محدود ساختن آن به یک سری متد خاص که یک پارامتر عددی را دریافت می‌کنند و یک خروجی عددی نیز دارند:
 function TypeRestrictedMethodDecorator(
target: Object, // The prototype of the class
propertyKey: string, // The name of the method
descriptor: TypedPropertyDescriptor<(num: number) => number>
) {
   console.log("TypeRestrictedMethodDecorator called on: ", target, propertyKey, descriptor);
}

class TypeRestrictedMethodDecoratorExample {
   @TypeRestrictedMethodDecorator
   method(num: number): number {
      return 0;
   }
}
با خروجی
 TypeRestrictedMethodDecorator called on: TypeRestrictedMethodDecoratorExample { method: [Function] } method { value: [Function],
writable: true,
enumerable: true,
configurable: true }

و مثالی از تزئین کننده‌های متدهای استاتیک یک کلاس که در این حالت، پارامتر target از نوع متد سازنده‌ی کلاس خواهد بود و نه prototype آن:
 function StaticMethodDecorator(
target: Function, // the function itself and not the prototype
propertyKey: string | symbol, // The name of the static method
descriptor: TypedPropertyDescriptor<any>
) {
   console.log("StaticMethodDecorator called on: ", target, propertyKey, descriptor);
}

class StaticMethodDecoratorExample {
   @StaticMethodDecorator
   static staticMethod() {
   }
}
با خروجی
 StaticMethodDecorator called on: function StaticMethodDecoratorExample() {
} staticMethod { value: [Function],
writable: true,
enumerable: true,
configurable: true }


Parameter Decorator

یک Parameter Decorator باید درست پیش از تعریف یک آرگومان متد، قرارگیرد و نباید در سایر کلاس‌ها تعاریف نوع‌های جانبی افزوده شود. به متد expression آن سه پارامتر ارسال می‌شوند:
الف) برای static member ها، متد سازنده‌ی کلاس و برای  instance memberها، prototype کلاس را دریافت می‌کند.
ب) نام عضو
ج) شماره ایندکس پارامتر مدنظر در متد

از خروجی متد تزئین کننده در اینجا صرفنظر می‌شود.

در ادامه مثالی را از نحوه‌ی تعریف یک تزئین کننده‌ی پارامترها را با سه آرگومان ویژه‌ی آن، مشاهده می‌کنید:
 function ParameterDecorator(
target: Function, // The prototype of the class
propertyKey: string | symbol, // The name of the method
parameterIndex: number // The index of parameter in the list of the function's parameters
) {
   console.log("ParameterDecorator called on: ", target, propertyKey, parameterIndex);
}

class ParameterDecoratorExample {
   method(@ParameterDecorator param1: string, @ParameterDecorator param2: number) {
   }
}
با خروجی
 ParameterDecorator called on: ParameterDecoratorExample { method: [Function] } method 1
ParameterDecorator called on: ParameterDecoratorExample { method: [Function] } method 0

یک سری مثال تکمیلی
مطالب
Feature Toggle
در بسیاری از پروژه‌های نرم افزاری ما ممکن است یک امکان (Feature) را برای بازه‌ی زمانی خاصی بنا به درخواست مشتری یا ضوابط خودمان نیاز داشته باشیم و در زمان دیگری یا برای مشتری دیگری نیاز نداشته باشیم و باید قابلیت مورد نظر غیر فعال باشد. یا حتی ممکن است قابلیتی را به تازگی افزوده باشیم، ولی در زمان اجرا خطایی داشته باشد و مجبور باشیم فورا آن را از دسترش خارج کنیم. به این فرایند در اصلاح Feature Toggle میگویند که البته نام‌های دیگری از جمله (feature switch, feature flag, feature flipper, conditional feature ) هم دارد. مارتین فاولر آن را این چنین تعریف میکند:
"Feature Toggling" is a set of patterns which can help a team to deliver new functionality to users rapidly but safely
"Feature Toggling" تکنیک قدرتمندی است که به ما این اجازه را میدهد تا رفتار سیستم را بدون تغییر کد عوض کنیم.
ساده‌ترین الگوی پیاده سازی Feature Toggling چیزی شبیه به نمونه زیر می‌باشد. یک اینترفیس که باید مشخصه یا متدی برای بررسی فعال بودن و نبودن داشته باشد.
 public interface IFeatureToggle {
   bool FeatureEnabled {get;}  
}
برای اینکه اصل قابل تنظیم بودن (Configurable) را هم رعایت کرده باشیم، بررسی فعال بودن کامپوننت را از طریق وب کانفیگ انجام میدهیم.
class ShowMessageToggle : IFeatureToggle  
 {   
    public bool FeatureEnabled {
     get{
           return  bool.Parse(ConfigurationManager.AppSettings["ShowMessageEnabled"]);      
        }
 }
و حالا کافی است در هر جایی که قصد استفاده از آن کلاس را داشته باشیم، فعال بودن و نبودنش را بررسی کنیم.
class Program
 {
 static void Main(string[] args)
   {
     var toggle = new ShowMessageToggle();
     if (toggle.FeatureEnabled)
     {
        Console.WriteLine("This feature is enabled")
     }
     else
     {  
         Console.WriteLine("This feature is disabled");            
     }
   }  
 }
مثال بالا ساده‌ترین نحوه‌ی استفاده از Feature Toggling بود. اما شبیه الگوی IOC که ابزارهای زیادی برای پیاده سازی آن عرضه شده است، برای این الگو هم ابزارهای جالبی تولید شده است که به‌راحتی این قابلیت را در پروژه‌های ما ایجاد و نگهداری میکند. لیستی از این ابزارها و پکیج‌ها را از اینجا میتوانید ببینید.
بطور مثال برای کار با FeatureToggle ابتدا آنرا با دستور زیر نصب میکنیم:
Install-Package FeatureToggle
سپس کلاس مورد نظر را از کلاس پایه SimpleFeatureToggle ارث بری میکنیم.
MyAwesomeFeature : SimpleFeatureToggle {}
در  فایل کانفیگ برنامه یک تنظیم جدید را با نام کلاس مذکور ایجاد میکنیم:
<add key="MyAwesomeFeature " value="true" />
حالا هرجای برنامه نیاز داشتید میتوانید فعال بودن و نبودن قابلیت‌های مختلف را بررسی کنید.
if (!myAwesomeFeature.FeatureEnabled)
{ // code to disable stuff (e.g. UI buttons, etc) }
شما به همین سادگی و سرعت، میتوانید قابلیت Feature Toggle را در پروژه‌هایتان راه اندازی کنید.

لیست منابع
 http://nugetmusthaves.com/Tag/toggle 
http://featureflags.io/dotnet-feature-flags/ 
http://martinfowler.com/articles/feature-toggles.html