مطالب
بیلد سیستم گریدل Gradle Build System
امروزه در بسیاری از محیط‌های برنامه نویسی جاوا و اندروید، استفاده از این سیستم رایج است. ولی هنوز دیده می‌شود عده‌ای نسبت به آن دید روشنی ندارند و برای آن‌ها ناشناخته است و در حد یک سیستم کانفیگ آن را می‌شناسند. در این مقاله قصد داریم که مفهوم روشن‌تری از این سیستم را داشته باشم و بدانیم هدف آن چیست و چگونه کار می‌کند تا از این به بعد دیگر آن را به چشم یک کانفیگ کننده‌ی ساده نگاه نکنیم.  قبل از هر چیزی بهتر است که با تعدادی از اصطلاحات آن آشنا شویم تا در متن مقاله به مشکل برنخوریم:

DSL یا Domain Specific languages به معنی زبان‌هایی با دامنه محدود است که برای اهداف خاصی نوشته می‌شوند و تنها بر روی یک جنبه از هدف تمرکز دارند. این زبان‌ها به شما اجازه نمی‌دهند که یک برنامه را به طور کامل با آن بنویسید. بلکه به شما اجازه می‌دهند به هدفی که برای آن نوشته شده‌اند، برسید. یکی از این زبان‌ها همان  css هست که با آن کار میکنید. این زبان به صورت محدود تنها بر روی یک جنبه و آن، تزئین سازی المان‌های وب، تمرکز دارد. در وقع مثل زبان سی شارپ همه منظوره نیست و محدوده‌ای مشخص برای خود دارد. به این نوع از زبان‌های DSL، نوع اکسترنال هم می‌گویند. چون زبانی مستقل برای خود است و به زبان دیگری وابستگی ندارد. ولی در یک زبان اینترنال، وابستگی به زبان دیگری وجود دارد. مثل Fluent Interface‌ها که به ما شیوه آسانی از دسترسی به جنبه‌های یک شیء را می‌دهد. برای آشنایی هر چه بیشتر با این زبان‌ها و ساختار آن، کتاب Domain Specific languages نوشته آقای مارتین فاولر توصیه می‌شود.

Groovy یک زبان شیء گرای DSL هست که برای پلتفرم جاوا ساخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این زبان، صفحه ویکی ، میتواند مفید واقع شود.

از دیرباز سیستم‌های Ant و Maven وجود داشتند و کار آن‌ها اتوماسیون بعضی اعمال بود. ولی بعد از مدتی سیستم Gradle یا جمع کردن نقاط قوت آن‌ها و افزودن ویژگی‌های قدرتمندتری به خود، پا به میدان گذاشت تا راحتی بیشتری را برای برنامه نویس فراهم کند. از ویژگی‌های گریدل می‌توان داشتن زبان گرووی اشاره کرده که قدرت بیشتری را نسبت به سایر سیستم‌ها داشت و مزیت مهم دیگر این بود که انعطاف بالایی را جهت افزودن پلاگین‌ها داشت و گوگل با استفاده از این قابلیت،  پشتیبانی از گریدل را در اندروید استادیو نیز گنجاند تا راحتی بیشتری را در اتوماسیون وظایف سیستمی ایجاد کند. در واقع آنچه شما در سیستم گریدل کار میکنید و اطلاعات خود را با آن کانفیگ میکنید، پلاگینی است که از سمت گوگل در اختیار شما قرار گرفته است و در مواقع خاص این وظایف توسط پلاگین‌ها اجرا می‌شوند.
گریدل به راحتی از سایت رسمی آن قابل دریافت است و می‌توان آن را در پروژه‌های جاوایی که مدنظر شماست، دریافت کنید و با استفاده از خط فرمان، با آن تعامل کنید. هر چند امروزه اکثر ویراستارهای جاوا از آن پشتیبانی می‌کنند.

گریدل یک ماهیت توصیفی دارد که شما تنها لازم است اعمالی را برای آن توصیف کنید تا بقیه کارها را انجام دهد. گریدل در پشت صحنه از یک "گراف جهت دار بدون دور" Directed Acycllic Graph یا به اختصار DAG  استفاده می‌کند و طبق آن ترتیب وظایف یا task‌ها را دانسته و آن‌ها را اجرا می‌کند. گریدل با این DAG، سه فاز آماده سازی، پیکربندی و اجرا را انجام می‌دهد.
  • در مرحله آماده سازی ما به گریدل می‌گوییم چه پروژه یا پروژه‌هایی نیاز به بیلد شدن دارند. در اندروید استادیو،  این مرحله در فایل settings.gradle انجام می‌شود؛ شما در این فایل مشخص می‌کنید چه پروژه‌های نیاز به بیلد شدن توسط گریدل دارند. ساختار این فایل به این شکل است:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
در این فایل سه پروژه برای گریدل مشخص شده‌اند. البته از نگاه Intellij سه ماژول معرفی شده‌اند و این فایل برای یک پروژه اختیاری است. گریدل برای پیدا کردن این فایل، از الگوریتم‌های متفاوتی استفاده می‌کند.
  1. در اولین مرحله انتظار دارد که فایل settings در دایرکتوری جاری باشد و اگر آن را پیدا کرد آن را مورد استفاده قرار می‌دهد؛ در غیر اینصورت مرحله بعدی را آغاز می‌کند.
  2. در مرحله دوم،  در این دایرکتوری به دنبال دایرکتوری به نام master میگردد و اگر در آن هم یافت نکرد مرحله سوم را آغاز می‌کند.
  3. در مرحله سوم، جست و جو در دایرکتوری والد انجام می‌شود
  4. چنانچه این فایل را در هیچ یک از احتمالات بالا نیابد، همین پروژه جاری را تشخیص خواهد داد.
اسامی پروژه‌های بالا با این تفکر هستند که در دایرکتوری یا فضای کاری جاری قرار گرفته‌اند که به آن IncludeFlat می‌گویند. ولی چنانچه آدرس پروژه‌ای در وضعیت خاص قرار بگیرد، می‌توان اینگونه مسیر آن را تغییر داد:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
project('dbutilities').projectDir=new File(settingsDir,'../dir1/dir2');
الان پروژه dbutiilities در سطح بالاتری از دایرکتوری جاری قرار گرفته است.

  • در مرحله پیکربندی، وظایف یا task‌ها را معرفی می‌کنیم. این عمل پیکربندی توسط فایل build.gradle که برای پروژه اصلی و هر زیر پروژه‌ای که مشخص شده‌اند، صورت می‌گیرد. در این فایل شما می‌توانید خواص و متدهایی را تعریف و و ظایفی را مشخص کنید.
    در پروژه اصلی، فایل BuildGradle شامل خطوط زیر است:
buildscript {
    repositories {
        jcenter()
    }
    dependencies {
        classpath 'com.android.tools.build:gradle:1.5.0'
    }
}

allprojects {
    repositories {
        jcenter()

    }
}
در کلوژر buildscript مخازنی را که کتابخانه‌های نامبرده (وابستگی ها) در این کلوژ قرار میگیرند، معرفی میکنیم. در کلوژر بعدی تنظمیاتی را که برای همه پروژه‌ها اعمال می‌شوند، انجام می‌دهیم که در آن به معرفی مخزن jcenter پرداختیم. کتابخانه‌ای که در کلوژر buildscript صدا زدیم،  همان پلاگینی است که گوگل برای گریدل منتشر کرده که ما به آن ابزار بیلد می‌گوییم. حال به سراغ دیگر فایل‌های منحصر به فرد هر پروژه بروید. در این فایل‌ها،  شما تنظیمات پیش‌فرضی را می‌بینید که یکی از آن‌ها نسخه بندی پروژه است. پروژه‌های وابسته‌ای را که از مخازن باید دریافت شوند، شامل می‌شود و بسیاری از گزینه‌های دیگری که برای شما مهیا شده است تا در فاز پیکربندی، وظایف را بسازید.

در مرحله اجرا هم این وظایف را اجرا میکنیم.  تمامی این سه عملیات توسط فایل و دستوری به نام gradlew که برگرفته از gradleWrapper می‌باشد انجام می‌شود. اگر در ترمینال اندروید استادیو این عبارت را تایپ کنید، می‌توانید در ادامه دستور پیام‌های مربوط به این عملیات را ببینید و ترتیب اجرای فازها را مشاهده کنید.
بیایید یک task را تعریف کنیم
task mytask <<{
    println ".net tips task in config phase"
}
در ابتدا عبارت task را به عنوان معرفی task می‌آوریم و سپس نام آن را وارد می‌کنیم. بعد از آن ما از عبارت‌های شیفت چپ>> استفاده کردیم. این عبارت شیفت چپ به این معناست که تسک مربوطه را آخر از همه وظایف اجرا کن که این عمل از طریق اجرای متدی به نام doLast صورت میگیرد. اگر در ترمینال اندروید عبارت زیر را تایپ کنید، متن مورد نظر باید نمایش یابد:
gradlew mytask
برای نمایش اطلاعات بیشتر می‌توانید از فلگ info هم استفاده کنید:
gradlew --info mytask
حال شاید بگویید من در بعضی از سایت‌ها یا مستندات و یا پروژه‌های دیگر دیده‌ام که عبارت >> را قرار نمی‌دهند. در این مورد باید گفت که آن‌ها در واقع تسک‌های اجرایی نیستند و برای پیکربندی به کار می‌روند و در فاز پیکربندی هم اجرا می‌شوند که در ادامه نمونه آن را خواهیم دید.
اگر بخواهید خودتان دستی یک تسک پیکربندی را به یک تسک اجرایی تبدیل کنید، می‌توانید متد doLast را صدا بزنید. کد زیر را توسط gradlew اجرا کنید؛ به همراه اطلاعات verbose تا ببینید که هر کدام از پیام‌ها در کدام بخش چاپ می‌شوند. پیام اول در فاز پیکربندی و پیام دوم در فاز اجرایی چاپ می‌شوند.
task mytask {
    println ".net tips task in config phase"

    doLast{
        println ".net tips task in exe phase"
    }
}

یکی از کارهایی که در یک تسک میتوانید انجام دهید این است که آن را به یک تسک دیگر وابسته کنید. به عنوان مثال ما قصد داریم بعد از تسک mytask1،  تسک my task2 اجرا شود و زمان پایان تسک mytask1 را در خروجی نمایش دهیم. برای اینکار باید بین تسک‌ها  یک وابستگی ایجاد شود و سپس با متد doLast کد خودمان را اجرایی نماییم. البته توجه داشته باشید که این وابستگی‌ها تنها به تسک‌های داخل فایل گریدل انجام می‌شود و نه تسک‌های پلاگین‌ها یا وابستگی هایی که تعریف می‌کنیم.
task mytask1 << {
    println ".net tips is the best"
}

task mytask2() {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        Date time=Calendar.getInstance().getTime();
        SimpleDateFormat formatter=new SimpleDateFormat("HH:mm:ss , YYYY/MM/dd");
        println "mytask1 is done at " + formatter.format(time);

    }
}
سپس تسک شماره دو را صدا می‌زنیم. در اینجا جون تسک شماره دو به تسک شماره یک وابسته است، ابتدا تسک شماره یک اجرا شده و سپس نوبت تسک شماره دو می‌شود.
gradlew --info mytask2
خروجی کار:
Executing task ':app:mytask1' (up-to-date check took 0.003 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره یک
.net tips is the best       
:app:mytask1 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.046 secs.
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) started.
:app:mytask2                 
Executing task ':app:mytask2' (up-to-date check took 0.0 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره دو
mytask1 is done at 04:03:09 , 2016/07/07
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.075 secs.
               
BUILD SUCCESSFUL

در گریدل مخالف doLast یعنی doFirst را نیز داریم ولی عملگر جایگزینی برای آن وجود ندارد و مستقیما باید آن را پیاده سازی کنید. خود گریدل به طور پیش فرض نیز تسک‌های آماده ای نیز دارد که می‌توانید در مستندات آن بیابید. به عنوان مثال یکی از تسک‌های مفید و کاربردی آن تسک کپی کردن هست که از طریق آن می‌توانید فایلی یا فایل‌هایی را از یک مسیر به مسیر دیگر کپی کنید. برای استفاده از چنین تسکهایی، باید تسک‌های خود را به شکل زیر به شیوه اکشن بنویسید:
task mytask(type:Copy) {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
در تسک بالا بعد از اجرای تسک شماره یک، آخرین کاری که انجام می‌شود این است که فایل‌های apk موجود در زیر دایرکتوری‌های مسیر from به ریشه اصلی کپی خواهند شد. پس همانطور که می‌بینید گریدل به راحتی عملیات اتوماسیون را انجام می‌دهد.
برای نمایش تسک‌های موجود می‌توانید از گریدل درخواست کنید که لیست تمامی تسک‌های موجود را به شما نشان دهد. برای اینکار می‌توانید دستور زیر را صدا کنید:
gradlew --info tasks
بعد از مدتی تمامی تسک‌های موجود به صورت گروه بندی نمایش داده شده و تسک‌هایی که شما جدیدا اضافه کردید را با عنوان  other tasks نمایش خواهد داد:
Other tasks           
-----------           
clean                 
jarDebugClasses       
jarReleaseClasses     
mytask                
mytask2               
transformResourcesWithMergeJavaResForDebugUnitTest
transformResourcesWithMergeJavaResForReleaseUnitTest
اگر به تسک‌های خود گریدل نگاه کنید برای هر کدام توضیحی هم وجود دارد؛ اگر شما هم قصد دارید توضیحی اضافه کنید از خصوصیت description استفاده کنید:
task mytask(type:Copy) {

    description "copy apk files to root directory"

    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
یکبار دیگر دستور نمایش تسک‌ها را صدا بزنید تا اینبار توضیح اضافه شده نمایش داده شود.
یکی دیگر از نکات جالب در مورد گریدل این است که می‌تواند برای شما callback ارسال کند. بدین صورت که اگر اتفاقی خاصی افتاد، تسک خاصی را اجرا کند. به عنوان مثال ما در کد پایین تسکی را ایجاد کرده‌ایم که به ما این اجازه را می‌دهد، هر موقع تسکی در مرحله پیکربندی به بیلد اضافه می‌شود، تسک ما هم اجرا شود و نام تسک اضافه شده به بیلد را چاپ می‌کند.
tasks.whenTaskAdded{
    task-> println "task is added $task.name"
}

گریدل امکانات دیگری چون بررسی استثناءها و ایجاد استثناءها را هم پوشش می‌دهد که می‌توانید در این صفحه آن را پیگیری کنید.

Gradle Wrapper
گریدل در حال حاضر مرتبا در حال تغییر و به روز رسانی است و اگر بخواهیم مستقیما با گریدل کار کنیم ممکن است که به مشکلاتی که در نسخه بندی است برخورد کنیم. از آنجا که هر پروژه‌ای که روی سیستم شما قرار بگیرد از نسخه‌ای متفاوتی از گریدل استفاده کند، باعث می‌شود که نتوانید نسخه مناسبی از گریدل را برای سیستم خود دانلود کنید. بدین جهت wrapper ایجاد شد تا دیگر نیازی به نصب گریدل پیدا نکنید. wrapper در هر پروژه میداند که که به چه نسخه‌ای از گریدل نیاز است. پس موقعی که شما دستور gradlew را صدا می‌زنید در ویندوز فایل gradlew.bat صدا زده شده و یا در لینوکس و مک فایل شِل اسکریپت gradlew صدا زده می‌شود و wrapper به خوبی میداند که به چه نسخه‌ای از گریدل برای اجرا نیاز دارد و آن را از طریق دانلود فراهم می‌کند. اگر همینک دایرکتوری والد پروژه اندرویدی خود را نگاه کنید می‌توانید این دو فایل را ببینید.

از آنجا که خود اندروید استادیو به ساخت wrapper اقدام میکند، شما راحت هستید. ولی اگر دوست دارید خودتان برای پروژه‌ای wrapper تولید کنید، مراحل زیر را دنبال کنید:
برای ایجاد wrapper توسط خودتان باید گریدل را دانلود و روی سیستم نصب کنید و سپس دستور زیر را صادر کنید:
gradle wrapper --gradle-version 2.4
دستور بالا یک wrapper برای نسخه 2.4 ایجاد می‌کند.
اگر میخواهید ببینید wrapper که اندروید استادیو شما دارد چه نسخه از گردیل را صدا میزند مسیر را از دایرکتوری پروژه دنبال کنید و فایل زیر را بگشایید:
\gradle\wrapper\gradle-wrapper.properties
هنگامی که گوگل قصد آپدیت نسخه گریدل شما را بکند این فایل را باز کرده و نسخه داخل آن را ویرایش میکند.

این‌ها فقط مختصراتی از آشنایی با نحوه عملکر گریدل برای داشتن دیدی روشن‌تر نسبت به آن بود. برای آشنایی بیشتر با گریدل، باید مستندات رسمی آن را دنبال کنید.
اشتراک‌ها
مروری بر ویژگی Auto Properry در سی شارپ 6

With the release of Visual Studio 2015 came the (final) release of the Roslyn C# compiler and C# 6. This latest version of C#’s feature list seems to be…less than exciting, but it’s important to keep in mind that before Roslyn, none of these new features would have ever made it into a release. It was simply too hard to add a feature in C#, so higher impact/value features made it in while minor annoyances/enhancements would be deferred, indefinitely 

مروری بر ویژگی Auto Properry در سی شارپ 6
بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌های AutoMapper در لایه سرویس برنامه
فارغ از کارآیی برنامه (و صرفا به جهت کنجکاوی)، آیا بدون ایجاد پروفایل نگاشت‌ها، و نیز بدون استفاده از DynamicMap این مسئله امکان‌پذیر هست؟ نمونه‌ای پیدا نکردهم برای اینکار
نظرات مطالب
EF Code First #3
- اگر lazy loading فعال باشد، خیر.
- همچنین نیاز است کارآیی برنامه را بر اساس یک سری از الگوهای مشخصی سنجید. برای این منظور از برنامه‌ی DNT Profiler استفاده کنید.
فایل‌های پروژه‌ها
DNTViewer.V1.2.zip
- بهبود کارآیی و سرعت نمایش لیست‌های طولانی
- نمایش لیست آخرین موارد در ابتدای کار برنامه
اشتراک‌ها
انتقال WebAssembly به سرور یا WASI

Bringing WebAssembly to the .NET Mainstream - Steve Sanderson, Microsoft

Many developers still consider WebAssembly to be a leading-edge, niche technology tied to low-level systems programming languages. However, C# and .NET (open-source, cross-platform technologies used by nearly one-third of all professional developers [1]) have run on WebAssembly since 2017. Blazor WebAssembly brought .NET into the browser on open standards, and is now one of the fastest-growing parts of .NET across enterprises, startups, and hobbyists. Next, with WASI we could let you run .NET in even more places, introducing cloud-native tools and techniques to a wider segment of the global developer community. This is a technical talk showing how we bring .NET to WebAssembly. Steve will demonstrate how it runs both interpreted and AOT-compiled, how an IDE debugger can attach, performance tradeoffs, and how a move from Emscripten to WASI SDK lets it run in Wasmtime/Wasmer or higher-level runtimes like wasmCloud. Secondly, you'll hear lessons learned from Blazor as an open-source project - challenges and misconceptions faced bringing WebAssembly beyond early adopters. [1] StackOverflow survey 2021 

انتقال WebAssembly به سرور یا WASI
مطالب
C# 7 - Ref Returns and Ref Locals
C# 7 به همراه تغییرات قابل توجهی در مورد نحوه‌ی دریافت خروجی از متدها است که نمونه‌هایی از آن‌ها را مانند tuples و out variable، پیشتر بررسی کردیم. در ادامه تغییرات جدید دیگری را به نام ref locals و ref returns نیز بررسی خواهیم کرد و هدف از آن، کاهش تعداد بار کپی کردن مقادیر و یا اعمال dereferencing جهت بالا بردن کارآیی برنامه هستند.


انتقال توسط مقدار

اگر پارامتری به صورت value type تعریف شود، این مقدار درون متد، ایجاد شده و حافظه‌ای به آن اختصاص داده می‌شود و سپس در انتهای متد تخریب خواهد شد. بنابراین تغییری در مقدار آن، سبب انعکاس آن به فراخوان متد، نخواهد شد.
static void PassByValueSample()
{
    int a = 1;
    PassByValue(a);
    Console.WriteLine($"after the invocation of {nameof(PassByValue)}, {nameof(a)} = {a}");
}
 
static void PassByValue(int x)
{
    x = 2;
}
در این مثال متد PassByValue تنها یک کپی از مقدار متغیر a را دریافت می‌کند. بنابراین هر تغییری که درون متد PassByValue بر روی این مقدار دریافتی رخ دهد، به فراخوان آن منتقل نخواهد شد.


انتقال توسط ارجاع

برای بازگشت مقدار تغییر داده شده‌ی توسط یک متد، می‌توان یک نوع خروجی را برای آن تعریف کرد. راه دیگر آن تعریف یک پارامتر توسط واژه‌ی کلیدی ref است. پارامتری که به این روش تعریف شود، هم ارسال کننده‌ی مقدار و هم دریافت کننده‌ی تغییرات خواهد بود.
static void PassByReferenceSample()
{
    int a = 1;
    PassByReference(ref a);
    Console.WriteLine($"after the invocation of {nameof(PassByReference)}, {nameof(a)} = {a}");
}
 
static void PassByReference(ref int x)
{
    x = 2;
}
در این مثال متغیر x به مقدار متغیر a اشاره می‌کند. بنابراین هر تغییری که بر روی آن صورت گیرد، به متغیر a هم اعمال و منعکس خواهد شد.


متغیرهای out

با استفاده از واژه‌ی کلیدی ref، می‌توان یک مقدار را هم به تابع ارسال کرد و هم از آن دریافت نمود. اما اگر تنها قرار است مقداری از تابع بازگشت داده شود، می‌توان از متغیرهای out استفاده کرد.
static void OutSample()
{
    Out(out int a);
    Console.WriteLine($"after the invocation of {nameof(Out)}, {nameof(a)} = {a}");
}
 
static void Out(out int x)
{
    x = 2;
}
در حالت استفاده‌ی از واژه‌ی کلیدی out، نیازی به مقدار دهی اولیه‌ی متغیر ارسالی به متد نیست و در اینجا روش جدید تعریف متغیرهای out را در C# 7 نیز مشاهده می‌کنید که نیازی نیست تا ابتدا int a را تعریف کرد و سپس در متد Out آن‌را فراخوانی نمود. می‌توان کل عملیات را به صورت خلاصه در یک سطر ذکر کرد.
البته اگر تنها قرار است یک مقدار را از یک متد دریافت کنیم، بهتر است نوع خروجی متد را مشخص کرد و از آن استفاده نمود؛ بجای استفاده‌ی از متغیرهای out. یک نمونه کاربرد مفید متغیرهای out در خود فریم ورک و توسط متد TryParse وجود دارد:
if (int.TryParse("42", out var result))
{
   Console.WriteLine($"the result is {result}");
}


Ref Locals در C# 7

در C# 7، امکان تعریف متغیرهای محلی از نوع ref نیز وجود دارد:
 int x = 3;
ref int x1 = ref x;
x1 = 2;
Console.WriteLine($"local variable {nameof(x)} after the change: {x}");
در اینجا متغیر x1 دارای ارجاعی است به متغیر x. بنابراین تغییر مقدار x1، به متغیر x نیز منعکس خواهد شد.

باید دقت داشت که نمی‌توان یک مقدار را به یک ref variable نسبت داد:
 ref int i = sequence.Count();
به این ترتیب امکان اشتباه گرفتن بین value variables و reference variables توسط کامپایلر گوشزد خواهد شد:
 ref int number1 = null; // ERROR
ref int number2 = 42; // ERROR


Ref Returns در C# 7

در C# 7، واژه‌ی کلیدی ref را به همراه نوع خروجی نیز می‌توان بکار برد:
 static ref int ReturnByReference()
{
    int[] arr = { 1 };
    ref int x = ref arr[0];
    return ref x;
}
در این مثال ارجاعی به اولین عضو آرایه‌ی تعریف شده، به عنوان خروجی متد بازگشت داده می‌شود. همچنین می‌توان این کد را به صورت ساده‌تر ذیل نیز نوشت:
static ref int ReturnByReference2()
{
   int[] arr = { 1 };
   return ref arr[0];
}
باید دقت داشت که یک متغیر int محلی را نمی‌توان به صورت ref بازگشت داد. علت اینجا است که متغیر int یک value type است و در انتهای متد تخریب خواهد شد. بنابراین امکان بازگشت آن به صورت ref میسر نیست. اما آرایه‌ها reference type بوده و بر روی heap تشکیل می‌شوند. در این حالت متغیر int داخل آرایه را می‌توان به صورت ref بازگشت داد.

هرچند امکان بازگشت یک متغیر محلی int به صورت ref وجود ندارد، اما اگر این متغیر به صورت ref به تابع ارسال شده باشد، این امکان میسر است:
static ref int ReturnByReference3(ref int x)
{
    x = 2;
    return ref x;
}

چند نکته: امکان تعریف فیلد ref و یا خاصیت get;set دار از نوع ref وجود ندارد. اما تعریف خواصی که یک ref را بازگشت می‌دهند، میسر هستند:
class Thing1
{
    ref string _Text1; /* Error */
 
    ref string Text2 { get; set; } /* Error */
 
 
    string _text = "Text";
    ref string Text3 { get { return ref _text; } } // Properties that return a reference are allowed
}


مزیت کار با ref returns

ref return‌ها شاید آنچنان در کدهای روزمره‌ی #C بکارگرفته نشوند، اما نیاز به کدهای unsafe و کار مستقیم با pointers را به حداقل می‌رسانند و به آن می‌توان لقب safe pointer را اطلاق کرد؛ از این جهت که این کد هنوز هم یک managed code است و نه یک unsafe code.
private MyBigStruct[] array = new MyBigStruct[10];
private int current;
 
public ref MyBigStruct GetCurrentItem()
{
   return ref array[current];
}
مهم‌ترین مزیت این قابلیت جدید را در قطعه کد فوق ملاحظه می‌کنید. در طراحی بازی‌ها عموما استفاده‌ی از آرایه‌های بزرگ از پیش تخصیص داده شده‌ی structها بسیار مرسوم است (چون میزان مصرف حافظه‌ی کمتری را نسبت به نوع‌های ارجاعی دارند و فشار کمتری را به GC وارد می‌کنند). اکنون با معرفی این قابلیت، دیگر نیازی نیست تا مدام آرایه‌های بزرگی از structها را از قسمتی به قسمت دیگر کپی کرد و سپس بر روی عناصری از آن‌ها عملیاتی را انجام داد و مجددا این حاصل را به مکان مدنظر کپی کرد. در اینجا بدون کپی کردن value types می‌توان با ایجاد ارجاعی به آن‌ها، تغییرات مدنظر را به آن‌ها اعمال کرد.
مطالب
لیست اکران‌های نوروزی MIX09

MIX09 | Web Design and Development Conference






مطالب
وظیفه app.UseExceptionHandler("/Error") در Blazor Server
علیرغم اینکه در Program.cs یا Startup.cs کد زیر وجود دارد، اما بازهم استثناءها در Blazor Server در قالب یک نوار زرد رنگ، پایین مرورگر نشان داده می‌شوند؛ حال در محیط توسعه باشد و یا در محیط تولید و پابلیش نهایی محصول!
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }
            else
            {
                app.UseExceptionHandler("/Error");
            }

برای آزمایش آن، کد فوق را به شکل زیر کامنت می‌کنیم تا در محیط توسعه نیز در صورتیکه استثنایی رخ داد، ما را به صفحه‌ی Error.cshtml پیش فرض هدایت کند:
            //if (env.IsDevelopment())
            //{
                //app.UseDeveloperExceptionPage();
            //}
            //else
            //{
                app.UseExceptionHandler("/Error");
            //}
حال کامپوننت counter را به شکل زیر ویرایش می‌کنیم تا استثنایی به عمد رخ دهد:
@page "/counter"

<PageTitle>Counter</PageTitle>

<h1>Counter</h1>

<p role="status">Current count: @currentCount</p>

<button @onclick="IncrementCount">Click me</button>

@code {
    private int currentCount = 0;

    private void IncrementCount()
    {
        currentCount++;
        throw new Exception("This is my Exception !!");
    }
}
با اجرای برنامه ملاحظه خواهید کرد که به صفحه‌ی Error.cshtml هدایت نخواهید شد! حتی با اینکه استثنایی رخ داد، خط app.UseExceptionHandler("/Error")   اصلا کاری به مدیریت استثناء نداشت. حال سؤالی اینجا پیش می‌آید: پس چرا مایکروسافت در visual studio به تولید کدهای پیش فرض صفحه Error.cshtml و صدا زدن میان افزار فوق در یک اپلیکیشن Blazor Server می‌پردازد؟
در واقع بسیاری از میان افزارهای Asp.Net Core مانند UseExceptionHandler  در تمام فازهای یک اپلیکیشن Blazor Server به درستی کار نمی‌کنند؛ زیرا Blazor Server با SignalR و هابش کار می‌کند. 
هنگام راه‌اندازی یک برنامه‌ی Blazor Server، ابتدا چند درخواست HTTP وجود دارد که از خط لوله‌ی Asp .Net Core عبور می‌کنند؛ در واقع دقیقا قبل از تشکیل هاب و عملیات websocket. در این فاز اگر استثنایی رخ دهد، آنگاه میان افزار  UseExceptionHandler  وارد عمل خواهد شد و صفحه را به Error.cshtml هدایت خواهد نمود و به این دلیل است که این کدها به صورت پیش فرض وجود دارند. بنابراین باید صفحه‌ی Error.cshtml را نیز در اپلیکیشن‌های تولید شده‌ی خود، به زبان‌های موردنظر پروژه‌تان ترجمه کرده و پیام‌های مناسبی را به کاربر نشان دهید.
باید دقت نمود که دیگر پس از این فاز نمی‌توان به این میان افزار متکی بود. برای مدیریت استثناءها در فازهای بعد از این فاز، می‌توان از ErrorBoundary و یا مدیریت دستی استثناءها استفاده نمود.