مطالب
الگوی Composite
الگوی Composite یکی دیگر از الگوهای ساختاری می‌باشد که قصد داریم در این مقاله آن را بررسی نماییم.

الگوی Composite در عمل یک Collection Pattern (الگوی مجموعه ای) است. که می‌توان در درون آن ترکیبی از زیر مجموعه‌های مختلف را قرار داد و سپس هر زیر مجموعه را به نوبه خود فراخوانی نمود.به بیان دیگر الگوی Composite به ما کمک می‌کند که در یک ساختار درختی بتوانیم مجموعه ای (Collection ی)،از بخشی از آبجکتهای سلسله مراتبی را نمایش دهیم. این الگو به Client اجازه می‌دهد، که رفتار یکسانی نسبت به یک Collection ی از آبجکتها یا یک آبجکت تنها داشته باشد.

مثالهای متعددی می‌توان از الگوی Composite زد، که در ذیل به چند نمونه از آنها می‌پردازیم:

نمونه اول: همانطور که می‌دانیم یک سازمان از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، که بصورت سلسله مراتبی با یکدیگر در ارتباط می‌باشند، چنانچه بخواهیم بخشها و زیر مجموعه‌های تابعه آنها را بصورت آبجکت نگهداری نماییم، یکی از بهترین الگوهای پیشنهاد شده الگوی Composite می‌باشد.

نمونه دوم: در بحث حسابداری،یک حساب کل از چندین حساب معین تشکیل شده است و هر حساب معین نیز از چندین سرفصل حسابداری تشکیل می‌شود. بنابراین برای نگهداری آبجکتهای معین مرتبط به حساب کل، می‌توان آنها را در یک Collection قرار داد. و هر حساب معین را می‌توان،در صورت داشتن چندین سرفصل در مجموعه خود به عنوان یک Collection در نظر گرفت. برای دسترسی به هر حساب معین و سرفصل‌های زیر مجموعه آن نیز می‌توان از الگوی Composite استفاده نمود.

نمونه سوم: یک File System را در نظر بگیرید،که ساختارش از File و Folder تشکیل شده است. و می‌تواند یک ساختار سلسله مراتبی داشته باشد.بطوریکه درون هر Folder می‌تواند یک یا چند File یا Folder قرار گیرد. و در درون Folder‌های زیر مجموعه می‌توان چندین File یا Folder دیگر قرار داد.اگر بخواهیم به عنوان نمونه شکل ساختار درختی File و فولدر را نمایش دهیم بصورت زیر خواهد بود:

در ساختار درختی به Folder شاخه یا Branch گویند، چون می‌تواند زیر شاخه‌های دیگری نیز در خود داشته باشد. و به File برگ یا Leaf گویند.برگ نمی‌تواند زیر مجموعه ای داشته باشد. در واقع برگ (Leaf) بیانگر انتهای یک شاخه می‌باشد.

نمونه آخر:می توان به ساختار منوها در برنامه‌ها اشاره نمود.هر منو می‌تواند شامل چندین زیر منو باشد. و همان زیر منوها می‌توانند از چندین زیر منوی دیگر تشکیل شوند. این ساختار نیز یک ساختار سلسله مراتبی می‌باشد، و برای نگهداری آبجکتهای یک مجموعه می‌توان از الگوی Composite استفاده نمود.

الگوی Composite از سه Component اصلی تشکیل شده است،که یکایک آنها را بررسی می‌کنیم:

  • Component: کلاس پایه ای است که در آن متدها یا Functionality‌های مشترک تعریف می‌گردد. Component می‌تواند یک Abstract Class یا Interface باشد.
  • Leaf : به آبجکتهای گفته می‌شود که هیچ Child ی ندارند. و فقط یک آبجکت مستقل تنها می‌باشد. کلاس Leaf متدهای مشترک تعریف شده در Component  را پیاده سازی می‌کند.اگر مثال File و Folder را بخاطر آورید،File یک آبجکت از نوع Leaf است چون نمی‌تواند هیچ فرزندی داشته باشد و یک آبجکت تنها می‌باشد.
  • Composite: کلاس فوق Collection ی از آبجکتها را در خود نگهداری می‌کند، به عبارتی در Composite می‌توان بخشی از ساختار درختی را قرار داد، که این ساختار می‌تواند ترکیبی از آبجکتهای Leaf و Composite باشد. در مثال File و Folder، یک Folder را می‌توان به عنوان Composite در نظر گرفت،زیرا که یک Folder می‌تواند چندین File یا Folder را در خود جای دهد. در کلاس Composite معمولا متدهایی همچون Add (افزودن Remove،( Child (حذف یک Child) و غیرو... وجود دارد. 
کلاس Leaf و کلاس Composite از کلاس Component ارث بری (Inherit) می‌شوند.
شکل زیر بیانگر الگوی Composite می‌باشد:


توصیف شکل: طبق تعاریف گفته شده، دو کلاس Leaf و Composite از Inherit ،Component شده اند. و Client نیز فقط متد‌های مشترک تعریف شده در Component را مشاهده می‌کند، به عبارتی Client رفتار یکسانی نسبت به Leaf و Composite خواهد داشت.
برای درک بیشتر الگوی Composite مثالی را بررسی می‌کنیم، فرض کنید در کلاس Component متدی به نام Display را تعریف می‌کنیم،بطوریکه نام آبجکت را نمایش دهد.بنابراین خواهیم داشت:
اینترفیسی را برای Component در نظر می‌گیریم، و متد Display را در آن تعریف می‌کنیم:
public interface Icomponent
    {
        void Display(int depth);
    }
در کلاس Leaf، اینترفیس IComponent را پیاده سازی می‌نماییم:
 public class Leaf:Icomponent
    {
        private String name = string.Empty;
        public Leaf(string name)
        {
            this.name = name;
        }

        public void Display(int depth)
        {

            Console.WriteLine(new String('-', depth) + ' ' + name);

        }
    }
در کلاس Composite نیز اینترفیس IComponent را پیاده سازی می‌نماییم، با این تفاوت که متد‌های Add و Remove را نیز در کلاس Composite اضافه می‌کنیم، چون قبلا هم گفته بودیم، Composite در حکم یک Collection می‌باشد، بنابراین می‌بایست قابلیت حذف و اضافه نمود آبجکت در خود را داشته باشد. پیاده سازی متد Display در آن بصورت Recursive (بازگشتی) میباشد. و علتش این است که بتوانیم ساختار سلسله مراتبی را بازیابی نماییم.
 public class Composite:Icomponent
    {
        private List<Icomponent> _children = new List<Icomponent>();
        private String name = String.Empty;

        public Composite(String sname)
        {
            this.name = sname;
        }

        public void Add(Icomponent component)
        {

            _children.Add(component);

        }


        public void Remove(Icomponent component)
        {

            _children.Remove(component);

        }


        public void Display(int depth)
        {

            Console.WriteLine(new String('-', depth) + ' ' + name);



            // Recursively display child nodes

            foreach (Icomponent component in _children)
            {

                component.Display(depth + 2);

            }

        }
    }
در ادامه بوسیله چندین آبجکت Leaf و Composite یک ساختار درختی را ایجاد می‌کنیم.
class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // Create a tree structure

            Composite root = new Composite("root");

            root.Add(new Leaf("Leaf A"));

            root.Add(new Leaf("Leaf B"));



            Composite comp = new Composite("Composite X");

            comp.Add(new Leaf("Leaf XA"));

            comp.Add(new Leaf("Leaf XB"));



            root.Add(comp);

            root.Add(new Leaf("Leaf C"));



            // Add and remove a leaf

            Leaf leaf = new Leaf("Leaf D");

            root.Add(leaf);

            root.Remove(leaf);



            // Recursively display tree

            root.Display(1);

            Console.ReadKey();
        }
    }
در ابتدا یک آبجکت Composite ایجاد می‌کنیم و آن را به عنوان ریشه در نظر گرفته و نام آن را Root قرار می‌دهیم. سپس دو آبجکت LeafA و LeafB را به آن می‌افزاییم، در ادامه آبجکت Composite دیگری به نام Comp ایجاد می‌کنیم، که خود دارای دو فرزند به نامهای LeafXA و LeafXB  می باشد. و سر آخر هم یک آبجکت LeafC ایجاد می‌کنیم.
آبجکت LeafD صرفا جهت نمایش افزودن و حذف کردن آن در یک آبجکت Composite نوشته شده است. برای این که بتوانیم ساختار سلسله مراتبی کد بالا را مشاهده نماییم، متد Root.Display را اجرا می‌کنیم و خروجی آن بصورت زیر خواهد بود:

اگر بخواهیم،شکل درختی آن را تصور کنیم بصورت زیر خواهد بود:


درپایان باید بگویم،که نمونه کد بالا را می‌توان به ساختار File و Folder نیز تعمیم داد، بطوریکه متدهای مشترک بین File و Folder را در اینترفیس IComponent تعریف می‌کنیم و بطور جداگانه در کلاسهای Composite و Leaf پیاده سازی می‌کنیم.
امیدوارم توضیحات داده شده در مورد الگوی Composite مفید واقع شود.

نظرات مطالب
استفاده از توابع Scalar بجای case
در نسخه 2012 جهت سهولت در مهاجرت پایگاه داده‌های Access به SQL Server از توابع CHOOSE و IIF حمایت شده.
 
منتها تابع IIF چندان انعطاف پذیر نیست. مثلا اگر بخواهید به ازای چند حالت مشخص از داده‌های یک فیلد یک مقدار را برگردانید مجبورید چند تابع IIF تودرتو بنویسید. تودرتو بودن این تابع هم به 10 سطح محدود میشه.
اما CASE قابلیت‌ها و انعطاف پذیری بیشتری داره.
سوال میشه گاها کدام یک از این دو Performance یا کارایی بهتر دارد، در جواب میشه گفت هر دو برابر اند. در واقع IIF هنگام اجرا تبدیل به فرم CASE خواهد شد.
فرض کنید یک نظر سنجی تلوزیونی تنظیم کردیم که مردم از طریق پیامک نظر خودشان را به ما اعلام میکنند. شش گزینه هم داریم. برای انتخاب هر گزینه کافیست از اعداد 1 تا 6 استفاده کنیم. حال هنگام نمایش می‌خواهیم به جای اعداد مقدار متناظر ظاهر شود:

Use Tempdb
Go

CREATE TABLE [Sample] (value int);
INSERT INTO [Sample] VALUES (1),(2),(3),(4),(5),(6);
Go

--simple CASE Expression
SELECT value,
       CASE Value 
        WHEN 1 THEN 'Very Bad'
        WHEN 2 THEN 'Bad'
        WHEN 3 THEN 'Not Bad'
        WHEN 4 THEN 'Good'
        WHEN 5 THEN 'Very Good'
        WHEN 6 THEN 'Excellent'
       ELSE NULL
END AS [Result]
FROM [Sample];

--CHOOSE Scalar Function
SELECT value,
       CHOOSE(value,'Very Bad','Bad','Not Bad','Good','Very Good','Excellent')
FROM [Sample];


--nested IIF Scalr Function
SELECT value, 
IIF(value = 1, 'Very Bad',
  IIF(value = 2, 'Bad',
    IIF(value = 3, 'Not Bad',
      IIF(value = 4, 'Good',
        IIF(value = 5, 'Very Good', 'Excellent'
           )
         )
       )
     )
   )
FROM [Sample];
نظرات مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
- در SQL Server قابلیتی به نام Linked servers وجود دارد که توسط آن در یک شبکه داخلی می‌شود چندین بانک اطلاعاتی SQL Server را در نودهای مختلف شبکه به هم متصل کرد و با آن‌ها یکپارچه و مانند یک دیتابیس واحد کار کرد. این مورد در برنامه‌های سازمانی خیلی مرسوم است. قرار نیست به ازای هر برنامه‌ای که برای یک سازمان نوشته می‌شود، هر کدام جداگانه بانک اطلاعاتی کاربران و لاگین خاص خودشان را داشته باشند. عموما یک دیتابیس مرکزی مثلا مدیریت منابع انسانی وجود دارد که مابقی برنامه‌ها را تغذیه می‌کند. حتی می‌شود به یک بانک اطلاعاتی MySQL هم متصل شد (^).
- ORMها صرفا کارهایی را قادر به انجام هستند که بانک اطلاعاتی مورد استفاده پشتیبانی می‌کند. برای نمونه در SQL Server امکان تهیه رابطه بین دو جدول از دو بانک اطلاعاتی مختلف وجود ندارد. منظور مثلا ایجاد کلید خارجی بین جداول دو بانک اطلاعاتی مختلف است و نه نوشتن کوئری بین آ‌ن‌ها که از این لحاظ مشکلی نیست.
A FOREIGN KEY constraint can reference columns in tables in the same database or within the same table
- هدف از پشتیبانی چند Context در EF 6، تلفیق این‌ها با هم در قالب یک بانک اطلاعاتی است (مطلب فوق).
- همچنین در EF 6 می‌توان چندین Context را به چندین بانک اطلاعاتی مختلف با رشته‌های اتصالی متفاوت، انتساب داد. مباحث آغاز بانک‌های اطلاعاتی هر کدام جداگانه عمل کرده و مستقل از هم عمل می‌کنند.
یک مثال جهت اجرا و آزمایش:
Sample25.cs
- اگر می‌خواهید به انعطاف پذیری Linked servers برسید (مثلا در طی یک کوئری و نه چند کوئری از جداول دو بانک اطلاعاتی مختلف در دو سرور متفاوت کوئری بگیرید)، نیاز خواهید داشت مثلا View یا SP تهیه کنید و سپس این‌ها را در برنامه مورد استفاده قرار دهید. Viewها با استفاده از T-SQL می‌توانند کوئری واحدی از چند بانک اطلاعاتی تهیه کنند. اینبار برنامه هم نهایتا به یک بانک اطلاعاتی متصل می‌شود و برای آن اهمیتی ندارد که View یا SP به چه نحوی تهیه شده و با چند بانک اطلاعاتی کار می‌کند.
- تراکنش‌های توزیع شده هم نیاز به تنظیمات خاصی در SQL Server دارند و  باید MSDTC راه اندازی و تنظیم شود: (^). در غیراینصورت پیام خطای The underlying provider failed on Open. MSDTC on server is unavailable را دریافت خواهید کرد. بعد از آن باید از TransactionScope برای کار همزمان با چند Context استفاده کنید.
نظرات مطالب
پایان پروژه ASP.NET Ajax Control Toolkit !
مایکروسافت ASP.NET Ajax را با اون عظمت و زحمتی که براش کشیده بودند، در مقابل jQuery بازنده اعلام کرده الان شما صحبت از Anthem.Net می‌کنید که فقط منحصر است به ASP.NET web forms آن هم نگارش‌های قبل از سه آن + پشتیبانی از مرورگرهای مختلف هم در آن ضعیف است.
هدف مایکروسافت از اینکار مدیریت هر دو پروژه MVC و Web forms است آن هم با هزینه کم، کیفیت بالا و سازگار با تمام مرورگرها.
ضمنا این رو در نظر باشید که یکی از توانمندی‌های jQuery، Ajax است (از کار با DOM گرفته تا دستکاری CSS نمایش داده شده، تا Animation ، مدیریت ساده‌تر رخدادها، اعمال قالب به سایت و غیره) و این مورد مزیت مهمی است نسبت به تمام کتابخانه‌هایی که فقط برای یک کار و آن هم سهولت تولید برنامه‌های مبتنی بر Ajax ایجاد شده‌اند و از چند مشکل مهم رنج می‌برند:
- تک کاره‌اند. فقط Ajax .
- مشکل سازگاری با مرورگرهای مختلف را دارند.
- به صورت فعال توسعه داده نمی‌شوند؛ رفع باگ نمی‌شوند و غیره. برای مثال فواصل به روز رسانی همان Anthem.Net را بررسی کنید.
- توسعه پذیر نیستند. برای مثال آیا می‌توان برای Anthem.Net افزونه نوشت؟
- حجم بالایی دارند.
- سرعت پایینی دارند.

jQuery در مورد تمام موارد عنوان شده حرف برای گفتن دارد از حجم کم تا سرعت بالاتر نسبت به اکثر کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی دیگر تا توسعه‌ی منظم، سازگاری عالی با مرورگرها، توسعه پذیری و صدها و هزاران افزونه‌ی مهیا برای آن و غیره.

و RAD هزینه بر است. یعنی چی؟ یعنی حجم بالای کدهای اسکریپتی که باید به برنامه‌ی شما مثلا توسط ASP.NET Ajax تزریق شود که مبادا شما بخواهید دست خودتان را به نوشتن چند سطر کد جاوا اسکریپتی آلوده کنید. همچنین حجم تبادل اطلاعات ASP.NET Ajax را هم که مبتنی است بر RAD را هم با حجم اطلاعات مبادله شده توسط jQuery مقایسه کنید (با پلاگین فایرباگ مربوط به فایرفاکس). این حجم واقعا زیاد است و قابل مقایسه نیست. (تمام این‌ها هزینه‌های RAD است)
ضمنا وجود 100 ها افزونه و پلاگین نوشته شده برای jQuery کار شما را بسیار بسیار ساده می‌کنند، مانند پاسخ قبلی من در این مطلب.
فقط باید کمی وقت بگذارید و چیزی را بیاموزید که واقعا ارزش دارد. گیرم فردا نخواستید با ASP.NET کار کنید. تمام این اطلاعات در PHP هم به درد شما می‌خورد، چون قسمت سمت کلاینت آنچنان تفاوتی نمی‌کند و jQuery یک کتابخانه‌ی سمت کلاینت است.
مطالب
آموزش زبان Rust - قسمت 12 - Implementation Blocks
در Rust، پیاده سازی فانکشن‌ها ( implementation block ) به ما اجازه می‌دهد تا عملکردی را برای یک type مشخص، تعریف کنیم که ایجاد روش‌ها و توابع مرتبط برای انواع داده‌های سفارشی‌مان را ممکن می‌سازد. در این مقاله، نحوه‌ی استفاده از implementation block را برای تعریف متدها و توابع مرتبط در Rust، با استفاده از ساختار Product به عنوان مثال، بررسی خواهیم کرد. 

ابتدا، بیایید یک struct محصول را با فیلدهای زیر تعریف کنیم: 
struct Product {
    name: String,
    price: f32,
    in_stock: bool,
}

پیاده سازی اجرای روش محاسبه مالیات فروش برای struct product

در ادامه بیایید تابع catalog_sales_tax را به عنوان روشی برای ساختار Product، با استفاده از یک implementation block اضافه کنیم.
impl Product {
    fn calculate_sales_tax(&self) -> f32 {
        self.price * 0.1
    }
}
در این مثال، از کلمه‌ی کلیدی Self، برای ارجاع به نمونه محصولی که این تابع با آن فراخوانی می‌شود، استفاده می‌شود؛ به عبارت دیگر وقتی از Self استفاده میکنید، یعنی دارید خود Product را صدا میزنید و به فیلدهای آن دسترسی دارید.

استفاده از متد در تابع اصلی

اکنون می‌توانیم یک نمونه محصول را ایجاد کنیم و از روش محاسبه مالیات استفاده کنیم:
fn main() {
    let book = Product {
        name: String::from("Book"),
        price: 28.85,
        in_stock: true,
    };
    
    let sales_tax = book.calculate_sales_tax();
    println!("Sales tax: {}", sales_tax);
}

انواع مختلف Self
Immutable borrow (در مواردی استفاده می‌شود که می‌خواهید به سادگی از فیلدهای خود بدون تغییر چیزی استفاده کنید):
fn calculate_sales_tax(&self) -> f32 {
    self.price * 0.1
}

Mutable borrow  (در مواردی که می‌خواهید فیلدهای خود را تغییر دهید استفاده می‌شود): 
fn set_price(&mut self, price: f32) {
    self.price = price;
}

Owned form  (مالکیت نمونه به متد منتقل شده و نمونه در پایان متد حذف می‌شود و دیگر معتبر نیست): 
fn buy(self) {
    let name: String = self.name;
    println!("{} was bought", name);
}

Associated Functions

Associated functions  از کلمه کلیدی self استفاده نمی‌کنند و با استفاده از سینتکس :: فراخوانی می‌شوند. با این حال، هنگام فراخوانی توابع مرتبط در متدهایی که از self استفاده می‌کنند، '.' بجای آن از سینتکس '::' استفاده می‌شود: 

impl Product {
    fn new(name: String, price: f32) -> Product {
        Product {
            name,
            price,
            in_stock: true,
        }
    }
}

اکنون، می‌توانیم یک نمونه محصول را با استفاده از تابع جدید مرتبط ایجاد کنیم:

fn main() {
    let book = Product::new(String::from("Book"), 30.0);
}

در این مقاله، بررسی کردیم که چگونه Implementation Blocks در Rust به ما اجازه می‌دهند تا عملکردی را برای انواع داده‌های سفارشی، مانند روش‌ها و توابع مرتبط تعریف کنیم. با درک اشکال مختلف self و نحوه‌ی استفاده از آنها، می‌توانید روش‌های قدرتمند و انعطاف پذیری را برای انواع داده‌های سفارشی خود در Rust پیاده سازی کنید.  
مطالب
تفاوت AngularJS با KnockoutJS
با پیشرفت HTML 5 و پدید آمدن چارچوب‌های مختلف JavaScript توسعه‌ی نرم افزار‌های تک صفحه ای تحت وب (Single Page Applications) محبوب شده است. 
اخیرا مطالب خوبی در رابطه با AngularJS در وبسایت جاری منتشر شده است. KnockoutJS توسط Microsoft معرفی شد و در قالب پیشفرض پروژه‌های SPA قرار گرفت ، بنابراین احتمالا این سوال برای افرادی مطرح شده است که تفاوت بین KnockoutJS و AngularJS چیست ؟ 
می توان پاسخ داد این مقایسه ممکن نیست. 
KnockoutJS : یک پیاده سازی مستقل JavaScript از الگوی MVVM با امکانات Databinding می‌باشد. Knokcout یک کتابخانه‌ی Databinding است نه یک کتاب خانه‌ی SPA
AngularJS : طبق معرفی در این مطلب AngularJS فریم ورکی متن باز و نوشته شده به زبان جاوا اسکریپت است. هدف از به وجود آمدن این فریم ورک، توسعه هر چه ساده‌تر SPA‌ها با الگوی طراحی MVC و تست پذیری هر چه آسان‌تر آن‌ها است. این فریم ورک توسط یکی از محققان Google در سال 2009 به وجود آمد. بعد‌ها این فریم ورک تحت مجوز MIT به صورت متن باز در آمد و اکنون گوگل آن را حمایت می‌کند و توسط هزاران توسعه دهنده در سرتاسر دنیا، توسعه داده می‌شود. 

بنابراین شاید بهتر باشد ذکر شود AngularJS یک Presentation Framework مخصوص برنامه‌های وب تک صفحه ای می‌باشد در حالی که KnockoutJS کتاب خانه ای با تمرکز بر Databinding می‌باشد ، بنابراین مقایسه‌ی این‌ها چندان صحیح نیست.

اگر قصد بر بررسی گزینه‌های دیگر در کنار Angular باشد ، می‌توان از Durandal نام برد. Durandal یک چارچوب SPA می‌باشد ، این چارچوب بر فراز jQuery ، RequireJS و Knockout توسعه پیدا کرده است. (سابقا برای routing از SammyJS استفاده می‌کرد که در نسخه‌های اخیر از موتور خودش استفاده می‌کند.)

Durandal از Knockout جهت Databinding و از RequireJS برای مدیریت وابستگی‌ها استفاده می‌کند.
Angular همه‌ی امکانات بالا را مستقل پیاده سازی کرده و حتی نیازی به jQuery ندارد. اگر jQuery وجود داشته باشد Angular از آن استفاده می‌کند در غیر این صورت از jQuery Lite یا jqLite استفاده می‌کند. jqLite پیاده سازی توابع متداول jQuery برای دستکاری DOM می‌باشد. اطلاعات بیشتر در اینجا

بنابراین با استفاده تنها از KnockoutJS نمی‌توان یک برنامه‌ی کامل SPA توسعه داد ، در کنار آن نیاز به کتابخانه‌های دیگری مثل jQuery برای مدیریت درخواست‌های  AJAX و استفاده از دیگر API‌ها ، Sammy برای routing و RequireJS برای مدیریت وابستگی‌ها می‌باشد.

در Knockout و در نتیجه Durandal عمل Databinding به این صورت است :
// JavaScript
var vm = {
    firstName = ko.observable('John')
};
ko.applyBindings(vm);
<!-- HTML -->
<input data-bind="value:firstName"/>
در Angular :
// JavaScript
// Inside of a personController
this.firstName = 'John';
در Angular همچنین از یک روش Controller As استفاده می‌شود :
<!-- HTML -->
<div ng-controller="personController as vm">
    <input ng-model="vm.firstName"/>
</div>
اگر تنها نیاز به یک کتابخانه‌ی Databinding باشد ، Knockout گزینه‌ی مناسبی است ، به خوبی از عمل مقید سازی داده‌ها پشتیبانی می‌کند و Syntax خوش دستی دارد اما اگر نیاز به چارچوبی برای توسعه‌ی پروژه‌های SPA می‌باشد می‌توان از Angular یا Durandal استفاده کرد. 
مقایسه‌ی Knockout با Angular همانند مقایسه‌ی موتور بنز با ماشین پورشه می‌باشد. 



مطالب
ارتباط بین Controller و Directive در AngularJs
در پست قبلی با کلیات مفاهیم دیرکتیو‌ها آشنا شدید. در این پست قصد داریم برخی توابع  کنترلرهای تعریف شده در Angular را به وسیله دیرکتیو‌های تعریف شده در ماژول فراخوانی نماییم. در ادامه این موضوع را طی یک مثال بررسی خواهیم کرد.
ابتدا View مورد نظر را به صور زیر ایجاد می‌کنیم:
<script type="text/javascript" src="~/scripts/Modules/module4.js"></script>

<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myCtrl">
        <span enter>Load More Books</span>
    </div>
</div>
برنامه به این صورت است که با ورود نشانگر ماوس بر روی تگ span (فراخوانی رویداد mouseenter برای تگ هایی که دارای دیرکتیو enter باشند) یک تابع به نام loadMoreBook در کنترلر myCtrl فراخوانی می‌شود.
بک فایل جاوااسکریپتی به نام myModule بسازید و ماژول مورد نظر را ایجاد نمایید:
var app = angular.module('myApp', []);
کنترلر مورد نظر به همراه تابع loadMoreBook را به صورت زیر ایجاد می‌کنیم(البته در اینجا به جای لود واقعی داده از یک alert استفاده کردم):
app.controller('myCtrl', function ($scope) {
    $scope.loadMoreBook = function () {
        alert('Loading Books...');
    }
});
حال نوبت به دیرکتیو مورد بحث می‌رسد که به صورت زیر ایجاد می‌شود:
app.directive('enter', function () {
    return function (scope, element) {
        element.bind('mouseenter', function () {
            scope.loadMoreBook();
        })        
    }
});
اولین نکته این است که به در تابع سازنده دیرکتیو به جای برگشت آبجک مورد نظر یک تابع برگشت داه می‌شود. برای اینکه بتوان به توابع کنترلر محصور کننده دیرکتیو دسترسی داشت آرگومان اول تابع معادل scope مورد استفاده در کنترلر خواهد بود. آرگومان دوم معادل المانی است که  دارای دیرکتیو enter است. در این تابع ابتدا برای رویداد mouseenter رویدادگردان آن پیاده سازی شده است که در آن تابع loadMoreBook کنترلر مورد نظر فراخوانی می‌شود.
خروجی


حال فرض بر این است که در کنترلر بالا تابع دیگری به نام loadMoreAuthor برای فراخوانی نویسندگان نیز وجود دارد. به صورت زیر:
app.controller('myCtrl', function ($scope) {
    $scope.loadMoreBook = function () {
        alert('Loading Books...');
    }

    $scope.loadMoreAuthor = function () {
        alert('Loading Authors...');
    }
});
اما برای انعطاف پذیری بیشتر برنامه، قصد داریم دیرکتیو بالا را به گونه ای تغییر دهیم که نام تابع مورد نظر در کنترلر را به عنوان مقدار یک ویژگی دریافت کند. به صورت زیر:

<script type="text/javascript" src="~/scripts/Modules/module4.js"></script>

<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myCtrl">
        <span enter="loadMoreBook()">Load More Book</span>         
        <hr>
       <span enter="loadMoreAuthor()">Load More Author</span>
    </div>
</div>
برای به دست آوردن مقدار دیرکتیوی که به عنوان ویژگی در المان تعیین شده، باید از آرگومان سوم در تابع سازنده دیرکتیو به صورت زیر استفاده کرد.
app.directive('enter', function () {
    return function (scope, element , attrs) {
        element.bind('mouseenter', function () {
            scope.$apply(attrs.enter);
        })        
    }   
});
در  کد‌های بالا، برای اینکه بتوان بر اساس نام یک تابع آن را فراخوانی کرد، از سرویس apply$ که به صورت توکار در angular تعبیه شده است استفاده کردم. برای به دست آوردن نام تابع، باید از آرگومان سوم تابع (attrs) به همراه نام دیرکتیو استفاده کرد. به دلیل اینکه نام دیرکتیو enter است باید پارامتر سرویس apply$ به صورت attrs.enter باشد. خروجی نیز مانند حالت قبل خواهد بود.
مطالب
Test Driven Development #2
در مطلب قبل شما با TDD آشنا شدید اکنون بهتر است با یک مثال نشان دهم منظور از Test Driven Development چیست.  
برای شروع کافی است یک پروژه کنسول ساخته و Nunit را از طریق کنسول Nuget نصب کنید.
PM> Install-Package NUnit
معمولا برای کلاس‌های تست یک پروژه جدا در نظر گرفته می‌شود، ولی برای شروع می‌توانید از همان پروژه اصلی استفاده کنید.
پس از نصب شدن Nunit  می توانیم شروع به ساختن کلاس‌های تست کنیم:
  [TestFixture]
    public class HelloWorldTest
    {
    }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس ما با Attribute به نام TestFixture مزین شده است که خاص فریمورک Nunit است، در صورتی که از فریمورک دیگری برای تست استفاده می‌کنید باید تنظیمات مربوط به آن را انجام دهید.متدهای تست ما نیز با Attribute به نام  Test مزین می‌شوند.
  [Test]
   public void ShouldSayHelloWorld()
  {
  }

همانطور که دقت کردید متد ما به صورتی نام گذاری شده است که مشخص کننده کاری باشد که قرار است انجام دهد.این یکی دیگر از مزایای تست نویسی است که یک داکیومنت تقریباً کامل در طول تولید نرم افزار  ایجاد میشود.همچنین متد تست باید  غیر استاتیک با خروجی void  باشد .متد‌های تست بهتر است فقط یک موضوع را تست کنند، به طور مثال نباید هم اضافه شدن یک رکورد و هم ریدایرکت شدن به صفحه ای خاص را  تست کرد .
حالا وقت آن است که قبل از نوشتن کد اول تستش را بنویسیم.
        [Test]
        public void ShouldSayHelloWorld()
        {
            const string result = "Hello World";
            Assert.AreEqual(result, HelloWorld.SayHello());
        }

کلاس Assert  شامل توابعی بسیار قدرتمند است که مارا در اجرای تست بهتر کمک میکند.شامل متد هایی مانند .
  • AreEqual 
  • AreNotEqual 
  • AreNotSame 
  • AssertDoublesAreEqual 
  • Contains 
  • DoesNotThrow 
  • Equals 
  • Fail
  • Greater 
  • GreaterOrEqual 
  • Ignore 
  • IsEmpty 
  • IsInstanceOf 
  • IsNaN 
  • IsNotNull 
  • True 
  • ...
است.
هر کدام از متد‌های بالا کاربرد خاصی را دارند که به طور جداگانه به آن می‌پردازیم.
به علت وجود نداشتن کلاس HelloWorld  در زمان کامپایل با خطا مواجه می‌شویم.سپس کلاس مربوطه را ساخته و متد SayHello طوری پیاده سازی می‌کنیم که تست ما را پاس کند..(برنامه resharper برای اجرای متد‌های تست بسیار کار آمد است) 
    public class HelloWorld
    {
        public static string SayHello()
        {
            return "Hello World";
        }
    }

حال دوباره تست را اجرا کرده و می‌بینید که تست ما پاس شد.

نیازی به مرحله ریفکتورینگ نیست زیرا کلاس ما به اندازه کافی ساده است.
برای مقایسه بین Nunit و ابزار توکار ویژوال استودیو  می توانید به این سوال نگاهی بیاندازید.
در مطلب بعدی با استفاده از تست پذیری Mvc.net شروع به نوشتن تست هایی جدی‌تر خواهیم کرد.
مطالب
Test Driven Development
نوشتن  تست برای نرم افزار امری ضروریست، چه پس از تولید نرم افزار چه در حین تولید، در کل به وسیله تست می‌توان از به وجود آمدن باگ‌ها در هنگام گسترش دادن برنامه تا حد قابل توجهی جلوگیری کرد.
از معروف ترین روش‌های تست می‌توان عناوین زیر را نام برد:
  • Unit test
  • Integration test
  • Smoke test
  • Regression test
  • Acceptance test

 Test Driven Development  یک پروسه تولید نرم افزار است که برای اولین بار توسط Kent_Beck معرفی شد.
TDD شامل 4 مرحله کلی است:
  1. نوشتن تست قبل از نوشتن کد.
  2. کامپایل کردن کد و اطمینان از Fail شدن کامپایل.
  3. پیاده سازی کد به طوری که تست ما پاس شود.
  4. Refactoring 
مراحل 4 گانه تست باید به صورت متناوب اجرا شوند.
البته بسیاری این 4 مورد را با عبارت  red/green/refactor نیز می‌شناسند.

همانطور که گفته شد در کل نوشتن تست باعث می‌شود که با اضافه شدن کدهای جدید در برنامه از به وجود آمدن باگ تا حدی جلوگیری شود.
اما مزایای TDD:
  • TDD باعث کاهش زمان تولید نرم افزار می‌شود.البته این حرف کمی عجیب است.(در ادامه بیشتر توضیح می‌دهم)
  • اعتماد شما نسبت به کد بالا می‌رود.
  • باگ کمتری تولید می‌شود بتابراین اعتماد مصرف کنندگان نیز نسبت به برنامه شما بالا می‌رود.
  • باعث نظم در کد می‌شود.
  • باعث انعطاف پذیری بیشتر در نرم افزار می‌شود.
  • ریسک تولید نرم افزار به علت باگ کمتر به حداقل می‌سد.
  • ...

البته باید به این نکته نیز اشاره داشت که مایکروسافت تحقیقی انجام داده که بر طبق آن نوشتن کد به روش TDD می‌تواند 15 تا 30 در صد روند تولید نرم افزار را افزایش دهد ولی در عوض بین 40 تا 90 در صد می‌تواند از به وجود آمدن باگ جدید جلوگیری کند.
در بسیاری از محیط‌های برنامه نویسی، نه تنها به این موضوع اهمیت داده نمی‌شود بلکه به طور کلی به اشتباه گرفته شده و حتی در پروژه هایی که تست نوشته می‌شود مفاهیم آن( که در بالا نام برده شده )جابجا شده و به اشتباه نام برده می‌شود.
هدف از نوشتن تست،تست کردن قطعات کوچک کد است,به عنوان مثال نباید تست به گونه ای باشد که یک متد با 300 خط کد را تحت پوشش قرار دهد.ابتدا باید کد به قطعات کوچک شکسته و بعد تست شود.
یک نمونه از متد تست:
        [Test]
        public void TestFullName()
        {
            
            Person person = new Person ();
            person.lname = "Doe";
            person.mname = "Roe";
            person.fname = "John";

            string actual = person.GetFullName();
            string expected = "John Roe Doe";
            Assert.AreEqual(expected, actual, ”The GetFullName returned a different Value”);
        }
هدف از نوشتن این پست مقدمه ای بر شروع سری پست‌های TDD باستفاده از MVC.Net و فریم ورک قدرت مند تست Nunit است. 
مطالب
حذف هدرهای مربوط به وب سرور از طریق برنامه نویسی
در تکمیل این مطلب برای حذف هدرهای مربوط به وب سرور در برنامه‌های ASP.NET MVC از روش زیر می‌توانیم استفاده کنیم.

در حالت پیش فرض تمام پاسخهای که به سمت سرور ارسال میشوند به همراه خود یک سری جزئیات را نیز منتقل میکنند.

برای یک وب اپلیکیشن APS.NET MVC این هدرها را داریم :
  • Server: که توسط IIS اضافه میشود.
  • X-AspNet-Version: که در زمانFlush در httpresponse اضافه میشود.
  • X-AspNetMvc-Version: که توسط MvcHandler در System.Web.dll اضافه میشود.
  • X-Powered-By: این مورد نیز توسط IIS اضافه میشود.
 هکرها از اینکه فریم ورک مورد استفاده چه چیزی است خوشحال خواهند شد: اگر سرور شما برای مدتی Update نشده باشد و یک آسیب پذیری امنیتی بزرگ برای ورژن فریم ورکی که استفاده می‌کنید پیدا شود در نتیجه به هکرها برای رسیدن به هدفشان کمک کرده اید.
به علاوه این هدرها فضایی را برای تمام پاسخ‌ها در نظر میگیرند (البته در حد چندین بایت ولی در اینجا بحث برروی Optimization است). 
برای حذف این هدرها باید مراحل زیر را انجام دهیم: 
  1. حذف کردن هدر Server : به Global.asax.cs رفته و رویداد Application_PreSendRequestHeaders  با کد زیر را به آن اضافه کنید : 
        protected void Application_PreSendRequestHeaders(object sender, EventArgs e)
         {
             var app = sender as HttpApplication;
             if (app == null || !app.Request.IsLocal || app.Context == null)
                 return;
             var headers = app.Context.Response.Headers;
             headers.Remove("Server");
         }
  2. حذف کردن هدر X-AspNetMvc-Version: در فایل Global.asax.cs  به رویداد Application_Start  این کد زیر را اضافه کنید : 
    protected void Application_Start()
         {
             ...
             MvcHandler.DisableMvcResponseHeader = true;
             ...
         }
  3. حذف کردن هدر X-AspNet-Version: به فایل Web.Config مراجعه کرده و این المنت را در داخل system.web اضافه کنید: 
    <system.web>
             ...
             <httpRuntime enableVersionHeader="false" />
             ...
    </system.web>
  4. حذف کردن هدر X-Powered-By: در داخل فایل Web.Config در داخل system.webServer این خطوط را اضافه کنید: 
    <system.webServer>
             ...
             <httpProtocol>
                 <customHeaders>
                     <remove name="X-Powered-By" />
                 </customHeaders>
             </httpProtocol>
             ...
    </system.webServer>
با انجام مراحل فوق پاسخ‌های سرور سبک‌تر شده و در نهایت حاوی اطلاعات مهم در مورد ورژن فریم ورک نمی‌باشد.