مطالب
آموزش MDX Query - قسمت پانزدهم – اعمال شرط بر روی خروجی عمل واکشی

در این قسمت می‌خواهیم بیشتر روی مفاهیم اعمال شرط بر روی خروجی عمل واکشی کار کنیم. برای شروع کوئری ساده‌ی زیر را اجرا و خروجی آن را تفسیر می‌کنیم.

Select
From [Adventure Works]

همان طور که مشاهده می‌کنید، خروجی یک عدد می‌باشد. بدون نام ستون یا ردیف؟!

به‌خاطر بیاورید که هر Cube در SSAS دارای یک Measure پیش فرض بود که در صورت عدم اعلام نام یک Measure در کوئری، SSAS به صورت پیش فرض مقدار این Measure را بر می‌گرداند. خوب؛ نام ستون و سطر چرا ذکر نشده است؟ به دلیل عدم اعلام صریح نام سطر و ستون در کوئری بالا، SSAS نام ستون و سطر خاصی را نمی‌تواند نمایش دهد.

با بررسی کوئری زیر به درک بیشتری از شاخص (Measure) پیش فرض Cube دست پیدا خواهید کرد. 

Select
From [Adventure Works]
Where
( [Measures].[Reseller Sales Amount] )

خروجی همچنان مانند بالا می‌باشد اما در این حالت اعلام شده است که از کدام شاخص باید واکشی انجام شود. دلیل خروجی مشابه، یکسان بودن شاخص پیش فرض و شرط اعلام شده می‌باشد. به بیان دیگر [Measures].[Reseller Sales Amount] در [Adventure Works] به عنوان شاخص پیش فرض معرفی شده است و با اجرای کوئری زیر عملا شرط واکشی برای یک شاخص متفاوت اعمال شده است.

Select
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

کوئری زیر را اجرا کنید:

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns
From [Adventure Works]

تنها تفاوت دو کوئری بالا ، در آوردن نام ستون می باشد . زیرا در هر دو سرجمع ، یک شاخص واکشی می گردد .

کوئری زیر را اجرا کنید:

select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

این کوئری با خطا مواجه می شود زیرا در  آن کوئری در یک  Axis  و در شرط ، اعمال انتخاب شاخص شده است که این مورد فقط می‌ بایستی در یکی از  این دو قسمت رخ دهد

و همچنین در صورت انتخاب دو شاخص متفاوت نیز با خطا برخورد خواهیم کرد.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Reseller Sales Amount]

به عبارت دیگر نمی‌توان در خواست فیلتر کردن کوئری را برروی شاخص 1 داد؛ در صورتیکه می‌خواهیم شاخص 2 را واکشی کنیم. اعمال شرط برای واکشی اطلاعات از  شاخص، پیش فرض نوشتن این شرط لازم نمی‌باشد؛ زیرا این شاخص به صورت پیش فرض انتخاب شده‌است.  

select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
 }on columns
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Reseller Sales Amount]

بنابراین کوئری بالا و کوئری زیر یکسان عمل خواهند کرد:

select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
 }on columns
From [Adventure Works]

حال می‌خواهیم سرجمع فروش نمایندگان فروش محصولات در کشور کانادا را بر اساس دسته بندی محصولات داشته باشیم . برای این منظور کوئری زیر را می‌نویسیم:

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where [Customer].[Customer Geography].[Country].[Canada]

با اعمال شرط کشور کانادا، عملا خروجی فروش نمایندگان فروش در کانادا بر اساس دسته بندی محصولات واکشی می‌گردد. کمی به خروجی دقت نمایید. مبلغ سرجمع برابر مبلغ کل فروش اینترنتی می‌باشد که در کوئری‌های قبلی بدست آوردیم؟!

خروجی این کوئری مشکوک به نظر می رسد . زیرا سرجمع مبالغ فروش نمایندگان فروش برای کانادایی ها برابر کل فروش نمایندگان فروش می باشد .آیا کانادایی ها تمام خرید را انجام داده اند؟ خیر .

دلیل این اشکال در این است که هیچ گونه ارتباطی بین بعد مشتری و شاخص پیش فرض در سیستم وجود ندارد .

مشکل کوئری بالا در این کوئری با تغییر بعد در قسمت اعمال شرط برطرف شده؛ اکنون خروجی حقیقی مشاهده می شود .

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
}on columns
From [Adventure Works]
Where [Sales Territory].[Sales Territory].[Country].[Canada]

حال اگر بخواهیم دو شرط را به صورت همزمان داشته باشیم به صورت زیر عمل خواهیم کرد :

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where (
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Canada],
[Measures].[Internet Sales Amount]
)

در کوئری بالا سرجمع فروش اینترنتی توسط مشتریان کانادایی بدست آمده است.

البته می‌توان کوئری فوق را به صورت زیر هم نوشت و در این حالت نام ردیف هم در خروجی قابل مشاهده می‌باشد و البته دیگر نیازی به اعمال شرط، روی نام شاخص نمی‌باشد. زیرا اعمال شرط در ردیف انجام شده است.

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns,
[Measures].[Internet Sales Amount] On rows
From [Adventure Works]
Where (
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Canada]
)

حال اگر بخواهیم فروش اینترنتی را برای استرالیا و کانادا داشته باشیم به صورت زیر عمل می‌کنیم .

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where
(
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Canada],
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Australia],
[Measures].[Internet Sales Amount]
)

در اینجا ما نیاز داریم میزان فروش اینترنتی کانادا و استرالیا را برای انواع محصولات بدست آوریم   ، اما نحوه استفاده از دو ساختار سلسله مراتبی مرتبط با یک دایمنشن را درست رعایت نکرده‌ایم .بنابر این کوئری زیر را اجرا خواهیم کرد :

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where
(
{
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Canada],
[Customer].[Customer Geography].[Country].[Australia]
},
[Measures].[Internet Sales Amount]
)

که همان کوئری بالا می باشد با این تفاوت که از {}  استفاده شده است

درابتدا میزان فروش نمایندگان فروش در انگلستان را بدست می‌آوریم:

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country].[United Kingdom]

و برای بدست آوردن فروش اینترنتی تمام کشور ها به جز انگلستان بر اساس دسته بندی محصولات کوئری زیر را خواهیم نوشت :

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country]
-
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country].[United Kingdom]

البته از تابع Except  هم می‌توان به صورت زیر استفاده کرد

Select
{
[Product].[Product Categories].[Category],
[Product].[Product Categories]
} on columns
From [Adventure Works]
Where
except(
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country],
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country].[United Kingdom]
)

عملگر منها مشابه except کار میکند.

مطالب
استفاده از الگوی Adapter در تزریق وابستگی‌ها

در بعضی از مواقع ممکن است که در هنگام استفاده از اصل تزریق وابستگی‌ها، با یک مشکل روبرو شویم و آن این است که اگر از کلاسی استفاده می‌کنیم که به سورس آن دسترسی نداریم، نمی‌توانیم برای آن یک Interface تهیه کنیم و اصل (Depend on abstractions, not on concretions) از بین می‌رود، حال چه باید کرد.
برای اینکه موضوع تزریق وابستگی‌ها (DI) به صورت کامل در قسمتهای دیگر سایت توضیح داده شده است، دوباره آن را برای شما بازگو نمی‌کنیم .
لطفا به کد‌های ذیل توجه کنید:

کد بدون تزریق وابستگیها

به سازنده کلاس ProductService و تهیه یک نمونه جدید از وابستگی مورد نیاز آن دقت نمائید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class Product
    {
    }

    public class ProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private ProductRepository _productRepository;
        public ProductService()
        {
            _productRepository = new ProductRepository();
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products;
            string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
            products = (List<Product>)HttpContext.Current.Cache.Get(storageKey);
            if (products == null)
            {
                products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
                HttpContext.Current.Cache.Insert(storageKey, products);
            }
            return products;
        }
    }
}

همان کد با تزریق وابستگی

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public interface IProductRepository
    {
        IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId);
    }

    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private IProductRepository _productRepository;
        public ProductService(IProductRepository  productRepository)
        {
            _productRepository = productRepository;
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            //…
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید به علت دسترسی به سورس، به راحتی برای استفاده از کلاس ProductRepository در کلاس ProductService، از تزریق وابستگی‌ها استفاده کرده‌ایم.
اما از این جهت که شما دسترسی به سورس Http context class را ندارید، نمی‌توانید به سادگی یک Interface را برای آن ایجاد کنید و سپس یک تزریق وابستگی را مانند کلاس ProductRepository برای آن تهیه نمائید.
خوشبختانه این مشکل قبلا حل شده است و الگویی که به ما جهت پیاده سازی آن کمک کند، وجود دارد و آن الگوی آداپتر (Adapter Pattern)  می‌باشد.
این الگو عمدتا برای  ایجاد یک Interface از یک کلاس به صورت یک Interface سازگار و قابل استفاده می‌باشد. بنابراین می‌توانیم این الگو را برای تبدیل HTTP Context caching API به یک API سازگار و قابل استفاده به کار ببریم.
در ادامه می‌توان Interface سازگار جدید را در داخل productservice که از اصل تزریق وابستگی‌ها (DI ) استفاده می‌کند تزریق کنیم.

یک اینترفیس جدید را با نام ICacheStorage به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:

public interface ICacheStorage
{
    void Remove(string key);
    void Store(string key, object data);
    T Retrieve<T>(string key);
}
حالا که شما یک اینترفیس جدید دارید، می‌توانید کلاس produceservic را به شکل ذیل به روز رسانی کنید تا از این اینترفیس، به جای HTTP Context استفاده کند.
public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    private ICacheStorage _cacheStorage;
    public ProductService(IProductRepository  productRepository,
    ICacheStorage cacheStorage)
    {
        _productRepository = productRepository;
        _cacheStorage = cacheStorage;
    }

    public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
    {
        IList<Product> products;
        string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
        products = _cacheStorage.Retrieve<List<Product>>(storageKey);
        if (products == null)
        {
            products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
            _cacheStorage.Store(storageKey, products);
        }
        return products;
    }
}
مسئله ای که در اینجا وجود دارد این است که HTTP Context Cache API صریحا نمی‌تواند Interface ایی که ما ایجاد کرده‌ایم را اجرا کند.
پس چگونه الگوی Adapter می‌تواند به ما کمک کند تا از این مشکل خارج شویم؟
هدف این الگو به صورت ذیل در GOF مشخص شده است .«تبدیل  Interface از یک کلاس به یک Interface مورد انتظار Client»
تصویر ذیل، مدل این الگو را به کمک UML نشان می‌دهد:
 

همانطور که در این تصویر ملاحظه می‌کنید، یک Client ارجاعی به یک Abstraction در تصویر (Target) دارد (ICacheStorage در کد نوشته شده). کلاس Adapter اجرای Target را بر عهده دارد و به سادگی متدهای Interface را نمایندگی می‌کند. در اینجا کلاس Adapter، یک نمونه از کلاس Adaptee را استفاده می‌کند و در هنگام اجرای قراردادهای Target، از این نمونه استفاده خواهد کرد.

اکنون کلاس‌های خود را در نمودار UML قرار می‌دهیم که به شکل ذیل آنها را ملاحظه می‌کنید.
 


در شکل ملاحظه می‌نمایید که یک کلاس جدید با نام HttpContextCacheAdapter مورد نیاز است. این کلاس یک کلاس روکش (محصور کننده یا Wrapper) برای متدهای HTTP Context cache است. برای اجرای الگوی Adapter کلاس HttpContextCacheAdapter را به شکل ذیل ایجاد می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;
namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class HttpContextCacheAdapter : ICacheStorage
    {
        public void Remove(string key)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Remove(key);
        }

        public void Store(string key, object data)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Insert(key, data);
        }

        public T Retrieve<T>(string key)
        {
            T itemStored = (T)HttpContext.Current.Cache.Get(key);
            if (itemStored == null)
                itemStored = default(T);
            return itemStored;
        }
    }
}
حال به سادگی می‌توان یک caching solution دیگر را پیاده سازی کرد بدون اینکه در کلاس ProductService  اثر یا تغییری ایجاد کند .

منبع : Professional Asp.Net Design Pattern
 
مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ آشنایی با سازنده‌ها
در مطلب پیشین برای نگهداری حالت شیء یا همان ویژگی‌های آن Property‌‌‌ها را در کلاس معرفی کردیم و پس از ایجاد شیء مقدار مناسبی را به پروپرتی‌ها اختصاص دادیم.
اگرچه ایجاد شیء و مقداردهی به ویژگی‌های آن ما را به هدفمان می‌رساند، اما بهترین روش نیست چرا که ممکن است مقداردهی به یک ویژگی فراموش شده و سبب شود شیء در وضعیت نادرستی قرار گیرد. این مشکل با استفاده از سازنده‌ها (Constructors) حل می‌شود.
سازنده (Constructor) عضو ویژه ای از کلاس است بسیار شبیه به یک متد که در هنگام وهله سازی (ایجاد یک شیء از کلاس) به صورت خودکار فراخوانی و اجرا می‌شود. وظیفه سازنده مقداردهی به ویژگی‌های عمومی و خصوصی شیء تازه ساخته شده و به طور کلی انجام هر کاری است که برنامه‌نویس در نظر دارد پیش از استفاده از شیء به انجام برساند.
مثالی که در این بخش بررسی می‌کنیم کلاس مثلث است. برای پیاده سازی این کلاس سه ویژگی در نظر گرفته ایم. قاعده، ارتفاع و مساحت. بله مساحت را این بار به جای متد به صورت یک پروپرتی پیاده سازی می‌کنیم. اگرچه در آینده بیشتر راجع به چگونگی انتخاب برای پیاده سازی یک عضو کلاس به صورت پروپرتی یا متد بحث خواهیم کرد اما به عنوان یک قانون کلی در نظر داشته باشید عضوی که به صورت منطقی به عنوان داده مطرح است را به صورت پروپرتی پیاده سازی کنید. مانند نام دانشجو. از طرفی اعضایی که دلالت بر انجام عملی دارند را به صورت متد پیاده سازی می‌کنیم. مانند متد تبدیل به نوع داده دیگر. (مثلاً ()Object.ToString)
public class Triangle
{
    private int _height;
    private int _baseLength;

    public int Height
    {
        get { return _height; }

        set
        {
            if (value < 1 || value > 100)
            {
                // تولید خطا
            }

            _height = value;
        }
    }

    public int BaseLength
    {
        get { return _baseLength; }

        set
        {
            if (value < 1 || value > 100)
            {
                // تولید خطا
            }

            _baseLength = value;
        }
    }

    public double Area
    {
        get { return _height * _baseLength * 0.5; }
    }
}
چون در بخشی از یک پروژه نیاز پیدا کردیم با یک سری مثلث کار کنیم، کلاس بالا را طراحی کرده ایم. به نکات زیر توجه نمایید.
 • در اکسسور set دو ویژگی قاعده و ارتفاع، محدوده مجاز مقادیر قابل انتساب را بررسی نموده ایم. در صورتی که مقداری خارج از محدوده یاد شده برای این ویژگی‌ها تنظیم شود خطایی را ایجاد خواهیم کرد. شاید برای برنامه نویسانی که تجربه کمتری دارند زیاد روش مناسبی به نظر نرسد. اما این یک روش قابل توصیه است. مواجه شدن کد مشتری (کد استفاده کننده از کلاس) با یک خطای مهلک که علت رخ دادن خطا را نیز می‌توان به همراه آن ارائه کرد بسیار بهتر از بروز خطاهای منطقی در برنامه است. چون رفع خطاهای منطقی بسیار دشوارتر است. در مطالب آینده راجع به تولید خطا و موارد مرتبط با آن بیشتر صحبت می‌کنیم.
 • در مورد ویژگی مساحت، اکسسور set را پیاده سازی نکرده ایم تا این ویژگی را به صورت فقط خواندنی ایجاد کنیم.

وقتی شیء ای از یک کلاس ایجاد می‌شود، بلافاصله سازنده آن فراخوانی می‌گردد. سازنده‌ها هم نام کلاسی هستند که در آن تعریف می‌شوند و معمولاً اعضای داده ای شیء جدید را مقداردهی می‌کند. همانطور که می‌دانید وهله سازی از یک کلاس با عملگر new انجام می‌شود. سازنده کلاس بلافاصله پس از آنکه حافظه برای شیء در حال تولید اختصاص داده شد، توسط عملگر new فراخوانی می‌شود.

سازنده پیش فرض

سازنده‌ها مانند متدهای دیگر می‌توانند پارامتر دریافت کنند. سازنده ای که هیچ پارامتری دریافت نمی‌کند سازنده پیش فرض (Default constructor) نامیده می‌شود. سازنده پیش فرض زمانی اجرا می‌شود که با استفاده از عملگر new شیء ای ایجاد می‌کنید اما هیچ آرگومانی را برای این عملگر در نظر نگرفته اید.
اگر برای کلاسی که طراحی می‌کنید سازنده ای تعریف نکرده باشید کامپایلر سی شارپ یک سازنده پیش فرض (بدون پارامتر) خواهد ساخت. این سازنده هنگام ایجاد اشیاء فراخوانی شده و مقدار پیش فرض متغیرها و پروپرتی‌ها را با توجه به نوع آن‌ها تنظیم می‌نماید. مثلاً مقدار صفر برای متغیری از نوع int یا false برای نوع bool و null برای انواع ارجاعی که در آینده در این مورد بیشتر خواهید آموخت.
اگر مقادیر پیش فرض برای متغیرها و پروپرتی‌ها مناسب نباشد، مانند مثال ما، سازنده پیش فرض ساخته شده توسط کامپایلر همواره شیء ای می‌سازد که وضعیت صحیحی ندارد و نمی‌تواند وظیفه خود را انجام دهد. در این گونه موارد باید این سازنده را جایگزین نمود.

جایگزینی سازنده پیش فرض ساخته شده توسط کامپایلر

افزودن یک سازنده صریح به کلاس بسیار شبیه به تعریف یک متد در کلاس است. با این تفاوت که:
  • سازنده هم نام کلاس است.
  • برای سازنده نوع خروجی در نظر گرفته نمی‌شود.

در مثال ما محدوده مجاز برای قاعده و ارتفاع مثلث بین ۱ تا ۱۰۰ است در حالی که سازنده پیش فرض مقدار صفر را برای آنها تنظیم خواهد نمود. پس برای اینکه مطمئن شویم اشیاء مثلث ساخته شده از این کلاس در همان بدو تولید دارای قاعده و ارتفاع معتبری هستند سازنده زیر را به صورت صریح در کلاس تعریف می‌کنیم تا جایگزین سازنده پیش فرضی شود که کامپایلر خواهد ساخت و به جای آن فراخوانی گردد.
public Triangle()
{
    _height = _baseLength = 1;
}
در این سازنده مقدار ۱ را برای متغیر خصوصی پشت (backing field یا backing store) هر یک از دو ویژگی قاعده و ارتفاع تنظیم نموده ایم.

اجرای سازنده

همانطور که گفته شد سازنده اضافه شده به کلاس جایگزین سازنده پیش فرض کامپایلر شده و در هنگام ایجاد یک شیء جدید از کلاس مثلث توسط عملگر new اجرا می‌شود. برای بررسی اجرا شدن سازنده به سادگی می‌توان کدی مشابه مثال زیر را نوشت.
Triangle triangle = new Triangle();
 
Console.WriteLine(triangle.Height);
Console.WriteLine(triangle.BaseLength);
Console.WriteLine(triangle.Area);
کد بالا مقدار ۱ را برای قاعده و ارتفاع و مقدار ۰.۵ را برای مساحت چاپ می‌نماید. بنابراین مشخص است که سازنده اجرا شده و مقادیر مناسب را برای شیء تنظیم نموده به طوری که شیء از بدو تولید در وضعیت مناسبی است.

سازنده‌های پارامتر دار

در مثال قبل یک سازنده بدون پارامتر را به کلاس اضافه کردیم. این سازنده تنها مقادیر پیش فرض مناسبی را تنظیم می‌کند. بدیهی است پس از ایجاد شیء در صورت نیاز می‌توان مقادیر مورد نظر دیگر را برای قاعده و ارتفاع تنظیم نمود. اما برای اینکه سازنده بهتر بتواند فرآیند وهله سازی را کنترل نماید می‌توان پارامترهایی را به آن افزود. افزودن پارامتر به سازنده مانند افزودن پارامتر به متدهای دیگر صورت می‌گیرد. در مثال زیر سازنده دیگری تعریف می‌کنیم که دارای دو پارامتر است. یکی قاعده و دیگری ارتفاع. به این ترتیب در حین فرآیند وهله سازی می‌توان مقادیر مورد نظر را منتسب نمود.
public Triangle(int height, int baseLength)
{
    Height = height;
    BaseLength = baseLength;
}
با توجه به اینکه مقادیر ارسالی به این سازنده توسط کد مشتری در نظر گرفته می‌شود و ممکن است در محدوده مجاز نباشد، به جای انتساب مستقیم این مقادیر به فیلد خصوصی پشت ویژگی قاعده و ارتفاع یعنی baseLength_ و height_ آنها را به پروپرتی‌ها منتسب کردیم تا قانون اعتبارسنجی موجود در اکسسور set پروپرتی‌ها از انتساب مقادیر غیر مجاز جلوگیری کند.
سازنده اخیر را می‌توان به صورت زیر با استفاده از عملگر new و فراهم کردن آرگومان‌های مورد نظر مورد استفاده قرار داد.
Triangle triangle = new Triangle(5, 8);
 
Console.WriteLine(triangle.Height);
Console.WriteLine(triangle.BaseLength);
Console.WriteLine(triangle.Area);
مقادیر چاپ شده برابر ۵ برای ارتفاع، ۸ برای قاعده و ۲۰ برای مساحت خواهد بود که نشان از اجرای صحیح سازنده دارد.
در مطالب بالا چندین بار از سازنده‌ها صحبت کردیم و گفتیم سازنده دیگری به کلاس اضافه می‌کنیم. این دو نکته را به خاطر داشته باشید:
  • یک کلاس می‌تواند دارای چندین سازنده باشد که بر اساس آرگومان‌های فراهم شده هنگام وهله سازی، سازنده مورد نظر انتخاب و اجرا می‌شود.
  • الزامی به تعریف یک سازنده پیش فرض (به معنای بدون پارامتر) نیست. یعنی یک کلاس می‌تواند هیچ سازنده بی پارامتری نداشته باشد.

در بخش‌های بعدی مطالب بیشتری در مورد سازنده‌ها و سایر اعضای کلاس خواهید آموخت.

 
مطالب
استفاده از shim و stub برای mock کردن در آزمون واحد
مقدمه:
از آنجایی که در این سایت در مورد shim و stub صحبتی نشده دوست داشتم مطلبی در این باره بزارم. در آزمون واحد ما نیاز داریم که یک سری اشیا را moq کنیم تا بتوانیم آزمون واحد را به درستی انجام دهیم. ما در آزمون واحد نباید وابستگی به لایه‌های پایین یا بالا داشته باشیم پس باید مقلدی از object هایی که در سطوح مختلف قرار دارند بسازیم.
شاید برای کسانی که با آزمون واحد کار کردند، به ویژه با فریم ورک تست Microsoft، یک سری مشکلاتی با mock کردن اشیا با استفاده از Mock داشته اند که حالا می‌خواهیم با معرفی فریم ورک‌های جدید، این مشکل را حل کنیم.
برای اینکه شما آزمون واحد درستی داشته باشید باید کارهای زیر را انجام دهید:
1- هر objectی که نیاز به mock کردن دارد باید حتما یا non-static باشد، یا اینترفیس داشته باشد.
2- شما احتیاج به یک فریم ورک تزریق وابستگی‌ها دارید که به عنوان بخشی از معماری نرم افزار یا الگوهای مناسب شی‌ءگرایی مطرح است، تا عمل تزریق وابستگی‌ها را انجام دهید.
3- ساختارها باید برای تزریق وابستگی در اینترفیس‌های object‌های وابسته تغییر یابند.

Shims و Stubs:
نوع stub همانند فریم ورک mock می‌باشد که برای مقلد ساختن اینترفیس‌ها و کلاس‌های non-sealed virtual یا ویژگی ها، رویدادها و متدهای abstract استفاده می‌شود. نوع shim می‌تواند کارهایی که stub نمی‌تواند بکند انجام دهد یعنی برای مقلد ساختن کلاس‌های static یا متدهای non-overridable استفاده می‌شود. با مثال‌های زیر می‌توانید با کارایی بیشتر shim و stub آشنا شوید.
یک پروژه mvc ایجاد کنید و نام آن را FakingExample بگذارید. در این پروژه کلاسی با نام CartToShim به صورت زیر ایجاد کنید:
namespace FakingExample
{
    public class CartToShim
    {
        public int CartId { get; private set; }
        public int UserId { get; private set; }
        private List<CartItem> _cartItems = new List<CartItem>();
        public ReadOnlyCollection<CartItem> CartItems { get; private set; }
        public DateTime CreateDateTime { get; private set; }
 
        public CartToShim(int cartId, int userId)
        {
            CartId = cartId;
            UserId = userId;
            CreateDateTime = DateTime.Now;
            CartItems = new ReadOnlyCollection<CartItem>(_cartItems);
        }
 
        public void AddCartItem(int productId)
        {
            var cartItemId = DataAccessLayer.SaveCartItem(CartId, productId);
            _cartItems.Add(new CartItem(cartItemId, productId));
        }
    }
}
و همچنین کلاسی با نام CartItem به صورت زیر ایجاد کنید:
public class CartItem
    {
        public int CartItemId { get; private set; }
        public int ProductId { get; private set; }
 
        public CartItem(int cartItemId, int productId)
        {
            CartItemId = cartItemId;
            ProductId = productId;
        }
    }
حالا یک پروژه unit test را با نام FakingExample.Tests اضافه کرده و نام کلاس آن را CartToShimTest بگذارید. یک reference از پروژه FakingExample تان به پروژه‌ی تستی که ساخته اید اضافه کنید. برای اینکه بتوانید کلاس‌های پروژه FakingExample را shim و یا stub کنید باید بر روی Reference پروژه تان راست کلیک کنید و گزینه Add Fakes Assembly را انتخاب کنید. وقتی این گزینه را می‌زنید، پوشه ای با نام Fakes در پروژه تست ایجاد شده و FakingExample.fakes در داخل آن قرار دارد همچنین در reference‌های پروژه تست، FakingExample.Fakes نیز ایجاد می‌شود.
اگر بر روی فایل fakes که در reference ایجاد شده دوبار کلیک کنید می‌توانید کلاس‌های CartItem و CartToShim را مشاهده کنید که هم نوع stub شان است و هم نوع shim آنها که در تصویر زیر می‌توانید مشاهده کنید.

ShimDataAccessLayer را که مشاهده می‌کنید یک متد SaveCartItem دارد که به دیتابیس متصل شده و آیتم‌های کارت را ذخیره می‌کند.

حالا می‌توانیم تست خود را بنویسیم. در زیر یک نمونه از تست را مشاهده می‌کنید:

[TestMethod]
        public void AddCartItem_GivenCartAndProduct_ThenProductShouldBeAddedToCart()
        {
            //Create a context to scope and cleanup shims
            using (ShimsContext.Create())
            {
                int cartItemId = 42, cartId = 1, userId = 33, productId = 777;
 
                //Shim SaveCartItem rerouting it to a delegate which 
                //always returns cartItemId
                Fakes.ShimDataAccessLayer.SaveCartItemInt32Int32 = (c, p) => cartItemId;
 
                var cart = new CartToShim(cartId, userId);
                cart.AddCartItem(productId);
 
                Assert.AreEqual(cartId, cart.CartItems.Count);
                var cartItem = cart.CartItems[0];
                Assert.AreEqual(cartItemId, cartItem.CartItemId);
                Assert.AreEqual(productId, cartItem.ProductId);
            }
        }
همانطور که در بالا مشاهده می‌کنید کدهای تست ما در اسکوپی قرار گرفته اند که محدوده shim را تعیین می‌کند و پس از پایان یافتن تست، تغییرات shim به حالت قبل بر می‌گردد. متد SaveCartItemInt32Int32 را که مشاهده می‌کنید یک متد static است و نمی‌توانیم با mock ویا stub آن را مقلد کنیم. تغییر اسم متد SaveCartItem به SaveCartItemInt32Int32 به این معنی است که متد ما دو ورودی از نوع Int32 دارد و به همین خاطر fake این متد به این صورت ایجاد شده است. مثلا اگر شما متد Save ای داشتید که یک ورودی Int و یک ورودی String داشت fake آن به صورت SaveInt32String ایجاد می‌شد.

به این نکته توجه داشته باشید که حتما برای assert کردن باید assert‌ها را در داخل اسکوپ ShimsContext قرار گرفته باشد در غیر این صورت assert شما درست کار نمی‌کند.

این یک مثال از shim بود؛ حالا می‌خواهم مثالی از یک stub را برای شما بزنم. یک اینترفیس با نام ICartSaver به صورت زیر ایجاد کنید:

public interface ICartSaver
    {
        int SaveCartItem(int cartId, int productId);
    }
برای shim کردن ما نیازی به اینترفیس نداشتیم اما برای استفاده از stub و یا Mock ما حتما به یک اینترفیس نیاز داریم تا بتوانیم object موردنظر را مقلد کنیم. حال باید یک کلاسی با نام CartSaver برای پیاده سازی اینترفیس خود بسازیم:
public class CartSaver : ICartSaver
    {
        public int SaveCartItem(int cartId, int productId)
        {
            using (var conn = new SqlConnection("RandomSqlConnectionString"))
            {
                var cmd = new SqlCommand("InsCartItem", conn);
                cmd.CommandType = CommandType.StoredProcedure;
                cmd.Parameters.AddWithValue("@CartId", cartId);
                cmd.Parameters.AddWithValue("@ProductId", productId);
 
                conn.Open();
                return (int)cmd.ExecuteScalar();
            }
        }
    }
حال تستی که با shim انجام دادیم را با استفاده از Stub انجام می‌دهیم:
[TestMethod]
        public void AddCartItem_GivenCartAndProduct_ThenProductShouldBeAddedToCart()
        {
            int cartItemId = 42, cartId = 1, userId = 33, productId = 777;
 
            //Stub ICartSaver and customize the behavior via a 
            //delegate, ro return cartItemId
            var cartSaver = new Fakes.StubICartSaver();
            cartSaver.SaveCartItemInt32Int32 = (c, p) => cartItemId;
 
            var cart = new CartToStub(cartId, userId, cartSaver);
            cart.AddCartItem(productId);
 
            Assert.AreEqual(cartId, cart.CartItems.Count);
            var cartItem = cart.CartItems[0];
            Assert.AreEqual(cartItemId, cartItem.CartItemId);
            Assert.AreEqual(productId, cartItem.ProductId);
        }
امیدوارم که این مطلب برای شما مفید بوده باشد.
مطالب
ایجاد «خواص الحاقی» با استفاده از امکانات TypeDescriptor و یک TypeDescriptionProvider سفارشی

برای ایجاد «خواص الحاقی» قبلا در سایت مطلب ایجاد «خواص الحاقی» تهیه شده‌است. در این مطلب قصد داریم راه حل ارائه شده‌ی در مطلب مذکور را با یک TypeDescriptionProvider سفارشی ترکیب کرده تا به صورت یکدست، از طریق TypeDescriptor بتوان به آن خواص نیز دسترسی داشته باشیم. 

فرض کنید در یک سیستم Modular Monolith، نیاز جدیدی به دست شما رسیده است که به شرح زیر می‌باشد:

نیاز داریم در گریدی از صفحه‌ی X مربوط به «مؤلفه 1»، ستونی جدید را اضافه کنید و دیتای مربوط به این ستون، توسط «مؤلفه 2» مهیا خواهد شد.

شرایط زیر می‌تواند در سیستم حاکم باشد:
  • قبلا «مؤلفه 2» ارجاعی را به «مؤلفه 1» داده است؛ لذا امکان ارجاع معکوس را در این حالت، نداریم.
  • «مؤلفه 1» باید بتواند مستقل از «مؤلفه 2» نیز توزیع شده و کار کند؛ لذا این نیاز برای زمانی است که «مؤلفه 2» برای توزیع در Component Model ما وجود داشته باشد.
  • نمی‌خواهیم در آینده برای نیازهای مشابه در همان صفحه‌ی X، تغییر جدیدی را در «مؤلفه 1» داشته باشیم (اضافه کردن خصوصیت مورد نظر به مدل نمایشی یا اصطلاحا ویو-مدل متناظر با گرید در در زمان طراحی، جواب مساله نمی‌باشد)
  • می‌‌خواهیم به یک طراحی با Loose Coupling (اتصال سست و ضعیف، وابستگی ضعیف) دست پیدا کنیم.

راه حل چیست؟
با توجه به شرایط حاکم، بدون شک برای مهیا کردن دیتای ستون مذکور نمی‌توان به «مؤلفه 2» مستقیما ارجاع داده و «مؤلفه 1» را به «مؤلفه 2» وابسته کنیم. از طرفی چه بسا در نیاز‌های آتی نیز لازم باشد ستون جدید دیگری برای نمایش دیتای خاصی در گرید مذکور، اضافه شود. راه حل پیشنهادی، معکوس سازی این وابستگی می‌باشد. به عنوان مثال با استفاده از Expose کردن یک Interface توسط «مؤلفه 1» و پیاده سازی آن توسط سایر مؤلفه‌ها و استفاده از این پیاده سازی‌ها در زمان اجرا، می‌تواند راه حلی برای این معکوس سازی باشد. 

نمودار UML بالا، نشان دهنده‌ی راه حل پیشنهادی میباشد.

در این حالت «مؤلفه 1» بدون آگاهی از سایر مؤلفه‌ها، همه‌ی پیاده سازی‌های IExtraColumnConenvtion را در زمان اجرا یافته و از آنها برای ایجاد ستون‌های جدید، استفاده خواهد کرد.

واسط مذکور به شکل زیر می‌باشد: 

public interface IConvention
{
}

public interface IExtraColumnConvention<T> : IConvention
{
   string Name { get; }
 
   string Title { get; }
 
   void Populate(IEnumerable<T> list);
}

البته این واسط می‌تواند جزئیات بیشتری را هم شامل شود.


گام اول: طراحی TypeDescriptionProvider


در ‎.NET به دو طریق میتوان به متادیتا‌ی یک Type دسترسی داشت:

  • استفاده از API Reflection موجود در فضای نام System.Reflection 
  • کلاس TypeDescriptor 

به طور کلی هدف از این کلاس در دات نت، ارائه اطلاعاتی در خصوص یک وهله از جمله: Attributeها، Propertyها، Event‌های آن و غیره، می‌باشد. هنگام استفاده از Reflection، اطلاعات بدست آمده از Type، به دلیل اینکه بعد از کامپایل نمی‌توانند تغییر کنند، لذا قابلیت توسعه پذیری را هم ندارند. در مقابل، با استفاده از کلاس TypeDescriptor این توسعه پذیری را برای وهله‌های مختلف می‌توانید داشته باشید.

برای مهیا کردن متادیتای سفارشی (در اینجا اطلاعات مرتبط با خصوصیات الحاقی) برای TypeDescriptor، نیاز است یک TypeDescriptionProvider سفارشی را طراحی کنیم. 

/// <summary>
/// Use this provider when you need access ExtraProperties with TypeDescriptor.GetProperties(instance)
/// </summary>
public class ExtraPropertyTypeDescriptionProvider<T> : TypeDescriptionProvider where T : class
{
    private static readonly TypeDescriptionProvider Default =
        TypeDescriptor.GetProvider(typeof(T));

    public ExtraPropertyTypeDescriptionProvider() : base(Default)
    {
    }

    public override ICustomTypeDescriptor GetTypeDescriptor(Type instanceType, object instance)
    {
        var descriptor = base.GetTypeDescriptor(instanceType, instance);
        return instance == null ? descriptor : new ExtraPropertyCustomTypeDescriptor(descriptor, instance);
    }

    private sealed class ExtraPropertyCustomTypeDescriptor : CustomTypeDescriptor
    {
      //...
    }
}

  در تکه کد بالا، ابتدا تامین کننده‌ی پیش‌فرض مرتبط با نوع جنریک مورد نظر را یافته و به عنوان تامین کننده‌ی پایه معرفی کرده‌ایم. سپس برای معرفی CustomTypeDescritpr باید متد GetTypeDescriptor را بازنویسی کنیم. در اینجا لازم است برای معرفی متادیتا مرتبط با یک نوع، یک پیاده سازی از واسط ICustomTypeDescriptor را ارائه کنیم:
private sealed class ExtraPropertyCustomTypeDescriptor : CustomTypeDescriptor
{
    private readonly IEnumerable<ExtraPropertyDescriptor<T>> _instanceExtraProperties;

    public ExtraPropertyCustomTypeDescriptor(ICustomTypeDescriptor defaultDescriptor, object instance)
        : base(defaultDescriptor)
    {
        _instanceExtraProperties = instance.ExtraPropertyList<T>();
    }

    public override PropertyDescriptorCollection GetProperties(Attribute[] attributes)
    {
        var properties = new PropertyDescriptorCollection(null);

        foreach (PropertyDescriptor property in base.GetProperties(attributes))
        {
            properties.Add(property);
        }

        foreach (var property in _instanceExtraProperties)
        {
            properties.Add(property);
        }

        return properties;
    }

    public override PropertyDescriptorCollection GetProperties()
    {
        return GetProperties(null);
    }
}
در سازنده این کلاس، لیست خصوصیات الحاقی وهله جاری، در قالب لیستی از ExtraPropertyDescriptor‌ها دریافت شده و با بازنویسی دو متد GetProperties، لیست بدست آماده را به لیست خصوصیات فعلی آن وهله اضافه کرده‌ایم.
متد الحاقی ExtraPropertList به شکل زیر پیاده‌سازی شده‌است:
public static class ExtraProperties
{
    //...

    public static IEnumerable<ExtraPropertyDescriptor<T>> ExtraPropertyList<T>(this object instance) where T : class
    {
        if (!PropertyCache.TryGetValue(instance, out var properties))
            throw new KeyNotFoundException($"key: {instance.GetType().Name} was not found in dictionary");

        return properties.Select(p =>
            new ExtraPropertyDescriptor<T>(p.PropertyName, p.PropertyValueFunc, p.SetPropertyValueFunc,
                p.PropertyType,
                p.Attributes));
    }
}

در اینجا از همان مکانیزم افزودن خواص الحاقی که در ابتدای مطلب اشاره شد، استفاده شده است. 
ExtraPropertyDescriptor به شکل زیر طراحی شده است:
public sealed class ExtraPropertyDescriptor<T> : PropertyDescriptor where T : class
{
    private readonly Func<object, object> _propertyValueFunc;
    private readonly Action<object, object> _setPropertyValueFunc;
    private readonly Type _propertyType;

    public ExtraPropertyDescriptor(
        string propertyName,
        Func<object, object> propertyValueFunc,
        Action<object, object> setPropertyValueFunc,
        Type propertyType,
        Attribute[] attributes) : base(propertyName, attributes)
    {
        _propertyValueFunc = propertyValueFunc;
        _setPropertyValueFunc = setPropertyValueFunc;
        _propertyType = propertyType;
    }

    public override void ResetValue(object component)
    {
    }

    public override bool CanResetValue(object component) => true;

    public override object GetValue(object component) => _propertyValueFunc(component);

    public override void SetValue(object component, object value) => _setPropertyValueFunc(component, value);

    public override bool ShouldSerializeValue(object component) => true;
    public override Type ComponentType => typeof(T);
    public override bool IsReadOnly => _setPropertyValueFunc == null;
    public override Type PropertyType => _propertyType;
}
در نهایت برای استفاده از تامین کننده‌ی طراحی شده، می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
[TypeDescriptionProvider(typeof(ExtraPropertyTypeDescriptionProvider<Person>))]
private class Person
{
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
}
در اینصورت با آزمایش زیر مشخص است که امکان دسترسی به این خصوصیات الحاقی نیز از طریق TypeDescriptor مهیا می‌باشد:
[Test]
public void Should_TypeDescriptor_GetProperties_Returns_ExtraProperties_And_PredefinedProperties()
{
    //Arrange
    var rabbal = new Person {Name = "GholamReza", Family = "Rabbal"};
    const string propertyName = "Title";
    const string propertyValue = "Software Engineer";

    //Act
    rabbal.ExtraProperty(propertyName, propertyValue);
    var title = TypeDescriptor.GetProperties(rabbal).Find(propertyName, true);

    //Assert
    rabbal.ExtraProperty<string>(propertyName).ShouldBe(propertyValue);
    title.ShouldNotBeNull();
    title.GetValue(rabbal).ShouldBe(propertyValue);
}

گام دوم: استفاده از IExtraColumnConvention برای نمایش ستون‌های الحاقی


فرض کنیم 3 پیاده‌سازی از واسط IExtraColumnConvention را توسط مؤلفه‌های مختلف، به شکل داشته باشیم:
public class Column4Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column4";
 
   public string Title => "Column 4"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
      // item.ExtraProperty(Name,value)
      // item.ExtraProperty(Name,(obj)=> value)
      // item.ExtraProperty(Name,(obj)=> value, (obj,value)=>)
   }
}

public class Column2Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column2";
 
   public string Title => "Column 2"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
   }
}

public class Column3Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column3";
 
   public string Title => "Column 3"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
   }
}

سپس این پیاده‌سازی‌ها از طریق مکانیزمی مانند معرفی آنها به یک IoC Container، توسط میزبان (مؤلفه 1) قابل دسترسی خواهد بود. در نهایت میزبان، قبل از نمایش محصولات، به شکل زیر عمل خواهد کرد:
var products = _productService.PagedList(page:1, pageSize:10);
var columns = _provider.GetServices<IExtraColumnConvention<Product>>();
foreach(var column in columns)
{
  column.Populate(products);
}
از این پس خصوصیات الحاقی اضافه شده‌ی توسط مؤلفه‌های دیگر نیز جزئی از خصوصیات محصولات بوده و از طریق TypeDescriptor.GetProperties قابل دسترسی می‌باشد. البته مشخص است راهکاری که در اینجا مطرح شد، وابستگی خیلی زیادی را به مکانیزم استفاده شده در لایه Presentation برای نمایش اطلاعات دارد.
نکته: امکان تهیه ContractResolver سفارشی برای کتابخانه JSON.NET به منظور Serialize خواص الحاقی اضافه شده در زمان اجرا، نیز وجود دارد.

تامین کننده طراحی شده‌ی در این مطلب، به زیرساخت DNTFrameworkCore اضافه شد.
مطالب
مبانی TypeScript؛ جنریک‌ها
بخش عمده‌ای از مهندسی نرم افزار، مربوط به ساخت کامپوننت‌هایی است که نه تنها به خوبی و مستحکم توسعه داده شده‌اند، بلکه قابلیت استفاده دوباره را نیز دارند.
کامپوننت‌هایی که قادر هستند بر روی داده‌های فعلی و همچنین داده‌های آینده، کار کنند، قابلیت‌های انعطاف پذیری را برای ساخت سیستم‌های نرم افزاری بزرگ در اختیار شما قرار خواهند داد.
در زبان هایی نظیر جاوا و سی شارپ، یکی از ابزارهای اصلی برای ساخت کامپوننت‌هایی با قابلیت استفاده مجدد، "جنریک‌ها" میباشد که امکان ساخت کامپوننت‌هایی را می‌دهند که با انواع داده‌های متنوعی به جای یک نوع داده، کار میکنند.
برای شروع به تابع زیر توجه کنید:
function identity(arg: number): number {
    return arg;
}
تابع identity هر آنچه را که به عنوان پارامتر به آرگومان آن ارسال کنیم، بازگشت خواهد داد. میتوانید آن را به مانند دستور "echo" در نظر بگیرید.
بدون استفاده از جنریک ها، باید برای هر نوع داده، یک تابع جدید و یا تابعی را به صورت کلی زیر در نظر بگیریم:
function identity(arg: any): any {
    return arg;
}
در تابع بالا از نوع any استفاده شده است. با استفاده از any، قطعا تابع بالا به صورت عمومی خواهد بود و تمام نوع داده‌ها را به عنوان آرگومان خواهد پذیرفت. ولی در واقع ما اطلاعات مربوط به اینکه نوع داده بازگشتی توسط تابع چه چیزی است را از دست خواهیم داد.
برای مثال اگر یک عدد را به آن ارسال کنیم، تنها متوجه خواهیم شد که نوع آن any میباشد؛ بنابراین به روشی نیاز داریم تا بتوانیم نوع داده آرگومان‌های تابع مورد نظر را کنترل کنیم.
در پیاده سازی زیر، ما از یک type variable خاصی استفاده خواهیم کرد که به جای مقادیر برای انوع داده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}
در تابع بالا با از T به عنوان یک type variable استفاده کرده‌ایم که امکان گرفتن انواع داده‌هایی را (برای مثال number) که توسط کاربر مهیا میشود، به ما خواهد داد.
این پیاده سازی از تابع identity، تحت عنوان تابع جنریک مطرح می‌شود که برای دامنه‌ی عظیمی از انواع داده‌ها می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و بر خلاف پیاده سازی قبل که از any استفاده کرده‌ایم، در این حالت دیگر اطلاعات نوع داده را از دست نخواهیم داد.
برای استفاده از تابع فوق ما دو روش را پیش رو خواهیم داشت:
  • ارسال تمام آرگومان‌ها که شامل آرگومان نوع داده هم میباشد
let output = identity<string>("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا ما به صراحت T را با نوع داده string با استفاده از < > مقدار دهی کرده‌ایم.
  • روش دوم که شاید استفاده رایج از توابع جنریک هم هست، استفاده از امکان type argument inference میباشد.
let output = identity("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا اینبار به صورت صریح نوع T را مشخص نکرده‌ایم و کامپایلر باتوجه به "myString"، نوع T را تعیین خواهد کرد. درحالیکه استفاده از امکان type argument inference خیلی مفید میباشد و کد را خیلی کم حجم و خوانا در اختیار ما قرار میدهد، ولی در مثال‌های پیچیده، امکان این وجود دارد که کامپایلر در تشخیص نوع داده، با خطا مواجه شود. در این صورت استفاده از روش اول مفید خواهد بود.
در ادامه اگر قصد لاگ کردن Length مربوط به آرگومان arg را در هر بار فراخوانی تابع داشته باشیم، می‌بایستی به شکل زیر عمل کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Error: T doesn't have .length
    return arg;
}
همانطور که انتظار داشتیم، کامپایلر خطایی مبنی بر نداشتن عضوی تحت عنوان length برای آرگومان arg را نمایش خواهد داد. همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، T جانشینی برای تمام نوع داده‌ها خواهد بود؛ بنابراین در اینجا میتوانیم یک داده‌ی از نوع number را که عضوی بنام length ندارد، هم به این تابع  پاس دهیم.
حال بیایید بگوییم که ما قصد داریم این تابع، با آرایه ای از T کار کند. در این صورت اگر با آرایه‌ها کار کنیم، عضوی به نام length را خواهیم داشت. به پیاده سازی زیر توجه کنید:
function loggingIdentity<T>(arg: T[]): T[] {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
کد بالا را میتوانیم به این شکل تفسیر کنیم: تابع جنریک loggingIdentity یک type parameter را تحت عنوان T و یک آرگومان را تحت عنوان arg که آرایه ای از T هست، گرفته و آرایه‌ای از T را بازگشت خواهد داد. اگر ما آرایه‌ای از number را به آن پاس دهیم، آرایه‌ای از number‌ها را بازگشت خواهد داد.
در این حالت استفاده از T به عنوان type variable که بخشی از نوع داده‌هایی است که ما با آنها کار میکنیم، به جای پشتیبانی از تمام نوع داده‌ها، انعطاف پذیری بالایی را به ما خواهد داد.
حتی میتوانیم این مثال را به شکل زیر نیز پیاده سازی کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: Array<T>): Array<T> {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
پیاده سازی بالا خیلی شبیه به پیاده سازی در سایر زبان‌ها هم میباشد.

Generic Types
در این قسمت ما به دنبال یافتن نوع خود توابع بوده و سعی خواهیم کرد اینترفیس‌های جنریک را هم پیاده سازی کنیم. نوع توابع جنریک هم بمانند توابع غیر جنریک میباشند؛ به طوری که می‌توان لیستی از type parameters هایی را که در حالت function declarations موجود هستند، در ابتدا بنویسیم.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <T>(arg: T) => T = identity;
حتی می‌توانیم نام متفاوتی را هم برای type parameter در نظر بگیرم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <U>(arg: U) => U = identity;
یا حتی می‌توانیم به مانند امضای یک object literal هم کد بالا را بازنویسی کنیم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: {<T>(arg: T): T} = identity;
حال میتوانیم این object literal را به یک اینترفیس منتقل کنیم:
interface GenericIdentityFn {
    <T>(arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn = identity;
کد بالا خوانایی بالاتری را نسبت به حالت قبل دارد و با تعریف یک اینترفیس به نام GenericIdentityFn و انتقال object literal به داخل آن، میتوانیم از نام اینترفیس به جای استفاده مستقیم از object literal، بهره ببریم.
حتی میتوانیم type parameter تابع جنریک خود را هم به اینترفیس منتقل کنیم. 
interface GenericIdentityFn<T> {
    (arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn<number> = identity;
باید توجه داشت که پیاده سازی ما کمی متفاوت‌تر از قبل شده است.الان type parameter ما برای کل اعضای اینترفیس قابل رویت میباشد.فهم این مورد که چه زمانی type parameter را در امضای نامیدن داخل اینترفیس یا بر روی خود اینترفیس استفاده کنیم، خود میتوانید برای شرح اینکه کدام وجه‌های یک نوع داده جنریک هستند، مفید باشد.
نکته : امکان تعریف enum‌ها و namespace‌های جنریک وجود ندارد.
 
Generic Classes
تعریف کلاس‌های جنریک هم به مانند اینترفیس‌های جنریک میباشد. به مثال زیر توجه کنید:
class GenericNumber<T> {
    zeroValue: T;
    add: (x: T, y: T) => T;
}
let myGenericNumber = new GenericNumber<number>();
myGenericNumber.zeroValue = 0;
myGenericNumber.add = function(x, y) { return x + y; };
در کد بالا، استفاده‌ای واقعی از کلاس GenericNumber قابل مشاهده است. شاید متوجه شده باشید که هیچ محدودیتی برای استفاده‌ی نوع‌ها برای مثال تنها از نوع number در آن نیست و میتوانید از نوع string هم به شکل زیر استفاده کنید:
let stringNumeric = new GenericNumber<string>();
stringNumeric.zeroValue = "";
stringNumeric.add = function(x, y) { return x + y; };

alert(stringNumeric.add(stringNumeric.zeroValue, "test"));
نکته : برای اعضای استاتیک کلاس نمیتوانید از type parameter کلاس استفاده کنید.
 
Generic Constraints
اگر مثال اخیر را به یاد داشته باشید، شاید بعضی اوقات لازم باشد که یک تابع جنریک را تعریف کنیم تا تنها با مجموعه‌ای از نوع داده‌ها کار کند که اتفاقا از امکانات این مجموعه، آگاهی داریم. در همان مثال loggingIdentity، ما نیاز داشتیم تا به خصوصیت length آرگومان arg دسترسی داشته باشیم و کامپایلر در همان ابتدا، به دلیل اینکه همه نوع داده‌ها از این خصوصیت برخوردار نیستند، خطایی را به ما نشان میدهد.
در ادامه تابعی را پیاده سازی میکنیم که جوابگوی تمام نوع داده‌ها بوده، به شرطی که حداقل خصوصیت length را داشته باشند. لذا باید نیاز خود را در قالب یک محدودیت بر آنچه که T میتواند انجام دهد، فهرست کنیم.
interface Lengthwise {
    length: number;
}

function loggingIdentity<T extends Lengthwise>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Now we know it has a .length property, so no more error
    return arg;
}
در کد بالا برای توصیف محدودیت خود از یک اینترفیس به نام Lengthwise استفاده کرده‌ایم که فقط یه خصوصیت length را دارد و با استفاده از آن و کلمه‌ی کلیدی extends، محدودیت خود را اعمال کرده ایم.
استفاده از تابع بالا:
loggingIdentity(3);  // Error, number doesn't have a .length property
چون تابع جنریک ما الان محدود میباشد و با تمام نوع داده‌ها کار نخواهد کرد، با خطای بالا روبرو خواهیم شد.
loggingIdentity({length: 10, value: 3});
در عوض مثال بالا، محدودیت ما را به همراه دارد (داشتن خصوصیت length) و بدون هیچ خطایی جواب خواهیم گرفت.

استفاده از Type Parameter‌ها در تعریف محدودیت
در برخی از سناریو‌ها شاید نیاز باشد که یکی از type parameter‌ها توسط دیگری محدود شده باشد. به مثال زیر توجه کنید:
function find<T, U extends Findable<T>>(n: T, s: U) {   // errors because type parameter used in constraint
  // ...
}
find (giraffe, myAnimals);
همانطور که مشخص است، کامپایلر ما را با نشان دادن خطایی متوقف خواهد کرد. چون اجازه‌ی استفاده از type parameter را در اعمال محدودیت، نداریم. در عوض میشود به شکل زیر عمل کرد:
function find<T>(n: T, s: Findable<T>) {
  // ...
}
find(giraffe, myAnimals);
این بار آرگومان s ما باید از نوع <Findable<T باشد که باز هم توانسته‌ایم محدودیت خود را توسط یک type parameter بر آن یکی اعمال کنیم.
نکته : دو پیاده سازی بالا اصلا یکسان نیستند؛ نوع بازگشی در تابع اول میبایستی از نوع U می‌بود، ولی در پیاده سازی دوم اینگونه نیست.(در صورت نبودن خطا)
 
استفاده از کلاس‌ها در جنریک‌ها
زمانی که قصد دارید با استفاده از جنریک‌ها، factory‌ها را پیاده سازی کنید، باید با استفاده از سازنده‌ی کلاس‌ها، به آنها اشاره کنید. به مثال زیر توجه کنید:
function create<T>(c: {new(): T; }): T {
    return new c();
}
تابع بالا به عنوان یک object factory می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد و نکته آن در تعریف نوع آرگومان c میباشد که باز هم به صورت object literal معرفی شده است. اگر در قسمت‌های بالا به یاد داشته باشید، می‌توان این مورد را هم داخل یک اینترفیس گنجاند.
به عنوان یک مثال پیشرفته‌تر هم میتوان به استفاده از prototype property برای استنتاج type parameter‌ها و تحمیل کردن ارتباط بین تابع سازنده و وهله کلاس‌ها، اشاره کرد. به مثال زیر توجه کنید:
class BeeKeeper {
    hasMask: boolean;
}

class ZooKeeper {
    nametag: string;
}

class Animal {
    numLegs: number;
}

class Bee extends Animal {
    keeper: BeeKeeper;
}

class Lion extends Animal {
    keeper: ZooKeeper;
}

function findKeeper<A extends Animal, K> (a: {new(): A;
    prototype: {keeper: K}}): K {

    return a.prototype.keeper;
}
در کد بالا از دو کلاس BeeKeeper و ZooKeeper برای نوع بازگشتی متد‌های موجود در کلاس‌های Bee و Lion استفاده شده‌است. کلاس Animal به عنوان کلاس پایه دو کلاس Bee و Lion که یک خصوصیت numLegs دارد، تعریف شده‌است. از تابع جنریک findKeeper برای مشخص کردن نگهبان مرتبط با Animal ای که به عنوان type parameter توسط A مشخص میشود، استفاده می‌گردد. محدودیتی که بر روی A اعمال شده است نشان دهنده‌ی این است که نوع داده‌ی مورد نظر باید حتما یک Animal باشد و همچنین با اعمال محدودیتی که در قالب object literal مشخص است، تعیین شده است که نوع مورد نظر باید یک کلاس باشد و در نهایت با استفاده از prototype مشخص کرده‌ایم که متدی به نام Keeper آن کلاس، باید نوع برگشتی از نوع K را که به عنوان type parameter مطرح شده‌ی در امضای تابع است، دارا باشد. K نشان دهنده نوع داده بازگشتی این تابع جنریک نیز میباشد.
استفاده از تابع بالا:
findKeeper(Lion).nametag;  // typechecks!
بله همانطور که مشخص است، type parameter‌های مورد نظر به اصطلاح infer شده‌اند و خصوصیت nametag نشان از این دارد که ZooKeeper به صورت خودکار به عنوان نوع داده K تشخیص داده شده است.
مطالب
آشنایی با نحوه‌ی وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC با ساخت یک Controller Factory سفارشی
یکی از مزایای مهم فریم ورک ASP.NET MVC، توسعه پذیری کنترلرهای آن است. با مرور قسمت‌هایی از مسیر پردازش درخواست که منجر به اجرای یک اکشن متد می‌شود، شروع می‌کنیم و روش‌های مختلفی را که می‌توان بر روی این پردازش، کنترل داشت، بررسی می‌کنیم. شکل ذیل مسیر یک درخواست را مابین کامپوننت‌های مختلف فریم ورک نشان می‌دهد:
 
 

Controller Factory و Action Invoker وظیفه‌ای مطابق نامشان را عهده دار هستند. اولی برای وهله سازی کنترلرهای مرتبط با درخواست و دومی برای پیدا کردن و تریگر نمودن یک اکشن متد به کار گرفته می‌شوند. فریم ورک MVC پیاده سازی پیش فرضی را از این دو کامپوننت، به صورت توکار دارد. در طی مقالاتی نحوه‌ی کنترل کردن رفتار پیش فرض این Controller Factory و هم نحوه‌ی جایگزین کرن کامل این کامپوننت را بررسی می‌کنیم.

ابتدا پروژه‌ی جدیدی را از نوع MVC و با الگوی Empty به نام ControllerExtensibility ایجاد می‌کنیم. در پوشه‌ی Models یک فایل را به نام Result.cs ساخته و از آن برای معرفی کلاس Result مطابق کدهای ذیل استفاده می‌کنیم:
namespace ControllerExtensibility.Models
{
    public class Result
    {
        public string ControllerName { get; set; }
        public string ActionName { get; set; }
    }
}
در مسیر /Views/Shared ویویی را به نام Result.cshtml اضافه می‌کنیم. این ویویی است که در این مثال، همه‌ی اکشن متدهای کنترلرهایمان، آن را رندر خواهند کرد:
@model ControllerExtensibility.Models.Result
@{
Layout = null;
}
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<meta name="viewport" content="width=device-width" />
<title>Result</title>
</head>
<body>
<div>Controller: @Model.ControllerName</div>
<div>Action: @Model.ActionName</div>
</body>
</html>
در خط اول، مدل ویو را از نوع کلاس Result تعیین کرده‌ایم.
دو کنترلر را نیز حاوی کدهای زیر ایجاد می‌کنیم:

کنترلر product
using ControllerExtensibility.Models;
using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class ProductController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}

کنترلر customer

using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class CustomerController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}
اکشن‌های این دو کنترلر حاوی کد خاصی نبوده و صرفا ویوی Result.cshtml را صدا می‌زنند. ولی در این مرحله این همه‌ی آن چیزی است که برای نشان دادن نحوه‌ی سفارشی کردن کنترلرها بدان نیاز داریم.
ایجاد یک Controller Factory سفارشی بهترین راه برای درک نحوه‌ی وهله سازی کنترلر‌ها توسط MVC است. ولی این کار صرفا جنبه‌ی آموزشی داشته و در یک پروژه‌ی واقعی این نوع پیاده سازی‌ها پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا راه‌های مفیدتر و ساده‌تری با پیاده سازی توکار Controller Factory وجود دارند.
Controller Factory‌ها با پیاده سازی اینترفیس IControllerFactory معرفی می‌شوند. کدهای این اینترفیس را در ذیل می‌بینید:
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
namespace System.Web.Mvc
{
    public interface IControllerFactory
    {
        IController CreateController(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        void ReleaseController(IController controller);
    }
}
پوشه‌ای را به نام Infrastructure ساخته و فایلی را به نام CustomControllerFactory.cs ، حاوی کدهای زیر اضافه کنید:
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
using ControllerExtensibility.Controllers;

namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class CustomControllerFactory : IControllerFactory
    {
        public IController CreateController(RequestContext requestContext,
            string controllerName)
        {
            Type targetType = null;
            switch (controllerName)
            {
                case "Product":
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
                case "Customer":
                    targetType = typeof (CustomerController);
                    break;
                default:
                    requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
            }
            return targetType == null
                ? null
                : (IController) DependencyResolver.Current.GetService(targetType);
        }

        public SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext
            requestContext, string controllerName)
        {
            return SessionStateBehavior.Default;
        }

        public void ReleaseController(IController controller)
        {
            IDisposable disposable = controller as IDisposable;
            if (disposable != null)
            {
                disposable.Dispose();
            }
        }
    }
}
مهمترین متد کدهای فوق، CreateController است که فریم ورک، بر حسب نیاز، جهت سرویس دهی به درخواست واصله آن را صدا خواهد زد. پارامتر ورودی این متد، شیء RequestContext است که جزئیاتی در خصوص درخواست واصله را در اختیار factory خواهد گذاشت. همچنین یک رشته که نام کنترلر را بر حسب URL واصله تعیین می‌کند:
 

نام

نوع

توضیحات

HttpContext

HttpContextBase

حاوی اطلاعاتی در خصوص درخواست است.

RouteData

RouteData

حاوی اطلاعاتی در خصوص Rout است که با درخواست رسیده همخوانی دارد.

 
یکی از دلایلی که عنوان شد Controller factory سفارشی بدین روش در یک پروژه‌ی عملی به کار گرفته نشود این است که یافتن کلاس‌هایی از نوع Controller در سراسر برنامه و وهله سازی آنها کار دشواری است. چرا که لازم خواهد بود بتوانید به صورت پویا کنترلر را مکان یابی کرده و بین کلاس‌های هم نام در دیگر فضاهای نام تمییز قائل شوید و خطاهای محتمل در حین وهله سازی را کنترل کنید.
در این مثال تنها دو کنترلر داریم و آنها را به صورت مستقیم در Controller Factory وهله سازی می‌کنیم که در یک پروژه‌ی واقعی مطلوب نیست. ولی آنچه را که این روش آشکار‌تر می‌سازد، انعطاف پذیری بالای فریم ورک MVC است که دست ما را برای نفوذ و دخل و تصرف در اعمال و رفتاریهای پیش فرض خود باز گذاشته است و برای مثال در مباحث تزریق وابستگی‌ها و تنظیمات ابتدایی IoC Containers کاربرد دارد.
متد CreateController لازم است وهله‌ای از کلاسی که اینترفیس IController را پیاده سازی کرده برگرداند؛ در غیر اینصورت کار با خطا متوقف خواهد شد. لذا برای زمانی که درخواست کاربر، هیچ کدام از کنترلر‌ها را مشمول عنایت قرار نمی‌دهد، باید چاره‌ای اندیشیده شود.
می‌توان آن را به کنترلر خاصی که پیغام خطایی را رندر می‌کند، هدایت کنیم. به عبارت بهتر باید درخواست را به کنترلری که مطمئن هستیم وجود دارد (اصطلاحا کنترلر جانشین) هدایت نماییم. همان طور که در کد فوق در قسمت default می‌بینید:
default:
requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
targetType = typeof(ProductController);
break;
در صورت عدم تطابق با هیچ کدام از حالات تعیین شده، درخواست را به کنترلر ProductController جهت رسیدگی هدایت کرده‌ایم.
در MVC انتخاب ویوی مناسب، بر حسب مقدار RouteData.Values صورت می‌گیرد؛ نه نام کلاس Controller و این سبب خواهد شد فریم ورک، ویوهای مرتبط با کنترلر جانشین شده‌ی توسط ما را جستجو کند و نه کنترلری که کاربر از طریق URL ورودی آن را درخواست کرده است.
لذا Controller Factory صرفا وظیفه مپ کردن درخواست‌های واصله به کنترلر‌ها را ندارد، بلکه توانایی دخل و تصرف در درخواست واصله بر حسب مورد را نیز خواهد داشت.
در نهایت هم نحوه‌ی استفاده از DependencyResolver را برای وهله سازی کلاس‌های کنترلر می‌بینید. متد استاتیک Current یک پیاده سازی از اینترفیس IDependencyResolver را که حاوی متد GetService است، برگشت داده و سپس یک شیء System.Type را به عنوان ورودی گرفته و یک وهله‌ی ساخته شده‌ی از آن را به عنوان خروجی برمی‌گرداند.
متد GetControllerSessionBehavior نیز توسط MVC جهت تعیین اینکه Session data برای کنترلر نیاز است یا خیر به کار گرفته می‌شود.
متد ReleaseController نیز هر گاه به شیء کنترلر ساخته شده در متد CreateController دیگر نیازی نبود، صدا زده خواهد شد. در کدهای ما ابتدا بررسی می‌شود آیا اینترفیس IDisposable توسط کلاس، پیاده سازی شده است یا خیر؟ اگر بلی متد Dispose آن جهت آزاد سازی منابعی که می‌توانند آزاد شوند، صدا زده می‌شود.
جهت ثبت Controller  Factory ساخته شده در متد Application_Start موجود در فایل global.asax.cs بوسیله کلاس ControllerBuilder و مطابق کدهای ذیل عمل می‌نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            CustomControllerFactory());
        }
    }
}
پس از ثبت به شیوه‌ی فوق، controller factory ساخته شده، مسئول هندل کردن تمامی درخواست‌های واصله‌ی به برنامه خواهد بود. پس از اولین اجرا، مرورگر ریشه‌ی سایت را هدف قرار خواهد داد که توسط سیستم مسیر یابی به کنترلر Home، نگاشت شده و بر اساس تعاریف و کدهای ما، چون با هیچ کدام از کنترلرهای Product و Customer تطابق نخواهد داشت، به کنترلر جایگزین تنظیم شده، یعنی Product هدایت خواهد شد.


 
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت چهارم
در قسمت قبل مقدمه ای راجع به انواع منابع موجود در ASP.NET و برخی مسائل پیرامون آن ارائه شد. در این قسمت راجع به نحوه رفتار ASP.NET در برخورد با انواع منابع بحث می‌شود.

مدیریت منابع در ASP.NET 
در مدل پرووایدر منابع در ASP.NET کار مدیریت منابع از کلاس ResourceProviderFactory شروع می‌شود. این کلاس که از نوع abstract تعریف شده است، دو متد برای فراهم کردن پرووایدرهای کلی و محلی دارد.
کلاس پیش‌فرض در ASP.NET برای پیاده‌سازی ResourceProviderFactory در اسمبلی System.Web قرار دارد. این کلاس که ResXResourceProviderFactory نام دارد نمونه‌هایی از کلاس‌های LocalResxResourceProvider و GlobalResxResourceProvider را برمی‌گرداند. درباره این کلاس‌ها در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

نکته: هر سه کلاس پیش‌فرض اشاره شده در بالا و نیز سایر کلاس‌های مربوط به عملیات مدیریت منابع در آن‌ها، همگی در فضای نام System.Web.Compilation قرار دارند و متاسفانه دارای سطح دسترسی internal هستند. بنابراین به صورت مستقیم در دسترس نیستند.

برای نمونه با توجه به تصویر فرضی نشان داده شده در قسمت قبل، در اولین بارگذاری صفحه SubDir1\Page1.aspx عبارات ضمنی بکاربرده شده در این صفحه برای منابع محلی (در قسمت قبل شرح داده شده است) باعث فراخوانی متد مربوط به Local Resources در کلاس ResXResourceProviderFactory می‌شود. این متد نمونه‌ای از کلاس LocalResXResourceProvider برمی‌گرداند. (در ادامه با نحوه سفارشی‌سازی این کلاس‌ها نیز آشنا خواهیم شد).
رفتار پیش‌فرض این پرووایدر این است که نمونه‌ای از کلاس ResourceManager با توجه به کلید درخواستی برای صفحه موردنظر (مثلا نوع Page1.aspx در اسمبلی App_LocalResources.subdir1.XXXXXX که در تصویر موجود در قسمت قبل نشان داده شده است) تولید می‌کند. حال این کلاس با استفاده از کالچر مربوط به درخواست موردنظر، ورودی موردنظر را از منبع مربوطه استخراج می‌کند. مثلا اگر کالچر موردبحث es (اسپانیایی) باشد، اسمبلی ستلایت موجود در مسیر نسبی \es\ انتخاب می‌شود.
برای روشن‌تر شدن بحث به تصویر زیر که عملیات مدیریت منابع پیش فرض در ASP.NET در درخواست صفحه Page1.aspx از پوشه SubDir1 را نشان می‌دهد، دقت کنید:

همانطور که در قسمت اول این سری مطالب عنوان شد، رفتار کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای Resource، استخراج آن از نزدیکترین گزینه موجود است. یعنی مثلا برای یافتن کلیدی در کالچر es در مثال بالا، ابتدا اسمبلی‌های مربوط به این کالچر جستجو می‌شود و اگر ورودی موردنظر یافته نشد، جستجو در اسمبلی‌های ستلایت پیش‌فرض سیستم موجود در ریشه فولدر bin برنامه ادامه می‌یابد، تا درنهایت نزدیک‌ترین گزینه پیدا شود (فرایند fallback).

نکته: همانطور که در تصویر بالا نیز مشخص است، نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی به صورت <App_LocalResources.<SubDirectory>.<A random code است.

نکته: پس از اولین بارگذاری هر اسمبلی، آن اسمبلی به همراه خود نمونه کلاس ResourceManager که مثلا توسط کلاس LocalResXResourceProvider تولید شده است در حافظه سرور کش می‌شوند تا در استفاده‌های بعدی به کار روند.

نکته: فرایند مشابه‌ای برای یافتن کلیدها در منابع کلی (Global Resources) به انجام می‌رسد. تنها تفاوت آن این است که کلاس ResXResourceProviderFactory نمونه‌ای از کلاس GlobalResXResourceProvider تولید می‌کند.

چرا پرووایدر سفارشی؟
تا اینجا بالا با کلیات عملیاتی که ASP.NET برای بارگذاری منابع محلی و کلی به انجام می‌رساند، آشنا شدیم. حالا باید به این پرسش پاسخ داد که چرا پرووایدری سفارشی نیاز است؟ علاوه بر دلایلی که در قسمت‌های قبلی به آنها اشاره شد، می‌توان دلایل زیر را نیز برشمرد:
 
- استفاده از منابع و یا اسمبلی‌های ستلایت موجود - اگر بخواهید در برنامه خود از اسمبلی‌هایی مشترک، بین برنامه‌های ویندوزی و وبی استفاده کنید، و یا بخواهید به هردلیلی از اسمبلی‌های جداگانه‌ای برای این منابع استفاده کنید، مدل پیش‌فرض موجود در ASP.NET جوابگو نخواهد بود.

- استفاده از منابع دیگری به غیر از فایلهای resx. مثل دیتابیس - برای برنامه‌های تحت وب که صفحات بسیار زیاد به همراه ورودی‌های بیشماری از Resourceها دارند، استفاده از مدل پرووایدر منابع پیش‌فرض در ASP.NET و ذخیره تمامی این ورودی‌ها درون فایل‌های resx. بار نسبتا زیادی روی حافظه سرور خواهد گذاشت. درصورت مدیریت بهینه فراخوانی‌های سمت دیتابیس می‌توان با بهره‌برداری از جداول یک دیتابیس به عنوان منبع، کمک زیادی به وب سرور کرد! هم‌چنین با استفاده از دیتابیس می‌توان مدیریت بهتری بر ورودی‌ها داشت و نیز امکان ذخیره‌سازی حجم بیشتری از داده‌ها در اختیار توسعه دهنده قرار خواهد گرفت.
البته به غیر از دیتابیس و فایل‌های resx. نیز گزینه‌های دیگری برای ذخیره‌سازی ورودی‌های این منابع وجود دارند. به عنوان مثال می‌توان مدیریت این منابع را کلا به سیستم دیگری سپرد و درخواست ورودی‌های موردنیاز را به یکسری وب‌سرویس سپرد. برای پیاده سازی چنین سیستمی نیاز است تا مدلی سفارشی تهیه و استفاده شود.

- پیاده سازی امکان به روزرسانی منابع در زمان اجرا - درصورتی‌که بخواهیم امکان بروزرسانی ورودی‌ها را در زمان اجرا در استفاده از فایلهای resx. داشته باشیم، یکی از راه‌حل‌ها، سفارشی سازی این پرووایدرهاست.

مدل پرووایدر منابع
همانطور که قبلا هم اشاره شد، وظیفه استخراج داده‌ها از Resourceها به صورت پیش‌فرض، درنهایت بر عهده نمونه‌ای از کلاس ResourceManager است. در واقع این کلاس کل فرایند انتخاب مناسب‌ترین کلید از منابع موجود را با توجه به کالچر رابط کاربری (UI Culture) در ثرد جاری کپسوله می‌کند. درباره این کلاس در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.
هم‌چنین بازهم همانطور که قبلا توضیح داده شد، استفاده از ورودی‌های منابع موجود به دو روش انجام می‌شود. استفاده از عبارات بومی‌سازی و نیز با استفاده از برنامه‌نویسی که ازطریق دومتد GetLocalResourceObject و GetGlobalResourceObject انجام می‌شود. درضمن کلیه عبارات بومی‌سازی در زمان رندر صفحات وب درنهایت تبدیل به فراخوانی‌هایی از این دو متد در کلاس TemplateControl خواهند شد.
عملیات پس از فراخوانی این دو متد جایی است که مدل Resource Provider پیش‌فرض ASP.NET وارد کار می‌شود. این فرایند ابتدا با فراخوانی نمونه‌ای از کلاس ResourceProviderFactory آغاز می‌شود که پیاده‌سازی پیش‌فرض آن در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد.
این کلاس سپس با توجه به نوع منبع درخواستی (Global یا Local) نمونه‌ای از پرووایدر مربوطه (که باید اینترفیس IResourceProvider را پیاده‌سازی کرده باشند) را تولید می‌کند. پیاده‌سازی پیش‌فرض این پرووایدرها در ASP.NET در کلاس‌های GlobalResXResourceProvider و LocalResXResourceProvider قرار دارد.
این پروایدرها درنهایت باتوجه به محل ورودی درخواستی، نمونه مناسب از کلاس RsourceManager را تولید و استفاده می‌کنند.
هم‌چنین در پروایدرهای محلی، برای استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی، نمونه‌ای از کلاس ResourceReader مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زمان تجزیه و تحلیل صفحه وب درخواستی در سرور، با استفاده از این کلاس کلیدهای موردنظر یافته می‌شوند. این کلاس درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader بوده که حاوی یک Enumerator که جفت داده‌های Key-Value از کلیدهای Resource را برمی‌گرداند، است.
تصویر زیر نمایی کلی از فرایند پیش‌فرض موردبحث را نشان می‌دهد:

این فرایند باتوجه به پیاده سازی نسبتا جامع آن، قابلیت بسیاری برای توسعه و سفارشی سازی دارد. بنابراین قبل از ادامه مبحث بهتر است، کلاس‌های اصلی این مدل بیشتر شرح داده شوند.

پیاده‌سازی‌ها
کلاس ResourceProviderFactory به صورت زیر تعریف شده است:
public abstract class ResourceProviderFactory
{
    public abstract IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey);
    public abstract IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید دو متد برای تولید پرووایدرهای مخصوص منابع کلی و محلی در این کلاس وجود دارد. پرووایدر کلی تنها نیاز به نام کلید Resource برای یافتن داده موردنظر دارد. اما پرووایدر محلی به مسیر صفحه درخواستی برای اینکار نیاز دارد که با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب کاملا بدیهی است.
پس از تولید پرووایدر موردنظر با استفاده از متد مناسب با توجه به شرایط شرح داده شده در بالا، نمونه تولیدشده از کلاس پرووایدر موردنظر وظیفه فراهم‌کردن کلیدهای Resource را برعهده دارد. پرووایدرهای موردبحث باید اینترفیس IResourceProvider را که به صورت زیر تعریف شده است، پیاده سازی کنند:
public interface IResourceProvider
{
    IResourceReader ResourceReader { get; }
    object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture);
}
همانطور که می‌بینید این پرووایدرها باید یک RsourceReader برای خواندن کلیدهای Resource فراهم کنند. همچنین یک متد با عنوان GetObject که کار اصلی برگرداندن داده ذخیره‌شده در ورودی موردنظر را برعهده دارد باید در این پرووایدرها پیاده‌سازی شود. همانطور که قبلا اشاره شد، پیاده‌سازی پیش‌فرض این کلاس‌ها درنهایت نمونه‌ای از کلاس ResourceManager را برای یافتن مناسب‌ترین گزینه از بین کلیدهای موجود تولید می‌کند. این نمونه مورد بحث در متد GetObject مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

نکته: کدهای نشان‌داده‌شده در ادامه مطلب با استفاده از ابزار محبوب ReSharper استخراج شده‌اند. این ابزار برای دریافت این کدها معمولا از APIهای سایت SymbolSource.org استفاده می‌کند. البته منبع اصلی تمام کدهای دات نت فریمورک همان referencesource.microsoft.com است.
 
کلاس ResXResourceProviderFactory
پیاده‌سازی پیش‌فرض کلاس ResourceProviderFactory در ASP.NET که در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد، به صورت زیر است:
// Type: System.Web.Compilation.ResXResourceProviderFactory
// Assembly: System.Web, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b03f5f7f11d50a3a
// Assembly location: C:\Windows\Microsoft.NET\assembly\GAC_32\System.Web\v4.0_4.0.0.0__b03f5f7f11d50a3a\System.Web.dll

using System.Runtime;
using System.Web;
namespace System.Web.Compilation
{
  internal class ResXResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    [TargetedPatchingOptOut("Performance critical to inline this type of method across NGen image boundaries")]
    public ResXResourceProviderFactory()    {    }
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return (IResourceProvider) new GlobalResXResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return (IResourceProvider) new LocalResXResourceProvider(VirtualPath.Create(virtualPath));
    }
  }
}
در این کلاس برای تولید پرووایدر منابع محلی از کلاس VirtualPath استفاده شده است که امکاناتی جهت استخراج مسیرهای موردنظر با توجه به مسیر نسبی و مجازی ارائه‌شده فراهم می‌کند. متاسفانه این کلاس نیز با سطح دسترسی internal تعریف شده است و امکان استفاده مستقیم از آن وجود ندارد.
 
کلاس GlobalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع کلی که در کلاس GlobalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class GlobalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private string _classKey;
  internal GlobalResXResourceProvider(string classKey)
  {
    _classKey = classKey;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    string fullClassName = BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace + "." + _classKey;
    // If there is no app resource assembly, return null
    if (BuildManager.AppResourcesAssembly == null)
      return null;
    ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(fullClassName, BuildManager.AppResourcesAssembly);
    resourceManager.IgnoreCase = true;
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // App resources don't support implicit resources, so the IResourceReader should never be needed 
      throw new NotSupportedException();
    }
  }
}
در این کلاس عملیات تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager انجام می‌شود. مقدار BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace به صورت زیر تعریف شده است:
internal const string DefaultResourcesNamespace = "Resources";
که قبلا هم درباره این مقدار پیش فرض اشاره‌ای شده بود.
پارامتر classKey درواقع اشاره به نام فایل اصلی منبع کلی دارد. مثلا اگر این مقدار برابر Resource1 باشد، کلاس ResourceManager برای نوع داده Resources.Resource1 تولید خواهد شد.
هم‌چنین اسمبلی موردنظر برای یافتن ورودی‌های منابع کلی که از BuildManager.AppResourcesAssembly دریافت شده است، به صورت پیش فرض هم‌نام با مسیر منابع کلی و با عنوان App_GlobalResources تولید می‌شود.
کلاس BuildManager فرایندهای کامپایل کدها و  صفحات برای تولید اسمبلی‌ها و نگهداری از آن‌ها در حافظه را مدیریت می‌کند. این کلاس که محتوای نسبتا مفصلی دارد (نزدیک به 2000 خط کد) به صورت public و sealed تعریف شده است. بنابراین با ریفرنس دادن اسمبلی System.Web در فضای نام System.Web.Compilation در دسترس است، اما نمی‌توان کلاسی از آن مشتق کرد. BuildManager حاوی تعداد زیادی اعضای استاتیک برای دسترسی به اطلاعات اسمبلی‌هاست. اما متاسفانه بیشتر آن‌ها سطح دسترسی عمومی ندارند.

نکته: همانطور که در بالا نیز اشاره شد، ازآنجاکه کلاس ResourceReader در اینجا تنها برای عبارات بومی سازی ضمنی کاربرد دارد، و نیز عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها برای منابع محلی کاربرد دارند، در این کلاس برای خاصیت مربوطه در پیاده سازی اینترفیس IResourceProvider یک خطای عدم پشتیبانی (NotSupportedException) صادر شده است.

کلاس LocalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع محلی که در کلاس LocalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class LocalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private VirtualPath _virtualPath;
  internal LocalResXResourceProvider(VirtualPath virtualPath)
  {
    _virtualPath = virtualPath;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    ResourceManager resourceManager = null;
    Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
    if (pageResAssembly != null)
    {
      string fileName = _virtualPath.FileName;
      resourceManager = new ResourceManager(fileName, pageResAssembly);
      resourceManager.IgnoreCase = true;
    }
    else
    {
      throw new InvalidOperationException(SR.GetString(SR.ResourceExpresionBuilder_PageResourceNotFound));
    }
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // Get the local resource assembly for this page 
      Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
      if (pageResAssembly == null) return null;
      // Get the name of the embedded .resource file for this page 
      string resourceFileName = _virtualPath.FileName + ".resources";
      // Make it lower case, since GetManifestResourceStream is case sensitive 
      resourceFileName = resourceFileName.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);
      // Get the resource stream from the resource assembly
      Stream resourceStream = pageResAssembly.GetManifestResourceStream(resourceFileName);
      // If this page has no resources, return null 
      if (resourceStream == null) return null;
      return new ResourceReader(resourceStream);
    }
  }
  [PermissionSet(SecurityAction.Assert, Unrestricted = true)]
  private Assembly GetLocalResourceAssembly()
  {
    // Remove the page file name to get its directory
    VirtualPath virtualDir = _virtualPath.Parent;
    // Get the name of the local resource assembly
    string cacheKey = BuildManager.GetLocalResourcesAssemblyName(virtualDir);
    BuildResult result = BuildManager.GetBuildResultFromCache(cacheKey);
    if (result != null)
    {
      return ((BuildResultCompiledAssembly)result).ResultAssembly;
    }
    return null;
  }
}
عملیات موجود در این کلاس باتوجه به فرایندهای مربوط به یافتن اسمبلی مربوطه با استفاده از مسیر ارائه‌شده، کمی پیچیده‌تر از کلاس قبلی است.
در متد GetLocalResourceAssembly عملیات یافتن اسمبلی متناظر با درخواست جاری انجام می‌شود. اینکار باتوجه به نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی که در ابتدای این مطلب اشاره شد انجام می‌شود. مثلا اگر صفحه درخواستی در مسیر SubDir1/Page1.aspx/~ باشد، در این متد با استفاده از ابزارهای موجود عنوان اسمبلی نهایی برای این مسیر که به صورت App_LocalResources.SubDir1.XXXXX است تولید و درنهایت اسمبلی مربوطه استخراج می‌شود.
درضمن در اینجا هم کلاس ResourceManager برای نوع داده متناظر با نام فایل اصلی منبع محلی تولید می‌شود. مثلا برای مسیر مجازی SubDir1/Page1.aspx/~ نوع داده‌ای با نام Page1.aspx درنظر گرفته خواهد شد (با توجه به نام فایل منبع محلی که باید به صورت Page1.aspx.resx باشد. در قسمت قبل در این باره شرح داده شده است).

نکته: کلاس SR (مخفف String Resources) که در فضای نام System.Web قرار دارد، حاوی عناوین کلیدهای Resourceهای مورداستفاده در اسمبلی System.Web است. این کلاس با سطح دسترسی internal و به صورت sealed تعریف شده است. عنوان تمامی کلیدها به صورت ثوابتی از نوع رشته تعریف شده‌‌اند.
SR درواقع یک Wrapper بر روی کلاس ResourceManager است تا از تکرار عناوین کلیدهای منابع که از نوع رشته هستند، در جاهای مختلف برنامه جلوگیری شود. کار این کلاس مشابه کاری است که کتابخانه T4MVC برای نگهداری عناوین کنترلرها و اکشن‌ها به صورت رشته‌های ثابت انجام می‌دهد. از این روش در جای جای دات نت فریمورک برای نگهداری رشته‌های ثابت استفاده شده است!
 
نکته: باتوجه به استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی در استفاده از ورودی‌های منابع محلی، خاصیت ResourceReader در این کلاس نمونه‌ای متناظر برای درخواست جاری از کلاس ResourceReader با استفاده از Stream استخراج شده از اسمبلی یافته شده، تولید می‌کند.

کلاس پایه BaseResXResourceProvider
کلاس پایه BaseResXResourceProvider که در دو پیاده‌سازی نشان داده شده در بالا استفاده شده است (هر دو کلاس از این کلاس مشتق شده‌اند)، به صورت زیر است: 
internal abstract class BaseResXResourceProvider : IResourceProvider
{
  private ResourceManager _resourceManager;
  ///// IResourceProvider implementation
  public virtual object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
  {
    // Attempt to get the resource manager
    EnsureResourceManager();
    // If we couldn't get a resource manager, return null 
    if (_resourceManager == null) return null;
    if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
    return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
  }
  public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
  ///// End of IResourceProvider implementation 
  protected abstract ResourceManager CreateResourceManager();
  private void EnsureResourceManager()
  {
    if (_resourceManager != null)  return;
    _resourceManager = CreateResourceManager();
  }
}
در این کلاس پیاده‌سازی اصلی اینترفیس IResourceProvider انجام شده است. همانطور که می‌بینید کار نهایی استخراج ورودی‌های منابع در متد GetObject با استفاده از نمونه فراهم شده از کلاس ResourceManager انجام می‌شود.

نکته: دقت کنید که در کد بالا درصورت فراهم نکردن مقداری برای کالچر، از کالچر UI در ثرد جاری (CultureInfo.CurrentUICulture) به عنوان مقدار پیش‌فرض استفاده می‌شود.

کلاس ResourceManager
در زمان اجرا ASP.NET کلید مربوط به منبع موردنظر را با استفاده از کالچر جاری UI انتخاب می‌کند. در قسمت اول این سری مطالب شرح کوتاهی بابت انواع کالچرها داده شد، اما برای توضیحات کاملتر به اینجا مراجعه کنید.
در ASP.NET به صورت پیش‌فرض تمام منابع در زمان اجرا از طریق نمونه‌ای از کلاس ResourceManager در دسترس خواهند بود. به ازای هر نوع Resource که درخواستی برای یک کلید آن ارسال می‌شود یک نمونه از کلاس ResourceManager ساخته می‌شود. در این هنگام (یعنی پس از اولین درخواست به کلیدهای یک منبع) اسمبلی ستلایت مناسب آن پس از یافته شدن (یا تولیدشدن در زمان اجرا) به دامین ASP.NET جاری بارگذاری می‌شود و تا زمانیکه این دامین Unload نشود در حافظه سرور باقی خواهد ماند.

نکته: کلاس ResourceManager تنها توانایی استخراج کلیدهای Resource از اسمبلی‌های ستلایتی (فایل‌های resources. که در قسمت اول به آن‌ها اشاره شد) که در AppDomain جاری بارگذاری شده‌اند را دارد.

کلاس ResourceManager به صورت زیر نمونه سازی می‌شود:
System.Resources.ResourceManager(string baseName, Assembly assemblyName)
پارامتر baseName به نام کامل ریشه اسمبلی اصلی موردنظر(با فضای نام و ...) اما بدون پسوند اسمبلی مربوطه (resources.) اشاره دارد. این نام که برابر نام کلاس نهایی تولیدشده برای منبع موردنظر است همنام با فایل اصلی و پیش‌فرض منبع (فایلی که حاوی عنوان هیچ زبان و کالچری نیست) تولید می‌شود. مثلا برای اسمبلی ستلایت با عنوان MyApplication.MyResource.fa-IR.resources باید از عبارت MyApplication.MyResource استفاده شود.
پارامتر assemblyName نیز به اسمبلی حاوی اسمبلی ستلایت اصلی اشاره دارد. درواقع همان اسمبلی اصلی که نوع داده مربوط به فایل منبع اصلی درون آن embed شده است.
مثلا:
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", typeof(Resource1).Assembly)
یا
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", Assembly.LoadFile(@"c:\MyResources\MyGlobalResources.dll"))
 
روش دیگری نیز برای تولید نمونه‌ای از این کلاس وجود دارد که با استفاده از متد استاتیک زیر که در خود کلاس ResourceManager تعریف شده است انجام می‌شود:
public static ResourceManager CreateFileBasedResourceManager(string baseName, string resourceDir, Type usingResourceSet)
در این متد کار استخراج ورودی‌های منابع مستقیما از فایل‌های resources. انجام می‌شود. در اینجا baseName نام فایل اصلی منبع بدون پیشوند resources. است. resourceDir نیز مسیری است که فایل‌های resources. در آن قرار دارند. usingResourceSet نیز نوع کلاس سفارشی سازی شده از ResourceSet برای استفاده به جای کلاس پیش‌فرض است که معمولا مقدار null برای آن وارد می‌شود تا از همان کلاس پیش‌فرض استفاده شود (چون برای بیشتر نیازها همین کلاس پیش‌فرض کفایت می‌کند).
 
نکته: برای تولید فایل resources. از یک فایل resx. میتوان از ابزار resgen همانند زیر استفاده کرد:
resgen d:\MyResources\MyResource.fa.resx

نکته: عملیاتی که درون کلاس ResourceManager انجام می‌شود پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. این عملیات شامل فرایندهای بسیاری شامل بارگذاری کلیدهای مختلف یافته شده و مدیریت ذخیره موقت آن‌ها در حافظه (کش)، کنترل و مدیریت انواع Resource Setها، و مهمتر از همه مدیریت عملیات Fallback و ... که در نهایت شامل هزاران خط کد است که با یک جستجوی ساده قابل مشاهده و بررسی است (^).

نمونه‌سازی مناسب از ResourceManager
در کدهای نشان داده شده در بالا برای پیاده‌سازی پیش‌فرض در ASP.NET، مهمترین نکته همان تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager است. پس از آماده شدن این کلاس عملیات استخراج ورودی‌های منابع براحتی و با مدیریت کامل انجام می‌شود. اما ازآنجاکه تقریبا تمامی APIهای موردنیاز با سطح دسترسی internal تعریف شده‌اند، متاسفانه تهیه و تولید این نمونه مناسب خارج از اسمبلی System.Web به صورت مستقیم وجود ندارد.
درهرصورت، برای آشنایی بیشتر با فرایند نشان داده شده، تولید این نمونه مناسب و استفاده مستقیم از آن می‌تواند مفید و نیز جالب باشد. پس از کمی تحقیق و با استفاده از Reflection به کدهای زیر رسیدم:
private ResourceManager CreateGlobalResourceManager(string classKey)
{
  var baseName = "Resources." + classKey;
  var buildManagerType = typeof(BuildManager);
  var property = buildManagerType.GetProperty("AppResourcesAssembly", BindingFlags.Static | BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.GetField);
  var appResourcesAssembly = (Assembly)property.GetValue(null, null);
  return new ResourceManager(baseName, appResourcesAssembly) { IgnoreCase = true };
}
تنها نکته کد فوق دسترسی به اسمبلی منابع کلی در خاصیت AppResourcesAssembly از کلاس BuildManager با استفاده از BindingFlagهای نشان داده شده است.
نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
var manager = CreateGlobalResourceManager("Resource1");
Label1.Text = manager.GetString("String1");
اما برای منابع محلی کار کمی پیچیده‌تر است. کد مربوط به تولید نمونه مناسب از ResourceManager برای منابع محلی به صورت زیر خواهد بود:
private ResourceManager CreateLocalResourceManager(string virtualPath)
{
  var virtualPathType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.VirtualPath", true);
  var virtualPathInstance = Activator.CreateInstance(virtualPathType, BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance, null, new object[] { virtualPath }, CultureInfo.InvariantCulture);
  var buildResultCompiledAssemblyType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.Compilation.BuildResultCompiledAssembly", true);
  var propertyResultAssembly = buildResultCompiledAssemblyType.GetProperty("ResultAssembly", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
  var methodGetLocalResourcesAssemblyName = typeof(BuildManager).GetMethod("GetLocalResourcesAssemblyName", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static);
  var methodGetBuildResultFromCache = typeof(BuildManager).GetMethod("GetBuildResultFromCache", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static, null, new Type[] { typeof(string) }, null);

  var fileNameProperty = virtualPathType.GetProperty("FileName");
  var virtualPathFileName = (string)fileNameProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);

  var parentProperty = virtualPathType.GetProperty("Parent");
  var virtualPathParent = parentProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);
      
  var localResourceAssemblyName = (string)methodGetLocalResourcesAssemblyName.Invoke(null, new object[] { virtualPathParent });
  var buildResultFromCache = methodGetBuildResultFromCache.Invoke(null, new object[] { localResourceAssemblyName });
  Assembly localResourceAssembly = null;
  if (buildResultFromCache != null)
    localResourceAssembly = (Assembly)propertyResultAssembly.GetValue(buildResultFromCache, null);

  if (localResourceAssembly == null)
    throw new InvalidOperationException("Unable to find the matching resource file.");

  return new ResourceManager(virtualPathFileName, localResourceAssembly) { IgnoreCase = true };
}
ازجمله نکات مهم این متد تولید یک نمونه از کلاس VirtualPath برای Parse کردن مسیر مجازی واردشده برای صفحه درخواستی است. از این کلاس برای بدست آوردن نام فایل منبع محلی به همراه مسیر فولدر مربوطه جهت استخراج اسمبلی متناظر استفاده میشود.
نکته مهم دیگر این کد دسترسی به متد GetLocalResourcesAssemblyName از کلاس BuildManager است که با استفاده از مسیر فولدر مربوط به صفحه درخواستی نام اسمبلی منبع محلی مربوطه را برمی‌گرداند.
درنهایت با استفاده از متد GetBuildResultFromCache از کلاس BuildManager اسمبلی موردنظر بدست می‌آید. همانطور که از نام این متد برمی‌آید این اسمبلی از کش خوانده می‌شود. البته مدیریت این اسمبلی‌ها کاملا توسط BuildManager و سایر ابزارهای موجود در ASP.NET انجام خواهد شد.

نحوه استفاده از متد فوق نیز به صورت زیر است: 
var manager = CreateLocalResourceManager("~/Default.aspx");
Label1.Text = manager.GetString("Label1.Text");
 
نکته: ارائه و شرح کدهای پیاده‌سازی‎‌های پیش‌فرض برای آشنایی با نحوه صحیح سفارشی سازی این کلاس‌ها آورده شده است. پس با دقت بیشتر بر روی این کدها سعی کنید نحوه پیاده‌سازی مناسب را برای سفارشی‌سازی موردنظر خود پیدا کنید.

تا اینجا با مقدمات فرایند تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده در فرایند بارگذاری ورودی‌های Resourceها آشنا شدیم. در ادامه به بحث تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده از دیگر انواع منابع (به غیر از فایل‌های resx.) خواهم پرداخت.

منابع:
مطالب
الگوی Service Locator
الگوی Service Locator، به صورت گسترده‌ای به عنوان یک ضد الگو شناخته می‌شود و هنگامیکه از این الگو استفاده می‌کنیم ما را با یک سری از مشکلات رو به رو می‌کند. ولی این الگوی طراحی به خودی خود منشاء مشکل نیست. مشکل اصلی این الگو نحوه استفاده از آن است که در این مقاله درباره آن بحث می‌کنیم. 

مشکل اصلی الگوی Service Locator
زمانیکه یک کلاس، وابسته به یک Service Locator است، آن تمام وابستگی‌های واقعی کلاس را مخفی می‌کند.
 ما نمی‌توانیم وابستگی‌ها را با نگاه کردن به تعریف سازنده‌ی کلاس بیان کنیم. در عوض، ما باید کلاس و شاید مشارکت کنندگانش را بخوانیم تا برای تشخیص اینکه چه کلاس‌های دیگری برای کار آنها لازم است. 
فرض کنید ما یک کارخانه تولید ماشین را مدل می‌کنیم. کارخانه، ماشین‌ها را تولید می‌کند و آنها را به مکان فروش می‌رساند:
class Car
{

}

class CarProducer
{
    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];
        ...
    }
}
در حال حاضر سازنده نیاز به کمک یک نهاد دیگر حمل کننده دارد که به آن کمک می‌کند تا اتومبیل را به محل مشخص شده ارسال کند: 
class Transporter
{

    public string Name { get; private set; }

    public Transporter(string name)
    {
        this.Name = name;
    }

    public void Deliver(Car[] cars, string town)
    {
        Console.WriteLine("Delivering {0} car(s) to {1} by {2}",
                            cars.Length, town, this.Name);
    }
}
چگونه می‌توانیم تولید کننده را در این راه حل ملاقات کنیم؟ یک راه برای رسیدن به آن این است که از Service Locator استفاده کنید:
static class TransporterLocator
{
    static IList<Transporter> transporters = new List<Transporter>();

    public static void Register(Transporter transporter)
    {
        transporters.Add(transporter);
    }

    public static Transporter Locate(string name)
    {
        return
            transporters
                .Where(transporter => transporter.Name == name)
                .Single();
    }
}
این کلاس استاتیک است که مجموعه‌ای از حمل کننده‌های موجود را در آن نگهداری می‌کند و هر حمل کننده به واسطۀ نام آن شناسایی می‌شود. بنابراین زمانیکه مشتری (تولید کننده خودرو در این مورد) نیاز به یک حمل کننده دارد، فقط باید نام آن را صدا بزند:
class CarProducer
{
    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];

        Transporter transporter = null;
        if (carsCount <= 12)
            transporter = TransporterLocator.Locate("truck");
        else
            transporter = TransporterLocator.Locate("train");

        transporter.Deliver(cars, town);

    }
}

در این راه حل، تولید کننده خودرو به سادگی از مکانیزم حمل و نقل مناسبی برای روش حمل و نقل خود استفاده می‌کند. برای تعداد کمی از اتومبیل‌ها، سازنده، از کامیون‌ها استفاده می‌کند. در غیر این صورت، مهم‌ترین معیار حمل و نقل، قطار است.  

شناسایی مشکلات Service Locator
برای درک مشکلات راه حل قبلی، باید سعی کنیم تا از آن استفاده کنیم:
TransporterLocator.Register(new Transporter("truck"));
TransporterLocator.Register(new Transporter("train"));

CarProducer producer = new CarProducer();
producer.DeliverTo(7, "Tehran");
producer.DeliverTo(74, "Tehran");
همانطور که می‌بینید، ما نمی‌توانیم از کلاس CarProducer استفاده کنیم، اگر قبل از آن، مکان را مشخص نکرده باشیم. کلاس CarProducer مستقل نیست و یکی از اصول اساسی طراحی نرم افزار را نقض می‌کند: اگر ما یک ارجاع به یک شیء داشته باشیم، آن شیء به درستی تعریف شده است. اگر ما قبل از استفاده از کلاس CarProducer محل آن را مشخص نکرده باشیم، عملیات با خطا مواجه خواهد شد: 
TransporterLocator.Register(new Transporter("truck"));

CarProducer producer = new CarProducer();
producer.DeliverTo(7, "Tehran");
producer.DeliverTo(74, "Tehran");
این قطعه از کد دارای خطاست؛ زیرا انتظار دارد قطار در Service Locator ثبت شده باشد. به صورت خلاصه همان شیء ممکن است به درستی کار کند یا با خطا رو به رو شود.
بهتر است که کلاس CarProducer را به گونه‌ای طراحی کنید که اگر اشیای مورد نیاز آن به درستی تنظیم نشده باشند، آنگاه نتوان از آن نمونه سازی کرد.

 حذف Service Locator
اگر ما ارجاعی را به یک شیء داشته باشیم، می‌خواهیم مطمئن باشیم که این شیء به خوبی تشکیل شده است و ما نمی‌خواهیم با یک سری از خطا‌های اولیه که از نیازهای اولیه شیء می‌باشند، مواجه شویم. یکی از راه‌ها برای حل این مشکل آن است که تمام وابستگی‌های اجباری  آن‌را در سازنده کلاس تعریف کنیم. به این ترتیب، اگر وابستگی‌ها در دسترس نباشند، راهی قانونی برای ساخت یک شیء وجود نخواهد داشت.
class CarProducer
{
    private Transporter truck;
    private Transporter train;

    public CarProducer(Transporter truck, Transporter train)
    {
        if (truck == null)
            throw new ArgumentNullException("truck");

        if (train == null)
            throw new ArgumentNullException("train");

        this.truck = truck;
        this.train = train;
    }

    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];
        Transporter transporter = this.truck;
        if (carsCount > 12)
            transporter = this.train;

        transporter.Deliver(cars, town);
    }
}
در این پیاده سازی، CarProducer نیاز به تمام وابستگی‌های خود را دارد و به هیچ عنوان نمی‌توان از کلاس carProducer وهله‌ای ساخت، تا زمانیکه وابستگی‌های آن را مشخص کرده باشیم. حتی بیشتر از آن، در پیاده سازی سازنده با دو شرط محافظ آغاز می‌شود. اگر هر یک از دو حمل کننده تهی باشند، سازنده CarProducer یک استثناء را بر می‌گرداند و شیء ساخته نخواهد شد. با استفاده از این پیاده سازی، مطمئن هستیم که شیء موجود معتبر است که یک مفهوم بسیار مهم است که ما را از وضعیت ناپایدار در سیستم، در امان نگه می‌دارد.

آیا وضعیتی وجود دارد که در آن Service Locator  یک راه حل قابل قبول باشد؟

در برخی موارد بجای اینکه وابستگی‌ها را به صورت صریح قید کنیم، بهتر است از این الگو استفاده کنیم.
این مثال را میتوان از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد:
    1)  ما نمی‌توانیم با نگاه کردن به پیاده سازی کلاس بفهمیم که چه شرایطی قبل از نمونه سازی از کلاس باید رعایت شده باشند.
    2) ما نمی‌توانیم بدانیم زمانیکه یک متد فراخوانی می‌شود، عملیات به درستی به انجام می‌رسد و یا با خطا رو به رو می‌شود.
    3) ما نمی‌توانیم این کلاس را در یک تست بررسی کنیم؛ زیرا آن کلاس وابسته به اشیاء مبهمی هست که در جای دیگری تنظیم شده‌اند. 
همه این مسائل جدی هستند. با این دلایل است که Service Locator به عنوان یک ضد الگو در نظر گرفته شده است. اما ... این ضد الگوی در کدها شیء گرا است. اما تمام کد‌های ما شیء گرا نیستند. 
زمانیکه ما از یک پایگاه داده رابطه‌ای در حال استفاده هستیم، منطق Persistence از حالت شیء گرایی خود خارج می‌شود. منطق Persistence به صورت عمده‌ای برای نگاشت مدل‌های داده به جداول است. منطق رابط کاربری ( User Interface ) نیز شیء گرا نیست؛ زیرا عمدتا از نگاشت بین داده ساده و عناصر رابط کاربر تشکیل شده‌است.
در نتیجه، عنصر مشترک در هر دو مورد، نگاشت است و این دقیقا همان چیزی است که Service Locator انجام می‌دهد؛ نگاشت کلید‌ها به اشیاء. پس چرا ما نباید از Service Locator در لایه‌هایی که عمدتا شیء گرا نیستند استفاده کنیم؟
 
نتیجه گیری
در این مقاله ما به الگویی پرداختیم که در عمل به صورت گسترده‌ای از آن اجتناب می‌شود. مشکل Service Locator این است که اصول طراحی شیء گرا را نقض می‌کند. اما در عین حال، مناطقی از کد وجود دارند که طبیعت آنها شیء گرا نیستند. لایه‌های Presentation و persistence شیء گرا نیستند. در عوض، آنها در حال نگاشت مدل به چیزهای دیگری، جداول و ستون در پایگاه داده و یا عناصر رابط کاربری هستند. اینها مکان هایی هستند که الگوی طراحی Service Locator را می‌توان با خیال راحت و بدون نقض هر یک از دستورالعمل‌های شیء گرایی، صرفا به این دلیل که این مکان‌ها به هیچ وجه شیء گرا نیستند، استفاده کرد.
مطالب
چرا توسعه چابک (Agile Development)؟

خیلی از ما با کابوس پروژه ای که هیچ تجربه ای در انجام آن نداریم روبرو شده ایم. نبودن تجربه موثر منجر به خطاهای تکراری و غیر قابل پیش بینی شده و تلاش و وقت ما را به هدر می­دهد. مشتریان از کیفیت پایین، هزینه بالا و تحویل دیر هنگام محصول ناراضی هستند و توسعه دهندگان از اضافه کارهای بیشتر که منجر به نرم افزار ضعیت­تر می­گردد، ناخشنود.

همین که با شکستی مواجه می­شویم از تکرار چنین پروژه هایی اجتناب می­کنیم. ترس ما باعث می­شود تا فرآیندی بسازیم که فعالیت­های ما را محدود نموده و ایجاد آرتیفکت­ها[۱] را الزامی کند. در پروژه­ جدید از  چیزهایی که در پروژه‌های قبلی به خوبی کار کرده­اند، استفاده می­کنیم. انتظار ما این است که آنها برای پروژه جدید نیز به همان خوبی کار کند.

اما پروژه‌­ها آنقدر ساده نیستند که تعدادی محدودیت و آرتیفکت­ ما را از خطاها ایمن سازند. با بروز خطاهای جدید ما آنها را شناسایی و رفع می­کنیم. برای اینکه در آینده با این خطاها روبرو نشویم آنها را در محدودیت­ها و آرتیفکت­های جدیدی قرار می­دهیم. بعد از انجام پروژه‌های زیاد با فرآیندهای حجیم و پر زحمتی روبرو هستیم که توانایی تیم را کم کرده و باعث کاهش کیفیت تولید می­شوند.

فرآیندهای بزرگ و حجیم می­تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند. متاسفانه این مشکلات باعث می­شود که خیلی از افراد فکر کنند که علت مشکلات، نبود فرآیندهای کافی است. بنابراین فرآیندها را حجیم­تر و پیچیده­تر می­کنند. این مسئله منجر به تورم فرآیندها می­گردد که در محدوده سال ۲۰۰۰ گریبان بسیاری از شرکت­های نرم افزاری را گرفت.

اتحاد چابک

در وضعیتی که تیم­های نرم افزاری در بسیاری از شرکت­ها خود را در مردابی از فرآیندهای زیاد شونده می­دیدند، تعدادی از خبره‌­های این صنعت که خود را اتحاد چابک[۲] نامیدند در اویل سال ۲۰۰۱ یکدیگر را ملاقات کرده و ارزش هایی را معرفی کردند تا تیم­های نرم افزاری سریعتر نرم افزار را توسعه داده و زودتر به تغییرات پاسخ دهند. چند ماه بعد، این گروه ارزش­هایی تعریف شده را تحت مانیفست اتحاد چابک در سایت http://agilemanifesto.org منتشر کردند.

مانیفست اتحاد چابک

ما با توسعه نرم افزار و کمک به دیگران در انجام آن، در حال کشف راه‌های بهتری برای توسعه نرم افزار هستیم. از این کار به ارزش‌های زیر می­رسیم :

۱- افراد و تعاملات بالاتر از فرآیندها و ابزارها

۲- نرم افزار کار کننده بالاتر از  مستندات جامع

۳- مشارکت مشتری بالاتر از قرارداد کاری

۴- پاسخگویی به تغییرات بالاتر از پیروی از یک برنامه

با آنکه موارد سمت چپ ارزشمند هستند ولی ما برای موارد سمت راست ارزش بیشتری قائل هستیم.

افراد و تعاملات بالاتر از فرآیندها و ابزارها

افراد مهمترین نقش را در پیروزی یک پروژه دارند. یک فرآیند عالی بدون نیروی مناسب منجر به شکست می­گردد و بر عکس افراد قوی تحت فرآیند ضعیت ناکارآمد خواهند بود.

یک نیروی قوی لازم نیست که برنامه نویسی عالی باشد، بلکه کافیست که یک برنامه نویسی معمولی با قابلیت همکاری مناسب با سایر اعضای تیم باشد. کار کردن با دیگران، تعامل درست و سازنده با سایر اعضای تیم خیلی مهمتر از این که یک برنامه نویس با هوش باشد. برنامه نویسان معمولی که تعامل درستی با یکدیگر دارند به مراتب موفقتر هستند از تعداد برنامه نویسی عالی که قدرت تعامل مناسب با یکدیگر را ندارند.

در انتخاب ابزارها آنقدر وقت نگذارید که کار اصلی و تیم را فراموش کنید. به عنوان مثال می­توانید در شروع به جای بانک اطلاعاتی از فایل استفاده کنید، به جای ابزار کنترل کد گرانقیمت از برنامه رایگان کد باز استفاده کنید. باید به هیچ ابزاری عادت نکنید و صرفا به آنها به عنوان امکانی جهت تسهیل فرآیندها نگاه کنید.

نرم افزار کار کننده بالاتر از  مستندات جامع

نرم افزار بدون مستندات، فاجعه است. کد برنامه ابزار مناسبی برای تشریح سیستم نرم افزاری نیست. تیم باید مستندات قابل فهم مشتری بسازد تا ابعاد سیستم از تجزیه تحلیل تا طراحی و پیاده سازی آن را تشریح نماید.

با این حال، مستندات زیاد از مستندات کم بدتر است. ساخت مستندات زیاد نیاز به وقت زیادی دارد و وقت بیشتری را می‌گیرد تا آن را با کد برنامه به روز نمایید. اگر آنها با یکدیگر به روز نباشند باعث درک اشتباه از سیستم می‌شوند.

بهتر است که همیشه مستندات کم حجمی از منطق و ساختار برنامه داشته باشید و آن را به روز نماید. البته آنها باید کوتاه و برجسته باشند. کوتاه به این معنی که ۱۰ تا ۲۰ صفحه بیشتر نباشد و برجسته به این معنی که طراحی کلی و ساختار سطح بالای سیستم را بیان نماید.

اگر فقط مستندات کوتاه از ساختار و منطق سیستم داشته باشیم چگونه می‌توانیم اعضای جدید تیم را آموزش دهیم؟ پاسخ کار نزدیک شدن به آنها است. ما دانش خود را با نشستن در کنار آنها و کمک کردن به آنها انتقال می­دهیم. ما آنها را بخشی از تیم می­کنیم و با تعامل نزدیک و رو در رو به آنها آموزش می­دهیم.

مشارکت مشتری بالاتر از قرارداد کاری

نرم افزار نمی­تواند مثل یک جنس سفارش داده شود. شما نمی‌توانید یک توصیف از نرم افزاری که می‌خواهید را بنویسید و آنگاه فردی آن را بسازد و در یک زمان معین با قیمت مشخص به شما تحویل دهد. بارها و بارها این شیوه با شکست مواجه شده است.

این قابل تصور است که مدیران شرکت به اعضای تیم توسعه بگویند که نیازهای آنها چیست، سپس اعضای تیم بروند و بعد از مدتی برگردند و یک سیستمی که نیازهای آنها را برآورده می‌کند، بسازند. اما این تعامل به کیفیت پایین نرم افزار و در نهایت شکست آن می‌انجامد. پروژه‌های موفق بر اساس دریافت بازخورد مشتری در بازه‌های زمانی کوتاه و مداوم است. به جای وابستگی به قرارداد یا دستور کار، مشتری به طور تنگاتنگ با تیم توسعه کار کرده و مرتبا اعمال نظر می­کند.

قراردادی که مشخص کننده نیازمندیها، زمانبندی و قیمت پروژه است، اساسا نقص دارد. بهترین قرارداد این است که تیم توسعه و مشتری با یکدیگر کار کنند.

پاسخگویی به تغییرات بالاتر از پیروی از یک برنامه

توانایی پاسخ به تغییرات اغلب تعیین کننده موفقیت یا شکست یک پروژه نرم افزاری است. وقتی که طرحی را می­ریزیم باید مطمئن شویم که به اندازه کافی انعطاف پذیر است و آمادگی پذیرش تغییرات در سطح بیزنس و تکنولوژی را دارد.

مسیر یک پروژه نرم افزاری نمی­تواند برای بازه زمانی طولانی برنامه ریزی شود. اولا احتمالا محیط تغییر می­کند و باعث تغییر در نیازمندی‌ها می­شود. ثانیا همین که سیستم شروع به کار کند مشتریان نیازمندی­های خود را تغییر می‌دهند. بنابراین اگر بدانیم که نیازها چیست و مطمئن شویم که تغییر نمی­کنند، قادر به برآورد مناسب خواهیم بود، که این شرایط بعید است.

یک استراتژی خوب برای برنامه ریزی این است که یک برنامه ریزی دقیق برای یک هفته بعد داشته باشیم و یک برنامه ریزی کلی برای سه ماه بعد.

اصول چابک

۱- بالاترین اولویت ما عبارت است از راضی کردن مشتری با تحویل سریع و مداوم نرم افزار با ارزش. تحویل نرم افزار با کارکردهای کم در زود هنگام بسیار مهم است چون هم مشتری چشم اندازی از محصول نهایی خواهد داشت و هم مسیر کمتر به بیراهه می‌رود.

۲- خوش آمدگویی به تغییرات حتی در انتهای توسعه. اعضای تیم چابک، تغییرات را چیز خوبی می‌بینند زیرا تغییرات به این معنی است که تیم بیشتر یاد گرفته است که چه چیزی مشتری را راضی می‌کند.

۳- تحویل نرم افزار قابل استفاده از چند هفته تا چند ماه با تقدم بر تحویل در دوره زمانی کوتاهتر. ما مجموعه از مستندات و طرحها را به مشتری نمی‌دهیم.

۴- افراد مسلط به بیزنس و توسعه دهندگان باید روزانه با یکدیگر روی پروژه کار کنند. یک پروژه نرم افزاری نیاز به هدایت مداوم دارد.

۵- ساخت پروژه را بر توان افراد با انگیزه بگذارید و به آنها محیط و ابزار را داده و اعتماد کنید.  مهمترین فاکتور موفقیت افراد هستند، هر چیز دیگر مانند فرآیند، محیط و مدیریت  فاکتورهای بعدی محسوب می­شوند که اگر تاثیر بدی روی افراد می­گذارند، باید تغییر کنند.

۶- بهترین و موثر‌ترین روش کسب اطلاعات در تیم توسعه، ارتباط چهره به چهره است. در تیم چابک افراد با یکدیگر صحبت می‌کنند. نامه نگاری و مستند سازی فقط زمانی که نیاز است باید صورت گیرد.

۷- نرم افزار کار کننده معیار اصلی پیشرفت است. پروژه‌های چابک با نرم افزاری که در حال حاضر نیازهای مشتری را پاسخ می‌دهد، سنجیده می‌شوند. میزان مستندات، حجم کدهای زیر ساخت و هر چیز دیگری غیره از نرم افزار کار کننده معیار پیشرفت نرم افزار نیستند.

۸- فرآیندهای چابک توسعه با آهنگ ثابت را ترویج می‌دهد. حامیان، توسعه دهندگان و کاربران باید یک آهنگ توسعه ثابت را حفظ کنند که بیشتر شبیه به دو  ماراتون است یا دوی ۱۰۰ متر. آنها با سرعتی کار می‌کنند که بالاترین کیفیت را ارائه دهند.

۹- توجه مداوم به برتری تکنیکی و طراحی خوب منجر به چابکی می­گردد. کیفیت بالاتر کلیدی برای سرعت بالا است. راه سریعتر رفتن این است که نرم افزار تا جایی که ممکن است پاک و قوی نگهداریم. بنابراین همه اعضای تیم چابک تلاش می­کنند که با کیفیت­ترین کار ممکن را انجام دهند. آنها هر آشفتگی را به محض ایجاد برطرف می‌کنند.

۱۰-  سادگی هنر بیشینه کردن مقدار کاری که لازم نیست انجام شود، است. تیم چابک همیشه ساده‌ترین مسیر که با هدف آنها سازگار است را در پیش می­گیرند. آنها وقت زیادی روی مشکلاتی که ممکن است فردا رخ دهد، نمی­گذارند.  آنها کار امروز را با کیفیت انجام داده و مطمئن می­شوند که تغییر آن در صورت بروز مشکلات در فردا، آسان خواهد بود.

۱۱-  بهترین معماری و طراحی از تیم‌های خود سازمان ده بیرون می‌آید. مدیران، مسئولیت‌ها را به یک فردی  خاصی در تیم نمی‌دهند بلکه بر عکس با تیم به صورت یک نیروی واحد برخورد می­کنند. خود تیم تصمیم می­گیرد که هر مسئولیت را چه کسی انجام دهد. تیم چابک با هم روی کل جنبه‌های پروژه کار می­کنند. یعنی یک فرد خاص مسئول معماری، برنامه نویسی، تست و غیره نیستند. تیم، مسئولیتها را به اشتراک گذاشته و هر فرد بر کل کار تاثیر دارد.

۱۲-  در بازهای زمانی مناسب تیم در می­یابد که چگونه می­تواند کاراتر باشد و رفتار خود را متناسب با آن تغییر دهد. تیم می­داند که محیط دائما در حال تغییر است، بنابراین خود را با محیط تغییر می­دهد تا چابک بماند.

ضرورت توسعه چابک

امروزه صنعت نرم افزار دارای سابقه بدی در تحویل به موقع و با کیفیت نرم افزار است. گزارشات بسیاری تایید می­کنند که بیش از ۸۰ درصد از پروژه‌های نرم افزاری با شکست مواجه می­شوند؛ در سال ۲۰۰۵ موسسه IEEE  برآورد زده است که بیش از ۶۰ بیلیون دلار صرف پروژه‌های نرم افزاری شکست خورده شده است. عجب فاجعه­ای؟

شش دلیل اصلی شکست پروژه‌های نرم افزاری

وقتی که از مدیران و کارکنان سوال می­شود که چرا پروژه‌های نرم افزاری با شکست مواجه می­شوند، آنها به موضوعات گسترده ای اشاره می­کنند. اما شش دلیل زیر بارها و بارها تکرار شده است که به عنوان دلایل اصلی شکست نرم افزار معرفی می­شوند:

۱- درگیر نشدن  مشتری

۲- عدم درک درست نیازمندها

۳- زمان بندی غیر واقعی

۴- عدم پذیریش و مدیریت تغییرات

۵- کمبود تست نرم افزار

۶- فرآیندهای غیر منعطف و باد دار

چگونه چابکی این مشکلات را رفع می­کند؟

با آنکه Agile برای هر مشکلی راه حل ندارد ولی برای مسائل فوق بدین صورت کمک می­کند:

مشتری پادشاه است!

برای رفع مشکل عدم همکاری کاربر نهایی یا مشتری، Agile مشتری را عضوی از تیم توسعه می­کند. به عنوان عضوی از تیم، مشتری با تیم توسعه کار می­کند تا مطمئن شود که نیازمندها به درستی برآورده می­شوند. مشتری همکاری می­کند در شناسایی نیازمندی­ها، تایید می­کند نتیجه نهایی را و حرف آخر را در اینکه کدام ویژگی به نرم افزار اضافه شود، حذف شود و یا تغییر کند، را می­زند.

نیازمندی‌ها به صورت تست­های پذیرش[۳] نوشته می­شوند

برای مقابله با مشکل عدم درک درست نیازمندی­ها، Agile تاکید دارد که نیازمندیهای کسب شده باید به صورت ویژگی­هایی تعریف شوند که بر اساس معیارهای مشخصی قابل پذیرش باشند. این معیارهای پذیرش برای نوشتن تست­های پذیرش به کار می­روند. به این ترتیب قبل از اینکه کدی نوشته شود، ابتدا تست پذیرش نوشته می­شود. این بدین معنی است که هر کسی باید اول فکر کند که چه می­خواهد، قبل از اینکه از کسی بخواهد آن را انجام دهد. این راهکار فرایند کسب نیازمندی­ها را از بنیاد تغییر می­دهد و به صورت چشم گیری کیفیت برآورد و زمان بندی را بهبود می­دهد.

زمانبندی با مذاکره بین تیم توسعه و سفارش دهنده تنظیم می­شود

برای حل مشکل زمان بندی غیر واقعی، Agile زمان بندی را به صورت یک فرآیند مشترک بین تیم توسعه و سفارش دهنده تعریف می­کند. در شروع هر نسخه از  نرم افزار، سفارش دهنده ویژگی‌های مورد انتظار را به تیم توسعه می­گوید. تیم توسعه تاریخ تحویل را بر اساس ویژگی­ها برآورد می­زد و در اختیار سفارش دهنده قرار می­دهد. این تعامل تا رسیدن به یک دیدگاه مشترک ادامه می­یابد.

هیچ چیزی روی سنگ حک نشده است، مگر تاریخ تحویل

برای رفع مشکل ضعف در مدیریت تغییرات، Agile اصرار دارد که هر کسی باید تغییرات را بپذیرد و نسبت به آنها واقع بین باشد. یک اصل مهم Agile  می­گوید که هر چیزی می­تواند تغییر کند مگر تاریخ تحویل! به عبارت دیگر همین که محصول به سمت تولید شدن حرکت می­کند، مشتری (در تیم محصول) می­تواند بر اساس اولویت­ها و ارزش­های خود ویژگی­های محصول را کم یا زیاد کرده و یا تغییر دهد. به هر حال او باید واقع بین باشد. اگر او یک ویژگی جدید اضافه کنید، باید تاریخ تحویل را تغییر دهد. به این ترتیب همیشه تاریخ تحویل رعایت می­گردد.

تست­ها قبل از کد نوشته می­شوند و کاملا خودکار هستند

برای رفع مشکل کمبود تست، Agile تاکید می­کند که ابتدا باید تست­ها نوشته شوند و همواره ارزیابی گردند. هر برنامه نویس باید اول تست­ را بنویسد، سپس کد لازم برای پاس شدن آن را. همین که کد تغییر می­کند باید تست­ها دوباره اجرا شوند. در این راهکار، هر برنامه نویس مسئول تست­های خود است تا درستی برنامه از ابتدا تضمین گردد.

مدیریت پروژه یک فعالیت جداگانه نیست

برای رفع مشکل فرآیندهای غیر منعطف و باددار، Agile مدیریت پروژه را درون فرآیند توسعه می­گنجاند. وظایف مدیریت پروژه بین اعضای تیم توسعه تقسیم می­شود. برای مثال هر ۷ نفر در تیم توسعه نرم افزار (متدلوژی اسکرام) زمان تحویل را با مذاکره تعیین می­کنند. همچنین کد برنامه به صورت خودکار اطلاعات وضعیت پروژه را تولید می­کند. به عنوان مثال  نمودار burndown ، تست­های انجام نشده، پاس شده و رد شده به صورت خودکار تولید می­شوند.

به کار گیری توسعه چابک

یکی از مشکلات توسعه چابک این است که شما اول باید به خوبی آن را درک کنید تا قادر به پیاده سازی درست آن باشید. این درک هم باید کلی باشد (مانند Scrum و XP) و هم جزئی (مانند TDD و جلسات روازنه). اما چگونه باید به این درک برسیم؟ کتاب­ها و مقالات انگلیسی زیادی برای یادگیری توسعه چابک و پیاده سازی آن در سازمان وجود دارند، ولی متاسفانه منابع فارسی کمی در این زمینه است. هدف این کتاب رفع این کمبود و آموزش عملی توسعه چابک و ابزارهای پیاده سازی آن است.

برای این یک توسعه دهنده چابک شوید، باید به مهارت­های فردی و تیمی چابک برسید. در ادامه این مهارت­ها معرفی می­شوند.

مهارت­های فردی

قبل از هر چیز شما باید یک برنامه نویس باشید و مقدمات برنامه نویسی مانند الگوریتم و فلوچارت، دستورات برنامه نویسی، کار با متغیرها، توابع و آرایه­‌ها را بلد باشید. پس از تسلط به مقدمات برنامه نویسی می­توانید مهارت­های برنامه نویسی چابک را فرا بگیرید که عبارتند از:

- برنامه نویسی شیءگرا

- توسعه تست محور

- الگوهای طراحی

در ادامه نحوه کسب این مهارت­ها بیان می­شوند.

برنامه نویسی شیءگرا

اساس طراحی چابک بر تفکر شیءگرا استوار است. بنابراین تسلط به مفاهیم و طراحی شیءگرا ضروری است. 

توسعه تست محور

مهمترین و انقلابی‌ترین سبک برنامه نویسی از دهه گذشته تا به امروز، توسعه یا برنامه نویسی تست محور است. این سبک بسیاری از ارزش‌های توسعه چابک را فراهم می­کند و یادگیری آن برای هر توسعه دهنده چابک ضروری است.

الگوهای طراحی

الگوهای طراحی راه حل­های انتزاعی سطح بالا هستند. این الگوها بهترین تکنیک­های[۴] طراحی نرم افزار هستند و بسیاری از مشکلاتی که در طراحی نرم افزار رخ می­دهند با استفاده از این الگوها قابل حل هستند.

مهارت­های تیمی

انجام پروژه نرم افزاری یک کار تیمی است. شما پس از یادگیری مهارت­های فردی باید خود را آماده حضور در تیم توسعه چابک کنید. برای این منظور باید با مهارت تیمی مانند آشنایی با گردشکار تولید نرم افزار، حضور موثر در جلسات، قبول مسئولیت­ها و غیره آشنا شوید.

اسکرام

تمامی مهارت­های تیمی توسعه چابک توسط اسکرام آموزش داده می­شوند. اسکرام فریم ورکی برای توسعه چابک است که با تعریف فرآیندها، نقش­ها و آرتیفکت­های مشخص به تیم­های نرم افزاری کمک می­کند تا چابک شوند.


[۱] Artifact : خروجی یک فرآیند  است. مثلا خروجی طراحی شیءگرا، نمودارهای UML است.

[۲] Agile Alliance

[3] Acceptance Tests

[4] Best Practice

--------------------------------

اطلاعات بیشتر در http://AgileDevelopment.ir