مطالب
برنامه نویسی اندروید با Xamarin.Android - قسمت سوم
در این مقاله می‌خواهیم یک لیست ساده را ایجاد کرده و داخل یک کنترل (View)، از نوع ListView قرار دهیم. همچنین با برخی از کنترل‌های پرکاربرد، برای چیدمان کنترل‌ها در اندروید آشنا می‌شویم.

قبل از شروع به طراحی UI باید کمی با واحدهای اندازه گیری در اندروید آشنا شویم. بدانید و آگاه باشید که استفاده از واحد Pixel برای تعیین اندازه در اندروید کار بسیار اشتباهی است. طراح همیشه باید Density یا تراکم صفحه‌ی نمایش را در نظر بگیرد. تراکم صفحه‌ی نمایش به معنای تعداد پیکسل موجود در یک اینچ می‌باشد. اندازه‌ی 100 پیکسل در دستگاه‌های مختلف با (dpi(Dot Per Inchهای متفاوت به یک اندازه نیست.

واحد dpi: اندروید واحد dpi را برای طراحی و چیدمان Layoutها معرفی کرده است. dpi مخفف Device Independent Pixel هست و معمولا بصورت dp نوشته می‌شود که یک واحد پیکسلی مجازی است و بر پایه‌ی یک صفحه نمایش با رزولوشن 160dpi طراحی شده‌است. به عبارت دیگر یک dp، یک پیکسل در یک صفحه‌ی نمایش با رزولوشن 160dpi می‌باشد. این واحد این اطمینان را به شما می‌دهد که یک View، در صفحه نمایش‌های با رزولوشن متفاوت، بطور مناسبی بزرگ یا کوچک می‌شود.

واحد sp: مخفف Scale Independent Pixel است و شبیه dp عمل می‌کند؛ با این تفاوت که تنظیمات کاربر را (مثلا شخصی که بخاطر ضعف چشم اندازه‌ی قلم گوشی خود را بزرگ نموده) در محاسبات خود در نظر می‌گیرد. به دلیل آنکه از لحاظ زیبایی شناسی و همچنین چیدمان عناصر داخل UI زمانیکه از واحد اندازه گیری sp استفاده می‌کنیم ممکن است با مشکل مواجه شویم، بیشتر از dp استفاده می‌کنیم، مگر در بعضی مواقع آن هم برای مقداردهی به اندازه‌ی قلم!

خوب! به سراغ فولدر Layout رفته و Main.axml را باز نمایید. به قسمت Source بروید.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="vertical"
    android:layout_width="fill_parent"
    android:layout_height="fill_parent">
    <Button
        android:id="@+id/MyButton"
        android:layout_width="fill_parent"
        android:layout_height="wrap_content"
        android:text="@string/Hello" />
</LinearLayout>
در این سند axml یک LinearLayout مشاهده می‌نمایید. وقتی شما View را به LinearLayout اضافه می‌کنید، با توجه به اینکه orientation آن را vertical یا horizontal انتخاب کرده باشید، به صورت افقی و یا عمودی طرح بندی را انجام می‌دهد.

layout_width و layout_height (مقداردهی آن‌ها الزامی است) ابعاد layout ما را مشخص می‌کنند. مقدار fill_parent دیگر منسوخ شده و به جای آن match_parent استفاده می‌شود و به معنای آن است که تمام فضای موجود در کنترل را اشغال کند. مقدار دیگری که می‌توان به آن نسبت داد (و در layout_height مربوط به Button مشاهده می‌نمایید)، wrap_content می‌باشد که اعلام می‌کند فقط به میزان مورد نیاز برای محتویات، کنترل والد را اشغال کند. البته با تغییر میزان محتویات، اندازه‌ی کنترل متغییر است. شما می‌توانید مقادیر عددی را هم با واحد dp یا حتی pixel (که اصلا توصیه نمی‌شد) جایگزین نمایید.

در ادامه، کنترل (که در اندروید به آن View گفته می‌شود) Button را حذف نمایید و به جای آن یک ListView را قرار دهید و نامی را به آن نسبت دهید. ListView از کاربردی‌ترین و مهم‌ترین کنترل‌های اندروید می‌باشد. ListView شامل قسمت‌های زیر است:
Rows: قسمت نمایش دهنده‌ی داده‌ها.
Adapter: یک کلاس که وظیفه‌ی انقیاد منبع داده را به ListView، بر عهده دارد.
Fast Scrolling: یک دسته(handle) که به کاربر اجازه می‌دهد تا در طول ListView حرکت کند.
Section Index: یک view می‌باشد و جایگاه لیت را هنگام اسکرول مشخص میکند و معمولا در Contacts گوشی بصورت ابتدای حروف نام مخاطبین خود مشاهده کرده‌اید.
Layout زیر را در نظر بگیرید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="vertical"
    android:layout_width="match_parent"
    android:layout_height="match_parent">
    <ListView
        android:background="#fff"
        android:id="@+id/NameListView"
        android:layout_width="match_parent"
        android:layout_height="match_parent" />
</LinearLayout>  
به MainActivity.cs بروید و کدهای مربوط به Button قبلی را که با ListView جایگزین کرده‌ایم، حذف نمایید. متد OnCreate به این صورت می‌باشد:
protected override void OnCreate(Bundle bundle)
        {
            base.OnCreate(bundle);
            SetContentView(Resource.Layout.Main);

            List<string> namesList = new List<string>
            {
                "Mohammad","Fatemeh","Ali","Hasan","Husein","Mohsen","Mahdi",
            };
            var namesAdapter = new ArrayAdapter<string>
                (this, Android.Resource.Layout.SimpleListItem1, namesList);

            var listview = FindViewById<ListView>(Resource.Id.NameListView);
            listview.Adapter = namesAdapter;
        }
همانطور که گفته شد SetContentView مشخص کننده‌ی layout مورد نظر ما برای نمایش می‌باشد. می‌توان بدون هیچ layout خاصی با کدهای سی شارپ، کنترل‌های مورد نظر را ایجاد کرد که کار زمانبری است؛ ولی بعضی مواقع مجبور به این کار هستیم.
namesList یک لیست ساده از نوع string با مقدار دهی اولیه است.
ArrayAdapter یک کلاس Adapter توکار می‌باشد که یک آرایه (یا لیست) را از نوع string، برای نمایش به ListView متصل می‌کند (bind). نوع جنریک آن یعنی <ArrayAdapter<T برای نوع‌های دیگر هم استفاده می‌شود. در واقع Adapter با دریافت یک لیست برای نمایش و یک Layout برای تعیین نوع نمایش، به ازای هر سطر از اطلاعات یک View را با اطلاعات آن سطر به سمت ListView ارسال می‌کند. در اینجا ما در سازنده‌ی ArrayAdapter با استفاده از Resourceهای توکار اندروید که از طریق Android.Resource به آن‌ها دسترسی داریم، یک layout ساده را شامل یک TextView(مانند label و یا textBlock)، به همراه namesList، برای Adapter ارسال کردیم.
متد FindViewById با توجه به Layout معرفی شده‌ی به Activity، به دنبال View با Id مورد نظر می‌پردازد. مهم نیست که در Layoutهای جداگانه نام‌های یکسانی استفاده کنید. این متد در کلاس View قرار دارد و تمام کنترل(View)ها، فرزند آن می‌باشند. در اینجا از نوع جنریک آن استفاده شده که عمل تبدیل View به ListView را خود متد بر عهده بگیرد.
در انتها Adapter مورد نظر به ویژگی Adpater کنترل ListView اضافه می‌شود.

ListView کنترل بسیار منعطفی می‌باشد. برخی ویژگی‌ها آن را در زیر می‌توانید مشاهده بفرمایید:
  • android:dividerHeight                    // ارتفاع جداکننده‌ی سطرها
  • android:divider                            // رنگ جداکننده‌ی سطرها
  • android:layoutAnimation               // انیمیشن برای layoutها 
  • android:background                    // رنگ ضمینه را مشخص میکند. البته میتوانید یک style را به ان نسبت دهید

خوب؛ حالا بیایید یک ListView را با ظاهر و Adapter سفارشی بسازیم.
ابتدا باید یک Layout را طراحی کنیم تا به ازای هر سطر برای ListView ارسال شود. با استفاده از Add->New item یک Layout را به فولدر layout اضافه کنید.
کد زیر را درون فایل axml مربوطه کپی کنید. 
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="horizontal"
    android:layout_width="match_parent"
    android:layout_height="wrap_content"
    android:padding="14dp">
    <TextView
        android:text=""
        android:gravity="center_vertical"
        android:layout_width="wrap_content"
        android:layout_height="match_parent"
        android:id="@+id/idTextView" />
    <TextView
        android:text=""
        android:gravity="center_vertical"
        android:layout_width="match_parent"
        android:layout_height="match_parent"
        android:id="@+id/nameTextView"
        android:layout_marginLeft="14dp" />
</LinearLayout>
کلاس زیر (یا هر کلاس دلخواه دیگری) را به عنوان مدل برنامه اضافه کنید.
namespace DotSystem.ir.App1.Model
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string PersonName { get; set; }

    }
حالا باید Adapter خود را بسازیم. ابتدا کلاسی را با نام PersonAdapter به برنامه اضافه نمایید. این کلاس باید از کلاس BaseAdapter (نوع جنریک آن هم موجود می‌باشد) و یا فرزندان آن ArrayAdapter، CursorAdapter و ... ارث بری نماید. اگر مستقیما از BaseAdapter استفاده کنیم، به دلیل Abstract بودن تعدادی از متدها و Propertyها مجبور به override کردن آن‌ها می‌شویم. ما در اینجا از BaseAdapter استفاده می‌کنیم. کد زیر را در نظر بگیرید:
namespace DotSystem.ir.App1.Adapters
{
    public class PersonAdapter : BaseAdapter<Model.Person>
    {
        public override Person this[int position]
        {
            get
            {
                throw new NotImplementedException();
            }
        }

        public override int Count
        {
            get
            {
                throw new NotImplementedException();
            }
        }

        public override long GetItemId(int position)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
BaseAdapter شامل یک Indexer برای دسترسی آسان به Itemهای لیست، یک ویژگی برای برگرداندن تعداد آیتم‌ها، متدی برای برگرداندن Id هر آیتم و مهمترین بخش آن یعنی متد GetView که برای نمایش هر آیتمی یک بار اجرا می‌شود و Layout مورد نظر ما را با اطلاعات پر کرده و به سمت ListView می‌فرستد.

در اینجا ما به چند فیلد داخل کلاس احتیاج داریم.
  • لیست اطلاعات مورد نظر.
  • Activity جاری که Adapter را استفاده می‌کند.
بنابراین دو فیلد را به همراه متد سازنده، برای مقدار دهی آن‌ها اضافه کرده و کلاس بالا را نیز تکمیل می‌کنیم.
namespace DotSystem.ir.App1.Adapters
{
    public class PersonAdapter : BaseAdapter<Person>
    {
        protected Activity _activity = null;
        protected List<Person> _list = null;
        public PersonAdapter(Activity activity, List<Person> list)
        {
            _activity = activity;
            _list = list;
        }
        public override Person this[int position]
        {
            get
            {
                return _list[position];
            }
        }

        public override int Count
        {
            get
            {
                return _list.Count;
            }
        }

        public override long GetItemId(int position)
        {
            return _list[position].Id;
        }

        public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
در این مرحله باید متد GetView را پیاده سازی کنیم. به پیاده سازی زیر دقت کنید:
public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            if (convertView == null)
                convertView = _activity.LayoutInflater
                    .Inflate(Resource.Layout.PersonListViewItemLayout, parent, false);

            var idTextView = convertView.FindViewById<TextView>(Resource.Id.idTextView);
            var nameTextView = convertView.FindViewById<TextView>(Resource.Id.NameListView);

            var persion = _list[position];

            idTextView.Text = persion.Id.ToString();
            nameTextView.Text = persion.PersonName;

            return convertView;
        }
در مرحله‌ی اول بررسی می‌کنیم که اگر convertView برابر با null بود، آن را مقدار دهی کند. این نکته بسیار مهم است، چرا که ListView برای کارآیی بهتر فقط آن آیتم هایی را که در دید کاربر باشد، با متد GetView لود میکند و دوباره با اسکرول لیست، عمل فراخوانی متد انجام می‌شود؛ البته اینبار بدون مقدار null برای convertView. بنابراین اگر دیدید که هنگام اسکرول لیست، آیتم‌ها جابجا شدند، این بخش از متد را دوباره بررسی نمایید.
Inflate متدی است که Layout و نگه دارنده‌ی  layout را گرفته و آن را برای نمایش در Activity آماده می‌کند. سپس دو View را که در Layout ما وجود دارند، گرفته مقدار دهی می‌کنیم و در آخر هم convertView را برای نمایش به سمت ListView می‌فرستیم.
حال متد OnCreate را به صورت زیر بازنویسی نموده و برنامه را اجرا می‌کنیم.
protected override void OnCreate(Bundle bundle)
        {
            base.OnCreate(bundle);
            SetContentView(Resource.Layout.Main);

            List<Model.Person> personList = new List<Model.Person>
            {
                new Model.Person() {Id = 1, PersonName = "Mohammad", },
                new Model.Person() {Id = 2, PersonName = "Ali", },
                new Model.Person() {Id = 3, PersonName = "Fatemeh", },
                new Model.Person() {Id = 4, PersonName = "hasan", },
                new Model.Person() {Id = 5, PersonName = "Husein", },
                new Model.Person() {Id = 6, PersonName = "Mohsen", },
                new Model.Person() {Id = 14, PersonName = "Mahdi", },
            };
            var personAdapter = new Adapters.PersonAdapter(this, personList);

            var listview = FindViewById<ListView>(Resource.Id.NameListView);
            listview.Adapter = personAdapter;
        }
مطالب
معرفی فریم ورک Blueprint CSS
احتمالا با عباراتی مانند طراحی table less و مزیت‌های طراحی با CSS، همانند سرعت بالاتر بارگذاری سایت در مقایسه با نمایش یک جدول که نیازمند دریافت تمام جزئیات آن و سپس رندر نهایی اطلاعات آن توسط مرورگر است، بارها برخورد داشته‌اید. اما ... آیا یکبار سعی کرده‌اید که به صورت دستی همان کارهایی را که پیشتر با HTML table انجام می‌دادید، اینبار توسط CSS پیاده سازی کنید؟
در اکثر اوقات نتیجه کار مایوس کننده، بسیار سخت و نگهداری آن در طول زمان بسیار مشکل خواهد بود؛ به علاوه سازگاری با مرورگرهای مختلف و نکات ریز هر کدام را نیز لحاظ کنید. به همین جهت تعدادی فریم ورک CSS برای شبیه سازی گرید و جدول تهیه شده‌اند که کار طراحی table less را بسیار ساده و لذت بخش کرده‌اند. یکی از این موارد، فریم ورک Blueprint CSS نام دارد و در ادامه نحوه استفاده از آن‌را مرور خواهیم کرد. این مرور هم مستقل است از فناوری سمت سرور مورد استفاده و صرفا مباحث html و CSS آن بررسی خواهند شد.


دریافت Blueprint CSS

این فریم ورک سورس باز را از مخزن کدهای آن در GitHub می‌توانید دریافت کنید: (^)
البته نگران حجم نزدیک به 4 مگابایتی بسته دریافتی آن نباشید؛ زیرا نهایتا با سه فایل CSS از آن بیشتر کاری نداریم و مابقی مثال‌های آن هستند.
پس از دریافت آن، یک پوشه را به نام blueprint ایجاد کرده و سه فایل ie.css ،print.css و screen.css را در آن قرار دهید.
به علاوه داخل این پوشه، یک پوشه جدید دیگر را به نام src ایجاد کرده و فایل grid.png موجود در این بسته را نیز در آن کپی کنید.


ساختار ابتدایی یک صفحه مبتنی بر Blueprint CSS

پس از ایجاد پوشه blueprint و src به نحوی که توضیح داده شد، ابتدایی‌ترین ساختار یک صفحه تشکیل شده با blueprint css به نحو زیر است:
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
  <head>
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
    <title>Blueprint test page</title>

    <!-- Framework CSS -->
    <link rel="stylesheet" href="blueprint/screen.css" type="text/css" media="screen, projection">
    <link rel="stylesheet" href="blueprint/print.css" type="text/css" media="print">
    <!--[if lt IE 8]><link rel="stylesheet" href="blueprint/ie.css" type="text/css" media="screen, projection"><![endif]-->
  </head>
  <body>
    <div class="container showgrid">
  test
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  test
    </div>
  </body>
</html>
توضیحات:
پس از مشخص سازی DocType (مهم)، سه فایل CSS یاد شده به header صفحه اضافه خواهند شد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، سازگاری با IE نیز مدنظر آن بوده است.
کار با blueprint css همواره داخل div زیر انجام می‌شود:
<div class="container">
  page
</div>
توسط کلاس container یک گرید به عرض 950px در میانه صفحه برای شما تشکیل خواهد شد.
اگر علاقمند باشید که این گرید را مشاهده نمائید و همچنین بتوانید ستون‌های آن‌را نیز شمارش کنید، تنها کافی است showgrid را به این class تعریف شده اضافه نمائید (همانند ساختار صفحه فوق). به این ترتیب شکل زیر نمایان خواهد شد:

مطابق شکل فوق، در این عرض مشخص، 24 ستون آن در اختیار ما خواهند بود.
به علاوه ذکر hr با class=space سبب خواهد شد تا مطابق تنظیمات و فاصله بندی منظم این فریم ورک، یک سطر خالی برای ما ایجاد شود.


طراحی بدون جدول با Blueprint CSS

در ادامه قصد داریم در این صفحه ابتدایی، یک جدول با دو ستون و دو ردیف را ایجاد کنیم:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-12">
        row1-col1
      </div>
      <div class="span-12 last">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-12">
        row2-col1
      </div>
      <div class="span-12 last">
        row2-col2
      </div>
    </div>
  </body>
که شکل زیر را برای ما ایجاد خواهد کرد:

توضیحات:
ستون‌های گرید نهایی با رنگ آبی مشخص هستند (class=container showgrid). اگر نیاز به 12 ستون داریم، می‌نویسیم span-12 و ... همین! به این ترتیب یک سلول جدول، با 12 ستون در اختیار ما خواهد بود. سلول بعدی هم در اینجا 12 ستونه است. اما یک last را اضافه‌تر دارد. در span-12 last این last به معنای انتهای ردیف جاری است و ذکر آن الزامی است.
تا اینجا یک ردیف تمام شد. اکنون در ادامه ردیف دوم را نیز به همین ترتیب با دو div و class‌هایی که ملاحظه می‌کنید، مشخص خواهیم کرد.
نحوه کار کلی با Blueprint css به همین سادگی است که ملاحظه می‌کنید. تعداد ستون‌های مورد نیاز را با ذکر container showgrid به سادگی می‌توان شمارش کرد. سپس این اعداد شمارش شده و مد نظر را پس از span ذکر کنید. مثلا اگر یک طرح سه ستونه نیاز دارید به صورت زیر خواهد بود:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
        row1-col1
      </div>
      <div class="span-8">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
        row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>

طراحی سلول‌های تو در تو


سؤال: ما پیشتر در یک html table به سادگی می‌توانستیم داخل یک سلول آن حتی یک جدول جدید نیز قرار دهیم، اینجا چطور؟
پاسخ: در اینجا هم بجای td و tr و table، از divهای تو در تو استفاده کنید. بستن ستون آخر را با last یاد شده فراموش نکنید. مثلا:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
                <div class="span-4">
                    row-1, col1 : cell-1
                </div>
                <div class="span-4 last">
                    row-1, col1 : cell-2
                </div>
      </div>
      <div class="span-8">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
        row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>
در اینجا در اولین div تعریف شده دو div تو در تو اضافه شده‌اند. البته با توجه به اینکه div والد 8 ستونی است، جمع عرض divهای فرزند باید 8 باشد که در اینجا به دو div چهارستونی تقسیم شده است.


سایر امکانات Blueprint CSS

تا اینجا با کلیات نحوه طراحی یک جدول به کمک CSS و فریم ورک Blueprint CSS آشنا شدیم (به کمک container و span-n آن). در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر سایر امکانات این فریم ورک CSS و منظور از این امکانات، کلمات و عبارات مجازی است که می‌توانید داخل classهای divهای تعریف شده اضافه نمائید (CSS selectors تعریف شده در آن):
prepend-n و border:
فرض کنید در divهای تو در توی قسمت قبل، قصد داریم عرض ستون اول را بجای 4 ستون به 3 ستون تبدیل کنیم، اما این div را یک ستون به سمت راست حرکت دهیم:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
        <div class="prepend-1 span-3 border">
               row-1, col1 : cell-1
        </div>
        <div class="span-4 last">
              row-1, col1 : cell-2
        </div>
      </div>
      <div class="span-8">
           row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
           row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>
برای این منظور همانطور که ملاحظه می‌کنید از prepend-1 استفاده شده است. border در اینجا سبب خواهد شد تا در سمت راست div یک خط عمودی رسم شود. در مقابل آن colborder هم وجود دارد که سبب ترسیم حاشیه با فاصله بیشتری نسبت به border می‌شود.
شبیه به همین قابلیت، با append-x (افزودن تعدادی ستون به سمت راست)، prepend-top (فاصله‌ای به اندازه 1.5em را به بالای div اضافه می‌کند) و append-bottom (فاصله‌ای به اندازه 1.5em را به پایین div اضافه می‌کند) نیز وجود دارد.
در مقابل این‌ها، push-n و pull-n هم وجود دارند. کار append و prepend اضافه کردن چند ستون به بعد و قبل از یک div است. push یک div را به تعداد واحدی که مشخص می‌کنیم به سمت راست حرکت می‌دهد. pull یک div را n ستون به سمت چپ حرکت خواهد داد (بدون تغییری در تعداد ستون‌ها).


دریافت مرجع سریع Blueprint CSS
نظرات اشتراک‌ها
چرا از آنگولار به ری اکت + ری داکس سوئیچ کردم!
منظورتون رو از سرور ساید متوجه نمیشم. هیچ یک از کتابخانه‌های بالا سرورساید نیستن. همه کتابخانه‌های spa فقط سمت کاربر را پوشش میدهند و angular هم بدین شکل است . تنها موردی که انگیولار پوشش میدهد وجود کتابخانه‌های همراهی چون rxjs است که البته قابل تغییر نیز هست. در صورتی که در ری اکت وجود ندارد.دیگر فرقی نمیکند که سمت سرور با چه فناوری نوشته شده است تنها جنبه ای که سمت سرور ایفا میکند وجود یک سرویس پاسخگوست که REST Api یکی از آن هاست خواه php خواه .net و حتی node js و...
در حین توسعه نکات زیادی باید مورد توجه قرار بگیرد اول اینکه ری اکت  نیازمند و محتاج کتابخانه‌های متفرقه ای هست که باید با انتخاب خودتان استفادده شوند حال اگر در نظر بگیریم در یکی از آپدیت‌ها ناسازگاری صورت بگیرد میتواند کل پروژه را تحت تاثیر قرار بدهد ولی در انگیولار از آنجا یک دستی کار توسط انگیولار تامین میشود کمتر این مشکلات دیده میشود ، همین الانش هم گاها مشکلاتی در این حالت رخ میدهد وای به حال اینکه توسط هیچ منبعی این یک دستی صورت نگیرد. حال تصور کنید در آپدیت عظیم یک پروژه چگونه یک مشکل کوچک میتواند کل کار را برای مدتی بر زمین بزند با این ادعا که کتابخانه‌های متن باز و رایگان تحت لایسنس‌های مختلف داریم.
در لینکی که قرار دادید نوشته است که کامپوننت‌های خود را کوچک نگه دارید یعنی اینکه توسعه دهنده میداند که اگر یک کامپوننت بخواهد بزرگ شود به چه دردسر زیادی میرسد و چه مخلوطی از کدها را خواهد داشت.
استفاده از تایپ اسکریپت برای انگیولار یک نقطه ضعف نیست بلکه یک مزیت محسوب میشود. استفاده از تایپ اسکریپ باعث میشود نگهداری کد ساده‌تر باشد و کدها را در قالب ساده‌تر و با سرعت بیشتری میتوان نوشت. هر روز نسخه جدید از مرورگها با پشتیبانی از فناوری‌های جدید می‌آیند ولی بنا به مسائلی چون عدم پشتیبانی مرورگرها و یا قدیمی بودن مرورگر کاربر مجبور هستیم کدها را به شکل قدیمی بنویسیم و شاید این کدهای جدید باعث سرعت و کارایی بهتر باشند ولی با تایپ اسکریپت میتوان در آینده تنها یا یک ترانسپایل ساده به هر ورژن از ES تبدیل کنیم بدون اینکه نیاز به بازنویسی کد داشته باشیم که مستلزم وقت و هزینه خواهد بود. پس کدی که الان نوشته میشود در واقع کد به روز برای آینده هم محسوب میشود.
از نظر جنبه مالی همه پروژها به همین صورت هستند و ری اکت هم مستثنی نیست. همه کتابخانه هایی که متن باز هستند اگر به سود دهی نرسند و یا دیگر راضیشان نکند ان را رها میکنند. ابزرهای متن باز هم بدین صورت هستند هیچ شرکتی نمیآید پول و زمانش را صرف چیزی کند که برایش هیچ منفعتی به دنبال نداشته باشد و این قانون اول تجارت است. آیا فیس بوک همانند مایکروسافت یا گوگل نیست؟

ولی در نهایت هر دو ابزار و دیگر ابزارها هستند و تیم سازنده با توجه به نیازها باید ابزار خود را انتخاب کند.
اشتراک‌ها
ساده ترین روش برای اضافه کردن Dark-Mode به هر وبسایتی با استفاده از DarkReader
گوگل کروم افزونه بسیار خوبی برای طرفداران dark-mode دارد که میتوانید با استفاده از آن حدودا بدون مشکل در ۹۵ درصد از وبسایت هایی که این حالت را پشتیبانی نمیکنند استفاده نمایید. با کمی بررسی نحوه کار آن متوجه شدم که اسکریپتی توسط تیم توسعه دهنده آن تولید شده برای افزودن این  قابلیت به وبسایت خودتان,  پس از تست و اضافه کردن آن به چند  وبسایت مختلف که درحال توسعه آن بودیم نتیجه بسیار خوبی داشت. این شد گفتم این مطلب را با دوستان به اشتراک بگذارم شاید به سایت .NetTips  هم اضافه بشه که نیازی به داشتن افزونه کروم در این سایت هم نداشته باشیم. برای نصب این پکیج میتوانید از npm  استفاده نمایید‌:
npm install darkreader
پس از دریافت این پکیج و افزودن آن به صفحه html خودتان میتوانید به این صورت از آن استفاده نمایید‌:
// فعال کردن
DarkReader.enable({
    brightness: 100,
    contrast: 90,
    sepia: 10
});
// غیر فعال کردن 
DarkReader.disable();
و یا اگر از فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی استفاده میکنید به این روش ابتدا دو متد فعال و غیر فعال کردن آن را import کرده و از آن استفاده نمایید. 
import {
    enable as enableDarkMode,
    disable as disableDarkMode,
} from 'darkreader';
// فعال کردن
enableDarkMode({
    brightness: 100,
    contrast: 90,
    sepia: 10,
});
// غیر فعال کردن
disableDarkMode();
متد enable در این پکیج تنظیمات زیر را دریافت میکند‌:
var defaultTheme = {
        mode: 1,  // (0 1) for enabling or disabling dark mode
        brightness: 100,
        contrast: 100,
        grayscale: 0,
        sepia: 0,
        useFont: false,
        fontFamily: '', // add custom font
        textStroke: 0,
        engine: ThemeEngines.dynamicTheme,
        stylesheet: '',  // add custom css styles
    };
اگر افزونه کروم را نصب کرده باشید این تنظیمات برای شما مفهوم‌تر خواهد بود که دقیقا هر کدام برای چه کاری هستند چرا که در این افزونه این موارد قابل تنظیم است. در آخر تنها کاری که باید انجام دهید اضافه کردن یک button به صفحه خود برای فعال و غیر فعال کردن darkmode و ذخیره حالت مورد نظر کاربر در یک کوکی یا local-Storage مرورگر میباشد تا در مراجعه بعدی بتوانید حالت مورد نظر را برای کاربر فعال کنید. چندین اسکریپت و پکیج مشابه هم وجود دارد مانند darkmodejs که با آنها نسبت به darkreader به مراتب به مشکلات زیادی در css‌های خود مواجه خواهید شد. و نیاز دارند که  حدودا ۵۰ درصد از css‌های خود را برای داشتن darkmode بازنویسی نمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد darkreader میتوانید به این لینک مراجعه نمایید.
ساده ترین روش برای اضافه کردن Dark-Mode به هر وبسایتی با استفاده از DarkReader
نظرات مطالب
Value Types ارجاعی در C# 7.2
یک نکته‌ی تکمیلی: اضافه شدن پارامترهای از نوع ref readonly به C# 12

در انتهای نکته‌ی خروجی ref readonly عنوان شد که «در ابتدا قصد داشتند ref readonly را برای تعریف پارامترهای value type نیز بکار برند، اما این تصمیم با معرفی پارامترهای از نوع in جایگزین شد» اما ... مجددا به C# 12 اضافه شده‌است:
مثال زیر را درنظر بگیرید:
namespace CS8Tests;

public class RefReadonlySample
{
   public void Test()
   {
      var number = 5;
      Print(ref number);
      Console.WriteLine($"After Print -> Your number is {number}");
      
      // Output:
      // Print -> Your number is 5
      // After Print -> Your number is 6
   }
   
   private void Print(ref int number)
   {
      Console.WriteLine($"Print -> Your number is {number}");
      number++;
   }
}
در این مثال، ارجاعی از متغیر عددی number (که یک value type است) به کمک واژه‌ی کلیدی ref به متد Print ارسال شده و درون این متد، مقدار این متغیر تغییر کرده‌است که این تغییر به خارج از متد Print نیز منعکس می‌شود.
اگر بخواهیم از تغییرات پارامتر number در متد Print جلوگیری کنیم، می‌توان از واژه‌ی کلیدی in که در C# 7.2 ارائه شد، استفاده کرد:
 private void Print(in int number)
در این حالت در سطر ++number، به خطای زیر می‌رسیم:
error CS8331: Cannot assign to variable 'number' or use it as the right hand side of a ref assignment because it is a readonly variable

اکنون در C# 12 همین عمل را توسط واژه‌های کلیدی ref readonly نیز می‌توان پیاده سازی کرد:
private void Print(ref readonly int number)
خطایی را هم که گزارش می‌دهد، دقیقا همانند خطای ذکر شده‌ی واژه‌ی کلیدی in است.

سؤال: چرا این تغییر در C# 12 رخ داده‌است، زمانیکه واژه‌ی کلیدی in، دقیقا همین کار را انجام می‌داد؟
هدف، وضوح بیشتر API تولیدی و تاکید بر readonly بودن ارجاع دریافتی در این حالت و یکدستی قسمت‌های مختلف زبان است.
همچنین واقعیت این است که یک چنین قابلیت‌هایی، استفاده‌ی روزمره‌ای را در زبان #‍C ندارند و بیشتر هدف از وجود آن‌ها، استفاده از API کتابخانه‌های C++/C در زبان #C است. برای مثال بجای اینکه تمام ارجاعات فقط خواندنی آن‌ها را به پارامترهایی از نوع in تبدیل کنند (در کدهای قدیمی) که سبب بروز مشکلات عدم سازگاری می‌شود، اکنون می‌توانند به سادگی refهای قدیمی تعریف شده را ref readonly کنند؛ بدون اینکه استفاده کنندگان با مشکلی مواجه شوند.
نظرات مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - ایجاد روابط Polymorphic - بخش دوم
ممنون از این 2 پست خوب، جالب بود. یک راه دیگه استفاده از یک ستون Discriminator هست. EFCore از این مدل ارث بری پشتیبانی می‌کنه. میشه یک enum تعریف کرد به اسم CommentType و جدول Comments به ازای هر نوع یک ستون خواهد داشت، مثلا VideoId، ArticleId و غیره. مدل نهایی مشابه مثال هایی میشه که ذکر کردین. تنها مشکل این مدل این است که Cascade Delete نمی‌تونیم داشته باشیم. چون دیتابیس نمی‌دونه کدوم رکورد‌ها باید حذف بشن به همین دلیل حتی موقع اجرای اسکریپت Migration خطای Multiple Cascade Paths میده.

در حال حاظر EFCore از Polymorphic Relationships پشتیبانی نمی‌کنه. متاسفانه مشخص هم نیست که در نسخه بعدی که بزدوی منتشر میشه (EFCore 5) برنامه ای براش دارن یا خیر. بنابراین 2 گزینه داریم. 1) از یکی از این مدل‌ها استفاده کنیم، و برای حذف رکوردهای مادر (سطوح بالاتر) کد بنویسیم تا رکوردهای فرزند هم حذف بشن. میشه رفتار onCascade رو روی جدول‌های وابسته مثل Comments بصورت ClientCascade تعریف کرد. در این صورت وقتی قصد داریم رکوردهای مادر رو حذف کنیم، کافی هست جداول وابسته Include بشن. مابقی رو EFCore تشخیص میده و حذف می‌کنه. مشکل این روش این هست که اگر چندین هزار یا بیشتر رکورد داشته باشیم، این Include‌ها خیلی سنگین میشن و شاید مشکلات ناخواسته بوجود بیارن. میشه بجای Include کردنشون کوئری‌های جداگانه نوشت. رکوردهای فرزند رو پیدا کنیم، همه رو حذف کنیم، بعد رکورد مادر رو حذف کنیم و نهایتا DbContext.SaveChanges رو صدا بزنیم. که مسلما همه این مراحل باید در یک Transaction قرار بگیرن.
و راه حل 2) برای هر موجودیت یک جدول جدا تعریف کنیم. درسته که این مدل SQL Smell شناخته میشه اما خیلی مهم نیست. بستگی به نیازهای پروژه و مشخصات فنی دیگر قسمت‌ها داره. اگر مانند مثال‌های شما تعداد جداول زیاد نباشن (برای مثال شما 3 جدول خواهیم داشت) اشکالی نداره که برای هر دسته بندی جدول مجزایی تعریف کنیم. یعنی ArticleComments، VideoComments و غیره. درسته که کوئری ها، مدل‌ها و دیگر جزئیات پروژه کمی تغییر خواهند کرد و جدول کامنت‌ها تکرار شده، اما Explicit بودن همیشه بهتره. مزیت اصلی این روش هم این هست که چون رابطه بین جداول One-To-Many خواهد بود، به سادگی میشه Cascade Delete رو تنظیم کرد. دیگه نیازی به کد نوشتن یا Include کردن جداول فرزند وجود نداره. شخصا این روش رو ترجیح میدم که دلایلش روشن هست، اما باز هم همونطور که گفتم بستگی به ساختار کلی پروژه داره.
زمان زیادی روی Polymorphic Relationships گذاشتم اما هنوز موفق نشدم راه حلی پیدا کنم که یک جدول واحد برای موجودیت مشترک داشته باشیم، و بتونیم Cascade Delete رو هم تنظیم کنیم. اگر راه حل یا پیشنهادی داشته باشین خوشحال میشم بیشتر بررسی کنیم. ممنون از وقتی که گذاشتین 
نظرات مطالب
شروع به کار با بوت استرپ 4
یک نکته‌ی تکمیلی: بررسی نگارش‌های ثالث راست به چپ بوت استرپ 4


1) MahdiMajidzadeh/bootstrap-v4-rtl
متاسفانه اصلا برای یک کار رسمی مناسب نیست و منوهای آن به هم ریخته‌است. list-group آن در حالت flush، کل عرض یک card را پر نمی‌کند و جداول آن نیز به همین صورت است. کامپوننت bread-crumb آن محل قرارگیری /‌های نامناسبی دارد. همچنین با آخرین نگارش بوت استرپ 4.1.3 سازگار نیست و از آن کمی عقب است و برای کار با آن، باید دقیقا همین بسته‌ی ثالث را دریافت و اضافه کنید و مستقل از خود بوت استرپ اصلی نیست. اما به همراه یک بسته‌ی npm مخصوص به خود است که یک مزیت به شمار می‌رود. مجوز آن، در مخزن کد Github آن ذکر نشده، اما در صفحه‌ی npm آن MIT ذکر شده‌است.
یک نمونه خروجی آن:


2) DediData/Bootstrap-RTL
به نظر یک پروژه‌ی خاتمه یافته‌است. با نگارش بوت استرپ 4.1.3 سازگار نیست و برای نگارش بتای آن تهیه شده‌است.


3) GhalamborM/bootstrap4-rtl
این پروژه، روش بهتری را نسبت به بسته‌های راست به چپ موجود، انتخاب کرده‌است. در اینجا شما بوت استرپ اصلی را با آخرین نگارش آن به صورت مستقل دریافت، نصب و تنظیم می‌کنید. سپس ذیل آن کلاس‌های راست به چپ این بسته‌ی ثالث را اضافه می‌کنید.
مجوز GPL، برای اینکار انتخاب شده‌است. متاسفانه یک چنین مجوزی در تضاد با مجوز MIT بوت استرپ اصلی است. مجوز GPL یعنی کار مشتق شده‌ی از آن نیز باید سورس باز شود و قابل استفاده‌ی در پروژه‌های تجاری غیر سورس باز نیست.
همچنین متاسفانه به صورت یک بسته‌ی npm نیز ارائه نشده‌است و باید آخرین نگارش آن‌را از GitHub به صورت مستقیم دریافت کنید.

با تمام این اوصاف، مشکلات ذکر شده‌ی مورد اولی که بررسی شد، در این نگارش وجود ندارند و بهترین خروجی را دریافت خواهید کرد:

 



4) PerseusTheGreat/bootstrap-4-rtl
روش راست به چپ سازی این نگارش نیز مانند حالت اولی است که بررسی شد و باید بسته‌ی مستقل آن‌را دریافت و استفاده کنید و به عنوان یک مکمل مطرح نیست. همچنین به همراه بسته‌ی npm نیز ارائه نشده‌است و تا این تاریخ، باید آخرین به روز رسانی‌های آن‌را از همان آدرس GitHub آن مستقیما دریافت کنید. البته مزیت آن، به روز رسانی هفتگی آن است. همچنین مجوز MIT این بسته را نیز تغییر نداده‌است.
خروجی آن با خروجی بسته‌ی سومی که معرفی شد، تقریبا یکی و مناسب است:



در کل اگر از مجوز GPL مورد سوم صرف نظر کنیم، به علت استقلال فایل CSS راست به چپ کننده‌ی آن از بسته‌ی اصلی بوت استرپ، انتخاب مناسب‌تری به نظر می‌رسد و خروجی قابل قبولی را نیز به همراه دارد. فقط ایکاش بسته‌ی npm ای نیز به پروژه‌ی آن اضافه شود.
به روز رسانی: تغییر مجوز به MIT و همچنین افزوده شدن بسته‌ی npm به مورد سوم صورت گرفته‌است:
npm install @ghalamborm/bootstrap4-rtl


پ.ن.
این روزها ارائه‌ی یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی و یا CSS ای بدون بسته‌ی npm متناظر با آن، ناقص به شمار می‌رود.
نظرات مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت سوم
صحبت شما درسته. در اکثر آموزش‌های Xamarin اعم از زبان اصلی یا فارسی نیز همین روش استفاده شده. ولی تجربه ای که من داشتم این بوده، فرد مطلب رو که دقیقا و به درستی Step by step بوده رو می‌خونه، بعد می‌ره و

۱- موقع نصب به مشکل بر می‌خوره.
۲- اولین پروژه رو حتی نمی‌تونه بیلد کنه!
۳- نصب می‌کنه، بیلد هم می‌کنه، بعد هر بار که کد رو تغییر می‌ده می‌بینه که چقدر کنده و کلی طول می‌کشه نتیجه تغییرش رو ببینه.
۴- به زحمت فرمی رو توسعه می‌ده و بعد پابلیش می‌کنه و بعد می‌بینه حجم Apk شده ۳۰ مگ!
در هر یک از این چهار مورد ما ریزش افرادی رو داریم که می‌خوان با Xamarin کار کنن، چون CSharp کار هستن و دوست دارن CSharp رو. ولی با این مشکلات فراری می‌شن.
من تو آموزش ام صریحا می‌گم که مثلا "در مورد Xaml نیز بعد از راه اندازی این مثال در Windows-Android-iOS صحبت خواهیم کرد."
چرا که می‌خوام اول ببینه نصب اش احتیاج به ۲۵ گیگ دانلود نداره، و اگه داره بیش از ۵ گیگ می‌گیره اشکال داره تنظیمات نصب اش. می‌خوام ببینه که اولین پروژه رو می‌تونه به راحتی بیلد کنه. می‌خوام ببینه که Edit & continue داره و ارزش داره کارش روی UWP، حتی اگه مشتری اش فقط ازش درخواست نسخه Android / iOS کرده. تو قسمت بعدی هم می‌خوام ببینه که با ۷ مگ هم می‌تونه خروجی Apk داشته باشه. و بعد ببینه که روی iOS هم می‌تونه تست کنه. از این مرحله به بعد شاید به آموزش‌های من هم احتیاج نداشته باشه، کلی آموزش خوب برای Xaml و Prism و MVVM و CSharp هست.
من انتظارم اینه که فرد مبتدی بتونه فقط Text اون دکمه رو از + به - تغییر بده و دستور CSharp رو هم در حد یه خط عوض کنه. همین!
مثال ام رو هم دقیقا از صفحه اول Flutter کپی کردم. Flutter هم در صفحه اول اش نمی‌گه که Widget چیه و BuildContent چیه و Scaffold چیه. فقط می‌خواد نشون بده خیلی راحت می‌شه باهاش کد زد و یه جورایی بگه خیالت راحت.
من تو آموزش نگفتم که کد رو به Template پیش فرض Xamarin اضافه کنید، بلکه یه پروژه آماده به اجرا رو از GitHub درخواست کردم که Clone کنید و دو خط اش رو تغییر بدید. وگرنه حتی درک Template پیش فرض خود Xamarin forms هم احتیاج به توضیح داره برای فرد مبتندی و ساختار ساده ای نداره.
بعد از راه اندازی Android / iOS به آموزشی که شما گفتید بر می‌گردم و شروع می‌کنم می‌گم Layout‌ها چی هستن، Control‌‌ها چی هستن، View Model چیه، به سرور چجوری وصل بشیم، Entity framework core رو چجوری استفاده کنیم و از کنترل‌های Syncfusion چجوری استفاده کنیم و ... Step by step، ولی می‌دونیم که دیگه همه می‌تونن تست کنن و ته دلشون نمی‌لرزه و شاکی نیستن از این که چرا اون کنده و چرا اون سایزش زیاده و ...
ممنون از این که این دوره رو پیگیری می‌کنید. من واقعا بابت نقد مودبانه تون ممنونم (: الآن هم اگه مشکلی تو اجرا دیدید بگید که من نکته اش رو اضافه کنم. این موردی که توضیح دادم رو سعی کردم در متن آموزش کمی Bold کنم.
نظرات مطالب
فعالسازی Windows Authentication در برنامه‌های ASP.NET Core 2.0
یک نکته‌ی تکمیلی: UseHttpSys و استفاده‌ی از HTTPS
اگر بخواهید برای آزمایش برنامه از روش UseHttpSys استفاده کنید و همچنین « اجبار به استفاده‌ی از HTTPS در حین توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core 2.1 » را هم فعال کرده باشید ... برنامه کار نمی‌کند. از این جهت که در حالت استفاده‌ی از http.sys ویندوز، آدرس‌ها و پورت‌های SSL، باید به این صورت نصب شوند:
netsh http add sslcert ipport=0.0.0.0:6001 certhash=<thumbprint of certificate> appid={new guid here} certstorename=Root
در اینجا در کنسول مدیریت مجوزهای ویندوز، به خواص آن مجوز مراجعه کرده و thumbprint آن‌را در قسمت certhash وارد کنید. یک guid دلخواه را هم باید داخل {} در قسمت appid ذکر کنید. سپس این دستور را با دسترسی مدیریتی در خط فرمان ویندوز اجرا کنید. پس از آن است که برنامه برای مثال می‌تواند بر روی پورت 6001 که SSL تعریف شده، از http.sys استفاده کند.
مشکلات احتمالی
مجوزی که در اینجا ذکر می‌شود باید دارای private key بوده و همچنین در local computer وارد شده باشد؛ در غیراینصورت خطای زیر را دریافت می‌کنید:
SSL Certificate add failed, Error: 1312 A specified logon session does not exist.
It may already have been terminated.
- برای رفع آن از طریق اجرای certmgr.msc، در قسمت «Personal/Certificates»، مجوز پیش‌فرض ASP.NET Core را با نام «ASP.NET Core HTTPS development certificate»، انتخاب کرده و بر روی آن کلیک راست کنید. سپس گزینه‌ی All tasks -> export را انتخاب کنید. نکته‌ی مهمی را که در اینجا باید رعایت کنید، انتخاب گزینه‌ی «yes, export the private key» است. کپی و paste این مجوز از اینجا به جایی دیگر، این private key را export نمی‌کند. به همین جهت مشکل فوق را مشاهده خواهید کرد. در پایان این عملیات، یک فایل pfx را خواهید داشت.
- اکنون برای import این فایل pfx، بجای ورود به قسمت مدیریت مجوزهای ویندوز از طریق certmgr.msc، نیاز است از طریق mmc و add remove snap-ins وارد شوید تا بتوانید به local computer دسترسی پیدا کنید. 
- به همین جهت در خط فرمان دستور mmc را وارد کرده و آن‌را اجرا کنید. در صفحه‌ی باز شده، گزینه‌ی File -> Add remove snap-ins را انتخاب کنید. در اینجا در لیست ظاهر شده، certificates را انتخاب و add کنید. در صفحه‌ی بعدی نیز computer account و سپس local computer را انتخاب کنید. اکنون بر روی دکمه‌ی ok کلیک کنید تا صفحه‌ی certificate مخصوص local computer ظاهر شود. حالت استفاده‌ی از certmgr.msc، مجوزهای current user را نمایش می‌دهد که برای اینکار مناسب نیست.
- در پایان، این فایل pfx را در مسیر «Trusted Root Certification Authorities/Certificates» قرار دهید. برای اینکار بر روی نود certificate کلیک راست کرده و گزینه‌ی All tasks -> import را انتخاب کنید. سپس مسیر فایل pfx خود را داده و این مجوز را import نمائید.
- اکنون اگر مجددا دستور netsh http add sslcert یاد شده را اجرا کنید، بدون مشکل اجرا می‌شود.
نظرات مطالب
آناتومی یک گزارش خطای خوب
سلام،
برای دوستانی که انگلیسیشون زیاد خوب نیست (مثل خودم) و کلا با انگلیسی مشکل دارن، جهت سرچ در گوگل روش زیر پیشنهاد می‌گردد.
معمولا بهتره توی گوگل مشکلتون رو اینطوری سرچ کنین :
how to <doing problem>   in <your programming language>
مثال:
how to convert int to string in c#
این روش هم خوبه :
<programming language> how <problem>
دو روش فوق معمولا در 90% موارد جواب میده.

نکته دوم اینه که اگر توی نتیجه سرچ لینکی از سایت StackOverFlow دیدین ، اول بهتره اون لینک رو باز کنین.
چون معمولا این سایت بصورت سوال و جوابه و سریع با دیدن کد‌های نمونه ای که در پاسخ‌ها موجوده مشکلتون حل میشه و معمولا اصلا نیاز نیست متون انگلیسی رو بخونین.
مخصوصا که برای هر پاسخ یک امتیاز وجود داره که با بررسی امتیاز هر پاسخ می‌توان تا حدودی به درست بودن و بهینه بودن راه حل پی برد (این مورد حدودی است)

البته سایت codeProject هم خوب است ولی تا جایی که من می‌دونم بصورت مقاله ای است و باید کلی توضیح و مثال و ... رو بررسی کنین تا به جواب سوالتون برسین که یکم وقت گیر تره ...

نکته بعدی: بد نیست برخی مشکلات رو بصورت فارسی هم سرچ بگیرین ، در برخی موارد مطلب فارسی هم در مورد برخی خطاها پیدا میشه (معمولا فارسی زبونا زیاد مقاله درباره خطاها نمی‌نویسن و بیشتر تکنولوژی رو آموزش میدن ...)

{البته همه دوستان حرفه ای هستند ، به جهت دوستانی که مثل خودم زیاد با انگلیسی میونه خوبی ندارند عرض کردم}  

ضمنا در تکمیل مقاله آقای نصیری باید ذکر کنم که :
*همیشه به خاطر داشته باشید که هیچکس علمشو مجانی بدست نیاورده که مجانی در اختیار شما قرار بده !
پس اگر کسی داره مقاله منتشر می‌کنه یا جواب سوالتونو میده ، داره به شما لطف می‌کنه...
پس سعی کنین همیشه ازش تشکر کنین و بهش احترام بذارین تا بیشتر تشویق بشه که مطالب بیشتری بذاره ... (به نظر من دست کسی که مجانی داره بهت چیز یاد میده ، باید بوسید؛ چون در حقیقت وقت و انرژی و علمشو داره به شما هدیه می‌کنه که خیلی ارزشمنده)

*نوشتن کامنت هایی که دانش نفر رو زیر سوال ببره ، مثلا "این روش که دیگه خدا بیامرز شده ، الان هر برنامه نویس حرفه ای از فلان روش استفاده می‌کنه" خیلی بده و نفر رو نا امید می‌کنه.

*لحن گفتن یک سوال یا بیان یک کامنت خیلی خیلی مهمه.
مثلا همین مقال بالا رو میشه بدین صورت هم گفت : "در تکمیل مقاله جناب X باید ذکر نمایم که روش Y نیز بسیار جالب می‌باشد و دارای کد نویسی بهتری است" و حتی یک لینک آموزشی خوب هم درباره روش جدید ارائه دهیم.
(اینطوری هر دو طرف سود میکنن)

همین!
موفق باشید.