مطالب
تزریق وابستگی (dependency injection) به زبان ساده

این مطلب در ادامه‌ی "آشنایی با الگوی IOC یا Inversion of Control (واگذاری مسئولیت)" می‌باشد که هر از چندگاهی یک قسمت جدید و یا کاملتر از آن ارائه خواهد شد.

==============
به صورت خلاصه ترزیق وابستگی و یا dependency injection ، الگویی است جهت تزریق وابستگی‌های خارجی یک کلاس به آن، بجای استفاده مستقیم از آن‌ها در درون کلاس.
برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که قصد خرید دارد. این شخص می‌تواند به سادگی با کمک یک خودرو خود را به اولین محل خرید مورد نظر برساند. حال تصور کنید که 7 نفر عضو یک گروه، با هم قصد خرید دارند. خوشبختانه چون تمام خودروها یک اینترفیس مشخصی داشته و کار کردن با آن‌ها تقریبا شبیه به یکدیگر است، حتی اگر از یک ون هم جهت رسیدن به مقصد استفاده شود، امکان استفاده و راندن آن همانند سایر خودروها می‌باشد و این دقیقا همان مطلبی است که هدف غایی الگوی تزریق وابستگی‌ها است. بجای این‌که همیشه محدود به یک خودرو برای استفاده باشیم، بنابر شرایط، خودروی متناسبی را نیز می‌توان مورد استفاده قرار داد.
در دنیای نرم افزار، وابستگی کلاس Driver ، کلاس Car است. اگر موارد ذکر شده را بدون استفاده از تزریق وابستگی‌ها پیاده سازی کنیم به کلاس‌های زیر خواهیم رسید:

//Person.cs
namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Person
{
public string Name { get; set; }
}
}

//Car.cs
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Car
{
List<Person> _passengers = new List<Person>();

public void AddPassenger(Person p)
{
_passengers.Add(p);
Console.WriteLine("{0} added!", p.Name);
}

public void Drive()
{
foreach (var passenger in _passengers)
Console.WriteLine("Driving {0} ...!", passenger.Name);
}
}
}

//Driver.cs
using System.Collections.Generic;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Driver
{
private Car _myCar = new Car();

public void DriveToMarket(IList<Person> passengers)
{
foreach (var passenger in passengers)
_myCar.AddPassenger(passenger);

_myCar.Drive();
}
}
}

//Program.cs
using System.Collections.Generic;
using System;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
new Driver().DriveToMarket(
new List<Person>
{
new Person{ Name="Ali" },
new Person{ Name="Vahid" }
});

Console.WriteLine("Press a key ...");
Console.ReadKey();
}
}
}

توضیحات:
کلاس شخص (Person) جهت تعریف مسافرین، اضافه شده؛ سپس کلاس خودرو (Car) که اشخاص را می‌توان به آن اضافه کرده و سپس به مقصد رساند، تعریف گردیده است. همچنین کلاس راننده (Driver) که بر اساس لیست مسافرین، آن‌ها را به خودروی خاص ذکر شده هدایت کرده و سپس آن‌ها را با کمک کلاس خودرو به مقصد می‌رساند؛ نیز تعریف شده است. در پایان هم یک کلاینت ساده جهت استفاده از این کلاس‌ها ذکر شده است.
همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس راننده به کلاس خودرو گره خورده است و این راننده همیشه تنها از یک نوع خودروی مشخص می‌تواند استفاده کند و اگر روزی قرار شد از یک ون کمک گرفته شود، این کلاس باید بازنویسی شود.

خوب! اکنون اگر این کلاس‌ها را بر اساس الگوی تزریق وابستگی‌ها (روش تزریق در سازنده که در قسمت قبل بحث شد) بازنویسی کنیم به کلاس‌های زیر خواهیم رسید:

//ICar.cs
using System;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
interface ICar
{
void AddPassenger(Person p);
void Drive();
}
}

//Car.cs
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Car : ICar
{
//همانند قسمت قبل
}
}

//Van.cs
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Van : ICar
{
List<Person> _passengers = new List<Person>();

public void AddPassenger(Person p)
{
_passengers.Add(p);
Console.WriteLine("{0} added!", p.Name);
}

public void Drive()
{
foreach (var passenger in _passengers)
Console.WriteLine("Driving {0} ...!", passenger.Name);
}
}
}

//Driver.cs
using System.Collections.Generic;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Driver
{
private ICar _myCar;

public Driver(ICar myCar)
{
_myCar = myCar;
}

public void DriveToMarket(IList<Person> passengers)
{
foreach (var passenger in passengers)
_myCar.AddPassenger(passenger);

_myCar.Drive();
}
}
}

//Program.cs
using System.Collections.Generic;
using System;

namespace DependencyInjectionForDummies
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Driver driver = new Driver(new Van());
driver.DriveToMarket(
new List<Person>
{
new Person{ Name="Ali" },
new Person{ Name="Vahid" }
});

Console.WriteLine("Press a key ...");
Console.ReadKey();
}
}
}

توضیحات:
در اینجا یک اینترفیس جدید به نام ICar اضافه شده است و بر اساس آن می‌توان خودروهای مختلفی را با نحوه‌ی بکارگیری یکسان اما با جزئیات پیاده سازی متفاوت تعریف کرد. برای مثال در ادامه، یک کلاس ون با پیاده سازی این اینترفیس تشکیل شده است. سپس کلاس راننده‌ی ما بر اساس ترزیق این اینترفیس در سازنده‌ی آن بازنویسی شده است. اکنون این کلاس دیگر نمی‌داند که دقیقا چه خودرویی را باید مورد استفاده قرار دهد و از وابستگی مستقیم به نوعی خاص از آن‌ها رها شده است؛ اما می‌داند که تمام خودروها، اینترفیس مشخص و یکسانی دارند. به تمام آن‌ها می‌توان مسافرانی را افزود و سپس به مقصد رساند. در پایان نیز یک راننده جدید بر اساس خودروی ون تعریف شده، سپس یک سری مسافر نیز تعریف گردیده و نهایتا متد DriveToMarket فراخوانی شده است.
به این صورت به یک سری کلاس اصطلاحا loosely coupled رسیده‌ایم. دیگر راننده‌ی ما وابسته‌ی به یک خودروی خاص نیست و هر زمانی که لازم بود می‌توان خودروی مورد استفاده‌ی او را تغییر داد بدون اینکه کلاس راننده را بازنویسی کنیم.
یکی دیگر از مزایای تزریق وابستگی‌ها ساده سازی unit testing کلاس‌های برنامه توسط mocking frameworks است. به این صورت توسط این نوع فریم‌ورک‌ها می‌توان رفتار یک خودرو را تقلید کرد بجای اینکه واقعا با تمام ریز جرئیات آن‌ها بخواهیم سروکار داشته باشیم (وابستگی‌ها را به صورت مستقل می‌توان آزمایش کرد).

مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.
مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
معروفترین کتابخانه‌ی کار با JSON در دات نت، Json.NET است که این روزها، جزء جدایی ناپذیر حداقل، تمام برنامه‌های وب مبتنی بر دات نت می‌باشد. برای مثال ASP.NET Core 2x/1x و همچنین ASP.NET Web API پیش از NET Core.، به صورت پیش‌فرض از این کتابخانه برای کار با JSON استفاده می‌کنند. این کتابخانه 10 سال پیش ایجاد شد و در طول زمان، قابلیت‌های زیادی به آن اضافه شده‌است. همین حجم بالای کار صورت گرفته سبب شده‌است که برای مثال شروع به استفاده‌ی از <Span<T در آن برای بالابردن کارآیی، بسیار مشکل شده و نیاز به تغییرات اساسی در آن داشته باشد. به همین جهت خود تیم CoreFX دات نت Core گزینه‌ی دیگری را برای کار با JSON در فضای نام جدید System.Text.Json ارائه داده‌است که برای کار با آن نیاز به نصب وابستگی ثالثی نیست و همچنین کارآیی آن به علت استفاده‌ی از ویژگی‌های جدید زبان، مانند ref struct و Span، به طور میانگین دو برابر کتابخانه‌ی Json.NET است. برای مثال استفاده‌ی از string (حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Json.NET) یعنی کار با رشته‌هایی از نوع UTF-16؛ اما کار با Span، امکان دسترسی مستقیم به رشته‌هایی از نوع UTF-8 را میسر می‌کند که نیازی به تبدیل به رشته‌هایی از نوع UTF-16 را ندارند.


ASP.NET Core 3x دیگر به صورت پیش‌فرض به همراه Json.NET ارائه نمی‌شود

در برنامه‌های ASP.NET Core 3x، وابستگی ثالث Json.NET حذف شده‌است و از این پس هر نوع خروجی JSON آن، مانند بازگشت مقادیر مختلف از اکشن متدهای کنترلرها، به صورت خودکار در پشت صحنه از امکانات ارائه شده‌ی در System.Text.Json استفاده می‌کند و دیگر Json.NET، کتابخانه‌ی پیش‌فرض کار با JSON آن نیست. بنابراین برای کار با آن نیاز به تنظیم خاصی نیست. همینقدر که یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 3x را ایجاد کنید، یعنی در حال استفاده‌ی از System.Text.Json هستید.


روش بازگشت به Json.NET در ASP.NET Core 3x

اگر به هر دلیلی هنوز نیاز به استفاده‌ی از کتابخانه‌ی Json.NET را دارید، آداپتور ویژه‌ی آن نیز تدارک دیده شده‌است. برای اینکار:
الف) ابتدا باید بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Mvc.NewtonsoftJson را نصب کنید.
ب) سپس در کلاس Startup، باید این کتابخانه را به صورت یک سرویس جدید، با فراخوانی متد AddNewtonsoftJson، معرفی کرد:
 public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
 {
     services.AddControllers()
            .AddNewtonsoftJson()
     // ...
}
یکی از دلایل بازگشت به Json.NET می‌تواند عدم پشتیبانی از OpenAPI / Swagger در حین کار با System.Text.Json باشد و این مورد قرار نیست در نگارش نهایی 3.0، حضور داشته باشد و انطباق با آن به نگارش‌های بعدی موکول شده‌است.


روش کار مستقیم با System.Text.Json

اگر در قسمتی از برنامه‌ی خود نیاز به کار مستقیم با اشیاء JSON را داشته باشید و یا حتی بخواهید از این قابلیت در برنامه‌های کنسول و یا کتابخانه‌ها نیز استفاده کنید، روش انتقال کدهایی که از Json.NET استفاده می‌کنند به System.Text.Json، به صورت زیر است:
public class Person
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
   public DateTime? BirthDay { get; set; }
}
تبدیل رشته‌ی JSON حاوی اطلاعات شخص، به شیء متناظر با آن و یا حالت عکس آن:
using System;
using System.Text.Json.Serialization;

namespace ConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Person person = JsonSerializer.Parse<Person>(...);
            string json = JsonSerializer.ToString(person);
        }
    }
}
در اینجا از کلاس System.Text.Json.Serialization.JsonSerializer، روش کار با دو متد Parse را برای Deserialization و ToString را برای Serialization مشاهده می‌کنید.
کلاس JsonSerializer دارای overloadهای زیر برای کار با متدهای Parse و ToString است:
namespace System.Text.Json.Serialization
{
    public static class JsonSerializer
    {
        public static object Parse(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Parse(string json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(string json, JsonSerializerOptions options = null);

        public static string ToString(object value, Type type, JsonSerializerOptions options = null);
        public static string ToString<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
    }
}
یک نکته: کارآیی متد Parse با امضای ReadOnlySpan<byte> utf8Json، بیشتر است از نمونه‌ای که string json را می‌پذیرد. از این جهت که چون با آرایه‌ای از بایت‌های رشته‌ای از نوع UTF-8 کار می‌کند، نیاز به تبدیل به UTF-16 را مانند متدی که string را می‌پذیرد، ندارد. برای تولید آرایه‌ی بایت‌های utf8Json از روی یک شیء، می‌توانید از متد JsonSerializer.ToUtf8Bytes استفاده کنید و یا برای تولید آن از روی یک رشته، از متد Encoding.UTF8.GetBytes استفاده کنید.


سفارشی سازی JsonSerializer جدید

اگر به امضای متدهای Parse و ToString کلاس JsonSerializer دقت کنید، دارای یک پارامتر اختیاری از نوع JsonSerializerOptions نیز هستند که به صورت زیر تعریف شده‌است:
public sealed class JsonSerializerOptions
{
   public bool AllowTrailingCommas { get; set; }
   public int DefaultBufferSize { get; set; }
   public JsonNamingPolicy DictionaryKeyPolicy { get; set; }
   public bool IgnoreNullValues { get; set; }
   public bool IgnoreReadOnlyProperties { get; set; }
   public int MaxDepth { get; set; }
   public bool PropertyNameCaseInsensitive { get; set; }
   public JsonNamingPolicy PropertyNamingPolicy { get; set; }
   public JsonCommentHandling ReadCommentHandling { get; set; }
   public bool WriteIndented { get; set; }
}
برای نمونه معادل تنظیم NullValueHandling در Json.NET:
// Json.NET:
var settings = new JsonSerializerSettings
{
    NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore
};
string json = JsonConvert.SerializeObject(person, settings);
اینبار توسط خاصیت IgnoreNullValues صورت می‌گیرد:
// JsonSerializer:
var options = new JsonSerializerOptions
{
    IgnoreNullValues = true
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);

در برنامه‌های ASP.NET Core که این نوع متدها در پشت صحنه فراخوانی می‌شوند، روش تنظیم JsonSerializerOptions به صورت زیر است:
services.AddControllers()
   .AddJsonOptions(options => options.JsonSerializerOptions.WriteIndented = true);


نگاشت نام ویژه‌ی خواص در حین عملیات deserialization

در مثال فوق، فرض شده‌است که نام خاصیت BirthDay، دقیقا با اطلاعاتی که از رشته‌ی JSON دریافتی پردازش می‌شود، تطابق دارد. اگر این نام در اطلاعات دریافتی متفاوت است، می‌توان از ویژگی JsonPropertyName برای تعریف این نگاشت استفاده کرد:
[JsonPropertyName("birthdate")]
public DateTime? BirthDay { get; set; }
روش دیگر اینکار، برای نمونه تنظیم PropertyNamingPolicy به حالت CamelCase است:
var options = new JsonSerializerOptions
{
   PropertyNamingPolicy = JsonNamingPolicy.CamelCase
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);
و یا اگر می‌خواهید حساسیت به بزرگی و کوچکی حروف را ندید بگیرید (مانند حالت پیش‌فرض JSON.NET) از تنظیم JsonSerializerOptions.PropertyNameCaseInsensitive استفاده کنید.

در این بین اگر نمی‌خواهید خاصیتی در عملیات serialization و یا برعکس آن پردازش شود، می‌توان از تعریف ویژگی [JsonIgnore] بر روی آن استفاده کرد.
نظرات مطالب
استفاده از MVVM زمانیکه امکان Binding وجود ندارد
یک نکته‌ی تکمیلی: Binding موارد پیش بینی نشده در الگوی MVVM

 اگر در پروژه‌ی  xamarin forms، با استفاده از الگوی mvvm خواستید پارامتری را به المانهای کنترلی در صفحه مقید کنید که امکان آن از قبل  فراهم نشده است، می‌توان با استفاده از سفارشی سازی کلاس کنترل، این مشکل را مرتفع کرد. در مثال زیر سعی شده پارامتر Link را در ViewModel که بصورت رشته است، به کنترل WebView  مقید کرد. البته باید در نظر داشت که کنترلر از BindableObject ارث بری کرده باشد تا بتوان از متدهای مرتبط با BindableProperty در کلاس جدید استفاده کرد. نام متغیر ساخته شده از کلاس BindableProperty، دقیقا باید ترکیبی از نام شیء به اضافه Property در آخر باشد که به آن مقید شده است. مثلا برای Uri باید از نام UriProperty استفاده کرد. چون در زمان مقید کردن Uri={Binding Link}  کامپایلر به متغیر UriProperty  نگاشت می‌کند و در زمان تخصیص مستقیم تنها شیء Uri در کلاس MyWebView مقدار دهی می‌شود.
public class MyWebView : WebView
    {
        public static readonly BindableProperty UriProperty =
       BindableProperty.Create(nameof(Uri), typeof(string), typeof(MyWebView), null, propertyChanged: OnItemSourceChanged);

        public string Uri
        {
            get { return (string)GetValue(UriProperty); }
            set { SetValue(UriProperty, value); }
        }

        public static void OnItemSourceChanged(BindableObject bindable, object oldValue, object newValue)
        {
            ((MyWebView)bindable).OnItemSourceChanged((string)oldValue, (string)newValue);
        }
        public void OnItemSourceChanged(string oldValue, string newValue)
        {
           Source = newValue; 
        }     
    }

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<ContentPage 
...
xmlns:tools="clr-namespace:..."
> <ContentPage.Content> .... <tools:MyWebView Uri="{Binding Link}" /> .... </ContentPage.Content> </ContentPage>
مطالب
Blazor 5x - قسمت یازدهم - مبانی Blazor - بخش 8 - کار با جاوا اسکریپت
در حین کار با برنامه‌های وب، چشم‌پوشی از جاوا اسکریپت عملا ممکن نیست؛ هرچند با Blazor، امکان انجام کارهایی را یافته‌ایم که پیشتر با MVC و یا Razor pages میسر نبودند، اما هیچگاه به تنهایی نمی‌تواند جایگزین کامل جاوا اسکریپت، در تولید برنامه‌های وب باشد. بنابراین ضروری است که نحوه‌ی یکپارچگی جاوا اسکریپت را با برنامه‌های مبتنی بر Blazor، بررسی کنیم.


ایجاد کامپوننت جدید BlazorJS

برای بررسی نحوه‌ی تعامل جاوا اسکریپت و Blazor، در ابتدا کامپوننت جدید Pages\LearnBlazor\BlazorJS.razor را ایجاد کرده:
@page "/BlazorJS"

<h3>BlazorJS</h3>

@code
{
}
و همچنین مدخل منوی آن‌را نیز بر اساس مسیریابی ابتدای فایل این کامپوننت، به فایل Shared\NavMenu.razor اضافه می‌کنیم:
<li class="nav-item px-3">
    <NavLink class="nav-link" href="BlazorJS">
        <span class="oi oi-list-rich" aria-hidden="true"></span> BlazorJS
    </NavLink>
</li>


روش فراخوانی کدهای جاوا اسکریپتی از طریق کدهای سی‌شارپ Blazor

فرض کنید می‌خواهیم در حین کلیک بر روی دکمه‌ای مانند دکمه‌ی حذف، ابتدا تائیدیه‌ای را توسط تابع confirm جاوا اسکریپتی، از کاربر اخذ کنیم. روش انجام چنین کاری در برنامه‌های مبتنی بر Blazor به صورت زیر است:
@page "/BlazorJS"

@inject IJSRuntime JsRuntime

<h3>BlazorJS</h3>

<div class="row">
    <button class="btn btn-secondary" @onclick="TestConfirmBox">Test Confirm Button</button>
</div>
<div class="row">
    @if (ConfirmResult)
    {
        <p>Confirmation has been made!</p>
    }
    else
    {
        <p>Confirmation Pending!</p>
    }
</div>

@code {
    string ConfirmMessage = "Are you sure you want to click?";
    bool ConfirmResult;

    async Task TestConfirmBox()
    {
        ConfirmResult = await JsRuntime.InvokeAsync<bool>("confirm", ConfirmMessage);
    }
}
توضیحات:
- در اینجا می‌خواهیم تابع استاندارد confirm جاوا اسکریپتی را از طریق کدهای سی‌شارپ، با کلیک بر روی دکمه‌ی Test Confirm Button، فراخوانی کنیم. به همین جهت onclick@ این دکمه، به متد TestConfirmBox کدهای UI سی‌شارپ این کامپوننت، متصل شده‌است.
- برای دسترسی به توابع جاوا اسکریپتی، نیاز است سرویس توکار IJSRuntime را به کدهای کامپوننت تزریق کنیم که روش انجام آن‌را توسط دایرکتیو inject@ مشاهده می‌کنید. برای دسترسی به این سرویس توکار، نیاز به تنظیمات ابتدایی خاصی نیست و اینکار پیشتر انجام شده‌است.
- سرویس JsRuntime تزریق شده، دو متد مهم InvokeVoidAsync و InvokeAsync را جهت فراخوانی توابع جاوا اسکریپتی به همراه دارد. اگر تابعی، خروجی غیر void داشته باشد، باید از متد InvokeAsync استفاده کرد. برای مثال خروجی تابع استاندارد confirm، از نوع boolean است. بنابراین نوع این خروجی را به صورت یک آرگومان جنریک متد InvokeAsync مشخص کرده‌ایم.
- اولین پارامتر متد InvokeAsync، نام رشته‌ای تابع جاوا اسکریپتی است که قرار است صدا زده شود. پارامترهای اختیاری بعدی که به صورت params object?[]? args تعریف شده‌اند، لیست نامحدود آرگومان‌های ورودی این متد هستند.
- فیلد ConfirmMessage، پیامی را جهت اخذ تائید، تعریف می‌کند که به عنوان پارامتر متد confirm، توسط JsRuntime.InvokeAsync فراخوانی خواهد شد.
- فیلد ConfirmResult، نتیجه‌ی فراخوانی متد confirm جاوا اسکریپتی را به همراه دارد.
- در اینجا روش عکس العمل نشان دادن به خروجی دریافتی از متد جاوااسکریپتی را نیز مشاهده می‌کنید. پس از پایان متد TestConfirmBox که یک متد رویدادگران است، همانطور که در مطلب بررسی «چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها» نیز بررسی کردیم، متد StateHasChanged، در پشت صحنه فراخوانی می‌شود که سبب رندر مجدد UI خواهد شد. بنابراین در حین رندر مجدد UI، بر اساس مقدار جدید ConfirmResult دریافت شده‌ی از کاربر، با تشکیل یک if/else@، می‌توان به نتیجه‌ی تائید یا عدم تائید کاربر، واکنش نشان داد. با این توضیحات در اولین بار نمایش کامپوننت جاری چون مقدار ConfirmResult مساوی false است، پیام زیر را مشاهده می‌کنیم:


اما در ادامه با کلیک بر روی دکمه و تائید پیام ظاهر شده، عبارت زیر ظاهر می‌شود:



روش افزودن یک کتابخانه‌ی خارجی جاوا اسکریپتی به پروژه‌های Blazor

فرض کنید می‌خواهیم پیام‌های برنامه را توسط کتابخانه‌ی معروف جاوا اسکریپتی Toastr نمایش دهیم؛ با این دمو.
مرحله‌ی اول کار با این کتابخانه، دریافت فایل‌های CSS و JS آن است. برای این منظور قصد داریم از برنامه‌ی مدیریت بسته‌های LibMan استفاده کنیم:
dotnet tool install -g Microsoft.Web.LibraryManager.Cli
libman init
libman install bootstrap --provider unpkg --destination wwwroot/lib/bootstrap
libman install jquery --provider unpkg --destination wwwroot/lib/jquery
libman install toastr --provider unpkg --destination wwwroot/lib/toastr
بنابراین خط فرمان را در ریشه‌ی پروژه گشوده و پنج دستور فوق را اجرا می‌کنیم. دستور اول، ابزار خط فرمان LibMan را نصب می‌کند. دستور دوم، یک فایل libman.json خالی را در این پوشه ایجاد می‌کند و سه دستور بعدی، جی‌کوئری، بوت استرپ و toastr را دریافت و در پوشه‌ی wwwroot/lib قرار می‌دهند. Toastr برای اجرا، نیاز به jQuery نیز دارد.
البته تعاریف مداخل آن‌ها به فایل libman.json نیز اضافه می‌شوند. مزیت آن، اجرای دستور libman restore برای بازیابی و نصب مجدد تمام بسته‌های ذکر شده‌ی در فایل libman.json است.

پس از دریافت بسته‌های سمت کلاینت آن، مداخل مرتبط را به فایل Pages\_Host.cshtml برنامه‌ی Blazor Server اضافه خواهیم کرد (و یا در فایل wwwroot/index.html برنامه‌های Blazor WASM).
<head>
    <base href="~/" />
    <link rel="stylesheet" href="lib/toastr/build/toastr.min.css" />

</head>
<body>
 
    <script src="lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
    <script src="lib/toastr/build/toastr.min.js"></script>
    <script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
مدخل فایل css آن‌را در قسمت head و فایل js آن‌را پیش از بسته شدن تگ body تعریف می‌کنیم. در اینجا نیازی به ذکر پوشه‌ی آغازین wwwroot نیست؛ چون base href تعریف شده، به این پوشه اشاره می‌کند.

یک نکته: می‌توان فایل csproj برنامه را به صورت زیر تغییر داد تا کار اجرای دستور libman restore را قبل از build، به صورت خودکار انجام دهد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">

  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net5.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <Target Name="DebugEnsureLibManEnv" BeforeTargets="BeforeBuild" Condition=" '$(Configuration)' == 'Debug' ">
    <!-- Ensure libman is installed -->
    <Exec Command="libman --version" ContinueOnError="true">
      <Output TaskParameter="ExitCode" PropertyName="ErrorCode" />
    </Exec>
    <Error Condition="'$(ErrorCode)' != '0'" Text="libman is required to build and run this project. To continue, please run `dotnet tool install -g Microsoft.Web.LibraryManager.Cli`, and then restart your command prompt or IDE." />
    <Message Importance="high" Text="Restoring dependencies using 'libman'. This may take several minutes..." />
    <Exec WorkingDirectory="$(MSBuildProjectDirectory)" Command="libman restore" />
  </Target>
</Project>


روش فراخوانی یک کتابخانه‌ی خارجی جاوا اسکریپتی در پروژه‌های Blazor

پس از افزودن فایل‌های سمت کلاینت toastr و تعریف مداخل آن در فایل Pages\_Host.cshtml برنامه‌ی Blazor Server جاری، اکنون می‌خواهیم از این کتابخانه استفاده کنیم. یک روش کار با این نوع کتابخانه‌های عمومی و سراسری به صورت زیر است:
- ابتدا فایل خالی جدید wwwroot\js\common.js را ایجاد می‌کنیم.
- سپس تابع عمومی و سراسری ShowToastr را بر اساس امکانات کتابخانه‌ی toastr و مستندات آن، به صورت زیر ایجاد می‌کنیم:
window.ShowToastr = (type, message) => {
  // Toastr don't work with Bootstrap 4.2
  toastr.options.toastClass = "toastr"; // https://github.com/CodeSeven/toastr/issues/599

  if (type === "success") {
    toastr.success(message, "Operation Successful", { timeOut: 20000 });
  }
  if (type === "error") {
    toastr.error(message, "Operation Failed", { timeOut: 20000 });
  }
};
چون تابع ShowToastr به شیء window انتساب داده شده‌است، در سراسر برنامه‌ی جاری قابل دسترسی است.
سطر اول آن هم برای رفع عدم تداخل با بوت استرپ 4x اضافه شده‌است. بوت استرپ 4x به همراه کلاس‌های CSS مشابهی است که نیاز است با تنظیم toastClass به مقداری دیگر، این تداخل را برطرف کرد.

- در ادامه مدخل تعریف فایل wwwroot\js\common.js را به انتهای تگ body فایل Pages\_Host.cshtml اضافه می‌کنیم:
    <script src="lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
    <script src="lib/toastr/build/toastr.min.js"></script>
    <script src="js/common.js"></script>
    <script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>

در آخر برای آزمایش آن به کامپوننت Pages\LearnBlazor\BlazorJS.razor مراجعه کرده و تابع سراسری ShowToastr را دقیقا مانند روشی که در مورد تابع confirm بکار بردیم، توسط سرویس JsRuntime، فراخوانی می‌کنیم:
@page "/BlazorJS"

@inject IJSRuntime JsRuntime


<div class="row">
    <button class="btn btn-success" @onclick="@(()=>TestSuccess("Success Message"))">Test Toastr Success</button>
    <button class="btn btn-danger" @onclick="@(()=>TestFailure("Error Message"))">Test Toastr Failure</button>
</div>

@code {
    async Task TestSuccess(string message)
    {
        await JsRuntime.InvokeVoidAsync("ShowToastr", "success", message);
    }

    async Task TestFailure(string message)
    {
        await JsRuntime.InvokeVoidAsync("ShowToastr", "error", message);
    }
}
در اینجا دو دکمه، جهت فراخوانی متد ShowToastr با پارامترهای مختلفی تعریف شده‌اند. چون تابع ShowToastr خروجی ندارد، به همین جهت اینبار از متد InvokeVoidAsync استفاده کرده‌ایم. پارامتر اول آن، نام متد ShowToastr است. پارامتر‌های دوم و سوم آن با آرگومان‌های (type, message) تعریف شده‌ی تابع ShowToastr تطابق دارند. به علاوه در این مثال، روش ارسال پارامترها را نیز در onlick@ توسط arrow functions مشاهده می‌کنید.



کاهش کدهای تکراری فراخوانی متدهای جاوا اسکریپتی با تعریف متدهای الحاقی

می‌توان جهت کاهش تکرار کدهای استفاده از تابع ShowToastr، متدهای الحاقی زیر را برای سرویس IJSRuntime تهیه کرد:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.JSInterop;

namespace BlazorServerSample.Utils
{
    public static class JSRuntimeExtensions
    {
        public static ValueTask ToastrSuccess(this IJSRuntime JSRuntime, string message)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("ShowToastr", "success", message);
        }

        public static ValueTask ToastrError(this IJSRuntime JSRuntime, string message)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("ShowToastr", "error", message);
        }
    }
}
و سپس فضای نام آن‌را به فایل Imports.razor_ معرفی نمود تا در تمام کامپوننت‌های برنامه قابل استفاده شوند.
@using BlazorServerSample.Utils
به این ترتیب به فراخوانی‌های ساده شده‌ی زیر خواهیم رسید:
async Task TestSuccess(string message)
{
   //await JsRuntime.InvokeVoidAsync("ShowToastr", "success", message);
   await JsRuntime.ToastrSuccess(message);
}


فراخوانی یک متد عمومی واقع در کامپوننت فرزند از طریق کامپوننت والد

فرض کنید در کامپوننت فرزند Pages\LearnBlazor\LearnBlazor‍Components\ChildComponent.razor که در قسمت‌های قبل آن‌را تکمیل کردیم، متد عمومی زیر تعریف شده‌است:
@inject IJSRuntime JsRuntime


@code {
    // ...

    public async Task TestSuccess(string message)
    {
        await JsRuntime.ToastrSuccess(message);
    }
}
اکنون اگر بخواهیم این متد عمومی را از طریق کامپوننت والد یا دربرگیرنده‌ی آن فراخوانی کنیم، نیاز است از مفهوم جدیدی به نام ref استفاده کرد. برای این منظور به کامپوننت Pages\LearnBlazor\ParentComponent.razor مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
@page "/ParentComponent"

<ChildComponent
    OnClickBtnMethod="ShowMessage"
    @ref="ChildComp"
    Title="This title is passed as a parameter from the Parent Component">
    <ChildContent>
        A `Render Fragment` from the parent!
    </ChildContent>
    <DangerChildContent>
        A danger content from the parent!
    </DangerChildContent>
</ChildComponent>

<div class="row">
    <button class="btn btn-success" @onclick="@(()=>ChildComp.TestSuccess("Done!"))">Show Alert</button>
</div>


@code {
    ChildComponent ChildComp;
    // ...
}
با استفاده از ref@ که به فیلد ChildComp انتساب داده شده‌است، می‌توان ارجاعی از کامپوننت فرزند را (وهله‌ای از کلاس مرتبط با آن‌را) در کامپوننت جاری بدست آورد و سپس از آن جهت فراخوانی متدهای عمومی کامپوننت فرزند استفاده کرد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-11.zip
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت هفتم - کار با سرویس‌های متفاوتی با یک امضاء
فرض کنید قرارداد IService را تدارک دیده‌اید و بر اساس آن سرویس‌های A و B را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه‌های NET Core. تزریق کرده‌اید (برای مثال در برنامه دو DbContext را تعریف کرده‌اید و یک اینترفیس IUnitOfWork را دارید). اکنون اگر از این سیستم، یک پیاده سازی IService را درخواست کنید، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در حالت معمول آن، آخرین سرویسی را که ثبت کرده‌اید، یعنی وهله‌ای از سرویس B را بازگشت خواهد داد. در ادامه قصد داریم با این قابلیت امکان ثبت چندین سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس، بیشتر آشنا شویم.


ثبت پیاده سازی‌های متعدد یک اینترفیس در سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.

داشتن چندین پیاده سازی از یک اینترفیس، شاید یکی از اهداف اصلی وجود آن‌ها باشد. برای نمونه قرار داد ارسال پیامی را در برنامه، مانند IMessageService به صورت زیر طراحی و سپس بر اساس آن، دو پیاده سازی ارسال پیام‌ها را از طریق ایمیل و SMS، اضافه می‌کنیم:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IMessageService
    {
        void Send(string message);
    }

    public class EmailService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            // ...
        }
    }

    public class SmsService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی آن‌ها به سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.، به نحو متداول زیر عمل خواهیم کرد و هر دوی این پیاده سازی‌ها را بر اساس اینترفیس آن‌ها معرفی می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IMessageService, EmailService>();
            services.AddTransient<IMessageService, SmsService>();
        }
در این حالت اگر این سرویس‌ها را به صورت زیر به یک کنترلر تزریق کنیم، انتظار دریافت کدام سرویس‌ها را خواهید داشت؟
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IMessageService _emailService;
        private readonly IMessageService _smsService;

        public MessagesController(IMessageService emailService, IMessageService smsService)
        {
            _emailService = emailService;
            _smsService = smsService;
        }
    }
}
در این حالت اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامترهای تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهند بود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، هر دو پارامتر، با وهله‌ای از آخرین سرویس معرفی شده‌ی از نوع IMessageService مقدار دهی شده‌اند؛ یعنی SmsService در اینجا. در ادامه روش‌های مختلفی را برای رفع این مشکل بررسی می‌کنیم.


روش اول: سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. از سازنده‌های IEnumerable پشتیبانی می‌کند

برای مدیریت دریافت سرویس‌هایی که از یک اینترفیس مشتق شده‌اند، خود NET Core. بدون نیاز به تنظیمات اضافه‌تری، روش تزریق IEnumerableها را در سازنده‌های کلاس‌ها پشتیبانی می‌کند:
using System.Collections.Generic;
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IEnumerable<IMessageService> _messageServices;

        public MessagesController(IEnumerable<IMessageService> messageServices)
        {
            _messageServices = messageServices;
        }
در اینجا نیز اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامتر تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهد بود:


به این ترتیب لیست وهله‌های تمام سرویس‌هایی از نوع IMessageService در اختیار ما قرار گرفته‌است و برای اهدافی مانند پیاده سازی الگوهایی در رده‌ی chain of responsibility و یا الگوی استراتژی، مفید است. در این حالت اگر نیاز به سرویس از نوع خاصی وجود داشت، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
var emailService = _messageServices.OfType<EmailService>().First();
و یا اگر از روش Service Locator استفاده می‌کنید، serviceProvider به همراه متد ویژه‌ی GetServices که لیست تمام سرویس‌هایی از نوعی خاص را بر می‌گرداند نیز هست:
var messageServices = serviceProvider.GetServices<IMessageService>();


روش دوم: دریافت شرطی وهله‌های مورد نیاز با «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container»

روش «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container» را در قسمت قبل بررسی کردیم. یکی دیگر از مثال‌هایی را که در این مورد می‌توان ارائه داد، شرطی کردن بازگشت وهله‌ها است که برای سناریوی مطلب جاری بسیار مفید است:
الف) برای شرطی کردن بازگشت وهله‌ها، بهتر است این شرط را بجای رشته‌ها و یا اعدادی خاص، بر اساس یک enum مشخص انجام دهیم:
namespace CoreIocServices
{
    public enum MessageServiceType
    {
        EmailService,
        SmsService
    }
در اینجا یک enum جدید را تعریف کرده‌ایم تا مقایسه‌ها را در زمان بازگشت سرویسی خاص، بر اساس اعضای مشخص آن انجام دهیم.

ب) سپس هر دو سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس را به صورت معمولی ثبت می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
اینکار سبب خواهد شد تا بتوانیم در حین بررسی شرط‌های رسیده، برای مثال دستور ()<serviceProvider.GetService<EmailService را صادر کنیم.

ج) اکنون می‌توان مرحله‌ی شرطی کردن بازگشت این وهله‌ها را به صورت زیر، با دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء، پیاده سازی کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
            services.AddTransient<Func<MessageServiceType, IMessageService>>(serviceProvider => key =>
            {
                switch (key)
                {
                    case MessageServiceType.EmailService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<EmailService>();
                    case MessageServiceType.SmsService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<SmsService>();
                    default:
                        throw new NotImplementedException($"Service of type {key} is not implemented.");
                }
            });
در اینجا پارامتر ارسالی به متد AddTransient را از نوع <Func<MessageServiceType, IMessageService انتخاب کرده‌ایم. این مورد نیز دقیقا مانند «مثال 2: وهله سازی در صورت نیاز وابستگی‌های یک سرویس به کمک Lazy loading» قسمت قبل عمل می‌کند. یعنی تا زمانیکه این Func، در قسمتی از کدهای برنامه فراخوانی نشود، سرویسی را نیز بازگشت نخواهد داد.

د) مرحله‌ی آخر کار، روش استفاده‌ی از این امضایء ویژه‌ی Lazy load شده‌است:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly Func<MessageServiceType, IMessageService> _messageServiceResolver;

        public MessagesController(Func<MessageServiceType, IMessageService> messageServiceResolver)
        {
            _messageServiceResolver = messageServiceResolver;
        }
دقیقا همان امضای Func ای را که در متد AddTransient معرفی تنظیمات تزریق وابستگی‌ها تعریف کردیم، به سازنده‌ی یک کنترلر تزریق می‌کنیم. تا اینجای کار هنوز هیچکدام از سرویس‌های از نوع IMessageService وهله سازی نشده‌اند (روش دیگر پیاده سازی وهله سازی با تاخیر و در صورت نیاز). اکنون برای وهله سازی آن‌ها باید به صورت زیر عمل کرد:
public IActionResult Index()
{
   var emailService = _messageServiceResolver(MessageServiceType.EmailService);
   //use emailService ...
   return View();
}

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-07.zip
مطالب
ایده‌ی ثبت خودکار سرویس‌ها، به همراه تنظیمات؛ بدون نوشتن هیچ کدی در ConfigureServices با روش Installer
خودکارسازی، در قسمت‌های مختلف یک پروژه می‌تواند انجام شود. نمونه‌های مختلف این خودکارسازی‌ها که اکثرا توسط رفلکشن انجام می‌شوند شامل نگاشت خودکار Dto به Entity و بالعکس (توسط AutoMapper)، ثبت خودکار تمام Entityها در DbContext بدون نیاز به ثبت تک تک آن‌ها به صورت  public DbSet<Person> People { get; set; }  (که در این روش خودکار، اسم جداول می‌تواند به صورت جمع ثبت شود)، ثبت خودکار EntityTypeConfigurationها، ثبت خودکار کلیه‌ی کلاس‌های Profile برای کانفیگ AutoMapper و رجیستر خودکار DI سرویس‌ها، تا نیازی به نوشتن کدهای تکراری و مشابه   ;()<services.AddTransient<IUserService, UserService نداشته باشیم. 
 برای مشاهده‌ی عملی پیاده‌سازی این نمونه‌ها می‌توانید به پروژه‌ی ASP.NET Core WebAPI مراجعه کنید. در این مقاله می‌خواهیم همین سناریو را برای ثبت سرویس‌هایمان در متد ConfigureServices انجام دهیم، تا نیازی به نوشتن هیچ کدی برای آن‌ها نداشته باشیم. 

ثبت سرویس‌های مختلف، به همراه تنظیمات آن‌ها (مانند Authentication، Swagger، DbContext، ApiVersioning و ...) در استارتاپ می‌تواند به چندین صورت انجام شود.
روش اول اینکه به صورت دستی تمام کدهای مربوط به رجیستر کردن سرویس‌ها و تنظیمات آن‌ها، در متد ConfigureServices نوشته شود که خیلی جالب نیست و موجب شلوغ شدن سریع این متد می‌شود. نمونه‌ی این شیوه را برای ثبت سرویس مربوط به DbContext می‌بینیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services) {
      // DbContext Service
      services.AddDbContext<AppDbContext>(options =>
            {
                options
             .UseSqlServer(appSettings.ConnectionStrings.MyConnectionString, sqlServerOptionsBuilder =>
                {     sqlServerOptionsBuilder.CommandTimeout((int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalSeconds); //Default is 30 seconds
                    sqlServerOptionsBuilder.EnableRetryOnFailure();
                    sqlServerOptionsBuilder.MigrationsAssembly(typeof(AppDbContext).Assembly.FullName);
                })
                    //Tips
                    .ConfigureWarnings(warning => warning.Throw(RelationalEventId
                        .QueryPossibleExceptionWithAggregateOperatorWarning));

                // Activate EF Second Level Cache
                options.AddInterceptors(new SecondLevelCacheInterceptor());
            });

      // register other services ....

}


راه دوم روش استفاده از متدهای الحاقی است؛ طوریکه برای هر سرویس، یک متد الحاقی را تعریف کنیم و از آن، در این متد استفاده کنیم که حجم کدها را تا حد زیادی کم می‌کند. برای مثال ثبت سرویس بالا را می‌توانیم در کلاس دیگری با نام DbContextServiceCollectionExtensions.cs ثبت کنیم:
public static class DbContextServiceCollectionExtensions
    {
        public static void AddDbContext(this IServiceCollection services)
        {
              services.AddDbContext<AppDbContext>(options =>
            {
                options
                    .UseSqlServer(appSettings.ConnectionStrings.MyConnectionString, sqlServerOptionsBuilder =>
                {
                    sqlServerOptionsBuilder.CommandTimeout((int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalSeconds); //Default is 30 seconds
                    sqlServerOptionsBuilder.EnableRetryOnFailure();
                    sqlServerOptionsBuilder.MigrationsAssembly(typeof(AppDbContext).Assembly.FullName);
                })
                    //Tips
                    .ConfigureWarnings(warning => warning.Throw(RelationalEventId
                        .QueryPossibleExceptionWithAggregateOperatorWarning));

                // Activate EF Second Level Cache
                options.AddInterceptors(new SecondLevelCacheInterceptor());
            });
        }
    }
و سپس در متد ConfigureServices می‌توان آن را به صورت زیر استفاده کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services) {
// Add DbContext
 services.AddDbContext();

//.... Register other services
}

ولی اگه پروژه‌ی ما متوسط به بالا باشد، کم‌کم تعداد سرویس‌های ما زیاد می‌شود (برای مثال چند نمونه از سرویس‌های رایج مورد استفاده، شامل سرویس‌های لاگ خطاها مثل Elmah و سرویس HttpClientFactory و AutoRegisterDi (توضیح در ادامه مقاله) و AutoMapper و Cache و EFSecondLevelCache و Hangfire و ....) می‌بینیم که تعداد این سرویس‌ها هم زیاد است و حتی به صورت اکستنشن هم به مرور زمان باعث شلوغ شدن استارتاپ می‌شوند. ضمن اینکه یک کار تکراری است که باید هر بار انجام شود.

راه سوم ثبت سرویس، استفاده از یک اینترفیس به نام IServiceInstaller و استفاده از آن در کلاس‌های مختلف مربوط به ثبت سرویس و بعد خواندن خودکار این تنظیمات با یک خط کد ساده‌ی رفلکشن است که در ادامه می‌بینیم: 
اینترفیس IServiceInstaller را تعریف می‌کنیم: 
public interface IServiceInstaller
    {
        void InstallServices(IServiceCollection services, AppSettings appSettings, Assembly startupProjectAssembly);
    }
توضیح: پارامتر appSettings کلاسی شامل کلیه‌ی مقادیر فایل appsettings.json است. شما می‌توانید بجای آن از IConfiguration استفاده کنید و مقدار آن را در Startup پاس دهید. پارامتر آخر برای حالتی است که این فایل‌ها را در لایه‌ی دیگری به غیر از لایه‌ی اصلی Api (مثل لایه‌ی WebFamewrk) پیاده سازی می‌کنید.
سپس کلاس‌های ثبت سرویس‌هایمان را با ارث بری از این اینترفیس می‌سازیم. برای نمونه رجیستر DbContext را با ایجاد کلاسی به نام DbContextInstaller انجام می‌دهیم:
public class DbContextInstaller : IServiceInstaller
    {
        public void InstallServices(IServiceCollection services, AppSettings appSettings, Assembly startupProjectAssembly)
        {
            services.AddDbContext<AppDbContext>(options =>
            {
                options
               .UseSqlServer(appSettings.ConnectionStrings.MyConnectionString, sqlServerOptionsBuilder =>
                {
                    sqlServerOptionsBuilder.CommandTimeout((int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalSeconds); //Default is 30 seconds
                    sqlServerOptionsBuilder.EnableRetryOnFailure();
                    sqlServerOptionsBuilder.MigrationsAssembly(typeof(AppDbContext).Assembly.FullName);
                })
                    //Tips
                    .ConfigureWarnings(warning => warning.Throw(RelationalEventId
                        .QueryPossibleExceptionWithAggregateOperatorWarning));

                // Activate EF Second Level Cache
                options.AddInterceptors(new SecondLevelCacheInterceptor());
            });
        }
    }

حالا برای ثبت این کلاس و کلاس‌های مشابه Installer، می‌آییم یک متد الحاقی را برای متد ConfigureServices می‌نویسیم که در آن از رفلکشن استفاده می‌کنیم: 
public static class ServiceInstallerExtensions
    {
        public static void InstallServicesInAssemblies(this IServiceCollection services, AppSettings appSettings)
        {
            var startupProjectAssembly = Assembly.GetCallingAssembly();
            var assemblies = new[] { startupProjectAssembly, Assembly.GetExecutingAssembly() };
            var installers = assemblies.SelectMany(a => a.GetExportedTypes())
                .Where(c => c.IsClass && !c.IsAbstract && c.IsPublic && typeof(IServiceInstaller).IsAssignableFrom(c))
                .Select(Activator.CreateInstance).Cast<IServiceInstaller>().ToList();
            installers.ForEach(i => i.InstallServices(services, appSettings, startupProjectAssembly));
        }
    }

در نهایت متد ConfigureServices ما به صورت زیر خواهد بود (بعد از اضافه کردن تمام سرویس‌ها!):
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            //* HttpContextAccessor
            // services.AddHttpContextAccessor();

            //* Controllers
            services.AddControllers(options => { options.Filters.Add(new AuthorizeFilter()); })
                .AddNewtonsoftJson();

            //* Installers
            services.InstallServicesInAssemblies(_appSettings);
        }
کار تمام شد. حالا تمام سرویس‌های ما با ایجاد کلاس مرتبط و implement شدن از اینترفیس IServiceInstaller، به طور خودکار در استارتاپ و متد ConfigureServies ثبت خواهند شد.

فقط یک نکته آخر اینکه برای رجیستر خودکار DI سرویس‌ها (و ننوشتن کدهایی مانند   ()<services.AddTransient<IUserService, UserService برای رجیستر هر سرویس) می‌توانیم از Autofac استفاده کنیم (در پروژه‌ی بالا آمده است) و یا از پکیج AutoRegisterDi استفاده کنیم (متعلق به Jon P Smith) که از خود Container داخلی Core استفاده می‌کند و از Autofac سبکتر است. کلاسی می‌سازیم به نام RegisterServicesUsingAutoRegisterDiInstaller: 
public class RegisterServicesUsingAutoRegisterDiInstaller : IServiceInstaller
    {
        public void InstallServices(IServiceCollection services, AppSettings appSettings, Assembly startupProjectAssembly)
        {
            var dataAssembly = typeof(SomeRepository).Assembly;
            var serviceAssembly = typeof(SomeService).Assembly;
            var webFrameworkAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            var startupAssembly = startupProjectAssembly;
            var assembliesToScan = new[] { dataAssembly, serviceAssembly, webFrameworkAssembly, startupAssembly };

            #region Generic Type Dependencies
            services.AddScoped(typeof(IRepository<>), typeof(Repository<>));
            #endregion

            #region Scoped Dependency Interface
            services.RegisterAssemblyPublicNonGenericClasses(assembliesToScan)
                .Where(c => c.GetInterfaces().Contains(typeof(IScopedDependency)))
                .AsPublicImplementedInterfaces(ServiceLifetime.Scoped);
            #endregion

            #region Singleton Dependency Interface
            services.RegisterAssemblyPublicNonGenericClasses(assembliesToScan)
                .Where(c => c.GetInterfaces().Contains(typeof(ISingletonDependency)))
                .AsPublicImplementedInterfaces(ServiceLifetime.Singleton);
            #endregion

            #region Transient Dependency Interface
            services.RegisterAssemblyPublicNonGenericClasses(assembliesToScan)
                .Where(c => c.GetInterfaces().Contains(typeof(ITransientDependency)))
                .AsPublicImplementedInterfaces(); // Default is Transient
            #endregion

            #region Register DIs By Name
            services.RegisterAssemblyPublicNonGenericClasses(dataAssembly)
                .Where(c => c.Name.EndsWith("Repository")
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(ITransientDependency))
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(IScopedDependency))
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(ISingletonDependency)))
                .AsPublicImplementedInterfaces(ServiceLifetime.Scoped);

            services.RegisterAssemblyPublicNonGenericClasses(serviceAssembly)
                .Where(c => c.Name.EndsWith("Service")
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(ITransientDependency))
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(IScopedDependency))
                            && !c.GetInterfaces().Contains(typeof(ISingletonDependency)))
                .AsPublicImplementedInterfaces();
            #endregion
        }
    }
 (رجیستر در اینجا با اولویت اینترفیس‌های ITransiantDependency، IScopedDependency، ISingletonDependency و سپس اتمام نام سرویس با کلمه‌های Repository و Service انجام می‌شود که شما می‌توانید با منطق و نیاز خودتان آن‌ها را تغییر دهید)
مطالب
مدیریت Instance در WCF
نحوه پیاده سازی و مدیریت Instance در پروژه‌های مبتنی بر WCF

نکته : آشنایی اولیه با مفاهیم WCF جهت درک صحیح مطالب الزامی است.

تشریح مسئله :  در صورتی که نیاز باشد که نمونه ساخته شده از سرویس (سمت سرور) به صورت Singleton  باشد بهترین روش برای پیاده سازی به چه صورت است.

برای شروع ابتدا مثال زیر را پیاده سازی می‌کنیم.
یک Contract به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
[ServiceContract(SessionMode=SessionMode.Allowed)]
    public interface IMyService
    {
        [OperationContract]
        int GetData();             
    }

حالا یک سرویس برای پیاده سازی Interface بالا می‌نویسیم.
[ServiceBehavior( InstanceContextMode = InstanceContextMode.PerCall )]
    public class PerCallService : IMyService
    {
        int count;
        public int GetData()
        {
            return ++count;
        }
    }
همانطور که از نام سرویس مشخص است از این سرویس به ازای هر فراخوانی یک نمونه سمت سرور ساخته می‌شود.
حالا برای مشاهده نتیجه یک پروژه ConsoleApplication ایجاد کنید و سرویس مورد نظر را از روش AddServiceReference به پروژه اضافه کرده در فایل Program کد‌های زیر را کپی کنید.
 static void Main( string[] args )
        {
            Console.WriteLine( "PerCall Service" );

            MyPerCallService.MyServiceClient client = new MyPerCallService.MyServiceClient();
            int count = 0;
            for ( int i = 0 ; i < 5 ; i++ )
            {
                count = client.GetData();              
            }          
            Console.WriteLine( count );
            Console.ReadLine();         
        }
بعد از اجرا خروجی به صورت زیر است:

بعد از 5 بار فراخوانی متد GetData باز خروجی دارای مقدار 1 است. یعنی به ازای هر بار فراخوانی متد GetData یک نمونه از سرویس مورد نظر ساخته می‌شود.این عمل توسط خصوصیت InstanceContextMode که از نوع PerCall است به سرویس اعمال میشود.

حالا یک سرویس دیگر به صورت زیر ایجاد کنید.

 [ServiceBehavior( InstanceContextMode = InstanceContextMode.Single )]
    public class SingleService : IMyService
    {
        int count;
        public int GetData()
        {
            return ++count;
        }
    }
تنها تفاوت این سرویس با سرویس قبلی در این است که InstanceContextMode این سرویس  به صورت Single معرفی شده است. یعنی به ازای n فراخوانی فقط یک نمونه از کلاس ساخته می‌شود. این سرویس رو هم مثل روش قبلی به Client Application اضافه کنید.
کد کلاس Program رو به صورت زیر تغییر دهید.

static void Main( string[] args )
        {
            Console.WriteLine( "Single Service" );

            MySingleService.MyServiceClient client = new MySingleService.MyServiceClient();
            int count = 0;
            for ( int i = 0 ; i < 5 ; i++ )
            {
                count = client.GetData();              
            }          
            Console.WriteLine("Result is : {0}", count );
            Console.ReadLine();         
        }
که بعد از اجرا خروجی به صورت زیر است.

به ازای 5 بار فراخوانی سرویس متغیر Count سمت سرور مقدار قبلی خود را حفظ کرده است.

مطالب
الگوی مشاهده‌گر Observer Pattern
الگوی مشاهده‌گر یکی از محبوبترین و معروفترین الگوهای برنامه نویسی است که پیاده سازی آن در بسیاری از زبان‌ها رواج یافته است. برای نمونه پیاده سازی این الگو را می‌توانید در بسیاری از کتابخانه‌ها (به خصوص GUI) مانند این مطالب (+ + + ) مشاهده کنید. برای اینکه بتوانیم این الگو را خودمان برای اشیاء برنامه خودمان پیاده کنیم، بهتر است که بیشتر با خود این الگو آشنا شویم. برای شروع بهتر است که با یک مثال به تعریف این الگو بپردازیم. مثال زیر نقل قولی از یکی از مطالب این سایت است که به خوبی کارکرد این الگو را برای شما نشان میدهد.

یک لامپ و سوئیچ برق را درنظر بگیرید. زمانیکه لامپ مشاهده می‌کند سوئیچ برق در حالت روشن قرار گرفته‌است، روشن خواهد شد و برعکس. در اینجا به سوئیچ، subject و به لامپ، observer گفته می‌شود. هر زمان که حالت سوئیچ تغییر می‌کند، از طریق یک callback، وضعیت خود را به observer اعلام خواهد کرد. علت استفاده از callbackها، ارائه راه‌حل‌های عمومی است تا بتواند با انواع و اقسام اشیاء کار کند. به این ترتیب هر بار که شیء observer از نوع متفاوتی تعریف می‌شود (مثلا بجای لامپ یک خودرو قرار گیرد)، نیازی نخواهد بود تا subject را تغییر داد.

عموما به شیءایی که قرار است وضعیت را مشاهده یا رصد کند، Observer گفته می‌شود و به شیءایی که قرار است وضعیت آن رصد شود Observable یا Subject گفته می‌شود.
 بد نیست بدانید این الگو یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های معماری لایه بندی MVC نیز می‌باشد.
 همچنین این نکته حائز اهمیت است که این الگو ممکن است باعث نشتی حافظه هم شود و به این مشکل Lapsed Listener Problem می‌گویند. یعنی یک listener وجود دارد که تاریخ آن منقضی شده، ولی هنوز در حافظه جا خوش کرده‌است. این مشکل برای زبان‌های شیءگرایی که با سیستمی مشابه GC پیاده سازی می‌شوند، رخ میدهد. برای جلوگیری از این حالت، برنامه نویس باید  این مشکل را با رجیستر کردن‌ها و عدم رجیستر یک شنوده، در مواقع لزوم حل کند. در غیر این صورت این شنونده بی جهت، یک ارتباط را زنده نگه داشته و حافظه‌ی منبع را به هدر میدهد.

مثال: ما یک کلید داریم که سه کلاس  RedLED،GreenLED و BlueLED قرار است آن را مشاهده و وضعیت کلید را رصد کنند.
برای پیاده سازی این الگو، ابتدا یک کلاس انتزاعی را با نام Observer که دارای متدی به نام Update است، ایجاد می‌کنیم. متغیر از نوع کلاس Observable را بعدا ایجاد می‌کنیم:
public abstract class Observer
    {
        protected Observable Observable;
        public abstract void Update();
    }
سپس یک کلاس پدر را به نام Observable می‌سازیم تا آن را به شیء سوئیچ نسبت دهیم:
 public  class Observable
    {
        private readonly List<Observer> _observers = new List<Observer>();

        public void Attach(Observer observer)
        {
            _observers.Add(observer);
        }
        public void Dettach(Observer observer)
        {
            _observers.Remove(observer);
        }

        public void NotifyAllObservers()
        {
            foreach (var observer in _observers)
            {
                observer.Update();
            }
        }
    }
در کلاس بالا یک لیست از نوع Observer‌ها داریم که در آن، کلید با تغییر وضعیت خود، لیست رصد کنندگانش را مطلع می‌سازد و دیگر چراغ‌های LED نیازی نیست تا مرتب وضعیت کلید را چک کنند. متدهای attach و Detach در واقع همان رجیستر‌ها هستند که باید مدیریت خوبی روی آن‌ها داشته باشید تا نشتی حافظه پیش نیاید. در نهایت متد NotifyAllObservers هم متدی است که با مرور لیست رصدکنندگانش، رویداد Update آن‌ها را صدا میزند تا تغییر وضعیت کلید به آن‌ها گزارش داده شود.

حال کلاس Switch را با ارث بری از کلاس Observable می‌نویسیم:
 public  class Switch:Observable
    {
        private bool _state;

        public bool ChangeState
        {
            set
            {
                _state = value;
                NotifyAllObservers();
            }
            get { return _state; }
        }
    }
در کلاس بالا هرجایی که وضعیت کلید تغییر می‌یابد، متد NotifyAllObservers صدا زده میشود.
برای هر سه چراغ، رنگی هم داریم:
   public class RedLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Red LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public class GreenLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Green LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public  class BlueLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Blue LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }
سپس در Main اینگونه می‌نویسیم:
var greenLed=new GreenLED();
            var redLed=new RedLED();
            var blueLed=new BlueLED();

            var switchKey=new Switch();
            switchKey.Attach(greenLed);
            switchKey.Attach(redLed);
            switchKey.Attach(blueLed);

            switchKey.ChangeState = true;
            switchKey.ChangeState = false;
به طور خلاصه هر سه چراغ به شیء کلید attach شده و با هر بار عوض شدن وضعیت کلید، متدهای Update هر سه چراغ صدا زده خواهند شد. نتیجه‌ی کد بالا به شکل زیر در کنسول نمایش می‌یابد:
Green LED is On
Red LED is On
Blue LED is On
Green LED is Off
Red LED is Off
Blue LED is Off
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم

مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری

ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامه‌های معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامه‌های ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامه‌های ASP.Net است.

برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونه‌ی thread safe آن که در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامه‌های معمولی ویندوزی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:



از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو می‌توانند پارک شوند.


یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:



پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیت‌های برنامه جهت تهیه نگاشت‌های لازم از روی ‌آن‌ها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشن‌های NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.

ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):

namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }

public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های وب

در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشن‌های NHibernate ایجاد نمائیم.

در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
با این کلاس در قسمت‌های قبل آشنا شده‌اید. در این کلاس با کمک امکانات Auto mapping موجود در Fluent Nhibernate (مطلب قسمت قبلی این سری آموزشی) اقدام به تهیه نگاشت‌های خودکار از کلاس‌های قرار گرفته در پوشه دومین خود خواهیم کرد (فضای نام این پوشه به دومین ختم می‌شود که در متد GetConfig مشخص است).
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:

<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
ب) قسمت ExposeConfiguration آن نیز جدید است.
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشن‌های خود در پروژه‌های وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.

اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاس‌های پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر می‌باشد:



سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):

using NHibernate;

namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;

SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}

public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}

public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}

public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}

class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}

internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
اکنون می‌توان از این Singleton object جهت تهیه یک Http Module کمک گرفت. برای این منظور کلاس SessionModule را به برنامه اضافه کنید:

using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;

namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }

public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");

context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}

private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}

private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;

try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
کلاس فوق کار پیاده سازی اینترفیس IHttpModule را جهت دخالت صریح در request handling pipeline برنامه ASP.Net جاری انجام می‌دهد. در این کلاس مدیریت متدهای استاندارد Application_BeginRequest و Application_EndRequest به صورت خودکار صورت می‌گیرد.
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند می‌شود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز می‌گردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل می‌شود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.

با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت می‌گیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمی‌باشد، چون مدیریت آن‌را خودکار کرده‌ایم.

جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
بدیهی است اگر نخواهید از Http module استفاده کنید باید این کدها را در فایل Global.asax برنامه قرار دهید.

اکنون مثالی از نحوه‌ی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوب‌تر LINQ to NHibernate تشکیل می‌دهیم.

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;

namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}

public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
سپس در فایل Default.aspx.cs برنامه ، برای نمونه تعدادی رکورد را افزوده و نتیجه را در یک گرید ویوو نمایش خواهیم داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;

namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();

//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();

Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);

Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};

session.Save(parking1);

//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های غیر وب

در برنامه‌های ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب می‌شوند. به همین جهت بحث‌های ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژه‌ای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاس‌های Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری در برنامه‌های ویندوزی کفایت می‌کنند.

دریافت سورس برنامه قسمت هفتم

ادامه دارد ....