مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت دوم

در قسمت اول با مفاهیم اولیه Class و Object آشنا شدیم.

Messages and Methods

Objectها باید مانند ماشین‌هایی تلقی شوند که عملیات موجود در واسط عمومی خود را برای افرادی که درخواست مناسبی ارسال کنند، اجرا خواهند کرد. با توجه به اینکه یک object از استفاده کننده خود مستقل است و وابستگی به او ندارد و همچنین توجه به ساختار نحوی (syntax) برخی از زبان‌های شیء گرای جدید، عبارت «sending a message» برای توصیف اجرای رفتاری از مجموعه رفتارهای object، استفاده میشود.
به محض اینکه پیغامی (Message) به سمت object ارسال شود، ابتدا باید تصمیم بگیرد که این پیغام ارسالی را درک می‌کند. فرض کنیم این پیغام قابل درک است. در این صورت object مورد نظر، همزمان با نگاشت پیغام به یک فراخوانی تابع (function call)، خود را به صورت ضمنی به عنوان اولین آرگومان ارسال می‌کند. تصمیم گرفتن در رابطه با قابل درک بودن یک پیغام، در زبان‌های مفسری در زمان اجرا و در زبان‌های کامپایلری در زمان کامپایل، انجام میگرد. 
نام (یا prototype) رفتار یک وهله، Message (پیغام) نامیده می‌شود. بسیاری از زبان‌های شیء گرا مفهموم Overloaded Functions Or Operators را پشتیبانی می‌کنند. در این صورت می‌توان در سیستم دو تابعی داشت که با نام یکسان، یا انواع مختلف آرگومان (intraclass overloading) داشته باشند یا در کلاس‌های مختلفی (interclass overloading) قرار گیرند. 
ممکن است کلاس ساعت زنگدار، دو پیغام set_time که یکی از آنها با دو آرگومان از نوع عدد صحیح و دیگری یک آرگومان رشته‌ای است داشته باشد.

void AlarmClock::set_time(int hours, int minutes); 

void AlarmClock::set_time(String time);

در مقابل، کلاس ساعت زنگدار و کلاس ساعت مچی هر دو messageای به نام set_time با دو آرگومان از نوع عدد صحیح دارند.

void AlarmClock::set_time(int hours, int minutes); 

void Watch::set_time(int hours, int minutes);

باید توجه کنید که یک پیغام، شامل نام تابع، انواع آرگومان، نوع بازگشتی و کلاسی که پیغام به آن متصل است، می‌باشد. این اطلاعاتی که مطرح شد، بخش اصلی چیزی است که کاربر یک کلاس نیاز دارد در مورد آن‌ها آگاهی داشته باشد. 

در برخی از زبان‌ها و یا سیستم‌ها، اطلاعات دیگری مانند: انواع استثناءهایی که از سمت پیغام پرتاب می‌شوند تا اطلاعات همزمانی (پیغام به صورت همزمان است یا ناهمزمان) را برای استفاده کننده مهیا کنند. از طرفی پیاده سازی کنندگان یک کلاس باید از پیاده سازی پیغام آگاه باشند. جزئیات پیاده سازی یک پیغام -کدی که پیغام را پیاده سازی می‌کند- Method (متد) نامیده میشود. آنگاه که نخ (thread) کنترل درون متد باشد، برای مشخص کردن اینکه پیغام رسیده برای کدام وهله ارسال شده‌است، ارجاعی به وهله مورد نظر و به عنوان اولین آرگومان، به صورت ضمنی ارسال می‌شود. این آرگومان ضمنی، در بیشتر زبان‌ها Self Object نامیده می‌شود (در سی پلاس پلاس this object نام دارد). در نهایت، مجموعه پیغام‌هایی که یک وهله می‌تواند به آنها پاسخ دهد، Protocol (قرارداد) نام دارد.

دو پیغام خاصی که کلاس‌ها یا وهله‌ها می‌توانند به آنها پاسخ دهند، اولی که استفاده کنندگان کلاس برای ساخت وهله‌ها از آن استفاده می‌کنند، Constructor (سازنده) نام دارد. هر کلاسی می‌تواند سازنده‌های متعددی داشته باشد که هر کدام مجموعه پارامترهای مختلفی را برای مقدار دهی اولیه می‌پذیرند. دومین پیغام، عملیاتی است که وهله را قبل از حذف از سیستم، پاک سازی می‌کند. این عملیات، Destructor (تخریب کننده) نام دارد. بیشتر زبان‌های شیء گرا، برای هر کلاس تنها یک تخریب کننده دارند. این پیغام‌ها را به عنوان مکانیزم مقدار دهی اولیه و پاک سازی در پارادایم شیء گرا در نظر بگیرید.

قاعده شهودی 2.2

استفاده کنندگان از کلاس باید به واسط عمومی آن وابسته باشند، اما یک کلاس نباید به استفاده کنندگان خود، وابسته باشد. (Users of a class must be dependent on its public interface, but a class should not be dependent on its users)

منطق پشت این قاعده، یکی از شکل‌های قابلیت استفاده مجدد (resuability) می‌باشد. یک ساعت زنگدار ممکن است توسط شخصی در اتاق خواب او استفاده شود. واضح است که شخص مورد نظر به واسط عمومی ساعت زنگدار وابسته می‌باشد. به هر حال، ساعت زنگدار نباید به شخصی وابسته باشد. اگر ساعت زنگدار به شخصی وابسته باشد، بدون مهیا کردن یک شخص، نمی‌توان از آن برای ساخت یک TimeLockSafe استفاده کرد. این وابستگی‌ها برای مواقعیکه می‌خواهیم امکان این را داشته باشیم تا کلاس ساعت زنگدار را از دامین (domain) خود خارج کرده و در دامین دیگری، بدون وابستگی هایش مورد استفاده قرار دهیم، نامطلوب هستند.

شکل 2.4 The Use Of Alarm Clocks

 The Use Of Alarm Clocks قاعده شهودی 2.3

تعداد پیغام‌های موجود در قرارداد یک کلاس را کمینه سازید. (Minimize the number of messages in the protocol of a class)

چندین سال قبل، مطلبی منتشر شد که کاملا متضاد این قاعده شهودی می‌باشد. طبق آن، پیاده سازی کننده یک کلاس می‌تواند یکسری عملیات را با فرض اینکه در آینده مورد استفاده قرار گیرند، برای آن در نظر بگیرد. ایراد این کار چیست؟ اگر شما از این قاعده پیروی کنید، حتما کلاس LinkedList من، توجه شما را جلب خواهد کرد؛ این کلاس در واسط عمومی خود 4000 عملیات را دارد. فرض کنید قصد ادغام دو وهله از این کلاس را داشته باشید. در این صورت حتما فرض شما این است که عملیاتی تحت عنوان merge در این کلاس تعبیه شده است. بعد از جستجوی بین این تعداد عملیات، در نهایت این عملیات خاص را پیدا نخواهید کرد. چراکه این عملیات متأسفانه به صورت یک overloaded plus operator پیاده سازی شده است. مشکل اصلی واسط عمومی با تعداد زیادی عملیات این است که فرآیند یافتن عملیات مورد نظرمان را خیلی سخت یا حتی ناممکن خواهد کرد و مشکلی جدی برای قابلیت استفاده مجدد تلقی می‌شود.

با کمینه نگه داشتن تعداد عملیات واسط عمومی، سیستم، قابل فهم‌تر و همچنین مولفه‌های (components) آن به راحتی قابل استفاده مجدد خواهند بود.

قاعده شهودی 2.4

پیاده سازی یک واسط عمومی یکسان کمینه برای همه کلاس‌ها  (Implement a minimal public interface that all classes understand [e.g., operations such as copy (deep versus shallow), equality testing, pretty printing, parsing from an ASCII description, etc.].)

مهیا کردن یک واسط عمومی مشترک کمینه برای کلاس‌هایی که توسط یک توسعه دهنده پیاده سازی شده و قرار است توسط توسعه دهندگان دیگر مورد استفاده قرار گیرد، خیلی مفید خواهد بود. این واسط عمومی، حداقل عاملیتی را که به طور منطقی از هر کلاس میشود انتظار داشت، مهیا خواهد ساخت. واسطی که می‌تواند از آن به عنوان مبنای یادگیری درباره رفتار‌های کلاس‌ها در پایه نرم افزاری با قابلیت استفاده مجدد، بهره برد.

به عنوان مثال کلاس Object در دات نت به عنوان کلاس پایه ضمنی با یکسری از متدهای عمومی (برای مثال ToString)، نشان دهنده تعریف یک واسط عمومی مشترک برای همه کلاس‌ها در این فریمورک، می‌باشد.

public class Object
    {
        public Object();
        public static bool Equals(Object objA, Object objB){...}
        public static bool ReferenceEquals(Object objA, Object objB){...}
        public virtual bool Equals(Object obj){...}
        public virtual int GetHashCode(){...}
        public Type GetType(){...}
        public virtual string ToString(){...}
        protected Object MemberwiseClone(){...}
    }


قاعده شهودی 2.5 

جزئیات پیاده سازی، مانند توابع خصوصی common-code  ( توابعی که کد مشترک سایر متدهای کلاس را در بدنه خود دارند) را در واسط عمومی یک کلاس قرار ندهید.  (Do not put implementation details such as common-code private functions into the public interface of a class)

این قاعده برای کاهش پیچیدگی واسط عمومی کلاس برای استفاده کنندگان آن، طراحی شده است. ایده اصلی این است که استفاده کنندگان کلاس تمایلی ندارند به اعضایی دسترسی داشته باشند که از آنها استفاده نخواهند کرد؛ این اعضا باید به صورت خصوصی در کلاس قرار داده شوند. این توابع خصوصی common-code، زمانیکه متدهای یک کلاس، کد مشترکی را داشته باشند، ایجاد خواهند شد. قرار دادن این کد مشترک در یک متد، معمولا روش مناسبی می‌باشد. نکته قابل توجه این است که این متد، عملیات جدیدی نمی‌باشد؛ بله جزئیات پیاده سازی دو عملیات دیگر از کلاس را ساده کرده است.

شکل 2.5  Example of a common-code private function

Example of a common-code private function

مثال واقعی

فرض کنید در شکل بالا، کلاس X معادل یک LinkedList کلاس، f1و f2 به عنوان توابع insert و remove و تابع f به عنوان تابع common-code که عملیات یافتن آدرس را برای درج و حذف انجام می‌دهد، می‌باشند.

قاعده شهودی 2.6

واسط عمومی کلاس را با اقلامی که یا استفاده کنندگان از کلاس توانایی استفاده از آن را نداشته و یا تمایلی به استفاده از آنها ندارند، آمیخته نکنید.  (Do not clutter the public interface of a class with items that users of that class are not able to use or are not interested in using )

 این قاعده شهودی با قاعده قبلی که با قرار دادن تابع common-code در واسط عمومی کلاس، فقط باعث در هم ریختن واسط عمومی شده بود، مرتبط می‌باشد. در برخی از زبان‌ها مانند C++‎، برای مثال این امکان وجود دارد که سازنده یک کلاس انتزاعی (abstract) را در واسط عمومی آن قرار دهید؛ حتی با وجود اینکه در زمان استفاده از آن سازنده با خطای نحوی روبرو خواهید شد. این قاعده شهودی کلی، برای کاهش این مشکلات در نظر گرفته شده است. 

مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت دوم - الگوی Service Locator
در قسمت قبل برای دریافت وهله‌ای از سرویس TestService، به صورت ()<serviceProvider.GetService<ITestService عمل کردیم. این روش در اصل الگوی Service Locator نام دارد که جزئیات بیشتری از آن‌را در این قسمت بررسی خواهیم کرد.


قلب سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. اینترفیس IServiceProvider است

IServiceProvider که اساس IoC Container برنامه‌های مبتنی بر NET Core. را تشکیل می‌دهد، در اسمبلی System.ComponentModel و در فضای نام System تعریف شده‌است:
namespace System
{
    public interface IServiceProvider
    {
        object GetService(Type serviceType);
    }
}
زمانیکه به کمک IServiceCollection، تمام اینترفیس‌ها و کلاس‌های خود را به IoC Container معرفی کردیم، مرحله‌ی بعدی، فراهم آوردن روشی برای دریافت وهله‌ای از این سرویس‌ها توسط متد GetService است.
استفاده‌ی مستقیم از اینترفیس IServiceProvider برای دسترسی به وهله‌های سرویس‌ها، اصطلاحا الگوی Service Locator نامیده می‌شود و باید تا حد ممکن از آن پرهیز کرد؛ چون وابستگی مستقیمی از IoC Container را درون کدهای ما قرار می‌دهد و به این ترتیب یک مرحله، نوشتن آزمون‌های واحد برای آن‌را مشکل‌تر می‌کند؛ چون زمان وهله سازی از یک سرویس، دقیقا مشخص نیست به چه وابستگی‌هایی نیاز دارد. به همین جهت همیشه باید با روش تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس شروع کرد و اگر به هر دلیلی این روش مهیا نبود و توسط سیستم تزریق وابستگی‌های جاری شناسایی و یا پشتیبانی نمی‌شد (مانند تزریق وابستگی در سازنده‌های Attributes)، آنگاه می‌توان به الگوی Service Locator مراجعه کرد.
برای مثال در اکثر قسمت‌های برنامه‌های ASP.NET Core امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کنترلرها، میان افزارها و سایر اجزای آن وجود دارد و در این حالات نیازی به مراجعه‌ی مستقیم به IServiceProvider برای دریافت وهله‌های سرویس‌های مورد نیاز نیست. به عبارتی نگرانی در مورد IServiceProvider بهتر است مشکل IoC Container باشد و نه ما.

در مثال زیر، روش استفاده‌ی از IServiceProvider را جهت انجام تزریق وابستگی‌ها (یا به عبارتی بهتر، روش دسترسی به وهله‌های وابستگی‌ها) را مشاهده می‌کنید:
using System;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Microsoft.Extensions.Logging.Abstractions;

namespace CoreIocServices
{
    public interface IProductService
    {
        void Delete(int id);
    }

    public class ProductService : IProductService
    {
        private readonly ITestService _testService;
        private readonly ILogger<ProductService> _logger;

        public ProductService(IServiceProvider serviceProvider)
        {
            _testService = serviceProvider.GetRequiredService<ITestService>();
            _logger = serviceProvider.GetService<ILogger<ProductService>>() ?? NullLogger<ProductService>.Instance;
        }

        public void Delete(int id)
        {
            _testService.Run();
            _logger.LogInformation($"Deleted a product with id = {id}");
        }
    }
}
این روش یا کار مستقیم با Service locator، هر چند کار می‌کند، اما روشی است که باید تا حد ممکن از آن پرهیز کنید؛ زیرا:
- با نگاه کردن به امضای سازنده‌ی این سرویس مشخص نیست که دقیقا از چه وابستگی‌هایی استفاده می‌کند. اینکار نوشتن آزمون‌های واحد آن‌را مشکل می‌کند.
- این سرویس یک وابستگی اضافه‌تر را به نام IServiceProvider، نیز پیدا کرده‌است که اگر از روش متداول تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس استفاده می‌شد، نیازی به ذکر آن نبود.
- پیاده سازی Dispose Pattern در این حالت مشکل‌تر است و در قسمتی دیگر بررسی خواهد شد.



تفاوت‌های بین متدهای ()<GetService<T  و  ()<GetRequiredService<T

از آنجائیکه دیگر از NET 1.0. استفاده نمی‌کنیم، استفاده‌ی از متد GetService با امضایی که در اینترفیس IServiceProvider تعریف شده و strongly typed نیست، بیشتر برای کارهای پویا مناسب است. به همین جهت دو نگارش جنریک از آن در اسمبلی Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Abstractions با امضای زیر تعریف شده‌اند که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل نیز استفاده کردیم و برای استفاده‌ی از آن‌ها ذکر فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection ضروری است:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public static class ServiceProviderServiceExtensions
    {
        public static T GetRequiredService<T>(this IServiceProvider provider);
        public static T GetService<T>(this IServiceProvider provider);
    }
}
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که تفاوت‌های بین این دو متد چیست؟
- متد GetService یک شیء سرویس از نوع T را بازگشت می‌دهد و یا نال؛ اگر سرویسی از نوع T، پیشتر به سیستم معرفی نشده باشد.
- متد GetRequiredService یک شیء سرویس از نوع T را بازگشت می‌دهد و یا اگر سرویسی از نوع T پیشتر به سیستم معرفی نشده باشد، استثنای InvalidOperationException را صادر می‌کند.

بنابراین تنها تفاوت این دو متد، در نحوه‌ی رفتار آن‌ها با درخواست وهله‌ای از یک سرویس پیشتر ثبت نشده‌است؛ یکی نال را باز می‌گرداند و دیگری یک استثناء را صادر می‌کند.


با توجه به این تفاوت‌ها کدامیک از متدهای GetService و یا GetRequiredService را باید استفاده کرد؟

همانطور که پیشتر نیز در توضیحات الگوی Service locator عنوان شد، هیچکدام! ابتدا با تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس شروع کنید و اگر تامین این وابستگی، توسط IoC Container جاری پشتیبانی نمی‌شد، آنگاه نیاز به استفاده‌ی از یکی از نگارش‌های متد GetService خواهد بود و متد توصیه شده نیز GetRequiredService است و نه GetService؛ به این دلایل:
- حذف کدهای تکراری: اگر از GetService استفاده کنید، نیاز خواهید داشت پس از تمام فراخوانی‌های آن، بررسی نال بودن آن‌را نیز انجام دهید. برای حذف این نوع کدهای تکراری، بهتر است از همان متد GetRequiredService استفاده کنید که به صورت توکار این بررسی را نیز انجام می‌دهد.
- پشتیبانی از روش Fail Fast و یا همان Defensive programming: اگر بررسی نال بودن GetService را فراموش کنید، در سطرهای بعدی، یافتن علت NullReferenceException صادر شده مشکل‌تر از رسیدگی به InvalidOperationException صادر شده‌ی توسط GetRequiredService خواهد بود که توضیحات دقیقی را در مورد سرویس ثبت نشده ارائه می‌دهد.
- اگر بر روی IoC Container پیش‌فرض NET Core. یک IoC Container دیگر را مانند AutoFac قرار داده‌اید، استفاده‌ی از GetRequiredService، سبب می‌شود تا اینگونه IoC Containerهای ثالث بتوانند اطلاعات مفیدتری را از سرویس‌های ثبت نشده ارائه دهند.

تنها حالتی که استفاده‌ی از روش GetService را نیاز دارد، شرطی کردن ثبت و معرفی کردن سرویس‌ها به IoC Container است؛ اگر سرویسی ثبت شده بود، آنگاه قطعه کدی اجرا شود.
مطالب
استفاده از الگوی Adapter در تزریق وابستگی‌ها

در بعضی از مواقع ممکن است که در هنگام استفاده از اصل تزریق وابستگی‌ها، با یک مشکل روبرو شویم و آن این است که اگر از کلاسی استفاده می‌کنیم که به سورس آن دسترسی نداریم، نمی‌توانیم برای آن یک Interface تهیه کنیم و اصل (Depend on abstractions, not on concretions) از بین می‌رود، حال چه باید کرد.
برای اینکه موضوع تزریق وابستگی‌ها (DI) به صورت کامل در قسمتهای دیگر سایت توضیح داده شده است، دوباره آن را برای شما بازگو نمی‌کنیم .
لطفا به کد‌های ذیل توجه کنید:

کد بدون تزریق وابستگیها

به سازنده کلاس ProductService و تهیه یک نمونه جدید از وابستگی مورد نیاز آن دقت نمائید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class Product
    {
    }

    public class ProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private ProductRepository _productRepository;
        public ProductService()
        {
            _productRepository = new ProductRepository();
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products;
            string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
            products = (List<Product>)HttpContext.Current.Cache.Get(storageKey);
            if (products == null)
            {
                products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
                HttpContext.Current.Cache.Insert(storageKey, products);
            }
            return products;
        }
    }
}

همان کد با تزریق وابستگی

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public interface IProductRepository
    {
        IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId);
    }

    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private IProductRepository _productRepository;
        public ProductService(IProductRepository  productRepository)
        {
            _productRepository = productRepository;
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            //…
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید به علت دسترسی به سورس، به راحتی برای استفاده از کلاس ProductRepository در کلاس ProductService، از تزریق وابستگی‌ها استفاده کرده‌ایم.
اما از این جهت که شما دسترسی به سورس Http context class را ندارید، نمی‌توانید به سادگی یک Interface را برای آن ایجاد کنید و سپس یک تزریق وابستگی را مانند کلاس ProductRepository برای آن تهیه نمائید.
خوشبختانه این مشکل قبلا حل شده است و الگویی که به ما جهت پیاده سازی آن کمک کند، وجود دارد و آن الگوی آداپتر (Adapter Pattern)  می‌باشد.
این الگو عمدتا برای  ایجاد یک Interface از یک کلاس به صورت یک Interface سازگار و قابل استفاده می‌باشد. بنابراین می‌توانیم این الگو را برای تبدیل HTTP Context caching API به یک API سازگار و قابل استفاده به کار ببریم.
در ادامه می‌توان Interface سازگار جدید را در داخل productservice که از اصل تزریق وابستگی‌ها (DI ) استفاده می‌کند تزریق کنیم.

یک اینترفیس جدید را با نام ICacheStorage به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:

public interface ICacheStorage
{
    void Remove(string key);
    void Store(string key, object data);
    T Retrieve<T>(string key);
}
حالا که شما یک اینترفیس جدید دارید، می‌توانید کلاس produceservic را به شکل ذیل به روز رسانی کنید تا از این اینترفیس، به جای HTTP Context استفاده کند.
public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    private ICacheStorage _cacheStorage;
    public ProductService(IProductRepository  productRepository,
    ICacheStorage cacheStorage)
    {
        _productRepository = productRepository;
        _cacheStorage = cacheStorage;
    }

    public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
    {
        IList<Product> products;
        string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
        products = _cacheStorage.Retrieve<List<Product>>(storageKey);
        if (products == null)
        {
            products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
            _cacheStorage.Store(storageKey, products);
        }
        return products;
    }
}
مسئله ای که در اینجا وجود دارد این است که HTTP Context Cache API صریحا نمی‌تواند Interface ایی که ما ایجاد کرده‌ایم را اجرا کند.
پس چگونه الگوی Adapter می‌تواند به ما کمک کند تا از این مشکل خارج شویم؟
هدف این الگو به صورت ذیل در GOF مشخص شده است .«تبدیل  Interface از یک کلاس به یک Interface مورد انتظار Client»
تصویر ذیل، مدل این الگو را به کمک UML نشان می‌دهد:
 

همانطور که در این تصویر ملاحظه می‌کنید، یک Client ارجاعی به یک Abstraction در تصویر (Target) دارد (ICacheStorage در کد نوشته شده). کلاس Adapter اجرای Target را بر عهده دارد و به سادگی متدهای Interface را نمایندگی می‌کند. در اینجا کلاس Adapter، یک نمونه از کلاس Adaptee را استفاده می‌کند و در هنگام اجرای قراردادهای Target، از این نمونه استفاده خواهد کرد.

اکنون کلاس‌های خود را در نمودار UML قرار می‌دهیم که به شکل ذیل آنها را ملاحظه می‌کنید.
 


در شکل ملاحظه می‌نمایید که یک کلاس جدید با نام HttpContextCacheAdapter مورد نیاز است. این کلاس یک کلاس روکش (محصور کننده یا Wrapper) برای متدهای HTTP Context cache است. برای اجرای الگوی Adapter کلاس HttpContextCacheAdapter را به شکل ذیل ایجاد می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;
namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class HttpContextCacheAdapter : ICacheStorage
    {
        public void Remove(string key)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Remove(key);
        }

        public void Store(string key, object data)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Insert(key, data);
        }

        public T Retrieve<T>(string key)
        {
            T itemStored = (T)HttpContext.Current.Cache.Get(key);
            if (itemStored == null)
                itemStored = default(T);
            return itemStored;
        }
    }
}
حال به سادگی می‌توان یک caching solution دیگر را پیاده سازی کرد بدون اینکه در کلاس ProductService  اثر یا تغییری ایجاد کند .

منبع : Professional Asp.Net Design Pattern
 
بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها
تزریق وابستگی رو تا چه سطحی باید انجام داد؟ یعنی رعایت کردن اون تو تمام سطوح نرم افزار باید انجام بشه؟ برای مثال کلاس زیر رو در نظر بگیرید که در لایه Entity  وجود داره
class Parent
{
    public IChild child {get;set;}
    public Parent(Ichild child)
   {
      this.child =child;
   }
}
آیا با اینکه کلاس پدر و فرزند در یک لایه مشترک هستند  ، در اینجا ارزش داره که  تزریق وابستگی رو انجام بدیم ؟حجم کد و کار بالا بالا نمیره؟ یا اینکه پیچیدگی زیاد نمیشه؟
مطالب
آشنایی با سورس AndroidBreadCrumb

زمانی که سیستم عامل های GUI مثل ویندوز به بازار آمدند، یکی از قسمت‌های گرافیکی آن‌ها AddressBar   نام داشت که مسیر حرکت آن‌ها را در فایل سیستم نشان میداد و در سیستم عامل‌های متنی  CLI با دستور  cd یا pwd انجام می‌شد. بعدها در وب هم همین حرکت با نام BreadCrumb صورت گرفت که به عنوان مثال مسیر رسیدن به صفحه‌ی یک محصول یا یک مقاله را نشان می‌داد. در یک پروژه‌ی اندرویدی نیاز بود تا یک ساختار درختی را پیاده سازی کنم، ولی در برنامه‌های اندروید ایجاد یک درخت، کار هوشمندانه و مطلوبی نیست و روش کار به این صورت است که یک لیست از گروه‌های والد را نمایش داده و با انتخاب هر آیتم لیست به آیتم‌های فرزند تغییر میکند. حالا مسئله این بود که کاربر باید مسیر حرکت خودش را بشناسد. به همین علت مجبور شدم یک BreadCrumb را برای آن طراحی کنم که در زیر تصویر آن را مشاهده می‌کنید.


 از نکات جالب توجه در مورد این ماژول می‌توان گفت که قابلیت این را دارد تا تصمیمات خود را بر اساس اندازه‌های مختلف صفحه نمایش بگیرد. به عنوان مثال اگر آیتم‌های بالا بیشتر از سه عدد باشد و در صفحه جا نشود از یک مسیر جعلی استفاده می‌کند و همه‌ی آیتم‌ها با اندیس شماره 1 تا index-3 را درون یک آیتم با عنوان (...) قرار می‌دهد که من به آن می‌گویم مسیر جعلی. به عنوان نمونه مسیر تصویر بالا در صفحه جا شده است و نیازی به این کار دیده نشده است. ولی تصویر زیر از آن جا که مسیر، طول width صفحه نمایش رد کرده است، نیاز است تا چنین کاری انجام شود. موقعی‌که کاربر آیتم ... را کلیک کند، مسیر باز شده و به محل index-3 حرکت می‌کند. یعنی دو مرحله به عقب باز می‌گردد.


نگاهی به کارکرد ماژول 

قبل از توضیح در مورد سورس، اجازه دهید نحوه‌ی استفاده از آن را ببینیم.

این سورس شامل دو کلاس است که ساده‌ترین کلاس آن AndBreadCrumbItem می‌باشد که مشابه کلاس ListItem در بخش وب دات نت است و دو مقدار، یکی متن و دیگری Id را می‌گیرد:

سورس:

public class AndBreadCrumbItem {

    private int Id;
    private String diplayText;

    public AndBreadCrumbItem(int Id, String displayText)
    {
        this.Id=Id;
        this.diplayText=displayText;
    }
    public String getDiplayText() {
        return diplayText;
    }
    public void setDiplayText(String diplayText) {
        this.diplayText = diplayText;
    }
    public int getId() {
        return Id;
    }
    public void setId(int id) {
        Id = id;
    }
}

به عنوان مثال می‌خواهیم یک breadcrumb را با مشخصات زیر بسازیم:

AndBreadCrumbItem itemhome=new AndBreadCrumbItem(0,"Home");
AndBreadCrumbItem itemproducts=new AndBreadCrumbItem(12,"Products");
 AndBreadCrumbItem itemdigital=new AndBreadCrumbItem(15,"Digital");
AndBreadCrumbItem itemhdd=new AndBreadCrumbItem(56,"Hard Disk Drive");
حال از کلاس اصلی یعنی AndBreadCrumb استفاده می‌کنیم و آیتم‌ها را به آن اضافه می‌کنیم:
AndBreadCrumb breadCrumb=new AndBreadCrumb(this);

        breadCrumb.AddNewItem(itemhome);
        breadCrumb.AddNewItem(itemproducts);
        breadCrumb.AddNewItem(itemdigital);
        breadCrumb.AddNewItem(itemhdd);
به این نکته دقت داشته باشید که با هر شروع مجدد چرخه‌ی Activity، حتما شیء Context این کلاس را به روز نمایید تا در رسم المان‌ها به مشکل برنخورد. می‌توانید از طریق متد زیر context را مقداردهی نمایید:
breadCumb.setContext(this);
هر چند راه حل پیشنهادی این است که این کلاس را نگهداری ننماید و از یک لیست ایستا جهت نگهداری AndBreadCrumbItem‌ها استفاده کنید تا باهر بار  فراخوانی رویدادهای اولیه چون oncreate یا onstart و.. شی BreadCrumb را پر نمایید.

پس از افزودن آیتم ها، تنظیمات زیر را اعمال نمایید:

        LinearLayout layout=(LinearLayout)getActivity().findViewById(R.id.breadcumblayout);
        layout.setPadding(8, 8, 8, 8);
        breadCrumb.setLayout(layout);
        breadCrumb.SetTinyNextNodeImage(R.drawable.arrow);
        breadCrumb.setTextSize(25);
        breadCrumb.SetViewStyleId(R.drawable.list_item_style);
در سه خط اول، یک layout  از نوع Linear جهت رسم اشیاء به شیء breadcrumb معرفی می‌شود. سپس در صورت تمایل می‌توانید از یک شیء تصویر گرافیکی کوچک هم استفاده کنید که در تصاویر بالا می‌بینید از تصویر یک فلش جهت دار استفاده شده است تا بین هر المان ایجاد شده از آیتم‌ها قرار بگیرد. سپس در صورت تمایل اندازه‌ی قلم متون را مشخص می‌کنید و در آخر هم متد SetViewStyleId هم برای نسبت دادن یک استایل یا selector و ... استفاده می‌شود.
حال برای رسم آن متد UpdatePath را صدا می‌زنیم:
        breadCrumb.UpdatePath();

الان اگر برنامه اجرا شود باید breadcrumb از چپ به راست رسم گردد. برای استفاده‌های فارسی، راست به چپ می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
breadCrumb.setRTL(true);
در صورت هر گونه تغییری در تنظیمات، مجددا متد UpdatePath را فراخوانی کنید تا عملیات رسم، با تنظمیات جدید آغاز گردد.

در صورتیکه قصد دارید تنظیمات بیشتری چون رنگ متن، فونت متن و ... را روی هر المان اعمال کنید، از رویداد زیر استفاده کنید:

breadCrumb.setOnTextViewUpdate(new ITextViewUpdate() {
            @Override
            public TextView UpdateTextView(Context context, TextView tv) {
                tv.setTextColor(...);
                tv.setTypeface(...);
                return tv;
            }
        });
با هر بار ایجاد المان که از نوع TextView است، این رویداد فراخوانی شده و تنظیمات شما را روی آن اجرا می‌کند.
همچنین در صورتیکه می‌خواهید بدانید کاربر بر روی چه عنصری کلیک کرده است، از رویداد زیر استفاده کنید:
breadCumb.setOnClickListener(new IClickListener() {
            @Override
            public void onClick(int position, int Id) {
                  //...
            }
        });
کد بالا دو آرگومان را ارسال میکند که اولی position یا اندیس مکانی عنصر کلیک شده را بر می‌گرداند و دومی id هست که با استفاده ازکلاس AndBreadCrumbItem به آن پاس کرده‌اید. هنگام کلیک کاربر روی عنصر مورد نظر، برگشت به عقب به طور خودکار صورت گرفته و عناصر بعد از آن موقعیت، به طور خودکار حذف خواهند شد.

آخرین متد موجود که کمترین استفاده را دارد، متد SetNoResize است. در صورتیکه این متد با True مقداردهی گردد، عملیات تنظیم بر اساس صفحه‌ی نمایش لغو می‌شود. این متد برای زمانی مناسب است که به عنوان مثال شما از یک HorozinalScrollView استفاده کرده باشید. در این حالت layout شما هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و بهتر هست عملیات اضافه را لغو کنید.

نگاهی به سورس

  کلاس زیر شامل بخش‌های زیر است:
فیلدهای خصوصی
 //=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- Private Properties -=-=-=-=-=-=-=--=-=-=
    private List<AndBreadCrumbItem> items=null;
    private List<TextView> textViews;
    private int tinyNextNodeImage;
    private int viewStyleId;
    private Context context;
    private boolean RTL;
    private float textSize=20;
    private boolean noResize=false;

    LinearLayout layout;
    IClickListener clickListener;
    ITextViewUpdate textViewUpdate;
    LinearLayout.LayoutParams params ;

با نگاهی به نام آن‌ها میتوان حدس زد که برای چه کاری استفاده می‌شوند. به عنوان نمونه از اصلی‌ترین‌ها، متغیر items جهت نگهداری آیتم‌های پاس شده استفاده می‌شود و textviews هم برای نگهداری هر breadcrumb یا همان المان TextView که روی صفحه رسم می‌شود.
اینترفیس‌ها هم با حرف I شروع و برای تعریف رویدادها ایجاد شده‌اند. در ادامه از تعدادی متد get و Set برای مقدار دهی بعضی از فیلدهای خصوصی بالا استفاده شده است:
    //=-=---=-=-=-=-- Constructor =--=-=-=-=-=--=-=-

    public AndBreadCrumb(Context context)
    {
        this.context=context;
        params = new LinearLayout.LayoutParams
                (LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT, LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT);
    }

    //=-=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=-  Public Properties --=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-

    //each category would be added to create path
    public void AddNewItem(AndBreadCrumbItem item)
    {
        if(items==null)
            items=new ArrayList<>();
        items.add(item);
    }

    // if you want a pointer or next node between categories or textviews
    public void SetTinyNextNodeImage(int resId) {this.tinyNextNodeImage=resId;}

    public void SetViewStyleId(int resId) {this.viewStyleId=resId;}

    public void setTextSize(float textSize) {this.textSize = textSize;}

    public boolean isRTL() {
        return RTL;
    }

    public void setRTL(boolean RTL) {
        this.RTL = RTL;
    }

    public void setLayout(LinearLayout layout) {

        this.layout = layout;
    }

    public void setContext(Context context) {
        this.context = context;
    }

    public boolean isNoResize() {
        return noResize;
    }

    public void setNoResize(boolean noResize) {
        this.noResize = noResize;
    }

بعد از آن به متدهای خصوصی می‌رسیم که متد زیر، متد اصلی ما برای ساخت breadcrumb است:
 //primary method for render objects on layout
    private void DrawPath() {


        //stop here if essentail elements aren't present
        if (items == null) return ;
        if (layout == null) return;
        if (items.size() == 0) return;


//we need to get size of layout,so we use the post method to run this thread when ui is ready
        layout.post(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {


                //textviews created here one by one
                int position = 0;
                textViews = new ArrayList<>();
                for (AndBreadCrumbItem item : items) {
                    TextView tv = MakeTextView(position, item.getId());
                    tv.setText(item.getDiplayText());
                    textViews.add(tv);
                    position++;
                }


                //add textviews on layout
                AddTextViewsOnLayout();

                //we dont manage resizing anymore
                if(isNoResize()) return;

                //run this code after textviews Added to get widths of them
                TextView last_tv=textViews.get(textViews.size()-1);
                last_tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        //define width of each textview depend on screen width
                        BatchSizeOperation();
                    }
                });

            }
        });


    }
متد DrawPath برای ترسیم breadcumb است و می‌توان گفت اصلی‌ترین متد این کلاس است. در سه خط اول، عناصر الزامی را که باید مقداردهی شده باشند، بررسی می‌کند. این موارد وجود آیتم‌ها و layout است. اگر هیچ یک از اینها مقدار دهی نشده باشند، عملیات رسم خاتمه می‌یابد. بعد از آن یک پروسه‌ی UI جدید را در متد post شیء Layout معرفی می‌کنیم. این متد زمانی این پروسه را صدا می‌زند که layout در UI برنامه جا گرفته باشد. دلیل اینکار این است که تا زمانی که ویوها در UI تنظیم نشوند، نمی‌توانند اطلاعاتی چون پهنا و ارتفاع را برگردانند و همیشه مقدار 0 را باز می‌گردانند. پس ما بامتد post اعلام می‌کنیم زمانی این پروسه را اجرا کن که وضعیت UI خود را مشخص کرده‌ای.
به عنوان نمونه کد زیر را ببینید:
TextView tv=new TextView(this);
tv.getWidth(); //return 0
layout.add(tv);
tv.getWidth(); //return 0
در این حالت کنترل در هر صورتی عدد ۰ را به شما باز می‌گرداند و نمی‌توانید اندازه‌ی آن را بگیرید مگر اینکه درخواست یک callback بعد از رسم را داشته باشید که این کار از طریق متد post انجام می‌گیرد:
TextView tv=new TextView(this);
tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        tv.getWidth(); //return x
                    }
                });
در اینجا مقدار واقعی x بازگردانده می‌شود.

باز می‌گردیم به متد DrawPath و داخل متد post
 در اولین خط این پروسه به ازای هر آیتم، یک TextView توسط متد MakeTextView ساخته می‌شود که شامل کد زیر است:
  private TextView MakeTextView(final int position, final int Id)
    {
        //settings for cumbs
        TextView tv=new TextView(this.context);
        tv.setEllipsize(TextUtils.TruncateAt.END);
        tv.setSingleLine(true);
        tv.setTextSize(TypedValue.COMPLEX_UNIT_PX, textSize);
        tv.setBackgroundResource(viewStyleId);

        /*call custom event - this event will be fired when user click on one of
         textviews and returns position of textview and value that user sat as id
         */
        tv.setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
            @Override
            public void onClick(View v) {

                SetPosition(position);
                clickListener.onClick(position, Id);
            }
        });

        //if user wants to update each textviews
        if(textViewUpdate!=null)
            tv=textViewUpdate.UpdateTextView(context,tv);

        if(isRTL())
            tv.setRotationY(180);

        return tv;
    }

در خطوط اولیه، یک Textview ساخته و متد Ellipsize را با Truncate.END مقداردهی می‌نماید. این مقدار دهی باعث می‌شود اگر متن، در Textview جا نشد، ادامه‌ی آن با ... مشخص شود. در خط بعدی Textview را تک خطه معرفی می‌کنیم. در خط بعدی اندازه‌ی قلم را بر اساس آنچه کاربر مشخص کرده است، تغییر می‌دهیم و بعد هم استایل را برای آن مقداردهی می‌کنیم. بعد از آن رویداد کلیک را برای آن مشخص می‌کنیم تا اگر کاربر بر روی آن کلیک کرد، رویداد اختصاصی خودمان را فراخوانی کنیم.
در خط بعدی اگر rtl با true مقدار دهی شده باشد، textview را حول محور Y چرخش می‌دهد تا برای زبان‌های راست به چپ چون فارسی آماده گردد و در نهایت Textview ساخته شده و به سمت متد DrawPath باز می‌گرداند.

بعد از ساخته شدن TextViewها، وقت آن است که به Layout اضافه شوند که وظیفه‌ی اینکار بر عهده‌ی متد AddTextViewOnLayout است:
 //this method calling by everywhere to needs add textviews on the layout like master method :drawpath
    private void AddTextViewsOnLayout()
    {
        //prepare layout
        //remove everything on layout for recreate it
        layout.removeAllViews();
        layout.setOrientation(LinearLayout.HORIZONTAL);
        layout.setVerticalGravity(Gravity.CENTER_VERTICAL);
        if(isRTL())
            layout.setRotationY(180);



        //add textviews one by one

        int position=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            layout.addView(tv,params);

            //add next node image between textviews if user defined a next node image
            if(tinyNextNodeImage>0)
                if(position<(textViews.size()-1)) {
                    layout.addView(GetNodeImage(), params);
                    position++;
                }
        }

    }

در چند خط اول، Layout آماده سازی می‌شود. این آماده سازی شامل پاکسازی اولیه Layout یا خالی کردن ویوهای درون آن است که می‌تواند از رندر قبلی باشد. افقی بودن جهت چینش Layout، در مرکز نگاه داشتن ویوها و نهایتا چرخش حول محور Y در صورت true بودن خاصیت RTL است. در خطوط بعدی یک حلقه وجود دارد که Textview‌های ایجاد شده را یک به یک در Layout می‌چیند و اگر کاربر تصویر گرافیکی را هم به (همان فلش‌های اشاره‌گر) متغیر tinyNextNodeImage نسبت داده باشد، آن‌ها را هم بین TextView‌ها می‌چیند و بعد از پایان یافتن کار، مجددا به متد DrawPath باز می‌گردد.
تا به اینجا کار چیدمان به ترتیب انجام شده است ولی از آنجا که اندازه‌ی Layout در هر گوشی و  در دو حالت حالت افقی یا عمودی نگه داشتن گوشی متفاوت است، نمی‌توان به این چینش اعتماد کرد که به چه نحوی عناصر نمایش داده خواهند شد و این مشکل توسط متد BatchSizeOperation (تغییر اندازه دسته جمعی) حل می‌گردد. در اینجا هم باز متد post به آخرین textview اضافه شده است. به این علت که موقعی‌که همه‌ی textview‌ها در ui جا خوش کردند، بتوانیم به خاصیت‌های ui آن‌ها دستیابی داشته باشیم. حالا بعد از ترسیم باید اندازه آن‌ها را اصلاح کنیم. قدم به قدم متد BatchSizeOperation را بررسی می‌کنیم:
//set textview width depend on screen width
private void BatchSizeOperation()
{
//get width of next node between cumbs
Bitmap tinyBmap = BitmapFactory.decodeResource(context.getResources(), tinyNextNodeImage);
int tinysize=tinyBmap.getWidth();
//get sum of nodes
tinysize*=(textViews.size()-1);
...
}
ابتدا لازم است ‍‍‍‍‍طول مسیری که همه ویوها یا المان‌های ما را دارند، به دست آوریم. اول از تصویر کوچک شروع می‌کنیم و پهنای آن را می‌گیریم. سپس عدد به دست آمده را در تعداد آن ضرب می‌کنیم تا جمع پهناها را داشته باشیم. سپس نوبت به TextView‌ها می‌رسد.

  //get width size of screen(layout is screen here)
        int screenWidth=GetLayoutWidthSize();

        //get sum of arrows and cumbs width
        int sumtvs=tinysize;
        for (TextView tv : textViews) {

            int width=tv.getWidth();
            sumtvs += width;
        }
در ادامه‌ی این متد، متد GetLayoutWidthSize را صدا می‌زنیم که وظیفه‌ی آن برگرداندن پهنای layout است و کد آن به شرح زیر است:
    private int GetLayoutWidthSize()
    {
        int width=layout.getWidth();
        int padding=layout.getPaddingLeft()+layout.getPaddingRight();
        width-=padding;
        return width;
    }
در این متد پهنا به احتساب padding‌های چپ و راست به دست می‌آید و مقدار آن را به عنوان اندازه‌ی صفحه نمایش، تحویل متد والد می‌دهد. در ادامه هم پهنای هر Textview محاسبه شده و جمع کل آن‌ها را با اندازه‌ی صفحه مقایسه می‌کند. اگر کوچکتر بود، کار این متد در اینجا تمام می‌شود و نیازی به تغییر اندازه نیست. ولی اگر نبود کد ادامه می‌یابد:
    private void  BatchSizeOperation()
    {
        ....

    //if sum of cumbs is less than screen size the state is good so return same old textviews
        if(sumtvs<screenWidth)
            return ;


        if(textViews.size()>3)
        {
            //make fake path
            MakeFakePath();

            //clear layout and add textviews again
            AddTextViewsOnLayout();
        }

        //get free space without next nodes -> and spilt rest of space to textviews count to get space for each textview
        int freespace =screenWidth-tinysize;
        int each_width=freespace/textViews.size();

        //some elements have less than each_width,so we should leave size them and calculate more space again
        int view_count=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()<=each_width)
                freespace=freespace-tv.getWidth();
            else
                view_count++;
        }
        if (view_count==0) return;

        each_width=freespace/view_count;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()>each_width)
                tv.setWidth(each_width);
        }


    }

اگر آیتم‌ها بیشتر از سه عدد باشند، می‌توانیم از حالت مسیر جعلی استفاده کنیم که توسط متد MakeFakePath انجام می‌شود. البته بعد از آن هم باید دوباره view‌ها را چینش کنیم تا مسیر جدید ترسیم گردد، چون ممکن است بعد از آن باز هم جا نباشد یا آیتم‌ها بیشتر از سه عدد نیستند. در این حالت، حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که فضای موجود را بین آن‌ها تقسیم کنیم تا همه‌ی کاسه، کوزه‌ها سر آیتم آخر نشکند و متنش به ... تغییر یابد و حداقل از هر آیتم، مقداری از متن اصلی نمایش داده شود. پس میانگین فضای موجود را گرفته و بر تعداد المان‌ها تقسیم می‌کنیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که در تقسیم بندی، بعضی آیتم‌ها آن مقدار پهنا را نیاز ندارند و با پهنای کمتر هم می‌شود کل متنشان را نشان داد. پس یک کار اضافه‌تر این است که مقدار پهنای اضافی آن‌ها را هم حساب کنیم و فقط آیتم‌هایی را پهنا دهیم که به مقدار بیشتری از این میانگین احتیاج دارند. در اینجا کار به پایان می‌رسد و مسیر نمایش داده می‌شود.

نحوه‌ی کارکرد متد MakeFakePath بدین صورت است که 4 عدد TextView را ایجاد کرده که المان‌های با اندیس 0 و 2 و 3 به صورت نرمال و عادی ایجاد شده و همان کارکرد سابق را دارند. ولی المان شماره دو با اندیس 1 با متن ... نماینده‌ی آیتم‌های میانی است و رویدادکلیک  آن به شکل زیر تحریف یافته است:

 //if elements are so much(mor than 3),we make a fake path to decrease elements
    private void MakeFakePath()
    {
        //we make 4 new elements that index 1 is fake element and has a rest of real path in its heart
        //when user click on it,path would be opened
        textViews=new ArrayList<>(4);
        TextView[] tvs=new TextView[4];
        int[] positions= {0,items.size()-3,items.size()-2,items.size()-1};

        for (int i=0;i<4;i++)
        {
            //request for new textviews
            tvs[i]=MakeTextView(positions[i],items.get(positions[i]).getId());

            if(i!=1)
                tvs[i].setText(items.get(positions[i]).getDiplayText());
            else {
                tvs[i].setText("...");
                //override click event and change it to part of code to open real path by call setposition method and redraw path
                tvs[i].setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
                    @Override
                    public void onClick(View v) {
                        int pos = items.size() - 3;
                        int id = items.get(pos).getId();
                        SetPosition(items.size() - 3);
                        clickListener.onClick(pos, id);
                    }
                });
            }
            textViews.add(tvs[i]);
        }
    }
این رویداد با استفاده از setPosition به آیتم index-3 بازگشته و مجددا المان‌ها رسم می‌گردند و سپس رویداد کلیک این آیتم را هم اجرا می‌کند و المان‌های با اندیس 2 و 3 را به ترتیب به رویدادهای index-1 و index-2 متصل می‌کنیم.
مطالب
بررسی Bad code smell ها: درخت ارث بری موازی یا Parallel inheritance hierarchy
این کد بد بو در دسته «جلوگیری کنندگان از تغییر» قرار می‌گیرد. اگر زمان ایجاد یک کلاس فرزند برای کلاسی، مجبور به ایجاد یک کلاس فرزند متناظر آن برای کلاس دیگری باشید، با این کد بد بود مواجه هستید. 
معمولا زمانی این اتفاق می‌افتد که یک درخت ارث بری به درخت ارث بری دیگری وابسته باشد. به‌طوری که هر یک از کلاس‌های موجود در آن، با یک کلاس در درخت دیگر متناظر باشند و ارتباط داشته باشند. این امر ایجاد تغییرات در کد را با مشکل مواجه خواهد کرد. 
به طور مثال:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
} 
public abstract class AmountCalculator 
{ 
    public abstract decimal Calculate(dynamic item); 
}
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class StandardInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}

در این مثال کلاسی به نام InvoiceGenerator وجود دارد که کلاس پدر تولید کنندگان فاکتور است و کلاس دیگری نیز وجود دارد به نام AmountCalculator که کلاس پدر محاسبه قیمت است. هر یک از سازندگان فاکتور، یک کلاس متناظر در درخت Caluclator‌ها دارند؛ برای محاسبه قیمت آیتم‌های آن نوع فاکتور. به طور خاص در این مثال فاکتور استاندارد و فاکتور پیش پرداخت نوشته شده است  (در این مثال فقط یک سطح از ارث بری پیاده سازی شده است و تمامی کلاس‌ها مستقیما از کلاس پدر به ارث برده می‌شوند. در صورت وجود چند سطح ارث بری، مشکل پیچیده‌تر نیز خواهد شد).
حال فرض کنید قصد افزودن یک کلاس را برای ایجاد «فاکتور گزارش مخارج» (فاکتوری برای ثبت مخارجی که کارکنان زمان انجام کار برای کارفرما متحمل می‌شوند) دارید.
در این حالت نیاز است که یک کلاس ExpenseReportInvoiceGenerator ساخته شود و متناظر با آن نیاز خواهد بود کلاس ExpenseReportAmountCalculator ساخته شود. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

دلایل بوجود آمدن چنین بویی به سه دسته تقسیم می‌شوند: 

  • تشخیص نادرست روابط بین کلاس‌ها  
  • استفاده نامناسب از الگوهای طراحی 
  • تشخیص نادرست مسئولیت‌های کلاس‌ها و طراحی نامناسب آن 


روش‌های اصلاح این کد بد بو  

اصلاح چنین بوی بدی آسان نیست؛ زیرا درخت‌های ارث بری موازی، همیشه اتفاقی اشتباه نیستند و معمولا زمانیکه اصل Single responsibility در کدها به طور وسیعی رعایت شود، احتمال به‌وجود آمدن چنین الگویی وجود دارد؛ مانند مثالی که ذکر شد. در مثال مطرح شده اصل Single responsibility به درستی رعایت شده‌است. 
در برخورد با چنین بویی معمولا سه راه وجود دارد. 
اول:  عدم تغییر درخت‌های ارث بری موازی 
معمولا در مواردی مانند مثال ذکر شده در این مطلب، بهترین گزینه، عدم تغییر درخت ارث بری است. اگر رعایت کردن اصل single responsibility مهمتر از سادگی در ایجاد تغییرات باشد، این گزینه یک انتخاب خوب خواهد بود. یکی از مزایای دست نخوردن کدهایی مانند مثال مذکور، سهولت در نوشتن تست‌های واحد است. 

دوم: تبدیل درخت ارث بری به یک درخت ارث بری ناقص
در این روش می‌توان interface هایی را برای AmountCalculator و InvoiceGenerator ساخت و کلاس‌هایی که این دو interface را پیاده سازی می‌کنند؛ مانند: 
public interface IInvoiceGenerator 
{ 
    dynamic Generate(); 
} 
public interface IAmountCalculator 
{ 
    decimal Calculate(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}
با این تغییر، بخشی از اصل single responsibility نادیده گرفته شده‌است. اما با وجود یک درخت ارث بری فیزیکی، درخت منطقی موجود دست نخورده باقی مانده و در صورت نیاز می‌توان دوباره اقدام به جداسازی مسئولیت‌ها کرد. این جداسازی بیشتر اوقات زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از جنبه‌های مسئولیتی یک کلاس، در جای دیگری به صورت مستقل مورد استفاده قرار گیرد. 

سوم: از بین بردن درخت ارث بری موازی 
این روش تقریبا مشابه روش ذکر شده در بخش دوم است. تنها با این تفاوت که در این روش، رابطه منطقی ارث بری موازی نیز حذف می‌شود؛ مانند:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
    public abstract decimal CalculateItemAmount(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
}
در این روش دو درخت ارث بری از نظر منطقی و فیزیکی با یکدیگر ادغام شده‌اند. البته همان طور که در بخش یک گفته شد، بهترین گزینه برای مثال ذکر شده در این مطلب، دست نخوردن آن است. این روش زمانی مناسب است که موجودیت‌های ادغام شده از نظر ذاتی به قدری به یکدیگر شباهت داشته باشند که عملا بتوانیم آن‌ها را یک موجودیت مستقل در نظر بگیریم. 

جمع بندی 

روش‌های رفع بوی بد «درخت‌های ارث بری موازی» به زمینه ایجاد آنها وابستگی شدیدی دارد. به همین دلیل نمی‌توان راه حلی کلی را برای آن ارائه داد. سه روش ذکر شده در این مطلب در واقع سه نوع رفتاری هستند که می‌توان با چنین بوی بدی داشت. بسته به زمینه ایجاد این بوی بد و شرایط کد می‌توان هر یک از این روش‌ها را انتخاب نمود. نکاتی مانند سهولت نگهداری، تست نویسی آسان و خوانایی کد، فاکتورهایی هستند که می‌توانند در تصمیم گیری مد نظر قرار گیرند.
مطالب
ایجاد «خواص الحاقی» با استفاده از امکانات TypeDescriptor و یک TypeDescriptionProvider سفارشی

برای ایجاد «خواص الحاقی» قبلا در سایت مطلب ایجاد «خواص الحاقی» تهیه شده‌است. در این مطلب قصد داریم راه حل ارائه شده‌ی در مطلب مذکور را با یک TypeDescriptionProvider سفارشی ترکیب کرده تا به صورت یکدست، از طریق TypeDescriptor بتوان به آن خواص نیز دسترسی داشته باشیم. 

فرض کنید در یک سیستم Modular Monolith، نیاز جدیدی به دست شما رسیده است که به شرح زیر می‌باشد:

نیاز داریم در گریدی از صفحه‌ی X مربوط به «مؤلفه 1»، ستونی جدید را اضافه کنید و دیتای مربوط به این ستون، توسط «مؤلفه 2» مهیا خواهد شد.

شرایط زیر می‌تواند در سیستم حاکم باشد:
  • قبلا «مؤلفه 2» ارجاعی را به «مؤلفه 1» داده است؛ لذا امکان ارجاع معکوس را در این حالت، نداریم.
  • «مؤلفه 1» باید بتواند مستقل از «مؤلفه 2» نیز توزیع شده و کار کند؛ لذا این نیاز برای زمانی است که «مؤلفه 2» برای توزیع در Component Model ما وجود داشته باشد.
  • نمی‌خواهیم در آینده برای نیازهای مشابه در همان صفحه‌ی X، تغییر جدیدی را در «مؤلفه 1» داشته باشیم (اضافه کردن خصوصیت مورد نظر به مدل نمایشی یا اصطلاحا ویو-مدل متناظر با گرید در در زمان طراحی، جواب مساله نمی‌باشد)
  • می‌‌خواهیم به یک طراحی با Loose Coupling (اتصال سست و ضعیف، وابستگی ضعیف) دست پیدا کنیم.

راه حل چیست؟
با توجه به شرایط حاکم، بدون شک برای مهیا کردن دیتای ستون مذکور نمی‌توان به «مؤلفه 2» مستقیما ارجاع داده و «مؤلفه 1» را به «مؤلفه 2» وابسته کنیم. از طرفی چه بسا در نیاز‌های آتی نیز لازم باشد ستون جدید دیگری برای نمایش دیتای خاصی در گرید مذکور، اضافه شود. راه حل پیشنهادی، معکوس سازی این وابستگی می‌باشد. به عنوان مثال با استفاده از Expose کردن یک Interface توسط «مؤلفه 1» و پیاده سازی آن توسط سایر مؤلفه‌ها و استفاده از این پیاده سازی‌ها در زمان اجرا، می‌تواند راه حلی برای این معکوس سازی باشد. 

نمودار UML بالا، نشان دهنده‌ی راه حل پیشنهادی میباشد.

در این حالت «مؤلفه 1» بدون آگاهی از سایر مؤلفه‌ها، همه‌ی پیاده سازی‌های IExtraColumnConenvtion را در زمان اجرا یافته و از آنها برای ایجاد ستون‌های جدید، استفاده خواهد کرد.

واسط مذکور به شکل زیر می‌باشد: 

public interface IConvention
{
}

public interface IExtraColumnConvention<T> : IConvention
{
   string Name { get; }
 
   string Title { get; }
 
   void Populate(IEnumerable<T> list);
}

البته این واسط می‌تواند جزئیات بیشتری را هم شامل شود.


گام اول: طراحی TypeDescriptionProvider


در ‎.NET به دو طریق میتوان به متادیتا‌ی یک Type دسترسی داشت:

  • استفاده از API Reflection موجود در فضای نام System.Reflection 
  • کلاس TypeDescriptor 

به طور کلی هدف از این کلاس در دات نت، ارائه اطلاعاتی در خصوص یک وهله از جمله: Attributeها، Propertyها، Event‌های آن و غیره، می‌باشد. هنگام استفاده از Reflection، اطلاعات بدست آمده از Type، به دلیل اینکه بعد از کامپایل نمی‌توانند تغییر کنند، لذا قابلیت توسعه پذیری را هم ندارند. در مقابل، با استفاده از کلاس TypeDescriptor این توسعه پذیری را برای وهله‌های مختلف می‌توانید داشته باشید.

برای مهیا کردن متادیتای سفارشی (در اینجا اطلاعات مرتبط با خصوصیات الحاقی) برای TypeDescriptor، نیاز است یک TypeDescriptionProvider سفارشی را طراحی کنیم. 

/// <summary>
/// Use this provider when you need access ExtraProperties with TypeDescriptor.GetProperties(instance)
/// </summary>
public class ExtraPropertyTypeDescriptionProvider<T> : TypeDescriptionProvider where T : class
{
    private static readonly TypeDescriptionProvider Default =
        TypeDescriptor.GetProvider(typeof(T));

    public ExtraPropertyTypeDescriptionProvider() : base(Default)
    {
    }

    public override ICustomTypeDescriptor GetTypeDescriptor(Type instanceType, object instance)
    {
        var descriptor = base.GetTypeDescriptor(instanceType, instance);
        return instance == null ? descriptor : new ExtraPropertyCustomTypeDescriptor(descriptor, instance);
    }

    private sealed class ExtraPropertyCustomTypeDescriptor : CustomTypeDescriptor
    {
      //...
    }
}

  در تکه کد بالا، ابتدا تامین کننده‌ی پیش‌فرض مرتبط با نوع جنریک مورد نظر را یافته و به عنوان تامین کننده‌ی پایه معرفی کرده‌ایم. سپس برای معرفی CustomTypeDescritpr باید متد GetTypeDescriptor را بازنویسی کنیم. در اینجا لازم است برای معرفی متادیتا مرتبط با یک نوع، یک پیاده سازی از واسط ICustomTypeDescriptor را ارائه کنیم:
private sealed class ExtraPropertyCustomTypeDescriptor : CustomTypeDescriptor
{
    private readonly IEnumerable<ExtraPropertyDescriptor<T>> _instanceExtraProperties;

    public ExtraPropertyCustomTypeDescriptor(ICustomTypeDescriptor defaultDescriptor, object instance)
        : base(defaultDescriptor)
    {
        _instanceExtraProperties = instance.ExtraPropertyList<T>();
    }

    public override PropertyDescriptorCollection GetProperties(Attribute[] attributes)
    {
        var properties = new PropertyDescriptorCollection(null);

        foreach (PropertyDescriptor property in base.GetProperties(attributes))
        {
            properties.Add(property);
        }

        foreach (var property in _instanceExtraProperties)
        {
            properties.Add(property);
        }

        return properties;
    }

    public override PropertyDescriptorCollection GetProperties()
    {
        return GetProperties(null);
    }
}
در سازنده این کلاس، لیست خصوصیات الحاقی وهله جاری، در قالب لیستی از ExtraPropertyDescriptor‌ها دریافت شده و با بازنویسی دو متد GetProperties، لیست بدست آماده را به لیست خصوصیات فعلی آن وهله اضافه کرده‌ایم.
متد الحاقی ExtraPropertList به شکل زیر پیاده‌سازی شده‌است:
public static class ExtraProperties
{
    //...

    public static IEnumerable<ExtraPropertyDescriptor<T>> ExtraPropertyList<T>(this object instance) where T : class
    {
        if (!PropertyCache.TryGetValue(instance, out var properties))
            throw new KeyNotFoundException($"key: {instance.GetType().Name} was not found in dictionary");

        return properties.Select(p =>
            new ExtraPropertyDescriptor<T>(p.PropertyName, p.PropertyValueFunc, p.SetPropertyValueFunc,
                p.PropertyType,
                p.Attributes));
    }
}

در اینجا از همان مکانیزم افزودن خواص الحاقی که در ابتدای مطلب اشاره شد، استفاده شده است. 
ExtraPropertyDescriptor به شکل زیر طراحی شده است:
public sealed class ExtraPropertyDescriptor<T> : PropertyDescriptor where T : class
{
    private readonly Func<object, object> _propertyValueFunc;
    private readonly Action<object, object> _setPropertyValueFunc;
    private readonly Type _propertyType;

    public ExtraPropertyDescriptor(
        string propertyName,
        Func<object, object> propertyValueFunc,
        Action<object, object> setPropertyValueFunc,
        Type propertyType,
        Attribute[] attributes) : base(propertyName, attributes)
    {
        _propertyValueFunc = propertyValueFunc;
        _setPropertyValueFunc = setPropertyValueFunc;
        _propertyType = propertyType;
    }

    public override void ResetValue(object component)
    {
    }

    public override bool CanResetValue(object component) => true;

    public override object GetValue(object component) => _propertyValueFunc(component);

    public override void SetValue(object component, object value) => _setPropertyValueFunc(component, value);

    public override bool ShouldSerializeValue(object component) => true;
    public override Type ComponentType => typeof(T);
    public override bool IsReadOnly => _setPropertyValueFunc == null;
    public override Type PropertyType => _propertyType;
}
در نهایت برای استفاده از تامین کننده‌ی طراحی شده، می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
[TypeDescriptionProvider(typeof(ExtraPropertyTypeDescriptionProvider<Person>))]
private class Person
{
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
}
در اینصورت با آزمایش زیر مشخص است که امکان دسترسی به این خصوصیات الحاقی نیز از طریق TypeDescriptor مهیا می‌باشد:
[Test]
public void Should_TypeDescriptor_GetProperties_Returns_ExtraProperties_And_PredefinedProperties()
{
    //Arrange
    var rabbal = new Person {Name = "GholamReza", Family = "Rabbal"};
    const string propertyName = "Title";
    const string propertyValue = "Software Engineer";

    //Act
    rabbal.ExtraProperty(propertyName, propertyValue);
    var title = TypeDescriptor.GetProperties(rabbal).Find(propertyName, true);

    //Assert
    rabbal.ExtraProperty<string>(propertyName).ShouldBe(propertyValue);
    title.ShouldNotBeNull();
    title.GetValue(rabbal).ShouldBe(propertyValue);
}

گام دوم: استفاده از IExtraColumnConvention برای نمایش ستون‌های الحاقی


فرض کنیم 3 پیاده‌سازی از واسط IExtraColumnConvention را توسط مؤلفه‌های مختلف، به شکل داشته باشیم:
public class Column4Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column4";
 
   public string Title => "Column 4"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
      // item.ExtraProperty(Name,value)
      // item.ExtraProperty(Name,(obj)=> value)
      // item.ExtraProperty(Name,(obj)=> value, (obj,value)=>)
   }
}

public class Column2Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column2";
 
   public string Title => "Column 2"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
   }
}

public class Column3Convention : IExtraColumnConvention<Product>
{
   public string Name => "Column3";
 
   public string Title => "Column 3"
 
   public void Populate(IEnumerable<Product> list)
   {
      //TODO: forEach on list and set ExtraProperty
   }
}

سپس این پیاده‌سازی‌ها از طریق مکانیزمی مانند معرفی آنها به یک IoC Container، توسط میزبان (مؤلفه 1) قابل دسترسی خواهد بود. در نهایت میزبان، قبل از نمایش محصولات، به شکل زیر عمل خواهد کرد:
var products = _productService.PagedList(page:1, pageSize:10);
var columns = _provider.GetServices<IExtraColumnConvention<Product>>();
foreach(var column in columns)
{
  column.Populate(products);
}
از این پس خصوصیات الحاقی اضافه شده‌ی توسط مؤلفه‌های دیگر نیز جزئی از خصوصیات محصولات بوده و از طریق TypeDescriptor.GetProperties قابل دسترسی می‌باشد. البته مشخص است راهکاری که در اینجا مطرح شد، وابستگی خیلی زیادی را به مکانیزم استفاده شده در لایه Presentation برای نمایش اطلاعات دارد.
نکته: امکان تهیه ContractResolver سفارشی برای کتابخانه JSON.NET به منظور Serialize خواص الحاقی اضافه شده در زمان اجرا، نیز وجود دارد.

تامین کننده طراحی شده‌ی در این مطلب، به زیرساخت DNTFrameworkCore اضافه شد.
مطالب
طراحی و پیاده سازی DomainEvents

شرایطی را در نظر بگیرید که نیاز است از تغییرات یک Entity در سیستم آگاه شویم. برای مثلا در زمان ثبت سفارش جدید در فروشگاه، ایمیلی به مدیر فروشگاه ارسال شود، یک Business Rule نیز چک شود و همچنین بنابر نیاز مشتری، تعداد آنها روز به روز ممکن است افزایش یابد و چه بسا در اعمال این Ruleها، موجودیت‌های مختلفی درگیر باشند. در این صورت است که خواسته یا ناخواسته اتصال بین کلاس‌ها خیلی افزایش خواهد یافت. یکی از راه حل‌های رهایی از این پیچیدگی و اتصال بالا، استفاده از Event می‌باشد.

هدف طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای استفاده از DomainEventها می‌باشد. کدهای کامل این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید. 


Domain Event چیست؟

چیزی که در یک Domain خاصی رخ داده است و هدف از آن آگاه کردن سایر بخش‌های آن Domain می‌باشد تا بتوانند واکنش مناسبی را نشان دهند. با بهره گیری از این نوع رویدادها، می‌توان Separation Of Concerns خوبی را بین کلاس‌های موجود در آن Domain اعمال کرد و به طراحی ای با Coupling پایین رسید. این رویداد‌ها عموما داخل پروسه Raise می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم این مطلب را مطالعه کنید.
کار را با معرفی واسط IDomainEvent آغاز می‌کنیم.
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEvent : ITransientDependency
    {
    }
}
در کد بالا، واسط ITransientDepedency برای اعمال طول عمر وهله‌های ساخته شده توسط StructureMap در نظر گرفته شده است. برای علامت گذاری DomainEventها، از واسط بالا استفاده خواهیم کرد. 

واسط IDomainEventHandler
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEventHandler<in T> : ITransientDependency
        where T : IDomainEvent
    {
        bool IsAdvisable { get; }
        void Handle(T domainEvent);
    }
}
از کلاس‌های پیاده ساز واسط بالا، می‌توان برای مدیریت رویداد خاصی استفاده کرد. برای علامت گذاری DomainEventHandlerها نیز از این واسط استفاده میشود. 
خصوصیت IsAdvisable: اگر مقدار آن true باشد، در این صورت در زمان صدور استثنایی در روند اجرای متد Handle آن از این استثناء چشم پوشی شده و مابقی هندلرها فراخوانی خواهند شد.

پیاده سازی Engine مربوط به Raise کردن رویدادها
روند کار به این شکل است:
  1. متد Raise مربوط به Engine برای رویداد خاصی فراخوانی می‌شود.
  2. با استفاده از یک IOC Container، تمام هندلرهای مربوط به رویداد جمع آوری می‌شود.
  3. متد Handle مربوط به تک تک هندلرها، فراخوانی خواهد شد.
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEventEngine : ISingletonDependency
    {
        void Raise<T>(T domainEvent) where T : IDomainEvent;
    }
}

namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public class DomainEventEngine : IDomainEventEngine
    {
        private readonly IContainer _container;

        public DomainEventEngine(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Raise<T>(T domainEvent) where T : IDomainEvent
        {
            foreach (var handler in _container.GetAllInstances<IDomainEventHandler<T>>())
                try
                {
                    handler.Handle(domainEvent);
                }
                catch (Exception)
                {
                    if (domainEvent.IsAdvisable && handler.IsAdvisable)
                        throw;
                }
        }
    }
}
طول عمر این Engine به صورت Singleton در نظر گرفته شده است. همانطور که گفته شد، در صورت صدور استثناء، در صورت IsAdvisable بودن خود رویداد، خصوصیت IsAdvisable هندلر آن بررسی خواهد شد.
شاید بهتر باشد یکسری رویداد پیش فرض هم در زیرساخت پروژه خود داشته باشیم. برای مثال رویدادهای مربوط به Entityها که در زیر آنها را مشاهده می‌کنید:
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public abstract class EntityDomainEvent<TEntity> : IDomainEvent
        where TEntity : Entity
    {
        protected EntityDomainEvent(TEntity entity)
        {
            Entity = entity;
        }

        public TEntity Entity { get; }
    }
}

کلاس بالا به عنوان کلاس پایه یکسری رویداد مشترک مابین Entity‌های سیستم در نظر گرفته شده است.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityCreatingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityCreatingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityCreatedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityCreatedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ایجاد یک Entity می‌باشند.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityEditingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityEditingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityEditedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityEditedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ویرایش یک Entity می‌باشند. 

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityDeletingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityDeletingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityDeletedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityDeletedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از حذف یک Entity می‌باشند.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntitySavingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntitySavingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntitySavedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntitySavedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ذخیره (ایجاد و ویرایش) یک Entity می‌باشند.

نکته: برای اسکن کردن تمام هندلرها لازم است کد زیر را به تنظیمات StructureMap اضافه کنید:

Scan(scan =>
{
    scan.ConnectImplementationsToTypesClosing(typeof(IDomainEventHandler<>));
});

مثال: برای مثال این بار برای آگاه سازی کاربران به صورت بلادرنگ از اضافه شدن یک کالا، می‌توان با هندل کردن رویداد مربوط به ایجاد کالا، به شکل زیر عمل کرد:
public class ProductCreatedEventHandler : IDomainEventHandler<EntityCreatedEvent<Product>>
{
    public bool IsAdvisable => false;

    public void Handle(EntityCreatedEvent<Product> domainEvent)
    {
        //todo: notify users
    }
}

در متد Create مربوط به ProductApplicationService و بعد از عملیات ذخیره سازی به شکل زیر می‌بایست عمل کرد:

public class ProductApplicationService : IProductApplicationService
{
    private readonly IDomainEventEngine _eventEngine;
    private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
    private readonly IMapper _mapper;

    public ProductApplicationService(IDomainEventEngine eventEngine,IMapper mapper,IUnitOfWork unitOfWork)
    {
        _eventEngine = eventEngine;
        _mapper=mapper;
        _unitOfWork=unitOfWork;
    }

    [Transactional]
    public void Create(ProductCreateViewModel model)
    {
         var entity=_mapper.Map<Product>(model);
        _unitOfWork.Set<Product>().Add(entity);
        _unitOfWork.SaveChanges();
        _eventEngine.Raise(new EntityCreatedEvent<Product>(entity));
    }
}

البته بهتر است برای Raise کردن این نوع رویدادها از مکانیزم Hook استفاده کرد و در زمان ذخیره سازی و فراخوانی متد SaveChange، این عملیات به صورت خودکار صورت گیرند.

در مقاله بعدی با استفاده از Hookها این عملیات را انجام خواهیم داد. 


کدهای این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیست و پنجم
یکی از مهمترین خصوصیات CLR این است که نوع‌ها، ایمن هستند و همواره می‌داند که هر شیء از چه نوعی است. برای اثبات این ادعا می‌توانید متد GetType را صدا بزنید تا به شما بگوید این شیء از چه نوعی است. متد GetType قابلیت رونویسی ندارد و به همین علت می‌توانید مطمئن باشید که خروجی برگشتی دستکاری نشده است.
یکی از نیازهای طراحان این است که مرتبا نیاز به تبدیل نوع‌ها را به یکدیگر دارند. CLR به شما اجازه می‌دهد که هر آبجکتی را به نوع مربوط به خودش یا والدینش تبدیل کنید. بسته به زبانی که انتخاب می‌کنید، این تبدیل شکل متفاوتی دارد و در سی شارپ نیاز به سینتکس خاصی نیست.
سی شارپ برای تبدیل یک شیء به نوع‌های والدش، نیازی به ذکر نوع ندارد ولی اگر قرار است از سمت والد به سمت فرزند Cast شود نیاز است که صریحا نوع آن را اعلام کنید. در این روش اگر نوع تبدیلات با شیء ما سازگاری نداشته باشد، در زمان اجرا، با خطای
 InvalidCastExceptio
 روبرو خواهید شد. کد زیر نمونه‌ای از این تبدیلات است:
internal class Employee {
...
}    
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        // بدون ذکر نام والد تبدیل صورت میگیرد
        Object o = new Employee();

      // برای تبدیل والد به یکی از مشتقات آن نیاز است
        // نوع آن به طور صریح ذکر گردد
         // در بعضی زبان‌های مثل ویژوال بیسیک نیازی به ذکر آن نیست
        Employee e = (Employee) o;
     }
  }

استفاده از کلمات as و is در تبدیلات
یکی دیگر از روش‌های امن برای cast کردن اشیاء، استفاده از کلمه‌ی کلیدی is هست. این عبارت چک می‌کند که آیا شیء مورد نظر، از نوع تبدیلی ما پشتیبانی می‌کند یا خیر؛ اگر true بازگرداند به این معنی است که پشتیبانی می‌شود و در حین cast کردن با خطایی روبرو نمی‌شویم.
Object o = new Object();
  Boolean b1 = (o is Object);   // b1 is true.
  Boolean b2 = (o is Employee); // b2 is false.
پی نوشت :در این بررسی اگر شیء نال باشد، مقدار برگشتی همیشه false است. چون به هیچ نوعی قابل تبدیل نیست.
نحوه‌ی استفاده‌ی از کلمه کلیدی is در این تبدیل به شکل زیر است:
if (o is Employee) 
{     
         Employee e = (Employee) o;
}
کد بالا با اینکه ایمنی بیشتری دارد، ولی از نظر کارآیی هزینه بر است. دلیل آن هم این است که عمل تاییدیه، در دو مرتبه انجام می‌شود: اولین مرحله‌ی تایید، استفاده از عبارت is است تا بررسی کند آیا این شیء قابل تبدیل به نوع مورد نظر است یا خیر. دومین بررسی هم در حین تبدیل یا Cast کردن اتفاق می‌افتد که خود این تبدیل هم، همانطور که در بالا اشاره کردیم، بررسی‌هایی برای تبدیل دارد.

برای بهبود کد بالا، سی شارپ کلمه‌ی کلیدی as را ارائه می‌کند. کلمه کلیدی as باعث می‌شود اگر شیء به آن نوع قابل تبدیل باشد، ارجاعی صورت بگیرد؛ در غیر این صورت مقدار نال بازگشت داده می‌شود. شاید شما بگویید که در خط بعدی ما نیز دوباره مجددا یک عبارت شرطی داریم و دوباره داریم عمل تاییدیه را انجام می‌دهیم. ولی باید گفت این if به مراتب هزینه‌ی کمتری نسبت به بررسی‌های تبدیل یا Cast به شیوه‌ی بالاست.
Employee e = o as Employee;
  if (e != null) {
     .....
  }

فضاهای نام و اسمبلی ها
همانطور که مطلع هستید، فضاهای نام به ما این اجازه را می‌دهند تا نوع‌ها را به صورت منطقی گروه بندی کنیم تا دسترسی به آنان راحت‌تر باشد. برای مثال مطمئنا با نگاه به اسم فضای نام
System.Text
متوجه می‌شویم که داخل آن، نوع‌های متفاوتی برای کار با رشته‌ها وجود دارد. برای دسترسی به یک نوع، ابتدا باید از فضاهای نام آن شروع کرد و به شیوه‌ی زیر، به نوع‌ها دسترسی پیدا کرد:
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        System.IO.FileStream fs = new System.IO.FileStream(...);
        System.Text.StringBuilder sb = new System.Text.StringBuilder();
     }
  }
احتمالا متوجه‌ی شلوغی و طولانی شدن بی جهت کدها شده‌اید. برای رفع این مشکل، هر زبان شیوه‌ای را می‌تواند بکار بگیرد که سی شارپ از کلمه‌ی کلیدی Using و مثلا ویژوال بیسیک از کلمه‌ی کلیدی Import و ... استفاده می‌کنند و حال می‌توانیم کد بالا را خلاصه‌تر و منظم‌تر بنویسیم:
using System.IO;    // Try prepending "System.IO." 
 using System.Text;  // Try prepending "System.Text." 
  
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        FileStream fs = new FileStream(...); 
       StringBuilder sb = new StringBuilder();
     }
  }

موقعیکه شما نوعی را در یک فضای نام استفاده می‌کنید، این نوع به ترتیب بررسی می‌کند که نوع، در کدام فضای نام و کدام اسمبلی مورد استفاده قرار گرفته است. این اسمبلی‌ها شامل FCL و اسمبلی‌های خارجی است که به آن لینک کرده‌اید. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ممکن است نام دو نوع، در دو فضای نام متفاوت، یکی باشد و در یک جا مورد استفاده قرار گرفته‌اند. چگونه می‌توان تشخیص داد که کدام نوع، متعلق به دیگری است؟ نظر مایکروسافت این است که تا می‌توانید سعی کنید از اسامی متفاوت استفاده کنید. ولی در بعضی شرایط این مورد ممکن نیست. به همین علت باید هر دو کلاس یا به طور کامل، به همراه فضای نام نوشته شوند؛ یا اینکه یکی از آن‌ها بدین شکل باشد و فضای نام نوع دیگر، با using صدا زده شود.
در مثال زیر ما دو نوع را با نام Widget داریم که در دو فضای نام Microsoft و Dotnettips وجود دارند:
using Microsoft; 
using Dotnettips ;
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Widget w = new Widget();// An ambiguous reference
     } 
 }
در کد بالا به دلیل اینکه مشخص نیست نوعی که مدنظر شماست، کدام است، با خطای زیر روبرو می‌شوید:
 'Widget' is an ambiguous reference between 'Microsoft.Widget' and 'Dotnettips.Widget
به همین علت کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
   
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Dotnettips.Widget w = new Dotnettips.Widget(); // Not ambiguous
     }
  }
یا بدین صورت:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
using DotnettipsWidget = Dotnettips.Widget;   

public sealed class Program {
     public static void Main() {
        DotnettipsWidget w = new DotnettipsWidget (); // No error now
     }
  }
حال بیایید تصور کنیم که فضای‌های نام هم یکسان شده‌اند. مثلا شرکتی به اسم Australian Boomerang Company و شرکت دیگری به اسم Alaskan Boat Corporation یک اسمبلی با نام Widget را تولید کرده اند و تحت فضای نام ABC منتشر کرده‌اند.با اینکه مایکروسافت سفارش زیادی کرده است که از نام کامل استفاده شود و مخفف‌ها را مورد استفاده قرار ندهید ولی از اتفاقاتی است که ممکن است رخ بدهد. در این حالت خوشبختانه کمپایلر سی شارپ قابلیتی به نام Extern را معرفی کرده است.
نظرات مطالب
بررسی چند نکته در مورد ارث بری کلاس‌ها در #C
این مورد هم می‌توان به جمع بندی اضافه نمود:

اگر یک نمونه از کلاس فرزند با نوع والد (()Parent pc = new Child) بسازیم و قبل از آن هیج نمونه ای از فرزند و والد نساخته باشیم در اینصورت بترتیب سازنده استاتیک فرزند؛ سازنده استاتیک والد؛ سازنده والد و سازنده فرزند اجرا می‌شوند. یعنی سازنده استاتیک فرزند قبل از سازنده استاتیک والد اجرا می‌شود در حالی که سازنده  غیراستاتیک والد قبل از سازنده غیراستاتیک فرزند اجرا می‌شود.