مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Web forms
همانطور که در قسمت‌های قبل عنوان شد، دو نوع متداول تزریق وابستگی‌ها وجود دارند:
الف) تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس
ب) تزریق وابستگی‌ها در خواص عمومی کلاس‌ها یا Setters injection

حالت الف متداول‌ترین است و بیشتر زمانی کاربرد دارد که کار وهله سازی یک کلاس را می‌توان راسا انجام داد. اما در فرم‌ها یا یوزرکنترل‌های ASP.NET Web forms به صورت پیش فرض کار وهله سازی فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این حالت اگر بخواهیم از تزریق وابستگی‌ها استفاده کنیم، مدام به همان روش معروف Service locator و استفاده از container.Resolve در تمام قسمت‌های برنامه می‌رسیم که آنچنان روش مطلوبی نیست.
اما ... در ASP.NET Web forms می‌توان وهله سازی فرم‌ها را نیز تحت کنترل قرار داد، که برای آن دو روش زیر وجود دارند:
الف) یک کلاس مشتق شده را از کلاس پایه PageHandlerFactory تهیه کنیم. این کلاس را پیاده سازی کرده و نهایتا بجای وهله ساز پیش فرض فرم‌های موتور داخلی ASP.NET، در فایل وب کانفیگ برنامه استفاده کنیم. یک نمونه از پیاده سازی آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مشکلی که این روش دارد سازگاری آن با حالت Full trust است. یعنی برنامه شما در یک هاست Medium trust (اغلب هاست‌های خوب) اجرا نخواهد شد.
ب) روش دوم، استفاده از یک Http Module است برای اعمال Setter injectionها، به صورت خودکار. اکنون که حالت الف را همه جا نمی‌توان بکار برد یا به عبارتی نمی‌توان وهله سازی فرم‌ها را راسا در دست گرفت، حداقل می‌توان خواص عمومی اشیاء صفحه تولید شده را مقدار دهی کرد که در ادامه، این روش را بررسی می‌کنیم.


تهیه ماژول انجام Setters injection به صورت خودکار در برنامه‌های ASP.NET Web forms به کمک StructureMap

پیشنیاز این بحث، مطلب «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» می‌باشد که پیشتر مطالعه کردید (در حد نحوه نصب StructureMap و آشنایی با تنظیمات اولیه آن)
using System.Collections;
using System.Web;
using System.Web.UI;
using StructureMap;

namespace DI05.Core
{
    /// <summary>
    /// تسهیل در کار تزریق خودکار وابستگی‌ها در سطح فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها
    /// </summary>
    public class StructureMapModule : IHttpModule
    {
        public void Dispose()
        { }

        public void Init(HttpApplication app)
        {
            app.PreRequestHandlerExecute += (sender, e) =>
            {
                var page = HttpContext.Current.Handler as Page; // The Page handler
                if (page == null)
                    return;

                WireUpThePage(page);
                WireUpAllUserControls(page);
            };
        }

        private static void WireUpAllUserControls(Page page)
        {
            // در اینجا هم کار سیم کشی یوزر کنترل‌ها انجام می‌شود
            page.InitComplete += (initSender, evt) =>
            {
                var thisPage = (Page)initSender;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(thisPage))
                {
                    // فقط یوزر کنترل‌ها بررسی شدند
                    // اگر نیاز است سایر کنترل‌های قرار گرفته روی فرم هم بررسی شوند شرط را حذف کنید
                    if (ctrl is UserControl)
                    {
                        ObjectFactory.BuildUp(ctrl);
                    }
                }
            };
        }

        private static void WireUpThePage(Page page)
        {
            ObjectFactory.BuildUp(page); // برقراری خودکار سیم کشی‌ها در سطح صفحات
        }

        private static IEnumerable getControlTree(Control root)
        {
            foreach (Control child in root.Controls)
            {
                yield return child;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(child))
                {
                    yield return ctrl;
                }
            }
        }
    }
}
در این ماژول، کار با HttpContext.Current.Handler شروع می‌شود که دقیقا معادل با وهله‌ای از یک صفحه یا فرم می‌باشد. اکنون که این وهله را داریم، فقط کافی است متد ObjectFactory.BuildUp مربوط به StructureMap را روی آن فراخوانی کنیم تا کار Setter injection را انجام دهد. مرحله بعد یافتن یوزر کنترل‌های احتمالی قرار گرفته بر روی صفحه و همچنین فراخوانی متد ObjectFactory.BuildUp، بر روی آن‌ها می‌باشد.
پس از تهیه ماژول فوق، باید آن‌را در فایل وب کانفیگ برنامه معرفی کرد:
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.0" />

    <httpModules>
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </httpModules>
  </system.web>

  <system.webServer>    
    <modules runAllManagedModulesForAllRequests="true">
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </modules>
    <validation validateIntegratedModeConfiguration="false" />
  </system.webServer>
</configuration>

مثالی از نحوه استفاده از StructureMapModule تهیه شده

فرض کنید لایه سرویس برنامه دارای اینترفیس‌ها و کلاس‌های زیر است:
namespace DI05.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int id);
    }
}


namespace DI05.Services
{
    public class UsersService: IUsersService
    {
        public string GetUserEmail(int id)
        {
            //فقط جهت بررسی تزریق وابستگی‌ها
            return "test@test.com";
        }
    }
}
کار تنظیمات اولیه آن‌ها را در فایل global.asax.cs برنامه انجام خواهیم داد:
using System;
using StructureMap;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        private static void initStructureMap()
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();

                x.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<IUsersService>();
                });
            });
        }

        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initStructureMap();
        }

        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }
    }
}
در اینجا فقط باید دقت داشت که ذکر SetAllProperties الزامی است. از این جهت که از روش Setter injection در حال استفاده هستیم.
مرحله آخر هم استفاده از سرویس‌های برنامه به شکل زیر است:
using System;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public partial class Default : System.Web.UI.Page
    {
        public IUsersService UsersService { set; get; }

        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            lblEmail1.Text = string.Format("From Default Page: {0}", UsersService.GetUserEmail(1));
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید در این فرم، هیچ خبری از وجود IoC Container مورد استفاده نیست و کار وهله سازی و مقدار دهی سرویس مورد استفاده به صورت خودکار توسط Http Module تهیه شده انجام می‌شود.


دریافت مثال کامل قسمت جاری
DI05.zip


یک نکته‌ی تکمیلی
برای ارتقاء نکات مطلب جاری به نگارش سوم StructureMap نیاز است موارد ذیل را لحاظ کنید:
الف) نصب بسته‌ی وب آن
PM> Install-Package structuremap.web
ب) ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects حذف شده را به متد جدید ()HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll تغییر دهید.
ج) x.SetAllProperties را به x.Policies.SetAllProperties ویرایش کنید.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 20 - بررسی تغییرات فیلترها
پیشنیازها

- فیلترها در MVC
- ASP.NET MVC #15


فیلترها در ASP.NET MVC، امکان اجرای کدهایی را پیش و یا پس از مرحله‌ی خاصی از طول اجرای pipeline آن فراهم می‌کنند. کلیات فیلترها در ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC (پیشنیازهای فوق) تفاوت چندانی را ندارد و بیشتر تغییراتی مانند نحوه‌ی معرفی سراسری آن‌ها، اکشن فیلترهای Async و یا تزریق وابستگی‌ها در آن‌ها، جدید هستند.


امکان تعریف فیلترهای Async در ASP.NET Core

حالت کلی تعریف یک فیلتر در ASP.NET MVC که در ASP.NET Core نیز همچنان معتبر است، پیاده سازی اینترفیس کلی IActionFilter می‌باشد که توسط آن می‌توان به مراحل پیش و پس از اجرای قطعه‌ای از کدهای برنامه دسترسی پیدا کرد:
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class SampleActionFilter : IActionFilter
    {
        public void OnActionExecuting(ActionExecutingContext context)
        {
            // انجام کاری پیش از اجرای اکشن متد
        }

        public void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
        {
            // انجام کاری پس از اجرای اکشن متد
        }
    }
}
در اینجا اینترفیس IAsyncActionFilter نیز معرفی شده‌است که توسط آن می‌توان فراخوانی‌های غیرهمزمان و async را نیز مدیریت کرد:
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class SampleAsyncActionFilter : IAsyncActionFilter
    {
        public async Task OnActionExecutionAsync(
            ActionExecutingContext context,
            ActionExecutionDelegate next)
        {
            // انجام کاری پیش از اجرای اکشن متد
            await next();
            // انجام کاری پس از اجرای اکشن متد
        }
    }
}
به کامنت‌های نوشته شده‌ی در بدنه‌ی متد OnActionExecutionAsync دقت کنید. در اینجا کدهای پیش از await next معادل OnActionExecuting و کدهای پس از await next معادل OnActionExecuted حالت همزمان و یا همان حالت متداول هستند. بنابراین جایی که اکشن متد اجرا می‌شود، همان await next است.

یک نکته: توصیه شده‌است که تنها یکی از حالت‌های همزمان و یا غیرهمزمان را پیاده سازی کنید و نه هر دوی آن‌ها را. اگر هر دوی این‌ها را در طی یک کلاس پیاده سازی کنید (تک کلاسی که هر دوی اینترفیس‌های IActionFilter و IAsyncActionFilter را با هم پیاده سازی می‌کند)، تنها نگارش Async آن توسط ASP.NET Core فراخوانی و استفاده خواهد شد. همچنین مهم نیست که اکشن متد شما Async هست یا خیر؛ برای هر دو حالت می‌توان از فیلترهای async نیز استفاده کرد.


ساده سازی تعریف فیلترها

اگر مدتی با ASP.NET MVC کار کرده باشید، می‌دانید که عموما کسی از این اینترفیس‌های کلی برای پیاده سازی فیلترها استفاده نمی‌کند. روش کار با ارث بری از یکی از فیلترهای از پیش تعریف شده‌ی ASP.NET MVC صورت می‌گیرد؛ از این جهت که این فیلترها که در اصل همین اینترفیس‌ها را پیاده سازی کرده‌اند، یک سری جزئیات توکار protected را نیز به همراه دارند که با ارث بری از آن‌ها می‌توان به امکانات بیشتری دسترسی پیدا کرد و کدهای ساده‌تر و کم حجم‌تری را تولید نمود:
ActionFilterAttribute
ExceptionFilterAttribute
ResultFilterAttribute
FormatFilterAttribute
ServiceFilterAttribute
TypeFilterAttribute

برای مثال در اینجا فیلتری را مشاهده می‌کنید که با ارث بری از فیلتر توکار ResultFilterAttribute، سعی در تغییر Response برنامه و افزودن هدری به آن کرده‌است:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class AddHeaderAttribute : ResultFilterAttribute
    {
        private readonly string _name;
        private readonly string _value;
        public AddHeaderAttribute(string name, string value)
        {
            _name = name;
            _value = value;
        }

        public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext context)
        {
            context.HttpContext.Response.Headers.Add(
                _name, new string[] { _value });
            base.OnResultExecuting(context);
        }
    }
}
و برای استفاده‌ی از این فیلتر جدید خواهیم داشت:
[AddHeader("Author", "DNT")]
public class SampleController : Controller
{
    public IActionResult Index()
    {
        return Content("با فایرباگ هدر خروجی را بررسی کنید");
    }
}


نحوه‌ی تعریف میدان دید فیلترها

نحوه‌ی دید فیلترها در اینجا نیز همانند سابق، سه حالت را می‌تواند داشته باشد:
الف) اعمال شده‌ی به یک اکشن متد.
ب) اعمال شده‌ی به یک کنترلر که به تمام اکشن متدهای آن کنترلر اعمال خواهد شد.
ج) حالت تعریف سراسری و این مورد محل تعریف آن به کلاس آغازین برنامه منتقل شده‌است:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.Filters.Add(typeof(SampleActionFilter)); // by type
        options.Filters.Add(new SampleGlobalActionFilter()); // an instance
    });
}
در اینجا دو روش معرفی فیلترهای سراسری را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه مشاهده می‌کنید:
الف) اگر توسط ارائه‌ی new ClassName معرفی شوند، یعنی وهله سازی را خودتان قرار است مدیریت کنید و در این حالت تزریق وابستگی‌هایی صورت نخواهند گرفت.
ب) اگر توسط typeof معرفی شوند، یعنی این وهله سازی توسط IoC Container توکار ASP.NET Core انجام خواهد شد و طول عمر آن Transient است. یعنی به ازای هربار نیاز به آن، یکبار وهله سازی خواهد شد.


ترتیب اجرای فیلترها

توسط خاصیت Order می‌توان ترتیب اجرای چندین فیلتر اجرا شده‌ی به یک اکشن متد را مشخص کرد. اگر این مقدار منفی وارد شود:
 [MyFilter(Name = "Method Level Attribute", Order=-1)]
این فیلتر پیش از فیلترهای سراسری و همچنین فیلترهای اعمال شده‌ی در سطح کلاس اجرا می‌شود.


تزریق وابستگی‌ها در فیلترها

فیلترهایی که به صورت ویژگی‌ها یا Attributes تعریف می‌شوند و قرار است به کنترلرها و یا اکشن متدها به صورت مستقیم اعمال شوند، نمی‌توانند دارای وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی خود باشند. این محدودیتی است که توسط زبان‌های برنامه نویسی اعمال می‌شود و نه ASP.NET Core. اگر ویژگی قرار است پارامتری در سازنده‌ی خود داشته باشد، هنگام تعریف و اعمال آن، این پارامترها باید مشخص بوده و تعریف شوند. به همین جهت آنچنان با تزریق وابستگی‌های از طریق سازنده‌ی کلاس قابل مدیریت نیستند. برای رفع این نقصیه، راه‌حل‌های متفاوتی در ASP.NET Core پیشنهاد و طراحی شده‌اند:
الف) استفاده‌ی از ServiceFilterAttribute
[ServiceFilter(typeof(AddHeaderFilterWithDi))]
public IActionResult Index()
{
   return View();
}
ویژگی جدید ServiceFilter، نوع کلاس فیلتر را دریافت می‌کند و سپس هر زمانیکه نیاز به اجرای این فیلتر خاص بود، کار وهله سازی‌های وابستگی‌های آن، در پشت صحنه توسط IoC Container توکار ASP.NET Core انجام خواهد شد.
همچنین باید دقت داشت که در این حالت ثبت کلاس فیلتر در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه الزامی است.
 services.AddScoped<AddHeaderFilterWithDi>();
در غیراینصورت استثنای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 System.InvalidOperationException: No service for type 'FiltersSample.Filters.AddHeaderFilterWithDI' has been registered.

ب) استفاده از TypeFilterAttribute
[TypeFilter(typeof(AddHeaderAttribute),  Arguments = new object[] { "Author", "DNT" })]
public IActionResult Hi(string name)
{
   return Content($"Hi {name}");
}
فیلتر و ویژگی TypeFilter بسیار شبیه است به عملکرد ServiceFilter، با این تفاوت که:
- نیازی نیست تا وابستگی آن‌را در متد ConfigureServices ثبت کرد (هرچند وابستگی‌های خود را از DI Container دریافت می‌کنند).
- امکان دریافت پارامترهای اضافی سازنده‌ی کلاس مدنظر را نیز دارند.


یک مثال تکمیلی: لاگ کردن تمام استثناءهای مدیریت نشده‌ی یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0

می‌توان با سفارشی سازی فیلتر توکار ExceptionFilterAttribute، امکان ثبت وقایع را توسط فریم ورک توکار Logging اضافه کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
    public class CustomExceptionLoggingFilterAttribute : ExceptionFilterAttribute
    {
        private readonly ILogger<CustomExceptionLoggingFilterAttribute> _logger;
        public CustomExceptionLoggingFilterAttribute(ILogger<CustomExceptionLoggingFilterAttribute> logger)
        {
            _logger = logger;
        }
 
        public override void OnException(ExceptionContext context)
        {
            _logger.LogInformation($"OnException: {context.Exception}");
            base.OnException(context);
        }
    }
}
و برای ثبت سراسری آن در کلاس آغازین برنامه خواهیم داشت:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.Filters.Add(typeof(CustomExceptionLoggingFilterAttribute));
در اینجا از typeof استفاده شده‌است تا کار تزریق وابستگی‌های این فیلتر به صورت خودکار انجام شود.
در ادامه با این فرض که پیشتر تنظیمات ثبت وقایع صورت گرفته‌است:
public void Configure(ILoggerFactory loggerFactory)
{
   loggerFactory.AddDebug(minLevel: LogLevel.Debug);
اکنون اگر یک چنین اکشن متدی فراخوانی شود:
public IActionResult GetData()
{
  throw new Exception("throwing an exception!");
}
در پنجره‌ی دیباگ ویژوال استودیو، این استثناء قابل مشاهده خواهد بود:

مطالب
پنج دلیل برای توسعه‌ی وب با ASP.NET Core

یک:  ASP.NET Core مستقل از Platform است

آینده‌ی محتوم نرم‌افزار، توسعه به شیوه‌های مستقل از Platform است. شاید این دلیل به تنهایی برای مهاجرت به ASP.NET Core کافی باشد. امروزه نرم‌افزارهایی که مبتنی بر یک Platform خاص نیستند، نسبت به سایر نرم‌افزارها مزیت رقابتی‌تری دارند. نرم‌افزارهای Cross Platform یا مستقل از Platform، بر روی هر سیستم عاملی اجرا می‌شوند. برای اجرای آنها در کامپیوترهای شخصی یا Server کافیست معماری پردازنده‌ی مرکزی x86 باشد و سیستم عامل نیز یکی از انواع ویندوز، لینوکس یا مک.
دلیل مستقل بودن ASP.NET Core از Platform، مبتنی بودن آن بر NET Core. است. این نسخه از دات‌نت را می‌توان برای سیستم‌‌عامل‌های مختلف از http://dot.net دانلود و نصب کرد.
برای اجرای نرم‌افزارهایی که مبتنی بر NET Core. هستند نیاز به بازنویسی کدها یا استفاده از زبان‌های برنامه‌نویسی جداگانه‌ای نیست. این خاصیت همچنین برای libraryهای استانداردی که از این نسخه از دات‌نت استفاده می‌کنند نیز صادق است.

دو:  Open Source است

یکی از انتقادهایی که سال‌ها به مایکروسافت می‌شد، ناشناخته بودن سورس نرم‌افزارهای این شرکت و انحصار طلبی‌هایش بود. اما در سال‌های اخیر مایکروسافت نشان داده‌است که این جنبه از کاراکترش را به تدریج اصلاح کرده‌است. به طوری که اسکات هانسلمن، یکی از کارمندان این شرکت و وبلاگ‌نویس مشهور در این مورد گفته است:
دلیل آمدن من به مایکروسافت این بود که می‌خواستیم هر چقدر می‌توانیم کارها را Open Source کنیم و یک جامعه‌ی کاربری برای دات‌نت و اوپن سورس بسازیم و حالا به NET Core 1.0. رسیده‌ایم.
زمانی شایعه‌ی لو رفتن بخشی از سورس کد ویندوز ۹۵، در صدر اخبار تکنولوژی بود و این یک شکست برای مایکروسافت محسوب می‌شد. اما امروزه ASP.NET Core با لایسنس MIT عرضه شده است که یکی از آزادترین مجوزهای اوپن سورس است. نرم‌افزارهایی که با این مجوز عرضه می‌شوند، آزادی تغییر کد، ادغام با مجوزهای دیگر، عرضه به عنوان محصول دیگر، استفاده تجاری و ... را به همه‌ی توسعه‌دهندگان می‌دهد.

سه: جدا بودن از Web Server

این نسخه‌ی از APS.NET، کاملاً از وب‌سرور که نرم‌افزارها را هاست می‌کند، جدا (decouple) شده است. اگرچه همچنان استفاده از IIS بر روی ویندوز منطقی به نظر می‌رسد اما مایکروسافت یک پروژه‌ی اوپن سورس دیگری را به نام Kestrel نیز منتشر کرده است.
وب‌سرور Kestrel مبتنی بر پروژه libuv است و libuv در اصل برای هاست کردن Node.js تولید شده بود و تأکید آن بر روی انجام عملیات I/O به صورت asynchronous است.
نکته جالب این است که یک برنامه‌ی مبتنی بر ASP.NET Core، در واقع یک Console Application است که در متد Main آن وب‌سرور فراخوانی می‌شود:
using System;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
namespace aspnetcoreapp
{
public class Program
{
  public static void Main(string[] args)
  {
   var host = new WebHostBuilder()
                  .UseKestrel()
                  .UseStartup<Startup>()
                  .Build();
   host.Run();
  }
}
}

چهار: تزریق وابستگی (Dependency Injection) تو کار

تزریق وابستگی‌ها برای ایجاد وابستگی سست (loosely coupling) بین اشیاء مرتبط و وابسته به یکدیگر است. به جای نمونه‌سازی مستقیم اشیاء مرتبط، یا استفاده از ارجاع‌های ایستا به آن اشیاء، زمانی که یک کلاس به آنها احتیاج داشته باشد، با روش‌های خاصی از طریق DI به اشیاء مورد نیاز دسترسی پیدا می‌کند. در این استراتژی، ماژول‌های سطح بالا نباید به ماژول‌های سطح پایین وابسته باشند، بلکه هر دو باید به abstraction (معمولا Interface ها) وابسته باشند.
وقتی یک سیستم برای استفاده‌ی از DI طراحی شده‌است و کلاس‌های زیادی دارد که وابستگی‌هایش را از طریق constructor یا property‌ها درخواست می‌کند، بهتر است یک کلاس مخصوص ایجاد آن کلاس‌ها و وابستگی‌هایشان داشته باشد. به این کلاس‌ها container، یا Inversion of Control (IoC) container یا Dependency Injection (DI) container گفته می‌شود.
با این روش، بدون نیاز به hard code کردن instance سازی از کلاس‌ها، می‌توان گراف‌های پیچیده وابستگی را در اختیار یک کلاس قرار داد.
طراحی ASP.NET Core از پایه طوری است که حداکثر استفاده را از Dependency Injection می‌کند. یک container ساده توکار با نام IServiceProvider وجود دارد که به صورت پیش‌فرض constructor injection را پشتیبانی می‌کند.
در ASP.NET Core با مفهومی به نام service سر و کار خواهید داشت که در واقع به type هایی گفته می‌شود که از طریق DI در اختیار شما قرار می‌گیرند. سرویس‌ها در متد ConfigureServices کلاس Startup برنامه شما تعریف می‌شوند. این service‌ها می‌توانند Entity Framework Core یا ASP.NET Core MVC باشند یا سرویس‌هایی که توسط شما تعریف شده‌اند. مثال:
// This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
public void ConfigureServices (IServiceCollection services)
{
// Add framework services.
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
  options.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection")));
services.AddIdentity<ApplicationUser, IdentityRole>()
  .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
  .AddDefaultTokenProviders();
services.AddMvc();
// Add application services.
services.AddTransient<IEmailSender, AuthMessageSender>();
services.AddTransient<ISmsSender, AuthMessageSender>();
}


پنج: یکپارچگی با framework‌های مدرن سمت کلاینت

فرآیند build در برنامه‌های تحت وب مدرن معمولاً این وظایف را انجام می‌دهد:
  • bundle و minify کردن فایل‌های جاوا اسکریپت و همینطور CSS
  • اجرای ابزارهایی برای bundle و minify کردن قبل از هر build
  • کامپایل کردن فایل‌های LESS و SASS در CSS
  • کامپیال کردن فایل‌های CoffeeScript و TypeScript در JavaScript
برای اجرای چنین فرآیندهایی از ابزاری به نام task runner استفاده می‌شود که Visual Studio از دو ابزار task runner مبتنی برا جاوا اسکریپت به نام‌های Gulp و Grunt بهره می‌برد. از این ابزارها با استفاده از ASP.NET Core Web Application template می‌توان در ASP.NET Core استفاده کرد.
همچنین امکان استفاده از Bower که یک package manager (مانند NuGet) برای وب است، وجود دارد. معمولاً از Bower برای نصب فایل‌های CSS ، فونت‌ها، framework‌های سمت کلاینت و کتابخانه‌های جاوا اسکریپت استفاده می‌شود. اگرچه بسیاری از package‌ها در NuGet هم وجود دارند، اما تمرکز بیشتر NuGet بر روی کتابخانه‌های دات‌نتی است.
نصب و استفاده‌ی سایر library‌های سمت کلاینت مانند Bootstrap ، Knockout.js ، Angular JS  و زبان TypeScript نیز در Visual Studio و هماهنگی آن با ASP.NET Core نیز بسیار ساده است.
پس همین حالا دست به کار شوید و با نصب -حداقل - Microsoft Visual Studio 2015 Update 3 بر روی ویندوز یا Visual Studio Code  بر روی هر سیستم عاملی از برنامه‌نویسی با ASP.NET Core لذت ببرید!
منابع :
مطالب
چقدر سی‌شارپ را می‌شناسیم؟!
هر چند که #C به عنوان یک زبان ساده برای درک و یادگیری شناخته میشود، گاهی رفتاری غیرمنتظره را حتی برای توسعه دهنده‌های با تجربه خواهد داشت. در این نوشته مروری بر بعضی از این رفتارها و توضیح دلایل پشت آن خواهیم کرد.

Value 

اگر مقدار null مدیریت نشود، میتواند باعث ایجاد نتایج نامطلوب، یا باعث از کار افتادن برنامه شود. شئ null به خودی خود مخرب نیست؛ اما اگر بخواهیم به یکی از متدها یا خاصیت‌های آن دسترسی داشته باشیم، با استثنای معروف NullReferenceException روبرو می‌شویم. برای در امان ماندن، باید همیشه اطمینان داشته باشیم که پیش از استفاده از امکانات شئ، ارجاع آن null نباشد. در قطعه کد زیر برخی از رفتارهای null value آورده شده:
// Behavior 1 
object obj = null;
bool objValueEqual = obj.Equals(null);

// Behavior 2 
object obj = null;
Type objType = obj.GetType();

// Behavior 3
string str = (string)null;
bool strType = str is string;

// Behavior 4
int num = 5;
Nullable<int> nullableNum = 5;
bool typeEqual = num.GetType() == nullableNum.GetType();

// Behavior 5
Type inType = typeof(int);
Type nullableIntType = typeof(Nullable<int>);
bool typeEqual = inType == nullableIntType;
  • در رفتار اول هرچند که متد Equals از شی null در دسترس است و با مقدار null مقایسه شده اما در زمان اجرا پیغام خطای NullReferenceException را خواهیم داشت. 
  • در رفتار دوم هم پیغام خطا را خواهیم داشت. شئ با مقدار null، در زمان اجرا هیچ نوعی را برنمیگرداند. 
  • در رفتار سوم هر چند که مقدار null صریحا به رشته تبدیل شده و برای چاپ متغیر str پیام خطایی را نخواهیم داشت، اما متغیر strType در خروجی، false خواهد بود. همانطور که در رفتار دوم گفته شد، شیء با مقدار null هیچ نوعی را برنمیگرداند. 
  • خروجی رفتار چهارم true خواهد بود. به این صورت که هر دو از نوع System.int32 خواهند بود.
  • در رفتار پنجم اگر از نوع‌ها، خروجی جداگانه بگیریم، خواهیم دیدکه نوع int از System.int32 و <Nullable<int از نوع System.Nullable`1[System.Int32] میباشند، در نتیجه خروجی false است. اشیای nullable بعد از اینکه مقداری مشخص را دریافت کردند، به صورت یک شیء غیر nullable رفتار خواهند کرد.

مدیریت مقادیر null در سربارگذاری متدها   

        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine(Method(null));
            Console.ReadLine();
        }
        private static string Method(object obj)
        {
            return "Object parameter";
        }
        private static string Method(string str)
        {
            return "String parameter";
        }
در قطعه کد بالا، فراخوانی متد سربارگذاری شده با مقدار ورودی null، باعث اجرای متدی میشود که پارامتر ورودی آن از نوع رشته است. تا زمانیکه یکی از پارامترها بتواند به دیگری تبدیل شود، برنامه بدون خطا کامپایل خواهد شد. اما اگر هیچ تبدیل نوعی بین پارامترها وجود نداشته باشد، کد کامپایل نخواهد شد. بین متدهای سربارگذاری شده، متدی که نوع پارامتر آن مشخص‌تر است، فراخوانی میشود. برای اینکه متد خاصی را مجبور به اجرا کنیم، باید مقدار null را پیش از ارسال، به نوع پارامتر آن متد تبدیل کنید.(object)null

رفتارهای ()Math.Round

var rounded = Math.Round(1.5); // 2
var rounded = Math.Round(2.5); // 2

var rounded = Math.Round(2.5, MidpointRounding.ToEven); // 2
var rounded = Math.Round(2.5, MidpointRounding.AwayFromZero); // 3

var value = 1.4f;
var rounded = Math.Round(value + 0.1f); // 1
متد Round از کلاس Math، ورودی را که عددی اعشاری است، گرد میکند. اگر مقدار اعشار کمتر از ۰.۵ باشد، به سمت پایین و اگر بیشتر از ۰.۵ باشد، به سمت بالا گرد میشود. اما اگر ورودی دقیقا مقدار اعشاری ۰.۵ را داشته باشد چطور؟ متد Round به صورت پیش‌فرض ورودی  را به نزدیکترین عدد زوج گرد میکند، به این دلیل خط‌های ۱ و ۲ از قطعه کد بالا، خروجی یکسان ۲ را خواهند داشت. این متد آرگومان دومی هم دارد که دو حالت MidpointRounding.ToEven و MidpointRounding.AwayFromZero را می‌توان برای آن مشخص کرد. ToEven همان رفتار پیش‌فرض متد است که ورودی را به نزدیکترین عدد زوج گرد میکند و از حالت AwayFromZero میشود برای گرد کردن ورودی به عدد بزرگتر استفاده کرد (خط ۵). 
در خط ۸ یک حالت خاص دیگر نیز داریم. انتظار میرود که خروجی، به نزدیکترین عدد زوج گرد شود و نتیجه ۲ باشد؛ مثل خط ۱، اما خروجی ۱ خواهد بود. وقتی ورودی‌ها را از نوع float در نظر بگیریم، مقدار 0.1f کمی کمتر از ۰.۱ خواهد بود و نتیجه محاسبه کمی کمتر از ۱.۵. برای پرهیز از این مسئله بهتر است ورودی متد Round را از نوع decimal در نظر بگیریم.
 

مقدار دهی اولیه کلاسها 

پیشنهاد میشود برای جلوگیری از وقوع استثناءها از مقدار دهی اولیه کلاسها در سازنده کلاس، بخصوص اگر سازنده استاتیک داشته باشیم، پرهیز کنیم. ترتیب مقدار دهی اولیه زمانیکه از یک کلاس یه وهله ساخته میشود، به قرار زیر است:
  • فیلدهای استاتیک (زمانیکه کلاس برای اولین بار در دسترس قرار میگیرد)
  • سازنده استاتیک (زمانیکه کلاس برای اولین بار در دسترس قرار میگیرد)
  • فیلدهایی از کلاس که در نمونه ساخته شده در دسترس قرار میگیرند.
  • سازنده کلاس که در زمان ایجاد یک نمونه از کلاس در دسترس قرار میگیرد.
در قطعه کد زیر اگر نمونه‌ای از کلاس FailingClass ساخته شود، انتظار میرود که خطای InvalidOperationException صادر شود؛ اما برنامه با خطای TypeInitializationException متوقف میشود. در واقع در زمان اجرا به صورت خودکار خطای TypeInitializationException، خطای InvalidOperationException را پوشش میدهد. اگر بجای  InvalidOperationException یک دستور ساده WriteLine داشته باشیم، سازنده کلاس FailingClass مجال کامل شدن را خواهد داشت. اما با خطایی که داخل سازنده صادر کرده‌ایم، سازنده کلاس بدون اینکه به طور کامل به پایان برسد، متوقف خواهد شد. 
    public static class Config
    {
        public static bool ThrowException { get; set; } = true;
    }

    public class FailingClass
    {
        static FailingClass()
        {
            if (Config.ThrowException)
            {
                throw new InvalidOperationException();
            }
        }
    }
حال که میدانیم خطای اصلی که در این مواقع صادر میشود چیست، شاید بخواهیم به روش زیر آن را مدیریت کنیم.
try
{
   var failedInstance = new FailingClass();
}
catch (TypeInitializationException) { }

Config.ThrowException = false;
var instance = new FailingClass();
اگر قطعه کد بالا را بدون بخش try  اجرا کنیم، برنامه ابتدا صدور خطا را false میکند و بدون مشکل از کلاس نمونه‌ای ساخته میشود. اما اگر بخش try را داشته باشیم، هر چند که خطا در بخش try گرفته میشود و تنظیم صدور خطا false است، باز هم در خط آخر و در زمان ایجاد یک نمونه از کلاس، پیام خطای TypeInitializationException خواهیم داشت. علت آن است که سازنده استاتیک کلاس فقط یک بار فراخوانی میشود و اگر در این فراخوانی خطایی رخ دهد، این خطا در اثر ایجاد سایر نمونه‌ها و یا استفاده مستقیم از کلاس، مجددا صادر خواهد شد. در نتیجه این کلاس تا زمانیکه پردازش آن در جریان است، غیرقابل استفاده خواهد بود. یک مثال دیگر از ترتیب فراخوانی‌ها را بررسی میکنیم.
public class BaseClass
{
    {
        public BaseClass()
        {
            VirtualMethod(1);
        }
        public virtual int VirtualMethod(int dividend)
        {
            return dividend / 1;
        }
    }

    public class DerivedClass : BaseClass
    {
        int divisor;
        public DerivedClass()
        {
            divisor = 1;
        }
        public override int VirtualMethod(int dividend)
        {
            return base.VirtualMethod(dividend / divisor);
        }
    }
در قطعه کد بالا هر چند که همه چیز درست به نظر میرسد، اما اگر از کلاس DerivedClass نمونه‌ای ساخته شود، با پیام خطای DivideByZeroException مواجه میشویم. علت این مشکل ترتیب مقدار دهی اولیه در کلاسهای فرزند است. ابتدا فیلدهای کلاس فرزند مقدار دهی میشوند و بعد فیلدهای کلاس پایه، بعد سازنده کلاس پایه فراخوانی میشود و پس از آن سازنده کلاس فرزند. ترتیب فراخوانی‌ها به همین جا محدود نمیشود. 
در مثال بالا متد VirtualMethod که در سازنده کلاس پایه فراخوانی شده، پیش از این که کد داخل خود را اجرا کند، متد VirtualMethod را در کلاس فرزند، فراخوانی میکند و کلاس فرزند مجالی را برای مقدار دهی متغیر divisor، در سازنده خود نخواهد داشت. در نتیجه مقدار این متغیر در متد VirtualMethod صفر خواهد ماند و باعث صدور استثناء میشود. برای پرهیز از چنین مشکلاتی بهتر است فیلدهای یک کلاس به صورت مستقیم مقدار دهی اولیه بشوند. مقدار دهی اولیه و یا فراخوانی متدهای virtual در سازنده کلاس‌ها میتواند باعث بروز رفتارهای پیش بینی نشده‌ای شوند.

چند ریختی 

 چند ریختی قابلیتی است برای کلاسهای متفاوت تا بتوانند یک اینترفیس مشابه را به صورت‌های مختلفی پیاده‌سازی کنند. اما قطعه کد زیر قاعده چند ریختی را نقض میکند. 
 class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var instance = new DerivedClass();
            var result = instance.Method();
            result = ((BaseClass)instance).Method();
            Console.WriteLine(instance + " -> " + result); // Derived Class ...  -> Method in BaseClass
            Console.ReadLine();

        }
    }

    public class BaseClass
    {
        public virtual string Method()
        {
            return "Method in BaseClass";
        }
    }

    public class DerivedClass : BaseClass
    {
        public override string ToString()
        {
            return "Derived Class ... ";
        }

        public new string Method()
        {
            return "Method in DerivedClass";
        }
    }
در خروجی کنسول هرچند که Instance همچنان وهله‌ای از DerivedClass است اما به دلیل تبدیل در خط ۷، Method کلاس DerivedClass به وسیله کلاس پایه پنهان شده و Method کلاس پایه فراخوانی میشود. در قطعه کد زیر حالت مشابه‌ای را که در بالا داشتیم، برای interface‌ها دیده میشود.
class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var instance = new DerivedClass();
            var result = instance.Method(); // -> Method in DerivedClass
            result = ((IInterface)instance).Method(); // -> Method belonging to IInterface
            Console.WriteLine(result);
            Console.ReadLine();
        }
    }

    public interface IInterface
    {
        string Method();
    }

    public class DerivedClass : IInterface
    {
        public string Method()
        {
            return "Method in DerivedClass";
        }
        string IInterface.Method()
        {
            return "Method belonging to IInterface";
        }
}
هرچند که به نظر میرسد دلیلی برای استفاده از روشهای گفته شده وجود ندارد، اما اگر بخواهیم بیش از یک پیاده‌سازی را برای یک متد در یک کلاس داشته باشیم، میتواند مورد توجه قرار گیرد. بخصوص اگر نیاز باشد که پیاده‌سازی دوم خودش به طور مستقلی در کلاسی دیگر استفاده شود.

Iterators 

Iterator‌ها (تکرار شونده‌ها) ساختارهایی هستند که برای حرکت در عناصر یک collection استفاده میشوند. عموما از دستور foreach استفاده و نوع جنریک <IEnumerable<T را نمایندگی میکنند. هر چند که استفاده از آنها ساده است، اما اگر کارکرد داخلی iteratorها را درک نکنیم ممکن است به دام استفاده نادرست از آنها گرفتار شویم. در قطعه کد زیر کلاس Test صدا زده میشود و مقادیر یک تا پنج به صورت یک IEnumerable از داخل بلوک using بازگشت داده میشود. 
private IEnumerable<int> GetEnumerable(StringBuilder log)
{
     using (var test = new Test(log))
      {
          return Enumerable.Range(1, 5);
      }
}

فرض کنیم کلاس Test اینترفیس IDisposable را پیاده‌سازی کرده و در سازنده و متد Dispose خود پیامهایی را به log اضافه کند. در مثالهای واقعی، کلاس Testمیتواند اتصالی به پایگاه داده باشد و رکوردهای خوانده شده، بازگشت داده شوند. توسط حلقه زیر مقدار خروجی تابع را چاپ میکنیم.
var log = new StringBuilder();
            
foreach (var number in GetEnumerable(log))
{
     log.AppendLine($"{number}");
}
انتظار میرود که خروجی به این صورت باشد که ابتدا رشته Created (از سازنده کلاس Test) چاپ شود بعد اعداد یک تا پنج و در نهایت رشته Disposed (از متد Dispose کلاس Test). به عبارتی در ابتدای کار، بلوک using، سازنده کلاس را فراخوانی کند و بعد از اینکه بلوک به پایان کارش رسید متد Dispose کلاس فراخوانی شود. اما در واقع خروجی به صورت زیر خواهد بود. 
Created
Disposed
1
2
3
4
5
این تفاوت در دنیای واقعی مهم است؛ به اینصورت که مثلا اتصال به پایگاه داده قبل از اینکه داده‌ها خوانده شوند، بسته میشود و قطعه کد به درستی عمل نخواهد کرد. تنها راه حل، پیمایش در collection داخل using و بازگشت هر مقدار به صورت مجزا است، که در زیر آمده است.
 using (var test = new Test(log))
 {
     foreach (var i in Enumerable.Range(1,5))
     {
         yield return i;
     }
 }
فقط در این صورت است که کلاس Test بعد از اتمام کار حلقه و در زمان درست به پایان میرسد. توسط کلمه کلیدی yield و برای متدی که خروجی قابل پیمایش داشته باشد میتوان چندین مقدار را بازگشت داد. ترتیب اجرای دستورات در قطعه کد بالا به این صورت است که ابتدا نمونه‌ای از کلاس Test ایجاد میشود و سازنده کلاس فراخوانی میشود، سپس حلقه foreach به تعداد مشخص شده در Range مقادیر بازگشتی را در خروجی تابع قرار میدهد. وقتی که کار حلقه تمام شد، بلوک using دستورات را ادامه خواهد داد که برابر با خاتمه دادن به تمام نمونه‌ها و منابع استفاده شده در بلوک است؛ یعنی فراخوانی متد Dispose. با استفاده از این روش خروجی به شکل زیر خواهد بود. 
Created
1
2
3
4
5
Disposed

مطالب
ساخت Attribute های دلخواه یا خصوصی سازی شده
در قسمت‌های مختلفی از منابع آموزشی این سایت از متادیتاها attributes استفاده شده و در برخی آموزش هایی چون EF و MVC حداقل یک قسمت کامل را به خود اختصاص داده‌اند. متادیتاها کلاس‌هایی هستند که به روشی سریع و کوتاه در بالای یک Type معرفی شده و ویژگی‌هایی را به آن اضافه می‌کنند. به عنوان مثال متادیتای زیر را ببینید. این متادیتا در بالای یک متد در یک کلاس تعریف شده است و این متد را منسوخ شده اعلام می‌کند و به برنامه نویس می‌گوید که در نسخه‌ی جاری کتابخانه، این متد که احتمال میرود در نسخه‌های پیشین کاربرد داشته است، الان کارآیی خوبی برای استفاده نداشته و بهتر است طبق مستندات آن کلاس، از یک متد جایگزین که برای آن فراهم شده است استفاده کند.
 public static class  MyAttributes
    {
        [Obsolete]
        public static void MyMethod1()
        {

        }

        public static void MyMetho2()
        {

        }
    }
همانطور که ملاحظه می‌کنید می‌توانید اخطار آن را مشاهده کنید:

البته توصیه می‌کنم از ابزارهایی چون Resharper در کارهایتان استفاده کنید، تا طعم کدنویسی را بهتر بچشید. نحوه‌ی نمایش آن در Resharper به مراتب واضح‌تر و گویاتر است:



 حال در این بین این سؤال پیش می‌آید که چگونه ما هم می‌توانیم متادیتاهایی را با سلیقه‌ی خود ایجاد کنیم.
برای تهیه‌ی یک متادیتا از کلاس system.attribute استفاده می‌کنیم:
public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
   
    }
در چنین حالتی شما یک متادیتا ساخته‌اید که می‌توان از آن به شکل زیر استفاده کرد:
[MyMaxLength]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }

ولی اگر بخواهید توسط این متادیتا اطلاعاتی را دریافت کنید، می‌توانید به روش زیر عمل کنید. در اینجا من دوست دارم یک متادیتا به اسم MyMaxLength را ایجاد کرده تا جایگزین MaxLength دات نت کنم، تا طبق میل من رفتار کند.
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        private int max;
        public string ErrorText = "";

        public MyMaxLength(int max)
        {
            this.max = max;
            ErrorText = string.Format("max Length is {0} chars", max);
        }
    }

در کد بالا، یک متادیتا با یک پارامتر اجباری در سازنده تعریف شده است. این کلاس هم می‌تواند مثل سایر کلاس‌ها سازنده‌های مختلفی داشته باشد تا چندین شکل تعریف متادیتا داشته باشیم. متغیر ErrorText به عنوان یک پارامتر معرفی نشده، ولی از آن جا که public تعریف شده است می‌تواند مورد استفاده‌ی مستقیم قرار بگیرد و استفاده‌ی از آن نیز اختیاری است. نحوه‌ی معرفی این متادیتا نیز به صورت زیر است:
 [MyMaxLength(30)]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }

//or 
 [MyMaxLength(30,ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
    public class GetCustomProperties
    {
//...
     }
در حالت اول از آنجا که متغیر ErrorText اختیاری است، تعریف نشده‌است. پس در نتیجه با مقدار Max length is (x=max) chars پر خواهد شد ولی در حالت دوم برنامه نویس متن خطا را به خود کلاس واگذار نکرده است و آن را طبق میل خود تغییر داده است.


اجباری کردن Type
هر متادیتا می‌تواند مختص  یک نوع Type باشد که این نوع می‌تواند یک کلاس، متد، پراپرتی یا ساختار و ... باشد. نحوه‌ی محدود سازی آن توسط یک متادیتا مشخص می‌شود:
    [System.AttributeUsage(System.AttributeTargets.Class | System.AttributeTargets.Struct)]
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        private int max;
        public string ErrorText = "";

        public MyMaxLength(int max)
        {
            this.max = max;
            ErrorText = string.Format("max Length is {0} chars", max);
        }
    }
الان این کلاس توسط متادیتای AttributeUsage که پارامتر ورودی آن Enum است محدود به دو ساختار کلاس و Struct شده است. البته در ویژوال بیسیک با نام Structure معرفی شده است. اگر ساختار شمارشی AttributeTarget را مشاهده کنید، لیستی از نوع‌ها را چون All (همه موارد) ، دلیگیت، سازنده، متد و ... را مشاهده خواهید کرد و از آن جا که این متادیتای ما کاربردش در پراپرتی‌ها خلاصه می‌شود، از متادیتای زیر بر روی آن استفاده می‌کنیم:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]

  public class User
    {
        [MyMaxLength(30, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
        public string Name { get; set; }
}

یکی دیگر از ویژگی‌های AttributeUsage خصوصیتی به اسم AllowMultiple است که اجازه می‌دهد بیش از یک بار این متادیتا، بر روی یک نوع استفاده شود:
 [AttributeUsage(AttributeTargets.Property,AllowMultiple = true)]
    public  class  MyMaxLength:Attribute
    {
        //....
     }

که تعریف چندگانه آن به شکل زیر می‌شود:
[MyMaxLength(40, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 40 کاراکتر وارد نمایید")]
        [MyMaxLength(50, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 50 کاراکتر وارد نمایید")]
        [MyMaxLength(30, ErrorText = "شما اجازه ندارید بیش از 30 کاراکتر وارد نمایید")]
        public string Name { get; set; }
در این مثال ما فقط اجازه‌ی یکبار استفاده را خواهیم داد؛ پس مقدار این ویژگی را false قرار می‌دهم.

آخرین ویژگی که این متادیتا در دسترس ما قرار میدهد، استفاده از خصوصیت ارث بری است که به طور پیش فرض با True مقداردهی شده است. موقعی که شما یک متادیتا را به ویژگی ارث بری مزین کنید، در صورتی که آن کلاس که برایش متادیتا تعریف می‌کنید به عنوان والد مورد استفاده قرار بگیرد، فرزند آن هم به طور خودکار این متادیتا برایش منظور می‌گردد. به مثال‌های زیر دقت کنید:
دو عدد متادیتا تعریف شده که یکی از آن‌ها ارث بری در آن فعال شده و دیگری خیر.
public class MyAttribute : Attribute
{
    //...
}

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method, Inherited = false)]
public class YourAttribute : Attribute
{
    //...
}

هر دو متادیتا بر سر یک متد در یک کلاسی که بعدا از آن ارث بری می‌شود تعریف شده اند.
public class MyClass
{
    [MyAttribute]
    [YourAttribute]
    public virtual void MyMethod()
    {
        //...
    }
}

در کد زیر کلاس بالا به عنوان والد معرفی شده و متد کلاس فرزند الان شامل متادیتایی به اسم MyAttribute است، ولی متادیتای YourAttribute بر روی آن تعریف نشده است.
public class YourClass : MyClass
{
    public override void MyMethod()
    {
        //...
    }

}

الان که با نحوه‌ی تعریف یکی از متادیتاها آشنا شدیم، این بحث پیش می‌آید که چگونه Type مورد نظر را تحت تاثیر این متادیتا قرار دهیم. الان چگونه میتوانم حداکثر متنی که یک پراپرتی می‌گیرد را کنترل کنم. در اینجا ما از مفهومی به نام Reflection  استفاده می‌کنیم. با استفاده از این مفهوم ما میتوانیم به تمامی قسمت‌های یک Type دسترسی داشته باشیم. متاسفانه دسترسی مستقیمی از داخل کلاس متادیتا به نوع مورد نظر نداریم. کد زیر تمامی پراپرتی‌های یک کلاس را چک میکند و سپس ویژگی‌های هر پراپرتی را دنبال کرده و در صورتیکه متادیتای مورد نظر به آن پراپرتی  ضمیمه شده باشد، حالا می‌توانید عملیات را انجام دهید. کد زیر میتواند در هر جایی نوشته شود. داخل کلاسی که که به آن متادیتا ضمیمه می‌کنید یا داخل تابع Main در اپلیکشین‌ها و هر جای دیگر. مقدار True که به متد GetCustomAttributes پاس می‌شود باعث می‌شود تا متادیتاهای ارث بری شده هم لحاظ گردند.
   Type type = typeof (User);

                foreach (PropertyInfo property in type.GetProperties())
                {
                    foreach (Attribute attribute in property.GetCustomAttributes(true))
                    {
                        MyMaxLength max = attribute as MyMaxLength;
                        if (max != null)
                        {
                            string Max = max.ErrorText;
                            //انجام عملیات
                        }
                    }
                }
البته یک ترفند جهت دسترسی به کلاس‌ها از داخل کلاس متادیتا وجود دارد و آن هم این هست که نوع را از طریق پارامتر به سمت متادیتا ارسال کنید. هر چند این کار زیبایی ندارد ولی به هر حال روش خوبی برای کنترل از داخل کلاس متادیتا و هچنین منظم سازی و دسته بندی و کم کردن کد دارد.
[MyMaxLength(30, typeof(User))]
مطالب
به روز رسانی اطلاعات Master-Detail یا Master-Detail-DetailOfDetail با استفاده از EF Core

یکی از چالش‌هایی که در طراحی زیرساخت برای Domain هایی که تعداد زیادی عملیات CRUD را در back office سیستم خود دارند، داشتن مکانیزمی برای ذخیره سازی اطلاعات Master-Detail یا چه بسا Master-Detail-DetailOfDetail می‌باشد. در ادامه نحوه برخورد با چنین سناریوهایی را در EF Core و همچنین با استفاده از AutoMapper و FluentValidation بررسی خواهیم کرد.


موجودیت‌های فرضی

public abstract class Entity : IHaveTrackingState
{
    public long Id { get; set; }
    [NotMapped] public TrackingState TrackingState { get; set; }
}

public class Master : Entity
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<Detail> Details { get; set; }
}

public class Detail : Entity
{
    public string Title { get; set; }

    public ICollection<DetailOfDetail> Details { get; set; }
    public Master Master { get; set; }
    public long MasterId { get; set; }
}

public class DetailOfDetail : Entity
{
    public string Title { get; set; }
    public Detail Detail { get; set; }
    public long DetailId { get; set; }
}

DbContext برنامه

public class ProjectDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Master> Masters { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
    {
        base.OnConfiguring(optionsBuilder);

        optionsBuilder.UseInMemoryDatabase("SharedDatabaseName");
    }
}

واسط IHaveTrackingState
public interface IHaveTrackingState
{
    TrackingState TrackingState { get; set; }
    //ICollection<string> ModifiedProperties { get; set; }
}

public enum TrackingState
{
    Unchanged = 0,
    Added = 1,
    Modified = 2,
    Deleted = 3
}

با استفاده از پراپرتی TrackingState بالا، امکان مشخص کردن صریح State رکورد ارسالی توسط کلاینت مهیا می‌شود. قبلا نیز مطلبی در راستای STE یا همان Self-Tracking Entity تهیه شده است؛ و همچنین نظرات ارسالی این مطلب نیز می‌تواند مفید واقع شود. 


DTO‌های متناظر با موجودیت‌های فرضی

public abstract class Model : IHaveTrackingState
{
    public long Id { get; set; }
    public TrackingState TrackingState { get; set; }
}

public class MasterModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<DetailModel> Details { get; set; }
}

public class DetailModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<DetailOfDetailModel> Details { get; set; }
}

public class DetailOfDetailModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
}

تنظیمات نگاشت موجودیت‌ها و DTOها
Mapper.Initialize(expression =>
{
    expression.CreateMap<MasterModel, Master>(MemberList.None).ReverseMap();
    expression.CreateMap<DetailModel, Detail>(MemberList.None).ReverseMap();
    expression.CreateMap<DetailOfDetailModel, DetailOfDetail>(MemberList.None).ReverseMap();
});

البته بهتر است این تنظیمات در درون Profile‌های مرتبط با AutoMapper کپسوله شوند و در زمان مورد نیاز نیز برای انجام نگاشت‌ها، واسط IMapper تزریق شده و استفاده شود.


تهیه داده ارسالی فرضی توسط کلاینت

var masterModel = new MasterModel
    {
        Title = "Master-Title",
        TrackingState = TrackingState.Added,
        Details = new List<DetailModel>
        {
            new DetailModel
            {
                Title = "Detail-Title",
                TrackingState = TrackingState.Added,
                Details = new List<DetailOfDetailModel>
                {
                    new DetailOfDetailModel
                    {
                        Title = "DetailOfDetail-Title",
                        TrackingState = TrackingState.Added,
                    }
                }
            }
        }
    };

ذخیره سازی اطلاعات

در EF Core، متد جدید context.ChangeTracker.TrackGraph برای به روز رسانی وضعیت یک گراف از اشیاء مشابه به اطلاعات ارسالی ذکر شده در بالا، اضافه شده است. این مکانیزم مفهوم کاملا جدیدی در EF Core می‌باشد که امکان کنترل نهایی برروی اشیایی را که قرار است توسط Context ردیابی شوند، مهیا می‌کند. با پیمایش یک گراف، امکان اجرای عملیات مورد نظر شما را برروی تک تک اشیاء، مهیا می‌سازد. 

using (var context = new ProjectDbContext())
{
    Console.WriteLine("################ Create Master and Details and DetailsOfDetail ##################");
    Print(masterModel);

    var masterEntity = Mapper.Map<Master>(masterModel);

    context.ChangeTracker.TrackGraph(
        masterEntity,
        n =>
        {
            var entity = (IHaveTrackingState) n.Entry.Entity;
            n.Entry.State = entity.TrackingState.ToEntityState();
        });

    context.SaveChanges();
}

در تکه کد بالا، پس از انجام عملیات نگاشت، توسط متد TrackGraph به صورت صریح، وضعیت موجودیت‌ها مشخص شده است؛ این کار با تغییر State ارسالی توسط کلاینت به State قابل فهم توسط EF انجام شده‌است. برای این منظور دو متد الحاقی زیر را می‌توان در نظر گرفت:

public static class TrackingStateExtensions
{
    public static EntityState ToEntityState(this TrackingState trackingState)
    {
        switch (trackingState)
        {
            case TrackingState.Added:
                return EntityState.Added;

            case TrackingState.Modified:
                return EntityState.Modified;

            case TrackingState.Deleted:
                return EntityState.Deleted;

            case TrackingState.Unchanged:
                return EntityState.Unchanged;

            default:
                return EntityState.Unchanged;
        }
    }

    public static TrackingState ToTrackingState(this EntityState state)
    {
        switch (state)
        {
            case EntityState.Added:
                return TrackingState.Added;

            case EntityState.Modified:
                return TrackingState.Modified;

            case EntityState.Deleted:
                return TrackingState.Deleted;

            case EntityState.Unchanged:
                return TrackingState.Unchanged;

            default:
                return TrackingState.Unchanged;
        }
    }
}

شبیه سازی عملیات ویرایش
//GetForEditAsync
var masterModel = context.Masters
    .ProjectTo<MasterModel>()
    .AsNoTracking().Single(a => a.Id == 1);

//Client
var detail1 = masterModel.Details.First();
detail1.Title = "Details-EditedTitle";
detail1.TrackingState = TrackingState.Modified;

foreach (var detail in detail1.Details)
{
    detail.TrackingState = TrackingState.Deleted;
    //detail.Title = "DetailOfDetails-EditedTitle";
}

متدی تحت عنوان GetForEditAsync که یک MasterModel را بازگشت می‌دهد، در نظر بگیرید؛ کلاینت از طریق API، این Object Graph را دریافت می‌کند و تغییرات خود را اعمال کرده و همانطور که مشخص می‌باشد به دلیل اینکه تنظیمات نگاشت بین Detail و DetailModel در ابتدای بحث نیز انجام شده است، این بار دیگر نیاز به استفاده از متد Include نمی‌باشد و این عملیات توسط متد ProjectTo خودکار می‌باشد. در نهایت داده ارسالی توسط کلاینت را دریافت کرده و به شکل زیر عملیات به روز رسانی انجام می‌شود:

using (var context = new ProjectDbContext())
{
    Console.WriteLine(
        "################ Unchanged Master and Modified Details and Deleted DetailsOfDetail ##################");
    Print(masterModel);

    var masterEntity = Mapper.Map<Master>(masterModel);

    context.ChangeTracker.TrackGraph(
        masterEntity,
        n =>
        {
            var entity = (IHaveTrackingState) n.Entry.Entity;
            n.Entry.State = entity.TrackingState.ToEntityState();
        });

    context.SaveChanges();
}

با خروجی زیر:

برای بحث اعتبارسنجی هم می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

public class MasterValidator : AbstractValidator<MasterModel>
{
    public MasterValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
        RuleForEach(a => a.Details).SetValidator(new DetailValidator());
    }
}

public class DetailValidator : AbstractValidator<DetailModel>
{
    public DetailValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
        RuleForEach(a => a.Details).SetValidator(new DetailOfDetailValidator());
    }
}

public class DetailOfDetailValidator : AbstractValidator<DetailOfDetailModel>
{
    public DetailOfDetailValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
    }
}

با استفاده از متد RuleForEach و SetValidator موجود در کتابخانه FluentValidation، امکان مشخص کردن اعتبارسنج برای Detail موجود در شیء Master را خواهیم داشت.

همچنین با توجه به این که برای عملیات Create و Edit از یک مدل (DTO) استفاده خواهیم کرد، شاید لازم باشد اعتبارسنجی خاصی را فقط در زمان ویرایش لازم داشته باشیم، که در این صورت می‌توان از امکانات RuleSet استفاده کنید. در مطلب «طراحی و پیاده سازی ServiceLayer به همراه خودکارسازی Business Validationها» با استفاده ValidateWithRuleAttribute امکان مشخص کردن RuleSet مورد نظر برای اعتبارسنجی ورودی متد سرویس نیز در نظر گرفته شده است.


منابع تکمیلی

کتابخانه کمکی

کدهای کامل مطلب جاری را  از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
Blazor 5x - قسمت هشتم - مبانی Blazor - بخش 5 - تامین محتوای نمایشی کامپوننت‌های فرزند توسط کامپوننت والد
تا اینجا با نحوه‌ی تعریف کامپوننت‌ها و انتقال اطلاعات به آن‌ها و برعکس، آشنا شدیم. در ادامه علاقمندیم اگر کامپوننتی را به صورت زیر تعریف کردیم:
<Comp1>This is a content coming from the parent</Comp1>
محتوایی را که بین تگ‌های این کامپوننت فرزند، توسط کامپوننت والد تنظیم شده‌است، در قسمت مشخصی از UI کامپوننت فرزند نمایش دهیم.


معرفی مفهوم Render Fragment

برای درج محتوای تامین شده‌ی توسط کامپوننت والد در یک کامپوننت فرزند، از ویژگی به نام Render Fragment استفاده می‌شود. مثالی جهت توضیح جزئیات آن:
در ابتدا یک کامپوننت والد جدید را در مسیر Pages\LearnBlazor\ParentComponent.razor به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
@page "/ParentComponent"

<h1 class="text-danger">Parent Child Component</h1>

<ChildComponent Title="This title is passed as a parameter from the Parent Component">
    A `Render Fragment` from the parent!
</ChildComponent>

<ChildComponent Title="This is the second child component"></ChildComponent>

@code {

}
- در اینجا یک کامپوننت متداول با مسیریابی منتهی به ParentComponent/ تعریف شده‌است.
- سپس دوبار کامپوننت فرضی ChildComponent به همراه پارامتر Title و یک محتوای جدید قرار گرفته‌ی در بین تگ‌های آن، در صفحه تعریف شده‌اند.
- بار دومی که ChildComponent در صفحه قرار گرفته‌است، به همراه محتوای جدیدی در بین تگ‌های خود نیست.

برای دسترسی به این کامپوننت از طریق منوی برنامه، مدخل منوی آن‌را به کامپوننت Shared\NavMenu.razor اضافه می‌کنیم:
<li class="nav-item px-3">
    <NavLink class="nav-link" href="ParentComponent">
       <span class="oi oi-list-rich" aria-hidden="true"></span> Parent/Child Relation
    </NavLink>
</li>
اکنون می‌خواهیم کامپوننت ChildComponent را افزوده و انتظارت یاد شده (دریافت یک پارامتر و نمایش محتوای سفارشی تنظیم شده) را پیاده سازی کنیم. به همین جهت فایل جدید Pages\LearnBlazor\LearnBlazor‍Components\ChildComponent.razor را با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
<div>
    <div class="alert alert-info">@Title</div>
    <div class="alert alert-success">
        @if (ChildContent == null)
        {
            <span> Hello, from Empty Render Fragment </span>
        }
        else
        {
            <span>@ChildContent</span>
        }
    </div>
</div>


@code {
    [Parameter]
    public string Title { get; set; }

    [Parameter]
    public RenderFragment ChildContent { get; set; }
}
توضیحات:

- خاصیت عمومی Title که توسط ویژگی Parameter مزین شده‌است، امکان تنظیم مقدار مشخصی را توسط کامپوننت دربرگیرنده‌ی ChildComponent میسر می‌کند.
- در اینجا پارامتر عمومی دیگری نیز تعریف شده‌است که اینبار از نوع ویژه‌ی RenderFragment است. توسط آن می‌توان به محتوایی که در کامپوننت والد ChildComponent در بین تگ‌های آن تنظیم شده‌است، دسترسی یافت. همچنین اگر این محتوا توسط کامپوننت والد تنظیم نشده باشد، مانند دومین باری که ChildComponent در صفحه قرار گرفته‌است، می‌توان با بررسی نال بودن آن، یک محتوای پیش‌فرض را نمایش داد.


با این خروجی:



روش دیگری برای فراخوانی Event Call Back ها

در قسمت قبل روش انتقال اطلاعات را از کامپوننت‌های فرزند، به والد مشاهده کردیم. فراخوانی آن‌ها در سمت Child Component نیاز به یک متد اضافی داشت و همچنین تنها یک پارامتر را هم ارسال کردیم. برای ساده سازی این عملیات از روش زیر نیز می‌توان استفاده کرد:
<button class="btn btn-danger"
        @onclick="@(() => OnClickBtnMethod.InvokeAsync((1, "A message from child!")))">
   Show a message from the child!
</button>


@code {
    // ...

    [Parameter]
    public EventCallback<(int, string)> OnClickBtnMethod { get; set; }
}
- در اینجا برای تعریف و ارسال بیش از یک پارامتر، از tuples استفاده شده‌است.
- همچنین فراخوانی OnClickBtnMethod.InvokeAsync را نیز در محل تعریف onclick@ بدون نیازی به یک متد اضافی، مشاهده می‌کنید. نکته‌ی مهم آن، قرار دادن این قطعه کد داخل ()@ است تا ابتدا و انتهای کدهای #C مشخص شود؛ وگرنه کامپایل نمی‌شود.

در سمت کامپوننت والد برای دسترسی به OnClickBtnMethod که اینبار یک tuple را ارسال می‌کند، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
@page "/ParentComponent"

<h1 class="text-danger">Parent Child Component</h1>

<ChildComponent
    OnClickBtnMethod="ShowMessage"
    Title="This title is passed as a parameter from the Parent Component">
    A `Render Fragment` from the parent!
</ChildComponent>

<ChildComponent Title="This is the second child component">
    <p><b>@MessageText</b></p>
</ChildComponent>

@code {
    string MessageText = "";

    private void ShowMessage((int Value, string Message) args)
    {
        MessageText = args.Message;
    }
}
در اینجا OnClickBtnMethod تعریف شده، به متد ShowMessage متصل شده‌است که یک tuple از جنس (int, string) را دریافت می‌کند. سپس با انتساب خاصیت رشته‌ای آن به فیلد جدید MessageText، سبب نمایش آن می‌شویم.


امکان تعریف چندین RenderFragment

تا اینجا یک RenderFragment را در کامپوننت فرزند تعریف کردیم. امکان تعریف چندین RenderFragment در ChildComponent.razor نیز وجود دارند:
@code {
    // ...

    [Parameter]
    public RenderFragment ChildContent { get; set; }

    [Parameter]
    public RenderFragment DangerChildContent { get; set; }
}
در یک چنین حالتی، روش استفاده‌ی از این پارامترهای RenderFragment در سمت والد (ParentComponent.razor) به صورت زیر خواهد بود:
<ChildComponent
    OnClickBtnMethod="ShowMessage"
    Title="This title is passed as a parameter from the Parent Component">
    <ChildContent>
        A `Render Fragment` from the parent!
    </ChildContent>
    <DangerChildContent>
        A danger content from the parent!
    </DangerChildContent>
</ChildComponent>
که به همراه ذکر صریح نام پارامترها به صورت تگ‌هایی جدید، داخل تگ اصلی است.

از آنجائیکه ذکر این تگ‌ها اختیاری است، نیاز است در ChildComponent.razor بر اساس null بودن آن‌ها، تصمیم به رندر محتوایی پیش‌فرض گرفت:
    @if(DangerChildContent == null)
    {
        @if (ChildContent == null)
        {
            <span> Hello, from Empty Render Fragment </span>
        }
        else
        {
            <span>@ChildContent</span>
        }
    }
    else
    {
        <span>@DangerChildContent</span>
    }




کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-08.zip
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب
الگوی Service locator را در قسمت دوم بررسی کردیم. همانطور که عنوان شد، بهتر است تا جائیکه امکان دارد از بکارگیری آن به علت ضدالگو بودن پرهیز کرد. در ادامه قسمت‌های مختلف یک برنامه‌ی ASP.NET Core را که می‌توان بدون نیاز به استفاده‌ی الگوی Service locator، تزریق وابستگی‌ها را در آن‌ها انجام داد، مرور می‌کنیم.


در کلاس آغازین برنامه

در اینجا در متد Configure آن تنها کافی است اینترفیس سرویس مدنظر خود را مانند IAmACustomService، به صورت یک پارامتر جدید اضافه کنید. کار وهله سازی آن توسط Service Provider برنامه به صورت خودکار صورت می‌گیرد:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } 
  
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IAmACustomService customService) 
    { 
        // ....    
    }         
}

یک نکته‌ی مهم: اگر طول عمر IAmACustomService را Scoped تعریف کرده‌اید و این سرویس از نوع IDisposable نیز می‌باشد، این روش کارآیی نداشته و باید از نکته‌ی «روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core» که در قسمت قبل معرفی شد استفاده کنید.


در میان افزارها

هم سازنده‌ی یک میان افزار و هم متد Invoke آن قابلیت تزریق وابستگی‌ها را دارند:
public class TestMiddleware 
{ 
    public TestMiddleware(RequestDelegate next, IAmACustomService service) 
    { 
        // ... 
    } 
 
    public async Task Invoke(HttpContext context, IAmACustomService service) 
    { 
        // ... 
    }     
}
از سازنده‌ی آن برای تزریق وابستگی سرویس‌هایی با طول عمر Singleton استفاده کنید. ServiceProvider به همراه ویژگی است به نام Scope Validation. در این حالت اگر طول عمر سرویسی Singleton باشد (مانند طول عمر یک میان‌افزار) و در سازنده‌ی آن یک سرویس با طول عمر Scoped تزریق شود، در زمان اجرا یک استثناء را صادر می‌کند؛ چون در این حالت رفتار این سرویس Scoped نیز Singleton می‌شود که احتمالا مدنظر شما نیست. در این حالت از پارامترهای اضافی متد Invoke می‌توان برای تزریق وابستگی‌هایی با طول عمر Transient و یا Scoped استفاده کرد.
البته می‌توان این Scope Validation را در فایل program.cs به نحو زیر غیرفعال کرد، ولی بهتر است اینکار را انجام ندهید و همان مقدار پیش‌فرض آن بسیار مناسب است:
public static IWebHostBuilder CreateDefaultBuilder(string[] args) 
{ 
            var builder = new WebHostBuilder() 
//...
                .UseDefaultServiceProvider((context, options) => 
                { 
                    options.ValidateScopes = context.HostingEnvironment.IsDevelopment(); 
                }) 
//...

در کنترلرها

سازنده‌های کنترلرهای برنامه‌های ASP.NET Core قابلیت تزریق وابستگی‌ها را دارند:
public class HelloController : Controller 
{ 
    private readonly IAmACustomService _customService; 
 
    public HelloController(IAmACustomService customService) 
    { 
        _customService = customService; 
    } 
 
    public IActionResult Get() 
    { 
        // ... 
    } 
}
در اینجا حتی می‌توان با استفاده از ویژگی FromServices، یک سرویس را توسط پارامترهای یک اکشن متد نیز درخواست کرد:
[HttpGet("[action]")]
public IActionResult Index([FromServices] IAmACustomService service)
{  
   // ...
}
در این حالت بجای model binding، کار دریافت این سرویس درخواستی صورت می‌گیرد.


در مدل‌ها

ویژگی FromServices بر روی مدل‌ها نیز کار می‌کند.
public IActionResult Index(TestModel model)
{
  // ...
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف TestModel را به همراه ویژگی FromServices مشاهده می‌کنید:
public class TestModel 
{        
    public string Name { get; set; } 
 
    [FromServices] 
    public IAmACustomService CustomService { get; set; } 
}
این حالت که property injection نیز نام دارد، نیاز به خاصیتی با یک public setter را دارد.


در Viewها

در Razor Views نیز می‌توان توسط inject directive@ کار تزریق وابستگی‌ها را انجام داد:
 @inject IAmACustomService CustomService
 

در ویژگی‌ها و فیلترها

در ASP.NET Core تزریق وابستگی‌های در سازنده‌های فیلترها نیز کار می‌کند:
public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute  
{  
    private ILogger<ApiExceptionFilter> _logger;  
    private IHostingEnvironment _environment;  
    private IConfiguration _configuration;  
  
    public ApiExceptionFilter(IHostingEnvironment environment, IConfiguration configuration, ILogger<ApiExceptionFilter> logger)  
    {  
        _environment = environment;  
         _configuration = configuration;  
         _logger = logger;  
    }
در این حالت چون سازنده‌ی این ویژگی، پارامتر دار شده‌است و این پارامترها نیز یک مقدار ثابت قابل کامپایل نیستند، برای معرفی یک چنین فیلتری باید از ServiceFilterها به صورت زیر استفاده کرد:
[Route("api/[controller]")]  
[ApiController]  
[ServiceFilter(typeof(ApiExceptionFilter))]  
public class ValuesController : ControllerBase  
{
مطالب
پیاده سازی InstanceProvider برای سرویس های WCF
اگر قصد داشته باشیم که تزریق وابستگی (Dependency Injection) را برای سرویس‌های WCF پیاده سازی کنیم نیاز به یک  Instance Provider  سفارشی داریم. در ابتدا باید سرویس‌های مورد نظر را در یک Ioc Container رجیستر نماییم سپس با استفاده از InstanceProvider عملیات وهله سازی از سرویس‌ها همراه با تزریق وابستگی انجام خواهد گرفت. فرض کنید سرویسی به صورت زیر داریم:
[ServiceBehavior( IncludeExceptionDetailInFaults = true)]
    public class BookService : IBookService
    {
        public BookService(IBookRepository bookRepository)
        {
            Repository = bookRepository;    
        }

        public IBookRepository Repository 
        {
            get;
            private set;
        }

        public IList<Entity.Book> GetAll()
        {
            return Repository.GetAll();
        }
     
    }
همانطور که می‌بینید برای عملیات وهله سازی از این سرویس نیاز به تزریق کلاس BookRepository  است که این کلاس باید ابنترفیس IBookRepository را پیاده سازی کرده باشد. برای این که Instance Provider  ما بتواند عملیات تزریق وابستگی را به درستی انجام دهد، ابتدا باید BookRepository و BookService را به یک IocContainer (در این جا از الگوی ServiceLocator و UnityContainer   استفاده کردم) رجیستر نماییم . به صورت زیر:

var container = new UnityContainer();

      container.RegisterType<IBookRepository, BookRepository>();
      container.RegisterType<BookService, BookService>();

ServiceLocator.SetLocatorProvider(new ServiceLocatorProvider(() => { return container; }));
حال باید InstanceProvider را به صورت  زیر ایجاد نمایم:
 public class UnityInstanceProvinder : IInstanceProvider
    {
        private Type serviceType;

        public UnityInstanceProvinder( Type serviceType )
        {
            this.serviceType = serviceType;
        }

        public object GetInstance( InstanceContext instanceContext, Message message )
        {            
            return ServiceLocator.Current.GetInstance( serviceType );
        }

        public object GetInstance( InstanceContext instanceContext )
        {
            return GetInstance( instanceContext, null );
        }

        public void ReleaseInstance( InstanceContext instanceContext, object instance )
        {
            if ( instance is IDisposable )
            {
                ( ( IDisposable )instance ).Dispose();
            }
        }
    }

با پیاده سازی متد‌های اینترفیس IInstanceProvider می‌توان عملیات وهله سازی سرویس‌های WCF را تغییر داد. متد GetInstance همین کار را برای ما انجام خواهد داد. در این متد ما با توجه به نوع ServiceType سرویس مورد نظر را از ServiceLocator تامین خواهیم کرد. چون وابستگی‌های سرویس هم در IOC Cotnainer موجود است در نتیجه سرویس به درستی وهله سازی خواهد شد. از آن جا که در WCF  عملیات وهله سازی از سرویس‌ها به طور مستقیم به نوع سرویس بستگی دارد، هیچ نیازی به نوع Contract مربوطه نیست. در نتیجه Service Type به صورت مستقیم در اختیار این کلاس قرار خواهد گرفت. مرحله آخر معرفی IInstanceProvider به عنوان یک Service Behavior است. برای این کار کد‌های زیر را در کلاسی به نام UnityInstanceProviderContext کپی نمایید:
public class UnityInstanceProviderContext : IServiceBehavior
    {
        public void AddBindingParameters( ServiceDescription serviceDescription , ServiceHostBase serviceHostBase , Collection<ServiceEndpoint> endpoints , BindingParameterCollection bindingParameters )
        {
        }

        public void ApplyDispatchBehavior( ServiceDescription serviceDescription , ServiceHostBase serviceHostBase )
        {
            serviceHostBase.ChannelDispatchers.ToList().ForEach( channelDispatcherBase =>
                {
                    var channelDispatcher = ( channelDispatcherBase as ChannelDispatcher );
                    if ( channelDispatcher != null )
                    {
                        channelDispatcher.Endpoints.ToList().ForEach( endpoint =>
                            {
                                endpoint.DispatchRuntime.InstanceProvider = new UnityInstanceProvinder( serviceDescription.ServiceType );
                            } );
                    }
                } );
        }

        public void Validate( ServiceDescription serviceDescription , ServiceHostBase serviceHostBase )
        {
        }
    }
در متد ApplyDispatchBehavior همان طور دیده می‌شود به ازای تمام EndPoint‌های هر ChannelDispatcher یک نمونه از کلاس UnityInstanceProvider به همراه پارامتر سازنده آن که نوع سرویس مورد نظر است به خاصیت InstanceProvider در DispatchRuntime معرفی می‌گردد.
در هنگام هاست سرویس مورد نظر هم باید تمام این عملیات به عنوان یک Behavior در اختیار ُService Host قرار گیرد.همانند نمونه کد ذیل:
using (ServiceHost host = new ServiceHost(typeof(BookService)))
{
                    host.Description.Behaviors.Add( new UnityInstanceProviderContext() );
 }
مطالب
ثبت جزئیات استثناهای Entity framework توسط ELMAH
در حین بروز استثناهای Entity framework، می‌توان توسط ابزارهای Logging متنوعی مانند ELMAH، جزئیات متداول آن‌ها را برای بررسی‌های آتی ذخیره کرد. اما این جزئیات فاقد SQL نهایی تولیدی و همچنین پارامترهای ورودی توسط کاربر یا تنظیم شده توسط برنامه هستند. برای اینکه بتوان این جزئیات را نیز ثبت کرد، می‌توان یک IDbCommandInterceptor جدید را طراحی کرد.


کلاس EfExceptionsInterceptor

در اینجا نمونه‌ای از یک پیاده سازی اینترفیس IDbCommandInterceptor را مشاهده می‌کنید. همچنین طراحی یک متد عمومی که می‌تواند به جزئیات SQL نهایی و پارامترهای آن دسترسی داشته باشد، در اینترفیس IEfExceptionsLogger ذکر شده‌است.
public interface IEfExceptionsLogger
{
    void LogException<TResult>(DbCommand command,
        DbCommandInterceptionContext<TResult> interceptionContext);
}

using System.Data.Common;
using System.Data.Entity.Infrastructure.Interception;
 
namespace ElmahEFLogger
{
    public class EfExceptionsInterceptor : IDbCommandInterceptor
    {
        private readonly IEfExceptionsLogger _efExceptionsLogger;
 
        public EfExceptionsInterceptor(IEfExceptionsLogger efExceptionsLogger)
        {
            _efExceptionsLogger = efExceptionsLogger;
        }
 
        public void NonQueryExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<int> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
 
        public void NonQueryExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<int> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
 
        public void ReaderExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<DbDataReader> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
 
        public void ReaderExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<DbDataReader> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
 
        public void ScalarExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<object> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
 
        public void ScalarExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<object> interceptionContext)
        {
            _efExceptionsLogger.LogException(command, interceptionContext);
        }
    }
}


تهیه یک پیاده سازی سفارشی از IEfExceptionsLogger توسط ELMAH

اکنون که ساختار کلی IDbCommandInterceptor سفارشی برنامه مشخص شد، می‌توان پیاده سازی خاصی از آن‌را جهت استفاده از ELMAH به نحو ذیل ارائه داد:
using System;
using System.Data.Common;
using System.Data.Entity.Infrastructure.Interception;
using Elmah;
 
namespace ElmahEFLogger.CustomElmahLogger
{
    public class ElmahEfExceptionsLogger : IEfExceptionsLogger
    {
        /// <summary>
        /// Manually log errors using ELMAH
        /// </summary>
        public void LogException<TResult>(DbCommand command,
            DbCommandInterceptionContext<TResult> interceptionContext)
        {
            var ex = interceptionContext.OriginalException;
            if (ex == null)
                return;
 
            var sqlData = CommandDumper.LogSqlAndParameters(command, interceptionContext);
            var contextualMessage = string.Format("{0}{1}OriginalException:{1}{2} {1}", sqlData, Environment.NewLine, ex);
 
 
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(contextualMessage))
            {
                ex = new Exception(contextualMessage, new ElmahEfInterceptorException(ex.Message));
            }
 
            try
            {
                ErrorSignal.FromCurrentContext().Raise(ex);
            }
            catch
            {
                ErrorLog.GetDefault(null).Log(new Error(ex));
            }
        }
    }
}
در اینجا شیء Command به همراه SQL نهایی تولید و پارامترهای مرتبط است. همچنین interceptionContext.OriginalException جزئیات عمومی استثنای رخ داده را به همراه دارد. می‌توان این اطلاعات را پس از اندکی نظم بخشیدن، به متد Raise مربوط به ELMAH ارسال کرد تا جزئیات بیشتری از استثنای رخ داده شده، در لاگ‌های آن ظاهر شوند.


استفاده از ElmahEfExceptionsLogger جهت طراحی یک Interceptor عمومی

   public class ElmahEfInterceptor : EfExceptionsInterceptor
    {
        public ElmahEfInterceptor()
            : base(new ElmahEfExceptionsLogger())
        { }
    }
برای استفاده از ElmahEfExceptionsLogger و تهیه یک Interceptor عمومی، می‌توان با ارث بری از کلاس Interceptor ابتدای بحث شروع کرد و وهله‌ای از ElmahEfExceptionsLogger را به سازنده‌ی آن تزریق نمود (یکی از چندین روش ممکن). سپس برای استفاده از آن کافی است به ابتدای متد Application_Start فایل Global.asax.cs مراجعه و در ادامه سطر ذیل را اضافه نمود:
 DbInterception.Add(new ElmahEfInterceptor());

پس از آن جزئیات کلیه استثناهای EF در لاگ‌های نهایی ELMAH به نحو ذیل ظاهر خواهند شد:




کدهای کامل این پروژه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
ElmahEFLogger