مطالب
React 16x - قسمت 13 - طراحی یک گرید - بخش 3 - مرتب سازی اطلاعات
تا اینجا صفحه بندی و فیلتر کردن اطلاعات را پیاده سازی کردیم. در این قسمت شروع به refactoring کامپوننت movies کرده، جدول آن‌را تبدیل به یک کامپوننت مجزا می‌کنیم و سپس مرتب سازی اطلاعات را نیز به آن اضافه خواهیم کرد.


استخراج جدول فیلم‌ها

در طراحی فعلی کامپوننت movies، مشکل کوچکی وجود دارد: این کامپوننت تا اینجا، ترکیبی شده‌است از دو کامپوننت صفحه بندی و نمایش لیست گروه‌ها، به همراه جزئیات کامل یک جدول بسیار طولانی. به این مشکل، mixed levels of abstractions می‌گویند. در اینجا دو کامپوننت سطح بالا را داریم، به همراه یک جدول سطح پایین که تمام مشخصات آن در معرض دید هستند و با هم مخلوط شده‌اند. یک چنین کدی، یکدست به نظر نمی‌رسد. به همین جهت اولین کاری را که در ادامه انجام خواهیم داد، تعریف یک کامپوننت جدید و انتقال تمام جزئیات جدول نمایش ردیف‌های فیلم‌ها، به آن است. برای این منظور فایل جدید src\components\moviesTable.jsx را ایجاد کرده و توسط میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی کامپوننت MoviesTable را تولید می‌کنیم. این کامپوننت را در پوشه‌ی common قرار ندادیم؛ از این جهت که قابلیت استفاده‌ی مجدد در سایر برنامه‌ها را ندارد. کار آن تنها مرتبط و مختص به اشیاء فیلمی است که در سرویس‌های برنامه داریم. البته در ادامه، این جدول را نیز به چندین کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد، خواهیم شکست؛ اما فعلا در اینجا با اصل کدهای سطح پایین جدول نمایش داده شده‌ی در کامپوننت movies، شروع می‌کنیم، آن‌ها را cut کرده و به متد رندر کامپوننت جدید MoviesTable منتقل می‌کنیم.

پس از انتقال کامل تگ table از کامپوننت movies به داخل متد رندر کامپوننت MoviesTable، در ابتدای آن توسط Object Destructuring، یک آرایه و دو رخ‌د‌‌ادی را که برای مقدار دهی قسمت‌های مختلف آن نیاز داریم، از props فرضی، استخراج می‌کنیم. اینکار کمک می‌کند تا بتوان اینترفیس این کامپوننت را به خوبی مشخص و طراحی کرد:
class MoviesTable extends Component {
  render() {
    const { movies, onDelete, onLike } = this.props;

پس از تعریف متغیرهای مورد نیاز، ابتدا برای اینکه بتوانیم در اینجا نیز مجددا از کامپوننت Like استفاده کنیم، کلاس آن‌را از ماژول مرتبط import می‌کنیم:
import Like from "./common/like";
سپس از onLike تعریف شده، بجای this.handleLike قبلی استفاده می‌کنیم:
// ...
<Like liked={movie.liked} onClick={() => onLike(movie)} />

همچنین در جائیکه onClick دکمه‌ی حذف به this.handleDelete کامپوننت movies متصل بود، از onDelete تعریف شده‌ی در ابتدای متد رندر فوق استفاده خواهیم کرد:
<button
  onClick={() => onDelete(movie)}
  className="btn btn-danger btn-sm"
>
  Delete
</button>

همین اندازه تغییر، این کامپوننت جدید را مجددا قابل استفاده می‌کند. بنابراین به کامپوننت movies بازگشته و ابتدا کلاس آن‌را import می‌کنیم:
import MoviesTable from "./moviesTable";
و سپس المان آن‌را در محل قبلی جدول درج شده، تعریف می‌کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
/>
همانطور که مشاهده می‌کنید، ویژگی‌های تعریف شده‌ی در اینجا همان‌هایی هستند که با استفاده از Object Destructuring در ابتدای متد رندر کامپوننت MoviesTable، تعریف کردیم.
پس از این تغییرات، متد رندر کامپوننت movies چنین شکلی را پیدا کرده‌است که در آن سه کامپوننت سطح بالا درج شده‌اند و در یک سطح از abstraction قرار دارند و دیگر مخلوطی از المان‌های سطح بالا و سطح پایین را نداریم:
    return (
      <div className="row">
        <div className="col-3">
          <ListGroup
            items={this.state.genres}
            onItemSelect={this.handleGenreSelect}
            selectedItem={this.state.selectedGenre}
          />
        </div>
        <div className="col">
          <p>Showing {totalCount} movies in the database.</p>
          <MoviesTable
            movies={movies}
            onDelete={this.handleDelete}
            onLike={this.handleLike}
          />
          <Pagination
            itemsCount={totalCount}
            pageSize={this.state.pageSize}
            onPageChange={this.handlePageChange}
            currentPage={this.state.currentPage}
          />
        </div>
      </div>
    );


صدور رخ‌داد مرتب سازی اطلاعات

اکنون نوبت فعالسازی کلیک بر روی سرستون‌های جدول نمایش داده شده و مرتب سازی اطلاعات جدول بر اساس ستون انتخابی است. به همین جهت در کامپوننت MoviesTable، رویداد onSort را هم به لیستی از خواصی که از props انتظار داریم، اضافه می‌کنیم که در نهایت در کامپوننت movies، به یک متد رویدادگردان متصل می‌شود:
class MoviesTable extends Component {
  render() {
    const { movies, onDelete, onLike, onSort } = this.props;

سپس رویداد کلیک بر روی هر سر ستون را توسط onSort و نام خاصیتی که به آن ارسال می‌شود، به استفاده کننده‌ی از کامپوننت MoviesTable منتقل می‌کنیم تا بر اساس نام این خاصیت، کار مرتب سازی اطلاعات را انجام دهد:
    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("title")}>Title</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("genre.name")}>Genre</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("numberInStock")}>Stock</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("dailyRentalRate")}>Rate</th>
            <th />
            <th />
          </tr>
        </thead>

در ادامه به کامپوننت movies مراجعه کرده و رویداد onSort را مدیریت می‌کنیم. برای این منظور ویژگی جدید onSort را به المان MoviesTable اضافه کرده و آن‌را به متد handleSort متصل می‌کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
  onSort={this.handleSort}
/>
متد handleSort هم به صورت زیر تعریف می‌شود:
  handleSort = column => {
    console.log("handleSort", column);
  };


پیاده سازی مرتب سازی اطلاعات

تا اینجا اگر دقت کرده باشید، هر زمانیکه شماره صفحه‌ای تغییر می‌کند یا گروه فیلم خاصی انتخاب می‌شود، ابتدا state را به روز رسانی می‌کنیم که در نتیجه‌ی آن، کار رندر مجدد کامپوننت در DOM مجازی React صورت می‌گیرد. سپس در متد رندر، کار تغییر اطلاعات آرایه‌ی فیلم‌ها را جهت نمایش به کاربر، انجام می‌دهیم.
بنابراین ابتدا در متد رویدادگران handleSort، با فراخوانی متد setState، مقدار path دریافتی حاصل از کلیک بر روی یک سرستون را به همراه صعودی و یا نزولی بودن مرتب سازی، در state کامپوننت جاری تغییر می‌دهیم:
  handleSort = path => {
    console.log("handleSort", path);
    this.setState({ sortColumn: { path, order: "asc" } });
  };
البته بهتر است این sortColumn تعریف شده‌ی در اینجا را به تعریف خاصیت state نیز به صورت مستقیم اضافه کنیم تا در اولین بار نمایش صفحه، تعریف شده و قابل دسترسی باشد:
class Movies extends Component {
  state = {
    // ...
    sortColumn: { path:"title", order: "asc" }
  };

سپس متد getPagedData را که در قسمت قبل اضافه و تکمیل کردیم، جهت اعمال این خواص به روز رسانی می‌کنیم:
  getPagedData() {
    const {
      pageSize,
      currentPage,
      selectedGenre,
      movies: allMovies,
      sortColumn
    } = this.state;

    let filteredMovies =
      selectedGenre && selectedGenre._id
        ? allMovies.filter(m => m.genre._id === selectedGenre._id)
        : allMovies;

    filteredMovies = filteredMovies.sort((movie1, movie2) =>
      movie1[sortColumn.path] > movie2[sortColumn.path]
        ? sortColumn.order === "asc"
          ? 1
          : -1
        : movie2[sortColumn.path] > movie1[sortColumn.path]
        ? sortColumn.order === "asc"
          ? -1
          : 1
        : 0
    );

    const first = (currentPage - 1) * pageSize;
    const last = first + pageSize;
    const pagedMovies = filteredMovies.slice(first, last);

    return { totalCount: filteredMovies.length, data: pagedMovies };
  }
در اینجا کار sort بر اساس sortColumn.path و sortColumn.order پس از فیلتر شدن اطلاعات و پیش از صفحه بندی، انجام می‌شود. در مورد متد sort و filter و امثال آن می‌توانید به مطلب «بررسی معادل‌های LINQ در TypeScript» برای مطالعه‌ی بیشتر مراجعه کنید.

همچنین می‌خواهیم اگر با کلیک بر روی ستونی، روش و جهت مرتب سازی آن صعودی بود، نزولی شود و یا برعکس که یک روش پیاده سازی آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید:
  handleSort = path => {
    console.log("handleSort", path);
    const sortColumn = { ...this.state.sortColumn };
    if (sortColumn.path === path) {
      sortColumn.order = sortColumn.order === "asc" ? "desc" : "asc";
    } else {
      sortColumn.path = path;
      sortColumn.order = "asc";
    }
    this.setState({ sortColumn });
  };
چون می‌خواهیم خواص this.state.sortColumn را تغییر دهیم و تغییر مستقیم state در React مجاز نیست، ابتدا یک clone از آن‌را ایجاد کرده و سپس بر روی این clone کار می‌کنیم. در نهایت این شیء جدید را بجای شیء قبلی در state به روز رسانی خواهیم کرد.


بهبود کیفیت کدهای مرتب سازی اطلاعات

اگر قرار باشد کامپوننت MoviesTable را در جای دیگری مورد استفاده‌ی مجدد قرار دهیم، زمانیکه این جدول سبب صدور رخ‌دادی می‌شود، باید منطقی را که در متد handleSort فوق مشاهده می‌کنید، مجددا به همین شکل تکرار کنیم. بنابراین این منطق متعلق به کامپوننت MoviesTable است و زمانیکه onSort را فراخوانی می‌کند، بهتر است بجای ارسال path یا همان نام فیلدی که قرار است مرتب سازی بر اساس آن انجام شود، شیء sortColumn را به عنوان خروجی بازگشت دهد. به همین جهت، این منطق را به کلاس MoviesTable منتقل می‌کنیم:
class MoviesTable extends Component {
  raiseSort = path => {
    console.log("raiseSort", path);
    const sortColumn = { ...this.props.sortColumn };
    if (sortColumn.path === path) {
      sortColumn.order = sortColumn.order === "asc" ? "desc" : "asc";
    } else {
      sortColumn.path = path;
      sortColumn.order = "asc";
    }
    this.props.onSort(sortColumn);
  };
در این متد جدید بجای this.state.sortColumn قبلی، اینبار sortColumn را از props دریافت می‌کنیم. بنابراین نیاز خواهد بود تا ویژگی جدید sortColumn را به تعریف المان MoviesTable در کامپوننت movies، اضافه کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
  onSort={this.handleSort}
  sortColumn={this.state.sortColumn}
/>

 همچنین در کامپوننت MoviesTable، کار فراخوانی onSort را جهت بازگشت sortColumn محاسبه شده در همین متد raiseSort انجام می‌دهیم. بنابراین تمام onSortهای هدر جدول به this.raiseSort تغییر می‌کنند:
    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("title")}>Title</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("genre.name")}>Genre</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("numberInStock")}>Stock</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("dailyRentalRate")}>Rate</th>
            <th />
            <th />
          </tr>
        </thead>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-13.zip
مطالب
مقایسه value type و reference type
در سی شارپ دو نوع class و struct وجود دارد که تقریباً مشابه یکدیگرند در حالیکه یکی از آنها-value type و دیگری reference-type است.

struct چیست؟
structها مشابه classها هستند با این تفاوت که structها finalizer ندارند و از ارث بری پشتیبانی نمی‌کنند. structها کاملا مشابه classها تعریف می‌شوند و در تعریف آنها از کلمه کلیدی struct استفاده می‌شود. آنها شامل فیلدها، متدها، خصوصیت‌ها نیز می‌شوند. در زیر نحوه تعریف آن را مشاهده می‌کنید: 

struct Point
{
   private int x, y;             // private fields
 
   public Point (int x, int y)   // constructor
   {
         this.x = x;
         this.y = y;
   }

   public int X                  // property
   {
         get {return x;}
         set {x = value;}
   }

   public int Y
   {
         get {return y;}
         set {y = value;}
   }
}

value type و reference type
تفاوت دیگری که بین class و struct، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است  آن است که classها reference-type و structها value-type هستند و در زمان اجرا با آنها متفاوت رفتار می‌شود و در ادامه به تشریح آن می‌پردازیم.
وقتی یک وهله از value-type ایجاد شود، یک فضای خالی از حافظه‌ی اصلی (RAM) برای ذخیره سازی مقدار آن تخصیص داده می‌شود. نوع‌های اصلی مانند int, float, bool و char از نوع value type هستند. در ضمن سرعت دسترسی به آنها بسیار بالاست.
ولی وقتی یک وهله از reference-type ایجاد شود، یک فضا برای object و فضایی دیگر برای اشاره‌گر به آن شیء در حافظه اصلی ذخیره می‌شود. در واقع دو فضا از حافظه برای ذخیره سازی آنها اشغال می‌شود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید:
Point p1 = new Point();         // Point is a *struct*
Form f1 = new Form();           // Form is a *class*
نکته: Point از نوع struct و Form از نوع reference است. در مورد اول، یک فضا از حافظه برای p1 تخصیص داده می‌شود و در مورد دوم، دو فضا از حافظه اصلی یکی برای ذخیره کردن اشاره‌گر f1 برای اشاره به Form object و دیگری برای ذخیره کردن Form object تخصیص داده می‌شود.
Form f1;                        // Allocate the reference
f1 = new Form();                // Allocate the object
به قطعه کد زیر دقت کنید:
Point p2 = p1;
Form f2 = f1;
همانطور که قبلاً گفته شد p2، یک نوع struct است بنابراین در مورد اول مقدار p2 یک کپی از مقدار p1 خواهد بود ولی در مورد دوم، آدرس f1 را درون f2 کپی می‌کنیم در واقع f1 و f2 به یک شیء اشاره خواهند کرد. (یک شیء با 2 اشاره گر)
در سی شارپ، پارامترها (بصورت پیش فرض) بصورت یک کپی از آنها به متدها ارسال می‌شوند، یعنی اگر پارامتر از نوع value-type باشد یک کپی از آن وهله و اگر پارامتر reference-type یک کپی از آدرس ارسال خواهد شد. برای توضیح بهتر به مثال زیر توجه کنید:
Point myPoint = new Point (0, 0);      // a new value-type variable
Form myForm = new Form();              // a new reference-type variable
Test (myPoint, myForm);                // Test is a method defined below
 
void Test (Point p, Form f)
{
      p.X = 100;                       // No effect on MyPoint since p is a copy
      f.Text = "Hello, World!";        // This will change myForm’s caption since
                                       // myForm and f point to the same object
      f = null;                        // No effect on myForm
}
انتساب null به f درون متد Test هیچی اثری بر روی آدرس myForm ندارد چون f، یک کپی از آدرس myForm است.
حال می‌توانیم روش پیش فرض را با افزودن کلمه کلید ref تغییر دهیم.  وقتی از ref استفاده کنیم متد با پارامترهای فراخوانی کننده (caller's arguments) بصورت مستقیم در تعامل است در کد زیر می‌توانیم تصور کنیم که پارامترهای p و f متد Test همان متغیرهای myPoint و myForm است.
Point myPoint = new Point (0, 0);      // a new value-type variable
Form myForm = new Form();              // a new reference-type variable
Test (ref myPoint, ref myForm);        // pass myPoint and myForm by reference
 
void Test (ref Point p, ref Form f)
{
      p.X = 100;                       // This will change myPoint’s position
      f.Text = “Hello, World!”;        // This will change MyForm’s caption
      f = null;                        // This will nuke the myForm variable!
}
در کد بالا انتساب null به f باعث تهی شدن myForm می‌شود بدلیل اینکه متد مستقیماً به آن دسترسی داشته است.

تخصیص حافظه
CLR اشیاء را در دو قسمت ذخیره می‌کند:
  1. stack یا پشته
  2. heap
ساختار stack یا پشته first-in last-out است که دسترسی به آن سریع است. زمانی که متدی فراخوانی می‌شود، CLR پشته را نشانه گذاری می‌کند. سپس متد data را به پشته جهت اجرا push می‌کند و زمانی که اجرایش به اتمام رسید، CLR پشته را تا محل نشانه گذاری شده مرحله قبل، پاک می‌کند (pop).
ولی ساختار heap بصورت تصادفی است. یعنی اشیاء در محل‌های تصادفی قرار داده می‌شوند بهمین دلیل آنها دارای 2 سربار memory manager و garbage-collector هستند.
برای آشنایی با نحوه استفاده پشته و heap به کد زیر توجه کنید:
void CreateNewTextBox()
{
      TextBox myTextBox = new TextBox();             // TextBox is a class
}
در این متد، ما یک متغیر محلی ایجاد کرده ایم که به یک شیء اشاره می‌کند.

پشته همیشه برای ذخیره سازی موارد زیر استفاده می‌شود:
  • قسمت reference متغیرهای محلی و پارامترهای از نوع reference-typed (مانند myTextBox)
  • متغیرهای محلی و پارامترهای متد از نوع value-typed (مانند integer, bool, char, DateTime و ...)
همچنین از heap برای ذخیره سازی موارد زیر استفاده می‌شود:
  • محتویات شیء از نوع reference-typed
  • هر چیزی که قرار است در شیء از نوع reference-typed ذخیره شود.

آزادسازی حافظه در heap

در کد بالا وقتی اجرای متد CreateNewTextBox به اتمام برسد متغیر myTextBox از دید (Scope) خارج می‌شود. بنابراین از پشته نیز خارج می‌شود ولی با خارج شدن myTextBox از پشته چه اتفاقی برای TextBox object رخ خواهد داد؟! پاسخ در garbage-collector نهفته است. garbage-collector بصورت خودکار عملیات پاکسازی heap را انجام می‌دهد و اشیائی که اشاره گر معتبر ندارند را حذف می‌نماید. در حالت کلی اگر شیء از حافظه خارج شد باید منابع سایر قسمت‌های اشغال شده توسط آن هم آزاد شود، که این آزاد سازی بعهده garbage-collector است.

حال آزاد سازی برای کلاسهایی که اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کنند به دو صورت انجام می‌شود:

  1. دستی: با فراخوانی متد Dispose میسر است.
  2. خودکار: افزودن شیء به Net Container. مانند Form, Panel, TabPage یا UserControl. این نگهدارندها این اطمینان را به ما می‌دهند در صورتیکه آنها از حافظه خارج شدند کلیه عضوهای آن هم از حافظه خارج شوند.

برای آزادسازی دستی می‌توانیم مانند کدهای زیر عمل کنیم:

using (Stream s = File.Create ("myfile.txt"))

{
   ...
}
یا
Stream s = File.Create ("myfile.txt");

try
{
   ...
}

finally
{
   if (s != null) s.Dispose();
}


مثالی از Windows Forms
فرض کنید قصد داریم فونت و اندازه یک ویندوز فرم را تغییر دهیم.

Size s = new Size (100, 100);          // struct = value type
Font f = new Font (“Arial”,10);        // class = reference type

Form myForm = new Form();

myForm.Size = s;
myForm.Font = f;
توجه کنید که ما در کد بالا از اعضای myForm استفاده کردیم نه از کلاسهای Font و Size که این دو گانگی قابل قبول است. حال به تصویر زیر که به پیاده سازی کد بالا اشاره دارد توجه کنید.

همانطور که مشاهد می‌کنید محتویات s و آدرس f را در Form object ذخیره کرده ایم که نشان می‌دهد تغییر در s برروی فرم تغییر ایجاد نمی‌کند ولی تغییر در f باعث ایجاد تغییر فرم می‌شود. Form object دو اشاره گر به Font object دارد.

In-Line Allocation (تخصیص درجا)
در قبل گفته شد برای ذخیره متغیرهای محلی از نوع value-typed از پشته استفاده می‌شود آیا شیء Size جدید هم در پشته ذخیره می‌شود؟ خیر، بدلیل اینکه آن متغیر محلی نیست و در شیء دیگر ذخیره می‌شود (در مثال بالا در یک فرم ذخیره شده است) که آن شیء هم در heap ذخیره شده است پس شیء جدید Size هم در heap ذخیر می‌شود که به این نوع ذخیره سازی In-Line گفته می‌شود.

تله (Trap)
فرض کنید کلاس Form بشکل زیر تعریف شده است:
class Form
{
      // Private field members
      Size size;
      Font font;

      // Public property definitions
      public Size Size
      {
            get    { return size; }
            set    { size = value; fire resizing events }
      }

      public Font Font
      {
            get    { return font;  }
            set    { font = value; }
      }
}
حال ما قصد داریم ارتفاع آن را دو برابر کنیم، بنابراین از کد زیر استفاده می‌کنیم:
myForm.ClientSize.Height = myForm.ClientSize.Height * 2;
ولی با خطای کامپایلر زیر روبرو می‌شویم:
Cannot modify the return value of 'System.Windows.Forms.Form.ClientSize' because it is not a variable
علت چیست؟ بدلیل اینکه myForm.ClientSize شیء Size که از نوع Struct است را بر می‌گرداند و این Struct از نوع value-typed است و این شیء یک کپی از اندازه فرم است و ما همزمان قصد دو برابر نمودن آن کپی را داریم که کامپایلر خطای بالا را نمایش می‌دهد.

برای توضیح بیشتر می‌توانید به این سوال مراجعه کنید و در تکمیل آن این لینک را هم بررسی کنید.

پس بنابراین کد بالا را به کد زیر اصلاح می‌کنیم:
myForm.ClientSize = new Size (myForm.ClientSize.Width, myForm.ClientSize.Height * 2);
برای اصلاح خطای کامپایلر، ما باید یک شیء جدیدی را برای اندازه فرم تخصیص بدهیم.
مطالب
C# 6 - The nameof Operator
یکی دیگر از قابلیت‌های جذاب نسخه‌ی جدید سی‌شارپ، عملگر nameof است. هدف اصلی آن ارائه کدهایی با قابلیت Refactoring بهتر است؛ زیرا به جای نوشتن نام فیلدها و یا متدها در صورت نیاز به صورت hard-coded، می‌توانیم از این عملگر استفاده کنیم. به عنوان مثال در زمان صدور استثناءیی از نوع ArgumentNullException باید نام آرگومان را به سازنده‌ی این کلاس پاس دهیم. متاسفانه یکی از مشکلاتی که با رشته‌ها در حالت کلی وجود دارد این است که امکان دیباگ در زمان کامپایل را از دست خواهیم داد و با تغییر هر المنت، تغییرات به صورت خودکار به رشته پاس داده شده، به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException اعمال نخواهد شد:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException("name");
       }
}
اما با استفاده از عملگر nameof، کد امن‌تری را خواهیم داشت؛ زیرا همیشه نام واقعی آرگومان به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException پاس داده می‌شود:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException(nameof(name));
       }
}
اگر ReSharper را نصب کرده باشید، به شما پیشنهاد می‌دهد که از nameof به جای یک رشته‌ی جادویی (magic string) استفاده نمائید:


یک مثال دیگر می‌تواند در زمان فراخوانی رخدادهای مربوط به OnPropertyChanged باشد. در اینجا باید نام خصوصیتی را که تغییر یافته است، به آن پاس دهیم: 
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
اما با کمک عملگر nameof می‌توانیم قسمت فراخوانی متد OnPropertyChanged را به اینصورت نیز بازنویسی کنیم:
OnPropertyChanged(nameof(Name));
ممکن است عنوان کنید قبلاً در سی‌شارپ 5 هم می‌توانستیم از ویژگی [CallerMemberName] استفاده کنیم، پس دیگر نیازی به استفاده از عملگر nameof نخواهد بود. اما تفاوت کلیدی این است که CallerMemberName در زمان اجرا نام فیلد فراخوان را دریافت میکند (run time)، در حالیکه با استفاده از عملگر nameof می‌توانید در زمان کامپایل به نام فیلد دسترسی داشته باشید (compile time).

محدودیت‌های عملگر nameof
این عملگر حالت‌هایی را که مشاهده می‌کنید، فعلاً پشتیبانی نخواهد کرد:
nameof(f()); // where f is a method - you could use nameof(f) instead
nameof(c._Age); // where c is a different class and _Age is private. Nameof can't break accessor rules.
nameof(List<>); // List<> isn't valid C# anyway, so this won't work
nameof(default(List<int>)); // default returns an instance, not a member
nameof(int); // int is a keyword, not a member- you could do nameof(Int32)
nameof(x[2]); // returns an instance using an indexer, so not a member
nameof("hello"); // a string isn't a member
nameof(1 + 2); // an int isn't a member
برای آزمایش عملگر nameof می‌توانیم یک تست را در حالت‌های زیر بنویسیم:


همانطور که مشاهده می‌کنید، همه‌ی حالت‌های فوق با موفقیت پاس شده‌اند.
مطالب
فشرده سازی حجم فایل‌های PDF توسط iTextSharp
پیشتر در سایت جاری مطلبی را در مورد «بهینه سازی حجم فایل PDF تولیدی در حین کار با تصاویر در iTextSharp» مطالعه کرده‌اید. خلاصه آن به این نحو است که می‌توان در یک فایل PDF، ده‌ها تصویر را که تنها به یک فایل فیزیکی اشاره می‌کنند قرار داد. به این ترتیب حجم فایل نهایی تا حد بسیار قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد. البته آن مطلب در مورد تولید یک فایل PDF جدید صدق می‌کند. اما در مورد فایل‌های PDF موجود و از پیش آماده شده چطور؟


سؤال: آیا در فایل PDF ما تصاویر تکراری وجود دارند؟

نحوه یافتن تصاویر تکراری موجود در یک فایل PDF را به کمک iTextSharp در کدهای ذیل ملاحظه می‌کنید:
        public static int FindDuplicateImagesCount(string pdfFileName)
        {
            int count = 0;
            var pdf = new PdfReader(pdfFileName);

            var md5 = new MD5CryptoServiceProvider();
            var enc = new UTF8Encoding();
            var imagesHashList = new List<string>();

            int intPageNum = pdf.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
                var page = pdf.GetPageN(i);
                var resources = PdfReader.GetPdfObject(page.Get(PdfName.RESOURCES)) as PdfDictionary;
                if (resources == null) continue;

                var xObject = PdfReader.GetPdfObject(resources.Get(PdfName.XOBJECT)) as PdfDictionary;
                if (xObject == null) continue;

                foreach (var name in xObject.Keys)
                {
                    var pdfObject = xObject.Get(name);
                    if (!pdfObject.IsIndirect()) continue;

                    var imgObject = PdfReader.GetPdfObject(pdfObject) as PdfDictionary;
                    if (imgObject == null) continue;

                    var subType = PdfReader.GetPdfObject(imgObject.Get(PdfName.SUBTYPE)) as PdfName;
                    if (subType == null) continue;

                    if (!PdfName.IMAGE.Equals(subType)) continue;

                    byte[] imageBytes = PdfReader.GetStreamBytesRaw((PRStream)imgObject);
                    var md5Hash = enc.GetString(md5.ComputeHash(imageBytes));

                    if (!imagesHashList.Contains(md5Hash))
                    {
                        imagesHashList.Add(md5Hash);
                    }
                    else
                    {
                        Console.WriteLine("Found duplicate image @page: {0}.", i);
                        count++;
                    }
                }
            }

            pdf.Close();
            return count;
        }
در این کد، از قابلیت‌های سطح پایین PdfReader استفاده شده است. یک فایل PDF از پیش آماده، توسط این شیء گشوده شده و سپس محتویات تصاویر آن یافت می‌شوند. در ادامه هش MD5 آن‌ها محاسبه و با یکدیگر مقایسه می‌شوند. اگر هش تکراری یافت شد، یعنی تصویر یافت شده تکراری است و این فایل قابلیت بهینه سازی و کاهش حجم (قابل ملاحظه‌ای) را دارا می‌باشد.


سؤال: چگونه اشیاء تکراری یک فایل PDF را حذف کنیم؟

کلاسی در iTextSharp به نام PdfSmartCopy وجود دارد که شبیه به عملیات فوق را انجام داده و یک کپی سبک از هر صفحه را تهیه می‌کند. سپس می‌توان این کپی‌ها را کنار هم قرار داد و فایل اصلی را مجددا بازسازی کرد:
    public class PdfSmartCopy2 : PdfSmartCopy
    {
        public PdfSmartCopy2(Document document, Stream os)
            : base(document, os)
        { }

        /// <summary>
        /// This is a forgotten feature in iTextSharp 5.3.4. 
        /// Actually its PdfSmartCopy is useless without this!
        /// </summary>
        protected override PdfIndirectReference CopyIndirect(PRIndirectReference inp, bool keepStructure, bool directRootKids)
        {
            return base.CopyIndirect(inp);
        }
    }

        public static void RemoveDuplicateObjects(string inFile, string outFile)
        {
            var document = new Document();
            var copy = new PdfSmartCopy2(document, new FileStream(outFile, FileMode.Create));
            document.Open();

            var reader = new PdfReader(inFile);

            var n = reader.NumberOfPages;
            for (int page = 0; page < n; )
            {
                copy.AddPage(copy.GetImportedPage(reader, ++page));
            }
            copy.FreeReader(reader);            

            document.Close();
        }
به نظر در نگارش iTextSharp 5.3.4 نویسندگان این کتابخانه اندکی فراموش کرده‌اند که باید تعدادی متد دیگر را نیز override کنند! به همین جهت کلاس PdfSmartCopy2 را مشاهده می‌کنید (اگر از نگارش‌های پایین‌تر استفاده می‌کنید، نیازی به آن نیست).
استفاده از آن هم ساده است. در متد RemoveDuplicateObjects، ابتدا هر صفحه موجود توسط متد GetImportedPage دریافت شده و به وهله‌ای از PdfSmartCopy اضافه می‌شود. در پایان کار، فایل نهایی تولیدی، حاوی عناصر تکراری نخواهد بود. احتمالا برنامه‌های PDF compressor تجاری را در گوشه و کنار اینترنت دیده‌اید. متد RemoveDuplicateObjects دقیقا همان کار را انجام می‌دهد. 
اگر علاقمند هستید که متد فوق را آزمایش کنید یک فایل جدید PDF را به صورت زیر ایجاد نمائید:
        private static void CreateTestFile()
        {
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                var table = new PdfPTable(new float[] { 1, 2 });
                table.AddCell(Image.GetInstance("01.png"));
                table.AddCell(Image.GetInstance("01.png"));
                pdfDoc.Add(table);
            }
        }
در این فایل دو وهله از تصویر 01.png به صفحه اضافه شده‌اند. بنابراین دقیقا دو تصویر در فایل نهایی تولیدی وجود خواهد داشت.
سپس متد RemoveDuplicateObjects را روی test.pdf تولید شده فراخوانی کنید. حجم فایل حاصل تقریبا نصف خواهد شد. از این جهت که PdfSmartCopy توانسته است بر اساس هش MD5 موجود در فایل PDF نهایی، موارد تکراری را یافته و ارجاعات را تصحیح کند.
در شکل زیر ساختار فایل test.pdf اصلی را ملاحظه می‌کنید. در اینجا img1 و img0 به دو stream متفاوت اشاره می‌کنند:


در شکل زیر همان test.pdf را پس از بکارگیری PDFSmartCopy ملاحظه می‌کنید:

اینبار دو تصویر داریم که هر دو به یک stream اشاره می‌کنند. تصاویر فوق به کمک برنامه iText RUPS تهیه شده‌اند.

نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه فقط Web API را در ASP.NET Core بدون اضافات MVC آن داشته باشیم؟

زمانیکه در کلاس آغازین برنامه، متد AddMvc را فراخوانی می‌کنیم، به همراه آن AddViews، AddRazorViewEngine، AddRazorPages، AddCacheTagHelper و غیره نیز به صورت خودکار به برنامه اضافه می‌شوند و وجود آن‌ها در آخر به معنای یکی بودن MVC و Web API با هم است. اما اگر برنامه‌ی ما فقط یک برنامه‌ی SPA، یا تک صفحه‌ای وب باشد، عملا به هیچکدام از این قابلیت‌ها نیازی نیست.
برای اینکه فقط Web API را فعال کنیم، باید از متد الحاقی دیگری به نام AddMvcCore استفاده کرد (البته در نگارش 3x این مورد با AddControllers ساده‌تر شده‌است). کار آن فعالسازی routing, attributes, filters, result executors, model binders, controllers است. برای دسترسی به آن تنها نصب سه بسته‌ی ذیل کفایت می‌کنند:
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Cors
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Formatters.Json
در این حالت نحوه‌ی استفاده‌ی از MvcCore تنها، به صورت ذیل است؛ بدون به همراه داشتن ویژگی‌های MVC، مانند کار با Views و TagHelpers:
namespace AspNetCoreWebAPIOnly 
{ 
    public class Startup 
    { 
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services) 
        { 
            var mvcCoreBuilder = services.AddMvcCore(); 
            mvcCoreBuilder 
                .AddFormatterMappings() 
                .AddJsonFormatters() 
                .AddCors(); 
        } 

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env) 
        { 
            app.UseMvc(); 
        } 
    } 
}

نکته‌ی مهم:
در این حالت چون قسمت‌های پردازش View مربوط به MVC حذف می‌شوند، نمی‌توان از کلاس پایه Controller جهت تعریف کنترلرها استفاده کرد؛ چون این کلاس پایه، بازگشت Viewها و Partial Viewها و غیره را نیز شامل می‌شود. اما همین کلاس پایه Controller از کلاس عمومی‌تری به نام ControllerBase مشتق می‌شود که به معنای پشتیبانی از Web API، بدون Viewها است. بنابراین نحوه‌ی تعریف کنترلرها اینبار به صورت ذیل خواهد بود (مشتق شده‌ی از ControllerBase):
namespace AspNetCoreWebAPIOnly.Controllers 
{ 
    [Route("api/[controller]")] 
    // ControllerBase instead of Controller 
    public class ValuesController : ControllerBase 
    { 
        // GET api/values 
        [HttpGet] 
        public IEnumerable<string> Get() 
        { 
            return new[] { "value1", "value2" }; 
        } 
    } 
}
مطالب
نحوه اجباری کردن استفاده از WWW در ASP.NET MVC
دو آدرس www.site.com و site.com را درنظر بگیرید. در حالت متداول، هر دو به یک معنا هستند و هر دو به ریشه یک سایت اشاره می‌کنند؛ اما از دیدگاه مسایل اعتبار سنجی، خیر. کوکی‌های این دو یکسان نبوده و برای کاربران مشکل ساز خواهند شد. کاربری که از طریق آدرس site.com به سایت وارد شده، زمانیکه به لینک مفروض www.site.com وارد می‌شود (مثلا یکی از کاربران در بین مطالب ارسالی به این آدرس لینک داده) دیگر حالت لاگین قبلی خود را نخواهد داشت و به این ترتیب تصور می‌کند که سایت باگ دارد.
برای رفع این مشکل می‌توان کلیه کاربرانی را که به آدرس site.com وارد می‌شوند، به صورت خودکار به آدرس www دار آن هدایت کرد و مدیریت آدرس‌های سایت را یک دست و یکنواخت نمود:
using System.Web.Mvc;
 
namespace WebToolkit
{
    /// <summary>
    /// Ensure all of the asp.net mvc urls have www.
    /// </summary>
    public class MandatoryWww : ActionFilterAttribute
    {
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            if (!filterContext.RequestContext.HttpContext.Request.IsLocal)
            {
                string url = filterContext.RequestContext.HttpContext.Request.Url.AbsoluteUri.ToLowerInvariant();
                if (!url.Contains("www"))
                {
                    url = url.Replace("http://", "http://www.");
                    url = url.Replace("https://", "https://www.");
                    filterContext.Result = new RedirectResult(url, true);
                }
            }
            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }
    }
}
و برای استفاده از آن در فایل global.asax.cs برنامه خواهیم داشت:
public static void RegisterGlobalFilters(GlobalFilterCollection filters)
{            
    filters.Add(new MandatoryWww());
}

 
مطالب
استفاده از چندین بانک اطلاعاتی به صورت همزمان در EF Code First
یکی از روش‌های تهیه‌ی برنامه‌های چند مستاجری، ایجاد بانک‌های اطلاعاتی مستقلی به ازای هر مشتری است؛ یا نمونه‌ی دیگر آن، برنامه‌هایی هستند که اطلاعات هر سال را در یک بانک اطلاعاتی جداگانه نگه‌داری می‌کنند. در ادامه قصد داریم، نحوه‌ی کار با این بانک‌های اطلاعاتی را به صورت همزمان، توسط EF Code first و در حالت استفاده از الگوی واحد کار و تزریق وابستگی‌ها، به همراه فعال سازی خودکار مباحث migrations و به روز رسانی ساختار تمام بانک‌های اطلاعاتی مورد استفاده، بررسی کنیم.


مشخص سازی رشته‌های متفاوت اتصالی

فرض کنید برنامه‌ی جاری شما قرار است از دو بانک اطلاعاتی مشخص استفاده کند که تعاریف رشته‌های اتصالی آن‌ها در وب کانفیگ به صورت ذیل مشخص شده‌اند:
  <connectionStrings>
    <clear />
    <add name="Sample07Context" connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=TestDbIoC;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient" />
    <add name="Database2012" connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient" />
  </connectionStrings>
البته، ذکر این مورد کاملا اختیاری است و می‌توان رشته‌های اتصالی را به صورت پویا نیز در زمان اجرا مشخص و مقدار دهی کرد.


تغییر Context برنامه جهت پذیرش رشته‌های اتصالی پویای قابل تغییر در زمان اجرا

اکنون که قرار است کاربران در حین ورود به برنامه، بانک اطلاعاتی مدنظر خود را انتخاب کنند و یا سیستم قرار است به ازای کاربری خاص، رشته‌ی اتصالی خاص او را به Context ارسال کند، نیاز است Context برنامه را به صورت ذیل تغییر دهیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DomainClasses;
 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context
{
    public class Sample07Context : DbContext, IUnitOfWork
    {
        public DbSet<Category> Categories { set; get; }
        public DbSet<Product> Products { set; get; }
 
        /// <summary>
        /// It looks for a connection string named Sample07Context in the web.config file.
        /// </summary>
        public Sample07Context()
            : base("Sample07Context")
        {
        }
 
        /// <summary>
        /// To change the connection string at runtime. See the SmObjectFactory class for more info.
        /// </summary>
        public Sample07Context(string connectionString)
            : base(connectionString)
        {
            //Note: defaultConnectionFactory in the web.config file should be set.
        }
 
 
        public void SetConnectionString(string connectionString)
        {
            this.Database.Connection.ConnectionString = connectionString;
        }
    }
}
در اینجا دو متد سازنده را مشاهده می‌کنید. سازنده‌ی پیش فرض، از رشته‌ای اتصالی با نامی مساوی Sample07Context استفاده می‌کند و سازنده‌ی دوم، امکان پذیرش یک رشته‌ی اتصالی پویا را دارد. مقدار پارامتر ورودی آن می‌تواند نام رشته‌ی اتصالی و یا حتی مقدار کامل رشته‌ی اتصالی باشد. حالت پذیرش نام رشته‌ی اتصالی زمانی مفید است که همانند مثال ابتدای بحث، این نام‌ها را پیشتر در فایل کانفیگ برنامه ثبت کرده باشید و حالت پذیرش مقدار کامل رشته‌ی اتصالی، جهت مقدار دهی پویای آن بدون نیاز به ثبت اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه مفید است.

یک متد دیگر هم در اینجا در انتهای کلاس به نام SetConnectionString تعریف شده‌است. از این متد در حین ورود کاربر به سایت می‌توان استفاده کرد. برای مثال حداقل دو نوع طراحی را می‌توان درنظر گرفت:
الف) کاربر با برنامه‌ای کار می‌کند که به ازای سال‌های مختلف، بانک‌های اطلاعاتی مختلفی دارد و در ابتدای ورود، یک drop down انتخاب سال کاری برای او درنظر گرفته شده‌است (علاوه بر سایر ورودی‌های استانداردی مانند نام کاربری و کلمه‌ی عبور). در این حالت بهتر است متد SetConnectionString نام رشته‌ی اتصالی را بر اساس سال انتخابی، در حین لاگین دریافت کند که اطلاعات آن در فایل کانفیگ سایت پیشتر مشخص شده‌است.
ب) کاربر یا مشتری پس از ورود به سایت، نیاز است صرفا از بانک اطلاعاتی خاص خودش استفاده کند. بنابراین اطلاعات تعریف کاربران و مشتری‌ها در یک بانک اطلاعاتی مجزا قرار دارند و پس از لاگین، نیاز است رشته‌ی اتصالی او به صورت پویا از بانک اطلاعاتی خوانده شده و سپس توسط متد SetConnectionString تنظیم گردد.


مدیریت سشن‌های رشته‌ی اتصالی جاری

پس از اینکه کاربر، در حین ورود مشخص کرد که از چه بانک اطلاعاتی قرار است استفاده کند و یا اینکه برنامه بر اساس اطلاعات ثبت شده‌ی او تصمیم‌گیری کرد که باید از کدام رشته‌ی اتصالی استفاده کند، نگهداری این رشته‌ی اتصالی نیاز به سشن دارد تا به ازای هر کاربر متصل به سایت منحصربفرد باشد. در مورد مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب، از نکات مطرح شده‌ی در مطلب «مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب به کمک تزریق وابستگی‌ها» استفاده خواهیم کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Web;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap;
using StructureMap.Web;
using StructureMap.Web.Pipeline;
 
namespace EF_Sample07.IoCConfig
{
    public static class SmObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }
 
        public static void HttpContextDisposeAndClearAll()
        {
            HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll();
        }
 
        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(ioc =>
            {
                // session manager setup
                ioc.For<ISessionProvider>().Use<DefaultWebSessionProvider>();
                ioc.For<HttpSessionStateBase>()
                   .Use(ctx => new HttpSessionStateWrapper(HttpContext.Current.Session));
 
                ioc.For<IUnitOfWork>()
                   .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use<Sample07Context>()
                    // Remove these 2 lines if you want to use a connection string named Sample07Context, defined in the web.config file.
                   .Ctor<string>("connectionString")
                   .Is(ctx => getCurrentConnectionString(ctx));
 
                ioc.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>();
                ioc.For<IProductService>().Use<EfProductService>();
 
                ioc.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>();
                ioc.For<IProductService>().Use<EfProductService>();
 
                ioc.Policies.SetAllProperties(properties =>
                {
                    properties.OfType<IUnitOfWork>();
                    properties.OfType<ICategoryService>();
                    properties.OfType<IProductService>();
                    properties.OfType<ISessionProvider>();
                });
            });
        }
 
        private static string getCurrentConnectionString(IContext ctx)
        {
            if (HttpContext.Current != null)
            {
                // this is a web application
                var sessionProvider = ctx.GetInstance<ISessionProvider>();
                var connectionString = sessionProvider.Get<string>("CurrentConnectionString");
                if (string.IsNullOrWhiteSpace(connectionString))
                {
                    // It's a default connectionString.
                    connectionString = "Database2012";
                    // this session value should be set during the login phase
                    sessionProvider.Store("CurrentConnectionStringName", connectionString);
                }
 
                return connectionString;
            }
            else
            {
                // this is a desktop application, so you can store this value in a global static variable.
                return "Database2012";
            }
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی پویا سازی تامین رشته‌ی اتصالی را مشاهده می‌کنید. در مورد اینترفیس ISessionProvider و کلاس پایه HttpSessionStateBase پیشتر در مطلب «مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب به کمک تزریق وابستگی‌ها» بحث شد.
نکته‌ی مهم این تنظیمات، قسمت مقدار دهی سازنده‌ی کلاس Context برنامه به صورت پویا توسط IoC Container جاری است. در اینجا هر زمانیکه قرار است وهله‌ای از Sample07Context ساخته شود، از سازنده‌ی دوم آن که دارای پارامتری به نام connectionString است، استفاده خواهد شد. همچنین مقدار آن به صورت پویا از متد getCurrentConnectionString که در انتهای کلاس تعریف شده‌است، دریافت می‌گردد.
در این متد ابتدا مقدار HttpContext.Current بررسی شده‌است. این مقدار اگر نال باشد، یعنی برنامه‌ی جاری یک برنامه‌ی دسکتاپ است و مدیریت رشته‌ی اتصالی جاری آن‌را توسط یک خاصیت Static یا Singleton تعریف شده‌ی در برنامه نیز می‌توان تامین کرد. از این جهت که در هر زمان، تنها یک کاربر در App Domain جاری برنامه‌ی دسکتاپ می‌تواند وجود داشته باشد و Singleton یا Static تعریف شدن اطلاعات رشته‌ی اتصالی، مشکلی را ایجاد نمی‌کند. اما در برنامه‌های وب، چندین کاربر در یک App Domain به سیستم وارد می‌شوند. به همین جهت است که مشاهده می‌کنید در اینجا از تامین کننده‌ی سشن، برای نگهداری اطلاعات رشته‌ی اتصالی جاری کمک گرفته شده‌است.

کلید این سشن نیز در این مثال مساوی CurrentConnectionStringName تعریف شده‌است. بنابراین در حین لاگین موفقیت آمیز کاربر، دو مرحله‌ی زیر باید طی شوند:
 sessionProvider.Store("CurrentConnectionString", "Sample07Context");
uow.SetConnectionString(WebConfigurationManager.ConnectionStrings[_sessionProvider.Get<string>("CurrentConnectionString")].ConnectionString);
ابتدا باید سشن CurrentConnectionStringName به بانک اطلاعاتی انتخابی کاربر تنظیم شود. برای نمونه در این مثال خاص، از نام رشته‌ی اتصالی مشخص شده‌ی در وب کانفیگ برنامه (مثال ابتدای بحث) به نام Sample07Context استفاده شده‌است.
سپس از متد SetConnectionString برای خواندن مقدار نام مشخص شده در سشن CurrentConnectionStringName کمک گرفته‌ایم. هرچند سازنده‌ی کلاس Context برنامه، هر دو حالت استفاده از نام رشته‌ی اتصالی و یا مقدار کامل رشته‌ی اتصالی را پشتیبانی می‌کند، اما خاصیت this.Database.Connection.ConnectionString تنها رشته‌ی کامل اتصالی را می‌پذیرد (بکار رفته در متد SetConnectionString).

تا اینجا کار پویا سازی انتخاب و استفاده از رشته‌ی اتصالی برنامه به پایان می‌رسد. هر زمانیکه قرار است Context برنامه توسط IoC Container نمونه سازی شود، به متد getCurrentConnectionString رجوع کرده و مقدار رشته‌ی اتصالی را از سشن تنظیم شده‌‌ای به نام CurrentConnectionStringName دریافت می‌کند. سپس از مقدار آن جهت مقدار دهی سازنده‌ی دوم کلاس Context استفاده خواهد کرد.


مدیریت migrations خودکار برنامه در حالت استفاده از چندین بانک اطلاعاتی

یکی از مشکلات کار با برنامه‌های چند دیتابیسی، به روز رسانی ساختار تمام بانک‌های اطلاعاتی مورد استفاده، پس از تغییری در ساختار مدل‌های برنامه است. از این جهت که اگر تمام بانک‌های اطلاعاتی به روز نشوند، کوئری‌های جدید برنامه که از خواص و فیلدهای جدید استفاده می‌کنند، دیگر کار نخواهند کرد. پویا سازی اعمال این تغییرات را می‌توان به صورت ذیل انجام داد:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Web;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.IoCConfig;
 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initDatabases();
        }
 
        private static void initDatabases()
        {
            // defined in web.config
            string[] connectionStringNames =
            {
                "Sample07Context",
                "Database2012"
            };
 
            foreach (var connectionStringName in connectionStringNames)
            {
                Database.SetInitializer(
                    new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>(connectionStringName));
 
                using (var ctx = new Sample07Context(connectionStringName))
                {
                    ctx.Database.Initialize(force: true);
                }
            }
        }
 
        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            SmObjectFactory.HttpContextDisposeAndClearAll();
        } 
    }
}
نکته‌ی مهمی که در اینجا بکار گرفته شده‌است، مشخص سازی صریح سازنده‌ی شیء MigrateDatabaseToLatestVersion است. به صورت معمول در اکثر برنامه‌های تک دیتابیسی، نیازی به مشخص سازی پارامتر سازنده‌ی این کلاس نیست و در این حالت از سازنده‌ی بدون پارامتر کلاس Context برنامه استفاده خواهد شد. اما اگر سازنده‌ی آن‌را مشخص کنیم، به صورت خودکار از متد سازنده‌ای در کلاس Context استفاده می‌کند که پارامتر رشته‌ی اتصالی را به صورت پویا می‌پذیرد.
در این مثال خاص، متد initDatabases در حین آغاز برنامه فراخوانی شده‌است. منظور این است که اینکار در طول عمر برنامه تنها کافی است یکبار انجام شود و پس از آن است که EF Code first می‌تواند از رشته‌های اتصالی متفاوتی که به آن ارسال می‌شود، بدون مشکل استفاده کند. زیرا اطلاعات نگاشت کلاس‌های مدل برنامه به جداول بانک اطلاعاتی به این ترتیب است که کش می‌شوند و یا بر اساس کلاس Configuration به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردند.


کدهای کامل این مثال را که در حقیقت نمونه‌ی بهبود یافته‌ی مطلب «EF Code First #12» است، از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
UoW-Sample
مطالب
تبدیل شدن زبان C# 9.0 به یک زبان اسکریپتی با معرفی ویژگی Top Level Programs
اگر به قالب ابتدایی یک برنامه‌ی کنسول #C دقت کنیم، همواره به ساختار استاندارد زیر می‌رسیم:
using System;

namespace CS9Features
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("Hello World!");
        }
    }
}
در اینجا یک سری import، به همراه تعریف فضای نام، تعریف کلاس و تعریف متد Main وجود دارند ... تا بتوان یک سطر Hello World را در کنسول نمایش داد. در این حالت اگر تازه شروع به یادگیری زبان #C کرده باشید، مفاهیم زیادی را باید در جهت درک آن فرا بگیرید؛ برای مثال static چیست؟ args چیست؟ کاربرد فضای نام چیست و غیره. کاری که در C# 9.0 انجام شده، امکان حذف تمام این عوامل در جهت نمایش تک سطر Hello World است که به آن top level programs و یا top level statements گفته می‌شود.


تبدیل قالب پیش‌فرض برنامه‌های کنسول به یک Top level program

در C# 9.0 می‌توان تمام سطرهای فوق را به دو سطر زیر تقلیل داد و خلاصه کرد:
using System;

Console.WriteLine("Hello World!");
این قطعه کد بدون هیچگونه مشکلی در C# 9.0 کامپایل می‌شود و به این ترتیب زبان #C را تبدیل و یا شبیه به یک «زبان اسکریپتی» ساده می‌کند.


روش استفاده از متدهای async در Top level programs

زمانیکه نقطه‌ی آغازین برنامه را تبدیل به یک top level program کردیم، دیگر دسترسی مستقیمی را به متد Main نداریم تا آن‌را async Task دار معرفی کنیم و پس از آن بتوانیم به سادگی با متدهای async کار کنیم. برای رفع این مشکل، کامپایلر فقط کافی است یک await را در قطعه کد شما پیدا کند. خودش به صورت خودکار متد Main غیرهمزمانی را جهت اجرای کدها، تشکیل می‌دهد. به همین جهت برای کار با کدهای async در اینجا، نیاز به تنظیم خاصی نیست و قطعه کد زیر که در آن متد MyMethodAsync را اجرا می‌کند، بدون مشکل کامپایل و اجرا خواهد شد:
using System;
using System.Threading.Tasks;

await MyMethodAsync();
Console.WriteLine("Hello World!");

static async Task MyMethodAsync()
{
   await Task.Yield();
}


روش دسترسی به args در Top level programs

همانطور که در قطعه کد ابتدایی این مطلب مشخص است، متد Main به همراه پارامتر string[] args نیز هست. اما اکنون در Top level programs که فاقد متد Main هستند، چگونه می‌توان به این آرگومان‌های ارسالی توسط کاربر دسترسی یافت؟
پاسخ: پارامتر args نیز هنوز در اینجا قابل دسترسی است؛ فقط به ظاهر مخفی است:
using System;

Console.WriteLine(args[0]);


ارائه‌ی return codes به فراخون در Top level programs

بعضی از برنامه‌های کنسول در انتهای متد Main خود برای مثال return 0 و یا return 1 را دارند؛ که اولی به معنای موفقیت عملیات و دومی به معنای شکست عملیات است. در top level programs نیز می‌توان این return‌ها را در انتهای کار قید کرد:
using System;
Console.WriteLine($"Hello world!");
return 1;
که یک چنین خروجی نهایی را توسط کامپایلر تولید می‌کند:
// <Program>$
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal static class <Program>$
{
   private static int <Main>$(string[] args)
   {
     Console.WriteLine("Hello world!");
     return 1;
   }
}


امکان تعریف کلاس‌ها و متدها در Top level programs

در تک فایل program.cs برنامه، در حین کار با Top level programs محدودیتی از لحاظ تعریف متدها، کلاس‌ها و غیره نیست؛ یک مثال:
using System;

var greeter = new Greeter();

var helloTeacher = greeter.Greet("teacher");
var helloStudents = SayHello("students");

Console.WriteLine(helloTeacher);
Console.WriteLine(helloStudents);

static string SayHello(string name)
{
    return "Hello, " + name;
}

public class Greeter
{
    public string Greet(string name)
    {
        return "Hello, " + name;
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در حالت کار اسکریپتی با زبان #C، امکان استفاده‌ی از کلاس‌ها و یا متدها نیز وجود دارد؛ اما با یک شرط: این تعاریف باید پس از Top-level statements قرار گیرند. یعنی اگر متد و کلاس تعریف شده را به بالای فایل انتقال دهید، به خطای کامپایلر زیر خواهید رسید:
Top-level statements must precede namespace and type declarations. [CS9Features]csharp(CS8803)


سطوح دسترسی به کلاس‌ها و متدهای تعریف شده‌ی در Top level programs

اگر قطعه کد مثال قبل را کامپایل کنیم، نمونه‌ی دی‌کامپایل شده‌ی آن به صورت زیر است:
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal static class <Program>$
{
  private static void <Main>$(string[] args)
  {
   Greeter greeter = new Greeter();
   string helloTeacher = greeter.Greet("teacher");
   string helloStudents = SayHello("students");
   Console.WriteLine(helloTeacher);
   Console.WriteLine(helloStudents);

   static string SayHello(string name)
   {
    return "Hello, " + name;
   }
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، کامپایلر نه فقط نام متدها را تغییر داده‌است، بلکه سطوح دسترسی به آن‌ها را یا private و یا internal تعریف کرده‌است. به این معنا که کلاس‌ها و متدهای تعریف شده‌ی در Top level programs در سایر کتابخانه‌ها و یا برنامه‌ها، قابل استفاده و دسترسی نیستند. البته کلاس public class Greeter به همان صورت public باقی می‌ماند و سطح دسترسی آن تغییری نمی‌کند.


نوع متدهای تعریف شده‌ی در Top level programs

مثال زیر را که یک top level program است، درنظر بگیرید:
using System;

Foo();

var x = 3;

int result = AddToX(4);
Console.WriteLine(result);

static void Foo()
{
    Console.WriteLine("Foo");
}

int AddToX(int y)
{
    return x + y;
}
متد AddToX که static نیست، امکان دسترسی به متغیر x را یافته‌است. با توجه به اینکه متد Main هم static است، چطور چنین چیزی ممکن شده‌است؟
پاسخ: متدهایی که در top level programs تعریف می‌شوند در حقیقت از نوع local functions هستند که در ابتدا در C# 7.0 معرفی شدند و سپس در C# 8.0 امکان تعریف نمونه‌های static آن‌ها نیز میسر شد.
قطعه کد فوق در اصل به صورت زیر کامپایل می‌شود که متدهای AddToX و Foo در آن داخل متد Main تشکیل شده، به صورت local function تعریف شده‌اند:
// <Program>$
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal static class <Program>$
{
   private static void <Main>$(string[] args)
   {
     Foo();
     int x = 3;
     int result = AddToX(4);
     Console.WriteLine(result);

     int AddToX(int y)
     {
       return x + y;
     }

     static void Foo()
     {
       Console.WriteLine("Foo");
     }
   }
}
فقط یک local function از نوع static، دسترسی به متغیرهای تعریف شده‌ی در متد Main را ندارد.
مطالب
الگوی شیء نال Null Object Pattern
این الگو شاید به نظر ساده برسد، ولی در بعضی موارد می‌تواند در سطوح بالاتر، کدهای تمیزتر و خلوت‌تری را در اختیار شما بگذارد. در مورد این الگو، در کتاب توسعه چابک عمو باب نیز آمده است. بسیاری ممکن است نسبت به این الگو جبهه بگیرند و بگویند که بررسی نال بودن یک شیء بهتر است و یا حتی رخ دادن خطای Null Pointer Exception در برنامه باعث می‌شود بتوانیم باگ‌ها را پیدا کنیم. در جواب باید گفت که این الگو قرار نیست در همه جا مورد استفاده قرار گیرد. در مثال زیر می‌توانید تا حدی به جایگاه استفاده از این الگو برسید. اینکه چگونه و در کجا از یک الگو استفاده کنید، به عهده برنامه نویس است.
کار این الگو در یک جمله این است که اگر متدی نتواند خروجی مناسبی را بدهد و به جای آن قرار باشد نال را برگشت دهد، به جای برگشت دادن نال، از یک شیء که هیچ رفتاری ندارد استفاده می‌کند و آن شیء را برمی‌گرداند تا در ادامه کد، بررسی نال بودن، یا خطای NPE رخ ندهد.

به عنوان مثال فرض کنید قرار است یک کاربر با نام کاربری Ali به سیستم وارد شود؛ در اینجا سه حالت وجود دارد:
  1. این کاربر یافت شده و اجازه دسترسی دارد.
  2. این کاربر یافت شده و اجازه دسترسی ندارد.
  3. این کاربر یافت نمی‌شود.

اگر در حالتیکه کاربر یافت نشود، بخواهیم نال برگردانیم، در ادامه‌ی کد باید بررسی نال بودن و یا گاها انتظار خطای NPE را داشته باشیم؛ یا اینکه در عوض از الگوی شیء نال بهره ببریم.

بدون استفاده از الگو
در این مثال ابتدا کلاس یوزر را می‌سازیم:
 public class User
    {
        public String Usernam { get; set; }
        public bool Authenticated { get; set; }
    }
در لایه سرویس هم خروجی را برمی‌گردانیم:
 public User GeUser(string uname)
        {
            if (uname == "Ali")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Ali",
                    Authenticated = true
                };
            }
            else if (uname == "Reza")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Reza",
                    Authenticated = false
                };
            }
            else
            {
                return null;
            }
        }
در این حالت کد بعدی شما باید اینگونه باشد:
 var userServices=new UserServices();
            var user = userServices.GeUser("Ali");
            if (user != null && user.Authenticated)
            {
                Console.WriteLine("You are Authorized");
            }
همانطور که می‌بینید یک خط کد شرطی به سیستم اضافه شد و در یک سیستم بزرگتر این بررسی‌ها بیشتر شده و حتی در بعضی نقاط ممکن است با یک عدم بررسی، وقوع خطای NPE را افزایش دهید. حالا همین مثال بالا را با همین الگو جلو می‌بریم.

استفاده از الگو

ابتدا یک کلاس جدید را با ارث بری از کلاس یوزر می‌سازیم:
public class NullUser:User
    {
        public NullUser()
        {
            Authenticated = false;
        }
    }
این کلاس همان شیء نالی است که قرار است به جای خود عبارت Null برگشت دهیم:
  public User GeUser(string uname)
        {
            if (uname == "Ali")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Ali",
                    Authenticated = true
                };
            }
            else if (uname == "Reza")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Reza",
                    Authenticated = false
                };
            }
                return new NullUser();
        }
بدین ترتیب در ادامه کد الزامی به بررسی نال نیست:
var userServices=new UserServices();
            var user = userServices.GeUser("xxx");
            if (user.Authenticated)
                Console.WriteLine("You are Authorized");

یک نکته اضافه تر اینکه، در صورتی که قصد دارید متدی را در کلاس پدر تحریف کنید، بهتر است یک اینترفیس یا کلاس انتزاعی را تعریف و هر دو کلاس را از آن ارث بری کنید که برای مثال بالا می‌شود اینترفیس IUser و  دو کلاس User و NullUser هم مشتقات آن.