مطالب
Markup Extensions در XAML
Markup Extension‌ها برای مواردی استفاده می‌شوند که قرار است مقداری غیر از یک مقدار ثابت و یک نوع قابل شناسایی در XAML برای یک value تنظیم شود. تمام مواردی در XAML که درون {} قرا می‌گیرند همان Markup Extension‌ها هستند. مانند Binding و یا StaticResoiurces.
علاوه بر Markup Extension‌های از پیش تعریف شده در XAML، می‌توان Markup Extension‌های شخصی را نیز تولید کرد. در واقع به زبان ساده‌تر Markup Extension برای تولید ساده‌ی داده‌های پیچیده در XAML استفاده می‌شوند.

لازم به ذکر است کهMarkup Extension ‌ها می‌توانند به دو صورت Attribute Usage ،درون  {} :
 "{Binding path=something,Mode=TwoWay}”
و یا Property Element Usage (همانند سایر Element هایWPF) درون <> استفاده شوند:
 <Binding Path="Something" Mode="TwoWay"></Binding>
برای تعریف یک Markup Extension، یک کلاس ایجاد می‌کنیم که از Markup Extensions ارث بری می‌کند. این کلاس یک Abstract Method به نام  ProvideValue دارد که باید پیاده سازی  شود. این متد مقدار خصوصیتی که Markup Extensions را فراخوانی کرده به صورت یک Object بر می‌گرداند که یکبار در زمان Load برای خصوصیت مربوطه‌اش تنظیم می‌شود.
 public abstract Object ProvideValue(IServiceProvider serviceProvider)
همانطورکه ملاحظه می‌کنید ProvideValue یک پارامتر IServiceProvider دارد که ازطریق آن می‌توان به IProvideValueTarget دسترسی داشت. ازاین Interface برای گرفتن اطلاعات کنترل(TargetObject) و خصوصیتی (TargetProperty) که فراخوانی را انجام داده در صورت لزوم استفاده می‌شود.
var target = serviceProviderGetService(typeof(IProvideValueTarget))as IProvideValueTarget;
var host = targetTargetObject as FrameworkElement;
Markup Extension‌ها می‌توانند پارامتر‌های ورودی داشته باشند:
public class ValueExtension : MarkupExtension
{
  public ValueExtension () { }
  public ValueExtension (object value1)
  {
    Value1 = value1;
  }
   public object Value1 { get; set; }
   public override object ProvideValue(IServiceProvider serviceProvider)
   {
     return Value1;
   }
}
و برای استفاده در فایل Xaml:
 <TextBox  Text="{app:ValueExtension test}" ></TextBox>
و یا می‌توان خصوصیت هایی ایجاد کرد و  از آنها برای ارسال مقادیر به آن استفاده کرد:
  <TextBox  Text="{app:ValueExtension Value1=test}" ></TextBox>
تا اینجا موارد کلی برای تعریف و استفاده از Markup Extensions گفته شد. در ادامه یک مثال کاربردی می‌آوریم. برای مثال در نظر بگیرید که نیاز دارید DataType مربوط به یک DataTemplate را برابر یک کلاس Generic قرار بدهید:
public class EntityBase
{
   public int Id{get;set}
}

public class MyGenericClass<TType> where TType : EntityBase
{
   public int Id{get;set}
   public string Test{  get;set; }

In XAML:

<DataTemplate DataType="{app:GenericType ؟}">
برای انجام این کار یک Markup Extensions به صورت زیر ایجاد می‌کنیم که Type را به عنوان ورودی گرفته و یک نمونه از کلاس Generic ایجاد می‌کند:
public class GenericType : MarkupExtension
{
  private readonly Type _of;
  public GenericType(Type of)
  {
     _of = of;
  }
  public override object ProvideValue(IServiceProvider serviceProvider)
  {
      return typeof(MyGenericClass<>)MakeGenericType(_of);
 }
}
و برای استفاده از آن یک نمونه از MarkupExtension ایجاد شده ایجاد کرده و نوع Generic را برای آن ارسال می‌کنیم:
 <DataTemplate DataType="{app:GenericType app:EntityBase}">
این یک مثال ساده از استفاده از Markup Extensions است. هنگام کار با WPF می‌توان استفاده‌های زیادی از این مفهوم داشت، برای مثال زمانی که نیاز است ItemsSource یک  Combobox  از Description‌های یک Enum پر شود می‌توان به راحتی با نوشتن یک Markup Extensions ساده این عمل و کارهای مشابه زیادی را انجام داد.  
بازخوردهای دوره
تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET MVC
یک نکته تکمیلی
اگر به هر دلیلی یک کلاس پایه کنترلر را ایجاد کردید که در آن ExecuteCore تحریف شده است، این متد چه با تزریق وابستگی‌ها و چه بدون آن فراخوانی نخواهد شد. (روش صحیح مدیریت این مسایل در ASP.NET MVC استفاده از فیلترها است و نه ارث بری؛ چون در طراحی ASP.NET MVC مباحث AOP به صورت خودکار توسط فیلترها پیاده سازی می‌شوند)
    public class MyBaseController : Controller
    {
        /// <summary>
        /// from http://forums.asp.net/t/1776480.aspx/1?ExecuteCore+in+base+class+not+fired+in+MVC+4+beta
        /// </summary>
        protected override bool DisableAsyncSupport
        { 
            get { return true; } 
        }

        protected override void ExecuteCore()
        {
            base.ExecuteCore();
        }
    }
برای حل این مشکل باید DisableAsyncSupport را اضافه کنید تا ExecuteCore تحریف شده، اجرا گردد (جزو تغییرات MVC4 است).
مطالب
تنظیم رشته اتصالی Entity Framework به بانک اطلاعاتی به وسیله کد
در زمان ساخت مدل از بانک اطلاعاتی در روش Database First به صورت پیش فرض تنظیمات مربوط به اتصال (Connection String) مدل به بانک اطلاعاتی در فایل config برنامه ذخیره می‌شود. مشکل این روش آن است که در سیستم‌های مختلف، بسته به بستری که نرم افزار قرار است بر روی آن اجرا شود، باید تنظیمات مربوط به بانک اطلاعاتی صورت گیرد.
مثلا فرض کنید شما در زمان توسعه نرم افزار، SQL Server را به صورت Local بر روی سیستم خود نصب کرده اید و Connection String ساخته شده توسط ویزارد Entity Framework بر همین اساس ساخته و ذخیره شده‌است. حال بعد از انتشار برنامه، شخصی تصمیم دارد برنامه را بر روی سیستمی نصب کند که بانک اطلاعاتی Local نداشته و تصمیم به اتصال به یک بانک اطلاعاتی بر روی سرور دیگر یا با مشخصات (Login و Password و ...) دیگر را دارد. برای این مواقع نیاز به پیاده سازی روشی است تا کاربر نهایی بتواند تنظیمات مربوط به اتصال به بانک اطلاعاتی را تغییر دهد.
روش‌های مختلفی مثل تغییر فایل app.config به صورت Runtime یا ... در سایت‌های مختلف ارائه شده که اکثرا روش‌های غیر اصولی و زمانبری جهت پیاده سازی هستند.
ساده‌ترین روش جهت انجام این کار، اعمال تغییری کوچک در Constructor کلاس مدل مشتق شده از DBContext می‌باشد. فرض کنید مدلی از بانک اطلاعاتی Personnely با نام PersonallyEntities ساخته اید که حاصل آن کلاس زیر خواهد بود:
    public partial class PersonallyEntities : DbContext
    {
        public PersonallyEntities()
            : base("name=PersonallyEntities")
        {
        }
    }
همانطور که مشاهده می‌کنید، در Constructor این کلاس، نام Connection String مورد استفاده جهت اتصال به بانک اطلاعاتی به صورت زیر آورده شده که به Connection String ذخیره شده در فایل Config اشاره می‌کند:
"name=PersonallyEntities"
اگر به Connection String ذخیره شده در فایل Config دقت کنید متوجه می‌شوید که Connection String ذخیره شده، دارای فرمتی خاص و متفاوتی نسبت به Connection String معمولی ADO.NET است. متن ذخیره شده شامل تنظیمات و Metadata مدل ساخته شده جهت ارتباط با بانک اطلاعاتی نیز می‌باشد:
 metadata=res://*/Model1.csdl|res://*/Model1.ssdl|res://*/Model1.msl;provider=System.Data.SqlClient;provider connection string="data source=.;initial catalog=Personally;integrated security=True;MultipleActiveResultSets=True;App=EntityFramework"
جهت تولید پویای Connection String، بسته به تنظیمات کاربر، نیاز است تا در آخر Connection String ی با فرمت بالا در اختیار Entity Framework قرار دهیم تا امکان اتصال به بانک فراهم شود. جهت تبدیل Connection String معمول ADO.NET به Connection String قابل فهم EF میتوان از کلاس EntityConnectionStringBuilder به صورت زیر استفاده کرد:
        public static string BuildEntityConnection(string connectionString)
        {
            var entityConnection = new EntityConnectionStringBuilder
            {
                Provider = "System.Data.SqlClient",
                ProviderConnectionString = connectionString,
                Metadata = "res://*"
            };

            return entityConnection.ToString();
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید، متد بالا با دریافت یک connectionString که همان ADO.NET ConnectionString ما می‌باشد، تنظیمات و Metadata مورد نیاز Entity Framework را به آن اضافه کرده و یک EF ConnectionString برمی‌گرداند.
برای اینکه بتوان EF ConnectionString تولید شده را در هنگام اجرای برنامه به صورت Runtime اعمال کرد، نیاز است تا تغییر کوچکی در Constructor کلاس مدل تولید شده توسط Entity Framework ایجاد کرد. کلاس PersonnelyEntities به صورت زیر تغییر پیدا می‌کند:

    public partial class PersonallyEntities : DbContext
    {
        public PersonallyEntities(string connectionString)
            : base(connectionString)
        {

        }
    }
با اضافه شدن پارامتر connectionString به سازنده کلاس PersonnelyEntities برای ساخت یک نمونه از مدل ساخته شده در کد نیاز است تا Connection String مورد نظر جهت برقراری ارتباط با بانک را به عنوان پارامتر، به متد سازنده پاس دهیم. سپس مقدار این پارامتر به کلاس والد ( DbContext ) جهت برقراری ارتباط با بانک اطلاعاتی ارجاع داده شده: 
: base(connectionString)
در آخر به صورت زیر میتوان توسط EF به بانک اطلاعاتی مورد نظر متصل شد :
var entityConnectionString = BuildeEntityConnection("Data Source=localhost;Initial Catalog=Personally; Integrated Security=True");
var PersonallyDb = new PersonallyEntities(entityConnectionString);
با این روش میتوان ADO Connection String مربوط به اتصال بانک اطلاعاتی را به راحتی به صورت داینامیک به وسیله اطلاعات وارد شده توسط کاربر و کلاس‌های تولید Connection String نظیر SQLConnectionStringBuilder تولید کرد و بدون تغییر در کد‌های برنامه، به بانک‌های مختلفی متصل شد. همچنین با داینامیک کردن متد Provider کلاس EntityConnectionStringBuilder که در کد بالا با "System.Data.SqlClient" مقدار دهی شده، می‌توان وابستگی برنامه بانک اطلاعی خاص را از بین برد و بسته به تنظیمات مورد نظر کاربر، به موتورهای مختلف بانک اطلاعاتی متصل شد که البته لازمه این کار رعایت یکسری نکات فنی در پیاده سازی پروژه است که از حوصله این مقاله خارج است.
موفق باشید
مطالب دوره‌ها
نگاهی به گزینه‌های مختلف مهیای جهت میزبانی SignalR
حداقل چهار گزینه برای Hosting سرویس‌های Hub برنامه‌های مبتنی بر SignalR وجود دارند که تا به اینجا، مورد دوم آن بیشتر بررسی گردید:
1) OWIN
2) ASP.NET Hosting
3) Self Hosting
4) Cloud و ویندوز Azure

1) OWIN
اگر به اسمبلی‌های همراه با SignalR دقت کنید، یکی از آن‌ها Microsoft.AspNet.SignalR.Owin.dll نام دارد. OWIN مخفف Open web server interface for .NET است و کار آن ایجاد لایه‌ای بین وب سرورها و برنامه‌های وب می‌باشد. یکی از اهداف مهم آن ترغیب دنیای سورس باز به تهیه ماژول‌های مختلف قابل استفاده در وب سرورهای دات نتی است. نکته‌ی مهمی که در SignalR و کلیه میزبان‌های آن وجود دارد، بنا شدن تمامی آن‌ها برفراز OWIN می‌باشد.

2) ASP.NET Hosting
بدون شک، میزبانی ASP.NET از هاب‌های SignalR، مرسوم‌ترین روش استفاده از این فناوری می‌باشد. این نوع میزبانی نیز برفراز OWIN بنا شده است. نصب آن توسط اجرای دستور پاور شل ذیل در یک پروژه وب صورت می‌گیرد:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR

3) خود میزبانی یا Self hosting
خود میزبانی نیز برفراز OWIN تهیه شده است و برای پیاده سازی آن نیاز است وابستگی‌های مرتبط با آن، از طریق NuGet به کمک فرامین پاور شل ذیل دریافت شوند:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR.Owin
PM> Install-Package Microsoft.Owin.Hosting -Pre
PM> Install-Package Microsoft.Owin.Host.HttpListener -Pre
مواردی که با پارامتر pre مشخص شده‌اند، در زمان نگارش این مطلب هنوز در مرحله بتا قرار دارند اما برای دموی برنامه کفایت می‌کنند.
مراحل تهیه یک برنامه ثالث (برای مثال خارج از IIS یا یک وب سرور آزمایشی) به عنوان میزبان Hubs مورد نیاز به این شرح هستند:
الف) کلاس آغازین میزبان باید با پیاده سازی اینترفیسی به نام IAppBuilder تهیه شود.
ب) مسیریابی‌های مورد نیاز تعریف گردند.
ج) وب سرور HTTP یا HTTPS توکار برای سرویس دهی آغاز گردد.

باید توجه داشت که در این حالت برخلاف روش ASP.NET Hosting، سایر اسمبلی‌های برنامه جهت یافتن Hubهای تعریف شده، اسکن نمی‌شوند. همچنین هنگام کار با jQuery مباحث عنوان شده در مورد تنظیم دسترسی‌های Cross domain نیز باید در اینجا اعمال گردند. به علاوه اجرای وب سرور توکار آن به دلایل امنیتی، نیاز به دسترسی مدیریتی دارد.

برای پیاده سازی یک نمونه، به برنامه‌ای که تاکنون تهیه کرده‌ایم، یک پروژه کنسول دیگر را به نام ConsoleHost اضافه کنید. البته باید درنظر داشت در دنیای واقعی این نوع برنامه‌ها را عموما از نوع سرویس‌های ویندوز NT تهیه می‌کنند.
در ادامه سه فرمان پاور شل یاد شده را برای افزودن وابستگی‌های مورد نیاز فراخوانی نمائید. همچنین باید دقت داشت که این دستور بر روی پروژه جدید اضافه شده باید اجرا گردد.
using System;
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using Microsoft.AspNet.SignalR.Hubs;
using Microsoft.Owin.Hosting;
using Owin;

namespace SignalR02.ConsoleHost
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            app.MapHubs(new HubConfiguration { EnableCrossDomain = true });
        }
    }

    [HubName("chat")]
    public class ChatHub : Hub
    {
        public void SendMessage(string message)
        {
            var msg = string.Format("{0}:{1}", Context.ConnectionId, message);
            Clients.All.hello(msg);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (WebApplication.Start<Startup>("http://localhost:1073/"))
            {
                Console.WriteLine("Press a key to terminate the server...");
                Console.Read();
            }
        }
    }
}
سپس یک کلاس Startup را با امضایی که مشاهده می‌کنید تهیه نمائید. در اینجا مسیریابی و تنظیمات دسترسی از سایر دومین‌ها مشخص شده‌اند. در ادامه یک Hub نمونه، تعریف و نهایتا توسط WebApplication.Start، این وب سرور راه اندازی می‌شود. اکنون اگر برنامه را اجرا کرده و به مسیر http://localhost:1073/signalr/hubs مراجعه کنید، فایل پروکسی تعاریف متادیتای مرتبط با سرور قابل مشاهده خواهد بود.
سمت کلاینت استفاده از آن هیچ تفاوتی نمی‌کند و با جزئیات آن پیشتر آشنا شده‌اید؛ برای مثال در کلاینت جی‌کوئری خاصیت connection.hub.url باید به مسیر جدید سرور هاب تنظیم گردد تا اتصالات به درستی برقرار شوند.


دریافت پروژه کامل مرتبط با این 4 قسمت (البته بدون فایل‌های باینری آن، جهت کاهش حجم 32 مگابایتی)
  SignalRSamples.zip
نظرات مطالب
خودکارسازی فرآیند نگاشت اشیاء در AutoMapper
ممنون از پاسختون؛ تنظیمات رجیستری مربوط به اتومپر من به این صورته: 
public class AutomapperRegistry : Registry
    {
        public AutomapperRegistry()
        {
            For<MapperConfiguration>().Use("", ctx =>
            {
                var config = new MapperConfiguration(cfg =>
                {
                    AutomapperConfig.setup(cfg, ctx);
                });

                config.AssertConfigurationIsValid();
                
                return config;

            }).Singleton();

            For<IMapper>()
                .HttpContextScoped()
                .Use(ctx => 
                    ctx.GetInstance<MapperConfiguration>().CreateMapper(ctx.GetInstance));
        }
        
    }
همانطور که ملاحظه میکنید تنها یک وهله از کلاس MapperConfiguration  به صورت  Singleton تهیه  و از آن برای تهیه وهله از  IMapper 
استفاده میشه و برای تنظیمات مپ از متدهای استاتیک آن استفاده نمیکنم و به این صورته:
public static class AutomapperConfig
    {
        public static void setup(IMapperConfigurationExpression mappconfig, IContext ctx)
        {
            configureAutoMapper(mappconfig, ctx);
        }

        private static void configureAutoMapper(IMapperConfigurationExpression mappconfig, IContext ctx)
        {
            var profiles = ctx.GetAllInstances<AutoMapper.Profile>().ToList();
            foreach (var profile in profiles)
            {
                mappconfig.AddProfile(profile);
            }

            var types = Assembly.GetExecutingAssembly().GetExportedTypes();

            LoadStandardMappings(types, mappconfig);

            LoadCustomMappings(types, mappconfig);
        }

        private static void LoadStandardMappings(IEnumerable<Type> types, IMapperConfigurationExpression mapper)
        {
            var maps = (from t in types
                        from i in t.GetInterfaces()
                        where i.IsGenericType && i.GetGenericTypeDefinition() == typeof(IMapFrom<>) && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                        select new
                        {
                            Source = i.GetGenericArguments()[0],
                            Destination = t
                        }).ToArray();

            foreach (var map in maps)
            {
                mapper.CreateMap(map.Source, map.Destination);
            }
        }

        private static void LoadCustomMappings(IEnumerable<Type> types, IMapperConfigurationExpression mapper)
        {
            var maps = (from t in types
                        from i in t.GetInterfaces()
                        where typeof(IHaveCustomMappings).IsAssignableFrom(t) && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                        select (IHaveCustomMappings)Activator.CreateInstance(t)).ToArray();

            foreach (var map in maps)
            {
                map.CreateMappings(mapper);
            }
        }
    }
اگه جایی اشتباه کردم ممنون میشم راهنمایی کنید.
مطالب
سرعت واکشی اطلاعات در List و Dictionary
دسترسی به داده‌ها پیش شرط انجام همه‌ی منطق‌های اکثر نرم افزار‌های تجاری می‌باشد. داده‌های ممکن در حافظه ، پایگاه داده ، فایل‌های فیزیکی و هر منبع دیگری قرار گرفته باشند.
هنگامی که حجم داده‌ها کم باشد شاید روش دسترسی و الگوریتم مورد استفاده اهمیتی نداشته باشد اما با افزایش حجم داده‌ها روش‌های بهینه‌تر تاثیر مستقیم در کارایی برنامه دارند.
در این مثال سعی بر این است که در یک سناریوی خاص تفاوت بین Dictionary و List را بررسی کنیم :
فرض کنید 2 کلاس Student  و Grade موجود است که وظیفه‌ی نگهداری اطلاعات دانش آموز و نمره را بر عهده دارند.
    public class Grade
    {
        public Guid StudentId { get; set; }
        public string Value { get; set; }

        public static IEnumerable<Grade> GetData()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Grade
                                 {
                                     StudentId = GuidHelper.ListOfIds[i], Value = "Value " + i
                                 };
            }
        }
    }

    public class Student
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Grade { get; set; }

        public static IEnumerable<Student> GetStudents()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Student
                                 {
                                     Id = GuidHelper.ListOfIds[i],
                                     Name = "Name " + i
                                 };
            }
        }
    }
از کلاس GuidHelper برای تولید و نگهداری شناسه‌های یکتا برای دانش آموز کمک گرفته شده است :
    public class GuidHelper
    {
        public static List<Guid> ListOfIds=new List<Guid>();

        static GuidHelper()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                ListOfIds.Add(Guid.NewGuid());
            }
        }
    }
سپس لیستی از دانش آموزان و نمرات را درون حافظه ایجاد کرده و با یک حلقه  نمره‌ی هر دانش آموز به Property مورد نظر مقدار داده می‌شود.

ابتدا از LINQ روی لیست برای پیدا کردن نمره‌ی مورد نظر استفاده کرده و در روش دوم برای پیدا کردن نمره‌ی هر دانش آموز از Dictionary  استفاده شده :
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            var stopwatch = new Stopwatch();
            List<Grade> grades = Grade.GetData().ToList();
            List<Student> students = Student.GetStudents().ToList();

            stopwatch.Start();
            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using list {0}", stopwatch.Elapsed);
            stopwatch.Reset();
            students = Student.GetStudents().ToList();
            stopwatch.Start();
            Dictionary<Guid, string> dictionary = Grade.GetData().ToDictionary(x => x.StudentId, x => x.Value);

            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = dictionary[student.Id];
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using dictionary {0}", stopwatch.Elapsed);
            Console.ReadKey();
        }
    }
نتیجه‌ی مقایسه در سیستم من اینگونه می‌باشد :



همانگونه که مشاهده می‌شود در این سناریو خواندن نمره از روی Dictionary بر اساس 'کلید' بسیار سریع‌تر از انجام یک پرس و جوی LINQ روی لیست است.

زمانی که از LINQ on list
   student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
برای پیدا کردن مقدار مورد نظر یک به یک روی اعضا لیست حرکت می‌کند تا به مقدار مورد نظر برسد در نتیجه پیچیدگی زمانی آن O n هست. پس هر چه میزان داده‌ها بیشتر باشد این روش کند‌تر می‌شود.

زمانی که از Dictonary
         student.Grade = dictionary[student.Id];
برای پیدا کردن مقدار استفاده می‌شود با اولین تلاش مقدار مورد نظر یافت می‌شود پس پیچیدگی زمانی آن O 1 می‌باشد.

در نتیجه اگر نیاز به پیدا کردن اطلاعات بر اساس یک مقدار یکتا یا کلید باشد تبدیل اطلاعات به Dictionary و خواندن از آن بسیار به صرفه‌تر است.

تفاوت این 2 روش وقتی مشخص می‌شود که میزان داده‌ها زیاد باشد.

در همین رابطه (1 ، 2

DictionaryVsList.zip
نظرات مطالب
اثبات قانون مشاهده‌گر در برنامه نویسی
من نیاز مسئله شما را به صورت زیر نوشتم و برای هر شی Person یک مقدار متفاوت دارم.
class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var lst = new List<Person>();
            Random rnd = new Random();
            for (int i = 0; i < 50; i++)
            {
                lst.Add(new Person(rnd));
            }


            foreach (var item in lst)
            {
                Console.WriteLine(item.PersonId);
            }

            Console.ReadKey();
        }
    }

    public class Person
    {
        public Person(Random rnd)
        {
            PersonId = this.GetType().Name + rnd.Next(1, int.MaxValue);          
        }

        public string PersonId { get; set; }
    }
البته من فکر میکنم اگر شما نیاز به یک ای دی منحصر به فرد دارید راه بهتر استفاده از GUID باشد.
نظرات مطالب
چگونگی دسترسی به فیلد و خاصیت غیر عمومی
آیا می‌توان به کمک رفلکشن به خصوصیتی که مثلا Set ندارد مقدار دهی کرد. بعنوان مثال
class Program
{
  static void Main(string[] args)
  {
      Book book = new Book();
      var codeprop = book.GetType().GetProperty("Code", BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance);
      codeprop.SetValue(book, 20, null);
      var value = codeprop.GetValue(book, null);
  }
}

public class Book
{
  public int code;
  public int Code
  {
      get { return code; }
  }
}
بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها در فیلترهای ASP.NET MVC
در مورد فیلترهای سراسری، حلقه‌ی زیر در کلاس StructureMapFilterProvider فراخوانی نخواهد شد:
var filters = base.GetFilters(controllerContext, actionDescriptor);
foreach (var filter in filters)
بنابراین container.BuildUp ایی هم بر روی فیلتر در حال اجرا، فراخوانی نمی‌شود و وابستگی‌های آن تامین نخواهند شد.
برای حل این مشکل، بجای روش معمول معرفی فیلترهای سراسری:
 GlobalFilters.Filters.Add(new LogAttribute());
بنویسید:
 GlobalFilters.Filters.Add(SmObjectFactory.Container.GetInstance<LogAttribute>());
در این حالت، در ابتدای کار برنامه، تمام وابستگی‌های مرتبط با LogAttribute هم وهله سازی می‌شوند.

مشکل!
این وهله سازی، فقط یکبار آن هم در ابتدای برنامه انجام می‌شود. یعنی وابستگی‌های استفاده شده‌ی در فیلتر سراسری، صرفنظر از طول عمر تعریف شده‌ی برای آن‌ها توسط IoC Container، دیگر وهله سازی مجدد نخواهند شد و این مساله برای حالت‌هایی مانند کار با دیتابیس مشکل ساز است.
برای حل این مشکل، اینترفیس IContainer را به فیلتر تزریق کنید:
public class LogAttribute : ActionFilterAttribute
{
    private readonly IContainer _container;
 
    //نباید به این صورت تعریف شود چون در فیلترهای سراسری فقط یکبار وهله سازی خواهد شد
    //public ILogActionService LogActionService { get; set; }
 
    public LogAttribute(IContainer container)
    {
        _container = container;
    }
 
    public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
    {
        _container.GetInstance<ILogActionService>().Log("......data......");
        //LogActionService.Log("......data......");
        base.OnActionExecuted(filterContext);
    }
}
در این حالت هرچند کلاس LogAttribute ایی که به صورت فیلتر سراسری تعریف شده‌است، یکبار در آغاز کار برنامه وهله سازی می‌شود، اما وابستگی‌های مورد نیاز آن، توسط container.GetInstance به ازای هر بار فراخوانی، مجددا ساخته خواهند شد و دیگر تک وهله‌ای نخواهند بود.

روش بهتر transient کردن وابستگی‌ها: استفاده از Func
نظرات مطالب
EF Code First #12
اگر از VS 2013 و EF 6 استفاده می‌کنید، حالت DB First آن در حقیقت مهندسی معکوس دیتابیس موجود به حالت Code first است. برای مثال اگر این فایل DbModel.edmx را تولید کند، ذیل آن فایل DbModel.Context.tt مشخص است که حاصل آن تولید خودکار یک چنین کلاسی است:
//------------------------------------------------------------------------------
// <auto-generated>
//     This code was generated from a template.
//
//     Manual changes to this file may cause unexpected behavior in your application.
//     Manual changes to this file will be overwritten if the code is regenerated.
// </auto-generated>
//------------------------------------------------------------------------------

namespace EFDbFirstDependencyInjection.DataLayer
{
    using System;
    using System.Data.Entity;
    using System.Data.Entity.Infrastructure;
    
    public partial class TestDbIdentityEntities : DbContext
    {
        public TestDbIdentityEntities()
            : base("name=TestDbIdentityEntities")
        {
        }
    
        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            throw new UnintentionalCodeFirstException();
        }
    
        public virtual DbSet<Category> Categories { get; set; }
        public virtual DbSet<Product> Products { get; set; }
    }
}
این کلاس دقیقا از DbContext حالت Code first استفاده می‌کند و کلا ObjectContext قدیمی را کنار گذاشته‌اند (حتی برای حالت DB First).


بنابراین تمام نکات مطلب جاری در مورد حالت DB First موجود در VS 2013 صادق است. فقط باید فایل DbModel.Context.tt آن‌را اصلاح کنید تا IUnitOfWork را به صورت خودکار به انتهای تعریف کلاس Context اضافه کند. مابقی مسایل آن یکی است.