مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش سوم (پایانی)
در بخش پیشین  به بررسی جزئی‌تر ایجاد پایگاه داده و همچنین توسعه Custom Filter Attribute پرداختیم که وظیفه تایید صلاحیت کاربر جاری و بررسی دسترسی وی به API Method مورد نظر را بررسی می‌کرد. در این مقاله به این بحث می‌پردازیم که در Filter Attribute توسعه داده شده، قصد داریم یک سرویس Access Control ایجاد نماییم.
این سرویس وظیفه تمامی اعمال مربوط به نقش‌ها و دسترسی‌های کاربر را بر عهده خواهد داشت. این سرویس به صورت زیر تعریف می‌گردد:
public class AccessControlService
{
        private DbContext db;

        public AccessControlService()
        {
            db = new DbContext();
        }

        public IEnumerable<Permission> GetUserPermissions(string userId)
        {
            var userRoles = this.GetUserRoles(userId);
            var userPermissions = new List<Permission>();
            foreach (var userRole in userRoles)
            {
                foreach (var permission in userRole.Permissions)
                {
                    // prevent duplicates
                    if (!userPermissions.Contains(permission))
                        userPermissions.Add(permission);
                }
            }
            return userPermissions;
        }
        public IEnumerable<Role> GetUserRoles(string userId)
        {
            return db.Users.FirstOrDefault(x => x.UserId == userId).Roles.ToList();
        }

        public bool HasPermission(string userId, string area, string control)
        {
            var found = false;
            var userPermissions = this.GetUserPermissions(userId);
            var permission = userPermissions.FirstOrDefault(x => x.Area == area && x.Control == control);
            if (permission != null)
                found = true;
            return found;
        }
{
همانطور که ملاحظه می‌کنید، ما سه متد GetUserPermissions، GetUserRoles و HasPermission را توسعه داده‌ایم. حال اینکه بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را نیز به این سرویس اضافه نمایید. متد اول، وظیفه‌ی واکشی تمامی permissionهای کاربر را عهده دار می‌باشد. متد GetUserRoles نیز تمامی نقش‌های کاربر را در سیستم، بازمی‌گرداند و در نهایت متد سوم، همان متدی است که ما در Filterattribute از آن استفاده کرد‌ه‌ایم. این متد با دریافت پارامترها و بازگردانی یک مقدار درست یا نادرست، تعیین می‌کند که کاربر جاری به آن محدوده دسترسی دارد یا خیر.
تمامی حداقل‌هایی که برای نگارش سمت سرور نیاز بود، به پایان رسید. حال به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این سطوح دسترسی را با سمت کاربر همگام نماییم. به طوری که به عنوان مثال اگر کاربری حق دسترسی به ویرایش مطالب یک سایت را ندارد، دکمه مورد نظر که او را به آن صفحه هدایت می‌کند نیز نباید به وی نشان داده شود. سناریویی که ما برای این کار در نظر گرفته‌ایم، به این گونه می‌باشد که در هنگام ورود کاربر، لیستی از تمامی دسترسی‌های او به صورت JSON به سمت کلاینت ارسال می‌گردد. حال وظیفه مدیریت نمایش یا عدم نمایش المان‌های صفحه، بر عهده زبان سمت کلاینت، یعنی AngularJs خواهد بود. بنابراین در ابتدایی‌ترین حالت، ما نیاز به یک کنترلر و متد Web API داریم تا لیست دسترسی‌های کاربر را بازگرداند. این کنترلر در حال حاضر شامل یک متد است. اما بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را به کنترلر اضافه نمایید.
    [RoutePrefix("َAuth/permissions")]
    public class PermissionsController : ApiController
    {
        private AccessControlService _AccessControlService = null;
        public PermissionsController()
        {
            _AccessControlService = new AccessControlService();
        }

        [Route("GetUserPermissions")]
        public async Task<IHttpActionResult> GetUserPermissions()
        {
            if (!User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return Unauthorized();
            }
            return Ok(_AccessControlService.GetPermissions(User.Identity.GetCurrentUserId()));
        }        
    }
در متد فوق ما از متد سرویس Access Control که لیست تمامی permissionهای کاربر را باز می‌گرداند، کمک گرفتیم. متد GetUserPermissions پس از ورود کاربر توسط کلاینت فراخوانی می‌گردد و لیست تمامی دسترسی‌ها در سمت کلاینت، در rootScope انگیولار ذخیره سازی می‌گردد. حال نوبت به آن رسیده که به بررسی عملیات سمت کلاینت بپردازیم.

توسعه سرویس‌ها و فرآیندهای سمت وب کلاینت AngularJS

در ابتدا در سمت کلاینت نیاز به سرویسی داریم که دسترسی‌های سمت سرور را دریافت نماید. از این رو ما نام این سرویس را permissionService می‌نامیم.
'use strict';
angular.module('App').factory('permissionService', ['$http', '$q', function ($http, $q) {

    var _getUserPermissions = function () {
        return $http.get(serviceBaseUrl + '/api/permissions/GetUserPermissions/');
    }

    var _isAuthorize = function (area, control) {
        return _.some($scope.permissions, { 'area': area, 'control': control });
    }

    return {
        getUserPermissions: _getUserPermissions,
        isAuthorize: _isAuthorize
    };
}]);
اگر بخواهیم مختصری درباره‌ی این سرویس صحبت کنیم، متد اول که یک دستور GET ساده است و لیست دسترسی‌ها را از PermissionController دریافت می‌کند. متد بعدی که در آینده بیشتر با آن آشنا می‌شویم، عملیات تایید صلاحیت کاربر را به ناحیه مورد نظر، انجام می‌دهد (همان مثال دسترسی به دکمه ویرایش مطلب در یک صفحه). در این متد برای جستجوی لیست permissions از کتابخانه‌ای با نام Lodash کمک گرفته‌ایم. این کتابخانه کاری شبیه به دستورات Linq را در کالکشن‌ها و آرایه‌های جاوااسکریپتی، انجام می‌دهد. متد some یک مقدار درست یا نادرست را بازمی‌گرداند. بازگردانی مقدار درست، به این معنی است که کاربر به ناحیه‌ی مورد نظر اجازه‌ی دسترسی را خواهد داشت.
حال باید متد‌های این سرویس را در کنترلر لاگین فراخوانی نماییم. در این مرحله ما از rootScope dependency استفاده می‌کنیم. برای نحوه‌ی عملکرد rootScope میتوانید به مقاله‌ای در این زمینه در وب سایت toddomotto مراجعه کنید. در این مقاله ویژگی‌ها و اختلاف‌های scope و rootScope به تفصیل بیان شده است. مقاله‌ای دیگر در همین زمینه نوشته شده است که در انتهای مقاله به بررسی چند نکته در مورد کدهای مشترک پرداخته شده‌است. تکه کد زیر، متد login را نمایش می‌دهد که در loginController قرار گرفته است و ما در آن از نوشتن کل بلاک loginController چشم پوشی کرده‌ایم. متد savePermissions تنها یک کار را انجام می‌دهد و آن هم این است که در ابتدا، به سرویس permissionService متصل شده و تمامی دسترسی‌ها را واکشی می‌نماید و پس از آن، آنها را درون rootScope قرار می‌دهد تا در تمامی کنترلرها قابل دسترسی باشد.
    $scope.login = function () {
        authService.login($scope.loginData).then(function (response) {
            savePermissions();
            $location.path('/userPanel');
        },
         function (err) {
             $scope.message = err.error_description;
         });
    };

    var savePermissions = function () {
        permissionService.getUserPermissions().then(function (response) {
            $rootScope.permissions = response.data;
        },
        function (err) {
        });
    }
}

   حال تمامی اطلاعات دسترسی، در سمت کلاینت نیز قابل دسترسی می‌باشد. تنها کاری که نیاز است، broadCast کردن متد isAuthorize است که آن هم باید در rootScope قرار بگیرد. ما برای این انتساب یک راهکار را ارائه کرده‌ایم. معماری سیستم کلاینت به این صورت است که تمامی کنترلرها درون یک parentController قرار گرفته‌اند. از این رو می‌توان در parentController این انتساب (ایجاد دسترسی عمومی برایisAuthorize) صورت گیرد. برای این کار در parentController تغییرات زیر صورت می‌گیرد:
App.controller('parentController', ['$rootScope', '$scope', 'authService', 'permissionService', function ($rootScope, $scope, authService, permissionService) {
        $scope.authentication = authService.authentication;

        // isAuthorize Method
        $scope.isAuthorize = permissionService.isAuthorize();

        // rest of codes
}]);
در کد فوق ما isAuthorize را درون scope قرار داده‌ایم. دلیل آن هم این است که هر چه که در scope قرار بگیرد، تمامی کنترلر‌های child نیز به آن دسترسی خواهند داشت. البته ممکن است که این بهترین نوع پیاده سازی برای به اشتراک گذاری یک منبع نباشد.
 در گام بعدی کافیست المان‌های صفحه را بر اساس همین دسترسی‌ها فعال یا غیر فعال کنیم. برای این کار از دستور ng-if میتوان استفاده کرد. برای این کار به مثال زیر توجه کنید:
<div ng-controller="childController">
    <div ng-if="isAuthorize('articles', 'edit')" >
    <!-- the block that we want to not see unauthorize person -->
    </div>
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، تمامی المان‌ها را می‌توان با دستور ساده ng-if، از دید کاربران بدون صلاحیت، پنهان نمود. البته توجه داشته باشید که شما نمی‌توانید تنها به پنهان کردن این اطلاعات اکتفا کنید. بلکه باید تمامی متدهای کنترلرهای سمت سرور را هم با همین روش (فیلتر کردن با Filter Attribute) بررسی نمایید. به ازای هر درخواست کاربر باید بررسی شود که او به منبع مورد نظر دسترسی دارد یا خیر.
تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که طول عمر scope و rootScope چقدر است؟! برای پاسخ به این سوال باید بگوییم هر بار که صفحه refresh می‌شود، تمامی مقادیر scope و rootScope خالی می‌شوند. برای این کار هم یک راهکار خیلی ساده (و شاید کمی ناشیانه) در نظر گرفته شده‌است. میتوان بلاک مربوط به پر کردن rootScope.permissions را که در loginController نوشته شده بود، به درون parentController انتقال داد و آن را با استفاده از emit اجرا کرد و در حالت عادی، در هنگام refresh شدن صفحه نیز چون parentController در اولین لحظه اجرا می‌شود، میتوان تمامی مقادیر rootScope.permissions را دوباره از سمت سرور دریافت کرد.
مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 11

قسمت یازدهم آشنایی با Refactoring به توصیه‌هایی جهت بالا بردن خوانایی تعاریف مرتبط با اعمال شرطی می‌پردازد.

الف) شرط‌های ترکیبی را کپسوله کنید

عموما حین تعریف شرط‌های ترکیبی، هدف اصلی از تعریف آن‌ها پشت انبوهی از && و || گم می‌شود و برای بیان مقصود، نیاز به نوشتن کامنت خواهند داشت. مانند:

using System;

namespace Refactoring.Day11.EncapsulateConditional.Before
{
public class Element
{
private string[] Data { get; set; }
private string Name { get; set; }
private int CreatedYear { get; set; }

public string FindElement()
{
if (Data.Length > 1 && Name == "E1" && CreatedYear > DateTime.Now.Year - 1)
return "Element1";

if (Data.Length > 2 && Name == "RCA" && CreatedYear > DateTime.Now.Year - 2)
return "Element2";

return string.Empty;
}
}
}

برای بالا بردن خوانایی این نوع کدها که برنامه نویس در همین لحظه‌ی تعریف آن‌ها دقیقا می‌داند که چه چیزی مقصود اوست، بهتر است هر یک از شرط‌ها را تبدیل به یک خاصیت با معنا کرده و جایگزین کنیم. برای مثال مانند:

using System;

namespace Refactoring.Day11.EncapsulateConditional.After
{
public class Element
{
private string[] Data { get; set; }
private string Name { get; set; }
private int CreatedYear { get; set; }

public string FindElement()
{
if (hasOneYearOldElement)
return "Element1";

if (hasTwoYearsOldElement)
return "Element2";

return string.Empty;
}

private bool hasTwoYearsOldElement
{
get { return Data.Length > 2 && Name == "RCA" && CreatedYear > DateTime.Now.Year - 2; }
}

private bool hasOneYearOldElement
{
get { return Data.Length > 1 && Name == "E1" && CreatedYear > DateTime.Now.Year - 1; }
}
}
}


همانطور که ملاحظه می‌کنید پس از این جایگزینی، خوانایی متد FindElement بهبود یافته است و برنامه نویس اگر 6 ماه بعد به این کدها مراجعه کند نخواهد گفت: «من این کدها رو نوشتم؟!»؛ چه برسد به سایرینی که احتمالا قرار است با این کدها کار کرده و یا آن‌ها را نگهداری کنند.


ب) از تعریف خواص Boolean با نام‌های منفی پرهیز کنید

یکی از مواردی که عموما علت اصلی بروز بسیاری از خطاها در برنامه است، استفاده از نام‌های منفی جهت تعریف خواص است. برای مثال در کلاس مشتری زیر ابتدا باید فکر کنیم که مشتری‌های علامتگذاری شده کدام‌ها هستند که حالا علامتگذاری نشده‌ها به این ترتیب تعریف شده‌اند.

namespace Refactoring.Day11.RemoveDoubleNegative.Before
{
public class Customer
{
public decimal Balance { get; set; }

public bool IsNotFlagged
{
get { return Balance > 30m; }
}
}
}

همچنین از تعریف این نوع خواص در فایل‌های کانفیگ برنامه‌ها نیز جدا پرهیز کنید؛ چون عموما کاربران برنامه‌ها با این نوع نامگذاری‌های منفی، مشکل مفهومی دارند.
Refactoring قطعه کد فوق بسیار ساده است و تنها با معکوس کردن شرط و نحوه‌ی نامگذاری خاصیت IsNotFlagged پایان می‌یابد:

namespace Refactoring.Day11.RemoveDoubleNegative.After
{
public class Customer
{
public decimal Balance { get; set; }

public bool IsFlagged
{
get { return Balance <= 30m; }
}
}
}

مطالب
آشنایی با WPF قسمت سوم: Layouts بخش دوم

  در مقاله قبلی در مورد تعدادی از Layout‌ها صحبت کردیم و در این بخش به ادامه‌ی آن پرداخته و دو مبحث GridPanel و Custom Layout را بررسی می‌کنیم.


GridPanel

پنل پیش فرضی است که موقع ایجاد یک پروژه‌ جدید WPF ایجاد می‌شود. چیدمان این نوع پنل به صورت سطر و ستون است و کارکرد آن بسیار مشابه جداول در HTML می‌باشد؛ با این تفاوت که در اینجا انعطاف پذیری بیشتری وجود دارد. هر سلول می‌تواند شامل چندین کنترل شود و یا هر کنترل می‌تواند چندین سلول را به خود احتصاص دهند و حتی می‌تواند روی کنترل‌های دیگر قرار بگیرند و همپوشانی کنترل‌ها را داشته باشیم.

تگ Grid Panel شامل دو تگ برای تعریف سطرها و ستون‌ها می‌باشد با استفاده از تگ Row Definition و Column Definition به تعیین تعداد سطر و ستون‌ها و اندازه آن‌ها می‌پردازیم:
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
</Grid>
گرید پنل بالا شامل 4 سطر و دو ستون است و تعیین اندازه آن‌ها توسط دو خاصیت Width و  Height مشخص شده است که نحوه مقداردهی آن‌ها به صورت زیر است:
Fixed : یک مقدار ثابت، مثل سطر آخری که در کد بالا قرار می‌گیرد. این مقدار بر اساس یک واحد منطقی است و نه پیکسل که در این مقاله قبلا بررسی کرده‌ایم.
Auto : به مقداری که احتیاج دارد فضایی را بخود اختصاص می‌دهد.
* : هر آنچه از فضای موجود باقی مانده است را به خود اختصاص می‌دهد. علامت ستاره یک واحد نسبی است؛ به این صورت که می‌توانید مقدار فضا را به صورت زیر نیز بیان کنید.*3 و *2 به این معنی است که از پنج قسمت فضای باقیمانده سه قسمت و بعدی دو قسمت  را به خود اختصاص می‌دهد. عبارت * با *1 برابر است. عموما با این علامت فضا را به شکل درصد بیان می‌کنند:
 <ColumnDefinition Width="69*" />   <!-- Take 69% of remainder -->
    <ColumnDefinition Width="31*"/> <!-- Take 31% of remainder -->

نحوه‌ی اضافه کردنالمان‌ها به گرید به صورت زیر پس از تعیین تعداد سطرها و ستون‌ها انجام می‌گیرد و جایگاه هر المان در ستون یا سطر مربوطه توسط یک attached Dependency Property به نام‌های Grid.Column یا Grid.Row صورت می‌گیرد. خصوصیات Horizontal alignment و vertical Alignment هم برای تعیین موقعیت قرار گیری اشیاء در سلول به کار می‌روند و فاصله‌ی آن‌ها (کنترل ها) از لبه‌های گرید با margin محاسبه می‌شود.
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Content="Name:"/>
    <Label Grid.Row="1" Grid.Column="0" Content="E-Mail:"/>
    <Label Grid.Row="2" Grid.Column="0" Content="Comment:"/>
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="0" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="1" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="2" Margin="3" />
    <Button Grid.Column="1" Grid.Row="3" HorizontalAlignment="Right" 
            MinWidth="80" Margin="3" Content="Send"  />
</Grid>

تغییر اندازه در سمت کد هم می‌تواند توسط کدهای صورت گیرد.
Auto sized GridLength.Auto
Star sized new GridLength(1,GridUnitType.Star)
Fixed size new GridLength(100,GridUnitType.Pixel)
مثال:
Grid grid = new Grid();
 
ColumnDefinition col1 = new ColumnDefinition();
col1.Width = GridLength.Auto;
ColumnDefinition col2 = new ColumnDefinition();
col2.Width = new GridLength(1,GridUnitType.Star);
 
grid.ColumnDefinitions.Add(col1);
grid.ColumnDefinitions.Add(col2);

قابلیت تغییر اندازه‌ی سطر و ستون توسط کاربر
یکی از تگ‌های ویژه داخل گری،د تگ Grid Splitter است. برای قرارگیری تگ splitter ابتدا باید یک سطر یا ستون بین سطر و ستون هایی که میخواهید از یکدیگر جدا شوند ایجاد کنید و اندازه‌ی آن را auto تعیین کنید و سپس مانند بقیه‌ی اشیا توسط Grid.Column یا Grid.Row مانند کد زیر تگ splitter را به آن اختصاص دهید.
<Grid>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
        <ColumnDefinition Width="Auto"/>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Content="Left" Grid.Column="0" />
    <GridSplitter HorizontalAlignment="Right" 
                  VerticalAlignment="Stretch" 
                  Grid.Column="1" ResizeBehavior="PreviousAndNext"
                  Width="5" Background="#FFBCBCBC"/>
    <Label Content="Right" Grid.Column="2" />
</Grid>
خاصیت ResizeBehavior مشخص می‌کند که ستون یا سطرهای کناری کدام باید تغییر اندازه داشته باشند.
 BasedOnAlignment   مقدار پیش فرض این گزینه است و مشخص می‌کند سطر یا ستونی طرفی باید تغییر اندازه دهد که در Alignment آن آمده است
 CurrentAndNext   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر بعدی
 PreviousAndCurrent   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر قبلی
 PreviousAndNext   سطر یا ستون قبلی و بعدی که بهترین گزینه برای انتخاب است.

خاصیت ResizeDirection جهت تغییر اندازه را مشخص می‌کند که شامل سه مقدار Row,Column و Auto است که مقدار پیش فرض آن auto است و نیازی به ذکر آن نیست و خود سیستم میداند که باید تغییر اندازه در چه جهتی صورت بگیرد.


ساخت Custom Layout یا یک پنل سفارشی (اختصاصی)
در این دو قسمت، شما با پنل‌های متفاوتی آشنا شدید که قابلیت‌های مفیدی داشتند؛ ولی گاهی اوقات هیچ کدام از این‌ها به کار شما نمی‌آیند و دوست دارید پنلی داشته باشید که مطابق میل شما عمل کند. برای ساخت یک پنل سفارشی یک کلاس می‌سازیم که از کلاس Panel ارث بری می‌کند. در اینجا دو متد برای Override کردن وجود دارند:
MeasureOverride : تعیین اندازه پنل بر اساس اندازه تعیین شده برای المان‌های فرزند و فضای موجود.
ArrangeOverride: مرتب سازی المان‌ها در فضای موجود نهایی.

کد نمونه:
public class MySimplePanel : Panel
{
    // Make the panel as big as the biggest element
    protected override Size MeasureOverride(Size availableSize)
    {
        Size maxSize = new Size();
 
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Measure( availableSize );
            maxSize.Height = Math.Max( child.DesiredSize.Height, maxSize.Height);
            maxSize.Width= Math.Max( child.DesiredSize.Width, maxSize.Width);
        }
    }
 
    // Arrange the child elements to their final position
    protected override Size ArrangeOverride(Size finalSize)
    {
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Arrange( new Rect( finalSize ) );
        }
    }
}
لینک‌های زیر تعدادی از پنل‌های سفارشی پر طرفدار هستند که بر روی اینترنت به اشتراک گذاشته شده اند:
TreeMapPanel
Animating Tile Panel
Radial Panel
Element Flow Panel
Ribbon Panel

خواصی که باید در Layout‌ها با آنها بیشتر آشنا شویم:
Horizontal & Vertical Alignment
با دادن این خاصیت به کنترل‌های موجود، نحوه قرار گیری و موقعیت آن‌ها مشخص می‌گردد. جدول زیر بر ساس انواع موقعیت‌های مختلف تشکیل شده است:

Margin & Padding
این خاصیت‌ها حتما برای شما آشنا هستند. خاصیت margin فاصله کنترل از لبه‌های Layout است و خاصیت Padding فاصله محتویات کنترل از لبه‌های کنترل است.

Clipping
در صورتی که خاصیت ClipToBounds پنل برابر False باشند به این معناست که المان‌ها میتوانند از لبه‌های پنل خارج شوند، در صورتی که برابر True باشد مقدار خارج شده نمایش نمی‌یابد.

Scrolling
موقعیکه از پنلی استفاده می‌کنید که با تمام شدن ناحیه‌اش روبرو شده‌اید ولی کنترل‌های داخلش هنوز ادامه دارند، نیاز به یک اسکرول به شدت احساس می‌شود. در این حالت می‌توان از ScrollViewer استفاده کرد.
<ScrollViewer>
    <StackPanel>
        <Button Content="First Item" />
        <Button Content="Second Item" />
        <Button Content="Third Item" />
    </StackPanel>
</ScrollViewer>



نظرات مطالب
Persist ، Load و Bookmark در Workflow
ببخشید که دیر شد
شما در هر Activity که ایجاد می‌کنید با کمک خاصیت  Context به خصوصیات workflow جاری دسترسی دارین.
اگه دیده باشید ما یک Activity به نام CreateUser ایجاد کردیم که Entity مربوط به User رو ایجاد می‌کنه.
درست قبل از اینکه user رو دخیره کنیم مقدار فیلد WorkFlowId اون رو که در واقع شناسه‌ی workflow جاری برای این user هست رو به اون اختصاص می‌دیم.
این فیلد در حقیقت شناسه‌ی workflow ایه که این entity در اون جریان داره
شناسه workflow  در جدول instancesTable فیلدیه به نام   WorkflowInstanceId
 
مطالب
استفاده از افزونه MD.BootstrapPersianDateTimePicker در گریدهای Kendo UI
در این مطلب قصد داریم نحوه‌ی یکپارچه سازی افزونه‌ی انتخاب تاریخ و زمان MD.BootstrapPersianDateTimePicker را با گریدهای Kendo UI، در دو حالت ویرایش به صورت popup و یا inline، بررسی کنیم:



پیشنیازها

برای این مطلب از دو کتابخانه‌ی moment-jalaali، برای تبدیل تاریخ، از میلادی به شمسی و برعکس، استفاده خواهیم کرد. همچنین کنترل انتخاب تاریخ نیز از کتابخانه‌ی MD.BootstrapPersianDateTimePicker تامین می‌شود.
moment-jalaali را می‌توانید به صورت ذیل از طریق npm نصب کنید:
 npm install moment-jalaali --save
سپس دو مدخل ذیل را باید به مجموعه‌ی مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه کنید:
node_modules/moment/min/moment.min.js
node_modules/moment-jalaali/build/moment-jalaali.js

MD.BootstrapPersianDateTimePicker را یا از طریق نیوگت نصب کنید و یا مخزن کد آن‌را به صورت کامل دریافت کنید:
 Install-Package MD.BootstrapPersianDateTimePicker
پس از دریافت این بسته، فایل jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.css آن‌را به مداخل cssهای خود اضافه کنید.
همچنین فایل‌های jalaali.js و jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.js آن‌را نیز به مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه نمائید.

در کل اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، فایل bundleconfig.json یک چنین شکلی را پیدا خواهد کرد. در این حالت فایل layout برنامه تنها این دو مدخل نهایی را نیاز خواهد داشت:
<link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
<script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script>


فعالسازی کنترل انتخاب تاریخ شمسی بجای کامپوننت پیش فرض انتخاب تاریخ Kendo UI

پس از افزودن ارجاعات مورد نیاز، اکنون فرض ما بر این است که ستون تاریخ، دقیقا با فرمت میلادی از سمت سرور دریافت می‌شود و addDate نام دارد.
پس از آن، مرحله‌ی اول کار، نمایش این تاریخ میلادی به صورت شمسی است:
{
   field: "addDate", title: "تاریخ ثبت",
   template: "#=moment(addDate).format('jYYYY/jMM/jDD')#",
این‌کار را با تعریف یک template و سپس ارسال مقدار addDate که همان نام خاصیت ستون جاری است به کتابخانه‌ی moment-jalaali، انجام می‌دهیم. در این حالت همواره تاریخ‌های میلادی تنظیم شده‌ی در این ستون، در حالت نمایش معمولی با فرمت شمسی ظاهر می‌شوند.

در ادامه‌ی تکمیل خواص ستون جاری، خاصیت editor را اضافه خواهیم کرد:
 editor: function(container, options) {
}
توسط پارامتر اول آن می‌توان کار سفارشی سازی کنترل ویرایش این ستون را انجام داد و خاصیت دوم آن، نام فیلد جاری و همچنین مقادیر مدل آن‌را در اختیار ما قرار می‌دهد.
در ادامه نیاز است یک input field سفارشی را در اینجا درج کنیم تا کار نمایش کنترل انتخاب تاریخ شمسی را انجام دهد:
// دریافت تاریخ میلادی و تبدیل آن به شمسی جهت نمایش در تکست باکس
var persianAddDate = moment(options.model.addDate).format('jYYYY/jMM/jDD');
// ایجاد کنترل انتخاب تاریخ سفارشی با مقدار تاریخ شمسی دریف جاری
var input = $('<div dir="ltr" class="input-group">'+
'<div class="input-group-addon" data-name="datepicker1" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-fromdate="false" data-enabletimepicker="false" data-englishnumber="true" data-placement="left">'+
'<span class="glyphicon glyphicon-calendar"></span>'+
'</div>'+
'<input type="text" value="'+ persianAddDate +'" class="form-control" id="' + options.field + '" placeholder="از تاریخ" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-englishnumber="true" data-fromdate="true" data-enabletimepicker="false" data-placement="right" />'+
'</div>');
// افزودن کنترل جدید به صفحه
input.appendTo(container);
کاری که در اینجا انجام شده، افزودن یک input مزین شده با ویژگی‌های مخصوص MD.BootstrapPersianDateTimePicker است تا توسط آن شناسایی شود. همچنین چون مقدار options.model.addDate در اصل میلادی است، توسط کتابخانه‌ی moment-jalaali به شمسی تبدیل و بجای value این کنترل ارائه می‌شود تا زمانیکه این ستون در حالت ویرایش قرار گرفت، این تاریخ شمسی توسط کنترل انتخاب تاریخ، به درستی پردازش شده و نمایش داده شود.
متد input.appendTo، کار افزودن این input جدید را به container یا همان محل نمایش ستون جاری، انجام می‌دهد.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، هرچند ظاهر Input جدید تغییر کرده‌است، اما سبب نمایش کنترل انتخاب تاریخ نمی‌شود؛ چون این فیلد ویرایشی، پس از رندر صفحه، به صفحه اضافه شده‌است. به همین جهت نیاز است متد EnableMdDateTimePickers نیز فراخوانی شود. این متد کار فعالسازی input جدید را انجام خواهد داد:
 // با خبر سازی کتابخانه انتخاب تاریخ از تکست باکس جدید
EnableMdDateTimePickers();

تا اینجا موفق شدیم بجای کنترل انتخاب تاریخ میلادی، کنترل انتخاب تاریخ شمسی را نمایش دهیم. اما تاریخی که انتخاب می‌شود نیز شمسی است و تاریخی که به سمت سرور ارسال خواهد شد، میلادی می‌باشد. به همین جهت تغییرات این کنترل را تحت نظر قرار داده و هر زمانیکه کاربر تاریخی را انتخاب کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و بجای فیلد addDate اصلی تنظیم می‌کنیم:
// هر زمانیکه کاربر تاریخ جدیدی را وارد کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و در مدل ردیف جاری ثبت می‌کنیم
// در نهایت این مقدار میلادی است که به سمت سرور ارسال خواهد شد
$('#' + options.field).change(function(){
   var selectedPersianDate = $(this)[0].value;
   var gregorianAddDate = moment(selectedPersianDate, 'jYYYY/jMM/jDD').format('YYYY-MM-DD');
   options.model.set('addDate', gregorianAddDate);
});

تنها مرحله‌ی باقیمانده، مخفی کردن این کنترل نمایش تاریخ، با از دست رفتن فوکوس است:
// با از دست رفتن فوکوس نیاز است این کنترل مخفی شود
$('#' + options.field).blur(function(){
   $('[data-name="datepicker1"]').MdPersianDateTimePicker('hide');
});
اگر این کار را انجام ندهیم، در حالت popup با بسته شدن آن، هنوز کنترل نمایش تاریخ نمایان خواهد بود و بسته نمی‌شود یا در حالت ویرایش inline، با کلیک بر روی دکمه‌ی لغو ویرایش ردیف، باز هم شاهد باقی ماندن این کنترل در صفحه خواهیم بود که تجربه‌ی کاربری مطلوبی به شمار نمی‌رود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: با این کنترلر و این View
مطالب
آزمون واحد در MVVM به کمک تزریق وابستگی
یکی از خوبی‌های استفاده از Presentation Pattern‌ها بالا بردن تست پذیری برنامه و در نتیجه نگهداری کد می‌باشد.
MVVM الگوی محبوب برنامه نویسان WPF و Silverlight می‌باشد.  به صرف استفاده از الگوی MVVM نمی‌توان اطمینان داشت که ViewModel کاملا تست پذیری داریم. به عنوان مثلا اگر در ViewModel خود مستقیما DialogBox کنیم یا ارجاعی از View دیگری داشته باشیم نوشتن آزمون‌های واحد تقریبا غیر ممکن می‌شود. قبلا درباره‌ی این مشکلات و راه حل آن مطلب در سایت منتشر شده است : 
در این مطلب قصد داریم سناریویی را بررسی کنیم که ViewModel از Background Worker جهت انجام عملیات مانند دریافت داده‌ها استفاده می‌کند.
Background Worker کمک می‌کند تا اعمال طولانی در یک Thread دیگر اجرا شود در نتیجه رابط کاربری Freeze نمی‌شود.
به این مثال ساده توجه کنید : 
    public class BackgroundWorkerViewModel : BaseViewModel
    {
        private List<string> _myData;

        public BackgroundWorkerViewModel()
        {
            LoadDataCommand = new RelayCommand(OnLoadData);
        }

        public RelayCommand LoadDataCommand { get; set; }

        public List<string> MyData
        {
            get { return _myData; }
            set
            {
                _myData = value;
                RaisePropertyChanged(() => MyData);
            }
        }

        public bool IsBusy { get; set; }

        private void OnLoadData()
        {
            var backgroundWorker = new BackgroundWorker();
            backgroundWorker.DoWork += (sender, e) =>
                             {
                                 MyData = new List<string> {"Test"};
                                 Thread.Sleep(1000);
                             };
            backgroundWorker.RunWorkerCompleted += (sender, e) => { IsBusy = false; };
            backgroundWorker.RunWorkerAsync();
        }
    }

در این ViewModel با اجرای دستور LoadDataCommand داده‌ها از یک منبع داده دریافت می‌شود. این عمل می‌تواند چند ثانیه طول بکشد ، در نتیجه برای قفل نشدن رابط کاربر این عمل را به کمک Background Worker به صورت Async در پشت صحنه انجام شده است.
آزمون واحد این ViewModel اینگونه خواهد بود : 
    [TestFixture]
    public class BackgroundWorkerViewModelTest
    {
        #region Setup/Teardown

        [SetUp]
        public void SetUp()
        {
            _backgroundWorkerViewModel = new BackgroundWorkerViewModel();
        }

        #endregion

        private BackgroundWorkerViewModel _backgroundWorkerViewModel;

        [Test]
        public void TestGetData()
        {
              
            _backgroundWorkerViewModel.LoadDataCommand.Execute(_backgroundWorkerViewModel);

            Assert.NotNull(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
            Assert.IsNotEmpty(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
        }
    }

با اجرای این آزمون واحد نتیجه با آن چیزی که در زمان اجرا رخ می‌دهد متفاوت است و با وجود صحیح بودن کدها آزمون واحد شکست می‌خورد.
چون Unit Test به صورت همزمان اجرا می‌شود و برای عملیات‌های پشت صحنه صبر نمی‌کند در نتیحه این آزمون واحد شکست می‌خورد.

آزمون واحد شکست خورده

یک راه حل تزریق BackgroundWorker به صورت وابستگی به ViewModel می‌باشد. همانطور که قبلا اشاره شده یکی از مزایای استفاده از تکنیک‌های تزریق وابستگی  سهولت Unit testing می‌باشد.
در نتیجه یک Interface عمومی و 2  پیاده سازی همزمان و غیر همزمان جهت استفاده در برنامه‌ی واقعی و آزمون واحد تهیه می‌کنیم : 
   public interface IWorker
    {
        void Run(DoWorkEventHandler doWork);
        void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete);
    }
جهت استفاده در برنامه‌ی واقعی : 
    public class AsyncWorker : IWorker
    {
        public void Run(DoWorkEventHandler doWork)
        {
            Run(doWork, null);
        }

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete)
        {
            var backgroundWorker = new BackgroundWorker();
            backgroundWorker.DoWork += doWork;
            if (onComplete != null)
                backgroundWorker.RunWorkerCompleted += onComplete;
            backgroundWorker.RunWorkerAsync();
            

        }
    }
جهت اجرا در آزمون واحد : 
    public class SyncWorker : IWorker
    {
        #region IWorker Members

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork)
        {
            Run(doWork, null);
        }

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete)
        {
            Exception error = null;
            var doWorkEventArgs = new DoWorkEventArgs(null);
            try
            {
                doWork(this, doWorkEventArgs);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                error = ex;
                throw;
            }
            finally
            {
                onComplete(this, new RunWorkerCompletedEventArgs(doWorkEventArgs.Result, error, doWorkEventArgs.Cancel));
            }
        }

        #endregion
    }
در نتیجه ViewModel اینگونه تغییر خواهد کرد :
    public class BackgroundWorkerViewModel : BaseViewModel
    {
        private readonly IWorker _worker;
        private List<string> _myData;

        public BackgroundWorkerViewModel(IWorker worker)
        {
            _worker = worker;
            LoadDataCommand = new RelayCommand(OnLoadData);
        }

        public RelayCommand LoadDataCommand { get; set; }

        public List<string> MyData
        {
            get { return _myData; }
            set
            {
                _myData = value;
                RaisePropertyChanged(() => MyData);
            }
        }

        public bool IsBusy { get; set; }

        private void OnLoadData()
        {
            IsBusy = true; // view is bound to IsBusy to show 'loading' message.

            _worker.Run(
                (sender, e) =>
                    {
                        MyData = new List<string> {"Test"};
                        Thread.Sleep(1000);
                    },
                (sender, e) => { IsBusy = false; });
        }
    }

کلاس مربوطه به آزمون واحد را مطابق با تغییرات ViewModel :
    [TestFixture]
    public class BackgroundWorkerViewModelTest
    {
        #region Setup/Teardown

        [SetUp]
        public void SetUp()
        {
            _backgroundWorkerViewModel = new BackgroundWorkerViewModel(new SyncWorker());
        }

        #endregion

        private BackgroundWorkerViewModel _backgroundWorkerViewModel;

        [Test]
        public void TestGetData()
        {
              
            _backgroundWorkerViewModel.LoadDataCommand.Execute(_backgroundWorkerViewModel);

            Assert.NotNull(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
            Assert.IsNotEmpty(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
        }
    }

اکنون اگر Unit Test را اجرا کنیم نتیجه اینگونه خواهد بود :




 
مطالب
الگوی سردر Facade Pattern
یکی از الگوهای ساختاری Gang Of Four، استفاده از الگوی Facade است که پیچیدگی‌های یک سیستم را مخفی می‌سازد و با ارائه یک پیاده سازی ساده‌تر، استفاده از آن و تست آن را راحت‌تر می‌سازد. این الگو یک کلاس یا یک سیستمی را با متدها و رویدادهایی ساده، در اختیار ما قرار می‌دهد و در یک لحظه، تنها با یک کلاس واحد سر و کله می‌زنیم. احتمالا بسیاری از شما از این الگو استفاده کرده‌اید، ولی شاید با اسم آن آشنا نبوده‌اید.

کار این کلاس در واقع ترکیب کلاس‌ها و کتابخانه‌های کاری مشخص است که نیاز به ارتباط با یکدیگر را دارند. به عنوان مثال یک برنامه کتابخانه، برای وظیفه‌ای چون امانت یک کتاب نیاز است تا چندین کلاس مختلف را با یکدیگر به کار بگیرد که این وظایف شامل موارد زیر می‌باشند:
  1. بررسی وجود کتاب
  2. بررسی تعداد موجود یک کتاب در کتابخانه
  3. بررسی وضعیت امانی کتاب (آیا کتاب در دست کسی از قبل امانت است؟ یا کتاب برای امانت آزاد است؟)
  4. در صورتی که کتابی بیش از زمان مورد نظر در دست کسی امانت است، با یک پیامک از او بخواهیم که کتاب را بازگرداند.
تمامی موارد بالا تنها قسمتی از انجام یک عمل ساده هستند که در یک گروه جای می‌گیرند؛ ولی در واقع از چندین کلاس جدا مثل کلاس کتاب، امانت، سیستم پیامکی و ... استفاده شده است . الگوی Facade به ما کمک می‌کند تا پیچیدگی و تعداد خطوط اجرا را در سطوح بالاتر مخفی سازیم و تنها با صدا زدن یک یا چند متد ساده، کار را به اتمام برسانیم. این کار باعث کاهش کد و خوانایی برنامه در سطوح بالاتر می‌شود.

در کد زیر ما قصد داریم نمونه‌ای از اجرای این الگو را ببینیم. ابتدا سه کلاس اطلاعاتی زیر را ایجاد می‌کنیم:
کلاس کتاب Book:
    class Book
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public int Quantity { get; set; }
        public bool IsLoanable { get; set; }
    }

کلاس کاربر User
 class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public  string CellPhoneNumber { get; set; }
    }

کلاس امانت Loan
  class Loan
    {
       public DateTime ExpiredDate { get; set; }
        public User User { get; set; }
    }

بعد از آن سه کلاس را برای مدیریت کتاب، مدیریت امانت و مدیریت پیامکی، ایجاد می‌کنیم:
کلاس کتاب BookManager:
 class BookManager
    {
        public Book GetBook(int id)
        {
                return new Book()
                {
                    Id=id,
                    Title = "a book",
                    Quantity = 3,
                    IsLoanable = true
                };
        }
    }
کلاس بالا یک کتاب را با موجودی سه عدد بازمی‌گرداند که خاصیت IsLoanable آن می‌گوید کتاب را برای بردن به خانه امانت می‌دهند؛ ولی اگر کتاب به فرض یک کتاب مرجع باشد باید False برگرداند تا از امانت آن خودداری شود.

کلاس LoanManager برای مدیریت امانت‌ها
 public int IsLoan(int bookId)
        {
            return 2;
        }

        public List<Loan> GetLoans(int bookId)
        {
            return new List<Loan>()
            {
                new Loan()
                {
                    ExpiredDate = DateTime.Now.AddDays(-15),
                    User = new User()
                {
                    Id = 2,
                    Title = "User1",
                    CellPhoneNumber = "342342424"
                }
                },
                new Loan()
                {
                    ExpiredDate = DateTime.Now.AddDays(5),
                    User = new User()
                        {
                            Id = 56,
                            Title = "User56",
                            CellPhoneNumber = "324324324324"
                        }
                }
            };
        }
این کلاس شامل دو متد است که اولین متد آن کد کتاب را دریافت می‌کند و تعداد افرادی را که در حال حاضر نسخه‌های مختلف آن را به امانت برده‌اند، برمی‌گرداند. در کد بالا عدد دو بازگردانده می‌شود که میگوید از نسخه‌های موجود این کتاب در کتابخانه، دوتای آن‌ها به امانت برده شده‌اند. در متد دوم، کد کتاب داده شده و امانت‌های فعلی آن کتاب که همان دو عدد بالا می‌باشد را برگشت می‌دهد.

در نهایت سومی کلاس مدیریتی برای پیامک هاست:
   class SmsManager
    {
        public void SendMessage(string number)
        {
            Console.WriteLine("please take back the book to the library : "+number);
        }
    }

و در کلاس Facade داریم
    class FacadeBookLoan
    {
        private readonly BookManager _bookManager;
        private readonly LoanManager _loanManager;
        private readonly SmsManager _smsManager;
        public FacadeBookLoan()
        {
            _bookManager = new BookManager();
            _loanManager=new LoanManager();
            _smsManager=new SmsManager();
        }

        public int IsLoanable(int bookId)
        {
            var book = _bookManager.GetBook(2);
            if (book == null)
                return -2;
            if (!book.IsLoanable)
                return -1;
            var howManyBookIsLoaned = _loanManager.IsLoan(bookId);

            if(howManyBookIsLoaned>0) ManageLoaners(bookId);

            return book.Quantity - howManyBookIsLoaned;
        }

        private void ManageLoaners(int bookId)
        {
            var loans = _loanManager.GetLoans(bookId);

            foreach (var loan in loans)
            {
                if (loan.ExpiredDate > DateTime.Now)
                {
                    _smsManager.SendMessage(loan.User.CellPhoneNumber);
                }
            }
        }
    }
در این کلاس متد IsLoanable چک می‌کند که آیا کتاب قابل امانت هست یا خیر. در اینجا مرحله به مرحله، وجود کتاب و قابلیت امانت کتاب بررسی شده و در صورت نتیجه، کد وضعیت -1 یا -2 بازگردانده می‌شوند و در مرحله بعد تعداد نسخه‌های آن کتاب که در حال حاضر در دست امانت هستند، بررسی می‌شوند. اگر کتابی در درست امانت باشد، متد خصوصی صدا زده شده و به کاربرانی که بیش از مدت معینی یک نسخه از کتاب را داشته‌اند، پیامک می‌زند که کتاب را بازگردانید؛ چرا که نسخه‌ها در حال کاهش هستند و در مرحله بعد تعداد نسخه‌های موجود از آن کتاب را در کتابخانه باز می‌گرداند که در این مثال تنها یک نسخه از آن کتاب در کتابخانه موجود است و دو تای آن‌ها در دست امانت هستند که یکی از امانت دارها 15 روز است کتاب را در تاریخ معینی تحویل نداده است.

کد بدنه اصلی برنامه:
var myfacade=new FacadeBookLoan();
var loansCount= myfacade.IsLoanable(2);
Console.WriteLine(loansCount > 0 ? "you can loan the book" : "you can't loan the book");
خروجی برنامه:
please take back the book to the library : 324324324324
you can loan the book
نظرات اشتراک‌ها
دانلود سورس باز نسخه 3.10 Nop Commerce
System.Globalization.CultureInfo calture = new System.Globalization.CultureInfo("fa-IR");
  System.Globalization.DateTimeFormatInfo info = calture.DateTimeFormat;
  info.AbbreviatedDayNames = new string[] { "ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش" };
  info.DayNames = new string[] { "یکشنبه", "دوشنبه", "ﺳﻪشنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه" };
  info.AbbreviatedMonthNames = new string[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", "" };
  info.MonthNames = new string[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", "" };
  info.AMDesignator = "ق.ظ";
  info.PMDesignator = "ب.ظ";
  info.ShortDatePattern = "yyyy/MM/dd";
  info.FirstDayOfWeek = DayOfWeek.Saturday;
  System.Globalization.PersianCalendar cal = new System.Globalization.PersianCalendar();

  typeof(System.Globalization.DateTimeFormatInfo).GetField("calendar", System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.Instance | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic).SetValue(info, cal);
  object obj = typeof(System.Globalization.DateTimeFormatInfo).GetField("m_cultureTableRecord", System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.Instance | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic).GetValue(info);
  obj.GetType().GetMethod("UseCurrentCalendar", System.Reflection.BindingFlags.NonPublic | System.Reflection.BindingFlags.Instance).Invoke(obj, new object[] { cal.GetType().GetProperty("ID", System.Reflection.BindingFlags.Instance | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic).GetValue(cal, null) });
  typeof(System.Globalization.CultureInfo).GetField("calendar", System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.Instance | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic).SetValue(calture, cal);
  typeof(System.Globalization.CultureInfo).GetField("calendar", System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.Instance | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic).SetValue(calture, cal);

  System.Threading.Thread.CurrentThread.CurrentCulture = calture;
  System.Threading.Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = calture;
  System.Globalization.CultureInfo.CurrentCulture.DateTimeFormat = info;
  System.Globalization.CultureInfo.CurrentUICulture.DateTimeFormat = info;
نظرات مطالب
نمایش فرم‌های مودال Ajax ایی در ASP.NET MVC به کمک Twitter Bootstrap
با سلام
در اکشن زیر
publicActionResult Index(User user) //ذخیره سازی اطلاعات
{
   if(this.ModelState.IsValid)
   {
       //todo: SaveChanges;
       returnJson(new{ success = true});
   }
 
   this.ModelState.AddModelError("", "خطایی رخ داده است");
   returnPartialView("_ModalPartialView", user);
}
اگر 4 خط اول را کامنت کنیم، یعنی فرض کنیم خطایی اتفاق می‌افتد، که در برنامه‌های واقعی امکان پذیر است، از بار دوم به بعد، فرم از حالت مودال خارج می‌شود. علت چیست و راه حل کدام است؟
مطالب
ستون محاسباتی (computed column)
برخی از داده‌ها از ترکیب و ادغام شدن چند داده دیگر بدست می‌آیند. مثلا شماره دانشجویی از ترکیب چند صفت مختلف بوجود می‌آید (مثل نیمسال ورودی، کددانشگاه، کدرشته تحصیلی...).
برای پیاده سازی اینگونه ستون‌ها SQL Server یک قابلیتی به نام computed column ارائه داده است. برای تعریف این چنین ستون هایی بعد از نام ستون از کلمه AS استفاده می‌کنیم. عبارتی که ستون محاسباتی را تشکیل می‌دهد می‌تواند شامل این موارد باشد: تابع، نام ستون غیر محاسباتی و مقادیر ثابت ولی امکان استفاده از subquery وجود ندارد.
ستون‌های محاسباتی بطور پیشفرض مجازی هستند (بطور فیزیکی بر روی دیسک ذخیره نشده اند). یعنی هر موقع که query اجرا می‌شود آنها نیز مجدد محاسبه شده و نمایش داده می‌شوند.
برای اینکه نوع ذخیره سازی را از مجازی به فیزیکی تبدیل کنیم باید در هنگام ساخت جدول (یا تغییر آن) از کلید واژه PERSISTED استفاده کنیم. وقتی بطور فیزیکی ذخیره شده باشد با هر بار ویرایش یکی از ستون‌های تشکلیل دهنده ستون محاسباتی هم ویرایش می‌شود.
ستون محاسباتی بعد از تبدیل شدن از مجازی به فیزیکی می‌تواند به عنوان کلید اولیه و ایندکس در نظر گرفته شود.

به مثال زیر توجه کنید:
جدولی داریم با دو ستون، قرار هست بر اساس ترکیب مقادیر دو ستون جستجویی انجام دهیم. ضمن اینکه ترکیب دو ستون باید منحصر بفرد باشد. برای این منظور یک unique index روی دو ستون لحاظ می‌کنیم.
create table t1
(
col1 char(1),
col2 char(1)
)

create unique nonclustered index ix_uq on t1 (col1 , col2);

insert t1 
values('A', 'B'), ('B', 'C'), ('C', 'D'), ('D', 'E'), ('E', 'F'),
('G', 'H'), ('I', 'J'), ('K', 'L'), ('M', 'N'), ('O', 'P');

اکنون به دنبال سطری میگردیم که ترکیب مقادیر دو ستون آن برابر با OP باشد. پس query زیر را اجرا میکنیم
select col1 + col2
from t1
where col1 + col2 = 'OP'
اما همانطور که در تصویر زیر مشاهده می‌شود عمل Index Seek صورت نگرفته است. زمانی که از ستون به عنوان یک عبارت استفاده شود Index Seek نخواهیم داشت. منظور عبارت، الحاق مقداری با ستون، قرار گرفتن ستون در یک تابع و ... می‌باشد.


برای اینکه Index Seek داشته باشیم بایستی مقادیر را جداگانه مقایسه کنیم(ستون‌ها به صورت عبارت محاسباتی نباشند)
select col1 + col2
from t1
where col1  = 'O' and col2 = 'P'

ولی ما می‌خواهیم شرط بر اساس ترکیب دو ستون باشد. خب اینجا هست که Computed Columns مطرح میشوند.
alter table t1 add col3 as col1 + col2 persisted

create clustered index ix1 on t1 (col3)
با دستور اول یک ستون محاسباتی از نوع persisted به جدول اضافه نمودیم. و با دستور دوم یک Index روی ستون محاسباتی ایجاد نمودیم.
حال مجددا عمل جستجو را انجام میدهیم ولی به کمک ستون محاسباتی که اخیرا ایجاد نمودیم:
select *
from t1
where col3 = 'OP';


حالا مشاهده می‌شود که شاخص ix1 اسکن نشده است. و از آنجایی که شاخص از نوع Clustered است مشکل Covering هم نخواهیم داشت.