مطالب
کامپوننت‌ها در Vue.js
پیش‌تر در سایت مطالبی در رابطه با فریم‌ورک Vue.js منتشر شده‌است. در این مطلب می‌خواهیم نگاهی بر مفهوم کامپوننت‌ها در Vue بیندازیم و نحوه‌ی استفاده از آنها را بررسی کنیم.

قبل از معرفی کامپوننت‌ها اجازه دهید سیستم template در ویو را بررسی کنیم. سیستم template ویو براساس سینتکس HTML است:
new Vue({
  el: '#app',
  template: '<div>Hello DNT</div>'
});
البته استفاده از template کاملاً اختیاری است. بجای آن می‌توانیم از تابع رندر (همانند React) نیز استفاده کنیم:
new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            blogTitle: 'DNT'
        }
    },
    render: function (createElement) {
        return createElement('h1', this.blogTitle)
    }
});

ایجاد یک کامپوننت ساده:
Vue.component('child', {
    template: '<div>Hello DNT users</div>'
});
در اینجا برای ایجاد یک کامپوننت، از تابع component استفاده کرده‌ایم؛ پارامتر اول این تابع، نام کامپوننت است و پارامتر دوم نیز یک شیء است. درون این شیء می‌توانیم قالب کامپوننت را تعیین کنیم. برای کامپوننت نیز می‌توانیم یک پارامتر ورودی را تعیین کنیم. اینکار را توسط مفهومی به نام Props می‌توانیم انجام دهیم:
Vue.component('child', {
    props: ['text'],
    template: `<div> {{ text }} </div>`
});

new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            message: 'Hello DNT!'
        }
    }
});
اکنون می‌توانیم پارامتر موردنظر را به text، به عنوان ورودی کامپوننت ارسال کنیم (در واقع دیتای موجود در parent را به کامپوننت child ارسال کرده‌ایم):
<child :text="message"></child>

اعتبارسنجی پراپرتی‌ها
برای props می‌توانیم اعتبارسنجی را نیز انجام دهیم:
Vue.component('blogPost', {
    props: {
        post: {
            type: Object,
            required: true
        }
    },
    template: `<div>
                    <h1>{{ post.title }}</h1>
                    <p>{{ post.body }}</p>
               </div>`
});
در اینجا نوع خاصیت post باید شیء باشد و همچنین آن را به صورت required تعریف کرده‌ایم. در این حالت اگر مقداری به غیر از شیء را به آن ارسال کنیم، خطای زیر را در کنسول دریافت خواهیم کرد:
[Vue warn]: Invalid prop: type check failed for prop "post". Expected Object, got String.

found in

---> <BlogPost>
       <Root>

همچنین می‌توانیم نوع اعتبارسنجی را به صورت سفارشی نیز تعیین کنیم:
Vue.component('blogPost', {
    props: {
        post: {
            type: Object,
            required: true,
            validator: obj => {
                const titleIsValid = typeof obj.title === 'string';
                const bodyIsValid = typeof obj.body === 'string';
                const isValid = titleIsValid && bodyIsValid;
                if (!isValid) {
                    console.warn("prop is not valid");
                    return false;
                }
                return true;
            }
        }
    },
    template: `<div>
                    <h1>{{ post.title }}</h1>
                    <p>{{ post.body }}</p>
               </div>`
});

تعیین مقدار پیش‌فرض برای پراپرتی
برای یک prop می‌توانیم مقدار پیش‌فرضی را نیز تعیین کنیم. یعنی در صورت عدم ارسال شیء می‌توانیم تعیین کنیم که چه شیء‌ایی در حالت پیش‌فرض نمایش داده شود:
Vue.component('blogPost', {
    props: {
        post: {
            type: Object,
            validator: obj => {
                const titleIsValid = typeof obj.title === 'string';
                const bodyIsValid = typeof obj.body === 'string';
                const isValid = titleIsValid && bodyIsValid;
                if (!isValid) {
                    console.warn("prop is not valid");
                    return false;
                }
                return true;
            },
            default: function() {
                return {
                    title: 'Vue is fun!',
                    body: 'Vue is fun..................'
                }
            }
        }
    },
    template: `<div>
                    <h1>{{ post.title }}</h1>
                    <p>{{ post.body }}</p>
               </div>`
});

استفاده از دیتا درون کامپوننت
درون یک کامپوننت نیز می‌توانیم یکسری دیتا را تعریف کنیم. اما باید در نظر داشته باشید که هر وهله از کامپوننت، scope مجزای خودش را دارد. در نتیجه پیشنهاد میشود دیتا حتماً به صورت یک تابع تعریف شود و همچنین داده‌های درون آن نیز در scope کامپوننت تعریف شوند:
data: function () {
    return {
        stars: 5,
        hover: 5
    }
},
زیرا در صورت تعریف داده‌ها در خارج از scope کامپوننت، محتویات دیتا برای دیگر وهله‌های کامپوننت‌ها نیز به اشتراک گذاشته می‌شود. به عنوان مثال فرض کنید درون کامپوننت بلاگ‌پست، یک سیستم امتیاز دهی قرار داده‌ایم:
var dt = {
    stars: 5,
    hover: 5
};
Vue.component('blogPost', {
    data: function() {
        return dt;
    },
    props:  // as before...,

    template: `<div class="blog-post">
                    <h1>{{ post.title }}</h1>
                    <p>{{ post.body }}</p>
                    <div class="star-wrap">
                        <span v-for="n in 5"
                            class="star"
                            :class="{ full: hover >= n+1 }"
                            @click="stars = n+1"
                            @mouseover="hover = n+1"
                            @mouseout="hover = stars"
                        ></span>
                    </div>
               </div>`
});
در این حالت خروجی زیر را خواهیم داشت:



برای رفع این مشکل کافی است به اینصورت دیتا را تعریف کنیم:

Vue.component('blogPost', {
    data: function() {
        return {
             stars: 5,
             hover: 5
        }
    },
    props:  // as before...,
    template: // as before
});


تغییر دیتا درون کامپوننت‌ها

تا اینجا توانستیم از کامپوننت والد داده‌هایی را به کامپوننت‌های فرزند ارسال کنیم. اکنون می‌خواهیم قابلیت تغییر دیتای تعریف شده‌ی درون کامپوننت والد را درون کامپوننت‌ها نیز داشته باشیم:

Vue.component('child', {
    props: ['message'],
    methods: {
        changeName() {
            this.message = "New Name!..."
        }
    },
    template: '#child-template'
});

new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            name: 'DNT!'
        }
    }
});

تمپلیت کامپوننت فوق نیز به صورت x-template درون DOM تعریف شده است:

<script type="text/x-template" id="child-template">
    <div>
        <p>{{ message }}</p>
        <button @click="changeName">Change Name</button>
    </div>
</script>


فراخوانی کامپوننت نیز به اینصورت می‌باشد:

<div id="app">
    <child :message="name"></child>
</div>

همانطور که مشاهده می‌کنید، دیتای name را از طریق ویژگی message توانسته‌ایم به کامپوننت child ارسال کنیم. درون تمپلیت آن نیز یک دکمه را برای تغییر مقدار این ویژگی تعریف کرده‌ایم. تغییر این ویژگی نیز یک assignment ساده است. اما اگر بر روی دکمه‌ی Change Name کلیک کنید، هشدار زیر را درون کنسول مشاهده خواهید کرد:

[Vue warn]: Avoid mutating a prop directly since the value will be overwritten whenever the parent component re-renders. Instead, use a data or computed property based on the prop's value. Prop being mutated: "message"

found in

---> <Child>
       <Root>

دلیل آن نیز مشخص است؛ زیرا با تغییر این ویژگی، کامپوننت والد از وجود تغییرات مطلع نشده‌است و فقط این تغییرات، درون کامپوننت child صورت گرفته‌است. برای اطلاع‌رسانی کامپوننت والد می‌توانیم از یک ایونت ویژه استفاده کنیم و کامپوننت والد را از وجود تغییرات مطلع کنیم:

changeName() {
    this.message = "New Name!...",
    this.$emit("change-name", this.message);
}

برای تگ child نیز این ایونت را اضافه خواهیم کرد:

<child :message="name" @change-name="name = $event"></child>

در اینحالت با تغییر ویژگی message، مقدار دیتای name نیز بلافاصله تغییر پیدا خواهد کرد.


Slots

Slot یک روش عالی برای جایگزینی محتوای درون یک کامپوننت است. فرض کنید می‌خواهیم کامپوننت‌مان به صورت زیر باشد:

<modal>
    Hello
</modal>

در اینحالت باید درون تمپلیت مکان قرارگیری Hello را تعیین کنیم. اینکار را می‌توانیم با قرار دادن تگ slot انجام دهیم:

Vue.component('modal', {
    template: `
            ...
            <div class="modal-body">
                <slot></slot>
            </div>
            ...
    `
});

اکنون هر محتوایی که درون تگ modal قرار گیرد، در قسمت slot نمایش داده خواهد شد. این نوع slot به صورت پیش‌فرض می‌باشد. در واقع می‌توانیم slotها را نیز نامگذاری کنیم. به عنوان مثال یک slot برای عنوان modal، یک slot برای بدنه modal و یک slot دیگر برای فوتر modal تعریف کنیم:

Vue.component('modal', {
    template: `
    <div class="modal fade" id="detailsModal" tabindex="-1" role="dialog" aria-labelledby="detailsModalLabel" aria-hidden="false">
        <div class="modal-dialog" role="document">
            <div class="modal-content">
                <div class="modal-header">
                    <h5 class="modal-title" id="detailsModalLabel">
                        <slot name="title"></slot>
                    </h5>
                    <button type="button" class="close" data-dismiss="modal" aria-label="Close">
                    <span aria-hidden="true">&times;</span>
                    </button>
                </div>
                <div class="modal-body">
                    <slot name="body"></slot>
                </div>
                <div class="modal-footer">
                    <slot name="footer"></slot>
                </div>
            </div>
        </div>
        </div>
    `
});

اکنون می‌توانیم محتوای مورد نظر را برای قرارگیری درون slotها تعیین کنیم:

<modal>
    <template slot="title">Title</template>
    <template slot="body">Lorem ipsum dolor sit amet.</template>
    <template slot="footer">
        <button type="button" class="btn btn-secondary" data-dismiss="modal">Close</button>
        <button type="button" class="btn btn-primary">Save changes</button>
    </template>
</modal>


نظرات مطالب
استفاده از قابلیت پارتیشن بندی در آرشیو جداول بانک‌های اطلاعاتی SQL Server
در مثال مذکور از Partition Key در زمان تعریف یک Primary Key Constraint روی جدول به منظور داشتن ساختار Aligned Index ، استفاده نموده ایم.
در هنگام ایجاد یک Primary Key Constraint بطور خودکار یک Unique Clustered Index  نیز روی ستون (های) شرکت یافته در تعریف  Primary Key ایجاد می‌شود و بدین ترتیب Table براساس این فیلد (ها) به شکل Sort شده نگهداری می‌شود، ضمن اینکه هر Table می‌تواند، شامل 1 عدد Clustered Index و 249 عدد Nonclustered Index باشد.
مطالب
FluentValidation #2
کتابخانه FluentValidation به صورت پیش فرض دارای تعدادی Validatior می‌باشد که برای اکثر کارهای ابتدایی کافی می‌باشد.

 NotNull   اطمینان از اینکه خاصیت مورد نظر Null نباشد 
 NotEmpty   اطمینان از اینکه خاصیت مورد نظر Null یا رشته خالی نباشد (یا مقدار پیش فرض نباشد، مثلا 0 برای int) 
 NotEqual   اطمینان از اینکه خاصیت مورد نظر برابر مقدار تعیین شده نباشد (یا برابر مقدار خاصیت دیگری نباشد) 
 Equal   اطمینان از اینکه خاصیت مور نظر برابر مقدار تعیین شده باشد (یا برابر مقدار خاصیت دیگری باشد) 
 Length   اطمینان از اینکه طول رشته‌ی خاصیت مورد نظر در محدوده خاصی باشد 
 LessThan   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر کوچکتر از مقدار تعیین شده باشد (یا کوچکتر از خاصیت دیگری) 
 LessThanOrEqual   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر کوچکتر یا مساوی مقدار تعیین شده باشد (یا کوچکتر مساوی مقدار خاصیت دیگری) 
 GreaterThan   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر بزرگتر از مقدار تعیین شده باشد (یا بزرگتر از مقدار خاصیت دیگری) 
 GreaterThanOrEqual   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر بزرگتر مساوی مقدار تعیین شده باشد (یا بزرگتر مساوی مقدار خاصیت دیگری) 
 Matches  اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر با عبارت باقائده (Regular Expression) تنظیم شده مطابقت داشته باشد 
 Must  اعتبارسنجی یک predicate با استفاده از Lambada Expressions. اگر عبارت Lambada مقدار true برگرداند اعتبارسنجی با موفقیت انجام شده و اگر false برگرداند، اعتبارسنجی با شکست مواجه شده است.
 Email   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر یک آدرس ایمیل معتبر باشد
 CreditCard   اطمینان از اینکه مقدار خاصیت مورد نظر یک Credit Card باشد
همان طور که در جدول بالا ملاحظه می‌کنید بعضی از اعتبارسنجی‌ها را می‌توان با استفاده از مقدار خاصیت‌های دیگر انجام داد. برای درک این موضوع مثال زیر را در نظر بگیرید:
RuleFor(customer => customer.Surname).NotEqual(customer => customer.Forename); 
در مثال بالا مقدار خاصیت Surname نباید برابر مقدار خاصیت Forename باشد. 
برای تعیین اینکه در هنگام اعتبارسنجی چه پیامی به کاربر نمایش داده شود نیز می‌توان از متد WithMessage استفاده کرد:
RuleFor(customer => customer.Surname).NotNull().WithMessage("Please ensure that you have entered your Surname");


اعتبارسنجی تنها در مواقع خاص


با استفاده از شرط‌های When و Unless می‌توان تعیین کرد که اعتبارسنجی فقط در مواقعی خاص انجام شود. به عنوان مثال در قطعه کد زیر با استفاده از متد When، تعیین می‌کنیم که اعتبارسنجی روی خاصیت CustomerDiscount تنها زمانی اتفاق بیفتد که خاصیت IsPreferredCustomer برابر true باشد.
RuleFor(customer => customer.CustomerDiscount).GreaterThan(0).When(customer => customer.IsPreferredCustomer);
متد Unless نیز برعکس متد When می‌باشد.
اگر نیاز به تعیین یک شرط یکسان برای چند خاصیت باشد، میتوان به جای تکرار شرط برای هرکدام از خاصیت‌ها به صورت زیر عمل کرد:
When(customer => customer.IsPreferred, () => {
   RuleFor(customer => customer.CustomerDiscount).GreaterThan(0);
   RuleFor(customer => customer.CreditCardNumber).NotNull();
});

تعیین نحوه برخورد با اعتبارسنجی‌های زنجیره ای


در قطعه کد زیر ملاحظه می‌کنید که از دو Validator برای یک خاصیت استفاده شده است. (NotNull و NotEqual)
RuleFor(x => x.Surname).NotNull().NotEqual("foo");
قطعه کد بالا بررسی می‌کند که مقدار خاصیت Surname، ابتدا برابر Null نباشد و پس از آن برابر رشته "Foo" نیز نباشد. در این حالت (حالت پیش فرض) اگر اعتبارسنجی اول (NotNull) با شکست مواجه شود، اعتبارسنجی دوم (NotEqual) نیز انجام خواهد شد. برای جلوگیری از این حالت می‌توان از CascadeMode به صورت زیر استفاده کرد:
RuleFor(x => x.Surname).Cascade(CascadeMode.StopOnFirstFailure).NotNull().NotEqual("foo");
اکنون اگر اعتبارسنجی NotNull با شکست مواجه شود، دیگر اعتبارسنجی دوم انجام نخواهد شد. این ویژگی در مواردی کاربرد دارد که یک زنجیره پیچیده از اعتبارسنجی‌ها داریم که شرط انجام هرکدام از آنها موفقیت در اعتبارسنجی‌های قبلی است.
اگر نیاز بود تا CascadeMode را برای تمام خاصیت‌های یک کلاس Validator تعیین کنیم می‌توان به صورت خلاصه از روش زیر استفاده کرد:
public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
  public PersonValidator() {
    // First set the cascade mode
    CascadeMode = CascadeMode.StopOnFirstFailure;
    
    // Rule definitions follow
    RuleFor(...) 
    RuleFor(...)
   }
}
سفارشی سازی اعتبارسنجی
برای ایجاد اعتبارسنجی سفارشی دو راه وجود دارد:
راه اول ایجاد یک کلاس که از PropertyValidator مشتق می‌شود. برای توضیح نحوه استفاده از این راه، تصور کنید که میخواهیم یک اعتبارسنج سفارشی درست کنیم تا چک کند که یک لیست حتماً کمتر از 10 آیتم داخل خود داشته باشد. در این صورت کدی که بایستی نوشته شود به صورت زیر خواهد بود:
using System.Collections.Generic;
using FluentValidation.Validators;

public class ListMustContainFewerThanTenItemsValidator<T> : PropertyValidator {

public ListMustContainFewerThanTenItemsValidator() 
: base("Property {PropertyName} contains more than 10 items!") {

}

protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context) {
var list = context.PropertyValue as IList<T>;

if(list != null && list.Count >= 10) {
return false;
}

return true;
}
}
کلاسی که از PropertyValidator مشتق می‌شود بایستی متد IsValid آن را override کند. متد IsValid یک PropertyValidatorContext را به عنوان ورودی می‌گیرد و یک boolean را که مشخص کننده نتیجه اعتبارسنجی است، بر می‌گرداند. همان طور که در مثال بالا ملاحظه می‌کنید پیغام خطا نیز در constructor مشخص شده است.
برای استفاده از این Validator سفارشی نیز می‌توان از متد SetValidator به صورت زیر استفاده نمود:

public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
       RuleFor(person => person.Pets).SetValidator(new ListMustContainFewerThanTenItemsValidator<Pet>());
    }
}

راه دیگر استفاده از آن تعریف یک Extension Method می‌باشد که در این صورت می‌توان از آن به صورت زنجیره ای مانند دیگر Validator‌ها استفاده نمود:

public static class MyValidatorExtensions {
   public static IRuleBuilderOptions<T, IList<TElement>> MustContainFewerThanTenItems<T, TElement>(this IRuleBuilder<T, IList<TElement>> ruleBuilder) {
      return ruleBuilder.SetValidator(new ListMustContainFewerThanTenItemsValidator<TElement>());
   }
}
اکنون برای استفاده از Extension Method می‌توان به راحتی مانند زیر عمل کرد:

public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
       RuleFor(person => person.Pets).MustContainFewerThanTenItems();
    }
}

راه دوم استفاده از متد Custom می‌باشد. برای توضیح نحوه استفاه از این متد مثال قبل (چک کردن تعداد آیتم‌های لیست) را به صورت زیر بازنویسی می‌کنیم:

public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
   public PersonValidator() {
       Custom(person => { 
           return person.Pets.Count >= 10 
              ? new ValidationFailure("More than 10 pets is not allowed.")
              : null; 
       });
   }
}
توجه داشته باشید که متد Custom تنها برای اعتبارسنجی‌های خیلی پیچیده طراحی شده است و در اکثر مواقع می‌توان خیلی راحت‌تر و تمیز‌تر از PredicateValidator (Must) برای اعتبارسنجی سفارشی مان استفاده کرد، مانند مثال زیر:

public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
   public PersonValidator() {
      RuleFor(person => person.Pets).Must(HaveFewerThanTenPets).WithMessage("More than 9 pets is not allowed");
   }

   private bool HaveFewerThanTenPets(IList<Pet> pets) {
      return pets.Count < 10;
   }
}

پ.ن.
در این دو مقاله سعی شد تا ویژگی‌های FluentValidation به صورت انتزاعی توضیح داده شود. در قسمت بعد نحوه استفاده از این کتابخانه در یک برنامه ASP.NET MVC نشان داده خواهد شد.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
مشکل عمل نکردن فونت فارسی
- شما فونت سلکتور رو به صورت یک فیلد استاتیک تعریف کردید. یعنی هربار دارید به انتهای آن فونت‌های جدید را اضافه می‌کنید. عملکرد فونت سلکتور با اولین فونت اضافه شده به آن در صورتی که تعاریف آن حرف در فونت صفر موجود باشد، پایان خواهد یافت. به همین جهت تمام متون شما دارای یک فونت هستند چون کار به سایر فونت‌ها نرسیده است و نخواهد رسید.
روش صحیح تعریف فونت سلکتور با سربار کم به صورت زیر است:
        static FontSelector getFontSelector(string fontFileName, int size, int style, BaseColor color)
        {
            var systemRoot = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot");
            var mainPath = Path.Combine(systemRoot, "fonts\\" + fontFileName);
            if (!File.Exists(mainPath))
            {
                throw new FileNotFoundException(mainPath + " not found.");
            }
            if (!FontFactory.IsRegistered(mainPath))
            {
                FontFactory.Register(mainPath);
            }

            var tahomaPath = Path.Combine(systemRoot, "fonts\\tahoma.ttf");
            if (!File.Exists(tahomaPath))
            {
                throw new FileNotFoundException(tahomaPath + " not found.");
            }
            if (!FontFactory.IsRegistered(tahomaPath))
            {
                FontFactory.Register(tahomaPath);
            }

            var fontSelector = new FontSelector();
            fontSelector.AddFont(FontFactory.GetFont(mainPath, BaseFont.IDENTITY_H, true, size, style, color));
            fontSelector.AddFont(FontFactory.GetFont(tahomaPath, BaseFont.IDENTITY_H, true, size, style, color));
            return fontSelector;
        }
- در مورد گروه بندی، نیاز است منبع داده شما موجود باشد و همچنین sort صحیحی باید صورت گرفته باشد. یک نمونه مشابه برای بررسی.
اشتراک‌ها
7 فاکتور تاثیرگذار در UX

Useful : سودمند بودن
Usable : کارا بودن
Findable : در دسترس بودن
Credible : قابل اعتماد بودن
Desirable : حس مرغوبیت
Accessible : مطلوب برای شرایط خاص کاربر
Valuable : ارزش‌آفرینی


احتمالا برگرفته از منبع :
http://webrecital.com/7-factors-influence-user-experience/  

7 فاکتور تاثیرگذار در UX
مطالب دوره‌ها
مثال - نمایش بلادرنگ میزان مصرف CPU و حافظه سرور بر روی کلیه کلاینت‌های متصل توسط SignalR
یکی از کاربردهای جالب SignalR می‌تواند به روز رسانی مداوم صفحه نمایش کاربران، توسط اطلاعات ارسالی از طرف سرور باشد. در ادامه قصد داریم به عنوان منبع داده، آمار کارآیی سرور را به کلاینت‌ها ارسال کنیم و سپس به تصویری همانند شکل ذیل برسیم:


در اینجا از Smoothie Charts برای ترسیم نمودارهای بلادرنگ سازگار با Canvas مخصوص HTML5 استفاده شده است.


پیشنیازها
پیشنیازهای این مطلب با مطلب «مثال - نمایش درصد پیشرفت عملیات توسط SignalR» یکی است. برای مثال، نحوه دریافت وابستگی‌ها، تنظیمات فایل global.asax و افزودن اسکریپت‌ها، تفاوتی با مثال قبلی ندارند.


تهیه منبع داده اطلاعات نمایشی

using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace SignalR04.Common
{
    public class Counter
    {
        public string Name { set; get; }
        public float Value { set; get; }
    }

    public class PerformanceCounterProvider
    {
        private readonly List<PerformanceCounter> _counters = new List<PerformanceCounter>();

        public PerformanceCounterProvider()
        {
            _counters.Add(new PerformanceCounter("Processor", "% Processor Time", "_Total", readOnly: true));
            _counters.Add(new PerformanceCounter("Memory", "Pages/sec", readOnly: true));
            _counters.Add(new PerformanceCounter("PhysicalDisk", "% Disk Time", "_Total", readOnly: true));
        }

        public IList<Counter> GetResults()
        {
            return _counters.Select(c => new Counter
                                        {
                                            Name = c.CategoryName, 
                                            Value = c.NextValue() 
                                        }).ToList();
        }
    }
}
کلاس PerformanceCounterProvider، سه مؤلفه کارآیی سرور را بررسی کرده و هربار توسط متد GetResults، آن‌ها را بازگشت می‌دهد. از این منبع داده، در هاب برنامه استفاده خواهیم کرد.


تهیه هاب ارسال داده‌ها به کلاینت‌ها

using System.Threading;
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using ThreadTimer = System.Threading.Timer;

namespace SignalR04.Common
{
    public class PerformanceCounterHub : Hub
    {
        private ThreadTimer _threadTimer; //keep it alive   
        private readonly PerformanceCounterProvider _perfService = new PerformanceCounterProvider();

        public PerformanceCounterHub()
        {
            _threadTimer = new ThreadTimer(timerCallback, null, Timeout.Infinite, 1000);
            _threadTimer.Change(dueTime: 1000, period: 2000);
        }

        private void timerCallback(object state)
        {
            var results = _perfService.GetResults();
            this.Clients.All.newCounters(results);
        }        
    }
}
در این هاب، یک thread timer ایجاد شده است که هر دو ثانیه یکبار، اطلاعات را از PerformanceCounterProvider دریافت و سپس با فراخوانی this.Clients.All.newCounters، آن‌ها را به کلیه کلاینت‌های متصل ارسال می‌کند.
این هاب به صورت خودکار با اولین بار وهله سازی، پس از فراخوانی متد connection.hub.start در سمت کلاینت، شروع به کار می‌کند.


کدهای سمت کلاینت نمایش نمودارها

<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
    <title></title>
    <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/jquery.signalR-1.1.3.min.js" type="text/javascript"></script>
    <script type="text/javascript" src='<%= ResolveClientUrl("~/signalr/hubs") %>'></script>
    <script src="Scripts/smoothie.js" type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
    <form id="form1" runat="server">
    <div>
        <div>
            <h2>Processor</h2>
            <canvas id="Processor" width="800" height="100"></canvas>
        </div>
        <div>
            <h2>Memory</h2>
            <canvas id="Memory" width="800" height="100"></canvas>
        </div>
        <div>
            <h2>PhysicalDisk</h2>
            <canvas id="PhysicalDisk" width="800" height="100"></canvas>
        </div>
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        var ChartEntry = function (name) {
            var self = this;
            self.name = name;
            self.chart = new SmoothieChart({ millisPerPixel: 50, labels: { fontSize: 15} });
            self.timeSeries = new TimeSeries();
            self.chart.addTimeSeries(self.timeSeries, { lineWidth: 3, strokeStyle: "#00ff00" });
        };

        ChartEntry.prototype = {
            addValue: function (value) {
                var self = this;
                self.timeSeries.append(new Date().getTime(), value);
            },

            start: function () {
                var self = this;
                self.canvas = document.getElementById(self.name);
                self.chart.streamTo(self.canvas);
            }
        };

        $(function () {
            $.connection.hub.logging = true;
            var performanceCounterHub = $.connection.performanceCounterHub;
            var charts = [];
            performanceCounterHub.client.newCounters = function (updatedCounters) {                
                $.each(updatedCounters, function (index, updateCounter) {
                    var entry;
                    $.each(charts, function (idx, chart) {                        
                        if (chart.name == updateCounter.Name) {
                            entry = chart;
                            return;
                        }
                    });

                    if (!entry) {
                        entry = new ChartEntry(updateCounter.Name);
                        charts.push(entry);
                        entry.start();                        
                    }
                    entry.addValue(updateCounter.Value);
                });
            };
            $.connection.hub.start();
        });
    </script>
</body>
</html>
- در ابتدا سه canvas بر روی صفحه قرار گرفته‌اند که معرف سه PerformanceCounter دریافتی از سرور هستند.
- id هر canavs به Name اطلاعات دریافتی از سرور تنظیم شده است تا نمودارها در جای صحیحی ترسیم شوند.
- سپس نحوه کپسوله سازی SmoothieChart را مشاهده می‌کنید؛ چطور می‌توان از آن یک شیء جاوا اسکریپتی ایجاد کرد و چطور اطلاعات را به آن اضافه نمود.
- نهایتا کار هاب را آغاز می‌کنیم. Callback ایی به نام performanceCounterHub.client.newCounters دقیقا متصل است به فراخوانی  this.Clients.All.newCounters سمت سرور. در اینجا updatedCounters دریافتی، یک آرایه جاوا اسکریپتی است که هر عضو آن دارای Name و Value است. بر این اساس، تنها کافی است این مقادیر را که هر دو ثانیه یکبار به روز می‌شوند، به SmoothieChart برای ترسیم ارسال کنیم.


کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید:
SignalR04.zip
 
نظرات مطالب
فعال سازی عملیات CRUD در Kendo UI Grid
در وضعیت ویرایش دسته ای، فیلدهای رکوردهای تغییر یافته به کنترلر آپدیت ارسال نمی‌شود بعبارتی پارامتر IEnumerable<Product> نال هست ولی وقتی گرید در وضعیت آپدیت دسته ای قرار ندارد پارامتر Product کنترلر آپدیت دارای مقدار است و امکان دسترسی به فیلد تغییر یافته وجود دارد. آیا باید بجز تغییر خاصیت batch: true کار دیگری نیاز است انجام شود؟
مطالب
ارسال پارامتر از سی شارپ به مایکروسافت Word
فرض کنید نامه‌ای را می‌خواهیم تنظیم کنیم. سمت برنامه، شماره، تاریخ و نام مدیر عامل و ... را مشخص می‌کنیم و می‌خواهیم این اطلاعات را به ورد بفرستیم؛ همچنین متن نامه را هم در ورد تایپ کنیم و در آخر هم نامه را آرشیو کنیم. برای اینکار چندین روش وجود دارد. ما در این مقاله از روش MailMergeField و Bookmark استفاده میکنیم.

روش ایجاد الگوهای Word

ابتدا می‌خواهیم یک الگو یا Template را درست کنیم و بعد‌ها از روی آن، نامه‌ی جدیدی را ایجاد کنیم و فیلدهایش را پرکنیم. برای اینکار یک سند جدید را در Word ایجاد و به سربرگ Mailings مراجعه میکنیم. سپس دکمه‌ی Select Recipients را بزنید. در ادامه از منوی باز شده، Type a NewList را بزنید. با اینکار پنجره‌ای باز می‌شود. در اینجا دکمه‌ی Customize Columns را بزنید. این پنجره شامل فیلدهایی می‌شود که میتوانید از آن استفاده کنید و بر روی سند قرار دهید و داخل برنامه با پیدا کردن این فیلدها میتوانید بجای آن‌ها، مقدار مورد نظرتان را پاس دهید. حالا شما نیاز دارید تا از طریق دکمه‌ی Add، تمامی فیلدهای لازم یک نامه را بسازید. پس از این کار، در هر دو پنجره ، دکمه‌ی OK را بزنید. بدین صورت یک پنجره‌ی ذخیره برای شما باز می‌شود تا این فیلدهایی  را که ایجاد کردید، به عنوان یک دیتابیس کوچک ذخیره شود که تمامی فیلدها را دارا می‌باشد و هر موقع که خواستید دوباره میتوانید از همین فیلد‌ها استفاده کنید.

حالا می‌رسیم به قرار دادن این فیلد‌ها داخل سند. با ذخیره کردن فیلدها، تمامی گزینه‌های سربرگ Mailings فعال می‌شود. شما برای اینکه فیلدی را بر روی سند قرار دهید، روی Insert Merge Field کلیک و متناسب با نیازتان، فیلدها را قرار دهید و الگو را طراحی کنید. یک نمونه:


حالا فایل را با پسوند DOT. ذخیره کنید. در ادامه این فایل را در دیتابیس، به این روش ذخیره کنید: 

String FilePath = "Template Path"
// Converting File to ByteArray
byte[] FileBuffer = System.IO.File.ReadAllBytes(FilePath);
// Now you can insert this file buffer to DB

الان، الگوی ما آماده‌است و میتوانیم از طریق برنامه، به این الگو دسترسی داشته باشیم و به آن پارامتر ارسال کنیم.


روش ارسال پارامترها به الگوهای Word

حالا فرضا شما یک فرم دارید که از کاربر، اطلاعاتی را دریافت میکند و میخواهید همین اطلاعات را به Word ارسال کنید. برای اینکار ابتدا باید یک نمونه از الگویی را که طراحی کرده‌ایم، داخل سیستم ذخیره کنیم. یعنی باید آن‌را از دیتابیس فراخوانی کنیم و آن آرایه‌ی بایتی را، بر روی سیستم، تبدیل به فایل کنیم. سپس از سمت برنامه، تمامی فیلدهای موجود در این الگو را خوانده و بجای تک تک آن‌ها، مقدار مناسبی را قرار دهیم. در نهایت این فایل را توسط کدنویسی بر روی سیستم کاربر ذخیره میکنیم. فایل را تبدیل به آرایه بایتی میکنیم، داخل دیتابیس درج میکنیم و فایل را از سیستم کاربر حذف میکنیم.

بنابراین در ادامه ابتدا Assembly مربوط به MicroSoft.Office.Interop.Word را به رفرنس‌های پروژه اضافه میکنیم و سربرگش را هم Using میکنیم.


حالا می‌رسیم به کد نویسی:

کدهای زیر را به صورت سراسری داخل فرم تعریف میکنیم:

//LOCATION OF THE TEMPLATE FILE ON THE MACHINE;
Object oTemplatePath = string.Format("{0}\\NewDocument.dot", Application.StartupPath);
 
//OBJECT OF MISSING "NULL VALUE"
Object oMissing = System.Reflection.Missing.Value;
 
//OBJECTS OF FALSE AND TRUE
Object oTrue = true;
Object oFalse = false;
 
//CREATING OBJECTS OF WORD AND DOCUMENT
Microsoft.Office.Interop.Word.Application oWord = null;
Microsoft.Office.Interop.Word.Document oWordDoc = null;

سپس کدهای زیر را داخل رخ‌داد گردان کلیک دکمه‌ی مثلا "پیشنمایش" مینویسیم:
// Fetching Template ByteArray From Database => Byte[] YourTemplateByteArray = Fetch Template;

System.IO.File.WriteAllBytes(oTemplatePath.ToString(), YourByteArray);

oWord = new Microsoft.Office.Interop.Word.Application();
oWordDoc = new Microsoft.Office.Interop.Word.Document();

//Adding A New Document From A Template
oWordDoc = oWord.Documents.Add(ref oTemplatePath, ref oMissing, ref oMissing, ref oMissing);

int iTotalFields = 0;
// Finding Mailmerge Fields
foreach(Microsoft.Office.Interop.Word.Field myMergeField in oWordDoc.Fields) {
  iTotalFields++;
  Microsoft.Office.Interop.Word.Range rngFieldCode = myMergeField.Code;
  String fieldText = rngFieldCode.Text;

  // Only Get The Mailmerge Fields
  if (fieldText.StartsWith(" MERGEFIELD")) {
    // Gives The Fieldnames as Entered in .DOT File
    string fieldName = fieldText.Substring(12, fieldText.IndexOf(" ", 12) - 12);

    switch (fieldName) {
    case "Letter_No":
      myMergeField.Select();
      oWord.Selection.TypeText(txtLetterNo.Text);
      break;

    case "Letter_Date":
      myMergeField.Select();
      oWord.Selection.TypeText(DateTime.Now);
      break;

    case "Letter_Has_Attachment":
      myMergeField.Select();
      oWord.Selection.TypeText("دارد یا ندارد");
      break;

      // And So On
    default:
      break;
    }
  }
}

//Showing The Document To The User
oWord.Visible = true;

در ادامه یک دکمه را برای ذخیره‌ی فایل ورد قرار می‌دهیم. زمانیکه کاربر تایپ کردنش تمام شد و هنوز برنامه‌ی ورد در حال اجراست، این دکمه را اجرا می‌کند. دقت کنید برنامه‌ی ورد نباید بسته شود؛ باید باز باشد. بعد دکمه‌ی ذخیره را می‌زنیم. با کدنویسی، برنامه‌ی Word را خودمان می‌بندیم؛ نیازی به دخالت کاربر نیست. 

oWordDoc.Save();

//Closing the file
oWordDoc.Close(ref oFalse, ref oMissing, ref oMissing);

//Quitting the application
oWord.Quit(ref oMissing, ref oMissing, ref oMissing);
byte[] FileBuffer = System.IO.File.ReadAllBytes(oTemplatePath.ToString  ());
 
// Now Insert The FileBuffer Into Database as A Letter


خوب؛ کار تمام است! حالا فیلد FileBuffer را باید بسته به کدنویسی خودتان، داخل دیتابیس ذخیره کنید که برای بعدها بتوانید آن‌را واکشی کرده و به کاربر نمایش دهید. این هم نمونه‌ی نهایی جایگذاری فیلدها: 


این آموزش را خیلی سال پیش در این تاپیک داخل فوروم برنامه نویس نوشته بودم.

مطالب
بخش سوم - استفاده و شخصی سازی Mapper توکار Gridify
در بخش اول، با کتابخانه Gridify آشنا شدیم و در بخش دوم، متدهای الحاقی آن را بررسی کردیم؛ در این بخش به بررسی GridifyMapper میپردازیم.

GridifyMapper : 
کتابخانه Gridify به صورت خودکار از یک Mapper توکار برای برقراری ارتباط بین نام فیلد (string) وارد شده و پراپرتی که قرار است شرط‌ها بر روی آن اعمال شود، استفاده میکند. به همین جهت اگر در فیلتر خود عبارتی مانند"Name==Ali,Age>32" داشته باشید، در کلاس مقصد به دنبال پراپرتی‌های Name و Age گشته و شرط را بر روی آن‌ها اعمال میکند.
با شخصی سازی این Mapper توکار میتوانیم کنترل بیشتری بر روی رفتار gridify داشته باشیم. به طور خلاصه مزایای شخصی سازی Mapper موارد زیر میباشند:
  • کنترل فیلدهایی که قصد داریم توسط Gridify پشتیبانی شوند
  • تغییر نام فیلد در رشته string برای جستجو
  • تغییر مقدار وارد شده در جستجو، قبل از اعمال فیلترینگ توسط Mapper Convertor
  • اضافه کردن پشتیبانی از پراپرتی‌های کلاس‌های فرزند (Child Classes)
  • پشتیبانی از DTO آبجکت‌ها با پراپرتی‌های متفاوت
ساخت Mapper سفارشی:
var customMappings = new GridifyMapper<Person>();

ساخت Mapper سفارشی حساس به حروف کوچک و بزرگ
به صورت پیش فرض GridifyMapper به حروف کوچک و بزرک حساس نیست. این رفتار را میتوان با ارسال true به Constructor آن، تغییر داد.
var customMappings = new GridifyMapper<Person>(true);

برای استفاده از یک Mapper سفارشی میتوانیم آن را به عنوان آرگومان دوم، به متدهای الحاقی Gridify ارسال کنیم.
var result = _dbContext.Persons.Gridify(filter , customMappings);

افزودن یک Map جدید
برای افزودن یک Map سفارشی میتوان از متد AddMap استفاده کرد. به طور مثال در مثال زیر، ما کلمه name را به پراپرتی FullName مپ کرده‌ایم. به همین جهت میتوان برای جستجو در پراپرتی FullName، از چنین فیلتری استفاده کرد: name ==Ali.
customMappings.AddMap("name", q => q.FullName );

متد GenerateMappings
کلاس GridifyMapper متدی به نام GenerateMappings دارد که به صورت توکار از آن برای تولید Map‌ها با توجه به نام پراپرتی‌های کلاس مقصد استفاده میکند. استفاده از این متد، بسیار کاربردی است؛ چرا که فرض کنید قصد دارید تمام پراپرتی‌های موجود در کلاس‌تان را توسط Gridify پشتیبانی کنید، به‌غیر از یک مورد مانند Password. در چنین حالتی میتوان با استفاده از این متد، همه Mapping‌ها را ایجاد کرده و سپس تنها Password را از لیست حذف نمایید (متد RemoveMap):
var customMappings = new GridifyMapper<Person>()
                         .GenerateMappings()
                         .RemoveMap("Password");

Custom Convertor
درصورت نیاز به اعمال تغییرات در مقدار ورودی جستجوها قبل از انجام فیلترینگ، میتوانید از این ویژگی استفاده نمایید. به طور مثال ما قصد داریم همیشه مقادیر ارسالی name را با حروف کوچک، در دیتابیس جستجو کنیم. آرگومان سوم متد AddMap امکان تغییر مقادیر ورودی را به ما میدهد:
var customMappings = new GridifyMapper<Person>()
                     .AddMap("name" , q=> q.FullName , q => q.ToLower() )
همینطور درصورت نیاز برای جستجوی مقدار null هم میتوان از این امکان استفاده کرد. مثال : "date==null" 
var gm = new GridifyMapper<Person>().GenerateMappings();
gm.AddMap("date", g => g.BrithDate , q => q == "null" ? null : q);
مطالب دوره‌ها
شی گرایی در #F
برنامه نویسی شی گرای سومین نسل از الگوهای اصلی برنامه نویسی است. در توضیحات فصل اول گفته شد که #F یک زبان تابع گرا است ولی این بدان معنی نیست که #F از مفاهیمی نظیر کلاس و یا interface پشتیبانی نکند. برعکس در #F امکان تعریف کلاس و interface و هم چنین پیاده سازی مفاهیم شی گرایی وجود دارد.

*با توجه به این موضوع که فرض است دوستان با مفاهیم شی گرایی آشنایی دارند از توضیح و تشریح این مفاهیم خودداری می‌کنم.

Classes
کلاس چارچوبی از اشیا است برای نگهداری خواص(Properties) و رفتار ها(Methods) و رخدادها(Events). کلاس پایه ای‌ترین مفهوم در برنامه نویسی شی گراست. ساختار کلی تعربف کلاس در #F به صورت زیر است:
type [access-modifier] type-name [type-params] [access-modifier] ( parameter-list ) [ as identifier ] =
   [ class ]
     [ inherit base-type-name(base-constructor-args) ]
     [ let-bindings ]
     [ do-bindings ]
     member-list
      ...
   [ end ]

type [access-modifier] type-name1 ...
and [access-modifier] type-name2 ...
...
همان طور که در ساختار بالا می‌بینید مفاهیم access-modifier و inherit و constructor هم در #F وجود دارد.

انواع access-modifier در #F
  • public : دسترسی برای تمام فراخوان‌ها امکان پذیر است
  • internal : دسترسی برای تمام فراخوان هایی که در همین assembly هستند امکان پذیر است
  • private : دسترسی فقط برای فراخوان‌های موجود در همین ماژول امکان پذیر است

نکته : protected access modifier در #F پشتیبانی نمی‌شود.

مثالی از تعریف کلاس:

type Account(number : int, name : string) = class
    let mutable amount = 0m
   
end
کلاس بالا دارای یک سازنده است که دو پارامتر ورودی می‌گیرد. کلمه end به معنای انتهای کلاس است. برای استفاده کلاس باید به صورت زیر عمل کنید:
let myAccount = new Account(123456, "Masoud")
توابع و خواص در کلاس ها
برای تعریف خاصیت در #F باید از کلمه کلیدی member استفاده کنید. در مثال بعدی برای کلاس بالا تابع و خاصیت تعریف خواهیم کرد.
type Account(number : int, name: string) = class
    let mutable amount = 0m
 
    member x.Number = number
    member x.Name= name
    member x.Amount = amount
 
    member x.Deposit(value) = amount <- amount + value
    member x.Withdraw(value) = amount <- amount - value
end
کلاس بالا دارای سه خاصیت به نام‌های Number و Name و Amount است و دو تابع به نام‌های Deposit و Withdraw دارد. اما x استفاده شده قبل از هر member به معنی this در #C  است. در #F شما برای اشاره به شناسه‌های یک محدوده خودتون باید یک نام رو برای اشاره گر مربوطه تعیین کنید.
open System
 
type Account(number : int, name: string) = class
    let mutable amount = 0m
 
    member x.Number = number
    member x.Name= name
    member x.Amount = amount
 
    member x.Deposit(value) = amount <- amount + value
    member x.Withdraw(value) = amount <- amount - value
end
 let masoud= new Account(12345, "Masoud") let saeed = new Account(67890, "Saeed") let transfer amount (source : Account) (target : Account) = source.Withdraw amount target.Deposit amount let printAccount (x : Account) = printfn "x.Number: %i, x.Name: %s, x.Amount: %M" x.Number x.Name x.Amount let main() = let printAccounts() = [masoud; saeed] |> Seq.iter printAccount printfn "\nInializing account" homer.Deposit 50M marge.Deposit 100M printAccounts() printfn "\nTransferring $30 from Masoud to Saeed" transfer 30M masoud saeed
 printAccounts() printfn "\nTransferring $75 from Saeed to Masoud" transfer 75M saeed masoud printAccounts() main()
استفاده از کلمه do
در #F زمانی که قصد داشته باشیم در بعد از وهله سازی از کلاس و فراخوانی سازنده، عملیات خاصی انجام شود(مثل انجام برخی عملیات متداول در سازنده‌های کلاس‌های دات نت) باید از کلمه کلیدی do به همراه یک بلاک از کد استفاده کنیم.
open System
open System.Net
 
type Stock(symbol : string) = class

    let mutable _symbol = String.Empty
    do
     //کد مورد نظر در این جا نوشته  میشود
end
یک مثال در این زمینه:

open System

type MyType(a:int, b:int) as this =
    inherit Object()
    let x = 2*a
    let y = 2*b
    do printfn "Initializing object %d %d %d %d %d %d"
               a b x y (this.Prop1) (this.Prop2)
    static do printfn "Initializing MyType." 
    member this.Prop1 = 4*x
    member this.Prop2 = 4*y
    override this.ToString() = System.String.Format("{0} {1}", this.Prop1, this.Prop2)

let obj1 = new MyType(1, 2)
در مثال بالا دو عبارت do  یکی به صورت static و دیگری به صورت غیر static تعریف شده اند. استفاده از do  به صورت غیر static این امکان را به ما می‌دهد که بتوانیم به تمام شناسه‌ها و توابع تعریف شده در کلاس استفاده کنیم ولی do به صورت static فقط به خواص و توابع از نوع static در کلاس دسترسی دارد.
خروجی مثال بالا:
Initializing MyType.
Initializing object 1 2 2 4 8 16
خواص static:
برای تعریف خواص به صورت استاتیک مانند #C از کلمه کلیدی static استفاده کنید.مثالی در این زمینه:
type SomeClass(prop : int) = class
    member x.Prop = prop
    static member SomeStaticMethod = "This is a static method"
end
SomeStaticMethod به صورت استاتیک تعریف شده در حالی که x.Prop به صورت غیر استاتیک. دسترسی به متد‌ها یا خواص static باید بدون وهله سازی از کلاس انجام بگیرد در غیر این صورت با خطای کامپایلر روبرو خواهید شد.
let instance = new SomeClass(5);;
instance.SomeStaticMethod;; 

output:
stdin(81,1): error FS0191: property 'SomeStaticMethod' is static.
روش استفاده درست:
SomeClass.SomeStaticMethod;; (* invoking static method *)
متد‌های get , set در خاصیت ها:
همانند #C و سایر زبان‌های دات نت امکان تعریف متد‌های get و set برای خاصیت‌های یک کلاس وجود دارد.
ساختار کلی:
 member alias.PropertyName
        with get() = some-value
        and set(value) = some-assignment
مثالی در این زمینه:
type MyClass() = class
   let mutable num = 0 
    member x.Num
        with get() = num
        and set(value) = num <- value
end;;
کد متناظر در #C:
public int Num
{
   get{return num;}
   set{num=value;}
}
یا به صورت:
type MyClass() = class
    let mutable num = 0
 
    member x.Num
        with get() = num
        and set(value) =
            if value > 10 || value < 0 then
                raise (new Exception("Values must be between 0 and 10"))
            else
                num <- value
end

Interface ها
اینترفیس به تمامی خواص و توابع عمومی اشئایی که آن را پیاده سازی کرده اند اشاره می‌کند. (توضیحات بیشتر (^ ) و (^ ))ساختار کلی برای تعریف آن به صورت زیر است:
type type-name = 
   interface
       inherits-decl 
       member-defns 
   end
مثال:
type IPrintable =
   abstract member Print : unit -> unit
استفاده از حرف I برای شروع نام اینترفیس طبق قوانین تعریف شده (اختیاری) برای نام گذاری است.
نکته: در هنگام تعریف توابع و خاصیت در interface‌ها باید از کلمه abstract استفاده کنیم. هر کلاسی که از یک یا چند تا اینترفیس ارث ببرد باید تمام خواص و توابع اینتریس‌ها را پیاده سازی کند. در مثال بعدی کلاس SomeClass1 اینترفیس بالا را پیاده سازی می‌کند. دقت کنید که کلمه this توسط من به عنوان اشاره گر به اشیای کلاس تعیین شده و شما می‌تونید از هر کلمه یا حرف دیگری استفاده کنید.
type SomeClass1(x: int, y: float) =
   interface IPrintable with 
      member this.Print() = printfn "%d %f" x y
نکته مهم: اگر قصد فراخوانی متد Print را در کلاس بالا دارید نمی‌تونید به صورت مستقیم متد بالا را فراخوانی کنید. بلکه حتما باید کلاس به اینترفیس مربوطه cast شود.
روش نادرست:
let instance = new SomeClass1(10,20)
instance.Print//فراخوانی این متد باعث ایجاد خطای کامپایلری می‌شود.
روش درست:
let instance = new SomeClass1(10,20) 
let instanceCast = instance :> IPrintable// استفاده از (<:)  برای عملیات تبدیل کلاس به اینترفیس
instanceCast.Print
برای عملیات cast ازاستفاده کنید.
در مثال بعدی کلاسی خواهیم داشت که از سه اینترفیس ارث می‌برد. در نتیجه باید تمام متد‌های هر سه اینترفیس را پیاده سازی کند.
type Interface1 =
    abstract member Method1 : int -> int

type Interface2 =
    abstract member Method2 : int -> int

type Interface3 =
    inherit Interface1
    inherit Interface2
    abstract member Method3 : int -> int

type MyClass() =
    interface Interface3 with 
        member this.Method1(n) = 2 * n
        member this.Method2(n) = n + 100
        member this.Method3(n) = n / 10
فراخوانی این متد‌ها نیز به صورت زیر خواهد بود:
let instance = new MyClass()
let instanceToCast = instance :> Interface3
instanceToCast.Method3 10
کلاس‌های Abstract
#F از کلاس‌های abstract هم پشتیبانی می‌کند. اگر با کلاس‌های abstract در #C آشنایی ندارید می‌تونید مطالب مورد نظر رو در  (^ ) و (^ ) مطالعه کنید. به صورت خلاصه کلاس‌های abstract به عنوان کلاس‌های پایه در برنامه نویسی شی گرا استفاده می‌شوند. این کلاس‌ها دارای خواص و متد‌های پیاده سازی شده و نشده هستند. خواص و متد هایی که در کلاس پایه abstract پیاده سازی نشده اند باید توسط کلاس هایی که از این کلاس پایه ارث می‌برند حتما پیاده سازی شوند.
ساختار کلی تعریف کلاس‌های abstract:
[<AbstractClass>]
type [ accessibility-modifier ] abstract-class-name =
    [ inherit base-class-or-interface-name ]
    [ abstract-member-declarations-and-member-definitions ]

    abstract member member-name : type-signature
در #F برای این که مشخص کنیم که یک کلاس abstract است حتما باید [<AbstractClass>] در بالای کلاس تعریف شود.
[<AbstractClass>]
type Shape(x0 : float, y0 : float) =
    let mutable x, y = x0, y0
    let mutable rotAngle = 0.0

    abstract Area : float with get
    abstract Perimeter : float  with get
    abstract Name : string with get
کلاس بالا تعریفی از کلاس abstract است که سه خصوصیت abstract دارد (برای تعیین خصوصیت‌ها و متد هایی که در کلاس پایه پیاده سازی نمی‌شوند از کلمه کلیدی abstract در هنگام تعریف آن‌ها استفاده می‌کنیم). حال دو کلاس ایجاد می‌کنیم که این کلاس پایه را پیاده سازی کنند.

#1 کلاس اول
type Square(x, y,SideLength) =
    inherit Shape(x, y)
  override this.Area = this.SideLength * this.SideLength override this.Perimeter = this.SideLength * 4. override this.Name = "Square"
#2 کلاس دوم
type Circle(x, y, radius) =
    inherit Shape(x, y)
 let PI = 3.141592654 member this.Radius = radius override this.Area = PI * this.Radius * this.Radius override this.Perimeter = 2. * PI * this.Radius
Structures
structure‌ها در #F دقیقا معال struct در #C هستند. توضیحات بیشتر درباره struct در #C (^ ) و (^ )). اما به طور خلاصه باید ذکر کنم که strucure‌ها تقریبا دارای مفهوم کلاس هستند با اندکی تفاوت که شامل موارد زیر است:
  • structure‌ها از نوع مقداری هستند و این بدین معنی است مستقیما درون پشته ذخیره می‌شوند.
  • ارجاع به structure‌ها از نوع ارجاع با مقدار است بر خلاف کلاس‌ها که از نوع ارجاع به منبع هستند.(^ )
  • structure‌ها دارای خواص ارث بری نیستند.
  • عموما از structure برای ذخیره مجموعه ای از داده‌ها با حجم و اندازه کم استفاده می‌شود.

ساختار کلی تعریف structure

[ attributes ]
type [accessibility-modifier] type-name =
   struct
      type-definition-elements
   end

//یا به صورت زیر

[ attributes ]
[<StructAttribute>]
type [accessibility-modifier] type-name =
   type-definition-elements
یک نکته مهم هنگام کار با struct‌ها در #F این است که امکان استفاده از let و Binding در struct‌ها وجود ندارد. به جای آن باید از val استفاده کنید.
type Point3D =
   struct 
      val x: float
      val y: float
      val z: float
   end
تفاوت اصلی بین val و let در این است که هنگام تعریف شناسه با val امکان مقدار دهی اولیه به شناسه وجود ندارد. در مثال بالا مقادیر برای x و y و z برابر 0.0 است که توسط کامپایلر انجام می‌شود. در ادامه یک struct به همراه سازنده تعریف می‌کنیم:
type Point2D =
   struct 
      val X: float
      val Y: float
      new(x: float, y: float) = { X = x; Y = y }
   end
توسط سازنده struct بالا مقادیر اولیه x و y دریافت می‌شود به متغیر‌های متناظر انتساب می‌شود.

  در پایان یک مثال مشترک رو در #C و #F پیاده سازی می‌کنیم: