مطالب
آشنایی با ساختار ViewBag
در روزهای اولی که با MVC آشنا شدم، این سؤال برایم پیش می‌آمد که یک ViewBag چطور می‌تواند به صورت پویا مقادیر را داخل خودش نگهداری کند؟ بعد از جستجو مشخص شد که ViewBag در حقیقت یک شیء Dynamic است. در این نوشتار قصد داریم نحوه‌ی کار یک ViewBag را نمایش دهیم. قبل از هر چیز باید بگویم که ViewBag تنها یک شیء dynamic نیست. اگر آن را از نوع dynamic تعریف و سپس یک شی را به آن Bind کنیم، در هنگام اجرای برنامه استثنای Cannot perform runtime binding صادر می‌شود. در حقیقت باید بگویم که ViewBag علاوه بر dynamic بودن، یک شیء از کلاس ExpandoObject است. با این تعاریف کلاس حاوی ViewBag ما بصورت زیر خواهد بود:
public class Controller
    {
        private dynamic _viewBage = new ExpandoObject();
        public  dynamic ViewBag
        {
            get { return _viewBage; }
        }
    }

حال برای استفاده از این ViewBag سفارشی کافی است تا کلاسی را تعریف کنیم که از کلاس پایه Controller ما ارث بری کند:
public class Sample : Controller
    {
        public  void ShowViewBag()
        {
            ViewBag.Title = 11;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = "T";
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = false;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = Math.PI;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی انتساب خواص پویا به ViewBag و مقدار دهی آ‌ن‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین در ذیل نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را در یک برنامه‌ی کنسول بررسی کرده‌ایم:
class Program
    {
        static void Main()
        {
            Sample s = new Sample();
            s.ShowViewBag();
            Console.ReadKey();
        }
    }

خروجی حاصل از تکه کد بالا به صورت ذیل است:

 
مطالب
Design Pattern: Factory

الگوهای طراحی، سندها و راه حلهای از پیش تعریف شده و تست شده‌ای برای مسائل و مشکلات روزمره‌ی برنامه نویسی می‌باشند که هر روزه ما را درگیر خودشان می‌کنند. هر چقدر مقیاس پروژه وسیعتر و تعداد کلاسها و اشیاء بزرگتر باشند، درگیری برنامه نویس و چالش برای مرتب سازی و خوانایی برنامه و همچنین بالا بردن کارآیی و امنیت افزون‌تر می‌شود. از همین رو استفاده از ساختارهایی تست شده برای سناریوهای یکسان، امری واجب تلقی می‌شود.

الگوهای طراحی از لحاظ سناریو، به سه گروه عمده تقسیم می‌شوند:

1- تکوینی: هر چقدر تعداد کلاسها در یک پروژه زیاد شود، به مراتب تعداد اشیاء ساخته شده از آن نیز افزوده شده و پیچیدگی و درگیری نیز افزایش می‌یابد. راه حل‌هایی از این دست، تمرکز بر روی مرکزیت دادن به کلاسها با استفاده از رابط‌ها و کپسوله نمودن (پنهان سازی) اشیاء دارد. 

2- ساختاری: گاهی در پروژه‌ها پیش می‌آید که می‌خواهیم ارتباط بین دو کلاس را تغییر دهیم. از این رو امکان از هم پاشی اجزایِ دیگر پروژه پیش می‌آید. راه حلهای ساختاری، سعی در حفظ انسجام پروژه در برابر این دست از تغییرات را دارند.

3- رفتاری: گاهی بنا به مصلحت و نیاز مشتری، رفتار یک کلاس می‌بایستی تغییر نماید. مثلا چنانچه کلاسی برای ارائه صورتحساب داریم و در آن میزان مالیات 30% لحاظ شده است، حال این درصد باید به عددی دیگر تغییر کند و یا پایگاه داده به جای مشاهده‌ی تعدادِ معدودی گره از درخت، حال می‌بایست تمام گره‌ها را ارائه نماید.


الگوی فکتوری:

الگوی فکتوری در دستهء اول قرار می‌گیرد. من در اینجا به نمونه‌ای از مشکلاتی که این الگو حل می‌نماید، اشاره می‌کنم:

فرض کنید یک شرکت بزرگ قصد دارد تا جزییات کامل خرید هر مشتری را با زدن دکمه چاپ ارسال نماید. چنین شرکت بزرگی بر اساس سیاستهای داخلی، بر حسب میزان خرید، مشتریان را به چند گروه مشتری معمولی و مشتری ممتاز تقسیم می‌نماید. در نتیجه نمایش جزییات برای آنها با احتساب میزان تخفیف و به عنوان مثال تعداد فیلدهایی که برای آنها در نظر گرفته شده است، تفاوت دارد. بنابراین برای هر نوع مشتری یک کلاس وجود دارد.


یک راه این است که با کلیک روی دکمه‌ی چاپ، نوع مشتری تشخیص داده شود و به ازای نوع مشتری، یک شیء از کلاس مشخص شده برای همان نوع ساخته شود.

 

 

            // Get Customer Type from Customer click on Print Button
            int customerType = 0;

            // Create Object without instantiation
            object obj;


            //Instantiate obj according to customer Type
            if (customerType == 1)
            {
                obj = new Customer1();
            }
            else if (customerType == 2)
            {
                obj = new Customer2();
            }
            // Problem:
            //          1: Scattered New Keywords
            //          2: Client side is aware of Customer Type

 همانگونه که مشاهده می‌نمایید در این سبک کدنویسی غیرحرفه‌ای، مشکلاتی مشهود است که قابل اغماض نیستند. در ابتدا سمت کلاینت دسترسی مستقیم به کلاسها دارد و همانگونه که در شکل بالا قابل مشاهده است کلاینت مستقیما به کلاس وصل است. مشکل دوم عدم پنهان سازی کلاس از دید مشتری است.

راه حل: این مشکل با استفاده از الگوی فکتوری قابل حل است. با استناد به الگوی فکتوری، کلاینت تنها به کلاس فکتوری و یک اینترفیس دسترسی دارد و کلاسهای فکتوری و اینترفیس، حق دسترسی به کلاسهای اصلی برنامه را دارند.

گام نخست: در ابتدا یک class library  به نام Interface ساخته و در آن یک کلاس با نام ICustomer  می سازیم   که متد Report() را معرفی می‌نماید.

  //Interface

namespace Interface
{
    public interface ICustomer
    {
        void Report();
    }
}

گام دوم: یک class library  به نام MainClass  ساخته و با Add Reference کلاس Interface را اضافه نموده، در آن دو کلاس با نام Customer1, Customer2 می‌سازیم و using Interface را Import می‌نماییم. هر دو کلاس از ICustomer  ارث می‌برند و  سپس متد Report() را در هر دو کلاس Implement می‌نماییم.

// Customer1
using System;
using Interface;

namespace MainClass
{
    public class Customer1 : ICustomer
    {
        public void Report()
        {           
            Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع اول است");           
        }
    }
}

//Customer2
using System;
using Interface;

namespace MainClass
{
   public class Customer2 : ICustomer
    {
        public void Report()
        {           
            Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع دوم است");           
        }
    }
}

گام سوم: یک class library  به نام FactoryClass  ساخته و با Add Reference کلاس Interface, MainClass را اضافه نموده، در آن یک کلاس با نام clsFactory  می سازیم و using Interface, using MainClass را Import می‌نماییم. پس از آن یک متد با نام getCustomerType ساخته که ورودی آن نوع مشتری از نوع int است و خروجی آن از نوع Interface-ICustomer و بر اساس کد نوع مشتری object را از کلاس Customer1 و یا Customer2 می‌سازیم و آن را return می نماییم.

//Factory
using System;
using Interface;
using MainClass;

namespace FactoryClass
{
    public class clsFactory
    {
        static public ICustomer getCustomerType(int intCustomerType)
        {
            ICustomer objCust;
            if (intCustomerType == 1)
            {
                objCust = new Customer1();
            }
            else if (intCustomerType == 2)
            {
                objCust = new Customer2();
            }
            else
            {
                return null;
            }
            return objCust;
        }
    }
}

گام چهارم (آخر): در قسمت UI   Client، کد نوع مشتری را از کاربر دریافت کرده و با Add Reference کلاس Interface, FactoryClass را اضافه نموده (دقت نمایید هیچ دسترسی به کلاس‌های اصلی وجود ندارد)، و using Interface,  using FactoryClass را Import می‌نماییم. از clsFactory تابع  getCustomerType را فراخوانی نموده (به آن کد نوع مشتری را پاس می‌دهیم) و خروجی آن را که از نوع اینترفیس است به یک object از نوع ICustomer  نسبت می‌دهیم. سپس از این object  متد Report را فراخوانی می‌نماییم. همانطور که از شکل و کدها مشخص است، هیچ رابطه ای بین UI(Client) و کلاسهای اصلی برقرار نیست.

//UI (Client)
using System;
using FactoryClass;
using Interface;

namespace DesignPattern
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            int intCustomerType = 0;
            ICustomer objCust;
            Console.WriteLine("نوع مشتری را وارد نمایید");           
            intCustomerType = Convert.ToInt16(Console.ReadLine());
            objCust = clsFactory.getCustomerType(intCustomerType);
            objCust.Report();
            Console.ReadLine();
        }
    }
}

مطالب
معرفی Xamarin و مزیت‌های استفاده از آن

چرا برنامه نویسی موبایل؟

با افزایش روزافزون SmartPhone ها و تبلت‌ها، بازار تکنولوژی به این سمت سوق پیدا کرده‌است. از این رو شرکت‌های ارائه دهنده نرم افزاری، از این موقعیت استفاده کرده و هر کدام پلتفرم متفاوتی را برای برنامه نویسی بر روی این اسمارت فون‌ها ارائه داده‌اند. یکی از بزرگترین دغدغه‌های امروزه شرکت‌های برنامه نویسی و توسعه نرم افزار موبایل، انتخاب درست پلتفرم برای توسعه نرم افزار میباشد. در این مقاله قصد دارم یکی از این پلت فرم‌ها را بررسی کرده و معرفی کنم.

شرکت xamarin کار خود را در سال 2011 با ارایه نسخه Cross Platform پلتفرم .Net به نام Mono آغاز کرد. بعد از ارایه این نسخه از .Net، زامارین به کمک Mono توانست پیاده سازی بر روی  Android و IOS را به نام‌های MonoForAndroid  و MonoTouch ارایه دهد. بعد از این نسخه‌ها برنامه نویسان توانستند بر روی سیستم عامل‌های اندروید و آی او اس به صورت Native کد خود را به زبان C# نوشته و آن‌ها را اجرا کنند.


چرا باید از Xamarin استفاده کنم؟

در ادامه مقاله قصد دارم شما را با برخی از ویژگی‌های زامارین آشنا کرده و مزایای استفاده از آن را بیان کنم. 

Xamarin امکانی را فراهم کرده‌است که برنامه نویسان به دو روش متفاوت قادر خواهند بود برنامه‌های خود را بنویسند:


Xamarin Native :1

زامارین به شما این امکان را میدهد که بتوانید به صورت مستقیم برای هر پلتفرم به صورت جداگانه برنامه نویسی کنید. در اندروید اینکار با Xamarin.Droid و در IOS اینکار با Xamarin.Touch امکانپذیر است. مزیت‌های استفاده از این روش عبارتند از:

·   بهره گیری از یک زبان برنامه نویسی

همانطور که میدانید یادگیری یک زبان برنامه نویسی هزینه‌ی زیادی را برای یک سازمان و یا یک شخص به همراه دارد. در زامارین این امکان فراهم شده‌است که با استفاده از تنها یک زبان برنامه نویسی مانند C# ، برنامه نویسان بتوانند برای پلتفرم‌های مختلف برنامه بنویسند. در نظر داشته باشید که UI در هر پلتفرم به صورت جداگانه پیاده سازی میشود. به طور مثال در اندروید به وسیله‌ی Android Xml میتوانید ظاهر برنامه خود را پیاده سازی کنید و منطق‌های خود را با زبان C# برای تمامی پلت فرم‌ها به صورت یکسان بنویسید.

·   تجربه کاربری Native

زامارین به شما این امکان را خواهد داد که با استفاده از کنترل‌های Native هر پلتفرم به تجربه کاربری همان پلت فرم دسترسی پیدا کنید و اپلیکیشنی با ظاهر و UX همان پلتفرم بسازید.

·   استفاده  100% از امکانات هر پلتفرم

زامارین به دلیل Native بودن این امکان را به برنامه نویسان ارائه میدهد که با استفاده از یک زبان و با بکارگیری Cycle  Life مخصوص هر پلتفرم،  به 100% امکانات و API ‌های هر پلتفرم دسترسی پیدا کنند.

·   Performance

به دلیل اینکه برنامه‌های زامارین به صورت Native اجرا میشوند Performance بالایی دارند.

·   دسترسی به API ‌های موجود در .Net

شما قادر خواهید بود با دانش موجود مانند Entity Framework Code و.. به فریم ورک .Net  دسترسی پیدا کرده و از API ‌های درون آن استفاده کنید. زامارین از یکی از پیاده سازی‌های .Net Standard استفاده میکند.

·   استفاده مجدد از کد

در زامارین قادر خواهید بود که از کدهای خود، استفاده مجدد کرده و این امر سبب مدیریت بهتر بر روی کد، کد نویسی کمتر، هزینه نگهداری کد کمتر، توسعه راحت‌تر اپلیکیشن و ... میشود.

·   تست خودکار

در زامارین شما میتوانید برای کدهای خود تست خودکار نوشته و آنها را به صورت خودکار تست کنید.

·   Bind کردن Library ‌های Objective-C و Java

زامارین طوری طراحی شده‌است که دست شما را در هیچگونه شرایطی نخواهد بست. شما میتوانید به صورت مستقیم کدهایی را که به زبان های Java  و Objective-C نوشته شده‌اند، به پروژه اضافه کرده و هیچگونه نگرانی از بابت کدهای از قبل نوشته شده که به زبان‌های Objective-C و Java هستند، نداشته باشید.

·   Designer

در زمارین این امکان وجود دارد که در هر پلتفرم از طریق Designer مخصوص به آن پلتفرم، UI خود را طراحی و پیاده سازی کنید.

·   Async

  در برنامه نویسی غیر همزمان ( Asynchronous Programming ) این امکان وجود دارد که برنامه شما بدون توقف، یک قسمت از کد را اجرا کرده و منتظر اجرای قسمت‌های دیگر کد نشود؛ یا به اصطلاح برنامه از حالت Response خارج نشود. در زبان‌های Java ، Objective-C و Swift اینکار باید با CallBack و به صورت Manual مدیریت شود؛ اما #C این امکان را فراهم آورده است که به راحتی اینکار را انجام داده و برنامه خود را همیشه در حالت پاسخ دهی نگه دارید.  

public async Task<List<FeedItem>> GetFeedItems(DateTime date) {
  var feed = "http://planet.xamarin.com/feed/";
  var response = await httpClient.GetStringAsync(feed);
  var items = await ParseFeedAsync(response);
  return items.Where(item => item.Published.Date == date).ToList();
}


·   Parallel Programming

در برنامه نویسی موازی( Parallel Programming )  برخلاف برنامه نویسی MultiThread که بر روی یک هسته CPU اجرا میشود، بر روی چندین هسته CPU به صورت موازی اجرا میشود. زامارین از این نوع برنامه نویسی پشتیبانی میکند.


Xamarin.Forms: 2

پس از معرفی Xamarin Forms API شما میتوانید علاوه بر مزیت‌هایی که در بالا اشاره شد، کدهای Logic خود را با زبان C# و کدهای UI خود را با زبان XAML پیاده سازی کرده و با یک بار نوشتن کد، در پلتفرم‌های مختلف خروجی خود را مشاهده کنید.  مزیت استفاده از Xamarin Forms عبارتند از:

·   استفاده از کد واحد برای پیاده سازی UI و Logic

یکی از بهترین مزیت‌هایی را که میتوان به آن اشاره نمود این است که شما کافیست یک بار کد خود را بنویسید و Xamarin Forms کد شما را در پلت فرم‌های متفاوت پیاده سازی خواهد کرد.

<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<TabbedPage xmlns="http://xamarin.com/schemas/2014/forms"
            xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2009/xaml"
            x:Class="MyApp.MainPage">
    <TabbedPage.Children>
        <ContentPage Title="Profile" Icon="Profile.png">
            <StackLayout Spacing="20" Padding="20"
                         VerticalOptions="Center">
                <Entry Placeholder="Username"
                       Text="{Binding Username}"/>
                <Entry Placeholder="Password"
                       Text="{Binding Password}"
                       IsPassword="true"/>
                <Button Text="Login" TextColor="White"
                        BackgroundColor="#77D065"
                        Command="{Binding LoginCommand}"/>
            </StackLayout>
        </ContentPage>
        <ContentPage Title="Settings" Icon="Settings.png">
            <!-- Settings -->
        </ContentPage>
    </TabbedPage.Children>
</TabbedPage>


برای پیاده سازی UI در Xamarin Forms باید از XAML استفاده کنید. همچنین مانند روش قبلی میتوانید از زبان C# برای پیاده سازی منطق، استفاده نمایید.

با استفاده از Xamarin Forms شما تجربه نوشتن کد Cross Platform را در کنار Native بودن آن خواهید داشت.

·   استفاده از یک کنترل مخصوص یک پلتفرم در بین کد ( Embedding )

در Xamarin Forms این امکان وجود دارد که اگر شما خواستید یک کنترل مخصوص IOS را در بین کدهای خود استفاده کنید، بتوانید به راحتی اینکار را انجام دهید.( (Embedding

اگر به تصویر بالا دقت کنید متوجه خواهید شد که در یکسری از کنترل‌ها، تصاویر متفاوت هستند. در نسخه اندروید یک Action Button در قسمت پایین صفحه مشاهده میکنید که در نسخه‌ی IOS آن موجود نیست. یعنی به صورت مستقیم کنترل Action Button که مختص به پلت فرم اندروید میباشد، درون Xamarin Forms استفاده شده است.

·   دسترسی به هر پلتفرم به طور مستقیم

شما قادر خواهید بود به طور مستقیم به هر پلت فرم دسترسی پیدا کرده و به طور مثال در هر پلتفرم، UI مخصوص به خود را با Property ‌های مخصوص به خود طراحی کنید.

·   UITest و Test Cloud

در Xamarin Forms  میتوانید برای UI خود تست نوشته و آن‌ها را به وسیله Xamarin Test Cloud بر روی صدها Device متفاوت تست کنید. (این امکان فقط برای Android و IOS وجود دارد.)

·   Life Cycle مشابه در تمامی پلتفرم ها

همانطور که میدانید پلتفرم‌های مختلف، Life Cycle ‌های متفاوتی برای مدیریت اپلیکیشن دارند. یکی از مزیت‌های استفاده از Xamarin Forms این است که شما میتوانید برای تمامی پلتفرم‌ها به‌وسیله‌ی یک Life Cycle یکسان کد بنویسید.

·   Previewer

یکی از بهترین قابلیت‌هایی که در Xamarin Forms اضافه شده‌است این است که شما قادر خواهید بود به صورت Real Time خروجی فایل XAML خود را به وسیله Previewer مشاهده نمایید.

·   Performance Profiler

به وسیله Xamarin Profiler شما میتوانید میزان مصرف حافظه، Performance و ... را در اندروید و IOS اندازه گیری نمایید.

نکات قابل توجه:

Ø   استفاده همزمان از Xamarin Forms و Xamarin Native

شما میتوانید کدهای خود را با حداکثر Reusability نوشته و در صورت لزوم با کدهای Xamarin Native ترکیب کنید.

Ø   Documentation خیلی خوب

زمارین  مستندات جامع و کاملی را در سایت خود گردآوری کرده که میتوانید به راحتی از آن برای فهم تمامی قسمت‌های Xamarin استفاده کنید.

مطالب
اجرای Stored Procedure با چند نوع مقدار برگشتی توسط EF CodeFirst
فرض کنید Stored Procedure ی با چند مقدار برگشتی را می‌خواهیم در EF CodeFirst مورد استفاده قرار دهیم. برای مثال Stored Procedure زیر را در نظر بگیرید:
CREATE PROCEDURE [dbo].[GetAllBlogsAndPosts]
AS
    SELECT * FROM dbo.Blogs
    SELECT * FROM dbo.Posts
Stord Procedure  ی که توسط این دستور ساخته می‌شود تمام رکوردهای جدول Blogs و تمامی رکوردهای جدول Posts را واکشی کرده و به عنوان خروجی برمیگرداند (دو خروجی متفاوت). روش فراخوانی و استفاده از داده‌های این StoredProcedure در EF CodeFirst به صورت زیر است :
تعریف دو کلاس مدل Blog و Post به ترتیب  برای نگهداری اطلاعات وبلاگ‌ها و پست‌ها در زیر آمده است. در ادامه نیز تعریف کلاس BloggingContext را مشاهده می‌کنید.

public class Blog
    {
        public int BlogId { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual List<Post> Posts { get; set; }
    }

    public class Post
    {
        public int PostId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        public int BlogId { get; set; }
        public virtual Blog Blog { get; set; }
    }

    public class BloggingContext : DbContext
    {
        public DbSet<Blog> Blogs { get; set; }
        public DbSet<Post> Posts { get; set; }
    }


 
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Objects;

namespace Sproc.Demo
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var db = new BloggingContext())
            {
                 db.Database.Initialize(force: false);
               
                var cmd = db.Database.Connection.CreateCommand();
                cmd.CommandText = "[dbo].[GetAllBlogsAndPosts]";

                try
                {
                    // اجرای پروسیجر
                    db.Database.Connection.Open();
                    var reader = cmd.ExecuteReader();

                    // خواند رکوردهای blogs
                    var blogs = ((IObjectContextAdapter)db)
                        .ObjectContext
                        .Translate<Blog>(reader, "Blogs", MergeOption.AppendOnly);

                    foreach (var item in blogs)
                    {
                        Console.WriteLine(item.Name);
                    }

                    // پرش به نتایج بعدی (همان Posts)
                    reader.NextResult();
                    var posts = ((IObjectContextAdapter)db)
                        .ObjectContext
                        .Translate<Post>(reader, "Posts", MergeOption.AppendOnly);

                    foreach (var item in posts)
                    {
                        Console.WriteLine(item.Title);
                    }
                }
                finally
                {
                    db.Database.Connection.Close();
                }
            }
        }
    }
در کدهای بالا ابتدا یک Connection به بانک اطلاعاتی باز می‌شود:
 db.Database.Connection.Open();
و پس از آن نوبت به اجرای Stored Procedure می‌رسد:
 
var reader = cmd.ExecuteReader();
در کد بالا پس از اجرای Stored Procudure نتایج بدست آمده در یک reader ذخیره می‌شود. شئ reader از نوع DBDataReader می‌باشد. پس از اجرای Stored Procedure و دریافت نتایج و ذخیره سازی در شئی reader ، نوبت به جداسازی رکوردها می‌رسد. همانطور که در تعریف Stored procedure مشخص است این Stored Procedure دارای دو نوع خروجی از نوع‌های Blog و Post می‌باشد و این دو نوع باید از هم جدا شوند.برای انجام این کار از متد Translate شئی Context استفاده می‌شود. این متد قابلیت کپی کردن نتایج موجود از یک شئی DBDataReader به یک شئی از نوع مدل را دارد. برای مثال :
 
var blogs = ((IObjectContextAdapter)db)             
           .ObjectContext
           .Translate<Blog>(reader, "Blogs", MergeOption.AppendOnly);
در کدهای بالا تمامی رکوردهایی از نوع Blog از شئی reader خوانده شده و پس از تبدیل به نوع Blog درون شئی Blogs ذخیره می‌شود.
پس از آن توسط حلقه foreach محتویات Blogs پیمایش شده و مقدار موجود در  فیلد  Name نمایش داده می‌شود.
  foreach (var item in blogs)
  {
             Console.WriteLine(item.Name);
  }
با توجه به اینکه حاصل اجرای این Stored Procedure دو خروجی متفاوت بوده است ، پس از پیمایش رکوردهای Blogs باید به سراغ نتایج بعدی که همان رکوردهای Post می‌باشد برویم. برای اینکار از متد NextResult شئی reader استفاده می‌شود:
 
reader.NextResult();
در ادامه برای خواندن رکوردهایی از نوع Post نیز به همان روشی که برای Blog انجام شد عمل می‌شود.
نظرات مطالب
خودکارسازی فرآیند نگاشت اشیاء در AutoMapper
ممنون از پاسختون؛ تنظیمات رجیستری مربوط به اتومپر من به این صورته: 
public class AutomapperRegistry : Registry
    {
        public AutomapperRegistry()
        {
            For<MapperConfiguration>().Use("", ctx =>
            {
                var config = new MapperConfiguration(cfg =>
                {
                    AutomapperConfig.setup(cfg, ctx);
                });

                config.AssertConfigurationIsValid();
                
                return config;

            }).Singleton();

            For<IMapper>()
                .HttpContextScoped()
                .Use(ctx => 
                    ctx.GetInstance<MapperConfiguration>().CreateMapper(ctx.GetInstance));
        }
        
    }
همانطور که ملاحظه میکنید تنها یک وهله از کلاس MapperConfiguration  به صورت  Singleton تهیه  و از آن برای تهیه وهله از  IMapper 
استفاده میشه و برای تنظیمات مپ از متدهای استاتیک آن استفاده نمیکنم و به این صورته:
public static class AutomapperConfig
    {
        public static void setup(IMapperConfigurationExpression mappconfig, IContext ctx)
        {
            configureAutoMapper(mappconfig, ctx);
        }

        private static void configureAutoMapper(IMapperConfigurationExpression mappconfig, IContext ctx)
        {
            var profiles = ctx.GetAllInstances<AutoMapper.Profile>().ToList();
            foreach (var profile in profiles)
            {
                mappconfig.AddProfile(profile);
            }

            var types = Assembly.GetExecutingAssembly().GetExportedTypes();

            LoadStandardMappings(types, mappconfig);

            LoadCustomMappings(types, mappconfig);
        }

        private static void LoadStandardMappings(IEnumerable<Type> types, IMapperConfigurationExpression mapper)
        {
            var maps = (from t in types
                        from i in t.GetInterfaces()
                        where i.IsGenericType && i.GetGenericTypeDefinition() == typeof(IMapFrom<>) && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                        select new
                        {
                            Source = i.GetGenericArguments()[0],
                            Destination = t
                        }).ToArray();

            foreach (var map in maps)
            {
                mapper.CreateMap(map.Source, map.Destination);
            }
        }

        private static void LoadCustomMappings(IEnumerable<Type> types, IMapperConfigurationExpression mapper)
        {
            var maps = (from t in types
                        from i in t.GetInterfaces()
                        where typeof(IHaveCustomMappings).IsAssignableFrom(t) && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                        select (IHaveCustomMappings)Activator.CreateInstance(t)).ToArray();

            foreach (var map in maps)
            {
                map.CreateMappings(mapper);
            }
        }
    }
اگه جایی اشتباه کردم ممنون میشم راهنمایی کنید.
نظرات اشتراک‌ها
پیاده سازی generic repository یک ضد الگو است
خلاصه این مطلب خوب به این نحو است:
الف) اگر از یک Generic Repository داخل کدهای یک مثلا کنترلر مستقیما استفاده می‌کنید، فقط خودتان را گول زده‌اید!  این طراحی نشتی دارد و همچنین حد و مرز مشخصی را نمی‌توان برای آن قائل شد.
نشتی یا وابستگی که اینجا عنوان شده نمونه‌اش یک چنین متدی است:
IEnumerable<T> Find(Expression<Func<T, bool>> query);
در اینجا کار پیاده سازی query به یک لایه بالاتر (مانند یک کنترلر) محول شده که اشتباه است. حد و مرز لایه پیاده سازی کننده منطق تجاری شما باید مشخص باشد و نه باز. یک Expression فقط یک عبارت است که می‌توان با کمک آن انواع و اقسام کوئری‌های وابسته به فناوری دسترسی به داده‌های در حال استفاده را تهیه کرد. به عبارتی اگر تصور می‌کنید که در اینجا کپسوله سازی خوبی را انجام داده‌اید، اینطور نیست. چون دسترسی مستقیم به ORM خود را به لایه‌ای دیگر واگذار کرده‌اید و این دسترسی محصور نشده است.
نمونه خوبی را که مثال زده به صورت زیر است:
public IEnumerable<Customer> FindCustomerByName(string input)
    {
        return internalRepository.FindBy(c => c.Name == input);
    }
در اینجا دقیقا حد و مرز لایه تجاری و امکان دسترسی به آن مشخص است و دارای نشتی (باز بودن برای تغییرات بی حد و حصر در لایه‌های دیگر) نیست.
ب) الزامی به تعریف یک Generic Repository نیست اما اگر آن‌را تعریف کردید، باید این کلاس خاص داخل کدهایی که منطق تجاری برنامه را با حد و مرز مشخصی کپسوله می‌کنند استفاده کنید. نه اینکه آن‌را در خط مقدم کاری (مانند استفاده مستقیم در یک کنترلر) بکار بگیرید. به آن بیشتر به شکل یک سری متد کمکی نگاه کنید و بس. نامگذاری جالبی را هم در این حالت پیشنهاد داده: internalRepository 
مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت ششم
در قسمت قبل رویکرد‌های مختلف برای حذف موجودیت‌های منفصل را بررسی کردیم. در این قسمت مدیریت همزمانی یا Concurrency را بررسی خواهیم کرد.


فرض کنید می‌خواهیم مطمئن شویم که موجودیتی که توسط یک کلاینت WCF تغییر کرده است، تنها در صورتی بروز رسانی شود که شناسه (token) همزمانی آن تغییر نکرده باشد. به بیان دیگر شناسه ای که هنگام دریافت موجودیت بدست می‌آید، هنگام بروز رسانی باید مقداری یکسان داشته باشد.

مدل زیر را در نظر بگیرید.


می‌خواهیم یک سفارش (order) را توسط یک سرویس WCF بروز رسانی کنیم در حالی که اطمینان حاصل می‌کنیم موجودیت سفارش از زمانی که دریافت شده تغییری نکرده است. برای مدیریت این وضعیت دو رویکرد تقریبا متفاوت را بررسی می‌کنیم. در هر دو رویکرد از یک ستون همزمانی استفاده می‌کنیم، در این مثال فیلد TimeStamp.

  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع WCF Service Library بسازید و نام آن را به Recipe6 تغییر دهید.
  • روی نام پروژه کلیک راست کنید و گزینه Add New Item را انتخاب کنید. سپس گزینه‌های Data -> Entity Data Model را برگزینید. از ویزارد ویژوال استودیو برای اضافه کردن مدل جاری و جدول Orders استفاده کنید. در EF Designer روی فیلد TimeStamp کلیک راست کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید. سپس مقدار CuncurrencyMode آنرا به Fixed تغییر دهید.
  • فایل IService1.cs را باز کنید و تعریف سرویس را مطابق لیست زیر بروز رسانی کنید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    Order InsertOrder();
    [OperationContract]
    void UpdateOrderWithoutRetrieving(Order order);
    [OperationContract]
    void UpdateOrderByRetrieving(Order order);
}

  • فایل Service1.cs را باز کنید و پیاده سازی سرویس را مطابق لیست زیر تکمیل کنید.
public class Service1 : IService1
{
    public Order InsertOrder()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            // remove previous test data
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [orders]");
            var order = new Order
            {
                Product = "Camping Tent",
                Quantity = 3,
                Status = "Received"
            };
            context.Orders.Add(order);
            context.SaveChanges();
            return order;
        }
    }

    public void UpdateOrderWithoutRetrieving(Order order)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            try
            {
                context.Orders.Attach(order);
                if (order.Status == "Received")
                {
                    context.Entry(order).Property(x => x.Quantity).IsModified = true;
                    context.SaveChanges();
                }
            }
            catch (OptimisticConcurrencyException ex)
            {
                // Handle OptimisticConcurrencyException
            }
        }
    }

    public void UpdateOrderByRetrieving(Order order)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            // fetch current entity from database
            var dbOrder = context.Orders
            .Single(o => o.OrderId == order.OrderId);
            if (dbOrder != null &&
                // execute concurrency check
                StructuralComparisons.StructuralEqualityComparer.Equals(order.TimeStamp, dbOrder.TimeStamp))
            {
                dbOrder.Quantity = order.Quantity;
                context.SaveChanges();
            }
            else
            {
                // Add code to handle concurrency issue
            }
        }
    }
}


  • برای تست این سرویس به یک کلاینت نیاز داریم. پروژه جدیدی از نوع Console Application به راه حل جاری اضافه کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تکمیل کنید. با کلیک راست روی نام پروژه و انتخاب گزینه Add Service Reference سرویس پروژه را هم ارجاع کنید. دقت کنید که ممکن است پیش از آنکه بتوانید سرویس را ارجاع کنید نیاز باشد روی آن کلیک راست کرده و از منوی Debug گزینه Start Instance را انتخاب کنید تا وهله از سرویس به اجرا در بیاید.
class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        var service = new Service1Client();
        var order = service.InsertOrder();
        order.Quantity = 5;
        service.UpdateOrderWithoutRetrieving(order);
        order = service.InsertOrder();
        order.Quantity = 3;
        service.UpdateOrderByRetrieving(order);
    }
}
اگر به خط اول متد ()Main یک breakpoint اضافه کنید و اپلیکیشن را اجرا کنید می‌توانید افزودن و بروز رسانی یک Order با هر دو رویکرد را بررسی کنید.


شرح مثال جاری

متد ()InsertOrder داده‌های پیشین را حذف می‌کند، سفارش جدیدی می‌سازد و آن را در دیتابیس ثبت می‌کند. در آخر موجودیت جدید به کلاینت باز می‌گردد. موجودیت بازگشتی هر دو مقدار OrderId و TimeStamp را دارا است که توسط دیتابیس تولید شده اند. سپس در کلاینت از دو رویکرد نسبتا متفاوت برای بروز رسانی موجودیت استفاده می‌کنیم.

در رویکرد نخست، متد ()UpdateOrderWithoutRetrieving موجودیت دریافت شده از کلاینت را Attach می‌کند و چک می‌کند که مقدار فیلد Status چیست. اگر مقدار این فیلد "Received" باشد، فیلد Quantity را با EntityState.Modified علامت گذاری می‌کنیم و متد ()SaveChanges را فراخوانی می‌کنیم. EF دستورات لازم برای بروز رسانی را تولید می‌کند، که فیلد quantity را مقدار دهی کرده و یک عبارت where هم دارد که فیلدهای OrderId و TimeStamp را چک می‌کند. اگر مقدار TimeStamp توسط یک دستور بروز رسانی تغییر کرده باشد، بروز رسانی جاری با خطا مواجه خواهد شد. برای مدیریت این خطا ما بدنه کد را در یک بلاک try/catch قرار می‌دهیم، و استثنای OptimisticConcurrencyException را مهار می‌کنیم. این کار باعث می‌شود اطمینان داشته باشیم که موجودیت Order دریافت شده از متد ()InsertOrder تاکنون تغییری نکرده است. دقت کنید که در مثال جاری تمام خواص موجودیت بروز رسانی می‌شوند، صرفنظر از اینکه تغییر کرده باشند یا خیر.

رویکرد دوم نشان می‌دهد که چگونه می‌توان وضعیت همزمانی موجودیت را پیش از بروز رسانی مشخصا دریافت و بررسی کرد. در اینجا می‌توانید مقدار TimeStamp موجودیت را از دیتابیس بگیرید و آن را با مقدار موجودیت کلاینت مقایسه کنید تا وجود تغییرات مشخص شود. این رویکرد در متد ()UpdateOrderByRetrieving نمایش داده شده است. گرچه این رویکرد برای تشخیص تغییرات خواص موجودیت‌ها و یا روابط شان مفید و کارآمد است، اما بهترین روش هم نیست. مثلا ممکن است از زمانی که موجودیت را از دیتابیس دریافت می‌کنید، تا زمانی که مقدار TimeStamp آن را مقایسه می‌کنید و نهایتا متد ()SaveChanges را صدا میزنید، موجودیت شما توسط کلاینت دیگری بروز رسانی شده باشد.

مسلما رویکرد دوم هزینه بر‌تر از رویکرد اولی است، چرا که برای مقایسه مقادیر همزمانی موجودیت ها، یکبار موجودیت را از دیتابیس دریافت می‌کنید. اما این رویکرد در مواقعی که Object graph‌‌های بزرگ یا پیچیده (complex) دارید بهتر است، چون پیش از ارسال موجودیت‌ها به context در صورت برابر نبودن مقادیر همزمانی پروسس را لغو می‌کنید.

مطالب
پیاده سازی پروژه‌ای مبتنی بر CQRS و ES
در قسمت قبلی با معماری CQRS و Event Sourcing بصورت مختصر آشنا شدیم. برای درک بیشتر مطلب پیشین، احتیاج به پیاده سازی آن به صورت عملیاتی و نه فقط تئوری محض میباشد و در این مرحله قصد پیاده سازی این مدل را به ساده‌ترین صورت ممکن داریم.
برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این مقاله، نیاز به آشنایی با مباحث مطرح شده در قسمت قبل وجود دارد. پس از توضیحات اضافه بر روی قسمت‌های زیر گذشته و فرض بر آن است که آشنایی با این قسمت‌ها وجود دارد.
از این مدل میتوان در زبان‌های مختلف برنامه نویسی و همچنین سیستم‌های مختلف اعم از وب اپلیکیشن و ... استفاده نمود. همچنین برای استفاده از این مدل نیاز قطعی به استفاده از فریم ورک خاصی نیست. در صورت نیاز میتوانید پیاده سازی سفارشی خاص خود را داشته باشید. اما برای ساده‌تر شدن و هرچه سریعتر شدن مراحل از فریمورک SimpleCqrs استفاده میکنیم. هر چند بر خلاف نامش امکانات فراوانی را در اختیار برنامه نویسان قرار میدهد و حتی در پروژه‌های واقعی نیز میتوان از آن استفاده نمود.
برای سریعتر شدن کار میخواهیم پیاده سازی این مدل را در یک پروژه‌ی Console انجام دهیم و همچنین پس از ایجاد، پکیج‌های زیر را نصب مینماییم:
Unity, SimpleCqrs, SimpleCqrs.Unity
میخواهیم طبق مراحل گفته شده‌ی در قسمت قبل، به پیاده سازی این مدل بپردازیم و هدف، اضافه کردن یک Account به سیستم خواهد بود.
ابتدا باید DomainObject مورد نظر نوشته شود:
using System;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class Account : AggregateRoot
    {
        public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }

        public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }

        public void OnAccountCreated(AccountCreatedEvent evt)
        {
            Id = evt.AggregateRootId;
        }
    }
}
نکته: میخواهیم عملیات اضافه کردن یک Account، با استفاده از دو event مربوطه به نام AccountCreatedEvent و مقدار دهی آن با استفاده از AccountNameSetEvent انجام شود.
eventهای فوق را در ادامه اضافه خواهیم داد (از توضیحات بیشتر صرفنظر شده و به مقاله‌ی قسمت قبل رجوع شود).
حال احتیاج به پیاده سازی Command مربوطه برای انجام وظیفه‌ی خود داریم که هدف آن، اضافه کردن یک Account  به سیستم مورد نظر میباشد.
فرض کنید برای اضافه شدن Account، پراپرتی‌های FirstName و LastName باید مقدار دهی شوند:
using SimpleCqrs.Commanding;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommand : ICommand
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}

حال CommandHandler که وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده دارد، پیاده سازی خواهد شد:
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommandHandler : CommandHandler<CreateAccountCommand>
    {
        private readonly IDomainRepository repository;

        public CreateAccountCommandHandler(IDomainRepository repository)
        {
            this.repository = repository;
        }

        public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid());
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName);

            repository.Save(account);
        }
    }
}
نکته: از طریق account.SetName فراخوانی Event مربوطه انجام شده‌است و همچنین repository.Save به raise کردن EventHandler میپردازد.
event مربوط به اضافه شدن Account را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountCreatedEvent : DomainEvent { }
}
و همچنین event مربوط به مقدار دهی پراپرتی‌ها نیز به صورت زیر خواهد بود:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountNameSetEvent : DomainEvent
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}
در این بخش، پیاده سازی EventHandler را خواهیم داشت. طبق مطلب پیشین هر Domain باید EventHnadler ی داشته باشد که از Event هایش ارث بری کرده و هر کدام از Event‌ها عملا در قسمت Handle مربوط به خودش پردازش خواهد شد.
using System.Linq;
using SimpleCqrs.Eventing;
using CqrsPattern.Cqrs.Db;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountEventHandler : IHandleDomainEvents<AccountCreatedEvent>,
                                             IHandleDomainEvents<AccountNameSetEvent>
    {
        private readonly FakeAccountTable accountTable;

        public AccountEventHandler(FakeAccountTable accountTable)
        {
            this.accountTable = accountTable;
        }

        public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
    }
}
نکته: از آنجاییکه پیاده سازی ذخیره کردن Account با استفاده از دو event فوق انجام شده، بعد از Raise شدن EventHandler هر دو متد Handle، وظیفه‌ی Command مربوطه را به عهده دارند (بنابراین وظیفه‌ی هر Command میتواند با استفاده از event‌های مختلفی انجام شود).
برای اینکه نخواهیم وارد فاز‌های مربوط به دیتابیس شویم، موقتا یک db به صورت fake شده را پیاده سازی مینماییم؛ به صورت زیر:
using System.Collections.Generic;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTable : List<FakeAccountTableRow>
    { }
}
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTableRow
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}

و همچنین نیاز به ServiceLocator برای نمونه گرفتن از RunTime ی که از آن ارث بری کرده است داریم (برای سادگی کار از الگوی ServiceLocator استفاده میکنیم، ServiceLocator جز Anti-Pattern  ها محسوب میشود و معمولا در پروژه‌های واقعی از آن استفاده نمیشود)
using SimpleCqrs;
using SimpleCqrs.Unity;

namespace CqrsPattern
{
    public class SampleRunTime : SimpleCqrsRuntime<UnityServiceLocator> { }
}
حال احتیاج به پیاده سازی قسمت Queryداریم به همراه ReadModel و سرویسی برای فراخوانی آن
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReadModel
    {
        public string Name { get; set; }
        public Guid Id { get; set; }
    }
}
using CqrsPattern.Cqrs.Db;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReportReadService
    {
        private FakeAccountTable fakeAccountDb;

        public AccountReportReadService(FakeAccountTable fakeAccountDb)
        {
            this.fakeAccountDb = fakeAccountDb;
        }

        public IEnumerable<AccountReadModel> GetAccounts()
        {
            return from a in fakeAccountDb
                   select new AccountReadModel { Id = a.Id, Name = a.Name };
        }
    }
}

در قسمت Main نرم افزار نیاز به register کردن FakeTable خود داریم و همانطور که ملاحظه میکنید Command مورد نظر را نمونه سازی کرده و آن را روی CommandBus قرار میدهیم تا مراحل پیاده سازی شده در قسمت‌های فوق انجام شود و همچنین بعد از اتمام command ارسال شده از طریق Service مورد نظر اطلاعات ذخیره شده بازگردانی میشود
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using CqrsPattern.Cqrs.Query;
using CqrsPattern.Cqrs.Command;

namespace CqrsPattern
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var runtime = new SampleRunTime();

            runtime.Start();

            var fakeAccountTable = new FakeAccountTable();
            runtime.ServiceLocator.Register(fakeAccountTable);
            runtime.ServiceLocator.Register(new AccountReportReadService(fakeAccountTable));
            var commandBus = runtime.ServiceLocator.Resolve<ICommandBus>();

            var cmd = new CreateAccountCommand { FirstName = "Ali", LastName = "Kh" };

            commandBus.Send(cmd);

            var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();

            Console.WriteLine("Accounts in database");
            Console.WriteLine("####################");
            foreach (var account in accountReportReadModel.GetAccounts())
            {
                Console.WriteLine(" Id: {0} Name: {1}", account.Id, account.Name);
            }

            runtime.Shutdown();

            Console.ReadLine();
        }
    }
}
اینگونه کل عملیات‌های لازم انجام خواهد شد.

خلاصه:
1) Command مربوطه را نمونه سازی کرده و روی CommandBus قرار میدهیم.
2) CommandHandler فراخوانی شده و فانکشن Handle آن باعث نمونه سازی از AggregateRoot میشود.
public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid()); //line 1
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName); //line 2
            repository.Save(account); //line 3
        }
در خط نخست Constructor کلاس Account باعث Apply شدن event مربوطه میشود.
public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }
و در خط دوم account.SetName  برای Apply شدن event مربوط به مقدار دهی property‌ها میباشد.
public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }
و همچنین در خط  سوم و پس از repository.Save باعث میشود event‌های pending شده Raise شده و توسط متد Handle مربوط به EventHandler پردازش شده و عملیات‌های زیر انجام شوند:
public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
رکورد مورد نظر ثبت شده و event بعدی، پراپرتی‌هایش را مقدار دهی مینماید  و بصورت InMemory درون FakeAccountTable ذخیره میشود (پر واضح است که در یک پروژه‌ی واقعی به جای ذخیره شدن در یک Collection باید درون دیتایس واقعی ذخیره سازی شود).
و پس از اتمام عملیات انجام شده، بصورت زیر در Main برنامه اطلاعات ذخیره شده بازگردانده خواهد شد:
var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();
var accounts = accountReportReadModel.GetAccounts();

در ادامه برای مطالعه بیشتر میتوان به Scale out کردن این سیستم و استفاده از فریمورک‌های  messaging چون Redis یا Kafka پرداخت و همچنین اعمال Load Balancing را در اینگونه سیستم‌ها انجام داد.
نکته: Cqrs-Pattern را میتوانید از اینجا clone نمایید
مطالب
جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0
مدل برنامه زیر را در نظر بگیرید:
 public class Service
    {
        public int ServiceId { get; set; }
        public string ServiceName { get; set; }
    }
اینترفیس ICoreService عمل بازیابی اطلاعات کلاس بالا را بر عهده دارد:
 public interface ICoreService
    {
        Service LoadDefaultService();
    }
نتیجه تزریق وابستگی ICoreService برای کنترلر Home در یک پروژه ASP.NET Core 1.0/Asp.Net Mvc 6 چنین استثنایی بود:
An unhandled exception occurred while processing the request
  InvalidOperationException: Unable to resolve service for type 'WebApplication1.Models.ICoreService' while attempting to activate 'WebApplication1.Controllers.HomeController'
Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService(IServiceProvider sp, Type type, Type requiredBy, Boolean isDefaultParameterRequired)
 
یعنی زمانیکه Activator میخواست کنترلر Home را فعالسازی کند، نتوانسته وابستگی ICoreService را برای کنترلر فراهم کند. این استثناء در Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService اتفاق افتاده‌است.

در نسخه‌های قدیمی MVC (منظور نسخه‌های قبل از 6)، برای تزریق وابستگی‌ها از یک Controller Factory یا Dependency Resolver سفارشی استفاده می‌شد. اما در نسخه جدید MVC دیگری خبری از روشهای قدیمی نیست. چونکه یک سیستم تزریق وابستگی توکار، همراه با MVC یکپارچه شده‌است که عملیات تزریق وابستگی‌ها را انجام می‌دهد. سیستم تزریق وابستگی پیش فرض، تنها از 4 حالت عملیاتی پشتیبانی می‌کند:
1- Instance : در همه حال ، تنها یک نمونه خاص ارائه شده و شما مسئول وهله سازی آن هستید.
2- Transient : در هر بار (مثلا در هر درخواست) یک نمونه جدید ساخته میشود.
3- Singleton
4- Scoped : تنها یک نمونه در Scope فعلی ساخته می‌شود.

 تیم Asp.Net برای فراهم آوردن امکان تزریق وابستگی‌ها، تصمیم به انتزاعی کردن ویژگی‌های مشترک محبوبترین Ioc Containerها و اجازه دادن به میان افزارها، جهت ارتباط با این اینترفیس‌ها برای دستیابی به تزریق وابستگی بود.
حال بیایم نگاهی به این اینترفیس‌ها بیندازیم.
اگر به استثنای فوق نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که متد GetService یک پارامتر از نوع IServiceProvider را میگیرد. پس اولین اینترفیس IServiceProvider می باشد. همانطور که از اسمش پیداست، کارش فرآهم آوردن سرویس می‌باشد. این اینترفیس فقط یک متد دارد، متد GetService. متد GetService مانند Container.GetInstance در StructureMap می‌باشد. تمام میان افزارها به 2 روش می‌توانند به نمونه‌ای از IServiceProvider دسترسی داشته باشند:
1- Application-Level : از طریق HttpContext.ApplicationServices برای میان افزار قابل دسترسی خواهد بود.
2- Request-Level : از طریق HttpContext.RequestServices. این Service Scope Provider توسط میان افزار در شروع هر Request Pipeline، برای هر درخواست ایجاد و در پایان درخواست توسط همان میان افزار نابود می‌گردد.
اینترفیس بعدی IServiceScope می‌باشد. همان طور که قبلا گفتیم RequestServices یک Scope Container را برای هر درخواست ساخته و در پایان همان درخواست، آن را نابود میکند. اما این کار چگونه مدیریت می‌شود؟ پاسخ، اینترفیس IServiceScope می باشد. این اینترفیس مانند یک Wrapper حول Scope Container عمل میکند و در پایان هر درخواست آن را نابود می‌کند. حال سوال اینجاست که چه کسی مسئول ساخت IServiceScope می‌باشد؟ پاسخ اینترفیس IServiceScopeFactory می‌باشد. این اینترفیس توسط متد CreateScope اقدام به ساخت یک نمونه از اینترفیس IserviceScope می‌نماید.
مورد بعدی ServiceLifeTime می‌باشد. یک Enum که حاوی سه مقدار زیر می‌باشد:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    //
    // Summary:
    //     Specifies the lifetime of a service in an Microsoft.Extensions.DependencyInjection.IServiceCollection.
    public enum ServiceLifetime
    {
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a single instance of the service will be created.
        Singleton = 0,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created for each scope.
        //
        // Remarks:
        //     In ASP.NET Core applications a scope is created around each server request.
        Scoped = 1,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created every time it is
        //     requested.
        Transient = 2
    }
}
آخرین مورد کلاس ServiceDescriptor می‌باشد.  این کلاس اطلاعاتی را که Container برای رجیستر کردن سرویس به آنها نیاز دارد، در خود نگهداری می‌کند. این جمله را در نظر بگیرید : " هی Container، وقتی میخواهی این سرویس را رجیستر کنی، اطمینان حاصل کن که Singleton باشد و یک نمونه از نوع X را پیاده سازی کند." تمامی اطلاعات جمله قبل در ServiceDescriptor نگهداری می‌شود.
خوب! حال بیایم تا سرویس خود را رجیستر کنیم. در کلاس StartUp پروژه در متد ConfigurationServices خط زیر را اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {                        
            ServiceDescriptor descriptor = new ServiceDescriptor(typeof(ICoreService),typeof(CoreServise),ServiceLifetime.Transient);
            services.Add(descriptor);
            services.AddMvc();          
        }
حال اگر برنامه را اجرا کنیم مشکل برطرف شده است.

ساخت یک Service Descriptor و اضافه کردن آن به سرویسها، فلسفه وجودی میان افزارها را زیر سوال می‌برد. پس بجای ایجاد یک Service Descriptor، از متدهای الحاقی تدارک دیده شده استفاده میکنیم. مثلا بجای دو خط کد بالا می‌توان از کد زیر استفاده نمود:

services.AddTransient<ICoreService,CoreServise>();

حال که یک دید کلی از نحوه کار مکانیزم تزریق وابستگی بدست آوردیم، میخواهیم این مکانیزم را با StructureMap جایگزین کنیم. بدین منظور ابتدا پکیج StructureMap را نصب میکنم.

در مرحله اول باید کلاسهایی را تدارک ببینیم که اینترفیس‌های بالا را پیاده سازی نمایند. یعنی کلاسهای ما باید بتوانند همان کاری را انجام دهند که مکانیزم پیش فرض MVC انجام می‌دهد. 

اولین مورد، کلاس StructureMapServiceProvider می‌باشد.

internal class StructureMapServiceProvider : IServiceProvider
    {
        private readonly IContainer _container;

        public StructureMapServiceProvider(IContainer container, bool scoped = false)
        {            
            _container = container;
        }

        public object GetService(Type type)
        {
            try
            {
                return _container.GetInstance(type);
            }
            catch
            {
                return null;
            }
        }
    }

مورد دوم کلاس StructureMapServiceScope می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScope : IServiceScope
    {
        private readonly IContainer _container;
        private readonly IContainer _childContainer;
        private IServiceProvider _provider;

        public StructureMapServiceScope(IContainer container)
        {
            _container = container;
            _childContainer = _container.GetNestedContainer();
            _provider = new StructureMapServiceProvider(_childContainer, true);
        }

        public IServiceProvider ServiceProvider => _provider;

        public void Dispose()
        {
            _provider = null;
            if (_childContainer != null)
                _childContainer.Dispose();
        }
    }

مورد سوم StructureMapServiceScopeFactory می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScopeFactory : IServiceScopeFactory
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapServiceScopeFactory(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public IServiceScope CreateScope()
        {
            return new StructureMapServiceScope(_container);
        }
    }

مورد بعدی کلاس StructureMapPopulator می‌باشد. وظیفه این کلاس جمع آوری اطلاعات مربوط به سرویس‌ها می‌باشد.

internal class StructureMapPopulator
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapPopulator(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Populate(IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            _container.Configure(c =>
            {
                c.For<IServiceProvider>().Use(new StructureMapServiceProvider(_container));
                c.For<IServiceScopeFactory>().Use<StructureMapServiceScopeFactory>();

                foreach (var descriptor in descriptors)
                {
                    switch (descriptor.Lifetime)
                    {
                        case ServiceLifetime.Singleton:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType).Singleton(), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Transient:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Scoped:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                    }
                }
            });
        }

        private static void Use(GenericFamilyExpression expression, ServiceDescriptor descriptor)
        {
            if (descriptor.ImplementationFactory != null)
            {
                expression.Use(Guid.NewGuid().ToString(), context => { return descriptor.ImplementationFactory(context.GetInstance<IServiceProvider>()); });
            }
            else if (descriptor.ImplementationInstance != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationInstance);
            }
            else if (descriptor.ImplementationType != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationType);
            }
            else
            {
                throw new InvalidOperationException("IServiceDescriptor is invalid");
            }
        }
    }

و در آخر کلاس StructureMapRegistration می‌باشد:

public static class StructureMapRegistration
    {
        public static void Populate(this IContainer container, IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            var populator = new StructureMapPopulator(container);
            populator.Populate(descriptors);
        }
    }

نهایتاً باید متد ConfigurationServices در کلاس StartUp را اندکی تغییر دهیم.

public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
           
            var container = new Container();
            container.Configure(configure =>
            {
                configure.For<ICoreService>().Use<CoreServise>();
            });

            container.Populate(services);

            return container.GetInstance<IServiceProvider>();
        }

در کد بالا، متد ConfigurationServices به جای آنکه Void برگرداند، نمونه‌ای از اینترفیس IServiceProvider را برمی‌گرداند. حال اگر برنامه را اجرا کنیم، وابستگی‌ها توسط StructureMap تزریق شده و برنامه بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود.

مطالب
چگونگی رسیدگی به Null property در AutoMapper

AutoMapper کتابخانه‌ای برای نگاشت اطلاعات یک شیء به شی‌ءایی دیگر به صورت خودکار می‌باشد.

در این مقاله چگونگی رسیدگی به Null property را در AutoMapper   بررسی خواهیم کرد. فرض کنید شیء منبع دارای یک خاصیت Null  است و می‌خواهید به وسیله Automaper شیء منبع را به مقصد نگاشت نمایید. اما می‌خواهید در صورت Null بودن شیء مبدا، یک مقدار پیش فرض برای شیء مقصد در نظر گرفته شود .

برای نمونه کلاسuser   را که در آن از کلاس Address یک خاصیت تعریف شده، در نظر بگیرید. اگر مقدار آدرس در شیء منبع خالی بود شاید شما بخواهید مقدار آن را به صورت empty string و یا با یک مقدار پیش فرض در مقصد مقدار دهی کنید.

همانند مثال زیر : 

public class UserSource
{
  public Address Address{get;set;}
}
 
public class UserDestination
{
  public string Address{get;set;}
}
ابتدا نگاشت‌ها را تعریف می‌کنیم:
AutoMapper.Mapper.CreateMap<UserSource, UserDestination>()
          .ForMember(dest => dest.Address
          , opt => opt.NullSubstitute("Address not found")
          );
کد بالا نشان دهنده تبدیل Address به Address است ولی دارای متد اختیاری NullSubstitute می‌باشد و بیانگر این است که اگر آدرس شیء منبع Null بود، مقدار پیش فرضی را برای شیء مقصد در نظر بگیرد. در انتها  می‌توان نگاشت را در برنامه متناسب با نیاز خود انجام داد:
var model = AutoMapper.Mapper.Map<UserSource, UserDestination>(user);
var models = AutoMapper.Mapper.Map<IEnumerable<UserSource>, IEnumerable<UserDestination>>(users);