مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت اول - معرفی، نصب و تعریف قواعد اعتبارسنجی
روش مرسوم اعتبارسنجی اطلاعات مدل‌های ASP.NET Core، با استفاده از data annotations توکار آن است که در بسیاری از موارد هم به خوبی کار می‌کند. اما اگر به دنبال ویژگی‌های دیگری مانند نوشتن آزمون‌های واحد برای اعتبارسنجی اطلاعات، جداسازی شرط‌های اعتبارسنجی از تعاریف مدل‌ها، نوشتن اعتبارسنجی‌های پیچیده به همراه تزریق وابستگی‌ها هستید، کتابخانه‌ی FluentValidation می‌تواند جایگزین بهتر و بسیار کاملتری باشد.


نصب کتابخانه‌ی FluentValidation در پروژه

فرض کنید پروژه‌ی ما از سه پوشه‌ی FluentValidationSample.Web، FluentValidationSample.Models و FluentValidationSample.Services تشکیل شده‌است که اولی یک پروژه‌ی MVC است و دو مورد دیگر classlib هستند.
در پروژه‌ی FluentValidationSample.Models، بسته‌ی نیوگت کتابخانه‌ی FluentValidation را به صورت زیر نصب می‌کنیم:
dotnet add package FluentValidation.AspNetCore


جایگزین کردن سیستم اعتبارسنجی مبتنی بر DataAnnotations با FluentValidation

اکنون فرض کنید در پروژه‌ی Models، مدل ثبت‌نام زیر را اضافه کرده‌ایم که از همان data annotations توکار و استاندارد ASP.NET Core برای اعتبارسنجی اطلاعات استفاده می‌کند:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModel
    {
        [Required]
        [Display(Name = "User name")]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [StringLength(100, ErrorMessage = "The {0} must be at least {2} characters long.", MinimumLength = 6)]
        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Password")]
        public string Password { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Confirm password")]
        [Compare("Password", ErrorMessage = "The password and confirmation password do not match.")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "Email")]
        [EmailAddress]
        public string Email { get; set; }

        [Range(18, 60)]
        [Display(Name = "Age")]
        public int Age { get; set; }
    }
}
برای جایگزین کردن data annotations اعتبارسنجی اطلاعات با روش FluentValidation، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.UserName).NotNull();
            RuleFor(x => x.Password).NotNull().Length(6, 100);
            RuleFor(x => x.ConfirmPassword).Equal(x => x.Password);
            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
            RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
        }
    }
}
برای این منظور ابتدا یک کلاس Validator را با ارث بری از AbstractValidator از نوع مدلی که می‌خواهیم قواعد اعتبارسنجی آن‌را مشخص کنیم، ایجاد می‌کنیم. سپس در سازنده‌ی آن، می‌توان به متدهای تعریف شده‌ی در این کلاس پایه دسترسی یافت.
در اینجا در ابتدا به ازای هر خاصیت کلاس مدل مدنظر، یک RuleFor تعریف می‌شود که با استفاده از static reflection، امکان تعریف strongly typed آن‌ها وجود دارد. سپس ویژگی Required به متد NotNull تبدیل می‌شود و ویژگی StringLength توسط متد Length قابل تعریف خواهد بود و یا ویژگی Compare توسط متد Equal به صورت strongly typed به خاصیت دیگری متصل می‌شود.

پس از این تعاریف، می‌توان ویژگی‌های اعتبارسنجی اطلاعات را از مدل ثبت نام حذف کرد و تنها ویژگی‌های خاص Viewهای MVC را در صورت نیاز باقی گذاشت:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModel
    {
        [Display(Name = "User name")]
        public string UserName { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Password")]
        public string Password { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Confirm password")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "Email")]
        public string Email { get; set; }

        [Display(Name = "Age")]
        public int Age { get; set; }
    }
}


تعریف پیام‌های سفارشی اعتبارسنجی

روش تعریف پیام‌های سفارشی شکست اعتبارسنجی اطلاعات را توسط متد WithMessage در ادامه مشاهده می‌کنید:
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.UserName)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your first name is required.")
                .MaximumLength(20)
                    .WithMessage("Your first name is too long!")
                .MinimumLength(3)
                    .WithMessage(registerModel => $"Your first name `{registerModel.UserName}` is too short!");

            RuleFor(x => x.Password)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your password is required.")
                .Length(6, 100);

            RuleFor(x => x.ConfirmPassword)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your confirmation password is required.")
                .Equal(x => x.Password)
                    .WithMessage("The password and confirmation password do not match.");

            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
            RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
        }
    }
}
به ازای هر متد تعریف یک قاعده‌ی اعتبارسنجی جدید، بلافاصله می‌توان از متد WithMessage نیز استفاده کرد. همچنین این متد می‌تواند به اطلاعات اصل model دریافتی نیز همانند پیام سفارشی مرتبط با MinimumLength نام کاربری، دسترسی پیدا کند.


روش تعریف اعتبارسنجی‌های سفارشی خواص مدل

فرض کنید می‌خواهیم یک کلمه‌ی عبور وارد شده‌ی معتبر، حتما از جمع حروف کوچک، بزرگ، اعداد و symbols تشکیل شده باشد. برای این منظور می‌توان از متد Must استفاده کرد:
using System.Text.RegularExpressions;
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Password)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your password is required.")
                .Length(6, 100)
                .Must(password => hasValidPassword(password));
            //...

        }

        private static bool hasValidPassword(string password)
        {
            var lowercase = new Regex("[a-z]+");
            var uppercase = new Regex("[A-Z]+");
            var digit = new Regex("(\\d)+");
            var symbol = new Regex("(\\W)+");
            return lowercase.IsMatch(password) &&
                    uppercase.IsMatch(password) &&
                    digit.IsMatch(password) &&
                    symbol.IsMatch(password);
        }
    }
}
متد Must، می‌تواند مقدار خاصیت متناظر را نیز در اختیار ما قرار دهد و بر اساس آن مقدار می‌توان خروجی true/false ای را بازگشت داد تا نشان شکست و یا موفقیت آمیز بودن اعتبارسنجی اطلاعات باشد.

البته lambda expression نوشته شده را می‌توان توسط method groups، به صورت زیر نیز خلاصه نوشت:
RuleFor(x => x.Password)
    .NotNull()
        .WithMessage("Your password is required.")
    .Length(6, 100)
    .Must(hasValidPassword);


انتقال تعاریف اعتبارسنج‌های سفارشی خواص به کلاس‌های مجزا

اگر نیاز به استفاده‌ی از متد hasValidPassword در کلاس‌های دیگری نیز وجود دارد، می‌توان اینگونه اعتبارسنجی‌های سفارشی را به کلاس‌های مجزایی نیز تبدیل کرد. برای مثال فرض کنید که می‌خواهیم ایمیل دریافت شده، فقط از یک دومین خاص قابل قبول باشد.
using System;
using FluentValidation;
using FluentValidation.Validators;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class EmailFromDomainValidator : PropertyValidator
    {
        private readonly string _domain;

        public EmailFromDomainValidator(string domain)
            : base("Email address {PropertyValue} is not from domain {domain}")
        {
            _domain = domain;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            if (context.PropertyValue == null) return false;
            var split = context.PropertyValue.ToString().Split('@');
            return split.Length == 2 && split[1].Equals(_domain, StringComparison.OrdinalIgnoreCase);
        }
    }
}
برای این منظور یک کلاس جدید را با ارث‌بری از PropertyValidator تعریف شده‌ی در فضای نام FluentValidation.Validators، ایجاد می‌کنیم. سپس متد IsValid آن‌را بازنویسی می‌کنیم تا برای مثال ایمیل‌ها را صرفا از دومین خاصی بپذیرد.
PropertyValidatorContext امکان دسترسی به نام و مقدار خاصیت در حال اعتبارسنجی را میسر می‌کند. همچنین مقدار کل model جاری را نیز به صورت یک object در اختیار ما قرار می‌دهد.

اکنون برای استفاده‌ی از آن می‌توان از متد SetValidator استفاده کرد:
RuleFor(x => x.Email)
    .SetValidator(new EmailFromDomainValidator("gmail.com"));
و یا حتی می‌توان یک متد الحاقی fluent را نیز برای آن طراحی کرد تا SetValidator را به صورت خودکار فراخوانی کند:
    public static class CustomValidatorExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, string> EmailAddressFromDomain<T>(
            this IRuleBuilder<T, string> ruleBuilder, string domain)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new EmailFromDomainValidator(domain));
        }
    }
سپس تعریف قاعده‌ی اعتبارسنجی ایمیل‌ها به صورت زیر تغییر می‌کند:
RuleFor(x => x.Email).EmailAddressFromDomain("gmail.com");


تعریف قواعد اعتبارسنجی خواص تو در تو و لیستی

فرض کنید به RegisterModel این قسمت، دو خاصیت آدرس و شماره تلفن‌ها نیز اضافه شده‌است که یکی به شیء آدرس و دیگری به مجموعه‌ای از آدرس‌ها اشاره می‌کند:
    public class RegisterModel
    {
        // ...

        public Address Address { get; set; }

        public ICollection<Phone> Phones { get; set; }
    }

    public class Phone
    {
        public string Number { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

    public class Address
    {
        public string Location { get; set; }
        public string PostalCode { get; set; }
    }
در یک چنین حالتی، ابتدا به صورت متداول، قواعد اعتبارسنجی Phone و Address را جداگانه تعریف می‌کنیم:
    public class PhoneValidator : AbstractValidator<Phone>
    {
        public PhoneValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Number).NotNull();
        }
    }

    public class AddressValidator : AbstractValidator<Address>
    {
        public AddressValidator()
        {
            RuleFor(x => x.PostalCode).NotNull();
            RuleFor(x => x.Location).NotNull();
        }
    }
سپس برای تعریف اعتبارسنجی دو خاصیت پیچیده‌ی اضافه شده، می‌توان از همان متد SetValidator استفاده کرد که اینبار پارامتر ورودی آن، نمونه‌ای از AbstractValidator‌های هرکدام است. البته برای خاصیت مجموعه‌ای اینبار باید با متد RuleForEach شروع کرد:
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            // ...

            RuleFor(x => x.Address).SetValidator(new AddressValidator());

            RuleForEach(x => x.Phones).SetValidator(new PhoneValidator());
        }


در قسمت بعد، روش‌های مختلف استفاده‌ی از قواعد اعتبارسنجی تعریف شده را در یک برنامه‌ی ASP.NET Core بررسی می‌کنیم.



برای مطالعه‌ی بیشتر
- «FluentValidation #1»
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #8
در ورژن کنونی ASP.NET MVC دسترسی به کلاس HtmlHelper  در یک Declerative Html Helper وجود ندارد. علاوه بر روش هایی که عنوان شد، می‌توانید از فراخوانی مستقیم متد ActionLink توسط کلاسی که آن را بسط می‌دهد استفاده کنید.
مثال:
@using WebApplication1.Models
@helper GetProductsList(List<Product> products)
{
    <ul>
        @foreach (var item in products)
        {
            <li>
                 @System.Web.Mvc.Html.LinkExtensions.ActionLink(
                                                                ((System.Web.Mvc.WebViewPage)CurrentPage).Html,
                                                                item.Name,
                                                                "ActionName",
                                                                "ControllerName", 
                                                                new { id = item.ProductNumber },
                                                                null)
            </li>
        }
    </ul>
}

بدیهی است در اینجا به جای فراخوانی به صورت زیر
Html.ActionLink("foo")
 این گونه فراخوانی کرده ایم:
ActionLink(Html, "foo")
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت هفتم - کار با سرویس‌های متفاوتی با یک امضاء
فرض کنید قرارداد IService را تدارک دیده‌اید و بر اساس آن سرویس‌های A و B را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه‌های NET Core. تزریق کرده‌اید (برای مثال در برنامه دو DbContext را تعریف کرده‌اید و یک اینترفیس IUnitOfWork را دارید). اکنون اگر از این سیستم، یک پیاده سازی IService را درخواست کنید، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در حالت معمول آن، آخرین سرویسی را که ثبت کرده‌اید، یعنی وهله‌ای از سرویس B را بازگشت خواهد داد. در ادامه قصد داریم با این قابلیت امکان ثبت چندین سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس، بیشتر آشنا شویم.


ثبت پیاده سازی‌های متعدد یک اینترفیس در سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.

داشتن چندین پیاده سازی از یک اینترفیس، شاید یکی از اهداف اصلی وجود آن‌ها باشد. برای نمونه قرار داد ارسال پیامی را در برنامه، مانند IMessageService به صورت زیر طراحی و سپس بر اساس آن، دو پیاده سازی ارسال پیام‌ها را از طریق ایمیل و SMS، اضافه می‌کنیم:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IMessageService
    {
        void Send(string message);
    }

    public class EmailService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            // ...
        }
    }

    public class SmsService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی آن‌ها به سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.، به نحو متداول زیر عمل خواهیم کرد و هر دوی این پیاده سازی‌ها را بر اساس اینترفیس آن‌ها معرفی می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IMessageService, EmailService>();
            services.AddTransient<IMessageService, SmsService>();
        }
در این حالت اگر این سرویس‌ها را به صورت زیر به یک کنترلر تزریق کنیم، انتظار دریافت کدام سرویس‌ها را خواهید داشت؟
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IMessageService _emailService;
        private readonly IMessageService _smsService;

        public MessagesController(IMessageService emailService, IMessageService smsService)
        {
            _emailService = emailService;
            _smsService = smsService;
        }
    }
}
در این حالت اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامترهای تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهند بود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، هر دو پارامتر، با وهله‌ای از آخرین سرویس معرفی شده‌ی از نوع IMessageService مقدار دهی شده‌اند؛ یعنی SmsService در اینجا. در ادامه روش‌های مختلفی را برای رفع این مشکل بررسی می‌کنیم.


روش اول: سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. از سازنده‌های IEnumerable پشتیبانی می‌کند

برای مدیریت دریافت سرویس‌هایی که از یک اینترفیس مشتق شده‌اند، خود NET Core. بدون نیاز به تنظیمات اضافه‌تری، روش تزریق IEnumerableها را در سازنده‌های کلاس‌ها پشتیبانی می‌کند:
using System.Collections.Generic;
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IEnumerable<IMessageService> _messageServices;

        public MessagesController(IEnumerable<IMessageService> messageServices)
        {
            _messageServices = messageServices;
        }
در اینجا نیز اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامتر تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهد بود:


به این ترتیب لیست وهله‌های تمام سرویس‌هایی از نوع IMessageService در اختیار ما قرار گرفته‌است و برای اهدافی مانند پیاده سازی الگوهایی در رده‌ی chain of responsibility و یا الگوی استراتژی، مفید است. در این حالت اگر نیاز به سرویس از نوع خاصی وجود داشت، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
var emailService = _messageServices.OfType<EmailService>().First();
و یا اگر از روش Service Locator استفاده می‌کنید، serviceProvider به همراه متد ویژه‌ی GetServices که لیست تمام سرویس‌هایی از نوعی خاص را بر می‌گرداند نیز هست:
var messageServices = serviceProvider.GetServices<IMessageService>();


روش دوم: دریافت شرطی وهله‌های مورد نیاز با «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container»

روش «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container» را در قسمت قبل بررسی کردیم. یکی دیگر از مثال‌هایی را که در این مورد می‌توان ارائه داد، شرطی کردن بازگشت وهله‌ها است که برای سناریوی مطلب جاری بسیار مفید است:
الف) برای شرطی کردن بازگشت وهله‌ها، بهتر است این شرط را بجای رشته‌ها و یا اعدادی خاص، بر اساس یک enum مشخص انجام دهیم:
namespace CoreIocServices
{
    public enum MessageServiceType
    {
        EmailService,
        SmsService
    }
در اینجا یک enum جدید را تعریف کرده‌ایم تا مقایسه‌ها را در زمان بازگشت سرویسی خاص، بر اساس اعضای مشخص آن انجام دهیم.

ب) سپس هر دو سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس را به صورت معمولی ثبت می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
اینکار سبب خواهد شد تا بتوانیم در حین بررسی شرط‌های رسیده، برای مثال دستور ()<serviceProvider.GetService<EmailService را صادر کنیم.

ج) اکنون می‌توان مرحله‌ی شرطی کردن بازگشت این وهله‌ها را به صورت زیر، با دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء، پیاده سازی کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
            services.AddTransient<Func<MessageServiceType, IMessageService>>(serviceProvider => key =>
            {
                switch (key)
                {
                    case MessageServiceType.EmailService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<EmailService>();
                    case MessageServiceType.SmsService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<SmsService>();
                    default:
                        throw new NotImplementedException($"Service of type {key} is not implemented.");
                }
            });
در اینجا پارامتر ارسالی به متد AddTransient را از نوع <Func<MessageServiceType, IMessageService انتخاب کرده‌ایم. این مورد نیز دقیقا مانند «مثال 2: وهله سازی در صورت نیاز وابستگی‌های یک سرویس به کمک Lazy loading» قسمت قبل عمل می‌کند. یعنی تا زمانیکه این Func، در قسمتی از کدهای برنامه فراخوانی نشود، سرویسی را نیز بازگشت نخواهد داد.

د) مرحله‌ی آخر کار، روش استفاده‌ی از این امضایء ویژه‌ی Lazy load شده‌است:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly Func<MessageServiceType, IMessageService> _messageServiceResolver;

        public MessagesController(Func<MessageServiceType, IMessageService> messageServiceResolver)
        {
            _messageServiceResolver = messageServiceResolver;
        }
دقیقا همان امضای Func ای را که در متد AddTransient معرفی تنظیمات تزریق وابستگی‌ها تعریف کردیم، به سازنده‌ی یک کنترلر تزریق می‌کنیم. تا اینجای کار هنوز هیچکدام از سرویس‌های از نوع IMessageService وهله سازی نشده‌اند (روش دیگر پیاده سازی وهله سازی با تاخیر و در صورت نیاز). اکنون برای وهله سازی آن‌ها باید به صورت زیر عمل کرد:
public IActionResult Index()
{
   var emailService = _messageServiceResolver(MessageServiceType.EmailService);
   //use emailService ...
   return View();
}

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-07.zip
مطالب
Functional Programming - قسمت چهارم - برخورد با Exception ها
چنانچه قسمت‌های قبلی سری آموزش برنامه نویسی تابعی Functional Programming را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد میکنم قبلا آن‌ها را  (+  و  +  و  +) قبل از شروع بخوانید. در این قسمت قرار است تاثیر استثناءها (exception) را بر روی کدها بررسی کرده و راهکاری را از جنس functional برایش ارائه کنیم. 



Exception و خوانایی کد

تکه کد زیر را در نظر بگیرید: یک Action معمولی در Asp.Net MVC که یک نام را دریافت کرده و یک کارمندرا ایجاد میکند:

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    try { 
        ValidateName(name);
        // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
        }
    catch (ValidationException ex) 
    { 
        return View("خطا", ex.Message);
    }
}

private void ValidateName(string name) { 
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند خالی باشد");

    if (name.Length > 100) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند طولانی باشد");
}

در این قطعه کد، در متد ValidateName، در صورت معتبر نبودن ورودی، یک Exception رخ میدهد و بلاک کد try/catch، این exception را دریافت کرده و خطای مناسبی را به کاربر نشان خواهد داد. تا اینجا ظاهرا همه چیز مرتب است و مشکلی ندارد! احتمالا کد‌های مشابه به این کد را زیاد دیده‌اید. در اینجا متد ValidateName، صادق نیست. در قسمت اول، در مورد Honesty صحبت کردیم. به عبارت ساده‌تر شما از امضای این متد نمی‌توانید به نوع خروجی و کاری که قرار است انجام دهد، پی ببرید. در واقع شما همیشه باید پیاده سازی متد را گوشه‌ای، در ذهن خود داشته باشید و برای اطمینان از کاری که متد انجام میدهد، همیشه باید به بدنه‌ی متد برگردیم. اگر به‌خاطر داشته باشید، توابع برنامه نویسی را به توابع ریاضی تشبیه کردیم. پس میتوانیم بگوییم: 

به عبارت دیگر وقتی از exception‌ها برای کنترل flow برنامه استفاده میکنید، مشابه کاری را انجام می‌دهید که دستور GOTO انجام می‌داد. این دستور در روش‌های قبل از برنامه نویسی ساخت یافته وجود داشت و توسط یک دانشمند هلندی به نام آقای دیکسترا حذف شد. وقتی از دستور GOTO یا JUMP استفاده میکنیم، فهمیدن flow برنامه پیچیدگی‌های زیادی را خواهد داشت. چراکه فراخوانی قطعه‌های کد و متد‌ها، وابستگی شدیدی خواهند داشت و البته میتوان گفت استفاده از exception‌ها برای کنترل جریان برنامه، می‌توانند از GOTO هم بد‌تر باشند؛ چرا که exception میتواند از لایه‌های مختلف کد نیز عبور کند.

امیدوارم تا اینجا به یک عقیده‌ی مشترک رسیده باشیم. خوب راهکار چیست؟ تصور کنید که تکه کد بالا را به صورت زیر تبدیل کنیم: 

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    string error = ValidateName(name);

 if (error != string.Empty) 
        return View("خطا", error);
    // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
}

private string ValidateName(string name) { 

    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        return "نام نمی‌تواند خالی باشد";

    if (name.Length > 100) 
        return "طول نام نمی‌تواند بیشتر از 100 کاراکتر باشد";

    return string.Empty;
}

با refactor ای که انجام دادیم، متد ValidateName را به یک تابع ریاضی تبدیل کردیم. به این معنا که هر آنچه را که از امضای متد، مشخص است، انجام می‌دهد و در این حالت چیزی مخفی نیست. توجه داشته باشید که این راهکار نهایی ما نیست و لطفا مقاله را تا انتها بخوانید!  



موارد استفاده Exception

با همه‌ی بدی‌هایی که از Exception‌ها گفتیم، با این حساب پس چه زمانی از آن استفاده کنیم؟

  1. Exception‌ها واقعا برای موارد استثنائی هستند.
  2. Exception‌ها برای شرایطی هستند که به معنای واقعی یک باگ باشند.
  3. منتظر رخ دادن Exception نباشیم! 

در توضیح مورد سوم، در اعتبار سنجی داده‌های کاربر (Validation) انتظار داده‌ی نادرستی را می‌توان داشت، پس نمی‌توانیم آن را یک حالت استثنایی بدانیم. معماری زیر را در نظر بگیرید


دیتایی که به API ما ارسال خواهد شد، همیشه شامل عملیات Filter یا به عبارتی Validation است و از آنجایی که می‌توان انتظار استفاده‌ی نادرست یا دیتای نادرست را داشت، نمیتوانیم این را حالتی از استثنائات در نظر بگیریم؛ ولی بر خلاف آن، وقتی در دامین پروژه و ارتباط بین دامین‌های مختلف، دیتایی رد و بدل می‌شود که معتبر نیست، میتوانیم آن را جزء استثناء‌ها در نظر بگیریم. به مثال زیر دقت کنید:

public ActionResult UpdateEmployee(int employeeId, string name) { 
    string error = ValidateName(name);
    
    if (error != string.Empty) 
        return View("Error", error);
    
    Employee employee = GetEmployee(employeeId); 
    employee.UpdateName(name);
}

public class Employee { 

    public void UpdateName(string name){

        if (name == null) 
            throw new ArgumentNullException();
        
        // ادامه کد‌ها }
}

در قطعه کد بالا تصور این است که کلاس Employee و متد UpdateName خارج از دامین می‌باشند. همانطورکه مشاهده میکنید، ما در action controller، از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کردیم و سپس آن را به متد UpdateName ارجاع دادیم. ولی اگه به بدنه‌ی متد UpdateName دقت کنید، می‌بینید که مجددا از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کرده‌ایم و در صورت خالی بودن، یک Exception را صادر میکنیم! به این مدل چک کردن‌ها در دامین‌های مختلف، معمولا guard clause گفته می‌شود و یک نوع قرارداد بین برنامه نویس هاست. اگر طبق تعریفی که بالاتر ارائه کردیم هم چک کنیم، میتوانیم حدس بزنیم که خالی بودن نام، نشان یک باگ در نرم افزار است! 



مفهوم fail fast

تا اینجا متوجه شدیم که از exception‌ها باید در شرایط استثنائی استفاده کنیم. خوب با توجه به این مساله، چه طور میتوانیم آن‌ها را Handle کنیم؟ این سؤال ما را به مفهومی به نام fail fast می‌رساند. این مفهوم به ما میگوید:

  • کار جاری را به محض یک اتفاق استثنائی باید متوقف کنیم.
  • رعایت این نکته در نهایت ما را به یک نرم افزار پایدار خواهد رساند.


برای درک هر چه بهتر این موضوع، بیایید به عکس این حالت نگاه کنیم؛ اصطلاحا Fail Silently.

متد زیر را ببینید: 

public void ProcessItems(List<Item> items) { 

    foreach (Item item in items) { 
        try { 
            Process(item);
 } 
        catch (Exception ex) 
        { 
            Logger.Log(ex);
 }
 }
 }

در قطعه کد بالا، در نگاه اول احتمالا حس نرم افزار پایدار‌تر و بدون خطا را خواهیم داشت. اما در واقع اینطور نیست. احتمال اینکه خطا از چشم برنامه نویس به دور باشد و بعد از اجرا باعث شود که یکپارچگی داده‌ها را به هم بریزد وجود دارد. در واقع هیچ راهی برای زمانیکه این عملیات نباید انجام شود، در نظر گرفته نشده‌است. طبق صحبت‌هایی که بالا‌تر داشتیم، شرایط غیر منتظره، در واقع یک باگ در نرم افزار است و هیچ مزیتی در جلوگیری از وقوع این باگ بدون حل مشکل نیست!

به صور خلاصه مهم‌ترین مزیت Fail Fast را میتوانیم به صورت زیر خلاصه کنیم:

  • مسیر رسیدن به خطا‌ها سر راست‌تر می‌شود.
  • نرم افزار به پایداری مناسبی خواهد رسید.
  • از اعتبار دیتای ذخیره شده اطمینان خواهیم داشت.


کجا exception‌ها را به دام بیندازیم؟

در یکی از حالت‌های زیر:

  • لاگ کردن
  • متوقف کردن عملیات
  • هیچ گاه در بلاک catch هیچ منطقی را پیاده نکنید.


حالت دیگر در استفاه از کتابخانه‌های دیگران (3rd parties) است. به طور مثال در استفاده از EF ممکن است به دلیل عدم برقراری ارتباط با دیتابیس، خطایی را دریافت کنید. در این حالت با توجه به نکات فوق، با این استثنائات برخورد کنید:

  • جلوی این نوع استثنائات را در پایین‌ترین حد ممکن در کد خود بگیرید.
  • Exception هایی را catch کنید که میدانید در حالت استثناء، چه کاری را می‌توانید انجام دهید.


این به این معنی میباشد که به صورت کلی همه نوع Exception ای را به صورت کلی نگیرید و نوع Exception اختصاصی را در بلاک catch قرار دهید. الان که قرار شد در بعضی از حالت‌ها جلوی استثنائات را بگیریم، خوب است ببینیم چطور باید اینکار را انجام بدیم.

قطعه کد زیر را در نظر بگیرید:

public void CreateCustomer(string name) { 
    Customer customer = new Customer(name); 
    bool result = SaveCustomer(customer);
    if (!result) { 
        MessageBox.Show("Error connecting to the database. Please try again later.");
    }
}

private bool SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 
        using (MyContext context = new MyContext()) { 
            context.Customers.Add(customer);
         context.SaveChanges();
        } 
        return true;
    }
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            return false; 
        else 
            throw;
    }
}

همانطور که مشاهده میکنید، در حالتیکه خطایی از نوع DbUpdateException رخ میدهد، مقدار بازگشتی متد را برابر با false میکنیم. اما مشکلی که وجود دارد این است که این‌کار به اندازه‌ی کافی خوانا نیست. همچنین honest بودن متد را نقض کرده‌ایم. به علاوه مشکل بزرگتر دیگر این است که ما با بازگرداندن یک مقدار bool، میتوانیم به متد بالاتر اطلاع بدهیم که کار مورد نظر انجام شده یا نه، اما در مورد دلیل انجام نشدن آن، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. پیشنهاد من برای مقدار بازگشتی متد‌هایی که احتمال انجام نشدن کاری در آن‌ها می‌رود، استفاده از یک نوع اختصاصی می‌باشد.

در اینجا من این نوع را با نام کلاس Result معرفی میکنم. انتظاری که از این نوع اختصاصی داریم:

  • Honest بودن متد را نگه دارد.
  • خروجی متد را به همراه وضعیت اجرا شدن برگرداند.
  • شکل یکسانی را برای خطا‌ها داشته باشد.
  • فقط جلوی خطا‌های غیر منتظره را بگیرد.


برای مثال کد بالا را به شکل زیر refactor می‌کنیم:

private Result SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 

        using (var context = new MyContext()) { 

            context.Customers.Add(customer); 
            context.SaveChanges();
 } 

        return Result.Ok();
    } 
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            Result.Fail(ErrorType.DatabaseIsOffline);

        if (ex.Message.Contains("IX_Customer_Name")) 
            return Result.Fail(ErrorType.CustomerAlreadyExists);

        throw;
    }
}

به عبارتی با این روش میتوانیم از انجام شدن/نشدن عملیات اطمینان حاصل کنیم و خروجی/دلیل انجام نشدن را نیز میتوانیم برگردانیم.

اگر به امضای متد‌های زیر نگاه کنیم، می‌توانیم آن‌ها را طبق الگوی CQS دسته‌بندی کنیم: 

به عنوان نمونه یک پیاده سازی از این کلاس را در اینجا  قرار داده‌ام. قطعا میتوانیم پیاده سازی‌های بهتری را از این کلاس داشته باشیم. خوشحال می‌شوم که نظرات خود رو با ما به اشتراک بگذارید. امیدوارم که این قسمت و صحبت‌هایی که در مورد استثنائات داشتیم، توانسته باشد دیدگاه جدیدی را به کدهایتان بدهد. در ادامه‌ی این سری مطالب، مفاهیم پارادایم برنامه نویسی تابعی را بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

مطالب
آموزش MDX Query - قسمت چهاردهم– Order

در زیر در ابتدا یک کوئری می‌نویسیم و سپس بررسی می‌کنیم که چگونه می‌توان خروجی را مرتب کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount]on columns,
[Product].[Product Categories].[Subcategory] on rows
From [Adventure Works]

کوئری بالا میزان فروش اینترنتی را بر اساس دسته بندی محصولات واکشی می‌کند

در کوئری زیر لیست فروش، براساس میزان فروش اینترنتی مرتب شده است :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount]
)on rows
From [Adventure Works]

تابع Order،  ستون یا ردیف خاصی را بر اساس ستون یا ردیف دیگری مرتب می کند .این تابع بر روی کل یک Axis  اعمال میگردد و دو پارامتر دارد .

پارامتر دوم مشخص می کند مرتب سازی پارامتر اول بر اساس چه شاخصی باشد .

همچنین در کوئری زیر نحوه‌ی مرتب کردن به صورت نزولی را خواهیم دید.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

مرتب سازی به صورت صعودی به شکل زیر می‌باشد

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
asc
) on rows
From [Adventure Works]

از  آنجایی که مرتب سازی به صورت پیش فرض صعودی می باشد، ب کار بردن این کلید واژه ، خیلی لازم نمی باشد .


رویکرد تابع Order  با ساختار سلسله مراتبی 

برای شروع کوئری زیر را اجرا می‌کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
asc
) on rows
From [Adventure Works]

البته در این حالت با نگاه کردن به خروجی متوجه میشوید که عملیات مرتب سازی به درستی انجام نشده است و دلیل این اتفاق رویکرد تابع مرتب سازی به ساختار سلسله مراتبی میباشد . عملا تابع مرتب سازی احترام ویژه ای به ساختار سلسله می گزارد .

حال همان کوئری را به صورت زیر اجرا می‌کنیم :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
basc
) on rows
From [Adventure Works]

حرف  در کلمه ی کلیدی  basc  به معنی شکستن ساختار سلسله مراتبی می باشد . در این حالت عملیات مرتب سازی بدون درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی انجام می گردد .

کوئری‌های زیر تاثیر مرتب سازی نزولی و ساختار سلسله مراتبی را بررسی می‌کنند

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت مرتب سازی نزولی انجام می گردد اما با درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت عمل مرتب سازی نزولی بدون درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی انجام میگردد .

می توان مرتب سازی را بر اساس یک ستون که در کوئری ذکر نشده است انجام داد . در این حالت نتیجه در ظاهر مرتب نمی باشد .

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این کوئری دو ستون وجود دارد اما مرتب سازی براساس یکی از ستون ها انجام می شود

Select
{
[Measures].[Internet Sales Amount],
[Measures].[Reseller Sales Amount]
} on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

عملیات مرتب سازی می تواند بر روی هرکدام از Axis  ها جداگانه انجام گردد .

Select
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
 ) on columns,
{
[Measures].[Internet Sales Amount],
[Measures].[Reseller Sales Amount]
} on rows
From [Adventure Works]

از تابع hierarchize  هم می‌توان برای عملیات مرتب سازی استفاده کرد

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
hierarchize(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
}
)on rows
From [Adventure Works]

برای مرتب سازی ردیف هایی که عملا ارتباطی با هم ندارند از این تابع استفاده می شود . پیش فرض مرتب سازی نزولی می باشد . البته می توانستیم همچنان از تابع Order  استفاده کنیم:

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
Order(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
} , [Measures].[Internet Sales Amount] , basc
)on rows
From [Adventure Works]

حال می‌خواهیم ببینیم چگونه می‌توان با استفاده از تابع hierarchize  مرتب سازی صعودی را انجام دهیم :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
hierarchize(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
 },
 post
) on rows
From [Adventure Works]

همان طور که مشخص می‌باشد مرتب سازی به درستی صورت نگرفته است؟! دلیل این اتفاق اولویت دادن به ساختار سلسله مراتبی می‌باشد.

برای بررسی بیشتر ابتدا کوئری زیر را فراخوانی نمایید :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
non empty order(
crossjoin(
[Product].[Category].[Category],
[Product].[Subcategory].[Subcategory]
 ),
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

همانطور که مشخص می‌باشد، مرتب سازی براساس فروش اینترنتی و با درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی صورت گرفته است. برای مرتب سازی بدون در نظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی کوئری زیر را بنویسید :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
non empty order(
crossjoin(
[Product].[Category].[Category],
[Product].[Subcategory].[Subcategory]
),
[Measures].[Internet Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت مرتب سازی بدون در نظر گرفتن ساختار سلسله مراتب انجام می گردد .

در دو کوئری فوق از تابع Non empty  برای حذف ردیف‌های  Null  استفاده شده است.

مطالب
آموزش WAF (مشاهده تغییرات خواص ViewModel در Controller)
قصد داریم در مثال پست قبلی برای Command مورد نظر، عملیات اعتبارسنجی را فعال کنیم. اگر با الگوی MVVM آشنایی داشته باشید می‌دانید که می‌توان برای Command‌ها اکشنی به عنوان CanExecute تعریف کرد و در آن عملیات اعتبارسنجی را انجام داد. اما از آن جا که پیاده سازی این روش زمانی مسیر است که تغییرات خواص ViewModel در دسترس باشد در نتیجه در WAF مکانیزمی جهت ردیابی تغییرات خواص ViewModel در کنترلر فراهم شده است. در نسخه‌های قبلی WAF (قبل از نسخه 3) هر کنترلر از کلاس پایه ای به نام Controller ارث می‌برد که متد هایی جهت ردیابی تغییرات در آن در نظر گرفته شده بود به صورت زیر:
public class MyController : Controller
    {
        [ImportingConstructor]
        public MyController(MyViewModel viewModel)
        {
            ViewModelCore = viewModel;
        }

        public MyViewModel ViewModelCore 
        {
            get; 
            private set; 
        }

        public void Run()
        {
            AddWeakEventListener(ViewModelCore , ViewModelCoreChanged)
        }

        private void ViewModelCoreChanged(object sender , PropertyChangedEventArgs e)
        {
            if(e.PropertyName=="CurrentItem")
            {
                
            }
        }
    }
همان طور که مشاهده می‌کنید با استفاده از متد AddWeakEventListener توانستیم تمامی تغییرات خواص ViewModel مورد نظر را از طریق متد ViewModelCoreChanged ردیابی کنیم. این متد بر مبنای الگوی WeakEvent پیاده سازی شده است. البته این تغییرات فقط زمانی قابل ردیابی هستند که  در ViewModel متد RaisePropertyChanged برای متد set خاصیت فراخوانی شده باشد.
از آنجا که در دات نت 4.5 یک پیاده سازی خاص از الگوی WeakEvent در کلاس PropertyChangedEventManager موجود در اسمبلی WindowsBase و فضای نام System.ComponentModel انجام شده است در نتیجه توسعه دهندگان این کتابخانه نیز تصمیم به استفاده از این روش گرفتند که نتیجه آن  Obsolete شدن کلاس پایه کنترلر در نسخه‌های 3 به بعد آن است. در روش جدید کافیست به صورت زیر عمل نمایید:
 [Export]
    public class BookController
    {
        [ImportingConstructor]
        public BookController(BookViewModel viewModel)
        {
            ViewModelCore = viewModel;
        }
        
        public BookViewModel ViewModelCore
        {
            get;
            private set;
        }

        public DelegateCommand RemoveItemCommand 
        { 
            get; 
            private set;
        }

        private void ExecuteRemoveItemCommand()
        {
            ViewModelCore.Books.Remove(ViewModelCore.CurrentItem);
        }

        private bool CanExecuteRemoveItemCommand()
        {
            return ViewModelCore.CurrentItem != null;
        }
        private void Initialize()
        {
            RemoveItemCommand = new DelegateCommand(ExecuteRemoveItemCommand , CanExecuteRemoveItemCommand);
            ViewModelCore.RemoveItemCommand = RemoveItemCommand;
        }

        public void Run()
        {
            var result = new List<Book>();
            result.Add(new Book { Code = 1, Title = "Book1" });
            result.Add(new Book { Code = 2, Title = "Book2" });
            result.Add(new Book { Code = 3, Title = "Book3" });

            Initialize();
            ViewModelCore.Books = new ObservableCollection<Models.Book>(result);

            PropertyChangedEventManager.AddHandler(ViewModelCore, ViewModelChanged, "CurrentItem");
            
            (ViewModelCore.View as IBookView).Show();
        }

        private void ViewModelChanged(object sender,PropertyChangedEventArgs e)
        {
            if(e.PropertyName == "CurrentItem")
            {
                RemoveItemCommand.RaiseCanExecuteChanged();
            }
        }
    }
تغییرات:
»ابتدا متدی به نام CanExecuteRemoveItemCommand ایجاد کردیم و کد‌های اعتبارسنجی را در آن قرار دادیم؛
»هنگام تعریف Command مربوطه متد بالا را به DelegateCommand رجیستر کردیم:
  RemoveItemCommand = new DelegateCommand(ExecuteRemoveItemCommand , CanExecuteRemoveItemCommand);
در این حالت بعد از اجرای برنامه همواره دکمه RemoveItem غیر فعال خواهد بود. دلیل آن این است که بعد از انتخاب آیتم مورد نظر از لیست باید کنترلر را متوجه تغییر در مقدار خاصیت CurrentItem نماییم. بدین منظور کد زیر را به متد Run اضافه کردم:
     PropertyChangedEventManager.AddHandler(ViewModelCore, ViewModelChanged, "CurrentItem");
دستور بالا دقیقا معادل دستور AddWeakEventListener موجود در نسخه‌های قدیمی WAF است. سپس در صورتی که نام خاصیت مورد نظر CurrentItem بود با استفاده از دستور RaiseCanExecuteChanged در کلاس DelegateCommand کنترلر را ملزم به اجرای دوباره متد CanExecuteRemoveItemCommand می‌کنیم.
اجرای برنامه:
ابتدا دکمه RemoveItem غیر فعال است:

بعد از انتخاب یکی از گزینه و فراخوانی مجدد متد CanExecuteRemoveItemCommand دکمه مورد نظر فعال می‌شود:

و در نهایت دکمه RemoveItem فعال خواهد شد:


دانلود سورس پروژه
مطالب
الگوی Chain Of Responsibility در #C
در این مطلب قصد داریم الگوی Chain Of Responsibility را تحت یک مثال کاربردی در زبان سی شارپ، با هم بررسی کنیم. اجازه دهید با یک مثال کار را شروع کنیم. سناریوی گرفتن وام دانشجویی را در نظر بگیرید؛ به این صورت که دانشجو وارد سامانه شده، رمز خود یا شماره دانشجویی خود را زده و درخواست خود را ثبت می‌کند و پاسخی را از سیستم دریافت میکند. فرض کنید سلسله مراتب سیستم به این صورت باشد که ابتدا بررسی میکند که دانشجو فعال باشد. مرحله بعد رمز دانشجو صحیح باشد. مرحله بعد اینکه مقدار وامی که قبلا گرفته است، از حداکثر وام ثبت شده در سیستم بیشتر نباشد و مرحله آخر هم ثبت درخواست وام. سناریوی ذکر شده صرفا جهت کار با الگوی مورد نظر در نظر گرفته شده است؛ چون قطعا روند کار بر پایه چارچوب طولانی‌تری پیش می‌رود.

اولین راه حلی که به ذهن میرسد
  1. if else
  2. switch case

بله مورد اولی که به ذهن خود من رسید، استفاده از if else هست. شاید خروجی مناسبی را از نظر کدنویسی داشته باشد؛ ولی خوانایی مناسبی را ندارد. حالا چطور اثبات کنیم خوانایی و قابلیت توسعه‌ی پایینی را دارد؟
فرض کنید شما برنامه را نوشته‌اید و تحویل مدیر خود داده‌اید. بعد از دو ماه به شما گفته می‌شود که مراحل 1 و 2 را جابجا کنید و یا یک step را اضافه کنید که بعد از مرحله دو (بررسی رمز) است تا یک منطق جدید را دنبال کند. اینجاست که دچار دردسر و اتلاف زمان میشویم؛ چون باید بیزینس را مجددا review کنیم و بدتر از آن کدها را هم تغییر دهیم که امکان رخ دادن خطا به شدت بالا می‌رود.

هدف از این الگو
  1. انجام کار در چند مرحله
  2. حذف پیچیدگی‌های پیاده سازی

حالا بیایید با هم با الگوی Chain Of Responsibility، این مثال را پیاده سازی کنیم. منطق کار به صورت زیر است:


به این شکل که مراحل بصورت سلسله مراتبی، تحت successor‌های یکدیگر پیش می‌روند. اگر بخواهم successor را در این مثال توضیح دهم من به‌عنوان دانشجو (successor اول) بعد از چک شدن موارد مربوط به دانشجو، درخواست به سمت مسئول مربوطه رفته (successor دوم ) و الی اخر.

پیاده سازی
ابتدا باید یک مدل را برای دانشجویان یا مشتریان بسازیم:
public class Customer
{
    public string Password { get; set; }
    public string Stno { get; set; }
    public int value { get; set; }
    public bool Active { get; set; }
}
همانطور که از دیاگرام مشخص است، ما یک requestContext لازم داریم که در سلسله مراتب بیزینس جابجا شده و منطق‌های ما بر روی این کلاس انجام میشود:
public class RequestContext
{
    public int VamValue { get; set; }
    public Customer student { get; set; }
}
که شامل یک مقدار وام (مقدار حداکثر وام درخواستی برای هر دانشجو) ،ضمن اینکه فرض کنید value در Customer، مقدار حداکثر وام در نظر گرفته شده‌ی در سیستم، برای دانشجو است. حال که ما یک درخواست را ایجاد میکنیم، باید یک کلاس response هم داشته باشیم:
public class ResponseContext
{
    public string Response { get; set; }
}

حال طبق شکل بالا باید handler خود را که گرفتن وام است، پیاده سازی نماییم:
public abstract class GetVam
{
    protected readonly GetVam successor;
    
    public GetVam(GetVam _getVam)
    {
        this.successor = _getVam;
    }

    public abstract ResponseContext execute(RequestContext requestContext);
}

حالا باید مراحل چندگانه‌‌ای را که عرض کردم، بصورت کلاس پیاده سازی نماییم:
1-چک کردن فعال بودن دانشجو :
public class CheckUseractive : GetVam
{
    public CheckUseractive(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Active == true)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }

        else
        {

            return new ResponseContext
            {
                Response = "student is inactive"
            };
        }
    }
}

2-بررسی رمز کاربر :

public class ChechPassword : GetVam
{
    public ChechPassword(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Password == "123")
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "invalid pass",
            };
        }
    }
}

3-بررسی میزان بدهکاری دانشجو :

public class ChechUserBedehkar : GetVam
{
    public ChechUserBedehkar(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.value < requestContext.VamValue)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "you are dont permission"
            };
        }
    }
}

4-و مرحله آخر که در صورتیکه تمامی مراحل قبلی پاس شوند چک کردن مقدار وامی است که به دانشجو باید داده شود :

public class AssignVam : GetVam
{
    public AssignVam(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        return new ResponseContext
        {
            Response = "value of vam: " + (requestContext.VamValue - requestContext.student.value).ToString();
        };
    }
}
که مابه التفاوت مقدار وام صندوق و مقدار وام گرفته شده دانشجو را به‌عنوان وام، به دانشجو برمی‌گردانیم.

تا اینجا ما منطق برنامه را نوشتیم حالا چطور از آن استفاده کنیم؟

partial class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        Customer customer = new Customer()
        {
            Active = true,
            Password = "123",
            Stno = "111",
            value = 2000

        };

        RequestContext requestContext = new RequestContext()
        {

            student = customer,
            VamValue = 3000,
        };

        var GetVam = new CheckUseractive(new ChechPassword(new ChechUserBedehkar(new AssignVam(null))));
        var res = GetVam.execute(requestContext);
        Console.Write(res.Response);
        Console.ReadKey();
    }
}
خروجی:

حال اگر به نحوه فراخوانی دقت کنید، دقیقا سلسله مراتب، تحت کنترل ما است و در صورت تغییر و یا جابجایی stepهای برنامه، به سادگی قابل توسعه است.
مطالب
استفاده از API ترجمه گوگل

مطابق Ajax API ترجمه گوگل، برای ترجمه یک متن باید محتویات آدرس زیر را تحلیل کرد:
http://ajax.googleapis.com/ajax/services/language/translate?v=1.0&q={0}&langpair={1}|{2}
که در آن پارامتر اول، متن مورد نظر، پارامترهای 1 و 2 زبان‌های مبدا و مقصد می‌باشند. برای دریافت اطلاعات، ذکر ارجاع دهنده الزامی است (referrer)، اما ذکر کلید API گوگل اختیاری می‌باشد (که هر فرد می‌تواند کلید خاص خود را از گوگل دریافت کند).
بنابراین برای استفاده از آن تنها کافی است این URL را تشکیل داده و سپس محتویات خروجی آن‌را آنالیز کرد. فرمت نهایی دریافت شده از نوع JSON است. برای مثال اگر hello world! را به این سرویس ارسال نمائیم،‌ خروجی نهایی JSON‌ دریافت شده به صورت زیر خواهد بود:

//{\"responseData\": {\"translatedText\":\"سلام جهان!\"}, \"responseDetails\": null, \"responseStatus\": 200}

در کتابخانه‌ی System.Web.Extensions.dll دات نت فریم ورک سه و نیم، کلاس JavaScriptSerializer برای این منظور پیش بینی شده است. تنها کافی است به متد Deserialize آن، متن JSON دریافتی را پاس کنیم:

GoogleAjaxResponse result =
new JavaScriptSerializer().Deserialize<GoogleAjaxResponse>(jsonGoogleAjaxResponse);

برای اینکه عملیات نگاشت اطلاعات متنی JSON به کلاس‌های دات نتی ما با موفقیت صورت گیرد، می‌توان خروجی JSON گوگل را به شکل زیر نمایش داد:

//ResponseData.cs file
public class ResponseData
{
public string translatedText { get; set; }
}

//GoogleAjaxResponse.cs file
using System.Net;

/// <summary>
/// کلاسی جهت نگاشت اطلاعات جی سون دریافتی به آن
/// </summary>
public class GoogleAjaxResponse
{
public ResponseData responseData { get; set; }
public object responseDetails { get; set; }
public HttpStatusCode responseStatus { get; set; }
}
با این توضیحات، کلاس نهایی ترجمه گوگل ما به شکل زیر خواهد بود:

using System;
using System.Globalization;
using System.IO;
using System.Net;
using System.Web;
using System.Web.Script.Serialization;

//{\"responseData\": {\"translatedText\":\"سلام جهان!\"}, \"responseDetails\": null, \"responseStatus\": 200}

public class CGoogleTranslator
{
#region Fields (1)

/// <summary>
/// ارجاع دهنده
/// </summary>
private readonly string _referrer;

#endregion Fields

#region Constructors (1)

/// <summary>
/// مطابق مستندات نیاز به یک ارجاع دهنده اجباری می‌باشد
/// </summary>
/// <param name="referrer"></param>
public CGoogleTranslator(string referrer)
{
_referrer = referrer;
}

#endregion Constructors

#region Properties (2)

/// <summary>
/// ترجمه از زبان
/// </summary>
public CultureInfo FromLanguage { get; set; }

/// <summary>
/// ترجمه به زبان
/// </summary>
public CultureInfo ToLanguage { get; set; }

#endregion Properties

#region Methods (2)

// Public Methods (1)

/// <summary>
/// ترجمه متن با استفاده از موتور ترجمه گوگل
/// </summary>
/// <param name="data"></param>
/// <returns></returns>
public string TranslateText(string data)
{
//ساخت و انکدینگ آدرس مورد نظر
string url =
string.Format(
"http://ajax.googleapis.com/ajax/services/language/translate?v=1.0&q={0}&langpair={1}|{2}",
HttpUtility.UrlEncode(data), //needs a ref. to System.Web.dll
FromLanguage.TwoLetterISOLanguageName,
ToLanguage.TwoLetterISOLanguageName
);

//دریافت اطلاعات جی سون از گوگل
string jsonGoogleAjaxResponse = fetchWebPage(url);

//needs a ref. to System.Web.Extensions.dll
//نگاشت اطلاعات جی سون دریافت شده به کلاس مرتبط
GoogleAjaxResponse result =
new JavaScriptSerializer().Deserialize<GoogleAjaxResponse>(jsonGoogleAjaxResponse);

if (result != null && result.responseData != null && result.responseStatus == HttpStatusCode.OK)
{
return result.responseData.translatedText;
}
return string.Empty;
}
// Private Methods (1)

/// <summary>
/// دریافت محتویات جی سون بازگشتی از گوگل
/// </summary>
/// <param name="url"></param>
/// <returns></returns>
string fetchWebPage(string url)
{
try
{
var uri = new Uri(url);
if (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttp || uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttps)
{
var request = WebRequest.Create(uri) as HttpWebRequest;
if (request != null)
{
request.Method = WebRequestMethods.Http.Get;
request.Referer = _referrer;
request.UserAgent = "Mozilla/5.0 (Windows; U; Windows NT 5.0; ; rv:1.8.0.7) Gecko/20060917 Firefox/1.9.0.1";
request.AllowAutoRedirect = true;
request.Timeout = 1000 * 300;
request.KeepAlive = false;
request.ReadWriteTimeout = 1000 * 300;
request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;

using (var response = request.GetResponse() as HttpWebResponse)
{
if (response != null)
{
using (var reader = new StreamReader(response.GetResponseStream()))
{
return reader.ReadToEnd().Trim();
}
}
}
}
}
return string.Empty;
}
catch (Exception ex)
{
Console.WriteLine(String.Format("fetchWebPage: {0} >> {1}", ex.Message, url), true);
return string.Empty;
}
}

#endregion Methods
}
مثالی در مورد نحوه‌ی استفاده از آن برای ترجمه یک متن از انگلیسی به فارسی:

string res = new CGoogleTranslator("https://www.dntips.ir/")
{
FromLanguage = CultureInfo.GetCultureInfo("en-US"),
ToLanguage = CultureInfo.GetCultureInfo("fa-IR")
}.TranslateText("Hello world!");

مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت هشتم - مسیرهای ثانویه
به چندین مسیر که در یک زمان و در یک سطح، نمایش داده می‌شوند، مسیرهای ثانویه (secondary routes) گفته می‌شوند و برای ساخت رابط‌های کاربری پیچیده مفید هستند. از آن‌ها می‌توان برای نمایش چندین پنل در یک صفحه استفاده کرد که هر کدام دارای محتوایی متفاوت، به همراه مسیریابی مستقل و خاص خودشان هستند؛ مانند ساخت یک صفحه‌ی مدیریتی. هرچند می‌توان این صفحه‌ی مدیریتی را با درج مستقیم کامپوننت‌های آن‌ها در یک صفحه نیز نمایش داد، اما اگر هر کدام نیاز به مسیریابی خاصی نیز جهت نمایش جزئیات آن‌ها داشته باشند، دیگر روش درج مستقیم کامپوننت‌ها توسط selector آ‌ن‌ها در صفحه پاسخگو نخواهد بود.


 مروری بر نحوه‌ی کارکرد مسیریابی اصلی برنامه

 به router-outlet ایی که در فایل قالب src\app\app.component.html قرار گرفته‌است، primary outlet می‌گویند. زمانیکه کاربر، برنامه را در مرورگر مشاهده می‌کند، با هربار کلیک بر روی یکی از لینک‌های منوی بالای سایت، قالب آن‌را در این primary outlet مشاهده می‌کند. اگر بخواهیم پنل دیگری را در همین صفحه و در همین سطح از نمایش، درج کنیم، نیاز به تعریف outlet دیگری است که به همراه مسیرهای ثانویه‌ای نیز خواهد بود.


تعریف یک router-outlet نامدار

با توجه به اینکه هر پنل به همراه مسیریابی ثانویه، نیاز به router-outlet خودش را خواهد داشت، مسیریاب برای اینکه بداند محتوای آن‌ها را در کجای صفحه درج کند، به نام‌های آن‌ها مراجعه می‌کند. به این ترتیب می‌توان چندین router-outlet را در یک سطح از نمایش تعریف کرد؛ اما هرکدام باید دارای نامی منحصربفرد باشند.
در مثال این سری می‌خواهیم پنلی را در سمت راست صفحه‌ی اصلی درج کنیم. برای تعریف آن در همان سطحی که router-outlet اصلی قرار دارد، نیاز است فایل src\app\app.component.html را ویرایش کنیم:
<div class="container">
  <div class="row">
    <div class="col-md-10">
      <router-outlet></router-outlet>
    </div>
    <div class="col-md-2">
      <router-outlet name="popup"></router-outlet>
    </div>
  </div>
</div>
در اینجا با استفاده از امکانات بوت استرپ، دو ستون را در قالب اصلی برنامه تعریف کرده‌ایم. ستون اول حاوی router-outlet اصلی برنامه است و ستون دوم جهت درج پنل پیام‌های برنامه تعریف شده‌است. این router-outlet دوم، با نام popup مشخص گردیده‌است.


افزودن ماژول جدید پیام‌های سیستم

در ادامه ماژول جدید پیام‌های سیستم را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن اضافه خواهیم کرد که در آن ماژول، مدیریت نمایش پیام‌های مختلفی در router-outlet ثانویه popup صورت خواهد گرفت:
 >ng g m message --routing
به این ترتیب دو فایل src\app\message\message-routing.module.ts و src\app\message\message.module.ts به برنامه اضافه می‌شوند.

در ادامه نیاز است MessageModule را به قسمت imports فایل src\app\app.module.ts نیز معرفی کنیم (پیش از AppRoutingModule که حاوی مسیریابی catch all است):

import { MessageModule } from './message/message.module';

@NgModule({
  declarations: [
  ],
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    HttpModule,
    InMemoryWebApiModule.forRoot(ProductData, { delay: 1000 }),

    ProductModule,
    UserModule,
    MessageModule,

    AppRoutingModule
  ],
  providers: [],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule { }

سپس کامپوننت جدید Message را به ماژول Message برنامه اضافه می‌کنیم:
 >ng g c message/message
که اینکار سبب به روز رسانی فایل message.module.ts جهت تکمیل قسمت declarations آن با MessageComponent نیز می‌شود.

پس از آن یک سرویس ابتدایی پیام‌های کاربران را نیز اضافه خواهیم کرد:
 >ng g s message/message -m message/message.module
که سبب افزوده شدن سرویس message.service.ts و همچنین به روز رسانی خودکار قسمت providers ماژول message.module.ts نیز می‌شود:
 installing service
  create src\app\message\message.service.spec.ts
  create src\app\message\message.service.ts
  update src\app\message\message.module.ts
اگر نام ماژول را ذکر نکنیم، سرویس مدنظر تولید خواهد شد، اما قسمت providers هیچ ماژولی به صورت خودکار تکمیل نمی‌شود.

پس از ایجاد قالب ابتدایی فایل message.service.ts آن‌را به نحو ذیل تکمیل می‌کنیم:
import { Injectable } from '@angular/core';

@Injectable()
export class MessageService {
  private messages: string[] = [];
  isDisplayed = false;

  addMessage(message: string): void {
    let currentDate = new Date();
    this.messages.unshift(message + ' at ' + currentDate.toLocaleString());
  }
}
هدف از این سرویس، به اشتراک گذاری اطلاعات بین کامپوننت‌های مختلف برنامه است. هر قسمت از برنامه (هر کامپوننتی) می‌تواند این سرویس را در سازنده‌ی خود تزریق کرده و پیامی را به مجموعه‌ی پیام‌های موجود اضافه کند.

اکنون جهت تکمیل کامپوننت پیام‌ها، ابتدا فایل قالب message.component.html را به نحو ذیل تکمیل می‌کنیم:
<div class="row">
  <h4 class="col-md-10">Message Log</h4>
  <span class="col-md-2">
      <a class="btn btn-default"  (click)="close()">x</a>
   </span>
</div>
<div *ngFor="let message of messageService.messages; let i=index">
  <div *ngIf="i<10" class="message-row">
    {{ message }}
  </div>
</div>
به این ترتیب تنها 10 پیام از مجموعه پیام‌های سرویس پیام‌ها، توسط قالب این کامپوننت نمایش داده خواهد شد. یک دکمه‌ی بستن نیز در اینجا اضافه شده‌است.
کدهای کامپوننت این قالب به صورت ذیل است:
import { MessageService } from './../message.service';
import { Router } from '@angular/router';
import { Component, OnInit } from '@angular/core';

@Component({
  //selector: 'app-message',
  templateUrl: './message.component.html',
  styleUrls: ['./message.component.css']
})
export class MessageComponent implements OnInit {

  constructor(private messageService: MessageService,
    private router: Router) { }

  ngOnInit() {
  }

  close(): void {
    // Close the popup.
    this.router.navigate([{ outlets: { popup: null } }]);
    this.messageService.isDisplayed = false;
  }
}
این کامپوننت سرویس پیام‌ها را در اختیار قالب خود قرار داده و همچنین یک دکمه‌ی بستن را نیز به همراه دارد که خاصیت isDisplayed  آن‌را false می‌کند.


تکمیل سایر کامپوننت‌های برنامه در جهت استفاده از سرویس پیام‌ها

ابتدا به فایل src\app\product\product-edit\product-edit.component.ts مراجعه کرده و سرویس جدید پیام‌ها را به سازنده‌ی آن تزریق می‌کنیم:
import { MessageService } from './../../message/message.service';

@Component({
  selector: 'app-product-edit',
  templateUrl: './product-edit.component.html',
  styleUrls: ['./product-edit.component.css']
})
export class ProductEditComponent implements OnInit {

  constructor(private productService: ProductService,
    private messageService: MessageService,
    private route: ActivatedRoute,
    private router: Router) { }
سپس ابتدای متد onSaveComplete آن‌را جهت درج پیام‌های این کامپوننت تغییر می‌دهیم.
  onSaveComplete(message?: string): void {
    if (message) {
      this.messageService.addMessage(message);
    }


تنظیم مسیرهای ثانویه

نحوه‌ی تعریف مسیریابی‌های مرتبط با router-outletهای غیراصلی برنامه، همانند سایر مسیریابی‌های برنامه‌است؛ با این تفاوت که در اینجا خاصیت outlet نیز به تنظیمات مسیر اضافه خواهد شد. به این ترتیب مشخص خواهیم کرد که محتوای این مسیر باید دقیقا در کدام router-outlet نامدار، درج شود.
برای این منظور فایل src\app\message\message-routing.module.ts را گشوده و تنظیمات مسیریابی آن‌را که به صورت RouterModule.forChild تعریف می‌شوند (چون ماژول اصلی برنامه نیستند)، تکمیل خواهیم کرد:
const routes: Routes = [
  { path: 'messages', component: MessageComponent, outlet: 'popup' }
];
همانطور که مشاهده می‌کنید، تنها تفاوت آن‌ها با سایر تعاریف مسیریابی‌های برنامه، ذکر نام Outlet ایی است که باید قالب MessageComponent را نمایش دهد.


فعالسازی یک مسیر ثانویه

در اینجا نیز همانند سایر مسیریابی‌ها، از دایرکتیو routerLink برای فعالسازی مسیرهای ثانویه استفاده می‌کنیم؛ اما syntax آن کمی متفاوت است:
<a [routerLink]="[{ outlets: { popup: ['messages'] } }]">Messages</a>

<a [routerLink]="['/products', product.id, 'edit', { outlets: { popup: ['summary', product.id] } }]">Messages</a>
در اینجا می‌توان سبب فعال شدن چندین outlet به صورت همزمان شد. به همین جهت از نام جمع outlets استفاده شده‌است. سپس در ادامه key/valueهایی که بیانگر نام outlet و سپس path آن‌ها هستند، ذکر می‌شوند.
در دومین لینک تعریف شده، ابتدا یک مسیر اصلی فعال شده و سپس یک مسیر ثانویه نمایش داده می‌شود.

یک نکته: هرچند به primary outlet نامی انتساب داده نمی‌شود، اما نام آن دقیقا primary است و می‌توان قسمت outlets را به صورت ذیل نیز تعریف کرد:
{ outlets: { primary: ['/products', product.id,'edit'], popup: ['summary', product.id] }}


در ادامه فایل src\app\app.component.html را ویرایش کرده و لینک Show Messages را به آن اضافه می‌کنیم:
    <ul class="nav navbar-nav navbar-right">
      <li *ngIf="authService.isLoggedIn()">
        <a>Welcome {{ authService.currentUser.userName }}</a>
      </li>
      <li>
         <a [routerLink]="[{ outlets: { popup: ['messages'] } }]">Show Messages</a>
      </li>
که سبب نمایش لینک Show Messages در منوی بالای سایت می‌شود (تصویر فوق). در این حال اگر بر روی آن کلیک کنیم این پنل جدید به سمت راست صفحه اضافه می‌شود. برای آزمایش آن، محصولی را ویرایش کنید، تا پیام مرتبط با آن در این پنل نمایش داده شود.
آدرس آن نیز چنین شکلی را پیدا می‌کند:
 http://localhost:4200/products(popup:messages)
در اینجا مسیرثانویه داخل یک پرانتز نمایش داده شده‌است. در این حالت اگر به صفحات مختلف برنامه مراجعه کنیم، هنوز این قسمت داخل پرانتز حفظ می‌شود و نمایان خواهد بود.

اکنون می‌خواهیم قابلیت مخفی سازی این پنل را نیز پیاده سازی کنیم. به همین جهت از خاصیت isDisplayed سرویس پیام‌ها که توسط دکمه‌ی بستن MessageComponent مدیریت می‌شود، استفاده خواهیم کرد. بنابراین لینک جدیدی را که در فایل src\app\app.component.html اضافه کردیم، به نحو ذیل تغییر خواهیم داد:
      <li *ngIf="!messageService.isDisplayed">
          <a (click)="displayMessages()">Show Messages</a>
      </li>
      <li *ngIf="messageService.isDisplayed">
         <a (click)="hideMessages()">Hide Messages</a>
      </li>
ngIfها بر اساس مقدار isDisplayed، سبب درج و یا حذف لینک‌های نمایش و مخفی کردن پیام‌ها می‌شوند و چون این قالب اکنون از سرویس پیام‌ها استفاده می‌کند، نیاز است این سرویس را به کامپوننت آن نیز تزریق کنیم:

import { MessageService } from './message/message.service';

@Component({
  selector: 'app-root',
  templateUrl: './app.component.html',
  styleUrls: ['./app.component.css']
})
export class AppComponent {

  constructor(private authService: AuthService,
    private router: Router,
    private messageService: MessageService) {
  }

  displayMessages(): void {
    this.router.navigate([{ outlets: { popup: ['messages'] } }]);
    this.messageService.isDisplayed = true;
  }

  hideMessages(): void {
    this.router.navigate([{ outlets: { popup: null } }]);
    this.messageService.isDisplayed = false;
  }
}
در اینجا تزریق سرویس پیام‌ها را به سازنده‌ی کامپوننت App مشاهده می‌کنید. همچنین دو متد جدید نمایش و مخفی سازی پیام‌ها نیز تعریف شده‌اند که این متدها در قالب این کامپوننت، به لینک‌های مرتبطی متصل هستند.
برای فعالسازی یک مسیرثانویه توسط متدهای برنامه، نیاز است از سرویس مسیریاب و متد navigate آن استفاده کرد که نمونه‌هایی از آن‌را در اینجا ملاحظه می‌کنید. پارامترهای ذکر شده‌ی در اینجا نیز همانند دایرکتیو routerLink هستند.

یک نکته: اگر به متد hideMessages دقت کنید، مقدار value کلید popup به نال تنظیم شده‌است. این مورد سبب خواهد شد تا outlet آن خالی شود. به این ترتیب متد hideMessages علاوه بر مخفی کردن لینک نمایش پیام‌ها، پنل آن‌را نیز از صفحه حذف می‌کند. شبیه به همین نکته در متد close کامپوننت پیام‌ها که دکمه‌ی بستن آن‌را به همراه دارد، پیاده سازی شده‌است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-07.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng s -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم

مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری

ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامه‌های معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامه‌های ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامه‌های ASP.Net است.

برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونه‌ی thread safe آن که در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامه‌های معمولی ویندوزی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:



از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو می‌توانند پارک شوند.


یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:



پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیت‌های برنامه جهت تهیه نگاشت‌های لازم از روی ‌آن‌ها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشن‌های NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.

ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):

namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }

public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های وب

در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشن‌های NHibernate ایجاد نمائیم.

در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
با این کلاس در قسمت‌های قبل آشنا شده‌اید. در این کلاس با کمک امکانات Auto mapping موجود در Fluent Nhibernate (مطلب قسمت قبلی این سری آموزشی) اقدام به تهیه نگاشت‌های خودکار از کلاس‌های قرار گرفته در پوشه دومین خود خواهیم کرد (فضای نام این پوشه به دومین ختم می‌شود که در متد GetConfig مشخص است).
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:

<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
ب) قسمت ExposeConfiguration آن نیز جدید است.
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشن‌های خود در پروژه‌های وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.

اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاس‌های پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر می‌باشد:



سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):

using NHibernate;

namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;

SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}

public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}

public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}

public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}

class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}

internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
اکنون می‌توان از این Singleton object جهت تهیه یک Http Module کمک گرفت. برای این منظور کلاس SessionModule را به برنامه اضافه کنید:

using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;

namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }

public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");

context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}

private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}

private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;

try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
کلاس فوق کار پیاده سازی اینترفیس IHttpModule را جهت دخالت صریح در request handling pipeline برنامه ASP.Net جاری انجام می‌دهد. در این کلاس مدیریت متدهای استاندارد Application_BeginRequest و Application_EndRequest به صورت خودکار صورت می‌گیرد.
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند می‌شود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز می‌گردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل می‌شود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.

با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت می‌گیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمی‌باشد، چون مدیریت آن‌را خودکار کرده‌ایم.

جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
بدیهی است اگر نخواهید از Http module استفاده کنید باید این کدها را در فایل Global.asax برنامه قرار دهید.

اکنون مثالی از نحوه‌ی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوب‌تر LINQ to NHibernate تشکیل می‌دهیم.

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;

namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}

public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
سپس در فایل Default.aspx.cs برنامه ، برای نمونه تعدادی رکورد را افزوده و نتیجه را در یک گرید ویوو نمایش خواهیم داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;

namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();

//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();

Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);

Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};

session.Save(parking1);

//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های غیر وب

در برنامه‌های ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب می‌شوند. به همین جهت بحث‌های ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژه‌ای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاس‌های Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری در برنامه‌های ویندوزی کفایت می‌کنند.

دریافت سورس برنامه قسمت هفتم

ادامه دارد ....