پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
اجرا نشدن پروژه
برخی از مشکلات مربوط به nuget به فرض برقراری ارتباط با اینترنت، به پروتکل https برمی‌گردد که به دلیل کندی سرعت یا اشکالات فیلترینگ یا روتینگ‌های طولانی، زمان اتصال و درخواست منقضی شده و ارتباط ناموفق می‌شود و بخشی از بسته‌ها دریافت شده و بخشی هم دریافت نمی‌شود.
راه حل اول رفتن به تنظیمات nuget و تبدیل پروتکل ارتباطی به پروتکل http  است که فقط کافیست حرف s را از https حذف کنید و آن مخزن را فعال کرده و در ابتدا قرار دهید.
راه حل دوم جلوگیری از این اتفاق و مداخله، با روش‌های متداول ضد ف ی ل ت ر ی ن گ هست.
نکته دیگری هم وجود دارد که علیرغم وجود بسته‌ای در پروژه، ممکن است علامت اخطاری وجود داشته باشد یا برنامه آن بسته را شناسایی نکرده باشد. در این حالت آن بسته را حذف کرده و مجدداً پروژه را build کنید.

پ.ن1: یک پروژه اگر نتواند بسته‌هایش را دریافت کند، درست build نمی‌شود و بنابراین هر پروژه دیگری هم که از آن استفاده کرده باشد در build خود دچار خطار خواهد شد که به محض برطرف شدن اشکال اول، این پروژه نیز با موفقیت build خواهد شد.
پ.ن2: برخی از خطاهای اینجا بخاطر نبود برخی فایل‌ها در پروژه دانلود شده است که  اگر مجدداً دانلود کنید، اشکال برطرف شده است.
پ.ن3: گاهی نیز پیش می‌آید که باید بصورت دستی وارد عمل شده و برخی از پکیج‌ها را با وارد کردن دستور دریافت آن بسته یا دستور دریافت مجدد آن بسته یا دستور آپدیت آن بسته، دریافت کرد.
نظرات نظرسنجی‌ها
کدامیک از روش‌های زیر را برای تولید App های موبایل ترجیح می‌دهید؟ چرا؟
نظر من Native, به این دلیل که :1- گوگل به طور رسمی ازش پشتیبانی میکنه پس خیلی سریع به آخرین تغییرات و api‌های مرتبط دسترسی وجود داره  2- توسعه بصورت رایگان هست . 3- کامیونیتی بزرگ‌تری برای اون وجود داره ، حین برنامه نویسی احساس تنهایی نمیکنم :) 4- قدمت بیشتری داره بنابرین بسیاری از سوالات و مشکلاتی که حین توسعه پیش میاد ، قبلا برای سایر دولوپر‌ها پیش اومده و با یه سرچ کوچیک میشه به جواب رسید 5- یادگیری یه زبان و پلتفرم دیگه برام لذت بخش هست 6- روش‌های native به اصطلاح پخته‌تر و stable‌تر هستند .  7- و شاید بزرگترین دلیل اینکه خیالم راحته ، از این نظر که میدونم ابزاری که استفاده میکنم به احتمال قریب به یقین تا چند سال آینده تغییر چندانی نخواهد کرد ، با خاطر آسوده فقط به موضوع فنی که یه برنامه نویس باید مسلط باشه تمرکز میکنم و نگرانی ندارم که ممکنه ظرف مدت زمان کوتاهی مجبور شم سوئیچ کنم به یک محیط و ابزار دیگه .
دلایل ریز‌تر دیگه ای هم برای من وجود داره که به اندازه دلایل سبعه فوق (!) اهم نیستند .
مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 3 - پیاده‌سازی سرویس‌های موجودیت‌ها
در قسمت قبل سناریوهای مختلف مرتبط با طراحی موجودیت‌های سیستم را بررسی کردیم. در این قسمت به طراحی DTO‌های متناظر با موجودیت‌ها به همراه اعتبارسنج‌های مرتبط و در نهایت به پیاده سازی سرویس‌های CRUD آنها خواهیم پرداخت. 
قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه
  1. برخلاف بسیاری از طراحی‌های موجود، بر فراز هر موجودیت اصلی (منظور AggregateRoot) باید یک DTO که از این پس با عنوان Model از آنها یاد خواهیم کرد، تعریف شود. 
  2. هیچ تراکنشی برای موجودیت‌های فرعی یا همان Detailها نخواهیم داشت. این موجودیت‌ها در تراکنش موجودیت اصلی مرتبط به آن مدیریت خواهند شد.
  3. هر Commandای که قرار است مرتبط با یک موجودیت اصلی در سیستم انجام پذیرد، باید از منطق تجاری آن موجودیت عبور کند و نباید با دور زدن منطق تجاری، از طرق مختلف تغییراتی بر آن موجودیت اعمال شود. (موضوع مهمی که در ادامه مطلب جاری تشریح خواهد شد)
  4. ویوهای مختلفی از یک موجودیت می‌توان انتظار داشت که ویو پیش‌فرض آن در CrudService تدارک دیده شده است. برای سایر موارد نیاز است در سرویس مرتبط، متدهای Read مختلفی را پیاده‌سازی کنید.
  5. با اعمال اصل CQS، متدهای ثبت و ویرایش در کلاس سرویس پایه CRUD، بعد از انجام عملیات مربوطه، Id و RowVersion مدل ورودی و هچنین Id و TrackingState موجودیت‌های فرعی وابسته، مقداردهی خواهند شد و نیاز به انجام یک Query دیگر و بازگشت آن به عنوان خروجی متدها نبوده است. به همین دلیل خروجی این متدها صرفا Result ای می‌باشد که نشان از امکان Failure بودن انجام آنها می‌باشد که با اصل مذکور در تضاد نمی‌باشد.
  6. ورودی متدهای Read شما که در اکثر موارد نیاز به مهیا کردن خروجی صفحه‌بندی شده دارند، باید از نوع PagedQueryModel و یا اگر همچنین نیاز به جستجوی پویا براساس فیلدهایی موجود در ReadModel مرتبط دارید، باید از نوع FilteredPagedQueryModel باشد. متدهای الحاقی برای اعمال خودکار این صفحه‌‌بندی و جستجوی پویا در نظر گرفته شده است. همچنین خروجی آنها در اکثر موارد از نوع IPagedQueryResult خواهد بود. اگر نیاز است تا جستجوی خاصی داشته باشید که خصوصیتی متناظر با آن فیلد در مدل Read وجود ندارد، لازم است تا از این QueryModel‌های مطرح شده، ارث‌بری کرده و خصوصیت اضافی مدنظر خود را تعریف کنید. بدیهی است که اعمال جستجوی این موارد خاص به عهده توسعه دهنده می‌باشد.
  7. عملیات ثبت، ویرایش و حذف، برای کار بر روی لیستی از وهله‌های Model، طراحی شده‌اند. این موضوع در بسیاری از دومین‌ها قابلیت مورد توجهی می‌باشد. 
  8. رخداد متناظر با عملیات CUD مرتبط با هر موجودیت اصلی، به عنوان یکسری نقاط قابل گسترش (Extensibility Point) در اختیار سایر بخش‌های سیستم می‌باشد. این رخدادها درون تراکنش جاری Raise خواهند شد؛ از این جهت امکان اعمال یکسری Rule جدید از سمت سایر موءلفه‌های سیستم موجود می‌باشد.
  9. برخلاف بسیاری از طراحی‌های موجود، قصد ایجاد لایه انتزاعی برفراز EF Core  به منظور رسیدن به Persistence Ignorance را ندارم. بنابراین امروز بسته DNTFrameworkCore.EntityFramework آن آماده می‌باشد. اگر توسعه دهنده‌ای قصد یکپارچه کردن این زیرساخت را با سایر ORMها یا Micro ORMها داشته باشد، می‌تواند Pull Request خود را ارسال کند.
  10. خبر خوب اینکه هیچ وابستگی به AutoMapper به منظور نگاشت مابین موجودیت‌ها و مدل‌های متناظر آنها، در این زیرساخت وجود ندارد. با پیاده سازی متدهای MapToModel و MapToEntity می‌توانید از کتابخانه Mapper مورد نظر خودتان استفاده کنید؛ یا به صورت دستی این کار را انجام دهید. بعد از چند سال استفاده از AutoMapper، این روزها خیلی اعتقادی به استفاده از آن ندارم.
  11. هیچ وابستگی به FluentValidation به منظور اعتبارسنجی ورودی متدها یا پیاده‌سازی قواعد تجاری، در این زیرساخت وجود ندارد. شما امکان استفاده از Attributeهای اعتبارسنجی توکار، پیاده سازی IValidatableObject توسط مدل یا در موارد خاص به منظور پیاده سازی قواعد تجاری پیچیده، پیاده سازی IModelValidator را دارید. با این حال برای یکپارچگی با این کتابخانه محبوب، می‌توانید بسته نیوگت DNTFrameworkCore.FluentValidation را نصب کرده و استفاده کنید.
  12. با اعمال الگوی Template Method در پیاده سازی سرویس CRUD پایه، از طریق تعدادی متد با پیشوندهای Before و After متناظر با عملیات CUD می‌توانید در فرآیند انجام آنها نیز دخالت داشته باشید؛ به عنوان مثال: BeforeEditAsync یا AfterCreateAsync
  13. باتوجه به اینکه در فرآیند انجام متدهای CUD، یکسری Event هم Raise خواهند شد و همچنین در خیلی از موراد شاید نیاز به فراخوانی SaveChange مرتبط با UnitOfWork جاری باشد، لذا مطمئن‌ترین راه حل برای این قضیه و حفظ ثبات سیستم، همان استفاده از تراکنش محیطی می‌باشد. از این جهت متدهای مذکور با TransactionAttribute نیز تزئین شده‌اند که برای فعال سازی این مکانیزم نیاز است تا TransactionInterceptor مربوطه را به سیستم معرفی کنید.
  14. ValidationInterceptor موجود در زیرساخت، در صورتیکه خروجی متد از نوع Result باشد، خطاهای ممکن را در قالب یک شی Result بازگشت خواهد داد؛ در غیر این صورت یک استثنای ValidationException پرتاب می‌شود که این مورد هم توسط GlobalExceptionFilter مدیریت خواهند شد و در قالب یک BadRequest به کلاینت ارسال خواهد شد.
  15. در سناریوهای Master-Detail، قرارداد این است که Detailها به همراه Master متناظر واکشی خواهند شد و در زمان ثبت و یا ویرایش هم همه آنها به همراه Master متناظر خود به سرور ارسال خواهند شد. 
نکته مهم:  همانطور که اشاره شد، در سناریوهای Master-Detail باید تمامی Detailها به سمت سرور ارسال شوند. در این صورت سناریویی را در نظر بگیرید که قرار است کاربر در front-office سیستم امکان حذف یک قلم از اقلام فاکتور را داشته باشد؛ این درحالی است که در back-office و در منطق تجاری اصلی، ما جایی برای حذف یک تک قلم ندیده‌ایم و کلا منطق و قواعد تجاری حاکم بر فاکتور را زیر سوال می‌برد. چرا که ممکن است یکسری قواعد تجاری متناسب با دومین، بر روی لیست اقلام یک فاکتور در زمان ذخیره سازی وجود داشته باشند که با حذف یک تک قلم از یک مسیر فرعی، کل فاکتور را در حالت نامعتبری برای ذخیره سازی‌های بعدی قرار دهد. در این موارد باید API شما یک DTO سفارشی را دریافت کند که شامل شناسه قلم فاکتور و شناسه فاکتور می‌باشد. سپس با استفاده از شناسه فاکتور و سرویس متناظر، آن را واکشی کرده و از لیست قلم‌های InvoiceModel، آن قلم را با TrackingState.Deleted علامت‌گذاری کنید. همچنین باید توجه داشته باشید که برروی فیلدهای موجود در جداول مرتبط با موجودیت‌های Detail، محدودیت‌های دیتابیسی از جمله Unique Constraint و ... را اعمال نکنید؛ مگر اینکه میدانید و دقیقا مطمئن باشید عملیات حذف اقلام، قبل از عملیات ثبت اقلام جدید رخ می‎دهد (این موضوع نیاز به توضیح و شبیه سازی شرایط خاص آن را دارد که در صورت نیاز می‌توان در مطلب جدایی به آن پرداخت).
‌پیاده سازی و بررسی تعدادی سرویس فرضی
برای شروع لازم است بسته‌های نیوگت زیر را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTFrameworkCore -Version 1.0.0
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.EntityFramework -Version 1.0.0

مثال اول: پیاده‌سازی سرویس یک موجودیت ساده بدون نیاز به ReadModel 
گام اول: طراحی Model متناظر
[LocalizationResource(Name = "SharedResource", Location = "DNTFrameworkCore.TestAPI")]
public class BlogModel : MasterModel<int>, IValidatableObject
{
    public string Title { get; set; }

    [MaxLength(50, ErrorMessage = "Maximum length is 50")]
    public string Url { get; set; }

    public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
    {
        if (Title == "BlogTitle")
        {
            yield return new ValidationResult("IValidatableObject Message", new[] {nameof(Title)});
        }
    }
}
مدل متناظر با موجودیت‌های اصلی باید از کلاس جنریک MasterModel ارث‌بری کرده باشد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای نشان دادن مکانیزم اعتبارسنجی، از DataAnnotationها و IValidatableObject استفاده شده‌است. LocalizationResource برای مشخص کردن نام و محل فایل Resource متناظر برای خواندن پیغام‌های اعتبارسنجی استفاده می‌شود. این مورد برای سناریوهای ماژولار و کامپوننت محور بیشتر می‌تواند مدنظر باشد. 
گام دوم: پیاده‌سازی اعتبارسنج مستقل
در صورت نیاز به اعتبارسنجی پیچیده برای مدل متناظر، می‌توانید با استفاده از دو روش زیر به این هدف برسید:
1- استفاده از کتابخانه DNTFrameworkCore.FluentValidation
public class BlogValidator : FluentModelValidator<BlogModel>
{
    public BlogValidator(IMessageLocalizer localizer)
    {
        RuleFor(b => b.Title).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["Blog.Fields.Title.Required"]);
    }
}
2- پیاده‌سازی IModelValidator یا ارث‌بری از کلاس ModelValidator پایه
public class BlogValidator : ModelValidator<BlogkModel>
{
    public override IEnumerable<ModelValidationResult> Validate(BlogModel model)
    {
        yield return new ModelValidationResult(nameof(BlogkModel.Title), "Validation from IModelValidator");
    }
}

گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر
public interface IBlogService : ICrudService<int, BlogModel>
{
}
پیاده سازی واسط بالا
public class BlogService : CrudService<Blog, int, BlogModel>, IBlogService
{
    public BlogService(CrudServiceDependency dependency) : base(dependency)
    {
    }

    protected override IQueryable<BlogModel> BuildReadQuery(FilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking().Select(b => new BlogModel
            {Id = b.Id, RowVersion = b.RowVersion, Url = b.Url, Title = b.Title});
    }

    protected override Blog MapToEntity(BlogModel model)
    {
        return new Blog
        {
            Id = model.Id,
            RowVersion = model.RowVersion,
            Url = model.Url,
            Title = model.Title,
            NormalizedTitle = model.Title.ToUpperInvariant() //todo: normalize based on your requirement 
        };
    }

    protected override BlogModel MapToModel(Blog entity)
    {
        return new BlogModel
        {
            Id = entity.Id,
            RowVersion = entity.RowVersion,
            Url = entity.Url,
            Title = entity.Title
        };
    }
}
برای این چنین موجودیت‌هایی، بازنویسی همین 3 متد کفایت می‌کند؛ دو متد MapToModel و MapToEntity برای نگاشت مابین مدل و موجودیت مورد نظر و متد BuildReadQuery نیز برای تعیین نحوه ساخت کوئری ReadPagedListAsync پیش‌فرض موجود در CrudService به عنوان متد Read پیش‌فرض این موجودیت. باکمترین مقدار کدنویسی و با کیفیت قابل قبول، عملیات CRUD یک موجودیت ساده، تکمیل شد. 
مثال دوم: پیاده سازی سرویس یک موجودیت ساده با ReadModel و  FilteredPagedQueryModel متمایز
گام اول: طراحی Model متناظر
[LocalizationResource(Name = "SharedResource", Location = "DNTFrameworkCore.TestAPI")]
public class TaskModel : MasterModel<int>, IValidatableObject
{
    public string Title { get; set; }

    [MaxLength(50, ErrorMessage = "Validation from DataAnnotations")]
    public string Number { get; set; }

    public string Description { get; set; }
    public TaskState State { get; set; } = TaskState.Todo;

    public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
    {
        if (Title == "IValidatableObject")
        {
            yield return new ValidationResult("Validation from IValidatableObject");
        }
    }
}
public class TaskReadModel : MasterModel<int>
{
    public string Title { get; set; }
    public string Number { get; set; }
    public TaskState State { get; set; } = TaskState.Todo;
    public DateTimeOffset CreationDateTime { get; set; }
    public string CreatorUserDisplayName { get; set; }
}
به عنوان مثال خصوصیاتی برای نمایش داریم که در زمان ثبت و ویرایش، انتظار دریافت آنها را از کاربر نیز نداریم. 
گام دوم: پیاده‌سازی اعتبارسنج  مستقل 
public class TaskValidator : ModelValidator<TaskModel>
{
    public override IEnumerable<ModelValidationResult> Validate(TaskModel model)
    {
        if (!Enum.IsDefined(typeof(TaskState), model.State))
        {
            yield return new ModelValidationResult(nameof(TaskModel.State), "Validation from IModelValidator");
        }
    }
}
 گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر
public interface ITaskService : ICrudService<int, TaskReadModel, TaskModel, TaskFilteredPagedQueryModel>
{
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، از ICrudService استفاده شده است که امکان تعیین نوع پارامتر جنریک TReadModel و TFilteredPagedQueryModel را هم دارد.
مدل جستجو و صفحه‌بندی سفارشی 
public class TaskFilteredPagedQueryModel : FilteredPagedQueryModel
{
    public TaskState? State { get; set; }
}


پیاده سازی واسط ITaskService با استفاده از AutoMapper

public class TaskService : CrudService<Task, int, TaskReadModel, TaskModel, TaskFilteredPagedQueryModel>,
  ITaskService
{
    private readonly IMapper _mapper;

    public TaskService(CrudServiceDependency dependency, IMapper mapper) : base(dependency)
    {
        _mapper = mapper ?? throw new ArgumentNullException(nameof(mapper));
    }

    protected override IQueryable<TaskReadModel> BuildReadQuery(TaskFilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking()
                    .WhereIf(model.State.HasValue, t => t.State == model.State)
                    .ProjectTo<TaskReadModel>(_mapper.ConfigurationProvider);
    }

    protected override Task MapToEntity(TaskModel model)
    {
        return _mapper.Map<Task>(model);
    }

    protected override TaskModel MapToModel(Task entity)
    {
        return _mapper.Map<TaskModel>(entity);
    }
}

به عنوان مثال در کلاس بالا برای نگاشت مابین مدل و موجودیت، از واسط IMapper کتابخانه AutoMapper استفاده شده‌است و همچنین عملیات جستجوی سفارشی در همان متد BuildReadQuery برای تولید کوئری متد Read پیش‌فرض، قابل ملاحظه می‌باشد.

مثال سوم: پیاده‌سازی سرویس یک موجودیت اصلی به همراه تعدادی موجودیت فرعی وابسته (سناریوهای Master-Detail) 

گام اول: طراحی Modelهای متناظر

    public class UserModel : MasterModel
    {
        public string UserName { get; set; }
        public string DisplayName { get; set; }
        public string Password { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; }
        public ICollection<UserRoleModel> Roles { get; set; } = new HashSet<UserRoleModel>();
        public ICollection<PermissionModel> Permissions { get; set; } = new HashSet<PermissionModel>();
        public ICollection<PermissionModel> IgnoredPermissions { get; set; } = new HashSet<PermissionModel>();
    }

مدل بالا متناظر است با موجودیت کاربر سیستم، که به یکسری گروه کاربری متصل می‌باشد و همچنین دارای یکسری دسترسی مستقیم بوده و یا یکسری دسترسی از او گرفته شده‌است. مدل‌های Detail نیز از قرارداد خاصی پیروی خواهند کرد که در ادامه مشاهده خواهیم کرد.

public class PermissionModel : DetailModel<int>
{
    public string Name { get; set; }
}

به عنوان مثال PermissionModel بالا از DetailModel جنریک‌ای ارث‌بری کرده است که دارای Id و TrackingState نیز می‌باشد. 

public class UserRoleModel : DetailModel<int>
{
    public long RoleId { get; set; }
}

شاید در نگاه اول برای گروه‌های کاربری یک کاربر کافی بود تا یک لیست ساده از long را از کلاینت دریافت کنیم. در این صورت نیاز است تا برای تمام موجودیت‎های سیستم که چنین شرایط مشابهی را دارند، عملیات ثبت، ویرایش و حذف متناظر با تک تک Detailها را دستی مدیریت کنید. روش فعلی خصوصا برای سناریوهای منفصل به مانند پروژه‌های تحت وب، پیشنهاد می‌شود.

گام دوم: پیاده سازی اعتبارسنج مستقل

public class UserValidator : FluentModelValidator<UserModel>
{
    private readonly IUnitOfWork _uow;

    public UserValidator(IUnitOfWork uow, IMessageLocalizer localizer)
    {
        _uow = uow ?? throw new ArgumentNullException(nameof(uow));

        RuleFor(m => m.DisplayName).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.Required"])
            .MinimumLength(3)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxDisplayNameLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.MaximumLength"])
            .Matches(@"^[\u0600-\u06FF,\u0590-\u05FF,0-9\s]*$")
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.RegularExpression"])
            .DependentRules(() =>
            {
                RuleFor(m => m).Must(model =>
                     !CheckDuplicateDisplayName(model.DisplayName, model.Id))
                    .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.Unique"])
                    .OverridePropertyName(nameof(UserModel.DisplayName));
            });

        RuleFor(m => m.UserName).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.Required"])
            .MinimumLength(3)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxUserNameLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.MaximumLength"])
            .Matches("^[a-zA-Z0-9_]*$")
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.RegularExpression"])
            .DependentRules(() =>
            {
                RuleFor(m => m).Must(model =>
                     !CheckDuplicateUserName(model.UserName, model.Id))
                    .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.Unique"])
                    .OverridePropertyName(nameof(UserModel.UserName));
            });

        RuleFor(m => m.Password).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.Required"])
            .When(m => m.IsNew, ApplyConditionTo.CurrentValidator)
            .MinimumLength(6)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxPasswordLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.MaximumLength"]);

        RuleFor(m => m).Must(model => !CheckDuplicateRoles(model))
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Roles.Unique"])
            .When(m => m.Roles != null && m.Roles.Any(r => !r.IsDeleted));
    }

    private bool CheckDuplicateUserName(string userName, long id)
    {
        var normalizedUserName = userName.ToUpperInvariant();
        return _uow.Set<User>().Any(u => u.NormalizedUserName == normalizedUserName && u.Id != id);
    }

    private bool CheckDuplicateDisplayName(string displayName, long id)
    {
        var normalizedDisplayName = displayName.NormalizePersianTitle();
        return _uow.Set<User>().Any(u => u.NormalizedDisplayName == normalizedDisplayName && u.Id != id);
    }

    private bool CheckDuplicateRoles(UserModel model)
    {
        var roles = model.Roles.Where(a => !a.IsDeleted);
        return roles.GroupBy(r => r.RoleId).Any(r => r.Count() > 1);
    }
}

به عنوان مثال در این اعتبارسنج بالا، قواعدی از جمله بررسی تکراری بودن نام‌کاربری و از این دست اعتبارسنجی‌ها نیز انجام شده است. نکته حائز اهمیت آن متد CheckDuplicateRoles می‌باشد:

private bool CheckDuplicateRoles(UserModel model)
{
    var roles = model.Roles.Where(a => !a.IsDeleted);
    return roles.GroupBy(r => r.RoleId).Any(r => r.Count() > 1);
}

با توجه به «نکته مهم» ابتدای بحث، model.Roles، شامل تمام گروه‌های کاربری متصل شده به کاربر می‌باشند که در این لیست برخی از آنها با TrackingState.Deleted، برخی دیگر با TrackingState.Added و ... علامت‌گذاری شده‌اند. لذا برای بررسی یکتایی و عدم تکرار در این سناریوها نیاز به اجری پرس‌و‌جویی بر روی دیتابیس نمی‌باشد. بدین منظور، با اعمال یک شرط، گروه‌های حذف شده را از بررسی خارج کرده‌ایم؛ چرا که آنها بعد از عبور از منطق تجاری، حذف خواهند شد. 


گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر

public interface IUserService : ICrudService<long, UserReadModel, UserModel>
{
}
public class UserService : CrudService<User, long, UserReadModel, UserModel>, IUserService
{
    private readonly IUserManager _manager;

    public UserService(CrudServiceDependency dependency, IUserManager manager) : base(dependency)
    {
        _manager = manager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(manager));
    }

    protected override IQueryable<User> BuildFindQuery()
    {
        return base.BuildFindQuery()
            .Include(u => u.Roles)
            .Include(u => u.Permissions);
    }

    protected override IQueryable<UserReadModel> BuildReadQuery(FilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking().Select(u => new UserReadModel
        {
            Id = u.Id,
            RowVersion = u.RowVersion,
            IsActive = u.IsActive,
            UserName = u.UserName,
            DisplayName = u.DisplayName,
            LastLoggedInDateTime = u.LastLoggedInDateTime
        });
    }

    protected override User MapToEntity(UserModel model)
    {
        return new User
        {
            Id = model.Id,
            RowVersion = model.RowVersion,
            IsActive = model.IsActive,
            DisplayName = model.DisplayName,
            UserName = model.UserName,
            NormalizedUserName = model.UserName.ToUpperInvariant(),
            NormalizedDisplayName = model.DisplayName.NormalizePersianTitle(),
            Roles = model.Roles.Select(r => new UserRole
                {Id = r.Id, RoleId = r.RoleId, TrackingState = r.TrackingState}).ToList(),
            Permissions = model.Permissions.Select(p => new UserPermission
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                IsGranted = true,
                Name = p.Name
            }).Union(model.IgnoredPermissions.Select(p => new UserPermission
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                IsGranted = false,
                Name = p.Name
            })).ToList()
        };
    }

    protected override UserModel MapToModel(User entity)
    {
        return new UserModel
        {
            Id = entity.Id,
            RowVersion = entity.RowVersion,
            IsActive = entity.IsActive,
            DisplayName = entity.DisplayName,
            UserName = entity.UserName,
            Roles = entity.Roles.Select(r => new UserRoleModel
                {Id = r.Id, RoleId = r.RoleId, TrackingState = r.TrackingState}).ToList(),
            Permissions = entity.Permissions.Where(p => p.IsGranted).Select(p => new PermissionModel
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                Name = p.Name
            }).ToList(),
            IgnoredPermissions = entity.Permissions.Where(p => !p.IsGranted).Select(p => new PermissionModel
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                Name = p.Name
            }).ToList()
        };
    }

    protected override Task BeforeSaveAsync(IReadOnlyList<User> entities, List<UserModel> models)
    {
        ApplyPasswordHash(entities, models);
        ApplySerialNumber(entities, models);
        return base.BeforeSaveAsync(entities, models);
    }

    private void ApplySerialNumber(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
    {
        var i = 0;
        foreach (var entity in entities)
        {
            var model = models[i++];

            if (model.IsNew || !model.IsActive || !model.Password.IsEmpty() ||
                model.Roles.Any(a => a.IsNew || a.IsDeleted) ||
                model.IgnoredPermissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew) ||
                model.Permissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew))
            {
                entity.SerialNumber = _manager.NewSerialNumber();
            }
            else
            {
                //prevent include SerialNumber in update query
                UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.SerialNumber).IsModified = false;
            }
        }
    }

    private void ApplyPasswordHash(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
    {
        var i = 0;
        foreach (var entity in entities)
        {
            var model = models[i++];
            if (model.IsNew || !model.Password.IsEmpty())
            {
                entity.PasswordHash = _manager.HashPassword(model.Password);
            }
            else
            {
                //prevent include PasswordHash in update query
                UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.PasswordHash).IsModified = false;
            }
        }
    }
}

در سناریوهای Master-Detail نیاز است متد دیگری تحت عنوان BuildFindQuery را نیز بازنویسی کنید. این متد برای بقیه حالات نیاز به بازنویسی نداشت؛ چرا که یک تک موجودیت واکشی می‌شد و خبری از موجودیت‌های Detail نبود. در اینجا لازم است تا روش تولید کوئری FindAsyn رو بازنویسی کنیم تا جزئیات دیگری را نیز واکشی کنیم. به عنوان مثال در اینجا Roles و Permissions کاربر نیز Include شده‌اند.

نکته: بازنویسی BuildFindQuery را شاید بتوان با روش‌های دیگری هم مانند تزئین موجودیت‌های وابسته با یک DetailOfAttribute و مشخص کردن نوع موجودیت اصلی، نیز جایگزین کرد.

متدهای MapToModel و MapToEntity هم به مانند قبل پیاده‌سازی شده‌اند. موضوع دیگری که در برخی از سناریوها پیش خواهد آمد، مربوط است به خصوصیتی که در زمان ثبت ضروری می‌باشد، ولی در زمان ویرایش اگر مقدار داشت باید با اطلاعات موجود در دیتابیس جایگزین شود؛ مانند Password و SerialNumber در موجودیت کاربر. برای این حالت می‌توان از متد BeforeSaveAsync بهره برد؛ به عنوان مثال برای SerialNumber:

private void ApplySerialNumber(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
{
    var i = 0;
    foreach (var entity in entities)
    {
        var model = models[i++];

        if (model.IsNew || !model.IsActive || !model.Password.IsEmpty() ||
            model.Roles.Any(a => a.IsNew || a.IsDeleted) ||
            model.IgnoredPermissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew) ||
            model.Permissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew))
        {
            entity.SerialNumber = _manager.NewSerialNumber();
        }
        else
        {
            //prevent include SerialNumber in update query
            UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.SerialNumber).IsModified = false;
        }
    }
}

در اینجا ابتدا بررسی شده‌است که اگر کاربر، جدید می‌باشد، غیرفعال شده است، کلمه عبور او تغییر داده شده است و یا تغییراتی در دسترسی‌ها و گروه‌های کاربری او وجود دارد، یک SerialNumber جدید ایجاد کند. در غیر این صورت با توجه به اینکه برای عملیات ویرایش، به صورت منفصل عمل می‌کنیم، نیاز است تا به شکل بالا، از قید این فیلد در کوئری ویرایش، جلوگیری کنیم. 

نکته: متد BeforeSaveAsync دقیقا بعد از ردیابی شدن وهله‌های موجودیت توسط Context برنامه و دقیقا قبل از UnitOfWork.SaveChange فراخوانی خواهد شد.


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestAPI موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید.
نظرات اشتراک‌ها
درس خوندن، ارزشش رو داره؟
گذشته از بحث مدرک محوری که متاسفانه کشور رو به جهت نامناسبی کشونده و باعث خیلی بی عدالتی‌ها و عقب ماندگی‌ها و ... در کشور شده (به خصوص در سیستم هایی که مستقیم یا غیر مستقیم دولتی هستند!)، ماهیت دانشگاه بسیار مهم است.
در دانشگاه چیزهایی مثل نحوه یادگیری، کارگروهی، بالا بردن انگیزه، حس رقابت، حس پیشرفت، اعتماد به نفس و خیلی چیزهای دیگه به طور عادی یا اجباری یاد داده می‌شود که کسی که دانشگاه نرفته قطعا این موارد رو هم تجربه نخواهد کرد بنابراین دیدگاه یک شخص تحصیل کرده از زمین تا آسمان با نمونه دانشگاه نرفته آن تفاوت دارد. (صد البته رتبه دانشگاه نیز در یادگیری و میزان این تجربیات تاثیر فراوان دارد یعنی نمیشه دو تا فارغ التحصیل دانشگاه رو که مثلا یکی در صنعتی اصفهان درس خونده رو با دانشگاه غیر انتفاعی فلان شهرستان(!) مقایسه کرد که از لحاظ وسعت اندازه یک مدرسه هم نیست و هر دو هم کارشناس تربیت می‌کنند.)
اما برای بچه‌های نرم‌افزار به نظرم قضیه حتی مهم‌تر از مابقی رشته‌ها هم هست. یعنی عقیده دارم دانشگاه رفتن برای کسایی که دوست دارند تو حوزه نرم‌افزار کارآفرین، کارشناس، یا هرچیزه دیگه ای بشن خیلی مهمه. چرا؟
(برای مثال) تو دانشگاه اسمبلی به شما یاد می‌دهند به همراه ریزپردازنده و معماری کامپیوتر که با ترکیب نظریه زبان‌ها و کامپایلر دانشجو می‌فهمه از زمانی که یک خط در کامپیوتر به عنوان برنامه در هر زبانی نوشته می‌شه این یک خط چطور توسط کامپایلر از لحاظ نحو، دستور بررسی می‌شه و چطور کد معادل سطح پایین ایجاد می‌شه و کد رو پردازنده چطوری با کمک چه ثبات‌هایی و چه دستوراتی در سطح ماشین اجرا می‌کنه.
یا درسی مثل طراحی الگوریتم‌هاست که انواع و اقسام الگوریتم‌های مختلف که تا الان ارائه شدند بررسی می‌کنه و از لحاظ سرعت و زمان (Order) مورد تحلیل قرار می‌ده که مثلا الگوریتم Quick Sort در چه زمانی یک لیست رو مرتب می‌کنه و Bubble Sort در چه زمانی و یا اینکه ضرب یک ماتریس n*n در حالت تک پردازنده و یا بصورت موازی چطور انجام می‌شه و چقدر زمان نیاز داره؟
یا شبیه سازی پنجره ویندوز در مد گرافیک در زبان C چه کتابخانه‌ها و سخت‌افزارهایی رو درگیر می‌کنه و یا منظور از نرمال سازی در سطح 3NF در مفاهیم پایگاه داده رابطه‌ای چی هست و چطور میشه به اون رو در واقعیت رسید. (که خیلی از مدعیان کار با MS SQL SERVER یا ... هستند که حتی اصول و مفاهیم ساده پایگاه داده رو هم نمی‌دونند.)
اینها چیزهایی هستند که کسانی که دانشگاه نرفتن و صرفا با یادگیری یک زبان برنامه نویسی وارد این حوزه شدند و حتی مدعی هم هستند(!)، نمی‌دانند.
ممکنه فکر کنید خوب دونستن اینها چه فایده‌ای داره؟
زمانی که سرباز بودم از مافوقم پرسیدم با وجود این‌همه سلاح اتوماتیک و سبک و کوچک و جدید چرا ما باید از کلاشینکف صد سال پیش روسی استفاده کنیم؟ جواب این بود که با یادگیری کامل این سلاح می‌تونید تقریبا با همه سلاح‌های موجود کار کنید و کلیات ماجرای همه این سلاح‌ها از همین کلاشینکف و ژ-۳ ارث بری‌می‌کند(!) و یادگیری بقیه با دونستن اطلاعات پایه تنها یادگیری بخش جدیدی که به این سلاح‌ها اضافه شده وگرنه پایه همان است.
شبیه همین جواب را زمانی شنیدم که از استادم پرسیدم یادگیری ساختار پردازنده 80X86 زمانی که الان پردازنده با ساختار چند هسته‌ای توسط اینتل تولید می‌شه چه فایده‌ای داره؟
بنابراین کسی که واقعا این مسائل پایه‌ای رو خوب یاد گرفته باشه توانایی فوق‌العاده‌ای در درک مسائل جدید در آینده خواهد داشت و قطعا محصول بسیار باکیفیت‌تر و بهینه‌تری تولید خواهد کرد و ذهن بسیار خلاق‌تری خواهد داشت و اگر شرایط اجتماعی برایش فراهم باشد موجب افتخار یک کشور نیز خواهد شد.
نکته آخر:
اگر فیلم  The Social Network  رو دیده باشید حتما اون بخشی رو که مارک زاکربرگ وارد کلاس دانشگاه هاروارد میشه و با بی‌حوصلگی تمام سرکلاس به مطالب استاد گوش می‌ده و می‌خواد کلاس رو ترک کنه که استاد ازش یک سوال درسی می‌پرسه (برای مسخره کردنش!) و مارک ایستاده و روی پله‌ها جواب استاد رو میده که هیج ، کمی جلوتر از فکر استاد پیش میره و جواب می‌ده که کلاس هنوز به اون بخش نرسیده و همه مات و مبهوت مونده‌اند...
بله، درسته خیلی از بزرگان این رشته دانشگاه نرفته‌اند و یا ترک تحصیل کرده‌اند ولی علت این بوده که درس‌های ارائه شده در دانشگاه اون‌ها رو سیراب نمی‌کرده و اونها نیاز به چیزی فرای درس‌های ساده دانشگاه داشتند که در دانشگاه هیچ وقت به اون نمی‌رسیدند.
این افراد رو نمیشه با کسانی که در دانشگاه برای پاس کردن فلان درس به هر دری می‌زنند تا به مدرک برسن یا ذهنشون توانایی حل یک معادله ساده درجه ۲ رو نداره که بخوان براش برنامه بنویسن، یکی کرد.
بنابراین امثال جابز و گیتس نوابغ بشری بودند و هستند که تونستند در جامعه‌ای که زمینه براشون مهیا بوده بدون نیاز به دانشگاه موفق بشن و شهرت جهانی پیدا کنند.
موفق باشید.
مطالب
برنامه نویسی موازی - بخش اول - مفاهیم

برنامه نویسی موازی، نقطه‌ی متقابل برنامه نویسی سریال که حتی گاها با برنامه نویسی سریال به سبک Asynchronous به اشتباه گرفته می‌شود، به سبکی از برنامه نویسی گفته می‌شود که در آن برنامه نویس قابلیت اجرای بخش‌های موازی برنامه را از طریق چندین Thread و به طور همزمان ایجاد کرده باشد. نکاتی که در این سبک برنامه نویسی بسیار مهم است، مهارت‌های برنامه نویس در درک قسمت‌های موازی برنامه و مجزا سازی این بخش‌ها از یکدیگر است تا کمترین ارتباط را با هم داشته باشند. مشخصا تمامی یک برنامه قابلیت موازی سازی را نخواهد داشت؛ اما مفهومی به عنوان درجه‌ی موازی سازی در هر برنامه وجود دارد که ایده آل موازی سازی، رسیدن به این درجه‌ی از موازی سازی است.
در برنامه نویسی موازی، قسمت‌هایی از برنامه که به Thread‌های مجزایی برای اجرا محول شده‌اند، می‌توانند تقریبا در یک زمان شروع به اجرا کنند و اینگونه است که سرعت اجرای عملیات افزایش پیدا می‌کند. به عنوان مثال فرض کنید برنامه‌ای داریم که ۱۰۰ رکورد از پایگاه داده واکشی می‌کند و بررسی‌ای بر روی یکی از فیلدهای آن انجام می‌دهد که ۳ ثانیه زمان گیر است و در صورت وجود شرایط خاصی، آن رکورد را لاگ می‌کند. در برنامه نویسی سریال، برسی ۱۰۰ رکورد، به ۳۰۰ ثانیه زمان برای انجام احتیاج دارد؛ ولی با فرض انجام همین عملیات با دو Thread به صورت موازی، این زمان تقریبا به نصف کاهش پیدا خوهد کرد.


چرا و در چه زمانی باید به سراغ برنامه نویسی موازی رفت !؟


نرم افزارهای بزرگ با تعداد تراکنش‌های بالا و حجم اطلاعات بالا که همواره نیازمند پردازش مستمر هستند، لزوم استفاده‌ی بهینه از قدرت پردازشی پردازنده‌ها را ایجاب می‌کنند. به طور کل می‌توان گفت قسمت‌هایی از برنامه که عملیات پردازشی را روی داده‌های مجزا انجام می‌دهند، بهترین بخش برای انجام عملیات به صورت موازی و همزمان هستند. البته نباید این نکته را نیز فراموش کرد که عملیات ایجاد Thread و مدیریت آن‌ها، دارای سربار است. ازین‌رو بهتر است برای کارهای ساده و کوچک، به سراغ برنامه نویسی موازی نرفت.


در اجرای موازی بخش‌های مختلف برنامه، ترتیب انجام هر بخش نباید در نتیجه‌ی کلی تاثیر گذار باشد. در عملیات جمع یک مجموعه می‌توان آن را به چند Thread مجزا محول کرد تا هر بخش از مجموعه را یک Thread جمع بزند و در نهایت نتیجه‌ی کل Thread‌ها با هم جمع شود. در این عملیات ترتیب اتمام کار هر Thread، نتیجه‌ای بر Thread‌های دیگر و نتیجه‌ی نهایی، نخواهد داشت. اما در شکل بالا بعد از اتمام انجام عملیات تبدیل حروف کوچک به بزرگ توسط هر Thread، گارانتی‌ای برای چاپ آنها به همان ترتیبی که از سورس خوانده شده‌اند، وجود ندارد. به عبارتی ممکن است در ابتدا وظیفه‌ی 2 Thread تمام شده باشد و بعد 1 Thread که باعث خواهد شد در خروجی، ابتدا کاراکترهای "CD" و سپس "AB"  نمایش داده شود. البته این یک مثال ساده برای درک موضوع است.


مفهوم Thread Safe

Thread Safe یک مفهوم مرتبط به زبان‌های برنامه نویسی با قابلیت اجرای چند ریسمانی می‌باشد؛ بدین مفهوم که Thread safe فقط در نرم افزارهایی که به صورت Multi Thread نوشته شده‌اند معنا پیدا می‌کند.
درک مفهوم Thread Safe و تکنیک‌های مرتبط با آن، در نرم افزار‌های چند ریسمانی بسیار حائز اهمیت می‌باشد. چرا که باعث بروز برخی خطاهای منطقی در عملکرد سیستم خواهد شد که بعضاً ردگیری آن‌ها نیز بسیار دشوار است. به طور کلی هنگامیکه thread‌‌های مختلفی در یک برنامه در حال کار همزمان می‌باشند، رخ دادن دو اتفاق شایع زیر دور از ذهن نیست:


1- Dead Lock

مفهوم بن بست در علوم کامپیوتر، یکی ار رایج‌ترین مفاهیم است که از سطح سیستم عامل تا سیستم‌های توزیع شده، تعمیم داده می‌شود. Dead Lock  زمانی رخ می‌دهد که Thread‌های مختلف، با منابع مشترکی کار می‌کنند. بدین صورت که Thread شماره ۱، منبع A را در اختیار دارد و منتظر منبع B است. همزمان Thread شماره دو، منبع B را در اختیار دارد و منتظر منبع A است. به این شرایط، بن بست می‌گویند. شبیه سازی این اتفاق را در کد #C زیر می‌توانید ببینید:
public static void Function_A()
{
 lock (resource_1)
 {
   Thread.Sleep(1000);
   lock (resource_ 2)
   {
   }
 }
}

public static void Function_B()
{
 lock (resource_2)
 {
   Thread.Sleep(1000);
   lock (resource_1)
   {
   }
 }
}

static void Main()
{
  Thread thread_A = new Thread((ThreadStart)Function_A);
  Thread thread_B = new Thread((ThreadStart)Function_B);

  thread_A.Start();
  thread_B.Start();

  while (true)
  {
   // Stare at the two threads in deadlock.
  }
}

2- Race conditions

زمانی رخ می‌دهد که دو یا چند thread به یک مقدار مشترک دسترسی داشته باشند و تلاش کنند که در یک زمان، مقدار آن را تغییر دهند. مشکل از جایی رخ می‌دهد که شما به عنوان یک برنامه نویس نمی‌دانید، در یک زمان یکسان، برای تغییر یه مقدار مشترک بین thread‌ها، اولویت با کدام thread است. این اولویت بندی و جابجایی بین threadها وظیفه‌ی الگوریتم زمان بندی thread‌ها است که در هر زمان می‌تواند بین thread‌های مختلف سوییچ کند. این اولویت بندی می‌تواند روی عملکرد کد شما تاثیر گذار باشد؛ مخصوصا در بخش‌هایی که مقدار مشترکی برسی می‌شوند؛ مانند مثال زیر:
if (x == 5) 
{
   y = x * 2; 
}

اگر بلافاصله بعد از بررسی مقدار متغیر x توسط یک thread ،thread دیگری این مقدار را تغییر دهد، دیگر نتیجه‌ی این بلاک کد، منطقی نخواهد بود و جواب، ۱۰ نخواهد شد.

با توجه به مفاهیم عنوان شده، بررسی Thread safe بودن یک کد، با معیارهای زیر انجام می‌شود:
۱- قفل گذاری روی منابع باید به شکلی باشد که باعث بروز Dead Lock نشود.
۲- استفاده از مقادیر مشترک باید به گونه‌ای باشد که منجر به Race-conditions نشود.

حال اگر در هر برنامه، مقادیر مشترکی بین thread‌‌ها وجود داشته باشد، چه از نوع struct, class, static و ...  باید به این نکته توجه کرد که ذاتا این مقادیر Thread Safe هستند یا نه !؟ در بخش بعدی، راهکارهای قفل گذاری را برای استفاده از مقادیری که ذاتا thread safe نیستند، بررسی می‌کنیم.
مطالب
استفاده از #F در پروژه های WPF
در دوره #F این سایت (^) با نحوه کد نویسی و مفاهیم و مزایای این زبان آشنا شده اید. اما دانستن syntax یک زبان برای پیاده سازی یک پروژه کافی نیست و باید با تکنیک‌های مهم دیگر از این زبان آشنا شویم. همان طور که قبلا (فصل اول دوره #F) بیان شد Visual Studio به صورت Visual از پروژه‌های #F پشتیبانی نمی‌کند. یعنی امکان ایجاد یک پروژه WPF یا Windows Application یا حتی پروژه‌های تحت وب برای این زبان همانند زبان #C به صورت Visual در VS.Net تعبیه نشده است. حال چه باید کرد؟ آیا باید در این مواقع این گونه پروژه‌ها را با یک زبان دیگر نظیر #C ایجاد کنیم و از زبان #F در حل برخی مسائل محاسباتی و الگوریتمی استفاده کنیم. این اولین راه حلی است که به نظر می‌رسد. اما در حال حاضر افزونه هایی، توسط سایر تیم‌های برنامه نویسی تهیه شده اند که پیاده سازی و اجرای یک پروژه تحت ویندوز یا وب را به صورت کامل با زبان #F امکان پذیر می‌کنند. در  این پست به بررسی یک مثال از پروژه WPF به کمک این افزونه‌ها می‌پردازیم.

نکته : آشنایی با کد نویسی و مفاهیم #F برای درک بهتر مطالب توصیه می‌شود.

معرفی پروژه FSharpX

پروژه FSharpx یک پروژه متن باز است که توسط یک تیم بسیار قوی از برنامه نویسان #F در حال توسعه می‌باشد. این پروژه شامل چندین زیر پروژه و بخش است که هر بخش آن برای یکی از مباحث دات نت در #F تهیه و توسعه داده می‌شود.
این قسمت‌ها عبارتند از :
FSharpx.Core : شامل مجموعه ای کامل از توابع عمومی، پرکاربرد و ساختاری است که برای این زبان توسعه داده شده اند و با تمام زبان‌های دات نت سازگاری دارند؛
FSharpx.Http : استفاده از #F در برنامه نویسی مدل Http؛
FSharpx.TypeProvider : این پروژه خود شامل چندین بخش است که در این جا چند مورد از آن‌ها را عنوان می‌کنم:
  • FSharpx.TypeProviders.AppSetting : متد خواندن و نوشتن (setter  و getter) را برای فایل‌های تنظیمان پروژه (Application Setting File) فراهم می‌کند.
  • FSharpx.TypeProviders.Vector : برای محاسبات با ساختار‌های برداری استفاده می‌شود.
  • FSharpx.TypeProviders.Machine : برای دسترسی و اعمال تغییرات در رجیستری و فایل‌های سیستمی استفاده می‌شود.
  • FSharpx.TypeProviders.Xaml : با استفاده از این افزونه می‌توانیم از فایل‌های Xaml، در پروژه‌های #F استفاده کنیم و WPF Designer نرم افزار VS.Net هم برای این زبان قابل استفاده خواهد شد.
  • FSharpx.TypeProviders.Regex : امکان استفاده از عبارات با قاعده را در این پروژه فراهم می‌کند.

یک مثال از عبارات با قاعده:

type PhoneRegex = Regex< @"(?<AreaCode>^\d{3})-(?<PhoneNumber>\d{3}-\d{4}$)">

PhoneRegex.IsMatch "425-123-2345"
|> should equal true

PhoneRegex().Match("425-123-2345").CompleteMatch.Value
|> should equal "425-123-2345"

PhoneRegex().Match("425-123-2345").PhoneNumber.Value
|> should equal "123-2345"
َشروع پروژه
ایتدا یک پروژه از نوع F# Console Application ایجاد کنید. از قسمت Project Properties (بر روی پروژه کلیک راست کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید) نوع پروژه را به Windows Application تغییر دهید(قسمت Out Put Type). اسمبلی‌های زیر را به پروژه ارجاع دهید:
  • PresentationCore
  • PresentationFramework
  • WindowBase
  • System.Xaml

با استفاده از پنجره Package Manager Console دستور نصب زیر را اجرا کنید(آخرین نسخه این پکیج 1.8.31  و حجم آن کمتر از یک مگابایت است):

PM> Install-Package FSharpx.TypeProviders.Xaml

حال یک فایل Xaml به پروژه اضافه کنید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید:

<Window xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="WPF F# Sample By Masoud Pakdel" Height="350" Width="525">
    <Grid Name="MainGrid">
        <StackPanel Name="StackPanel1" Margin="50">
            <Button Name="Button1">Who are you?</Button>        
        </StackPanel>
    </Grid>
</Window>
کد‌های بالا کاملا واضح است و نیاز به توضیح دیده نمی‌شود. اما اگر دقت کنید می‌بینید که این فایل، فایل Code Behind ندارد. برای این کار باید یک فایل جدید از نوع F# Source File ایجاد کنید. بهتر است که فایل جدید شما همنام با همین فایل باشد. پسوند این فایل fs است. حال کد‌های زیر را در آن کپی کنید:
open System
open System.Windows
open System.Windows.Controls
open FSharpx
 
type MainWindow = XAML<"MainWindow.xaml">
 
let loadWindow() =
    let window = MainWindow()
    window.Button1.Click.Add(fun _ ->
        MessageBox.Show("Masoud Pakdel")
        |> ignore)
    window.Root
 
[<STAThread>]
(new Application()).Run(loadWindow())
|> ignore
نوع XAML استفاده شده  که به صورت generic است در فضای نام FSharpx تعبیه شده است و این اجازه را می‌دهد که یک فایل #F بتواند برای مدیریت یک فایل Xaml  استفاده شود.برای مثال می‌توانید به اشیا و خواص موجود در فایل Xaml دسترسی داشته باشید. در اینجا دیگر خبری از متد InitializeComponent موجود در سازنده کلاس CodeBehind پروژه‌های #C نیست. این تعاریف و آماده سازی کامپوننت‌ها به صورت توکار در نوع XAML موجود در FSharpx انجام می‌شود.


در تابع loadWindow یک نمونه از کلاس MainWindow ساخته می‌شود و برای button1 آن رویداد کلیک تعریف می‌کنیم. دستورات زیر معادل دستورات شروع برنامه در فایل program پروژه‌های #C است.
[<STAThread>]
(new Application()).Run(loadWindow())
|> ignore

پروژه را اجرا کنید و بر روی تنهای Button موجود در صفحه، کلیک کنید و پیغام مورد نظر را مشاهده خواهید کرد. به صورت زیر:

مطالب
آشنایی با KnownTypeAttribute در WCF
تشریح مسئله : KnownTypeAttribute چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
پیش نیاز : آشنایی اولیه با مفاهیم WCF برای فهم بهتر مطالب
در ابتدا یک WCf Service Application ایجاد کنید  و مدل زیر را بسازید:
 [DataContract] 
    public abstract class Person
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }

        [DataMember]
        public string Name { get; set; }     
}
یک کلاس پایه برای Person ایجاد کردیم به صورت abstract که وهله سازی از آن میسر نباشد و 2 کلاس دیگر می‌سازیم که از کلاس بالا ارث ببرند:
کلاس #1
 [DataContract]  
    public class Student : Person
    {
        [DataMember]
        public int StudentId { get; set; }
    }
کلاس #2
[DataContract]
    public class Teacher : Person
    {
        public int TeacherId { get; set; }
    }
فرض کنید قصد داریم سرویسی ایجاد کنیم که لیست تمام اشخاص موجود در سیستم را در اختیار ما قرار دهد. (هم Student و هم Teacher). ابتدا Contract مربوطه را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
[ServiceContract]
    public interface IStudentService
    {
        [OperationContract]
        IEnumerable<Person> GetAll();
    }
همان طور که می‌بینید خروجی متد GetAll  از نوع Person است (نوع پایه کلاس Student , Teacher) . سرویس مربوطه بدین شکل خواهد شد.
 public class StudentService : IStudentService
    {
        public IEnumerable<Person> GetAll()
        {
            List<Person> listOfPerson = new List<Person>();

            listOfPerson.Add( new Student() { Code = 1, StudentId = 123, Name = "Masoud Pakdel" } );
            listOfPerson.Add( new Student() { Code = 1, StudentId = 123, Name = "Mostafa Asgari"} );
            listOfPerson.Add( new Student() { Code = 1, StudentId = 123, Name = "Saeed Alizadeh"} );          
listOfPerson.Add( new Teacher() { Code = 1, TeacherId = 321, Name = "Mahdi Rad"} ); listOfPerson.Add( new Teacher() { Code = 1, TeacherId = 321, Name = "Mohammad Heydari" } ); listOfPerson.Add( new Teacher() { Code = 1, TeacherId = 321, Name = "Saeed Khatami"} ); return listOfPerson; }
در این سرویس در متد GetAll لیستی از تمام اشخاص رو ایجاد می‌کنیم . 3 تا Student و 3 تا Teacher رو به این لیست اضافه میکنیم. برای نمایش اطلاعات در خروجی یک پروژه Console Application ایجاد کنید و سرویس بالا رو از روش AddServiceReference به پروژه اضافه کنید سپس در کلاس Program کد‌های زیر رو کپی کنید.
 class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            StudentService.StudentServiceClient client = new StudentService.StudentServiceClient();

            client.GetAll().ToList().ForEach( _record => 
            {
                Console.Write( "Name : {0}", _record.Name );
                Console.WriteLine( "Code : {0}", _record.Code );
            } );

            Console.ReadLine();
        }
    }
پروژه رو کامپایل کنید. تا اینجا هیچ گونه مشکلی مشاهده نشد و انتظار داریم که خروجی مورد نظر رو مشاهده کنیم. بعد از اجرای پروژه با خطای زیر متوقف می‌شویم:

مشکل از اینجا ناشی می‌شود که هنگام عمل سریالایز ، WCF Runtime با توجه به وهله سازی از کلاس Person می‌دونه که باید کلاس Student یا Teacher رو سریالایز کنه ولی در هنگام عمل دی سریالایز، WCF Runtime این موضوع رو درک نمی‌کنه به همین دلیل یک Communication Exception پرتاب می‌کنه. برای حل این مشکل و برای اینکه WCF Deserialize Engine  رو متوجه نوع وهله سازی کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه کنیم باید از KnownTypeAttribute استفاده کنیم. فقط کافیست که این Attribute رو بالای کلاس Person به ازای تمام کلاس‌های مشتق شده از اون قرار بدید.بدین صورت:

   [DataContract]
    [KnownType( typeof( Student ) )]
    [KnownType( typeof(Teacher) )]
    public abstract class Person
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }

        [DataMember]
        public string Name { get; set; }
    }
حالا پروژه سمت سرور رو دوباره کامپایل کنید و سرویس سمت کلاینت رو Update کنید. بعد پروژه رو دوباره اجرا کرده تا خروجی زیر رو مشاهده کنید.


با وجود KnownType دیگه WCF Deserialize Engine میدونه که باید از کدام DataContact برای عمل دی سریالاز نمونه ساخته شده از کلاس Person استفاده کنه. دانستن این مطلب هنگام پیاده سازی مفاهیم ارث بری در ORM ها زمانی که از WCF استفاده می‌کنیم ضروری است.
مطالب
آموزش MEF#1
Managed Extensibility Framework یا MEF کامپوننتی از Framework 4 است که برای ایجاد برنامه‌های توسعه پذیر (Extensible) با حجم کم کد استفاده میشه.این تکنولوژی به برنامه نویسان این امکان رو میده که توسعه‌های (Extension) برنامه رو بدون پیکربندی استفاده کنند. همچنین به توسعه دهندگان این اجازه رو می‌ده که به آسانی کدها رو کپسوله کنند .
MEF به عنوان بخشی از 4 NET. و Silverlight 4 معرفی شد. MEF یک راه حل ساده برای مشکل توسعه در حال اجرای برنامه‌ها ارائه می‌کند.تا قبل از این تکنولوژی ، هر برنامه‌ای که می‌خواست یک مدل Plugin را پشتیبانی کنه لازم بود که خودش زیر ساخت‌ها را از ابتدا ایجاد کنه . این Plugin‌ها اغلب برای برنامه‌های خاصی بودند و نمی‌توانستند در پیاده سازی‌های چندگانه دوباره استفاده شوند. ولی MEF در راستای حل این مشکلات ، روش استانداردی رو برای میزبانی برنامه‌های کاربردی پیاده کرده است. 
برای فهم بهتر مفاهیم یک مثال ساده رو با MEF پیاده سازی می‌کنم.
ابتدا یک پروژه از نوع Console Application ایجاد کنید . بعد با استفاده از Add Reference یک ارجاع به System.ComponentModel.Composition بدید. سپس یک Interface به نام IViewModel را به صورت زیر ایجاد کنید:
public interface IViewModel
    {
        string Name { get; set; }
    }

یک خاصیت به نام Name برای دسترسی به نام ViewModel ایجاد می‌کنیم.
سپس 2 تا ViewModel دیگه ایجاد می‌کنیم که IViewModel را پیاده سازی کنند. به صورت زیر:
ViewModelFirst:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelFirst : IViewModel
    {
        public ViewModelFirst()
        {
            this.Name = "ViewModelFirst";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


ViewModelSecond:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelSecond : IViewModel
    {
        public ViewModelSecond()
        {
            this.Name = "ViewModelSecond";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


Export Attribute استفاده شده در بالای کلاس‌های ViewModel به این معنی است که این کلاس‌ها اینترفیس IViewModel رو Export کردند تا در جای مناسب بتونیم این ViewModel ‌ها Import کنیم.(Import , Export از مفاهیم اصلی در MEF هستند)
حالا نوبت به پیاده سازی کلاس Plugin می‌رسه.
public class PluginManager
    {
        public PluginManager()
        {

        }

        public IList<IViewModel> ViewModels
        {
            get
            {
                return _viewModels;
            }
            private set
            {
                _viewModels = value;
            }
        }

        [ImportMany( typeof( IViewModel ) )]
        private IList<IViewModel> _viewModels = new List<IViewModel>();

        public void SetupManager()
        {
            AggregateCatalog aggregateCatalog = new AggregateCatalog();

            CompositionContainer container = new CompositionContainer( aggregateCatalog );

            CompositionBatch batch = new CompositionBatch();

            batch.AddPart( this );

            aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );           

            container.Compose( batch );
        }

کلاس PluginManager برای شناسایی و استفاده از کلاس هایی که صفت‌های Export رو دارند نوشته شده(دقیقا شبیه یک UnityContainer در Microsoft Unity Application Block یا IKernel در Ninject) عمل می‌کنه با این تفاوت که نیازی به Register با Bind کردن ندارند)
ابتدا بک لیست از کلاس هایی که IViewModel رو Export کردند داریم.
بعد در متد SetupManager ابتدا یک AggregateCatalog نیاز داریم تا بتونیم Composition Part‌ها رو بهش اضافه کنیم. به کد زیر توجه کنید:
 aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );

تو این قطعه کد من یک Assembly Catalog رو که به Assembly جاری برنامه اشاره می‌کنه به AggregateCatalog اضافه کردم.
متد (batch.AddPart(this در واقع به این معنی است که به MEF گفته می‌شود این کلاس ممکن است شامل Export هایی باشد که به یک یا چند Import وابستگی دارند.
متد (AddExport(this در CompositionBatch به این معنی است که این کلاس ممکن است شامل Exportهایی باشد که به Import وابستگی ندارند.
حالا برای مشاهده نتایج کد زیر را در کلاس Program اضافه می‌کنیم:
static void Main( string[] args )
        {
            PluginManager plugin = new PluginManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels Before Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.WriteLine( Environment.NewLine );

            plugin.SetupManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels After Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.ReadLine();
        }

در کلاس بالا ابتدا تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModels رو قبل از Setup کردن Plugin نمایش داده سپس بعد از Setup  کردن Plugin  دوباره تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModel رو مشاهده می‌کنیم.که خروجی به شکل زیر تولید خواهد شد.


متد SetupManager در کلاس Plugin (با توجه به AggregateCatalog) که در این برنامه فقط Assembly  جاری رو بهش اضافه کردیم تمام کلاس هایی رو که نوع IViewModel رو Export کردند پیدا کرده و در لیست اضافه می‌کنه(این کار رو با توجه به ImportMany Attribute) انجام میده. در پست‌های بعدی روش استفاده از MEF رو در Prism یا WAF توضیح می‌دم.
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت هشتم- تعریف سطوح دسترسی پیچیده
تعریف نقش‌ها، ساده‌ترین روش محدود کردن دسترسی به منابع است؛ برای نمونه مشخص می‌کنیم که کاربران دارای نقش PayingUser، امکان سفارش دادن نگارش قاب شده‌ی تصاویر را داشته باشند. اما می‌خواهیم منطق دسترسی به منابع مختلف را پیچیده‌تر کنیم. برای مثال می‌خواهیم بررسی کنیم اگر منبعی واقعا متعلق به کاربر جاری سیستم است، به آن دسترسی داشته باشد. برای مثال هرچند کاربر جاری دارای نقش PayingUser است، اما آیا باید اجازه‌ی ویرایش تصاویر تمام کاربران، برای او صادر شده باشد؟ برای پیاده سازی یک چنین موارد پیچیده‌ای که فراتر از مفهوم نقش‌ها هستند، ویژگی جدیدی به نام Authorization policies به ASP.NET Core اضافه شده‌است که آن‌را در این قسمت بر اساس امکانات IdentityServer 4 بررسی می‌کنیم.


مقایسه تعریف سطوح دسترسی «مبتنی بر نقش‌ها» با سطوح دسترسی «مبتنی بر سیاست‌های امنیتی»

- در سطوح دسترسی «مبتنی بر نقش‌ها»
یک‌سری نقش از پیش تعریف شده وجود دارند؛ مانند PayingUser و یا FreeUser که کاربر توسط هر نقش، به یکسری دسترسی‌های خاص نائل می‌شود. برای مثال PayingUser می‌تواند نگارش قاب شده‌ی تصاویر را سفارش دهد و یا تصویری را به سیستم اضافه کند.

- در سطوح دسترسی «مبتنی بر سیاست‌های امنیتی»
سطوح دسترسی بر اساس یک سری سیاست که بیانگر ترکیبی از منطق‌های دسترسی هستند، اعطاء می‌شوند. این منطق‌ها نیز از طریق ترکیب User Claims حاصل می‌شوند و می‌توانند منطق‌های پیچیده‌تری را به همراه داشته باشند. برای مثال اگر کاربری از کشور A است و نوع اشتراک او B است و اگر در بین یک بازه‌ی زمانی خاصی متولد شده باشد، می‌تواند به منبع خاصی دسترسی پیدا کند. به این ترتیب حتی می‌توان نیاز به ترکیب چندین نقش را با تعریف یک سیاست امنیتی جدید جایگزین کرد. به همین جهت نسبت به روش بکارگیری مستقیم کار با نقش‌ها ترجیح داده می‌شود.


جایگزین کردن بررسی سطوح دسترسی توسط نقش‌ها با روش بکارگیری سیاست‌های دسترسی

در ادامه می‌خواهیم بجای بکارگیری مستقیم نقش‌ها جهت محدود کردن دسترسی به قسمت‌های خاصی از برنامه‌ی کلاینت، تنها کاربرانی که از کشور خاصی وارد شده‌اند و نیز سطح اشتراک خاصی را دارند، بتوانند دسترسی‌های ویژه‌ای داشته باشند؛ چون برای مثال امکان ارسال مستقیم تصاویر قاب شده را به کشور دیگری نداریم.

تنظیم User Claims جدید در برنامه‌ی IDP
برای تنظیم این سیاست امنیتی جدید، ابتدا دو claim جدید subscriptionlevel و country را به خواص کاربران در کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs در سطح IDP اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static List<TestUser> GetUsers()
        {
            return new List<TestUser>
            {
                new TestUser
                {
                    Username = "User 1",
                    // ...

                    Claims = new List<Claim>
                    {
    // ...
                        new Claim("subscriptionlevel", "PayingUser"),
                        new Claim("country", "ir")
                    }
                },
                new TestUser
                {
                    Username = "User 2",
// ...

                    Claims = new List<Claim>
                    {
    // ...
                        new Claim("subscriptionlevel", "FreeUser"),
                        new Claim("country", "be")
                    }
                }
            };
        }
سپس باید تعاریف این claims جدید را به متد GetIdentityResources افزود تا به صورت scopeهای جدید از طرف کلاینت‌ها قابل درخواست باشند و چون این claimها استاندارد نیستند، برای تعریف آن‌ها از IdentityResource استفاده می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // identity-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<IdentityResource> GetIdentityResources()
        {
            return new List<IdentityResource>
            {
   // ...     
                new IdentityResource(
                    name: "country",
                    displayName: "The country you're living in",
                    claimTypes: new List<string> { "country" }),
                new IdentityResource(
                    name: "subscriptionlevel",
                    displayName: "Your subscription level",
                    claimTypes: new List<string> { "subscriptionlevel" })
            };
        }
همچنین باید مطمئن شد که کلاینت مدنظر ما قادر است این scopeهای تعریف شده را درخواست کند و IDP مجاز است تا آن‌ها را بازگشت دهد. برای این منظور آن‌ها را به لیست AllowedScopes تعریف کلاینت، اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
// ...
                    AllowedScopes =
                    {
    // ...
                        "country",
                        "subscriptionlevel"
                    }
// ...
                }
             };
        }
    }

استفاده‌ی از User Claims جدید در برنامه‌ی MVC Client
در ادامه به کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs برنامه‌ی MVC Client مراجعه کرده و دو scope جدیدی را که در سمت IDP تعریف کردیم، در اینجا در تنظیمات متد AddOpenIdConnect، درخواست می‌دهیم:
options.Scope.Add("subscriptionlevel");
options.Scope.Add("country");
به این ترتیب برنامه‌ی کلاینت می‌تواند دسترسی به این دو claim جدید را از طریق IDP، پیدا کند.
البته همانطور که در قسمت‌های قبل نیز ذکر شد، اگر claim ای در لیست نگاشت‌های تنظیمات میان‌افزار OpenID Connect مایکروسافت نباشد، آن‌را در لیست this.User.Claims ظاهر نمی‌کند. به همین جهت همانند claim role که پیشتر MapUniqueJsonKey را برای آن تعریف کردیم، نیاز است برای این دو claim نیز نگاشت‌های لازم را به سیستم افزود:
options.ClaimActions.MapUniqueJsonKey(claimType: "role", jsonKey: "role");
options.ClaimActions.MapUniqueJsonKey(claimType: "subscriptionlevel", jsonKey: "subscriptionlevel");
options.ClaimActions.MapUniqueJsonKey(claimType: "country", jsonKey: "country");

ایجاد سیاست‌های دسترسی در برنامه‌ی MVC Client

برای تعریف یک سیاست دسترسی جدید در کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs برنامه‌ی MVC Client، به متد ConfigureServices آن مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthorization(options =>
            {
                options.AddPolicy(
                   name: "CanOrderFrame",
                   configurePolicy: policyBuilder =>
                    {
                        policyBuilder.RequireAuthenticatedUser();
                        policyBuilder.RequireClaim(claimType: "country", requiredValues: "ir");
                        policyBuilder.RequireClaim(claimType: "subscriptionlevel", requiredValues: "PayingUser");
                    });
            });
در اینجا نحوه‌ی تعریف یک Authorization Policy جدید را مشاهده می‌کنید. ابتدا یک نام برای آن تعریف می‌شود که در قسمت‌های دیگر برنامه جهت ارجاع به آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. سپس تنظیمات این سیاست دسترسی جدید را مشاهده می‌کنید که در آن نیاز است کاربر مدنظر حتما اعتبارسنجی شده باشد. از کشور ir بوده و همچنین سطح اشتراک او PayingUser باشد. در اینجا پارامتر requiredValues، یک آرایه را می‌پذیرد. بنابراین اگر برای مثال کشورهای دیگری نیز مدنظر هستند، می‌توان لیست آن‌ها را در اینجا اضافه کرد.
به علاوه policyBuilder شامل متد RequireRole نیز هست. به همین جهت است که این روش تعریف سطوح دسترسی، روش قدیمی مبتنی بر نقش‌ها را جایگزین کرده و در برگیرنده‌ی آن نیز می‌شود؛ چون در این سیستم، role نیز تنها یک claim است، مانند country و یا subscriptionlevel فوق.


بررسی نحوه‌ی استفاده‌ی از Authorization Policy تعریف شده و جایگزین کردن آن با روش بررسی نقش‌ها

تا کنون از روش بررسی سطوح دسترسی‌ها بر اساس نقش‌های کاربران در دو قسمت استفاده کرده‌ایم:
الف) اصلاح Views\Shared\_Layout.cshtml برای استفاده‌ی از Authorization Policy
در فایل Layout با بررسی نقش PayingUser، منوهای مرتبط با این نقش را فعال می‌کنیم:
@if(User.IsInRole("PayingUser"))
{
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="AddImage">Add an image</a></li>
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="OrderFrame">Order a framed picture</a></li>
}
برای جایگزین کردن آن جهت استفاده‌ی از سیاست دسترسی جدید CanOrderFrame، ابتدا نیاز است در این View به سرویس IAuthorizationService دسترسی پیدا کنیم که روش تزریق آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
@using Microsoft.AspNetCore.Authorization
@inject IAuthorizationService AuthorizationService
پس از آن، روش استفاده‌ی از این سرویس را در ذیل مشاهده می‌کنید:
@if (User.IsInRole("PayingUser"))
{
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="AddImage">Add an image</a></li>
}
@if ((await AuthorizationService.AuthorizeAsync(User, "CanOrderFrame")).Succeeded)
{
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="OrderFrame">Order a framed picture</a></li>
}
اکنون لینک منوی درخواست نگارش قاب شده‌ی یک تصویر، صرفا به کاربران تامین کننده‌ی سیاست دسترسی CanOrderFrame نمایش داده می‌شود.

ب) اصلاح کنترلر ImageGallery.MvcClient.WebApp\Controllers\GalleryController.cs برای استفاده‌ی از Authorization Policy
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        [Authorize(Policy = "CanOrderFrame")]
        public async Task<IActionResult> OrderFrame()
        {
در اینجا فیلتر Authorize امکان پذیرش نام یک Policy را نیز به همراه دارد.

اکنون برای آزمایش برنامه یکبار از آن خارج شده و سپس توسط اکانت User 1 که از نوع PayingUser در کشور ir است، به آن وارد شوید.
ابتدا به قسمت IdentityInformation آن وارد شوید. در اینجا لیست claims جدید را می‌توانید مشاهده کنید. همچنین لینک سفارش تصویر قاب شده نیز نمایان است و می‌توان به آدرس آن نیز وارد شد.


استفاده از سیاست‌های دسترسی در سطح برنامه‌ی Web API

در سمت برنامه‌ی Web API، در حال حاضر کاربران می‌توانند به متدهای Get ،Put و Delete ای که رکوردهای آن‌ها الزاما متعلق به آن‌ها نیست دسترسی داشته باشند. بنابراین نیاز است از ورود کاربران به متدهای تغییرات رکوردهایی که OwnerID آن‌ها با هویت کاربری آن‌ها تطابقی ندارد، جلوگیری کرد. در این حالت Authorization Policy تعریف شده نیاز دارد تا با سرویس کاربران و بانک اطلاعاتی کار کند. همچنین نیاز به دسترسی به اطلاعات مسیریابی جاری را برای دریافت ImageId دارد. پیاده سازی یک چنین سیاست دسترسی پیچیده‌ای توسط متدهای RequireClaim و RequireRole میسر نیست. خوشبختانه امکان بسط سیستم Authorization Policy با پیاده سازی یک IAuthorizationRequirement سفارشی وجود دارد. RequireClaim و RequireRole، جزو Authorization Requirementهای پیش‌فرض و توکار هستند. اما می‌توان نمونه‌های سفارشی آن‌ها را نیز پیاده سازی کرد:
using System;
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Authorization;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace ImageGallery.WebApi.Services
{
    public class MustOwnImageRequirement : IAuthorizationRequirement
    {
    }

    public class MustOwnImageHandler : AuthorizationHandler<MustOwnImageRequirement>
    {
        private readonly IImagesService _imagesService;
        private readonly ILogger<MustOwnImageHandler> _logger;

        public MustOwnImageHandler(
            IImagesService imagesService,
            ILogger<MustOwnImageHandler> logger)
        {
            _imagesService = imagesService;
            _logger = logger;
        }

        protected override async Task HandleRequirementAsync(
            AuthorizationHandlerContext context, MustOwnImageRequirement requirement)
        {
            var filterContext = context.Resource as AuthorizationFilterContext;
            if (filterContext == null)
            {
                context.Fail();
                return;
            }

            var imageId = filterContext.RouteData.Values["id"].ToString();
            if (!Guid.TryParse(imageId, out Guid imageIdAsGuid))
            {
                _logger.LogError($"`{imageId}` is not a Guid.");
                context.Fail();
                return;
            }

            var subClaim = context.User.Claims.FirstOrDefault(c => c.Type == "sub");
            if (subClaim == null)
            {
                _logger.LogError($"User.Claims don't have the `sub` claim.");
                context.Fail();
                return;
            }

            var ownerId = subClaim.Value;
            if (!await _imagesService.IsImageOwnerAsync(imageIdAsGuid, ownerId))
            {
                _logger.LogError($"`{ownerId}` is not the owner of `{imageIdAsGuid}` image.");
                context.Fail();
                return;
            }

            // all checks out
            context.Succeed(requirement);
        }
    }
}
در پروژه‌ی ImageGallery.WebApi.Services ابتدا یک Authorization Requirement و سپس پیاده سازی کننده‌ی آن که Authorization Handler نام دارد را تعریف کرده‌ایم. این پروژه نیاز به وابستگی‌های ذیل را دارد تا کامپایل شود.
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore" Version="2.1.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Authorization" Version="2.1.1.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions" Version="2.1.1.0" />
  </ItemGroup>
</Project>

پیاده سازی سیاست‌های پویای دسترسی شامل مراحل ذیل است:
1- تعریف یک نیازمندی دسترسی جدید
public class MustOwnImageRequirement : IAuthorizationRequirement
{
}
ابتدا نیاز است یک نیازمندی دسترسی جدید را با پیاده سازی اینترفیس IAuthorizationRequirement ارائه دهیم. این نیازمندی، خالی است و صرفا به عنوان نشانه‌ای جهت یافت AuthorizationHandler استفاده کننده‌ی از آن استفاده می‌شود. در اینجا در صورت نیاز می‌توان یک سری خاصیت اضافه را تعریف کرد تا آن‌ها را به صورت پارامترهایی ثابت به AuthorizationHandler ارسال کند.

2- پیاده سازی یک AuthorizationHandler استفاده کننده‌ی از نیازمندی دسترسی تعریف شده
که کدهای کامل آن‌را در کلاس MustOwnImageHandler مشاهده می‌کنید. کار آن با ارث بری از AuthorizationHandler شروع شده و آرگومان جنریک آن، همان نیازمندی است که پیشتر تعریف کردیم. از این آرگومان جنریک جهت یافتن خودکار AuthorizationHandler متناظر با آن توسط ASP.NET Core استفاده می‌شود. بنابراین در اینجا MustOwnImageRequirement تهیه شده صرفا کارکرد علامتگذاری را دارد.
در کلاس تهیه شده باید متد HandleRequirementAsync آن‌را بازنویسی کرد و اگر در این بین، منطق سفارشی ما context.Succeed را فراخوانی کند، به معنای برآورده شدن سیاست دسترسی بوده و کاربر جاری می‌تواند به منبع درخواستی بلافاصله دسترسی یابد و اگر context.Fail فراخوانی شود، در همینجا دسترسی کاربر قطع شده و HTTP status code مساوی 401 (عدم دسترسی) را دریافت می‌کند.
در این پیاده سازی از filterContext.RouteData برای یافتن Id تصویر مورد نظر استفاده شده‌است. همچنین Id شخص جاری نیز از sub claim موجود استخراج گردیده‌است. اکنون این اطلاعات را به سرویس تصاویر ارسال می‌کنیم تا توسط متد IsImageOwnerAsync آن مشخص شود که آیا کاربر جاری سیستم، همان کاربری است که تصویر را در بانک اطلاعاتی ثبت کرده‌است؟ اگر بله، با فراخوانی context.Succeed به سیستم Authorization اعلام خواهیم کرد که این سیاست دسترسی و نیازمندی مرتبط با آن با موفقیت پشت سر گذاشته شده‌است.

3- معرفی سیاست دسترسی پویای تهیه شده به سیستم
معرفی سیاست کاری پویا و سفارشی تهیه شده، شامل دو مرحله‌ی زیر است:
مراجعه‌ی به کلاس ImageGallery.WebApi.WebApp\Startup.cs و افزودن نیازمندی آن:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthorization(authorizationOptions =>
            {
                authorizationOptions.AddPolicy(
                   name: "MustOwnImage",
                   configurePolicy: policyBuilder =>
                    {
                        policyBuilder.RequireAuthenticatedUser();
                        policyBuilder.AddRequirements(new MustOwnImageRequirement());
                    });
            });
            services.AddScoped<IAuthorizationHandler, MustOwnImageHandler>();
ابتدا باید MustOwnImageHandler تهیه شده را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کنیم.
سپس یک Policy جدید را با نام دلخواه MustOwnImage تعریف کرده و نیازمندی علامتگذار خود را به عنوان یک policy.Requirements جدید، اضافه می‌کنیم. همانطور که ملاحظه می‌کنید یک وهله‌ی جدید از MustOwnImageRequirement در اینجا ثبت شده‌است. همین وهله به متد HandleRequirementAsync نیز ارسال می‌شود. بنابراین اگر نیاز به ارسال پارامترهای بیشتری به این متد وجود داشت، می‌توان خواص مرتبطی را به کلاس MustOwnImageRequirement نیز اضافه کرد.
همانطور که مشخص است، در اینجا یک نیازمندی را می‌توان ثبت کرد و نه Handler آن‌را. این Handler از سیستم تزریق وابستگی‌ها بر اساس آرگومان جنریک AuthorizationHandler پیاده سازی شده، به صورت خودکار یافت شده و اجرا می‌شود (بنابراین اگر Handler شما اجرا نشد، مطمئن شوید که حتما آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کرده‌اید).

پس از آن هر کنترلر یا اکشن متدی که از این سیاست دسترسی پویای تهیه شده استفاده کند:
[Authorize(Policy ="MustOwnImage")]
به صورت خودکار توسط MustOwnImageHandler مدیریت می‌شود.


اعمال سیاست دسترسی پویای تعریف شده به Web API

پس از تعریف سیاست دسترسی MustOwnImage که پویا عمل می‌کند، اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن در کنترلر ImageGallery.WebApi.WebApp\Controllers\ImagesController.cs است:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/images")]
    [Authorize]
    public class ImagesController : Controller
    {
        [HttpGet("{id}", Name = "GetImage")]
        [Authorize("MustOwnImage")]
        public async Task<IActionResult> GetImage(Guid id)
        {
        }

        [HttpDelete("{id}")]
        [Authorize("MustOwnImage")]
        public async Task<IActionResult> DeleteImage(Guid id)
        {
        }

        [HttpPut("{id}")]
        [Authorize("MustOwnImage")]
        public async Task<IActionResult> UpdateImage(Guid id, [FromBody] ImageForUpdateModel imageForUpdate)
        {
        }
    }
}
در اینجا در سه قسمت GetImage ،DeleteImage و UpdateImage با اعمال سیاست دسترسی پویای MustOwnImage، اگر کاربر جاری همان Owner تصویر درخواستی نباشد، دسترسی او به اجرای کدهای داخل این اکشن متدها به صورت خودکار بسته خواهد شد.




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب دوره‌ها
کار با RavenDB از طریق REST API آن
در این قسمت قصد داریم برخلاف رویه معمول کار با RavenDB که از طریق کتابخانه‌های کلاینت آن انجام می‌شود، با استفاده از REST API آن، ساز و کار درونی آن‌را بیشتر بررسی کنیم.


REST چیست؟

برای درک ساختار پشت صحنه RavenDB نیاز است با مفهوم REST آشنا باشیم؛ زیرا سرور این بانک اطلاعاتی، خود را به صورت یک RESTful web service در اختیار مصرف کنندگان قرار می‌دهد.
REST مخفف representational state transfer است و این روزها هر زمانیکه صحبت از آن به میان می‌آید منظور یک RESTful web service است که با استفاده از تعدادی HTTP Verb استاندارد می‌توان با آن کار کرد؛ مانند GET، POST، PUT و DELETE. با استفاده از GET‌، یک منبع ذخیره شده بازگشت داده می‌شود. با استفاده از فعل PUT، اطلاعاتی به منابع موجود اضافه و یا جایگزین می‌شوند. POST نیز مانند PUT است با این تفاوت که نوع اطلاعات ارسالی آن اهمیتی نداشته و تفسیر آن به سرور واگذار می‌شود. از DELETE نیز برای حذف یک منبع استفاده می‌گردد.


چند مثال
فرض کنید REST API برنامه‌ای از طریق آدرس http://myapp.com/api/questions در اختیار شما قرار گرفته است. در این آدرس، به questions منابع یا Resource گفته می‌شود. اگر دستور GET پروتکل HTTP بر روی این آدرس اجرا شود، انتظار ما این است که لیست تمام سؤالات بازگشت داده شود و اگر از دستور POST استفاده شود، باید یک سؤال جدید به مجموعه منابع موجود اضافه گردد.
اکنون آدرس http://myapp.com/api/questions/1 را درنظر بگیرید. در اینجا عدد یک معادل Id اولین سؤال ثبت شده است. بر اساس این آدرس خاص، اینبار اگر دستور GET صادر شود، تنها اطلاعات سؤال یک بازگشت داده خواهد شد و یا اگر از دستور PUT استفاده شود، اطلاعات سؤال یک با مقدار جدید ارسالی جایگزین می‌شود و یا با فراخوانی دستور DELETE، سؤال شماره یک حذف خواهد گردید.


کار با دستور GET

در ادامه، به مثال قسمت قبل مراجعه کرده و تنها سرور RavenDB را اجرا نمائید (برنامه Raven.Server.exe)، تا در ادامه بتوانیم دستورات HTTP را بر روی آن امتحان کنیم. همچنین نیاز به برنامه معروف فیدلر نیز خواهیم داشت. از این برنامه برای ساخت دستورات HTTP استفاده خواهد شد.
پس از دریافت و نصب فیدلر، برگه Composer آن‌را گشوده و http://localhost:8080/docs/questions/1 را در حالت GET اجرا کنید:


در این حالت دستور بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شده و خروجی را در برگه Inspectors آن می‌توان مشاهده کرد:



به علاوه در اینجا یک سری هدر اضافی (یا متادیتا) را هم می‌توان مشاهده کرد که RavenDB جهت سهولت کار کلاینت خود ارسال کرده است:


یک نکته: اگر آدرس http://localhost:8080/docs/questions را اجرا کنید، به معنای درخواست دریافت تمام سؤالات است. اما RavenDB به صورت پیش فرض طوری طراحی شده‌است که تمام اطلاعات را بازگشت ندهد و شعار آن Safe by default است. به این ترتیب مشکلات مصرف حافظه بیش از حد، پیش از بکارگیری یک سیستم در محیط کاری واقعی، توسط برنامه نویس یافت شده و مجبور خواهد شد تا برای نمایش تعداد زیادی رکورد، حتما صفحه بندی اطلاعات را پیاده سازی کرده و هربار تعداد معقولی از رکوردها را واکشی نماید.


کار با دستور PUT

اینبار نوع دستور را به PUT و آدرس را به http://localhost:8080/docs/questions/1 تنظیم می‌کنیم. همچنین در قسمت Request body، مقداری را که قرار است در سؤال یک درج شود، با فرمت JSON وارد می‌کنیم.
برای آزمایش صحت عملکرد آن، مرحله کار با دستور GET را یکبار دیگر تکرار نمائید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، تغییر ما در عنوان سؤال یک، با موفقیت اعمال شده است.


کار با دستور POST

در حین کار با دستور PUT، نیاز است حتما Id سؤال مورد نظر برای به روز رسانی (و یا حتی ایجاد نمونه جدید، در صورت عدم وجود) ذکر شود. اگر نیاز است اطلاعاتی به سیستم اضافه شوند و Id آن توسط RavenDB انتساب داده شود، بجای دستور PUT از دستور POST استفاده خواهیم کرد.


مطابق تصویر، اطلاعات شیء مدنظر را با فرمت JSON به آدرس http://localhost:8080/docs/ ارسال خواهیم کرد. در این حالت اگر به برگه‌ی Inspectors مراجعه نمائیم، یک چنین خروجی JSON ایی دریافت می‌گردد:


Key در اینجا شماره منحصربفرد سند ایجاد شده است و برای دریافت آن تنها کافی است که دستور GET را بر روی آدرس زیر که نمایانگر Key دریافتی است، اجرا کنیم:
http://localhost:8080/docs/e0a92054-9003-4dda-84e2-93e83b359102


کار با دستور DELETE

برای حذف یک سند تنها کافی است آدرس آن‌را وارد کرده و نوع دستور را بر روی Delete قرار دهیم. برای مثال اگر دستور Delete را بر روی آدرس فوق که به همراه Id تولید شده توسط RavenDB است اجرا کنیم، بلافاصله سند از بانک اطلاعاتی حذف خواهد شد.


بازگشت چندین سند از بانک اطلاعاتی RavenDB

برای نمونه، در فراخوانی‌های Ajaxایی نیاز است چندین رکورد با هم بازگشت داده شوند. برای این منظور باید یک درخواست Post ویژه را مهیا کرد:



در اینجا آدرس ارسال اطلاعات، آدرس خاص http://localhost:8080/queries است. اطلاعات ارسالی به آن، آرایه‌ای از Idهای اسنادی است که به اطلاعات آن‌ها نیاز داریم.


بنابراین برای کار با RavenDB در برنامه‌های وب و خصوصا کدهای سمت کلاینت آن، نیازی به کلاینت یا کتابخانه ویژه‌ای نیست و تنها کافی است یک درخواست Ajax از نوع post را به آدرس کوئری‌های سرور RavenDB ارسال کنیم تا نتیجه نهایی را به شکل JSON دریافت نمائیم.