مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 6#
در ادامه مطلب قبلی  آموزش (jQuery) جی کوئری 5#  به ادامه بحث  می‌پردازیم.
در پست‌های قبلی مروری بر jQuery داشته و در چند پست انواع روش‌های انتخاب عناصر صفحه وب را توسط jQuery بررسی کردیم. در پست‌های آینده با مباحث پیشرفته‌تری همچون انجام عملیاتی روی المانهای انتخاب شده، خواهیم پرداخت؛ امید است مفید واقع شود.


٢ -٢ - ایجاد  عناصر HTML جدید
گاهی اوقات نیاز می‌شود که یک یا چند عنصر جدید به صفحه‌ی در حال اجرا اضافه شوند. این حالت می‌تواند به سادگی قرار گرفتن یک متن در جایی از صفحه و یا به پیچیدگی ایجاد و نمایش یک جدول حاوی اطلاعات دریافت شده از بانک اطلاعاتی باشد.
ایجاد عناصر به صورت پویا در یک صفحه در حال اجرا کار ساده ای برای jQuery می‌باشد، زیرا همانطور که در پست آموزش (jQuery) جی کوئری 1#  مشاهده کردیم ()$ با دریافت دستور ساخت یک عنصر HTML آن را در هر زمان ایجاد می‌کند، دستور زیر :
$("<div>Hello</div>")
یک عنصر div ایجاد می‌کند و آماده افزودن آن به صفحه در هر زمان می‌باشد.تمامی توابع و متدهایی را که تاکنون بررسی کردیم قابل اعمال بروی اینگونه اشیا نیز می‌باشند. شاید در ابتدا ایجاد عناصر به این شکل خیلی مفید به نظر نرسد، اما زمانی که بخواهیم کارهای حرفه ای‌تری انجام دهیم؛ برای مثال کار با AJAX، خواهیم دید که تا چه اندازه ایجاد عناصر به این روش می‌تواند مفید باشد.
دقت کنید که یک راه کوتاهتر نیز برای ایجاد یک عنصر <div> خالی وجود دارد که به شکل زیر است:
$("<div>")
//  همه اینها معادل هستند 
$("<div></div>")
$("<div/>")
اما برای ایجاد عناصری که خود می‌توانند حاوی عناصر دیگر باشند استفاده از راههای کوتاه توصیه نمی‌شود مانند نوشتن تگ <script> .اما راههای زیادی برای انجام اینکار وجود دارد.
برای اینکه مزه اینکار را بچشید بد نیست نگاهی به مثال زیر بیندازید (نگران قسمت‌های نامفهوم نباشید به مرور با آنها آشنا خواهیم شد):
$("<div class='foo'>I have foo!</div><div>I don't</div>")
     .filter(".foo").click(function() {
          alert("I'm foo!");
      }).end().appendTo("#someParentDiv");
در این مثال ابتدا ما یک المان div ایجاد کردیم که دارای کلاس foo می‌باشد، و خود شامل یک div دیگر است. در ادامه div که دارای کلاس foo بوده را انتخاب کرده و رویداد کلیک را به آن بایند کردیم. و در انتها این div را با محتویاتش به المانی با Id=someParentDiv در سلسله مراتب DOM اضافه می‌کند.
برای اجرا این کد می‌توانید کد آن را دانلود کرده و فایل chapter2/new.divs.htmlرا اجرا کنید خروجی مانند تصویر زیر خواهد بود:

جهت تکمیل مطلب فعلی یک مثال کاملتر از این سایت جهت بررسی انتخاب کردم:
$( "<div/>", {
    "class": "test",
     text: "Click me!",
     click: function() {
           $( this ).toggleClass( "test" );
     }
   }).appendTo( "body" );
در این مثال کمی پیشرفته‌تر یک div ایجاد شده کلاس test را برای آن قرار داده و عنوان ان را برابر text قرار میدهد و یک رویداد کلیک برای آن تعریف می‌کند و در نهایت آن را به body سایت اضافه می‌کند.

با توجه به اینکه مطالب بعدی طولانی بوده و تقریبا مبحث جدایی است؛ در پست بعدی به بررسی توابع و متدهای مدیریت مجموعه انتخاب شده خواهیم پرداخت.

مطالب
سرعت واکشی اطلاعات در List و Dictionary
دسترسی به داده‌ها پیش شرط انجام همه‌ی منطق‌های اکثر نرم افزار‌های تجاری می‌باشد. داده‌های ممکن در حافظه ، پایگاه داده ، فایل‌های فیزیکی و هر منبع دیگری قرار گرفته باشند.
هنگامی که حجم داده‌ها کم باشد شاید روش دسترسی و الگوریتم مورد استفاده اهمیتی نداشته باشد اما با افزایش حجم داده‌ها روش‌های بهینه‌تر تاثیر مستقیم در کارایی برنامه دارند.
در این مثال سعی بر این است که در یک سناریوی خاص تفاوت بین Dictionary و List را بررسی کنیم :
فرض کنید 2 کلاس Student  و Grade موجود است که وظیفه‌ی نگهداری اطلاعات دانش آموز و نمره را بر عهده دارند.
    public class Grade
    {
        public Guid StudentId { get; set; }
        public string Value { get; set; }

        public static IEnumerable<Grade> GetData()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Grade
                                 {
                                     StudentId = GuidHelper.ListOfIds[i], Value = "Value " + i
                                 };
            }
        }
    }

    public class Student
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Grade { get; set; }

        public static IEnumerable<Student> GetStudents()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Student
                                 {
                                     Id = GuidHelper.ListOfIds[i],
                                     Name = "Name " + i
                                 };
            }
        }
    }
از کلاس GuidHelper برای تولید و نگهداری شناسه‌های یکتا برای دانش آموز کمک گرفته شده است :
    public class GuidHelper
    {
        public static List<Guid> ListOfIds=new List<Guid>();

        static GuidHelper()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                ListOfIds.Add(Guid.NewGuid());
            }
        }
    }
سپس لیستی از دانش آموزان و نمرات را درون حافظه ایجاد کرده و با یک حلقه  نمره‌ی هر دانش آموز به Property مورد نظر مقدار داده می‌شود.

ابتدا از LINQ روی لیست برای پیدا کردن نمره‌ی مورد نظر استفاده کرده و در روش دوم برای پیدا کردن نمره‌ی هر دانش آموز از Dictionary  استفاده شده :
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            var stopwatch = new Stopwatch();
            List<Grade> grades = Grade.GetData().ToList();
            List<Student> students = Student.GetStudents().ToList();

            stopwatch.Start();
            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using list {0}", stopwatch.Elapsed);
            stopwatch.Reset();
            students = Student.GetStudents().ToList();
            stopwatch.Start();
            Dictionary<Guid, string> dictionary = Grade.GetData().ToDictionary(x => x.StudentId, x => x.Value);

            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = dictionary[student.Id];
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using dictionary {0}", stopwatch.Elapsed);
            Console.ReadKey();
        }
    }
نتیجه‌ی مقایسه در سیستم من اینگونه می‌باشد :



همانگونه که مشاهده می‌شود در این سناریو خواندن نمره از روی Dictionary بر اساس 'کلید' بسیار سریع‌تر از انجام یک پرس و جوی LINQ روی لیست است.

زمانی که از LINQ on list
   student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
برای پیدا کردن مقدار مورد نظر یک به یک روی اعضا لیست حرکت می‌کند تا به مقدار مورد نظر برسد در نتیجه پیچیدگی زمانی آن O n هست. پس هر چه میزان داده‌ها بیشتر باشد این روش کند‌تر می‌شود.

زمانی که از Dictonary
         student.Grade = dictionary[student.Id];
برای پیدا کردن مقدار استفاده می‌شود با اولین تلاش مقدار مورد نظر یافت می‌شود پس پیچیدگی زمانی آن O 1 می‌باشد.

در نتیجه اگر نیاز به پیدا کردن اطلاعات بر اساس یک مقدار یکتا یا کلید باشد تبدیل اطلاعات به Dictionary و خواندن از آن بسیار به صرفه‌تر است.

تفاوت این 2 روش وقتی مشخص می‌شود که میزان داده‌ها زیاد باشد.

در همین رابطه (1 ، 2

DictionaryVsList.zip
مطالب
فراخوانی یک متداز یک کنترل WPF از XAML
در بعضی مواقع نیاز است که یک متد از یک کنترل درون XAML فراخوانی شود. برای مثال لازم است یکی از متد‌های یک کنترل در یک استایل فراخوانی شود. یکی از روش‌های انجام این کار استفاده از خصوصیت‌های پیوست شده( AttachedPropery) است. شیوه‌ی کار به این صورت است که یک خصوصیت از نوع Bool ایجاد می‌کنیم. هنگامیکه مقدار این خصوصیت تغییر کند یک رویه فراخوانی می‌شود که کار فراخوانی متد مورد نظر را انجام میدهد:
public class SelectAllBehavior
    {
        public static bool GetSelectAll(TextBoxBase target)
        {
            return (bool)target.GetValue(SelectAllProperty);
        }

        public static void SetSelectAll(TextBoxBase target, bool value)
        {
            target.SetValue(SelectAllProperty, value);
        }

        public static readonly DependencyProperty SelectAllProperty = DependencyProperty.RegisterAttached("SelectAll", typeof(bool), typeof(SelectAllBehavior), new UIPropertyMetadata(false, OnSelectAllPropertyChanged));

        static void OnSelectAllPropertyChanged(DependencyObject o, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
        {
            ((TextBoxBase)o).SelectAll();
        }
    }
 برای استفاده از کلاس فوق درون یک استایل باید به شکل زیر عمل کرد:
<Style TargetType="{x:Type TextBoxBase}" >
    <Style.Triggers>
        <Trigger Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="x: SelectAllBehavior.SelectAll" Value="True"/>
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

در تکه کد بالا ،هنگامی که خصوصیت IsFocused مربوط به کنترل TextBox برابر True می‌شود، یعنی Focus روی TextBox قرار می‌گیرد،مقدار خصوصیت پیوست شده نیز برابر True می‌شود که همانطور که گفته شد باعث فراخوانی OnSelectAllPropertyChanged می‌شود.

تا اینجا فراخوانی یک متد از کنترل از طریق استایل توضیح داده شد، همانطور که در عنوان مطلب آورده شده است. اما اگر بخواهید مثال فوق را به درستی اجرا کنید یعنی هنگام کلیک روی TextBox متن درون آن انتخاب شود، نیاز به اضافه کردن کدهای دیگری وجود دارد. چرا که به صورت پیش فرض زمانی که MouseLeftButtonUp اجرا می‌شود در صورتی که حالت متن به صورت انتخاب شده باشد، از حالت انتخاب خارج میشود. این بار برای اینکار از   خصوصیت‌های پیوست شده( AttachedPropery)  برای کنترل رویداد PreviewMouseLeftButtonDown استفاده میکنیم و هنگام فشرده شدن کلید سمت چپ موس رویدادهای Click و بقیه LeftMouseButtonDown‌ها را غیرفعال می‌کنیم.

 public class PreviewMouseLeftButtonDownBehavior
{
    public static readonly DependencyProperty PreviewMouseLeftButtonDownProperty = DependencyProperty.RegisterAttached("PreviewMouseLeftButtonDown"
                  , typeof(bool?)
                  , typeof(PreviewMouseLeftButtonDownBehavior)
                  , new UIPropertyMetadata(null, OnPreviewMouseLeftButtonDown)
                  );

    public static void SetPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject target, bool? value)
    {
        target.SetValue(PreviewMouseLeftButtonDownProperty, value);
    }
    public static object GetPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject target)
    {
        return target.GetValue(PreviewMouseLeftButtonDownProperty);
    }

    public static void OnPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject obj, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
    {
        var control = obj as Control;
        if (control == null)
            return;
        if (e.NewValue != null && e.OldValue == null)
            control.PreviewMouseLeftButtonDown += control_PreviewMouseLeftButtonUp;
        else if ((e.NewValue == null) && (e.OldValue != null))
        {
            control.PreviewMouseLeftButtonDown -= control_PreviewMouseLeftButtonUp;
        }
    }
    static void control_PreviewMouseLeftButtonUp(object sender, System.Windows.Input.MouseButtonEventArgs e)
    {
        var tb = (sender as TextBox);
        if (tb != null)
        {
            if (!tb.IsKeyboardFocusWithin)
            {
                e.Handled = true;
                tb.Focus();
            }
        }
    }
}

و استایل را به صورت زیر تغییر میدهیم:

<Style TargetType="{x:Type TextBoxBase}" >
    <Setter Property="x:PreviewMouseLeftButtonDownBehavior.IsPreviewMouseLeftButtonDown" Value="True"/>
    <Style.Triggers>
        <Trigger Property="IsKeyboardFocusWithin" Value="True">
            <Setter Property="InputLanguageManager.InputLanguage" Value="fa-ir" />
        </Trigger>
        <Trigger Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="xamlServices:SelectAllTextBoxBehavior.SelectAll" Value="True"/>
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

در این مثال با Focus رو هر TextBox که استایل فوق را به کار گرفته باشد، متن در حالت انتخاب شده قرار میگیرد. (البته این مشروط به این است که نیاز نباشد رویداد PreviewMouseLeftButtonDown  کنترل مورد نظر درون برنامه مقیدسازی(Bind) شود.)

مطالب
WatIn - Web Application Testing in .Net
معرفی:
امروزه تست کردن کدها به دلیل وجود ابزارهای مختلف زیادی، کار آسانی شده است. اما بعضی‌ها در web application ها، یکی از تست‌هایی را که خیلی هم مهم است را فراموش می‌کنند که آن هم تست UI است. شما را در این مقاله با یکی از روش‌های خوب تست UI آشنا خواهم کرد. ابزارهای زیادی برای تست UI وجود دارد که کار کردن با آنها نه تنها زمان بر بلکه بسیار خسته کننده می‌باشند و به خاطر همین خیلی‌ها از انجام تست UI صرف نظر می‌کنند.
WatIn چیست؟
WatIn مخفف Web Application Testing in .Net می‌باشد؛ که یک فریم ورک تست web application‌ها است. WatIn این اجازه را به شما می‌دهد که با استفاده از IE ویا FireFox عناصر داخل صفحات را مقدار دهی کنید و یا حتی رویدادی را برای عناصر فراخوانی کنید.
شروع کار با WatIn:
در زیر یک نمونه از کار با WatIn را می‌توانید مشاهده کنید:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).TypeText("WatiN");
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).Click();
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
WatIn یک فریم ورک کاربر پسند است و در ادامه متوجه می‌شوید که استفاده از این فریم ورک چه مزایایی دارد. برای نصب، WatIn را می‌توانید از اینجا دانلود کنید ویا اگر خواستید می‌توانید با NuGet هم این فریم ورک را دانلود کرده و نصب نمایید. برای شروع کار با Watin باید reference هایی را به پروژه تان اضافه کنید که یکی از این reference‌ها WatiN.Core.dll می‌باشد و برای استفاده از IE ویا FireFox باید فضای نام Watin.Core را اضافه کنیم. Watin چند فضای نام دیگری را هم به همراه دارد که در زیر به توضیح مختصری از آن‌ها می‌پردازیم:

1- Watin.Core.DialogHandlers: این فضای نام این امکان را به شما می‌دهد تا دیالوگ هایی را که مرورگر می‌تواند به کاربر نمایش دهد، مدیریت کنید. از handler‌های این فضای نام AlertDialogHandler، ConfirmDialogHandler، FileUploadDialogHandler، PrintDialogHandler و LoginDialogHandler می‌باشد.
2- Watin.Core.Exceptions: این فضای نام دارای یک سری exception می‌باشد و این امکان را به ما می‌دهد تا یک سری رفتارهای ناخواسته را کنترل کنیم. بعضی از این exception‌ها ElementNotFoundException، IENotFoundException، TimeoutException و WatinException می‌باشد.
3- Watin.Core.Logging: این فضای نام کلاس هایی را در اختیار ما می‌گذارد تا بتوانیم عملیاتی را که در کدمان انجام می‌دهیم log کنیم.

مثالی از watin که در بالا نشان دادیم به این صورت عمل می‌کند که مرورگر IE را باز کرده و به سایت google خواهد رفت. در این صفحه جعبه متنی یا TextBox با نام "q" را پیدا کرده و عبارت "Watin" را در آن تایپ می‌کند و همچنین Buttonی با نام "btnG" پیدا کرده و آن را کلیک می‌نماید و در آخر بررسی می‌کند که در مرورگر متنی شامل WatIn وجود دارد یا خیر.
مشاهده کردید که به همین سادگی یک تست UI نوشتیم. به نظر شما جالب نبود؟ فرض کنید که اگر می‌خواستید با مثلا Microsoft Test Manager این کار را انجام دهید چه دردسرهایی را باید تحمل می‌کردید. حالا تست UI برای همه برنامه نویس‌ها جذاب خواهد شد.
به جای مثال بالا می‌توانیم به صورت زیر هم عمل کنیم:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).Value="WatiN";
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).ClickNoWait();
    Thread.Sleep(3000);
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
تفاوت کد دوم با کد اول این است چون در کد اول از متد TypeText استفاده کردیم یک مقدار سرعت تست را پایین می‌آورد ولی اگر از Value ویا از SetAttribute استفاده کنیم دیگر عمل تایپ را انجام نداده و مقدار را مستقیما در مقدار TextField قرار می‌دهد. شاید بپرسید چرا بعد از متد ClickNoWait چند ثانیه صبر می‌کنم؟ چون صفحه برای اینکه بارگذاری شود و نتیجه جستجو را نشان دهد کمی طول کشیده و Assert.IsTrue شما Failed می‌شود. البته به جای Thread.Sleep می‌توانیم از متدهای مربوط به Watin هم استفاده کنیم مانند WaitUntilComplete ویا از WaitUntilContainsText.
مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت اول
DataTables پلاگینی برای کتابخانه jQuery است. این پلاگین امکانات پیشرفته ای برای یک جدول html که حاوی داده‌ها است اضافه می‌کند، و همچنین عملیات صفحه بندی، جستجو، مرتب سازی داده‌ها را در سمت کاربر انجام می‌دهد.

به طور خلاصه می‌توانید امکانات متعدد این پلاگین را در زیر مشاهده کنید:
  • صفحه بندی داده‌ها با تعداد رکوردهای قابل تغییر در هر صفحه (variable length pagination)
  • فیلتر کردن داده‌های بایند شده به جدول (on-the-fly filtering)
  • مرتب سازی داده‌ها بر اساس ستون‌های مختلف با قابلیت تشخیص نوع داده ستون (Multi-column sorting with data type detection)
  • تغییر اندازه ستون‌ها به صورت هوشمند (Smart handling of column widths)
  • نمایش داده‌ها در جدول از اکثر data source‌ها (DOM، یک آرایه جاوا اسکریپتی، یک فایل، یا با استفاده از پردازش سمت سروری (سی شارپ، php و غیره) )
  • قابلیت جهانی شدن یا منطبق شدن با زبان‌های مختلف دنیا (Fully Internationalisable)
  • قابلیت تعویض theme آن با استفاده از jQuery UI ThemeRoller
  • وجود داشتن 2900 آزمون واحد برای آن (backed by a suite of 2900 unit test)
  • وجود داشتن پلاگین‌های متعدد برای آن
  • و رایگان بودن آن
در این مقاله شما را به طور مقدماتی با این پلاگین آشنا خواهم کرد.
برای استفاده از این پلاگین ابتدا به اینجا مراجعه کرده و آنرا به همراه مثالهای آن که در یک فایل فشرده هستند را دانلود کنید. بعد از دانلود و خارج کردن فایل دانلودی از حالت فشرده، وارد پوشه examples از آن که بشوید می‌توانید مثالهای متعدد در رابطه با این پلاگین را مشاهده نمائید.

  مثال‌های این پلاگین یکی از بهترین منابع یادگیری آن هستند. در این سری از مقالات هم از روی همین مثالها پیش میرویم. برای این کار، بعد از مراجعه به پوشه examples فایل index.html را باز کنید و مثال اول را (Zero Configuration) کلیک کنید.
 

نتیجه حاصل از اجرای مثال Zero Configuration چیزی شبیه تصویر زیر است: 
تصویر را شماره گزاری کرده ام تا بتوانم راحت‌تر آنرا برایتان تشریح کنم.
  1. داده‌های درون جدول (10 تای اول) که در قسمت tbody جدول قرار دارند
  2. قسمت thead جدول
  3. قسمت tfoot جدول
  4. اندازه صفحه (page size)
  5. کادر جستجو که در کلیه ستون‌های جدول جستجویی را انجام می‌دهد و داده‌ها بر اساس آن فیلتر می‌شوند.
  6. قابلیت مرتب سازی رکوردها بر اساس یک ستون خاص به صورت صعودی یا نزولی
  7. اطلاعات مربوط به رکوردهای جاری و تعداد کل رکوردها
  8. قابلیت تغییر صفحه با دکمه‌های previous و next

تشریح مثال Zero Configuration :

برای استفاده از این پلاگین، باید ارجاعی به کتابخانه jquery و نیز فایل jquery.dataTables.js  وجود داشته باشد. این دو فایل در زیر پوشه media/js قرار گرفته اند.
<script type="text/javascript" language="javascript" src="../../media/js/jquery.js"></script>
<script type="text/javascript" language="javascript" src="../../media/js/jquery.dataTables.js"></script>
و همچنین css‌های مربوطه به این پلاگین بدین صورت معرفی شده اند:
<style type="text/css" title="currentStyle">
    @import "../../media/css/demo_page.css";
    @import "../../media/css/demo_table.css";
</style>
در این مثال که ساده‌ترین مثال مربوط به این پلاگین است داده‌ها به صورت دستی در جدول قرار گرفته اند و روش‌های دیگر را به قسمت‌های بعد موکول می‌کنیم. اگر به source این مثال مراجعه کنید (از روی فایل اصلی و نه از طریق مرورگر) مشاهده می‌کنید که یک جدول html با id برابر با example وجود دارد که حاوی 57 سطر است (در قسمت tbody) که حاوی داده‌های جدول هستند. اما با مراجعه به source مثال از طریق مرورگر مشاهده می‌کنید تعداد این سطرها 10 تا هست و این بدین معنیه که پلاگین فقط تعداد رکوردهای مورد نیاز رو در قسمت tbody قرار می‌ده و از بقیه فاکتور می‌گیره و هر بار که کاربر به صفحه رو با دکمه‌های Previous و Next تغییر می‌ده این پلاگین قسمت tbody رو تغییر میده

این نکته هم جا نمونه که برای اعمال شدن پلاگین DataTables به یک جدول که به طور مثال id جدول example هست، به صورت زیر عمل می‌کنیم:
$(document).ready(function() {
    $('#example').dataTable();
} );


مطالب
JQuery Plugins #2
در قسمت اول آموزش 1# jQuery Plugin با نحوه ساخت اولیه پلاگین در جی کوئری آشنا شدید. در ادامه به موارد دیگری خواهم پرداخت.

فضای نام
در پلاگین شما، فضای نام، بخش مهمی از توسعه پلاگین می‌باشد. فضای نام در واقع تضمین می‌کند که پلاگین شما توسط دیگر پلاگین‌ها باز نویسی نشود یا با کد‌های موجود در صفحه تداخل نداشته باشد. همچنین کمک می‌کند که توابع، رویداد‌ها و داده‌های پلاگین خود را بهتر مدیر کنید.

توابع پلاگین
تحت هیچ شرایطی نباید یک پلاگین، در چندین فضای نام، به شی Jquery.fn اضافه گردند. به مثال زیر توجه نمایید:
(function( $ ){

  $.fn.tooltip = function( options ) { 
    // این
  };
  $.fn.tooltipShow = function( ) {
    // تعریف
  };
  $.fn.tooltipHide = function( ) { 
    // بد است
  };
  $.fn.tooltipUpdate = function( content ) { 
    // !  
  };

})( jQuery );
همین طور که در مثال بالا مشاهده می‌کنید، پلاگین به شکل بدی تعریف شده و هر تابع در یک فضای نام جداگانه تعریف گردیده‌است. برای این کار شما باید تمام توابع را در یک  متغیر تعریف و آن را به پلاگین خود پاس دهید و توابع را با نام رشته ای صدا بزنید.
(function( $ ){

  var methods = {
    init : function( options ) { 
      // این 
    },
    show : function( ) {
      // تعریف
    },
    hide : function( ) { 
      // خوب است
    },
    update : function( content ) { 
      // ! 
    }
  };

  $.fn.tooltip = function( method ) {
    
    // منطق تابع را  از اینجا صدا زده ایم
    if ( methods[method] ) {
      return methods[ method ].apply( this, Array.prototype.slice.call( arguments, 1 ));
    } else if ( typeof method === 'object' || ! method ) {
      return methods.init.apply( this, arguments );
    } else {
      $.error( 'Method ' +  method + ' does not exist on jQuery.tooltip' );
    }    
  
  };

})( jQuery );
توضیح: متغیر method اگر در متغیر methods توابع موجود باشد، تابع هم نام آن و در صورت داشتن پارامتر ورودی، به آن تابع پاس داده شده و برگردانده می‌شود (در واقع صدا زده می‌شود). در غیر اینصورت اگر نوع مقدار ورودی، object بود تابع init آن صدا زده می‌شود وگرنه پیام خطا ارسال می‌گردد.
برای استفاده از پلاگین بصورت زیر عمل می‌کنیم:
// تابع init صدا زده می‌شود
$('div').tooltip();
و
// تابع update با پارامتر صدا زده می‌شود
$('div').tooltip('update', 'This is the new tooltip content!');
این معماری به شما امکان کپسوله کردن توابع در پلاگین را می‌دهد.

رویداد ها
 یکی از روش‌های کمتر شناخته شده انقیاد توابع در فضای نام، امکان انقیاد رویداد‌ها است. اگر پلاگین شما یک رویداد را انقیاد نماید، این یک عمل و تمرین خوب استفاده از فضای نام می‌باشد. بدین ترتیب اگر لازم باشد که انقیاد یک رویدا را حذف نمایید، بدون تداخل با دیگر رویداد‌ها و بدون اینکه در یک شی دیگر از این پلاگین، اختلالی ایجاد نماید می‌توان آن را حذف نمود. به مثال زیر توجه نمایید.
(function( $ ){

  var methods = {
     init : function( options ) {

       return this.each(function(){
         $(window).bind('resize.tooltip', methods.reposition);
       });

     },
     destroy : function( ) {

       return this.each(function(){
         $(window).unbind('.tooltip');
       })

     },
     reposition : function( ) { 
       // ... 
     },
     show : function( ) { 
       // ... 
     },
     hide : function( ) {
       // ... 
     },
     update : function( content ) { 
       // ...
     }
  };

  $.fn.tooltip = function( method ) {
    
    if ( methods[method] ) {
      return methods[method].apply( this, Array.prototype.slice.call( arguments, 1 ));
    } else if ( typeof method === 'object' || ! method ) {
      return methods.init.apply( this, arguments );
    } else {
      $.error( 'Method ' +  method + ' does not exist on jQuery.tooltip' );
    }    
  
  };

})( jQuery );
این همان مثال قبل است که وقتی پلاگین با تابع Init مقدار دهی اولیه می‌شود، تابع reposition به رویداد resize پنجره در فضای نام پلاگین tooltip انقیاد می‌شود. پس از آن اگر توسعه دهنده نیاز داشت تا tooltip را از بین ببرد، با صدا زدن تابع destroy می تواند بصورت امن انقیاد ایجاد شده را حذف نماید.
$('#fun').tooltip();
// مدتی بعد...
$('#fun').tooltip('destroy');

ادامه دارد...
مطالب
دسته بندی سطر های جدول
فرض کنید میخواهیم سطرهای جدول را 6 تا 6 تا سوا کنیم و به هر کدام یک عددی انتساب دهیم و هر قسم تولید شده را نیز 2 تا 2 تا سوا کنیم و بهش عدد انتساب دهیم.
به تصویر زیر توجه بفرمایید. ابتدا داده‌ها به دو دسته ششتایی تقسیم شدن(ستون ntl)، سپس هر کدام از این دسته‌ها نیز به سه دسته دوتایی تقسیم شدن(ستون  grp) هدف ما تولید دو ستون ntl و grp توسط query می‌باشد.


برای بدست آوردن مقادیر دو ستون مذکور روش‌های متنوعی وجود دارد که برخی از آنها را در انیجا پوشش میدم.
قبل از هر چیزی ابتدا جدول را ایجاد و 12 سطر زیر را در آن انتشار دهید:
CREATE TABLE T (nbr INT NOT NULL);
INSERT T VALUES (1), (2), (3), (4), (5), (6), 
                (7), (8), (9), (10), (11), (12);

روش اول:
این روش، تعمیم پذیری و پویایی ندارد و برای هر سناریویی مناسب نخواهد بود. ولی از آنجایی که دیدم کوئری زیر میتواند یک نمونه از کاربرد Ntile باشه آن را مطرح کردم.
SELECT nbr, ntl, NTILE(3) OVER(PARTITION BY ntl ORDER BY nbr) AS grp
FROM (
         SELECT nbr, NTILE(2) OVER(ORDER BY nbr) ntl
         FROM T
     ) AS D;
تابع ntile داخلی سطرهای جدول را به دو قسم تقسیم می‌کند و برای قسم اول عدد 1 و برای قسم دوم عدد 2 را در نظر می‌گیرد.
تابع ntile بیرونی بر اساس دو عدد 1و 2 گروه بندی انجام داده و هر گروه را به 3 قسمت تقسیم می‌کند. قسمت اول 1، دوم 2 و سوم 3 خواهد بود.
لازم به ذکر است که باید خارج قسمت تقسیم تعدادسطرها بر عدد ntile یک عدد صحیح باشد تا خروجی مناسب داشته باشیم. و همچنین بایستی بدانیم که تعداد سطرهای جدول چنتاست تا آن را به گونه ای تقسیم کنیم که خارج قسمت برابر شود با عدد مورد نظر ما یعنی 6.

روش دوم:
در این روش بر خلاف روش قبل که همه چیز توسط تابع بدست می‌آمد باید خودمان دست به کار شویم و فرمولی را بدست آوریم که نتیجه مورد نظر را تولید کند.
برای حل این مساله ابتدا باید سطرهای جدول را 6 تا 6 تا سوا کنیم و عناصر هر دسته را شماره گذاری کنیم (از 1 تا 6 بر اساس ترتیب مقدار nbr) سپس با کمک سایر فرمول‌ها دسته‌ها را دوتا دوتا شماره گذاری میکنیم.

به تصویر زیر توجه بفرمایید:

در کادر نارنجی رنگ همانطور که اشاره شد ما سطرهای شمارگذاری شده ای داریم که در رنج 1 تا 6 هستند. و در کادر بنفش ستون مورد نظر ما قرار دارد. ستون بنفش با کمک ستون نارنجی بدست آمده است.
اگر تقسیم صحیح را div و باقیمانده صحیح را mod بگیریم فرول‌های مورد نظر به این شرح خواهد بود:

طبق کوئری زیر ستون نارنجی(rnk1/rnk2) را به دو طریق می‌توان ایجاد نمود و ستون بنفش(grp1/grp2) را نیز به دو طریق میتوان ایجاد نمود.
SELECT nbr, rnk1, rnk2,
       (rnk1 + 1) / 2 AS grp2,
       (rnk1 - 1) / 2 + 1 AS grp2
FROM
(
SELECT nbr, 
       ROW_NUMBER() OVER(PARTITION BY (nbr + 5) / 6 ORDER BY nbr) rnk1,
       (nbr - 1) % 6 + 1 AS rnk2
FROM t
)d

مطالب
صفحه کلید مجازی برای ورود اطلاعات
همانگونه که اطلاع دارید یکی از روش‌های سرقت اطلاعات استفاده از نرم افزارهای جاسوس صفحه کلید (Key Logger) است، البته ثبت کلید‌های فشرده شده می‌تواند توسط سخت افزارهایی که سر راه سوکت صفحه کلید و کیس قرار می‌گیره، انجام بشه. در صورتی که چنین سخت افزاری (مخصوصا در کافی نت‌ها) روی کامپیوتر کاربر نصب باشه، یا توسط ویروس و بدافزارها اینگونه نرم‌افزارهایی روی سیستم کاربر قرار بگیره هر کلیدی که توسط کاربر روی صفحه کلید فشرده میشه توسط اینها ثبت شده و در موقع مناسب برای فرد سازنده به طریقی (ایمیل یا ارتباط از طریق برنامه‌های مبتنی بر سوکت) حتی بسیاری از این برنامه‌ها پا را فراتر گذاشته و عنوان پنجره ای که کلیدها در آن فشرده شده نیز ثبت می‌شود (توسط توابع API ویندوز- البته اگر دوستان مایل باشن و از نظر مدیریت سایت ایرادی نداشته باشه، نحوه طراحی این نوع برنامه‌های جاسوس سخت افزار، صفحه کلید، یا ماوس آموزش می‌دم توی همین سایت)، حال برای امنیت برنامه‌های تحت وب یا ویندوز چگونه می‌توان در زمان ورود اطلاعات حساس مانند کلمه عبور یا شماره کارت اعتباری این امنیت را برای کاربر ایجاد کرد که داده‌هایش توسط این سخت افزارها یا بدافزار‌ها جایی ثبت نشود؟
بله، حدس شما درست است استفاده از صفحه کلیدهای مجازی میشه گفت یکی از بهترین راه‌های ممکن هست، چون در این روش‌ها کلید به صورت سخت افزاری فشرده نمی‌شود (کلید فشرده شده به صف پیام‌های ویندوز نمی‌رود) در نتیجه نرم افزار‌ها یا سخت افزارهای جاسوس نمی‌توانند این اطلاعات را ثبت کنند. و کاربر با خیال راحت می‌تواند داده‌های خود را وارد نمایند (تاکید می‌کنم این روش فقط جلو این نرم افزارها یا سخت افزارها را می‌گیرد و تضمینی برای اینکه در زمان ارسال داده‌های شما لو نرود ندارد).
خوب حال چه باید کرد؟
یک راه می‌تواند پیاده‌سازی صفحه کلید مجازی با کدهای طرف کلاینت مانند جاوا اسکریپت و وی‌بی اسکریپت است، اما گروهی پلاگینی را توسعه داده‌اند که با چند خط کدنویسی ساده به راحتی می‌توانید یک صفحه کلید مجازی چندزبانه (با هر زبانی که دلتون می‌خواد) داشته باشید و از اون در برنامه‌های خودتون استفاده کنید.

نحوه‌ی نصب:
ایتدا فایل‌های مورد نیاز را از سایت سازنده که شامل فایل جاوا اسکریپت ، فایل استایل و یک تصویر (آخرین نسخه) یا از این آدرس به صورت کامل (در حال حاضر نسخه 1.49) دریافت کرده، پس از دریافت فایل‌ها آنها را در هاست خود بارگزاری (آپلود) نمائید. سپس کدهای زیر را در صفحه‌ای که می‌خواهید صفحه کلید نمایش یابد در بین تگ <head> ... و <head/> قرار دهید.
<script type="text/javascript" src="keyboard.js" charset="UTF-8"></script>
<link rel="stylesheet" type="text/css" href="keyboard.css">
حالا فقط کافی است به inputbox‌ها و یا هر ورودی دیگر خود class=keyboardInput بدهید.
مثال:
<input type="text" value="" class="keyboardInput">
در نهایت کد صفحه شما باید اینگونه باشد:
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
    <title></title>
    <script type="text/javascript" src="keyboard.js" charset="UTF-8"></script>
    <link rel="stylesheet" type="text/css" href="keyboard.css"/>
</head>
<body>
    <input type="text" value="" class="keyboardInput"/>
</body>
</html>

با این کار پس از اجرای صفحه مورد نظر خروجی شما مانند تصویر زیر خواهد بود، جهت محدود کردن کلیدها و عملیات دلخواه و سفارشی سازی با پارامترهای دلخواه می‌تواند از دموهای موجود در سایت سازنده بهره بگیرید.

موفق وموید باشید.
مطالب
7# آموزش سیستم مدیریت کد Git : بازیابی فایل

در این مقاله با یکی از مهمترین ویژگی‌های git یعنی بازیابی تغییرات فایل‌ها، آشنا می‌شویم. اما در ابتدا نگاهی می‌کنیم به چگونگی ایجاد تغییر در آخرین commit:


تغییر آخرین commit:
در git این امکان وجود دارد که آخرین فرمان commit با استفاده از اصلاح‌کننده amend تغییر کند. علت تاکید بر روی آخرین دستور این است که git به دلیل ساختاری که دارد نمی‌تواند commit‌های قبل را تغییر دهد. اگر مقالات ابتدایی آموزش git را مطالعه کرده باشید، به خاطر دارید که هر commit دارای یک کد منحصر به فرد SHA-1 است، که این کد از هش کردن BLOBها به همراه خود مقادیر commit یعنی مشخصات ایجاد کننده آن و از همه مهمتر SHA-1 پدر ایجاد می‌شود. در نتیجه تغییر commitیی که نقش برگ را ندارد، یعنی در ساختار درختی git دارای فرزند است، سبب می‌شود کد SHA-1 آن تغییر کند. این تغییر، commit‌های فرزند را مجاب می‌کند برای حفظ صحت داده‌ها مقدار SHA-1 خود را تغییر دهند. به این ترتیب این تغییرات در کل repository پخش خواهد شد. به همین دلیل git جز آخرین commit امکان اصلاح دیگر commit‌ها را نخواهد داد.
برای اصلاح آخرین commit کافی است دستور commit خود را با amend-- بیاورید

دستورات بازیابی فایل:

دستور checkout:
این فرمان یکی از مهمترین فرمان‌های git است که دارای دو کاربرد است:
۱) بازیابی فایلی از repository و یا stage
۲) تغییر شاخه (این مورد را در مقالات مربوط به branch بررسی خواهیم کرد)
با استفاده از این دستور می‌توان فایلی را از repository به stage یا working tree و یا هر دو بیاوریم. عملکرد این دستور با اصلاح کننده‌های گوناگون متفاوت خواهد بود. در ادامه روش‌های مختلف فراخوانی این دستور و کاربرد هر کدام آورده شده است:
در صورتی که بخواهیم فایلی را از محلی که head اکنون به آن اشاره می‌کند به working tree بیاوریم از دستور زیر استفاده می‌کنیم:

git checkout --[filename]

در حالت فوق فایل مستقیما به working tree آورده شده و در stage قرار نمی‌گیرد

تذکر: -- در دستور بالا اختیاری بوده، اما استفاده از آن توصیه می‌شود. زیرا در صورتی‌که نام فایل به اشتباه وارد شود و یا فایل موجود نباشد، git اقدام به تعویض شاخه می‌کند. زیرا همانطور که گفته شد، این دستور کاربرد دوگانه دارد.
در این حالت ممکن است به علت سهل انگاری مشکلاتی ایجاد شود علامت -- تاکید می‌کند که مقدار نوشته نام فایل است.
حال اگر بخواهیم فایلی را از commit‌های قبل بازیابی کنیم، می‌توانیم از دستور زیر استفاده کنیم:

git checkout [SHA-1] [filename]

در این حالت فایل هم در stage و هم در working tree قرار می‌گیرد.



دستور reset:
در صورتی‌که بخواهید تعداد زیادی فایل را به وضعیت مشخصی در زمان قبل برگدانید، reset فرمان مناسبی خواهد بود. البته استفاده از این دستور باید با احتیاط کامل صورت گیرد. زیرا در صورت اشتباه، این امکان وجود دارد که دیگر نتوانید به بخشی از سوابق فایل‌های خود دسترسی داشته باشید. بنابراین این دستور همان‌قدر که کاربردی است، به همان اندازه نیز خطرناک است.
دستور reset را می‌توان به ۳ صورت اجرا نمود:
۱) soft
۲) mixed (حالت پیشفرض)
۳) hard
۱)در حالت soft تنها head به commit گفته شده منتقل می‌شود و working tree و همچنین stage تغییری نمی‌کند. دقیقا مانند آن‌که هد یک نوار خوان ویدئویی به جای آن‌که به آخرین محل ضبط اشاره کند، به عقب برگشته و به قسمتی در قبل برود. در این حالت در صورتی‌که دستور commit جدیدی ایجاد نشود که باعث پاک شدن  commitهای از آن‌جا به بعد شود، می‌توان با اجرای مجدد دستور reset و اشاره به آخرین commit، مجددا head را به سر جای اول برگرداند. البته توجه کنید در صورتی‌که در هنگام برگرداندن head به commit‌های قبلی، فایل‌هایی تغییر کرده باشند، آن‌ها به صورت خودکار به stage اضافه می‌شوند.
۲) در حالت mixed که پیش فرض این دستور نیز است، working tree بدون تغییر می‌ماند. اما stage تغییر کرده و دقیقا مانند وضعیت commit می‌شود.
۳) در این حالت هم working tree و هم stage تغییر می‌کند و عینا وضعیت commitیی را می‌گیرند که اکنون head به آن اشاره می‌کند. استفاده از این اصلاح کننده بسیار خطرناک‌تر از موارد قبل است.
در هر یک از موارد فوق تا زمانی‌که دستور commit جدیدی را اجرا نکرده باشید، می‌توانید به وضعیت قبل برگردید. اما اگر commit جدید اجرا شود دیگر امکان بازگشت به commit‌های صورت گرفته بعد از آن وجود ندارد.

نکته مهم:

علیرغم آن‌که می‌توان به commit‌های گذشته در صورت عدم داشتن commit جدید مراجعه کرد، اما یک اشکال فنی وجود دارد و آن این است که شما نمی‌توانید SHA-1‌های آن commitها را با دستوراتی نظیر log ببینید. بنابراین بهتر است مقدار آن‌ها را قبل از اجرای دستور، ذخیره و تا اطمینان از وضعیت فعلی در محلی نگه دارید.

شکل زیر نمایانگر وضعیت‏‌های مختلف دستور reset در هنگام بازگشت به سه commit قبل نسبت به وضعیت فعلی Head است:



 

مطالب
آشنایی با JSON؛ ساده - خوانا - کم حجم

(JSON (JavaScript Object Notation یک راه مناسب برای نگهداری اطلاعات است و از لحاظ ساختاری شباهت زیادی به XML، رقیب قدیمی خود دارد.

وب سرویس و آجاکس برای انتقال اطلاعات از این روش استفاده می‌کنند و بعضی از پایگاه‌های داده مانند RavenDB بر مبنای این تکنولوژی پایه گذاری شده اند.

هیچ چیزی نمی‌تواند مثل یک مثال؛ خوانایی ، سادگی و کم حجم بودن این روش را نشان دهد :

اگر یک شئ با ساختار زیر در سی شارپ داشته باشید :

class Customer
    {
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }

ساختار JSON متناظر با آن ( در صورت این که مقدار دهی شده باشد ) به صورت زیر است: 

{
   "Id":1,
   "FirstName":"John",
   "LastName":"Doe"
}

و در یک مثال پیچیده‌تر :

class Customer
{
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public Car Car { get; set; }
        public IEnumerable<Location> Locations { get; set; }
}

class Location
{
        public int Id { get; set; }
        public string Address { get; set; }
        public int Zip { get; set; }
}

class Car
{
        public int Id { get; set; }
        public string Model { get; set; }
}
{
      "Id":1,
      "FirstName":"John",
      "LastName":"Doe",
      "Car": {
                     "Id":1,
                     "Model":"Nissan GT-R"
               },
      "Locations":[
                            {
                                  "Id":1,
                                  "Address":"30 Mortensen Avenue, Salinas",
                                  "Zip":93905
                            },
                            {
                                  "Id":2,
                                  "Address":"65 West Alisal Street, #210, Salinas",
                                  "Zip":95812
                            }
                      ]
}

ساختار JSON را مجموعه ای از ( نام - مقدار ) تشکیل می‌دهد. ساختار مشابه آن در زبان سی شارپ KeyValuePair است.

مشاهده این تصاویر، بهترین درک را از ساختار JSON به شما می‌دهد.

Json.net یکی از بهترین کتابخانه هایی است که برای کار با این تکنولوژی در net. ارائه شده است. بهترین روش اضافه نمودن آن به پروژه NuGet است.برای این کار دستور زیر را در Package Manager Console وارد کنید.

PM> Install-Package Newtonsoft.Json

با استفاده از کد زیر می‌توانید یک Object را به فرمت JSON تبدیل کنید.

 var customer = new Customer
                               {
                                   Id = 1,
                                   FirstName = "John",
                                   LastName = "Doe",
                                   Car = new Car
                                             {
                                                 Id = 1,
                                                 Model = "Nissan GT-R"
                                             },
                                   Locations = new[]
                                                   {
                                                       new Location
                                                           {
                                                               Id = 1,
                                                               Address = "30 Mortensen Avenue, Salinas",
                                                               Zip = 93905
                                                           },
                                                       new Location
                                                           {
                                                               Id = 2,
                                                               Address = "65 West Alisal Street, #210, Salinas",
                                                               Zip = 95812
                                                           },
                                                   }
                               };
 var data = Newtonsoft.Json.JsonConvert.SerializeObject(customer);

خروجی تابع SerializeObject رشته ای است که محتوی آن را در چهارمین بلاک کد که در بالا‌تر آمده است، می‌توانید مشاهده کنید.

برای Deserialize کردن (Cast اطلاعات با فرمت JSON به کلاس موردنظر) از روش زیر بهره می‌گیریم :

var customer = Newtonsoft.Json.JsonConvert.DeserializeObject<Customer>(data);

آشنایی با این تکنولوژی، پیش درآمدی برای چشیدن طعم NoSQL و معرفی کارآمد‌ترین روش‌های آن است که در آینده خواهیم آموخت...
خوشحال می‌شوم اگر نظرات شما را در باره این موضوع بدانم.