مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 1#
قصد داریم در طی چند پست متوالی، یک پروژه Paint را به صورت شی گرا پیاده سازی کنیم. خوب، پروژه ای که می‌خواهیم پیاده سازی کنیم باید دارای این امکانات باشه که مرحله به مرحله پیش میریم و پروزه کامل در نهایت در قسمت پروژه‌ها ی همین سایت قرار خواهد گرفت.

  1. قابلیت ترسیم اشیا روی بوم گرافیکی دلخواه
  2. قابلیت جابجایی اشیا
  3. قابلیت تغییر رنگ اشیا
  4. ترسیم اشیا توپر و تو خالی
  5. تعیین پهنای خط شی ترسیم شده
  6. تعیین رنگ پس زمینه در صورت تو پر بودن شی
  7. قابلیت پیش نمایش رسم شکل در زمان ترسیم اشیا
  8. توانایی انتخاب اشیا
  9. تعیین عمق شی روی بوم گرافیکی مورد نظر
  10. ترسیم اشیایی مانند خط، دایره، بیضی، مربع، مستطیل، لوزی، مثلث 
  11. قابلیت تغییر اندازه اشیا ترسیم شده

خوب برای شروع ابتدا یک پروژه از نوع Windows Application ایجاد می‌کنیم (البته برای این قسمت می‌توانیم یک پروژه Class Library ایجاد کنیم)

سپس یک پوشه به نام Models به پروزه اضافه نمایید.

خوب در این پروژه یک کلاس پایه به نام Shape در نظر می‌گیریم.

همه اشیا ما دارای نقطه شروع، نقطه پایان، رنگ قلم، حالت انتخاب، رنگ پس زمینه، نوع شی، .... می‌باشند که بعضی از خصوصیات را توسط خصوصیات دیگر محاسبه می‌کنیم. مثلا خاصیت Width و Height و X و Y توسط خصوصیات نقطه شروع و پایان می‌توانند محاسبه شوند.

ساختار کلاس‌های پروزه ما به صورت زیر است که مرحله به مرحله کلاس‌ها پیاده سازی خواهند شد.

با توجه به تصویر بالا (البته این تجزیه تحلیل شخصی من بوده و دوستان به سلیقه خود ممکن است این ساختار را تغییر دهند)

نوع شمارشی ShapeType: در این نوع شمارشی انواع شی‌های موجود در پروژه معرفی شده است

محتوای این نوع به صورت زیر تعریف شده است:

namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Shape Type in Paint
    /// </summary>
    public enum ShapeType
    {
        /// <summary>
        /// هیچ
        /// </summary>
        None = 0,
        /// <summary>
        /// خط
        /// </summary>
        Line = 1,
        /// <summary>
        /// مربع
        /// </summary>
        Square = 2,
        /// <summary>
        /// مستطیل
        /// </summary>
        Rectangle = 3,
        /// <summary>
        /// بیضی
        /// </summary>
        Ellipse = 4,
        /// <summary>
        /// دایره
        /// </summary>
        Circle = 5,
        /// <summary>
        /// لوزی
        /// </summary>
        Diamond = 6,
        /// <summary>
        /// مثلث
        /// </summary>
        Triangle = 7,
    }
}
انشاالله در پست‌های بعدی ما بقی کلاس‌ها به مرور پیاده سازی خواهند شد.

مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت سوم
در قسمت قبلی درباره تفاوت‌های Stack و Heap، صحبت کرده و به این نتیجه رسیدیم که برای آزادسازی حافظه Heap، در صورتی‌که نخواهیم اینکار را بصورت دستی انجام دهیم، نیاز به Garbage Collector پیدا خواهیم کرد.


تاریخچه‌ای مختصر از GC در NET.

ایده اولیه ایجاد Garbage Collector در NET.، در سال 1990 بود که در آن زمان، مایکروسافت مشغول پیاده سازی خود از JavaScript بنام JScript بود. در ابتدا JScript توسط تیمی چهار نفره توسعه داده میشد و در آن زمان یکی از اعضای این تیم به نام Patrick Dussud که بعنوان پدر Garbage Collector در NET. شناخته میشود، یک Conservative GC را داخل تیم توسعه داد. در آن زمان CLR ای وجود نداشت و Patrick Dussud برروی JVM کار میکرد.

مایکروسافت سعی بر پیاده سازی نسخه‌ای اختصاصی از JVM را برای خود بجای ایجاد چیزی شبیه به NET Runtime. فعلی داشت؛ اما بعد از شکل گیری تیم CLR، به این نتیجه رسیدند که JVM برای آنها محدودیت‌هایی را ایجاد میکند و به همین دلیل شروع به ایجاد Environment خود کردند.

با این تصمیم، Patrick Dussud مجددا یک GC جدید را با ایده "بهترین GC ممکن" با زبان LISP که در آن بیشترین مهارت را داشت، بصورت Prototype نوشت و سپس یک Transpiler از LISP را به ++C نوشت که کدهای آن قابل استفاده در Runtime مایکروسافت باشد.

کدهای فعلی مربوط به Garbage Collector مورد استفاده در NET. در این فایل از ریپازیتوری runtime مایکروسافت قابل دسترسی هستند. در حال حاضر خانم Maoni Stephens مدیر فنی تیم GC مایکروسافت هستند که کنفرانس‌ها و مقالات زیادی نیز درباره نکات مختلف پیاده سازی GC در بلاگ خود نوشته و ارائه کرده‌اند.


در حال حاضر، سه حالت (flavor) از GC در NET. تعبیه شده‌است و هرکدام از این حالات برای انواع مختلفی از برنامه‌ها بهینه شده‌است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.


Server GC

این نوع GC برای برنامه‌های سمت سرور نظیر ASP.NET Core و WCF بهینه سازی شده‌است که تعداد ریکوئست‌های زیادی به آنها وارد میشود و هر ریکوئست باعث allocate شدن اشیا مختلفی شده و بطور کلی، نرخ allocation و deallocation در آنها بالاست.

Server GC به ازای هر پردازنده، از یک Heap و یک GC Thread مجزا استفاده میکند. این بدین معناست که اگر شما یک پردازنده را با هشت Core داشته باشید، در زمان Garbage Collection، روی هرکدام از Coreها یک Heap و GC Thread مستقل وجود دارد که عمل Garbage Collection را انجام میدهند.

این شکل عملکرد باعث میشود که Collection، در سریعترین زمان ممکن، بدون وقفه اضافه انجام شود و برنامه شما اصطلاحا ((Freeze)) نشود.

Server GC فقط روی پردازنده‌های چند هسته‌ای قابل اجراست و اگر سعی کنید برنامه خود را روی یک سیستم با پردازنده تک هسته‌ای در حالت Server GC اجرا کنید، بصورت خودکار برنامه شما از Non-Concurrent Workstation GC استفاده کرده و اصطلاحا Fallback خواهد شد.

اگر نیاز دارید که در برنامه‌هایی به‌غیر از Server-Side Applicationها، نظیر WPF و Windows Service‌ها و ... از این نوع GC استفاده کنید (به شرط چند هسته بودن پردازنده)، میتوانید این تنظیمات را به فایل app.config یا web.config خود اضافه کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcServer enabled="true"/>
  </runtime>
</configuration>

همچنین در برنامه‌های NET Core.ای نیز میتوانید این تنظیمات را داخل فایل csproj. برنامه خود اضافه کنید:
<PropertyGroup>
  <ServerGarbageCollection>true</ServerGarbageCollection>
</PropertyGroup>


Concurrent Workstation GC


این حالت، حالت پیشفرض مورد استفاده در برنامه‌های Windows Forms و Windows Service است. این حالت از GC برای برنامه‌هایی بهینه شده‌است که در آنها، هنگام وقوع Garbage Collection، برنامه توقف و مکث حتی چند لحظه‌ای نداشته و Collection باعث نشود که کاربر نتواند روی یک دکمه کلیک کند و اصطلاحا برنامه ((Unresponsive)) شود.

برای فعالسازی Concurrent Workstation GC این تنظیمات را داخل config برنامه خود باید اعمال کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="true" />
  </runtime>
</configuration>


Non-Concurrent Workstation GC


این حالت شبیه به حالت Server GC است؛ با این تفاوت که عمل Collection روی Thread ای که درخواست allocate کردن یک object را کرده است، صورت میگیرد.

برای مثال:

  • Thread شماره یک درخواست allocate کردن یک string با طول 10000 کاراکتر را میدهد.
  • حافظه، فضای کافی برای تخصیص این حجم از حافظه را نداشته و سعی میکند با اجرای Garbage Collector، این حجم فضای مورد نیاز از حافظه را خالی کند.
  • CLR تمام Thread‌های برنامه را متوقف میکند و Garbage Collector شروع به کار کرده و اشیا بلااستفاده «روی Thread ای که آن را فراخوانی کرده است» را Collect میکند.
  • بعد از پایان Collection، تمامی Threadهای برنامه که در مرحله قبل متوقف شده بودند، مجددا شروع به کار خواهند کرد.


این حالت از GC برای برنامه‌های Server-Side ای که برروی پردازنده تک هسته‌ای اجرا میشوند، پیشنهاد میشود. برای فعالسازی این حالت، تنظیمات داخل config برنامه به این صورت باید تغییر پیدا کند:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="false" />
  </runtime>
</configuration>



این جدول، کمک خواهد کرد که بر اساس نوع برنامه خود، تنظیمات درستی را برای GC اعمال نمایید (در اکثر موارد، تنظیمات پیشفرض بهترین انتخاب بوده و نیازی به تغییر روند کار GC نیست):

 Server GC  Non-Concurrent Workstation  Concurrent Workstation  
 Maximize throughput on multi-processor machines for server apps that create multiple threads to handle the same types of requests.  Maximize throughput on single-processor machines.  Balance throughput and responsiveness for client apps with UI. Design Goal 
1 per processor ( hyper thread aware )  1  Number of Heaps
 1 dedicated GC thread per processor The thread which performs the allocation that triggers the GC. The thread which performs the allocation that triggers the GC.  GC Threads
 EE is suspended during a GC. EE is suspended during a GC. EE is suspended much shorter but several times during a GC.  Execution Engine
Suspension
<gcServer enabled="true">
<gcConcurrent enabled="false">
 <gcConcurrent enabled="true"> 
 Config Setting
Non-Concurrent Workstation GC      On a single
processor
(fallback)
مطالب
Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت دوم

داستان‌های کاربر

توسعه‌دهندگان، ویژگی‌های مورد نظر پروژه را با جمع‌آوری نیازمندی‌ها، در قالب داستانهای کاربر احصاء می‌کنند و به هرکدام متناسب با پیچیدگی‌اش امتیازی اختصاص می‌دهند. با لیستی از داستان‌های دارای ابعادی مشخص و بودجه و زمان مورد نیاز برای هرکدام، مشتریان قادر به این انتخابند که کدام ویژگی‌ها در تکرار (iteration) بعدی باقی بماند. مشخص‌کردن بودجه و زمان، یعنی تعیین حجم کاری که تیم توسعه برای انجام آن ویژگی، نیاز می‌داند. برآورد بودجۀ مورد نیاز تکرار اول به صورت تجربی خواهد بود و ممکن است این تخمین در ابتدا نادرست باشد؛ اما با شروع تکرار بعدی درست خواهد شد. در پایان هر تکرار، امتیازات به دست آمده از داستان‌های کامل شده را جمع کنید. مجموع این امتیازات، نشانگر سرعت شما خواهد بود. این سرعت شاخص خوبی جهت چگونگی بودجه‌بندی مرحلۀ بعد است. هنگامیکه امتیازات جمع‌آوری شده به حد مطلوبی رسید، «سرعت پیشرَوی»، شاخص مناسب دیگری برای بودجه‌بندی است که عبارت است از متوسط سرعت سه تکرار آخر.

با این کار شما به دیدگاه مناسبی از فاز برنامه‌ریزی دست پیدا می‌کنید. حال اجاز دهید نگاه دقیق‌تری به شیوه‌های برنامه‌ریزی داشته باشیم.

برنامه‌ریزی (planning game) دو فاز دارد: فاز شناسایی و فاز برنامه‌ریزی. در فاز شناسایی، توسعه‌دهندگان و مشتریان را دور هم جمع می‌کنند تا دربارۀ نیازمندیهای سیستم در حال طراحی، گفتگو کنند. به خاطر داشته باشید که این کار تا وقتی انجام می‌شود که به ویژگی‌هایی (features) کافی برای شروع انجام کار برسیم و البته واضح است که چنین لیستی از ویژگی‌های احصاء شده، هرچقدر هم که تلاش شود، کامل نخواهد بود. مشتریان اغلب اوقات، خواسته‌ی خود را یا نمی‌دانند یا نمی‌توانند به خوبی توضیح دهند. بنابراین معمولاً این لیست به مرور تغییر می‌کند. در ضمن آنکه برخی ویژگیها دقیق‌تر می‌شود، مواردی نیز ممکن است به لیست افزوده شوند یا حتی می‌توان برخی ویژگی‌های نامربوط را از لیست حذف کرد. در مرحلۀ شناسایی، ویژگی‌ها به داستانهای کاربر تجزیه شد و ثبت می‌شوند.

یک داستان کاربر عبارت است از توصیفی کوتاه از یک ویژگی که نمایانگر یک واحد ارزش کسب و کار برای مشتری است. داستانهای کاربر از زبان کاربر بیان شده‌اند و قالب نوشتاری زیر را دارند:

به عنوان «نوع کاربر»، من می‌خواهم «یک فعل» تا «منفعتی برای کسب و کار» 

یا به صورت:

به منظور «یک دلیل» به عنوان «نقش کاربر» من می‌خواهم «یک فعل»

داستانهای کاربر معمولاً در جلسه‌ی گفتگو با مشتری بر روی کارت‌های راهنما نوشته شده و در آن از واژگان و ادبیاتی استفاده می‌شود که برای مشتری قابل فهم باشد. ممکن است چنین بیاندیشید که ثبت نیازمندی‌ها، خلاف مزیت‌های چابک‌سازی است؛ چرا که تولید نرم‌افزار کارآمد و چابک مبتنی بر مستندسازی گسترده و فراگیر خواهد بود. در واقع، داستان‌های کاربر به طور ساده فقط یادآورندۀ جزئیات بیشتری از گفتگوی انجام شده‌اند که به عمد به‌صورت کوتاه و دقیق نوشته شده‌اند. فهم دقیق‌تر جزئیات کار، مستلزم ارتباط بیشتر میان توسعه‌دهندگان و مشتری است. در واقع همسو با این اصل چابک که می‌گوید: «مؤثرترین و کارآمدترین شیوۀ انتقال اطلاعات در میان تیم توسعه و به خارج از آن، گفتگوی چهره به چهره است.»

هنگام احصاء ویژگی‌های پروژه تحت عنوان داستان‌های کاربری، از اصول INVEST (که پیش‌تر گفته شد) جهت کنترل مناسب بودن این داستانها استفاده کنید. شکل 2-3 مثالی از یک داستان کاربر را که توصیف‌کنندۀ ویژگی «افزودن یک بن تخفیف به سبد خرید» است، نشان می‌دهد. «تخفیف گرفتن»، یک منفعت کسب و کار است برای عامل (actor) اصلی، یعنی مشتری. «یک بن تخفیف به سبد بیفزا» نام فرآیند یا «use case» مربوط است.

 


از معیار پذیرش (acceptance criteria) نیز می‌توان در هنگام تولید داستان‌ها استفاده کرد. معیار پذیرش را می‌توان در پشت کارت داستان، آن طور که در شکل 3-3 نشان داده شده است، نوشت. استفاده از طرف مقابل کارت این اجازه را می‌دهد که اعضای تیم و مشتریان، اطلاعات خودشان را در یک جا جمع کنند.  


معیار پذیرش همچنین به تشخیص جزئیات بیشتر یا شناسایی وابستگی‌ها کمک می‌کند. مثلاً در شکل 3-3 تعریف «in date» چیست و چه چیزی حدود یک بن تخفیف را مشخص می‌کند؟ معمولاً باید حداقل سه معیار پذیرش وجود داشته باشد. در فصل بعد در یک مطالعۀ موردی، مطالب بیشتری را دربارۀ داستانهای کاربر خواهید آموخت.

هنگامیکه تیم و مشتریان حس‌کنند که حدود 75 درصد از ویژگی‌های اصلی احصاء شده است، توسعه‌دهندگان ابعاد داستان‌ها را تخمین زده و آنها را برای اولویت‌بندی توسط مشتری آماده می‌کنند.


تخمین 

شکی در آن نیست که تخمین‌زدن کار سختی است. تخمین‌زدن هم دانش است هم هنر. تخمین‌زدن در یک پروژۀ تازه شروع شده، بسیار سخت است زیرا مجهولات بسیاری در آن وجود دارد. 

یکی از روش‌های تخمین گروهی، روش «Planning Poker» نام دارد. در این روش همه‌ی اعضای فنی تیم، متشکل از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، تحلیل‌گران، متخصصان امنیت و زیرساخت، مشارکت می‌کنند. نقش مشتری در این حالت پاسخ‌گویی به سؤالات احتمالی اعضای تیم است تا ایشان بهتر بتوانند تخمین بزنند.

شیوۀ انجام کار به این صورت است که عضوی از تیم، یک داستان کاربر را برداشته و آن را برای تیم توضیح می‌دهد. تیم دربارۀ آن ویژگی با مشتری گفتگو کرده تا جزئیات بیشتری را دریابد. وقتی که تیم به درک خوبی از آن رسید، رأی‌گیری آغاز می‌شود. هر عضو تیم با یک کارت، از مجموعه‌ای ازکارتهایی با شماره‌های 0، 1 ، 2، 3، 5، 8، 13، 20، 40 و 100 رأی خود را اعلام می‌کند.

تیم باید از داستانی شروع کند که نسبتاً کوچک و ساده باشد. این داستان به عنوان مبنا انتخاب می‌شود. هر تخمین داستان کاربر، باید به نسبت این داستان کوچک انجام شود. اگر داستان مبنا به خوبی انتخاب نشود، بقیۀ تخمین‌ها نادرست خواهد بود.

اگر همه‌ی اعضای تیم به یک صورت رأی دهند، آن رأی، تخمین آن داستان خواهد شد. اگر اختلاف آراء وجود داشت، ناظر یعنی کسی که رأی نمی‌دهد، از افرادی که بالاترین و پایین‌ترین امتیاز را داده‌اند، می‌خواهد که علل خود را توضیح دهند. سپس تیم مجدداً گفتگو کرده و دوباره رأی‌گیری می‌کند. طبق تجربه، خوب است که زمان معقولی، برای هر گفتگو در نظر گرفته شود. 

اگر تخمین یک داستان به دلیل فقدان دانش فنی، بسیار سخت بود، مناسب است که این داستان کنار گذاشته شود و داستان دیگری برای برطرف کردن مشکل ناآشنایی با دانش فنی مورد نظر فراهم شود. بدین ترتیب تیم توسعه در موقعیت بهتری می‌تواند نسبت به داستان جدید تخمین بزند. 

داستان‌هایی که بیش از یک هفته کار نیاز داشته باشند با عنوان داستانهای حماسی (epic stories) شناخته می‌شوند و معمولاً برای تخمین بسیار بزرگ هستند. در واقع، این داستان‌ها به چند داستان کوچک‌تر که قابل فهم‌تر و به آسانی قابل تخمین باشند، تجزیه می‌شوند. این بدان معناست که ایجاد یک داستان کاربر از تعداد انبوهی ویژگی موجب کاهش کارآیی خواهد شد. 

تخمین در تیمی که افراد آن تاکنون با همدیگر سابقۀ همکاری نداشته باشند، خیلی پایین یا خیلی بالاست. اما با استمرار هر تکرار و تجربه و دانش بیشتر افراد، تخمین داستان‌ها بهتر می‌شود.

استفاده از ابزار Planning Poker مزایای بسیاری دربردارد. دقت تخمین بالا می‌رود؛ زیرا مسأله از منظر تخصص‌های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به تیم کمک می‌کند که هم رأی شوند و گفتگو میان اعضاء را تسهیل می‌کند. پس از آنکه داستان‌ها تخمین زده شدند، مشتری و صاحب محصول با تیم توسعه در تولید چگونگی انتشار نسخه‌ها، همکاری می‌کنند.


برنامه انتشار 

اگرچه کدهای قابل ارسال، قابلیت انتشار در پایان هر تکرار را دارند، اما یک پروژه XP در چند سری منتشر شده است. یک نسخۀ منتشرشده، متشکل از تعداد مناسبی داستان برای عرضۀ ارزش کسب وکاری است که به کوچک نگه داشتن آن کمک می‌کند. بسیار مناسب است که یک موضوع یا هدف خاص را در ضمن هرنسخۀ انتشار، مد نظر قرار داد تا کمک کند که هر نسخۀ انتشار بر برخی ارزشهای کسب و کاری متمرکز شده و آن را هدایت کند. معمولاً یک نسخۀ انتشار، متشکل از چهار تکرار است؛ همانطور که در شکل 4-3 نشان داده شده است.

 


در برنامه‌ریزی نسخه‌های انتشار، طول یک تکرار نیز تعیین می‌شود که معمولاً بین دو تا چهار هفته است. مطابق تجربه، اگر محیط کار شما دچار بی‌نظمی و اختلالات دائمی است، می‌توانید دورۀ تکرار را به یک هفته محدود کنید.

یکی از پروژه‌هایی که ما بر روی آن کار می‌کردیم، برنامه‌ای بود که نگهداری آن بسیار سخت و فوق‌العاده ناپایدار بود. مشتری مکررا با تیم تماس گرفته و اشکالات بحران‌ساز و ایراداتی را که مخل برنامه بودند، گزارش می‌کرد. در ابتدای کار دوره، تکرار ما هفتگی بود. به همین دلیل چون حلقۀ بازخوردگیری‌مان کوچک بود، می‌توانستیم بر پایدارسازی پروژه در هر دوره کاری تمرکز کنیم. هنگامی که محصول به پایداری مناسب‌تری رسید و تماس‌های مشتری کم شد، قادر شدیم تا در هر دوره، دقت بیشتری بر روی مسائل به خرج دهیم.

اگر قصد دارید به صورت دقیق بر روی حلقۀ بازخورد متمرکز شوید، دوره‌ی تکرار یک هفته‌ای، مدل خوبی است. اما این مدل سربار زیادی را به دلیل ضرورت تقسیم داستانهای کاربر باید به بخش‌های کوچک‌تری تا آن اندازه که در یک دوره تکمیل شوند، بر پروژه تحمیل می‌کند. در ادامه خواهیم گفت که هر تکرار شامل برنامۀ ملاقات و بازبینی نیز هست.

 بعد از مدتی که تیم با فرآیند کار آشناتر شد و نوبت به مشکلات با اولویت کم‌تر رسید، می‌توان دورۀ تکرار را دو هفته‌ای در نظر گرفت. اما اگر پروژه به گونه‌ای است که ویژگی‌های بزرگ‌تر را نمی‌توان به موارد کوچک‌تری که قابل انجام در دوره‌های یک هفته‌ای باشد، تجزیه کرد و تیم هنوز در حال یادگیری است، دوره‌های بلندمدت‌تر قابل پذیرش است.

مشتری با توجه به طول دورۀ تکرار و بودجۀ داستان آغازین، انتخاب می‌کند که کدام داستان در هنگام انتشار نسخۀ اوّل، در تکرار اوّل کامل شود. 

این مشتری است که داستان‌ها را به گونه‌ای اولویت‌بندی می‌کند تا مشخص شود که کدام‌یک بیشترین ارزش کسب و کار را فراهم می‌کند. از آنجایی که مشتری مسؤول داستانهای کاربر است، تیم باید به وی توضیح دهد که داستانهایی وجود دارند که صرفاً باید به جهت دلایل فنی ایجاد شوند. 

معمولاً باید به داستانهای کاربری‌ای که مستلزم ریسک بالا بوده یا دربرگیرندۀ مجهولات زیادی باشند، بیش از یک یا دو تکرار اختصاص داد. 


برنامۀ تکرار

مشتری داستان‌هایی را که می‌خواهد در تکرار باشند، انتخاب می‌کند. برای هر داستان کاربر، مجموعه‌ای از معیارهای پذیرش، تعریف شده است. همان طور که متوجه شده‌اید ما در هر فاز، وقت بیشتر و بیشتری را صرف جمع‌آوری جزئیات هر داستان کاربر کرده و بصورت عمیق‌تری در آن غور می‌کنیم. این کار مفید است، زیرا اگر یک داستان کاربر ایجاد شده در ابتدای پروژه، ممکن است بعداً به عنوان داستانی کم اهمیت یا غیر مهم دیده‌شود و بدون آنکه وقت خاصی برای آن صرف شده باشد، کنار گذاشته شود. اما اگر در ابتدای کار وقت زیادی صرف دقیق‌تر کردن داستان‌های کاربر شود و بعداً بعضی از آنها کنار گذاشته شوند، در واقع وقت تلف شده است. بنابراین دقیق‌تر کردن یک داستان در جایی که مورد نیاز است، باید اتفاق بیفتد. در سطح برنامۀ تکرار، مجموعه‌ای از معیارهای پذیرش را برای هر داستان کاربر تعریف می‌کنیم. معیار پذیرش به توسعه‌دهنده کمک می‌کند تا بداند که یک داستان کاربر به طور کامل انجام می‌شود. این معیارها به صورت مؤلفه‌هایی از بافرض/هنگامی که/درنتیجه، نوشته می‌شود. 

مثالهای زیر چگونگی انجام این کار را توصیف می‌کند:

عنوان ویژگی: افزودن کالایی به سبد

به عنوان یک مشتری می‌خواهم بتوانم کالایی را به سبدم اضافه کنم؛ به نحوی که قادر باشم به خرید خود ادامه دهم.

سناریو: سبد  خالی

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم، در نتیجه جمع تعداد کالایی که برای سفارش در سبد من وجود دارد، صفر است.

سناریو: افزودن یک کالا به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع کالاهای قابل سفارش در سبدم 1 می‌شود.

سناریو: افزودن کالاهایی به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم، هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 و کالایی با شناسۀ 2 به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع کالاهای قابل سفارش در سبدم 2 می‌شود.

سناریو: دو بار افزودن یک کالا

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 به سبدم اضافه می‌کنم و هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 را مجدداً به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه تعداد کالاهای با شناسۀ 1 در سبد من باید 2 باشد.

سناریو: افزودن یک کالای تمام شده به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم و کالایی با شناسۀ 2 در انبار وجود نداشته باشد، هنگامی که من کالایی با شناسۀ 2  را به سبد خودم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع تعداد کالای قابل سفارش در سبد من باید 0 باشد و به کاربر، موجود نبودن آن کالا را هشدار دهد.

یک آزمون پذیرش (acceptance) به زبان متعارف در قوانین کسب و کار نوشته می‌شود. در مثال سبد خرید، این سؤال پیش می‌آید که چگونه می‌توان یک محصول را از سبد کالا، حذف کرد و اگر یک جنس اکنون در انبار نیست و کاربر پیام هشدار دریافت کرده است، در ادامه چه اتفاقی باید بیفتد؟ سناریوها به تیم در کشف ملزومات کسب و کار و تصریح آن‌ها کمک می‌کند.

این سناریوها توسط توسعه‌دهنده به عنوان نقطۀ شروع آزمونهای واحد در توسعۀ آزمون محور و رفتار محور استفاده می‌شود. سناریوها همچنین در آزمودن معیارهای پذیرش به توسعه‌دهنده کمک کرده و توسعه‌دهنده و تست‌کننده را قادر می‌سازند که بر روی اتمام داستان اتفاق نظر داشته باشند.

بعد از آنکه سناریوهای معیار پذیرش تعیین شد، تیم توسعه، هر داستان را به تعدادی وظیفه تقسیم می‌کند و وظایف مرتبط به یک داستان، در تابلوی وظایف قرارگرفته و تیم توسعه تخمین‌های خود را در قالب یکی از واحدهای اندازه‌گیری، مثلاً نفرساعت  اعلام می‌کند. شکل 5-3 یک تابلوی وظیفه را نمایش می‌دهد.

به عنوان مثال وظایف می‌توانند شامل ایجاد طرح یک بانک اطلاعاتی برای یک داستان یا یکپارچه‌سازی آن با بخشی موجود در سیستم باشند. وظایف شامل مؤلفه‌های فنی مانند تهیۀ گزارش از زیرسیستم‌ها یا چارچوب مدیریت استثنائات نیز می‌باشد. اغلب این‌گونه وظایف نادیده‌گرفته می‌شود. یک داستان کاربر با وظایف گوناگونی گره خورده است. مثلاً:

داستان کاربر : به عنوان یک کاربر می‌خواهم بتوانیم یک کاربر را مدیریت کنم.

وظایف زیر از این داستان قابل استخراج است:

  • طرحی برای بانک اطلاعات جهت ذخیره‌سازی اطلاعات کاربر ایجاد کن.
  • یک کلاس کاربر، برای مدیریت کاربر از درون برنامه ایجاد کن.

هر عضو تیم می‌تواند بر روی هر وظیفه‌ای که بر روی تخته است، کار کند. هنگامیکه یک عضو گروه، وظیفه‌ای را برمی‌دارد، باید نشانی از خود روی کارت آن وظیفه قراردهد ( مثلاً حروف اوّل اسمش) تا بقیۀ افراد بدانند که وی بر روی آن وظیفه، مشغول به کار است. معمولاً اما نه همیشه، یک توسعه‌دهنده همۀ وظایف مربوط به یک داستان را برمی‌دارد. این کار بدین معناست که آن توسعه‌دهنده با پشتیبانی تیم، مسؤول اتمام آن کار است.

 

شکل 5-3. تختۀ وظایف نشان‌دهندۀ چگونگی پیشرفت پروژه

به محض اینکه یک تکرار آغاز شد، داستان‌هایی را که کار بر روی آنها شروع شده است، دیگر نمی‌توان تغییر داد. این مهم است که برنامۀ تکرار را در حین انجام آن، تغییر ندهید؛ زیرا این کار منجر به سوئیچنگ زمینه (context switching) می‌شود. برای توسعه‌دهندگان سوئیچینگ زمینه، هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ مالی، بسیار پرهزینه است.
به جای آنکه تلاش کنید در ضمن یک تکرار، تغییراتی را ایجاد کنید، مشخص کنید که آیا این کار اضافه، یا داستان اضافه را می‌توان تا تکرار بعدی به تعویق انداخت. مشتریان یا مدیران معمولاً می‌توانند چنین تعویقی را بپذیرند؛ زیرا این پذیرش مستلزم به تاخیر انداختن کار، مثلاً تا یک ماه دیگر نیست. اگر این کار جدید را که اضافه شده است، نمی‌توان به تعویق انداخت، باید ریسک خارج ساختن کدهای موجود و رفتن به سمت کدنویسی برای کارکرد جدید را به همراه تیم بررسی کرد. همچنین تیم باید بداند که اگر کار اضافه‌ای به یک دورۀ تکرار افزوده شد، بخشی از کارهای این دوره باید به تکرار بعدی موکول شوند. قاعدۀ کلی این است که اگر چیزهای جدیدی به کار وارد شد و تعویق آن ممکن نبود، باید کارهایی با همان ابعاد یا بزرگتر از تکرار، خارج شود. 
سرعت به ما نشان می‌دهد که تیم چه حجم کاری را در طول یک دوره کامل کرده است. از سرعت، در برنامه‌ریزی تکرارهای آتی استفاده می‌شود. برای درک چگونگی سرعت کار از نمودار burn-down استفاده می‌‌شود. یک نمودار burn-down (شکل 6-3) داستان‌های باقی‌ماندۀ یک پروژه و داستانهای تکمیل شده را در یک تکرار نمایش می‌دهد. سرعت در پایان هر تکرار محاسبه می‌شود و تعریف آن عبارت است از تعداد داستان‌های تکمیل شده در آخرین تکرار. بر اساس سرعت کنونی و تعداد داستان‌های باقی‌مانده، می‌توان تخمین زد که چقدر طول می‌کشد تا همه‌ی داستانها تکمیل شود. همانند آنچه در شکل 6-3 با خط چین نمایش داده شده است.
نمودار burn-down ابزار خوبی برای فهم آن است که آیا تیم می‌تواند پروژه را در زمان مقتضی به پایان برساند یا خیر و اگر نمی‌تواند، مدیر چگونه باید نسبت به آن تصمیم‌گیری کند. آیا افراد بیشتری باید به پروژه وارد شوند؟ آیا باید از ویژگی‌های مدنظر پروژه کاهش داد، یا باید زمان پایان کار را تغییر داد؟ 
 


در طول یک تکرار، هر روز باید گفتگوهایی سرپایی با حضور همۀ اعضای تیم انجام شود و مشکلاتی که ممکن است باعث به تأخیر افتادن ارائه کار شود، مورد بحث و بررسی قرار گیرد و همچنین تیم، لیست وظایف و تخته آن را به‌روز کرده تا پیشرفت یا موانع آن به وضوح قابل رؤیت باشند. 


با تشکر از آقای سید مجتبی حسینی
مطالب دوره‌ها
توابع(Function)
برنامه نویسی تابع گرا در یک جمله یعنی نوشتن توابع در پروژه و فراخوانی آن‌ها به همراه مقدار دهی به آرگومان‌های متناظر و دریافت خروجی در صورت نیاز. در #F پارامتر‌های یک تابع با پرانتز یا کاما از هم تمیز داده نمی‌شوند بلکه باید فقط از یک فضای خالی بین آن‌ها استفاده کنید.(البته می‌تونید برای خوانایی بهتر از پرانتز استفاده کنید)
let add x y = x + y
let result = add 4 5
printfn "(add 4 5) = %i" result
همان طور که می‌بینید تابعی به نام add داریم که دارای 2 پارامتر ورودی است به نام‌های x , y که فقط توسط یک فضای خالی از هم جدا شدند. حال به مثال دیگر توجه کنید.
let add x y = x + y
let result1 = add 4 5
let result2 = add 6 7
let finalResult = add result1 result2
در مثال بالا همان تابع add 2 بار فراخوانی شده است که یک بار مقدار خروجی تابع در یک شناسه به نام result1 و یک بار مقدار خروجی با مقادیر متفاوت در شناسه به نام result2 قرار گرفت. شناسه finalResult حاصل فراخوانی تابع add با مقادیر result1 , result2 است. می‌تونیم کد بالا رو به روش مناسب‌تری باز نویسی کنیم.
let add x y = x + y
let result =add (add 4 5) (add 6 7)
در اینجا برای خوانایی بهتر کد از پرانتز برای جداسازی مقدار پارامتر‌ها استفاده کردم.

  خروجی توابع
کامپایلر #F آخرین مقداری که در تابع، تعریف و استفاده می‌شود را به عنوان مقدار بازگشتی و نوع آن را نوع بازگشتی می‌شناسد.

let cylinderVolume radius length : float =
   
   let pi = 3.14159
   length * pi * radius * radius
در مثال بالا خروجی تابع مقدار ( length * pi * radius * radius ) است و نو ع آن float می‌باشد.
یک مثال دیگر:
let sign num =
    if num > 0 then "positive"
    elif num < 0 then "negative"
    else "zero"
خروجی تابع بالا از نوع string است و مقدار آن با توجه به ورودی تابع positive یا negative یا zero خواهد بود.

تعریف پارامترهای تابع با ذکر نوع به صورت صریح
اگر هنگام تعریف توابع مایل باشید که نوع پارامترها را به صورت صریح تعیین کنید از روش زیر استفاده می‌کنیم.
let replace(str: string) =
    str.Replace("A", "a")
تعریف تابع به همراه دو پارامتر و ذکر نوع فقط برای یکی از پارامتر‌ها :
let addu1 (x : uint32) y =
    x + y

Pipe-Forward Operator
در #F روشی دیگری برای تعریف توابع وجود دارد که به pipe-Forward معروف است. فقط کافیست از اپراتور (<|) به صورت زیر استفاده کنید.
let (|>) x f = f x
کد بالا به این معنی است که تابعی  یک پارامتر ورودی به نام x دارد و این پارامتر رو به تابع مورد نظر(هر تابعی که شما هنگام استفاده تعیین کنید) تحویل می‌دهد و خروجی را بر می‌گرداند. برای مثال
let result = 0.5 |> System.Math.Cos
یا
let add x y = x + y
let result = add 6 7 |> add 4 |> add 5
در مثال بالا ابتدا حاصل جمع 7 و 6 محاسبه می‌شود و نتیجه با 4 جمع می‌شود و دوباره نتیجه با 5 جمع می‌شود تا حاصل نهایی در result قرار گیرد. به نظر اکثر برنامه نویسان #F این روش نسبت به روش‌های قبلی خواناتر است. این روش همچنین مزایای دیگری نیز دارد که در مبحث Partial Function‌ها بحث خواهیم کرد.

Partial Fucntion Or Application
partial function به این معنی است که در هنگام فراخوانی یک تابع نیاز نیست که به تمام آرگومان‌های مورد نیاز مقدار اختصاص دهیم. برای نمونه در مثال بالا تابع add نیاز به 2 آرگومان ورودی داشت در حالی که فقط یک مقدار به آن پاس داده شد.
let result = add 6 7 |> add 4
دلیل برخورد #F با این مسئله این است که #F توابع رو به شکل مقدار در نظر می‌گیرد و اگر تمام مقادیر مورد نیاز یک تابع در هنگام فراخوانی تحویل داده نشود، از مقدار برگشت داده شده فراخوانی تابع قبلی استفاده خواهد کرد. البته این مورد همیشه خوشایند نیست. اما می‌تونیم با استفاده از پرانتز ر هنگام تعریف توابع مشخص کنیم که دقیقا نیاز به چند تا مقدار ورودی برای توابع داریم.
let sub (a, b) = a - b
let subFour = sub 4
کد بالا کامپایل نخواهد شد و خطای زیر رو مشاهده خواهید کرد.
prog.fs(15,19): error: FS0001: This expression has type
int
but is here used with type
'a * 'b
توابع بازگشتی
در مورد ماهیت توابع بازگشتی نیاز به توضیح نیست فقط در مورد نوع پیاده سازی اون در #F توضیح خواهم داد. برای تعریف توابع به صورت بازگشتی کافیست از کلمه rec بعد از let استفاده کنیم(زمانی که قصد فراخوانی تابع رو در خود تابع داشته باشیم). مثال پایین به خوبی مسئله را روشن خواهد کرد.(پیاده سازی تابع فیبو ناچی)
let rec fib x =
match x with
| 1 -> 1
| 2 -> 1
| x -> fib (x - 1) + fib (x - 2)
printfn "(fib 2) = %i" (fib 2) printfn "(fib 6) = %i" (fib 6) printfn "(fib 11) = %i" (fib 11) 
*درباره الگوی Matching در فصل بعد به صورت کامل توضیح خواهم داد.
خروجی برای مثال بالا به صورت خواهد شد.
(fib 2) = 1
(fib 6) = 8
(fib 11) = 89
توابع بازگشتی دو طرفه
گاهی اوقات توابع به صورت دوطرفه بازگشتی می‌شوند. یعنی فراخوانی توابع به صورت چرخشی انجام می‌شود. (فراخوانی یک تابع در تابع دیگر و بالعکس). به مثال زیر دقت کنید.
let rec Even x =
   if x = 0 then true 
   else Odd (x - 1)
and Odd x =
   if x = 1 then true 
   else Even (x - 1)
کاملا واضح است در تابع Even فراخوانی تابع Odd انجام می‌شود و در تابع Odd فراخوانی تابع Even. به این حالت mutual recursive می‌گویند.
ترکیب توابع
let firstFunction x = x + 1
let secondFunction x = x * 2
let newFunction = firstFunction >> secondFunction
let result = newFunction 100
در مثال بالا دو تابع به نام‌های firstFunction  و secondFunction داریم. بااستفاده از (<<) دو تابع را با هم ترکیب می‌کنیم. خروجی بدین صورت محاسبه می‌شود که ابتدا تابع firstFucntion مقدار x را محاسبه می‌کند و حاصل به تابع secondFucntion پاس داده می‌شود. در نهایت یک تابع جدید به نام newFunction خواهیم داشت که مقدار نهایی محاسبه خواهد شد. خروجی مثال بالا 202 است.

توابع تودرتو
در #F امکان تعریف توابع تودرتو وجود دارد. بعنی می‌تونیم یک تابع را در یک تابع دیگر تعریف کنیم. فقط نکته مهم در امر استفاده از توابع به این شکل این است که توابع تودرتو فقط در همون تابعی که تعریف می‌شوند قایل استفاده هستند و محدوده این توابع در خود همون تابع است.
let sumOfDivisors n =
    let rec loop current max acc =
//شروع تابع داخلی
 if current > max then acc else if n % current = 0 then loop (current + 1) max (acc + current) else loop (current + 1) max acc
//ادامه بدنه تابع اصلی
 let start = 2 let max = n / 2 (* largest factor, apart from n, cannot be > n / 2 *) let minSum = 1 + n (* 1 and n are already factors of n *) loop start max minSum printfn "%d" (sumOfDivisors 10)
در مثال بالا یک تابع تعریف کرده ایم به نام sumOfDivisors. در داخل این تابع یک تابع دیگر به نام loop داریم که از نوع بازگشتی است(به دلیل وجود rec بعد از let). بدنه تابع داخلی به صورت زیر است:
  if current > max then
            acc
        else
            if n % current = 0 then
                loop (current + 1) max (acc + current)
            else
                loop (current + 1) max acc
خروجی مثال بالا برای ورودی 10 عدد 18 می‌باشد. مجموع مقصوم علیه‌های عدد 10 (1 + 2 + 5 + 10 ).

آیا می‌توان توابع را Overload کرد؟
در #F امکان overloading برای یک تابع وجود ندارد. ولی متدها را می‌توان overload  کرد.(متد‌ها در فصل شی گرایی توضیح داده می‌شود).

do keyword
زمانی که قصد اجرای یک کد را بدون تعریف یک تابع داشته باشیم باید از do  استفاده کنیم. همچنین از do در انجام برخی عملیات پیش فرض در کلاس‌ها زیاد استفاده می‌کنیم.(در فصل شی گرایی با این مورد آشنا خواهید شد).
open System
open System.Windows.Forms

let form1 = new Form()
form1.Text <- "XYZ"

[<STAThread>]
do
   Application.Run(form1)

نظرات مطالب
finally در سی شارپ چه زمانی اجرا نمی‌شود؟
من زیادی آماتورم ولی با علیرضا موافق هستم. شما سیستم رو دور زدی، پیچوندی!! Finally باید برای کد نویسی استاندارد تست بشه.
مطالب
(Domain Driven Design) به زبان ساده
DDD چیست؟ روشی است ساده، زیبا، در وهله اول برای تفکر، و در وهله دوم برای توسعه نرم افزار، که می‌توان بر مبنای آن نیازمندیهای پویا و پیچیده‌ی حوزه دامین را تحلیل، مدل و نهایتا پیاده سازی کرد.
در این روش توسعه نرم افزار تاکید ویژه ای بر الزامات زیر وجود دارد:
  • تمرکز اصلی پروژه، باید صرف فائق آمدن بر مشکلات و پیچیدگیهای موجود در دامین شود.
  • پیچیدگیهای موجود در دامین پس از شناسایی به یک مدل تبدیل شوند.
  • برقراری یک رابطه‌ی خلاق بین متخصصان دامین و افراد تیم توسعه برای بهبود مستمر مدل ارائه شده که نهایتا راه حل مشکلات دامین است بسیار مهم می‌باشد.
مبدع این روش کیست؟
بخوانید:
Eric Evans is a specialist in domain modeling and design in large business systems. Since the early 1990s, he has worked on many projects developing large business systems with objects and has been deeply involved in applying Agile processes on real projects. Eric is the author of "Domain-Driven Design" (Addison-Wesley, 2003) and he leads the consulting group Domain Language, Inc. 
ویدیویی سخنرانی اریک اوانس با عنوان: DDD: putting the model to work
شرایط موفقیت اجرای یک پروژه مبتنی بر DDD چیست؟
  • دامین ساده و سر راست نباشد.
  • افراد تیم توسعه با طراحی / برنامه نویسی شی گرا آشنا باشند.
  • دسترسی به افراد متخصص در مسائل مرتبط با دامین آسان باشد.
  • فرآیند تولید نرم افزار، یک فرآیند چابک باشد.
در این باره چه چیزی بخوانم؟
برای شروع توصیه می‌کنم بخوانید: Domain-Driven Design: Tackling Complexity in the Heart of Software 
نویسنده: Eric Evans


در ادامه می‌پردازم به اینکه ابزار DDD برای شکستن پیچیدگیهای دامین و تبدیل آنها به مدل کدامند؟
پاسخ خلاصه در زیر آمده است. دعوت می‌کنم تا شرح هر یک از این موارد را در پستهای بعدی پیگیر باشید.
  • Entity
  • Value Object
  • Aggregate
  • Service
  • Repository
  • Factory

 قبلا توضیح داده بودم که طراحی متاثر از حوزه‌ی کاری (Domain Driven Design) منجر به کاهش، درک و نهایتا قابل مدیریت کردن پیچیدگیهای موجود در حوزه عملیاتی نرم افزار (Domain) می‌شود. توجه کنیم که تحلیل و مدلسازی، فعالیتهای رایج در حوزه هایی مانند حمل و نقل، اکتشافات، هوا فضا، شبکه‌های اجتماعی و ... می‌تواند بسیار دشوار باشد.

برای مثال فرض کنید که می‌خواهید به مدلسازی نرم افزاری بپردازید که هدف تولید آن پیش بینی وضع آب و هوا است. این حوزه کاری (پیش بینی وضع آب و هوا) بویژه همواره یکی از حوزه (Domain)‌های  پیچیده برای طراحان مدل محسوب می‌شود. DDD روشی است که با بکار گیری آن می‌توانید این پیچیدگیها را بسیار کاهش دهید. توسعه سیستمهای پیچیده بدون رعایت قواعدی همه فهم، نهایتا نرم افزار را به مجموعه ای از کدهای غیر خوانا و دیرفهم تبدیل می‌کند که احتمالا نسل بعدی توسعه دهندگانش را تشویق به بازنویسی آن خواهد کرد.

DDD در واقع روشی است برای دقیق‌تر فکر کردن در مورد نحوه ارتباط و تعامل اجزای مدل با یکدیگر. این سبک طراحی (DDD) به تولید مدلی از اشیاء می‌انجامد که نهایتا تصویری قابل درک (Model) از مسائل مطرح در حوزه‌ی کاری ارائه می‌دهند. این مدل ارزشمند است وقتی که:

1- نمایی آشکار و در عین حال در نهایت سادگی و وضوح از همه‌ی مفاهیمی باشد که در حوزه عملیاتی نرم افزار(Domain) وجود دارد.
2- به تناسب درک کاملتری که از حوزه کاری کسب می‌شود بتوان این مدل را بهبود و توسعه داد(Refactoring).

در DDD کوشش می‌شود که با برقراری ارتباطی منطقی بین اشیاء، و رعایت سطوحی از انتزاع یک مشکل بزرگتر را به مشکلات کوچکتر شکست و سپس به حل این مشکلات کوچکتر پرداخت.

توجه کنیم که DDD به چگونگی سازماندهی اشیاء توجه ویژه ای دارد ولی DDD چیزی درباره برنامه نویسی شی گرا نیست. DDD متدولوژیی است که با بهره گیری از مفاهیم شی گرایی و مجموعه ای از تجارب ممتاز توسعه نرم افزار (Best Practice) پیچیدگیها را و قابلیت توسعه و نگهداری نرم افزار را بهبود می‌دهد.

ایده مستتر در DDD ساده است. اگر در حوزه کاری مفهوم (Concept) ارزشمندی وجود دارد باید بتوان آن را به وضوح در مدل مشاهده کرد. برای مثال صحیح نیست که یک شرط ارزشمند حوزه کسب و کار را با مجموعه‌ی سخت فهمی از If / Else ها، در مدل نشان داد. این شرط مهم را می‌توان با Specification pattern پیاده سازی کرد تا تصویری خوانا‌تر از Domain در مدل بوجود بیاید.

مدلی که دستیبابی به آن در DDD دنبال می‌شود مدلی است سر راست و گویا با در نظر گرفتن همه جوانب و قواعد حوزه‌ی عمل نرم افزار. در این مدل مطلوب و ایده آل به مسائل ذخیره سازی (persistence) پرداخته نمی‌شود. (رعایت اصل PI). این مدل نگران چگونگی نمایش داده‌ها در واسط کاربری نیست. این مدل نگران داستانهای Ajax نیست. این مدل یک مدل Pureاست که دوست داریم حتی المقدور POCO باشد. این مدلی است برای بیان قواعد و منطق موجود در حوزه عمل نرم افزار. این قواعد همیشه تغییر می‌کنند و مدلی که از آموزه‌های DDDالهام گرفته باشد، راحت‌تر پذیرای این تغییرات خواهد بود. به همین دلیل DDD با روشهای توسعه به سبک اجایل نیز قرابت بیشتری دارد.  
مطالب
آموزش MEF#1
Managed Extensibility Framework یا MEF کامپوننتی از Framework 4 است که برای ایجاد برنامه‌های توسعه پذیر (Extensible) با حجم کم کد استفاده میشه.این تکنولوژی به برنامه نویسان این امکان رو میده که توسعه‌های (Extension) برنامه رو بدون پیکربندی استفاده کنند. همچنین به توسعه دهندگان این اجازه رو می‌ده که به آسانی کدها رو کپسوله کنند .
MEF به عنوان بخشی از 4 NET. و Silverlight 4 معرفی شد. MEF یک راه حل ساده برای مشکل توسعه در حال اجرای برنامه‌ها ارائه می‌کند.تا قبل از این تکنولوژی ، هر برنامه‌ای که می‌خواست یک مدل Plugin را پشتیبانی کنه لازم بود که خودش زیر ساخت‌ها را از ابتدا ایجاد کنه . این Plugin‌ها اغلب برای برنامه‌های خاصی بودند و نمی‌توانستند در پیاده سازی‌های چندگانه دوباره استفاده شوند. ولی MEF در راستای حل این مشکلات ، روش استانداردی رو برای میزبانی برنامه‌های کاربردی پیاده کرده است. 
برای فهم بهتر مفاهیم یک مثال ساده رو با MEF پیاده سازی می‌کنم.
ابتدا یک پروژه از نوع Console Application ایجاد کنید . بعد با استفاده از Add Reference یک ارجاع به System.ComponentModel.Composition بدید. سپس یک Interface به نام IViewModel را به صورت زیر ایجاد کنید:
public interface IViewModel
    {
        string Name { get; set; }
    }

یک خاصیت به نام Name برای دسترسی به نام ViewModel ایجاد می‌کنیم.
سپس 2 تا ViewModel دیگه ایجاد می‌کنیم که IViewModel را پیاده سازی کنند. به صورت زیر:
ViewModelFirst:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelFirst : IViewModel
    {
        public ViewModelFirst()
        {
            this.Name = "ViewModelFirst";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


ViewModelSecond:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelSecond : IViewModel
    {
        public ViewModelSecond()
        {
            this.Name = "ViewModelSecond";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


Export Attribute استفاده شده در بالای کلاس‌های ViewModel به این معنی است که این کلاس‌ها اینترفیس IViewModel رو Export کردند تا در جای مناسب بتونیم این ViewModel ‌ها Import کنیم.(Import , Export از مفاهیم اصلی در MEF هستند)
حالا نوبت به پیاده سازی کلاس Plugin می‌رسه.
public class PluginManager
    {
        public PluginManager()
        {

        }

        public IList<IViewModel> ViewModels
        {
            get
            {
                return _viewModels;
            }
            private set
            {
                _viewModels = value;
            }
        }

        [ImportMany( typeof( IViewModel ) )]
        private IList<IViewModel> _viewModels = new List<IViewModel>();

        public void SetupManager()
        {
            AggregateCatalog aggregateCatalog = new AggregateCatalog();

            CompositionContainer container = new CompositionContainer( aggregateCatalog );

            CompositionBatch batch = new CompositionBatch();

            batch.AddPart( this );

            aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );           

            container.Compose( batch );
        }

کلاس PluginManager برای شناسایی و استفاده از کلاس هایی که صفت‌های Export رو دارند نوشته شده(دقیقا شبیه یک UnityContainer در Microsoft Unity Application Block یا IKernel در Ninject) عمل می‌کنه با این تفاوت که نیازی به Register با Bind کردن ندارند)
ابتدا بک لیست از کلاس هایی که IViewModel رو Export کردند داریم.
بعد در متد SetupManager ابتدا یک AggregateCatalog نیاز داریم تا بتونیم Composition Part‌ها رو بهش اضافه کنیم. به کد زیر توجه کنید:
 aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );

تو این قطعه کد من یک Assembly Catalog رو که به Assembly جاری برنامه اشاره می‌کنه به AggregateCatalog اضافه کردم.
متد (batch.AddPart(this در واقع به این معنی است که به MEF گفته می‌شود این کلاس ممکن است شامل Export هایی باشد که به یک یا چند Import وابستگی دارند.
متد (AddExport(this در CompositionBatch به این معنی است که این کلاس ممکن است شامل Exportهایی باشد که به Import وابستگی ندارند.
حالا برای مشاهده نتایج کد زیر را در کلاس Program اضافه می‌کنیم:
static void Main( string[] args )
        {
            PluginManager plugin = new PluginManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels Before Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.WriteLine( Environment.NewLine );

            plugin.SetupManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels After Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.ReadLine();
        }

در کلاس بالا ابتدا تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModels رو قبل از Setup کردن Plugin نمایش داده سپس بعد از Setup  کردن Plugin  دوباره تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModel رو مشاهده می‌کنیم.که خروجی به شکل زیر تولید خواهد شد.


متد SetupManager در کلاس Plugin (با توجه به AggregateCatalog) که در این برنامه فقط Assembly  جاری رو بهش اضافه کردیم تمام کلاس هایی رو که نوع IViewModel رو Export کردند پیدا کرده و در لیست اضافه می‌کنه(این کار رو با توجه به ImportMany Attribute) انجام میده. در پست‌های بعدی روش استفاده از MEF رو در Prism یا WAF توضیح می‌دم.
مطالب
Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت
در این قسمت می‌خواهیم پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت سمت سرور برنامه‌ی کلاینت Blazor WASM را بر اساس JWT یکپارچه با ASP.NET Core Identity تامین کنیم. اگر با JWT آشنایی ندارید، نیاز است مطالب زیر را در ابتدا مطالعه کنید:
- «معرفی JSON Web Token»

توسعه‌ی IdentityUser

در قسمت‌های 21 تا 23، روش نصب و یکپارچگی ASP.NET Core Identity را با یک برنامه‌ی Blazor Server بررسی کردیم. در پروژه‌ی Web API جاری هم از قصد داریم از ASP.NET Core Identity استفاده کنیم؛ البته بدون نصب UI پیش‌فرض آن. به همین جهت فقط از ApplicationDbContext آن برنامه که از IdentityDbContext مشتق شده و همچنین قسمتی از تنظیمات سرویس‌های ابتدایی آن که در قسمت قبل بررسی کردیم، در اینجا استفاده خواهیم کرد.
IdentityUser پیش‌فرض که معرف موجودیت کاربران یک سیستم مبتنی بر ASP.NET Core Identity است، برای ثبت نام یک کاربر، فقط به ایمیل و کلمه‌ی عبور او نیاز دارد که نمونه‌ای از آن‌را در حین معرفی «ثبت کاربر ادمین Identity» بررسی کردیم. اکنون می‌خواهیم این موجودیت پیش‌فرض را توسعه داده و برای مثال نام کاربر را نیز به آن اضافه کنیم. برای اینکار فایل جدید BlazorServer\BlazorServer.Entities\ApplicationUser .cs را به پروژه‌ی Entities با محتوای زیر اضافه می‌کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Identity;

namespace BlazorServer.Entities
{
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        public string Name { get; set; }
    }
}
برای توسعه‌ی IdentityUser پیش‌فرض، فقط کافی است از آن ارث‌بری کرده و خاصیت جدیدی را به خواص موجود آن اضافه کنیم. البته برای شناسایی IdentityUser، نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore را نیز در این پروژه نصب کرد.
اکنون که یک ApplicationUser سفارشی را ایجاد کردیم، نیازی نیست تا DbSet خاص آن‌را به ApplicationDbContext برنامه اضافه کنیم. برای معرفی آن به برنامه ابتدا باید به فایل BlazorServer\BlazorServer.DataAccess\ApplicationDbContext.cs مراجعه کرده و نوع IdentityUser را به IdentityDbContext، از طریق آرگومان جنریکی که می‌پذیرد، معرفی کنیم:
public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
زمانیکه این آرگومان جنریک قید نشود، از همان نوع IdentityUser پیش‌فرض خودش استفاده می‌کند.
پس از این تغییر، در فایل BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\Startup.cs نیز باید ApplicationUser را به عنوان نوع جدید کاربران، معرفی کرد:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddIdentity<ApplicationUser, IdentityRole>()
                .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
                .AddDefaultTokenProviders();
  
            // ...

پس از این تغییرات، باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی BlazorServer.DataAccess وارد شد و دستورات زیر را جهت ایجاد و اعمال Migrations متناظر با تغییرات فوق، اجرا کرد. چون در این دستورات اینبار پروژه‌ی آغازین، به پروژه‌ی Web API اشاره می‌کند، باید بسته‌ی نیوگت Microsoft.EntityFrameworkCore.Design را نیز به پروژه‌ی آغازین اضافه کرد، تا بتوان آن‌ها را با موفقیت به پایان رساند:
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 5.0.4
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../../BlazorWasm/BlazorWasm.WebApi/ add AddNameToAppUser --context ApplicationDbContext
dotnet ef --startup-project ../../BlazorWasm/BlazorWasm.WebApi/ database update --context ApplicationDbContext


ایجاد مدل‌های ثبت نام

در ادامه می‌خواهیم کنترلری را ایجاد کنیم که کار ثبت نام و لاگین را مدیریت می‌کند. برای این منظور باید بتوان از کاربر، اطلاعاتی مانند نام کاربری و کلمه‌ی عبور او را دریافت کرد و پس از پایان عملیات نیز نتیجه‌ی آن‌را بازگشت داد. به همین جهت دو مدل زیر را جهت مدیریت قسمت ثبت نام، به پروژه‌ی BlazorServer.Models اضافه می‌کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class UserRequestDTO
    {
        [Required(ErrorMessage = "Name is required")]
        public string Name { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Email is required")]
        [RegularExpression("^[a-zA-Z0-9_.-]+@[a-zA-Z0-9-]+.[a-zA-Z0-9-.]+$",
                ErrorMessage = "Invalid email address")]
        public string Email { get; set; }

        public string PhoneNo { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Password is required.")]
        [DataType(DataType.Password)]
        public string Password { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Confirm password is required")]
        [DataType(DataType.Password)]
        [Compare("Password", ErrorMessage = "Password and confirm password is not matched")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }
    }
}
و مدل پاسخ عملیات ثبت نام:
    public class RegistrationResponseDTO
    {
        public bool IsRegistrationSuccessful { get; set; }

        public IEnumerable<string> Errors { get; set; }
    }


ایجاد و تکمیل کنترلر Account، جهت ثبت نام کاربران

در ادامه نیاز داریم تا جهت ارائه‌ی امکانات اعتبارسنجی و احراز هویت کاربران، کنترلر جدید Account را به پروژه‌ی Web API اضافه کنیم:
using System;
using BlazorServer.Entities;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Authorization;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using System.Threading.Tasks;
using System.Linq;
using BlazorServer.Common;

namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    [ApiController]
    [Authorize]
    public class AccountController : ControllerBase
    {
        private readonly SignInManager<ApplicationUser> _signInManager;
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly RoleManager<IdentityRole> _roleManager;

        public AccountController(SignInManager<ApplicationUser> signInManager,
            UserManager<ApplicationUser> userManager,
            RoleManager<IdentityRole> roleManager)
        {
            _roleManager = roleManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(roleManager));
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _signInManager = signInManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(signInManager));
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        public async Task<IActionResult> SignUp([FromBody] UserRequestDTO userRequestDTO)
        {
            var user = new ApplicationUser
            {
                UserName = userRequestDTO.Email,
                Email = userRequestDTO.Email,
                Name = userRequestDTO.Name,
                PhoneNumber = userRequestDTO.PhoneNo,
                EmailConfirmed = true
            };
            var result = await _userManager.CreateAsync(user, userRequestDTO.Password);
            if (!result.Succeeded)
            {
                var errors = result.Errors.Select(e => e.Description);
                return BadRequest(new RegistationResponseDTO { Errors = errors, IsRegistrationSuccessful = false });
            }

            var roleResult = await _userManager.AddToRoleAsync(user, ConstantRoles.Customer);
            if (!roleResult.Succeeded)
            {
                var errors = result.Errors.Select(e => e.Description);
                return BadRequest(new RegistationResponseDTO { Errors = errors, IsRegistrationSuccessful = false });
            }

            return StatusCode(201); // Created
        }
    }
}
- در اینجا اولین اکشن متد کنترلر Account را مشاهده می‌کنید که کار ثبت نام یک کاربر را انجام می‌دهد. نمونه‌‌ای از این کدها پیشتر در قسمت 23 این سری، زمانیکه کاربر جدیدی را با نقش ادمین تعریف کردیم، مشاهده کرده‌اید.
- در تعریف ابتدایی این کنترلر، ویژگی‌های زیر ذکر شده‌اند:
[Route("api/[controller]/[action]")]
[ApiController]
[Authorize]
می‌خواهیم مسیریابی آن با api/ شروع شود و به صورت خودکار بر اساس نام کنترلر و نام اکشن متدها، تعیین گردد. همچنین نمی‌خواهیم مدام کدهای بررسی معتبر بودن ModelState را در کنترلرها قرار دهیم. به همین جهت از ویژگی ApiController استفاده شده تا اینکار را به صورت خودکار انجام دهد. قرار دادن فیلتر Authorize بر روی یک کنترلر سبب می‌شود تا تمام اکشن متدهای آن به کاربران اعتبارسنجی شده محدود شوند؛ مگر اینکه عکس آن به صورت صریح توسط فیلتر AllowAnonymous مشخص گردد. نمونه‌ی آن‌را در اکشن متد عمومی SignUp در اینجا مشاهده می‌کنید.

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان با استفاده از Swagger UI، آن‌را آزمایش کرد:


که با اجرای آن، برای نمونه به خروجی زیر می‌رسیم:


که عنوان می‌کند کلمه‌ی عبور باید حداقل دارای یک عدد و یک حرف بزرگ باشد. پس از اصلاح آن، status-code=201 را دریافت خواهیم کرد.
و اگر سعی کنیم همین کاربر را مجددا ثبت نام کنیم، با خطای زیر مواجه خواهیم شد:



ایجاد مدل‌های ورود به سیستم

در پروژه‌ی Web API، از UI پیش‌فرض ASP.NET Core Identity استفاده نمی‌کنیم. به همین جهت نیاز است مدل‌های قسمت لاگین را به صورت زیر تعریف کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class AuthenticationDTO
    {
        [Required(ErrorMessage = "UserName is required")]
        [RegularExpression("^[a-zA-Z0-9_.-]+@[a-zA-Z0-9-]+.[a-zA-Z0-9-.]+$",
            ErrorMessage = "Invalid email address")]
        public string UserName { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Password is required.")]
        [DataType(DataType.Password)]
        public string Password { get; set; }
    }
}
به همراه مدل پاسخ ارائه شده‌ی حاصل از عملیات لاگین:
using System.Collections.Generic;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class AuthenticationResponseDTO
    {
        public bool IsAuthSuccessful { get; set; }

        public string ErrorMessage { get; set; }

        public string Token { get; set; }

        public UserDTO UserDTO { get; set; }
    }

    public class UserDTO
    {
        public string Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string PhoneNo { get; set; }
    }
}
که در اینجا اگر عملیات لاگین با موفقیت به پایان برسد، یک توکن، به همراه اطلاعاتی از کاربر، به سمت کلاینت ارسال خواهد شد؛ در غیر اینصورت، متن خطای مرتبط بازگشت داده می‌شود.


ایجاد مدل مشخصات تولید JSON Web Token

پس از لاگین موفق، نیاز است یک JWT را تولید کرد و در اختیار کلاینت قرار داد. مشخصات ابتدایی تولید این توکن، توسط مدل زیر تعریف می‌شود:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class BearerTokensOptions
    {
        public string Key { set; get; }

        public string Issuer { set; get; }

        public string Audience { set; get; }

        public int AccessTokenExpirationMinutes { set; get; }
    }
}
که شامل کلید امضای توکن، مخاطبین، صادر کننده و مدت زمان اعتبار آن به دقیقه‌است و به صورت زیر در فایل BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\appsettings.json تعریف می‌شود:
{
  "BearerTokens": {
    "Key": "This is my shared key, not so secret, secret!",
    "Issuer": "https://localhost:5001/",
    "Audience": "Any",
    "AccessTokenExpirationMinutes": 20
  }
}
پس از این تعاریف، جهت دسترسی به مقادیر آن توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها، مدخل آن‌را به صورت زیر به کلاس آغازین Web API اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddOptions<BearerTokensOptions>().Bind(Configuration.GetSection("BearerTokens"));
            // ...

ایجاد سرویسی برای تولید JSON Web Token

سرویس زیر به کمک سرویس توکار UserManager مخصوص Identity و مشخصات ابتدایی توکنی که معرفی کردیم، کار تولید یک JWT را انجام می‌دهد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IdentityModel.Tokens.Jwt;
using System.Security.Claims;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using BlazorServer.Entities;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.Extensions.Options;
using Microsoft.IdentityModel.Tokens;

namespace BlazorServer.Services
{

    public interface ITokenFactoryService
    {
        Task<string> CreateJwtTokensAsync(ApplicationUser user);
    }

    public class TokenFactoryService : ITokenFactoryService
    {
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly BearerTokensOptions _configuration;

        public TokenFactoryService(
                UserManager<ApplicationUser> userManager,
                IOptionsSnapshot<BearerTokensOptions> bearerTokensOptions)
        {
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            if (bearerTokensOptions is null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bearerTokensOptions));
            }
            _configuration = bearerTokensOptions.Value;
        }

        public async Task<string> CreateJwtTokensAsync(ApplicationUser user)
        {
            var signingCredentials = new SigningCredentials(
                new SymmetricSecurityKey(Encoding.UTF8.GetBytes(_configuration.Key)),
                SecurityAlgorithms.HmacSha256);
            var claims = await getClaimsAsync(user);
            var now = DateTime.UtcNow;
            var tokenOptions = new JwtSecurityToken(
                issuer: _configuration.Issuer,
                audience: _configuration.Audience,
                claims: claims,
                notBefore: now,
                expires: now.AddMinutes(_configuration.AccessTokenExpirationMinutes),
                signingCredentials: signingCredentials);
            return new JwtSecurityTokenHandler().WriteToken(tokenOptions);
        }

        private async Task<List<Claim>> getClaimsAsync(ApplicationUser user)
        {
            string issuer = _configuration.Issuer;
            var claims = new List<Claim>
            {
                // Issuer
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iss, issuer, ClaimValueTypes.String, issuer),
                // Issued at
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iat, DateTimeOffset.UtcNow.ToUnixTimeSeconds().ToString(), ClaimValueTypes.Integer64, issuer),
                new Claim(ClaimTypes.Name, user.Email, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim(ClaimTypes.Email, user.Email, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim("Id", user.Id, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim("DisplayName", user.Name, ClaimValueTypes.String, issuer),
            };

            var roles = await _userManager.GetRolesAsync(user);
            foreach (var role in roles)
            {
                claims.Add(new Claim(ClaimTypes.Role, role, ClaimValueTypes.String, issuer));
            }
            return claims;
        }
    }
}
کار افزودن نقش‌های یک کاربر به توکن او، به کمک متد userManager.GetRolesAsync انجام شده‌است. نمونه‌ای از این سرویس را پیشتر در مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» مشاهده کرده‌اید. البته در آنجا از سیستم Identity برای تامین نقش‌های کاربران استفاده نمی‌شود و مستقل از آن عمل می‌کند.

در آخر، این سرویس را به صورت زیر به لیست سرویس‌های ثبت شده‌ی پروژه‌ی Web API، اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<ITokenFactoryService, TokenFactoryService>();
            // ...


تکمیل کنترلر Account جهت لاگین کاربران

پس از ثبت نام کاربران، اکنون می‌خواهیم امکان لاگین آن‌ها را نیز فراهم کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    [ApiController]
    [Authorize]
    public class AccountController : ControllerBase
    {
        private readonly SignInManager<ApplicationUser> _signInManager;
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly ITokenFactoryService _tokenFactoryService;

        public AccountController(
            SignInManager<ApplicationUser> signInManager,
            UserManager<ApplicationUser> userManager,
            ITokenFactoryService tokenFactoryService)
        {
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _signInManager = signInManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(signInManager));
            _tokenFactoryService = tokenFactoryService;
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        public async Task<IActionResult> SignIn([FromBody] AuthenticationDTO authenticationDTO)
        {
            var result = await _signInManager.PasswordSignInAsync(
                    authenticationDTO.UserName, authenticationDTO.Password,
                    isPersistent: false, lockoutOnFailure: false);
            if (!result.Succeeded)
            {
                return Unauthorized(new AuthenticationResponseDTO
                {
                    IsAuthSuccessful = false,
                    ErrorMessage = "Invalid Authentication"
                });
            }

            var user = await _userManager.FindByNameAsync(authenticationDTO.UserName);
            if (user == null)
            {
                return Unauthorized(new AuthenticationResponseDTO
                {
                    IsAuthSuccessful = false,
                    ErrorMessage = "Invalid Authentication"
                });
            }

            var token = await _tokenFactoryService.CreateJwtTokensAsync(user);
            return Ok(new AuthenticationResponseDTO
            {
                IsAuthSuccessful = true,
                Token = token,
                UserDTO = new UserDTO
                {
                    Name = user.Name,
                    Id = user.Id,
                    Email = user.Email,
                    PhoneNo = user.PhoneNumber
                }
            });
        }
    }
}
در اکشن متد جدید لاگین، اگر عملیات ورود به سیستم با موفقیت انجام شود، با استفاده از سرویس Token Factory که آن‌را پیشتر ایجاد کردیم، توکن مخصوصی را به همراه اطلاعاتی از کاربر، به سمت برنامه‌ی کلاینت بازگشت می‌دهیم.

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان در قسمت ورود به سیستم، برای نمونه مشخصات کاربر ادمین را وارد کرد:


و پس از اجرای درخواست، به خروجی زیر می‌رسیم:


که در اینجا JWT تولید شده‌ی به همراه قسمتی از مشخصات کاربر، در خروجی نهایی مشخص است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}


تنظیم Web API برای پذیرش و پردازش JWT ها

تا اینجا پس از لاگین، یک JWT را در اختیار کلاینت قرار می‌دهیم. اما اگر کلاینت این JWT را به سمت سرور ارسال کند، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و توسط آن، شیء User قابل دسترسی در یک اکشن متد، به صورت خودکار تشکیل نمی‌شود. برای رفع این مشکل، ابتدا بسته‌ی جدید نیوگت Microsoft.AspNetCore.Authentication.JwtBearer را به پروژه‌ی Web API اضافه می‌کنیم، سپس به کلاس آغازین پروژه‌ی Web API مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            var bearerTokensSection = Configuration.GetSection("BearerTokens");
            services.AddOptions<BearerTokensOptions>().Bind(bearerTokensSection);
            // ...

            var apiSettings = bearerTokensSection.Get<BearerTokensOptions>();
            var key = Encoding.UTF8.GetBytes(apiSettings.Key);
            services.AddAuthentication(opt =>
            {
                opt.DefaultAuthenticateScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                opt.DefaultChallengeScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                opt.DefaultScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
            })
            .AddJwtBearer(cfg =>
            {
                cfg.RequireHttpsMetadata = false;
                cfg.SaveToken = true;
                cfg.TokenValidationParameters = new TokenValidationParameters
                {
                    ValidateIssuerSigningKey = true,
                    IssuerSigningKey = new SymmetricSecurityKey(key),
                    ValidateAudience = true,
                    ValidateIssuer = true,
                    ValidAudience = apiSettings.Audience,
                    ValidIssuer = apiSettings.Issuer,
                    ClockSkew = TimeSpan.Zero,
                    ValidateLifetime = true
                };
            });

            // ...
در اینجا در ابتدا اعتبارسنجی از نوع Jwt تعریف شده‌است و سپس پردازش کننده و وفق دهنده‌ی آن‌را به سیستم اضافه کرده‌ایم تا توکن‌های دریافتی از هدرهای درخواست‌های رسیده را به صورت خودکار پردازش و تبدیل به Claims شیء User یک اکشن متد کند.


افزودن JWT به تنظیمات Swagger

هر کدام از اکشن متدهای کنترلرهای Web API برنامه که مزین به فیلتر Authorize باشد‌، در Swagger UI با یک قفل نمایش داده می‌شود. در این حالت می‌توان این UI را به نحو زیر سفارشی سازی کرد تا بتواند JWT را دریافت و به سمت سرور ارسال کند:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            services.AddSwaggerGen(c =>
            {
                c.SwaggerDoc("v1", new OpenApiInfo { Title = "BlazorWasm.WebApi", Version = "v1" });
                c.AddSecurityDefinition("Bearer", new OpenApiSecurityScheme
                {
                    In = ParameterLocation.Header,
                    Description = "Please enter the token in the field",
                    Name = "Authorization",
                    Type = SecuritySchemeType.ApiKey
                });
                c.AddSecurityRequirement(new OpenApiSecurityRequirement {
                    {
                        new OpenApiSecurityScheme
                        {
                            Reference = new OpenApiReference
                            {
                                Type = ReferenceType.SecurityScheme,
                                Id = "Bearer"
                            }
                        },
                        new string[] { }
                    }
                });
            });
        }

        // ...


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-25.zip