در این مقاله آموزشی که یکی دیگر از سری مقالات آموزشی اصول و مبانی پایگاه داده پیشرفته میباشد، قصد داریم به یکی دیگر از مقولههای مهم در طراحی سیستمهای مدیریت پایگاه داده (DBMS) بپردازیم. همانطور که در مباحث قبلی بیان کردیم یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده، حفظ سازگاری(consistency) دادهها میباشد. برای مثال یکی از راهکار هایی که برای این منظور ارائه میدهد انجام عملیات در قالب تراکنش هاست که در مبحث مربوط به تراکنش ها مفصل در مورد آن بحث کردیم. با این حال گاهی خطاها و شکست هایی (failure) در حین عملیات ممکن است پیش بیاید که منجر به خروج سیستم از وضعیت سازگار خود گردد. بعنوان مثال ممکن است سخت افزار سیستم دچار مشکل شود، مثلا دیسک از کار بیفتد (disk crash) یا آنکه برق قطع شود. خطاهای نرم افزاری نیز میتوانند جزو موارد شکست و خرابی بحساب آیند که خطای منطق برنامه (logic) از این نمونه میباشد. در چنین شرایطی بحثی مطرح میشود تحت عنوان بازیابی (recovery) و ترمیم پایگاه داده که در این مقاله قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. بنا به تعریف بازیابی به معنای بازگرداندن یک پایگاه داده به وضعیت سازگار گذشته خود، بعد از وقوع یک شکست یا خرابی است. توجه داشته باشید که اهمیت بازیابی و ترمیم پایگاه داده تا آنجایی است که حدود 10 درصد از سیستمهای مدیریت پایگاه داده را به خود اختصاص میدهند.
آنچه که در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد بازیابی بصورت نرم افزاری است که از آن تحت عنوان fail soft نام برده میشود. دقت داشته باشید در بیشتر مواقع میتوان از طریق نرم افزاری عمل بازیابی را انجام داد، اما در کنار راهکارهای نرم افزاری باید حتما اقدامات سخت افزاری ضروری نیز پیش بینی شود. بعنوان مثال گرفتن نسخههای پشتیبان یک امر ضروری در سیستمهای اطلاعاتی است. چرا که گاهی اوقات خرابیهای فیزیکی باعث از دست رفتن تمامی اطلاعات میگردند که در این صورت نسخههای پشتیبان میتوانند به کمک آیند و با کمک آنها سیستم را مجدد بازیابی کرد. در شکل زیر نمونه ای از روشهای پشتیبان گیری بنام mirroring نشان داده شده است که روش رایجی در سیستمهای بانک اطلاعاتی بشمار میرود. همانطور که در شکل نشان داده شده است در کنار نسخه اصلی (DISK)، نسخه(MIRROR) آن قرار داده شده است. این دو نسخه کاملا مشابه یکدیگرند و هر عملی که در DICK انجام میشود در MIRROR ان نیز اعمال میشود تا در مواقع خرابی DISK بتوان از نسخه MIRROR استفاده نمود.
در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنشها را مشاهده میکنید.
نیازمندیهای اصلی در بازیابی پایگاه داده
برای آنکه وارد بحث اصلی شویم باید بگویم در یک نگاه کلی میتوان گفت که ساختار زیر سیستم بازیابی پایگاه داده بر پایه سه عملیات استوار است که عبارتند از log ، redo و undo . برای آنکه بتوان در هنگام رخ دادن خطا عمل ترمیم و بازیابی را انجام داد، سیستم پایگاه داده با استفاده از مکانیزم لاگ کردن(logging) خود تمامی عملیاتی را که در پایگاه داده رخ میدهد و بنحوی منجر به تغییر وضعیت ان میگردد را در جایی ثبت و نگهداری میکند. اهمیت لاگ کردن وقایع بسیار بالاست، چرا که پس از رخ دادن شکست در سیستم ملاک ما برای بازیابی و ترمیم فایلهای لاگ (log files) می باشند.
سیستم دقیقا خط به خط این لاگها را میخواند و بر اساس وقایعی که رخ داده است تصمیمات لازم را برای بازیابی اتخاذ میکند. در حین خواندن فایلهای لاگ، سیستم برخی از وقایع را باید بی اثر کند. یعنی عمل عکس آنها را انجام دهد تا اثر آنها بر روی پایگاه داده از بین برود. به این عمل undo کردن میگوییم که همانطور که در بالا گفته شد یکی از عملیات اصلی در بازیابی است. عمل دیگری وجود دارد بنام انجام مجدد یا redo کردن که در برخی از مواقع باید صورت بگیرد. انجام مجدد همانطور که از اسمش پیداست به این معنی است که عملی که از لاگ فایل خوانده شده است باید مجدد انجام گیرد. بعنوان مثال در فایل لاگ به تراکنشی برخورد میکنیم و سیستم تصیم میگیرد که آن را مجدد از ابتدا به اجرا در آورد. دقت داشته باشید که سیستم بر اساس قوانین و قواعدی تصمیم میگیرد که تراکنشی را redo و یا undo نماید که در ادامه این بحث آن قوانین را باز خواهیم کرد.
در کنار لاگ فایل ها، که مبنای کار در بازیابی هستند، فایل دیگری نیز در سیستم وجود دارد که به DBMS در بازیابی کمک میکند. این فایل raster file نام دارد که در بخشهای بعدی این مقاله در مورد آن و کارایی آن بیشتر صحبت خواهیم نمود.
Recovery Manager
مسئولیت انجام بازیابی بصورت نرم افزاری (fail soft) بر عهده زیر سیستمی از DBMS بنام مدیر بازیابی (recovery manager) می باشد و همانطور که اشاره شد این زیر سیستم چیزی در حدود 10 در صد DBMSرا به خود اختصاص میدهد. برای آنکه این زیر سیستم بتواند مسئولیت خود را بنحو احسن انجام دهد بطوری که عمل بازیابی بدون نقص و قابل اعتماد باشد، باید به نکاتی توجه نمود. اولین نکته اینست که در لاگ کردن و همچنین خواندن لاگ فایل به جهت بازیابی و ترمیم پایگاه داده هیچ تراکنشی نباید از قلم بیفتد. تمامی تراکنشها در طول حیات سیستم باید لاگ شود تا بازیابی ما قابل اعتماد و بدون نقص باشد. نکته دوم اینست که اگر تصمیم به اجرای مجدد (redo) تراکنشی گرفته شد، طوری باید عمل Redo انجام شود که بلحاظ منطقی آن تراکنش یک بار انجام شود و تاثیرش یکبار بر دیتابیس اعمال گردد. بعنوان مثال فرض کنید که در طی یک تراکنش مبلغ یک میلیون تومان به حساب شخصی واریز میشود. مدتی بعد از اجرای و تمکیل تراکنش سیستم دچار مشکل میشود و مجبور به انجام بازیابی میشویم. در حین عمل بازیابی سیستم مدیریت بازیابی و ترمیم تصمیم به اجرای مجدد تراکنش مذکور میگیرد. در اینجا سیستم نباید مجدد یک میلیون تومان دیگر به حساب ان شخص واریز کند. چرا که در این صورت موجودی حساب فرد دو میلیون تومان خواهد شد که این اشتباه است. سیستم باید طوری عمل کند که پس از انجام مجدد تراکنش باز هم موجودی همان یک میلیون تومان باشد. یعنی مثلا ابتدا یک میلیون کسر و سپس یک میلیون به آن اضافه کند. این مسئله نکته بسیار مهمی است که طراحان DBMS باید حتما آن را مد نظر قرار دهند.
لاگ کردن:
همانطور که گفته شد هر تغییری که در پایگاه داده رخ میدهد باید لاگ شود. لاگ کردن به این معنی است که هر گونه عملیاتی که در پایگاه داده انجام میشود در فایل هایی به نام فایل لاگ (log file) ذخیره شود. توجه داشته باشید لاگ فایلها در بسیاری از سیستمهای نرم افزاری دیگر نیز استفاده میشود. بعنوان مثال در سیستم عامل ما انواع مختلفی فایل لاگ داریم. بعنوان نمونه یک فراخوانی سیستمی (system call) که در سیستم عامل توسط کاربر انجام میشود در فایلی مخصوص لاگ میشود. یکی از کاربرد این لاگ فایل شناسایی کاربران بد و خرابکار (malicious users) می تواند باشد که کارهای تحقیقاتی زیادی هم در این رابطه انجام شده و میشود. بدین صورت که میتوان با بررسی این فایل لاگ و آنالیز فراخوانیهای یک کاربر بدنبال فراخوانی هایی غیر عادی گشت و از این طریق تشخیص داد که کاربر بدنبال خرابکاری بوده یا خیر. مشابه چنین فایل هایی در DBMS نیز وجود دارد که هدف نهایی تمامی انها حفظ صحت، سازگاری و امنیت اطلاعات میباشد.
حال ببینیم در لاگ فایل مربوط به بازیابی اطلاعات چه چیز هایی نوشته میشود. در طول حیات پایگاه داده عملیات بسیار گوناگونی انجام میگیرد که جزئیات تمامی آنها باید لاگ شود. بعنوان مثال هنگامی که رکوردی درج میشود در لاگ فایل باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط چه کاربری چه رکوردی، با چه شناسه ای به کدام جدول از دیتابیس اضافه شد. یا اینکه در موقع حذف باید مشخص شود چه رکوردی از چه جدولی حذف شده است. در هنگام بروز رسانی (update) باید علاوه بر مواردی که در درج لاگ میکنیم نام فیلد ویرایش شده، مقدار قبلی و مقدار جدید آن نیز مشخص شود. تمامی عملیات ریز لاگ میشوند و هیچ عملی نباید از قلم بیفتد. بنابراین فایل لاگ با سرعت زیاد بزرگ خواهد و اندازه دیتابیس نیز افزایش خواهد یافت. این افزایش اندازه مشکل ساز میتواند باشد. چراکه معمولا فضایی که ما بر روی دیسک به دیتابیس اختصاص میدهیم فضایی محدود است. بهمین دلیل به لحاظ فیزیکی نمیتوان فایل لاگی با اندازه نامحدود داشت. این در حالی است که چنین فایل هایی باید نامحدود باشند تا همه چیز را در خود ثبت نمایند. برای پیاده سازی ظرفیت نامحدود به لحاظ منطقی یکی از روشها پیاده سازی فایلهای حلقه ای(circular) است. بدین صورت که هنگامی که سیستم به انتهای فایل لاگ میرسد مجددا به ابتدا آن بر میگردد و از ابتدا شروع به نوشتن میکند. البته چنین ساختار هایی بدون اشکال نیستند. چرا که پس از رسیدن به انتهای فایل و شروع مجدد از ابتدا ما برخی از تراکنشهای گذشته را از دست خواهیم داد. این مسئله یکی از دلایلی است که بر اساس آن پیشنهاد میشود تا جایی که امکان دارد تراکنشها را کوچک پیاده سازی کنیم. گاهی اوقات بر روی لاگ فایل عمل فشرده سازی را نیز انجام میدهند. البته فشرده سازی بمعنای رایج ان مطرح نیست. بلکه منظور از فشرده سازی آنست که رکورد هایی که غیر ضروری هستند را حذف کنیم. بعنوان مثال فرض کنید رکوردی را از 50 به 60 تغییر داده ایم. مجددا همان رکورد را از 60 به 70 تغییر میدهیم. در این صورت برای این عملیات دو رکورد در فایل لاگ ثبت شده است که در هنگام فشرده سازی در صورت امکان میتوان ان دو را به یک رکورد تبدیل نمود (تغییر از 50 به 70 را بجای ان دو لاگ کرد). بعنوان مثال دیگر فرض کنید تراکنشی در گذشته دور انجام شده است و با موفقیت کامیت شده است. میتوان رکوردهای لاگ مربوط به این تراکنش را نیز بنا به شرایط حذف کرد.
دقت داشته باشید که ما عملیاتی مانند عملیات محاسباتی را در این لاگ فایل ثبت نمیکنیم. بعنوان مثال اگر دو فیلد با هم باید جمع شوند و نتیجه در فیلدی باید بروز گردد، جمع دو فیل را در سیستم لاگ نمیکنیم بلکه تنها مقدار نهایی ویرایش شده را ثبت میکنیم. چرا که عملیات محاسباتی در بازیابی ضروری نیستند و ثبت انها تنها باعث بزرگ شدن فایل میشود.
در برخی از سیستمهای حساس، ممکن است برای فایلهای لاگ هم یک کپی تهیه کنند تا در صورت بروز خطا در لاگ فایل بتوان آن را نیز بازیابی نمود.
انواع رکوردهای لاگ فایل :
در فایل لاگ رکوردهای مختلفی ممکن است درج شود که در این جا به چند نمونه از انها اشاره میکنیم:
- [start-transaction, T]
- [write-item, T, X, old-value, new-value]
- [read-item, T, X]
- [commit, T]
در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنشها را مشاهده میکنید.
در این شکل نکته ای وجود دارد که به آن اشاره ای میکنیم. همانطور که میبینید در شکل از اصطلاحimmediate update استفاده شده است. در برخی از سیستمها تغییرات تراکنشها بصورت فوری اعمال میشوند که اصطلاحا میگوییم immediate updates دارند. در مقابل این اصطلاح ما deffered را داریم. در این مدل تغییرات در انتهای کار اعمال میشوند (در زمان commit).
Write-Ahead Log (WAL) :
بر اساس آنچه تابحال گفته شد هر تغییری در پایگاه داده شامل دو عمل میشود. یکی انجام تغییر (اجرای تراکنش) و دیگری ثبت آن در لاگ فایل. حال سوالی که ممکن است مطرح شود اینست که کدامیک از این دو کار بر دیگری تقدم دارد؟ آیا اول تراکنش را باید اجرا کرد و سپس لاگ آن را نوشت و یا برعکس باید عمل کرد. یعنی پیش از هر تراکنشی ابتدا باید لاگ آن را ثبت کرد و سپس تراکنش را اجرا نمود. بر همین اساس سیاستی تعریف میشود بنام سیاست write-ahead log یا WAL که سوال دوم را تایید میکند. یعنی میگوید هنگامی که قرار است عملی در پایگاه داده صورت گیرد ابتدا باید ان عمل بطور کامل لاگ شود و سپس آن را اجرا نمود. این سیاست هدفی را دنبال میکند.
پیش از آنکه هدف این سیاست را توضیح دهیم لازم است نکته ای در مورد عملیات redo و undo بیان شود. شما با این دو عملیات در برنامههای مختلفی مانند آفیس، فتوشاپ و غیره آشنایی دارید. اما توجه داشته باشید که در DBMS این دو عملیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار میباشند. اصطلاحا در پایگاه داده گفته میشود که عملیات redo و undo باید idempotent باشند. معنی idempotent بودن اینست که اگر قرار است تراکنشی در پایگاه داده undo شود، اگر بارها و بارها عمل undo را بر روی آن تراکنش انجام دهیم مانند این باشد این عمل را تنها یکبار انجام داده ایم. در مورد redo نیز این مسئله صادق است.
در تعریف idempotent بودن ویژگیهای دیگری نیز وجود دارد. بعنوان مثال گفته میشود undo بر روی عملی که هنوز انجام نشده هیچ تاثیری نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل اهمیت استفاده از سیاستWAL را بیان میکند. بعنوان مثال فرض کنید میخواهیم رکوردی را در جدولی درج کنیم. همانطور که گفتیم دو روش برای این منظور وجود دارد. در روش اول ابتدا رکورد را در جدول مورد نظر درج میکنیم و سپس لاگ آن را مینویسیم. در این صورت اگر پس از درج رکورد سیستم با مشکل مواجه شود و مجبور به انجام عمل بازیابی شویم، بدلیل آنکه برای بازیابی بر اساس لاگ فایل عمل میکنیم و برای درج آن رکورد لاگی در سیستم ثبت نشده است، آن عمل را از دست میدهیم. در نتیجه بازیابی بطور کامل نمیتواند سیستم را ترمیم نماید. چراکه درج صورت گرفته اما لاگی برای آن ثبت نشده است. در روش دوم فرض کنید بر اساس سیاست WAL عمل میکنیم. ابتدا لاگ مربوط به درج رکورد را مینویسم. سپس پیش از آنکه عمل درج را انجام دهیم سیستم crash می کند و مجبور به بازیابی میشویم. دراین صورت هنگامی که Recovery Manager به رکورد مربوط به عمل درج در لاگ فایل میرسد یا باید آن را redo کند و یا undo (بعدا میگوییم بر چه اساس تصمیم گیری میکند). اگر تصمیم به undo کردن بگیرد بدلیل ویژگی گفته شده، عمل undo بر روی عملی که انجام نشده است هیچ تاثیری در پایگاه داده نخواهد گذاشت. اگر عمل redo را بخواهد انجام دهد نیز بدلیل آنکه لاگ مربوط به عمل درج در سیستم ثبت شده بدون هیچ مشکلی این عمل مجددا انجام میگیرد. بنابراین بر خلاف روش قبل هیچ تراکنشی را از دست نمیدهیم و سیستم بطور کامل بازیابی و ترمیم میشود. به این دلیل است که توصیه میشود در طراحیDBMS ها سیاست WAL بکار گیری شود.
نکته بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن ضروری بنظر میرسد اینست که در هنگام لاگ کردن تراکنش ها، علاوه بر آنکه خود تراکنش لاگ میشود و این لاگها نیز در فایل فیزیکی باید نوشته شوند، عملیات لازم برای Redo کردن و یا undo کردن آن نیز لاگ میشود تا سیستم در هنگام بازیابی بداند که چه کاری برایredo و undo کردن باید انجام دهد. توجه داشته باشید در این سیاست، COMMIT تراکنشی انجام نمیشود مگر انکه تمامی لاگهای مربوط به عملیات redo و undo آن تراکنش در لاگ فایل فیزیکی ثبت شود.
قرار دادن checkpoint در لاگ فایل:
گفتیم که در هنگام رخ دادن یک خطا، برای بازیابی و ترمیم پایگاه داده به لاگ فایل مراجعه میکنیم و بر اساس تراکنش هایی که در آن ثبت شده است، عمل ترمیم را انجام میدهیم. علاوه بر آن، این را هم گفتیم که لاگ فایل، معمولا فایلی بزرگ است که از نظر منطقی با ظرفیت بینهایت پیاده سازی میشود. حال سوال اینجاست که اگر بعد گذشت ساعتها از عمر پایگاه داده و ثبت رکوردهای متعدد در لاگ فایل خطایی رخ داد، آیا مدیر بازیابی و ترمیم پایگاه داده باید از ابتدای لاگ فایل شروع به خواندن و بازیابی نماید؟ اگر چنین باشد در بانکهای اطلاعاتی بسیار بزرگ عمل بازیابی بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. برای جلوگیری از این کار مدیر بازیابی پایگاه داده وظیفه دارد در فواصل مشخصی در لاگ فایل نقاطی را علامت گذاری کند تا اگر خطایی رخ داد عمل undo کردن تراکنش را تنها تا همان نقطه انجام دهیم (نه تا ابتدای فایل). به این نقاط checkpoint گفته میشود که انتخاب صحیح آنها تاثیر بسیاری در کیفیت و کارایی عمل بازیابی دارد.
نکته بسیار مهمی که در مورد checkpoint ها وجود دارد اینست که آنها چیزی فراتر از یک علامت در لاگ فایل هستند. هنگامی که DBMS به زمانی میرسد که باید در لاگ فایل checkpoint قرار دهد، باید اعمال مهمی ابتدا انجام شود. اولین کاری که در زمان checkpoint باید صورت بگیرد اینست که رکورد هایی از لاگ فایل که هنوز به دیسک منتقل نشده اند، بر روی لاگ فایل فیزیکی بر روی دیسک نوشته شوند. به این عمل flush کردن لاگ رکوردها نیز گفته میشود. دومین کاری که در این زمان باید صورت بگیرید اینست که رکوردی خاص بعنوان checkpoint record در لاگ فایل درج گردد. در این رکورد در واقع تصویری از وضعیت دیتابیس در زمان checkpoint را نگهداری میکنیم. دقت داشته باشید که در زمان checkpoint،DBMS برای یک لحظه تمامی تراکنشهای در حال اجرا را متوقف میکند و لیستی از این تراکنشها را در رکورد مربوط به checkpoint نگهداری میکند تا در زمان بازیابی بداند چه تراکنش هایی در آن زمان هنوز commit نشده و تاثیرشان به پایگاه داده اعمال نشده است. سومین کاری که در این لحظه بایدا انجام گیرد ایسنت که اگر داده هایی از پایگاه داده هستند که عملیات مربوط به آنها COMMIT شده اند اما هنوز به دیسک منتقل نشده اند بر روی دیسک نوشته شوند.آخرین کاری که باید انجام شود اینست که آدرس رکورد مربوط به checkpoint در فایلی بنام raster file ذخیره شود. علت این کار آنست که در هنگام بازیابی بتوانیم بسرعت آدرس آخرین checkpoint را بدست آوریم.
عمل UNDO :
در اینجا قصد داریم معنی و مفهوم عمل undo را بر روی انواع مختلف تراکنشها را بیان کنیم.
- هنگامی که میگوییم یک عمل بروز رسانی (update) را میخواهیم undo کنیم منظور اینست که مقدار قبلی فیلد مورد نظر را به جای مقدار جدید آن قرار دهیم.
- هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات حذف میخواهیم انجام دهیم منظور اینست که مقدار قبلی جدول (رکورد حذف شده) را مجددا باز گردانیم.
- هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات درج (insert) می خواهیم انجام دهیم منظور این است که مقدار جدید درج شده در جدول را حذف کنیم.
انجام عمل بازیابی و ترمیم :
تا اینجا مقدمات لازم برای ترمیم پایگاه داده را گفتیم. حال میخواهیم بسراغ چگونگی انجام عمل ترمیم برویم. هنگامی که میخواهیم پایگاه داده ای را ترمیم کنیم اولین کاری که باید انجام گیرد اینست که بوسیله raster file، آدرس آخرین checkpoint لاگ فایل را پیدا کنیم. سپس فایل لاگ را از نقطه checkpoint به پایین اسکن میکنیم. در هنگام اسکن کردن باید تراکنشها را به دو گروه تقکیک کنیم، تراکنش هایی که باید undo شوند و تراکنش هایی که باید عمل redo بر روی انها انجام گیرد. علت این کار اینست که در هنگام undo کردن از انتهای لاگ فایل به سمت بالا باید حرکت کنیم و برای Redo کردن بصورت عکس، از بالا به سمت پایین میآییم. بنابراین جهت حرکت در لاگ فایل برای این دو عمل متفاوت است. بهمین دلیل باید ابتدا تراکنشها تفکیک شوند. اما چگونه این تفکیک صورت میگیرد؟
هنگام اسکن کردن (از نقطه checkpoint به سمت انتهای لاگ فایل (لحظه خطا) )، هر تراکنشی که رکورد لاگ مربوط به commit آن دیده شود باید در گروه redo قرار گیرد. بعبارت دیگر تراکنش هایی که در این فاصله commit شده اند را در گروه redo قرار میدهیم. در مقابل هر تراکنشی که commit آن دیده نشود (commit نشده اند) باید undo شود. باز هم تاکید میکنیم که این عمل تنها در فاصله بین آخرینcheckpoint تا لحظه وقوع خطا انجام میشود.
دقت داشته باشید که در شروع اسکن کردن اولین رکوردی که خوانده میشود رکورد مربوط بهcheckpoint می باشد که حاوی تراکنش هایی است که در زمان checkpoint در حال انجام بوده اند، یعنی هنوز commit نشده اند. بنابراین تمامی این تراکنشها را ابتدا در گروه تراکنش هایی که باید undo شوند قرار میدهیم. بمرور که عمل اسکن را ادامه میدهیم اگر به تراکنشی رسیدیم که رکورد مربوط به شروع ان ثبت شده باشد، باید آن تراکنش را در لیست undo قرار دهیم. تراکنش هایی که commit آنها دیده شود را نیز باید از گروه undo حذف و به گروه Redo اضافه نماییم. پس از خاتمه عمل اسکن ما دو لیست از تراکنشها داریم. یکی تراکنش هایی که باید Redo شوند و دیگری آنهایی که باید undo گردند.
پس از مشخص شدن دو لیست Redo و Undo، باید دو کار دیگر انجام شود. اولین کار اینست که تراکنش هایی که باید undo شوند را از پایین به بالا undo کنیم. یکی از دلایل اینکه ابتدا عملیات undo را انجام میدهیم ایسنت هنگامی که تراکنش ها commit نشده اند، قفل هایی را که بر روی منابع پایگاه داده زده اند هنوز آزاد نکرده اند. با عمل undo کردن این قفلها را آزاد میکنیم و بدین وسیله کمک میکنیم تا درجه همروندی پایگاه داده پایین نیاید. پس از خاتمه عملیات undo، به نقطه checkpoint می رسیم. در این لحظه مانند اینست که هیچ تراکنشی در سیستم وجود ندارد. حالا بر اساس لیست redo از بالا یعنی نقطهcheckpoint به سمت پایین فایل لاگ حرکت میکنیم و تراکنشهای موجود در لیست redo را مجدد اجرا میکنیم. پس از خاتمه این گام نیز عملیات بازیابی خاتمه مییابد میتوان گفت سیستم به وضعیت پایدار قبلی خود باز گشسته است.
برای روشنتر شدن موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این شکل نقطه Tf زمان رخ دادن خطا را در پایگاه داده نشان میدهد. اولین کاری که برای بازیابی باید انجام گیرد، همانطور که گفته شده اینست که آدرس مربوط به زمان checkpoint (Tc) از raster file خوانده شود. پس از این کار از لحظه Tc به سمت Tf شروع به اسکن کردن لاگ فایل میکنیم. بدلیل آنکه در زمان Tc دو تراکنش T2 و T3 در حال اجرا بودند (و نام آنها در checkpoint record نیز ثبت شده است)، این دو تراکنش را در لیست redo قرار میدهیم. سپس عمل اسکن را به سمت پایین ادامه میدهیم. در حین اسکن کردن ابتدا به رکورد start trasnactionمربوط به تراکنش T4 می رسیم. بهمین دلیل این تراکنش را به لیست undo ها اضافه میکنیم. پس از آن به commit تراکنش T2 می رسیم. همانطور که گفته شد باید T2 را از لیست undo ها خارج و به یست تراکنش هایی که باید redo شوند اضافه گردد. سپس به تراکنش T5 می رسیم که تازه آغاز شده است. ان را نیز در گروه undo قرار میدهیم. بعد از ان رکورد مربوط به commit تراکنش T4 دیده میشود و ان را از لیست undo حذف و لیست redo اضافه میکنی. اسکن را ادامه میدهیم تا به نقطه Tf می رسیم. در ان لحظه لیست undo ها شامل دو تراکنش T3 و T5 و لیست Redo ها شامل تراکنش های T2 و T4 می باشند. در مورد تراکنش T1 نیز چون پیش از لحظه Tc کامیت شده است عملی صورت نمیگیرد.
موفق و پیروز باشید
ساختار مورد نیاز یک Kendo UI Tree View
فرض کنید قصد دارید نظرات تو در توی مطلبی را توسط Kendo UI Tree View نمایش دهید. مدل خود ارجاع دهندهی آن میتواند چنین شکلی را داشته باشد:
namespace KendoUI11.Models { public class BlogComment { public int Id { set; get; } public string Body { set; get; } public int? ParentId { get; set; } // مخصوص کندو یو آی هستند public bool HasChildren { get; set; } public string imageUrl { get; set; } } }
چند خاصیت بعدی مانند HasChildren و imageUrl مخصوص Kendo UI هستند. از imageUrl اختیاری میتوان جهت نمایش آیکنی در کنار یک آیتم استفاده کرد و HasChildren به این معنا است که آیا گره جاری دارای عناصر فرزندی میباشد یا خیر.
تهیه یک منبع داده نمونه
شکل ابتدای مطلب، از طریق منبع داده ذیل تهیه شدهاست:
using System.Collections.Generic; namespace KendoUI11.Models { /// <summary> /// منبع داده فرضی جهت سهولت دموی برنامه /// </summary> public static class BlogCommentsDataSource { private static readonly IList<BlogComment> _cachedItems; static BlogCommentsDataSource() { _cachedItems = createBlogCommentsDataSource(); } public static IList<BlogComment> LatestComments { get { return _cachedItems; } } /// <summary> /// هدف صرفا تهیه یک منبع داده آزمایشی ساده تشکیل شده در حافظه است /// </summary> private static IList<BlogComment> createBlogCommentsDataSource() { var list = new List<BlogComment>(); var comment1 = new BlogComment { Id = 1, Body = "نظر من این است که", HasChildren = true, ParentId = null }; list.Add(comment1); var comment12 = new BlogComment { Id = 2, Body = "پاسخی به نظر اول", HasChildren = true, ParentId = 1 }; list.Add(comment12); var comment12A = new BlogComment { Id = 3, Body = "پاسخی دیگری به نظر اول", HasChildren = false, ParentId = 1 }; list.Add(comment12A); var comment121 = new BlogComment { Id = 4, Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", HasChildren = false, ParentId = 2 }; list.Add(comment121); var comment2 = new BlogComment { Id = 5, Body = "نظر 2", HasChildren = true, ParentId = null, imageUrl= "images/search.png" }; list.Add(comment2); var comment21 = new BlogComment { Id = 6, Body = "پاسخ به نظر 2", HasChildren = false, ParentId = 5 }; list.Add(comment21); return list; } } }
در این لیست دو رکورد، دارای ParentId مساوی null هستند. از این null بودنها جهت کوئری گرفتن و نمایش ریشههای TreeView در ادامه استفاده خواهیم کرد.
بازگشت نظرات با فرمت JSON به سمت کلاینت
در ادامه یک کنترلر ASP.NET MVC را مشاهده میکنید که توسط اکشن متد GetBlogComments، رکوردهای مورد نظر را با فرمت JSON به سمت کلاینت ارسال میکند:
using System.Linq; using System.Web.Mvc; using KendoUI11.Models; namespace KendoUI11.Controllers { public class HomeController : Controller { public ActionResult Index() { return View(); // shows the page. } [HttpGet] public ActionResult GetBlogComments(int? id) { if (id == null) { //دریافت ریشهها return Json( BlogCommentsDataSource.LatestComments .Where(x => x.ParentId == null) // ریشهها .ToList(), JsonRequestBehavior.AllowGet); } else { //دریافت فرزندهای یک ریشه return Json( BlogCommentsDataSource.LatestComments .Where(x => x.ParentId == id) .ToList(), JsonRequestBehavior.AllowGet); } } } }
اگر مقدار id به سمت سرور ارسال شود، یعنی کاربر گره و نودی را گشودهاست. بر این اساس، تمامی فرزندان این گره را یافته و بازگشت میدهیم.
کدهای سمت کاربر نمایش Kendo UI Tree View
برای کار با Kendo UI TreeView نیاز است از منبع داده خاصی به نام HierarchicalDataSource به نحو ذیل استفاده کنیم. در قسمت transport آن مشخص میکنیم که اطلاعات باید از چه آدرسی خوانده شوند که در اینجا به آدرس اکشن متد GetBlogComments اشاره میکند.
همچنین نیاز است مشخص کنیم کدامیک از خواص مدل بازگردانده شده، همان hasChildren است که در مثال فوق دقیقا به همین نام نیز تنظیم شدهاست.
<!--نحوهی راست به چپ سازی --> <div class="k-rtl k-header demo-section"> <div id="my-treeview"></div> </div> @section JavaScript { <script type="text/javascript"> $(function () { var dataSource = new kendo.data.HierarchicalDataSource({ transport: { read: { url: "@Url.Action("GetBlogComments", "Home")", dataType: "json", contentType: 'application/json; charset=utf-8', type: 'GET' } }, schema: { model: { id: "Id", hasChildren: "HasChildren" } } }); $("#my-treeview").kendoTreeView({ //استفاده از قالب در صورت نیاز template: kendo.template($("#treeview-template").html()), checkboxes: { checkChildren: false }, dataSource: dataSource, dataTextField: "Body", //رخدادها select: function (e) { console.log("Selecting: " + this.text(e.node)); }, check: function (e) { console.log("Checkbox changed :: " + this.text(e.node)); }, change: function (e) { console.log("Selection changed"); }, collapse: function (e) { console.log("Collapsing " + this.text(e.node)); }, expand: function (e) { console.log("Expanding " + this.text(e.node)); } }); }); </script> <script id="treeview-template" type="text/kendo-ui-template"> <strong> #: item.Body # </strong> </script> <style scoped> .demo-section { width: 100%; height: 300px; } </style> }
- در ابتدا به ازای هر ردیف این TreeView، از یک قالب استفاده شدهاست. تعریف این مورد اختیاری است. اگر نیاز به سفارشی سازی نحوهی نمایش هر آیتم را داشتید، میتوان از قالبها استفاده کرد.
- قسمت checkboxes مشخص میکند که آیا نیاز است در کنار هر آیتم یک checkbox نیز نمایش داده شود یا خیر.
- dataSource را به HierarchicalDataSource تنظیم کردهایم.
- dataTextField مشخص میکند که کدام فیلد دربرگیرندهی متن هر آیتم TreeView است.
- تعدادی رخداد منتسب به TreeView نیز تنظیم شدهاند که خروجی آنها را در console تصویر ابتدای بحث مشاهده میکنید.
کدهای کامل این مثال را از اینجا میتوانید دریافت کنید.
//do register action and send sms message to client //then call activateRegisterCode action from client to server //In the following run operation authentication for user
[AllowAnonymous] [HttpPost("[action]")] [IgnoreAntiforgeryToken] public async Task<IActionResult> ActivateRegisterCode([FromBody] ActiveCodeModel model) { if (model == null) { return BadRequest("درخواست نامعتبر"); } var user = await _userService.FindUserByKeyCodeAsync(model.Keycode); if (user == null) { return BadRequest("کد امنیتی معتبر نیست لطفا مجددا درخواست کد امنیتی کنید"); } user.IsActive = true; var userUpdated = await _userService.UpdateAsync(user, CancellationToken.None); var jwt = await _tokenFactoryService.CreateJwtTokensAsync(userUpdated); this.Response.Headers.Add("x-auth-token", jwt.AccessToken); this.Response.Headers.Add("access-control-expose-headers", "x-auth-token"); _antiforgery.RegeneratedAntiForgeryCookie(jwt.Claims); return Ok(); }
[AllowAnonymous] [HttpGet("[action]"), HttpPost("[action]")] public async Task<bool> Logout(string refreshtoken) { var claimsIdentity = this.User.Identity as ClaimsIdentity; var userIdValue = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.UserData)?.Value; if (!string.IsNullOrWhiteSpace(userIdValue) && Guid.TryParse(userIdValue, out Guid userId)) { await _tokenStoreService.InvalidateUserTokensAsync(userId).ConfigureAwait(false); } await _tokenStoreService.DeleteExpiredTokensAsync().ConfigureAwait(false); await _uow.SaveChangesAsync().ConfigureAwait(false); _antiforgery.DeleteAntiForgeryCookie(); return true; }
یکی از نیازهای طراحان این است که مرتبا نیاز به تبدیل نوعها را به یکدیگر دارند. CLR به شما اجازه میدهد که هر آبجکتی را به نوع مربوط به خودش یا والدینش تبدیل کنید. بسته به زبانی که انتخاب میکنید، این تبدیل شکل متفاوتی دارد و در سی شارپ نیاز به سینتکس خاصی نیست.
سی شارپ برای تبدیل یک شیء به نوعهای والدش، نیازی به ذکر نوع ندارد ولی اگر قرار است از سمت والد به سمت فرزند Cast شود نیاز است که صریحا نوع آن را اعلام کنید. در این روش اگر نوع تبدیلات با شیء ما سازگاری نداشته باشد، در زمان اجرا، با خطای
InvalidCastExceptio
internal class Employee { ... } public sealed class Program { public static void Main() { // بدون ذکر نام والد تبدیل صورت میگیرد Object o = new Employee(); // برای تبدیل والد به یکی از مشتقات آن نیاز است // نوع آن به طور صریح ذکر گردد // در بعضی زبانهای مثل ویژوال بیسیک نیازی به ذکر آن نیست Employee e = (Employee) o; } }
استفاده از کلمات as و is در تبدیلات
Object o = new Object(); Boolean b1 = (o is Object); // b1 is true. Boolean b2 = (o is Employee); // b2 is false.
پی نوشت :در این بررسی اگر شیء نال باشد، مقدار برگشتی همیشه false است. چون به هیچ نوعی قابل تبدیل نیست.نحوهی استفادهی از کلمه کلیدی is در این تبدیل به شکل زیر است:
if (o is Employee) { Employee e = (Employee) o; }
برای بهبود کد بالا، سی شارپ کلمهی کلیدی as را ارائه میکند. کلمه کلیدی as باعث میشود اگر شیء به آن نوع قابل تبدیل باشد، ارجاعی صورت بگیرد؛ در غیر این صورت مقدار نال بازگشت داده میشود. شاید شما بگویید که در خط بعدی ما نیز دوباره مجددا یک عبارت شرطی داریم و دوباره داریم عمل تاییدیه را انجام میدهیم. ولی باید گفت این if به مراتب هزینهی کمتری نسبت به بررسیهای تبدیل یا Cast به شیوهی بالاست.
Employee e = o as Employee; if (e != null) { ..... }
فضاهای نام و اسمبلی ها
همانطور که مطلع هستید، فضاهای نام به ما این اجازه را میدهند تا نوعها را به صورت منطقی گروه بندی کنیم تا دسترسی به آنان راحتتر باشد. برای مثال مطمئنا با نگاه به اسم فضای نام
System.Text
public sealed class Program { public static void Main() { System.IO.FileStream fs = new System.IO.FileStream(...); System.Text.StringBuilder sb = new System.Text.StringBuilder(); } }
using System.IO; // Try prepending "System.IO." using System.Text; // Try prepending "System.Text." public sealed class Program { public static void Main() { FileStream fs = new FileStream(...); StringBuilder sb = new StringBuilder(); } }
موقعیکه شما نوعی را در یک فضای نام استفاده میکنید، این نوع به ترتیب بررسی میکند که نوع، در کدام فضای نام و کدام اسمبلی مورد استفاده قرار گرفته است. این اسمبلیها شامل FCL و اسمبلیهای خارجی است که به آن لینک کردهاید. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ممکن است نام دو نوع، در دو فضای نام متفاوت، یکی باشد و در یک جا مورد استفاده قرار گرفتهاند. چگونه میتوان تشخیص داد که کدام نوع، متعلق به دیگری است؟ نظر مایکروسافت این است که تا میتوانید سعی کنید از اسامی متفاوت استفاده کنید. ولی در بعضی شرایط این مورد ممکن نیست. به همین علت باید هر دو کلاس یا به طور کامل، به همراه فضای نام نوشته شوند؛ یا اینکه یکی از آنها بدین شکل باشد و فضای نام نوع دیگر، با using صدا زده شود.
using Microsoft; using Dotnettips ; public sealed class Program { public static void Main() { Widget w = new Widget();// An ambiguous reference } }
'Widget' is an ambiguous reference between 'Microsoft.Widget' and 'Dotnettips.Widget
using Microsoft; using Dotnettips; public sealed class Program { public static void Main() { Dotnettips.Widget w = new Dotnettips.Widget(); // Not ambiguous } }
using Microsoft; using Dotnettips; using DotnettipsWidget = Dotnettips.Widget; public sealed class Program { public static void Main() { DotnettipsWidget w = new DotnettipsWidget (); // No error now } }
برای این کار از دادههای موجود در پایگاه داده [AdventureWorksLT2008R2].[SalesLT].[Address] استفاده میکنم .
نمونه خروجی مانند زیر میباشد :
سپس برای تنظیمات Script Component به ترتیب زیر عمل میکنیم :
در قسمت Input column ستون هایی را که به عنوان پارامتر میتوانیم با آنها کار کنیم ، تعریف میکنیم : (دقت شود که تغییر نام متغیرها ، در کدها اعمال میشوند .)
حال میخواهم ستونهای تاریخ میلادی و شمسی را برای خروجی تعریف کنم :
همانطور که مشاهده میکنید ، نوع داده ای برای خروجی را رشته تعریف کردم.
سپس به قسمت script بر میگردیم (سمت چپ پنجره ) و روی Edit Script کلیک میکنیم : (در صورتی که تمایل به کد نویسی با VB را دارید در همین قسمت میتوانید آن را تنظیم کنید)
پنجره ای مانند زیر برای ویرایش کدها ، باز میشود
همانطور که مشاهده میکنید درون این کلاس 4 متد تبدیل تاریخ را پیاده کردم و از آنها در متد input0_processInputRow استفاده کردم . این کار نیازی به پیاده سازی حلقه ندارد و به راحتی میتوان آنها را روی سطرهای دلخواه تعریف کرد . خروجی نمایش داده شده در data viewerها مانند زیر میباشند :
قبل از اعمال تبدیلات :
بعد از اعمال تبدیلات :
DSL یا Domain Specific languages به معنی زبانهایی با دامنه محدود است که برای اهداف خاصی نوشته میشوند و تنها بر روی یک جنبه از هدف تمرکز دارند. این زبانها به شما اجازه نمیدهند که یک برنامه را به طور کامل با آن بنویسید. بلکه به شما اجازه میدهند به هدفی که برای آن نوشته شدهاند، برسید. یکی از این زبانها همان css هست که با آن کار میکنید. این زبان به صورت محدود تنها بر روی یک جنبه و آن، تزئین سازی المانهای وب، تمرکز دارد. در وقع مثل زبان سی شارپ همه منظوره نیست و محدودهای مشخص برای خود دارد. به این نوع از زبانهای DSL، نوع اکسترنال هم میگویند. چون زبانی مستقل برای خود است و به زبان دیگری وابستگی ندارد. ولی در یک زبان اینترنال، وابستگی به زبان دیگری وجود دارد. مثل Fluent Interfaceها که به ما شیوه آسانی از دسترسی به جنبههای یک شیء را میدهد. برای آشنایی هر چه بیشتر با این زبانها و ساختار آن، کتاب Domain Specific languages نوشته آقای مارتین فاولر توصیه میشود.
Groovy یک زبان شیء گرای DSL هست که برای پلتفرم جاوا ساخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این زبان، صفحه ویکی ، میتواند مفید واقع شود.
از دیرباز سیستمهای Ant و Maven وجود داشتند و کار آنها اتوماسیون بعضی اعمال بود. ولی بعد از مدتی سیستم Gradle یا جمع کردن نقاط قوت آنها و افزودن ویژگیهای قدرتمندتری به خود، پا به میدان گذاشت تا راحتی بیشتری را برای برنامه نویس فراهم کند. از ویژگیهای گریدل میتوان داشتن زبان گرووی اشاره کرده که قدرت بیشتری را نسبت به سایر سیستمها داشت و مزیت مهم دیگر این بود که انعطاف بالایی را جهت افزودن پلاگینها داشت و گوگل با استفاده از این قابلیت، پشتیبانی از گریدل را در اندروید استادیو نیز گنجاند تا راحتی بیشتری را در اتوماسیون وظایف سیستمی ایجاد کند. در واقع آنچه شما در سیستم گریدل کار میکنید و اطلاعات خود را با آن کانفیگ میکنید، پلاگینی است که از سمت گوگل در اختیار شما قرار گرفته است و در مواقع خاص این وظایف توسط پلاگینها اجرا میشوند.
گریدل به راحتی از سایت رسمی آن قابل دریافت است و میتوان آن را در پروژههای جاوایی که مدنظر شماست، دریافت کنید و با استفاده از خط فرمان، با آن تعامل کنید. هر چند امروزه اکثر ویراستارهای جاوا از آن پشتیبانی میکنند.
گریدل یک ماهیت توصیفی دارد که شما تنها لازم است اعمالی را برای آن توصیف کنید تا بقیه کارها را انجام دهد. گریدل در پشت صحنه از یک "گراف جهت دار بدون دور" Directed Acycllic Graph یا به اختصار DAG استفاده میکند و طبق آن ترتیب وظایف یا taskها را دانسته و آنها را اجرا میکند. گریدل با این DAG، سه فاز آماده سازی، پیکربندی و اجرا را انجام میدهد.
- در مرحله آماده سازی ما به گریدل میگوییم چه پروژه یا پروژههایی نیاز به بیلد شدن دارند. در اندروید استادیو، این مرحله در فایل settings.gradle انجام میشود؛ شما در این فایل مشخص میکنید چه پروژههای نیاز به بیلد شدن توسط گریدل دارند. ساختار این فایل به این شکل است:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
-
در اولین مرحله انتظار دارد که فایل settings در دایرکتوری جاری باشد و اگر آن را پیدا کرد آن را مورد استفاده قرار میدهد؛ در غیر اینصورت مرحله بعدی را آغاز میکند.
- در مرحله دوم، در این دایرکتوری به دنبال دایرکتوری به نام master میگردد و اگر در آن هم یافت نکرد مرحله سوم را آغاز میکند.
- در مرحله سوم، جست و جو در دایرکتوری والد انجام میشود
- چنانچه این فایل را در هیچ یک از احتمالات بالا نیابد، همین پروژه جاری را تشخیص خواهد داد.
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities' project('dbutilities').projectDir=new File(settingsDir,'../dir1/dir2');
-
در مرحله پیکربندی، وظایف یا taskها را معرفی میکنیم. این عمل پیکربندی توسط فایل build.gradle که برای پروژه اصلی و هر زیر پروژهای که مشخص شدهاند، صورت میگیرد. در این فایل شما میتوانید خواص و متدهایی را تعریف و و ظایفی را مشخص کنید.
در پروژه اصلی، فایل BuildGradle شامل خطوط زیر است:
buildscript { repositories { jcenter() } dependencies { classpath 'com.android.tools.build:gradle:1.5.0' } } allprojects { repositories { jcenter() } }
در مرحله اجرا هم این وظایف را اجرا میکنیم. تمامی این سه عملیات توسط فایل و دستوری به نام gradlew که برگرفته از gradleWrapper میباشد انجام میشود. اگر در ترمینال اندروید استادیو این عبارت را تایپ کنید، میتوانید در ادامه دستور پیامهای مربوط به این عملیات را ببینید و ترتیب اجرای فازها را مشاهده کنید.
بیایید یک task را تعریف کنیم
task mytask <<{ println ".net tips task in config phase" }
gradlew mytask
gradlew --info mytask
اگر بخواهید خودتان دستی یک تسک پیکربندی را به یک تسک اجرایی تبدیل کنید، میتوانید متد doLast را صدا بزنید. کد زیر را توسط gradlew اجرا کنید؛ به همراه اطلاعات verbose تا ببینید که هر کدام از پیامها در کدام بخش چاپ میشوند. پیام اول در فاز پیکربندی و پیام دوم در فاز اجرایی چاپ میشوند.
task mytask { println ".net tips task in config phase" doLast{ println ".net tips task in exe phase" } }
یکی از کارهایی که در یک تسک میتوانید انجام دهید این است که آن را به یک تسک دیگر وابسته کنید. به عنوان مثال ما قصد داریم بعد از تسک mytask1، تسک my task2 اجرا شود و زمان پایان تسک mytask1 را در خروجی نمایش دهیم. برای اینکار باید بین تسکها یک وابستگی ایجاد شود و سپس با متد doLast کد خودمان را اجرایی نماییم. البته توجه داشته باشید که این وابستگیها تنها به تسکهای داخل فایل گریدل انجام میشود و نه تسکهای پلاگینها یا وابستگی هایی که تعریف میکنیم.
task mytask1 << { println ".net tips is the best" } task mytask2() { dependsOn mytask1 doLast{ Date time=Calendar.getInstance().getTime(); SimpleDateFormat formatter=new SimpleDateFormat("HH:mm:ss , YYYY/MM/dd"); println "mytask1 is done at " + formatter.format(time); } }
gradlew --info mytask2
Executing task ':app:mytask1' (up-to-date check took 0.003 secs) due to: Task has not declared any outputs. خروجی تسک شماره یک .net tips is the best :app:mytask1 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.046 secs. :app:mytask2 (Thread[main,5,main]) started. :app:mytask2 Executing task ':app:mytask2' (up-to-date check took 0.0 secs) due to: Task has not declared any outputs. خروجی تسک شماره دو mytask1 is done at 04:03:09 , 2016/07/07 :app:mytask2 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.075 secs. BUILD SUCCESSFUL
در گریدل مخالف doLast یعنی doFirst را نیز داریم ولی عملگر جایگزینی برای آن وجود ندارد و مستقیما باید آن را پیاده سازی کنید. خود گریدل به طور پیش فرض نیز تسکهای آماده ای نیز دارد که میتوانید در مستندات آن بیابید. به عنوان مثال یکی از تسکهای مفید و کاربردی آن تسک کپی کردن هست که از طریق آن میتوانید فایلی یا فایلهایی را از یک مسیر به مسیر دیگر کپی کنید. برای استفاده از چنین تسکهایی، باید تسکهای خود را به شکل زیر به شیوه اکشن بنویسید:
task mytask(type:Copy) { dependsOn mytask1 doLast{ from('build/apk') { include '**/*.apk' } into '.' } }
برای نمایش تسکهای موجود میتوانید از گریدل درخواست کنید که لیست تمامی تسکهای موجود را به شما نشان دهد. برای اینکار میتوانید دستور زیر را صدا کنید:
gradlew --info tasks
Other tasks ----------- clean jarDebugClasses jarReleaseClasses mytask mytask2 transformResourcesWithMergeJavaResForDebugUnitTest transformResourcesWithMergeJavaResForReleaseUnitTest
task mytask(type:Copy) { description "copy apk files to root directory" dependsOn mytask1 doLast{ from('build/apk') { include '**/*.apk' } into '.' } }
یکی دیگر از نکات جالب در مورد گریدل این است که میتواند برای شما callback ارسال کند. بدین صورت که اگر اتفاقی خاصی افتاد، تسک خاصی را اجرا کند. به عنوان مثال ما در کد پایین تسکی را ایجاد کردهایم که به ما این اجازه را میدهد، هر موقع تسکی در مرحله پیکربندی به بیلد اضافه میشود، تسک ما هم اجرا شود و نام تسک اضافه شده به بیلد را چاپ میکند.
tasks.whenTaskAdded{ task-> println "task is added $task.name" }
گریدل امکانات دیگری چون بررسی استثناءها و ایجاد استثناءها را هم پوشش میدهد که میتوانید در این صفحه آن را پیگیری کنید.
Gradle Wrapper
گریدل در حال حاضر مرتبا در حال تغییر و به روز رسانی است و اگر بخواهیم مستقیما با گریدل کار کنیم ممکن است که به مشکلاتی که در نسخه بندی است برخورد کنیم. از آنجا که هر پروژهای که روی سیستم شما قرار بگیرد از نسخهای متفاوتی از گریدل استفاده کند، باعث میشود که نتوانید نسخه مناسبی از گریدل را برای سیستم خود دانلود کنید. بدین جهت wrapper ایجاد شد تا دیگر نیازی به نصب گریدل پیدا نکنید. wrapper در هر پروژه میداند که که به چه نسخهای از گریدل نیاز است. پس موقعی که شما دستور gradlew را صدا میزنید در ویندوز فایل gradlew.bat صدا زده شده و یا در لینوکس و مک فایل شِل اسکریپت gradlew صدا زده میشود و wrapper به خوبی میداند که به چه نسخهای از گریدل برای اجرا نیاز دارد و آن را از طریق دانلود فراهم میکند. اگر همینک دایرکتوری والد پروژه اندرویدی خود را نگاه کنید میتوانید این دو فایل را ببینید.
از آنجا که خود اندروید استادیو به ساخت wrapper اقدام میکند، شما راحت هستید. ولی اگر دوست دارید خودتان برای پروژهای wrapper تولید کنید، مراحل زیر را دنبال کنید:
برای ایجاد wrapper توسط خودتان باید گریدل را دانلود و روی سیستم نصب کنید و سپس دستور زیر را صادر کنید:
gradle wrapper --gradle-version 2.4
اگر میخواهید ببینید wrapper که اندروید استادیو شما دارد چه نسخه از گردیل را صدا میزند مسیر را از دایرکتوری پروژه دنبال کنید و فایل زیر را بگشایید:
\gradle\wrapper\gradle-wrapper.properties
اینها فقط مختصراتی از آشنایی با نحوه عملکر گریدل برای داشتن دیدی روشنتر نسبت به آن بود. برای آشنایی بیشتر با گریدل، باید مستندات رسمی آن را دنبال کنید.
using var dbContext = new MyDbContext(); var objectToDelete = await dbContext.Objects.FirstAsync(o => o.Id == id); dbContext.Objects.Remove(objectToDelete); await dbContext.SaveChangesAsync();
البته راه دومی نیز برای انجام اینکار وجود دارد:
using var dbContext = new MyDbContext(); var objectToDelete = new MyObject { Id = id }; dbContext.Objects.Remove(objectToDelete); await dbContext.SaveChangesAsync();
اکنون میتوان در EF 7.0، روش سومی را نیز به این لیست اضافه کرد که فقط یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را سبب میشود:
await dbContext.Objects.Where(x => x.Id == id).ExecuteDeleteAsync();
معرفی متدهای حذف و بهروز رسانی دستهای رکوردها در EF 7.0
EF 7.0 به همراه دو متد جدید ExecuteUpdate و ExecuteDelete (و همچنین نگارشهای async آنها) است که کار بهروز رسانی و یا حذف دستهای رکوردها را بدون دخالت سیستم Change tacking میسر میکنند. مزیت مهم این روش، عدم نیاز به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی جهت بارگذاری رکوردهای مدنظر در حافظه و سپس حذف یکی یکی آنها است. فقط باید دقت داشت که چون این روش خارج از سیستم Change tracking صورت میگیرد، نتیجهی حاصل، دیگر با اطلاعات درون حافظهای سمت کلاینت، هماهنگ نخواهد بود و کار به روز رسانی دستی آنها بهعهدهی شماست.
بررسی نحوهی عملکرد ExecuteUpdate و ExecuteDelete با یک مثال
فرض کنید مدلهای موجودیتهای برنامه شامل کلاسهای زیر هستند:
public class User { public int Id { get; set; } public required string FirstName { get; set; } public required string LastName { get; set; } public virtual List<Book> Books { get; set; } = new(); public virtual Address? Address { get; set; } } public class Book { public int Id { get; set; } public required string Type { get; set; } public required string Name { get; set; } public virtual User User { get; set; } = default!; public int UserId { get; set; } } public class Address { public int Id { get; set; } public required string Street { get; set; } public virtual User User { get; set; } = default!; public int UserId { get; set; } }
public class ApplicationDbContext : DbContext { public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options) { } public DbSet<User> Users { get; set; } = default!; public DbSet<Book> Books { get; set; } = default!; public DbSet<Address> Addresses { get; set; } = default!; }
مثال 1: حذف دستهای تعدادی کتاب
context.Books.Where(book => book.Name.Contains("1")).ExecuteDelete();
DELETE FROM [b] FROM [Books] AS [b] WHERE [b].[Name] LIKE N'%1%'
یک نکته: متد ExecuteDelete، تعداد رکوردهای حذف شده را نیز بازگشت میدهد.
مثال 2: حذف کاربران و تمام رکوردهای وابسته به آن
فرض کنید میخواهیم تعدادی از کاربران را از بانک اطلاعاتی حذف کنیم:
context.Users.Where(user => user.Id <= 500).ExecuteDelete();
DELETE FROM [u] FROM [Users] AS [u] WHERE [u].[Id] <= 500 The DELETE statement conflicted with the REFERENCE constraint "FK_Books_Users_UserId". The conflict occurred in database "EF7BulkOperations", table "dbo.Books", column 'UserId'.
public class ApplicationDbContext : DbContext { public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options) { } public DbSet<User> Users { get; set; } = default!; public DbSet<Book> Books { get; set; } = default!; public DbSet<Address> Addresses { get; set; } = default!; protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder) { base.OnModelCreating(modelBuilder); modelBuilder .Entity<User>() .HasMany(user => user.Books) .WithOne(book => book.User) .OnDelete(DeleteBehavior.Cascade); modelBuilder .Entity<User>() .HasOne(user => user.Address) .WithOne(address => address.User) .HasForeignKey<Address>(address => address.UserId) .OnDelete(DeleteBehavior.Cascade); } }
مثال 3: بهروز رسانی دستهای از کاربران
فرض کنید میخواهیم LastName تعدادی کاربر مشخص را به مقدار جدید Updated، تغییر دهیم:
context.Users.Where(user => user.Id <= 400) .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName, user => "Updated"));
UPDATE [u] SET [u].[LastName] = N'Updated' FROM [Users] AS [u] WHERE [u].[Id] <= 400
context.Users.Where(user => user.Id <= 300) .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName, user => "Updated" + user.LastName));
UPDATE [u] SET [u].[LastName] = N'Updated' + [u].[LastName] FROM [Users] AS [u] WHERE [u].[Id] <= 300
context.Users.Where(user => user.Id <= 800) .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName, user => "Updated" + user.LastName) .SetProperty(user => user.FirstName, user => "Updated" + user.FirstName));
UPDATE [u] SET [u].[FirstName] = N'Updated' + [u].[FirstName], [u].[LastName] = N'Updated' + [u].[LastName] FROM [Users] AS [u] WHERE [u].[Id] <= 800
کدهای کامل این مطلب را از اینجا میتوانید دریافت کنید: EF7BulkOperations.zip
معرفی سرویس MatDialog
توسط سرویس MatDialog میتوان modal dialogs بستهی Angular Material را نمایش داد که به همراه طراحی متریال و پویانمایی مخصوص آن است.
let dialogRef = dialog.open(UserProfileComponent, { height: '400px’, width: '600px’ });
dialogRef.afterClosed().subscribe(result => { console.log(`Dialog result: ${result}`); }); dialogRef.close('value');
در این مثال اگر dialogRef را با متد close و پارامتر value فراخوانی کنیم، سبب بسته شدن این دیالوگ خواهیم شد. این پارامتر در قسمت Dialog result پیام دریافتی پس از بسته شدن دیالوگ نیز قابل دسترسی است.
کامپوننتهایی که توسط سرویس MatDialog نمایش داده میشوند، میتوانند توسط سرویس جنریک MatDialogRef، صفحهی دیالوگ باز شده را ببندند:
@Component({/* ... */}) export class YourDialog { constructor(public dialogRef: MatDialogRef<YourDialog>) { } closeDialog() { this.dialogRef.close('Value….!’); } }
نحوهی طراحی یک دیالوگ نیز به کمک تعدادی کامپوننت و دایرکتیو میسر است:
<h2 mat-dialog-title>Delete all</h2> <mat-dialog-content>Are you sure?</mat-dialog-content> <mat-dialog-actions> <button mat-button mat-dialog-close>No</button> <!-- Can optionally provide a result for the closing dialog. --> <button mat-button [mat-dialog-close]="true">Yes</button> </mat-dialog-actions>
ایجاد دکمهی نمایش دیالوگ افزودن تماسها و کاربران جدید
قبل از هر کاری نیاز است دکمهی افزودن یک کاربر جدید را به صفحه اضافه کنیم. برای اینکار یک منوی ویژه را در سمت راست، بالای صفحه ایجاد میکنیم. بنابراین ابتدا به مستندات toolbar و menu مراجعه میکنیم تا با نحوهی تعریف دکمهها و منوها به toolbar آشنا شویم. سپس فایل قالب toolbar\toolbar.component.html را به صورت زیر تکمیل میکنیم:
<mat-toolbar color="primary"> <button mat-button fxHide fxHide.xs="false" (click)="toggleSidenav.emit()"> <mat-icon>menu</mat-icon> </button> <span>Contact Manager</span> <span fxFlex="1 1 auto"></span> <button mat-button [matMenuTriggerFor]="menu"> <mat-icon>more_vert</mat-icon> </button> <mat-menu #menu="matMenu"> <button mat-menu-item>New Contact</button> </mat-menu> </mat-toolbar>
سپس ابتدا یک mat-button را با آیکن more_vert (آیکن علامت بیشتر عمودی) تعریف کردهایم:
این دکمه توسط ویژگی matMenuTriggerFor به template reference variable ایی به نام menu متصل شدهاست تا با کلیک بر روی آن، این mat-menu را نمایش دهد:
ایجاد دیالوگ افزودن تماسها و کاربران جدید
پس از تعریف دکمه و منویی که سبب نمایش عبارت افزودن یک تماس جدید میشوند، به رخداد کلیک آن متدی را جهت نمایش صفحهی دیالوگ جدید اضافه میکنیم:
<button mat-menu-item (click)="openAddContactDialog()">New Contact</button>
ng g c contact-manager/components/new-contact-dialog --no-spec
import { NewContactDialogComponent } from "./components/new-contact-dialog/new-contact-dialog.component"; @NgModule({ declarations: [ NewContactDialogComponent], entryComponents: [ NewContactDialogComponent ] }) export class ContactManagerModule { }
import { Component, EventEmitter, OnInit, Output } from "@angular/core"; import { MatDialog } from "@angular/material"; import { NewContactDialogComponent } from "../new-contact-dialog/new-contact-dialog.component"; @Component({ selector: "app-toolbar", templateUrl: "./toolbar.component.html", styleUrls: ["./toolbar.component.css"] }) export class ToolbarComponent implements OnInit { @Output() toggleSidenav = new EventEmitter<void>(); constructor(private dialog: MatDialog) { } ngOnInit() { } openAddContactDialog(): void { const dialogRef = this.dialog.open(NewContactDialogComponent, { width: "450px" }); dialogRef.afterClosed().subscribe(result => { console.log("The dialog was closed", result); }); } }
تکمیل قالب کامپوننت تماس جدید
در ادامه میخواهیم فرم افزودن یک تماس جدید را به همراه فیلدهای ورودی آن، به قالب new-contact-dialog.component.html اضافه کنیم:
<h2 mat-dialog-title>Add new contact</h2> <mat-dialog-content> <div fxLayout="column"> </div> </mat-dialog-content> <mat-dialog-actions> <button mat-button color="primary" (click)="save()"> <mat-icon>save</mat-icon> Save </button> <button mat-button color="primary" (click)="dismiss()"> <mat-icon>cancel</mat-icon> Cancel </button> </mat-dialog-actions>
import { Component, OnInit } from "@angular/core"; import { MatDialogRef } from "@angular/material"; @Component() export class NewContactDialogComponent implements OnInit { constructor( private dialogRef: MatDialogRef<NewContactDialogComponent> ) { } ngOnInit() { } save() { } dismiss() { this.dialogRef.close(null); } }
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، به چنین شکلی خواهیم رسید:
تکمیل فیلدهای ورود اطلاعات فرم ثبت یک تماس جدید
تا اینجا ساختار فرم دیالوگ ثبت اطلاعات جدید را تکمیل کردیم. این فرم، به شیء user متصل خواهد شد. همچنین لیستی از avatars را هم جهت انتخاب، نمایش میدهد. به همین جهت این دو خاصیت عمومی را به کدهای کامپوننت آن اضافه میکنیم:
import { User } from "../../models/user"; @Component() export class NewContactDialogComponent implements OnInit { avatars = ["user1", "user2", "user3", "user4", "user5", "user6", "user7", "user8"]; user: User = { id: 0, birthDate: new Date(), name: "", avatar: "", bio: "", userNotes: null };
الف) فیلد نمایش و انتخاب avatar کاربر
<mat-form-field> <mat-select placeholder="Avatar" [(ngModel)]="user.avatar"> <mat-select-trigger> <mat-icon svgIcon="{{user.avatar}}"></mat-icon> {{ user.avatar }} </mat-select-trigger> <mat-option *ngFor="let avatar of avatars" [value]="avatar"> <mat-icon svgIcon="{{avatar}}"></mat-icon> {{ avatar }} </mat-option> </mat-select> </mat-form-field>
در اینجا از کامپوننت mat-select برای انتخاب avatar کاربر استفاده شدهاست که نتیجهی نهایی انتخاب آن به خاصیت user.avatar متصل شدهاست.
گزینههای این لیست (mat-option) بر اساس آرایهی avatars که در کامپوننت تعریف کردیم، تامین میشوند که در اینجا از mat-icon برای نمایش آیکن مرتبط نیز استفاده شدهاست. در این مورد در قسمت قبل چهارم، بخش «بارگذاری و معرفی فایل svg نمایش avatars کاربران به Angular Material» بیشتر توضیح داده شدهاست.
کار mat-select-trigger، سفارشی سازی برچسب نمایشی این کنترل است.
ب) فیلد دریافت نام کاربر به همراه اعتبارسنجی آن
<mat-form-field> <input matInput placeholder="Name" #name="ngModel" [(ngModel)]="user.name" required> <mat-error *ngIf="name.invalid && name.touched">You must enter a name</mat-error> </mat-form-field>
در اینجا فیلد نام کاربر، به user.name متصل و همچنین توسط ویژگی required، پر کردن آن الزامی اعلام شدهاست. به همین جهت در تصویر فوق یک ستاره را نیز کنار آن مشاهده میکند که به صورت خودکار توسط Angular Material نمایش داده شدهاست.
از کامپوننت mat-error برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی یک فیلد استفاده میشود که نمونهای از آنرا در اینجا با بررسی خواص invalid و touched فیلد نام که بر اساس ویژگی required فعال میشوند، مشاهده میکنید. بدیهی است در اینجا به هر تعدادی که نیاز است میتوان mat-error را قرار داد.
ج) فیلد دریافت تاریخ تولد کاربر توسط یک date picker
<mat-form-field> <input matInput [matDatepicker]="picker" placeholder="Born" [(ngModel)]="user.birthDate"> <mat-datepicker-toggle matSuffix [for]="picker"></mat-datepicker-toggle> <mat-datepicker #picker></mat-datepicker> </mat-form-field>
در اینجا از کامپوننت mat-datepicker برای انتخاب تاریخ تولید یک شخص استفاده شدهاست و نتیجهی آن به خاصیت user.birthDate متصل خواهد شد.
برای افزودن آن ابتدا یک mat-datepicker را به mat-form-field اضافه میکنیم. سپس یک template reference variable را به آن نسبت خواهیم داد. از آن هم در فیلد ورودی با انتساب آن به ویژگی matDatepicker و هم در کامپوننت mat-datepicker-toggle که سبب نمایش آیکن انتخاب تقویم میشود، در ویژگی for آن استفاده خواهیم کرد.
د) فیلد چند سطری دریافت توضیحات و شرححال کاربر
<mat-form-field> <textarea matInput placeholder="Bio" [(ngModel)]="user.bio"></textarea> </mat-form-field>
در اینجا برای دریافت توضیحات چندسطری، از یک text area استفاده شدهاست که به خاصیت user.bio متصل است.
بنابراین همانطور که ملاحظه میکنید، روش طراحی فرمهای Angular Material ویژگیهای خاص خودش را دارد:
- دایرکتیو matInput را میتوان به المانهای استاندارد input و textarea اضافه کرد تا داخل mat-form-field نمایش داده شوند. این mat-form-field است که کار اعمال CSS ویژهی طراحی متریال را انجام میدهد و امکان نمایش پیامهای خطای اعتبارسنجی و پویانمایی ورود اطلاعات را سبب میشود.
- قسمت mat-dialog-content را توسط fxLayout به حالت ستونی تنظیم کردیم:
<mat-dialog-content> <div fxLayout="column"> </div> </mat-dialog-content>
برای مثال اگر خواستید المانهای فرم با فاصلهی بیشتری از هم قرار بگیرند، میتوان از fxLayoutGap استفاده کرد که در مورد آن در قسمت دوم «معرفی Angular Flex layout» بیشتر توضیح داده شد.
تکمیل سرویس کاربران جهت ذخیرهی اطلاعات تماس کاربر جدید
در ادامه میخواهیم با کلیک کاربر بر روی دکمهی Save، ابتدا این اطلاعات به سمت سرور ارسال و سپس در سمت سرور ذخیره شوند. پس از آن، Id این کاربر جدید به سمت کلاینت بازگشت داده شود، دیالوگ جاری بسته و در آخر این شیء جدید به لیست تماسهای نمایش دادهی شدهی در sidenav اضافه گردد.
الف) تکمیل سرویس Web API سمت سرور
در ابتدا متد Post را به Web API برنامه جهت ذخیره سازی اطلاعات User ارسالی از سمت کلاینت اضافه میکنیم. کدهای کامل آنرا از فایل پیوستی انتهای بحث میتوانید دریافت کنید:
namespace MaterialAspNetCoreBackend.WebApp.Controllers { [Route("api/[controller]")] public class UsersController : Controller { private readonly IUsersService _usersService; public UsersController(IUsersService usersService) { _usersService = usersService ?? throw new ArgumentNullException(nameof(usersService)); } [HttpPost] public async Task<IActionResult> Post([FromBody] User user) { if (!ModelState.IsValid) { return BadRequest(ModelState); } await _usersService.AddUserAsync(user); return Created("", user); } } }
ب) تکمیل سرویس کاربران سمت کلاینت
سپس به فایل user.service.ts مراجعه کرده و دو تغییر زیر را به آن اضافه میکنیم:
@Injectable({ providedIn: "root" }) export class UserService { private usersSource = new BehaviorSubject<User>(null); usersSourceChanges$ = this.usersSource.asObservable(); constructor(private http: HttpClient) { } addUser(user: User): Observable<User> { const headers = new HttpHeaders({ "Content-Type": "application/json" }); return this.http .post<User>("/api/users", user, { headers: headers }).pipe( map(response => { const addedUser = response || {} as User; this.notifyUsersSourceHasChanged(addedUser); return addedUser; }), catchError((error: HttpErrorResponse) => throwError(error)) ); } notifyUsersSourceHasChanged(user: User) { this.usersSource.next(user); } }
return Created("", user);
بنابراین نیاز است از طریق این سرویس به کامپوننت sidenav، در مورد تغییرات لیست کاربران اطلاعات رسانی کنیم که روش کار آنرا پیشتر در مطلب «صدور رخدادها از سرویسها به کامپوننتها در برنامههای Angular» نیز مرور کردهایم. برای این منظور یک BehaviorSubject از نوع User را تعریف کردهایم که اشتراک به آن از طریق خاصیت عمومی usersSourceChanges میسر است. هر زمانیکه متد next آن فراخوانی شود، تمام مشترکین به آن، از افزوده شدن کاربر جدید، به همراه اطلاعات کامل آن مطلع خواهند شد.
ج) تکمیل متد save کامپوننت new-contact-dialog
پس از تکمیل سرویس کاربران جهت افزودن متد addUser به آن، اکنون میتوانیم از آن در کامپوننت دیالوگ افزودن اطلاعات تماس جدید استفاده کنیم:
import { UserService } from "../../services/user.service"; @Component() export class NewContactDialogComponent { user: User = { id: 0, birthDate: new Date(), name: "", avatar: "", bio: "", userNotes: null }; constructor( private dialogRef: MatDialogRef<NewContactDialogComponent>, private userService: UserService ) { } save() { this.userService.addUser(this.user).subscribe(data => { console.log("Saved user", data); this.dialogRef.close(data); }); } }
د) تکمیل کامپوننت sidenav جهت واکنش نشان دادن به افزوده شدن اطلاعات تماس جدید
اکنون که سرویس کاربران به صفحه دیالوگ افزودن اطلاعات یک تماس جدید متصل شدهاست، نیاز است بتوانیم اطلاعات کاربر جدید را به لیست تماسهای sidenav اضافه کنیم. به همین جهت به sidenav.component مراجعه کرده و مشترک usersSourceChanges سرویس کاربران خواهیم شد:
import { UserService } from "../../services/user.service"; @Component() export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy { users: User[] = []; subscription: Subscription | null = null; constructor( private userService: UserService) { } ngOnInit() { this.subscription = this.userService.usersSourceChanges$.subscribe(user => { if (user) { this.users.push(user); } }); } ngOnDestroy() { if (this.subscription) { this.subscription.unsubscribe(); } } }
استفاده از کامپوننت Snackbar جهت نمایش موفقیت آمیز بودن ثبت اطلاعات
متد save کامپوننت دیالوگ یک تماس جدید را به صورت زیر تکمیل کردیم:
save() { this.userService.addUser(this.user).subscribe(data => { console.log("Saved user", data); this.dialogRef.close(data); });
openAddContactDialog(): void { const dialogRef = this.dialog.open(NewContactDialogComponent, { width: "450px" }); dialogRef.afterClosed().subscribe(result => { console.log("The dialog was closed", result); }); }
کدهای کامل این تغییرات را در ذیل مشاهده میکنید:
@Component() export class ToolbarComponent { @Output() toggleSidenav = new EventEmitter<void>(); constructor(private dialog: MatDialog, private snackBar: MatSnackBar, private router: Router) { } openAddContactDialog(): void { const dialogRef = this.dialog.open(NewContactDialogComponent, { width: "450px" }); dialogRef.afterClosed().subscribe((result: User) => { console.log("The dialog was closed", result); if (result) { this.openSnackBar(`${result.name} contact has been added.`, "Navigate").onAction().subscribe(() => { this.router.navigate(["/contactmanager", result.id]); }); } }); } openSnackBar(message: string, action: string): MatSnackBarRef<SimpleSnackBar> { return this.snackBar.open(message, action, { duration: 5000, }); } }
برای گشودن snackbar که نمونهای از آنرا در تصویر فوق ملاحظه میکنید، ابتدا نیاز است سرویس MatSnackBar را به سازندهی کلاس تزریق کرد. سپس توسط آن میتوان یک کامپوننت مستقل را همانند دیالوگها نمایش داد و یا میتوان یک متن را به همراه یک Action منتسب به آن، به کاربر نمایش داد؛ مانند متد openSnackBar که در کامپوننت فوق از آن استفاده میشود. این متد در رخداد پس از بسته شدن dialog، نمایش داده شدهاست.
پارامتر اول آن پیامی است که توسط snackbar نمایش داده میشود و پارامتر دوم آن، برچسب دکمه مانندی است کنار این پیام، که سبب انجام عملی خواهد شد و در اینجا به آن Action گفته میشود. برای مدیریت آن باید متد onAction را فراخوانی کرد و مشترک آن شد. در این حالت اگر کاربر بر روی این دکمهی action کلیک کند، سبب هدایت خودکار او به صفحهی نمایش جزئیات اطلاعات تماس کاربر خواهیم شد. به همین جهت سرویس Router نیز به سازندهی کلاس تزریق شدهاست تا بتوان از متد navigate آن استفاده کرد.
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-05.zip
برای اجرای آن:
الف) ابتدا به پوشهی src\MaterialAngularClient وارد شده و فایلهای restore.bat و ng-build-dev.bat را اجرا کنید.
ب) سپس به پوشهی src\MaterialAspNetCoreBackend\MaterialAspNetCoreBackend.WebApp وارد شده و فایلهای restore.bat و dotnet_run.bat را اجرا کنید.
اکنون برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی است.
- صفحهی اصلی
- منو
- یک صفحهی خوش آمدگویی
- صفحهی ورود و نمایش اطلاعات
<Window x:Class="TwoViews.MainWindow" xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation" xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008" xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" Title="MVVM Light View Switching" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="300" DataContext="{Binding Main, Source={StaticResource Locator}}" ResizeMode="NoResize" SizeToContent="WidthAndHeight" mc:Ignorable="d"> <Grid> <Grid.RowDefinitions> <RowDefinition Height="Auto" /> <RowDefinition Height="Auto" /> </Grid.RowDefinitions> <ContentControl Content="{Binding CurrentViewModel}" /> <DockPanel Grid.Row="1" Margin="5"> <Button Width="75" Height="23" Command="{Binding SecondViewCommand}" Content="Second View" DockPanel.Dock="Right" /> <Button Width="75" Height="23" Command="{Binding FirstViewCommand}" Content="First View" DockPanel.Dock="Left" /> </DockPanel> </Grid> </Window>
/// This is our MainViewModel that is tied to the MainWindow via the /// ViewModelLocator class. /// </summary> public class MainViewModel : ViewModelBase { /// <summary> /// Static instance of one of the ViewModels. /// </summary> private static readonly SecondViewModel SecondViewModel = new SecondViewModel(); /// <summary> /// Static instance of one of the ViewModels. /// </summary> private static readonly FirstViewModel FirstViewModel = new FirstViewModel(); /// <summary> /// The current view. /// </summary> private ViewModelBase _currentViewModel; /// <summary> /// Default constructor. We set the initial view-model to 'FirstViewModel'. /// We also associate the commands with their execution actions. /// </summary> public MainViewModel() { CurrentViewModel = FirstViewModel; FirstViewCommand = new RelayCommand(ExecuteFirstViewCommand); SecondViewCommand = new RelayCommand(ExecuteSecondViewCommand); } /// <summary> /// The CurrentView property. The setter is private since only this /// class can change the view via a command. If the View is changed, /// we need to raise a property changed event (via INPC). /// </summary> public ViewModelBase CurrentViewModel { get { return _currentViewModel; } set { if (_currentViewModel == value) return; _currentViewModel = value; RaisePropertyChanged("CurrentViewModel"); } } /// <summary> /// Simple property to hold the 'FirstViewCommand' - when executed /// it will change the current view to the 'FirstView' /// </summary> public ICommand FirstViewCommand { get; private set; } /// <summary> /// Simple property to hold the 'SecondViewCommand' - when executed /// it will change the current view to the 'SecondView' /// </summary> public ICommand SecondViewCommand { get; private set; } /// <summary> /// Set the CurrentViewModel to 'FirstViewModel' /// </summary> private void ExecuteFirstViewCommand() { CurrentViewModel = FirstViewModel; } /// <summary> /// Set the CurrentViewModel to 'SecondViewModel' /// </summary> private void ExecuteSecondViewCommand() { CurrentViewModel = SecondViewModel; } }
<Application.Resources> <vm:ViewModelLocator x:Key="Locator" d:IsDataSource="True" /> <!-- We define the data templates here so we can apply them across the entire application. The data template just says that if our data type is of a particular view-model type, then render the appropriate view. The framework takes care of this dynamically. Note that the DataContext for the underlying view is already set at this point, so the view (UserControl), doesn't need to have it's DataContext set directly. --> <DataTemplate DataType="{x:Type vm:SecondViewModel}"> <views:SecondView /> </DataTemplate> <DataTemplate DataType="{x:Type vm:FirstViewModel}"> <views:FirstView /> </DataTemplate> </Application.Resources>