مطالب
Repository ها روی UnitOfWork ایده خوبی نیستند
در دنیای دات نت گرایشی برای تجزیه (abstract) کردن EF پشت الگوی Repository وجود دارد. این تمایل اساسا بد است و در ادامه سعی می‌کنم چرای آن را توضیح دهم.


پایه و اساس

عموما این باور وجود دارد که با استفاده از الگوی Repository می‌توانید (در مجموع) دسترسی به داده‌ها را از لایه دامنه (Domain) تفکیک کنید و "داده‌ها را بصورت سازگار و استوار عرضه کنید".

اگر به هر کدام از پیاده سازی‌های الگوی Repository در کنار (UnitOfWork (EF دقت کنید خواهید دید که تفکیک (decoupling) قابل ملاحظه ای وجود ندارد.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Data;
using ContosoUniversity.Models;

namespace ContosoUniversity.DAL
{
    public class StudentRepository : IStudentRepository, IDisposable
    {
        private SchoolContext context;

        public StudentRepository(SchoolContext context)
        {
            this.context = context;
        }

        public IEnumerable<Student> GetStudents()
        {
            return context.Students.ToList();
        }

        public Student GetStudentByID(int id)
        {
            return context.Students.Find(id);
        }

        //<snip>
        public void Save()
        {
            context.SaveChanges();
        }
    }
}

این کلاس بدون SchoolContext نمی‌تواند وجود داشته باشد، پس دقیقا چه چیزی را در اینجا decouple کردیم؟ هیچ چیز را!

در این قطعه کد - از MSDN - چیزی که داریم یک پیاده سازی مجدد از LINQ است که مشکل کلاسیک Repository API‌های بی انتها را بدست می‌دهد. منظور از Repository API‌های بی انتها، متدهای جالبی مانند GetStudentById, GetStudentByBirthday, GetStudentByOrderNumber و غیره است.

اما این مشکل اساسی نیست. مشکل اصلی روتین ()Save است. این متد یک دانش آموز (Student) را ذخیره می‌کند .. اینطور بنظر می‌رسد. دیگر چه چیزی را ذخیره می‌کند؟ آیا می‌توانید حدس بزنید؟ من که نمی‌توانم .. بیشتر در ادامه.


UnitOfWork تراکنشی است

یک UnitOfWork همانطور که از نامش بر می‌آید برای انجام کاری وجود دارد. این کار می‌تواند به سادگی واکشی اطلاعات و نمایش آنها، و یا به پیچیدگی پردازش یک سفارش جدید باشد. هنگامی که شما از EntityFramework استفاده می‌کنید و یک DbContext را وهله سازی می‌کنید، در واقع یک UnitOfWork می‌سازید.

در EF می‌توانید با فراخوانی ()SubmitChanges تمام تغییرات را فلاش کرده و بازنشانی کنید (flush and reset). این کار بیت‌های مقایسه change tracker را تغییر می‌دهد. افزودن رکوردهای جدید، بروز رسانی و حذف آنها. هر چیزی که تعیین کرده باشید. و تمام این دستورات در یک تراکنش یا Transaction انجام می‌شوند.


یک Repository مطلقا یک UnitOfWork نیست
هر متد در یک Repository قرار است فرمانی اتمی (Atomic) باشد - چه واکشی اطلاعات و چه ذخیره آنها. مثلا می‌توانید یک Repository داشته باشید با نام SalesRepository که اطلاعات کاتالوگ شما را واکشی می‌کند، و یا یک سفارش جدید را ثبت می‌کند. منظور از فرمان‌های اتمیک این است، که هر متد تنها یک دستور را باید اجرا کند. تراکنشی وجود ندارد و امکاناتی مانند ردیابی تغییرات و غیره هم جایی ندارند.

یکی دیگر از مشکلات استفاده از Repository‌ها این است که بزودی و به آسانی از کنترل خارج می‌شوند و نیاز به ارجاع دیگر مخازن پیدا می‌کنند. به دلیل اینکه مثلا نمی‌دانستید که SalesRepository نیاز به ارجاع ReportRepository داشته است (یا چیزی مانند این).

این مشکل به سرعت مشکل ساز می‌شود، و نیز به همین دلیل است که به UnitOfWork تمایل پیدا می‌کنیم.


بدترین کاری که می‌توانید انجام دهید: <Repository<T

این الگو دیوانه وار است. این کار عملا انتزاعی از یک انتزاع دیگر است (abstraction of an abstraction). به قطعه کد زیر دقت کنید، که به دلیلی نامشخص بسیار هم محبوب است.

public class CustomerRepository : Repository < Customer > {
  public CustomerRepository(DbContext context){
    //a property on the base class
    this.DB = context;
  }

  //base class has Add/Save/Remove/Get/Fetch
}

در نگاه اول شاید بگویید مشکل این کلاس چیست؟ همه چیز را کپسوله می‌کند و کلاس پایه Repository هم به کانتکست دسترسی دارد. پس مشکل کجاست؟

مشکلات عدیده اند .. بگذارید نگاهی بیاندازیم.

آیا می‌دانید این DbContext از کجا آمده است؟
خیر، نمی‌دانید. این آبجکت به کلاس تزریق (Inject) می‌شود، و نمی‌دانید که چه متدی آن را باز کرده و به چه دلیلی. ایده اصلی پشت الگوی Repository استفاده مجدد از کد است. بدین منظور که مثلا برای عملیات CRUD از کلاسی پایه استفاده کنید تا برای هر موجودیت و فرمی نیاز به کدنویسی مجدد نباشد. برگ برنده این الگو نیز دقیقا همین است. مثلا اگر بخواهید از کدی در چند فرم مختلف استفاده کنید از این الگو استفاده میشد.

الگوی UnitOfWork همه چیز در نامش مشخص است. اگر قرار باشد آنرا بدین شکل تزریق کنید، نمی‌توانید بدانید که از کجا آمده است.


شناسه مشتری جدید را نیاز داشتم
کد بالا در CustomerRepository را در نظر بگیرید - که یک مشتری جدید را به دیتابیس اضافه می‌کند. اما CustomerID جدید چه می‌شود؟ مثلا به این شناسه نیاز دارید تا یک log بسازید. چه می‌کنید؟ گزینه‌های شما اینها هستند:

  • متد ()SubmitChanges را صدا بزنید تا تغییرات ثبت شوند و بتوانید به CustomerID جدید دسترسی پیدا کنید
  • CustomerRepository خود را باز کنید و متد پایه Add را بازنویسی (override) کنید. بدین منظور که پیش از بازگشت دادن، متد ()SubmitChanges را فراخوانی کند. این راه حلی است که MSDN به آن تشویق می‌کند، و بمبی ساعتی است که در انتظار انفجار است
  • تصمیم بگیرید که تمام متدهای Add/Remove/Save در مخازن شما باید ()SubmitChanges را فراخوانی کنند

مشکل را می‌بینید؟ مشکل در خود پیاده سازی است. در نظر بگیرید که چرا New Customer ID را نیاز دارید؟ احتمالا برای استفاده از آن در ثبت یک سفارش جدید، و یا ثبت یک ActivityLog.

اگر بخواهیم از StudentRepository بالا برای ایجاد دانش آموزان جدید پس از خرید آنها از فروشگاه کتاب مان استفاده کنیم چه؟ اگر DbContext خود را به مخزن تزریق کنید و دانش آموز جدید را ذخیره کنید .. اوه .. تمام تراکنش شما فلاش شده و از بین رفته!

حالا گزینه‌های شما اینها هستند: 1) از StudentRepository استفاده نکنید (از OrderRepository یا چیز دیگری استفاده کنید). و یا 2) فراخوانی ()SubmitChanges را حذف کنید و به باگ‌های متعددی اجازه ورود به کد تان را بدهید.

اگر تصمیم بگیرید که از StudentRepository استفاده نکنید، حالا کدهای تکراری (duplicate) خواهید داشت.

شاید بگویید که برای دستیابی به شناسه رکورد جدید نیازی به ()SubmitChanges نیست، چرا که خود EF این عملیات را در قالب یک تراکنش انجام می‌دهد!

دقیقا درست است، و نکته من نیز همین است. در ادامه به این قسمت باز خواهیم گشت.

متدهای Repositories قرار است اتمیک باشند

به هر حال تئوری اش که چنین است. چیزی که در Repository‌ها داریم حتی اصلا Repository هم نیست. بلکه یک abstraction برای عملیات CRUD است که هیچ کاری مربوط به منطق تجاری اپلیکیشن را هم انجام نمی‌دهد. مخازن قرار است روی دستورات مشخصی تمرکز کنند (مثلا ثبت یک رکورد یا واکشی لیستی از اطلاعات)، اما این مثال‌ها چنین نیستند.

همانطور که گفته شده استفاده از چنین رویکردهایی به سرعت مشکل ساز می‌شوند و با رشد اپلیکیشن شما نیز مشکلات عدیده ای برایتان بوجود می‌آروند.

خوب، راه حل چیست؟

برای جلوگیری از این abstraction‌های غیر منطقی دو راه وجود دارد. اولین راه استفاده از Command/Query Separation است که ممکن است در ابتدا کمی عجیب و بنظر برسند اما لازم نیست کاملا CQRS را دنبال کنید. تنها از سادگی انجام کاری که مورد نیاز است لذت ببرید، و نه بیشتر.

آبجکت‌های Command/Query

Jimmy Bogard مطلب خوبی در اینباره نوشته است و با تغییراتی جزئی برای بکارگیری Properties کدی مانند لیست زیر خواهیم داشت. مثلا برای مطالعه بیشتر درباره آبجکت‌های Command/Query به این لینک سری بزنید.

public class TransactOrderCommand {
  public Customer NewCustomer {get;set;}
  public Customer ExistingCustomer {get;set;}
  public List<Product> Cart {get;set;}
  //all the parameters we need, as properties...
  //...

  //our UnitOfWork
  StoreContext _context;
  public TransactOrderCommand(StoreContext context){
    //allow it to be injected - though that's only for testing
    _context = context;
  }

  public Order Execute(){
    //allow for mocking and passing in... otherwise new it up
    _context = _context ?? new StoreContext();

    //add products to a new order, assign the customer, etc
    //then...
    _context.SubmitChanges();

    return newOrder;
  }
}
همین کار را با یک آبجکت Query نیز می‌توانید انجام دهید. می‌توانید پست Jimmy را بیشتر مطالعه کنید، اما ایده اصلی این است که آبجکت‌های Query و Command برای دلیل مشخصی وجود دارند. می‌توانید آبجکت‌ها را در صورت نیاز تغییر دهید و یا mock کنید.


DataContext خود را در آغوش بگیرید

ایده ای که در ادامه خواهید دید را شخصا بسیار می‌پسندم (که توسط Ayende معرفی شد). چیزهایی که به آنها نیاز دارید را در قالب یک فیلتر wrap کنید و یا از یک کلاس کنترلر پایه استفاده کنید (با این فرض که از اپلیکیشن‌های وب استفاده می‌کنید).

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace Web.Controllers
{
  public class DataController : Controller
  {
    protected StoreContext _context;

    protected override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
      //make sure your DB context is globally accessible
      MyApp.StoreDB = new StoreDB();
    }

    protected override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
    {
      MyApp.StoreDB.SubmitChanges();
    }
  }
}

این کار به شما اجازه می‌دهد که از DataContext خود در خلال یک درخواست واحد (request) استفاده کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که از این کلاس پایه ارث بری کنید. این بدین معنا است که هر درخواست به اپلیکیشن شما یک UnitOfWork خواهد بود. که بسیار هم منطقی و قابل قبول است. در برخی موارد هم شاید این فرض درست یا کارآمد نباشد، که در این هنگام می‌توانید از آبجکت‌های Command/Query استفاده کنید.


ایده‌های بعدی: چه چیزی بدست آوردیم؟

چیزهای متعددی بدست آوردیم.

  • تراکنش‌های روشن و صریح: دقیقا می‌دانیم که DbContext ما از کجا آمده و در هر مرحله روی چه UnitOfWork ای کار می‌کنیم. این امر هم الان، و هم در آینده بسیار مفید خواهد بود
  • انتزاع کمتر == شفافیت بیشتر: ما Repository‌ها را از دست دادیم، که دلیلی برای وجود داشتن نداشتند. به جز اینکه یک abstraction از abstraction دیگر باشند. رویکرد آبجکت‌های Command/Query تمیز‌تر است و دلیل وجود هرکدام و مسئولیت آنها نیز روشن‌تر است
  • شانس کمتر برای باگ ها: رویکردهای مبتنی بر Repository باعث می‌شوند که با تراکنش‌های ناموفق یا پاره ای (partially-executed) مواجه شویم که نهایتا به یکپارچگی و صحت داده‌ها صدمه می‌زند. لازم به ذکر نیست که خطایابی و رفع چنین مشکلاتی شدیدا زمان بر و دردسر ساز است

برای مطالعه بیشتر 

ایجاد Repositories بر روی UnitOfWork
به الگوی Repository در لایه DAL خود نه بگویید!
پیاده سازی generic repository یک ضد الگو است 
نگاهی به generic repositories
بدون معکوس سازی وابستگی‌ها، طراحی چند لایه شما ایراد دارد  

مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دهم- ذخیره سازی اطلاعات کاربران IDP در بانک اطلاعاتی
تا اینجا تمام قسمت‌های این سری، برای اساس اطلاعات یک کلاس Config استاتیک تشکیل شده‌ی در حافظه ارائه شدند. این روش برای دمو و توضیح مفاهیم پایه‌ی IdentityServer بسیار مفید است؛ اما برای دنیای واقعی خیر. بنابراین در ادامه می‌خواهیم این قسمت را با اطلاعات ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی تعویض کنیم. یک روش مدیریت آن، نصب ASP.NET Core Identity دقیقا داخل همان پروژه‌ی IDP است. در این حالت کدهای ASP.NET Core Identity مایکروسافت، کار مدیریت کاربران IDP را انجام می‌دهند. روش دیگر اینکار را که در اینجا بررسی خواهیم کرد، تغییر کدهای Quick Start UI اضافه شده‌ی در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer»، جهت پذیرفتن مدیریت کاربران مبتنی بر بانک اطلاعاتی تهیه شده‌ی توسط خودمان است. مزیت آن آشنا شدن بیشتر با کدهای Quick Start UI و درک زیرساخت آن است.


تکمیل ساختار پروژه‌ی IDP

تا اینجا برای IDP، یک پروژه‌ی خالی وب را ایجاد و به مرور، آن‌را تکمیل کردیم. اما اکنون نیاز است پشتیبانی از بانک اطلاعاتی را نیز به آن اضافه کنیم. برای این منظور چهار پروژه‌ی Class library کمکی را نیز به Solution آن اضافه می‌کنیم:


- DNT.IDP.DomainClasses
در این پروژه، کلاس‌های متناظر با موجودیت‌های جداول مرتبط با اطلاعات کاربران قرار می‌گیرند.
- DNT.IDP.DataLayer
این پروژه Context برنامه و Migrations آن‌را تشکیل می‌دهد. همچنین به همراه تنظیمات و Seed اولیه‌ی اطلاعات بانک اطلاعاتی نیز می‌باشد.
رشته‌ی اتصالی آن نیز در فایل DNT.IDP\appsettings.json ذخیره شده‌است.
- DNT.IDP.Common
الگوریتم هش کردن اطلاعات، در این پروژه‌ی مشترک بین چند پروژه‌ی دیگر قرار گرفته‌است. از آن جهت هش کردن کلمات عبور، در دو پروژه‌ی DataLayer و همچنین Services استفاده می‌کنیم.
- DNT.IDP.Services
کلاس سرویس کاربران که با استفاده از DataLayer با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، در این پروژه قرار گرفته‌است.


ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer

در اینجا ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer، بر اساس جداول کاربران و Claims آن‌ها تشکیل می‌شود:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class User
    {
        [Key]
        [MaxLength(50)]       
        public string SubjectId { get; set; }
    
        [MaxLength(100)]
        [Required]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }

        [Required]
        public bool IsActive { get; set; }

        public ICollection<UserClaim> UserClaims { get; set; }

        public ICollection<UserLogin> UserLogins { get; set; }
    }
}
در اینجا SubjectId همان Id کاربر، در سطح IDP است. این خاصیت به صورت یک کلید خارجی در جداول UserClaims و UserLogins نیز بکار می‌رود.
ساختار Claims او نیز به صورت زیر تعریف می‌شود که با تعریف یک Claim استاندارد، سازگاری دارد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserClaim
    {         
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimType { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimValue { get; set; }
    }
}
همچنین کاربر می‌توان تعدادی لاگین نیز داشته باشد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserLogin
    {
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string LoginProvider { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ProviderKey { get; set; }
    }
}
هدف از آن، یکپارچه سازی سیستم، با IDPهای ثالث مانند گوگل، توئیتر و امثال آن‌ها است.

در پروژه‌ی DNT.IDP.DataLayer در پوشه‌ی Configurations آن، کلاس‌های UserConfiguration و UserClaimConfiguration را مشاهده می‌کنید که حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای تشکیل User 1 و User 2 به همراه Claims آن‌ها هستند. این اطلاعات را دقیقا از فایل استاتیک ‍Config که در قسمت‌های قبل تکمیل کردیم، به این دو کلاس جدید IEntityTypeConfiguration منتقل کرده‌ایم تا به این ترتیب متد GetUsers فایل استاتیک Config را با نمونه‌ی دیتابیسی آن جایگزین کنیم.
سرویسی که از طریق Context برنامه با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، چنین ساختاری را دارد:
    public interface IUsersService
    {
        Task<bool> AreUserCredentialsValidAsync(string username, string password);
        Task<User> GetUserByEmailAsync(string email);
        Task<User> GetUserByProviderAsync(string loginProvider, string providerKey);
        Task<User> GetUserBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<User> GetUserByUsernameAsync(string username);
        Task<IEnumerable<UserClaim>> GetUserClaimsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<IEnumerable<UserLogin>> GetUserLoginsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<bool> IsUserActiveAsync(string subjectId);
        Task AddUserAsync(User user);
        Task AddUserLoginAsync(string subjectId, string loginProvider, string providerKey);
        Task AddUserClaimAsync(string subjectId, string claimType, string claimValue);
    }
که توسط آن امکان دسترسی به یک کاربر، اطلاعات Claims او و افزودن رکوردهایی جدید وجود دارد.
تنظیمات نهایی این سرویس‌ها و Context برنامه نیز در فایل DNT.IDP\Startup.cs جهت معرفی به سیستم تزریق وابستگی‌ها، صورت گرفته‌اند. همچنین در اینجا متد initializeDb را نیز مشاهده می‌کنید که با فراخوانی متد context.Database.Migrate، تمام کلاس‌های Migrations پروژه‌ی DataLayer را به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند.


غیرفعال کردن صفحه‌ی Consent در Quick Start UI

در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer» فایل‌های Quick Start UI را به پروژه‌ی IDP اضافه کردیم. در ادامه می‌خواهیم قدم به قدم این پروژه را تغییر دهیم.
در صفحه‌ی Consent در Quick Start UI، لیست scopes درخواستی برنامه‌ی کلاینت ذکر شده و سپس کاربر انتخاب می‌کند که کدامیک از آن‌ها، باید به برنامه‌ی کلاینت ارائه شوند. این صفحه، برای سناریوی ما که تمام برنامه‌های کلاینت توسط ما توسعه یافته‌اند، بی‌معنا است و صرفا برای کلاینت‌های ثالثی که قرار است از IDP ما استفاده کنند، معنا پیدا می‌کند. برای غیرفعال کردن آن کافی است به فایل استاتیک Config مراجعه کرده و خاصیت RequireConsent کلاینت مدنظر را به false تنظیم کرد.


تغییر نام پوشه‌ی Quickstart و سپس اصلاح فضای نام پیش‌فرض کنترلرهای آن

در حال حاضر کدهای کنترلرهای Quick Start UI داخل پوشه‌ی Quickstart برنامه‌ی IDP قرار گرفته‌اند. با توجه به اینکه قصد داریم این کدها را تغییر دهیم و همچنین این پوشه در اساس، همان پوشه‌ی استاندارد Controllers است، ابتدا نام این پوشه را به Controllers تغییر داده و سپس در تمام کنترلرهای ذیل آن، فضای نام پیش‌فرض IdentityServer4.Quickstart.UI را نیز به فضای نام متناسبی با پوشه بندی پروژه‌ی جاری تغییر می‌دهیم. برای مثال کنترلر Account واقع در پوشه‌ی Account، اینبار دارای فضای نام DNT.IDP.Controllers.Account خواهد شد و به همین ترتیب برای مابقی کنترل‌ها عمل می‌کنیم.
پس از این تغییرات، عبارات using موجود در Viewها را نیز باید تغییر دهید تا برنامه در زمان اجرا به مشکلی برنخورد. البته ASP.NET Core 2.1 در زمان کامپایل برنامه، تمام Viewهای آن‌را نیز کامپایل می‌کند و اگر خطایی در آن‌ها وجود داشته باشد، امکان بررسی و رفع آن‌ها پیش از اجرای برنامه، میسر است.
و یا می‌توان جهت سهولت کار، فایل DNT.IDP\Views\_ViewImports.cshtml را جهت معرفی این فضاهای نام جدید ویرایش کرد تا نیازی به تغییر Viewها نباشد:
@using DNT.IDP.Controllers.Account;
@using DNT.IDP.Controllers.Consent;
@using DNT.IDP.Controllers.Grants;
@using DNT.IDP.Controllers.Home;
@using DNT.IDP.Controllers.Diagnostics;
@addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers


تعامل با IdentityServer از طریق کدهای سفارشی

پس از تشکیل «ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer» و همچنین تهیه سرویس‌های متناظری جهت کار با آن، اکنون نیاز است مطمئن شویم IdentityServer از این بانک اطلاعاتی برای دریافت اطلاعات کاربران خود استفاده می‌کند.
در حال حاضر، با استفاده از متد الحاقی AddTestUsers معرفی شده‌ی در فایل DNT.IDP\Startup.cs، اطلاعات کاربران درون حافظه‌ای برنامه را از متد ()Config.GetUsers دریافت می‌کنیم.
بنابراین اولین قدم، بررسی ساختار متد AddTestUsers است. برای این منظور به مخزن کد IdentityServer4 مراجعه کرده و کدهای متد الحاقی AddTestUsers را بررسی می‌کنیم:
 public static class IdentityServerBuilderExtensions
 {
        public static IIdentityServerBuilder AddTestUsers(this IIdentityServerBuilder builder, List<TestUser> users)
        {
            builder.Services.AddSingleton(new TestUserStore(users));
            builder.AddProfileService<TestUserProfileService>();
            builder.AddResourceOwnerValidator<TestUserResourceOwnerPasswordValidator>();

            return builder;
        }
}
- ابتدا یک TestUserStore را به صورت Singleton ثبت کرده‌است.
- سپس سرویس پروفایل کاربران را اضافه کرده‌است. این سرویس با پیاده سازی اینترفیس IProfileService تهیه می‌شود. کار آن اتصال یک User Store سفارشی به سرویس کاربران و دریافت اطلاعات پروفایل آن‌ها مانند Claims است.
- در آخر TestUserResourceOwnerPasswordValidator، کار اعتبارسنجی کلمه‌ی عبور و نام کاربری را در صورت استفاده‌ی از Flow ویژه‌ای به نام ResourceOwner که استفاده‌ی از آن توصیه نمی‌شود (ROBC Flow)، انجام می‌دهد.

برای جایگزین کردن AddTestUsers، کلاس جدید IdentityServerBuilderExtensions را در ریشه‌ی پروژه‌ی IDP با محتوای ذیل اضافه می‌کنیم:
using DNT.IDP.Services;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace DNT.IDP
{
    public static class IdentityServerBuilderExtensions
    {
        public static IIdentityServerBuilder AddCustomUserStore(this IIdentityServerBuilder builder)
        {
            // builder.Services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();
            builder.AddProfileService<CustomUserProfileService>();
            return builder;
        }
    }
}
در اینجا ابتدا IUsersService سفارشی برنامه معرفی شده‌است که User Store سفارشی برنامه است. البته چون UsersService ما با بانک اطلاعاتی کار می‌کند، نباید به صورت Singleton ثبت شود و باید در پایان هر درخواست به صورت خودکار Dispose گردد. به همین جهت طول عمر آن Scoped تعریف شده‌است. در کل ضرورتی به ذکر این سطر نیست؛ چون پیشتر کار ثبت IUsersService در کلاس Startup برنامه انجام شده‌است.
سپس یک ProfileService سفارشی را ثبت کرده‌ایم. این سرویس، با پیاده سازی IProfileService به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace DNT.IDP.Services
{
    public class CustomUserProfileService : IProfileService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public CustomUserProfileService(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

        public async Task GetProfileDataAsync(ProfileDataRequestContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            var claimsForUser = await _usersService.GetUserClaimsBySubjectIdAsync(subjectId);
            context.IssuedClaims = claimsForUser.Select(c => new Claim(c.ClaimType, c.ClaimValue)).ToList();
        }

        public async Task IsActiveAsync(IsActiveContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            context.IsActive = await _usersService.IsUserActiveAsync(subjectId);
        }
    }
}
سرویس پروفایل، توسط سرویس کاربران برنامه که در ابتدای مطلب آن‌را تهیه کردیم، امکان دسترسی به اطلاعات پروفایل کاربران را مانند Claims او، پیدا می‌کند.
در متدهای آن، ابتدا subjectId و یا همان Id منحصربفرد کاربر جاری سیستم، دریافت شده و سپس بر اساس آن می‌توان از usersService، جهت دریافت اطلاعات مختلف کاربر، کوئری گرفت و نتیجه را در خواص context جاری، برای استفاده‌های بعدی، ذخیره کرد.

اکنون به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Startup.cs مراجعه کرده و متد AddTestUsers را با AddCustomUserStore جایگزین می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddCustomUserStore()
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryApiResources(Config.GetApiResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
تا اینجا فقط این سرویس‌های جدید را ثبت کرده‌ایم، اما هنوز کار خاصی را انجام نمی‌دهند و باید از آن‌ها در برنامه استفاده کرد.


اتصال IdentityServer به User Store سفارشی

در ادامه، سازنده‌ی کنترلر DNT.IDP\Quickstart\Account\AccountController.cs را بررسی می‌کنیم:
        public AccountController(
            IIdentityServerInteractionService interaction,
            IClientStore clientStore,
            IAuthenticationSchemeProvider schemeProvider,
            IEventService events,
            TestUserStore users = null)
        {
            _users = users ?? new TestUserStore(TestUsers.Users);

            _interaction = interaction;
            _clientStore = clientStore;
            _schemeProvider = schemeProvider;
            _events = events;
        }
- سرویس توکار IIdentityServerInteractionService، کار تعامل برنامه با IdentityServer4‌  را انجام می‌دهد.
- IClientStore پیاده سازی محل ذخیره سازی اطلاعات کلاینت‌ها را ارائه می‌دهد که در حال حاضر توسط متد استاتیک Config در اختیار آن قرار می‌گیرد.
- IEventService رخ‌دادهایی مانند لاگین موفقیت آمیز یک کاربر را گزارش می‌دهد.
- در آخر، TestUserStore تزریق شده‌است که می‌خواهیم آن‌را با User Store سفارشی خودمان جایگزین کنیم.  بنابراین در ابتدا TestUserStore را با UserStore سفارشی خودمان جایگزین می‌کنیم:
        private readonly TestUserStore _users;
        private readonly IUsersService _usersService;
        public AccountController(
    // ...
            IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
    // ...
        }
فعلا فیلد TestUserStore را نیز سطح کلاس جاری باقی نگه می‌داریم. از این جهت که قسمت‌های لاگین خارجی سیستم (استفاده از گوگل، توئیتر و ...) هنوز از آن استفاده می‌کنند و آن‌را در قسمتی دیگر تغییر خواهیم داد.
پس از معرفی فیلد usersService_، اکنون در قسمت زیر از آن استفاده می‌کنیم:
در اکشن متد لاگین، جهت بررسی صحت نام کاربری و کلمه‌ی عبور و همچنین یافتن کاربر متناظر با آن:
        public async Task<IActionResult> Login(LoginInputModel model, string button)
        {
    //...
            if (ModelState.IsValid)
            {
                if (await _usersService.AreUserCredentialsValidAsync(model.Username, model.Password))
                {
                    var user = await _usersService.GetUserByUsernameAsync(model.Username);
تا همینجا برنامه را کامپایل کرده و اجرا کنید. پس از لاگین در آدرس https://localhost:5001/Gallery/IdentityInformation، هنوز اطلاعات User Claims کاربر وارد شده‌ی به سیستم نمایش داده می‌شوند که بیانگر صحت عملکرد CustomUserProfileService است.


افزودن امکان ثبت کاربران جدید به برنامه‌ی IDP

پس از اتصال قسمت login برنامه‌ی IDP به بانک اطلاعاتی، اکنون می‌خواهیم امکان ثبت کاربران را نیز به آن اضافه کنیم.
این قسمت شامل تغییرات ذیل است:
الف) اضافه شدن RegisterUserViewModel
این ViewModel که فیلدهای فرم ثبت‌نام را تشکیل می‌دهد، ابتدا با نام کاربری و کلمه‌ی عبور شروع می‌شود:
    public class RegisterUserViewModel
    {
        // credentials       
        [MaxLength(100)]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }
سپس سایر خواصی که در اینجا اضافه می‌شوند:
    public class RegisterUserViewModel
    {
   // ...

        // claims 
        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Firstname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Lastname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(150)]
        public string Email { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(200)]
        public string Address { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(2)]
        public string Country { get; set; }
در کنترلر UserRegistrationController، تبدیل به UserClaims شده و در جدول مخصوص آن ذخیره خواهند شد.
ب) افزودن UserRegistrationController
این کنترلر، RegisterUserViewModel را دریافت کرده و سپس بر اساس آن، شیء User ابتدای بحث را تشکیل می‌دهد. ابتدا نام کاربری و کلمه‌ی عبور را در جدول کاربران ثبت می‌کند و سپس سایر خواص این ViewModel را در جدول UserClaims:
varuserToCreate=newUser
{
  Password=model.Password.GetSha256Hash(),
  Username=model.Username,
  IsActive=true
};
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("country",model.Country));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("address",model.Address));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("given_name",model.Firstname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("family_name",model.Lastname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("email",model.Email));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("subscriptionlevel","FreeUser"));
ج) افزودن RegisterUser.cshtml
این فایل، view متناظر با ViewModel فوق را ارائه می‌دهد که توسط آن، کاربری می‌تواند اطلاعات خود را ثبت کرده و وارد سیستم شود.
د) اصلاح فایل ViewImports.cshtml_ جهت تعریف فضای نام UserRegistration
در RegisterUser.cshtml از RegisterUserViewModel استفاده می‌شود. به همین جهت بهتر است فضای نام آن‌را به ViewImports اضافه کرد.
ه) افزودن لینک ثبت نام به صفحه‌ی لاگین در Login.cshtml
این لینک دقیقا در ذیل چک‌باکس Remember My Login اضافه شده‌است.


اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، ابتدا مشاهده می‌کنیم که صفحه‌ی لاگین به همراه لینک ثبت نام ظاهر می‌شود:


و پس از کلیک بر روی آن، صفحه‌ی ثبت کاربر جدید به صورت زیر نمایش داده خواهد شد:


برای آزمایش، کاربری را ثبت کنید. پس از ثبت اطلاعات، بلافاصله وارد سیستم خواهید شد. البته چون در اینجا subscriptionlevel به FreeUser تنظیم شده‌است، این کاربر یکسری از لینک‌های برنامه‌ی MVC Client را به علت نداشتن دسترسی، مشاهده نخواهد کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 13 - معرفی View Components
- همانطور که در مقدمه‌ی بحث هم عنوان شد، مفهوم Child Actions از نگارش Core حذف شده‌است؛ چون مشکلات زیادی دارد (به این لیست، مشکلات async و همچنین آغاز یک چرخه‌ی جدید MVC را هم اضافه کنید که کارآیی مناسبی ندارد و یک سربار به شمار می‌رود).
- جایگزین آن ViewComponet است و از لحاظ دسترسی به منابع و سرویس‌ها محدودیتی ندارد. یک مثال
- هنوز هم اگر صرفا نیاز به رندر یک پارشال View را به صورت Ajax ایی دارید، روش زیر کار می‌کند:
جایی که می‌خواستید Html.RenderAction را قرار دهید، قطعه کد Ajax ایی زیر را فراخوانی کنید:
<div id="dynamicContentContainer"></div>
<script>   
    $.get('@Url.Action("GetData", "Home")', {id : 1}, function(content){
            $("#dynamicContentContainer").html(content);
        });
</script>
کار آن دریافت محتوای html ایی اکشن متد ذیل و افزودن آن به div مشخص شده‌است.
[HttpGet]
public IActionResult GetData(int id)
{
   return PartialView(id);
}
با این پارشال View فرضی:
@model int 
<span>Values from controler :</span> @Model
مطالب
بستن یک پنجره از طریق ViewModel با استفاده از خصوصیت های پیوست شده هنگام استفاده از الگوی MVVM
 در نظر بگیرید که یک پروژه WPF را با الگوی MVVM پیاده سازی کرده اید و نیاز پیدا می‌کنید تا یک پنجره را از طریق کد ببندید. از آنجایی که به کنترل Window درون ViewModel دسترسی ندارید، نمی‌توانید از متد Close آن برای اینکار استفاده کنید. راه‌های مختلفی برای اینکار وجود دارند، مثلا اگر از MVVM Light Toolkit استفاده می‌کنید با ارسال یک Message و نوشتن یک تکه کد در CodeBehind پنجره می‌توانید اینکار را انجام بدهید.
اما برای اینکار یک راه حل ساده‌تری بدون نیاز به نوشتن کد در CodeBehind و استفاده از Toolkit خاصی وجود دارد و آن استفاده ازخاصیت‌های پیوست شده یا Attached Properties است. برای اینکار یک خاصیت از نوع Boolean مانند زیر تعریف می‌کنیم و آن را به پنجره ای که می‌خواهیم Colse شود پیوست می‌کنیم.
namespace TestProject.XamlServices
{
    public class CloseBehavior
    {
        public static readonly DependencyProperty CloseProperty = 
DependencyProperty.RegisterAttached("Close", typeof(bool), typeof(CloseBehavior), new UIPropertyMetadata(false, OnClose));

        private static void OnClose(DependencyObject sender, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
        {
            if (!(e.NewValue is bool) || !((bool) e.NewValue)) return;
            var win = GetWindow(sender);
            if (win != null)
                win.Close();
        }

        private static Window GetWindow(DependencyObject sender)
        {
            Window w = null;
            if (sender is Window)
                w = (Window)sender;
            return w ?? (w = Window.GetWindow(sender));
        }

        public static bool GetClose(Window target)
        {
            return (bool)target.GetValue(CloseProperty);
        }

        public static void SetClose(DependencyObject target, bool value)
        {
            target.SetValue(CloseProperty, value);
        }
    }
} 
در تکه کد بالا یک خصوصیت از نوع  Boolean  ایجاد کردیم که می‌تواند به هر پنجره ای که قرار است از طریق کد بسته شود، پیوست شود. خصوصیت‌های پیوست شده یک  Callback مربوط به تغییر مقدار دارند که یک  متداستاتیک است و مقدار جدید، از طریق  EventArg و   شیءایی که این خاصیت به آن پیوست شده نیز بعنوان Source  به آن  ارسال می‌شود. هر وقت مقدار خصوصیت، تغییر کند این متد فراخوانی می‌گردد. در کد بالا متد OnClose ایجاد شده است و زمانی که مقدار این خصوصیت برابر true می‌شود پنجره close خواهد شد.
برای استفاده از این خصوصیت و اتصال آن باید یک خصوصیت از نوع Boolean  نیز در ViewModel مربوط به Window ایجاد کنید:  
 private bool _isClose;
 public bool IsClose
   {
      get { return _isClose; }
      set
      {
       _isClose = value;
      OnClosed();
      RaisePropertyChanged("IsClose");
      }
}
و آن را به صورت زیر Bind کنید:  
<Window x:Class="TestProject.TestView"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:xamlServices="clr-namespace:TestProject.XamlServices;assembly=TestProject.XamlServices"
       xamlServices:CloseBehavior.Close="{Binding IsClose}">
       ...
</Window>
پس از انجام اتصالات فوق، کافیست   هر جایی از ViewModel که نیاز است پنجره بسته شود،مقدار این خصوصیت برابر False بشود.
مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های ارجاعی یک برنامه WPF با فایل خروجی آن
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید پس از پابلیش برنامه‌ای که نوشته‌اید، تمامی فایل‌های اسمبلی استفاده شده در برنامه را نیز با فایل خروجی آن ادغام کنید و به اصلاح تنها یک فایل، برای اجرا داشته باشید. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای اینکار معرفی کرده است که به وسیله آن، امکان ادغام اسمبلی‌ها با فایل اصلی برنامه وجود دارد؛ بجز اسمبلی‌های مربوط به WPF، به خاطر داشتن فایل‌های XAML.
برای حل این مسئله می‌توان از دو راه استفاده کرد:
  • اضافه کردن اسمبلی‌ها به صورت دستی به پروژه و تنظیم Build Action آن‌ها به Embedded Resource
  • تنظیم فایل csproj پروژه برای Embed کردن خودکار رفرنس‌های پروژه در زمان Build


روش اول

بعد از این که ارجاع اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کردید، نیاز است مقدار Copy Local آن‌ها را نیز در پنجره Properties به False تغییر دهید و سپس با استفاده از گزینه Add -> Existing Item فایل اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کرده و مقدار Build Action را در پنجره Properties به Embedded Resource تغییر دهید.
نکته: در صورتی که فایل اسمبلی به صورت unmanaged / native داشتید و امکان افزودن ارجاعی به آن وجود نداشت، تنها کافیست آن را به صورت Embedded Resource اضافه کنید.
تا به اینجا کار ادغام اسمبلی‌ها با فایل خروجی برنامه با موفقیت انجام شد و به علت یکسان بودن کد مربوط به بارگذاری اسمبلی‌ها، بعد از روش دوم، توضیح داده خواهد شد.


روش دوم

در این روش باید فایل csproj و یا vbproj برنامه را در یک ادیتور باز کرده ( یا با استفاده از گزینه Unload Project و انتخاب گزینه Edit projectName.csproj ) و در قسمت انتهای فایل، قبل از تگ Project، این کد را اضافه می‌کنیم:
<Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
  <ItemGroup>
    <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
    <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="'%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
      <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
    </EmbeddedResource>
  </ItemGroup>
  <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
</Target>
<Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
  <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" />
</Target>
بعد از اضافه کردن این کد به فایل پروژه و بارگذاری مجدد پروژه، با اجرای برنامه یا Build کردن آن، در پوشه bin (پوشه خروجی برنامه) مشاهده می‌کنید که فایل‌های اسمبلی ارجاعی برنامه در این پوشه وجود ندارند و حجم فایل خروجی افزایش یافته است.

همانطور که در تصویر بالا نیز مشاهده می‌کنید، اسمبلی‌های ارجاعی برنامه TestApp به صورت Resource به آن اضافه شده‌اند.


نحوه بارگذاری اسمبلی‌های Embed شده

در پروژه‌های WPF، در OnStartup event کلاس App و در پروژه‌های WinForm در متد Main کلاس Program، قطعه کد زیر را وارد می‌کنیم:

private void App_OnStartup( object sender, StartupEventArgs e )
{
    AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
    var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
    foreach (var name in assembly.GetManifestResourceNames())
    {
        if ( name.ToLower()
                 .EndsWith( ".resources" ) ||
             !name.ToLower()
                  .EndsWith( ".dll" ) )
            continue;
        EmbeddedAssembly.Load( name,
                               name );
    }
}

static Assembly OnResolveAssembly( object sender, ResolveEventArgs args )
{
    var fields = args.Name.Split( ',' );
    var name = fields[0];
    var culture = fields[2];
    if ( name.EndsWith( ".resources" ) &&
         !culture.EndsWith( "neutral" ) )
        return null;

    return EmbeddedAssembly.Get( args.Name );
}

با استفاده از رویداد AssemblyResolve می توان اسمبلی Embed شده را در زمانیکه نیاز به آن است، بارگذاری کرد. کد مربوط به کلاس EmbeddedAssembly نیز به این صورت می‌باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Security.Cryptography;

public static class EmbeddedAssembly
{
    static Dictionary< string, Assembly > _dic;

    public static void Load( string embeddedResource,
                                string fileName )
    {
        if ( _dic == null )
            _dic = new Dictionary< string, Assembly >();

        byte[] ba;
        Assembly asm;
        var curAsm = Assembly.GetExecutingAssembly();

        using ( var stm = curAsm.GetManifestResourceStream( embeddedResource ) )
        {
            if ( stm == null )
                return;

            ba = new byte[(int)stm.Length];
            stm.Read( ba,
                      0,
                      (int)stm.Length );
            try
            {
                asm = Assembly.Load( ba );

                _dic.Add( asm.GetName().Name,
                            asm );
                return;
            }
            catch
            {
            }
        }

        bool fileOk;
        string tempFile;

        using ( var sha1 = new SHA1CryptoServiceProvider() )
        {
            var fileHash = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( ba ) )
                                        .Replace( "-",
                                                    string.Empty );

            tempFile = Path.GetTempPath() + fileName;

            if ( File.Exists( tempFile ) )
            {
                var bb = File.ReadAllBytes( tempFile );
                var fileHash2 = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( bb ) )
                                            .Replace( "-",
                                                        string.Empty );

                fileOk = fileHash == fileHash2;
            }
            else
            {
                fileOk = false;
            }
        }

        if ( !fileOk )
        {
            File.WriteAllBytes( tempFile,
                                ba );
        }

        asm = Assembly.LoadFile( tempFile );

        _dic.Add( asm.GetName().Name,
                    asm );
    }

    public static Assembly Get( string assemblyFullName )
    {
        if ( _dic == null ||
                _dic.Count == 0 )
            return null;

        var name = new AssemblyName( assemblyFullName ).Name;
        return _dic.ContainsKey( name )
            ? _dic[name]
            : null;
    }
}

با استفاده از متد Load کلاس بالا، کل اسمبلی‌هایی که بارگذاری شده‌اند در یک دیکشنری استاتیک نگهداری می‌شوند. ابتدا اسمبلی‌ها را با استفاده از []byte بارگذاری می‌کنیم و در صورتیکه بارگذاری اسمبلی با خطایی مواجه شود، بارگذاری را با استفاده از فایل temp انجام می‌دهیم (که معمولا برای فایل‌های unmanaged این مورد اتفاق می‌افتد).

با استفاده از متد Get که در زمان نیاز به یک اسمبلی توسط AssemblyResolve فراخوانی می‌شود، اسمبلی مربوطه از دیکشنری پیدا شده و برگشت داده می‌شود.


نکته ها

  • در صورتیکه بخواهید فایلی را از Embed کردن خودکار (روش دوم) استثناء کنید، باید از Condition استفاده کنید:
  <Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
    <ItemGroup>
      <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
      <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(AssembliesToEmbed.Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) And '%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
    <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
  </Target>
  <Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
    <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) Or '%(Extension)' == '.xml'" />
  </Target>

برای نمونه در اینجا با استفاده از Regex، تمامی فایل‌هایی که شروع نام آنها با Microsoft است، استثناء شده‌اند. فقط توجه داشته باشید در صورتیکه شرطی را برای Embed کردن تعریف می‌کنید، حتما در هر دو قسمت، شرط را وارد کنید.
  • در صورتیکه بعد از اجرای برنامه و یا اجرای به صورت دیباگ با خطای Stackoverflow مواجه شدید که به خاطر ارجاعات زیاد Resource‌های برنامه پیش می‌آید، کد زیر را به فایل AssemblyInfo، در پوشه Properties اضافه کنید:
[assembly: NeutralResourcesLanguage("en-US", UltimateResourceFallbackLocation.MainAssembly)]


  • در صورتیکه پروژه شما از نوع Office Add-Ins باشد، باید در کد مربوط به AssemblyResolve را در فایل ThisAddIn.Designer.cs (در صورت عدم تغییر نام) به متد Initialize اضافه کنید و دستور بارگذاری را در متد ThisAddIn_Startup اضافه کنید. نکته خیلی مهم:  در فایل csproj حتما در قسمت Condition باید اسمبلی‌هایی را که با نام Microsoft شروع می‌شوند، از Embed شدن استثناء کنید و در قسمت DeleteAllReferenceCopyLocalPaths مقدار "AfterTargets="VisualStudioForApplicationsBuild را قرار دهید (تا امکان Build پروژه برای شما باشد) و همچنین پسوند vsto را نیز نباید حذف کنید.

مطالب
ساخت یک بلاگ ساده با Ember.js، قسمت اول
پس از آشنایی مقدماتی با اجزای مهم تشکیل دهنده‌ی Ember.js (^ و ^)، بهتر است این دانسته‌ها را جهت تکمیل یک پروژه‌ی ساده‌ی تک صفحه‌ای بلاگ، بکار بگیریم.
در این بلاگ می‌توان:
- یک مطلب جدید را ارسال کرد.
- مطالب قابل ویرایش و یا حذف هستند.
- مطالب بلاگ قسمت ارسال نظرات دارند.
- امکان گزارشگیری از آخرین نظرات ارسالی وجود دارد.
- سایت صفحات درباره و تماس با ما را نیز دارا است.


ساختار پوشه‌های برنامه

در تصویر ذیل، ساختار پوشه‌های برنامه بلاگ را ملاحظه می‌کنید. چون قسمت سمت کلاینت این برنامه کاملا جاوا اسکریپتی است، پوشه‌های App، Controllers، Libs، Models، Routes و Templates آن در پوشه‌ی Scripts تعریف شده‌اند و به این ترتیب می‌توان تفکیک بهتری را بین اجزای تشکیل دهنده‌ی یک برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب Emeber.js پدید آورد.


فایل CSS بوت استرپ نیز به پوشه‌ی Content اضافه شده‌است.


دریافت پیشنیازهای سمت کاربر برنامه

در ساختار پوشه‌های فوق، از پوشه‌ی Libs برای قرار دادن کتابخانه‌های پایه برنامه مانند jQuery و Ember.js استفاده خواهیم کرد. به این ترتیب:
- نیاز به آخرین نگارش‌های Ember.js و همچنین افزونه‌ی Ember-Data آن برای کار ساده‌تر با داده‌ها و سرور وجود دارد. این فایل‌ها را از آدرس ذیل می‌توانید دریافت کنید (نسخه‌‌های نیوگت به دلیل قدیمی بودن و به روز نشدن مداوم آن‌ها توصیه نمی‌شوند):
http://emberjs.com/builds/#/beta
برای حالت آزمایش برنامه، استفاده از فایل‌های دیباگ آن توصیه می‌شوند (فایل‌هایی با نام اصلی و بدون پسوند prod یا min). زیرا این فایل‌ها خطاها و اطلاعات بسیار مفصلی را از اشکالات رخ داده، در کنسول وب مرورگرها، فایرباگ و یا Developer tools آن‌ها نمایش می‌دهند. نسخه‌ی min برای حالت ارائه‌ی نهایی برنامه است. نسخه‌ی prod همان نسخه‌ی دیباگ است با حذف اطلاعات دیباگ (نسخه‌ی production فشرده نشده). نسخه‌ی فشرده شده‌ی prod آن، فایل min نهایی را تشکیل می‌دهد.
- دریافت جی‌کوئری
- آخرین نگارش handlebars.js را از سایت رسمی آن دریافت کنید: http://handlebarsjs.com
- Ember Handlebars Loader: https://github.com/michaelrkn/ember-handlebars-loader
- Ember Data Local Storage Adapter: https://github.com/kurko/ember-localstorage-adapter

ترتیب تعریف و قرارگیری این فایل‌ها را پس از دریافت، در فایل index.html قرار گرفته در ریشه‌ی سایت، در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
  <title>Ember Blog</title>
 
  <link href="Content/bootstrap.css" rel="stylesheet" />
  <link href="Content/bootstrap-theme.css" rel="stylesheet" />
  <link href="Content/styles.css" rel="stylesheet" />
 
  <script src="Scripts/Libs/jquery-2.1.1.min.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/bootstrap.min.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/handlebars-v2.0.0.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/ember.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/ember-handlebars-loader-0.0.1.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/ember-data.js" type="text/javascript"></script>
  <script src="Scripts/Libs/localstorage_adapter.js" type="text/javascript"></script> 
</head>
<body>
 
</body>
</html>


اصلاح فایل ember-handlebars-loader-0.0.1.js
اگر به فایل ember-handlebars-loader-0.0.1.js مراجعه کنید، مسیر فایل‌های قالب handlebars قسمت‌های مختلف برنامه را از پوشه‌ی templates واقع در ریشه‌ی سایت می‌خواند. با توجه به تصویر ساختار پوشه‌ی پروژه‌ی جاری، پوشه‌ی template به داخل پوشه‌ی Scripts منتقل شده‌است و نیاز به یک چنین اصلاحی دارد:
 url: "Scripts/Templates/" + name + ".hbs",
کار اسکریپت ember-handlebars-loader-0.0.1.js بارگذاری خودکار فایل‌های hbs یا handlebars از پوشه‌ی قالب‌های سفارشی برنامه است. در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، خطای 404 را دریافت خواهید کرد. از این جهت که mime-type پسوند hbs در IIS تعریف نشده‌است. اضافه کردن آن نیز ساده‌است. به فایل web.config برنامه مراجعه کرده و تغییر ذیل را اعمال کنید:
 <system.webServer>
  <staticContent>
        <mimeMap fileExtension=".hbs" mimeType="text/x-handlebars-template" />
  </staticContent>
 </system.webServer>


مزیت استفاده از نسخه‌ی دیباگ ember.js در حین توسعه‌ی برنامه

نسخه‌ی دیباگ ember.js علاوه بر به همراه داشتن خطاهای بسیار جامع و توضیح علل مشکلات، مواردی را که در آینده منسوخ خواهند شد نیز توضیح می‌دهد:


برای مثال در اینجا عنوان شده‌است که دیگر از linkTo استفاده نکنید و آن‌را به link-to تغییر دهید.
همچنین اگر از مرورگر کروم استفاده می‌کنید، افزونه‌ی Ember Inspector را نیز می‌توانید نصب کنید تا اطلاعات بیشتری را از جزئیات مسیریابی‌های تعریف شده و قالب‌های Ember.js بتوان مشاهده کرد. این افزونه به صورت یک برگه‌ی جدید در Developer tools آن ظاهر می‌شود.


ایجاد شیء Application

همانطور که در قسمت‌های پیشین نیز عنوان شد (^ و ^  )، یک برنامه‌ی Ember.js با تعریف وهله‌ای از شیء Application آن آغاز می‌شود. برای این منظور به پوشه‌ی App مراجعه کرده و فایل جدید Scripts\App\blogger.js را اضافه کنید؛ با این محتوا:
 Blogger = Ember.Application.create();
مدخل این فایل را نیز پس از تعاریف وابستگی‌های اصلی برنامه، به فایل index.html اضافه خواهیم کرد:
<script src="Scripts/App/blogger.js" type="text/javascript"></script>
تا اینجا برپایی اولیه‌ی برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب مبتنی بر Ember.js ما به پایان می‌رسد.


تعاریف مسیریابی و قالب‌ها

اکنون در ادامه قصد داریم لیستی از عناوین مطالب ارسالی را نمایش دهیم. در ابتدا این عناوین را از یک آرایه‌ی ثابت جاوا اسکریپتی دریافت خواهیم کرد و پس از آن از یک Web API کنترلر، جهت دریافت اطلاعات از سرور کمک خواهیم گرفت.


کار router در Ember.js، نگاشت آدرس درخواستی توسط کاربر، به یک route یا مسیریابی تعریف شده‌است. به این ترتیب مدل، کنترلر و قالب آن route به صورت خودکار بارگذاری و پردازش خواهند.
با مراجعه به ریشه‌ی سایت، فایل index.html بارگذاری می‌شود.


در اینجا تصویری از صفحه‌ی آغازین بلاگ را مشاهده می‌کنید. در آن صفحه‌ی posts همان ریشه‌ی سایت نیز می‌باشد. بنابراین نیاز است ابتدا مسیریابی آن‌را تعریف کرد. برای این منظور، فایل جدید Scripts\App\router.js را به پوشه‌ی App اضافه کنید؛ با این محتوا:
Blogger.Router.map(function () {
   this.resource('posts', { path: '/' });
});
علت تعریف قسمت path این است که ریشه‌ی سایت (/) نیز به مسیریابی posts ختم شود. در غیر اینصورت کاربر با مراجعه به ریشه‌ی سایت، یک صفحه‌ی خالی را مشاهده خواهد کرد؛ زیرا به صورت پیش فرض، آدرس قابل ترجمه‌ی یک صفحه، با آدرس و نام مسیریابی آن یکی است.

همچنین مدخل آن‌را نیز در فایل index.html تعریف نمائید:
 <script src="Scripts/App/blogger.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/App/router.js" type="text/javascript"></script>
در اینجا Blogger همان شیء Application برنامه است که پیشتر در فایل Scripts\App\blogger.js تعریف کردیم. سپس به کمک متد Blogger.Router.map، اولین مسیریابی برنامه را افزوده‌ایم.


افزودن مسیریابی و قالب posts

در ادامه فایل جدید Scripts\Templates\posts.hbs را اضافه کنید. به این ترتیب قالب خالی مطالب به پوشه‌ی templates اضافه می‌شود. محتوای این فایل را به نحو ذیل تنظیم کنید:
<div class="container">
  <h1>Emeber.js blog</h1>
  <ul>
   <li>Item 1</li>
   <li>Item 2</li>
   <li>Item 3</li>
  </ul>
</div>
در اینجا دیگر نیازی به ذکر تگ script از نوع text/x-handlebars نیست.
برای بارگذاری این قالب نیاز است آن‌را به template loader توضیح داده شده در ابتدای بحث، در فایل index.html اضافه کنیم:
 <script>
 EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
 'posts'
 ]);
</script>
اکنون برنامه را اجرا کنید. به تصویر ذیل خواهید رسید که در آن افزونه‌ی Ember Inspector نیز نمایش داده شده‌است:



افزودن مسیریابی و قالب about

در ادامه قصد داریم صفحه‌ی about را اضافه کنیم. مجددا با افزودن مسیریابی آن به فایل Scripts\App\router.js شروع می‌کنیم:
Blogger.Router.map(function () {
  this.resource('posts', { path: '/' });
  this.resource('about');
});
سپس فایل قالب آن‌را در مسیر Scripts\Templates\about.hbs ایجاد خواهیم کرد؛ برای مثال با این محتوای فرضی:
 <h1>About Ember Blog</h1>
<p>Bla bla bla!</p>
اکنون نام این فایل را به template loader فایل index.html اضافه می‌کنیم.
 <script>
 EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
 'posts', 'about'
 ]);
</script>
اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، ساختار کلی قالب‌های ember.js یک چنین شکلی را دارد:
 <script type="text/x-handlebars" data-template-name="about">

</script>
اسکریپت template loader، این تعاریف را به صورت خودکار اضافه می‌کند. مقدار data-template-name را نیز به نام فایل متناظر با آن تنظیم خواهد کرد و چون ember.js بر اساس ایده‌ی convention over configuration کار می‌کند، مسیریابی about با کنترلری به همین نام و قالبی هم نام پردازش خواهد شد. بنابراین نام فایل‌های قالب را باید بر اساس مسیریابی‌های متناظر با آن‌ها تعیین کرد.
برای آزمایش این مسیر و قالب جدید آن، آدرس http://localhost/#/about را بررسی کنید.


اضافه کردن منوی ثابت بالای سایت

روش اول این است که به ابتدای هر دو قالب about.hbs و posts.hbs، تعاریف منو را اضافه کنیم. مشکل این‌کار، تکرار کدها و پایین آمدن قابلیت نگهداری برنامه است. روش بهتر، افزودن کدهای مشترک بین صفحات، در قالب application برنامه است. نمونه‌ی آن‌را در مثال قسمت قبل مشاهده کرده‌اید. در اینجا چون قصد نداریم به صورت دستی قالب‌ها را به صفحه اضافه کنیم و همچنین برای ساده شدن نگهداری برنامه، قالب‌ها را در فایل‌های مجزایی قرار داده‌ایم، تنها کافی است فایل جدید Scripts\Templates\application.hbs را به پوشه‌ی قالب‌های برنامه اضافه کنیم؛ با این محتوا:
<div class='container'>
 <nav class='navbar navbar-default' role='navigation'>
  <ul class='nav navbar-nav'>
  <li>{{#link-to 'posts'}}Posts{{/link-to}}</li>
  <li>{{#link-to 'about'}}About{{/link-to}}</li>
  </ul>
 </nav>

  {{outlet}}
</div>
و سپس همانند قبل، نام فایل قالب اضافه شده را به template loader فایل index.html اضافه می‌کنیم:
<script>
 EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
 'posts', 'about', 'application'
 ]);
</script>


افزودن مسیریابی و قالب contact

برای افزودن صفحه‌ی تماس با مای سایت، ابتدا مسیریابی آن‌را در فایل Scripts\App\router.js تعریف می‌کنیم:
Blogger.Router.map(function () {
  this.resource('posts', { path: '/' });
  this.resource('about');
  this.resource('contact');
});
سپس قالب متناظر با آن‌را به نام Scripts\Templates\contact.hbs اضافه خواهیم کرد؛ فعلا با این محتوای اولیه:
<h1>Contact</h1>
<ul>
  <li>Phone: ...</li>
  <li>Email: ...</li>
</ul>
و بعد template loader فایل index.html را از وجود آن مطلع خواهیم کرد:
 <script>
 EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
 'posts', 'about', 'application', 'contact' ]);
</script>
همچنین لینکی به مسیریابی آن‌را به فایل Scripts\Templates\application.hbs که منوی سایت در آن تعریف شده‌است، اضافه می‌کنیم:
<div class='container'>
 <nav class='navbar navbar-default' role='navigation'>
  <ul class='nav navbar-nav'>
  <li>{{#link-to 'posts'}}Posts{{/link-to}}</li>
  <li>{{#link-to 'about'}}About{{/link-to}}</li>
  <li>{{#link-to 'contact'}}Contact{{/link-to}}</li>
  </ul>
 </nav>

  {{outlet}}
</div>


تعریف مسیریابی تو در تو در صفحه‌ی contact

در حال حاضر صفحه‌ی Contact، ایمیل و شماره تماس را در همان بار اول نمایش می‌دهد. می‌خواهیم این دو را تبدیل به دو لینک جدید کنیم که با کلیک بر روی هر کدام، محتوای مرتبط، در قسمتی از همان صفحه بارگذاری شده و نمایش داده شود.
برای اینکار نیاز است مسیریابی را تو در تو تعریف کنیم:
Blogger.Router.map(function () {
  this.resource('posts', { path: '/' });
  this.resource('about');
  this.resource('contact', function () {
   this.resource('email');
   this.resource('phone');
  });
});
اگر مسیریابی‌های email و یا phone را به صورت مستقل مانند about و یا posts تعریف کنیم، با کلیک کاربر بر روی لینک متناظر با هر کدام، یک صفحه‌ی کاملا جدید نمایش داده می‌شود. اما در اینجا قصد داریم تنها قسمت کوچکی از همان صفحه‌ی contact را با محتوای ایمیل و یا شماره تماس جایگزین نمائیم. به همین جهت مسیریابی‌های متناظر را در اینجا به صورت تو در تو و ذیل مسیریابی contact تعریف کرده‌ایم.

پس از آن دو فایل قالب جدید Scripts\Templates\email.hbs را با محتوای:
 <h2>Email</h2>
<p>
<span></span> Email name@site.com.
</p>
و فایل قالب Scripts\Templates\phone.hbs را با محتوای:
 <h2>Phone</h2>
<p>
<span></span> Call 12345678.
</p>
به پوشه‌ی قالب‌ها اضافه نمائید به همراه معرفی نام آن‌ها به template loader برنامه در صفحه‌ی index.html :
 <script>
 EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
 'posts', 'about', 'application', 'contact', 'email', 'phone' ]);
</script>
اکنون به قالب contact.hbs مجددا مراجعه کرده و تعاریف آن را به نحو ذیل تغییر دهید:
<h1>Contact</h1>
<div class="row">
  <div class="col-md-6">
   <p>
    Want to get in touch?
    <ul>
      <li>{{#link-to 'phone'}}Phone{{/link-to}}</li>
      <li>{{#link-to 'email'}}Email{{/link-to}}</li>
    </ul>
   </p>
  </div>
  <div class="col-md-6">
   {{outlet}}
  </div>
</div>
در اینجا دو لینک به مسیریابی‌های Phone و Email تعریف شده‌اند. همچنین {{outlet}} نیز قابل مشاهده است. با کلیک بر روی لینک Phone، مسیریابی آن فعال شده و سپس قالب متناظر با آن در قسمت {{outlet}} رندر می‌شود. در مورد لینک Email نیز به همین نحو رفتار خواهد شد.


در اینجا نحوه‌ی پردازش مسیریابی contact را ملاحظه می‌کنید. ابتدا درخواستی جهت مشاهده‌ی آدرس http://localhost/#/contact دریافت می‌شود. سپس router این درخواست را به مسیریابی همنامی منتقل می‌کند. این مسیریابی ابتدا قالب عمومی application را رندر کرده و سپس قالب اصلی و همنام مسیریابی جاری یا همان contact.hbs را رندر می‌کند. در این صفحه چون مسیریابی تو در تویی تعریف شده‌است، اگر درخواستی برای مشاهده‌ی http://localhost/#/contact/phone دریافت شود، محتوای آن‌را در {{outlet}} قالب contact.hbs جاری رندر می‌کند.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EmberJS03_01.zip
اشتراک‌ها
اضافه شدن SHA1 به SQLite 3.17.0

The new sha1(X) function computes the SHA1 hash of the input X, or NULL if X is NULL, while the sha1_query(Y) function evalutes all queries in the SQL statements of Y and returns a hash of their results. 

اضافه شدن SHA1 به SQLite 3.17.0
اشتراک‌ها
کتابخانه jquery-do-scroll

Creates an scroll-y like action.  Demo

var options = {
    onInit: function() {},
    onSpaceChange: function() {},
    spaceLimits: [0, 245, '#animate', '.spaces'],
    scrollbar: '.scrollbar',
    smoothEffect: true,
    initialSpace: 1,
    wheelStep: 150,
};
$('.scroll-container').doScroll(options);  

 

 
کتابخانه jquery-do-scroll
نظرات مطالب
اعتبارسنجی در فرم‌های ASP.NET MVC با Remote Validation
روش عدم ارسال فرم در صورت شکست اعتبارسنجی:
<script type="text/javascript">        
        $(document).ready(function () { 
            $("form").submit(function () {
                $(this).validate();
                if (!$(this).valid()) {
                    console.log("validation error");
                    //note: here return false will stop the submit
                    return false;  
                }                             
            });
        });
</script>
نظرات مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
جهت اطلاع : در آخرین ورژن  (v.17) دیگر نیازی به import وابستگی React نیست. 

 :For example
import React from 'react';

function App() {
  return <h1>Hello World</h1>;
}
will be replaced with 
function App() {
  return <h1>Hello World</h1>;
}