مطالب
استفاده از MVVM زمانیکه امکان Binding وجود ندارد

ساده‌ترین تعریف MVVM، نهایت استفاده از امکانات Binding موجود در WPF و Silverlight است. اما خوب، همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست. مثلا کنترل WebBrowser را در WPF در نظر بگیرید. فرض کنید که می‌خواهیم خاصیت Source آن‌را در ViewModel مقدار دهی کنیم تا صفحه‌ای را نمایش دهد. بلافاصله با خطای زیر متوقف خواهیم شد:

A 'Binding' cannot be set on the 'Source' property of type 'WebBrowser'.
A 'Binding' can only be set on a DependencyProperty of a DependencyObject.

بله؛ این خاصیت از نوع DependencyProperty نیست و نمی‌توان چیزی را به آن Bind کرد. بنابراین این نکته مهم را توسعه دهنده‌های کنترل‌های WPF و Silverlight همیشه باید بخاطر داشته باشند که اگر قرار است کنترل‌های شما MVVM friendly باشند باید کمی بیشتر زحمت کشیده و بجای تعریف خواص ساده دات نتی، خواص مورد نظر را از نوع DependencyProperty تعریف کنید.
الان که تعریف نشده چه باید کرد؟
پاسخ متداول آن این است: مهم نیست؛ خودمان می‌توانیم این‌کار را انجام دهیم! یک Attached property یا به عبارتی یک Behavior را تعریف و سپس به کمک آن عملیات Binding را میسر خواهیم ساخت. برای مثال:
در این Attached property قصد داریم یک خاصیت جدید به نام BindableSource را جهت کنترل WebBrowser تعریف کنیم:

using System;
using System.Windows;
using System.Windows.Controls;

namespace WebBrowserSample.Behaviors
{
public static class WebBrowserBehaviors
{
public static readonly DependencyProperty BindableSourceProperty =
DependencyProperty.RegisterAttached("BindableSource",
typeof(object),
typeof(WebBrowserBehaviors),
new UIPropertyMetadata(null, BindableSourcePropertyChanged));

public static object GetBindableSource(DependencyObject obj)
{
return (string)obj.GetValue(BindableSourceProperty);
}

public static void SetBindableSource(DependencyObject obj, object value)
{
obj.SetValue(BindableSourceProperty, value);
}

public static void BindableSourcePropertyChanged(DependencyObject o, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
{
WebBrowser browser = o as WebBrowser;
if (browser == null) return;

Uri uri = null;

if (e.NewValue is string)
{
var uriString = e.NewValue as string;
uri = string.IsNullOrWhiteSpace(uriString) ? null : new Uri(uriString);
}
else if (e.NewValue is Uri)
{
uri = e.NewValue as Uri;
}

if (uri != null) browser.Source = uri;
}
}
}


یک مثال ساده از استفاده‌ی آن هم به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا ViewModel مرتبط با فرم برنامه را تهیه خواهیم کرد. اینجا چون یک خاصیت را قرار است Bind کنیم، همینجا داخل ViewModel آن‌را تعریف کرده‌ایم. اگر تعداد آن‌ها بیشتر بود بهتر است به یک کلاس مجزا مثلا GuiModel منتقل شوند.

using System;
using System.ComponentModel;

namespace WebBrowserSample.ViewModels
{
public class MainWindowViewModel : INotifyPropertyChanged
{
Uri _sourceUri;
public Uri SourceUri
{
get { return _sourceUri; }
set
{
_sourceUri = value;
raisePropertyChanged("SourceUri");
}
}

public MainWindowViewModel()
{
SourceUri = new Uri(@"C:\path\arrow.png");
}

#region INotifyPropertyChanged Members
public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
#endregion
}
}

در ادامه بجای استفاده از خاصیت Source که قابلیت Binding ندارد، از Behavior سفارشی تعریف شده استفاده خواهیم کرد. ابتدا باید فضای نام آن تعریف شود، سپس BindableSource مرتبط آن در دسترس خواهد بود:

<Window x:Class="WebBrowserSample.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:VM="clr-namespace:WebBrowserSample.ViewModels"
xmlns:B="clr-namespace:WebBrowserSample.Behaviors"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Window.Resources>
<VM:MainWindowViewModel x:Key="vmMainWindowViewModel" />
</Window.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainWindowViewModel}}">
<WebBrowser B:WebBrowserBehaviors.BindableSource="{Binding SourceUri}" />
</Grid>
</Window>



نمونه مشابه این مورد را در مثال «استفاده از کنترل‌های Active-X در WPF» پیشتر در این سایت دیده‌اید.

مطالب
الگوی استخر اشیاء Object Pool Pattern
الگوی استخر اشیاء، جزو الگوهای تکوینی است و کار آن جلوگیری از ایجاد اشیاء تکراری و محافظت از به هدر رفتن حافظه است. نحوه کار این الگو بدین شکل است که وقتی کاربر درخواست نمونه‌ای از یک شیء را می‌دهد، بعد از اتمام کار، شیء نابود نمی‌شود؛ بلکه به استخر بازگشت داده می‌شود تا در درخواست‌های آینده، مجددا مورد استفاده قرار گیرد. این کار موجب عدم هدر رفتن حافظه و همچنین بالا رفتن کارآیی برنامه می‌گردد. این الگو به خصوص برای اشیایی که مدت کوتاهی مورد استفاده قرار میگیرند و آماده سازی آن‌ها هزینه بر است بسیار کارآمد می‌باشد. از آنجا که هزینه‌ی ساخت و نابود سازی در حد بالایی قرار دارد و آن شیء به طور مکرر مورد استفاده قرار می‌گیرد، زمان زیادی صرفه جویی می‌شود.

در این الگو ابتدا شیء از استخر درخواست می‌شود. اگر قبلا ایجاد شده باشد، مجددا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در غیر این صورت نمونه جدیدی ایجاد می‌شود و وقتی که کار آن پایان یافت به استخر بازگشت داده شده و نگهداری می‌شود، تا زمانی که مجددا درخواست استفاده از آن برسد.
 یکی از نکات مهم و کلیدی این است که وقتی کار شیء مربوطه تمام شد، باید اطلاعات شیء قبلی و داده‌های آن نیز پاکسازی شوند؛ در غیر این صورت احتمال آسیب و خطا در برنامه بالا می‌رود و این الگو را به یک ضد الگو تبدیل خواهد کرد.
نمونه‌ای از پیاده سازی این الگو را در دات نت، می‌توانید در data provider‌های مخصوص SQL Server نیز ببینید. از آنجا که ایجاد اتصال به دیتابیس، هزینه بر بوده و دستورات در کوتاه‌ترین زمان ممکن اجرا می‌شوند، این کانکشن‌ها یا اتصالات بعد از بسته شدن از بین نمی‌روند، بلکه در استخر مانده تا زمانیکه مجددا نمونه مشابهی از آن‌ها درخواست شود تا دوباره مورد استفاده قرار بگیرند تا از هزینه اولیه برای ایجاد آن‌ها پرهیز شود. استفاده از این الگو در برنامه نویسی با سوکت ها، تردها و کار با اشیاء گرافیکی بزرگ مثل فونت‌ها و تصاویر Bitmap کمک شایانی می‌کند. ولی در عوض برای اشیای ساده می‌تواند کارآیی را به شدت کاهش دهد.

الگوی بالا را در سی شارپ بررسی می‌کنیم:
ابتدا کلاس PooledObject را به عنوان یک شیء بزرگ و پر استفاده ایجاد می‌کنیم:
 public class PooledObject
    {
        DateTime _createdAt = DateTime.Now;

        public DateTime CreatedAt
        {
            get { return _createdAt; }
        }

        public string TempData { get; set; }

        public void DoSomething(string name)
        {
            Console.WriteLine($"{name} : {TempData} is written on {CreatedAt}");
        }
    }
tempdata ویژگی است که باید برای هر شیء، مجزا باشد. پس باید دقت داشت برای استفاده‌های بعدی نیاز است پاک سازی شود.
بعد از آن کلاس پول را پیاده سازی می‌کنیم:
public static class Pool
{
    private static List<PooledObject> _available = new List<PooledObject>();
    private static List<PooledObject> _inUse = new List<PooledObject>();
 
    public static PooledObject GetObject()
    {
        lock(_available)
        {
            if (_available.Count != 0)
            {
                PooledObject po = _available[0];
                _inUse.Add(po);
                _available.RemoveAt(0);
                return po;
            }
            else
            {
                PooledObject po = new PooledObject();
                _inUse.Add(po);
                return po;
            }
        }
    }
 
    public static void ReleaseObject(PooledObject po)
    {
        CleanUp(po);
 
        lock (_available)
        {
            _available.Add(po);
            _inUse.Remove(po);
        }
    }
 
    private static void CleanUp(PooledObject po)
    {
        po.TempData = null;
    }
}
در کلاس بالا، کاربر با متد GetObject، درخواست شی‌ءایی را می‌کند و متد نگاه می‌کند که اگر لیست موجودی، پر باشد، اولین نمونه‌ی در دسترس را ارسال می‌کند. ولی در صورتیکه نمونه‌ای از آن نباشد، یک نمونه‌ی جدید را ایجاد کرده و آن را در لیست مورد استفاده‌ها قرار می‌دهد و به کاربر باز می‌گرداند.
متد Release Object وظیفه‌ی بازگرداندن شیء را به استخر، دارد که از لیست در حال استفاده‌ها آن را حذف کرده و به لیست موجودی اضافه می‌کند. متد Cleanup در این بین وظیفه ریست کردن شیء را دارد تا مشکلی که در بالا بیان کردیم رخ ندهد.
کد زیر را اجرا می‌کنیم:
            var obj1 = Pool.GetObject();
            obj1.DoSomething("obj1");

            Thread.Sleep(2000);
            var obj2 = Pool.GetObject();
            obj2.DoSomething("obj2");
            Pool.ReleaseObject(obj1);

            Thread.Sleep(2000);
            var obj3 = Pool.GetObject();
            obj3.DoSomething("obj3");
نتیجه به شکل زیر است:
obj1 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
obj2 :  is written on 4/21/2016 11:25:28 AM
obj3 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
ابتدا شیء obj1 ایجاد می‌شود و سپس obj2 و بعد از آن obj1 به لیست موجودی‌ها بازگشته و برای obj3 همان شیء را بازگشت می‌هد که برای obj1 ساخته بود. توقف تردها در این مثال برای مشاهده‌ی بهتر زمان است.
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 1

آزمایش واحد چیست؟

آزمایش واحد (unit testing) هنر و تمرین بررسی صحت عملکرد قطعه‌ای از کد (که در اینجا واحد نامیده شده است)، به وسیله کدهای دیگری است که توسط برنامه نویس نوشته خواهند شد. عموما این آزمایش‌ها جهت بررسی یک متد تهیه می‌شوند. در این مرحله باید درنظر داشت که هدف، بررسی کارآیی نرم افزار نیست. هدف این است که بررسی کنیم آیا قطعه کد جدیدی که به برنامه اضافه شده است درست کار می‌کند و آیا هدف اصلی از توسعه آن‌را برآورده می‌سازد؟
برای مثال متدی را توسعه داده‌اید که آدرس یک دومین را از آدرس اینترنتی دریافت شده، جدا می‌سازد. با استفاده از آزمایشات واحد متعدد می‌توان از صحت عملکرد آن اطمینان حاصل کرد.


اهمیت و مزایای آزمایش واحد کدامند؟

  • کامپایل شدن کد به معنای صحت عملکرد آن نیست. حتما نیاز به روش‌هایی برای آزمایش سیستم وجود دارد. صرفا به شما حقوق داده نمی‌شود که کد بنویسید. به شما حقوق داده می‌شود که کد قابل اجرایی را تهیه کنید.
  • نوشتن آزمایش‌های واحد به تولید کدهایی با کیفیت بالا در دراز مدت منجر خواهد شد. برای نمونه فرض کنید سیستمی را توسعه داده‌اید. امروز کارفرما از شما خواسته است که قابلیت جدیدی را به برنامه اضافه کنید. برای اعمال این تغییرات برای مثال نیاز است تا قسمتی از کدهای موجود تغییر کند، همچنین کلاس‌ها و متدهای جدیدی نیز به برنامه افزوده گردند. پس از انجام درخواست رسیده، چگونه می‌توانید اطمینان حاصل کنید که قسمت‌های پیشین سیستم که تا همین چند لحظه پیش کار می‌کردند، اکنون نیز همانند قبل کار می‌کنند؟ حجم کدهای نوشته شده بالا است. آزمایش دستی تک تک موارد شاید دیگر از لحاظ زمانی مقدور نباشد. آزمایش واحد روشی است برای اطمینان حاصل کردن از اینکه هنگام تحویل کار به کارفرما مرتبا سرخ و سفید نشویم! به این صورت عملیات refactoring کدهای موجود بدون ترس و لرز انجام خواهد شد، چون بلافاصله می‌توانیم آزمایشات قبلی را اجرا کرده و از صحت عملکرد سیستم اطمینان حاصل نمائیم. بدون اینکه در زمان تحویل برنامه در هنگام بروز خطا بگوئیم : "این غیرممکنه!"
  • روال‌های آزمایشات صورت گرفته در آینده تبدیل به مرجع مهمی جهت درک چگونگی عملکرد قسمت‌های مختلف سیستم خواهند شد. چگونه فراخوانی شده‌اند، چگونه باید به آن‌ها مقداری را ارجاع داد و امثال آن.
  • با استفاده از آزمایش‌های واحد، بدترین حالات ممکن را قبل از وقوع می‌توان در نظر گرفت و بررسی کرد.
  • نوشتن آزمایش‌های واحد در حین کار، برنامه نویس را وادار می‌کند که کار خود را به واحدهای کوچکتری که قابلیت بررسی مستقلی دارند، بشکند. برای مثال فرض کنید متدی را توسعه داده‌اید که پس از انجام سه عملیات مختلف بر روی یک رشته، خروجی خاصی را ارائه می‌دهد. هنگام آزمایش این متد چگونه می‌توان اطمینان حاصل کرد که کدام قسمت سبب شکست آزمایش شده است؟ به همین جهت برنامه نویس جهت ساده‌تر کردن آزمایشات، مجبور خواهد شد که کد خود را به قسمت‌های مستقل کوچکتری تقسیم کند.
  • با توجه به امکان اجرای خودکار این آزمایشات، به عنوان جزئی ایده‌آل از پروسه تولید نرم افزار محسوب می‌شوند.


حد و مرز یک آزمایش واحد کجاست؟

آزمایش شما، آزمایش واحد نامیده نخواهد شد اگر:
  • با دیتابیس سر و کار داشته باشد.
  • با شبکه در ارتباط باشد.
  • با فایل‌ها کار کند.
  • نیاز به تمهیدات ویژه‌ای برای اجرای آن وجود داشته باشد. مثلا وجود یک فایل config برای اجرای آن ضروری باشد.
  • همراه و همزمان با سایر کدهای آزمایش‌های واحد شما قابل اجرا نباشد.
برای مثال اگر یکی از متدهای شما بزرگترین عدد یک لیست را از دیتابیس دریافت می‌کند، در متدی که برای آزمایش واحد آن تهیه خواهید کرد نباید هیچگونه کدی جهت برقراری ارتباط با دیتابیس نوشته شود.
این امر سبب سریع‌تر اجرا شدن آزمایشات واحد خواهند شد و در آینده شما را از انجام آن به‌دلیل کند بودن روند انجام آزمایشات، منصرف نخواهد کرد. همچنین تغییرات انجام شده در لایه دسترسی به داده‌ها سبب غیرمعتبر شدن این نوع آزمایشات نخواهند شد. به بیان دیگر وظیفه متد آزمایش واحد، اتصال به دیتابیس یا شبکه و یا خواندن اطلاعات از یک فایل نیست.

ادامه دارد...

نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یک نکته‌ی تکمیلی:  ارتقاء به ASP.NET Core 2.0 

بر اساس مستندات دات نت Core 2.0،  در فایل Startup.cs، الزاما نیازی به تنظیمات ذیل
public Startup(IHostingEnvironment env)
        {
            var builder = new ConfigurationBuilder()
                .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                .AddJsonFile("appsettings.json", optional: false, reloadOnChange: true)
                .AddJsonFile($"appsettings.{env.EnvironmentName}.json", optional: true)
                .AddEnvironmentVariables();
            Configuration = builder.Build();
        }
نیست و با جایگزین کردن این قطعه کد با
public IConfiguration Configuration { get; }

public Startup(IConfiguration configuration)
{
     Configuration = configuration;
}
و سپس انجام این تغییرات
public static void Main(string[] args)
        {
            BuildWebHost(args).Run();
        }

        public static IWebHost BuildWebHost(string[] args) =>
            WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                .UseStartup<Startup>()
                .Build();
در فایل Program.cs موجب فراخوانی کلیه تنظیمات پیش فرض خواهد شد.
در واقع متد CreateDefaultBuilder این کار را انجام می‌دهد. البته همچنان امکان تنظیمات سفارشی نیز موجود است.
public static IWebHost BuildWebHost(string[] args)
{
  return WebHost.CreateDefaultBuilder()
    .ConfigureAppConfiguration((ctx, cfg) =>
    {
      cfg.SetBasePath(Directory.GetCurrentDirectory())
        .AddJsonFile("config.json", true) // require the json file!
        .AddEnvironmentVariables();
    })
    .ConfigureLogging((ctx, logging) => { }) // No logging
    .UseStartup<Startup>()
    .Build();
}

لازم به ذکر است سرویس IConfiguration از ابتدا در سیستم ثبت شده است و جهت دسترسی به تنظیمات میتوان در قسمت‌های مختلف برنامه آن را تزریق نمود.
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 33 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 3- بهبود تجربه‌ی کاربری عدم دسترسی‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی: کار با Policy‌ها در برنامه‌های Blazor WASM

در این مطلب، روشی را برای برقراری دسترسی نقش Admin، به تمام قسمت‌های محافظت شده‌ی برنامه، با معرفی نقش آن به یک ویژگی Authorize سفارشی شده، مشاهده کردید. هرچند این روش کار می‌کند، اما روش جدیدتر برقراری یک چنین دسترسی‌های ترکیبی در برنامه‌های ASP.NET Core و سایر فناوری‌های مشتق شده‌ی از آن، کار با Policyها است که برای نمونه در مثال فوق، به صورت زیر قابل پیاده سازی است:

الف) تعریف Policyهای مشترک بین برنامه‌های Web API و WASM
Policyهای تعریف شده، باید قابلیت اعمال به اکشن متدهای کنترلرها و همچنین کامپوننت‌های WASM را داشته باشند. به همین جهت آن‌ها را در پروژه‌ی اشتراکی BlazorServer.Common که در هر دو پروژه استفاده می‌شود، قرار می‌دهیم:
using System.Security.Claims;
using Microsoft.AspNetCore.Authorization; // dotnet add package Microsoft.AspNetCore.Authorization

namespace BlazorServer.Common
{
    public static class PolicyTypes
    {
        public const string RequireAdmin = nameof(RequireAdmin);
        public const string RequireCustomer = nameof(RequireCustomer);
        public const string RequireEmployee = nameof(RequireEmployee);
        public const string RequireEmployeeOrCustomer = nameof(RequireEmployeeOrCustomer);

        public static AuthorizationOptions AddAppPolicies(this AuthorizationOptions options)
        {
            options.AddPolicy(RequireAdmin, policy => policy.RequireRole(ConstantRoles.Admin));
            options.AddPolicy(RequireCustomer, policy =>
                    policy.RequireAssertion(context =>
                        context.User.HasClaim(claim => claim.Type == ClaimTypes.Role
                            && (claim.Value == ConstantRoles.Admin || claim.Value == ConstantRoles.Customer))
                    ));
            options.AddPolicy(RequireEmployee, policy =>
                    policy.RequireAssertion(context =>
                        context.User.HasClaim(claim => claim.Type == ClaimTypes.Role
                            && (claim.Value == ConstantRoles.Admin || claim.Value == ConstantRoles.Employee))
                    ));

            options.AddPolicy(RequireEmployeeOrCustomer, policy =>
                                policy.RequireAssertion(context =>
                                    context.User.HasClaim(claim => claim.Type == ClaimTypes.Role
                                        && (claim.Value == ConstantRoles.Admin ||
                                            claim.Value == ConstantRoles.Employee ||
                                            claim.Value == ConstantRoles.Customer))
                                ));
            return options;
        }
    }
}
در اینجا یکسری Policy جدید را مشاهده می‌کنید که در آن‌ها همواره نقش Admin حضور دارد و همچین روش or آن‌ها را توسط policy.RequireAssertion مشاهده می‌کنید. این تعاریف، نیاز به نصب بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Authorization را نیز دارند. با کمک Policyها می‌توان ترکیب‌های پیچیده‌ای از دسترسی‌های موردنیاز را ساخت؛ بدون اینکه نیاز باشد مدام AuthorizeAttribute سفارشی را طراحی کرد.

ب) افزودن Policyهای تعریف شده به پروژه‌های Web API و WASM
پس از تعریف Policyهای مورد نیاز، اکنون نوبت به افزودن آن‌ها به برنامه‌های Web API:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            services.AddAuthorization(options => options.AddAppPolicies());

            // ...
و همچنین WASM است:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            // ...

            builder.Services.AddAuthorizationCore(options => options.AddAppPolicies());

            // ...
        }
    }
}
به این ترتیب Policyهای یک‌دستی را بین برنامه‌های کلاینت و سرور، به اشتراک گذاشته‌ایم.

ج) استفاده از Policyهای تعریف شده در برنامه‌ی WASM
اکنون که برنامه قابلیت کار با Policyها را پیدا کرده، می‌توان فیلتر Roles سفارشی را حذف و با فیلتر Authorize پالیسی دار جایگزین کرد:
@page "/hotel-room-details/{Id:int}"

// ...

@*
@attribute [Roles(ConstantRoles.Customer, ConstantRoles.Employee)]
*@

@attribute [Authorize(Policy = PolicyTypes.RequireEmployeeOrCustomer)]

حتی می‌توان از پالیسی‌ها در حین تعریف AuthorizeViewها نیز استفاده کرد:
<AuthorizeView  Policy="@PolicyTypes.RequireEmployeeOrCustomer">
    <p>You can only see this if you're an admin or an employee or a customer.</p>
</AuthorizeView>
مطالب
رمزنگاری خودکار فیلدها توسط Entity Framework Core
از EF Core 2.1 به بعد، قابلیت جدیدی تحت عنوان «تبدیلگرهای مقدار»، به آن اضافه شده‌است. برای مثال در EF Core، زمانیکه اطلاعات Enums، در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شوند، معادل عددی آن‌ها درج خواهند شد. اگر علاقمند باشید تا بجای این مقادیر عددی دقیقا همان رشته‌ی تعریف کننده‌ی Enum درج شود، می‌توان یک «تبدیلگر مقدار» را برای آن نوشت. برای مثال در موجودیت Rider زیر، خاصیت Mount از نوع یک enum است.
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}

public enum EquineBeast
{
    Donkey,
    Mule,
    Horse,
    Unicorn
}
برای اینکه در حین درج رکوردهای Rider در بانک اطلاعاتی دقیقا از مقادیر رشته‌ای EquineBeast استفاده شود، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder
        .Entity<Rider>()
        .Property(e => e.Mount)
        .HasConversion(
            v => v.ToString(),
            v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
}
در اینجا در حین تعریف جزئیات نگاشت یک مدل می‌توان متد جدید HasConversion را نیز فراخوانی کرد. پارامتر اول آن، روش تبدیل مقدار enum را به یک رشته، جهت درج در بانک اطلاعاتی و پارامتر دوم آن، روش تبدیل مقدار رشته‌ای خوانده شده‌ی از بانک اطلاعاتی را جهت وهله سازی یک Rider داری خاصیت enum، مشخص می‌کند.

نکته 1: مقادیر نال، هیچگاه به تبدیلگرهای مقدار، ارسال نمی‌شوند. اینکار پیاده سازی آن‌ها را ساده‌تر می‌کند و همچنین می‌توان آن‌ها را بین خواص نال‌پذیر و نال‌نپذیر، به اشتراک گذاشت. بنابراین برای مقادیر نال نمی‌توان تبدیلگر نوشت.

نکته 2: کاری که در متد HasConversion فوق انجام شده‌است، در حقیقت وهله سازی ضمنی یک ValueConverter و استفاده از آن است. می‌توان اینکار را به صورت صریح نیز انجام داد:
var converter = new ValueConverter<EquineBeast, string>(
    v => v.ToString(),
    v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
مزیت اینکار این است که اگر قرار شد برای چندین خاصیت از تبدیلگر مقدار مشابهی استفاده کنیم، می‌توان از یک converter تعریف شده بجای تکرار کدهای آن استفاده کرد.


تبدیلگرهای مقدار توکار EF Core

برای بسیاری از اعمال متداول، در فضای نام Microsoft.EntityFrameworkCore.Storage.ValueConversion، تعدادی تبدیلگر مقدار تدارک دیده شده‌اند که به این شرح می‌باشند:
BoolToZeroOneConverter: تبدیلگر bool به صفر و یک
BoolToStringConverter: تبدیلگر bool به Y و یا N
BoolToTwoValuesConverter: تبدیلگر bool به دو مقداری دلخواه
BytesToStringConverter: تبدیلگر آرایه‌ای از بایت‌ها به یک رشته‌ی Base64-encoded
CastingConverter: تبدیلگر یک نوع به نوعی دیگر
CharToStringConverter: تبدیلگر char به string
DateTimeOffsetToBinaryConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به یک مقدار 64 بیتی باینری
DateTimeOffsetToBytesConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به آرایه‌ای از بایت‌ها
DateTimeOffsetToStringConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به رشته
DateTimeToBinaryConverter: تبدیلگر DateTime به یک مقدار 64 بیتی با درج DateTimeKind
DateTimeToStringConverter: تبدیلگر DateTime به یک رشته
DateTimeToTicksConverter: تبدیلگر DateTime به ticks آن
EnumToNumberConverter: تبدیلگر Enum به عدد متناظر با آن
EnumToStringConverter: تبدیلگر Enum به رشته
GuidToBytesConverter: تبدیلگر Guid به آرایه‌ای از بایت‌ها
GuidToStringConverter: تبدیلگر Guid به رشته
NumberToBytesConverter: تبدیلگر اعداد به آرایه‌ای از بایت‌ها
NumberToStringConverter: تبدیلگر اعداد به رشته
StringToBytesConverter: تبدیلگر رشته به آرایه‌ای از بایت‌های UTF8 معادل آن
TimeSpanToStringConverter: تبدیلگر TimeSpan به رشته
TimeSpanToTicksConverter: تبدیلگر TimeSpan به ticks آن

برای نمونه در این لیست، EnumToStringConverter نیز وجود دارد. بنابراین نیازی به تعریف دستی آن مانند مثال ابتدای بحث نیست و می‌توان به صورت زیر از آن استفاده کرد:
var converter = new EnumToStringConverter<EquineBeast>();
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
نکته: تمام تبدیل کننده‌های مقدار توکار EF Core، بدون حالت هستند. بنابراین می‌توان یک تک وهله‌ی از آن‌ها را بین چندین خاصیت به اشتراک گذاشت.


تعیین نوع تبدیلگر مقدار، جهت ساده سازی تعاریف

برای حالاتی که تبدیلگر مقدار توکاری تعریف شده‌است، صرفا تعریف نوع تبدیل، کفایت می‌کند:
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion<string>();
برای نمونه در اینجا با ذکر نوع رشته، تبدیل enum به string به صورت خودکار انجام خواهد شد. معادل اینکار، تعریف نوع سمت بانک اطلاعاتی این خاصیت است:
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }

    [Column(TypeName = "nvarchar(24)")]
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}
در این حالت حتی نیازی به تعریف HasConversion هم نیست.


نوشتن تبدیلگر خودکار مقادیر خواص، به نمونه‌ای رمزنگاری شده

پس از آشنایی با مفهوم «تبدیلگرهای مقدار» در +EF Core 2.1، اکنون می‌توانیم یک نمونه‌ی سفارشی از آن‌را نیز طراحی کنیم:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
      // …

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            // Custom application mappings
            builder.Entity<ConfigurationValue>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Value).IsRequired().HasConversion(encryptedConverter);
            });
        }
    }
}
در اینجا معکوس کردن رشته‌ها به عنوان الگوریتم ساده‌ی رمزنگاری اطلاعات انتخاب شده‌است. نحوه‌ی اعمال این ValueConverter جدید را نیز ملاحظه می‌کنید.
می‌توان قسمت HasConversion را به صورت زیر خودکار کرد:
ابتدا یک Attribute جدید را به نام Encrypted به برنامه اضافه می‌کنیم:
using System;

namespace Test
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public sealed class EncryptedAttribute : Attribute
    { }
}
هدف از این Attribute خالی، صرفا نشانه گذاری خاصیت‌هایی است که قرار است به صورت رمزنگاری شده در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند؛ مانند خاصیت Value زیر:
namespace DbConfig.Web.DomainClasses
{
    public class ConfigurationValue
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Key { get; set; }

        [Encrypted]
        public string Value { get; set; }
    }
}
پس از آن، متد OnModelCreating را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم تا به کمک Reflection و اطلاعات موجودیت‌های ثبت شده‌ی در سیستم، متد SetValueConverter را بر روی خواصی که دارای EncryptedAttribute هستند، به صورت خودکار فراخوانی کند:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            foreach (var entityType in builder.Model.GetEntityTypes())
            {
                foreach (var property in entityType.GetProperties())
                {
                    var attributes = property.PropertyInfo.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedAttribute), false);
                    if (attributes.Any())
                    {
                        property.SetValueConverter(encryptedConverter);
                    }
                }
            }
        }


تاثیر ValueConverter‌ها بر روی اعمال متداول کار با بانک اطلاعاتی

از دیدگاه برنامه، ValueConverterهای تعریف شده، هیچگونه تاثیری را بر روی کوئری نوشتن و یا ثبت و ویرایش اطلاعات ندارند و عملکرد آن‌ها کاملا از دیدگاه سایر قسمت‌های برنامه مخفی است. برای مثال در برنامه، فرمان به روز رسانی خاصیت Value را با مقدار .A new value to test صادر کرده‌ایم (مقدار دهی متداول)، اما همانطور که ملاحظه می‌کنید، نمونه‌ی رمزنگاری شده‌ی آن به صورت خودکار در بانک اطلاعاتی درج شده‌است (پارامتر p0):
 Executed DbCommand (22ms) 
   [Parameters=[@p1='1', 
                @p0='.tset ot eulav wen A' (Nullable = false) (Size = 4000)],
CommandType='Text', CommandTimeout='180']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Configurations] SET [Value] = @p0
WHERE [Id] = @p1;
SELECT @@ROWCOUNT;

و یا کوئری زیر
 db.Set<ConfigurationValue>().Where(x => x.Value.EndsWith("world!"))
به این نحو ترجمه خواهد شد:
SELECT [x].[Id], [x].[Key], [x].[Value]
FROM [Configurations] AS [x]
WHERE RIGHT([x].[Value], LEN(N'world!')) = N'!dlrow'
یعنی نیازی نیست تا مقداری را که در حال جستجوی آن هستیم، خودمان به صورت دستی رمزنگاری کرده و سپس در کوئری قرار دهیم. اینکار به صورت خودکار انجام می‌شود.
نظرات مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت اول - یافتن عناصر
دلیل اصلی که در این مطلب گفته شده اما دومین دلیل اینکه کمتر کسی از jquery استفاده میکنه این روزها اینه که:
اگر در برنامتون قرار نیست از فریم ورک خاصی برای جاوااسکریپت استفاده کنید مشکلی نداره استفاده از jquery ولی فرض کنید در حال استفاده از vue یا react یا ... هستید , در چنین شرایطی نیازی به دسترسی مستقیم به DOM وجود ندارد چون این فریم ورک‌ها قرار هست این مسائل رو هندل کنند. در چنین سناریویی استفاه از jquery اشتباه است. اگر هم نیاز بود در شرایطی خاص مستقیم به DOM دسترسی داشته باشید از خود JavaScript میشه کمک گرفت به روشی که آقای نصیری شرح دادند.
اشتراک‌ها
کتاب Customer Success for C# Developers Succinctly
نویسنده Ed Freitas در این کتاب با تاکید بر رضایت مشتریان و اهمیت حفظ آن در موفقیت شرکت ها، نقش برنامه نویسان را در ارائه خدمات بهتر به مشتریان بیان می‌کند.

  Table of Contents

Why Customer Success Matters
Incident Management
Helpdesk Tactics
Reflection to the Rescue

 
کتاب Customer Success for C# Developers Succinctly
نظرات مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
ایده کار، این بود که قسمتی را مثلا توسط یک کلاس پایه، یا یک اینترفیس خالی علامتگذاری کنید و سپس اطلاعات آن‌را تک تک به متد Entity مربوط به DbModelBuilder ارسال کنید. همین ایده را در متد Seed هم می‌شود پیاده سازی کرد. یک اینترفیس خالی را مثلا به نام IِMySeed تعریف کنید و به کلاس دلخواهی انتساب دهید (یا از MEF استفاده کنید). سپس اینطرف با Reflection این نوع کلاس‌ها را بارگذاری کرده و Context متد Seed را به طراحی انجام شده، برای عملیات نهایی و دلخواه ارسال کنید.
نظرات مطالب
EF Code First #4
یک کلاس Context و یک کلاس مهاجرت مرکزی درست کنید که با استفاده از Reflection تمام ماژول‌ها را بارگذاری کرده و تعاریف DbSetها را از روی آن‌ها بر اساس مثلا کلاس پایه‌ای که موجودیت‌های آن‌ها از آن ارث بری می‌کنند، ایجاد کند. در این مورد مطلب داریم در سایت:
خودکار کردن تعاریف DbSetها در EF Code first 
افزودن خودکار کلاس‌های تنظیمات نگاشت‌ها در EF Code first