مطالب
چگونه پروژه‌های Angular ی سبکی داشته باشیم - قسمت اول
یکی از عیب‌هایی که برنامه نویسان front-end و گاها بعضی از مدیران از Angular می‌گیرند، حجم زیاد صفحاتی است که با Angular کار می‌شود. در نتیجه‌ی جستجوی مشکل ذکر شده، با تعدادی پاسخ مشابه ^ و ^ روبرو می‌شویم که هیچ کدام روش صحیحی را برای رفع مشکل ذکر شده عنوان نکرده‌اند. در ادامه پروژه‌ی Angular ای را شروع می‌کنیم و حجم صفحات خروجی را مورد بررسی قرار می‌دهیم. سپس نحوه‌ی بهینه سازی و کم کردن حجم صفحات خروجی را بررسی می‌کنیم. 

برای شروع، CMD را در مسیر دلخواهی برای ساخت پروژه باز کرده  و ابتدا Angular CLI را توسط دستور زیر به آخرین نسخه‌ی موجود به‌روز رسانی می‌کنیم:
npm install -g @angular/cli
و سپس پروژه‌ی انگیولاری را  با دستور زیر می‌سازیم:
ng new HowToKeepAngularSizeSmall
پاسخ سوال ? Would you like to add Angular routing? (y/N)  را  y و scss را به عنوان فرمت stylesheet انتخاب می‌کنیم.
در ادامه پروژه را با استفاده از دستور زیر
ng serve --open --prod
اجرا می‌کنیم . سپس با استفاده از ابزار DevTools console از تب network، حجم فایل‌های لود شده را بررسی می‌کنیم:

حجم خروجی پروژه بعد از ساخت 222KB است.
حال برای آنکه پروژه‌ی جاری را به پروژه‌های واقعی نزدیک‌تر کنیم، بسته‌های npm زیر را به فایل package.json اضافه کرده و با دستور npm i بسته‌ها را نصب می‌کنیم.
"@agm/core": "^1.0.0-beta.5",
"@angular/flex-layout": "^7.0.0-beta.23",
"@angular/material": "^7.3.3",
"@angular/platform-browser": "~7.2.0",
"@asymmetrik/ngx-leaflet": "^5.0.1",
"@ngx-loading-bar/router": "1.3.1",
"@ngx-translate/core": "^11.0.1",
"@ngx-translate/http-loader": "^4.0.0",
"@progress/kendo-angular-buttons": "^4.3.3",
"@progress/kendo-angular-dateinputs": "^3.6.0",
"@progress/kendo-angular-dialog": "^3.10.1",
"@progress/kendo-angular-dropdowns": "^3.5.1",
"@progress/kendo-angular-excel-export": "^2.3.0",
"@progress/kendo-angular-grid": "^3.13.0",
"@progress/kendo-angular-inputs": "^4.2.0",
"@progress/kendo-angular-intl": "^1.7.0",
"@progress/kendo-angular-l10n": "^1.3.0",
"@progress/kendo-angular-layout": "^3.2.0",
"@progress/kendo-data-query": "^1.5.0",
"@progress/kendo-drawing": "^1.5.8",
"@progress/kendo-theme-default": "^3.3.1",
"@swimlane/ngx-datatable": "^14.0.0",
"angular-calendar": "0.23.7",
"angular-tree-component": "7.0.1",
"bootstrap": "^3.4.0",
"chart.js": "2.7.2",
"d3": "4.13.0",
"dragula": "3.7.2",
"hammerjs": "2.0.8",
"intl": "1.2.5",
"leaflet": "1.3.1",
"moment": "2.21.0",
"ng2-charts": "1.6.0",
"ng2-dragula": "1.5.0",
"ng2-file-upload": "1.3.0",
"ng2-validation": "4.2.0",
"ngx-perfect-scrollbar": "5.3.5",
"ngx-quill": "2.2.0",
"screenfull": "3.3.2",
"font-awesome": "^4.7.0",
"jalali-moment": "^3.3.1",
"jquery": "^3.3.1",
"ng-snotify": "^4.3.1",
"normalize.css": "^8.0.1",
و خطوط زیر را به styles.scss اضافه می‌کنیم:
@import "~bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
@import "~@progress/kendo-theme-default/scss/all";
@import '@angular/material/prebuilt-themes/pink-bluegrey.css';
@import '~perfect-scrollbar/css/perfect-scrollbar.css';
@import "~ng-snotify/styles/material";
و قسمت scripts زیر را به فایل angular.json اضافه می‌کنیم:
"scripts": [
              "node_modules/jquery/dist/jquery.js",
              "node_modules/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js",
              "node_modules/hammerjs/hammer.min.js"
            ],
و فایل app.module.ts را نیز به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import { BrowserModule } from '@angular/platform-browser';
import { NgModule } from '@angular/core';


// Import Material
import {
  MatFormFieldModule, MatInputModule,
  MatButtonModule, MatButtonToggleModule,
  MatDialogModule, MatIconModule,
  MatSelectModule, MatToolbarModule,
  MatDatepickerModule,
  DateAdapter, MAT_DATE_FORMATS, MAT_DATE_LOCALE, MatTableModule, MatCheckboxModule, MatRadioModule, MatCardModule, fadeInContent,
  MatListModule, MatProgressBarModule, MatTabsModule,
  MatSidenavModule,
  MatSlideToggleModule,
  MatMenuModule
} from '@angular/material';



// Import kendo angular ui
import { ButtonsModule } from '@progress/kendo-angular-buttons';
import { GridModule, ExcelModule } from '@progress/kendo-angular-grid';
import { DropDownsModule } from '@progress/kendo-angular-dropdowns';
import { InputsModule } from '@progress/kendo-angular-inputs';
import { DateInputsModule } from '@progress/kendo-angular-dateinputs';
import { DialogsModule } from '@progress/kendo-angular-dialog';
import { RTL } from '@progress/kendo-angular-l10n';
import { LayoutModule } from '@progress/kendo-angular-layout';
import { WindowService, WindowRef, WindowCloseResult, DialogService, DialogRef, DialogCloseResult } from '@progress/kendo-angular-dialog';

import { SnotifyModule, SnotifyService, SnotifyPosition, SnotifyToastConfig, ToastDefaults } from 'ng-snotify';


import { AppRoutingModule } from './app-routing.module';
import { AppComponent } from './app.component';

@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent
  ],
  imports: [
    BrowserModule,
    AppRoutingModule,

    // material 
    MatSidenavModule,
    MatSlideToggleModule,
    MatInputModule,
    MatFormFieldModule,
    MatButtonModule, MatButtonToggleModule,
    MatDialogModule, MatIconModule,
    MatSelectModule, MatToolbarModule,
    MatDatepickerModule,
    MatCheckboxModule,
    MatRadioModule,
    MatCardModule,
    MatMenuModule,
    MatListModule,
    MatProgressBarModule,
    MatTabsModule,


    // kendo-angular
    ButtonsModule,
    GridModule,
    ExcelModule,
    DropDownsModule,
    InputsModule,
    DateInputsModule,
    DialogsModule,
    LayoutModule,

    SnotifyModule,


  ],
  providers: [],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule { }

بدون اینکه component جدیدی را به پروژه‌ی جاری اضافه کنیم، پروژه را با دستور ng serve --open --prod  اجرا کرده و خروجی را بررسی می‌کنیم:

همانطور که می‌بینید بدون افزودن کامپوننت جدیدی، حجم خروجی از 222KB به 582KB رسیده‌است. معمولا در هر پروژه نیاز به تعدادی دایرکتیو و سرویس پایه نیز می‌باشد که کم کم به حجم خروجی صفحات می‌افزاید. در نظر بگیرید که هنوز هیچ قالب خاصی برای صفحه مورد نظرمان استفاده نشده و به حجم 582KB رسیده‌ایم. برای نمونه می‌توانیم سری به سایت madewithangular.com بزنیم و حجم خروجی تعدادی از سایت‌های نوشته شده‌ی با انگیولار را بررسی کنیم. سایت‌های زیر خروجی بالای 1.5MB دارند. همچنین سایتی را که خودم تقریبا یک سال پیش شروع کرده بودم، حجم خروجی آن  2.7MB است:

دلیل بالا رفتن حجم خروجی، اضافه شدن فایل‌های JavaScript و style-sheet به bundle اصلی پروژه است. برای مثال حجم فایل main.js را در نمونه‌های ذکر شده بررسی کنید. 

در قسمت‌های بعدی، به نحوه‌ی کار صحیح با انگیولار می‌پردازیم و حجم صفحات را بررسی می‌کنیم. 

نظرات مطالب
بهبود SEO در ASP.NET MVC
جالبه که من این فیلتر اعمال کردم
<link rel="canonical" href="http://mysite.ir/home/index/5/صفحه-اصلی" />
بعد از فراخوانی سایت بدون www سایت ریدایرکت نمیشه اما وقتی کد خروجی سایت بررسی می‌کنیم می‌بینم مثل بالا قسمت cononical اعمال شده، مشکل ممکنه از کجا باشه؟ در حالی که کد درست اجرا میشه اما ریدایرکت رخ نمی‌ده - این بحث چطور بررسی کنم؟
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 5 - آشنایی با کلاس ServiceDescriptor
در بخش پنجم از سری نوشتار «تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core»، می‌خواهیم به شرح کلاس ServiceDescriptor بپردازیم. اگر تعریف اینترفیس IServiceCollection را مشاهده کنیم، می‌بینیم که IServicecollection در واقع لیستی از اشیائی از نوع ServiceDescriptor را نگهداری می‌کند:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public interface IServiceCollection : 
       ICollection<ServiceDescriptor>, IEnumerable<ServiceDescriptor>,
       IEnumerable, IList<ServiceDescriptor>
    {
    }
}

ServiceProvider و مؤلفه‌های درونی آن، از یک مجموعه از ServiceDescriptor‌ها برای برنامه‌ی شما بر اساس سرویس‌های ثبت شده‌ی توسط IServiceCollection استفاده می‌کنند. ServiceDescriptor حاوی اطلاعاتی در مورد سرویس‌های ثبت شده‌است. اگر به کد منبع این کلاس برویم، می‌بینیم پنج Property اصلی دارد که با استفاده از آن‌ها اطلاعات یک سرویس ثبت و نگهداری می‌شوند. با استفاده از این  اطلاعات در هنگام اجرا ، DI Container به واکشی و ساخت نمونه‌هایی از سرویس درخواستی اقدام می‌کند:

public Type ImplementationType { get; }
public object ImplementationInstance { get; }
public Func<IServiceProvider, object> ImplementationFactory { get; }
public ServiceLifetime Lifetime { get; }
public Type ServiceType { get; }

هر کدام از این Property ‌ها کاربرد خاص خود را دارند:

  • · ServiceType : نوع سرویسی را که می‌خواهیم ثبت شود، مشخص می‌کنیم ( مثلا اینترفیس IMessageService ) .  
  • · ImplementionType : نوع پیاده سازی سرویس مورد نظرمان را مشخص می‌کند ( مثلا کلاس MessageService ).  
  • · LifeTime : طول حیات سرویس را مشخص می‌کند. DI Container بر اساس این ویژگی، اقدام به ساخت و از بین بردن نمونه‌هایی از سرویس می‌کند.  
  • · ImplementionInstance : نمونه‌ی ساخته شده‌ی از سرویس است.  
  • · ImplementionFactory : یک Delegate است که چگونگی ساخته شدن یک نمونه از پیاده سازی سرویس را در خود نگه می‌دارد. این Delegate یک IServiceProvider را به عنوان ورودی دریافت می‌کند و یک object را بازگشت می‌دهد.

به صورت عادی، در سناریوهای معمول ثبت سرویس‌ها درون IServiceCollection، نیازی به استفاده از ServiceDescriptor نیست؛ ولی اگر بخواهیم سرویس‌ها را به روش‌های پیشرفته‌تری ثبت کنیم، مجبوریم که به صورت مستقیم با این کلاس کار کنیم.

 

می توانیم یک ServiceDesciriptor را به روش‌های زیر تعریف کنیم:

var serviceDescriptor1 = new ServiceDescriptor(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor2 = ServiceDescriptor.Describe(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor3 = ServiceDescriptor.Singleton(typeof(IMessageServiceB), typeof(MessageServiceBB));

var serviceDescriptor4 = ServiceDescriptor.Singleton<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
در بالا روش‌های تعریف یک ServiceDescriptor را می‌بینید. اولین متد و تعریف پارامترها در سازنده‌ها، روش پایه است؛ ولی برای راحتی کار، توسعه دهندگان تعدادی متد static نیز تعریف کرده‌اند که خروجی آنها یک نمونه از ServiceDescriptor است.

همانطور که دیدیم، IServiceCollection در واقع لیست و مجموعه‌ای از اشیاء است که از نمونه‌های جنریک IServiceCollection ، IList ، IEnumerable و Ienumberabl ارث بری می‌کند؛ بنابراین می‌توان از متدهای تعریف شده‌ی در این اینترفیس‌ها برای IServiceCollection نیز استفاده کرد. حالا ما برای اضافه کردن این سرویس‌های جدید، بدین طریق عمل می‌کنیم:

Services.Add(serviceDescriptor1);

استفاده از متدهای TryAdd() 

به کد زیر نگاه کنید :

services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
همانطور که می‌بینید، در اینجا یک اینترفیس را دوبار ثبت کردیم. در این حالت موقع واکشی سرویس، DI Container آخرین نمونه‌ی ثبت شده‌ی برای اینترفیس را واکشی کرده و نمونه سازی می‌کند و به کلاس‌ها تزریق می‌کند. این یکی از مواردی است که ترتیب ثبت کردن سرویس‌های مهم است.

برای جلوگیری از این خطا می‌توانیم از متدهای TryAddSingleton() ، TryAddScoped() و TryAddTransient() استفاده کنیم. این متدها درون فضای نام Microsoft.Extionsion.DependencyInjection.Extension قرار دارند.

عملکرد کلی این متدها درست مثل متد‌های Add() است؛ با این تفاوت که این متد ابتدا IServiceCollection را جستجو می‌کند و اگر برای type مورد نظر سرویسی ثبت نشده بود، آن را ثبت می‌کند:

services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();

جایگذاری یک سرویس با نمونه‌ای دیگر

گاهی اوقات می‌خواهیم یک پیاده سازی دیگر را بجای پیاده سازی فعلی، در DI Container ثبت کنیم. در این حالت از متد Replace() بر روی IServiceCollection برای این کار استفاده می‌کنیم. این متد فقط یک ServiceDescriptor را به عنوان پارامتر ورودی می‌گیرد:

services.Replace(serviceDescriptor3);
ناگفته نماند که متد Replace() فقط اولین سرویس را با نمونه‌ی مورد نظر ما جایگذاری می‌کند. اگر می‌خواهید تمام نمونه سرویس‌های ثبت شده را برای یک نوع حذف کنید، می‌توانید از متد RemoveAll() استفاده کنید:
services.RemoveAll<IMessageServiceB>();

معمولا در پروژه‌های معمول خودمان نیازی به استفاده از Replace() و RemoveAll() نداریم؛ مگر اینکه بخواهیم پیاده سازی اختصاصی خودمان را برای سرویس‌های درونی فریم ورک یا کتابخانه‌های شخص ثالث، بجای پیاده سازی پیش فرض، ثبت و استفاده کنیم.  

 

AddEnumerable()

فرض کنید دارید برنامه‌ی نوبت دهی یک کلینیک را می‌نویسید و به صورت پیش فرض از شما خواسته‌اند که هنگام صدور نوبت، این قوانین را بررسی کنید:

  •   هر شخص در هفته نتواند بیش از 2 نوبت برای یک تخصص بگیرد.
  •   اگر شخص در ماه بیش از 3 نوبت رزرو شده داشته باشد ولی مراجعه نکرده باشد، تا پایان ماه، امکان رزرو نوبت را نداشته باشد .
  •   تعداد نوبت‌های ثبت شده‌ی برای پزشک در آن روز نباید بیش از تعدادی باشد که پزشک پذیرش می‌کند.
  •   و ...

یک روش معمول برای پیاده سازی این قابلیت، ساخت سرویسی برای ثبت نوبت است که درون آن متدی برای بررسی کردن قوانین ثبت نام وجود دارد. خب، ما این کار را انجام می‌دهیم. تست‌های واحد و تست‌های جامع را هم می‌نویسیم و بعد برنامه را انتشار می‌دهیم و همه چیز خوب است؛ تا اینکه مالک محصول یک نیازمندی جدید را می‌خواهد که در آن ما باید قانون زیر را در هنگام ثبت نوبت بررسی کنیم:

  •   نوبت‌های ثبت شده برای یک شخص نباید دارای تداخل باشند.

در این حالت ما باید دوباره سرویس Register را باز کنیم و به متد بررسی کردن قوانین برویم و دوباره کدهایی را برای بررسی کردن قانون جدید بنویسیم و احتمالا کد ما به این صورت خواهد شد:

public class RegisterAppointmentService : RegisterAppointmentService
{
  public Task<Result> RegisterAsync(
    PatientInfoDTO patientIfno , DateTimeOffset requestedDateTime ,
    PhysicianId phusicianId )
  {
      CheckRegisterantionRule(patientInfo);
      // code here
  }

  private Task CheckRegisterationRule(PatientInfoDTO patientInfo)
  {
       CheckRule1(patientInfo);
       CheckRule2(patientInfo);
       CheckRule3(patientInfo);
  }
}  

در این حالت باید به ازای هر قانون جدید، به متد CheckRegisterationRule برویم و به ازای هر قانون، یک متد private جدید را بسازیم. مشکل این روش این است که در این حالت ما مجبوریم با هر کم و زیاد شدن قانون، این کلاس را باز کنیم و آن را تغییر دهیم و با هر تغییر دوباره، تست‌های واحد آن را دوباره نویسی کنیم. در یک کلام در کد بالا اصول Separation of Concern و  Open/Closed Principle را رعایت نمی‌شود.

یک راهکار این است که یک سرویس جداگانه را برای بررسی کردن قوانین بنویسیم و آن را به سرویس ثبت نوبت تزریق کنیم:

public class ICheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
     public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
     {
                CheckRule1(patientInfo);
                CheckRule2(patientInfo);
                CheckRule3(patientInfo);
      }
}

public class RegisterAppointmentService : IRegisterAppointmentService
{
  private ICheckRegisterationRuleForAppointmentService  _ruleChecker;
 
  public RegisterAppointmentService (RegisterAppointmentService  ruleChecker)
  {
          _ruleChecker = ruleChecker;  
  }

  public Task<Result> RegisterAsync(
     PatientInfoDTO patientIfno , 
     DateTimeOffset requestedDateTime , 
     PhysicianId phusicianId )
  {
             _ruleChecker.CheckRegisterantionRule(patientInfo);
                // code here
  }
}

با این کار وظیفه‌ی چک کردن قوانین و وظیفه‌ی ثبت و ذخیره سازی قوانین را از یکدیگر جدا کردیم؛ ولی همچنان در سرویس بررسی کردن قوانین، اصل Open/Closed رعایت نشده‌است. خب راه حل چیست !؟

یکی از راه حل‌های موجود، استفاده از الگوی قوانین یا Rule Pattern است. برای اجرای این الگو، می‌توانیم با تعریف یک اینترفیس کلی برای بررسی کردن قانون، به ازای هر قانون یک پیاده سازی اختصاصی را داشته باشیم:


interface IAppointmentRegisterationRule
{
  Task CheckRule(PatientInfo patientIfno);
}

public class AppointmentRegisterationRule1 : IAppointmentRegisterationRule
{
      public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
      {
          Console.WriteLine("Rule 1 is checked");
          return Task.CompletedTask;
      }
}

public class AppointmentRegisterationRule2 : IAppointmentRegisterationRule
{
     public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
     {
Console.WriteLine("Rule 2 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule3 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 3 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule4 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 4 is checked"); return Task.CompletedTask; } }
حالا که ما قوانین خودمان را تعریف کردیم، به روش زیر می‌توانیم آن‌ها را درون سازنده ثبت کنیم:
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule1>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule2>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule3>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule4>();
حالا می‌توانیم درون سازنده‌ی سرویس مورد نظرمان، لیستی از سرویس‌های ثبت شده‌ی برای یک نوع خاص را به با استفاده از اینترفیس جنریک IEnumerable<T> دریافت کنیم که در اینجا T، برابر نوع سرویس مورد نظرمان است:
public class CheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
       private IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> _rules ;

       public CheckRegisterationRuleForAppointmentService(IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> rules)
       {
           _rules = rules;
       }

      public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
      {
          foreach(var rule in rules)
          {
                rule.CheckRule(patientInfo);
          }
      }
}
با این تغییرات، هر زمانیکه خواستیم می‌توانیم با استفاده از DI Container، قوانین جدیدی را اضافه یا کم کنیم و با این کار، اصل Open/Closed را نیز رعایت کرده‌ایم.

 کد بالا به نظر کامل می‌آید ولی مشکلی دارد! اگر در DI Container برای IAppointmentRegisterationRule یک قانون را دو یا چند بار ثبت کنیم، در هر بار بررسی کردن قوانین، آن را به همان تعداد بررسی می‌کند و اگر این فرآیند منابع زیادی را به کار می‌گیرد، می‌تواند عملکرد برنامه‌ی ما را به هم بریزد.  برای جلوگیری از این مشکل، از متد TryAddEnumerabl() استفاده می‌کنیم که لیستی از ServiceDescriptor ‌ها را می‌گیرد و هر serviceDescriptor را فقط یکبار ثبت می‌کند:

services.TryAddEnumerable(new[] {
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule1)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule2)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule3)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule4)),
});

مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت هفتم

در این قسمت بیشتر یک سری از ماژول‌ها را به شما در قالب جداول گروه بندی شده معرفی خواهیم کرد :

   همانطور که در قسمت‌های قبلی گفتیم سرور IIS آماده خصوصی سازی و کار بر اساس علائق شماست؛ ولی توجه داشته باشید حذف تمامی ماژول‌ها ممکن است اثرات جانبی هم داشته باشد. در اینجا ما ماژول هایی را به شما معرفی می‌کنیم که بدانید کار هر ماژول چیست تا مثلا با حذف ماژولی، امنیت وب سایت خود را به خطر نیندازید :

ماژول‌های سودمند یا utility

نام ماژول:

UriCacheModule

توضیح:

این ماژول نوعی کش برای URLها به شمار می‌رود. موقعی که url درخواست می‌شود، اطلاعات در اولین درخواست خوانده شده و کش می‌شود و اگر دوباره همان url درخواست شود، بدون خواندن تنظیمات و بر اساس تنظیمات قبلی، کار url مربوطه را انجام میدهد تا اطلاعات پیکربندی تغییر کند و بر اساس اطلاعات جدید، خود را به روز کند.

تگ قابل پیکربندی:

لازم ندارد

وابستگی:

ندارد

اثرات حذف آن:

کارایی سیستم کاهش می‌یابد و سیستم مجبور است برای هر درخواست فایل پیکربندی را بخواند.

نام ماژول :

FileCacheModule

توضیح :

فایل هندلِ فایل‌هایی که قبلا در سرور باز شده‌اند را کش می‌کند تا در صورت نیاز در دفعات بعدی سریعتر عمل کند.

تگ قابل پیکربندی :

لازم ندارد .

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

کارایی سیستم کاهش می‌یابد. سیستم در هر اجرای دستور مربوط به فایل‌ها باید فایل هندل را به دست آورد.

نام ماژول :

TokenCacheModule

توضیح :

توکن‌های امنیتی ویندوز که پسوردهایی بر اساس authentication schemes هستند را کش می‌کند (anonymous authentication, basic authentication, IIS client certificate authentication )

تگ قابل پیکربندی :

لازم ندارد

وابستگی :

ندارد

اثرات حذف آن :

کارایی سیستم به شدت پایین می‌آید. کاربر باید با هر درخواستی لاگین کند. یکی از اصلی‌ترین ضربه‌ها با حذف این ماژول این است که اگر مثلا یک پسورد از یک فایل html محافظت می‌کند و این صفحه به 50 تصویر ارجاع دارد، 51 بار باید درخواست لاگین اجرا گردد یا شاید هم بدتر

MANAGED ENGINE: ASP.NET INTEGRATION

نام ماژول :

ManagedEngine

توضیح :

مدیریت ماژول‌های native و مدیریت شده

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

ندارد

اثرات حذف آن :

مشخصا غیرفعال شدن asp.net integrated و غیر فعال شدن تمامی ماژول‌ها و هندلر‌های تگ وب کانفیگ یا داخل فایل کانفیگ IIS که در مقالات قبلی به تفصیل بیان کرده‌ایم.

IIS 7 NATIVE MODULES

نام ماژول :

HttpCacheModule

توضیح :

مدیریت کش خروجی در htttp.sys بر اساس پیکربندی مثل تعریف سایز کش و ...

تگ قابل پیکربندی :

System.webServer/caching

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

محتوا دیگر به صورت کرنل مد، کش نمی‌شود و کش پروفایل هم ندید گرفته می‌شود و احتمالا بر کارآیی و استفاده از منابع هم اثر می‌گذارد.

نام ماژول :

DynamicCompressionModule

توضیح :

پیاده سازی in-memory compression در محتوای پویا

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpCompression and system.webServer/urlCompression.

وابستگی :

وابستگی ندارد چرا که به طور پیش فرض غیرفعال است.

نام ماژول :

StaticCompressionModule

توضیح :

پیادسازی فشرده سازی در محتوای ایستا و برای فایل‌های سیستمی از نوع in memory

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpCompression and system.webServer/urlCompression

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

در صورت عدم فشرده سازی بر مصرف ترافیک تاثیر گذار است.

نام ماژول :

DefaultDocumentModule

توضیح :

پیاده سازی یک لیست سند پیش فرض. درخواست‌ها مدام پشت سر هم می‌آیند و این درخواست‌های پشت سرهم، به سند پیش فرض هدایت می‌شوند. همان پنجره ای که شما به ترتیب فایل‌های index.htm,index.asp,default.aspx و... را تعیین می‌کنید.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/defaultDocument

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

درخواست را به ریشه هدایت می‌کند. مثلا برای localhost صفحه 404 باز میگرداند و اگر directoryBrowsing فعال باشد لیستی از دایرکتوری ریشه را باز میگرداند.

نام ماژول :

DirectoryListingModule

توضیح :

پیادی سازی لیستی از محتویات یک دایرکتوری

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/directoryBrowse

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

اگر این ماژول و ماژول قبلی غیرفعال باشند response نهایی خالی است.

نام ماژول :

ProtocolSupportModule

توضیح :

پیاده سازی اختصاصی از response header

پیاده سازی تنظیمات trace و HTTP verbs.

پیاده سازی تنظیمات مربوطه به keep-alive بر اساس پیکربندی

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpProtocol

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

بازگرداندن پیام خطای "405 Method not allowed".

نام ماژول :

HttpRedirectionModule

توضیح :

پیاده سازی عملیات انتقال یا redirect

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpRedirect

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

خطر امنیتی: اگر منابعی با redirect کردن محافظت می‌شوند، از این پس در دسترسند.

نام ماژول :

ServerSideIncludeModule

توضیح :

حمایت از فایل shtm یا shtml و ...

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/serverSideInclude

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

این فایل‌ها به صورت متنی نمایش داده می‌شوند

نام ماژول :

StaticFileModule

توضیح :

فایل‌های ایستا را به همراه پسوند ارسال می‌کند. مثل jpg,html و نوع محتوا را بر اساس staticContent/mimeMap پیکربندی می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/staticContent

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

فایل‌های ایستا دیگر ارائه نشده و به جای آن خطای 404 بازگشت داده می‌شود.

نام ماژول :

AnonymousAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم شناسایی افراد ناشناس. همانطور که میدانید در یک وب سایت حداقل محتوایی برای افرادی بدون داشتن اکانت هم وجود دارد. برای اینکار یک شیء httpuser ایجاد می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/anonymousAuthentication

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبودن هیچ سیستم شناسایی وجود نداشته و در نبود شیء httpuser سیستم خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

CertificateMappingAuthenticationModule

توضیح :

مجوز SSL را به Active Directory نگاشت می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/clientCertificateMappingAuthentication

وابستگی :

برای اینکه این ماژول وظیفه خود را انجام دهد باید تنظیمات SSL انجام شود و همچنین سیستم IIS جزئی از دامنه Active directory باشد

اثرات حذف آن :

درخواست‌ها، نرمال رسیدگی میشوند انگار SSL وجود ندارد.

نام ماژول :

BasicAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی پایه‌ای و روتین شناسایی کاربران بر اساس آن چیزی که در استانداد زیر آمده است

RFC 2617.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/basicAuthentication

وابستگی :

None.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناساسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده‌ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء  httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

WindowsAuthenticationModule

توضیح :

((windows Authentication (NTLM or Negotiate (Kerberos

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/windowsAuthentication

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

DigestAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم شناسایی دیاجست بر اساس

RFC 2617 .

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/digestAuthentication

وابستگی :

IIS باید بخشی از دامنه Active Directory باشد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

IISCertificateMappingAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی نگاشت مجوزهای IIS، نگهداری و ذخیره اطلاعات همه نگاشت‌ها و مجوزهای کاربری چون SSL client certificates  

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/iisClientCertificateMappingAuthentication

وابستگی :

اطلاعات SSL به همراه دریافت client certificates جهت پیکربندی این ماژول

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

UrlAuthorizationModule

توضیح :

پیاده سازی authorization بر اساس قوانین پیکربندی شده

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authorization

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

محتواهای محافظت شده توسط authorization دیگر محافظت نمی‌شوند.

نام ماژول :

IsapiModule

توضیح :

پیاده سازی ISAPI Extension 

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/isapiCgiRestriction

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

هندلر‌های معرفی شده در بخش IsapiModule و تگ handlers دیگر اجرا نمی‌شوند

نام ماژول :

IsapiFilterModule

توضیح :

پیاده سازی ISAPI filter 

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/isapiFilters

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

اگر برنامه ای از ISAPI filter استفاده می‌کند، در اجرا دچار مشکل خواهد شد.

نام ماژول :

IpRestrictionModule

توضیح :

یک سیستم تشخیص دسترسی  بر اساس آی پی‌های ورژن4

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/ipSecurity

وابستگی :

IPv4 stack باید نصب شود.

اثرات حذف آن :

کلاینت هایی که IP هایشان در IPsecurity لیست شده‌اند ندید گرفته میشوند

نام ماژول :

RequestFilteringModule

توضیح :

پیاده سازی یک مجموعه قدرتمند از قوانین امنیتی که درخواست‌های مشکوک را پس می‌زند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/requestFiltering

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

دیگر قوانین امنیتی اجرا نخواهند شد و سبب وجود مشکلات امنیتی میشود.

نام ماژول :

CustomLoggingModule

توضیح :

پیاده سازی اینترفیس ILogPlugin در سمت IIS، به مشتریان اجازه میدهد تا لاگ‌های خود را توسعه دهند. هر چند این روش توصیه نمی‌شود و توصیه کارشناس مایکروسافت استفاده از یک ماژول دست نویس از نوع RQ_LOG_REQUEST می باشد.

Implements the ILogPlugin interface on top of IIS. ILogPlugin is a previous COM implementation that allowed customers to extend IIS logging. We do not not recommend extending IIS using this interface. Instead, customers should write a module and subscribe to the RQ_LOG_REQUEST notification.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpLogging and system.applicationhost/sites/site/logFile/customLogPluginClsid

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

مسلما پلاگین‌های‌های این اینترفیس از کار می‌‌افتند که سیستم ODBC Logging هم جز آن است.

نام ماژول :

CustomErrorModule

توضیح :

پیاده سازی مدیریت خطاهای ویژه

تگ قابل پیکبرندی :

system.webServer/httpErrors

وابستگی :

None.

اثرات حذف آن :

در صورتی که خطایی از هسته باشد، نتیجه یک صفحه، با توضیح مختصری از خطا خواهد بود. در غیر این صورت اگر خطا از برنامه یا کامپوننتی باشد جزئیات خطا فاش خواهد شد

نام ماژول :

HttpLoggingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم logging استاندارد http.sys

تگ قابل پیکربندی :

system.applicationHost/log and system.webServer/httpLogging

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

از کار افتادن سیستم لاگ

نام ماژول :

FailedRequestsTracingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم ردیابی درخواست‌های ناموفق و اجرای قوانین، طبق پیکربندی

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/tracing and system.webServer/httpTracing

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

Tracing http requests will no longer work.

نام ماژول :

RequestMonitorModule

توضیح :

پیاده سازی IIS Run-time State and Control Interface یا به اختصار RSCA . به کاربران اجازه می‌دهد از اطلاعات، حین اجرا، کوئری بگیرند. مثل درخواست درحال اجرای جاری، آغاز به کار یا توقف وب سایت و دامنه‌های اپلیکیشن در حال اجرای جاری

تگ قابل پیکربندی :

ندارد.

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

ابزارهای مرتبط با این موضوع از کار می‌افتند

نام ماژول :

CgiModule

توضیح :

پیاده سازی CGI در سمت IIS

تگ قابل پیکبرندی :

system.webServer/cgi and system.webServer/isapiCgiRestriction

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

برنامه‌های CGI متوقف می‌شوند

نام ماژول :

TracingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم ردیابی ETW

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpTracing

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

باعث از کار افتادن سیستم مربوطه می‌شود

نام ماژول :

ConfigurationValidationModule

توضیح :

اعتبارسنجی تنظیمات برنامه ASP.Net که به حالت integrate انتقال یافته است

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/Validation

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

عدم اعتبارسنجی و در نتیجه عدم نمایش خطاها

MANAGED MODULES:

نام ماژول :

OutputCache

توضیح :

پیاده سازی output caching

تگ قابل پیکربندی :

system.web/caching/outputCache

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

عدم اجرای output cache

نام ماژول :

Session

توضیح :

مدیریت سشن ها

تگ قابل پیکربندی :

system.web/sessionState

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine . 

اثرات حذف آن :

سشن‌ها از دسترس خارج می‌شوند.

نام ماژول :

WindowsAuthentication

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این حالت قابل اجرا نخواهد بود

نام ماژول :

FormsAuthentication

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این حالت قابل اجرا نیست و کاربران مجوز دار هم نمی‌توانند به منابع محافظت شده دسترسی داشته باشند.

نام ماژول :

DefaultAuthentication

توضیح :

اطمینان از وجود شی Authentication در context مربوطه 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .  

اثرات حذف آن :

اگر مد Forms authentication انتخاب شده باشد بر روی بعضی از کاربران ناشناس کار نخواهد کرد و رویداد DefaultAuthentication.OnAuthenticate اجرا نخواهد شد.

نام ماژول :

RoleManager

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این قابلیت در دسترس نمی‌باشد

نام ماژول :

UrlAuthorization

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authorization.

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .  

اثرات حذف آن :

باعث از کار افتادن asp.net authorization و فاش شدن بعضی اطلاعات و همچنین دیگر تهدیدات امنیتی

نام ماژول :

AnonymousIdentification

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine . 

اثرات حذف آن :

The anonymous identification feature used by the ASP.NET Profile will not work.

نام ماژول :

Profile

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

ManagedEngine module must be installed.

اثرات حذف آن :

ASP.Net Profile از کار خواهد افتاد

نام ماژول :

UrlMappingsModule

توضیح :

 تبدیل یک Url واقعی به یک Url کاربرپسند 

تگ قابل پیکبرندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

نگاشت Url‌ها صورت نمی‌گیرد

مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟» با اصول مقدماتی Middlewareها آشنا شدیم. همچنین در مطلب «آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core» یک مثال سفارشی از آن‌ها، بررسی شد. در اینجا می‌خواهیم نکات بیشتری را در مورد تهیه‌ی Middlewareهای سفارشی بررسی کنیم.


تفاوت بین متدهای app.Use  و  app.Run در چیست؟

Middlewareها به همان ترتیبی که در متد Configure کلاس آغازین برنامه معرفی می‌شوند، اجرا خواهند شد؛ اما نکته‌ی مهم اینجا است که middleware ایی که توسط متد app.Use تعریف می‌شود، می‌تواند middleware بعدی ثبت شده‌را، فراخوانی کند؛ اما app.Run خیر. برای درک بهتر این مفهوم، به مثال زیر دقت کنید:
using Microsoft.AspNetCore.Http;

public class Startup
{
    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.Use(async (context, next) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-1, inside app.Use, before next()</div>");
 
            await next();
 
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-1, inside app.Use, after next()</div>");
        });
 
        app.Run(async context =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>Inside middleware-2 defined using app.Run</div>");
        });
 
        app.Use(async (context, next) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-3, inside app.Use, before next()</div>");
 
            await next();
 
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-3, inside app.Use, after next()</div>");
        });
اگر در این حالت برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را مشاهده خواهیم کرد:


همانطور که در تصویر نیز مشخص است، ابتدا کدهای پیش از فراخوانی دلیگیت next میان‌افزار اول اجرا شده‌است. سپس باتوجه به فراخوانی دلیگیت next، کدهای دومین میان‌افزار ثبت شده، فراخوانی گردیده‌است و سپس کدهای پس از فراخوانی دلیگیت next میان‌افزار اول، اجرا شده‌اند.
این دلیگیت در اصل یک چنین امضایی را دارد:
 public delegate Task RequestDelegate(HttpContext context);
در اینجا چون میان‌افزار دوم از نوع app.Run است و قابلیت فراخوانی دلیگیت next را ندارد، از نوع terminal یا خاتمه دهنده به‌شمار آمده و دیگر میان افزار بعدی ثبت شده، یعنی میان‌افزار سوم، اجرا نخواهد شد و کار پردازش برنامه در همین مرحله به پایان می‌رسد.

باید دقت داشت که فراخوانی دلیگیت next در میان‌افزارهای از نوع app.Use الزامی نبوده و اگر اینکار انجام نشود، بین app.Run و app.Use تفاوتی نخواهد بود و هر دو terminal به حساب می‌آیند.


تفاوت بین متدهایapp.Map  و  app.MapWhen در چیست؟

متد app.Map در صورت برآورده شدن شرطی، سبب اجرای میان‌افزاری مشخص می‌شود (امکان اجرای غیر خطی میان‌افزارها).
فرض کنید قطعه کد زیر را پس از اولین app.Use مثال فوق قرار داده‌ایم:
app.Map("/dnt", appBuilder =>
{
    appBuilder.Run(async context =>
    {
        await context.Response.WriteAsync(@"<div>Inside Map(/dnt) --> Run</div>");
    });
});
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی جدیدی را مشاهده نخواهیم کرد و خروجی حاصل دقیقا مانند تصویر مثال فوق است. اما اگر آدرس ویژه‌ی dnt/ درخواست شود (الگوی تطابق اولین پارامتر متد Map)، آنگاه میان افزار ثبت شده‌ی app.Run ویژه‌ی این حالت خاص، اجرا می‌شود:


در اینجا چون app.Run داخلی فراخوانی شده، از نوع terminal است، دیگر میان افزارهای پس از آن اجرا نشده‌اند. بدیهی است در اینجا نیز می‌توان به هر تعدادی که نیاز است میان افزارهای جدیدی را به appBuilder متد app.Map اضافه کرد.

پارامتر اول متد Map برای تطابق با الگوهایی خاص و مشخص، مناسب است. اما در اگر در اینجا نیاز به اطلاعات بیشتری از HttpContext جاری داشته باشیم، می‌توانیم از متد app.MapWhen استفاده کنیم که اولین پارامتر آن یک دلیگیت است که HttpContext را در اختیار استفاده کننده قرار می‌دهد و اگر در نهایت true را دریافت کند، سبب اجرای میان افزارهای قسمت appBuilder آن خواهد شد:
app.MapWhen(context =>
{
    return context.Request.Query.ContainsKey("dnt");
},
appBuilder =>
{
    appBuilder.Run(async context =>
    {
        await context.Response.WriteAsync(@"<div>Inside MapWhen(?dnt) --> Run</div>");
    });
});
در این مثال، شرط ارائه شده‌ی در پارامتر اول، اندکی پیچید‌ه‌تر است از حالت app.Map. در اینجا مشخص شده‌است که اگر آدرس دریافتی از کاربر، دارای کوئری استرینگی به نام dnt بود، آنگاه میان افزار(های) ارائه شده‌ی در قسمت appBuilder، اجرا شود. برای نمونه درخواست آدرس ذیل، سبب فراخوانی appBuilder.Run ذکر شده می‌شود:
 http://localhost:7742/?dnt=true



نظم بخشیدن به تعاریف میان‌افزارها

متدهای app.Run و app.Use و امثال آن‌ها برای تعریف سریع میان افزارها مناسب هستند. اما اگر بخواهیم کدهای کلاس آغازین برنامه را اندکی خلوت کرده و به تعاریف میان‌افزارها نظم ببخشیم، می‌توان کدهای آن‌ها را به کلاس‌هایی با امضایی خاص منتقل کرد:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
    public class MyMiddleware1
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
 
        public MyMiddleware1(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }
 
        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
                    context.Response.ContentType = "text/html";
                    context.Response.StatusCode = 200;
            await context.Response.WriteAsync("<div>Hello from MyMiddleware1.</div>");
            await _next.Invoke(context);
            await context.Response.WriteAsync("<div>End of action.</div>");
        }
    } 
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف یک کلاس میان‌افزار سفارشی را مشاهده می‌کنید. دو پارامتر context و next ایی را که در متد app.Use مشاهده کردید، دراینجا به نحو واضح‌تری مشخص شده‌اند. دلیگیت next اشاره کننده‌ی به اجرای میان افزار بعدی، در سازنده‌ی کلاس این میان افزار تزریق شده‌است. همچنین در اینجا می‌توان سرویس‌هایی را که به IoC Container توکار ASP.NET Core معرفی کرده‌ایم نیز تزریق کنیم و از این لحاظ محدودیتی ندارد (و همچنین امضای آن می‌تواند کاملا متغیر باشد). قسمت اصلی اجرایی این میان افزار، متد Invoke آن است که اطلاعات HttpContext جاری را در اختیار مصرف کننده قرار می‌دهد.
در اینجا نیز اگر دلیگیت next_ فراخوانی نشود، این میان‌افزار سبب خاتمه‌ی اجرای پردازش درخواست جاری می‌گردد.

 مرحله‌ی بعد، روش معرفی این میان‌افزار تعریف شده، به لیست میان‌افزارهای موجود است. برای این منظور می‌توان متد app.UseMiddleware را به صورت مستقیم در کلاس آغازین برنامه فراخوانی کرد و یا مرسوم است اگر کتابخانه‌ای را طراحی کرده‌اید، به نحو ذیل متد الحاقی خاصی را برای آن تدارک دید:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;

public static class MyMiddlewareExtensions
{
    public static IApplicationBuilder UseMyMiddleware(this IApplicationBuilder app)
    {
        app.UseMiddleware<MyMiddleware1>();
        return app;
    }
}
سپس مصرف کننده تنها باید این متد را در کلاس آغازین برنامه فراخوانی کند:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
    app.UseMyMiddleware();
مطالب
ایجاد پروژه از نوع SPB در VS2010
SharePoint Branding یکی از قالب‌های رایگان است که در قسمت Online Template نسخه 2010 ویژوال استودیو قابل استفاده است .همچنین شما می‌توانید قالب آن را از اینجا دانلود کنید . 

این تصویر یک نمونه خروجی (به صورت پیش فرض) از این نوع پروژه است :

 

برای ایجاد یک پروژ از نوع SPB به ترتیب زیر عمل کنید :

 
1- قالب را از اینجا دانلود کنید یا مانند شکل زیر به قسمت Online Template در Visual Studio 2010 مراجعه کنید و از بین گزینه‌های موجود ، SharePoint Branding را انتخاب نمایید و آن را نصب نمایید 

2 - پس از نصب ، پروژه ای از این نوع باز کنید تا پروژه به نمایش در آید(زیر مجموعه شیرپوینت 2010) :

 

اکنون می‌توانید با تغییرات در Master Page‌ها و یا در CSS‌ها و تغییر logo و faveicon سفارشی سازی را آغار کنید و در نهایت با deploy کردن ، تغییرات اعمال می‌شوند 

بیشتر 

مطالب
EF Code First #4

آشنایی با Code first migrations

ویژگی Code first migrations برای اولین بار در EF 4.3 ارائه شد و هدف آن سهولت هماهنگ سازی کلاس‌های مدل برنامه با بانک اطلاعاتی است؛ به صورت خودکار یا با تنظیمات دقیق دستی.

همانطور که در قسمت‌های قبل نیز به آن اشاره شد، تا پیش از EF 4.3، پنج روال جهت آغاز به کار با بانک اطلاعاتی در EF code first وجود داشت و دارد:
1) در اولین بار اجرای برنامه، در صورتیکه بانک اطلاعاتی اشاره شده در رشته اتصالی وجود خارجی نداشته باشد، نسبت به ایجاد خودکار آن اقدام می‌گردد. اینکار پس از وهله سازی اولین DbContext و همچنین صدور یک کوئری به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد.
2) DropCreateDatabaseAlways : همواره پس از شروع برنامه، ابتدا بانک اطلاعاتی را drop کرده و سپس نمونه جدیدی را ایجاد می‌کند.
3) DropCreateDatabaseIfModelChanges : اگر EF Code first تشخیص دهد که تعاریف مدل‌های شما با بانک اطلاعاتی مشخص شده توسط رشته اتصالی، هماهنگ نیست، آن‌را drop کرده و نمونه جدیدی را تولید می‌کند.
4) با مقدار دهی پارامتر متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer به نال، می‌توان فرآیند آغاز خودکار بانک اطلاعاتی را غیرفعال کرد. در این حالت شخص می‌تواند تغییرات انجام شده در کلاس‌های مدل برنامه را به صورت دستی به بانک اطلاعاتی اعمال کند.
5) می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer، یک آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را نیز تولید کرد.

اکثر این روش‌ها در حین توسعه یک برنامه یا خصوصا جهت سهولت انجام آزمون‌های خودکار بسیار مناسب هستند، اما به درد محیط کاری نمی‌خورند؛ زیرا drop یک بانک اطلاعاتی به معنای از دست دادن تمام اطلاعات ثبت شده در آن است. برای رفع این مشکل مهم، مفهومی به نام «Migrations» در EF 4.3 ارائه شده است تا بتوان بانک اطلاعاتی را بدون تخریب آن، بر اساس اطلاعات تغییر کرده‌ی کلاس‌های مدل برنامه، تغییر داد. البته بدیهی است زمانیکه توسط NuGet نسبت به دریافت و نصب EF اقدام می‌شود، همواره آخرین نگارش پایدار که حاوی اطلاعات و فایل‌های مورد نیاز جهت کار با «Migrations» است را نیز دریافت خواهیم کرد.


تنظیمات ابتدایی Code first migrations

در اینجا قصد داریم همان مثال قسمت قبل را ادامه دهیم. در آن مثال از یک نمونه سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شد.
نیاز است از منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه‌ Library package manager آن، گزینه package manager console را انتخاب کرد تا کنسول پاورشل NuGet ظاهر شود.
اطلاعات مرتبط با پاورشل EF، به صورت خودکار توسط NuGet نصب می‌شود. برای مثال جهت مشاهده آن‌ها به مسیر packages\EntityFramework.4.3.1\tools در کنار پوشه پروژه خود مراجعه نمائید.
در ادامه در پایین صفحه، زمانیکه کنسول پاورشل NuGet ظاهر می‌شود، ابتدا باید دقت داشت که قرار است فرامین را بر روی چه پروژه‌ای اجرا کنیم. برای مثال اگر تعاریف DbContext را به یک اسمبلی و پروژه class library مجزا انتقال داده‌اید، گزینه Default project را در این قسمت باید به این پروژه مجزا، تغییر دهید.
سپس در خط فرمان پاور شل، دستور enable-migrations را وارد کرده و دکمه enter را فشار دهید.
پس از اجرای این دستور، یک سری اتفاقات رخ خواهد داد:
الف) پوشه‌ای به نام Migrations به پروژه پیش فرض مشخص شده در کنسول پاورشل، اضافه می‌شود.
ب) دو کلاس جدید نیز در آن پوشه تعریف خواهند شد به نام‌های Configuration.cs و یک نام خودکار مانند number_InitialCreate.cs
ج) در کنسول پاور شل، پیغام زیر ظاهر می‌گردد:
Detected database created with a database initializer. Scaffolded migration '201205050805256_InitialCreate' 
corresponding to current database schema. To use an automatic migration instead, delete the Migrations
folder and re-run Enable-Migrations specifying the -EnableAutomaticMigrations parameter.

با توجه به اینکه در مثال قسمت سوم، از آغاز کننده سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شده بود، اطلاعات آن در جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory در بانک اطلاعاتی برنامه موجود است (تصویری از آن‌را در قسمت اول این سری مشاهده کردید). سپس با توجه به ساختار بانک اطلاعاتی جاری، دو کلاس خودکار زیر را ایجاد کرده است:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = false;
}

protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
// This method will be called after migrating to the latest version.

// You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method
// to avoid creating duplicate seed data. E.g.
//
// context.People.AddOrUpdate(
// p => p.FullName,
// new Person { FullName = "Andrew Peters" },
// new Person { FullName = "Brice Lambson" },
// new Person { FullName = "Rowan Miller" }
// );
//
}
}
}

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class InitialCreate : DbMigration
{
public override void Up()
{
CreateTable(
"Users",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Name = c.String(),
LastName = c.String(),
Email = c.String(),
Description = c.String(),
Photo = c.Binary(),
RowVersion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
Interests_Interest1 = c.String(maxLength: 450),
Interests_Interest2 = c.String(maxLength: 450),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
})
.PrimaryKey(t => t.Id);

CreateTable(
"Projects",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Title = c.String(maxLength: 50),
Description = c.String(),
RowVesrion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
AdminUser_Id = c.Int(),
})
.PrimaryKey(t => t.Id)
.ForeignKey("Users", t => t.AdminUser_Id)
.Index(t => t.AdminUser_Id);

}

public override void Down()
{
DropIndex("Projects", new[] { "AdminUser_Id" });
DropForeignKey("Projects", "AdminUser_Id", "Users");
DropTable("Projects");
DropTable("Users");
}
}
}


در این کلاس خودکار، نحوه ایجاد جداول بانک اطلاعاتی تعریف شده‌اند. در متد تحریف شده Up، کار ایجاد بانک اطلاعاتی و در متد تحریف شده Down، دستورات حذف جداول و قیود ذکر شده‌اند.
به علاوه اینبار متد Seed را در کلاس مشتق شده از DbMigrationsConfiguration، می‌توان تحریف و مقدار دهی کرد.
علاوه بر این‌ها جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory نیز با اطلاعات جاری مقدار دهی می‌گردد.


فعال سازی گزینه‌های مهاجرت خودکار

برای استفاده از این کلاس‌ها، ابتدا به فایل Configuration.cs مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را true‌ کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
}

پس از آن EF به صورت خودکار کار استفاده و مدیریت «Migrations» را عهده‌دار خواهد شد. البته برای این منظور باید نوع آغاز کننده بانک اطلاعاتی را از DropCreateDatabaseAlways قبلی به نمونه جدید MigrateDatabaseToLatestVersion نیز تغییر دهیم:
//Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample2Context, Migrations.Configuration>());

یک نکته:
کلاس Migrations.Configuration که باید در حین وهله سازی از MigrateDatabaseToLatestVersion قید شود (همانند کدهای فوق)، از نوع internal sealed معرفی شده است. بنابراین اگر این کلاس را در یک اسمبلی جداگانه قرار داده‌اید، نیاز است فایل را ویرایش کرده و internal sealed آن‌را به public تغییر دهید.

روش دیگر معرفی کلاس‌های Context و Migrations.Configuration، حذف متد Database.SetInitializer و استفاده از فایل app.config یا web.config است به نحو زیر ( در اینجا حرف ` اصطلاحا back tick نام دارد. فشردن دکمه ~ در حین تایپ انگلیسی):

<entityFramework>
<contexts>
<context type="EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02">
<databaseInitializer
type="System.Data.Entity.MigrateDatabaseToLatestVersion`2[[EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02],
[EF_Sample02.Migrations.Configuration, EF_Sample02]], EntityFramework"
/>
</context>
</contexts>
</entityFramework>

آزمودن ویژگی مهاجرت خودکار

اکنون برای آزمایش این موارد، یک خاصیت دلخواه را به کلاس Project به نام public string SomeProp اضافه کنید. سپس برنامه را اجرا نمائید.
در ادامه به بانک اطلاعاتی مراجعه کرده و فیلدهای جدول Projects را بررسی کنید:

CREATE TABLE [dbo].[Projects](
---...
[SomeProp] [nvarchar](max) NULL,
---...

بله. اینبار فیلد SomeProp بدون از دست رفتن اطلاعات و drop بانک اطلاعاتی، به جدول پروژه‌ها اضافه شده است.


عکس العمل ویژگی مهاجرت خودکار در مقابل از دست رفتن اطلاعات

در ادامه، خاصیت public string SomeProp را که در قسمت قبل به کلاس پروژه اضافه کردیم، حذف کنید. اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. برنامه بلافاصله با استثنای زیر متوقف خواهد شد:

Automatic migration was not applied because it would result in data loss.

از آنجائیکه حذف یک خاصیت مساوی است با حذف یک ستون در جدول بانک اطلاعاتی، امکان از دست رفتن اطلاعات در این بین بسیار زیاد است. بنابراین ویژگی مهاجرت خودکار دیگر اعمال نخواهد شد و این مورد به نوعی یک محافظت خودکار است که درنظر گرفته شده است.
البته در EF Code first این مساله را نیز می‌توان کنترل نمود. به کلاس Configuration اضافه شده توسط پاورشل مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationDataLossAllowed را به true تنظیم کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = true;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

این تغییر به این معنا است که خودمان صریحا مجوز حذف یک ستون و اطلاعات مرتبط به آن‌را صادر کرده‌ایم.
پس از این تغییر، مجددا برنامه را اجرا کنید. ستون SomeProp به صورت خودکار حذف خواهد شد، اما اطلاعات رکوردهای موجود تغییری نخواهند کرد.


استفاده از Code first migrations بر روی یک بانک اطلاعاتی موجود

تفاوت یک دیتابیس موجود با بانک اطلاعاتی تولید شده توسط EF Code first در نبود جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory است.
به این ترتیب زمانیکه فرمان enable-migrations را در یک پروژه EF code first متصل به بانک اطلاعاتی قدیمی موجود اجرا می‌کنیم، پوشه Migration در آن ایجاد خواهد شد اما تنها حاوی فایل Configuration.cs است و نه فایلی شبیه به number_InitialCreate.cs .
بنابراین نیاز است به صورت صریح به EF اعلام کنیم که نیاز است تا جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory و فایل number_InitialCreate.cs را نیز تولید کند. برای این منظور کافی است دستور زیر را در خط فرمان پاورشل NuGet پس از فراخوانی enable-migrations اولیه، اجرا کنیم:
add-migration Initial -IgnoreChanges

با بکارگیری پارامتر IgnoreChanges، متد Up در فایل number_InitialCreate.cs تولید نخواهد شد. به این ترتیب نگران نخواهیم بود که در اولین بار اجرای برنامه، تعاریف دیتابیس موجود ممکن است اندکی تغییر کند.
سپس دستور زیر را جهت به روز رسانی جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory اجرا کنید:
update-database

پس از آن جهت سوئیچ به مهاجرت خودکار، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled = true را در فایل Configuration.cs همانند قبل مقدار دهی کنید.


مشاهده دستوارت SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی

اگر علاقمند هستید که دستورات T-SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی را نیز مشاهده کنید، دستور Update-Database را با پارامتر Verbose آغاز نمائید:
Update-Database -Verbose

و اگر تنها نیاز به مشاهده اسکریپت تولیدی بدون اجرای آن‌ها بر روی بانک اطلاعاتی مدنظر است، از پارامتر Script باید استفاده کرد:
update-database -Script



نکته‌ای در مورد جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory

تنها دلیلی که این جدول در SQL Server البته (ونه برای مثال در SQL Server CE) به صورت سیستمی معرفی می‌شود این است که «جلوی چشم نباشد»! به این ترتیب در SQL Server management studio در بین سایر جداول معمولی بانک اطلاعاتی قرار نمی‌گیرد. اما برای EF تفاوتی نمی‌کند که این جدول سیستمی است یا خیر.
همین سیستمی بودن آن ممکن است بر اساس سطح دسترسی کاربر اتصالی به بانک اطلاعاتی مساله ساز شود. برای نمونه ممکن است schema کاربر متصل dbo نباشد. همینجا است که کار به روز رسانی این جدول متوقف خواهد شد.
بنابراین اگر قصد داشتید خواص سیستمی آن‌را لغو کنید، تنها کافی است دستورات T-SQL زیر را در SQL Server اجرا نمائید:

SELECT * INTO [TempMigrationHistory]
FROM [__MigrationHistory]
DROP TABLE [__MigrationHistory]
EXEC sp_rename [TempMigrationHistory], [__MigrationHistory]


ساده سازی پروسه مهاجرت خودکار

کل پروسه‌ای را که در این قسمت مشاهده کردید، به صورت ذیل نیز می‌توان خلاصه کرد:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Infrastructure;
using System.IO;

namespace EF_Sample02
{
public class Configuration<T> : DbMigrationsConfiguration<T> where T : DbContext
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}
}

public class SimpleDbMigrations
{
public static void UpdateDatabaseSchema<T>(string SQLScriptPath = "script.sql") where T : DbContext
{
var configuration = new Configuration<T>();
var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);
saveToFile(SQLScriptPath, dbMigrator);
dbMigrator.Update();
}

private static void saveToFile(string SQLScriptPath, DbMigrator dbMigrator)
{
if (string.IsNullOrWhiteSpace(SQLScriptPath)) return;

var scriptor = new MigratorScriptingDecorator(dbMigrator);
var script = scriptor.ScriptUpdate(sourceMigration: null, targetMigration: null);
File.WriteAllText(SQLScriptPath, script);
Console.WriteLine(script);
}
}
}

سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:

SimpleDbMigrations.UpdateDatabaseSchema<Sample2Context>();

در این کلاس ذخیره سازی اسکریپت تولیدی جهت به روز رسانی بانک اطلاعاتی جاری در یک فایل نیز درنظر گرفته شده است.



تا اینجا مهاجرت خودکار را بررسی کردیم. در قسمت بعدی Code-Based Migrations را ادامه خواهیم داد.
مطالب
3# آموزش سیستم مدیریت کد Git

شاید از دید بسیاری از برنامه‏ نویسان بررسی نحوه عملکرد Git چندان اهمیتی نداشته باشد، زیرا آن‏ها سیستمی کارا برای مدیریت کد‏های خود لازم دارند و نیازی نمی‏‌بینند که به جزئیات رفتار Git توجه کنند؛ به همین دلیل در بسیاری از منابع آموزشی این مفاهیم به این شکل گردآوری نشده است. اما من ترجیح دادم برای مدیریت و استفاده بهتر از Git حتی الامکان مطالب کاربردی را از پشت صحنه عملکرد Git در این بخش قرار دهم.

(Working Tree (Directory: پوشه‏‌ی روتی است که فایل‏های پروژه در آن نگه‏داری می‏‌شود. این پوشه باید حاوی پوشه‌ای به نام git. باشد که محتویات این پوشه، در اصل Repository ما را تشکیل می‏دهند.

اشیا در Git:

برای درک بهتر عملکرد سیستم مدیریت کد Git بهتر است نگاهی به اجزای تشکیل دهنده آن داشته باشیم. به طور کلی Git دارای 4 نوع object است، که هر کدام وظیفه خاصی را به عهده دارند:

1)Tree: شیئ Tree دقیقا مانند دایرکتوری‏‌ها در یک سیستم مدیریت فایل است. در واقع tree‌ها ساختاری درختی را ایجاد می‏‌کنند تا وضیعت فایل‏ها و پوشه‌ها را در Repository حفظ نمایند. هر tree توسط یک کد منحصر به فرد SHA-1 نام گذاری می‌شود.

2)(BLOB(Binary large object: اگر با سیستم‏های مدیریت داده نظیر SQL Server کار کرده باشید قطعا با BLOB آشنایی دارید. BLOB‌ها در واقع چیزی نیستند جز یک مجموعه از بایت‏‏ها که می‏توانند حاوی هر چیزی باشند (نظیر عکس، فایل متنی،  فایلهای اجرایی و...) در Git فایل‏ها به صورت BLOB و به شکل کامل ذخیره می‏‌شوند. همچنین مقدار هش شده محتویات فایل‏ها با استفاده از SHA-1 در خود فایل ذخیره می‏‌شود. به این ترتیب در صورت تغییر در فایل، مقدار هش جدید با مقدار موجود در فایل فرق کرده و Git متوجه می‏‌شود که فایل دچار تغییر شده است. نکته قابل توجه این است که بر خلاف بسیاری از سیستم‏های مدیریت کد، در هر بار تغییر فایل، Git تنها تغییرات را ذخیره نمی‏‌کند بلکه از کل محتوا یک snapshot می‏‌گیرد. شاید به نظر بسیاری تهیه این ‏snapshotهای فراوان باعث زیاد شدن حجم Repository شود، اما Git هوشمندانه تنها فایل‏‌هایی را مجددا ذخیره می‌نماید که مقدار آن‏ها تغییر کرده است. در غیر این صورت یک نشانگر به فایل موجود در snapshot جدید ایجاد می‏کند.

3)Commit: این شئ، یک  snapshot از وضعیت فعلی Working Tree است. در واقع با هر با دستور commit این object ایجاد شده و حداقل حاوی اطلاعات زیر است:

مقدار هش درختی که به آن اشاره می‏کند

نام ثبت کننده دستور commit

توضیحی درباره علت ایجاد commit

خود commit نیز توسط یک کد منحصر به فرد SHA-1 شناخته می‏‌شود.

4)Tag: چون کار کردن با کد‏های هش commit ممکن مشکل باشد، می‌توان از تگ‏ها به عنوان نامی برای commit استفاده نمود. خود تگ می‏‌تواند حاوی توضیحاتی باشد.

آشنایی با (Stage(Index:

هر فایل قبل از آنکه بخواهد در Repository توسط دستور commit ذخیره شود باید ابتدا به Stage آورده شود. در این حالت Git تغیرات فایل را دنبال کرده و سپس می‏‌توان توسط دستور commit فایل را در Repository وارد کرد. بنابراین ذخیره یک فایل در Git دارای سه مرحله است:

Modified : یعنی فایل تغییر کرده اما به stage اضافه نشده است

Staged: فایل تغییر کرده به stage اضافه شده است.

Commited: فایل در Repository ذخیره شده است.

head:

اشاره‏‌گری است که به آخرین شئ commit اشاره می‏‌کند. هر Repository می‏تواند یک head برای هر شاخه‏‏‌ی مختلف داشته باشد؛ اما در هر لحظه تنها یک head به عنوان head جاری شناخته می‏‌شود که معمولا آن را با حروف بزرگ یعنی HEAD مشخص می‏‌کنند.

تا این مرحله شما تقریبا تمامی آنچه که برای شروع کار با Git را لازم دارید آموخته‏‌اید. البته همان‏طور که در ابتدا اشاره کردم این مباحث دارای جزئیات بسیاری است اما تا این اندازه برای کار با Git کفایت می‏‌کند. در صورتیکه به نکات خاصی احتیاج پیدا کنیم، در طول بیان دستورات Git  به آن‏ها اشاره خواهد شد. در قسمت بعد نحوه‏‌ی نصب و پیکره‌بندی Git را بررسی می‏‌کنیم.

نظرات مطالب
آموزش نصب مک بر روی Virtual Box
از اونجایی که شما دستور رو توی PowerShell دارید میزنید نیاز هست که به این صورت دستور رو وارد کنید
.\VBoxManage.exe .... ادامه دستورات