نظرات مطالب
به برگه سورس پروژه مراجعه کنید.
فایلهای پروژهها
DynamicSearch-1.rar
سورس + پروژه نمونه
این generic repository الان از امکانات async در EF 6 داره استفاده میکنه. برای مثال NH چنین توانمندی async ایی رو در حال حاضر نداره. آیا در این حالت Persistence Ignorance تامین شده؟ یعنی راحت میشه زیر ساخت این مخزن رو عوض کرد و سوئیچ کرد به یک ORM دیگه؟ و اگر نخواهیم از async استفاده کنیم، خوب یک ORM داریم که توانمندیهای جدیدش رو باید ازش صرفنظر کرد. خروجی IQueryable آن که جای خودش. ORMهای مختلف متدهای الحاقی خاص خودشون رو دارند و پیاده سازی یکسانی از LINQ رو ندارند. یعنی اگر با EF کار کردید و متد Include آن توسط این generic repository بخاطر خروجی IQueryable در دسترس بود، معادلی در سایر ORMها نداره (متدهای الحاقی اونها فرق میکنه). یا مثلا NH سطح دوم کش رو با متد الحاقی Cacheable پیاده سازی کرده. فرض کنید این رو در generic repository قرار دادیم (یک روکش روی این متد تا به ظاهر مستقیما در دسترس نباشه). خوب، الان فلان ORM دیگه که متد Cacheable رو نداره چکار باید باهاش کرد؟ این برنامه و سیستم به این سادگیها قابل تبدیل به یک ORM دیگه نیست. رسیدن به Persistence Ignorance در دنیای واقعی کار سادهای نیست مگر اینکه از توانمندیهای خوب ORM انتخاب شده صرفنظر کنیم و به قولی دست و پاشو ببریم تا قد بقیه بشه.
گذشته از اینها بحث مدل سازی هم هست. نگاشتهای کلاسها و خواص اونها به جداول بانک اطلاعاتی در ORMهای مختلف 100 درصد با هم متفاوت هست. حداقل EF و NH روشهای خاص خودشون رو دارند که انطباقی با هم ندارن. یعنی این Persistence Ignorance محدود نیست به روکش کشیدن روی insert/update/delete. اینجا صحبت از یک سیستم هست که اجزای هماهنگ زیادی داره که باید درنظر گرفته بشه؛ از نگاشتها تا اعتبارسنجیهای خاص تا قابلیتهای ویژه و صددرصد اختصاصی. به این میگن تا خرخره فرو رفتن!
گذشته از اینها بحث مدل سازی هم هست. نگاشتهای کلاسها و خواص اونها به جداول بانک اطلاعاتی در ORMهای مختلف 100 درصد با هم متفاوت هست. حداقل EF و NH روشهای خاص خودشون رو دارند که انطباقی با هم ندارن. یعنی این Persistence Ignorance محدود نیست به روکش کشیدن روی insert/update/delete. اینجا صحبت از یک سیستم هست که اجزای هماهنگ زیادی داره که باید درنظر گرفته بشه؛ از نگاشتها تا اعتبارسنجیهای خاص تا قابلیتهای ویژه و صددرصد اختصاصی. به این میگن تا خرخره فرو رفتن!
نظرات مطالب
C# 6 - String Interpolation
خیر. هر دو باید compile time constant باشند.
مطالب دورهها
استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container
StructureMap یکی از IoC containerهای بسیار غنی سورس باز نوشته شده برای دات نت فریم ورک است. امکان تنظیمات آن توسط کدنویسی و یا همان Fluent interfaces، به کمک فایلهای کانفیگ XML و همچنین استفاده از ویژگیها یا Attributes نیز میسر است. امکانات جانبی دیگری را نیز مانند یکی شدن با فریم ورکهای Dynamic Proxy برای ساده سازی فرآیندهای برنامه نویسی جنبهگرا یا AOP، دارا است. در ادامه قصد داریم با نحوه استفاده از این فریم ورک IoC بیشتر آشنا شویم.
دریافت StructureMap
برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد (در برنامههای دسکتاپ البته)؛ از این جهت که StructureMap ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web دارد.
آشنایی با ساختار برنامه
ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاسها و اینترفیسهای زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آنرا نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
در لایه سرویس برنامه، یک سرویس کاربران و یک سرویس ارسال ایمیل تدارک دیده شدهاند.
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت میدهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگیها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت میکند.
در سازندههای هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شدهاست تا زمان وهله سازی خودکار آنها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بیخبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.
استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگیها به کمک StructureMap
کدهای برنامه را به نحو فوق تغییر دهید. در ابتدا نحوه سیم کشیهای آغازین برنامه را مشاهده میکنید. برای مثال کدهای ObjectFactory.Initialize باید در متدهای آغازین یک پروژه قرار گیرند و تنها یکبار هم نیاز است فراخوانی شوند.
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازندهی کلاس EmailsService میرسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگیهای آنرا نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه میداند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگیها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
بنابراین در اینجا با مفهوم Object graph نیز آشنا شدیم. فقط کافی است وابستگیها را در سازندههای کلاسها تعریف کرده و سیم کشیهای آغازین صحیحی را نیز در ابتدای برنامه معرفی نمائیم. کار وهله سازی چندین سطح با تمام وابستگیهای متناظر با آنها در اینجا به صورت خودکار انجام خواهد شد و نهایتا یک شیء قابل استفاده بازگشت داده میشود.
ابتداییترین مزیت استفاده از تزریق وابستگیها امکان تعویض آنها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، میتوان پیاده سازی آنرا با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجهی کار را بازگشت داد. کلاسهای لایه سرویس ما تنها با اینترفیسها کار میکنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص میکنند چه کلاسهایی باید در سازندههای کلاسها تزریق شوند.
تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap
برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
به عبارتی میخواهیم بدانیم این کلاس چه زمانی وهله سازی مجدد میشود. آیا در حالت فراخوانی ذیل،
ما شاهد چاپ عدد 2 خواهیم بود یا عدد یک:
همانطور که ملاحظه میکنید، به ازای هربار فراخوانی ObjectFactory.GetInstance، یک وهله جدید ایجاد شده است. بنابراین مقدار i در هر دو بار مساوی عدد یک است.
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، میتوان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی ذیل خواهیم رسید:
بله. با Singleton معرفی کردن تنظیمات UsersService، تنها یک وهله از این کلاس ایجاد خواهد شد و نهایتا در فراخوانی دوم ObjectFactory.GetInstance، شاهد عدد i مساوی 2 خواهیم بود (چون از یک وهله استفاده شده است).
حالتهای دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی میگردد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهلهای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالتهای HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ میکند.
شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاسهای مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمیگیرد، هربار هم اتصال جداگانهای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه میشود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graphهای تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap
اگر نام اینترفیسهای شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاسهای متناظر با آنها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
در این حالت دیگر نیازی نیست به ازای اینترفیسهای مختلف و کلاسهای مرتبط با آنها، تنظیمات اضافهتری را تدارک دید. کار یافتن و برقراری اتصالات لازم در اینجا خودکار خواهد بود.
دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip
به روز شدهی این مثالها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگیهای آنها از مخزن کد ذیل میتوانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
دریافت StructureMap
برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
PM> Install-Package structuremap
آشنایی با ساختار برنامه
ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاسها و اینترفیسهای زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آنرا نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
namespace DI03.Services { public interface IUsersService { string GetUserEmail(int userId); } } namespace DI03.Services { public interface IEmailsService { void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body); } } using System; namespace DI03.Services { public class UsersService : IUsersService { public UsersService() { //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است Console.WriteLine("UsersService ctor."); } public string GetUserEmail(int userId) { //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه return "name@site.com"; } } } using System; namespace DI03.Services { public class EmailsService: IEmailsService { private readonly IUsersService _usersService; public EmailsService(IUsersService usersService) { Console.WriteLine("EmailsService ctor."); _usersService = usersService; } public void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body) { var email = _usersService.GetUserEmail(userId); Console.WriteLine("SendEmailTo({0})", email); } } }
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت میدهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگیها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت میکند.
در سازندههای هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شدهاست تا زمان وهله سازی خودکار آنها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بیخبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.
استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگیها به کمک StructureMap
using DI03.Services; using StructureMap; namespace DI03 { class Program { static void Main(string[] args) { // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); x.For<IUsersService>().Use<UsersService>(); }); //نمونهای از نحوه استفاده از تزریق وابستگیهای خودکار var emailsService = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test", body: "Hello!"); } } }
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازندهی کلاس EmailsService میرسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگیهای آنرا نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه میداند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگیها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
UsersService ctor. EmailsService ctor. SendEmailTo(name@site.com)
ابتداییترین مزیت استفاده از تزریق وابستگیها امکان تعویض آنها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، میتوان پیاده سازی آنرا با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجهی کار را بازگشت داد. کلاسهای لایه سرویس ما تنها با اینترفیسها کار میکنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص میکنند چه کلاسهایی باید در سازندههای کلاسها تزریق شوند.
تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap
برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
using System; namespace DI03.Services { public class UsersService : IUsersService { private int _i; public UsersService() { //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است Console.WriteLine("UsersService ctor."); } public string GetUserEmail(int userId) { _i++; Console.WriteLine("i:{0}", _i); //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه return "name@site.com"; } } }
//نمونهای از نحوه استفاده از تزریق وابستگیهای خودکار var emailsService1 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService1.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test1", body: "Hello!"); var emailsService2 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService2.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test2", body: "Hello!");
UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com) UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com)
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، میتوان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>(); });
UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com) EmailsService ctor. i:2 SendEmailTo(name@site.com)
حالتهای دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
Singleton() HttpContextScoped() HybridHttpOrThreadLocalScoped()
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهلهای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالتهای HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ میکند.
شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاسهای مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمیگیرد، هربار هم اتصال جداگانهای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه میشود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graphهای تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); }
تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap
اگر نام اینترفیسهای شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاسهای متناظر با آنها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { //x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); //x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>(); x.Scan(scan => { scan.AssemblyContainingType<IEmailsService>(); scan.WithDefaultConventions(); }); });
دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip
به روز شدهی این مثالها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگیهای آنها از مخزن کد ذیل میتوانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
هنوز هم اجزای مختلف فایل web.config در ASP.NET Core قابل تعریف و استفاده هستند؛ اما اگر صرفا بخواهیم از این نوع برنامهها در ویندوز و به کمک وب سرور IIS استفاده کنیم. با انتقال برنامههای چندسکویی مبتنی بر NET Core. به سایر سیستم عاملها، دیگر اجزایی مانند استفادهی از ماژول فشرده سازی صفحات IIS و یا ماژول URL rewrite آن و یا تنظیمات static cache تعریف شدهی در فایل web.config، شناسایی نشده و تاثیری نخواهند داشت. به همین جهت تیم ASP.NET Core، معادلهای توکار و چندسکویی را برای عناصری از فایل web.config که به IIS وابسته هستند، تهیه کردهاست که در ادامه آنها را مرور خواهیم کرد.
میانافزار چندسکویی فشرده سازی صفحات در ASP.NET Core
پیشتر مطلب «استفاده از GZip توکار IISهای جدید و تنظیمات مرتبط با آنها» را در سایت جاری مطالعه کردهاید. این قابلیت صرفا وابستهاست به IIS و همچنین در صورت نصب بودن ماژول httpCompression آن کار میکند. بنابراین قابلیت انتقال به سایر سیستم عاملها را نخواهد داشت و هرچند تنظیمات فایل web.config آن هنوز هم در برنامههای ASP.NET Core معتبر هستند، اما چندسکویی نیستند. برای رفع این مشکل، تیم ASP.NET Core، میانافزار توکاری را برای فشرده سازی صفحات ارائه دادهاست که جزئی از تازههای ASP.NET Core 1.1 نیز بهشمار میرود.
برای نصب آن دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت، اجرا کنید:
که معادل است با افزودن وابستگی ذیل به فایل project.json پروژه:
مرحلهی بعد، افزودن سرویسهای و میان افزار مرتبط، به کلاس آغازین برنامه هستند. همیشه متدهای Add کار ثبت سرویسهای میانافزار را انجام میدهند و متدهای Use کار افزودن خود میانافزار را به مجموعهی موجود تکمیل میکنند.
متد AddResponseCompression کار افزودن سرویسهای مورد نیاز میانافزار ResponseCompression را انجام میدهد. در اینجا میتوان تنظیماتی مانند MimeTypes فایلها و صفحاتی را که باید فشرده سازی شوند، تنظیم کرد. ResponseCompressionDefaults.MimeTypes به این صورت تعریف شدهاست:
اگر علاقمند بودیم تا عناصر دیگری را به این لیست اضافه کنیم، میتوان به نحو ذیل عمل کرد:
در اینجا تصاویر از نوع svg و همچنین فایلهای فونت woff2 نیز اضافه شدهاند.
به علاوه options ذکر شدهی در اینجا دارای خاصیت options.Providers نیز میباشد که نوع و الگوریتم فشرده سازی را مشخص میکند. در صورتیکه مقدار دهی نشود، مقدار پیش فرض آن Gzip خواهد بود:
همچنین اگر علاقمند بودید تا میزان فشرده سازی تامین کنندهی Gzip را تغییر دهید، نحوهی تنظیمات آن به صورت ذیل است:
به صورت پیشفرض، فشرده سازی صفحات Https انجام نمیشود. برای فعال سازی آن تنظیم ذیل را نیز باید قید کرد:
مرحلهی آخر این تنظیمات، افزودن میان افزار فشرده سازی خروجی به لیست میان افزارهای موجود است:
در اینجا باید دقت داشت که ترتیب تعریف میانافزارها مهم است و اگر UseResponseCompression پس از UseStaticFiles ذکر شود، فشرده سازی صورت نخواهد گرفت؛ چون UseStaticFiles کار ارائهی فایلها را تمام میکند و نوبت اجرا، به فشرده سازی اطلاعات نخواهد رسید.
تنظیمات کش کردن چندسکویی فایلهای ایستا در ASP.NET Core
تنظیمات کش کردن فایلهای ایستا در web.config مخصوص IIS به صورت ذیل است :
معادل چندسکویی این تنظیمات در ASP.NET Core با تنظیم Response.Headers میان افزار StaticFiles انجام میشود:
در اینجا پیش از آماده شدن یک فایل استاتیک برای ارائهی نهایی، میتوان تنظیمات Response آنرا تغییر داد و برای مثال هدر Cache-Control آنرا به یک هفته تنظیم نمود.
معادل چندسکویی ماژول URL Rewrite در ASP.NET Core
مثالهایی از ماژول URL Rewrite را در مباحث بهینه سازی سایت برای بهبود SEO پیشتر بررسی کردهایم (^ و ^ و ^). این ماژول نیز همچنان در ASP.NET Core هاست شدهی در ویندوز و IIS قابل استفاده است (البته به شرطی که ماژول مخصوص آن در IIS نصب و فعال شده باشد). معادل چندسکویی این ماژول به صورت یک میانافزار توکار به ASP.NET Core 1.1 اضافه شدهاست.
برای استفادهی از آن، ابتدا نیاز است بستهی نیوگت آنرا به نحو ذیل نصب کرد:
و یا افزودن آن به لیست وابستگیهای فایل project.json:
پس از نصب آن، نمونهای از نحوهی تعریف و استفادهی آن در کلاس آغازین برنامه به صورت ذیل خواهد بود:
این میانافزار نیز باید پیش از میان افزار فایلهای ایستا و همچنین MVC معرفی شود.
در اینجا مثالهایی را از اجبار به استفادهی از HTTPS، تا حذف / از انتهای مسیرهای وب سایت و یا هدایت آدرس قدیمی فید سایت، به آدرسی جدید واقع در مسیر format=rss، توسط عبارات باقاعده مشاهده میکنید.
در این تنظیمات اگر پارامتر skipRemainingRules به true تنظیم شود، به محض برآورده شدن شرط انطباق مسیر (پارامتر اول ذکر شده)، بازنویسی مسیر بر اساس پارامتر دوم، صورت گرفته و دیگر شرطهای ذکر شده، پردازش نخواهند شد.
این میانافزار قابلیت دریافت تعاریف خود را از فایلهای web.config و یا htaccess (لینوکسی) نیز دارد:
بنابراین اگر میخواهید تعاریف قدیمی <system.webServer><rewrite><rules> وب کانفیگ خود را در اینجا import کنید، متد AddIISUrlRewrite چنین کاری را به صورت خودکار برای شما انجام خواهد داد و یا حتی میتوان این تنظیمات را در یک فایل UrlRewrite.xml نیز قرار داد تا توسط IIS پردازش نشود و مستقیما توسط ASP.NET Core مورد استفاده قرار گیرد.
و یا اگر خواستید منطق پیچیدهتری را نسبت به عبارات باقاعده اعمال کنید، میتوان یک IRule سفارشی را نیز به نحو ذیل تدارک دید:
در اینجا تنظیم context.Result به RuleResult.ContinueRules سبب ادامهی پردازش درخواست جاری، بدون تغییری در نحوهی پردازش آن خواهد شد. در آخر کار، با تغییر HeaderNames.Locatio به مسیر جدید و تنظیم Result = RuleResult.EndResponse، سبب اجبار به بازنویسی مسیر درخواستی، به مسیر جدید تنظیم شده، خواهیم شد.
و سپس میتوان آنرا به عنوان یک گزینهی جدید Rewriter معرفی نمود:
کار این IRule جدید، اجبار به درج www در آدرسهای هدایت شدهی به سایت است؛ تا تعداد صفحات تکراری گزارش شدهی توسط گوگل به حداقل برسد (یک نگارش با www و دیگری بدون www).
یک نکته: در اینجا در صورت نیاز میتوان از تزریق وابستگیهای در سازندهی کلاس Rule جدید تعریف شده نیز استفاده کرد. برای اینکار باید RedirectWwwRule را به لیست سرویسهای متد ConfigureServices معرفی کرد و سپس نحوهی دریافت وهلهای از آن جهت معرفی به میانافزار بازنویسی مسیرهای وب به صورت ذیل درخواهد آمد:
میانافزار چندسکویی فشرده سازی صفحات در ASP.NET Core
پیشتر مطلب «استفاده از GZip توکار IISهای جدید و تنظیمات مرتبط با آنها» را در سایت جاری مطالعه کردهاید. این قابلیت صرفا وابستهاست به IIS و همچنین در صورت نصب بودن ماژول httpCompression آن کار میکند. بنابراین قابلیت انتقال به سایر سیستم عاملها را نخواهد داشت و هرچند تنظیمات فایل web.config آن هنوز هم در برنامههای ASP.NET Core معتبر هستند، اما چندسکویی نیستند. برای رفع این مشکل، تیم ASP.NET Core، میانافزار توکاری را برای فشرده سازی صفحات ارائه دادهاست که جزئی از تازههای ASP.NET Core 1.1 نیز بهشمار میرود.
برای نصب آن دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت، اجرا کنید:
PM> Install-Package Microsoft.AspNetCore.ResponseCompression
{ "dependencies": { "Microsoft.AspNetCore.ResponseCompression": "1.0.0" } }
مرحلهی بعد، افزودن سرویسهای و میان افزار مرتبط، به کلاس آغازین برنامه هستند. همیشه متدهای Add کار ثبت سرویسهای میانافزار را انجام میدهند و متدهای Use کار افزودن خود میانافزار را به مجموعهی موجود تکمیل میکنند.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { services.AddResponseCompression(options => { options.MimeTypes = Microsoft.AspNetCore.ResponseCompression.ResponseCompressionDefaults.MimeTypes; }); }
namespace Microsoft.AspNetCore.ResponseCompression { /// <summary> /// Defaults for the ResponseCompressionMiddleware /// </summary> public class ResponseCompressionDefaults { /// <summary> /// Default MIME types to compress responses for. /// </summary> // This list is not intended to be exhaustive, it's a baseline for the 90% case. public static readonly IEnumerable<string> MimeTypes = new[] { // General "text/plain", // Static files "text/css", "application/javascript", // MVC "text/html", "application/xml", "text/xml", "application/json", "text/json", }; } }
services.AddResponseCompression(options => { options.MimeTypes = ResponseCompressionDefaults.MimeTypes.Concat(new[] { "image/svg+xml", "application/font-woff2" }); });
به علاوه options ذکر شدهی در اینجا دارای خاصیت options.Providers نیز میباشد که نوع و الگوریتم فشرده سازی را مشخص میکند. در صورتیکه مقدار دهی نشود، مقدار پیش فرض آن Gzip خواهد بود:
services.AddResponseCompression(options => { //If no compression providers are specified then GZip is used by default. //options.Providers.Add<GzipCompressionProvider>();
همچنین اگر علاقمند بودید تا میزان فشرده سازی تامین کنندهی Gzip را تغییر دهید، نحوهی تنظیمات آن به صورت ذیل است:
services.Configure<GzipCompressionProviderOptions>(options => { options.Level = System.IO.Compression.CompressionLevel.Optimal; });
به صورت پیشفرض، فشرده سازی صفحات Https انجام نمیشود. برای فعال سازی آن تنظیم ذیل را نیز باید قید کرد:
options.EnableForHttps = true;
مرحلهی آخر این تنظیمات، افزودن میان افزار فشرده سازی خروجی به لیست میان افزارهای موجود است:
public void Configure(IApplicationBuilder app) { app.UseResponseCompression() // Adds the response compression to the request pipeline .UseStaticFiles(); // Adds the static middleware to the request pipeline }
تنظیمات کش کردن چندسکویی فایلهای ایستا در ASP.NET Core
تنظیمات کش کردن فایلهای ایستا در web.config مخصوص IIS به صورت ذیل است :
<staticContent> <clientCache httpExpires="Sun, 29 Mar 2020 00:00:00 GMT" cacheControlMode="UseExpires" /> </staticContent>
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory) { app.UseResponseCompression() .UseStaticFiles( new StaticFileOptions { OnPrepareResponse = _ => _.Context.Response.Headers[HeaderNames.CacheControl] = "public,max-age=604800" // A week in seconds }) .UseMvc(routes => routes.MapRoute("default", "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}")); }
معادل چندسکویی ماژول URL Rewrite در ASP.NET Core
مثالهایی از ماژول URL Rewrite را در مباحث بهینه سازی سایت برای بهبود SEO پیشتر بررسی کردهایم (^ و ^ و ^). این ماژول نیز همچنان در ASP.NET Core هاست شدهی در ویندوز و IIS قابل استفاده است (البته به شرطی که ماژول مخصوص آن در IIS نصب و فعال شده باشد). معادل چندسکویی این ماژول به صورت یک میانافزار توکار به ASP.NET Core 1.1 اضافه شدهاست.
برای استفادهی از آن، ابتدا نیاز است بستهی نیوگت آنرا به نحو ذیل نصب کرد:
PM> Install-Package Microsoft.AspNetCore.Rewrite
{ "dependencies": { "Microsoft.AspNetCore.Rewrite": "1.0.0" } }
پس از نصب آن، نمونهای از نحوهی تعریف و استفادهی آن در کلاس آغازین برنامه به صورت ذیل خواهد بود:
public void Configure(IApplicationBuilder app) { app.UseRewriter(new RewriteOptions() .AddRedirectToHttps() .AddRewrite(@"app/(\d+)", "app?id=$1", skipRemainingRules: false) // Rewrite based on a Regular expression //.AddRedirectToHttps(302, 5001) // Redirect to a different port and use HTTPS .AddRedirect("(.*)/$", "$1") // remove trailing slash, Redirect using a regular expression .AddRedirect(@"^section1/(.*)", "new/$1", (int)HttpStatusCode.Redirect) .AddRedirect(@"^section2/(\\d+)/(.*)", "new/$1/$2", (int)HttpStatusCode.MovedPermanently) .AddRewrite("^feed$", "/?format=rss", skipRemainingRules: false));
در اینجا مثالهایی را از اجبار به استفادهی از HTTPS، تا حذف / از انتهای مسیرهای وب سایت و یا هدایت آدرس قدیمی فید سایت، به آدرسی جدید واقع در مسیر format=rss، توسط عبارات باقاعده مشاهده میکنید.
در این تنظیمات اگر پارامتر skipRemainingRules به true تنظیم شود، به محض برآورده شدن شرط انطباق مسیر (پارامتر اول ذکر شده)، بازنویسی مسیر بر اساس پارامتر دوم، صورت گرفته و دیگر شرطهای ذکر شده، پردازش نخواهند شد.
این میانافزار قابلیت دریافت تعاریف خود را از فایلهای web.config و یا htaccess (لینوکسی) نیز دارد:
app.UseRewriter(new RewriteOptions() .AddIISUrlRewrite(env.ContentRootFileProvider, "web.config") .AddApacheModRewrite(env.ContentRootFileProvider, ".htaccess"));
و یا اگر خواستید منطق پیچیدهتری را نسبت به عبارات باقاعده اعمال کنید، میتوان یک IRule سفارشی را نیز به نحو ذیل تدارک دید:
public class RedirectWwwRule : Microsoft.AspNetCore.Rewrite.IRule { public int StatusCode { get; } = (int)HttpStatusCode.MovedPermanently; public bool ExcludeLocalhost { get; set; } = true; public void ApplyRule(RewriteContext context) { var request = context.HttpContext.Request; var host = request.Host; if (host.Host.StartsWith("www", StringComparison.OrdinalIgnoreCase)) { context.Result = RuleResult.ContinueRules; return; } if (ExcludeLocalhost && string.Equals(host.Host, "localhost", StringComparison.OrdinalIgnoreCase)) { context.Result = RuleResult.ContinueRules; return; } string newPath = request.Scheme + "://www." + host.Value + request.PathBase + request.Path + request.QueryString; var response = context.HttpContext.Response; response.StatusCode = StatusCode; response.Headers[HeaderNames.Location] = newPath; context.Result = RuleResult.EndResponse; // Do not continue processing the request } }
و سپس میتوان آنرا به عنوان یک گزینهی جدید Rewriter معرفی نمود:
app.UseRewriter(new RewriteOptions().Add(new RedirectWwwRule()));
یک نکته: در اینجا در صورت نیاز میتوان از تزریق وابستگیهای در سازندهی کلاس Rule جدید تعریف شده نیز استفاده کرد. برای اینکار باید RedirectWwwRule را به لیست سرویسهای متد ConfigureServices معرفی کرد و سپس نحوهی دریافت وهلهای از آن جهت معرفی به میانافزار بازنویسی مسیرهای وب به صورت ذیل درخواهد آمد:
var options = new RewriteOptions().Add(app.ApplicationServices.GetService<RedirectWwwRule>());
معرفی الگوی Repository
روش متداول کار با فناوریهای مختلف دسترسی به دادهها عموما بدین شکل است:
الف) یافتن رشته اتصالی رمزنگاری شده به دیتابیس از یک فایل کانفیگ (در یک برنامه اصولی البته!)
ب) باز کردن یک اتصال به دیتابیس
ج) ایجاد اشیاء Command برای انجام عملیات مورد نظر
د) اجرا و فراخوانی اشیاء مراحل قبل
ه) بستن اتصال به دیتابیس و آزاد سازی اشیاء
اگر در برنامههای یک تازه کار به هر محلی از برنامه او دقت کنید این 5 مرحله را میتوانید مشاهده کنید. همه جا! قسمت ثبت، قسمت جستجو، قسمت نمایش و ...
مشکلات این روش:
1- حجم کارهای تکراری انجام شده بالا است. اگر قسمتی از فناوری دسترسی به دادهها را به اشتباه درک کرده باشد، پس از مطالعه بیشتر و مشخص شدن نحوهی رفع مشکل، قسمت عمدهای از برنامه را باید اصلاح کند (زیرا کدهای تکراری همه جای آن پراکندهاند).
2- برنامه نویس هر بار باید این مراحل را به درستی انجام دهد. اگر در یک برنامه بزرگ تنها قسمت آخر در یکی از مراحل کاری فراموش شود دیر یا زود برنامه تحت فشار کاری بالا از کار خواهد افتاد (و متاسفانه این مساله بسیار شایع است).
3- برنامه منحصرا برای یک نوع دیتابیس خاص تهیه خواهد شد و تغییر این رویه جهت استفاده از دیتابیسی دیگر (مثلا کوچ برنامه از اکسس به اس کیوال سرور)، نیازمند بازنویسی کل برنامه میباشد.
و ...
همین برنامه نویس پس از مدتی کار به این نتیجه میرسد که باید برای اینکارهای متداول، یک لایه و کلاس دسترسی به دادهها را تشکیل دهد. اکنون هر قسمتی از برنامه برای کار با دیتابیس باید با این کلاس مرکزی که انجام کارهای متداول با دیتابیس را خلاصه میکند، کار کند. به این صورت کد نویسی یک نواختی با حذف کدهای تکراری از سطح برنامه و همچنین بدون فراموش شدن قسمت مهمی از مراحل کاری، حاصل میگردد. در اینجا اگر روزی قرار شد از یک دیتابیس دیگر استفاده شود فقط کافی است یک کلاس برنامه تغییر کند و نیازی به بازنویسی کل برنامه نخواهد بود.
این روزها تشکیل این لایه دسترسی به دادهها (data access layer یا DAL) نیز مزموم است! و دلایل آن در مباحث چرا به یک ORM نیازمندیم برشمرده شده است. جهت کار با ORM ها نیز نیازمند یک لایه دیگر میباشیم تا یک سری اعمال متداول با آنهارا کپسوله کرده و از حجم کارهای تکراری خود بکاهیم. برای این منظور قبل از اینکه دست به اختراع بزنیم، بهتر است به الگوهای طراحی برنامه نویسی شیء گرا رجوع کرد و از رهنمودهای آن استفاده نمود.
الگوی Repository یکی از الگوهای برنامه نویسی با مقیاس سازمانی است. با کمک این الگو لایهای بر روی لایه نگاشت اشیاء برنامه به دیتابیس تشکیل شده و عملا برنامه را مستقل از نوع ORM مورد استفاه میکند. به این صورت هم از تشکیل یک سری کدهای تکراری در سطح برنامه جلوگیری شده و هم از وابستگی بین مدل برنامه و لایه دسترسی به دادهها (که در اینجا همان NHibernate میباشد) جلوگیری میشود. الگوی Repository (مخزن)، کار ثبت، حذف، جستجو و به روز رسانی دادهها را با ترجمه آنها به روشهای بومی مورد استفاده توسط ORM مورد نظر، کپسوله میکند. به این شکل شما میتوانید یک الگوی مخزن عمومی را برای کارهای خود تهیه کرده و به سادگی از یک ORM به ORM دیگر کوچ کنید؛ زیرا کدهای برنامه شما به هیچ ORM خاصی گره نخورده و این عملیات بومی کار با ORM توسط لایهای که توسط الگوی مخزن تشکیل شده، صورت گرفته است.
طراحی کلاس مخزن باید شرایط زیر را برآورده سازد:
الف) باید یک طراحی عمومی داشته باشد و بتواند در پروژههای متعددی مورد استفاده مجدد قرار گیرد.
ب) باید با سیستمی از نوع اول طراحی و کد نویسی و بعد کار با دیتابیس، سازگاری داشته باشد.
ج) باید امکان انجام آزمایشات واحد را سهولت بخشد.
د) باید وابستگی کلاسهای دومین برنامه را به زیر ساخت ORM مورد استفاده قطع کند (اگر سال بعد به این نتیجه رسیدید که ORM ایی به نام XYZ برای کار شما بهتر است، فقط پیاده سازی این کلاس باید تغییر کند و نه کل برنامه).
ه) باید استفاده از کوئریهایی از نوع strongly typed را ترویج کند (مثل کوئریهایی از نوع LINQ).
بررسی مدل برنامه
مدل این قسمت (برنامه NHSample4 از نوع کنسول با همان ارجاعات متداول ذکر شده در قسمتهای قبل)، از نوع many-to-many میباشد. در اینجا یک واحد درسی توسط چندین دانشجو میتواند اخذ شود یا یک دانشجو میتواند چندین واحد درسی را اخذ نماید که برای نمونه کلاس دیاگرام و کلاسهای متشکل آن به شکل زیر خواهند بود:
using System.Collections.Generic;
namespace NHSample4.Domain
{
public class Course
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Teacher { get; set; }
public virtual IList<Student> Students { get; set; }
public Course()
{
Students = new List<Student>();
}
}
}
using System.Collections.Generic;
namespace NHSample4.Domain
{
public class Student
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Course> Courses { get; set; }
public Student()
{
Courses = new List<Course>();
}
}
}
کلاس کانفیگ برنامه جهت ایجاد نگاشتها و سپس ساخت دیتابیس متناظر
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;
namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample4.Domain.Course).Assembly))
.ExportTo(System.Environment.CurrentDirectory)
);
}
public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
الف) با توجه به اینکه برنامه از نوع ویندوزی است، برای مدیریت صحیح کانکشن استرینگ، فایل App.Config را به برنامه افروده و محتویات آنرا به شکل زیر تنظیم میکنیم (تا کلید DbConnectionString توسط متد GetConfig مورد استفاده قرارگیرد ):
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<configuration>
<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true"/>
</connectionStrings>
</configuration>
ب) در NHibernate سنتی (!) کار ساخت نگاشتها توسط یک سری فایل xml صورت میگیرد که با معرفی فریم ورک Fluent NHibernate و استفاده از قابلیتهای Auto Mapping آن، اینکار با سهولت و دقت هر چه تمامتر قابل انجام است که توضیحات نحوهی انجام آنرا در قسمتهای قبل مطالعه فرمودید. اگر نیاز بود تا این فایلهای XML نیز جهت بررسی شخصی ایجاد شوند، تنها کافی است از متد ExportTo آن همانگونه که در متد GetConfig استفاده شده، کمک گرفته شود. به این صورت پس از ایجاد خودکار نگاشتها، فایلهای XML متناظر نیز در مسیری که به عنوان آرگومان متد ExportTo مشخص گردیده است، تولید خواهند شد (دو فایل NHSample4.Domain.Course.hbm.xml و NHSample4.Domain.Student.hbm.xml را در پوشهای که محل اجرای برنامه است خواهید یافت).
با فراخوانی متد CreateDb این کلاس، پس از ساخت خودکار نگاشتها، database schema متناظر، در دیتابیسی که توسط کانکشن استرینگ برنامه مشخص شده، ایجاد خواهد شد که دیتابیس دیاگرام آنرا در شکل ذیل مشاهده مینمائید (جداول دانشجویان و واحدها هر کدام به صورت موجودیتی مستقل ایجاد شده که ارجاعات آنها در جدولی سوم نگهداری میشود).
پیاده سازی الگوی مخزن
اینترفیس عمومی الگوی مخزن به شکل زیر میتواند باشد:
using System;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;
namespace NHSample4.NHRepository
{
//Repository Interface
public interface IRepository<T>
{
T Get(object key);
T Save(T entity);
T Update(T entity);
void Delete(T entity);
IQueryable<T> Find();
IQueryable<T> Find(Expression<Func<T, bool>> predicate);
}
}
سپس پیاده سازی آن با توجه به کلاس SingletonCore ایی که در قسمت قبل تهیه کردیم (جهت مدیریت صحیح سشن فکتوری)، به صورت زیر خواهد بود.
این کلاس کار آغاز و پایان تراکنشها را نیز مدیریت کرده و جهت سهولت کار اینترفیس IDisposable را نیز پیاده سازی میکند :
using System;
using System.Linq;
using NHSessionManager;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
namespace NHSample4.NHRepository
{
public class Repository<T> : IRepository<T>, IDisposable
{
private ISession _session;
private bool _disposed = false;
public Repository()
{
_session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
BeginTransaction();
}
~Repository()
{
Dispose(false);
}
public T Get(object key)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);
return _session.Get<T>(key);
}
public T Save(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);
_session.Save(entity);
return entity;
}
public T Update(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);
_session.Update(entity);
return entity;
}
public void Delete(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return;
_session.Delete(entity);
}
public IQueryable<T> Find()
{
if (!isSessionSafe) return null;
return _session.Linq<T>();
}
public IQueryable<T> Find(System.Linq.Expressions.Expression<Func<T, bool>> predicate)
{
if (!isSessionSafe) return null;
return Find().Where(predicate);
}
void Commit()
{
if (!isSessionSafe) return;
if (_session.Transaction != null &&
_session.Transaction.IsActive &&
!_session.Transaction.WasCommitted &&
!_session.Transaction.WasRolledBack)
{
_session.Transaction.Commit();
}
else
{
_session.Flush();
}
}
void Rollback()
{
if (!isSessionSafe) return;
if (_session.Transaction != null && _session.Transaction.IsActive)
{
_session.Transaction.Rollback();
}
}
private bool isSessionSafe
{
get
{
return _session != null && _session.IsOpen;
}
}
void BeginTransaction()
{
if (!isSessionSafe) return;
_session.BeginTransaction();
}
public void Dispose()
{
Dispose(true);
// tell the GC that the Finalize process no longer needs to be run for this object.
GC.SuppressFinalize(this);
}
protected virtual void Dispose(bool disposeManagedResources)
{
if (_disposed) return;
if (!disposeManagedResources) return;
if (!isSessionSafe) return;
try
{
Commit();
}
catch (Exception ex)
{
Console.WriteLine(ex.ToString());
Rollback();
}
finally
{
if (isSessionSafe)
{
_session.Close();
_session.Dispose();
}
}
_disposed = true;
}
}
}
using System;
using System.Collections.Generic;
using NHSample4.Domain;
using NHSample4.NHRepository;
namespace NHSample4
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//NHSessionManager.Config.CreateDb();
//ابتدا یک دانشجو را اضافه میکنیم
Student student = null;
using (var studentRepo = new Repository<Student>())
{
student = studentRepo.Save(new Student() { Name = "Vahid" });
}
//سپس یک واحد را اضافه میکنیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
var course = courseRepo.Save(new Course() { Teacher = "Shams" });
}
//اکنون یک واحد را به دانشجو انتساب میدهیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
courseRepo.Save(new Course() { Students = new List<Student>() { student } });
}
//سپس شماره دروس استادی خاص را نمایش میدهیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
var query = courseRepo.Find(t => t.Teacher == "Shams");
foreach (var course in query)
Console.WriteLine(course.Id);
}
Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
همانطور که ملاحظه میکنید در این سطح دیگر برنامه هیچ درکی از ORM مورد استفاده ندارد و پیاده سازی نحوهی تعامل با NHibernate در پس کلاس مخزن مخفی شده است. کار آغاز و پایان تراکنشها به صورت خودکار مدیریت گردیده و همچنین آزاد سازی منابع را نیز توسط اینترفیس IDisposable مدیریت میکند. به این صورت امکان فراموش شدن یک سری از اعمال متداول به حداقل رسیده، میزان کدهای تکراری برنامه کم شده و همچنین هر زمانیکه نیاز بود، صرفا با تغییر پیاده سازی کلاس مخزن میتوان به ORM دیگری کوچ کرد؛ بدون اینکه نیازی به بازنویسی کل برنامه وجود داشته باشد.
دریافت سورس برنامه قسمت هشتم
ادامه دارد ...
نظرات مطالب
EF Code First #12
با درود
ابتدا سپاس به خاطر مطالب بسیار مفیدی که مینویسید.
در یک پروژه وب که به صورت ماژولار تعریف شده باشه و در ابتدا مشخص نباشه که چه امکاناتی داره و قرار باشه در آینده به پروژه اضافه بشه، نمیتونیم Model های مختلف رو در ابتدا در DbContext تعریف کرد.
بنابر این باید برای هر ماژول dll ای تولید کرد که حاوی DomainClass ها , ServiceLayer ها ، Controller ها و DbContext مربوط به اون ماژول باشه.
به نظر شما برای تعریف این قسمت ها در Application_Start باید چه کار کید.
ابتدا سپاس به خاطر مطالب بسیار مفیدی که مینویسید.
در یک پروژه وب که به صورت ماژولار تعریف شده باشه و در ابتدا مشخص نباشه که چه امکاناتی داره و قرار باشه در آینده به پروژه اضافه بشه، نمیتونیم Model های مختلف رو در ابتدا در DbContext تعریف کرد.
بنابر این باید برای هر ماژول dll ای تولید کرد که حاوی DomainClass ها , ServiceLayer ها ، Controller ها و DbContext مربوط به اون ماژول باشه.
به نظر شما برای تعریف این قسمت ها در Application_Start باید چه کار کید.
مطالب
نکاتی در مورد ELMAH
سفارشی سازی ایمیل ارسالی :
در مورد ELMAH(Erro Logging Module And Handlers) آقای نصیری چندین مطلب نوشته اند ( + و + و ... )قبل از ارسال ایمیل توسط ELMAH رخدادی به نام Mailing اجرا (Raise) میشود. اگر برای این رخداد یک Event Handler ایجاد کنیم، میتوانیم جزئیات مربوط به خطایی که قرار است ارسال شود را تغییر دهیم. به عنوان مثال میتوانیم بگوئیم اگر Error ما از نوع Application Exception بود آنرا به آدرس دیگری ارسال کن و .... برای ایجاد یک Event Handler برای رخداد Mailing ابتدا فایل Global.asax رو به پروژه اضافه کنید و کد زیر را به آن اضافه کنید :
void ErrorMailModuleName_Mailing(object sender, Elmah.ErrorMailEventArgs e) { }
دقت داشته باشید که در کد فوق به جای ErrorMailModuleName نام HTTPModule را بنویسید، این ماژول در فایل Web.Config قرار دارد :
<httpModules> <add name="ErrorMail" type="Elmah.ErrorMailModule, Elmah" /> </httpModules>
که در کد فوق ErrorMail میباشد در نهایت :
void ErrorMail_Mailing(object sender, Elmah.ErrorMailEventArgs e) { }
به عنوان مثال در کد زیر اگر Error از نوع Application Exception بود Error Log به آدرس sir1afifi@gmail.com نیز ارسال میشود :
void ErrorMail_Mailing(object sender, Elmah.ErrorMailEventArgs e) { if (e.Error.Exception is ApplicationException) { e.Mail.To.Add("sir1afifi@gmail.com"); } }
ذخیره Errorها در دیتابیس SQL SERVER :
ELMAH خطاهای Log شده را در جدولی با نام ELMAH_Error ذخیره میکند، اگر به داخل پوشه ELMAH توجه کرده باشید یک فایل با نام SQLServer.sql وجود دارد که حاوی اسکریپت مربوط به ساخت جدول فوق میباشد. با اجرای این اسکریپت جدول مربوطه همرا با سه SP با نامهای ELMAH_GetErrorsXml ، ELMAH_GetErrorXml ، ELMAH_LogError ساخته میشوند. بعد از ساخت جدول مربوطه باید تگ زیر را در فایل Web.Config بنویسیم :
<errorLog type="Elmah.SqlErrorLog, Elmah" connectionStringName="..." />
connectionStringName هم نام کانکشن استرینگ را در این قسمت قرار میدهیم به عنوان مثال با داشتن کانکشن استرینگ زیر :
<connectionStrings> <add name="conn" connectionString="Data Source=.;Initial Catalog=test;User ID=user1;Password=123456;"/> </connectionStrings>
به این صورت connectionStringName برابر با مقدار name یعنی conn میشود.