بازخوردهای پروژه‌ها
provider
سلام
من پروژه رو اجرا کردم و مشکلی ندارم فقط 1 سوال
Image‌ها دقیقا کجا ان من پیدا نمی‌کنم آدرسشون 
http://localhost:2986/Handler/Catego....ashx?catId=10
http://localhost:2986/Handler/ProductHandler.ashx?Id=10
من می‌خوام با provider تو نرم افزار اندروید صداشون بزنم  
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
با سلام؛ پروژه روی سیستم بنده درست اجرا میشه، ولی بعد ازپابلیش روی هاست خطای زیر رو داریم:
HTTP Error 500.30 - ANCM In-Process Start Failure
یک نکته اینکه تا قبل از آپدیت ویژوال استودیو به نسخه 16.7.0، همه چی درست بود حتی روی هاست.
مطالب
استفاده از Razor در فایل Css
در مقاله «استفاده از Razor در فایل‌های JavaScript و CSS» با نحوه‌ی استفاده از Razor در فایل‌های Js و Css آشنا شدید. در مقاله‌ی جاری با روش دیگری، با نحوه‌ی استفاده از Syntax Razor در فایل‌های Css آشنا خواهید شد.

در ابتدا بعد از ایجاد یک پروژه‌ی جدید، نیاز دارید تا اسمبلی RazorEngin را توسط Package Manager Console به پروژه اضافه نماید.
Install-Package RazorEngine -Version 3.7.0



در گام بعدی نیاز است در کنترلری، یک اکشن متد را تعریف نماید که خروجی آن از نوع رشته خواهد بود و دستورات زیر در آن تعریف می‌شوند:
using System.Web.Mvc;
using RazorEngine;

namespace dynamicCSS.Controllers
{
    public class StyleController : Controller
    {
        /// <summary>
        /// نام متد ارجاعی به فایل سی اس اس 
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public string Index()
        {
            //The ContentType property specifies the HTTP content type for the response. If no ContentType is specified, the default is text/HTML.  
            Response.ContentType = "text/css";
            //با استفاه از متد           
            //ReadAllText
            //فایل رو خوانده و سپس از متد 
            //Parse in Razor Class
            //به صورت رشته برگشت خواهیم داد
             return Razor.Parse(System.IO.File.ReadAllText(Server.MapPath("/Content/Site.css")));
        }
    }
}
در خط 21، فایل Css موجود در پوشه‌ی Content واقع در ریشه‌ی پروژه، خوانده شده و با متد Parse در کلاس Razor پردازش و بازگشت داده می‌شود. در کد زیر تمامی متدهای موجود در کلاس Razor را می‌توانید ملاحظه کنید:
#region Assembly RazorEngine.dll, v2.1.4039.23635
// Your Address\dynamicCSS\packages\RazorEngine.2.1\lib\.NetFramework 4.0\RazorEngine.dll
#endregion

using RazorEngine.Templating;
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace RazorEngine
{
    public static class Razor
    {
        public static TemplateService DefaultTemplateService { get; }
        public static IDictionary<string, TemplateService> Services { get; }

        public static void AddResolver(Func<string, string> resolverDelegate);
        public static void AddResolver(ITemplateResolver resolver);
        public static void Compile(string template, string name);
        public static void Compile(string template, Type modelType, string name);
        public static void CompileWithAnonymous(string template, string name);
        public static string Parse(string template, string name = null);
        public static string Parse<T>(string template, T model, string name = null);
        public static string Run(string name);
        public static string Run<T>(T model, string name);
        public static void SetActivator(Func<Type, ITemplate> activator);
        public static void SetActivator(IActivator activator);
        public static void SetTemplateBase(Type type);
    }
}


در این حالت می‌توان از دستورات Razor در فایل Css نیز استفاده کرد:
@{
    // در اینجا دو متغییر با کلمه کلیدی 
    // var
    // ساخته و به صورت پیش فرض مقدار دهی نمودیم
    var  redColor = "red";
    var sizeMode = "100px";
}

h1 {
 // روش استفاده از متغییر‌ها 
  color: @redColor !important;
  font-size : @sizeModel !impotant;
 }
و در انتها می‌بایست در Layout پروژه، آدرس فایل Css را مشخص کرد:
//تغییر ادرس فایل به اکشن متد در  کنترلر
//Home
//<link href="/Content/Site.Css" rel="stylesheet" />
//شکل صحیح آدرس دهی
<link href="@Url.Action("Style", "Home")" rel="stylesheet" />

نکته: در صورتیکه متغیری بعد از دستورات استفاده شده تعریف گردد، با خطای زیر روبرو خواهید شد:




در خروجی نهایی تگ h1  با فونت 100 پیکسل و رنگ قرمز به نمایش در می‌آید:


Image

 

 :در صورتیکه خروجی نهایی به شکل صحیح اجرا نگردید، برای تست صحیح بودن گام‌های قبلی می‌توانید اکشن متد را در مرورگر اجرا کنید
 localhost:1599/Home/Style
نظرات مطالب
روش‌هایی برای بهبود قابلیت دیباگ بسته‌های NuGet
- کتابخانه‌ای که ذکر کردید، از روش symbol server نیوگت استفاده می‌کند (که در بحث جاری مطرح شده) و نه قرار دادن فایل‌های pdb در بسته‌ی نیوگت. به همین جهت ارتباطی به issue ای که ارسال کردید و در مورد pdbهای embedded هست، ندارد و فایل‌های pdb دریافتی از symbol server، در پوشه‌ی bin کپی نمی‌شوند و در صورت دریافت، سراسری هستند (ذخیره در کش عمومی سیستم و بارگذاری مجدد از همان کش).
- هدف از source link این هست که بتوان قطعه کد کتابخانه‌ی ثالثی را در حین دیباگ مشاهده کرد. هدف از pdb دریافتی از nuget هم این است که اگر در حین کار با کتابخانه‌ای به استثنائی رسیدید، اطلاعات دیباگ بیشتری مانند شماره سطر کدهای مرتبط با آن کتابخانه را نمایش دهد و هر دو مورد هم بدون هیچ تنظیم اضافه‌تری در فایل csproj، با VSCode کار می‌کنند.

یک مثال با VSCode:
فایل launch.json پروژه به این صورت تغییر کرد (بر اساس توضیحات انتهای مطلب):
{
    // Use IntelliSense to find out which attributes exist for C# debugging
    // Use hover for the description of the existing attributes
    // For further information visit https://github.com/OmniSharp/omnisharp-vscode/blob/master/debugger-launchjson.md
    "version": "0.2.0",
    "configurations": [
        {
            "name": ".NET Core Launch (console)",
            "type": "coreclr",
            "request": "launch",
            "preLaunchTask": "build",
            // If you have changed target frameworks, make sure to update the program path.
            "program": "${workspaceFolder}/bin/Debug/netcoreapp3.1/EFCoreDbFunctionsSample.dll",
            "args": [],
            "cwd": "${workspaceFolder}",
            // For more information about the 'console' field, see https://aka.ms/VSCode-CS-LaunchJson-Console
            "console": "internalConsole",
            "stopAtEntry": false,
            "justMyCode": false,
            "symbolOptions": {
                "searchMicrosoftSymbolServer": true
            },
            "suppressJITOptimizations": true,
            "env": {
                "COMPlus_ZapDisable": "1"
            }
        },
        {
            "name": ".NET Core Attach",
            "type": "coreclr",
            "request": "attach",
            "processId": "${command:pickProcess}"
        }
    ]
}
در این زمان با فشردن دکمه‌ی F5 در VSCode، کار دریافت symbols از symbols server شروع می‌شود (و کمی طول می‌کشد و در لاگ پروژه، مراحل آن کاملا مشخص هست). در این حالت فایل‌های pdb را هم داخل پوشه‌ی bin\Debug\netcoreapp3.1 کپی نمی‌کند و در کش سراسری nuget در سیستم قرار می‌دهد تا به ازای هر پروژه، این اطلاعات تکراری حجیم (به ازای هر dll مرتبط با پروژه، یک فایل pdb حجیم از symbol server دریافت خواهد شد)، دریافت نشوند:
Loaded 'C:\Program Files\dotnet\shared\Microsoft.NETCore.App\3.1.8\System.Private.CoreLib.dll'. Symbols loaded.
Loaded 'D:\Prog\1399\EFCoreDbFunctionsSample\bin\Debug\netcoreapp3.1\EFCoreDbFunctionsSample.dll'. Symbols loaded.
.
.
.
Loaded 'D:\Prog\1399\EFCoreDbFunctionsSample\bin\Debug\netcoreapp3.1\EFCoreSecondLevelCacheInterceptor.dll'. Symbols loaded.
.
.
.
همانطور که مشاهده می‌کنید، Symbols مربوط به کتابخانه‌ی ثالث استفاده شده هم بارگذاری شده‌اند.

در مورد سورس لینک:
قرار دادن یک break-point روی یک سطر:


و سپس زمانیکه در حالت دیباگ (همان فشردن دکمه‌ی F5 در VSCode)، به این سطر رسیدیم، فشردن دکمه‌ی F11، تا سورس متناظر بارگذاری شود:

مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular
نگارش AspNetCore.SignalR 1.0.0-alpha1-final چند روزی هست که منتشر شده‌است. در این مطلب قصد داریم یک برنامه‌ی وب ASP.NET Core 2.0 را به همراه یک Hub ایجاد کرده و سپس این Hub را در یک کلاینت Angular (2+) مورد استفاده قرار دهیم.


پیشنیازها

برای دنبال کردن این مثال فرض بر این است که NET Core 2.0 SDK. و همچنین Angular CLI را نیز پیشتر نصب کرده‌اید. مابقی بحث توسط خط فرمان و ابزارهای dotnet cli و angular cli ادامه داده خواهند شد و الزامی به نصب هیچگونه IDE نیست و این مثال تنها توسط VSCode پیگیری شده‌است.


تدارک ساختار ابتدایی مثال جاری


ساخت برنامه‌ی وب، توسط dotnet cli
ابتدا یک پوشه‌ی جدید را به نام SignalRCore2Sample ایجاد می‌کنیم. سپس داخل این پوشه، پوشه‌ی دیگری را به نام SignalRCore2WebApp ایجاد خواهیم کرد (تصویر فوق). از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده (در ویندوز، در نوار آدرس، دستور cmd.exe را تایپ و enter کنید) و سپس فرمان ذیل را صادر می‌کنیم:
 dotnet new mvc
این دستور، یک برنامه‌ی جدید ASP.NET Core 2.0 را تولید خواهد کرد.

ساخت برنامه‌ی کلاینت، توسط angular cli
سپس از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Sample بازگشته و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 ng new SignalRCore2Client
این دستور، یک برنامه‌ی Angular را در پوشه‌ی SignalRCore2Client تولید می‌کند (تصویر فوق).

اکنون که در پوشه‌ی ریشه‌ی SignalRCore2Sample قرار داریم، اگر در خط فرمان، دستور . code را صادر کنیم، VSCode هر دو پوشه‌ی وب و client را با هم در اختیار ما قرار می‌دهد:


تکمیل پیشنیازهای برنامه‌ی وب

پس از ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه‌های وب ASP.NET Core و کلاینت Angular، اکنون نیاز است وابستگی جدید AspNetCore.SignalR را به آن معرفی کنیم. به همین جهت به فایل SignalRCore2WebApp.csproj مراجعه کرده و تغییرات ذیل را به آن اعمال می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.All" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.SignalR" Version="1.0.0-alpha1-final" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.VisualStudio.Web.CodeGeneration.Tools" Version="2.0.0" />
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="2.0.0" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا ابتدا بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.SignalR اضافه شده‌است. همچنین Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را نیز اضافه کرده‌ایم تا بتوان از مزیت build تدریجی پروژه، به ازای هر تغییر صورت گرفته، استفاده کنیم.
پس از این تغییرات، دستور ذیل را در خط فرمان صادر می‌کنیم تا وابستگی‌های پروژه نصب شوند:
 dotnet restore
البته اگر افزونه‌ی #C مخصوص VSCode را نصب کرده باشید، تغییرات فایل csproj را دنبال کرده و پیام restore را نیز ظاهر می‌کند؛ تا همین دستور فوق را به صورت خودکار اجرا کند.
یک نکته: نگارش فعلی افزونه‌ی #C مخصوص VSCode، با تغییر فایل csproj و restore وابستگی‌های آن نیاز دارد یکبار آن‌را بسته و سپس مجددا اجرا کنید، تا اطلاعات intellisense خود را به روز رسانی کند. بنابراین اگر VSCode بلافاصله کلاس‌های مرتبط با بسته‌های جدید را تشخیص نمی‌دهد، علت صرفا این موضوع است.

پس از بازیابی وابستگی‌ها، به ریشه‌ی پروژه‌ی برنامه‌ی وب وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet watch run
این دستور، پروژه را build کرده و سپس بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد. همچنین به ازای هر تغییری در فایل‌های کدهای برنامه، به صورت خودکار برنامه را build کرده و مجددا ارائه می‌دهد.


تکمیل برنامه‌ی وب جهت ارسال پیام‌هایی به کلاینت‌های متصل به آن

پس از افزودن وابستگی‌های مورد نیاز، بازیابی و build برنامه، اکنون نوبت به تعریف یک Hub است، تا از طریق آن بتوان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل ارسال کرد. به همین جهت یک پوشه‌ی جدید را به نام Hubs به پروژه‌ی وب افزوده و سپس کلاس جدید MessageHub را به صورت ذیل به آن اضافه می‌کنیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;

namespace SignalRCore2WebApp.Hubs
{
    public class MessageHub : Hub
    {
        public Task Send(string message)
        {
            return Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
        }
    }
}
این کلاس از کلاس پایه Hub مشتق می‌شود. سپس در متد Send آن می‌توان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل به برنامه ارسال کرد.

پس از تعریف این Hub، نیاز است به کلاس Startup مراجعه کرده و دو تغییر ذیل را اعمال کنیم:
الف) ثبت و معرفی سرویس SignalR
ابتدا باید SignalR را فعالسازی کرد. به همین جهت نیاز است سرویس‌های آن‌را به صورت یکجا توسط متد الحاقی AddSignalR در متد ConfigureServices به نحو ذیل معرفی کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddSignalR();
   services.AddMvc();
}

ب) ثبت مسیریابی دسترسی به Hub
پس از تعریف Hub، مرحله‌ی بعدی، مشخص سازی نحوه‌ی دسترسی به آن است. به همین جهت در متد Configure، به نحو ذیل Hub را معرفی کرده و سپس یک path را برای آن مشخص می‌کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseSignalR(routes =>
   {
      routes.MapHub<MessageHub>(path: "message");
    });
یعنی اکنون این Hub در آدرس ذیل قابل دسترسی است:
  http://localhost:5000/message
این آدرسی است که در کلاینت Angular، از آن برای اتصال به هاب، استفاده خواهیم کرد.


انتشار پیام‌هایی به تمام کاربران متصل به برنامه

آدرس فوق به تنهایی کار خاصی را انجام نمی‌دهد. از آن جهت اتصال کلاینت‌های برنامه استفاده می‌شود و این کلاینت‌ها پیام‌های رسیده‌ی از طرف برنامه را از این آدرس دریافت خواهند کرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، ارسال تعدادی پیام به سمت کلاینت‌ها است. برای این منظور به HomeController برنامه‌ی وب مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;
using SignalRCore2WebApp.Hubs;

namespace SignalRCore2WebApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHubContext<MessageHub> _messageHubContext;
        public HomeController(IHubContext<MessageHub> messageHubContext)
        {
            _messageHubContext = messageHubContext;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            return View(); // show the view
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> Index(string message)
        {
            await _messageHubContext.Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
            return View();
        }
    }
}
برای دسترسی به Hubهای تعریف شده می‌توان از سیستم تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. برای این منظور تنها کافی است Hub مدنظر را به عنوان آرگومان جنریک IHubContext تعریف کرد. سپس از طریق آن می‌توان به این context‌، در قسمت‌های مختلف برنامه دسترسی یافت و برای مثال پیام‌هایی را به کاربران ارائه داد.
در این مثال ابتدا View ذیل نمایش داده می‌شود:
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}

<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send</button>
</form>
کار آن فرستادن یک پیام به متد Index است. سپس این متد، به کمک context تزریق شده‌ی Hub پیام‌ها، این پیام را به تمام کلاینت‌های متصل ارسال می‌کند.


تکمیل برنامه‌ی کلاینت Angular جهت نمایش پیام‌های رسیده‌ی از طرف سرور

تا اینجا ساختار ابتدایی برنامه‌ی Angular را توسط Angular CLI ایجاد کردیم. اکنون نیاز است وابستگی سمت کلاینت SignalR Core را نصب کنیم. به همین جهت از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Client وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
پرچم save آن سبب خواهد شد تا این وابستگی علاوه بر نصب، در فایل package.json نیز درج شود.
کلاینت رسمی signalr، هم جاوا اسکریپتی است و هم تایپ‌اسکریپتی. به همین جهت به سادگی توسط یک برنامه‌ی تایپ اسکریپتی Angular قابل استفاده است. کلاس‌های آن‌را در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist\src می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدا، فایل app.component.ts را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { HubConnection } from "@aspnet/signalr-client";

@Component({
  selector: "app-root",
  templateUrl: "./app.component.html",
  styleUrls: ["./app.component.css"]
})
export class AppComponent implements OnInit {
  hubPath = "http://localhost:5000/message";
  messages: string[] = [];

  ngOnInit(): void {
    const connection = new HubConnection(this.hubPath);
    connection.on("send", data => {
      this.messages.push(data);
    });
    connection.start().then(() => {
      // connection.invoke("send", "Hello");
      console.log("connected.");
    });
  }
}
در اینجا در ابتدا، کلاس HubConnection از ماژول aspnet/signalr-client@ دریافت شده‌است. سپس بر این اساس در ngOnInit، یک وهله از آن که به مسیر Hub تعریف شده‌ی برنامه اشاره می‌کند، ایجاد خواهد شد. هر زمانیکه پیامی از سمت سرور دریافت گردید، این پیام را به لیست messages، که یک آرایه است اضافه می‌کنیم. در آخر برای راه اندازی این اتصال، متد start آ‌ن‌را فراخوانی خواهیم کرد. در اینجا می‌توان یک متد سمت سرور را فراخوانی کرد و یا برقراری اتصال را در کنسول developers مرورگر نمایش داد.
آرایه‌ی messages را به نحو ذیل توسط یک حلقه در قالب این کامپوننت نمایش خواهیم داد:
<div>
  <h1>
    The messages from the server:
  </h1>
  <ul>
    <li *ngFor="let message of messages">
      {{message}}
    </li>
  </ul>
</div>
پس از آن به ریشه‌ی پروژه‌ی کلاینت مراجعه کرده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم تا برنامه‌ی Angular ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده شود:
  ng serve -o
در این حالت برنامه در آدرس  http://localhost:4200/ قابل دسترسی خواهد بود.


همانطور که مشاهده می‌کنید، پیام خطای ذیل را صادر کرده‌است:
 Failed to load http://localhost:5000/message: Response to preflight request doesn't pass access control check: No 'Access-Control-Allow-Origin' header is present on the requested resource. Origin 'http://localhost:4200' is therefore not allowed access.
علت اینجا است که برنامه‌ی Angular بر روی پورت 4200 کار می‌کند و برنامه‌ی وب ما بر روی پورت 5000 تنظیم شده‌است. به همین جهت نیاز است CORS را در برنامه‌ی وب تنظیم کرد تا امکان یک چنین دسترسی صادر شود.
برای این منظور به فایل آغازین برنامه‌ی وب مراجعه کرده و سرویس‌های AddCors را به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSignalR();
    services.AddCors(options =>
            {
                options.AddPolicy("CorsPolicy",
                    builder => builder
                        .AllowAnyOrigin()
                        .AllowAnyMethod()
                        .AllowAnyHeader()
                        .AllowCredentials());
            });
    services.AddMvc();
}
پس از آن در متد Configure، این سیاست دسترسی باید مورد استفاده قرار گیرد؛ و گرنه این تنظیمات کار نخواهد کرد. محل قرارگیری آن نیز باید پیش از سایر تنظیمات باشد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseCors(policyName: "CorsPolicy");
اکنون اگر مجددا برنامه‌ی Angular را Refresh کنیم، در console توسعه دهندگان مرورگر، مشاهده خواهیم کرد که اتصال برقرار شده‌است:


در آخر برای آزمایش برنامه، به آدرس http://localhost:5000 یا همان برنامه‌ی وب، مراجعه کرده و پیامی را ارسال کنید. بلافاصله مشاهده خواهید کرد که این پیام توسط کلاینت Angular دریافت شده و نمایش داده می‌شود:



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2Sample.zip
برای اجرا آن، ابتدا به پوشه‌ی SignalRCore2WebApp مراجعه کرده و دو فایل bat آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌ها‌ی برنامه را بازیابی می‌کند و دومی برنامه را بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد.
سپس به پوشه‌ی SignalRCore2Client مراجعه کرده و در آنجا نیز دو فایل bat ابتدایی آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌های برنامه‌ی Angular را بازیابی می‌کند و دومی برنامه‌ی Angular را بر روی پورت 4200 اجرا خواهد کرد.
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یکی دیگر از تغییرات ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی آن، تغییرات اساسی در مورد نحوه‌ی کار با تنظیمات برنامه و فایل‌های مرتبط با آن‌ها است. در ASP.NET Core می‌توانید:
- تنظیمات برنامه را از چندین منبع مختلف خوانده و آن‌ها را یکی کنید.
- تنظیمات را بر اساس تنظیمات مختلف محیطی برنامه، بارگذاری کنید.
- امکان نگاشت اطلاعات خوانده شده‌ی از فایل‌های کانفیگ به کلاس‌ها پیش بینی شده‌است.
- امکان بارگذاری مجدد فایل‌های کانفیگ درصورت تغییر، بدون ری‌استارت کل برنامه وجود دارد.
- امکان تزریق وابستگی‌های تنظیمات برنامه، به قسمت‌های مختلف آن پیش بینی شده‌است.


نصب پیشنیاز خواندن تنظیمات برنامه از یک فایل JSON

برای شروع به کار با خواندن تنظیمات برنامه در ASP.NET Core، نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت Microsoft.Extensions.Configuration.Json را نصب کنیم.
برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.Extensions.Configuration.Json را جستجو کرده و نصب نمائید:


البته همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، اگر صرفا Microsoft.Extensions.Configuration را جستجو کنید (بدون ذکر JSON)، بسته‌های مرتبط با خواندن فایل‌های کانفیگ از نوع XML و یا حتی INI را هم خواهید یافت.
انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
         //same as before  
         "Microsoft.Extensions.Configuration.Json": "1.0.0"
    },

 
افزودن یک فایل کانفیگ JSON دلخواه

بر روی پروژه کلیک راست کرده و از طریق منوی add->new item یک فایل خالی جدید را به نام appsettings.json ایجاد کنید (نام این فایل دلخواه است)؛ با این محتوا:
{
    "Key1": "Value1",
    "Auth": {
        "Users": [ "Test1", "Test2", "Test3" ]
    },
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    }
}
در نگارش‌های پیشین ASP.NET که از web.config برای تعریف تنظیمات برنامه استفاده می‌شد، حالت پیش فرض ذکر تنظیمات برنامه می‌توانست تنها یک سطحی و با ساختار ذیل باشد (البته امکان کدنویسی و نوشتن مداخل سفارشی هم وجود داشت؛ ولی حالت پیش فرض appSettings، تنها key/valueهای یک سطحی هستند):
<appSettings>
   <add key="Logging-IncludeScopes" value="false" />
   <add key="Logging-Level-Default" value="verbose" />
   <add key="Logging-Level-System" value="Information" />
   <add key="Logging-Level-Microsoft" value="Information" />
</appSettings>
اما اکنون یک فایل JSON را با هر تعداد سطح مورد نیاز می‌توان تعریف و استفاده کرد و برای اینکار نیازی به نوشتن کدهای سفارشی تعریف مداخل خاص، وجود ندارد.
در فایل JSON فوق، نمونه‌ای از key/valueها، آرایه‌ها و اطلاعات چندین سطحی را مشاهده می‌کنید.


خواندن فایل تنظیمات appsettings.json در برنامه

پس از نصب پیشنیاز خواندن فایل‌های کانفیگ از نوع JSON، به فایل آغازین برنامه مراجعه کرده و سازنده‌ی جدیدی را به آن اضافه کنید:
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
 
    public Startup(IHostingEnvironment env)
    {
        var builder = new ConfigurationBuilder()
                            .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                            .AddJsonFile("appsettings.json");
        Configuration = builder.Build();
    }
در اینجا نحوه‌ی خواندن فایل کانفیگ جدید appsettings.json را مشاهده می‌کنید. چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
الف) این خواندن، در سازنده‌ی کلاس آغازین برنامه و پیش از تمام تنظیمات دیگر باید انجام شود.
ب) جهت در معرض دید قرار دادن اطلاعات خوانده شده، آن‌را به یک خاصیت عمومی انتساب داده‌ایم.
ج) متد SetBasePath جهت مشخص کردن محل یافتن فایل appsettings.json ذکر شده‌است. این اطلاعات را می‌توان از سرویس توکار IHostingEnvironment و خاصیت ContentRootPath آن دریافت کرد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، این تزریق وابستگی نیز به صورت خودکار توسط ASP.NET Core مدیریت می‌شود.


دسترسی به تنظیمات خوانده شده توسط اینترفیس IConfigurationRoot

تا اینجا موفق شدیم تا تنظیمات خوانده شده را به خاصیت عمومی Configuration از نوع IConfigurationRoot انتساب دهیم. اما ساختار ذخیره شده‌ی در این اینترفیس به چه صورتی است؟


همانطور که مشاهده می‌کنید، هر سطح از سطح قبلی آن با : جدا شده‌است. همچنین اعضای آرایه، دارای ایندکس‌های 0: و 1: و 2: هستند. بنابراین برای خواندن این اطلاعات می‌توان نوشت:
var key1 = Configuration["Key1"];
var user1 = Configuration["Auth:Users:0"];
var authUsers = Configuration.GetSection("Auth:Users").GetChildren().Select(x => x.Value).ToArray();
var loggingIncludeScopes = Configuration["Logging:IncludeScopes"];
var loggingLoggingLogLevelDefault = Configuration["Logging:LogLevel:Default"];
خاصیت Configuration نیز در نهایت بر اساس key/valueها کار می‌کند و این keyها اگر چند سطحی بودند، با : از هم جدا می‌شوند و اگر نیاز به دسترسی اعضای خاصی از آرایه‌ها وجود داشت می‌توان آن ایندکس خاص را در انتهای زنجیره ذکر کرد. همچنین در اینجا نحوه‌ی استخراج تمام اعضای یک آرایه را نیز مشاهده می‌کنید.

یک نکته: خاصیت Configuration، دارای متد GetValue نیز هست که توسط آن می‌توان نوع مقدار دریافتی و یا حتی مقدار پیش فرضی را در صورت عدم وجود این key، مشخص کرد:
 var val = Configuration.GetValue<int>("key-name", defaultValue: 10);
در متد GetValue، آرگومان جنریک آن، یک کلاس را نیز می‌پذیرد. یعنی می‌توان خواص تو در توی مشخص شده‌ی با : را به یک کلاس نیز نگاشت کرد. در اینجا مقدار کلید معرفی شده، اولین سطحی خواهد بود که باید این اطلاعات از آن استخراج و نگاشت شوند.


سرویس IConfigurationRoot قابل تزریق است

در قسمت قبل، سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها را بررسی کردیم. نکته‌ی جالبی را که می‌توان به آن اضافه کرد، قابلیت تزریق خاصیت عمومی
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
به تمام قسمت‌های برنامه است. برای نمونه در همان مثال قسمت قبل، قصد داریم تنظیمات برنامه را در لایه سرویس آن خوانده و مورد استفاده قرار دهیم. برای اینکار باید مراحل ذیل طی شوند:
الف) اعلام موجودیت IConfigurationRoot به IoC Container
اگر از استراکچرمپ استفاده می‌کنید، باید مشخص کنید، زمانیکه IConfigurationRoot درخواست شد، آن‌را چگونه باید از خاصیت مرتبط با آن دریافت کند:
var container = new Container();
container.Configure(config =>
{
    config.For<IConfigurationRoot>().Singleton().Use(() => Configuration);
و یا اگر از همان IoC Container توکار ASP.NET Core استفاده می‌کنید، روش انجام این‌کار در متد ConfigureServices به صورت زیر است:
public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
طول عمر آن هم singleton مشخص شده‌است تا تنها یکبار وهله سازی و سپس کش شود (مناسب برای کار با تنظیمات سراسری برنامه).

ب) فایل project.json کتابخانه‌ی Core1RtmEmptyTest.Services را گشوده و وابستگی Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions را به آن اضافه کنید:
{ 
    "dependencies": {
        //same as before 
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0"
    }
این وابستگی امکان دسترسی به اینترفیس IConfigurationRoot را در اسمبلی‌های دیگر میسر می‌کند.

ج) سپس فایل MessagesService.cs را گشوده و این اینترفیس را به سازنده‌ی سرویس MessagesService تزریق می‌کنیم:
public interface IMessagesService
{
    string GetSiteName();
}
 
public class MessagesService : IMessagesService
{
    private readonly IConfigurationRoot _configurationRoot;
 
    public MessagesService(IConfigurationRoot configurationRoot)
    {
        _configurationRoot = configurationRoot;
    }
 
    public string GetSiteName()
    {
        var key1 = _configurationRoot["Key1"];
        return $"DNT {key1}";
    }
}
در ادامه، نحوه‌ی استفاده‌ی از آن، همانند نکاتی است که در قسمت «دسترسی به تنظیمات خوانده شده توسط اینترفیس IConfigurationRoot» عنوان شد.
اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، با توجه به اینکه میان افزار Run از این سرویس سفارشی استفاده می‌کند:
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
{ 
    app.Run(async context =>
    {
        var siteName = messagesService.GetSiteName();
        await context.Response.WriteAsync($"Hello {siteName}");
    });
}
چنین خروجی را خواهیم داشت:



خواندن تنظیمات از حافظه

الزاما نیازی به استفاده از فایل‌های JSON و یا XML در اینجا وجود ندارد. ابتدایی‌ترین حالت کار با بسته‌ی Microsoft.Extensions.Configuration، متد AddInMemoryCollection آن است که در اینجا می‌توان لیستی از key/value‌ها را ذکر کرد:
var builder = new ConfigurationBuilder()
                    .AddInMemoryCollection(new[]
                                {
                                    new KeyValuePair<string,string>("the-key", "the-value"),
                                });
 و نحوه‌ی کار با آن نیز همانند قبل است:
 var theValue = Configuration["the-key"];


امکان بازنویسی تنظیمات انجام شده، بسته به شرایط محیطی

در اینجا محدود به یک فایل JSON و یک فایل تنظیمات برنامه، نیستیم. برای کار با ConfigurationBuilder می‌توان از Fluent interface آن استفاده کرد و به هر تعدادی که نیاز بود، متدهای خواندن از فایل‌های کانفیگ دیگر را اضافه کرد:
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
 
    public Startup(IHostingEnvironment env)
    {
        var builder = new ConfigurationBuilder()
                            .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                            .AddInMemoryCollection(new[]
                                {
                                    new KeyValuePair<string,string>("the-key", "the-value"),
                                })
                            .AddJsonFile("appsettings.json", reloadOnChange: true, optional: false)
                            .AddJsonFile($"appsettings.{env}.json", optional: true);
        Configuration = builder.Build();
    }
و نکته‌ی مهم اینجا است که تنظیمات فایل دوم، تنظیمات مشابه فایل اول را بازنویسی می‌کند.
برای مثال در اینجا آخرین AddJsonFile تعریف شده، بنابر متغیر محیطی فعلی به appsettings.development.json تفسیر شده و در صورت وجود این فایل (با توجه به optional بودن آن) اطلاعات آن دریافت گردیده و اطلاعات مشابه فایل appsettings.json قبلی را بازنویسی می‌کند.


امکان دسترسی به متغیرهای محیطی سیستم عامل

در انتهای زنجیره‌ی ConfigurationBuilder می‌توان متد AddEnvironmentVariables را نیز ذکر کرد:
 var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("appsettings.json", optional: true, reloadOnChange: true)
.AddJsonFile($"appsettings.{env.EnvironmentName}.json", optional: true)
.AddEnvironmentVariables();
این متد سبب می‌شود تا تمام اطلاعات قسمت Environment سیستم عامل، به مجموعه‌ی تنظیمات جاری اضافه شوند (در صورت نیاز) که نمونه‌ای از آن‌را در تصویر ذیل مشاهده می‌کنید:



امکان نگاشت تنظیمات برنامه به کلاس‌‌های متناظر

کار کردن با key/valueهای رشته‌ای، هرچند روش پایه‌ای استفاده‌ی از تنظیمات برنامه است، اما آنچنان refactoring friendly نیست. در ASP.NET Core امکان تعریف تنظیمات strongly typed نیز پیش بینی شده‌است. برای این منظور باید مراحل زیر طی شوند:
به عنوان نمونه تنظیمات فرضی smtp ذیل را به انتهای فایل appsettings.json اضافه کنید:
{
    "Key1": "Value1",
    "Auth": {
        "Users": [ "Test1", "Test2", "Test3" ]
    },
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    },
    "Smtp": {
        "Server": "0.0.0.1",
        "User": "user@company.com",
        "Pass": "123456789",
        "Port": "25"
    }
}
مثال جاری که بر اساس ASP.NET Core Web Application و با قالب خالی آن ایجاد شده‌است، دارای نام فرضی Core1RtmEmptyTest است. در همین پروژه بر روی پوشه‌ی src کلیک راست کرده و گزینه‌ی Add new project را انتخاب کنید و سپس یک پروژه‌ی جدید از نوع NET Core -> Class library. را به آن با نام Core1RtmEmptyTest.ViewModels اضافه کنید (تصویر ذیل).


در این کتابخانه‌ی جدید که محل نگهداری ViewModelهای برنامه خواهد بود، کلاس معادل قسمت smtp فایل config فوق را اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewModels
{
    public class SmtpConfig
    {
        public string Server { get; set; }
        public string User { get; set; }
        public string Pass { get; set; }
        public int Port { get; set; }
    }
}
از این جهت این کلاس را در یک library جداگانه قرار داده‌ایم تا بتوان از آن در لایه‌ی سرویس و همچنین خود برنامه استفاده کرد. اگر این کلاس را در برنامه‌ی اصلی قرار می‌دادیم، امکان دسترسی به آن در لایه‌ی سرویس میسر نمی‌شد.
سپس به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest مراجعه کرده و بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.ViewModels را انتخاب کنید، تا اسمبلی آن‌را بتوان در پروژه‌ی جاری استفاده کرد.
انجام اینکار معادل است با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json پروژه:
{
    "dependencies": {
        // same as before        
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*"
    },
اکنون با فرض وجود تنظیمات خواندن فایل appsettings.json در سازنده‌ی کلاس آغازین برنامه، نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.Extensions.Configuration.Binder را نصب کنید:


و سپس در کلاس آغازین برنامه و متد ConfigureServices آن، نحوه‌ی نگاشت قسمت Smtp فایل کانفیگ را مشخص کنید:
public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.Configure<SmtpConfig>(options => Configuration.GetSection("Smtp").Bind(options));
در اینجا مشخص شده‌است که کار وهله سازی کلاس SmtpConfig بر اساس اطلاعات قسمت smtp فایل کانفیگ تامین می‌شود. متغیر Configuration ایی که در اینجا استفاده شده‌است همان خاصیت عمومی public IConfigurationRoot Configuration کلاس آغازین برنامه است.

سپس برای استفاده از این تنظیمات strongly typed (برای نمونه در لایه سرویس برنامه)، ابتدا ارجاعی را به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest.ViewModels به لایه‌ی سرویس برنامه اضافه می‌کنیم (بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.ViewModels را انتخاب کنید).
در ادامه نیاز است بسته‌ی نیوگت جدیدی را به نام Microsoft.Extensions.Options به لایه‌ی سرویس برنامه اضافه کنیم. به این ترتیب قسمت وابستگی‌های فایل project.json این لایه چنین شکلی را پیدا می‌کند:
    "dependencies": {
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*",
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Options": "1.0.0",
        "NETStandard.Library": "1.6.0"
    }
پس از ذخیره سازی این کلاس و بازیابی خودکار وابستگی‌های آن، اکنون برای دسترسی به این تنظیم باید از اینترفیس ویژه‌ی IOptions استفاده کرد (به همین جهت بسته‌ی جدید نیوگت Microsoft.Extensions.Options را نصب کردیم):
public interface IMessagesService
{
    string GetSiteName();
}
 
public class MessagesService : IMessagesService
{
    private readonly IConfigurationRoot _configurationRoot;
    private readonly IOptions<SmtpConfig> _settings;
 
    public MessagesService(IConfigurationRoot configurationRoot, IOptions<SmtpConfig> settings)
    {
        _configurationRoot = configurationRoot;
        _settings = settings;
    }
 
    public string GetSiteName()
    {
        var key1 = _configurationRoot["Key1"];
        var server = _settings.Value.Server;
        return $"DNT {key1} - {server}";
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید <IOptions<SmtpConfig به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است و سپس از طریق خاصیت Value آن می‌توان به تمام اطلاعات کلاس SmtpConfig به شکل strongly typed دسترسی یافت.

اکنون اگر برنامه را جرا کنید، این خروجی را می‌توان مشاهده کرد (که در آن آدرس Server دریافت شده‌ی از فایل کانفیگ نیز مشخص است):


البته همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، این تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های برنامه کار می‌کند. برای مثال در کنترلرها هم می‌توان <IOptions<SmtpConfig را به همین نحو تزریق کرد.


نحوه‌ی واکنش به تغییرات فایل‌های کانفیگ

در نگارش‌های قبلی ASP.NET، هر تغییری در فایل web.config، سبب ری‌استارت شدن کل برنامه می‌شد که این مساله نیز خود سبب بروز مشکلات زیادی مانند از دست رفتن سشن تمام کاربران می‌شد.
در ASP.NET Core، برنامه‌ی وب ما دیگر متکی به فایل web.config نبوده و همچنین می‌توان چندین و چند نوع فایل config داشت. به علاوه در اینجا متدهای مرتبط معرفی فایل‌های کانفیگ دارای پارامتر مخصوص reloadOnChange نیز هستند:
 .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true, reloadOnChange: true)
این پارامتر در صورت true بودن، به صورت خودکار سبب بارگذاری مجدد اطلاعات فایل کانفیگ می‌شود (بدون ری‌استارت کل برنامه).
مطالب
استفاده از SignalR در اندروید
همانطور که مطلع هستید، بخش سورس باز مایکروسافت برای برنامه‌نویس‌های جاوا نیز SDKی جهت استفاده از SignalR ارائه کرده است. در اینجا می‌توانید مخزن کد آن را در گیت‌هاب مشاهده کنید. هنوز مستنداتی برای این SDK به صورت قدم به قدم ارائه نشده است. لازم به ذکر است که مراجعه به قسمت‌های نوشته شده در اینجا نیز می‌تواند منبع خوبی برای شروع باشد. در ادامه نحوه استفاده از این SDK را با هم بررسی خواهیم کرد.
ابتدا در سمت سرور یک Hub ساده را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
public class ChatHub : Hub
{
        public void Send(string name, string message)
        {
            Clients.All.messageReceived(name, message);
        }
}
برای سمت کلاینت نیز یک پروژه Android Application داخل Eclipse به صورت زیر ایجاد می‌کنیم:

خوب، برای استفاده از SignalR در پروژه‌ی ایجاد شده باید کتابخانه‌های زیر را به درون پوشه libs اضافه کنیم، همچنین باید ارجاعی به کتابخانه Gson نیز داشته باشیم.

قدم بعدی افزودن کدهای سمت کلاینت برای SignalR می‌باشد. دقت داشته باشید که کدهایی که در ادامه مشاهده خواهید کرد دقیقاً مطابق دستورالمعل‌هایی است که قبلاً مشاهده کرده‌اید. برای اینکار داخل کلاس MainActivity.java کدهای زیر را اضافه کنید:

Platform.loadPlatformComponent( new AndroidPlatformComponent() );
HubConnection connection = new HubConnection(DEFAULT_SERVER_URL);
HubProxy hub = connection.createHubProxy("ChatHub");
connection.error(new ErrorCallback() {
    
    @Override
    public void onError(final Throwable error) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), error.getMessage(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
        
    }
});
hub.subscribe(new Object() {
    @SuppressWarnings("unused")
    public void messageReceived(final String name, final String message) {
        
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), name + ": " + message, Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
connection.start()
.done(new Action<Void>() {
    
    @Override
    public void run(Void obj) throws Exception {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), "Done Connecting!", Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
connection.received(new MessageReceivedHandler() {
    @Override
    public void onMessageReceived(final JsonElement json) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                JsonObject jsonObject = json.getAsJsonObject();
                JsonArray jsonArray =jsonObject.getAsJsonArray("A");
                Toast.makeText(getApplicationContext(), jsonArray.get(0).getAsString() + ": " + jsonArray.get(1).getAsString(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});

همانطور که مشاهده می‌کنید توسط قطعه کد زیر SKD مربوطه در نسخه‌های قدیمی اندروید نیز بدون مشکل کار خواهد کرد:

Platform.loadPlatformComponent( new AndroidPlatformComponent() );

در ادامه توسط متد createHubProxy ارجاعی به هابی که در سمت سرور ایجاد کردیم، داده‌ایم:

HubProxy hub = connection.createHubProxy("ChatHub");

در ادامه نیز توسط یک روال رویدادگردان وضعیت اتصال را چک کرده‌ایم. یعنی در زمان بروز خطا در نحوه ارتباط یک پیام بر روی صفحه نمایش داده می‌شود:

connection.error(new ErrorCallback() {
    
    @Override
    public void onError(final Throwable error) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), error.getMessage(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
        
    }
});
در ادامه نیز توسط کد زیر متد پویایی که در سمت سرور ایجاد کرده بودیم را جهت برقراری ارتباط با سرور اضافه کرده‌ایم:
hub.subscribe(new Object() {
    @SuppressWarnings("unused")
    public void messageReceived(final String name, final String message) {
        
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), name + ": " + message, Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
برای برقراری ارتباط نیز کدهای زیر را اضافه کرده‌ایم. یعنی به محض اینکه با موفقیت اتصال با سرور برقرار شد پیامی بر روی صفحه‌نمایش ظاهر می‌شود:
connection.start()
.done(new Action<Void>() {
    
    @Override
    public void run(Void obj) throws Exception {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), "Done Connecting!", Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
در نهایت نیز برای نمایش اطلاعات دریافت شده کد زیر را نوشته‌ایم:
connection.received(new MessageReceivedHandler() {
    @Override
    public void onMessageReceived(final JsonElement json) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                JsonObject jsonObject = json.getAsJsonObject();
                JsonArray jsonArray =jsonObject.getAsJsonArray("A");
                Toast.makeText(getApplicationContext(), jsonArray.get(0).getAsString() + ": " + jsonArray.get(1).getAsString(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
همانطور که عنوان شد کدهای فوق دقیقاً براساس قواعد و دستورالعمل استفاده از SignalR در سمت کلاینت می‌باشد.

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 22 - توزیع برنامه توسط IIS
روش کار برنامه‌های ASP.NET Core در IIS کاملا متفاوت است با تمام نگارش‌های پیشین ASP.NET؛ از این جهت که برنامه‌های ASP.NET Core در اصل یک برنامه‌ی متکی به خود از نوع Console می‌باشند. به همین جهت برای هاست شدن نیازی به IIS ندارند. این نوع برنامه‌ها به همراه یک self-hosted Web server ارائه می‌شوند (به نام Kestrel) و این وب سرور توکار است که تمام درخواست‌های رسیده را دریافت و پردازش می‌کند. هرچند در اینجا می‌توان از IIS صرفا به عنوان یک «front end proxy» استفاده کرد؛ از این جهت که Kestrel تنها یک وب سرور خام است و تمام امکانات و افزونه‌های مختلف IIS را شامل نمی‌شود.
بر روی ماشین‌های ویندوزی و ویندوزهای سرور، استفاده‌ی از IIS به عنوان پروکسی درخواست‌ها و ارسال آن‌ها به Kestrel، روش توصیه شده‌است؛ از این جهت که حداقل قابلیت‌هایی مانند «port 80/443 forwarding»، مدیریت طول عمر برنامه، مدیریت مجوزهای SLL آن و خیلی از موارد دیگر توسط Kestrel پشتیبانی نمی‌شود.


معماری پردازش نگارش‌های پیشین ASP.NET در IIS


در نگارش‌های پیشین ASP.NET، همه چیز داخل پروسه‌‌ای به نام w3wp.exe و یا IIS Worker Process پردازش می‌شود که در اصل چیزی نیست بجز همان IIS Application Pool. این AppPoolها، برنامه‌های ASP.NET شما را هاست می‌کنند و همچنین سبب وهله سازی و اجرای آن‌ها نیز خواهند شد.
در اینجا درایور http.sys ویندوز، درخواست‌های رسیده را دریافت کرده و سپس آن‌ها را به سمت سایت‌هایی نگاشت شده‌ی به AppPoolهای مشخص، هدایت می‌کند.


معماری پردازش برنامه‌های ASP.NET Core در IIS

روش اجرای برنامه‌های ASP.NET Core با نگارش‌های پیشین آن‌ها کاملا متفاوت هستند؛ از این جهت که داخل پروسه‌ی w3wp.exe اجرا نمی‌شوند. این برنامه‌ها در یک پروسه‌ی مجزای کنسول خارج از پروسه‌ی w3wp.exe اجرا می‌شوند و حاوی وب سرور توکاری به نام کسترل (Kestrel) هستند.


 این وب سرور، وب سروری است تماما دات نتی و به شدت برای پردازش تعداد بالای درخواست‌ها بهینه سازی شده‌است؛ تا جایی که کارآیی آن در این یک مورد چند 10 برابر IIS است. هرچند این وب سرور فوق العاده سریع است، اما «تنها» یک وب سرور خام است و به همراه سرویس‌های مدیریت وب، مانند IIS نیست.


در تصویر فوق مفهوم «پروکسی» بودن IIS را در حین پردازش برنامه‌های ASP.NET Core بهتر می‌توان درک کرد. ابتدا درخواست‌های رسیده به IIS می‌رسند و سپس IIS آن‌ها را به طرف Kestrel هدایت می‌کند.
برنامه‌های ASP.NET Core، برنامه‌های کنسول متکی به خودی هستند که توسط دستور خط فرمان dotnet اجرا می‌شوند. این اجرا توسط ماژولی ویژه به نام AspNetCoreModule در IIS انجام می‌شود.


همانطور که در تصویر نیز مشخص است، AspNetCoreModule یک ماژول بومی IIS است و هنوز برای اجرا نیاز به IIS Application Pool دارد؛ با این تفاوت که در تنظیم AppPoolهای برنامه‌های ASP.NET Core، باید NET CLR Version. را به No managed code تنظیم کرد.


اینکار از این جهت صورت می‌گیرد که IIS در اینجا تنها نقش یک پروکسی هدایت درخواست‌ها را به پروسه‌ی برنامه‌ی حاوی وب سرور Kestrel، دارد و کار آن وهله سازی NET Runtime. نیست. کار AspNetCoreModule این است که با اولین درخواست رسیده‌ی به برنامه‌ی شما، آن‌را بارگذاری کند. سپس درخواست‌های رسیده را دریافت و به سمت برنامه‌ی ASP.NET Core شما هدایت می‌کند (به این عملیات reverse proxy هم می‌گویند).


اگر دقت کرده باشید، برنامه‌های ASP.NET Core، هنوز دارای فایل web.config ایی با محتوای ذیل هستند:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    <handlers>
      <add name="aspNetCore" path="*" verb="*"
           modules="AspNetCoreModule" resourceType="Unspecified"/>
    </handlers>
    <aspNetCore processPath="%LAUNCHER_PATH%"
                arguments="%LAUNCHER_ARGS%" stdoutLogEnabled="false"
                stdoutLogFile=".\logs\stdout" forwardWindowsAuthToken="false"/>
  </system.webServer>
</configuration>
توسط این تنظیمات است که AspNetCoreModule فایل‌های dll برنامه‌ی شما را یافته و سپس برنامه را به عنوان یک برنامه‌ی کنسول بارگذاری می‌کند (با توجه به اینکه حاوی کلاس Program و متد Main هستند).
یک نکته: در زمان publish برنامه، تنظیم و تبدیل مقادیر LAUNCHER_PATH و LAUNCHER_ARGS به معادل‌های اصلی آن‌ها صورت می‌گیرد (در ادامه مطلب بحث خواهد شد).


آیا واقعا هنوز نیازی به استفاده‌ی از IIS وجود دارد؟

هرچند می‌توان Kestrel را توسط یک IP و پورت مشخص، عمومی کرد و استفاده نمود، اما حداقل در ویندوز چنین توصیه‌ای نمی‌شود و بهتر است از IIS به عنوان یک front end proxy استفاده کرد؛ به این دلایل:
- اگر می‌خواهید چندین برنامه را بر روی یک وب سرور که از طریق پورت‌های 80 و 443 ارائه می‌شوند داشته باشید، نمی‌توانید از Kestrel  به صورت مستقیم استفاده کنید؛ زیرا از مفهوم host header routing که قابلیت ارائه‌ی چندین برنامه را از طریق پورت 80 و توسط یک IP میسر می‌کند، پشتیبانی نمی‌کند. برای اینکار نیاز به IIS و یا در حقیقت درایور http.sys ویندوز است.
- IIS خدمات قابل توجهی را به برنامه‌ی شما ارائه می‌کند. برای مثال با اولین درخواست رسیده، به صورت خودکار آن‌را اجرا و بارگذاری می‌کند؛ به همراه تمام مدیریت‌های پروسه‌ای که در اختیار برنامه‌های ASP.NET در طی سالیان سال قرار داشته‌است. برای مثال اگر پروسه‌ی برنامه‌ی شما در اثر استثنایی کرش کرد، دوباره با درخواست بعدی رسیده، حتما برنامه را بارگذاری و آماده‌ی خدمات دهی مجدد می‌کند.
- در اینجا می‌توان تنظیمات SSL را بر روی IIS انجام داد و سپس درخواست‌های معمولی را به Kestrel  ارسال کرد. به این ترتیب با یک مجوز می‌توان چندین برنامه‌ی Kestrel را مدیریت کرد.
- IISهای جدید به همراه ماژول‌های بومی بسیار بهینه و کم مصرفی برای مواردی مانند gzip compression of static content, static file caching, Url Rewriting هستند که با فعال سازی آن‌ها می‌توان از این قابلیت‌ها، در برنامه‌های ASP.NET Core نیز استفاده کرد.


نحوه‌ی توزیع برنامه‌های ASP.NET Core به IIS

روش اول: استفاده از دستور خط فرمان dotnet publish

برای این منظور به ریشه‌ی پروژه‌ی خود وارد شده و دستور dotnet publish را با توجه به پارامترهای ذیل اجرا کنید:
 dotnet publish --framework netcoreapp1.0 --output "c:\temp\mysite" --configuration Release
در اینجا برنامه کامپایل شده و همچنین مراحلی که در فایل project.json نیز ذکر شده‌اند، اعمال می‌شود. برای مثال در اینجا پوشه‌ها و فایل‌هایی که در قسمت include ذکر شده‌اند به خروجی کپی خواهند شد. همچین در قسمت scripts تمام مراحل ذکر شده مانند یکی کردن و فشرده سازی اسکریپت‌ها نیز انجام خواهد شد. قسمت postpublish تنها کاری را که انجام می‌دهد، ویرایش فایل web.config برنامه و تنظیم LAUNCHER_PATH و LAUNCHER_ARGS آن به مقادیر واقعی آن‌ها است.
{

    "publishOptions": {
        "include": [
            "wwwroot",
            "Features",
            "appsettings.json",
            "web.config"
        ]
    },
 
    "scripts": {
        "precompile": [
            "dotnet bundle"
        ],
        "prepublish": [
            //"bower install"
        ],
        "postpublish": [ "dotnet publish-iis --publish-folder %publish:OutputPath% --framework %publish:FullTargetFramework%" ]
    }
}
و در نهایت اگر به پوشه‌ی output ذکر شده‌ی در فرمان فوق مراجعه کنید، این خروجی نهایی است که باید به صورت دستی به وب سرور خود برای اجرا انتقال دهید که به همراه تمام DLLهای مورد نیاز برای برنامه نیز هست.


پس از انتقال این فایل‌ها به سرور، مابقی مراحل آن مانند قبل است. یک Application جدید تعریف شده و سپس ابتدا مسیر آن مشخص می‌شود و نکته‌ی اصلی، انتخاب AppPool ایی است که پیشتر شرح داده شد:


برنامه‌های ASP.NET Core باید به AppPool ایی تنظیم شوند که NET CLR Version. آن‌ها No Managed Code است. همچنین بهتر است به ازای هر برنامه‌ی جدید یک AppPool مجزا را ایجاد کنید تا کرش یک برنامه تاثیر منفی را بر روی برنامه‌ی دیگری نگذارد.

روش دوم: استفاده از ابزار Publish خود ویژوال استودیو

اگر علاقمند هستید که روش خط فرمان فوق را توسط ابزار publish ویژوال استودیو انجام دهید، بر روی پروژه در solution explorer کلیک راست کرده و گزینه‌ی publish را انتخاب کنید. در صفحه‌ای که باز می‌شود، بر روی گزینه‌ی custom کلیک کرده و نامی را وارد کنید. از این نام پروفایل، جهت ساده سازی مراحل publish، در دفعات آتی فراخوانی آن استفاده می‌شود.


در صفحه‌ی بعدی اگر گزینه‌ی file system را انتخاب کنید، دقیقا همان مراحل روش اول تکرار می‌شوند:


سپس می‌توانید فریم ورک برنامه و نوع ارائه را مشخص کنید:


و در آخر کار، Publish به این پوشه‌ی مشخص شده که به صورت پیش فرض در ذیل پوشه‌ی bin برنامه‌است، صورت می‌گیرد.


روش عیب یابی راه اندازی اولیه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core

در اولین سعی در اجرای برنامه‌ی ASP.NET Core بر روی IIS به این خطا رسیدم:


در event viewer ویندوز چیزی ثبت نشده بود. اولین کاری را که در این موارد می‌توان انجام داد به این صورت است. از طریق خط فرمان به پوشه‌ی publish برنامه وارد شوید (همان پوشه‌ای که توسط IIS عمومی شده‌است). سپس دستور dotnet prog.dll را صادر کنید. در اینجا prog.dll نام dll اصلی برنامه یا همان نام پروژه است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، برنامه به دنبال پوشه‌ی bower_components ایی می‌گردد که کار publish آن انجام نشده‌است (این پوشه در تنظیمات آغازین برنامه عمومی شده‌است و در لیست include قسمت publishOptions فایل project.json فراموش شده‌است).

روش دوم، فعال سازی stdoutLogEnabled موجود در فایل وب کانفیگ، به true است. در اینجا web.config نهایی تولیدی توسط عملیات publish را مشاهده می‌کنید که در آن پارامترهای  processPath و arguments مقدار دهی شده‌اند (همان قسمت postpublish فایل project.json). در اینجا مقدار stdoutLogEnabled به صورت پیش فرض false است. اگر true شود، همان خروجی تصویر فوق را در پوشه‌ی logs خواهید یافت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    <handlers>
      <add name="aspNetCore" path="*" verb="*" modules="AspNetCoreModule" resourceType="Unspecified" />
    </handlers>
    <aspNetCore processPath="dotnet" arguments=".\Core1RtmEmptyTest.dll" stdoutLogEnabled="true" stdoutLogFile=".\logs\stdout" forwardWindowsAuthToken="false" />
  </system.webServer>
</configuration>
البته اگر کاربر منتسب به AppPool برنامه، دسترسی نوشتن در این پوشه را نداشته باشد، خطای ذیل را در event viewer ویندوز مشاهده خواهید کرد:
 Warning: Could not create stdoutLogFile \\?\D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest\bin\Release\PublishOutput\logs\stdout_10064_201672893654.log, ErrorCode = -2147024893.
همچنین پوشه‌ی logs را هم باید خودتان از پیش ایجاد کنید. به عبارتی کاربر منتسب به AppPool برنامه باید دسترسی نوشتن در پوشه‌ی logs واقع در ریشه‌ی برنامه را داشته باشد. این کاربر  IIS AppPool\DefaultAppPool نام دارد.



حداقل‌های یک هاست ویندوزی که می‌خواهد برنامه‌های ASP.NET Core را ارائه دهد

پس از نصب IIS، نیاز است ASP.NET Core Module نیز نصب گردد. برای این‌کار اگر بسته‌ی NET Core Windows Server Hosting. را نصب کنید، کافی است:
https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=817246

این بسته به همراه NET Core Runtime, .NET Core Library. و ASP.NET Core Module است. همچنین همانطور که عنوان شد، برنامه‌های ASP.NET Core باید به AppPool ایی تنظیم شوند که NET CLR Version. آن‌ها No Managed Code است. این‌ها حداقل‌های راه اندازی یک برنامه‌ی ASP.NET Core بر روی سرورهای ویندوزی هستند.


هنوز فایل app_offline.htm نیز در اینجا معتبر است

یکی از خواص ASP.NET Core Module، پردازش فایل خاصی است به نام app_offline.htm. اگر این فایل را در ریشه‌ی سایت قرار دهید، برنامه پردازش تمام درخواست‌های رسیده را قطع خواهد کرد و سپس پروسه‌ی برنامه خاتمه می‌یابد. هر زمانیکه این فایل حذف شد، مجددا با درخواست بعدی رسیده، برنامه آماده‌ی پاسخگویی می‌شود.
مطالب
بررسی چک لیست امنیتی web.config
در مقاله چک لیست امنیتی web.config متوجه شدیم که تنظیم یک سری مقادیر، باعث افزایش ضریب ایمنی وب سایت می‌شود. در این نوشتار قصد داریم به بررسی این چک لیست امنیتی بپردازیم.
اولین مورد لیست در رابطه با وضعیت session هاست؛ هر چند که توصیه میشود تا جای ممکن استفاده از session‌ها کنار گذاشته شود یا اینکه محدود شود .
  
SessionState
تگ sessionstate حاوی خصوصیتی به نام cookieless میباشد که در نسخه‌ی یک دات نت به صورت دو ارزشی پیاده سازی شده بود و با دادن مقدار false باعث میشد که سشن‌ها از طریق کوکی‌ها شناسایی شوند و در صورت true شدن، استفاده کوکی مسدود و از طریق url کنترل میشد. در نسخه دو دات نت، گزینه‌های این خصوصیت گسترده‌تر شد و مقادیر مختلفی اضافه شدند؛ مانند: شناسایی خودکار (در صورت عدم پشتیبانی مرورگر از کوکی) ، استفاده از کوکی و استفاده از URL.
استفاده در حالت url باعث میشود تا عبارات نامفومی که ما به آن sessionId می‌گوییم در بخشی از url به شکل زیر گنجانده شود:
https://www.dntips.ir/(xxxxxx)/page.aspx
استفاده از این حالت باعث مشکلات متعددی است؛ چه از لحاظ امنیتی و سایر موارد.
1- به دلیل تنوع لینکی که توسط این sessionID‌ها به ازای هر کاربر ایجاد میشوند، در نظر موتورهای جست و جو لینک‌هایی متفاوت محسوب شده و باعث کاهش جایگاه میگردد.
2- در صورتیکه آدرس دهی‌های شما بدون ذکر sessionID باشند، سرور کاربر مورد نظر را شناسایی نکرده و برای او session جدید صادر خواهد کرد. برای افزودن sessionID به لینک‌ها و اصلاح آن‌ها میتوان از متد زیر استفاده کرد:
Response.ApplyAppPathModifier
3- در صورت embed کردن sessionID در آدرس فایل‌های استاتیک، عملیات کش کردن نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
4- در صورتی که session  معتبر باشد و لینکی از آن ارسال شود، کاربری دیگر، همان کاربر مبداء در نظر گرفته خواهد شد. نمونه این مسئله برای من اتفاق افتاده بود که در آن یکی از دوستان، لینکی از یکی از سازمان‌های دولتی را برای من ارسال کرده بود که حاوی sessionId بود تا قادر باشم وجه مورد نظر را به صورت آنلاین پرداخت کنم. بعد از اینکه من لاگین کردم، session او با کد کاربری من پر شد و در همان حین دوست من با یک refresh به جای اطلاعات خودش ، اطلاعات پرداختی‌های من را مشاهده میکرد.
در صورتی که از session استفاده نمیکنید، بهترین حالت غیرفعال کردن این گزینه میباشد.
  
HttpOnly Cookie
httpOnly برای کوکی‌ها، در واقع یک فلگ است که از سوی مایکروسافت معرفی شده و در حال حاضر اکثر مرورگرها از این گزینه پشتیبانی میکنند. این فلگ باعث میشود که کوکی در مرورگر دیگر از طریق اسکریپت‌های سمت کلاینت در دسترس نبوده و تنها از طریق ارتباط با سرور در دسترس قرار گیرد. نحوه افزودن این فلگ را در دستور زیر مشاهده میکنید:
Set-Cookie: <name>=<value>[; <Max-Age>=<age>]
[; expires=<date>][; domain=<domain_name>]
[; path=<some_path>][; secure][; HttpOnly]
با افزودن این فلگ، دامنه حملات سمت کلاینت به خصوص XSS کاهش پیدا کرده و امکان جابجایی کوکی بین مرورگرها از بین خواهد رفت. طبق گفته‌ی مایکل هوارد، یکی از مدیران امنیتی خانواده ویندوز، بیشتر این نوع حملات، صرف کوکی‌های سشن میباشد. در صورتیکه کوکی به فلگ httponly مزین شده باشد، حمله کننده قادر نخواهد بود از طریق کلاینت، دیتای داخل کوکی را بخواند و بجای آن، یک رشته‌ی خالی را تحویل گرفته و به سمت حمله کننده ارسال خواهد کرد.
در دات نت دو، این امکان برای forms Authentication  و همچنین session Id به طور خودکار لحاظ میگردد و این امکان از طریق وب کانفیگ در دسترس است:
<httpCookies httpOnlyCookies="true" …>
همچنین به شکل زیر از طریق کدنویسی امکان اعمال این فلگ بر روی کوکی‌ها امکان پذیر میباشد:
HttpCookie myCookie = new HttpCookie("myCookie");
myCookie.HttpOnly = true;
Response.AppendCookie(myCookie);
در نگارش‌های ماقبل دات نت دو باید این مورد را دستی به کوکی اضافه کرد که آقای هانسلمن در  وبلاگش این مورد را به طور کامل ذکر کرده است.
  
Custom Errors Mode
این مورد برای مشخص شدن وضعیت نمایش خطاها ایجاد شده است. در صورت خاموش کردن (Off) این گزینه، چه بر روی لوکال و چه بر روی سرور میزبان، خطاهای صفحه زرد رنگ به کاربران نمایش داده خواهد شد و از آنجا که این صفحه اطلاعات حیاتی و مهمی برای نمایش دارند، بهتر است که این صفحه از دید کابران نهایی مخفی شده و با ست کردن این گزینه روی On، صفحات خاصی که برای خطا مشخص کرده‌ایم نمایش پیدا می‌کنند و در صورتی که remoteOnly باشد، باعث می‌شود صفحه زرد رنگ تنها در حالت لوکال به نمایش در بیاید؛ ولی بر روی سرور تنها صفحات نهایی خطا نمایش داده میشوند که برای پروژه‌های در حالت توسعه بسیار مفید میباشد.
در نسخه IIS7 تگ دیگری به نام httperrors هم نیز اضافه شده است؛ ولی برای استفاده در نسخه‌های پیشین و همچنین IIS express موجود در ویژوال استودیو از همان Custom error استفاده نمایید.
  
Trace
trace کردن در دات نت یکی از قابلیت‌های مهم در سیستم دیباگینگ به شمار میرود که در دو حالت (در سطح اپلیکیشن) و همچنین (در سطح صفحه) اجرا میشود. این اطلاعات شامل اطلاعات مهمی چون درخواست‌ها و پارامترها، توکن سشن‌ها و... میباشد که در انتهای صفحه یا در پنجره مخصوص به خود به کاربر نمایش میدهد. بدیهی است که برای انتشار نهایی برنامه، این گزینه باید غیرفعال باشد تا این اطلاعات دیده نشوند.
  
compilation debug 
با true شدن این گزینه در محیط اجرایی، مشکلات زیادی برای سیستم ASP.Net رخ میدهد که در زیر آن‌ها را بررسی میکنیم:
1- باعث افزایش حجم شاخه temp خواهد شد.
2- timeout شدن صفحات با مشکل مواجه خواهند شد و ممکن است این timeout شدن اصلا رخ ندهد.
3- Batch Compilation که در همین تگ قابلیت true و false شدن را دارد، به کل نادیده گرفته شده و طوری با آن رفتار خواهد شد همانند حالتیکه مقدارش به false تنظیم شده‌است. این گزینه این امکان را به ما میدهد در صورتیکه درخواست صفحه‌ای در یک پوشه‌ی خاص داده شد، بقیه صفحات در آن محل نیز پردازش شوند تا در صورت درخواست صفحات همسایه، سرعت بالاتری در لود آن داشته باشیم. البته ناگفته نماند در صورتیکه در همان لحظه زمانی، سرور بار سنگینی را داشته باشد، این فرایند کنسل خواهد شد.
4- همه کتابخانه‌های جاوااسکرپیتی و فایلهای استاتیکی که از طریق فایل  axd قابل دسترس هستند، قابلیت کش شدن را از دست داده و سرعت کندی خواهند داشت. همچنین در صورتیکه این گزینه با false مقداردهی شود، امکان فشرده سازی نیز اضافه خواهد شد.
5- واضح است که با فعال سازی این گزینه، امکان دیباگینگ فعال شده و همه موارد را برای دیباگر مهیا میکند تا بتواند تا حد ممکن، همه مباحث مانیتور شوند و این مورد بر کارآیی نهایی تاثیرگذار خواهد بود.