مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 8 - فعال سازی ASP.NET MVC
پیشنیازهای بحث (از قسمت 8 به بعد این سری)
اگر پیشتر سابقه‌ی کار کردن با ASP.NET MVC را ندارید، نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید؛ از این جهت که این سری از مطالب «ارتقاء» نام دارند و نه «بازنویسی مجدد». دراینجا بیشتر تفاوت‌ها و روش‌های تبدیل کدهای قدیمی، به جدید را بررسی خواهیم کرد؛ تا اینکه بخواهیم تمام مطالبی را که وجود دارند از صفر بازنویسی کنیم.


فعال سازی ASP.NET MVC

تا اینجا خروجی برنامه را صرفا توسط میان افزار app.Run نمایش دادیم. اما در نهایت می‌خواهیم یک برنامه‌ی ASP.NET MVC را برفراز ASP.NET Core 1.0 اجرا کنیم و این قابلیت نیز به صورت پیش فرض غیرفعال است. برای فعال سازی آن نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کرد. سپس سرویس‌های مرتبط با آن‌را ثبت و معرفی نمود و در آخر میان افزار خاص آن‌را فعال کرد.


نصب وابستگی‌های ASP.NET MVC

برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.Mvc را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
 {
    "dependencies": {
      //same as before  
      "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0"
 },


تنظیم سرویس‌ها و میان افزارهای ASP.NET MVC

پس از نصب بسته‌ی نیوگت ASP.NET MVC، دو تنظیم ذیل در فایل آغازین برنامه، برای شروع به کار با ASP.NET MVC کفایت می‌کنند:
الف) ثبت یکجای سرویس‌های ASP.NET MVC
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

ب) معرفی میان افزار ASP.NET MVC
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseFileServer();
   app.UseMvcWithDefaultRoute();
در مورد متد UseFileServer در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» بیشتر بحث شد.
در اینجا دو متد UseMvc و UseMvcWithDefaultRoute را داریم. اولی، امکان تعریف مسیریابی‌های سفارشی را میسر می‌کند و دومی به همراه یک مسیریابی پیش فرض است.


افزودن اولین کنترلر برنامه و معرفی POCO Controllers


در ویژوال استودیو بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و پوشه‌ی جدیدی را به نام کنترلر اضافه کنید (تصویر فوق). سپس به این پوشه کلاس جدید HomeController را با این محتوا اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
    }
}
در ادامه برای اینکه فایل index.html موجود در پوشه‌ی wwwroot بجای محتوای اکشن متد Index ما نمایش داده نشود (با توجه به تقدم و تاخر میان افزارهای ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه)، این فایل را حذف کره و یا تغییر نام دهید.
سپس برنامه را اجرا کنید. این خروجی باید قابل مشاهده باشد:


اگر با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC کار کرده باشید، تفاوت این کنترلر با آن‌ها، در عدم ارث بری آن از کلاس پایه‌ی Controller است. به همین جهت به آن POCO Controller نیز می‌گویند (plain old C#/CLR object).
در ASP.NET Core، همینقدر که یک کلاس public غیر abstract را که نامش به Controller ختم شود، داشته باشید و این کلاس در اسمبلی باشد که ارجاعی را به وابستگی‌های ASP.NET MVC داشته باشد، به عنوان یک کنترلر معتبر شناخته شده و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در نگارش‌های قبلی، شرط ارث بری از کلاس پایه Controller نیز الزامی بود؛ اما در اینجا خیر. هدف از آن نیز کاهش سربارهای وهله سازی یک کنترلر است. اگر صرفا می‌خواهید یک شیء را به صورت JSON بازگشت دهید، شاید وهله سازی یک کلاس ساده، بسیار بسیار سریعتر از نمونه سازی یک کلاس مشتق شده‌ی از Controller، به همراه تمام وابستگی‌های آن باشد.

 البته هنوز هم مانند قبل، کنترلرهای مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller قابل تعریف هستند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class AboutController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return Content("Hello from DNT!");
        }
    }
}
با این خروجی:


تفاوت دیگری را که ملاحظه می‌کنید، خروجی IActionResult بجای ActionResult نگارش‌های قبلی است. در اینجا هنوز هم ActionResult را می‌توان بکار برد و اینبار ActionResult، پیاده سازی پیش فرض اینترفیس IActionResult است.
و اگر بخواهیم در POCO Controllers شبیه به return Content فوق را پیاده سازی کنیم، نیاز است تا تمام جزئیات را از ابتدا پیاده سازی کنیم (چون کلاس پایه و ساده ساز Controller در اختیار ما نیست):
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        [ActionContext]
        public ActionContext ActionContext { get; set; }
 
        public HttpContext HttpContext => ActionContext.HttpContext;
 
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
 
        public IActionResult About()
        {
            return new ContentResult
            {
                Content = "Hello from DNT!",
                ContentType = "text/plain; charset=utf-8"
            };
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار بجای return Content ساده، باید وهله سازی شیء ContentResult از ابتدا صورت گیرد؛ به همراه تمام جزئیات آن.
به علاوه در اینجا نحوه‌ی دسترسی به HttpContext را هم مشاهده می‌کنید. ویژگی ActionContext سبب تزریق اطلاعات آن به کنترلر جاری شده و سپس از طریق آن می‌توان به HttpContext و تمام قابلیت‌های آن دسترسی یافت.
اینجا است که می‌توان میزان سبکی و سریعتر بودن POCO Controllers را احساس کرد. شاید در کنترلری نیاز به این وابستگی‌ها نداشته باشید. اما زمانیکه کنترلری از کلاس پایه‌ی Controller مشتق می‌شود، تمام این وابستگی‌ها را به صورت پیش فرض و حتی در صورت عدم استفاده، در اختیار خواهد داشت و این در اختیار داشتن یعنی وهله سازی شدن تمام وابستگی‌های مرتبط با شیء پایه‌ی Controller. به همین جهت است که POCO Controllers بسیار سبک‌تر و سریع‌تر از کنترلرهای متداول مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller عمل می‌کنند.
مطالب
توسعه اپلیکیشن‌های Node.js در ویژوال استودیو
آشنایی با Node.js

Node.js یک پلت‌فرم جاوا اسکریپتی سمت سرور است که ابتدا توسط Ryan Dahl در سال 2009 معرفی گردید. از Node.js جهت ساخت اپلیکیشن‌های مقیاس‌پذیر تحت شبکه و با زبان برنامه‌نویسی جاوا اسکریپت در سمت سرور استفاده می‌شود. Node.js در پشت صحنه از ران‌تایم V8 استفاده می‌کند؛ یعنی همان ران‌تایمی که درون مرورگر کروم استفاده شده است. Node.js در واقع یک wrapper برای این موتور V8 است؛ جهت ارائه‌ی قابلیت‌های بیشتری برای ایجاد برنامه‌های تحت شبکه. یکی از مزایای Node.js سریع بودن آن است. دلیل آن نیز این است که به صورت کامل توسط کدهای C تهیه شده است (البته می‌توانید در این آدرس benchmark مربوط به ASP.NET Core 1.0 و مقایسه‌ی آن با دیگر پلت‌فرم‌ها را نیز بررسی کنید).

چه نوع اپلیکیشن‌های را می‌توان با Node.js توسعه داد؟

  • سرور WebSocket جهت توسعه‌ی اپلیکیشن‌های بلادرنگ
  • فایل آپلودر سریع در سمت کلاینت
  • Ad Server
  • و ...
لازم به ذکر است، Node.js یک فریم‌ورک تحت وب نیست و همچنین قرار نیست یک جایگزین برای دیگر فریم‌ورک‌ها مانند ASP.NET MVC و... باشد. در حالت کلی هدف آن انجام یک‌سری اعمال سطح پائین شبکه‌ایی است. البته کتابخانه‌هایی برفراز Node.js نوشته شده‌اند که آن را تبدیل به یک وب‌فریم‌ورک خواهند کرد (+).
قبل از شروع به کار با Node.js، باید تفاوت blocking code و non-blocking code را بدانید. فرض کنید قرار است محتویات یک فایل را در خروجی نمایش دهیم. در حالت اول یعنی blocking code، باید ابتدا فایل را از فایل سیستم بخوانیم و آن را به یک متغیر انتساب دهیم و در نهایت محتویات متغیر را در خروجی چاپ کنیم. در این‌حالت تا زمانیکه فایل از فایل سیستم خوانده نشود، نمی‌توان محتویات آن را در خروجی نمایش داد. اما در حالت non-blocking فایل را از فایل سیستم می‌خوانیم و هر زمانیکه عملیات خواندن فایل به اتمام رسید می‌توانیم محتویات فایل را در خروجی نمایش دهیم. یعنی برخلاف حالت قبل، در این روش بلاک شدن کد به ازای عملیات زمانبر را نخواهیم داشت. در این روش عبارت هر زمانیکه عملیات خواندن فایل به اتمام رسید یک callback تلقی می‌شود. یعنی تا وقتیکه فایل از فایل سیستم خوانده شود، به دیگر عملیات رسیدگی خواهیم کرد و به محض اتمام خوانده شدن فایل، عملیات نمایش در خروجی را فراخوانی خواهیم کرد. در نتیجه برای حالت blocking این چنین کدی را خواهیم داشت:
var contents = fs.readFileSync('filePath');
console.log(content);
console.log('Doing something else');
همچنین برای حالت non-blocking نیز این چنین کدی را خواهیم داشت:
fs.readFile('filePath', function (err, contents) {
   console.log(contents);
});
console.log('Doing something else');

برای شروع به کار با Node.js می‌توانید با مراجعه به وب‌سایت رسمی آن، آن‌را دانلود و بر روی سیستم خود نصب کنید. بعد از نصب Node می‌توانیم از طریق command line وارد shell آن شوید و دستورات جاوا اسکریپتی خود را اجرا نمائید:


احتمالاً به این نوع استفاده‌ی از Node.js که به REPL معروف است، نیازی نداشته باشید. در واقع هدف بررسی نصب بودن ران‌تایم بر روی سیستم است. با استفاده از فرمان node نیز می‌توان یک فایل جاوا اسکریپتی را اجرا کرد. برای اینکار یک فایل با نام test.js را با محتویات زیر درون VS Code ایجاد کنید:



سپس دستور node test.js را وارد کنید:



همانطور که مشاهده می‌کنید نتیجه‌ی فایل عنوان شده، در خروجی نمایش داده شده است. در حالت کلی تمام کاری که نود انجام می‌دهد، ارائه یک Execution engine برای جاوا اسکریپت می‌باشد. 


استفاده از Node.js در ویژوال استودیو


برای کار با Node.js درون ویژوال استودیو باید ابتدا افزونه‌ی Node.js Tools را برای ویژوال استودیو نصب کنید. بعد از نصب این افزونه‌، تمپلیت Node.js در زمان ایجاد یک پروژه برای شما نمایش داده خواهد شد:

 


برای شروع، تمپلیت Blank Node.js Console Application را انتخاب کرده و بر روی OK کلیک کنید. با اینکار یک پروژه با ساختار زیر برایمان ایجاد خواهد شد: 



همانطور که ملاحظه می‌کنید، یک فایل با نام app.js درون تمپلیت ایجاد شده، موجود است. app.js در واقع نقطه‌ی شروع برنامه‌‌مان خواهد بود. همچنین دو فایل دیگر نیز با نام‌های README.md، جهت افزودن توضیحات و یک فایل با نام package.json، جهت مدیریت وابستگی‌های برنامه به پروژه اضافه شده‌اند. اکنون می‌توانیم شروع به توسعه‌ی برنامه‌ی خود درون ویژوال استودیو کنیم. همچنین می‌توانیم از قابلیت‌های debugging ویژوال استودیو نیز بهره ببریم: 



اگر مسیر پروژه‌ی ایجاد شده‌ی فوق را درون windows explorer باز کنید خواهید دید که ساختار آن شبیه به یک پروژه‌ی Node.js می‌باشد. با این تفاوت که دو آیتم دیگر همانند دیگر پروژه‌های ویژوال استودیو نیز به آن اضافه شده است که طبیعتاً می‌توانید در حین کار با سورس کنترل، از انتشار آنها صرفنظر کنید.



لازم به ذکر است پروژه‌ی ایجاد شده‌ی فوق را نیز می‌توانید همانند حالت عادی، از طریق command line و همانند پروژه‌های Node.js اجرا کنید: 

node app.js


در واقع از ویژوال استدیو می‌توانیم به عنوان یک ابزار برای دیباگ پروژه‌های Node.js استفاده کنیم. لازم به ذکر است، Visual Studio Code نیز امکان دیباگ اپلیکیشن‌های Node.js را در اختیارمان قرار می‌دهد. در نتیجه در مواقعیکه نسخه‌ی کامل ویژوال استودیو در دسترس نیست نیز می‌توانیم از VS Code برای دیباگ برنامه‌هایمان استفاده کنیم:


مطالب
Reflection در ES6
در زبان‌های برنامه‌نویسی مانند سی‌شارپ و یا جاوا می‌توانیم از Reflection جهت خواندن متادیتاها استفاده کنیم. به عنوان مثال امکان تعریف پراپرتی و یا متدها و حتی تایپ‌هایی در زمان اجرا را در اختیارمان قرار می‌دهد. اما از آنجائیکه جاوا اسکریپت یک زبان داینامیک است، این قابلیت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در جاوا اسکریپت حین کار با کلاس‌ها و اشیاء، ممکن است نیاز داشته باشید تا از اعضای یک کلاس کوئری بگیرید و یا اینکه یک سری پراپرتی و متدهایی را در زمان اجرا به اشیاء‌تان اضافه کنید و یا مواردی از این دست.
تا قبل از ES 6 می‌توانستیم به این صورت به اعضای یک کلاس دسترسی داشته باشیم:
var person = {
    name: 'Sirwan',
    family: 'Afifi',
    doWork: function () {
        //....
    }
};

for (var prop in person) {
    console.log(prop); 
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، توسط سینتکس for...in می‌توانیم به اعضای person دسترسی داشته باشیم. همچنین برای دسترسی به مقادیر هر کدام از اعضای آن می‌توانستیم از bracket syntax استفاده کنیم:
for (var prop in person) {
    console.log(person[prop]); 
}
لازم به ذکر است می‌توانستیم از متدهایی همانند Array.isArray, Object.getOwnPropertyDescriptor و حتی Object.keys نیز جهت دسترسی به اعضای پنهان یک شیء استفاده کنیم. اکنون قابلیت توکاری با نام Reflect این امکان را به ES 6 اضافه کرده است تا تمام اعمال فوق را به راحتی انجام داد.

Reflect
همانطور که عنوان شد توسط API جدیدی با نام Reflect، می‌توانیم به سادگی اعمال مربوط به Reflection را انجام دهیم. به عنوان مثال برای دسترسی به اعضای شیء person با استفاده از این API می‌توانیم به این صورت عمل کنیم:
var person = {
    name: 'Sirwan',
    family: 'Afifi',
    doWork: function () {
        //....
    }
};

for (let prop of Reflect.enumerate(person)) {
    console.log(`the value for ${prop} is ${person[prop]}`); 
  
}
در کد فوق از متد enumerate استفاده شده است، این متد یک پارامتر target را از ورودی می‌پذیرد. در واقع target همان شیءایی است که می‌خواهید پراپرتی‌های آن را پیمایش کنید. همچنین مقدار بازگشتی این متد یک iterator می‌باشد. مفهوم iterator نیز خیلی ساده است. به زبان ساده، امکان پیمایش درون یک کالکشن را در اختیارمان قرار می‌دهد. نکته‌ی دیگری که در کد فوق وجود دارد، استفاده از سینتکس for..of است، این سینتکس شبیه به for...in عمل می‌کند، با این تفاوت که در اینجا به جای پیمایش درون یکسری keys، درون values پیمایش می‌کنیم. در نتیجه برای پیمایش iterators باید از این سینتکس استفاده شود.

متدهای شیء Reflect
در ادامه تعدادی از متدهای شیء Reflect را مشاهده می‌کنید:
Reflect.get(target, name, [receiver])

Reflect.set(target, name, value, [receiver])

Reflect.has(target, name)

Reflect.apply(target, receiver, args)

Reflect.construct(target, args)

Reflect.getOwnPropertyDescriptor(target, name)

Reflect.defineProperty(target, name, desc)

Reflect.getPrototypeOf(target)

Reflect.setPrototypeOf(target, newProto)

Reflect.deleteProperty(target, name)

Reflect.enumerate(target)

Reflect.preventExtensions(target)

Reflect.isExtensible(target)

Reflect.ownKeys(target)
تعدادی از متدهای فوق خیلی مشابه متدهای Object هستند؛ با این تفاوت که متدهای فوق اطلاعات بهتری را بر می‌گردانند. به عنوان مثال متد Reflect.defineProperty در صورت ایجاد شدن یک پراپرتی جدید، مقدار true را برمی‌گرداند:
var yay = Reflect.defineProperty(target, 'foo', { value: 'bar' })
if (yay) {
  // yay!
} else {
  // oops.
}
اگر همین کار را با استفاده از متد Object.defineProperty انجام می‌دادیم می‌بایست کد را درون بلاک try/catch می‌نوشتیم:
try {
  Object.defineProperty(target, 'foo', { value: 'bar' })
  // yay!
} catch (e) {
  // oops.
}
به عنوان یک مثال دیگر، قبلاً برای حذف یک پراپرتی از یک شیء از کلمه کلیدی delete به اینصورت استفاده می‌کردیم:
var target = { foo: 'bar', baz: 'wat' }
delete target.foo
console.log(target)
// <- { baz: 'wat' }
اما با کمک متد Reflect.deleteProperty به راحتی می‌توانیم یک پراپرتی را حذف کنیم:
var target = { foo: 'bar', baz: 'wat' }
let isDeleted = Reflect.deleteProperty(target, 'foo')
console.log(isDeleted );
// true
در این‌حالت همانند متد Reflect.defineProperty، در صورت موفقیت‌آمیز بودن عمل حذف، مقدار true برگردانده می‌شود.
برای مشاهده‌ی لیست کامل متدهای فوق می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. همچنین می‌توان با مراجعه به قسمت Browser compatibility وضعیت پشتیبانی هر کدام را در مرورگرهای مختلف مشاهده کرد.

نکاتی که در حین کار کردن با Reflect باید در نظر بگیرید:
  • این شیء فاقد متد [[Construct]] می‌باشد. یعنی نمی‌تواند همراه با کلمه‌ی کلیدی new مورد استفاده قرار گیرد.
  • همچنین نمی‌توان آن را همانند یک تابع فراخوانی کرد.
  • تمام متدهای آن به صورت استاتیک تعریف شده‌اند (همانند شیء Math).
مطالب
Symbols در ES 6
در مطلب Iterators به بررسی حلقه‌های for of پرداختیم. اما سؤال مهم اینجا است که for of چگونه یک iterator را پیدا می‌کند و چه چیزی سبب می‌شود تا بتواند این پیمایش را انجام دهد؟ پاسخ به این سؤال نیاز به آشنایی با مفهوم جدیدی در ES 6 به نام Symbols دارد.
Symbol یک primitive data type جدید در ES 6 است؛ دقیقا مانند اعداد، Boolean، رشته‌ها و امثال آن‌ها. دو نکته‌ی مهم در مورد Symbols وجود دارد:
الف) منحصربفرد و immutable (غیرقابل تغییر) هستند.
ب) می‌توان از آن‌ها به عنوان کلیدهایی جهت افزودن خواص جدید به اشیاء استفاده کرد.

ایجاد یک Symbol باید بدون استفاده از کلمه‌ی new انجام شود (چون یک primitive data type است):
 let s = Symbol();
همچنین در اینجا یک توضیح را نیز می‌توان ذکر کرد:
 let s1 = Symbol("some description");
سمبل ایجاد شده، منحصربفرد بوده و غیرقابل تغییر است. همین منحصربفرد بودن آن سبب شده‌است که در لایه‌های زیرین ES 6 از آن برای ساخت کلیدهای خواص اشیاء استفاده شود:
let firstName = Symbol();
 
let person = {
    lastName: "Vahid",
    [firstName]: "N",
};
 
// person.lastName = "Vahid"
// person[firstName] = "N"
در این مثال ابتدا یک سمبل جدید ایجاد شده و سپس از این سمبل به عنوان کلیدی منحصربفرد، جهت تعریف یک خاصیت جدید کمک گرفته شده‌است.  
در ES 5 (نگارش فعلی جاوا اسکریپت)، کتابخانه‌های مختلف از time stamp و یا اعداد اتفاقی برای شبیه سازی چنین قابلیتی استفاده می‌کنند اما در ES 6 یک راه حل استاندارد به نام Symbols برای این مساله ارائه شده‌است.

چند نکته
- زمانیکه خاصیتی با کلیدی از نوع Symbol تعریف می‌شود، دیگر در حلقه‌های for in قدیمی ظاهر نخواهد شد.
 let names = [];
for(var p in person) {
   names.push(p);
}
- همچنین این خواص سمبلی، توسط Object.getOwnPropertyNames نیز قابل دسترسی و یافت شدن نیستند. به عبارتی با امکانات ES 5 نمی‌توان آن‌‌ها را مشاهده کرد.


سؤال: ES 6 چگونه از Symbols جهت تعریف Iterators استفاده می‌کند؟

مطابق استاندارد ES 6 اگر متد خاصی با نام iterator@@ در شیءایی ظاهر شود، این شیء قابل پیمایش بوده و به عنوان منبع حلقه‌ی for of قابل استفاده‌است.
خوب، اکنون چگونه می‌توان بررسی کرد که آیا شیءایی دارای متد ویژه‌ی iterator@@ است؟ برای این منظور باید بررسی کرد که آیا این شیء دارای عضو Symbol.iterator هست یا خیر؟ خاصیت iterator متصل به متد Symbol، یکی از سمبل‌های پیش فرض ES 6 است.
برای مثال آرایه‌ی ذیل را درنظر بگیرید:
 var numbers = [1, 2, 3];
برای اینکه بررسی کنیم آیا قابل پیمایش هست یا خیر، می‌توان نوشت:
 numbers[Symbol.iterator];


همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، آرایه و یا رشته‌ی تعریف شده، دارای Iterator هستند؛ اما عدد تعریف شده، خیر.

و یا اگر بخواهیم همان مثال while دار مطلب بررسی Iterators را با Symbol.iterator بازسازی کنیم، به مثال زیر خواهیم رسید:
 var numbersIterator = numbers[Symbol.iterator]();
numbersIterator.next();
// Result: Object {value: 1, done: false}
numbersIterator.next();
// Result: Object {value: 2, done: false}
numbersIterator.next();
// Result: Object {value: 3, done: false}
numbersIterator.next();
// Result: Object {value: undefined, done: true}
کاری که در اینجا انجام شده، دقیقا عملیاتی است که توسط حلقه‌ی for of در پشت صحنه انجام می‌شود. ابتدا بررسی می‌کند که آیا خاصیت Symbol.iterator در دسترس است یا خیر؟ اگر بله، متد next آن‌را تا زمان true شدن خاصیت done بازگشتی، فراخوانی می‌کند.


ایجاد یک Iterator سفارشی با استفاده از Symbol.iterator

در این مثال قصد داریم یک پیمایشگر سفارشی را بر روی یک رشته‌ی دریافتی، ایجاد کنیم. ابتدا ایجاد سازنده‌ی شیء:
 function Words(str) {
   this._str = str;
}
و سپس بدنه‌ی Iterator:
Words.prototype[Symbol.iterator] = function() {
  var re = /\S+/g;
  var str = this._str;
return {
    next: function() {
      var match = re.exec(str);
      if (match) {
        return {value: match[0], done: false};
      }
      return {value: undefined, done: true};
    }
  }
};
در اینجا شیءایی بازگشت داده می‌شود که دارای متد next است و هر بار {value: nextWordInTheString, done: false} را بازگشت می‌دهد تا دیگر کلمه‌‌ای در رشته باقی نماند. نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده‌ی از آن نیز به صورت زیر است:
 var helloWorld = new Words("Hello world");
for (var word of helloWorld) {
   console.log(word);
}
// Result: "Hello"
// Result: "world"
مطالب
بررسی فرمت کوکی‌های ASP.NET Identity
فرمت کوکی‌های ASP.NET Identity از پروژه‌ی سورس باز Katana دریافت شده‌است و تولید آن پس از لاگین کاربر، شامل مراحل زیر می‌باشد:
1- با استفاده از کلاس ApplicationUser، شیء ClaimsPrincipal را تولید می‌کند.
2- به این ClaimsPrincipal اطلاعاتی مانند ApplicationUser.Id و SecurityStamp اضافه می‌شوند.
3- در ادامه، ClaimsPrincipal به OWIN و کلاس CookieAuthenticationHandler آن ارسال می‌شود.
4- کار کلاس CookieAuthenticationHandler، تولید و تنظیم اطلاعاتی مانند تاریخ صدور کوکی، تاریخ انقضای آن، نوع کوکی، مانند ماندگار بودن یا امن بودن (HTTPS) و امثال آن است. حاصل این مراحله، تولید یک AuthenticationTicket است.
5- در آخر، AuthenticationTicket و  ClaimsPrincipal به کلاس SecureDataFormat، برای ابتدا، serialize شدن اشیاء، رمزنگاری و در نهایت تبدیل آن‌ها به فرمت base64، ارسال می‌شوند.

جزئیات تکمیلی مرحله‌ی آخر آن نیز به این ترتیب است:
AuthenticationTicket با استفاده از کلاس TicketSerializer سریالایز می‌شود. پس از آن یک memory stream تشکیل شده و اطلاعات ClaimsIdentity و AuthenticationTicket سریالایز شده به آن ارسال می‌شوند. این memory stream با استفاده از الگوریتم GZip فشرده شده و برای پردازش بیشتر بازگشت داده می‌شود. مرحله‌ی بعد، رمزنگاری اطلاعات فشرده سازی شده‌است. برای این منظور از کلاس DpapiDataProtector دات نت استفاده می‌کنند. پس از رمزنگاری، استریم نهایی با فرمت base64 برای درج در HTTP Response آماده خواهد شد.

سؤال: چرا کوکی‌‌های یک کاربر معین لاگین شده‌ی توسط ASP.NET Identity، در مرورگرهای مختلف متفاوت است؟
هرچند اطلاعاتی مانند ApplicationUser.Id و SecurityStamp برای یک کاربر، در مرورگرهای مختلف یکسان هستند، اما در مرحله‌ی چهارم، ذکر شد که AuthenticationTicket دارای اطلاعات بیشتری مانند زمان تولید کوکی نیز هست. بنابراین اطلاعات نهایی رمزنگاری شده‌ی در این حالت که در زمان‌های مختلفی تولید شده‌اند، یکسان نخواهند بود.

سؤال: در ساب دومین‌های مختلف دومین مشخصی، چندین برنامه‌ی مختلف نصب شده‌اند. چگونه می‌توان از یک سیستم لاگین ASP.NET Identity برای تمام آن‌ها استفاده کرد؟
برای این منظور نیاز هست خاصیت CookieDomain را به صورت صریح مقدار دهی کرد. برای اینکار فایل Startup.Auth.cs را گشوده و  CookieAuthenticationOptions را تنظیم کنید:
var cookieAuthenticationOptions = new CookieAuthenticationOptions
{
    AuthenticationType  = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
    LoginPath           = new PathString("/Account/Login"),
    CookieDomain        = ".mydomain.com"
};
البته کار به همینجا ختم نمی‌شود. پس از آن نیاز است به ازای تمام دومین‌های موجود، یک machine key مشخص تنظیم شود. از این جهت که در مرحله‌ی پنجم تولید کوکی، کلاس DpapiDataProtector دات نت، از machine key موجود، برای رمزنگاری اطلاعات استفاده می‌کند و اگر این machine key، به ازای برنامه‌های مختلف متفاوت باشد، کوکی تولید شده، قابل رمزگشایی و استفاده نخواهد بود.
برای اینکار به کنسول IIS مراجعه کرده و گزینه‌ی machine key آن‌را بیابید. در این قسمت بر روی generate keys کلیک کرده و اطلاعات تولیدی را باید به تمام web.config‌های موجود کپی کنید:
 <machineKey
  validationKey="DAD9E2B0F9..."
  decryptionKey="ADD1C39C02..."
  validation="SHA1"
  decryption="AES"
/>

سؤال: برنامه‌های مختلفی بر روی یک دومین نصب هستند، اما قصد نداریم از سیستم اعتبارسنجی یکپارچه‌ای برای تمام آن‌ها استفاده کنیم. اما اگر در یکی لاگین کنیم، بلافاصله لاگین در برنامه‌ی دوم منقضی می‌شود، چرا؟
شبیه به همین مساله با Forms Authentication هم وجود دارد. برای رفع آن باید نام کوکی‌های هر برنامه را منحصربفرد کنید و از نام پیش فرض کوکی‌ها استفاده نکنید تا بر روی یکدیگر بازنویسی نشوند. برای اینکار خاصیت CookieName شیء CookieAuthenticationOptions را جداگانه مقدار دهی کنید:
 CookieName = "my-very-own-cookie-name"

سؤال: لاگین انجام شده‌ی در برنامه‌ای که از ASP.NET Identity استفاده می‌کند، زود منقضی می‌شود؛ چرا؟
برای تنظیم صریح زمان انقضای کوکی ASP.NET Identity نیاز است خاصیت ExpireTimeSpan آن‌را مقدار دهی کنید:
 app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions
{
     ExpireTimeSpan = TimeSpan.FromHours(24.0),
});

سؤال: کاربر سیستم ASP.NET Identity از سیستم خارج شده‌است (log off کرده) ولی هنوز می‌توان از کوکی پیشین او برای اعتبارسنجی مجدد استفاده کرد. چطور می‌توان این نقیصه‌ی امنیتی را برطرف کرد؟
مشکل از اینجا است:
   public ActionResult LogOff()
  {
      AuthenticationManager.SignOut();
      return RedirectToAction("Index", "Home");
  }
در مثال رسمی ASP.NET Identity یک چنین کدی برای خروج از سیستم ارائه شده‌است. نمونه‌ی امن‌تر آن به صورت زیر است:
[HttpPost]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> LogOff()
{
    var user = await UserManager.FindByNameAsync(User.Identity.Name);
    AuthenticationManager.SignOut(DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie);
    await UserManager.UpdateSecurityStampAsync(user.Id);
    return RedirectToAction("Login", "Account");
}
در اینجا علاوه بر عدم استفاده‌ی از متد بدون پارامتر SignOut (با توجه به خاصیت AuthenticationType ذکر شده‌ی در CookieAuthenticationOptions)، کار به روز رسانی مجدد SecurityStamp کوکی نیز انجام شده‌است. با این تغییر، کوکی موجود بلا استفاده خواهد شد؛ چون دیگر قابل رمزگشایی نیست.
همچنین بهتر است مقدار validateInterval مربوط به SecurityStampValidator.OnValidateIdentity که به صورت پیش فرض 30 دقیقه است را به مقدار کمتری مانند 5 دقیقه تغییر دهید (تنظیمات OnValidateIdentity مربوط به CookieAuthenticationOptions فایل آغارین برنامه). کار این تنظیم، بررسی اعتبار کوکی، در بازه‌های زمانی مشخص شده‌است.
مطالب
Accord.NET #2
در مطلب قبل با ساختار کلی کتابخانه Accord.NET آشنا شدیم. در این قسمت پس از فراگیری نحوه‌ی فراخوانی کتابخانه، به اجرای اولین برنامه‌ی کاربردی به کمک آکورد دات نت می‌پردازیم.

برای استفاده از Accord.NET می‌توان به یکی از دو صورت زیر اقدام کرد :
  • دریافت آخرین نسخه‌ی متن باز و یا dll‌های پروژه‌ی Accord.NET از طریق گیت هاب
  •  نصب از طریق NuGet (با توجه به این که در چارچوب Accord.NET کتابخانه‌های متنوعی وجود دارند و در هر پروژه نیاز به نصب همگی آنها نیست، فضای نام‌های مختلف در بسته‌های مختلف نیوگت قرار گرفته‌اند و برای نصب هر کدام می‌توانیم یکی از فرمان‌های زیر را استفاده کنیم)

PM> Install-Package Accord.MachineLearning
PM> Install-Package Accord.Imaging  
PM> Install-Package Accord.Neuro
در اولین برنامه‌ی کاربردی خود می‌خواهیم الگوریتم ماشین بردار پشتیبان یا support vector machine را که یکی از روش‌های یادگیری بانظارت است برای طبقه‌بندی مورد استفاده قرار دهیم.
  نکته : روش‌های یادگیری به دو دسته کلی با نظارت (Supervised learning) و بدون نظارت (Unsupervised learning)  تقسیم بندی می‌شوند. در روش با نظارت، داده‌ها دارای برچسب یا label هستند و عملا نوع کلاس‌ها مشخص هستند و اصطلاحا برای طبقه بندی (Classification) استفاده می‌شوند. در روش بدون نظارت، داده‌هایمان بدون برچسب هستند و فقط تعداد کلاس ها و نیز یک معیار تفکیک پذیری مشخص است و برای خوشه بندی (Clustering) استفاده می‌شوند.

عملکرد SVM یا ماشین بردار پشتیبان به صورت خلاصه به این صورت است که با در نظر گرفتن یک خط یا ابرصفحه جدا کننده فرضی، ماشین یا دسته بندی را ایجاد می‌کند که از نقاط ابتدایی کلاس‌های مختلف که بردار پشتیبان یا SV نام دارند، بیشترین فاصله را دارند و در نهایت دادها را به دو کلاس مجزا تقسیم می‌کند.

در تصویر بالا مقداری خطا مشاهده می‌شود که با توجه با خطی بودن جداساز مجبور به پذیرش این خطا هستیم.

در نسخه‌های جدیدتر این الگوریتم یک Kernel ( از نوع خطی Linear ، چند جمله‌ای Polynomial، گوسین Gaussian و یا ...) برای آن در نظر گرفته شد که عملا نگاشتی را بین خط (نه صرفا فقط خطی) را با آن ابرصفحه جداکننده برقرار کند. در نتیجه دسته بندی با خطای کمتری را خواهیم داشت. (اطلاعات بیشتر در + و همچنین مطالب دکتر سعید شیری درباره SVM در +

یک مثال مفهومی : هدف اصلی در این مثال شبیه سازی تابع XNOR به Kernel SVM می‌باشد.

برای شروع کار از فضای نام MachineLearning استفاده می‌کنیم و بسته‌ی نیوگت مربوطه را فرخوانی می‌کنیم. پس از اجرا، مشاهده می‌کنیم که فضای نام‌های Accord.Math و Accord.Statistics نیز به پروژه اضافه می‌شود.

در ابتدا مقادیر ورودی و برچسب‌ها را تعریف می‌کنیم

            // ورودی
            double[][] inputs =
            {
                new double[] { 0, 0 }, // 0 xnor 0: 1 (label +1)
                new double[] { 0, 1 }, // 0 xnor 1: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 0 }, // 1 xnor 0: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 1 }  // 1 xnor 1: 1 (label +1)
            };

            // خروجی دسته بند ماشین بردار پشتیبان باید -1 یا +1 باشد
            int[] labels =
            {
                // 1,  0,  0, 1
                   1, -1, -1, 1
            };
پس از انتخاب نوع کرنل یا هسته، دسته‌بندمان را تعریف می‌کنیم :

            // ساخت کرنل
            IKernel kernel = createKernel();

            // ساخت دسته بند به کمک کرنل انتخابی و تنظیم تعداد ویژگی‌ها ورودی‌ها به مقدار 2
            KernelSupportVectorMachine machine = new KernelSupportVectorMachine(kernel, 2);
تابع ساخت کرنل :
        private static IKernel createKernel()
        {
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Linear(numPolyConstant);            

            //var numDegree = 2;
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Polynomial(numDegree, numPolyConstant);

            //var numLaplacianSigma = 1000;
            //return new Laplacian(numLaplacianSigma);

            //var numSigAlpha = 7;
            //var numSigB = 6;
            //return new Sigmoid(numSigAlpha, numSigB);

            var numSigma = 0.1;
            return new Gaussian(numSigma);
        }
و سپس بایستی این Classifier را به یک الگوریتم یادگیری معرفی کنیم. الگوریتم بهینه سازی حداقلی ترتیبی (Sequential Minimal Optimization) یکی از از روش‌های یادگیری است که برای حل مسائل بزرگ درجه دوم بکار می‌رود و معمولا برای آموزش دسته بندی SVM از همین آموزنده استفاده می‌شود :
            // معرفی دسته بندمان به الگوریتم یادگیری SMO
            SequentialMinimalOptimization teacher_smo = new SequentialMinimalOptimization(machine_svm, inputs, labels);

            // اجرای الگوریتم یادگیری
            double error = teacher_smo.Run();
            Console.WriteLine(string.Format("error rate : {0}", error));
در نهایت می‌توانیم به عنوان نمونه برای آزمایش یکی از مقادیر ورودی را مورد بررسی قرار دهیم و خروجی کلاس را مشاهده کنیم.
            // بررسی یکی از ورودی‌ها 
            var sample = inputs[0];
            int decision = System.Math.Sign(machine_svm.Compute(sample));
            Console.WriteLine(string.Format("result for sample '0 xnor 0' is : {0}", decision));

از این ساختار می‌توانیم برای طبقه بندی‌های با دو کلاس استفاده کنیم؛ مانند تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق تصویر، تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق صدا، تشخیص داشتن یا نداشتن یک بیماری خاص و ... . برای ایجاد هر کدام از این برنامه‌ها نیاز به یک مجموعه داده، استخراج ویژگی از آن و سپس نسبت دادن آن به الگوریتم داریم. در جلسات آینده با مفاهیم استخراج ویژگی و SVM چند کلاسه آشنا خواهیم شد.

دریافت کد

مطالب
INPC استاندارد با بهره گیری از صفت CallerMemberName
یکی از Attribute‌های بسیار کاربردی که در سی شارپ 5 اضافه شد CallerMemberNameAttribute بود. این صفت به یک متد اجازه میدهد که از فراخواننده‌ی خود مطلع شود. این صفت را می‌توان بر روی یک پارامتر انتخابی که مقدار پیش‌فرضی دارد اعمال نمود.

استفاده از این صفت هم بسیار ساده است:

private void A ( [CallerMemberName] string callerName = "") 
{
  Console.WriteLine("Caller is " + callerName);
}

private static void B()
{
        // let's call A
        A();
}
در کد فوق، متد A به راحتی می‌تواند بفهمد چه کسی آن را فراخوانی کرده است. از جمله کاربردهای این صفت در ردیابی و خطایابی است.

ولی یک استفاده‌ی بسیار کاربردی از این صفت، در پیاده سازی رابط INotifyPropertyChanged می‌باشد.

معمولا هنگام پیاده سازی INotifyPropertyChanged کدی شبیه به این را می‌نویسیم:

    public class PersonViewModel : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        private void OnPropertyChanged(string propertyName)
        {
            if (PropertyChanged != null)
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }

        private string name;
        public string Name
        {
            get { return name; }
            set
            {
                this.name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
    }

یعنی در Setter معمولا نام ویژگی ای را که تغییر کرده است، به متد OnPropertyChanged می‌فرستیم تا اطلاع رسانی‌های لازم انجام پذیرد. تا اینجای کار همه چیز خوب و آرام است. اما به محضی که کد شما کمی طولانی شود و شما به دلایلی نیاز به Refactor کردن کد و احیانا تغییر نام ویژگی‌ها را پیدا کنید، آن موقع مسائل جدیدی بروز پیدا می‌کند.

برای مثال فرض کنید پس از نوشتن کلاس PersonViewModel تصمیم می‌گیرد نام ویژگی Name را به FirstName تغییر دهید؛ چرا که می‌خواهید اجزای نام یک شخص را به صورت مجزا نگهداری و پردازش کنید. پس احتمالا با زدن کلید F2 روی فیلد name آن را به firstName و ویژگی Name را به FirstName تغییر نام می‌دهید. همانند کد زیر:

private string firstName;
public string FirstName
{
            get { return firstName; }
            set
            {
                this.firstName = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
}

برنامه را کامپایل کرده و در کمال تعجب می‌بینید که بخشی از برنامه درست رفتار نمی‌کند و تغییراتی که در نام کوچک شخص توسط کاربر ایجاد می‌شود به درستی بروزرسانی نمی‌شوند. علت ساده است: ما کد را به صورت اتوماتیک Refactor کرده ایم و گزینه‌ی Include String را در حین Refactor، در حالت پیشفرض غیرفعال رها کرده‌ایم. پس جای تعجبی ندارد که در هر جای کد که رشته‌ای به نام "Name" با ماهیت نام شخص داشته ایم، دست نخورده باقی مانده است. در واقع در کد تغییر یافته، هنگام تغییر FirstName، ما به سیستم گزارش می‌کنیم که ویژگی Name (که اصلا وجود ندارد) تغییر یافته است و این یعنی خطا.

حال احتمال بروز این خطا را در ViewModel هایی با ده‌ها ویژگی و ترکیب‌های مختلف در نظر بگیرید. پس کاملا محتمل است و برای خیلی از دوستان این اتفاق رخ داده است.

و اما راه حل چیست؟ به کارگیری صفت CallerMemberName

بهتر است که یک کلاس انتزاعی برای تمام ViewModel‌های خود داشته باشیم و پیاده سازی جدید INPC را در درون آن قرار دهیم تا براحتی VM‌های ما از آن مشتق شوند:

public abstract class ViewModelBase : INotifyPropertyChanged
{
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        protected void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string propertyName = "")
        {
            OnPropertyChangedExplicit(propertyName);
        }

        protected void OnPropertyChanged<TProperty>(Expression<Func<TProperty>> projection)
        {
            var memberExpression = (MemberExpression)projection.Body;
            OnPropertyChangedExplicit(memberExpression.Member.Name);
        }

        void OnPropertyChangedExplicit(string propertyName)
        {
            this.CheckPropertyName(propertyName);

            PropertyChangedEventHandler handler = this.PropertyChanged;

            if (handler != null)
            {
                var e = new PropertyChangedEventArgs(propertyName);
                handler(this, e);
            }
        }

        #region Check property name

        [Conditional("DEBUG")]
        [DebuggerStepThrough]
        public void CheckPropertyName(string propertyName)
        {
            if (TypeDescriptor.GetProperties(this)[propertyName] == null)
                throw new Exception(String.Format("Could not find property \"{0}\"", propertyName));
        }

        #endregion // Check property name
}

در این کلاس، ما پارامتر propertyName را از متد OnPropertyChanged، توسط صفت CallerMemberName حاشیه نویسی کرده‌ایم. این کار باعث می‌شود در Setter‌های ویژگی‌ها، به راحتی بدون نوشتن نام ویژگی، عملیات اطلاع رسانی تغییرات را انجام دهیم. بدین صورت که کافیست متد OnPropertyChanged بدون هیچ آرگومانی در Setter فراخوانی شود و صفت CallerMemberName به صورت اتوماتیک نام ویژگی ای که فراخوانی از درون آن انجام شده است را درون پارامتر propertyName قرار می‌دهد.

پس کلاس PersonViewModel را به صورت زیر می‌توانیم اصلاح و تکمیل کنیم:

public class PersonViewModel : ViewModelBase
{
        private string firstName;
        public string FirstName
        {
            get { return firstName; }
            set
            {
                this.firstName = value;

                OnPropertyChanged();
                OnPropertyChanged(() => this.FullName);
            }
        }

        private string lastName;
        public string LastName
        {
            get { return lastName; }
            set
            {
                this.lastName = value;

                OnPropertyChanged();
                OnPropertyChanged(() => this.FullName);
            }
        }

        public string FullName
        {
            get { return string.Format("{0} {1}", FirstName, LastName); }
        }
}
همانطور که می‌بینید متد OnPropertyChanged بدون آرگومان فراخوانی میشود. اکنون اگر شما اقدام به Refactor کردن کد خود بکنید دیگر نگرانی از بابت تغییر نکردن رشته‌ها و کامنت‌ها نخواهید داشت و مطمئن هستید، نام ویژگی هر چیزی که باشد، به صورت خودکار به متد ارسال خواهد شد.

کلاس ViewModelBase یک پیاده سازی دیگر از OnPropetyChanged هم دارد که به شما اجازه می‌دهد با استفاده دستورات لامبدا، OnPropertyChanged را برای هر یک از اعضای دلخواه کلاس نیز فراخوانی کنید. همانطور که در مثال فوق می‌بینید، تغییرات نام خانوادگی در نام کامل شخص نیز اثرگذار است. در نتیجه به وسیله‌ی یک Func به راحتی بیان می‌کنیم که FullName هم تغییر کرده است و اطلاع رسانی برای آن نیز باید صورت پذیرد.

برای استفاده از صفت CallerMemberName باید دات نت هدف خود را 4.5 یا 4.6 قرار دهید.

ارجاع:
Raise INPC witout string name
مطالب
CoffeeScript #2

Syntax

برای کار با CoffeeScript، ابتدا باید با ساختار Syntax آن آشنا شد. CoffeeScript در بسیاری از موارد با جاوااسکریپت یکسان است در حالیکه در قسمت قبل گفته شد که CoffeeScript زیر مجموعه‌ای جاوااسکریپت نیست؛ بنابراین برخی از کلمات کلیدی مانند function و var در آن مجاز نیست و سبب بروز خطا در زمان کامپایل می‌شوند. وقتی شما شروع به نوشتن فایل CoffeeScript می‌کنید، باید تمام کدهایی را که می‌نویسید، با Syntax کامل CoffeeScript بنویسید و نمی‌توانید قسمتی را با جاوااسکریپت و قسمتی را با CoffeeScript بنویسید.

برای نوشتن توضیحات در فایل CoffeeScript باید از علامت # استفاده کنید که این قسمت را از زبان Ruby گرفته است.

# A comment
در صورتیکه نیاز به نوشتن توضیحات را در چندین خط داشته باشید نیز این امکان دیده شده است:
###
  A multiline comment
###
نکته: تفاوتی که در توضیح یک خطی و چند خطی وجود دارد این است که توضیحات چند خطی پس از کامپایل، در فایل جاوااسکریپت خروجی نوشته می‌شوند، ولی توضیحات یک خطی در فایل خروجی تولید می‌شود.

در زبان CoffeeScript فاصله (space) بسیار مهم است؛ چرا که زبان Python براساس میزان تو رفتگی کدها، بدنه‌ی شرط‌ها و حلقه‌ها را تشخیص می‌دهد و CoffeeScript نیز از این ویژگی استفاده می‌کند. هرگاه بخواهید از {} استفاده کنید فقط کافی است از کلید Tab استفاده کنید تا پس از کامپایل به صورت {} تبدیل شود.

Variables & Scope

CoffeeScript یکی از باگهایی را که در نوشتن جاوااسکریپت وجود دارد (متغیرهای سراسری) حل کرده است. در جاوااسکریپت درصورتیکه هنگام تعریف متغیری از کلمه‌ی کلیدی var در پشت اسم متغیر استفاده نشود، به صورت سراسری تعریف می‌شود. CoffeeScript به سادگی متغیرهای سراسری را حذف می‌کند. در پشت صحنه‌ی این حذف، اسکریپت نوشته شده را درون یک تابع بدون نام قرار می‌دهد و با این کار تمامی متغیرها در ناحیه‌ی محلی قرار می‌گیرند و سپس قبل از نام هر متغیری، کلمه‌ی کلیدی var را قرار می‌دهد. برای مثال:

myVariable = "vahid"
که نتیجه کامپایل آن می‌شود:
var myVariable;
myVariable = "vahid";
همان طور که مشاهده می‌کنید، متغیر تعریف شده به صورت محلی تعریف شده و با این روش تعریف متغیر سراسری را به صورت اشتباهی، غیرممکن می‌کند. این روش استفاده شده در CoffeeScript جلوی بسیاری از اشتباهات معمول توسعه دهندگان وب را می‌گیرد.
با این حال گاهی اوقات نیاز است که متغیر سراسری تعریف کنید. برای اینکار باید از شیء سراسری موجود در مرورگر (window) یا از روش زیر استفاده کنید:
exports = this
exports.MyVariable = "vahid"


Functions

CoffeeScript برای راحتی در نوشتن توابع، کلمه کلیدی function را حذف کرده و به جای آن از <- استفاده می‌کند. توابع در CoffeeScript می‌توانند در یک خط یا به صورت تورفته در چندین خط نوشته شده باشند. آخرین عبارتی که در یک تابع نوشته می‌شود به صورت ضمنی بازگشت داده می‌شود. در صورتیکه نیاز به بازگرداندن مقداری در تابع ندارید، از کلمه‌ی return به تنهایی استفاده کنید.

func = -> "vahid"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var func;
func = function() {
  return "vahid";
};
همان طور که در بالا گفته شده، در صورتیکه بخواهید تابعی با چندین خط دستور داشته باشید، باید ساختار تو رفتگی را حفظ کرد. برای مثال:
func = ->
  # An extra line
  "vahid"
نتیجه کامپایل کد بالا نیز همانند کد قبلی می‌باشد.

Function arguments

برای تعریف آرگومان در توابع باید قبل از <- از () استفاده کرد و آرگومان هایی را که نیاز است، در داخل آن تعریف کرد. برای مثال:

func = (a, b) -> a * b
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var func;
func = function(a, b) {
  return a * b;
};
CoffeeScript از مقدار پیش فرض برای آرگومان‌های توابع نیز پشتیبانی می‌کند:
func = (a = 1, b = 2) -> a * b
همچنین در صورتیکه تعداد آرگومان‌های یک تابع برای شما مشخص نبود، می‌توانید از " ... "  استفاده کنید. مثلا وقتی می‌خواهید جمع n عدد را بدست آورید که n عدد به صورت آرگومان به تابع ارسال می‌شوند:
sum = (nums...) -> 
  result = 0
  nums.forEach (n) -> result += n
  result
در مثال فوق آرگومان nums آرایه‌ای از تمام آرگومان‌های ارسال شده به تابع است و نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var sum,
  slice = [].slice;

sum = function() {
  var nums, result;
  nums = 1 <= arguments.length ? slice.call(arguments, 0) : [];
  result = 0;
  nums.forEach(function(n) {
    return result += n;
  });
  return result;
};
 

فراخوانی توابع

برای فراخوانی توابع می‌توانید به مانند جاوااسکریپت از با پرانتز () یا ()apply و یا ()call صدا زده شوند. اگرچه مانند Ruby، کامپایلر CoffeeScript می‌توانند به صورت اتوماتیک توابعی با حداقل یک آرگومان را فراخوانی کند.

a = "Vahid!"

alert a
# برابر است با
alert(a)

alert inspect a
# برابر است با
alert(inspect(a))
اگرچه استفاده از پرانتز اختیاری است اما توصیه می‌شود در مواقعی که آرگومان‌های ارسالی بیش از یک مورد باشد توصیه می‌شود از پرانتز استفاده کنید.
در صورتی که تابعی بدون آرگومان باشد، برای فراخوانی آن بدون نوشتن پرانتز بعد از نام تابع، CoffeeScript نمی‌تواند تشخیص دهند که این یک تابع است و مانند یک متغیر با آن برخورد می‌کند. دراین رابطه، رفتار CoffeeScript بسیار شبیه به Python می‌باشد.
 

مطالب
شروع کار با Apache Cordova در ویژوال استودیو #1
Apache Cordova  یک فریمورک سورس باز برای ساخت اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل (cross platform) با استفاده از Html5 می‌باشد.
طی چند مقاله، با استفاده کردن از این فریمورک در VS آشنا خوهیم شد.
هدف خالقان Cordova یافتن یک راه ساده برای تولید اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل بود که برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفتند از تکنولوژی‌های بومی (native) و تکنولوژی‌های وب استفاده کنند. به این نوع از اپلیکیشن‌های موبایل، Hybrid Application می‌گویند.
  Cordova دارای  قابلیت‌های بومی بالایی است و مهم‌تر اینکه به طور طبیعی توسط مرورگرها پشتیبانی می‌شود. بعد از تولد Corodva، این فریمورک تبدیل شده است به  بهترین روش تولید اپلیکیشن‌هایی که بر روی چند نوع پلتفرم کار می‌کنند.
پیشتر محدودیتی که وجود داشت شامل این بود که اپلیکیشن‌های موبایل، به چیزهایی بیشتر از HTML و مرورگرهای وب، نیاز داشتند. برخی از این نیاز‌ها عبارتند از ارتباط متقابل وب اپلیکیشن‌ها با دوربین یا لیست شماره‌های تماس گوشی که برطرف کردن آن هم به راحتی امکان پذیر نبود.
Cordova برای مقابله با این محدودیت، مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه کاربردی را برای توسعه قابلیت‌های بومی device، مانند لیست مخاطبین، دوربین، تشخیص دهنده‌ی تغییر جهت گوشی (accelerometer) و مانند این موارد، در نظر گرفته است.


Cordova شامل یک سری کامپوننت به شرح زیر است:
  1. سورس کدی برای هر Container و برنامه محلی برای هر یک از سکوهای موبایل که پشتیبانی می‌شوند. container، کد‌های Html5 را بر روی دستگاه (Device) رندر می‌کند. (در مطالب بعدی در مورد این مطلب توضیح خواهم داد)
  2. مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه‌ی کاربردی که امکان دسترسی به قابلیت‌های بومی دستگاه را به برنامه‌ی وبی که درون آن در حال اجرا است، می‌دهند.
  3. مجموعه‌ای از ابزارها برای مدیریت فرآیند ایجاد پروژه، مدیریت پلاگین‌ها، ساخت (با استفاده از SDK‌های محلی) برنامه‌های محلی و تست برنامه بر روی دستگاه موبایل یا شبیه ساز  .
 
برای ساخت یک برنامه‌ی Cordova، در واقع شما یک وب اپلیکیشن می‌سازید و آن را داخل Container محلی، بسته بندی می‌کنید. سپس تست کرده و بعد از دیباگ می‌توانید اپلیکیشن را توزیع کنید.

فرآیند بسته بندی :

 داخل اپلیکیشن محلی، رابط کاربری اپلیکیشن شامل یک صفحه‌ی نمایش که خود آن چیزی نیست به غیر از یک Web View که از فضای نمایش دستگاه استفاده می‌کند. زمانی که برنامه آغاز به کار می‌کند، برنامه‌ی وب نوشته شده، درون این web view لود میشود و کنترل‌های موجود، برای تعامل کاربر با برنامه‌ی وب، در اختیار آن قرار می‌گیرند. مانند تعامل کاربر با محتوا، در برنامه‌ها ی تحت وب، لینک‌ها، کدهای نوشته شده‌ی js در فایل‌ها و یا حتی می‌تواند به اینترنت دسترسی داشته باشد و محتوا را از یک وب سرور تغذیه کند.

درباره Web Views
Web View جزء برنامه‌های بومی است که برای رندر کردن محتوای وب (به عنوان نمونه صفحه HTML) درون اپلیکیشن بومی یا صفحه نمایش استفاده می‌شود. در اصل Web View یک Wrapper برنامه نویسی شده قابل دسترس برای نمایش محتوای صفحات وب توکار است.
به عنوان مثال:
در اندروید با استفاده از WebView موجود در (Using andoid.webkit.WebView) , در iOS با UIWebView موجود در (Using System/Library/Framworks/UIKit.framewor)  به این هدف دست پیدا می‌کنند. وب اپلیکیشن ما درون این Container مانند سایر وب اپلیکیشن‌هایی است که هر روز با آنها سرو کار دارید و آنها را در مرورگر موبایل خود اجرا می‌کنید و می‌توانید بین صفحات Navigation داشته باشید. وب اپلیکیشن‌های معمول باید روی یک سرور هاست شوند. در برنامه نویسی چند سکویی با Cordova، این کار می‌تواند درون Cordova Application انجام گیرد.
شاید سؤالی در ذهن شما وجود داشته باشد که مرورگر معمولا به اپلیکیشن‌های موجود در دستگاه، سخت افزار و یا API‌های بومی دستگاه، دسترسی ندارد. برای مثال شاید بگویید که یک وب اپلیکیشن معمولا به لیست مخاطبین با دوربین دستگاه و ... دسترسی ندارد. 
جواب : در واقع امکان دسترسی به این قابلیت‌ها توسط اپلیکیشن بومی (native mobile application) ایجاد می‌شود.
Cordova مجموعه ای از API‌های جاوااسکریپت را به عنوان اهرم اجازه برای دسترسی  برنامه وب درون cordova container به قابلیت‌های بومی دستگاه، در اختیار توسعه دهندگان قرار داده است.

این API‌ها در دو بخش پیاده سازی می‌شوند:
1-کتابخانه‌ی جاوااسکریپت که اجازه‌ی استفاده از قابلیت‌های بومی را به وب اپلیکیشن می‌دهد و کد بومی مشابه در Container اجرا می‌شود که مربوط است به بخش بومی این API ها. در اصل یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپت وجود دارد، اما بخش بومی API‌ها وابسته به سکوی (platform) انتخاب شده پیاده سازی می‌شود.
اگر شما از API‌های موجود استفاده نکنید، می‌توانید آنها را از کتابخانه جاوااسکریپت و native container حذف کنید. این کار به صورت دستی شاید خوشایند نباشد ولی چون در Cordova 3.0 همه‌ی API ها از بیرون وارد می‌شوند، می‌توانید با استفاده از بحث مدیریت پلاگین آن، پلاگین‌ها را اضافه یا حذف کنید. در بخش‌های بعد با مثال‌هایی عملی  این مباحث را کار خواهیم کرد. 
 ادامه دارد.. 

مطالب
تبدیل یک View به رشته و بازگشت آن به همراه نتایج JSON حاصل از یک عملیات Ajax ایی در ASP.NET MVC

ممکن است بخواهیم در پاسخ یک تقاضای Ajax ایی، اگر عملیات در سمت سرور با موفقیت انجام شد، خروجی یک Controller action را به کاربر نهایی نشان دهیم. در چنین سناریویی لازم است که بتوانیم خروجی یک action را بصورت رشته برگردانیم. در این مقاله به این مسئله خواهیم پرداخت .
فرض کنید در یک سیستم وبلاگ ساده قصد داریم امکان کامنت گذاشتن بصورت
Ajax را پیاده سازی کنیم. یک ایده عملی و کارآ این است: بعد از اینکه کاربر متن کامنت را وارد کرد و دکمه‌ی ارسال کامنت را زد، تقاضا به سمت سرور ارسال شود و اگر سرور پیغام موفقیت را صادر کرد، متن نوشته شده توسط کاربر را به کمک کدهای JavaScript و در همان سمت کلاینت بصورت یک کادر کامنت جدید به محتوای صفحه اضافه کنیم. بنده در اینجا برای اینکه بتوانم اصل موضوع مورد بحث را توضیح دهم، از یک سناریوی جایگزین استفاده می‌کنم؛ کاربر موقعیکه دکمه ارسال را زد، تقاضا به سرور ارسال میشود. سرور بعد از انجام عملیات، تحت یک شی  JSON هم نتیجه‌ی انجام عملیات و هم محتوای HTML نمایش کامنت جدید در صفحه را به سمت کلاینت ارسال خواهد کرد و کلاینت در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، آن محتوا را به صفحه اضافه می‌کند.

با توجه به توضیحات داده شده، ابتدا یک شیء نیاز داریم تا بتوانیم توسط آن نتیجه‌ی عملیات Ajax ایی را بصورت  JSON به سمت کلاینت ارسال کنیم:

public class MyJsonResult
{
  public bool success { set; get; }
  public bool HasWarning { set; get; }
  public string WarningMessage { set; get; }
  public int errorcode { set; get; }
public string message {set; get; }   public object data { set; get; }  }

سپس به متدی نیاز داریم که کار تبدیل نتیجه‌ی action را به رشته، انجام دهد:

public static string RenderViewToString(ControllerContext context,
    string viewPath,
    object model = null,
    bool partial = false) 
{
    ViewEngineResult viewEngineResult = null;
    if (partial) viewEngineResult = ViewEngines.Engines.FindPartialView(context, viewPath);
    else viewEngineResult = ViewEngines.Engines.FindView(context, viewPath, null);
    if (viewEngineResult == null) throw new FileNotFoundException("View cannot be found.");
    var view = viewEngineResult.View;
    context.Controller.ViewData.Model = model;
    string result = null;
    using(var sw = new StringWriter()) {
        var ctx = new ViewContext(context, view, context.Controller.ViewData, context.Controller.TempData, sw);
        view.Render(ctx, sw);
        result = sw.ToString();
    }
    return result;
}
در اینجا موتور View را بر اساس اطلاعات یک View، مدل و سایر اطلاعات Context جاری کنترلر، وادار به تولید معادل رشته‌ای آن می‌کنیم.

فرض کنیم در سمت Controller هم از کدی شبیه به این استفاده میکنیم:
public JsonResult AddComment(CommentViewModel model) {
    MyJsonResult result = new MyJsonResult() {
        success = false;
    };
    if (!ModelState.IsValid) {
        result.success = false;
        result.message = "لطفاً اطلاعات فرم را کامل وارد کنید";
        return Json(result);
    }
    try {
        Comment theComment = model.toCommentModel();
        //EF service factory
        Factory.CommentService.Create(theComment);
        Factory.SaveChanges();
        result.data = Tools.RenderViewToString(this.ControllerContext, "/views/posts/_AComment", model, true);
        result.success = true;
    } catch (Exception ex) {
        result.success = false;
        result.message = "اشکال زمان اجرا";
    }
    return Json(result);
}

و در سمت کلاینت برای ارسال Form به صورت Ajax ایی خواهیم داشت:

@using (Ajax.BeginForm("AddComment", "posts", 
new AjaxOptions()
{
   HttpMethod = "Post", 
   OnSuccess = "AddCommentSuccess", 
   LoadingElementId = "AddCommentLoading"
}, new { id = "frmAddComment", @class = "form-horizontal" }))
{ 
    @Html.HiddenFor(m => m.PostId)
    <label for="fname">@Texts.ContactName</label> 
    <input type="text" id="fname" name="FullName" class="form-control" placeholder="@Texts.ContactName ">
    <label for="email">@Texts.Email</label> 
    <input type="email" id="InputEmail" name="email" class="form-control" placeholder="@Texts.Email">
    <br><textarea name="C_Content" cols="60" rows="10" class="form-control"></textarea><br>
    <input type="submit" value="@Texts.SubmitComments" name="" class="btn btn-primary">
    <div class="loading-mask" style="display:none">@Texts.LoadingMessage</div>
}
در اینجا در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، متد جاوا اسکریپتی AddCommentSuccess فراخوانی خواهد شد.
باید توجه شود Texts در اینجا یک Resource هست که به منظور نگهداری کلمات استفاده شده در سایت، برای زبانهای مختلف استفاده می‌شود (رجوع شود به مفهوم بومی سازی در Asp.net) .

و در قسمت script ‌ها داریم:

<script type="text/javascript">
  function AddCommentSuccess(jsData) {
   if (jsData && jsData.message)
    alert(jsData.message);
   if (jsData && jsData.success) {
    document.getElementById("frmAddComment").reset();
      //افزودن کامنت جدید ساخته شده توسط کاربر به لیست کامنتهای صفحه
    $("#divAllComments").html(jsData.data + $("#divAllComments").html());    
   }
  }
</script>
متد AddCommentSuccess اطلاعات شیء JSON بازگشتی از کنترلر را دریافت و سپس پیام آن‌را در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، به DIV ایی با id مساوی divAllComments اضافه می‌کند.