مطالب
CoffeeScript #4

Syntax

Loops

for name in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
  alert "Hi #{name}"
نتیجه‌ی کامپایل کد بالا می‌شود:
var i, len, name, ref;

ref = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"];
for (i = 0, len = ref.length; i < len; i++) {
  name = ref[i];
  alert("Hi " + name);
}
درصورتیکه نیاز به شمارنده‌ی حلقه داشته باشید، کافیست یک آرگومان اضافه را ارسال کنید. برای نمونه:
for name, i in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
  alert "#{i} - Hi #{name}"
همچنین می‌توانید حلقه را به صورت یک خطی نیز بنویسید:
alert name for name in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
همچنین مانند Python نیز می‌توانید از فیلتر کردن در حلقه، استفاده کنید.
names = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
alert name for name in names when name[0] is "V"
و نتیجه کامپایل کد بالا می‌شود:
var i, len, name, names;

names = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"];

for (i = 0, len = names.length; i < len; i++) {
  name = names[i];
  if (name[0] === "V") {
    alert(name);
  }
}
شما می‌توانید حلقه را برای یک object نیز استفاده کنید. به جای استفاده از کلمه‌ی کلیدی in، از کلمه کلیدی of استفاده کنید.
names = "Vahid": "Mohammad Taheri", "Ali": "Ahmadi"
alert("#{first} #{last}") for first, last of names
پس از کامپایل نتیجه می‌شود:
var first, last, names;

names = {
  "Vahid": "Mohammad Taheri",
  "Ali": "Ahmadi"
};

for (first in names) {
  last = names[first];
  alert(first + " " + last);
}
حلقه while در CoffeeScript به مانند جاوااسکریپت عمل می‌کند؛ ولی مزیتی نیز به آن اضافه شده است که آرایه‌ای از نتایج را بر می‌گرداند. به عنوان مثال مانند تابع ()Array.prototype.map .
num = 6
minstrel = while num -= 1
  num + " Hi"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var minstrel, num;
num = 6;
minstrel = (function() {
  var _results;
  _results = [];
  while (num -= 1) {
    _results.push(num + " Hi");
  }
  return _results;
})();


Arrays

CoffeeScript با الهام گرفتن از Ruby، به وسیله تعیین محدوده، آرایه را ایجاد می‌کند. محدوده آرایه به وسیله دو عدد تعیین می‌شوند که با .. یا ... از هم جدا می‌شوند.
range = [1..5]
نتیجه‌ی کامپایل می‌شود:
var range;
range = [1, 2, 3, 4, 5];
در صورتی که محدوده‌ی آرایه بلافاصله بعد از یک متغیر بیاید CoffeeScript، کد نوشته شده را به تابع ()slice تبدیل می‌کند.
firstTwo = ["one", "two", "three"][0..1]
نتیجه کامپایل می‌شود:
var firstTwo;
firstTwo = ["one", "two", "three"].slice(0, 2);
در مثال بالا محدوده تعیین شده سبب می‌شود که یک آرایه جدید با دو عنصر "one" و "two" ایجاد شود. همچنین می‌توانید برای جایگزینی مقادیر جدید، در یک آرایه از قبل تعریف شده نیز از روش زیر استفاده کنید.
numbers = [0..9]
numbers[3..5] = [-3, -4, -5]
نکته: در صورتیکه متغیری قبل از تعریف محدوده آرایه قرار گیرد، اگر رشته باشد، نتیجه‌ی خروجی، آرایه‌ای از کاراکترهای آن می‌شود.
my = "my string"[0..2]
چک کردن وجود یک مقدار در آرایه، یکی از مشکلاتی است که در جاوااسکریپت وجود دارد (عدم پشتیبانی از ()indexOf در IE کمتر از 9). CoffeeScript با استفاده از کلمه‌ی کلیدی in این مشکل را برطرف کرده است.
words = ["Vahid", "Hamid", "Saeid", "Ali"]
alert "Stop" if "Hamid" in words
نکات مهم
  1. در صورت تعریف محدوده آرایه به صورت [..3]numbers (که آرایه numbers از قبل تعریف شده باشد)، خروجی، آرایه‌ای از مقادیر موجود در numbers را از خانه شماره 4 تا انتهای آن برمی گرداند.
  2. در صورت تعریف محدوده آرایه به صورت [..3-]numbers (که آرایه numbers از قبل تعریف شده باشد)، خروجی، آرایه‌ای از مقادیر موجود در numbers را از خانه انتهایی به میزان 3 خانه به سمت ابتدای آرایه برمیگرداند.
  3. در صورت عدم تعریف محدوده آرایه و فقط استفاده از [..] یا [...] (یک شکل عمل می‌کنند)، کل مقادیر آرایه اصلی (که از قبل تعریف شده باشد)، برگردانده می‌شود.
  4. تفاوت .. و ... در حالتی که دو عدد برای محدوده تعریف شود، در این است که ... آرایه به صورت عدد انتهایی - 1 تعریف می‌شود. مثلا [3...0] یعنی خانه‌های آرایه از 0 تا 2 را به عنوان خروجی برگردان.

Aliases

CoffeeScript شامل یک سری نام‌های مستعار است که برای خلاصه نویسی بیشتر بسیار مفید هستند. یکی از آن نام ها، @ است که به جای نوشتن this به کار می‌رود.
@name = "Vahid"
نتیجه کامپایل آن می‌شود:
this.name = "Vahid";
یکی دیگر از این نام ها، :: می‌باشد که به جای نوشتن prototype به کار می‌رود.
User::first = -> @records[0]
نتیجه کامپایل آن می‌شود:
User.prototype.first = function() {
  return this.records[0];
};
یکی از عمومی‌ترین شرط هایی که در جاوااسکریپت استفاده می‌شود، شرط چک کردن not null است. CoffeeScript این کار را با استفاده از ? انجام می‌دهد و در صورتی که متغیر برابر با null یا undefined نباشد، مقدار true را برمی گرداند. این ویژگی همانند ?nil در Ruby است.
alert "OK" if name?
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
if (typeof name !== "undefined" && name !== null) {
  alert("OK");
}
از ? به جای || نیز می‌توانید استفاده کنید.
name = myName ? "-"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var name;

name = typeof myName !== "undefined" && myName !== null ? myName : "-";
در صورتیکه بخواهید به یک property از یک شیء دسترسی داشته باشید و بخواهید null نبودن آن را قبل از دسترسی به آن چک کنید، می‌توانید از ? استفاده کنید.
user.getAddress()?.getStreetName()
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var ref;

if ((ref = user.getAddress()) != null) {
  ref.getStreetName();
}
همچنین در صورتیکه بخواهید چک کنید یک property در واقع یک تابع است یا نه (مثلا برای مواقعی که می‌خواهید callback بسازید) و سپس آن را فراخوانی کنید، نیز از ? می‌توانید استفاده کنید.
user.getAddress().getStreetName?()
و نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var base;

if (typeof (base = user.getAddress()).getStreetName === "function") {
  base.getStreetName();
}
مطالب
اجرای سرویسهای NodeJS در ASP.NET Core
 این نوشتار در مورد نحوه اجرای سرویس‌های NodeJS در ASP.NET Core می‌باشد؛ زیرا تعداد زیادی از Package‌های سورس باز و با کیفیت بالا به فرم Node package manager یا به اصطلاح NPM موجود و قابل دریافت می‌باشند. NPM بزرگترین مخزن دنیا از لحاظ وجود بسته‌های نرم افزاری سورس باز است. به همین جهت بسته Microsoft.AspNetCore.NodeServices، جهت استفاده از این بسته‌ها در برنامه‌های ASP.NET Core ارائه شده‌است. برای استفاده از سرویسهای Node ابتدا باید ارجاعی را به بسته Microsoft.AspNetCore.NodeServices داشته باشید. برای این منظور میتوانید از دستور dotnet add package Microsoft.AspNetCore.NodeServices استفاده نمایید. البته اگر از آخرین نسخه NET Core. استفاده میکنید، لزومی به ارجاع به بسته فوق نمی‌باشد و به صورت پیشفرض در بسته Microsoft.AspNetCore.All موجود است.
سپس متد ()ConfigurationServices را جهت اضافه کردن میان افزار Node Services به خط لوله درخواستها (request pipeline) ویرایش میکنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddNodeServices();
}

حال میتوانید به وهله‌ای از اینترفیس INodeServices، از طریق تزریق وابستگی‌ها دسترسی داشته باشید. اینترفیس INodeServices یک Api می‌باشد و مشخص می‌کند که کدام قطعه از کد NET. میتواند کد جاوااسکریپتی را که در محیط Node اجرا می‌شود، فراخوانی کند. همچنین میتوانید از خاصیت FromServices برای دریافت وهله‌ای از اینترفیس INodeServices در اکشن خود استفاده نمایید.
public async Task<IActionResult> Add([FromServices] INodeServices nodeServices)
{
    var num1 = 10;
    var num2 = 20;
    var result = await nodeServices.InvokeAsync<int>("AddModule.js", num1, num2);
    ViewData["ResultFromNode"] = $"Result of {num1} + {num2} is {result}";
    return View();
}

سپس کد جاوااسکریپتی متناظر با تابعی را که توسط متد InvokeAsync فراخوانی میشود، به صورت زیر می‌نویسیم:
module.exports = function(callback, num1, num2) { 
  var result = num1 + num2;
  callback(null, result); 
};
دقت کنید که نام فایل جاوااسکریپت باید همنام با پارامتر اول متد InvokeAsync و تعداد پارامترهای تابع باید مساوی با پارامترهایی باشد که به تابع فراخوانی شده جاوااسکریپت ارسال می‌شود.

حال بیاییم مثالی دیگر را مرور کنیم. میخواهیم از صفحه وب درخواستی، عکسی را تهیه کنیم. بدین منظور از کتابخانه url-to-image استفاده میکنیم. برای نصب آن دستور npm install --save url-to-image را در خط فرمان تایپ میکنیم.

بعد از اتمام نصب این بسته، متدی را برای دریافت اطلاعات ارسالی این کتابخانه تدارک میبینیم.

 [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> GenerateUrlPreview([FromServices] INodeServices nodeServices)
        {
            var url = Request.Form["Url"].ToString();
            var fileName = System.IO.Path.ChangeExtension(DateTime.UtcNow.Ticks.ToString(), "jpeg");
            var file = await nodeServices.InvokeAsync<string>("UrlPreviewModule.js", url, System.IO.Path.Combine("PreviewImages", fileName));
            return Content($"/Home/Download?img={fileName}");
        }

        public IActionResult Download()
        {
            var image = Request.Query["img"].ToString();
            var fileName = System.IO.Path.Combine("PreviewImages", image);
            var isExists = System.IO.File.Exists(fileName);

            if (isExists)
            {
                Response.Headers.Add($"Content-Disposition", "attachment; filename=\"" + image + "\"");
                var bytes = System.IO.File.ReadAllBytes(fileName);
                return File(bytes, "image/jpeg");
            }
            else
            {
                return NotFound();
            }
        }

سپس متد UrlPreviewModule.js را به صورت زیر مینویسیم:

var urlToImage = require('url-to-image');
module.exports = function (callback, url, imageName) {
    urlToImage(url, imageName).then(function () {
        callback(null, imageName);
    }).catch(function (err) {
        callback(err, imageName);
    });
};


سرویس‌های Node به توسعه دهندگان ASP.NET Core امکان استفاده از اکوسیستم NPM را که دارای قابلیتهای فراوانی می‌باشد، میدهد. 

مطالب
Gulp #2
در قسمت قبلی بحث کردیم که گالپ چیست و چه کاربردی دارد و در نهایت آن را بر روی سیستم خود نصب کردیم. در این مقاله و مقالات بعد می‌خواهیم کار خود را با راه اندازی یک workflow برای بوت استرپ، روند شخصی سازی آن را بسیار آسان و لذت بخش‌تر کنیم. امیدوارم که برای ادامه‌ی این بحث هیجان انگیز آماده باشید!

ساخت پروژه گالپ

ابتدا یک پوشه‌ی دلخواه به نام project را درست کنید.سپس خط فرمان خود را به این مسیر تغییر دهید و در نهایت دستور زیر را وارد کنید:
 npm init
این دستور برایمان یک فایل package.json می‌سازد تا هم مشخصات پروژه را مثل نام، ورژن، نام توسعه دهنده، مخزن و ... مشخص کنیم و هم وابستگی‌های آن را، تا توسعه دهندگان دیگر، هنگام استفاده از پروژه، با مشکل مواجه نشوند و فقط با اجرای دستور npm install تمام وابستگی‌های پروژه را نصب کنند.
حتما مشاهده کرده‌اید که این دستور چند سوالی را از شما می‌پرسد. برای نمونه من آنها به این صورت پاسخ می‌دهم و در نهایت از من یک تایید می‌گیرد که yes را می‌زنم.
name: (Gulp-RTLbootstrap-fontawesome) 
version: (1.0.0) 
description: An Awesome workflow
entry point: (index.js) index.html
test command: test
git repository: https://github.com/mmdsharifi/gulp-rtlBootstrap-fontawesome.git
keywords: gulp,rtlbootstrap,persian bootstrap
author: Mohammad Sharifi
license: (ISC) MIT
الان فایل package.json درست شده و چون ما در این پروژه می‌خواهیم از گالپ استفاده کنیم، یکی از وابستگی‌های پروژه‌ی ما گالپ خواهد بود. بدین معنی که اگر بخواهیم پروژه را توسعه دهیم و گالپ نصب نشده باشد، با مشکل مواجه می‌شویم.

نصب گالپ

در خط فرمان دستور زیر را وارد کنید تا گالپ در این پروژه نصب شود.
npm install gulp --save-dev
تفاوتی آن با دستوری که در مقاله‌ی قبلی اجرا کردیم، این است که این دستور فقط گالپ را در مسیر جاری در فولدر node_modules نصب می‌کند و save-dev --      آن را به وابستگی‌های توسعه‌ی پروژه در فایل package.json اضافه می‌کند.
گام بعدی، ساخت فایلی است که گالپ به آن نیاز دارد تا با استفاده از آن، تسک‌ها و کارهایی را که برایش نوشته‌ایم، از آن بخواند و اجرا کند.

ایجاد فایل gulpfile.js

این فایل را یا به صورت دستی ایجاد کنید یا با خط فرمان با دستور ذیل:
touch gulpfile.js
و حالا آن را در ویراشگر مورد علاقه‌ی خود باز کنید. من از ویرایشگر Atom استفاده می‌کنم. اما notepad هم کفایت می‌کند.

نوشتن اولین تسک گالپ

در ویراشگر خط زیر را می‌نویسیم:
var gulp = require('gulp');
 require  به Node می‌گوید که به فولدر node_modules برای پکیج gulp نگاه کند. زمانیکه آن را پیدا کرد، آن را به متغیر gulp انتساب می‌دهیم تا از تابع‌های گالپ بتوانیم استفاده کنیم. حال می‌خواهیم اولین تسک خود را بنویسیم:
gulp.task('task-name', function() {
  // Stuff here
});
گالپ دارای ۴ تابع task,src,dest,watch است که با آنها آشنا خواهیم شد. task یک کار را برای گالپ تعریف می‌کند و سه پارامتر دارد. اولی نام تسک، دومی (اختیاری) وابستگی این تسک (بدین معنا که اول باید این وظیفه اجرا شود، سپس تسک جاری) و در نهایت تابع درون تسک‌ها را می‌نویسیم. برای مثال:
gulp.task('hello', function() {
  console.log('Hello Gulp !');
});
فایل را ذخیره کنید. می‌خواهیم به گالپ بگوییم که این وظیفه را انجام دهد. کافی است gulp hello  را در خط فرمان وارد کنیم. نتیجه به صورت زیر خواهد بود:


 البته که تسک‌هایی که برای گالپ می‌نویسیم، کاراتر از این است؛ برای مثال:
gulp.task('task-name', function () {
  return gulp.src('source-files') // Get source files with gulp.src
    .pipe(aGulpPlugin()) // Sends it through a gulp plugin
    .pipe(gulp.dest('destination')) // Outputs the file in the destination folder
})
با استفاده از متد src به گالپ می‌گوییم که مسیر مبداء فایل‌ها، برای انجام تسک کجا است و dest هم بعد از انجام تسک، فایل‌های خروجی را به مقصد مشخص می‌برد. متد pipe یک تابع ند جی اس است که مطابق مستندات خودش متدی است که تمام جریان‌های قابل خواندن را واکشی می‌کند و به مسیری [که به صورت آرگومان به عنوان مقصد] داده شده، هدایت می‌کند.
شاید در ابتدا نوشتن تسک برایتان کمی پیچیده باشد، اما بعد از ساخت اولین پروژه با گالپ، خواهید دانست که تسک نوشتن برای گالپ کاری بسیار آسان و شیرین است!

مخزن پروژه در گیت هاب : https://github.com/mmdsharifi/gulp-rtlBootstrap-fontawesome 
نام کامیت این قسمت: Init commit

در مقاله بعدی gulp را در کنار bower بکار خواهیم برد. بهتر است مطالعه‌ای در مورد bower نیز انجام دهید. (پیشنهاد: + و + )
مطالب
ارتباط بین کامپوننت‌ها در Vue.js - قسمت اول ارتباط بین Parent و Child

برنامه‌های Vue.jsای از چندین کامپوننت برای بخش بندی هر قسمت تشکیل میشوند و این بخش بندی برای مدیریت بهتر تغییرات، خطایابی، نگهداری و استفاده مجدد (reusable) می‌باشد. فرض کنید تعدادی کامپوننت در برنامه داریم و اطلاعات این کامپوننت‌ها بهم وابسته می‌باشند؛ بطور مثال یک کامپوننت انتخاب دسته بندی را داریم و به محض تغییر این مقدار، میخواهیم لیستی از محصولات پیشنهادی یا پرفروشِ آن دسته بندی، در کامپوننت پایین صفحه نمایش داده شود و یا خرید یک محصول را در نظر بگیرید که بلافاصله محتوای نمایش سبد خرید، بروزرسانی شود. در این مقاله ارتباط از نوع Parent و Child بین کامپوننت‌ها بررسی میشود.

 نکته: برای ارسال اطلاعات از کامپوننتِ Parent به Child، از  Props استفاده میشود و برای ارتباط از Child به Parent، از emit$ استفاده میشود.


یک برنامه Vue.js با نام vue-communication-part-1 ایجاد نمایید. سپس دو کامپوننت را با نام‌های Parent و Child، در پوشه components ایجاد کنید:



در کامپوننت Parent، یک تابع با نام increase وجود دارد که مقدار متغیر parentCounter را افزایش میدهد. چون قصد داریم مقدار متغیر parentCounter در کامپوننت Child نیز بروزرسانی شود، آن را به کامپوننت Child پاس میدهیم:

<Child :childCounter="parentCounter"/>

محتوای کامپوننت Parent:

<template>
  <div>
    <div>
      <h2>Parent Component</h2>
      <!-- را نمایش میدهید parentCounter مقدار -->
      <h1>{{ parentCounter }}</h1>
      <button @click="increase">Increase Parent</button>
    </div>
    <div>
      <!-- پاس میدهید Child در کامپوننت childCounter را به پراپرتی parentCounter مقدار -->
      <!--از طریق  decreaseParent سبب اتصال و فراخوانی تابع  @callDecreaseParent به  decreaseParent با انتساب -->
      <!-- میشود Child  در کامپوننت  callDecreaseMethodInParent تابع   -->
      <Child :childCounter="parentCounter" @callDecreaseParent="decreaseParent"/>
    </div>
  </div>
</template>

<script>
//برای استفاده در کامپوننت جاری Child ایمپورت کردن کامپوننت
import Child from "./Child.vue";

export default {
  // در این بخش متغیرهای مورد نیاز کامپوننت را تعریف میکنیم
  data() {
    return {
      parentCounter: 0
    };
  },
  components: {
    // میتوان آرایه ای از کامپوننت‌ها را در یک کامپوننت استفاده نمود
    // در این مثال فقط از یک کامپوننت استفاده شده
    Child
  },
  methods: {
    //را یک واحد افزایش میدهد parentCounter این متد مقدار
    increase() {
      this.parentCounter++;
    },
    decreaseParent() {
      this.parentCounter--;
    }
  }
};
</script>

<style>
.parent-block,
.child {
  text-align: center;
  margin: 20px;
  padding: 20px;
  border: 2px gray solid;
}
</style>


در کامپوننت Child  قصد دریافت مقدار پراپرتیِ childCounter را داریم که از طریق کامپوننت Parent، مقدارش تنظیم و بروزرسانی میشود. به این منظور در قسمت props  یک متغیر بنام childCounter را ایجاد میکنیم. 

Data is the private memory of each component where you can store any variables you need. Props are how you pass this data from a parent component down to a child component

محتوای کامپوننت Child

<template>
  <div>
    <h3>Child Component</h3>
    <!-- را نمایش میدهید childCounter مقدار -->
    <h3>{{ childCounter }}</h3>
    <button @click="increase">Increase Me</button>
    <button @click="callDecreaseMethodInParent">Call Decrease Method In Parent</button>
  </div>
</template>

<script>
export default {
  // استفاده میشود Child به  Parent برای ارتباط بین کامپوننت  props از
  props: {
    childCounter: Number
  },
  data() {
    return {};
  },
  methods: {
    //را یک واحد افزایش میدهد childCounter این متد مقدار
    increase() {
      this.childCounter++;
    },
    // فراخوانی میکند Parent را در کامپوننت decreaseParent تابع
    callDecreaseMethodInParent() {
      this.$emit("callDecreaseParent");
    }
  }
};
</script>


محتوای کامپوننت اصلی برنامه  App.vue:

<template>
  <div id="app">
    <img alt="Vue logo" src="./assets/logo.png">
    <parent></parent>
  </div>
</template>

<script>
import Parent from "./components/Parent.vue";

export default {
  name: "app",
  components: {
    parent: Parent
  }
};
</script>
<style>
#app {
  width: 50%;
  margin: 0 auto;
  text-align: center;
}
</style>

اکنون برنامه را با دستور زیر اجرا کنید:

npm run serve

بعد از اجرای دستور فوق، روی گزینه زیر ctrl+click میکنیم تا نتیجه کار در مرورگر قابل رویت باشد: 

نمایش صفحه زیر نشان دهنده‌ی درستی انجام کار تا اینجا است:

اکنون روی دکمه‌ی Increase Parent کلیک میکنیم. همزمان مقدار شمارشگر، در هر دو کامپوننت Parent و Child افزایش می‌یابد و این بدین معناست که با استفاده از Props میتوانیم داده‌های دلخواهی را در کامپوننت Child بروز رسانی کنیم. هر زمانی روی دکمه‌ی Increase Me در کامپوننت Child کلیک کنیم، فقط به مقدار شمارشگر درون خودش اضافه میشود و تاثیری را بر شمارشگر Parent ندارد. در واقع یک کپی از مقدار شمارشگر Parent را درون خود دارد.

در ادامه قصد داریم بروزرسانی داده را از Child به Parent انجام دهیم. برای انجام اینکار از emit$ استفاده میکنیم. در دیکشنری Cambridge Dictionary معنی emit به ارسال یک سیگنال ترجمه شده‌است. در واقع بااستفاده از emit میتوانیم یک تابع را در کامپوننت Parent فراخوانی کنیم و در آن تابع، کد دلخواهی را برای دستکاری داده‌ها مینویسیم.

در تابع callDecreaseMethodInParent در کامپوننت Child، کد زیر را قرار میدهیم:

 this.$emit("callDecreaseParent");

هر زمان‌که این تابع اجرا شود، یک سیگنال از طریق کد زیر برای کامپوننت Parent ارسال میشود:

      <Child  @callDecreaseParent="decreaseParent"/>

در کد فوق مشخص شده که با ارسال سیگنال callDecreaseParent، تابع decreaseParent در کامپوننت Parent فراخوانی شود.


کد کامل مثال بالا 

نکته:  برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید: 

npm install



چند نکته

this.$emit 
//dispatches an event to its parent component

کد فوق سبب اجرای یک تابع در کامپوننتِ Parent خودش میشود.

this.$parent
// gives you a reference to the parent component

ارجاعی به کامپوننت Parent خودش را فراهم میکند:

this.$root
// gives you a reference to the root component

زمانیکه چندین کامپوننت تو در تو را داریم یا به اصطلاح  nested component، سبب ارجاعی به بالاترین کامپوننت Parent میگردد.

this.$parent.$emit
// will make the parent dispatch the event to its parent

سبب اجرای تابعِ Parent کامپوننتِ Parent جاری میشود. به بیان ساده اگر این کد در کامپوننت فرزند فراخوانی شود، سبب اجرای تابعی در کامپوننت پدربزرگِ خود میشود.

this.$root.$emit
// will make the root dispatch the event to itself

سبب اجرای تابعی در کامپوننت root میشود (بالاترین کامپوننتِ پدرِ کامپوننت جاری).


تابع emit$ دارای آگومان‌های دیگری برای پاس دادن اطلاعات از کامپوننت Child به Parent می‌باشد؛ مثل زمانیکه قصد دارید اطلاعاتی در مورد محصول خریداری شده را به سبد خرید پاس دهید. در مثال دیگری که در ادامه قرار میگیرد نحوه کارکرد ارتباط کامپوننت Parent و Child را در یک برنامه بهتر تجربه میکنیم.

پیاده سازی یک سبد خرید ساده با روش مقاله‌ی جاری 

نکته:  برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:  

npm install

همچنین نیاز هست تا پکیچ node-sass را با دستور زیر برای این مثال نصب کنید.

npm install node-sass

مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : قسمت دوم : فایرفاکس
در مقاله پیشین، افزونه نویسی برای فایرفاکس را آغاز و مسائل مربوط به رابط‌های کاربری را بررسی کردیم. در این قسمت که قسمت پایانی افزونه نویسی برای فایرفاکس است، به مباحث پردازشی و دیگر خصوصیت‌ها می‌پردازیم.
اولین موردی که باید برای برنامه‌ی ما در نظر گرفت، ذخیره و بازیابی مقادیر است که باید روی پنجره‌ی popup.html اعمال گردد و همچنین مقداردهی مقادیر پیش فرض برنامه بعد از نصب افزونه اعمال شود. برای ذخیره‌ی مقادیر، طبق نوشته موجود در راهنمای موزیلا، از روش زیر بهره برده و می‌توان مقادیر زیر را به راحتی در آن‌ها ذخیره کرد:
var ss = require("sdk/simple-storage");
ss.storage.myArray = [1, 1, 2, 3, 5, 8, 13];
ss.storage.myBoolean = true;
ss.storage.myNull = null;
ss.storage.myNumber = 3.1337;
ss.storage.myObject = { a: "foo", b: { c: true }, d: null };
ss.storage.myString = "O frabjous day!";
برای خواندن موارد ذخیره شده هم که مشخصا نوشتن اسم property کفایت می‌کند و برای حذف مقادیر نیز به راحتی از عبارت delete در جلوی پراپرتی استفاده کنید:
delete ss.storage.value;
برای ذخیره مقادیر پیش فرض اولین، کاری که می‌کنیم اسم متغیرها را چک می‌کنیم. اگر مخالف null بود، یعنی قبلا ست شده‌اند؛ ولی اگر null شد، عمل ذخیره سازی اولیه را انجام می‌دهیم:
if (!ss.storage.Variables)
 {
 ss.storage.Variables=[];
 ss.storage.Variables.push(true);
 ss.storage.Variables.push(false);
 ss.storage.Variables.push(false);
 ss.storage.Variables.push(false);
 }

if (!ss.storage.interval)
ss.storage.interval=1;

 if (!ss.storage.DateVariables)
 {
 var now=String(new Date());
 ss.storage.DateVariables=[];
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 }

برای ذخیره مقادیر popup.html، به طور مستقیم نمی‌توانیم از کدهای بالا در جاوااسکریپت استفاده کنیم. مجبور هستیم که یک پل ارتباطی بین فایل main.js و فایل جاوااسکریپت داشته باشیم. در مقاله پیشین در مورد postmessage که ارتباطی از/به محتوا یا فایل جاوااسکریپت به/از main.js برقرار می‌کرد، صحبت کردیم و در این قسمت راه حل بهتری را مورد استفاده قرار می‌دهیم. برای ایجاد چنین ارتباطی، آن هم به صورت دو طرفه از port استفاده می‌کنیم. دستور پورت در اکثر اشیایی که ایجاد می‌کنید وجود دارد ولی باز هم همیشه قبل از استفاده، از مستندات موزیلا حتما استفاده کنید تا مطمئن شوید دسترسی به شیء پورت در همه‌ی اشیا وجود دارد. ولی به صورت کلی تا آنجایی که من دیدم، در همه‌ی اشیا قرار دارد. از کد port.emit برای ارسال مقادیر به سمت فایل اسکریپت یا حتی بالعکس مورد استفاده قرار می‌گیرد و port.on هم یک شنونده برای آن است. شکل زیر به خوبی این مبحث را نشان می‌دهد.
addon process در شکل بالا همان فایل main.js هست که کد اصلی addon داخل آن است و content process نیز محتوای اسکریپت است و حالا میتواند با استفاده از خاصیت contentscrip که به صورت رشته ای اعمال شده باشد یا اینکه با استفاده از خاصیت contentscriptfile، در یک یا چند فایل js استفاده نماید:
contentScriptFile: self.data.url("jquery.min.js")
contentScriptFile: [self.data.url("jquery.min.js"),self.data.url("const.js"),self.data.url("popup.js")]

از شیء port به صورت عملی استفاده می‌کنیم. کد  main.js را به صورت زیر تغییر دادیم:
function handleChange(state) {
  if (state.checked) {
    panel.show({
      position: button
    });

 var v1=[],v2;
 if (ss.storage.Variables)
v1=ss.storage.Variables;

if (ss.storage.interval)
v2=ss.storage.interval;

panel.port.emit("vars",v1,v2);
  }
}
panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
});
در شماره پیشین گفتیم که رویداد handlechange وظیفه نمایش پنل را دارد، ولی الان به غیر آن چند سطر، کد دیگری را هم اضافه کردیم تا موقعی که پنل باز می‌شود، تنظیمات قبلی را که ذخیره کرده‌ایم روی صفحه نمایش داده شوند. با استفاده از شیء port.emit محتواهای دریافت شده را به سمت فایل اسکریپت ارسال می‌کنیم تا تنظیمات ذخیره شده را برای نمایش اعمال کند. پارامتر اول رشته vars نام پیام رسان شما خواهد بود و در فایل مقصد هم تنها به پیامی با این نام گوش داده خواهد شد. این خصوصیت زمانی سودمندی خود را نشان می‌دهد که بخواهید در زمینه‌های مختلف، از چندین پیام رسان به سمت یک مقصد استفاده کنید. شیء panel.port.on هم برای گوش دادن به متغیرهایی است که از آن سمت برای ما ارسال می‌شود و از آن برای ذخیره‌ی مواردی استفاده میگردد که کاربر از آن سمت برای ما ارسال می‌کند. پس ما در این مرحله، یک ارتباطه کاملا دو طرفه داریم.
کد  فایل popup.js که به صورت تگ script در popup.html معرفی شده است:
$(document).ready(function () {
addon.port.on("vars",  function(vars,interval) {
 if (vars)
{
 $("#chkarticles").attr("checked", vars[0]);
$("#chkarticlescomments").attr("checked", vars[1]);
$("#chkshares").attr("checked", vars[2]);
$("#chksharescomments").attr("checked", vars[3]);
}

$("#interval").val(interval);
});   

    $("#btnsave").click(function() {

         var Vposts = $("#chkarticles").is(':checked');
         var VpostsComments = $("#chkarticlescomments").is(':checked');
         var  Vshares = $("#chkshares").is(':checked');
         var VsharesComments = $("#chksharescomments").is(':checked');
 var Vinterval = $("#interval").val() ;
 var Variables=[];
 Variables[0]=Vposts;
 Variables[1]=VpostsComments;
 Variables[2]=Vshares;
 Variables[3]=VsharesComments;
 interval=Vinterval;
 
 addon.port.emit("vars", Variables,Vinterval);
$("#messageboard").text( Messages.SettingsSaved);

    });
});
در همان ابتدای امر با استفاده از addon.port.on منتظر یک پیام رسان، به اسم vars می‌شود تا اطلاعات آن را دریافت کند که در اینجا بلافاصله بعد از نمایش پنل، اطلاعات برای آن ارسال شده و در صفحه، جایگذاری می‌کند. در قسمت رویداد کلیک دکمه ذخیره هم با استفاده از addon.port.emit اطلاعاتی را که کاربر به روز کرده است، به یک پیام رسان میدهیم تا برای آن سمت نیز ارسال کند تا در آن سمت، تنظیمات جدید ذخیره و جایگزین شوند.
نکته بسیار مهم: در کد بالا ما فایل جاوااسکریت را از طریق فایل popup.html معرفی کردیم، نه از طریق خصوصیت contentscriptfile. این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید. فایل‌های js خود را تنها در دو حالت استفاده کنید:
  1. از طریق دادن رشته به خصوصیت contentScript و استفاده از self به جای addon
  2. معرفی فایل js داخل خود فایل html با تگ script که به درد اسکریپت‌های با کد زیاد می‌خورد.
اگر فایل شما شامل استفاده از کلمه‌ی کلیدی addon نمی‌شود، می‌توانید فایل js خود را از طریق contentScriptFile هم اعمال کنید.
فایل popup.html
<script src="jquery.min.js"></script> <!-- Including jQuery -->
<script type="text/javascript" src="const.js"></script> 
<script type="text/javascript" src="popup.js"></script>


خواندن فید RSS سایت
خواندن فید سایت توسط فایل Rssreader.js انجام می‌شود که تمام اسکریپت‌های مورد نیاز برای اجرای آن، توسط background.htm صدا زده شده است:
<script type="text/javascript" src="const.js"></script>
<script type="text/javascript" src="jquery.min.js"></script>
    <script type="text/javascript" src="https://www.google.com/jsapi"></script>
<script type="text/javascript" src="rssreader.js"></script>
تنها کاری که باید انجام دهیم اجرای این فایل به عنوان یک فرآیند پس زمینه است. در کروم ما عادت داشتیم برای این کار در فایل manifest.json از خصوصیت background استفاده کنیم، ولی از آنجا که خود فایل main.js یک فایل اسکریپتی است که در پس زمینه اجرا می‌شود، طبق منابع موجود در نت چنین چیزی وجود ندارد و این فرآیند را به خود فایل main.js مربوط می‌دانستند. ولی من با استفاده از page worker چنین خصوصیتی را پیاده سازی کردم. page worker وظیفه دارد تا یک آدرس یا فایلی را در یک تب پنهان و در پشت صحنه اجرا کرده و به شما اجازه‌ی استفاده از DOM آن بدهد. نحوه‌ی دسترسی به فایل background.htm توسط page worker به صورت زیر تعریف می‌شود:
pageWorker = require("sdk/page-worker");
  page= pageWorker.Page({
  contentScriptWhen: "ready",
  contentURL: self.data.url("./background.htm")
});
page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval);
در فایل بالا شیء pageworker ساخته شد و درخواست یک پیج نهان را برای فایل background.htm در دایرکتوری data می‌کند. استفاده از گزینه‌ی contentScriptWhen  برای دسترسی به شیء addon در فایل‌های جاوااسکریپتی که استفاده می‌کنید ضروری است. در صورتی که حذف شود و نوشته نشود با خطای addon is not defined روبرو خواهید شد، چرا که هنوز این شیء شناسایی نشده است. در خط نهایی هم برای آن سمت یک پیام ارسال شده که حاوی مقادیر ذخیره شده می‌باشد.

فایل RSSReader.js
در اینجا هم مانند مطلبی که برای کروم گذاشتیم، خواندن فید، در یک دوره‌ی زمانی اتفاق می‌افتد. در کروم ما از chrome.alarm استفاده می‌کردیم، ولی در فایرفاکس از همان تایمرهای جاوااسکریپتی بهره میبریم. کد زیر را به فایلی به اسم rssreader.js اضافه می‌کنیم:
var variables=[];
var datevariables=[];
var period_time=60000;
var timer;
google.load("feeds", "1");

$(document).ready(function () {
 addon.port.on("vars",  function(vars,datevars,interval) {
 if (vars)
{
Variables=vars;
}
if (datevars)
{
datevariables=datevars;
}
if(interval)
period_time=interval*60000;
alarmManager();
});
});

function alarmManager()
{
timer = setInterval(Run,period_time);
}

function Run() {
if(Variables[0]){RssReader(Links.postUrl,0, Messages.PostsUpdated);}
if(Variables[1]){RssReader(Links.posts_commentsUrl,1,Messages.CommentsUpdated); }
if(Variables[2]){RssReader(Links.sharesUrl,2,Messages.SharesUpdated);}
if(Variables[3]){RssReader(Links.shares_CommentsUrl,3,Messages.SharesCommentsUpdated);}
}

function RssReader(URL,index,Message) {


            var feed = new google.feeds.Feed(URL);
            feed.setResultFormat(google.feeds.Feed.XML_FORMAT);
                    feed.load(function (result) {
if(result!=null)
{
var strRssUpdate = result.xmlDocument.firstChild.firstChild.childNodes[5].textContent;
var RssUpdate=new Date(strRssUpdate);
var lastupdate=new Date(datevariables[index]);
if(RssUpdate>lastupdate)
{
datevariables[index]=strRssUpdate;
addon.port.emit("notification",datevariables,Message);
}

}
                      });
        }
در خطوط بالا متغیرها تعریف و توابع گوگل بارگزاری می‌شوند. سپس توسط addon.port یک شنونده ایجاد شده، تا بتواند مقادیر ذخیره شده را بازیابی کند. این مقادیر شامل موارد زیر است:
  • چه بخش‌هایی از سایت باید بررسی شوند.
  • آخرین تاریخ تغییر هر کدام که در زمان نصب افزونه، تاریخ نصب افزونه می‌شود و با اولین به روز رسانی، تاریخ جدیدی جای آن را می‌گیرد.
  • دوره‌ی سیکل زمانی یا همان interval بر اساس دقیقه
پس از اینکه شنونده مقادیر را دریافت کرد، تابع alarmManager اجرا شده و یک تایمر ایجاد می‌کند. بر خلاف کروم که برای این کار api تدارک دیده بود، اینجا شما باید از تایمرهای خود جاوااسکریپت مانند SetTimeout یا SetInterval استفاده کنید. موقع دریافت interval یا period_time ما آن را در 60000 ضرب کردیم تا دقیقه تبدیل به میلی ثانیه شود؛ چرا که تایمر، زمان را بر حسب میلی ثانیه دریافت می‌کند. وظیفه تایمر این هست که در هر دوره‌ی زمانی تابع Run را اجرا کند.

Run
این تابع بررسی می‌کند کاربر درخواست بررسی چه قسمت هایی از سایت را دارد و به ازای هر کدام، اطلاعات آن را از طریق پارامترها به تابع rssreader داده تا هر قسمت جداگانه بررسی شود. این اطلاعات به ترتیب: لینک فید مورد نظر، اندیس آخرین تاریخ به روزرسانی آن قسمت، پیامی که باید در وقت به روزرسانی به کار نمایش داده شود.

RSSReader
این تابع را قبلا در این مقاله  توضیح دادیم. تنها تغییری که کرده است، بدنه‌ی شرط بررسی تاریخ است که در صورت موفقیت، تاریخ جدید، جایگزین تاریخ قبلی شده و یک پیام به فایل main.js ارسال می‌کند تا از آن درخواست ذخیره‌ی تاریخی جدید و هچنین ایجاد یک notification برای آگاه سازی کاربر کند. پس باز به فایل main.js رفته و شنونده آن را تعریف می‌کنیم:
page.port.on("notification",function(lastupdate,Message)
{
ss.storage.DateVariables=lastupdate;
Make_a_Notification(Message);
})
function Make_a_Notification(Message)
{
var notifications = require("sdk/notifications");
notifications.notify({
  title: "سایت به روز شد",
  text: Message,
  iconURL:self.data.url("./icon-64.png"),
  data:"https://www.dntips.ir",
  onClick: function (data) {
tabs.open(data);
  }
});
}
شنونده مورد نظر دو پارامتر تاریخ آخرین به روزرسانی را دریافت کرده و آن را جایگزین قبلی می‌کند و پیام را به تایع Make_a_Notification پاس میکند. پارامترهای ساخت نوتیفیکیشن به ترتیب شامل عنوان، متن پیام، آیکن و نهایتا data است. دیتا شامل آدرس سایت است. زمانیکه کاربر روی نوتیفیکیشن کلیک می‌کند، استفاده شده و یک تب جدید را با آدرس سایت باز می‌کنیم. به این ترتیب افزونه‌ی ما تکمیل می‌شود. برای اجرا و تست افزونه بر روی مرورگر فایرفاکس از دستور cfx run استفاده کنید.


البته این نکته قابل ذکر است که اگر کاربر طلاعات پنل را به روزرسانی کند، تا وقتی که مرورگر بسته نشده و دوباره باز نشود تغییری نمی‌کند؛ چرا که ما تنها در ابتدای امر مقادیر ذخیره شده را به RSSReader فرستاده و اگر کاربر آن‌ها را به روز کند، ارسال پیام دیگری توسط page worker صورت نمی‌گیرد. پس کد موجود در main.js را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
  pageWorker = require("sdk/page-worker");
  page= pageWorker.Page({
  contentScriptWhen: "ready",
  contentURL: self.data.url("./background.htm")
});

function SendData()
{
page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval);
}
SendData();
panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
  SendData();
});
در کد بالا ما خطی که به سمت rssreader.js پیام ارسال می‌کند را داخل یک تابع به اسم SendDate قرار دادیم و بعد از تشکیل page worker آن را صدا زدیم و کد آن دقیقا مانند قبل است؛ با این تفاوت که اینبار این تابع را در جای دیگری هم صدا میزنیم و آن زمانی است که برای پنل، پیام مقادیر جدید ارسال می‌شود که در آن پس از ذخیره موارد جدید تابع SendData را صدا می‌زنیم. پس موقع به روزرسانی هم مقادیر ارسال خواهند شد. مقادیر جدید به سمت rssreader.js رفته و تشکیل یک تایمر جدید را می‌دهند و البته چون قبلا تایمر ایجاد شده است، پس باید چند خطی را هم به فایل rssreader.js اضافه کنیم تا تایمر قبلی را نابود کرده و تایمر جدیدی را ایجاد کند:
var timer;

function alarmManager()
{
timer = setInterval(Run,period_time);
}

 addon.port.on("vars",  function(vars,datevars,interval) {
 if (vars)
{
Variables=vars;

}
if (datevars)
{
datevariables=datevars;
}
if(interval)
period_time=interval*60000;

if(timer!=null)
{
clearInterval(timer);
}

alarmManager();
});
در خط بالا متغیری به اسم timer ایجاد شده است که کد timer را در خود ذخیره می‌کند. پس موقع دریافت مقادیر بررسی میکنیم که اگر مقدار timer مخالف نال بود تایمر قبلی را با clearInterval از بین برده و تایمر جدیدی ایجاد کند. پس مشکل تایمری که از قبل موجود است نیز حل می‌گردد.
افزونه‌ی ما تکمیل شد. اجازه بدهید قبل از بستن بحث چندتا از موارد مهم موجود در sdk را نام ببریم:

Page Mod
page mod موقعی که کاربر آدرسی را مطابق با الگویی (pattern) که ما دادیم، باز کند یک اسکریپت را اجرا خواهد کرد:
var pageMod = require("sdk/page-mod");

pageMod.PageMod({
  include: "*.mozilla.org",
  contentScript: 'window.alert("Page matches ruleset");'
});
var data = require("sdk/self").data;
var pageMod = require("sdk/page-mod");

pageMod.PageMod({
  include: "*.mozilla.org",
  contentScriptFile: [data.url("jquery-1.7.min.js"),
                      data.url("my-script.js")]
});

پنل تنظیمات
موقعی که شما افزونه‌ای را در فایرفاکس اضافه می‌کنید، در پنلی که مدیریت افزونه‌ها قرار دارد می‌توانید در تنظیمات هر افزونه، تغییری ایجاد کنید. برای ساخت چنین صفحه‌ای از خصوصیت preferences در فایل package.json کمک می‌گیریم که مقادیر به صورت آرایه ای داخل آن قرار می‌گیرند. مثال زیر پنج کنترل را به بخش تنظیمات افزونه اضافه می‌کند که چهار کنترل اول چک باکس Checkbox هستند؛ چرا که خصوصیت type آنها به bool ست شده است و شامل یک نام و عنوان یا برچسب label و یک توضیح کوتاه است و مقدار پیش فرض آن با خصوصیت value مشخص شده است. آخرین کنترل هم یک کادر عددی است؛ چرا که خاصیت type آن با integer مقداردهی شده و مقدار پیش فرض آن 10 می‌باشد.
  "preferences": [{
    "description": "مطالب سایت",
    "type": "bool",
    "name": "post",
    "value": true,
    "title": "مطالب سایت"
},
{
    "description": "نظرات مطالب سایت",
    "type": "bool",
    "name": "postcomments",
    "value": false,
    "title": "نظرات مطالب سایت"
},
{
    "description": "اشتراک ها",
    "type": "bool",
    "name": "shares",
    "value": false,
    "title": "اشتراک ها"
},
{
    "description": "نظرات اشتراک ها",
    "type": "bool",
    "name": "sharescomments",
    "value": false,
    "title": "نظرات اشتراک ها"
},
    {
        "description": "دوره زمان برای بررسی سایت",
        "name": "interval",
        "type": "integer",
        "value": 10,
        "title": "دوره زمانی"
    }]

از آنجا که مقادیر بالا تنها مقادیر پیش فرض خودمان هست و اگر کاربر آن‌ها را تغییر دهد، در این صفحه هم باید اطلاعات تصحیح شوند، برای همین از کد زیر برای دسترسی به پنل تنظیمات و کنترل‌های موجود آن استفاده می‌کنیم. همانطور که می‌بینید کد مورد نظر را در یک تابع به نام Perf_Default_Value قرار دادیم و آن را در بدو اجرا صدا زدیم. پس کاربر اگر به پنل تنظمیات رجوع کند، می‌تواند تغییراتی را که قبلا داده است، ببیند. بنابراین اگر الان تغییری را ایجاد کند، تا باز شدن مجدد مرورگر چیزی نمایش داده نمیشود. برای همین دقیقا مانند تابع SendData این تابع را هم در کد شنود پنل panel اضافه میکنیم؛ تا اگر کاربر اطلاعات را از طریق روش قبلی تغییر داد، اطلاعات هم اینک به روز شوند.

function Perf_Default_Value()
{
var preferences = require("sdk/simple-prefs").prefs;

preferences.post = ss.storage.Variables[0];
preferences.postcomments = ss.storage.Variables[1];
preferences.shares = ss.storage.Variables[2];
preferences.sharescomments = ss.storage.Variables[3];
preferences["myinterval"] =parseInt(ss.storage.interval);

}
Perf_Default_Value();

panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
  SendData();
  Perf_Default_Value();
});
البته کاربر فقط برای دیدن اطلاعات بالا به این صفحه‌ی تنظیمات نمی‌آید؛ بلکه بیشتر برای تغییر آن‌ها می‌آید. پس باید به تغییر مقدار کنترل‌ها گوش فرا دهیم. برای گوش دادن به تغییر تنظیمات، برای موقعی که کاربر قسمتی از تنظیمات را ذخیره کرد، از کدهای زیر بهره می‌بریم: 
perf=require("sdk/simple-prefs");
var preferences = perf.prefs;
function onPrefChange(prefName) {

  switch(prefName)
  {
    case "post":
ss.storage.Variables[0]=preferences[prefName];
break;
case "postcomments":
ss.storage.Variables[1]=preferences[prefName];
break;
case "shares":
ss.storage.Variables[2]=preferences[prefName];
break;
case "sharescomments":
ss.storage.Variables[3]=preferences[prefName];
break;
case "myinterval":
ss.storage.interval=preferences[prefName];
break;
  }
}
//perf.on("post", onPrefChange);
//perf.on("postcomments", onPrefChange);

perf.on("", onPrefChange);
متد on دو پارامتر دارد: اولی، نام کنترل مورد نظر که با خصوصیت name تعریف کردیم و دومی هم تابع callback آن می‌باشد و در صورتی که پارامتر اول با "" مقداردهی شود، هر تغییری که در هر کنترلی رخ بدهد، تابع callback صدا زده می‌شود. از آنجا که نام کنترل‌ها به صورت string برگشت داده می‌شوند، برای دسترسی به مقادیر موجود در تنظیمات از همان روش داخل [""] بهره می‌گیریم. مقادیر را گرفته و داخل storage ذخیره می‌کنیم.

  اشکال زدایی Debug

یکی از روش‌های اشکال زدایی، استفاده از console.log هست که میتونید برای بازبینی مقادیر و وضعیت‌ها، از آن استفاده کنید که نتیجه‌ی آن داخل کنسول نمایش داده می‌شود و اگر هم دربرنامه خطایی رخ دهد، داخل کنسول به شما نمایش خواهد داد.
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 2 - ماهیت انواع داده‌ای و حوزه دسترسی به متغیرها

مقادیر پایه (Primitive Values) و ارجاعی (Reference Values)

در جاوا اسکریپت، متغیرها شامل داده‌هایی از نوع پایه و یا ارجاعی می‌باشند. مقادیر String ، Number ، Boolean ، Null و Undefined به عنوان مقادیر پایه محسوب می‌گردند. در این نوع متغیرها تغییرات، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در متغیر اعمال می‌شوند. اشیاء نیز که از مجموعه‌ای از مقادیر پایه ساخته شده‌اند، مقادیر ارجاعی نامیده می‌شوند. در این نوع مقادیر، شما به اشاره‌گری از شیء دسترسی دارید. بنابراین تغییرات مستقیما بر روی داده‌های ذخیره شده اعمال نمی‌شوند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

var num1 = 10;
var num2 = num1;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num2 = 20;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num1 = 30;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

خروجی :

"Num1=10, Num2=10"

"Num1=10, Num2=20"

"Num1=30, Num2=20"


همانطور که از خروجی مثال فوق پیداست، در انتساب num1 به num2 ، مقدار num1 در num2 کپی شده‌است. بنابراین تغییراتی که بر روی num1 یا num2 صورت می‌گیرد، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در هر یک از این متغیرها تاثیر می‌گذارد. رفتار مقادیر پایه همیشه به همین صورت می‌باشد.

var obj1 = new Object();
obj1.num = 10;
var obj2 = obj1;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj2.num = 20;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj1.num = 30;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

خروجی :

"Obj1.Num=10, Obj2.Num=10"

"Obj1.Num=20, Obj2.Num=20"

"Obj1.Num=30, Obj2.Num=30"


با استفاده از نوع ارجاعی Object می‌توانیم اشیاء جدیدی را ایجاد کنیم و ویژگی‌هایی را به صورت پویا به آن‌ها اختصاص دهیم. همانطور که قبلا گفته شد، اشیاء از نوع ارجاعی می‌باشند و حاوی اشاره‌گری به مقادیر ذخیره شده می‌باشند. بنابراین انتساب obj1 به obj2 به معنای انتساب اشاره‌گر obj1 به obj2 می‌باشد. به عبارتی دیگر obj2 به همانجایی اشاره می‌کند که obj1 نیز اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی ویژگی‌های obj1 رخ دهد، obj2 نیز تاثیرات آن را می‌بیند و بالعکس. همانطور که در خروجی مشاهده می‌نمایید، در مرحله‌ی اول obj1 به obj2 نسبت داده شد، پس مقدار ویژگی num برای هر دو آنها یکسان میباشد. در مرحله‌ی دوم، مقدار ویژگی num را در obj2 تغییر دادیم؛ ولی مقدار این ویژگی، در obj1 نیز تغییر نمود. در مرحله‌ی سوم نیز همان اتفاقات مرحله‌ی دوم تکرار شد.

با توجه به مثالهای فوق قطعا به تفاوت‌های مقادیر پایه و ارجاعی پی بردید. همچنین در یک نمونه‌ی کوچک و ساده نیز، یکی از روش‌های ایجاد شیء را که استفاده از نوع ارجاعی Object می‌باشد، مشاهده نمودید. این دانسته‌ها مقدمه ای بر شروع برنامه نویسی شیء گرا می‌باشند. ولی قبل از شروع برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت، به بررسی نکات و تکنیک‌های دیگری می‌پردازیم.

توجه:

به انواع پایه، انواع داده‌ای مقداری یا اولیه نیز گفته می‌شود.


فراخوانی با مقدار (Call by Value)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر پایه هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع ندارند. به مثال زیر توجه کنید:

function primitive(a, b) {
a += 100;
b += 200;
alert("a=" + a + ", b=" + b);
}

var x = 300, y = 400;
primitive(x, y);
alert("x=" + x + ", y=" + y);

خروجی :

"a=400, b=600"

"x=300, y=400"


x و y دو متغیر پایه می‌باشند، بنابراین تابع فوق به صورت مقداری فراخوانی شده‌است. یعنی مقدار آرگومان‌های x و y در آرگومان‌های a و b کپی می‌شوند. پس هر تغییری که بر روی a و b رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی x و y ندارد. همچنین با توجه به توضیحی که در مورد مقادیر پایه داده شد، تغییرات مستقیما بر روی داده‌ی ذخیره شده در متغیر اعمال میشود. بنابراین تغییراتی که در تابع فوق بر روی a و b رخ داد، مستقیما مقادیر a و b را تغییر داده‌است وهیچ ارتباطی به x و y ندارد. البته توجه داشته باشید که حتی اگر نام آرگومان‌های تابع با آرگومان‌های ارسالی یکسان بود و یا حتی اگر تابع مقداری را به عنوان خروجی بر می‌گرداند، هیچ تفاوتی را در خروجی برنامه فوق مشاهده نمی‌کردید.


فراخوانی با ارجاع (Call by Reference)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر ارجاعی هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع نیز تاثیر می‌گذارند. به مثال زیر توجه کنید:

function reference(obj) {
obj.a += 100;
obj.b += 200;
alert("obj.a=" + obj.a + ", obj.b=" + obj.b);
}

var calc = new Object();
calc.a = 300;
calc.b = 400;

reference(calc);
alert("calc.a=" + calc.a + ", calc.b=" + calc.b);

خروجی :

"obj.a=400, obj.b=600"

"calc.a=400, calc.b=600"


calc یک مقدار ارجاعی است که به عنوان آرگومان ورودی به تابع ارسال می‌شود و اشاره‌گر خود را به obj اختصاص می‌دهد. بنابراین obj به همان آدرسی اشاره می‌کند که calc اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی obj رخ دهد، calc نیز تاثیرات آن را مشاهده می‌نماید. همانطور که در خروجی نیز مشاهده می‌نمایید، تغییرات صورت گرفته در تابع به calc نیز منعکس شده است.


حوزه دسترسی به متغیرها (Variable Scope)

متغیر‌های محلی (Local Variables)

در اکثر زبان‌های برنامه نویسی، متغیرهایی که در یک بلاک کد تعریف می‌شوند، به صورت محلی و فقط در همان بلاک کد قابل دسترسی  می‌باشند. به این متغیرها، متغیرهای محلی می‌گویند که با خاتمه‌ی اجرای بلاک کد، از بین خواهند رفت و دیگر قابل دسترسی نمی‌باشند. اما در جاوا اسکریپت حوزه‌ی اجرایی متغیرها کمی متفاوت می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

for (var i = 1; i <= 5; i++) {
var sqr = i * i;
alert(sqr);
}

alert(i);
alert(sqr);

خروجی :

1
4
9
16
25
6   // alert(i) out of for
25   // alert(sqr) out of for


متغیرهای i و sqr داخل حلقه‌ی for تعریف شده‌اند و منطقا نباید خارج از این حلقه قابل دسترسی باشند. ولی با توجه به خروجی فوق، مشاهده نمودید که متغیرهای i و sqr، نه تنها خارج از این حلقه قابل شناسایی می‌باشند، بلکه آخرین مقدار خود را نیز حفظ نموده‌اند. در جاوا اسکریپت، یک متغیر محلی زمانی مفهوم پیدا می‌کند که در داخل یک تابع تعریف شود. به مثال زیر توجه کنید:

function sqr(num) {
var sum = num * num;
return sum;
}

var n = 4;
alert(sqr(n));
alert(num); // Error: num is not defined
alert(sum); // Error: sum is not defined

خروجی :

16

Error: num is not defined

Error: sum is not defined

همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیرهای num و sum به صورت محلی در تابع فوق تعریف شده‌اند؛ بنابراین خارج از تابع قابل دسترسی نمی‌باشند و موجب بروز خطا می‌گردند.


متغیرهای عمومی (Global Variables)

در جاوا اسکریپت، متغیرهایی که خارج از تابع تعریف می‌گردند، به شیء window نسبت داده می‌شوند و عمومی می‌باشند. به عبارتی دیگر این متغیرها به عنوان یک ویژگی از شیء window تعریف می‌شوند و در تمامی توابع و بلاک‌های کد قابل دسترسی می‌باشند. به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function setColor() {
color = "Blue";
}

alert(color);
setColor();
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"


در مثال فوق، متغیر color به صورت عمومی تعریف شده‌است. بنابراین در کل برنامه قابل دسترسی می‌باشد. در alert اول مقدار فعلی متغیر color یعنی “Red” نمایش می‌یابد. سپس با فراخوانی تابع، مقدار این متغیر تغییر می‌کند. در alert دوم مقدار تغییر یافته‌ی متغیر color نمایش خواهد یافت. حال به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function getColor() {
var color = "Blue";
return color;
}

alert(color);
alert(getColor());
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"

"Red"


در مثال فوق، ابتدا یک متغیر color به صورت عمومی یا Global تعریف شده است. در تابع getColor نیز یک متغیر color به صورت local یا محلی تعریف شده است. زمانی که در alert تابع getColor فراخوانی می‌شود، متغیر color مقداردهی می‌گردد. این مقداردهی برای متغیر محلی صورت گرفته است و هیچ ربطی به متغیر color که به صورت عمومی تعریف شده است ندارد.

جهت تعریف متغیر در جاوا اسکریپت، از کلمه‌ی کلیدی var استفاده می‌شود. اما تعریف متغیر در جاوا اسکریپت اجباری نمی‌باشد و می‌توان یک متغیر را مقداردهی نمود بدون آنکه تعریف شده باشد. در صورتی که متغیر با var اعلان نشود، آن متغیر به شیء window نسبت داده می‌شود و ماهیت عمومی پیدا می‌کند. به مثال زیر توجه کنید:

function sum(a, b) {
c = a + b;
}

sum(20, 30);
alert(c);

خروجی :

50


همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیر c بدون تعریف شدن مورد استفاده قرار گرفته است. با اینکه به صورت محلی مقداردهی گردیده است، ولی چون توسط var اعلان نشده است، به شیء window نسبت داده شده و ماهیت عمومی پیدا کرده است. 

مطالب
آموزش فایرباگ - #8 - Script Panel
تب Script در FireBug مخصوص دیباگ کردن کدهای JavaScript است. امکاناتی که در این قسمت گنجانده شده بسیار کاربردی بوده و همچنین در بیشتر قسمت‌ها با ابزارهای خطایابی دیگر مشابه است. برای مثال اگر با Visual Studio کار کرده باشید، با نحوه‌ی ایجاد Break Point ، قسمت‌های Watch,Stack و ... آشنا خواهید بود.

این پنل هم مشابه پنل‌های دیگر فایرباگ دارای یک بخش با عنوان Options Menu هست که با راست کلیک کردن بروی عناون یا کلیک بروی مثلث کنار عنوان پنل قابل دسترسی است. تنظیماتی که در اینجا قابل تعیین است عبارتند از:


  • Enabled/Disabled : برای فعال/غیرفعال کردن پنل است. فعال بودن این قسمت ممکن است موجب کاهش سرعت بارگزاری صفحات شود.
  • Track Throw/Catch : در صورت فعال بودن این گزینه، در صورت رویدادن خطا در بلاک try/catch ، دیباگر در آن نقطه از برنامه متوقف شده و کنترل برنامه به شما داده می‌شود. (البته بنده موفق بررسی کامل این قابلیت نشدم. ظاهرا ورژن‌های آخری باگ دارند. مثل غیرفعال شدن کامل همین پنل، "Debugger not activated"! اگر کسی موفقیتی در کار با این مورد داشت، سپاسگذار میشوم اطلاع بدهد.)
  • Show Break Notifications : در صورت فعال بودن این گزینه، هنگام توقف کدی در صفحه، اطلاعاتی در مورد علت توقف آن در بالای پنل ارائه خواهد شد.
توجه داشته باشید که ممکن است در ورژن‌های مختلف، تعداد این گزینه‌ها بیشتر یا کمتر باشد.


 Panel Toolbar

نواری است که ابزارهای پنل بروی آن قرار دارند و به ترتیب عبارنتد از:
  • Break On Next : این دکمه که مشابه آن در اکثر پنل‌ها وجود دارد، هنگام اجرای یک دستور JavaScript آن را متوقف کرده و شما می‌توانید به بررسی آن بپردازید.
  • Script Type Menu : با انتخاب یکی از چهار گزینه موجود می‌توانید نتیجه اسکریپت‌های اضافه شده به صفحه که در قسمت Script Location Menu نمایش داده شده اند را فیلتر کنید. (متاسفانه این گزینه هم مشابه گزینه Track Throw/Catch برای بنده، ورژن 1.11.4 نتیجه ای نداشته است.)
  • Script Location Menu : در این قسمت اسکریپت هایی که در صفحه وجود دارند نمایش داده می‌شوند. مشابه پنل HTML می‌توانید هنگام بازبودن این لیست، با تایپ کردن نتایج را فیلتر کنید.
    همچنین با راست کلیک کردن بروی این قسمت می‌توانید آیتم یا فایل انتخاب شده را در ادیتور مورد نظر باز کنید، در پنل DOM بررسی کنید، فایل را در یک تب جدید باز کنید، آدرس فایل را در حافظه موقت کپی کنید.
  • Execution Control Buttons : این دکمه‌ها زمانی که دیباگر به یک Break Point برسد یا به دلیل فعال بودن دکمه‌های Break On ... متوقف شود، فعال می‌شوند و با کمک آن‌ها می‌توانید عملیات خطایابی را ادامه دهید.
    در جدول زیر این دکمه‌ها و توضیحات تکمیلی هریک را مشاهده می‌کنید:

     نوعدکمه
    Shortcut
    توضیحات
    اجرای مجدد

    Shift + F18
    Stack فعلی را مجدد اجرا می‌کند.
    (Stack: لیستی از توابع به ترتیبی که با فراخوانی آنها تابع جاری فراخونی شده است. در مقاله بعدی توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد.)
    ادامه

    F8
    اجرای برنامه را (تا Break Point بعدی) ادامه می‌دهد.
    وارد شدن

    F11
    در صورت رسیدن به یک تابع، با زدن این دکمه دیباگر وارد بنده‌ی آن تابع می‌شود.
    رد شدن

    F10
    اجرای برنامه را در سطح (Scope) فعلی ادامه می‌دهد.
    مشابه قبلی وارد تابع نمی‌شود.
    خارج شدن

    Shift + F11
    کنترل به تابعی که تابع جاری را فراخوانی کرده است بازمیگردد.
    روشی سودمند زمانی که هنگام خطایابی وارد کدهای jQuery یا مثل آن می‌شوید :)
بعد از Script Location Menu قسمتی وجود دارد که وضعیت فعلی Stack را نشان می‌دهد و با کلیک بروی هرکدام، به کد آن قسمت هدایت می‌شوید. ( البته اگر فایرباگ شما در این قسمت باگ نداشته باشد! )

Context Menu
تنها قابلیت جدیدی که در این منو وجود دارد، Run To This Line است. هنگامی که پنل در حالت دیباگ است، با راست کلیک کردن بروی خط مورد نظر و انتخاب گزینه‌ی Run to This Line می‌توانید خطوط میانی را رد کرده و به خط مورد نظر بروید. البته خطوطی که رد می‌شوند ، اجرا می‌شوند.
این کار معادل این است که درخط مورد نظر یک Break Point اضافه کنید و دکمه‌ی F8 را بزنید.



 Breakpoints
توسط Break Point‌ها می‌توانید خطوطی از برنامه را برای خطایابی مشخص کنید. زمانی که دیباگر به نقطه‌ی مورد نظر برسد متوقف شده و می‌توانید به بررسی برنامه بپردازید. می‌توانید با بردن موس بروی متغییرها مقدار آن هارا بررسی کنید یا با کمک قسمت‌های Watch و Stack در پنل جانبی اطلاعات بیشتری در مورد اجرای برنامه در نقطه‌ی جاری بدست آورید.(در مورد پنل‌های جانبی در قسمت بعدی توضیح خواهم داد.) همچنین با کمک دکمه هایی که در جدول فوق توضیح داده شده اند روند اجرای برنامه را خط به خط ادامه دهید.
برای ایجاد یک Break Point، بروی شماره‌ی خط مورد نظر کلیک کنید. نقطه ای قرمز رنگ نمایش داده خواهد شد. البته دقت کنید که همه‌ی خطوط برنامه اجرا نمی‌شوند و نمی‌توانید در آن خطوط از این امکان بهره ببرید. شماره‌ی خطوط فعال با رنگ سبز مشخص شده اند.

امکان مفید دیگری که همراه با این قابلیت ارائه شده است (که در محیط‌های دیگر هم وجود دارد)، عبارت شرطی است. به این صورت که ضمن قرار دادن Break Point در یک نقطه از برنامه، می‌توانید یک شرط هم برای توقف برنامه تعیین کنید.
فرض کنید یک حلقه دارید که 300 بار تکرار می‌شود و مثلا در اجرای 250ام آن مشکلی وجود دارد. در این حالت می‌توانید از این قابلیت استفاده کنید و شرط توقف را i == 250 قرار بدهید.
برای تعیین یک شرط برای یک Break Point، بروی خط مورد نظر راست کلیک کنید و شرط را در قسمت مشخص شده وارد کنید.


امکان مفید دیگری که وجود دارد، Break Point خودکار است. اگر از مقالات قبلی دکمه‌ی Break On All Errors در پنل Console و Break On Mutate در پنل HTML را بخاطر داشته باشید می‌دانید که در هر یک هنگام اجرای یک رخداد مورد نظر، دیباگر در خطی که موجب آن رخداد شده است متوقف شده و می‌توانید کنترل برنامه را بدست بگیرید. در این حالت نیازی به ایجاد Break Point نیست و FireBug بصورت خودکار این کار را انجام می‌دهد.


 Search
این بخش در همه پنل‌ها وجود دارد با این تفاوت که در پنل Script و CSS دو گزینه‌ی Multiple Files و Use Regular Expression وجود دارد که به ترتیب امکان جستجو در فایل‌های js و css اضافه شده به صفحه هستند. قابلیت دیگری هم که فقط در پنل Script وجود دارد، پرش به یک خط در برنامه است به این صورت که با وارد کردن # و یک عدد به عنوان شماره‌ی خط، همان خط نمایش داده می‌شود.


در قسمت بعدی پنل جانبی که شامل سه بخش Watch، Stack و Breakpoints است را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت اول
 آشنایی

این قسمت از مقاله به ایده اصلی برنامه نویسی تابعی و دلیل وجودی آن خواهد پرداخت. هیچ شکی نیست که بزرگترین چالش در توسعه نرم افزار‌های بزرگ، پیچیدگی آن است. تغییرات همیش اجتناب ناپذیر هستند. به خصوص زمانی که صحبت از پیاده سازی امکان جدیدی باشد، پیچیدگی اضافه خواهد شد. در نتیجه منجر به سخت شدن فهمیدن کد می‌شود، زمان توسعه را بالاتر می‌برد و باگ‌های ناخواسته را به وجود خواهد آورد. همچنین تغییر هر چیزی در دنیای نرم افزار بدون به وجود آوردن رفتار‌های ناخواسته و یا اثرات جانبی، تقریبا غیر ممکن است. در نهایت همه این موارد می‌توانند سرعت توسعه را پایین برده و حتی باعث شکست پروژه‌های نرم افزاری شوند. سبک‌های کد نویسی دستوری (Imperative) مانند برنامه نویسی شیء گرا، میتوانند به کاهش این پیچیدگی‌ها تا حد خوبی کمک کنند. البته در صورتیکه به طور صحیحی پیاده شوند. در واقع با ایجاد Abstraction در این مدل برنامه نویسی، پیچیدگی‌ها را مخفی میکنیم.


سیر تکاملی الگو‌های برنامه نویسی


برنامه نویسی شیء گرا در خون برنامه نویس‌های سی شارپ جاری است؛ ما معمولا ساعت‌ها درباره اینکه چگونه میتوانیم با استفاده از ارث بری و ترتیب پیاده کلاس‌ها، یک هدف خاص برسیم، بر روی کپسوله سازی تمرکز میکنیم و انتزاع (Abstraction) و چند ریختی ( Polymorphism ) را برای تغییر وضعیت برنامه استفاده میکنیم. در این مدل همیشه احتمال این وجود دارد که چند ترد به صورت همزمان به یک ناحیه از حافظه دسترسی داشته باشند و تغییری در آن به وجود بیاورند و باعث به وجود آمدن شرایط Race Condition شوند. البته همگی به خوبی میدانیم که میتوانیم یک برنامه‌ی کاملا Thread-Safe هم داشته باشیم که به خوبی مباحث همزمانی و همروندی را مدیریت کند؛ اما یک مساله اساسی در مورد کارآیی باقی می‌ماند. گرچه Parallelism به ما کمک میکند که کارآیی برنامه خود را افزایش دهیم، اما refactor کردن کد‌های موجود، به حالت موازی، کاری سخت و پردردسر خواهد بود.


راهکار چیست؟

برنامه نویسی تابعی، یک الگوی برنامه نویسی است که از یک ایده قدیمی (قبل از اولین کامپیوتر‌ها !) برگرفته شده‌است؛ زمانیکه دو ریاضیدان، یک تئوری به نام  lambda calculus را معرفی کردند، که یک چارچوب محاسباتی می‌باشد؛ عملیاتی ریاضی را انجام می‌دهد و نتیجه را محاسبه میکند، بدون اینکه تغییری را در وضعیت داده‌ها و وضعیت، به وجود بیاورد. با این کار، فهمیدن کد‌ها آسانتر خواهد بود و اثرات جانبی را کمتر خواهد کرد، همچین نوشتن تست‌ها ساده‌تر خواهند شد.


زبان‌های تابعی

جالب است اگر زبان‌های برنامه نویسی را که از برنامه نویسی تابعی پشتیبانی میکنند، بررسی کنیم، مانند Lisp , Clojure, Erlang, Haskel، هر کدام از این زبان‌ها جنبه‌های مختلفی از برنامه نویسی تابعی را پوشش میدهند. #F یک عضو از خانواده ML می‌باشد که بر روی دات نت فریمورک در سال 2002 پیاده سازی شده. ولی جالب است بدانید بیشتر زبان‌های همه کاره مانند #C به اندازه کافی انعطاف پذیر هستند تا بتوان الگوهای مختلفی را توسط آن‌ها پیاده کرد. از آنجایی که اکثرا ما از #C برای توسعه نرم افزارهایمان استفاده میکنیم، ترکیب ایده‌های برنامه نویسی تابعی میتواند راهکار جالبی برای حل مشکلات ما باشد.


مفاهیم پایه ای

قبلا درباره توابع ریاضی صحت کردیم. در زبان‌های برنامه نویسی هم ایده همان است؛ ورودی‌های مشخص و خروجی مورد انتظار، بدون تغییری در حالت برنامه. به این مفاهیم شفافیت و صداقت توابع میگوییم که در ادامه با آن بیشتر آشنا میشویم. به این نکته توجه داشته باشید که منظور از تابع در #C فقط Method نیست؛ Func , Action , Delegate هم نوعی تابع هستند.


شفافیت توابع (Referential Transparency)

به طور ساده با نگاه کردن به ورودی‌های تابع و نام آن‌ها باید بتوانیم کاری را که انجام میدهد، حدس بزنیم. یعنی یک تابع باید بر اساس ورودی‌های آن کاری را انجام دهد و نباید یک پارامتر Global آن را تحت تاثیر قرار دهد. پارامتر‌های Global میتوانند یک Property در سطح یک کلاس باشند، یا یک شیء که وضعیت آن تحت کنترل تابع نیست؛ مانند شی DateTime. به مثال زیر توجه کنید:
public int CalculateElapsedDays(DateTime from)
{
   DateTime now = DateTime.Now;
   return (now - from).Days;
}
این تابع شفاف نیست. چرا؟ چون امروز، یک خروجی را میدهد و فردا یک خروجی دیگر را! به بیان دیگر وابسته به یک شیء سراسری DateTime.Now است.
آیا میتوانید این تابع را شفاف کنیم؟ بله!
چطور؟ به سادگی! با تغییر پارامتر‌های ورودی:
 public static int CalculateElapsedDays(DateTime from, DateTime now) => (now - from).Days;
در مثال بالا، ما وابستگی به یک شیء سراسری را از بین بردیم.


صداقت توابع (Function Honesty)

صداقت یک تابع یعنی یک تابع باید همه اطلاعات مربوط به ورودی‌ها و خروجی‌ها را پوشش دهد. به این مثال دقت کنید:
public int Divide(int numerator, int denominator)
{
   return numerator / denominator;
}
آیا این تابع شفاف است؟ بله.
آیا این همه مواردی را که از آن انتظار داریم پوشش میدهد؟ احتمالا خیر!

اگر دو عدد صحیح را به این تابع بفرستیم، احتمالا مشکلی پیش نخواهد آمد. اما همانطور که حدس میزنید اگر پارامتر دوم 0 باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
var result = Divide(1,0);
قطعا خطای Divide By Zero را خواهیم گرفت. امضای این تابع به ما اطلاعاتی درباره خطاهای احتمالی نمی‌دهد.

چگونه مشکل را حل کنیم؟ تایپ ورودی را به شکل زیر تغییر دهیم:
public static int Divide(int numerator, NonZeroInt denominator)
{
   return numerator / denominator.Value;
}
NonZeroInt یک نوع ورودی اختصاصی است که خودمان طراحی کرده‌ایم که تمام مقادیر را به جز صفر، قبول میکند.

به طور کلی تمرین زیادی لازم داریم تا بتوانیم با این مفاهیم به طور عمیق آشنا شویم. در این مقاله قصد دارم جنبه‌های ابتدایی برنامه نویسی تابعی مانند  Functions as first class values ، High Order Functions و Pure Functions را مورد بررسی قرار دهم.

Functions as first-class values

ترجمه فارسی این کلمه ما را از معنی اصلی آن خیلی دور می‌کند؛ احتمالا یک ترجمه ساد‌ه‌ی آم میتواند «تابع، ارزش اولیه کلاس» باشد!
وقتی توابع first-class values باشند، یعنی می‌توانند به عنوان ورودی سایر توابع استفاده شوند، می‌توانند به یک متغیر انتساب داده شوند، دقیقا مثل یک مقدار. برای مثال:
Func<int, bool> isMod2 = x => x % 2 == 0;
var list = Enumerable.Range(1, 10);
var evenNumbers = list.Where(isMod2);
در این مثال، تابع، First-class value می‌باشد؛ چون شما می‌توانید آن را به یک متغیر نسبت دهید و به عنوان ورودی به تابع بعدی بدهید. در مدل برنامه نویسی تابعی، تلقی شدن توابع به عنوان مقدار، ضروری است. چون به ما امکان تعریف توابع High-Order را میدهد.


High-Order Functions (HOF)

توابع مرتبه بالا! یک یا چند تابع را به عنوان ورودی می‌گیرند و یک تابع را به عنوان نتیجه بر میگرداند. در مثال بالا Extension Method ، Where یک تابع High-Order می‌باشد.
پیاده سازی Where احتمالا به شکل زیر می‌باشد:
public static IEnumerable<T> Where<T>(this IEnumerable<T> ts, Func<T, bool> predicate)
{
   foreach (T t in ts)
      if (predicate(t))
         yield return t;
}
1. وظیفه چرخیدن روی آیتم‌های لیست، مربوط به Where می‌باشد.
2. ملاک تشخیص اینکه چه آیتم‌هایی در لیست باید وجود داشته باشند، به عهده متدی می‌باشد که آن را فراخوانی میکند.

در این مثال، تابع Where، تابع ورودی را به ازای هر المان، در لیست فراخوانی میکند. این تابع می‌تواند طوری طراحی شود که تابع ورودی را به صورت شرطی اعمال کند. آزمایش این حالت به عهده شما می‌باشد. اما به صورت کلی انتظار می‌رود که قدرت توابع High-Order را درک کرده باشید.


Pure Functions

توابع خالص در واقع توابع ریاضی هستند که دو مفهوم ابتدایی که قبلا درباره آن‌ها صحبت کردیم را دنبال می‌کنند؛ شفافیت و صداقت توابع. توابع خالص نباید هیچوقت اثر جانبی (side effect) ای داشته باشند. این یعنی نباید یک global state را تغییر دهند و یا از آن‌ها به عنوان پارامتر ورودی استفاده کنند. توابع خالص به راحتی قابل تست شدن هستند. چون به ازای یک ورودی، یک خروجی ثابت را بر میگردانند. ترتیب محاسبات اهمیتی ندارد! این‌ها بازیگران اصلی یک برنامه تابعی می‌باشد که می‌توانند برای اجرای موازی، محاسبه متاخر ( Lazy Evaluation ) و کش کردن ( memoization ) استفاده شوند.

در ادامه این سری مقالات، به پیاده سازی‌ها و الگوهای رایج برنامه نویسی تابعی با #C بیشتر خواهیم پرداخت.
مطالب
قسمت دوم -- نگاهی دقیق تر به اولین پروژه VC++ (درک مفهوم فایلهای سرآیند و فضای نام ، ویژگیهای زبان ++C و برخی قوانین برنامه نویسی در ++C)
در این قسمت نگاهی دقیق‌تر به فایلهای سرآیند ، فضای نام ، ویژگیهای زبان ++C  و برخی قوانین برنامه نویسی ++C  خواهیم داشت و همچنین در مورد  اولین پروژه توضیحات جامع‌تری ارائه میکنیم .

یک برنامه مجموعه ای از دستورات است که توسط کامپیوتر اجرا میگردد ، برنامه نویسان برای نوشتن این دستورات از زبانهای برنامه نویسی استفاده میکنند ، برخی از این زبانها مسقیما قابل فهم توسط کامپیوتر بوده و برخی نیاز به ترجمه دارند . زبانهای برنامه نویسی را میتوان به سه دسته تقسیم نمود :
1 -  زبانهای ماشین
2 - زبانهای اسمبلی
3 - زبانهای سطح بالا

زبانهای ماشین :
  زبانی که مستقیما و بدون نیاز به ترجمه قابل فهم توسط کامپیوتر می‌باشد . هر پردازنده یا processor  زبان خاص خود را دارد !... در نتیجه تنوع زبان ماشین بستگی به انواع پردازنده‌های موجود دارد و اگر دو کامپیوتر دارای پردازنده‌های یکسان نباشتد ، زبان ماشین آنها با یکدیگر متفاوت و غیر قابل فهم برای دیگری می‌باشد . زبان ماشین وابسته به ماشین یا Machine independent  می‌باشد . تمامی دستورات در این زبان توالی از 0 و 1 می‌باشند . برنامه‌های اولیه را با این زبان می‌نوشتند در نتیجه نوشتن برنامه سخت و احتمال خطا داشتن در آن زیاد بود . ار آنجا که نوشتن برنامه به این زبان سخت و فهم برنامه‌های نوشته شده به آن دشوار بود ، برنامه نویسان به فکر استفاده از حروف بجای دستورات زبان ماشین افتادند ( پیدایش زبان اسمبلی )

زبانهای اسمبلی :
به زبانی که دستورات زبان ماشین را با نمادهای حرفی بیان میکند، زبان اسمبلی  (Assembley Language) می‌گویند . چون این زبان مستقیما قابل فهم برای کامپیوتر نیست باید قبل از اجرا آن را به زبان ماشین ترجمه کرد ، به این مترجم اسمبلر گفته میشود . برنامه‌های نوشته شده به این زبان قابل فهم برای برنامه نویس بود اما از آنجا که به ازای هر دستور زبان ماشین یک دستور زبان اسمبلی داشتیم از حجم برنامه‌ها کاسته نشد ! .. بعلاوه چون زبان اسمبلی همانند زبان ماشین از دستورات پایه ای و سطح پایین استفاده میکرد نوشتن برنامه با این زبان هم سخت و مشکل بود . لذا اهل خرد به فکر ابداع نسلی از زبانهای بهتر بودند (پیدایش زبانهای سطح بالا)

زبانهای سطح بالا :
زبانهای سطح بالا قابل فهم بودند و این امکان را داشتند تا چند دستور زبان ماشین یا اسمبلی را بتوان در قالب یک دستور نوشت ( منظور توابع کتابخانه ای در ++C/C) . پس هم فهم ، هم نوشتن برنامه در این زبانها راحت و هم تعداد خطوط کد کمتر شد . این زبانها به زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یا High-Level Programming Language  معروفند . البته برنامه نوشته شده در این زبان نیز برای کامپیوتر قابل فهم نبوده و باید به زبان ماشین ترجمه شوند ، این وظیفه بر عهده کامپایلر می‌باشد . اولین زبانهای برنامه نویسی سطح بالا مانند  FORTRAN ، COBOL ، PASCAL و C  می‌باشند . زبان برنامه نویسی ++C تکامل یافته زبان  میباشد .
هر یک از زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یک روش برنامه نویسی را پشتیبانی میکند به طور مثال زبان C  و  PASCAL  از روشهای برنامه نویسی  ساخت یافته ای و پیمانه ای و زبانهای مانند ++C و JAVA  از روش برنامه سازی شی گرا یا Object Oriented Programming یا به اختصار (OOP) استفاده میکنند . زبان ++C  چون زبان C را بطور کامل در بر  دارد پس از هر سه روش برنامه نویسی ساخت یافته و پیمانه ای و شی گرا استفاده میکند .

تا اینجا با تاریخچه ای از زبانها و مراحل تکامل آنها آشنا شدیم . حال ویژگیها و دلایل استفاده از زبان  ++C  را مرور میکنیم :

زبان C  در سال 1972 توسط دنیس ریچی طراحی شد . زبان C تکامل یافته زبان  BCPL است که طراح آن مارتین ریچاردز می‌باشد ، زبان BCPL نیز از زبان B  مشتق شده است که طراح آن  کن تامسون بود . (خداوند روح دنیس ریچی را همچون هوگو چاوز با مسیح بازگرداند ! ...) .
از این زبان برای نوشتن برنامه‌های سیستمی ، همچون سیستم عامل ، کامپایلر ، مفسر ، ویرایشگر ، برنامه‌های مدیریت بانک اطلاعاتی ، اسمبلر استفاده میکنند .
زبان C  برای اجرای بسیاری از دستوراتش از توابع کتابخانه ای استفاده میکند و بیشتر خصوصیات وابسته به سخت افزار را به این توابع واگذار میکند لذا نرم افزار تولید شده با این زبان به سخت افزار خاصی بستگی ندارد و با اندکی تغییرات می‌توانیم نرم افزار مورد نظر را روی ماشینهای متفاوت اجرا کنیم ، در نتیجه برنامه نوشته شده با C  قابلیت انتقال (Portability) دارند . بعلاوه کاربر میتواند توابع کتابخانه ای خاص خودش را بنویسد و از آنها در برنامه هایش استفاده کند .
برنامه‌های مقصدی که توسط کامپیلرهای C  ساخته میشود بسیار فشرده و کم حجم‌تر از برنامه‌های مشابه در سایر زبانهاست ، این امر باعث افزایش سرعت اجرای آنها میشود .
++C  که از نسل  C  است تمام ویژگیهای ذکر شده بالا را دارد ، علاوه بر آن شی گرا نیز می‌باشد . برنامه‌های شی گرا منظم و ساخت یافته اند و قابل آپدیت هستند و به سهولت تغییر و بهبود می‌یابند و قابلیت اطمینان و پایداری بیشتری دارند .

تحلیل  اولین پروژه :



در اولین پروژه  کد فوق را بکار بردیم ، حال به شرح دستورات آن می‌پردازیم .
#include <iostream>
دستوراتی که علامت # پیش از آنها قرار میگیرد ، دستورات راهنمای پیش پردازنده هستند . این خط یک دستور پیش پردازنده است که توسط پیش پردازنده و قبل از شروع کامپایل ، پردازش میشود . این کد فایل iostream  را به برنامه اضافه میکند . کتابخانه استاندارد  ++C  به چندین بخش تقسیم شده است و هر بخش فایل سرآیند خود را دارد . دلیل قرار گرفتن این دستور در ابتدای برنامه این است  که ، پیش از استفاده از هر تابع و فراخوانی کردن آن در برنامه ، کامپایلر لازم است اطلاعاتی در مورد آن تابع داشته باشد .  در خط کد بالا فایل سرآیند  iostream  استفاده نمودیم زیرا شامل توابع مربوط به I/O  ( ورودی / خروجی ) می‌باشد .

int  main()
{
 
   return 0;
}
دستور فوق بخشی از هر برنامه ++C  است ، main  تابع اصلی هر برنامه ++C است که شروع برنامه از آنجا آغاز می‌شود . کلمه  int  در ابتدای این خط ، مشخص میکند که تابع main پس از اجرا و به عنوان مقدار برگشتی (;return 0)  یک عدد صحیح باز می‌گرداند .

std::cout<<"Hello world ...\n";
دستور فوق یک رشته را در خروجی استاندارد که معمولا صفحه نمایش می‌باشد ارسال میکند . std  یک فضای نام است . فضای نام محدوده ای است که چند موجودیت در آن تعریف شده است . مثلا موجودیت cout  در فضای نام std در فایل سرآیند iostream تعریف شده است .


در زبان ++C  هر دستور به ; (سیموکالن) ختم میشود .


 

مطالب
Closure در JavaScript
در قسمت قبلی درباره علت نیاز به الگوهای طراحی در JavaScript و Function Spaghetti code صحبت شد. در این قسمت Closure در JavaScript مورد بررسی قرار می‌گیرد. 
در JavaScript می‌توان توابع تو در تو نوشت (nested functions) ، زمانی که یک تابع درون تابع دیگر تعریف می‌شود تابع درونی به تمام متغیر‌ها و توابع تابع بیرونی (Parent) دسترسی دارد.
Douglas Crockford برای تعریف Closure می‌گوید : 

an inner function always has access to the vars and parameters of its outer function, even after the outer  function has returned

یک تابع درونی (nested) همیشه به متغیر‌ها و پارامتر‌ها تابع بیرونی دسترسی دارد ، حتی اگر تابع بیرونی مقدار برگردانده باشد. 

تابع زیر را در نظر بگیرید : 
// The getDate() function returns a nested function which refers the 'date' variable defined
// by outer function getDate()
function getDate() {
   var date = new Date();    // This variable stays around even after function returns

   // nested function
   return function () {
      return date.getMilliseconds();
   }
}

  اکنون اگر به صورت زیر تابع getDate فراخوانی شود مشاهده می‌شود که تابع درونی (با کامنت nested function مشخص شده است.) به شیء date دسترسی دارد.
// Once getDate() is executed the variable date should be out of scope and it is, but since
// the inner function
// referenes date, this value is available to the inner function.
var dt = getDate();

alert(dt());
alert(dt());
خروجی هر 2 alert یک مقدار خواهد بود. 
اگر از فردی که به تازگی رو به JavaScript آورده است خواسته شود تابعی بنویسد که میلی ثانیه‌ی زمان جاری را برگداند احتمالا همچین کدی تحویل می‌دهد : 
        function myNonClosure() {
            var date = new Date();
            return date.getMilliseconds();
        }
در کد بالا پس از اجرای myNonClosure متغیر date از بین خواهد رفت ، این مسئله در دنیای JavaScript طبیعی هست.
این مثال را در نظر بگیرید :  
var MyDate = function () {
    var date = new Date();
    var getMilliSeconds = function () {
        return date.getMilliseconds();
    }
}

var dt = new MyDate();

alert(dt.getMilliSeconds());  // This will throw error as getMilliSeconds is not accessible.
در صورت اجرای مثال بالا خطایی با این مضمون دریافت خواهد شد که getMilliSeconds دستیابی پذیر نیست. (کپسوله شده)  برای اینکه آن را دستیابی پذیر کنیم کد را به این صورت تغییر می‌دهیم :
// This is closure 
var MyDate = function () {
    var date = new Date();   // variable stays around even after function returns
    var getMilliSeconds = function () {
        return date.getMilliseconds();
    };
    return {
        getMs : getMilliSeconds
    }
}
آنچه در تابع بالا انجام شده کپسوله سازی همه‌ی منطق کار (منطق کار در اینجا برگرداندن میلی ثانیه زمان جاری می‌باشد) در یک فضای نام به نام MyDate می‌باشد. همچنین فقط متد‌های عمومی در اختیار استفاده کننده این تابع قرار داده شده است. برای استفاده می‌توان بدین صورت عمل کرد : 
var dt = new MyDate();
alert(dt.getMs());  // This should work.
در کد بالا برای توابع و متغیر‌های درونی یک container ایجاد کردیم که باعث جلوگیری از تداخل در نام متغیر‌ها با دیگر کد‌ها خواهد شد . (برای مشاهده‌ی تداخل‌ها به قسمت قبلی  توجه کنید.)
اگر بخواهیم Closure را تشبیه کنیم ، Closure شبیه به کلاس‌ها در C# یا Java هست. 
Closure یک حوزه (scope) برای متغیر‌ها و توابع درونی خودش ایجاد می‌کند.
jQuery بهترین مثال کاربردی برای Closure می‌باشد : 
(function($) {

    // $() is available here

})(jQuery);
در ادامه این مفاهیم بیشتر توضیح داده می‌شودند ، اکنون می‌خواهیم مشکلی که در قسمت قبلی مطرح کردیم به کمک Closure حل کنیم : 
 در آن مثال گفته شد که اگر : 
// file1.js
function saveState(obj) {
    // write code here to saveState of some object
    alert('file1 saveState');
}
// file2.js (remote team or some third party scripts)
function saveState(obj, obj2) {
     // further code...
    alert('file2 saveState");
}
اگر تابعی به نام saveState در 2 فایل مختلف داشته باشیم و این 2 فایل را بدین صورت در برنامه آدرس دهیم : 
<script src="file1.js" type="text/javascript"></script>
<script src="file2.js" type="text/javascript"></script>
تابع saveState در فایل دوم تابع saveState فایل اول را override می‌کند. یک از توابع بالا را به صورت زیر باز نویسی می‌کنیم و منطق کار را کپسوله می‌کنیم : 
function App() {
    var save = function (o) {
        // write code to save state here..
        // you have acces to 'o' here...
        alert(o);
    };

    return {
        saveState: save
    };
}
بدون نگرانی تداخل saveState با بقیه saveState‌ها در هر پلاگین یا فایل دیگری می‌توان از saveState می‌توان اینگونه استفاده کرد : 
var app = new App();

app.saveState({ name: "rajesh"});
برای اطلاعات بیشتر در مورد Closure ها این لینک  را بررسی کنید.