مطالب
بهبود صفحه‌‌ی بارگذاری اولیه در Blazor WASM
در بار اول اجرای برنامه‌های Blazor WASM، کار دریافت و کش شدن اسمبلی‌های NET Runtime. و برنامه انجام می‌شوند:


در این بین ... اتفاقی رخ نمی‌دهد و کاربر از پیشرفت عملیات آگاه نمی‌شود. در این مطلب قصد داریم این وضعیت را بهبود دهیم.


افزودن یک progress-bar به صفحه‌ی آغازین برنامه‌های Blazor WASM

Blazor امکان دسترسی به چرخه‌ی حیات ابتدایی آن‌را نیز میسر کرده‌است. برای اینکار ابتدا باید به آن گفت که دریافت خودکار تمام موارد مورد نیاز را انجام نده و ما اینکار را خودمان انجام خواهیم داد:
<script src="_framework/blazor.webassembly.js" autostart="false"></script>
برای اینکار باید به تگ اسکریپتی که به blazor.webassembly.js اشاره می‌کند، ویژگی autostart را با مقدار false، افزود. از این پس باید خودمان کار آغاز Blazor را انجام دهیم که در طی دو مرحله، انجام خواهد شد:
الف) تغییر متن Loading پیش‌فرض جهت نمایش یک progress-bar
<body>
<div id="app">
    <div class="d-flex flex-column min-vh-100">
        <div class="d-flex vh-100">
<div class="d-flex w-100 justify-content-center align-self-center">
<div class="d-flex flex-column w-25">
<div>Loading <label id="progressbarLabel"></label></div>
<div class="progress mt-2" style="height: 2em;">
  <div id="progressbar" class="progress-bar progress-bar-striped"></div>  
</div>
</div>
</div>
        </div>
    </div>
</div>
به فایل index.html برنامه مراجعه کرده و بجای loading پیش‌فرض آن، یک چنین طرحی را قرار می‌دهیم که به همراه یک label و یک progressbar در وسط صفحه است:


ب) سپس فایل جدید js/blazorLoader.js را با محتوای زیر اضافه می‌کنیم. در ابتدای این فایل به المان‌های progressbar و progressbarLabel طرح فوق اشاره می‌شود:
(function () {
  let resourceIndex = 0;
  const fetchResponsePromises = [];
  const progressbar = document.getElementById("progressbar");
  const progressbarLabel = document.getElementById("progressbarLabel");
  const loadStart = new Date().getTime();

  if (!isAutostartDisabled()) {
    console.warn(
      "`blazor.webassembly.js` script tag doesn`t have the `autostart=false` attribute."
    );
    return;
  }

  Blazor.start({
    loadBootResource: function (type, filename, defaultUri, integrity) {
      if (type === "dotnetjs") {
        progressbarLabel.innerText = filename;
        return defaultUri;
      }

      const responsePromise = fetch(defaultUri, {
        cache: "no-cache",
        integrity: integrity,
      });
      fetchResponsePromises.push(responsePromise);
      responsePromise.then((response) => {
        if (!progressbar) {
          console.warn("Couldn't find the progressbar element on the page.");
          return;
        }

        if (!progressbarLabel) {
          console.warn(
            "Couldn't find the progressbarLabel element on the page."
          );
          return;
        }

        resourceIndex++;
        const totalResourceCount = fetchResponsePromises.length;
        const percentLoaded = Math.round(
          100 * (resourceIndex / totalResourceCount)
        );
        progressbar.style.width = `${percentLoaded}%`;
        progressbar.innerText = `${percentLoaded} % [${resourceIndex}/${totalResourceCount}]`;
        progressbarLabel.innerText = filename;
        if (percentLoaded >= 100) {
          var span = new Date().getTime() - loadStart;
          console.log(`All done in ${span} ms.`);
        }
      });

      return responsePromise;
    },
  });

  function isAutostartDisabled() {
    var wasmScript = document.querySelector(
      'script[src="_framework/blazor.webassembly.js"]'
    );
    if (!wasmScript) {
      return false;
    }

    var autostart = wasmScript.attributes["autostart"];
    return autostart && autostart.value === "false";
  }
})();
این فایل باید پس از تعریف مدخل blazor.webassembly.js به فایل index.html اضافه شود:
<script src="_framework/blazor.webassembly.js" autostart="false"></script>
<script src="js/blazorLoader.js"></script>
</body>
توضیحات:
- محتوای blazorLoader.js، به صورت خود اجرا شونده تهیه شده‌است.
- متد Blazor.start، کار آغاز دستی Blazor WASM و دریافت فایل‌های مورد نیاز آن‌را انجام می‌دهد.
- خاصیت loadBootResource آن، به تابعی اشاره می‌کند که پیشنیازهای اجرایی Blazor WASM را دریافت می‌کند.
- در متد سفارشی loadBootResource که تهیه کرده‌ایم، responsePromise‌ها را شمارش کرده و بر اساس تعداد کلی آن‌ها و مواردی که دریافت آن‌ها به پایان رسیده‌است، یک progress-bar را تشکیل و نمایش می‌دهیم.
- تابع isAutostartDisabled، بررسی می‌کند که آیا ویژگی autostart مساوی false، به تگ اسکریپت blazor.webassembly.js اضافه شده‌است یا خیر؟


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  BlazorWasmLoadingBar.zip
مطالب
مهاجرت داده عضویت و پروفایل از Universal Providers به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت داده‌های سیستم عضویت، نقش‌ها و پروفایل‌های کاربران که توسط Universal Providers ساخته شده اند به مدل ASP.NET Identity را بررسی می‌کنیم. رویکردی که در این مقاله استفاده شده و قدم‌های لازمی که توضیح داده شده اند، برای اپلیکیشنی که با SQL Membership کار می‌کند هم می‌توانند کارساز باشند.

با انتشار Visual Studio 2013، تیم ASP.NET سیستم جدیدی با نام ASP.NET Identity معرفی کردند. می‌توانید  در این لینک  بیشتر درباره این انتشار بخوانید. 

در ادامه مقاله قبلی تحت عنوان  مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity ، در این پست به مهاجرت داده‌های یک اپلیکیشن که از مدل Providers برای مدیریت اطلاعات کاربران، نقش‌ها و پروفایل‌ها استفاده می‌کند به مدل جدید ASP.NET Identity می‌پردازیم. تمرکز این مقاله اساسا روی مهاجرت داده‌های پروفایل کاربران خواهد بود، تا بتوان به سرعت از آنها در اپلیکیشن استفاده کرد. مهاجرت داده‌های عضویت و نقش ها، شبیه پروسه مهاجرت SQL Membership است. رویکردی که در ادامه برای مهاجرت داده پروفایل‌ها دنبال شده است، می‌تواند برای اپلیکیشنی با SQL Membership نیز استفاده شود.

بعنوان یک مثال، با اپلیکیشن وبی شروع می‌کنیم که توسط Visual Studio 2012 ساخته شده و از مدل Providers استفاده می‌کند. پس از آن یک سری کد برای مدیریت پروفایل ها، ثبت نام کاربران، افزودن اطلاعات پروفایل به کاربران و مهاجرت الگوی دیتابیس می‌نویسیم و نهایتا اپلیکیشن را بروز رسانی می‌کنیم تا برای استفاده از سیستم Identity برای مدیریت کاربران و نقش‌ها آماده باشد. و بعنوان یک تست، کاربرانی که قبلا توسط Universal Providers ساخته شده اند باید بتوانند به سایت وارد شوند، و کاربران جدید هم باید قادر به ثبت نام در سایت باشند.

سورس کد کامل این مثال را می‌توانید از  این لینک  دریافت کنید.



خلاصه مهاجرت داده پروفایل ها

قبل از آنکه با مهاجرت‌ها شروع کنیم، بگذارید تا نگاهی به تجربه مان از ذخیره اطلاعات پروفایل‌ها در مدل Providers بیاندازیم. اطلاعات پروفایل کاربران یک اپلیکیشن به طرق مختلفی می‌تواند ذخیره شود. یکی از رایج‌ترین این راه ها، استفاده از تامین کننده‌های پیش فرضی است که بهمراه Universal Providers منتشر شدند. بدین منظور انجام مراحل زیر لازم است
  1. کلاس جدیدی بسازید که دارای خواصی برای ذخیره اطلاعات پروفایل است.
  2. کلاس جدیدی بسازید که از 'ProfileBase' ارث بری می‌کند و متدهای لازم برای دریافت پروفایل کاربران را پیاده سازی می‌کند.
  3. استفاده از تامین کننده‌های پیش فرض را، در فایل web.config فعال کنید. و کلاسی که در مرحله 2 ساختید را بعنوان کلاس پیش فرض برای خواندن اطلاعات پروفایل معرفی کنید.


اطلاعات پروفایل‌ها بصورت serialized xml و binary در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.


پس از آنکه به سیستم ASP.NET Identity مهاجرت کردیم، اطلاعات پروفایل  deserialized شده و در قالب خواص کلاس User ذخیره می‌شوند. هر خاصیت، بعدا می‌تواند به  یک ستون در دیتابیس متصل شود. مزیت بدست آمده این است که مستقیما از کلاس User به اطلاعات پروفایل دسترسی داریم. ناگفته نماند که دیگر داده‌ها serialize/deserialize هم نمی‌شوند.


شروع به کار

در Visual Studio 2012 پروژه جدیدی از نوع ASP.NET 4.5 Web Forms application بسازید. مثال جاری از یک قالب Web Forms استفاده می‌کند، اما می‌توانید از یک قالب MVC هم استفاده کنید.

پوشه جدیدی با نام 'Models' بسازید تا اطلاعات پروفایل را در آن قرار دهیم.

بعنوان یک مثال، بگذارید تا تاریخ تولد کاربر، شهر سکونت، قد و وزن او را در پروفایلش ذخیره کنیم. قد و وزن بصورت یک کلاس سفارشی (custom class) بنام 'PersonalStats' ذخیره می‌شوند. برای ذخیره و بازیابی پروفایل ها، به کلاسی احتیاج داریم که 'ProfileBase' را ارث بری می‌کند. پس کلاس جدیدی با نام 'AppProfile' بسازید.

public class ProfileInfo
{
    public ProfileInfo()
    {
        UserStats = new PersonalStats();
    }
    public DateTime? DateOfBirth { get; set; }
    public PersonalStats UserStats { get; set; }
    public string City { get; set; }
}

public class PersonalStats
{
    public int? Weight { get; set; }
    public int? Height { get; set; }
}

public class AppProfile : ProfileBase
{
    public ProfileInfo ProfileInfo
    {
        get { return (ProfileInfo)GetPropertyValue("ProfileInfo"); }
    }
    public static AppProfile GetProfile()
    {
        return (AppProfile)HttpContext.Current.Profile;
    }
    public static AppProfile GetProfile(string userName)
    {
        return (AppProfile)Create(userName);
    }
}

پروفایل را در فایل web.config خود فعال کنید. نام کلاسی را که در مرحله قبل ساختید، بعنوان کلاس پیش فرض برای ذخیره و بازیابی پروفایل‌ها معرفی کنید.

<profile defaultProvider="DefaultProfileProvider" enabled="true"
    inherits="UniversalProviders_ProfileMigrations.Models.AppProfile">
  <providers>
    .....
  </providers>
</profile>

برای دریافت اطلاعات پروفایل از کاربر، فرم وب جدیدی در پوشه Account بسازید و آنرا 'AddProfileData.aspx' نامگذاری کنید.

<h2> Add Profile Data for <%# User.Identity.Name %></h2>
<asp:Label Text="" ID="Result" runat="server" />
<div>
    Date of Birth:
    <asp:TextBox runat="server" ID="DateOfBirth"/>
</div>
<div>
    Weight:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Weight"/>
</div>
<div>
    Height:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Height"/>
</div>
<div>
    City:
    <asp:TextBox runat="server" ID="City"/>
</div>
<div>
    <asp:Button Text="Add Profile" ID="Add" OnClick="Add_Click" runat="server" />
</div>

کد زیر را هم به فایل code-behind اضافه کنید.

protected void Add_Click(object sender, EventArgs e)
{
    AppProfile profile = AppProfile.GetProfile(User.Identity.Name);
    profile.ProfileInfo.DateOfBirth = DateTime.Parse(DateOfBirth.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Weight = Int32.Parse(Weight.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Height = Int32.Parse(Height.Text);
    profile.ProfileInfo.City = City.Text;
    profile.Save();
}

دقت کنید که فضای نامی که کلاس AppProfile در آن قرار دارد را وارد کرده باشید.

اپلیکیشن را اجرا کنید و کاربر جدیدی با نام 'olduser' بسازید. به صفحه جدید 'AddProfileData' بروید و اطلاعات پروفایل کاربر را وارد کنید.

با استفاده از پنجره Server Explorer می‌توانید تایید کنید که اطلاعات پروفایل با فرمت xml در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.

مهاجرت الگوی دیتابیس

برای اینکه دیتابیس فعلی بتواند با سیستم ASP.NET Identity کار کند، باید الگوی ASP.NET Identity را بروز رسانی کنیم تا فیلدهای جدیدی که اضافه کردیم را هم در نظر بگیرد. این کار می‌تواند توسط اسکریپت‌های SQL انجام شود، باید جداول جدیدی بسازیم و اطلاعات موجود را به آنها انتقال دهیم. در پنجره 'Server Explorer' گره 'DefaultConnection' را باز کنید تا جداول لیست شوند. روی Tables کلیک راست کنید و 'New Query' را انتخاب کنید.

اسکریپت مورد نیاز را از آدرس https://raw.github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/master/Migration.txt دریافت کرده و آن را اجرا کنید. اگر اتصال خود به دیتابیس را تازه کنید خواهید دید که جداول جدیدی اضافه شده اند. می‌توانید داده‌های این جداول را بررسی کنید تا ببینید چگونه اطلاعات منتقل شده اند.

مهاجرت اپلیکیشن برای استفاده از ASP.NET Identity

پکیج‌های مورد نیاز برای ASP.NET Identity را نصب کنید:
  • Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter
اطلاعات بیشتری درباره مدیریت پکیج‌های NuGet از اینجا قابل دسترسی هستند.

برای اینکه بتوانیم از الگوی جاری دیتابیس استفاده کنیم، ابتدا باید مدل‌های لازم ASP.NET Identity را تعریف کنیم تا موجودیت‌های دیتابیس را Map کنیم. طبق قرارداد سیستم Identity کلاس‌های مدل یا باید اینترفیس‌های تعریف شده در Identity.Core dll را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرضی را که در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند گسترش دهند. ما برای نقش ها، اطلاعات ورود کاربران و claim‌ها از پیاده سازی‌های پیش فرض استفاده خواهیم کرد. نیاز به استفاده از یک کلاس سفارشی User داریم. پوشه جدیدی در پروژه با نام 'IdentityModels' بسازید. کلاسی با نام 'User' در این پوشه بسازید و کد آن را با لیست زیر تطابق دهید.
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using UniversalProviders_ProfileMigrations.Models;

namespace UniversalProviders_Identity_Migrations
{
    public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.UtcNow;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.UtcNow;
            LastActivityDate = DateTime.UtcNow;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.UtcNow;
            Profile = new ProfileInfo();
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime? LastActivityDate { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime? CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
        public ProfileInfo Profile { get; set; }
    }
}
دقت کنید که 'ProfileInfo' حالا بعنوان یک خاصیت روی کلاس User تعریف شده است. بنابراین می‌توانیم مستقیما از کلاس کاربر با اطلاعات پروفایل کار کنیم.

محتویات پوشه‌های IdentityModels  و IdentityAccount  را از آدرس  https://github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/tree/master/UniversalProviders-Identity-Migrations  دریافت و کپی کنید. این فایل‌ها مابقی مدل ها، و صفحاتی برای مدیریت کاربران و نقش‌ها در سیستم جدید ASP.NET Identity هستند.


انتقال داده پروفایل‌ها به جداول جدید

همانطور که گفته شد ابتدا باید داده‌های پروفایل را deserialize کرده و از فرمت xml خارج کنیم، سپس آنها را در ستون‌های جدول AspNetUsers ذخیره کنیم. ستون‌های جدید در مرحله قبل به دیتابیس اضافه شدند، پس تنها کاری که باقی مانده پر کردن این ستون‌ها با داده‌های ضروری است. بدین منظور ما از یک اپلیکیشن کنسول استفاده می‌کنیم که تنها یک بار اجرا خواهد شد، و ستون‌های جدید را با داده‌های لازم پر می‌کند.

در solution جاری یک پروژه اپلیکیشن کنسول بسازید.

آخرین نسخه پکیج Entity Framework را نصب کنید. همچنین یک رفرنس به اپلیکیشن وب پروژه بدهید (کلیک راست روی پروژه و گزینه 'Add Reference').

کد زیر را در کلاس Program.cs وارد کنید. این قطعه کد پروفایل تک تک کاربران را می‌خواند و در قالب 'ProfileInfo' آنها را serialize می‌کند و در دیتابیس ذخیره می‌کند.

public class Program
{
    var dbContext = new ApplicationDbContext();
    foreach (var profile in dbContext.Profiles)
    {
        var stringId = profile.UserId.ToString();
        var user = dbContext.Users.Where(x => x.Id == stringId).FirstOrDefault();
        Console.WriteLine("Adding Profile for user:" + user.UserName);
        var serializer = new XmlSerializer(typeof(ProfileInfo));
        var stringReader = new StringReader(profile.PropertyValueStrings);
        var profileData = serializer.Deserialize(stringReader) as ProfileInfo;
        if (profileData == null)
        {
            Console.WriteLine("Profile data deserialization error for user:" + user.UserName);
        }
        else
        {
            user.Profile = profileData;
        }
    }
    dbContext.SaveChanges();
}

برخی از مدل‌های استفاده شده در پوشه 'IdentityModels' تعریف شده اند که در پروژه اپلیکیشن وبمان قرار دارند، بنابراین افزودن فضاهای نام مورد نیاز فراموش نشود.


کد بالا روی دیتابیسی که در پوشه App_Data وجود دارد کار می‌کند، این دیتابیس در مراحل قبلی در اپلیکیشن وب پروژه ایجاد شد. برای اینکه این دیتابیس را رفرنس کنیم باید رشته اتصال فایل app.config اپلیکیشن کنسول را بروز رسانی کنید. از همان رشته اتصال web.config در اپلیکیشن وب پروژه استفاده کنید. همچنین آدرس فیزیکی کامل را در خاصیت 'AttachDbFilename' وارد کنید.


یک Command Prompt باز کنید و به پوشه bin اپلیکیشن کنسول بالا بروید. فایل اجرایی را اجرا کنید و نتیجه را مانند تصویر زیر بررسی کنید.

در پنجره Server Explorer جدول 'AspNetUsers' را باز کنید. حال ستون‌های این جدول باید خواص کلاس مدل را منعکس کنند.


کارایی سیستم را تایید کنید

با استفاده از صفحات جدیدی که برای کار با ASP.NET Identity پیاده سازی شده اند سیستم را تست کنید. با کاربران قدیمی که در دیتابیس قبلی وجود دارند وارد شوید. کاربران باید با همان اطلاعات پیشین بتوانند وارد سیستم شوند. مابقی قابلیت‌ها را هم بررسی کنید. مثلا افزودن OAuth، ثبت کاربر جدید، تغییر کلمه عبور، افزودن نقش ها، تخصیص کاربران به نقش‌ها و غیره.

داده‌های پروفایل کاربران قدیمی و جدید همگی باید در جدول کاربران ذخیره شده و بازیابی شوند. جدول قبلی دیگر نباید رفرنس شود.
مطالب
استفاده از ماژول Remote
همانطور که در مقاله «آغاز کار با الکترون» گفتیم، فرآیند اصلی، تنها فرآیندی است که توانایی استفاده از گرافیک بومی سیستم عامل را دارد. ولی بسیاری از اوقات نیاز است در سمت renderProcess توانایی انجام این کار‌ها را داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم که همان دیالوگ‌های open و save را از طریق Render Process اجرا نماییم.
الکترون برای اینکار از یک ماژول به نام remote استفاده می‌کند که وظیفه آن برقراری ارتباط IPC از Render Process به Main Process است و مواردی را که لازم است، در اختیار شما قرار می‌دهد. در این شیوه لازم نیست شما مرتبا به ارسال پیام بپردازید، بلکه این ارتباطات را ماژول remote فراهم می‌کند. این مورد شبیه به سیستم RMI در جاواست.

برای استفاده از remote در فایل html، کدهای زیر را در تگ اسکریپت اضافه می‌کنیم:
  const remote=require("electron").remote;
    const dialog=remote.dialog;
اینبار هم مانند قسمت قبلی، کدها را به شیوه دیگری انتساب دادیم. قصد ما از تغییر این رویه این است که با انواع حالت‌های انتساب اشیاء، آشنا شویم. بعد از آن توابع زیر را اضافه می‌کنیم:
  function OpenDialog()
    {
      dialog.showOpenDialog({
        title:'باز کردن فایل متنی',
         properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
        ,filters:[
        {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
        {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
         ]
      },
        (filename)=>{
          if(filename===undefined)
             return;
             var content=  fs.readFileSync(String(filename),'utf8');
             document.getElementById("TextFile").value=content;
    });
    }

    function SaveDialog()
    {
      dialog.showSaveDialog({
        title:'باز کردن فایل متنی',
         properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
        ,filters:[
        {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
         ]
      },
        (filename)=>{
          if(filename===undefined)
             return;
             var content=document.getElementById("TextFile").value;
             fs.writeFileSync(String(filename),content,'utf8');
       });
    }
برای استفاده از این توابع، کدهای زیر را نیز به فایل اضافه می‌کنیم تا دکمه‌های open و save به صفحه اضافه شوند:
<button onclick="OpenDialog();" > Open File</button>
<button onclick="SaveDialog();" > Save File</button>
حالا برنامه را اجرا و تست کنید.

عبارت remote شامل متدهای فراوانی است که تعدادی از آن‌ها را بر می‌شماریم:
remote.getCurrentWindow()
شیء BrowserWindow صفحه جاری را باز می‌گرداند.

remote.getCurrentWebContents()
شیء webContents صفحه جاری را باز می‌گرداند.

remote.getGlobal(name)
این متد، دسترسی به شیء global را داراست و یکی از اشیاء ارتباطی بین Main Process و RenderProcess است که می‌تواند هر نوع داده‌ای را جابجا نماید. برای مشاهده بهتر از نحوه کارکرد این متد کد زیر را مشاهده نمایید:
Main Process
global.testData={year:1395};

Render Process
alert(remote.getGlobal("testData").year);
از این پس هر موقع renderProcess به این کد برسد، پیام 1395 را روی صفحه نمایش خواهد داد.

remote.process
شیء، process را از main process دریافت می‌کند و با کد زیر برابر است. ولی مزیت این متد این است که از کش نیز استفاده می‌نماید.
remote.getGlobal('process')

در مورد شیء process باید گفت که شامل خصوصیات و متدهایی در مورد پروسه اصلی اپلیکیشن می‌باشد. این اطلاعات مثل دریافت شماره نسخه الکترون، شماره نسخه کرومیوم، دریافت اطلاعات حافظه در مورد پروسه اپلیکیشن و حتی دریافت اطلاعات حافظه در مورد کل سیستم و ... می‌شود.
مطالب
آموزش نصب مک بر روی Virtual Box
پیرو مطالب آموزشی وب سایت در رابطه با توسعه برنامه‌های Cross Platform توسط Xamarin  که میتوانید در این قسمت آن‌ها را ببینید، نیاز به نصب سیستم عامل مک برای توسعه  اپلیکیشن‌های مخصوص iDevice‌ها داریم. از آنجا که سخت افزار‌های اپل فوق العاده گران می‌باشند، تهیه آن برای یادگیری این پلتفرم مقرون به صرفه نیست. لذا سعی کردم آموزش کاملی از نصب این سیستم عامل را بر روی مجازی ساز‌ها و کامپیوتر واقعی تهیه کنم و در اختیار دوستان قرار دهم تا بتوانند نیاز خود برای دسترسی به این سیستم عامل را مرتفع کنند.
روش‌های مختلفی برای این کار وجود دارند:
  • استفاده از شبیه ساز‌ها مانند Virtual Box یا VMWare
  • استفاده از نسخه دستکاری شده که بتوانید بر روی سیستم سخت افزاری خود نصب کنید

مرحله اول : Virtual Box چیست؟

VirtualBox، نرم افزاری برای شبیه سازی ماشین‌های سخت افزاری است که می‌توانید بر روی آن سیستم عامل‌های مختلفی را نصب کنید که توسط سیستم عامل فعلی شما کنترل می‌شوند. ما از واژه‌ی سیستم عامل «میهمان» برای سیستم عامل مجازی و از سیستم عامل «میزبان» برای سیستم جاری خود استفاده خواهیم کرد. در اینجا امکان کنترل منابع سیستم عامل میهمان به راحتی وجود خواهد داشت.
برای نصب این نرم افزار، آن را از این لینک از سایت سازنده، دریافت کنید.

مرحله دوم : ایمیج سیستم عامل مک

ما برای نصب سیستم عامل بر روی ماشین مجازی چند گزینه خواهیم داشت.  برای یافتن آخرین نسخه سیستم عامل مک این لینک می تواند راهنمای خوبی باشد.
  • استفاده از فایل ISO همانند ویندوز
  • استفاده از فایل VMDK آماده
  • ایجاد ایمیج از روی فایل DMG

فایل ISO سیستم عامل
استفاده از فایل ISO در واقع همانند نصب سایر سیستم عامل‌ها می‌باشد. نیاز است تا فایل ISO مربوط به سیستم عامل را دانلود کرده و از آن به عنوان نصاب استفاده کنید. دقت داشته باشید که فایل ISO به تنهایی و با تبدیل فایل DMG به ISO قابل استفاده نخواهد بود. زیرا بوت لودر این سیستم عامل با سیستم عامل‌های مرسوم مانند لینوکس و ویندوز متفاوت می‌باشد. برای پیدا کردن فایل ISO آخرین نسخه سیستم عامل میتوانید عبارتی مشابه با "Mac OS  iso download" را در گوگل جستجو کنید و یا سایتی مانند این میتواند گزینه خوبی برای دریافت این فایل باشد.

فایل VMDK 
این فایل در واقع فایل هارد دیسک مربوط به مجازی ساز می‌باشد. نکته جالب این نوع فایل‌ها این است به صورت استاندارد میتوانند بین مجازی ساز‌های مختلف مانند VMWare Workstation نیز قابل اشتراک گذاری باشند.
برای سهولت در یافتن این فایل، من آخرین نسخه سیستم عامل مک را که در زمان نگارش این مطلب 10.14 با نام Mojave می‌باشد، بر روی اکانت گوگل درایو خودم آپلود کردم که میتوانید آن را در اینجا پیدا کنید:
فایل VMDK در واقع یک هارد دیسک شامل نسخه نصب شده و آماده استفاده سیستم عامل می‌باشد. در واقع راحت‌ترین و ساده‌ترین روش استفاده از این نوع فایل‌ها است که ما هم در این مقاله از آن استفاده خواهیم کرد.
ایجاد ایمیج از روی فایل DMG 
در این روش نیاز به یک سیستم عامل مک دارید که توسط آن بتوانید ایمیج مربوطه را بسازید. از آن جایی که احتمالا  خوانندگان این مطلب دسترسی به سیستم عامل مک را ندارند، در حال حاضر از توضیحات اضافی پرهیز میکنیم.
در آینده پیرو این مطالب سایر روش‌ها را نیز به صورت کامل توضیح خواهم داد. 
مرحله سوم: ایجاد ماشین مجازی

پس از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج میکنیم.
نرم افزار VirtualBox را که قبلا دانلود کرده‌ایم باز میکنیم. بالای نرم افزار بر روی گزینه New کلیک کرده، یک ویزارد نمایش داده خواهد شد که به ما کمک میکند یک ماشین مجازی جدید را بسازیم.

در مراحل مختلف، سوالات متعددی برای آماده سازی ماشین مجازی از شما پرسیده خواهد شد. نام آن را Mac قرار دهید. از کادر انتخابی Type، گزینه Mac OS را انتخاب کرده و نسخه 10.13 High Sierra را انتخاب کنید.

در صفحه بعدی شما میزان RAM ای را که به سیستم عامل میهمان اختصاص میدهید، باید مشخص کنید. حداقل 4 گیگابایت رم به سیستم عامل میهمان اختصاص دهید. دقت داشته باشید که میزان آن 50 الی 65 درصد از کل رم سیستم تان باشد.

در مرحله بعدی شما باید تنظیمات مربوط به هارد دیسک را انجام دهید. گزینه “use an existing virtual hard disk file”  را انتخاب کنید. سپس فایلی را که در مرحله قبلی با پسوند VMDK دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید.

نهایتا بر روی Finish کلیک کنید تا ماشین میهمان ساخته شود.


مرحله چهارم: ویرایش تنظیمات مربوط به ماشین مجازی


ماشین مجازی را که در مرحله قبلی ایجاد کرده‌اید، باز کنید و بر روی دکمه‌ی Setting کلیک کنید. در دسته بندی System بر روی تب Motherboard  کلیک کنید. گزینه انتخابی Enable EFI را فعال کنید و Chipset را به IHC9 و یا PIIX3 تغییر دهید.


در تب Processor  گزینه Enable PAE/NX را فعال کرده و Core‌ها را به نصف Core‌های سیستم فعلی خود ارتقاء دهید.


در دسته Display، گزینه Video Memory را به 128 مگابایت ارتقا دهید.

شما میتوانید سایر گزینه‌ها را نیز بسته به نیاز خود تغییر دهید.


بر روی تب Storage کلیک کرده و گزینه Use Host I/O Cache را فعال کنید.



مرحله پنجم: استفاده از خط فرمان برای اضافه کردن دستورات خاص

خط فرمان (CMD) را به عنوان Administrator باز کنید.

دستورات زیر را وارد کنید. دقت داشته باشید که بجای Your VM Name؛ نام ماشین مجازی خود را وارد کنید؛ در مثال ما Mac

cd "C:\Program Files\Oracle\VirtualBox\"
VBoxManage.exe modifyvm "Your VM Name" --cpuidset 00000001 000106e5 00100800 0098e3fd bfebfbff
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemProduct" "iMac11,3"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemVersion" "1.0"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiBoardProduct" "Iloveapple"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/DeviceKey" "ourhardworkbythesewordsguardedpleasedontsteal(c)AppleComputerInc"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/GetKeyFromRealSMC" 1

VirtualBox را قبل از اجزای این دستورات ببندید و سپس این دستورات را اجرا کنید.


مرحله ششم: اجرای سیستم عامل مک نسخه 10.14 بر روی Virtual Box


ماشین مجازی را که ایجاد کرده اید، باز کنید و بر روی start کلیک کنید:


صفحه فوق را باید مشاهده کنید. در صورت بروز هر گونه مشکلی، سوال خود را ذیل این مطلب مطرح کنید.

تنظیمات اولیه و نام کاربری سیستم عامل را وارد کنید و تمام!


دقت داشته باشید که استفاده از این روش ممکن است با تجربه کاری یک مک بر روی سخت افزار اصلی به کلی متفاوت باشد. ما از این روش برای جبران محدودیت خود برای توسعه استفاده میکنیم.

خوشبختانه برای کار با Xamarin.iOS شما مجبور به کد نویسی بر روی مک نخواهید بود و تنها پروسه بیلد پروژه بر روی آن انجام خواهد شد. لذا مشکلات کارآیی آن بر روی روند کار شما تاثیر چندانی نخواهد داشت. البته برای نصب این سیستم عامل به صورت مجازی توصیه می‌شود از هارد SSD استفاده کنید.



نحوه‌ی رفع مشکلات سخت افزاری و درایوری


در صورتیکه در مراحل نصب و یا پس از نصب سیستم عامل، کیبرد و یا ماوس کار نمیکنند، میتوانید مراحل زیر را انجام دهید:

به سایت VirtualBox.org رفته و آخرین نسخه‌ی Extension Pack را دانلود کنید.

سپس VirtualBox را باز کنید و از منوی فایل، گزینه‌ی Preferences را انتخاب کنید: 

بر روی برگه‌ی Extensions کلیک کرده و گزینه‌ی Add را انتخاب کنید:

در مرورگر فایل باز شده، فایلی را که دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید. سپس بر روی Install کلیک کنید. در صفحه‌ی توافقنامه نمایش داده شده، به پایین متن اسکرول کنید و I Agree  را انتخاب کنید.

در صورتی که بعد از اعمال تغییرات فوق، مشکل همچنان باقی بود، می‌توانید در تنظیمات VM خود در تب  USB، گزینه‌ی USB 3.0 (xHCI) Controller.  را انتخاب کنید.


در صورتیکه مشکلات دیگری نظیر شناسایی درایور‌ها و یا سایر موارد را داشتید، می‌توانید زیر همین مطلب، سؤالات خود و یا بازخورد خود در رابطه با این مقاله را مطرح کنید. 

مطالب
آغاز به کار با Twitter Bootstrap در ASP.NET MVC
Twitter Bootstrap یک فریم ورک CSS بسیار محبوب سورس باز تولید برنامه‌های وب به کمک HTML، CSS و جاوا اسکریپت است. این فریم ورک حاوی بسیاری از المان‌های مورد نیاز جهت تولید وب سایت‌هایی زیبا، مانند دکمه‌ها، عناصر فرم‌ها، منوها، ویجت‌ها و غیره است. تمام این‌ها نیز همانطور که عنوان شد برمبنای HTML، CSS و جاوا اسکریپت تهیه شده‌اند؛ بنابراین در هر نوع فناوری سمت سروری مانند ASP.NET، PHP، روبی و امثال آن قابل استفاده است.


دریافت Twitter Bootstrap

محل اصلی دریافت Twitter Bootstrap، آدرس ذیل است:
البته ما از آن در اینجا به شکل خام فوق استفاده نخواهیم کرد؛ زیرا نیاز است قابلیت‌های استفاده در محیط‌های راست به چپ فارسی نیز به آن اضافه شود. برای این منظور می‌توانید از یکی از دو بسته نیوگت ذیل استفاده نمائید:


و یا حتی از منابع سایت http://rbootstrap.ir نیز می‌توان استفاده کرد.
برای نمونه دستور زیر را در کنسول پاورشل ویژوال استودیو وارد نمائید تا اسکریپت‌ها و فایل‌های CSS مورد نیاز به پروژه جاری اضافه شوند:
 PM> Install-Package Twitter.BootstrapRTL
پس از نصب، شاهد افزوده شدن چنین فایل‌هایی به یک پروژه ASP.NET MVC خواهیم بود:


در اینجا فایل‌های min، نگارش‌های فشرده شده فایل‌های js یا css هستند که با توجه به امکانات اضافه شده به ASP.NET MVC4، از آن‌ها استفاده نخواهیم کرد و برای افزودن و تعریف آن‌ها از امکانات Bundling and minification توکار فریم ورک ASP.NET MVC به نحوی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، استفاده می‌کنیم.
فایل‌های png اضافه شده، آیکون‌های مخصوص Twitter Bootstrap هستند که اصطلاحا به آن‌ها sprite images نیز گفته می‌شود. در این نوع تصاویر، تعداد زیادی آیکون در کنار هم، برای بهینه سازی تعداد بار رفت و برگشت به سرور جهت دریافت تصاویر، طراحی شده و قرار گرفته‌اند.
فایل‌های js این مجموعه اختیاری بوده و برای استفاده از ویجت‌های Twitter Bootstrap مانند آکاردئون کاربرد دارند. این فایل‌ها برای اجرا، نیاز به jQuery خواهند داشت.


افزودن تعاریف اولیه Twitter Bootstrap به یک پروژه ASP.NET MVC

امکانات Bundling and minification در نوع پروژه‌های نسبتا جامع‌تر ASP.NET MVC به صورت پیش فرض لحاظ شده است. اما اگر یک پروژه خالی را شروع کرده‌اید، نیاز است بسته نیوگت آن‌را نیز نصب کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.Web.Optimization
پس از آن، کلاس کمکی BundleConfig ذیل را به پروژه جاری اضافه نمائید. به کمک آن قصد داریم امکانات Bundling and minification را فعال کرده و همچنین به آن بگوییم اسکریپت‌ها و فایل‌های CSS تعریف شده را به همان نحوی که معرفی می‌کنیم، پردازش کن (توسط کلاس سفارشی AsIsBundleOrderer).

using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Web;
using System.Web.Optimization;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Helper
{
    /// <summary>
    /// A custom bundle orderer (IBundleOrderer) that will ensure bundles are 
    /// included in the order you register them.
    /// </summary>
    public class AsIsBundleOrderer : IBundleOrderer
    {
        public IEnumerable<FileInfo> OrderFiles(BundleContext context, IEnumerable<FileInfo> files)
        {
            return files;
        }
    }

    public static class BundleConfig
    {
        private static void addBundle(string virtualPath, bool isCss, params string[] files)
        {
            BundleTable.EnableOptimizations = true;

            var existing = BundleTable.Bundles.GetBundleFor(virtualPath);
            if (existing != null)
                return;

            Bundle newBundle;
            if (HttpContext.Current.IsDebuggingEnabled)
            {
                newBundle = new Bundle(virtualPath);
            }
            else
            {
                newBundle = isCss ? new Bundle(virtualPath, new CssMinify()) : new Bundle(virtualPath, new JsMinify());
            }
            newBundle.Orderer = new AsIsBundleOrderer();

            foreach (var file in files)
                newBundle.Include(file);

            BundleTable.Bundles.Add(newBundle);
        }

        public static IHtmlString AddScripts(string virtualPath, params string[] files)
        {
            addBundle(virtualPath, false, files);
            return Scripts.Render(virtualPath);
        }

        public static IHtmlString AddStyles(string virtualPath, params string[] files)
        {
            addBundle(virtualPath, true, files);
            return Styles.Render(virtualPath);
        }

        public static IHtmlString AddScriptUrl(string virtualPath, params string[] files)
        {
            addBundle(virtualPath, false, files);
            return Scripts.Url(virtualPath);
        }

        public static IHtmlString AddStyleUrl(string virtualPath, params string[] files)
        {
            addBundle(virtualPath, true, files);
            return Styles.Url(virtualPath);
        }
    }
}
نکته دیگری که در این کلاس سفارشی درنظر گرفته شده، عدم فعال سازی مباحث Bundling and minification در حالت Debug است. اگر در وب کانفیگ، تنظیمات پروژه را بر روی Release قرار دهید فعال خواهد شد (مناسب برای توزیع) و در حالت توسعه برنامه (حالت دیباگ)، این اسکریپت‌ها و فایل‌های CSS، قابلیت دیباگ و بررسی را نیز خواهند داشت.

پس از افزودن کلاس‌های کمکی فوق، به فایل layout پروژه مراجعه کرده و تعاریف ذیل را به ابتدای فایل اضافه نمائید:
@using Mvc4TwitterBootStrapTest.Helper
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>
    @BundleConfig.AddStyles("~/Content/css",
                            "~/Content/bootstrap.css",
                            "~/Content/bootstrap-responsive.css",
                            "~/Content/Site.css"
                            )
    @BundleConfig.AddScripts("~/Scripts/js",
                            "~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js",
                            "~/Scripts/jquery.validate.min.js",
                            "~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js",
                            "~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js",
                            "~/Scripts/bootstrap.min.js"
                            )
    @RenderSection("JavaScript", required: false)
</head>
و اگر برنامه را اجرا کنید، بجای حداقل 8 مدخل اشاره کننده به فایل‌های اسکریپت و CSS مورد نیاز یک برنامه ASP.NET MVC، فقط دو مدخل ذیل را مشاهده خواهید نمود:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>Index</title>
    <link href="/Content/css?v=vsUQD0OJg4AJ-RZH8jSRRCu_rjl2U1nZrmSsaUyxoAc1" rel="stylesheet"/>
    <script src="/Scripts/js?v=GezdoTDiWY3acc3mI2Ujm_7nKKzh6Lu1Wr8TGyyLpW41"></script>
</head>
به این ترتیب تعداد رفت و برگشت‌های مرورگر به سرور، برای دریافت فایل‌های مورد نیاز جهت رندر صحیح یک صفحه، به شدت کاهش خواهد یافت. همچنین این فایل‌ها در حالت release فشرده نیز خواهند شد؛ به همراه تنظیم خودکار هدر کش شدن آن‌ها برای مدتی مشخص، جهت کاهش بار سرور و کاهش پهنای باند مصرفی آن.


مفاهیم پایه‌ای Twitter Bootstrap

الف) Semantic class names
به عبارتی کلاس‌های Twitter Bootstrap دارای نام‌هایی معنا دار و مفهومی می‌باشند؛ مانند کلاس‌های CSS‌ایی، به نام‌های Succes، Error، Info و امثال آن. این نام‌ها مفهومی را می‌رسانند؛ اما در مورد نحوه پیاده سازی آن‌ها جزئیاتی را بیان نمی‌کنند.
برای نمونه می‌توان کلاسی را به نام redText ایجاد کرد. هر چند این نام، توضیحاتی را در مورد علت وجودی‌اش بیان می‌کند، اما بسیار ویژه بوده و در مورد جزئیات پیاده سازی آن نیز اطلاعاتی را ارائه می‌دهد. در این حالت redText معنایی ندارد. چرا یک Text باید قرمز باشد؟ برای مثال این متن قرمز است چون مثلا شخصی، به آن رنگ ویژه علاقه دارد، یا اینکه قرمز است بخاطر نمایش خطایی در صفحه؟ به همین جهت در Twitter Bootstrap از نام‌های مفهومی یاده شده، مانند Error استفاده می‌شود. نام‌هایی معنا دار اما بدون دقیق شدن در مورد ریز جزئیات پیاده سازی آن‌ها. در این حالت می‌توان قالب جدیدی را تدارک دید و با ارائه تعاریف جدیدی برای کلاس Error و نحوه نمایش دلخواهی را به آن اعمال نمود.
یا برای نمونه نام rightside را برای نمایش ستونی در صفحه، درنظر بگیرید. این نام بسیار ویژه است؛ اما Sematic name آن می‌تواند sidebar باشد تا بدون دقیق شدن در جزئیات پیاده سازی آن، در چپ یا راست صفحه قابل اعمال باشد.
Semantic class names کلیدهایی هستند جهت استفاده مجدد از قابلیت‌های یک فریم ورک CSS.

ب) Compositional classes
اکثر کلاس‌های Twitter Bootstrap دارای محدوده کاری کوچکی هستند و به سادگی قابل ترکیب با یکدیگر جهت رسیدن به نمایی خاص می‌باشند. برای مثال به سادگی می‌توان به یک table سه ویژگی color، hover و width برگرفته شده از Twitter Bootstrap را انتساب داد و نهایتا به نتیجه دلخواه رسید؛ بدون اینکه نگران باشیم افزودن کلاس جدیدی در اینجا بر روی سایر کلاس‌های انتساب داده شده، تاثیر منفی دارد.

ج) Conventions
برای استفاده از اکثر قابلیت‌های این فریم ورک CSS یک سری قراردادهای پیش فرضی وجود دارند. برای مثال اگر از کلاس توکار pagination به همراه یک سری ul و li استفاده کنید، به صورت خودکار یک pager شکیل ظاهر خواهد شد. یا برای مثال اگر به یک html table کلاس‌های table table-striped table-hover را انتساب دهیم، به صورت خودکار قراردادهای پیش فرض table مجموعه Twitter Bootstrap به آن اعمال شده، به همراه رنگی ساختن یک درمیان زمینه ردیف‌ها و همچنین فعال سازی تغییر رنگ ردیف‌ها با حرکت ماوس از روی آن‌ها.


طرحبندی صفحات یک سایت به کمک Twitter Bootstrap

بررسی Grid layouts

Layout به معنای طرحبندی و چیدمان محتوا در یک صفحه است. یکی از متداولترین روش‌های طرحبندی صفحات چه در حالت چاپی و چه در صفحات وب، چیدمان مبتنی بر جداول و گریدها است. از این جهت که نحوه سیلان و نمایش محتوا از چپ به راست و یا راست به چپ را به سادگی میسر می‌سازند؛ به همراه اعمال حاشیه‌های مناسب جهت قسمت‌های متفاوت محتوای ارائه شده. Grid در طرحبندی، نمایش بصری نخواهد داشت اما در ساختار صفحه وجود داشته و مباحثی مانند جهت، موقعیت و یکپارچگی و یکدستی طراحی را سبب می‌شود.
به علاوه مرورگرها و مفهوم Grid نیز به خوبی با یکدیگر سازگار هستند. در دنیای HTML و ،CSS طراحی‌ها بر اساس مفهوم ساختار مستطیلی اشیاء صورت می‌گیرد:


برای نمونه در اینجا تصویر CSS Box Model را مشاهده می‌کنید. به این ترتیب، هر المان دارای محدوده‌ای مستطیلی با طول و عرض مشخص، به همراه ویژگی‌هایی مانند Margin، Border و Padding است.
در سال‌های اولیه طراحی وب، عموما کارهای طراحی صفحات به کمک HTML Tables انجام می‌شد. اما با پخته‌تر شدن CSS، استفاده از Tables برای طراحی صفحات کمتر و کمتر گشت تا اینکه نهایتا فریم ورک‌های CSS ایی پدید آمدند تا طراحی‌های مبتنی بر CSS را با ارائه گرید‌ها، ساده‌تر کنند. مانند Blue print، 960 GS و ... Twitter Bootstrap که طراحی مبتنی بر گرید‌های CSS ایی را به مجموعه قابلیت‌های دیگر خود افزوده است.


بررسی Fixed Grids

در اینجا در صفحه layout برنامه، یک Div دربرگیرنده دو Div دیگر را مشاهده می‌کنید:
<body>
    <div>
        <div>
            <h1>
                Title Title
            </h1>
            Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text
        </div>
        <div>
            @RenderBody()
        </div>
    </div>
</body>
اگر در این حالت صفحه را در مرورگر بررسی کنیم، تمام قسمت‌های نمایش داده شده به همین نحو از بالا به پایین صفحه قرار خواهند گرفت. اما قصد داریم این محتوا را، دو ستونی نمایش دهیم. Div به همراه Title در یک طرف صفحه و Div دربرگیرنده محتوای صفحات، در قسمتی دیگر.
برای اینکار در Twitter Bootstrap از کلاسی به نام row استفاده می‌شود که بیانگر یک ردیف است. این کلاس را به خارجی‌ترین Div موجود اعمال خواهیم کرد. در یک صفحه، هر تعداد row ایی را که نیاز باشد، می‌توان تعریف کرد. داخل این ردیف‌ها، امکان تعریف ستون‌های مختلف و حتی تعریف ردیف‌های تو در تو نیز وجود دارد. هر ردیف Twitter Bootstrap از 12 ستون تشکیل می‌شود و برای تعریف آن‌ها از کلاس span استفاده می‌گردد. در این حالت جمع اعداد ذکر شده پس از span باید 12 را تشکیل دهند.
<body>
    <div class="row">
        <div class="span7">
            <h1>
                Title Title
            </h1>
            Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text Text
        </div>
        <div  class="span5">
            @RenderBody()
        </div>
    </div>
</body>
برای نمونه در اینجا کلاس row به خارجی‌ترین Div موجود اعمال شده است. دو Div داخلی هر کدام دارای کلاس‌های span ایی جهت تشکیل ستون‌های داخل این ردیف هستند. جمع اعداد بکارگرفته شده پس از آن‌ها، عدد 12 را تشکیل می‌دهد. به این ترتیب به یک طراحی دو ستونی خواهیم رسید.


در این تصویر، قسمت RenderBody کار رندر اکشن متد Index کنترلر Home برنامه را با Viewایی معادل کدهای ذیل، انجام داده است:
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
    Index</h2>
<div class="hero-unit">
    <h2>@ViewBag.Message</h2>
    <p>
        This is a template to demonstrate the way to beautify the default MVC template
        using Twitter Bootstrap website. It is pretty simple and easy.</p>
    <p>
        <a href="http://asp.net/mvc" class="btn btn-primary btn-large" style="color: White;">
            To learn more about ASP.NET MVC visit &raquo;</a></p>
</div>

درک نحوه عملکرد Grid در Twitter Bootstrap

در مثال ذیل 5 ردیف را مشاهده می‌کنید:
    <div class="row">
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
        <div class="span1">1</div>
    </div>
    <div class="row">
        <div class="span3">3</div>
        <div class="span4">4</div>
        <div class="span5">5</div>
    </div>
    <div class="row">
        <div class="span5">5</div>
        <div class="span7">7</div>
    </div>
    <div class="row">
        <div class="span3">3</div>
        <div class="span7 offset2">7 offset 2</div>
    </div>
    <div class="row">
        <div class="span12">12</div>
    </div>
در هر ردیف، امکان استفاده از حداکثر 12 ستون وجود دارد که یا می‌توان مانند ردیف اول، 12 ستون را ایجاد کرد و یا مانند ردیف دوم، سه ستون با عرض‌های متفاوت (و یا هر ترکیب دیگری که به جمع 12 برسد).
در ستون چهارم، از کلاس offset نیز استفاده شده است. این مورد سبب می‌شود ستون جاری به تعدادی که مشخص شده است به سمت چپ (با توجه به استفاده از حالت RTL در اینجا) رانده شود و سپس ترسیم گردد.
یا اینکه می‌توان مانند ردیف آخر، یک ستون را به عرض 12 که در حقیقت 940 پیکسل است، ترسیم نمود.
برای اینکه بتوانیم این گرید تشکیل شده و همچنین ستون‌ها را بهتر مشاهده کنیم، به فایل style.css سایت، تنظیم زیر را اضافه کنید:
[class*="span"]
{
background-color: lightblue;
text-align: center;
margin-top: 15px;
}


نکته جالب این گرید، Responsive یا واکنشگرا بودن آن است. در این حالت، عرض مرورگر را کم و زیاد کنید. خواهید دید که ستون‌ها در صورتیکه در عرض نمایشی جاری، قابل ارائه نباشند، به ردیف‌های بعدی منتقل خواهند شد.
البته باید دقت داشت که این گرید هیچگاه یک ستون را نخواهد شکست. برای نمونه ردیف آخر، همواره با همان عرض ثابتش نمایش داده می‌شود و با کوچکتر کردن اندازه مرورگر، یک اسکرول افقی برای نمایش محتوای آن ظاهر خواهد شد.


یک نکته
اگر نمی‌خواهید که چنین رفتار واکنش‌گرایی بروز کند، نیاز است کلیه ردیف‌ها را در div ایی با کلاسی به نام container محصور کنید.
به این ترتیب ابتدا گرید نمایش داده شده، در میانه صفحه ظاهر خواهد شد (پیشتر از سمت راست شروع شده بود). همچنین دیگر با کوچک و بزرگ شدن اندازه مرورگر، ستون‌ها به شکل یک پشته بر روی هم قرار نخواهند گرفت. (اگر پس از این تنظیم، چنین قابلیتی را مشاهده نکردید و هنوز هم طراحی، واکنشگرا بود، تعریف bootstrap-responsive.css را نیاز است برای آزمایش، از هدر صفحه حذف کنید)


بررسی Fluid Grids

به گرید قسمت قبل از این جهت Fixed Grid گفته می‌شود که عرض هر span آن با یک عدد مشخص تعیین گشته است. اما در حالت Fluid Grid، عرض هر span برحسب درصد تعیین می‌شود. بکارگیری درصد در اینجا به معنای امکان تغییر عرض یک ستون بر اساس عرض جاری Container آن است. در اینجا span12 دارای عرض 100 درصد خواهد بود.
در مثال قبل، برای استفاده از Fluid grids، تنها کافی است هرجایی کلاسی مساوی row وجود دارد، به row-fluid تغییر کند. همچنین کلاس container را به container-fluid تغییر دهید.
برای آزمایش آن، اندازه و عرض نمایشی مرورگر خود را تغییر دهید. اینبار مشاهده خواهید کرد که برخلاف حالت Fixed Grid، عرض ستون‌ها به صورت خودکار کم و زیاد می‌شوند. این مورد بر روی محتوای قرار گرفته در این ستون‌ها نیز تاثیر گذار است. برای مثال اگر یک تصویر را در حالت Fluid grid در ستونی قرار دهید، با تغییر عرض مرورگر، اندازه این تصویر نیز تغییر خواهند کرد؛ اما در حالت Fixed Grid خیر.
حالت Fluid، شیوه متداول استفاده از bootstrap در اکثر سایت‌های مهمی است که تابحال از این فریم ورک CSS استفاده کرده‌اند.



مروری بر طراحی واکنشگرا یا Responsive

این روزها تعدادی از کاربران، با استفاده از ابزارهای موبایل و تبلت‌ها از وب سایت‌ها بازدید می‌کنند. هر کدام از این‌ها نیز دارای اندازه نمایشی متفاوتی می‌باشند. بنابراین نیاز خواهد بود تا حالت بهینه‌ای را جهت اینگونه وسایل نیز طراحی نمود. حالت بهینه در اینجا به معنای قابل خواندن بودن متون، امکان استفاده از لینک‌های ورود به صفحات مختلف و همچنین حذف اسکرول و مباحث زوم جهت مشاهده صفحات است.
یکی از ویژگی‌های CSS به نام media چنین قابلیتی را فراهم می‌سازد. برای نمونه قسمتی از فایل bootstrap-responsive.css دارای چنین تعاریفی است:
@media (min-width: 768px) and (max-width: 979px) {
    .hidden-desktop {
        display: inherit !important;
    }
توسط این تنظیمات، شیوه نامه تعیین شده، تنها به صفحاتی با اندازه‌هایی بین 768 تا 979 پیکسل اعمال می‌شود (تعدادی از تبلت‌ها برای نمونه).
Bootstrap برای مدیریت اندازه‌های مختلف وسایل موبایل، شیوه‌نامه‌های خاصی را تدارک دیده است که از اندازه px480 و یا کمتر، تا px1200 و یا بیشتر را پوشش می‌دهد.
به این ترتیب با اندازه px940 که پیشتر در مورد آن بحث شد، اندازه span12 به صورت خودکار به اندازه‌های متناسب با صفحات نمایشی کوچکتر تنظیم می‌گردد. همچنین برای اندازه‌های صفحات کوچکتر از 768px به صورت خودکار از Fluid columns استفاده می‌گردد.
تنها کاری که برای اعمال این قابلیت باید صورت گیرد، افزودن تعاریف فایل bootstrap-responsive.css به هدر صفحه است که در قسمت قبل انجام گردید. این فایل باید پس از فایل اصلی bootstrap.css اضافه شود.


کلاس‌های کمکی طراحی واکنشگرا

Bootstrap شامل تعدادی کلاس کمکی در فایل bootstrap-responsive.css خود می‌باشد شامل visible-phone، visible-tablet و visible-desktop به علاوه hidden-phone، hidden-tablet و hidden-desktop. به این ترتیب می‌توان محتوای خاصی را جهت وسایل ویژه‌ای نمایان یا مخفی ساخت.
برای مثال محتوای مشخص شده با کلاس hidden-desktop، در اندازه وسایل دسکتاپ نمایش داده نخواهد شد.
برای آزمایش آن، شش div را با کلاس‌های یاد شده و محتوایی دلخواه ایجاد کرده و سپس اندازه عرض مرورگر را تغییر دهید تا بهتر بتوان مخفی یا نمایان ساختن محتوا را بر اساس اندازه صفحه جاری درک کرد.
یکی از کاربردهای این قابلیت، قرار دادن تبلیغاتی با اندازه‌های تصاویری مشخص برای وسایل مختلف است؛ بجای اینکه منتظر شویم تا Fluid layout اندازه تصاویر را به صورت خودکار کوچک یا بزرگ کند، که الزاما بهترین کیفیت را حاصل نخواهد ساخت.
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span4">
                <div class="visible-phone">
                    visible-phone</div>
            </div>
            <div class="span4">
                <div class="visible-tablet">
                    visible-tablet</div>
            </div>
            <div class="span4">
                <div class="visible-desktop">
                    visible-desktop</div>
            </div>
        </div>
    </div>
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span4">
                <div class="hidden-phone">
                    hidden-phone</div>
            </div>
            <div class="span4">
                <div class="hidden-tablet">
                    hidden-tablet</div>
            </div>
            <div class="span4">
                <div class="hidden-desktop">
                    hidden-desktop</div>
            </div>
        </div>
    </div>

مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش اول)
MongoDb  یک دیتابیس Nosql سندگراست که توسط ++C نوشته شده است و از پشتیبانی خوبی در بسیاری از زبان‌ها برخوردار است. مونگو از ساختاری به نام Bson که ساختاری مشابه Json را دارد استفاده می‌کند؛ با این تفاوت که در Json مبحث دیتاتایپ یا نوع داده وجود ندارد، ولی در Bson دیتاتایپ‌ها تعریف می‌شوند. برای دیدن نوع‌های Bson و نحوه نوشته شدن سند آن می‌توانید مقاله MongoDb#7 را مطالعه بفرمایید.


برای آغاز به کار با این دیتابیس ابتدا باید آن را از سایت اصلی دریافت و بر روی سیستم نصب نمایید. متاسفانه سایت مونگو برای کشور ایران محدودیتی قرار داده است و باید از روش‌های دیگری آن را دریافت نمایید و بر روی سیستم خود نصب نمایید. نحوه نصب این دیتابیس را میتوانید در مقاله MongoDb#3 مشاهده نمایید.

شاید نیاز باشد بجای کار کردن با محیط کنسول این دیتابیس، با یک محیط گرافیکی شبیه آن چیزی که Raven دارد کار کنید وتغییرات را مشاهده نمایید؛ برای همین به این آدرس رفته و محیط دلخواه خود را انتخاب نمایید.

  یک پروژه از نوع کنسول را در ویژوال استادیو ایجاد کنید و سپس درایور رسمی مونگو را از این آدرس یا از طریق nuget نصب نمایید:
Install-Package mongocsharpdriver

ابتدا سه مدل را به شکل زیر ایجاد میکنیم:
  public class Author
    {
        public ObjectId Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

public class Language
    {
        public ObjectId Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

  public class Book
    {
        public ObjectId Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
    }

نوع ObjectId، نوعی است که توسط مونگو برای مشخص کردن کلید یکتای سند معرفی میشود.

در خطوط اولیه کد زیر، یک شیء از مدل بالا را ساخته و آن را مقداردهی می‌کنیم:
           var book =new Book()
           {
               Title = "Gone With Wind",
               ISBN = "43442424",
               Price = 50000,
               Language = new Language()
               {
                  Name = "Persian"
               },
               Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Margaret Mitchell"
                   },
                     new Author()
                   {
                       Name = "Ali Mahboobi (Translator)"
                   },
               }
           };

بعد از آن یک شیء کلاینت از نوع mongoClient میسازیم که نوع خروجی آن یک اینترفیس میباشد که توسط کلاسی از جنس آن مقداردهی شده است. بیشتر خروجی‌های مونگو در این کتابخانه از نوع اینترفیس هستند. شیء کلاینت وظیفه دارد تا ارتباط شما را با سرور مونگو برقرار کند:
var client = new MongoClient();
البته در این حالت سرور اتصالی مونگو، سیستم جاری و پورت شماره 27017 فرض میشود. در صورتیکه بخواهید آدرسی غیر از آن را بدهید یا حتی همین آدرس را به طور دستی تعیین کنید، از طریق زیر امکان پذیر است. پارامترهای سازنده این شیء کلاینت میتوانند به صورت رشته‌ای، رشته اتصال را دریافت کنند و یا از طریق شیء MangoClientSettings آن را پاس کنید.
 string connectionString = "mongodb://localhost:27017";
            MongoClientSettings settings = MongoClientSettings.FromUrl(new MongoUrl(connectionString));
            var client = new MongoClient(settings);

در قسمت بعد لازم است که از سرور جاری، دیتابیس خود را دریافت کنیم. در صورتیکه دیتابیس درخواستی وجود نداشته باشد، یک دیتابیس جدید با آن نام ساخته خواهد شد:
var db = client.GetDatabase("publisher");
در نمونه کدهای قدیمی مونگو، قبل از دریافت سرور بایستی شیء Server را از طریق متد GetServer نیز دریافت میکردید که از نسخه دو به بعد، آن را منسوخ اعلام کرده‌اند و همین تنظیمات بالا کفایت میکند.
در مونگو اصطلاحی به نام collection وجود دارد که اسناد در آن قرار گرفته و ارتباط با اسناد از طریق آنها انجام می‌پذیرد. پس در اینجا قبل از هر کاری باید یک collection را ایجاد کرد و در صورتیکه کالکشن درخواستی وجود نداشته باشد، آن را تولید و ارتباط با آن را برخواهد گرداند.
var collection = db.GetCollection<Book>("books");

در اینجا کالکشنی با نام books با تبدیلاتی بر اساس مدل Book ایجاد میشود. در مرحله بعد لازم است که شیء ایجاد شده بر اساس کلاس مدل را با استفاده از متدهای insert شیء کالکشن، در دیتابیس ارسال کنیم.
شی‌ءهای درج یک سند جدید به دیتابیس حالات مختلفی را دارد: افزودن تک سند، افزودن چند سند و دو مورد قبلی به صورت غیر همزمان میباشند:
collection.InsertOneAsync(book);
متد بالا سند جدید را به صورت غیرهمزمان در سیستم درج میکند. نمونه ذخیره شده این سند را که توسط برنامه Mongo Compass نمایش داده شده است، می‌توانید در زیر ببینید:

فعلا موجودیت‌های مؤلفان و زبان به دلیل اینکه سند اختصاصی برای خود ندارند، با صفر پر شده‌اند؛ ولی شناسه یکتای سند، مقدار خود را گرفته است.


عملیات خواندن

برای خواندن یک یا چند سند از دیتابیس میتوانید از دو شیوه موجود Linq و queryBuilder‌ها استفاده کرد. از آنجائیکه با کار با Linq آشنایی داریم، ابتدای شیوه کوئری بیلدر را مورد بررسی قرار میدهیم و سپس نحوه کار با لینک را بررسی میکنیم.
قبل از هر چیزی برای اینکه در مانور دادن بر روی داده‌ها راحت باشیم و اطلاعات را با فیلترهای متفاوتی واکشی کنیم، 7 عدد کتاب را با مشخصات زیر اضافه میکنیم. دو فیلد سال و تاریخ آخرین موجودی انبار را هم اضافه می‌کنیم.
       var client = new MongoClient();
            var db = client.GetDatabase("publisher");
            db.DropCollection("books");
            var collection = db.GetCollection<Book>("books");
            
            var book =new Book()
           {
               Title = "Gone With Wind",
               ISBN = "43442424",
               Price = 50000,
               Year = 1936,
               LastStock = DateTime.Now.AddDays(-13),
               Language = new Language()
               {
                  Name = "Persian"
               },
               Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Margaret Mitchell"
                   },
                     new Author()
                   {
                       Name = "Ali Mahboobi (Translator)"
                   },
               }
           };

            var book2 = new Book()
            {
                Title = "Jane Eyre",
                ISBN = "87897897",
                Price = 60000,
                Year = 1847,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-5),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "English"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Charlotte Brontë"
                   },
                   
               }
            };


            var book3 = new Book()
            {
                Title = "White Fang",
                ISBN = "43442424",
                Price = 50000,
                Year = 1936,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-13),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "English"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Jack London"
                   },
                     new Author()
                   {
                       Name = "Philippe Mignon"
                   },
               }
            };

            var book4 = new Book()
            {
                Title = "The Lost Symbol",
                ISBN = "43442424",
                Price = 3500000,
                Year = 2009,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-17),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Dan Brown"
                   },
                     new Author()
                   {
                       Name = "Mehrdad"
                   },
               }
            };

            var book7 = new Book()
            {
                Title = "The Lost Symbol",
                ISBN = "43442424",
                Price = 47000000,
                Year = 2009,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-56),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Dan Brown"
                   },
                     new Author()
                   {
                       Name = "Mehrdad"
                   },
               }
            };
            var book5= new Book()
            {
                Title = "The Help",
                ISBN = "45345e3er3",
                Price = 9000000,
                Year = 2009,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-2),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Enlish"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Kathryn Stockett"
                   },
                    
               }
            };

            var book6 = new Book()
            {
                Title = "City of Glass",
                ISBN = "454534545",
                Price = 500000,
                Year = 2009,
                LastStock = DateTime.Now,
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Cassandra Clare"
                   },
                   new Author()
                   {
                       Name = "Ali"
                   },

               }
            };
            var books = new List<Book> {book, book2, book3, book4, book5, book6,book7};

            collection.InsertManyAsync(books);

برای واکشی دیتاها کالکشنی از آن نوع را همانند قبل درخواست می‌کنیم. بعد از آن نیاز است که فیلتری برای واکشی اطلاعات تعریف کنیم که این فیلتر در قالب یک کلاس به نام BsonDocument ایجاد می‌شود که ما در اینجا، به دلیل اینکه میخواهیم همه اسناد را واکشی کنیم ، این سند Bson را مقداردهی نمیکنیم و توسط متد Find آن را در واکشی دیتاها شرکت میدهیم و سپس با صدا زدن متد ToList، عملیات واکشی را انجام میدهیم، برای اینکار می‌توانیم از عملیات غیرهمزمان هم استفاده کنیم.
            var client = new MongoClient();
            var db = client.GetDatabase("publisher");
            var collection = db.GetCollection<Book>("books");
            
            var filter=new BsonDocument();
            var docs = collection.Find(filter).ToList();
            foreach (var book in docs)
            {
                Console.WriteLine(book.Title + " By "+ book.Authors[0].Name);
            }

با اجرای کد بالا به نتایج زیر میرسیم:
Gone With Wind By Margaret Mitchell
Jane Eyre By Charlotte Brontë
White Fang By Jack London
The Lost Symbol By Dan Brown
The Help By Kathryn Stockett
City of Glass By Cassandra Clare
The Lost Symbol By Dan Brown

اگر بخواهید فیلتری را بر روی این واکشی قرار دهید و مثلا بخواهید کتاب‌های منتشر شده در سال 2009 را واکشی نمایید، باید این سند Bson را مقداردهی نمایید. ولی برای راحتی اینکار، این  کتابخانه شامل یک بیلدر Builder بوده که میتوان از طریق آن فیلترهای متنوعی را به صورت ساده‌تر طراحی کنید:

در خطوط بالا ابتدا یک بیلدر را برای کلاس مورد نظر ایجاد کرده و از خصوصیت Filter آن استفاده میکنیم و این خصوصیت شامل متدهای فراوانی است که میتوانید برای ایجاد شرط یا فیلتر استفاده کنید. تعدادی از متدهای پر استفاده آن همانند eq (برابری) ، gt (برزگتر از ...) ، gte (بزرگتر مساوی ...) و طبیعتا خانواده lt و ... موجود هستند.
var filter = Builders<Book>.Filter.Eq("Year", 2009);

            var docs = collection.Find(filter).ToList();
            foreach (var book in docs)
            {
                Console.WriteLine(book.Title + " By "+ book.Authors[0].Name);
            }
در کد بالا ما از متد eq برای بررسی برابر بودن استفاده کردیم و درخواست اسنادی را کردیم که دارای فیلد سال انتشار هستند و مقدار آن برابر 2009 میباشد و نتیجه آن به صورت زیر نمایش داده میشود:
The Lost Symbol By Dan Brown
The Help By Kathryn Stockett
City of Glass By Cassandra Clare
The Lost Symbol By Dan Brown
حتی می‌توانید با استفاده از شیء فیلتر، ترکیبات شرطی زیر را نیز اعمال نمایید:
   // var filter=new BsonDocument();
            var filterBuilder = Builders<Book>.Filter;
            var filter= filterBuilder.Eq("Year", 2009) | filterBuilder.Gte("Price",700000);

            var docs = collection.Find(filter).ToList();
            foreach (var book in docs)
            {
                Console.WriteLine(book.Title + " By "+ book.Authors[0].Name);
            }
در بالا ابتدا نوعی از شیء Filter را از کلاس Builder دریافت میکنیم و سپس با استفاده عملیات بیتی آن‌ها را با یکدیگر Or میکنیم. در این پرس و جو باید کتابهایی که در سال 2009 منتشر شده‌اند یا قیمتی کمتر از پنجاه هزار ریال یا برابر را دارند، نمایش داده شوند.

Gone With Wind By Margaret Mitchell
White Fang By Jack London
The Lost Symbol By Dan Brown
The Help By Kathryn Stockett
City of Glass By Cassandra Clare
The Lost Symbol By Dan Brown

برای اینکه بتوانید از linq به جای queryBuilder استفاده کنید، میتوانید از خصوصیت AsQueryable استفاده کنید. خط زیر همان شرط یا فیلتر بالا را توسط Linq اعمال میکند
var docs = collection.AsQueryable().Where(x => x.Year == 2009 || x.Price <= 50000).ToList();

Sort کردن داده‌ها
 
برای مرتب سازی اطلاعات به شیوه کوئری بیلدر، همانند فیلتر که از کلاس Builder استفاده میکردیم، از همین شیء استفاده میکنیم؛ با این تفاوت که بجای استفاده از خصوصیت Filter، از Sort استفاده میکنیم و شیء ایجاد شده را به متد Sort میدهیم:
  var sort = Builders<Book>.Sort.Ascending("Title").Descending("Price");
            var docs = collection.Find(filter).Sort(sort).ToList();
            foreach (var book in docs)
            {
                Console.WriteLine(book.Title + " By "+ book.Authors[0].Name);
            }
در نتیجه خطوط بالا کتاب‌ها ابتدا بر اساس نام به صورت صعودی و سپس بر اساس قیمت به صورت نزولی لیست می‌شوند.
City of Glass By Cassandra Clare
Gone With Wind By Margaret Mitchell
The Help By Kathryn Stockett
The Lost Symbol By Dan Brown
The Lost Symbol By Dan Brown
White Fang By Jack London

توجه داشته باشید که متد sort بعد از فیلتر گذاری، یعنی عمل Find در دسترس میباشد.

در قسمت بعدی به روزرسانی، حذف و ایندکس گذاری را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
مطالب دوره‌ها
لغو Lazy Loading در حین کار با AutoMapper و Entity Framework
پیشنیازها
- مطالعه‌ی مطالب گروه AutoMapper در سایت، دید خوبی را برای شروع به کار با آن فراهم می‌کنند و در اینجا قصد تکرار این مباحث پایه‌ای را نخواهیم داشت. هدف بیشتر بررسی یک سری نکات پیشرفته‌تر و عمیق‌تر است از کار با AutoMapper.
- آشنایی با Lazy loading و Eager loading در حین کار با EF


ساختار و پیشنیازهای برنامه‌ی مطلب جاری

جهت سهولت پیگیری مطلب و تمرکز بیشتر بر روی مفاهیم اصلی مورد بحث، یک برنامه‌ی کنسول را آغاز کرده و سپس بسته‌های نیوگت ذیل را به آن اضافه کنید:
PM> install-package AutoMapper
PM> install-package EntityFramework
به این ترتیب بسته‌های AutoMapper و EF به پروژه‌ی جاری اضافه خواهند شد.


آشنایی با ساختار مدل‌های برنامه

در اینجا ساختار جداول مطالب یک بلاگ را به همراه نویسندگان آن‌ها، مشاهده می‌کنید:
public class BlogPost
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Content { get; set; }
 
    [ForeignKey("UserId")]
    public virtual User User { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
}

public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }
 
    public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
}
هر کاربر می‌تواند تعدادی مطلب تهیه کند و هر مطلب توسط یک کاربر نوشته شده‌است.


هدف از این مثال

فرض کنید اطلاعاتی که قرار است به کاربر نمایش داده شوند، توسط ViewModel ذیل تهیه می‌شود:
public class UserViewModel
{
    public int Id { set; get; }
    public string Name { set; get; }
 
    public ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
}
در اینجا می‌خواهیم اولین کاربر ثبت شده را یافته و سپس لیست مطالب آن‌را نمایش دهیم. همچنین می‌خواهیم این کوئری تهیه شده به صورت خودکار اطلاعاتش را بر اساس ساختار ViewModel ایی که مشخص کردیم (و این ViewModel الزاما تمام عناصر آن با عناصر مدل اصلی یکی نیست)، بازگشت دهیم.


تهیه نگاشت‌های AutoMapper

برای مدیریت بهتر نگاشت‌های AutoMapper توصیه شده‌است که کلاس‌های Profile ایی را به شکل ذیل تهیه کنیم:
public class TestProfile : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        this.CreateMap<User, UserViewModel>();
    }
 
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
کار با ارث بری از کلاس پایه Profile کتابخانه‌ی AutoMapper شروع می‌شود. سپس باید متد Configure آن‌را بازنویسی کنیم. در اینجا می‌توان با استفاده از متدی مانند Create مشخص کنیم که قرار است اطلاعاتی با ساختار شیء User، به اطلاعاتی با ساختار از نوع شیء UserViewModel به صورت خودکار نگاشت شوند.


ثبت و معرفی پروفایل‌های AutoMapper

پس از تهیه‌ی پروفایل مورد نیاز، در ابتدای برنامه با استفاده از متد Mapper.Initialize، کار ثبت این تنظیمات صورت خواهد گرفت:
Mapper.Initialize(cfg => // In Application_Start()
{
    cfg.AddProfile<TestProfile>();
});


روش متداول کار با AutoMapper جهت نگاشت اطلاعات User به ViewModel آن

در ادامه به نحو متداولی، ابتدا اولین کاربر ثبت شده را یافته و سپس با استفاده از متد Mapper.Map اطلاعات این شیء user به ViewModel آن نگاشت می‌شود:
using (var context = new MyContext())
{
    var user1 = context.Users.FirstOrDefault();
    if (user1 != null)
    {
        var uiUser = new UserViewModel();
        Mapper.Map(source: user1, destination: uiUser);
 
        Console.WriteLine(uiUser.Name);
        foreach (var post in uiUser.BlogPosts)
        {
            Console.WriteLine(post.Title);
        }
    }
}
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنید، مشکلی را مشاهده نخواهید کرد، اما این کدها سبب اجرای حداقل دو کوئری خواهند شد:
الف) یافتن اولین کاربر
ب) واکشی لیست مطالب او در یک کوئری دیگر


کاهش تعداد رفت و برگشت‌ها به سرور با استفاده از متدهای ویژه‌ی AutoMapper

در حالت متداول کار با EF، با استفاده از متد Include می‌توان این Lazy loading را لغو کرد و در همان اولین کوئری، مطالب کاربر یافت شده را نیز دریافت نمود:
 var user1 = context.Users.Include(user => user.BlogPosts).FirstOrDefault();
و سپس این اطلاعات را توسط AutoMapper نگاشت کرد.
در این حالت، AutoMapper برای ساده سازی این مراحل، متدهای Project To را معرفی کرده‌است:
 var uiUser = context.Users.Project().To<UserViewModel>().FirstOrDefault();
در اینجا نیز Lazy loading لغو شده و به صورت خودکار جوینی به جدول مطالب کاربران ایجاد خواهد شد.
بنابراین با استفاده از متد‌های Project To می‌توان از ذکر Includeهای EF صرفنظر کرد و همچنین دیگر نیازی به نوشتن متد Select جهت نگاشت دستی خواص مورد نظر به خواص ViewModel نیست.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AM_Sample01.zip
مطالب
امکان تعریف توابع خاص بانک‌های اطلاعاتی در EF Core
یکی از اهداف کار با ORMها، رسیدن به کدی قابل ترجمه و استفاده‌ی توسط تمام بانک‌های اطلاعاتی ممکن است و یکی از الزامات رسیدن به این هدف، صرفنظر کردن از قابلیت‌های بومی بانک‌های اطلاعاتی است که در سایر بانک‌های اطلاعاتی دیگر معادلی ندارند. برای مثال SQL Server به همراه توابع توکاری مانند datediff و datepart برای کار با زمان و تاریخ است؛ اما این توابع را به صورت مستقیم نمی‌توان در ORMها استفاده کرد. چون به محض استفاده‌ی از آن‌ها، کد تهیه شده دیگر قابلیت انتقال به سایر بانک‌های اطلاعاتی را نخواهد داشت. اما ... اگر این هدف را نداشته باشیم، چطور؟ آیا می‌توان یک تابع DateDiff سفارشی را برای EF Core تهیه نمود و از تمام قابلیت‌های بومی آن در کوئری‌های LINQ استفاده کرد؟ بله! یک چنین قابلیتی تحت عنوان DbFunctions در EF Core پشتیبانی می‌شود که روش تهیه‌ی آن‌ها را در این مطلب بررسی خواهیم کرد.


معرفی موجودیت Person

در مثال این مطلب قصد داریم، معادل توابع بومی مخصوص SQL Server را که امکان کار با DateTime را مهیا می‌کنند، در EF Core تعریف کنیم. به همین جهت نیاز به موجودیتی داریم که دارای خاصیتی از این نوع باشد:
using System;

namespace EFCoreDbFunctionsSample.Entities
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public DateTime AddDate { get; set; }
    }
}


گزارشگیری بر اساس تعداد روز گذشته‌ی از ثبت نام

اکنون فرض کنید می‌خواهیم گزارشی را از تمام کاربرانی که در طی 10 روز قبل ثبت نام کرده‌اند، تهیه کنیم. اگر کوئری زیر را برای این منظور تهیه کنیم:
var usersInfo = context.People.Where(person => (DateTime.Now - person.AddDate).Days <= 10).ToList();
با استثنای زیر متوقف خواهیم شد:
'The LINQ expression 'DbSet<Person>.Where(p => (DateTime.Now - p.AddDate).Days <= 10)'
could not be translated. Either rewrite the query in a form that can be translated,
or switch to client evaluation explicitly by inserting a call to either
AsEnumerable(), AsAsyncEnumerable(), ToList(), or ToListAsync().
See https://go.microsoft.com/fwlink/?linkid=2101038 for more information.'
عنوان می‌کند که یک چنین کوئری LINQ ای قابلیت ترجمه‌ی به SQL را ندارد. اما ... نکته‌ی مهم اینجا است که خود SQL Server یک چنین توانمندی را به صورت توکار دارا است:
SELECT [p].[Id], [p].[AddDate], [p].[Name]
FROM [People] AS [p]
WHERE DATEDIFF(Day, [p].[AddDate], GETDATE()) <= 10
برای انجام کوئری مدنظر فقط کافی است از تابع DATEDIFF توکار آن با پارامتر Day، استفاده کنیم تا لیست تمام کاربران ثبت نام کرده‌ی در طی 10 روز قبل را بازگشت دهد. اکنون سؤال اینجا است که آیا می‌توان چنین تابعی را به EF Core معرفی کرد؟


روش تعریف تابع DATEDIFF سفارشی در EF Core

برای تعریف متد DateDiff مخصوص EF Core، ابتدا باید یک کلاس static را تعریف کرد و سپس تنها امضای این متد را، معادل امضای تابع توکار SQL Server تعریف کرد. این متد نیازی نیست تا پیاده سازی را داشته باشد. به همین جهت بدنه‌ی آن‌را صرفا با یک throw new InvalidOperationException مقدار دهی می‌کنیم. هدف از این متد، استفاده‌ی از آن در LINQ Expressions است و قرار نیست به صورت مستقیمی بکار گرفته شود:
namespace EFCoreDbFunctionsSample.DataLayer
{
    public enum SqlDateDiff
    {
        Year,
        Quarter,
        Month,
        DayOfYear,
        Day,
        Week,
        Hour,
        Minute,
        Second,
        MilliSecond,
        MicroSecond,
        NanoSecond
    }

    public static class SqlDbFunctionsExtensions
    {
        public static int SqlDateDiff(SqlDateDiff interval, DateTime initial, DateTime end)
            => throw new InvalidOperationException($"{nameof(SqlDateDiff)} method cannot be called from the client side.");
        public static readonly MethodInfo SqlDateDiffMethodInfo = typeof(SqlDbFunctionsExtensions)
            .GetRuntimeMethod(
                nameof(SqlDbFunctionsExtensions.SqlDateDiff),
                new[] { typeof(SqlDateDiff), typeof(DateTime), typeof(DateTime) }
            );
    }
}
در اینجا علاوه بر تعریف امضای متد DateDiff که در اینجا SqlDateDiff نام گرفته‌است، فیلد SqlDateDiffMethodInfo را نیز مشاهده می‌کنید. در حین تعریف و معرفی DbFunctions سفارشی به EF Core، متدهایی که اینکار را انجام می‌دهند، پارامترهای ورودی از نوع MethodInfo دارند. به همین جهت یک چنین تعریفی انجام شده‌است.


روش معرفی تابع DATEDIFF سفارشی به EF Core

پس از تعریف امضای متد معادل DateDiff، اکنون نوبت به معرفی آن به EF Core است:
namespace EFCoreDbFunctionsSample.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        // ...
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            base.OnModelCreating(modelBuilder);

            modelBuilder.HasDbFunction(SqlDbFunctionsExtensions.SqlDateDiffMethodInfo)
                .HasTranslation(args =>
                {
                    var parameters = args.ToArray();
                    var param0 = ((SqlConstantExpression)parameters[0]).Value.ToString();
                    return SqlFunctionExpression.Create("DATEDIFF",
                        new[]
                        {
                            new SqlFragmentExpression(param0), // It should be written as DateDiff(day, ...) and not DateDiff(N'day', ...) .
                            parameters[1],
                            parameters[2]
                        },
                        SqlDbFunctionsExtensions.SqlDateDiffMethodInfo.ReturnType,
                        typeMapping: null);
                });
        }
    }
}
کار تعریف DbFunctions سفارشی توسط متد HasDbFunction صورت می‌گیرد. پارامتر این متد، همان MethodInfo معادل امضای تابع توکار مدنظر است.
سپس توسط متد HasTranslation، مشخص می‌کنیم که این متد به چه نحوی قرار است به یک عبارت SQL ترجمه شود. پارامتر args ای که در اینجا در اختیار ما قرار می‌گیرد، دقیقا همان پارامترهای متد public static int SqlDateDiff(SqlDateDiff interval, DateTime initial, DateTime end) هستند که در این مثال خاص، شامل سه پارامتر می‌شوند. پارامترهای دوم و سوم آن‌را به همان نحوی که دریافت می‌کنیم، به SqlFunctionExpression.Create ارسال خواهیم کرد. اما پارامتر اول را از نوع enum تعریف کرده‌ایم و همچنین قرار نیست به صورت 'N'day و رشته‌ای به سمت بانک اطلاعاتی ارسال شود، بلکه باید به همان نحو اصلی آن (یعنی day)، در کوئری نهایی درج گردد، به همین جهت ابتدا Value آن‌را استخراج کرده و سپس توسط SqlFragmentExpression عنوان می‌کنیم آن‌را باید به همین نحو درج کرد.
پارامتر اول متد SqlFunctionExpression.Create، باید دقیقا معادل نام متد توکار مدنظر باشد. پارامتر دوم آن، لیست پارامترهای این تابع است. پارامتر سوم آن، نوع خروجی این تابع است که از طریق MethodInfo معادل، قابل استخراج است.


استفاده‌ی از DbFunction سفارشی جدید در برنامه

پس از این تعاریف و معرفی‌ها، اکنون می‌توان متد سفارشی SqlDateDiff تهیه شده را به صورت مستقیمی در کوئری‌های LINQ استفاده کرد تا قابلیت ترجمه‌ی به SQL را پیدا کنند:
var sinceDays = 10;
users = context.People.Where(person =>
      SqlDbFunctionsExtensions.SqlDateDiff(SqlDateDiff.Day, person.AddDate, DateTime.Now) <= sinceDays).ToList();
/*
SELECT [p].[Id], [p].[AddDate], [p].[Name]
FROM [People] AS [p]
WHERE DATEDIFF(Day, [p].[AddDate], GETDATE()) <= @__sinceDays_0
*/


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EFCoreDbFunctionsSample.zip
این کدها به همراه چند تابع سفارشی دیگر نیز هستند.
نظرات مطالب
EF Code First #12
نیازی به این پیچ و تاب‌ها در EF Code first نیست. تابع استاندارد Find ایی که در آن اضافه شده همین کار ابتدا مراجعه به کش و بعد مراجعه به دیتابیس رو انجام می‌ده.
نظرات مطالب
ارسال انواع بی نام (Anonymous) بازگشتی توسط Entity framework به توابع خارجی
خواهش میکنم قابل نداشت . دوست عزیز این مطلب واقعا پیچیده و تخصصی هستش من یک نمونه واستون نوشتم که کد رو براتون میزارم ولی برای فهم کاملش نیاز به اشنایی عمقی با ساختار دات نت و کار با رفلکشن داره که توضیحش در چند خط نمیگنجه بحثه یک کتاب کامله. این نمونه کد که نوشتم دقیقا همون چیزی هست که درخواست توضیحش رو دادید .
        public static List<T> CreateGenericListFromAnonymous<T>(object obj, T example)
        {
            var newquery = new List<T>();
            var constructor = typeof(T).GetConstructors(
            System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic | System.Reflection.BindingFlags.Instance
            ).OrderBy(c => c.GetParameters().Length).First();
            foreach (var item in ((IEnumerable<object>)obj))
            {
                var mapobj = new object[example.GetType().GetProperties().Count()];
                int counter = 0;
                foreach (var itemmap in example.GetType().GetProperties())
                {

                    object value = item.GetType().GetProperty(itemmap.Name).GetValue(item, null);
                    Type t = itemmap.PropertyType;
                    mapobj[counter] = Convert.ChangeType(value, t);
                    counter++;
                }
                newquery.Add((T)constructor.Invoke(mapobj));
            }

            return newquery;
        }


var context = new Models.EntitiesConnection();
var query = context.Posts.Select(pst => new
                              { 
                                   id = pst.id, 
                                   Title = pst.Title,
                                    Likes = pst.Likes,
                                    Unlikes = pst.Unlikes
                             }).OrderByDescending(c => c.id);

object test_custom_casting = CreateGenericListFromAnonymous(query.ToList(), new { id = 0, Title = string.Empty });
 همینطور که میبینید نتیجه‌ی بازگشتی از یک query مرجع یک list شامل فقط و فقط فیلدهایی هست که به صورت inline توسط انواع بی نام مشخص شده ! امیدوارم مفید واقع شده باشه . یا حق