مطالب
سیستم‌های توزیع شده در NET. - بخش هشتم- راه اندازی Apache Kafka
در این بخش نحوه راه اندازی Apache Kafka را در Ubuntu مورد بررسی قرار می‌دهیم و می‌بینیم که هر یک از تعاریف و اصطلاحاتی که در بخش قبل معرفی شد، چگونه پیاده سازی می‌شوند (در صورتی که امکان استفاده از Ubuntu را ندارید و می‌خواهید مراحل این بخش را در windows انجام دهید می‌توانید از راهنمای راه اندازی Kafka در windows استفاده کنید تا بتوانید بخشهای بعدی این سری مقالات را پیگیری و اجرا کنید).

بروز رسانی Ubuntu:
قبل از هرچیزی باید مطمئن شوید که Ubuntu بصورت کامل بروز رسانی شده است. برای این کار یک ترمینال جدید را باز و دستورهای زیر را در آن وارد کنید:
sudo apt-get update -y
sudo apt-get upgrade -y
نصب java:
نکته:درصورتی که قبلا java را نصب کرده‌اید نیازی به انجام این مرحله نیست و برای اطمینان از نصب java می‌توانید دستور زیر را در خط فرمان terminal ایجاد شده وارد کنید:
sudo java -version
قبل از دانلود و نصب Apache Kafka، باید ابتدا java را نصب کنید. برای این کار دستور زیر را اجرا کنید:
sudo add-apt-repository -y ppa:webupd8team/java
باید خروجی زیر به شما نمایش داده شود:
gpg: keyring `/tmp/tmpkjrm4mnm/secring.gpg' created
gpg: keyring `/tmp/tmpkjrm4mnm/pubring.gpg' created
gpg: requesting key EEA14886 from hkp server keyserver.ubuntu.com
gpg: /tmp/tmpkjrm4mnm/trustdb.gpg: trustdb created
gpg: key EEA14886: public key "Launchpad VLC" imported
gpg: no ultimately trusted keys found
gpg: Total number processed: 1
gpg:               imported: 1  (RSA: 1)
OK
برای بروز رسانی metadata‌های repository جدید باید دستور زیر را وارد کنید:
sudo apt-get update
و در پایان دستور زیر را برای نصب java اجرا کنید:
sudo apt-get install oracle-java8-installer -y
برای اطمینان از نصب java دستور زیر را وارد کنید:
sudo java -version
در صورتیکه خروجی زیر به شما نمایش داده شود به این معنا است که عملیات نصب java با موفقیت انجام شده‌است:
java version "1.8.0_66"
Java(TM) SE Runtime Environment (build 1.8.0_66-b17)
Java HotSpot(TM) 64-Bit Server VM (build 25.66-b17, mixed mode)

                                            
دانلود Apache Kafka :
آخرین نگارش پایدار از Apache Kafka، نگارش 1.0.0 می‌باشد که می‌توانید آن را از طریق صفحه دریافت Apache Kafka ، دریافت کنید.

دانلود Apache Kafka


پس از دریافت Apache Kafka، از طریق یک terminal جدید وارد پوشه Downloads شوید. سپس فایل مورد نظر را از حالت فشرده خارج کنید و وارد پوشه اصلی آن شوید. برای این کار از دستورات زیر استفاده کنید:

tar -xzf kafka_2.11-1.0.0.tgz
cd kafka_2.11-1.0.0

 سپس با استفاده از دستور "ls " لیست تمامی فایلها و فولدر‌های موجود در فولدر kafka_2.11-1.0.0  و   را نمایش دهید:

در لیست نمایش داده شده دو فولد اصلی bin و config وجود دارند که به ترتیب فایلهای اجرایی و کانفیگهای پیشفرض و مورد نیاز، در آنها قرار دارند.


اجرای Apache ZooKeeper:

همانطور که در بخش قبل توضیح داده شد، Apache Kafka هیچ Stateی را در خود ذخیره و مدیریت نمی‌کند و اصطلاحا Stateless می‌باشد و مدیریت تمامی این Stateها را بر عهده  Apache ZooKeeper قرار می‌دهد. بنابراین قبل از اینکه بخواهیم Kafka را اجرا کنیم، ابتدا باید Apache ZooKeeper را اجرا کنیم. برای اجرای Apache ZooKeeper در terminalی که قبلا باز کرده‌اید، دستور زیر را اجرا کنید:

bin/zookeeper-server-start.sh config/zookeeper.properties

با اجرای فایل zookeeper-server-start.sh و ارسال کانفیگ پیشفرضش در فولدر config با نام  zookeeper.properties، قسمت مدیریت کننده Stateهای Kafka  اجرا می‌شود.


اجرای Apache Kafka:

پس از اجرای Apache ZooKeeper، باید یک terminal جدید را باز کنید و با استفاده از دستور زیر kafka-server را با استفاده از کانفیگ پیشفرضش اجرا کنید:

 bin/kafka-server-start.sh config/server.properties


به همین راحتی Kafka Server اجرا شده و آماده‌ی استفاده است. برای ادامه و نمایش دادن سایر قابلیت‌های Kafka باید یک Topic جدید را ایجاد کنیم.


ایجاد Topic:

همانطور که می‌دانید تمامی پیامهای شما در Partition‌های Topic ذخیره می‌شوند؛ پس قبل از اینکه بخواهیم توسط یک Producer پیامی را ارسال کنیم یا اینکه بخواهیم توسط Consumer پیامی را دریافت کنیم، ابتدا باید Topic مربوطه را ایجاد کنیم. بهترین و عمومی‌ترین مثال برای نمایش قابلیت‌های Publish-Subscribe در Kafka، مثال چت بین کاربران است که در آن یک کاربر به عنوان Producer عمل می‌کند و پیامهایی را برای سایر کاربران که نقش Consumer را دارند ارسال می‌کند. kafka-topics .sh در Kafka ابزاریست برای مدیریت Topic ها  که با استفاده از آن می‌توانید Topic‌های مورد نیاز را تعریف، ویرایش و یا حذف کنید.

یک terminal جدید را آغاز و با استفاده از دستور زیر یک Topic را با نام userChat ایجاد کنید:

bin/kafka-topics.sh --create --zookeeper localhost:2181 --replication-factor 1 --partitions 1 --topic userChat

با این دستور یک Topic در Kafka با نام userChat ایجاد می‌شود و مشخصات آن (منظور stateهای مرتبط با آن است)، در zookeeper نیز ثبت می‌شود.


توضیحات Optionها و  آرگومانهایی که در دستور ایجاد Topic استفاده شدند به شرح زیر است:

create-- :

مشخص کننده این است که شما می‌خواهید یک Topic جدید را ایجاد کنید.

zookeeper localhost:2181--:

مشخص کننده آدرس سرور zookeeper است (سرور zookeeper بصورت پیشفرض از پورت 2181 استفاده می‌کند).

replication-factor 1--:

مشخص کننده این است که تنها یک کپی از این Topic در سرور ایجاد شود. البته در این مثال به دلیل اینکه تنها یک سرور از Kafka را اجرا کرده‌ایم در صورتیکه این مقدار را بیش از عدد 1 در نظر بگیریم، با خطا مواجه می‌شویم. 

partitions 1--

تعداد Partition‌های این Topic را مشخص می‌کند. مقدار Partition در حالتیکه حتی یک سرور را نیز اجرا کرده‌ایم، می‌تواند بیش از 1 باشد؛ اما در این حالت Primary Broker برای تمام Partition‌های همین سرور در نظر گرفته می‌شود. 

topic userChat--

نام Topic را مشخص می‌کند.


پس از اینکه Topic مورد نظر ایجاد شد، با استفاده از دستور زیر می‌توانیم لیست Topic‌های ایجاد شده را مشاهده کنیم:

 bin/kafka-topics.sh --list --zookeeper localhost:2181


توضیحات Optionها و آرگومانهایی که در دستور نمایش لیست  Topicها استفاده شدند به شرح زیر است: 

list--:

شما می‌خواهید لیست topic‌ها را مشاهده کنید.

zookeeper localhost:2181--:

همانند دستور ایجاد، مشخص کننده سرور zookeeper می‌باشد.


تا اینجا برای ارسال و دریافت پیام در بین Application‌های مختلف همه چیز آماده‌است. البته همانطور که در بخش‌های بعدی این سری مقالات می‌بینیم، در عمل Producer‌ها و Consumer‌ها زیرسیستمهایی هستند که خود ما با استفاده از هر زبان برنامه نویسی پیاده سازی می‌کنیم. اما در این قسمت برای نمایش و تکمیل مثالمان، از ابزارهایی که خود Kafka در اختیار ما قرار داده استفاده می‌کنیم.


اجرای یک Producer و ارسال پیام به Kafka:

kafka-console-producer.sh ابزاریست که با استفاده از آن می‌توانید به راحتی یک Producer را ایجاد کنید. در terminalی که قبلا برای مدیریت Topicها باز کرده‌اید با استفاده از دستور زیر، Producer را اجرا می‌کنیم:

bin/kafka-console-producer.sh --broker-list localhost:9092 --topic userChat


توضیحات Optionها و آرگومانهایی که در دستور ایجاد Producer استفاده شدند به شرح زیر است:  

broker-list localhost:9092--:

نشان دهنده لیست Broker‌ها می‌باشد و در صورتیکه تعداد آنها بیش از یک باشد، می‌توان آنها را با "," از هم جدا کرد (پورت پیشفرض Kafka server برای دریافت دستورات، 9092 می‌باشد).

topic userChat--:

Topicی از Kafka server را مشخص می‌کند که این Producer می‌خواهد پیامهای خود را برایش ارسال کند.


پس از اجرای دستور فوق، با تایپ کردن و زدن کلید Enter، پیام مورد نظر به Broker موردنظر یعنی localhost:9092 ارسال و در تنها Partition تاپیک userChat ذخیره می‌شود.


اجرای یک Consumer و دریافت پیامهای موجود در Topic مورد نظر:

kafka-console-consumer.sh ابزاریست که خود Kafka در اختیار ما قرار داده است و با استفاده از آن می‌توانیم به راحتی یک Consumer برای  userChat ،Topic ایجاد کنیم.

در یک terminal جدید با استفاده از دستور زیر یک Consumer را ایجاد کنید که userChat  ،Topic را Subscribe می‌کند:

 bin/kafka-console-consumer.sh --bootstrap-server localhost:9092 --topic userChat --from-beginning


توضیحات Optionها و آرگومانهایی که در دستور ایجاد یک Consumer استفاده شدند به شرح زیر است:  

bootstrap-server localhost:9092-- :

مشخص کننده Kafka serverی است که می‌خواهیم از طریق آن به تمامی اعضای Cluster دسترسی داشته باشیم. در صورتیکه بیش از یک سرور را بخواهیم وارد کنیم، باید آنها را با  "," از هم جدا کنیم.

topic userChat --:

مشخص کننده Topicی است که این Consumer میخواهد روی آن Subscribe کند.

from-beginning--:

 مشخص کننده این است که Consumer ایجاد شده می‌خواهد تمامی پیامهای موجود در userChat ، Topic را از اولین offset تا آخرین offset دریافت کند.

پس از اجرای کد فوق مشاهده می‌کنید که پیامهایی که قبلا Producer در تاپیک userChat ثبت کرده‌است، برای این Consumer ارسال می‌شوند.


از اینجا به بعد هر لحظه که در terminal ارسال کننده یا Producer پیامی تایپ کنید و کلید Enter را بزنید، بلافاصله پیام مورد نظر برای Consumer ارسال می‌شود و در terminal آن نمایش داده می‌شود. حتی می‌توانیم چندین Consumer را در terminal ‌های مختلفی اجرا کنیم. در این صورت با ارسال هر پیام از طرف Producer، تمامی Consumer‌ها آن را نمایش می‌دهند.


با استفاده از سادگی راه اندازی و قابلیتهای بسیار زیادی که Apache Kafka در مدیریت  جریان داده‌ای بین سیستم‌هایمان به ما می‌دهد، می‌توانیم به سادگی در سیستم‌هایمان   قابلیتهای مقیاس پذیری افقی، تحمل در برابر خطا، در دسترس بودن، کارآیی بالا و سادگی مدیریت ارتباطات بخشهای مختلف را اضافه کنیم. در بخشهای بعدی به نحوه ایجاد یک Cluster و اینکه چگونه می‌توان از این بستر در Net. استفاده کرد، می‌پردازیم.

مطالب
آشنایی با Row_Number،Rank،Dense_Rank،NTILE
توابعی که در این بررسی عنوان می‌شود در زمان انتشار نسخه SQL Server2005 ارائه شده است.

قبل از بررسی توابع، Script  زیر را اجرا می‌نماییم، که شامل جدولی به نام Testو درج چند رکورد درون آن می‌باشد:

CREATE TABLE Test (ID INT, Product VARCHAR(100), Price INT, Color VARCHAR(100))
GO
INSERT INTO Test
SELECT 1, 'Toy', 100, 'Black'
UNION ALL
SELECT 2, 'Pen', 100, 'Black'
UNION ALL
SELECT 3, 'Pencil', 100, 'Blue'
UNION ALL
SELECT 4, 'Pencil', 100, 'Red'
UNION ALL
SELECT 5, 'Pencil', 200, 'Yellow'
UNION ALL
SELECT 6, 'Cup', 300, 'Orange'
UNION ALL
SELECT 7, 'Cup', 400, 'Brown'
GO
اولین تابعی را که بررسی می‌نماییم، Row_Number  می‌باشد و Syntax آن بصورت زیر است:

ROW_NUMBER () OVER ([<partition_by_clause>] <order_by_clause>)
بوسیله تابع Row_Number می‌توان اعداد توالی (ترتیبی) را به رکوردهای یک جدول نسبت داد. برای روشن‌تر شدن مطلب فوق مثالی را بررسی می‌نماییم.
در ابتدا Query زیر را اجرا نمایید:


Select *, ROW_NUMBER() OVER ( ORDER BY Price DESC) AS RN from Test
خروجی آن بصورت زیر می‌باشد:

همانطور که در شکل مشاهده می‌نمایید، یک عدد ترتیبی تولید شده و به هریک از رکوردهای جدول نسبت داده شده است، در مطلب بعدی یک مثال کاربردی از Row_Number خواهم زد.

  • لازم به یادآوری است که استفاده از  Order by در Syntax تابع Row_Number  الزامی میباشد.
اگر به Syntax تابع Row_Number توجه نماییم، با کلمه Partition مواجه می‌شویم،که جهت گروه بندی استفاده می‌شود،به عبارت دیگر ممکن است شما بخواهید، ابتدا جدول خود را براساس فیلد یا فیلدهایی Group by نمایید و سپس روی آنها Row_Number را اعمال کنید، که در این حالت از Partition استفاده می‌شود.
برای درک بیشتر Query زیر را اجرا نمایید:

Select *,ROW_NUMBER() OVER (PARTITION BY Product ORDER BY Price DESC) AS RN from Test
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

همانطور که در شکل مشاهده می‌نمایید، در ابتدا، جدول براساس فیلد Product، دسته بندی (Group by) شده است و سپس اعداد ترتیبی روی هر Group by بصورت جداگانه اعمال شده است.

تابع ()RANK
از تابع فوق در جهت رتبه بندی نمودن فیلدهای یک جدول استفاده می‌شود و Syntax آن بصورت زیر میباشد:
RANK () OVER ([<partition_by_clause>] <order_by_clause>)
برای درک مطلب فوق نیز مثالی می‌زنیم:
ابتدا Query زیر را اجرا می‌نماییم:
Select *,RANK() over (ORDER BY Price ) AS RANK from Test
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

یادآوری: زمانی که دورن Order by ترتیب صعودی یا نزولی بودن را تعیین نکنیم، Order by بصورت پیش فرض صعودی میباشد.

همانطور که در شکل مشاهده می‌نمایید،رتبه بندی انجام شده به ترتیب نمی‌باشد، و برای مقادیر تکراری فیلد Price از Rank یکسانی استفاده شده است. نکته دیگر این که بین اعداد مشاهده شده در فیلد Rank نیز gap ایجاد می‌شود. به عبارت دیگر عمده تفاوت تابع Rank با تابع Row_Number همین مواردی است که بیان شده است.

در Syntax تابع Rank نیز کلمه Partition هم وجود دارد، که در جهت Group by فیلد یا فیلدهای خاصی استفاده می‌شود، و رتبه بندی نیز در این حالت روی Group by انجام می‌گردد.

برای درک بهتر Query زیر را اجرا نمایی:

Select *,RANK() over (Partition by Product ORDER BY Price Desc) AS RANK from Test

خروجی بصورت زیر خواهد بود:

همانطور که در شکل مشاهده می‌نمایید، رتبه بندی روی هر Group by بصورت جداگانه اعمال شده است.

تابع Dense_Rank

این تابع نیز همانند تابع Rank عمل می‌کند، با این تفاوت که هیچ gap ی بین اعداد آن رخ نمی‌دهد.

با جرای Query زیر خواهیم داشت:

Select *,dense_RANK() over (ORDER BY Price ) AS dense_RANK from Test

خروجی بصورت زیر خواهد بود:

همانطور که ملاحظه می‌نماییدهیچ gap ی بین اعداد Rank ایجاد نشده است.

و برای استفاده از Partition، درتابع Dense_Rank همانند تابع‌های دیگر میباشد.

تابع NTILE:

این تابع نیز مانند توابع بالا در جهت رتبه بندی استفاده می‌شود، و بوسیله تابع فوق شما می‌توانید رکوردهای جدول خود را به تعداد گروه‌های دلخواه تقسیم نمایید.و Syntaxآن بصورت زیر میباشد:

NTILE (integer_expression) OVER ([<partition_by_clause>] <order_by_clause>)

برای درک مطلب فوق مثالی می‌زنیم:

Select * ,NTILE(4) over ( ORDER BY Price desc) from Test

خروجی بصورت زیر خواهد بود:

در Syntax تابع فوق اشاره به Integer_Expressionشده است.که یک مقدار عددی دریافت می‌کند و بیانگر تعداد گروه بندی دلخواه میباشد.

حال سئوال اینجاست که رتبه بندی جدول به چه صورت انجام شده است:

همانطور که مشاهده می‌نمایید، جدول فوق شامل 7 رکورد می‌باشد،و ما در مثال خود،تمایل داشتیم که رکوردهای جدول به چهار گروه تقسیم و سپس رتبه بندی شوند، بنابراین 7 تقسیم بر 4 شده است و باقی مانده آن می‌شود 3

پس خواهیم داشت7=3+1*4

در ابتدا چهار گروه ایجاد می‌شودو در هر خانه یک رکورد قرار می‌گیرد

سپس 3 رکورد باقی می‌ماند که از اولین گروه رو به پایین ، برای هر گروه فقط یک رکورد درج می‌شود، یعنی یک رکورد به گروه یک،یک رکورد به گروه 2 و هم چنین یک رکورد به گروه 3 بنابراین خواهیم داشت:

نکته مهم: اگر تعداد رکورد باقی مانده بعد از تقسیم بیش از یک عدد باشد، در زمان اختصاص دادن به گروه ها، به هر گروه از بالا به پایین فقط یک رکورد اختصاص داده می‌شود. 

مثالی دیگر:

Select *,NTILE(3) over ( ORDER BY Price desc) AS NTILE from Test                              

خروجی:

در این حالت 7=1+2*3

امیدوارم مطلب فوق مفید واقع شده باشد.

مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت چهارم - state در ReactJS

همانطور که در قسمت اول گفته شد، React برای اینکه بتواند تگ‌ها را در زمان اجرا و به صورت پویا به روز کند، وضعیت فعلی تگ‌ها را دنبال میکند و در صورت وقوع تغییرات، تگ‌ها را به روز میکند. به این حالت Stateful گفته میشود. تگ‌های ساخته شده توسط React دو وضعیت را دارند. یکی وضعیت اولیه که به مرورگر ارسال شده، در حال نمایش است و ثابت، و دیگری در پشت زمینه در فایل جاوااسکریپت، در انتظار وقوع تغییری. React این دو وضعیت را با هم مقایسه میکند و اگر بین آنها تفاوتی وجود داشت، تغییرات را اعمال میکند. 

در React.createClass به همراه متدهای داخلی React میتوانیم برای یک کامپوننت، وضعیتی اولیه را مشخص کنیم، تغییرات را دنبال کنیم و وضعیت فعلی را تغییر دهیم. برای روشن شدن نحوه کار، مثال قسمت قبل را که یک منو از نوشیدنی‌ها بود، اینطور تغییر میدهیم که کاربر بتواند با input‌ها و یک دکمه، به لیست نوشیدنی‌ها، مورد تازه‌ای را اضافه کند:

var hotDrinks = [
    { item: "Tea", price: "7000" },
    { item: "Espresso", price: "10000" },
    { item: "Hot Chocolate", price: "12000" }
];

var MenuItem = React.createClass({
    render: function () {
        return (
            <li className="list-group-item">
                <span className="badge">{this.props.price}</span>
                <p>{this.props.item}</p>
            </li>
        )
    }
});

var Menu = React.createClass({
    getInitialState: function () {
        return {
            menuList: this.props.data
        };
    },
    componentDidMount: function () {
        var component = this;
        $("#btnAddNewItem").click(function () {
            component.state.menuList.push(
                {
                    item: $("#textInputItemName").val(),
                    price: $("#textInputItemPrice").val()
                });
            component.setState({
                menuList: component.state.menuList
            });
        });
    },
    render: function () {
        return (
            <div className="row">
                <div className="col-md-4">
                    <ul className="list-group">
                        {this.state.menuList.map(item => <MenuItem {...item} />)}
                    </ul>
                </div>
            </div>
        )
    }
});

ReactDOM.render(
    <Menu data={hotDrinks} />,
    document.getElementById("reactTestContainer")
);


توضیح کامپوننت Menu

getInitialState، componentDidMount، setState، state و render همگی از کتابخانه React هستند. اگر intelisense و code snippets  مخصوص React را در VSCode نصب کرده باشید، دسترسی به سایر متدها و خاصیت‌های کتابخانه ساده‌تر است. 

شیء state، وضعیت کنونی کامپوننت است. وقتی داده‌ای را به state اختصاص میدهیم، آن را به عنوان وضعیت اولیه در نظر میگیرد. با تغییر داده، React وضعیت کامپوننت را تغییر یافته حساب میکند و به صورت خودکار تگ‌ها را دوباره با داده‌های تازه میسازد. داده‌های state همان داده‌هایی هستند که تگ‌ها با آنها ساخته می‌شوند؛ در بخش render.

getInitialState مثل یک سازنده عمل میکند؛ مقدار ورودی کامپوننت را به یک شیء اختصاص میدهد و آن را برمیگرداند. به کجا؟ به state. یعنی menuList عضوی از شیء state میشود. در مثال بالا و در این متد، لیست نوشیدنی‌ها به menuList اعمال میشود.

componentDidMount باید حتما قبل render تعریف شود، به این دلیل که زمان اجرایش باید حتما بعد از اولین render باشد. این متد وظیفه دارد تغییرات مورد نظر ما را در سطح کد یا رابط کاربری دنبال کند. اگر تغییر دلخواهی به وجود آمد، وضعیت کامپوننت را به روز میکند که بعد از آن React به صورت خودکار تگ‌ها را دوباره میسازد. در مثال بالا متد به رویداد کلیک یک دکمه گوش میدهد. اگر کلیک زده شد، نام نوشیدنی جدید و قیمت آن را از inputها میخواند و به عنوان یک آیتم جدید به menuList در state اضافه میکند. اما هنوز یک قدم مانده و بدون آن React، شیء state را تغییر یافته به حساب نمی‌آورد. در بخش setState وضعیت جاری کامپوننت را با تغییرات اعمال شده، جایگزین میکنیم. در این نقطه React به صورت خودکار به سراغ render میرود و ادامه داستان! 

همانطور که قبلا گفته شد، React.createClass و React.Component فقط در Syntax با هم تفاوت دارند. در نتیجه این مثال را میشود در حالت React.Component هم اجرا کرد.

در قسمت بعد موضوع دیگری را به نام Composability شرح میدهیم. مبحثی ساده با مثال که نشان میدهد چطور کامپوننت‌ها را مستقل از هم بسازیم و در عین حال با هم استفاده کنیم.

اشتراک‌ها
حذف کارآمدتر یک موجودیت از EntityFrameWork

بهتر است به جای اینکه برای حذف یک entity دو بار دیتابیس را فراخوانی کنیم (یکبار برای بازیابی آن براساس id و یکبار برای اجرای فرمان حذف آن از دیتابیس) توسط کد زیر فقط یکبار به بانک کوئری بزنیم. البته این موضوع برای قبل از EF7 کاربرد دارد. خود EF7 دارای متد ExecuteDeleteAsync می باشد که این مشکل را مرتفع کرده است.

{ 
    try
    {
        var person = db.Persons.Attach(new Person { Id = id });
        person.State = EntityState.Deleted;
        await db.SaveChangesAsync(); // 1 database call
    }
    catch (DbUpdateConcurrencyException e) 
    { 
        Console.WriteLine(e); 
        // will happen if record no longer exists 
    } 
}
حذف کارآمدتر یک موجودیت از EntityFrameWork
مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت سوم - غنی سازی کامپوننت‌ها
در قسمت قبل، مقدمه‌ای بر نحوه‌ی تعریف یک کامپوننت در AngularJS 2.0 عنوان شد و همچنین نحوه‌ی بوت استرپ و آغاز اینگونه برنامه‌ها بررسی گردید. در این قسمت می‌خواهیم امکانات پیشرفته‌تری از کامپوننت‌ها را بررسی کنیم.


روش‌های مختلف تعریف خاصیت template در یک کامپوننت

در قسمت قبل، روش تعریف inline یک template را مشاهده کردید:
template:`
          <div><h1>{{pageTitle}}</h1>
               <div>My First Component</div>
          </div>
 `
در اینجا رشته‌ی قالب نهایی این View، در همان تعاریف متادیتای Component قرار گرفته‌است (روش inline). اگر این رشته تک سطری باشد، از روش متداول ذکر "" برای تعریف رشته‌ها در جاوا اسکریپت استفاده می‌شود و اگر این رشته چند سطری باشد، از back tick مربوط به ES 6 مانند مثال فوق کمک گرفته خواهد شد. استفاده از back ticks و رشته‌های چند سطری، نحوه‌ی تعریف قالب‌های inline را خواناتر می‌کند.
هر چند این روش تعریف قالب‌ها، مزیت سادگی و امکان مشاهده‌ی View را به همراه کدهای مرتبط با آن، در یک فایل میسر می‌کند، اما به دلیل رشته‌ای بودن، مزیت کار کردن با ادیتورهای وب، مانند داشتن intellisense، فرمت خودکار کدها و بررسی syntax را از دست خواهیم داد و با بیشتر شدن حجم این رشته، این مشکلات بیشتر نمایان خواهند شد.
به همین جهت قابلیت دیگری به نام linked template نیز در اینجا درنظر گرفته شده‌است:
 templateUrl: 'product-list.component.html'
در این حالت، محتوای قالب، به یک فایل html مجزا منتقل شده و سپس لینک آن در خاصیت دیگری از متادیتای Component به نام templateUrl ذکر می‌شود.


ساخت کامپوننت نمایش لیست محصولات

در ادامه می‌خواهیم کامپوننتی را طراحی کنیم که آرایه‌ای از محصولات را نمایش می‌دهد. در اینجا مرسوم است هر ویژگی برنامه، در یک پوشه‌ی مجزا قرار گیرد. به همین جهت در ادامه‌ی مثال قسمت قبل که پوشه‌ی app را به ریشه‌ی پروژه اضافه کردیم و سپس main.ts راه انداز و کامپوننت ریشه‌ی سایت یا app.component.ts را در آن تعریف کردیم، در داخل همین پوشه‌ی app، پوشه‌ی جدیدی را به نام products اضافه می‌کنیم. سپس به این پوشه‌ی جدید محصولات، فایل جدیدی را به نام product-list.component.html اضافه کنید. از این فایل جهت تعریف قالب کامپوننت لیست محصولات استفاده خواهیم کرد. در اینجا نیز مرسوم است نام قالب یک Component را به صورت نام ویژگی ختم شده‌ی به کلمه‌ی Component، با پسوند html تعریف کنیم.


پس از اضافه شدن فایل product-list.component.html، محتوای آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
<div class='panel panel-default'>
    <div class='panel-heading'>
        {{pageTitle}}
    </div>
    <div class='panel-body'>
        <div class='row'>
            <div class='col-md-2'>Filter by:</div>
            <div class='col-md-4'>
                <input type='text' />
            </div>
        </div>
        <div class='row'>
            <div class='col-md-6'>
                <h3>Filtered by: </h3>
            </div>
        </div>
        <div class='table-responsive'>
            <table class='table'>
                <thead>
                    <tr>
                        <th>
                            <button class='btn btn-primary'>
                                Show Image
                            </button>
                        </th>
                        <th>Product</th>
                        <th>Code</th>
                        <th>Available</th>
                        <th>Price</th>
                        <th>5 Star Rating</th>
                    </tr>
                </thead>
                <tbody>
 
                </tbody>
            </table>
        </div>
    </div>
</div>
در اینجا قصد داریم داخل پنل بوت استرپ 3، لیستی از محصولات را به صورت یک جدول نمایش دهیم. همچنین می‌خواهیم قابلیت جستجوی داخل این لیست را نیز فراهم کنیم. فعلا شکل کلی این قالب را به نحو فوق تهیه می‌کنیم. قسمت tbody جدول آن را که قرار است لیست محصولات را رندر کند، در ادامه‌ی بحث تکمیل خواهیم کرد.
تنها نکته‌ی AngularJS 2.0 قالب فوق، اتصال به pageTitle است که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل با معرفی اولین کامپوننت مشاهده کرده‌اید.

در ادامه نیاز است برای این قالب و view، یک کامپوننت را طراحی کنیم که متشکل است از یک کلاس TypeScript ایی مزین شده به Component. بنابراین فایل ts جدیدی را به نام product-list.component.ts به پوشه‌ی App\products اضافه کنید؛ با این محتوا:
import { Component } from 'angular2/core';
 
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html'
})
export class ProductListComponent {
    pageTitle: string = 'Product List';
}


با جزئیات نحوه‌ی تعریف یک کامپوننت در قسمت قبل در حین معرفی کامپوننت‌ها آشنا شدیم. در اینجا کلاس ProductListComponent با واژه‌ی کلیدی export همراه است تا توسط module loader برنامه قابلیت بارگذاری را پیدا کند. همچنین خاصیت عمومی pageTitle نیز در آن تعریف شده‌است تا در قالب مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.
سپس این کلاس، با decorator ویژه‌ای به نام Component مزین شده‌است تا AngularJS 2.0 بداند که هدف از تعریف آن، ایجاد یک کامپوننت جدید است. مقدار selector آن که تشکیل دهنده‌ی یک تگ HTML سفارشی متناظر با آن خواهد شد، به pm-products تنظیم شده‌است و اینبار بجای تعریف inline قالب آن به صورت یک رشته، از خاصیت templateUrl جهت معرفی مسیر فایل html قالبی که پیشتر آماده کردیم، کمک گرفته شده‌است.


نمایش کامپوننت لیست محصولات در صفحه‌ی اصلی سایت

خوب، تا اینجا یک کامپوننت جدید را به نام لیست محصولات، ایجاد کردیم؛ اما چگونه باید آن‌را نمایش دهیم؟
در قسمت قبل که کامپوننت ریشه‌ی برنامه یا AppComponent را تعریف کردیم، نام selector آن را pm-app درنظر گرفتیم و در نهایت این directive سفارشی را به نحو ذیل در body صفحه‌ی اصلی سایت نمایش دادیم:
    <div>
        @RenderBody()
        <pm-app>Loading App...</pm-app>
    </div>
اما این روش، تنها برای root component سایت مناسب است. برای سایر کامپوننت‌های غیر ریشه‌ای (یعنی تمام کامپوننت‌ها)، سه مرحله‌ی زیر باید طی شوند:
الف) تگ سفارشی این دایرکتیو جدید را به کامپوننت ریشه‌ی سایت یا همان AppComponent اضافه می‌کنیم. بنابراین فایل app.component.ts را گشوده و سپس selector کامپوننت لیست محصولات را به قالب آن اضافه کنید:
import { Component } from 'angular2/core';
 
@Component({
    selector: 'pm-app',
    template:`
    <div><h1>{{pageTitle}}</h1>
        <pm-products></pm-products>
    </div>
    `
})
export class AppComponent {
    pageTitle: string = "DNT AngularJS 2.0 APP";
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، تگ جدید pm-products بر اساس نام selector کامپوننت لیست محصولات، به قالب کامپوننت ریشه‌ی سایت اضافه شده‌است.
ب) تا اینجا یک دایرکتیو جدید را به نام pm-products به یک کامپوننت دیگر اضافه کرده‌ایم. اما این کامپوننت نمی‌داند که اطلاعات آن‌را باید از کجا تامین کند. برای این منظور خاصیت جدیدی را به نام directives به لیست خاصیت‌های Component ریشه‌ی سایت اضافه می‌کنیم. این خاصیت، آرایه‌ای از دایرکتیوهای سفارشی را قبول می‌کند:
 directives: [ProductListComponent]
ج) بلافاصله که این تغییر را اعمال کنید، در ادیتور TypeScript ایی موجود، ذیل کلمه‌ی ProductListComponent خط قرمز کشیده خواهد شد. چون هنوز مشخص نکرده‌ایم که این شیء جدید باید از کدام ماژول تامین شود و ناشناخته‌است. بنابراین import مربوطه را به ابتدای فایل اضافه می‌کنیم:
import { Component } from 'angular2/core';
import { ProductListComponent } from './products/product-list.component';
 
@Component({
    selector: 'pm-app',
    template:`
    <div><h1>{{pageTitle}}</h1>
        <pm-products></pm-products>
    </div>
    `,
    directives: [ProductListComponent]
})
export class AppComponent {
    pageTitle: string = "DNT AngularJS 2.0 APP";
}
کدهای فوق، کد نهایی کامپوننت ریشه‌ی سایت هستند که به آن selector جدیدی به نام pm-products اضافه شده‌است. سپس directive متناظر آن به لیست دایرکتیوهای کامپوننت جاری اضافه شده و در نهایت این دایرکتیو، از ماژول مرتبط با آن import شده‌است.

این سه مرحله، مراحلی هستند که جهت افزودن هر دایرکتیو جدید به کامپوننتی مشخص، باید طی شوند.

خوب، اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را می‌توان مشاهده کرد:


یک نکته
اگر برنامه را اجرا کردید و خروجی را مشاهده نکردید، مطمئن شوید که فایل‌های ts شما کامپایل شده‌اند. فشردن دکمه‌ی ctrl+s مجدد در این فایل‌ها، سبب کامپایل مجدد آن‌ها می‌شوند و یا انتخاب گزینه‌ی Build و سپس ReBuild solution نیز همینکار را انجام می‌دهد.


غنی سازی کامپوننت‌های AngularJS 2.0 با data-binding

در AngularJS 2.0 عملیات binding، کار مدیریت ارتباطات بین یک کلاس کامپوننت و قالب آن‌را انجام می‌دهد. نمونه‌ای از آن‌را پیشتر با خاصیت pageTitle و سپس نمایش آن در قالب کامپوننت متناظر با آن کلاس، مشاهده کرده‌اید. همچنین در اینجا یک قالب می‌تواند متدهای داخل کلاس کامپوننت خود را توسط رخدادها نیز فراخوانی کند.
به نحوه‌ی نمایش {{pageTitle}} اصطلاحا interpolation می‌گویند. در اینجا خاصیت pageTitle اطلاعات خود را از کلاس کامپوننت دریافت می‌کند. به این نوع binding، انقیاد یک طرفه یا one-way binding نیز گفته می‌شوند؛ از خاصیت کلاس شروع شده و به قالب خاتمه می‌یابد.
ویژگی interpolation فراتر است از صرفا نمایش یک خاصیت و می‌تواند حاوی محاسبات نیز باشد:
{{'Title: ' + pageTitle}}
{{2*20+1}}
و یا حتی در آن می‌توان متدی از کلاس کامپوننت را نیز فراخوانی کرد. در مثال زیر فرض شده‌است که متد getTitle، در کلاس متناظر با کامپوننت این قالب، تعریف شده‌است:
{{'Title: ' + getTitle()}}
کار interpolation درج عبارت محاسبه شده‌ی نهایی بین المان‌های html است؛ مانند:
 <h1>{{pageTitle}}</h1>
و یا حتی می‌توان این مقدار نهایی را به خواص المان‌های html نیز نسبت داد:
 <h1 innerText={{pageTitle}}></h1>
در این مثال خاصیت innerText المان h1 توسط interpolation مقدار دهی شده‌است.

بنابراین به صورت خلاصه هر زمانیکه نیاز به نمایش اطلاعات فقط خواندنی (one-way binding) داریم، ابتدا خاصیتی را در کلاس کامپوننت تعریف کرده و سپس مقدار این خاصیت را توسط interpolation، در قالب کامپوننت درج می‌کنیم. حین استفاده از interpolation نیازی به ذکر "" نیست.
در مورد مباحث تکمیلی binding در قسمت‌های بعدی بیشتر بحث خواهیم کرد.


افزودن منطقی سفارشی به قالب یک کامپوننت

دایرکتیوها به صورت المان‌ها و یا ویژگی‌های سفارشی HTML، قابلیت توسعه‌ی امکانات پیش فرض آن‌را دارند. در اینجا می‌توان دایرکتیوهای سفارشی خود را تولید کرد (مانند pm-products فوق) و یا از دایرکتیوهای توکار AngularJS 2.0 استفاده کرد. برای مثال ngIf* و ngFor* جزو structural directives توکار AngularJS 2.0 هستند. ستاره‌ای که پیش از نام این دایرکتیوها قرار گرفته‌است، آن‌‌ها را در گروه structural directives قرار می‌دهد.
کار دایرکتیوهای ساختاری، تغییر ساختار یا همان view کامپوننت‌ها است؛ با افزودن، حذف و یا تغییر المان‌های HTML تعریف شده‌ی در صفحه.

بررسی ngIf*

فایل قالب product-list.component.html را گشوده و تعریف جدول آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
 <table class='table' *ngIf='products && products.length'>
کار ngIf* نمایش یا عدم نمایش قسمتی از DOM یا document object model بر اساس برآورده شدن منطقی است که توسط آن بررسی می‌شود. اگر حاصل عبارتی که به ngIf* انتساب داده می‌شود به false تعبیر شود، آن المان و فرزندان آن از DOM حذف می‌شوند و اگر این عبارت به true تعبیر شود، آن المان و فرزندانش مجددا به DOM اضافه خواهند شد.
برای نمونه عبارت انتساب داده شده‌ی به ngIf* در مثال فوق به این معنا است که اگر خاصیت و آرایه‌ی products در کلاس کامپوننت این قالب تعریف شده بود و همچنین دارای اعضایی نیز بود، آنگاه این جدول را نمایش بده.
برای آزمایش آن، فایل product-list.component.ts را گشوده و خاصیت عمومی آرایه‌ی products را به نحو ذیل به آن اضافه کنید:
import { Component } from 'angular2/core';
 
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html'
})
export class ProductListComponent {
    pageTitle: string = 'Product List';
    products: any[] = [
        {
            "productId": 2,
            "productName": "Garden Cart",
            "productCode": "GDN-0023",
            "releaseDate": "March 18, 2016",
            "description": "15 gallon capacity rolling garden cart",
            "price": 32.99,
            "starRating": 4.2,
            "imageUrl": "app/assets/images/garden_cart.png"
        },
        {
            "productId": 5,
            "productName": "Hammer",
            "productCode": "TBX-0048",
            "releaseDate": "May 21, 2016",
            "description": "Curved claw steel hammer",
            "price": 8.9,
            "starRating": 4.8,
            "imageUrl": "app/assets/images/rejon_Hammer.png"
        }
    ];
}
فعلا چون اینترفیسی را برای شیء محصول تعریف نکرده‌ایم، نوع این آرایه را any یا همان حالت پیش فرض جاوا اسکریپت تعریف می‌کنیم.
همچنین فعلا در اینجا اطلاعات را بجای دریافت از سرور، توسط آرایه‌ی مشخصی از اشیاء تعریف کرده‌ایم. این موارد را در قسمت‌های بعدی بهبود خواهیم بخشید.

اکنون که خاصیت عمومی products تعریف شده‌است، امکان استفاده‌ی از ngIf* ایی که پیشتر تعریف کردیم، میسر شده‌است. در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، قسمت table header تصویر قبلی نمایش سایت، هنوز نمایان است. یعنی ngIf* تعریف شده کار می‌کند؛ چون خاصیت products تعریف شده‌است و همچنین دارای اعضایی است.
برای آزمایش بیشتر، خاصیت products را کامنت کنید و یکبار نیز فایل ts آن‌را ذخیره کنید تا فایل js متناظر با آن کامپایل شود. سپس مجددا برنامه را اجرا کنید. در این حالت دیگر نباید هدر جدول نمایان باشد؛ چون products تعریف نشده‌است.


بررسی ngFor*

تا اینجا بر اساس داشتن لیستی از محصولات یا عدم آن، جدول متناظری را نمایش داده و یا مخفی کردیم. اما این جدول هنوز فاقد ردیف‌های نمایش اعضای آرایه‌ی products است.
برای این منظور مجددا فایل قالب product-list.component.html را گشوده و سپس بدنه‌ی جدول را به نحو ذیل تکمیل کنید:
<tbody>
    <tr *ngFor='#product of products'>
        <td></td>
        <td>{{ product.productName }}</td>
        <td>{{ product.productCode }}</td>
        <td>{{ product.releaseDate }}</td>
        <td>{{ product.price }}</td>
        <td>{{ product.starRating }}</td>
    </tr>
</tbody>
یکی دیگر از دایرکتیوهای ساختاری، ngFor* نام دارد. کار آن تکرار قسمتی از DOM، به ازای تک تک عناصر لیست انتساب داده شده‌ی به آن است.
بنابراین ابتدا قسمتی از عناصر HTML را طوری کنار هم قرار می‌دهیم که جمع آن‌ها یک تک آیتم را تشکیل دهند. سپس با استفاده از ngFor* به AngularJS 2.0 اعلام می‌کنیم که این قطعه را به ازای عناصر لیست دریافتی، تکرار و رندر کند.
برای نمونه در مثال فوق می‌خواهیم ردیف‌های جدول تکرار شوند. بنابراین هر ردیف را به عنوان یک قطعه‌ی تکرار شونده‌ی توسط ngFor* مشخص می‌کنیم. به این ترتیب این ردیف و عناصر فرزند آن، به ازای تک تک محصولات موجود در آرایه‌ی products، تکرار خواهند شد.
علامت # در اینجا (product#) یک متغیر محلی را تعریف می‌کند که تنها در قالب جاری قابل استفاده خواهد بود و همچنین فقط در فرزندان tr تعریف شده قابل دسترسی هستند.
به علاوه در اینجا بجای in از of استفاده شده‌است. این of از ES 6 گرفته شده‌است. زمانیکه از حلقه‌ی جدید for...of استفاده می‌شود، متغیر محلی product حاوی یک عنصر از لیست product خواهد بود؛ اما اگر از حلقه‌ی قدیمی for...in استفاده می‌شد، تنها ایندکس عددی این عناصر در دسترس قرار می‌گرفتند. به همین جهت است که در این حلقه، اکنون product.productName به نام محصول آن عنصر آرایه‌ی دریافتی اشاره می‌کند و قابل استفاده است.

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنید، چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part3.zip


خلاصه‌ی بحث

از inline templateها جهت معرفی قالب‌های کوتاه استفاده می‌شود. در اینجا از "" برای معرفی قالب یک سطری و یا از back tickهای ES 6، برای تعریف قالب‌های چندسطری استفاده خواهد شد. برای قالب‌های مفصل‌تر، بهتر است Linked templateها استفاده شود؛ با پشتیبانی کامل ادیتورهای موجود از لحاظ تکمیل و بررسی کدها.
برای استفاده از یک کامپوننت در کامپوننتی دیگر، نام selector آن‌را به صورت یک المان جدید HTML در قالب دیگری ذکر کرده و سپس با استفاده از خاصیت directives، نام کلاس متناظر با آن‌را نیز ذکر می‌کنیم. همچنین کار import ماژول آن نیز باید در ابتدای فایل صورت گیرد.
جهت غنی سازی قالب‌ها و کامپوننت‌ها و نمایش اطلاعات فقط خواندنی می‌توان از binding یک طرفه‌ی ویژه‌ای به نام interpolation استفاده کرد. کار آن اتصال یک خاصیت عمومی کلاس کامپوننت، به قالب آن است. interpolation توسط {{}} تعریف می‌شود و می‌تواند شامل محاسبات نیز باشد.
همچنین در ادامه‌ی بحث، نحوه‌ی کار با دو دایرکتیو توکار ساختاری AngularJS 2.0 را نیز بررسی کردیم. این دایرکتیوهای ساختاری نیاز است با ستاره شروع شوند و عبارت انتساب داده شده‌ی به آن‌ها باید داخل "" قرار گیرد (برخلاف interpolation که نیازی به اینکار ندارد). از ngIf* برای حذف یا افزودن یک المان و فرزندان آن از/به DOM استفاده می‌شود. اگر عبارت منتسب به آن به true ارزیابی شود، این المان از صفحه حذف خواهد شد. از ngFor* برای تکرار المانی مشخص به همراه فرزندان آن به تعداد اعضای لیستی که برای آن تعیین می‌گردد، استفاده می‌شود. متغیر محلی این پیمایشگر با # مشخص شده و حلقه‌ی آن با of بجای in تعریف می‌شود.
اشتراک‌ها
اجرا کردن کد های جاوااسکریپت در برنامه های ASP.NET Core

Not many are familiar with this awesome feature of dotnet core. Aspnet team is actively maintaining a project named  JavascriptServices ; Along with other packages, it includes the NodeServices package. Using this package, one can easily create an instance of node and execute JavaScript code (function) in the backend. If you think of it right now, you can see that it actually opens up a wide variety of development opportunities. By opportunities, I mean; the ASP.NET core project is trying hard to make its package eco-system (NuGet) rich but while doing it, why not get advantages of other package eco-system as well, right? When I talk about other than nuget package manager, the first name that comes to my mind is Npm (node package manager). Npm is the largest package manager out there on this very day and its growing rapidly. By using NodeServices package, we can now use (not all of the npm packages but) most of the npm packages in our backend development. So, let me show you how to configure NodeServices in your aspnet core project and use it to execute JavaScript code on the backend.

 
اجرا کردن کد های جاوااسکریپت در برنامه های ASP.NET Core
مطالب
ردیابی تغییرات در Entity Framework، بخش اول
همان طور که می‌دانید، Entity Framework  تغییراتی را که بر روی اشیا انجام می‌دهید، ردیابی می‌کند. بدیهی است که EF از طریق ردیابی این تغییرات است که می‌تواند تغییرات انجام شده را شناسایی کند و آن‌ها را در مواقع مورد نیاز مانند ذخیره‌ی تغییرات  (DbContext.SaveChanges)، بر روی پایگاه داده اعمال  کند. شما می‌توانید به اطلاعات این ردیاب تغییر و اعمال مرتبط به آن از طریق ویژگی  DbContext.ChangeTracker دسترسی پیدا کنید. 
در این مقاله بیشتر سعی به بررسی مفاهیم ردیابی و روش هایی که EF برای ردیابی تغییرات استفاده می‌کند، بسنده می‌کنم و بررسی  API‌های مختلف آن را به مقاله ای دیگر موکول می‌کنم.
به طور کلی EF از دو روش برای ردیابی تغییرات رخ داده شده در اشیا استفاده می‌کند:
1) ردیابی تغییر عکس فوری! (Snapshot change tracking) 
2) پروکسی‌های ردیابی تغییر  (Change tracking proxies)

 ردیابی تغییر عکس فوری

به نظر من، اسم مناسبی برای این روش انتخاب کرده اند و دقیقا بیان گر کاری است که  EF انجام می‌دهد. در حالت عادی کلاس‌های دامین ما یا همان کلاس‌های POCO، هیچ منطق و کدی را برای مطلع ساختن EF از تغییراتی که در آن‌ها رخ می‌دهد پیاده سازی نکرده اند. چون هیچ راهی برای EF، برای مطلع شدن از تغییرات رخ داده وجود ندارد، EF راه جالبی را بر می‌گزیند. EF هر گاه شیئی را می‌بیند از مقادیر ویژگی‌های آن یک عکس فوری می‌گیرد! و آن‌ها را در حافظه ذخیره می‌کند.این عمل هنگامی که یک شی از پرس و جو (query) حاصل می‌شود، و یا شیئی را به DbSet اضافه می‌کنیم رخ می‌دهد.
زمانی که EF می‌خواهد بفهمد که چه تغییراتی رخ داده است، مقادیر کنونی موجود در کلیه اشیا را اسکن می‌کند و با مقادیری که در عکس فوری ذخیره کرده است مقایسه می‌کند و متوجه تغییرات رخ داده می‌شود. این فرآیند اسکن کردن کلیه اشیا زمانی رخ می‌دهد که متد DetectChanges ویژگی DbSet.ChangeTracker صدا زده شود.

 پروکسی‌های ردیابی تغییر

پروکسی‌های ردیابی تغییر، مکانیزم دیگری برای ردیابی تغییرات EF است و به EF این اجازه را می‌دهد تا از تغییرات رخ داده، مطلع شود.
اگر به یاد داشته باشید در مباحث Lazy loading نیز از واژه پروکسی‌های پویا استفاده شد. پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز با استفاده از همان مکانیزم کار می‌کنند و علاوه بر فراهم کردن Lazy loading ،این امکان را می‌دهند تا تغییرات را به Context انتقال دهند.
برای استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییر، شما باید ساختار کلاس‌های خود را به گونه ای تغییر دهید، تا EF بتواند در زمان اجرا، نوع پویایی را که هریک، از کلاس‌های POCO شما مشتق می‌شوند ایجاد کند، و تک تک ویژگی‌های آن‌ها را تحریف (override) کند.
این نوع پویا که به عنوان پروکسی پویا نیز شناخته می‌شود، منطقی را در ویژگی‌های تحریف شده شامل می‌شود، تا EF را از تغییرات صورت گرفته در ویژگی هایش مطلع سازد.
 برای بیان ادامه‌ی مطلب، من مدل یک دفترچه تلفن ساده را به شرح زیر در نظر گرفتم که روابط مهم و اساسی در آن در نظر گرفته شده است. 
namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class PersonInfo
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Note { get; set; }
        public string Major { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public enum PhoneType
    {
        Home,
        Mobile,
        Work
    }

    public class PhoneNumber
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Number { get; set; }
        public PhoneType PhoneType { get; set; }
        public virtual Person Person { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }
        public string City { get; set; }
        public string Street { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> Persons { get; set; }
    }
}
طبق کلاس‌های فوق ، ما تعدادی شخص ، اطلاعات شخص ، شماره تلفن و آدرس داریم. رابطه‌ی بین شخص و اطلاعات آن شخص یک به یک، شخص و آدرس  چند به چند  و شخص با شماره تلفن یک به چند است. همچنین به این نکته توجه داشته باشید که  کلیه کلاس‌های فوق به صورت public تعریف، و کلیه خواص راهبری (navigation properties) به صورت virtual تعریف شده اند. دلیل این کار هم این است که این دو مورد، جز الزامات، برای فعال سازی Lazy loading هستند. 
تعریف کلاس context نیز به شکل زیر است:

namespace EntitySample1.DataLayer
{
    public class PhoneBookDbContext : DbContext
    {
        public DbSet<Person> Persons { get; set; }
        public DbSet<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }

    }
}

استفاده از ردیابی تغییر عکس فوری

ردیابی تغییر عکس فوری، وابسته به این است که EF بفهمد، چه زمانی تغییرات رخ داده است. رفتار پیش فرض DbContext API ، این هست که به صورت خودکار بازرسی لازم را در نتیجه‌ی رخداد‌های DbContext انجام دهد. DetectChanges تنها اطلاعات مدیریت حالت context، که وظیفه‌ی انعکاس تغییرات صورت گرفته به پایگاه داده را دارد، به روز نمی‌کند، بلکه اصلاح رابطه(ralationship) ترکیبی از خواص راهبری مرجع ، مجموعه ای  و کلید‌های خارجی را انجام می‌دهد. این خیلی مهم خواهد بود که درک روشنی داشته باشیم از این که چگونه و چه زمانی تغییرات تشخیص داده می‌شوند،چه چیزی باید از آن انتظار داشته باشیم و چگونه کنترلش کنیم.

چه زمانی تشخیص خودکار تغییرات اجرا می‌شود؟

متد DetectChanges کلاس ObjectContext، از EF نسخه‌ی 4 به عنوان بخشی از الگوی ردیابی تغییر عکس فوری اشیای POCO ،در دسترس بوده است. تفاوتی که در مورد DataContext.ChangeTracker.DetectChanges( در حقیقت ObjectContext.DetectChanges فراخوانی می‌شود) وجود دارد این است که، رویداد‌های خیلی بیشتری وجود دارند که به صورت خودکار DetectChanges را فراخوانی می‌کنند.
لیستی از متدهایی که باعث انجام عمل تشخیص تغییرات (DetectChanges)، می‌شوند را  در ادامه مشاهده می‌کنید:
• DbSet.Add
• DbSet.Find
• DbSet.Remove
• DbSet.Local
• DbSet.SaveChanges
• فراخوانی Linq Query از DbSet
• DbSet.Attach
• DbContext.GetValidationErrors
• DbContext.Entry
• DbChangeTracker.Entries

 
کنترل زمان فراخوانی DetectChanges

بیشترین زمانی که EF احتیاج به فهمیدن تغییرات دارد، در زمان SaveChanges است، اما حالت‌های زیاد دیگری نیز هست. برای مثال، اگر ما از ردیاب تغییرات، درخواست وضعیت فعلی یک شی را بکنیم،EF احتیاج به اسکن کردن و بررسی تغییرات رخ داده را دارد. همچنین وضعیتی را در نظر بگیرید که شما از پایگاه داده یک شماره تلفن را واکشی می‌کنید و سپس آن را به مجموعه شماره تلفن‌های یک شخص جدید اضافه می‌کنید.آن شماره تلفن اکنون تغییر کرده است، چرا که انتساب آن به یک شخص جدید،خاصیت PersonId آن را تغییر داده است. ولی EF برای اینکه بفهمد تغییر رخ داده است(یا حتی نداده است) ، احتیاج به اسکن کردن همه‌ی اشیا Person دارد.
بیشتر عملیاتی که بر روی DbContext API انجام می‌دهید، موجب فراخوانی DetectChanges می‌شود. در بیشتر موارد DetectChanges به اندازه کافی سریع هست تا باعث ایجاد مشکل کارایی نشود. با این حال ممکن است ، شما تعداد خیلی زیادی اشیا در حافظه داشته باشید، و یا تعداد زیادی عملیات در DbContext ، در مدت خیلی کوتاهی انجام دهید، رفتار تشخیص خودکار تغییرات ممکن است، باعث نگرانی‌های کارایی شود. خوشبختانه گزینه ای برای خاموش کردن رفتار تشخیص خودکار تغییرات وجود دارد و هر زمانی که می‌دانید لازم است، می‌توانید آن را به صورت دستی فراخوانی کنید.
 EF بر مبنای این فرض ساخته شده است که شما ، در صورتی که در فراخوانی آخرین API، موجودیتی تغییر پیدا کرده است، قبل از فراخوانی API جدید، باید DetectChanges صدا زده شود. این شامل فراخوانی DetectChanges، قبل از اجرای هر query نیز می‌شود.اگر این عمل ناموفق یا نابجا انجام شود،ممکن است عواقب غیر منتظره ای در بر داشته باشد. DbContext انجام این وظیفه را بر عهده گرفته است و به همین دلیل به طور پیش فرض تشخیص تغییرات خودکار آن فعال است.

نکته:
تشخیص اینکه چه زمانی احتیاج به فراخوانی DetectChanges است،آن طور که ساده و بدیهی به نظر می‌آید نیست. تیم EF شدیدا توصیه کرده اند که فقط، وقتی با مشکلات عدم کارایی روبرو شدید، تشخیص تغییرات را به حالت دستی در بیاورید.همچنین توصیه شده که در چنین مواقعی، تشخیص خودکار تغییرات را فقط برای قسمتی از کد که با کارایی پایین مواجه شدید خاموش کنید و پس از اینکه اجرای آن قسمت از کد تمام شد،دوباره آن را روشن کنید.

برای خاموش یا روشن کردن تشخیص خودکار تغییرات، باید متغیر بولین DbContext.Configuration.AutoDetectChangesEnabled را تنظیم کنید.
در مثال زیر، ما در متد ManualDetectChanges، تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و تاثیرات آن را بررسی کرده ایم.

        private static void ManualDetectChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false; // turn off Auto Detect Changes

                var p1 = context.Persons.Single(p => p.FirstName == "joe");

                p1.LastName = "Brown";

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // call detect changes manually

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);
            }
        }

در کدهای بالا ابتدا تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و سپس یک شخص با نام joe را از دیتابیس فراخواندیم و سپس نام خانوادگی آن را به Brown تغییر دادیم. سپس در خط بعد، وضعیت فعلی موجودیت p1 را از context جاری پرسیدیم. در خط بعدی، DetectChanges را به صورت دستی صدا زده ایم و دوباره همان پروسه را برای به دست آوردن وضیعت شی p1، انجام داده ایم. همان طور که می‌بینید ، برای به دست آوردن وضعیت فعلی شی مورد نظر از متد Entry متعلق به ChangeTracker API استفاده می‌کنیم، که در آینده مفصل در مورد آن بحث خواهد شد. اگر شما متد Main را با صدا زدن ManualDetectChanges ویرایش کنید ، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد:

Before DetectChanges: Unchanged
After DetectChanges: Modified

همان طور که انتظار می‌رفت، به دلیل خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، context قادر به تشخیص تغییرات صورت گرفته در شی p1 نیست، تا زمانی که متد DetectChanges را به صورت دستی صدا بزنیم. دلیل این که در دفعه اول، ما نتیجه‌ی غلطی مشاهده می‌کنیم، این است که ما قانون را نقض کرده ایم و قبل از صدا زدن هر API ، متد DetectChanges را صدا نزده ایم. خوشبختانه چون ما در اینجا وضعیت یک شی را بررسی کردیم، با عوارض جانبی آن روبرو نشدیم.

نکته: به این نکته توجه داشته باشید که متد Entry به صورت خودکار، DetectChanges را فراخوانی می‌کند. برای اینکه دانسته بخواهیم این رفتار را غیر فعال کنیم، باید AutoDetectChangesEnabled را غیر فعال کنیم.
در مثال فوق ،خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، برای ما مزیتی به همراه نداشت و حتی ممکن بود برای ما دردسر ساز شود. ولی حالتی را  در نظر بگیرید که ما یک سری API را فراخوانی می‌کنیم ،بدون این که در این بین ،در حالت اشیا تغییری ایجاد کنیم.در نتیجه می‌توانیم از فراخوانی‌های بی جهت DetectChanges جلوگیری کنیم.
 
در متد AddMultiplePersons مثال بعدی، این کار را نشان داده ام:

        private static void AddMultiplePerson()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;

                context.Persons.Add(new Person
                    {
                        FirstName = "brad",
                        LastName = "watson",
                        BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                    });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "david",
                    LastName = "brown",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "will",
                    LastName = "smith",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.SaveChanges();

            }
        }
در مثال بالا ما از فراخوانی چهار DetectChanges غیر ضروری که شامل DbSet.Add و SaveChanges می‌شود، جلوگیری کرده ایم.

استفاده از DetectChanges برای فراخوانی اصلاح رابطه


DetectChanges همچنین مسئولیت انجام اصلاح رابطه ، برای هر رابطه ای که تشخیص دهد تغییر کرده است را دارد.اگر شما بعضی از روابط را تغییر دادید و مایل بودید تا همه‌ی خواص راهبری و خواص کلید خارجی را منطبق کنید، DetectChanges این کار را برای شما انجام می‌دهد. این قابلیت می‌تواند برای سناریوهای data-binding که در آن ممکن است در رابط کاربری(UI) یکی از خواص راهبری (یا حتی یک کلید خارجی) تغییر کند، و شما بخواهید که خواص دیگری این رابطه به روز شوند و تغییرات را نشان دهند، مفید واقع شود.
متد DetectRelationshipChanges در مثال زیر از DetectChanges برای انجام اصلاح رابطه استفاده می‌کند.
 
        private static void DetectRelationshipChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {

                var phone1 = context.PhoneNumbers.Single(x => x.Number == "09351234567");

                var person1 = context.Persons.Single(x => x.FirstName == "will");

                person1.PhoneNumbers.Add(phone1);

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // ralationships fix-up

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);
            }
        }

در اینجا ابتدا ما شماره تلفنی را از دیتابیس لود می‌کنیم. سپس شخص دیگری را نیز با نام will از دیتابیس می‌خوانیم. قصد داریم شماره تلفن خوانده شده را به این شخص نسبت دهیم و مجموعه شماره تلفن‌های وی اضافه کنیم و ما این کار را با افزودن phone1 به مجموعه شماره تلفن‌های person1 انجام داده ایم. چون ما از اشیای POCO استفاده کرده ایم،EF  نمی‌فهمد که ما این تغییر را ایجاد کرده ایم و در نتیجه کلید خارجی PersonId شی phone1 را اصلاح نمی‌کند. ما می‌توانیم تا زمانی صبر کنیم تا متدی مثل SaveChanges، متد DetectChanges را فراخوانی کند،ولی اگر بخواهیم این عمل در همان لحظه انجام شود، می‌توانیم DetectChanges را دستی صدا بزنیم.

اگر ما متد Main را با اضافه کردن فرخوانی DetectRealtionShipsChanges تغییر بدهیم و آن را اجرا کنیم، نتیجه زیر را مشاهده می‌کنید:

Before DetectChanges: david
After DetectChanges: will

تا قبل از فراخوانی تشخیص تغییرات(DetectChanegs)، هنوز phone1 منتسب به شخص قدیمی(david) بوده، ولی پس از فراخوانی DetectChanges ، اصلاح رابطه رخ داده و همه  چیز با یکدیگر منطبق می‌شوند.

فعال سازی و کار با پروکسی‌های ردیابی تغییر

اگر پروفایلر کارایی شما، فراخوانی‌های بیش از اندازه DetectChnages را به عنوان یک مشکل شناسایی کند، و یا شما ترجیح می‌دهید که اصلاح رابطه به صورت بلادرنگ صورت گیرد ، ردیابی تغییر پروکسی‌های پویا، به عنوان گزینه ای دیگر مطرح می‌شود.فقط با چند تغییر کوچک در کلاس‌های POCO، EF قادر به ساخت پروکسی‌های پویا خواهد بود.پروکسی‌های ردیابی تغییر به EF اجازه ردیابی تغییرات در همان لحظه ای که ما تغییری در اشیای خود می‌دهیم را می‌دهند و همچنین امکان انجام اصلاح رابطه را در هر زمانی که تغییرات روابط را تشخیص دهد، دارد.
برای اینکه پروکسی ردیابی تغییر بتواند ساخته شود، باید قوانین زیر رعایت شود:
 
• کلاس باید public باشد و seald نباشد.
• همه‌ی خواص(properties) باید virtual تعریف شوند.
• همه‌ی خواص باید getter و setter با سطح دسترسی public داشته باشند.
• همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای باید نوعشان، از نوع ICollection<T> تعریف شوند.


کلاس Person مثال خود را به گونه ای بازنویسی کرده ایم که تمام قوانین فوق را پیاده سازی کرده باشد.

نکته: توجه داشته باشید که ما دیگر در داخل سازنده کلاس ،کدی نمی‌نویسیم و منطقی  که باعث نمونه سازی اولیه خواص راهبری می‌شدند، را پیاده سازی نمی‌کنیم. این پروکسی ردیاب تغییر، همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای را تحریف کرده و ار نوع مجموعه ای مخصوص خود(EntityCollection<T>) استفاده می‌کند. این نوع مجموعه ای، هر تغییری که در این مجموعه صورت می‌گیرد را زیر نظر گرفته و به ردیاب تغییر گزارش می‌دهد. اگر تلاش کنید تا نوع دیگری مانند List<T> که معمولا در سازنده کلاس از آن استفاده می‌کردیم را به آن انتساب دهیم، پروکسی، استثنایی را پرتاب می‌کند.

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string FirstName { get; set; }
        public virtual string LastName { get; set; }
        public virtual DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
همان طور که در مباحث مربوط به Lazy loading نیز مشاهده کردید،EF زمانی پروکسی‌های پویا را برای یک کلاس ایجاد می‌کند که یک یا چند خاصیت راهبری آن با virtual علامت گذاری شده باشند.آن پروکسی‌ها که از کلاس مورد نظر، مشتق شده اند، به خواص راهبری virtual امکان می‌دهند تا به صورت lazy لود شوند.پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز به همان شکل در زمان اجرا ایجاد می‌شوند، با این تفاوت که این پروکسی ها، امکانات بیشتری دارند.
با این که احتیاجات رسیدن به پروکسی‌های ردیابی تغییر خیلی ساده هستند، اما ساده‌تر از آن ها، فراموش کردن یکی از آن هاست.حتی از این هم ساده‌تر می‌شود که در آینده تغییری در آن کلاس‌ها ایجاد کنید و ناخواسته یکی از آن قوانین را نقض کنید.به این خاطر، فکر خوبیست که یک آزمون واحد نیز اضافه کنیم تا مطمئن شویم که EF توانسته، پروکسی ردیابی تغییر را ایجاد کند یا نه.
در مثال زیر یک متد نوشته شده که این مورد را مورد آزمایش قرار می‌دهد. همچنین فراموش نکنید که فضای نام System.Data.Object.DataClasses را به using‌های خود اضافه کنید.
 
        private static void TestForChangeTrackingProxy()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var person = context.Persons.First();
                var isProxy = person is IEntityWithChangeTracker;
                Console.WriteLine("person is a proxy: {0}", isProxy);
            }
        }
زمانی که EF ، پروکسی پویا برای ردیابی تغییر ایجاد می‌کند، اینترفیس IentityWithChangeTrackerرا پیاده سازی  خواهد کرد.متد تست در مثال بالا، نمونه ای از Person را با دریافت آن از دیتابیس ایجاد می‌کند و سپس آن را با اینترفیس ذکر شده چک می‌کند تا مطمئن شود که Person ، توسط پروکسی ردیابی تغییر احاطه شده است. این نکته را نیز به یاد داشته باشید که چک کردن این که EF ، کلاس پروکسی ای که از کلاس ما مشتق شده است ایجاد کرده است یا نه،کفایت نمی‌کند، چرا که پروکسی‌های Lazy Loading نیز چنین کاری انجام می‌دهند. در حقیقت آن چیزی که سبب می‌شود EF به تغییرات صورت گرفته به صورت بلادرنگ گوش دهد،حضور IEntityWithChangeTracker است.
اکنون متد ManualDetectChanges را که کمی بالاتر بررسی کرده ایم را در نظر بگیرید و کد context.ChangeTracker.DetectChanges آن را حذف کنید و بار دیگر آن را فرا بخوانید  و نتیجه را مشاهده کنید:
 
Before DetectChanges: Modified
After DetectChanges: Modified
این دفعه،EF از تغییرات صورت گرفته آگاه است،حال چه DetectChanges فراخوانده شود یا نشود.

اکنون متد DetectRelationshipChanges را ویرایش کرده و برنامه را اجرا کنید:

Before DetectChanges: will
After DetectChanges: will
این بار می‌بینیم که EF، تغییر رابطه را تشخیص داده و اصلاح رابطه را بدون فراخوانی DetectChanges انجام داده است.

نکته: زمانی که شما از پروکسی‌های ردیابی تغییر استفاده می‌کنید،احتیاجی به غیرفعال کردن تشخیص خودکار تغییرات نیست. DetectChanges برای همه اشیایی که تغییرات را به صورت بلادرنگ گزارش می‌دهند،فرآیند تشخیص تغییرات را انجام نمی‌دهد. بنابراین فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر،برای رسیدن به مزایای کارایی بالا در هنگام عدم استفاده از DetectChanges کافی است. در حقیقت زمانی که EF، یک پروکسی ردیابی پیدا می‌کند، از مقادیر خاصیت ها، عکس فوری نمی‌گیرد. همچنین DetectChanges این را نیز می‌داند که نباید تغییرات موجودیت هایی که عکسی از مقادیر اصلی آنها ندارد را اسکن کند.

تذکر: اگر شما موجودیت هایی داشته باشید که شامل انواع پیچیده(Complex Types) می‌شوند،EF هنوز هم از ردیابی تغییر عکس فوری، برای خواص موجود در نوع پیچیده استفاده می‌کند، و از این جهت لازم است کهEF، برای نمونه‌ی نوع پیچیده، پروکسی ایجاد نمی‌کند.شما هنوز هم، تشخیص خودکار تغییرات خواصی که مستقیما درون آن موجودیت(Entity) تعریف شده اند را دارید، ولی تغییرات رخ داده درون نوع پیچیده، فقط از طریق DetectChanges قابل تشخیص است.

چگونگی اطمینان از اینکه نمونه‌های جدید ، پروکسی‌ها را دریافت خواهند کرد

EF به صورت خودکار برای نتایج حاصل از کوئری هایی که شما اجرا می‌کنید، پروکسی‌ها را ایجاد می‌کند. با این حال اگر شما فقط از سازنده‌ی کلاس POCO خود برای ایجاد نمونه‌ی جدید استفاده کنید،دیگر پروکسی‌ها ایجاد نخواهند شد.بدین منظور برای دریافت پروکسی ها، شما باید از متد DbSet.Create برای دریافت نمونه‌های جدید آن موجودیت استفاده کنید.
نکته: اگر شما، پروکسی‌های ردیابی تغییر را برای موجودیتی از مدلتان فعال کرده باشید،هنوز هم می‌توانید،نمونه‌های فاقد پروکسی آن موجودیت را ایجاد و بیافزایید.خوشبختانه EF با موجودیت‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه(set) کار می‌کند.شما باید آگاه باشید که ردیابی خودکار تغییرات و یا اصلاح رابطه، برای نمونه هایی که پروکسی هایی ردیابی تغییر نیستند، قابل استفاده نیستند.داشتن مخلوطی از نمونه‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه، می‌تواند گیج کننده باشد.بنابر این عموما توصیه می‌شود که برای ایجاد نمونه‌های جدید از DbSet.Create استفاده کنید، تا همه‌ی موجودیت‌های موجود در مجموعه، پروکسی‌های ردیابی تغییر باشند.
متد CreateNewProxies را به برنامه‌ی خود اضافه کرده و آن را اجرا کنید.

        private static void CreateNewProxies()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var phoneNumber = new PhoneNumber { Number = "987" };

                var davidPersonProxy = context.Persons.Create();
                davidPersonProxy.FirstName = "david";
                davidPersonProxy.PhoneNumbers.Add(phoneNumber);

                Console.WriteLine(phoneNumber.Person.FirstName);
            }
        }

خروجی مثال فوق david خواهد بود.همان طور که می‌بینید با استفاده از context.Persons.Create، نمونه‌ی ساخته شده، دیگر شی POCO نیست، بلکه davidPersonProxy، از جنس پروکسی ردیابی تغییر است و تغییرات آن به طور خودکار ردیابی شده و رابطه آن نیز به صورت خودکار اصلاح  می‌شود.در اینجا نیز با افزودن phoneNumber به شماره تلفن‌های davidPersonProxy، به طور خودکار رابطه‌ی بین phoneNumber و davidPersonPeroxy بر قرار شده است. همان طور که می‌دانید این عملیات بدون استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییرات امکان پذیر نیست و موجب بروز خطا می‌شود.


ایجاد نمونه‌های پروکسی برای انواع مشتق شده

اورلود جنریک دیگری برای DbSet.Create وجود  دارد که برای نمونه سازی کلاس‌های مشتق شده در مجموعه ما استفاده می‌شود .برای مثال، فراخوانی Create بر روی مجموعه‌ی Persons ،نمونه ای از کلاس Person را  بر می‌گرداند.ولی ممکن است کلاس هایی در مجموعه‌ی Persons وجود داشته باشند، که از آن مشتق شده باشند، مانند Student. برای دریافت نمونه‌ی پروکسی Student، از اورلود جنریک Create استفاده می‌کنیم.

var newStudent = context.Persons.Create<Student>();
واکشی موجودیت‌ها بدون ردیابی تغییرات

تا به این جای کار باید متوجه شده باشید که ردیابی تغییرات، فرآیندی ساده و بدیهی نیست و مقداری سربار در کار است. در بعضی از بخش‌های برنامه تان، احتمالا داده‌ها را به صورت فقط خواندنی در اختیار کاربران قرار می‌دهید و چون اطلاعات هیچ وقت تغییر نمی‌کنند، شما می‌خواهید که سربار ناشی از ردیابی تغییرات را حذف کنید.
خوشبختانه EF شامل متد AsNoTracking است که می‌توان از آن برای اجرای کوئری‌های بدون ردیابی استفاده کرد.یک کوئری بدون ردیابی، یک کوئری ساده هست که نتایج آن توسط context برای تشخیص تغییرات ردیابی نخواهد شد.

متد PrintPersonsWithoutChangeTracking را به برنامه اضافه کنید و آن را اجرا کنید: 
 
        private static void PrintPersonsWithoutChangeTracking()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var persons = context.Persons.AsNoTracking().ToList();

                foreach (var person in persons)
                {
                    Console.WriteLine(person.FirstName);
                }

            }
        }
در مثال بالا از متد AsNoTracking برای گرفتن کوئری فاقد ردیابی استفاده کردیم تا محتویات مجموعه Persons را دریافت کنیم. در نهایت با یک حلقه‌ی foreach، نتایج را بر روی کنسول به نمایش در آوردیم.به دلیل اینکه، این یک کوئری بدون ردیابی هست، context دیگر تغییراتی که روی Persons رخ می‌دهد را ردیابی نمی‌کند.در نتیجه اگر شما یکی از خواص یکی از Persons را تغییردهید و SaveChanges را صدا بزنید، تغییرات به دیتابیس ارسال نمی‌شوند.

نکته: واکشی داده‌ها بدون ردیابی تغییرات،معمولا وقتی باعث افزایش قابل توجه کارایی می‌شود که بخواهیم تعداد خیلی زیادی داده  را به صورت فقط خواندنی نمایش دهیم. اگر برنامه‌ی شما داده ای را تغییر می‌دهد و می‌خواهد آن را ذخیره کند، باید از AsNoTracking استفاده نکنید.

AsNoTracking یک متد الحاقی است، که در <IQueryable<T تعریف شده است، در نتیجه شما می‌توانید از آن، در کوئری‌های LINQ نیز استفاده کنید. شما می‌توانید از AsNoTracking، در انتهای DbSet ،در خط from کوئری استفاده کنید.

var query = from p in context.Persons.AsNoTracking()
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;

شما همچنین از AsNoTracking می‌توانید برای تبدیل یک کوئری LINQ موجود، به یک کوئری فاقد ردیابی استفاده کنید. این نکته را به یاد داشته باشید که فقط AsNoTracking بر روی کوئری، فرانخوانده شده است، بلکه متغیر query را با نتیجه‌ی حاصل از فراخوانی AsNoTracking بازنویسی(override)  کرده است و این، از این جهت لازم است که AsNoTracking ،تغییری در کوئری ای که بر روی آن فراخوانده شده نمی‌دهد، بلکه یک کوئری جدید بر می‌گرداند. 

 
                var query = from p in context.Persons
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;
                query = query.AsNoTracking();
نکته: به دلیل اینکه AsNoTracking یک متد الحاقی است، شما احتیاج به افزودن فضای نام System.Data.Entity به فضا‌های نام خود دارید.

منبع: ترجمه ای آزاد از کتاب Programming Entity Framework: DbContext
مطالب
بررسی کارآیی کوئری‌ها در SQL Server - قسمت پنجم - خواندن Query Plans
برای هر کوئری که به SQL Server ارسال می‌شود، یک Plan تولید خواهد شد. این عملیات نیز توسط بخش Query Optimizer آغاز می‌گردد. به آن می‌توان همانند فریم‌ورکی که درون SQL Server قرار گرفته و کارش یافتن یک Query Plan مناسب مخصوص کوئری رسیده‌است، نگاه کرد. ابتدا عملیات Parsing صورت می‌گیرد. توسط آن Syntax کوئری رسیده بررسی شده و صحت آن تائید می‌گردد. پس از آن یک Parser tree تولید می‌شود که نمای درونی آن کوئری است. سپس فاز Binding رخ می‌دهد که در آن بررسی می‌شود که آیا تمام اشیاء موجود درخواستی توسط کوئری وجود داشته و توسط کاربر قابل دسترسی هستند. خروجی این فاز یک Query Tree است که به فاز بهینه سازی ارسال می‌شود. یک Query Tree به همراه اعمالی منطقی است. این اعمال منطقی توصیف رخ‌دادهایی می‌باشند که قرار است اتفاق بیفتند؛ مانند خواندن اطلاعات از یک جدول، مرتب سازی اطلاعات، ایجاد جوین و غیره. سپس بهینه ساز، این اعمال منطقی را تبدیل به اعمال فیزیکی می‌کند. برای مثال خواندن اطلاعات از یک جدول، تبدیل به یک Index seek می‌شود. یک جوین تبدیل به یک حلقه‌ی تو در تو می‌شود. در آخر این اعمال فیزیکی در کنار هم قرار گرفته و Query Plan را تشکیل می‌دهند و ما به عنوان یک توسعه دهنده می‌توانیم با بررسی این Plan دریابیم که SQL Server با کوئری رسیده، چگونه برخورد کرده و قرار است چگونه آن‌را اجرا کند.


Plan چیست؟



در اینجا Plan کوئری ساده‌ای را مشاهده می‌کنید. کار آن انتخاب نام، نام خانوادگی و آدرس ایمیل افرادی است که نام خانوادگی آن‌ها با Whit شروع می‌شود و بر روی دو جدول که با هم جوین شده‌اند عمل می‌کند.
اولین موردی را که باید در یک Plan به آن دقت کرد، عملگرهای آن است که شامل select، nested loop، index seek و clustered index seek می‌باشند. index seek بر روی جدول اشخاص و clustered index seek بر روی جدول ایمیل‌ها صورت می‌گیرد. nested loop بیانگر جوین بین جداول است. این عملگرها بیانگر اعمال فیزیکی هستند که رخ داده‌اند.
همچنین تعدادی پیکان (arrow) را هم مشاهده می‌کنید که بیانگر جهت سیلان داده‌ها است. اطلاعات از طریق index seek و clustered index seek به nested loop می‌رسند و در نهایت به عملگر select ارائه خواهند شد.
در این تصویر، هزینه‌های تخمینی مرتبط با هر عملگر نیز قابل مشاهده‌است که نسبت به کل کوئری محاسبه شده‌اند. این هزینه، بدون واحد است و به معنای میزان زمان و یا CPU صرف شده‌ی برای انجام عمل خاصی نیست و صرفا برای مقایسه‌ی هزینه‌ی نسبی عملگرها در کل یک Plan کاربرد دارد. باید دقت داشت که هزینه‌های نمایش داده شده‌ی در یک Plan، همیشه تخمینی هستند. در قسمت‌های قبل در مورد نحوه‌ی دریافت estimated plan و actual plan بحث کردیم. هیچگاه چیزی به نام Actual cost در یک Actual plan وجود ندارد و همیشه تخمینی است. روش محاسبه‌ی آن‌ها توسط الگوریتم‌های بهینه ساز است و مستقل از سخت افزار مورد استفاده.

در یک پلن، مدت زمان انجام یک کوئری، میزان I/O ، locks و wait statistics قابل مشاهده نیستند. البته اگر از SQL Server 2016 به بعد استفاده می‌کنید و یک Actual plan را محاسبه کرده‌اید، مدت زمان انجام یک کوئری و میزان I/O نیز در Plan قابل مشاهده‌اند.


از چه جهتی باید یک Plan را خواند؟

اگر هدف، بررسی «سیلان کنترل» است (Control flow)، باید یک Plan را از «چپ به راست» خواند. یعنی از عملگر select شروع می‌کنیم که کوئری ما را کنترل می‌کند. سپس به nested loop می‌رسیم که نام و نام خانوادگی را از جدول اشخاص دریافت می‌کند. این nested loop نیز با کمک ایندکس‌های تعریف شده، شرط کوئری را بر آورده می‌کند.
اما جهت «سیلان اطلاعات» در یک Plan از «راست به چپ» است (Data flow). اطلاعات از طریق index seekها به حلقه و سپس select می‌رسند.


چگونه یک Query Plan را شروع به بررسی کنیم؟

ابتدا در management studio از منوی Query، گزینه‌ی Include actual execution plan را انتخاب می‌کنیم. سپس کوئری زیر را اجرا می‌کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [s].[StateProvinceName],
    [s].[SalesTerritory],
    [s].[LatestRecordedPopulation],
    [s].[StateProvinceCode]
FROM [Application].[Countries] [c]
    JOIN [Application].[StateProvinces] [s]
    ON [s].[CountryID] = [c].[CountryID]
WHERE [c].[CountryName] = 'United States';
GO
نتیجه‌ی آن تولید Query Plan زیر است:


در اینجا چهار عملگر select، nested loop، clustered index seek و clustered index scan مشاهده می‌شوند. شاید اینطور به نظر برسد که در این Plan، ابتدا clustered index scan و clustered index seek انجام می‌شوند و سپس به nested loop می‌رسیم (اگر Plan را بر اساس سیلان داده، از راست به چپ بخوانیم)؛ اما اینطور نیست. عملگرها در اینجا در حقیقت یک سری iterator هستند که با دریافت ردیف‌های مرتبط، بلافاصله آن‌ها را به nested loop ارسال می‌کنند. این nested loop نیز ردیف‌هایی را که با جوین انجام شده تطابق دارند، به سمت select ارسال می‌کند.
اگر به تصویر دقت کنید هر کدام از ایندکس‌ها به یک جدول اشاره می‌کنند که نام آن بالای عدد هزینه درج شده‌است. برای مشاهده نام کامل شیء متناظر با آن، می‌توان اشاره‌گر ماوس را بر روی ایندکس حرکت داد و به اطلاعات قسمت Object دقت کرد:


و یا اگر اطلاعات کاملتری از این popup را نیاز داشتید، عملگر مدنظر را انتخاب کرده و سپس دکمه‌ی F4 را فشار دهید:



در برگه‌ی خواص ظاهر شده می‌توان ریز جزئیات تمام اطلاعات مرتبط با عملگر انتخاب شده را مشاهده کرد. برای مثال در اینجا حتی اطلاعات Logical reads را بدون روشن کردن SET STATISTICS IO ON می‌توان مشاهده کرد:


همچنین با توجه به انتخاب گزینه‌ی Include actual execution plan، تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده‌ی واقعی و تخمینی، با هدایت اشاره‌گر ماوس بر روی یکی از اشیاء مرتبط با بررسی ایندکس‌ها، قابل مشاهده هستند:


گزارش این تعداد ردیف‌ها، با حرکت اشاره‌گر ماوس، بر روی پیکان‌های منتهی به nested loop و یا select نیز قابل مشاهده هستند:


به این ترتیب می‌توان دریافت که چه مقدار اطلاعات در طول این Plan و قسمت‌های مختلف آن، از سمت راست به چپ، در حال جابجایی است.

اکنون در ادامه سعی می‌کنیم توسط DMO's، این Plan را از Plan cache دریافت کنیم:
SET TRANSACTION ISOLATION LEVEL READ UNCOMMITTED;
SELECT [cp].[size_in_bytes],
    [cp].[cacheobjtype],
    [cp].[objtype],
    [cp].[plan_handle],
    [dest].[text],
    [plan].[query_plan]
FROM [sys].[dm_exec_cached_plans] [cp]
CROSS APPLY [sys].[dm_exec_sql_text]([cp].[plan_handle]) [dest]
CROSS APPLY [sys].[dm_exec_query_plan]([cp].[plan_handle]) [plan]
WHERE [dest].[text] LIKE '%StateProvinces%'
OPTION(MAXDOP
1,
RECOMPILE);
ستون آخر این کوئری به query_plan اشاره می‌کند که در management studio به صورت یک لینک قابل کلیک ظاهر می‌شود. اگر بر روی آن کلیک کنیم، به تصویر زیر خواهیم رسید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار تنها اطلاعات تخمینی در این Plan ظاهر شده‌اند؛ چون اطلاعات آن از کش خوانده شده‌است. همچنین در اینجا اطلاعات I/O مانند حالت Actual Plan، در برگه‌ی خواص عملگرهای این Plan، قابل مشاهده نیستند.


نگاهی به اطلاعات XML ای یک Plan

اگر کوئری زیر را با فرض انتخاب Include actual execution plan در منوی Query اجرا کنیم:
SELECT
    [o].[OrderID],
    [ol].[OrderLineID],
    [o].[OrderDate],
    [o].[CustomerID],
    [ol].[Quantity],
    [ol].[UnitPrice]
FROM [Sales].[Orders] [o]
    JOIN [Sales].[OrderLines] [ol]
    ON [o].[OrderID] = [ol].[OrderID];
GO
به این Plan خواهیم رسید که نوع بررسی ایندکس‌ها و جوین آن متفاوت است:


در اینجا با کلیک راست بر روی Plan، می‌توان گزینه‌ی Show Execution Plan XML را نیز انتخاب کرد. گاهی از اوقات کار کردن با این اطلاعات، به صورت XML ای ساده‌تر است و فرمت آن از هر نگارش به نگارش دیگر SQL Server می‌تواند متفاوت باشد.
برای مثال اگر در برگه‌ی نمایش این اطلاعات، دکمه‌های ctrl+f را فشرده و به دنبال runtime بگردیم، خیلی سریعتر می‌توان به اطلاعات I/O ،CPU و تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده، رسید.


و یا حتی اطلاعات wait statistics را نیز می‌توان به سادگی در اینجا مشاهده کرد تا مشخص شود چرا یک کوئری خوب عمل نمی‌کند:



اجرای چند کوئری با هم و بررسی Query Plan آن‌ها

اگر دو کوئری زیر را با فرض انتخاب Include actual execution plan در منوی Query با هم اجرا کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [CustomerID],
    [TransactionAmount]
FROM [Sales].[CustomerTransactions]
WHERE [CustomerID] = 1056;
GO


SELECT
    [o].[OrderID],
    [ol].[OrderLineID],
    [o].[OrderDate],
    [o].[CustomerID],
    [ol].[Quantity],
    [ol].[UnitPrice]
FROM [Sales].[Orders] [o]
    JOIN [Sales].[OrderLines] [ol]
    ON [o].[OrderID] = [ol].[OrderID];
GO
به این Plan خواهیم رسید که نکته‌ی مهم آن، هزینه‌ی انجام کوئری‌ها است:


هزینه‌ی اولین کوئری نسبت به کل batch جاری، 10 درصد است و هزینه‌ی دومین کوئری، 90 درصد. بنابراین اگر چندین کوئری را با هم اجرا کنیم، به این صورت می‌توان هزینه‌ی هر کدام را نسبت به کل عملیات، تخمین بزنیم. در هر کوئری نیز هزینه‌هایی درج شده‌اند که صرفا متعلق به همان کوئری هستند. برای مثال در اولین کوئری، key lookup سنگین‌ترین عملگر کل کوئری است.