مطالب
ضبط تصاویر Webcam در پروژه‌های Angular
هدف ما از این مقاله این است که از طریق وب کم، تصاویر را ضبط کنیم (یک نمونه ). برای انجام این کار فایل app.component.html  را باز کرده و مطابق زیر ویرایش کنید: 
<div id="app">
  <div><video #video id="video" width="640" height="480" autoplay></video></div>
  <div><button id="snap" (click)="capture()">ضبط تصویر</button></div>
  <canvas #canvas id="canvas" width="640" height="480"></canvas>
  <ul>
    <li *ngFor="let capture of captures">
        <img src="{{ capture }}" height="50" />
    </li>
 </ul>
</div>
کد‌های HTML زیادی در اینجا وجود ندارند. به تگ <video> و <canvas> توجه کنید. برای هر کدام از این تگ‌ها، یک local variable وجود دارد که با سمبل # مشخص شده‌اند. به عبارت دیگر، دو متغیر video# و canvas# وجود دارند . این گونه است که ما می‌توانیم به این المنت‌ها، در کد‌های تایپ اسکریپت دسترسی داشته باشیم.  
المنت <button>، در رویداد کلیک آن، متد capture را فراخوانی می‌کند که کارش ضبط تصویر می‌باشد. 
و در پایان یک حلقه بر روی آرایه‌ی captures داریم که کارش نمایش تصاویر ضبط شده است. چون هر بار که بر روی دکمه ضبط تصویر کلیک کنیم، یک تصویر به آرایه‌ی captures  اضافه می‌شود .
 
فایل app.component.ts :
export class AppComponent implements OnInit, AfterViewInit {
  @ViewChild('video')
  public video: ElementRef;

  @ViewChild('canvas')
  public canvas: ElementRef;

  public captures: Array<any>;

  public constructor() {
    this.captures = [];
  }

  public ngOnInit() { }

  public capture() {
    this.canvas.nativeElement.getContext('2d').drawImage(this.video.nativeElement, 0, 0, 640, 480);
    this.captures.push(this.canvas.nativeElement.toDataURL('image/png'));
  }

  public ngAfterViewInit() {
    if (navigator.mediaDevices && navigator.mediaDevices.getUserMedia) {
      navigator.mediaDevices.getUserMedia({ video: true }).then(stream => {
        this.video.nativeElement.src = window.URL.createObjectURL(stream);
        this.video.nativeElement.play();
      });
    }
  }
}

توضیحات :

با استفاده از local variable ‌هایی که در کد‌های HTML تعریف کردیم و ViewChild@، می‌توانیم المنت‌ها را در متغیر‌ها، load کنیم. در این حالت این امکان وجود دارد تا المنت‌های DOM را دستکاری کنیم.
  public ngAfterViewInit() {
    if (navigator.mediaDevices && navigator.mediaDevices.getUserMedia) {
      navigator.mediaDevices.getUserMedia({ video: true }).then(stream => {
        this.video.nativeElement.src = window.URL.createObjectURL(stream);
        this.video.nativeElement.play();
      });
    }
  }
  1. MediaDevices : این اینترفیس دستیابی به دستگاه‌های ورودی متصل شده، مثلا دوربین، میکروفن و ... را فراهم می‌سازد. 
  2. MediaDevices.getUserMedia: با گرفتن مجوزی از کاربر از طریق یک هشدار، دوربین کاربر را روشن می‌کند و هم چنین این متد یک promise را بازگشت می‌دهد؛ در صورتیکه کاربر اجازه دسترسی بدهد.
  3. URL.createObjectURL: یک URL را برای یک BLOB  مشخص شده ایجاد می‌کند ( BLOB: Binary large object ) که می‌تواند به متدی که انتظار یک URL را دارد، پاس داده شود. بعد از برگشت URL، متد ()revokeObjectURL فراخوانی میشود که کارش آزاد سازی منابع مرتبط با url ایجاد شده‌ی توسط createObjectURL  می‌باشد. در ضمن طول عمر url ایجاد شده برابر با بستن سند (document) در پنجره‌ای (window) که در آن ایجاد شده‌است، می‌باشد. 
 
عملیات ضبط تصویر در این متد انجام میشود:
  public capture() {
    this.canvas.nativeElement.getContext('2d').drawImage(this.video.nativeElement, 0, 0, 640, 480);
    this.captures.push(this.canvas.nativeElement.toDataURL('image/png'));
  }
  1. ()getContext : این متد یک شیء را برگشت می‌دهد که فراهم کننده‌ی متد‌ها و خصوصیت‌ها، برای رسم در Canvas میباشد. 
  2. ()drawImage: این متددر Canvas رسم را انجام می‌دهد و همچنین این متد می‌تواند بخش‌هایی از یک تصویر را رسم کند یا سایز یک تصویر را افزایش یا کاهش دهد.
  3.  () toDataURL: این متد یک data URI  را بازگشت می‌دهد که یک تصویر در فرمت مشخص شده را بر اساس پارامتر type، برگشت می‌دهد (پیش فرض آن png می‌باشد). 
تمام !
DEMO  
مطالب
آموزش TypeScript #1
با گسترش روز افزون زبان برنامه نویسی Javascript و استفاده هر چه بیشتر آن در تولید برنامه‌های تحت وب این زبان به یکی از قدرت‌های بزرگ در تولید برنامه‌های مبتنی بر وب تبدیل شده است. ترکیب این زبان با Css و Html5 تقریبا هر گونه نیاز برای تهیه و توسعه برنامه‌های وب را حل کرده است. جاوا اسکریپت در ابتدا برای اسکریپت نویسی سمت کلاینت برای صفحات وب ایجاد شد و برای سال‌ها به‌عنوان ابزاری برای مدیریت کردن رویدادهای صفحات وب محدود شده بود  و در نتیجه بسیاری از امکانات لازم برای برنامه‌نویسی برنامه‌های مقیاس بزرگ را به‌همراه نداشت. امروزه به قدری Javascript  توسعه داده شده است که حتی در تولید برنامه‌های Native مانند Windows Store  و برنامه‌های تحت Cloud نیز استفاده می‌شود. پیشرفت‌های صورت گرفته و اشاره شده در این حوزه موجب شد تا شاهد پیداش برنامه‌های مبتنی بر جاوا اسکریپت با سایزهای بی سابقه‌ای باشیم و این بیانگر این بود که تولید برنامه‌های مبتنی بر جاوا اسکریپت در مقیاس‌های بزرگ امر دشواری است و اینک TypeScript توسط غول نرم افزاری جهان پا به عرصه گذاشته که این فرآیند را آسان‌تر نماید. به کمک TypeScript می‌توان برنامه تحت JavaScript در مقیاس بزرگ تولید کرد به طوری با هر مرورگر و سیستم عاملی سازگار باشد. TypeScript از شی گرایی نیز پشتیبانی می‌کند و خروجی آن در نهایت به JavaScript کامپایل می‌شود. خیلی‌ها عقیده دارند که هدف اصلی مایکروسافت از تولید و توسعه این زبان رقابت با CoffeeScript است.  CoffeeScript یک زبان متن باز است که در سال 2009 توسط Jeremy Ashkenas ایجاد شده است و سورس آن در GitHub موجود می‌باشد. در آینده، بیشتر به مباحث مربوط به CoffeeScript و آموزش آن خواهم پرداخت.

در تصویر ذیل یک مقایسه کوتاه بین CoffeeScript و TypeScript را مشاهده می‌کنید.

با TypeScript چه چیزهایی به دست خواهیم آورد؟

یک نکته مهم این است که این زبان به خوبی در Visual Studio پشتیبانی می‌شود و قابلیت Intellisense نوشتن برنامه به این زبان را دلپذیرتر خواهد کرد و از طرفی دیگر به نظر من یکی از مهم‌ترین مزیت هایی که TypeScript در اختیار ما قرار می‌دهد این است که می‌توانیم به صورت Syntax آشنای شی گرایی کد نویسی کنیم و خیلی راحت‌تر کد‌های خود را سازمان دهی کرده و از نوشتن کد‌های تکراری اجتناب کنیم.

یکی دیگر از مزیت‌های مهم این زبان این است که این زبان از Static Typing به خوبی پشتیبانی می‌کند. این بدین معنی است که شما ابتدا باید متغیر‌ها را تعریف کرده و نوع آن‌ها را مشخص نمایید و هم چنین در هنگام پاس دادن مقادیر به پارامتر‌های توابع باید حتما به نوع داده ای آن‌ها دقت داشته باشید چون کامپایلر بین انواع داده ای در TypeScript تمایز قایل است و در صورت رعایت نکردن این مورد شما با خطا مواجه خواهید شد. این تمایز قایل شدن باعث می‌شود که برنامه هایی خواناتر داشته باشیم از طرفی باعث می‌شود که خطا یابی و نوشتن تست برای برنامه راحت‌تر و تمیزتر باشد. بر خلاف JavaScript، در TypeScript(به دلیل پشتیبانی از شی گرایی) می‌توانیم علاوه بر داشتن کلاس، اینترفیس نیز داشته باشیم و در حال حاضر مزایای استفاده از اینترفیس بر کسی پوشیده نیست.

به دلیل اینکه کد‌های TypeScript ابتدا کامپایل شده و بعد تبدیل به کد‌های JavaScript می‌شوند در نتیجه قبل از رسیدن به مرحله اجرای پروژه، ما از خطاهای موجود در کد خود مطلع خواهیم شد.

البته این نکته را نیز فراموش نخواهیم کرد که این زبان تازه متولد شده است(سال 2012 توسط Anders Hejlsberg) و همچنان در حال توسعه است و این در حال حاضر مهم‌ترین عیب این زبان می‌تواند باشد چون هنوز به پختگی سایر زبان‌های اسکریپتی در نیامده است.

در ذیل یک مثال کوچک به زبان TypeScript و JavaScript را برای مقایسه در خوانایی و راحتی کد نویسی قرار دادم:

TypeScript:

class Greeter {
    greeting: string;

    constructor (message: string) {
        this.greeting = message;
    }

    greet() {
        return "Hello, " + this.greeting;
    }
}
بعد از کامپایل کد بالا به کدی معادل زیر در JavaScript تبدیل خواهد شد:
var Greeter = (function () {
    function Greeter(message) {
        this.greeting = message;
    }
    Greeter.prototype.greet = function () {
        return "Hello, " + this.greeting;
    };
    return Greeter;
})();
توضیح چند واژه در TypeScript

Program : یک برنامه TypeScript مجموعه ای از یک یا چند Source File است. این Source File‌ها شامل کد‌های پیاده سازی برنامه هستند ولی در خیلی موارد برای خوانایی بیشتر برنامه می‌توان فقط تعاریف را در این فایل‌های سورس قرار داد.
Module: ماژول در TypeScript شبیه به مفاهیم فضای نام یا namespace در دات نت است و می‌تواند شامل چندین کلاس یا اینترفیس باشد.
Class : مشابه به مفاهیم کلاس در دات نت است و دقیقا همان مفهوم را دارد. یک کلاس می‌تواند شامل چندین تابع و متغیر با سطوح دسترسی متفاوت باشد. در TypeScript مجاز به استفاده از کلمات کلیدی public و private نیز می‌باشید. یک کلاس در Typescript می‌تواند یک کلاس دیگر را توسعه دهد(ارث بری در دات نت) و چندین اینترفیس را پیاده سازی نماید.
Interface: یک اینترفیس فقط شامل تعاریف است و پیاده سازی در آن انجام نخواهد گرفت. یک اینترفیس می‌تواند چندین اینترفیس دیگر را توسعه دهد.
Function: معادل متد در دات نت است. می‌تواند پارامتر ورودی داشته باشد و در صورت نیاز یک مقدار را برگشت دهد.
Scope: دقیقا تمام مفاهیم مربوط به محدوده فضای نام و کلاس و متد در دات نت در این جا نیز صادق است. 


آماده سازی Visual Studio برای شروع به کار
در ابتدا باید Template مربوطه به TypeScript را نصب کنید تا از طریف VS.Net بتوانیم به راحتی به این زبان کد نویسی کنیم. می‌توانید فایل نصب را از اینجا دانلود کنید. بعد از نصب از قسمت Template‌های موجود گزینه Html Application With TypeScript را انتخاب کنید

یا از قسمت Add  در پروژه‌های وب خود نظیر MVC گزینه TypeScript File را انتخاب نمایید.


در پست بعدی کد نویسی با این زبان را آغاز خواهیم کرد. 

مطالب دوره‌ها
استفاده از IL Code Weaving برای تولید ویژگی‌های تکراری مورد نیاز در WCF
با استفاده از IL Code Weaving علاوه بر مدیریت اعمال تکراری پراکنده در سراسر برنامه مانند ثبت وقایع، مدیریت استثناءها، کش کردن داده‌ها و غیره، می‌توان قابلیتی را به کدهای موجود نیز افزود. برای مثال یک برنامه معمول WCF را درنظر بگیرید.
using System.Runtime.Serialization;

namespace AOP03.DataContracts
{
    [DataContract]
    public class User
    {
        [DataMember]
        public int Id { set; get; }

        [DataMember]
        public string Name { set; get; }
    }
}
نیاز است کلاس‌ها و خواص آن توسط ویژگی‌های DataContract و DataMember مزین شوند. در این بین نیز اگر یکی فراموش گردد، کار دیباگ برنامه مشکل خواهد شد و در کل حجم بالایی از کدهای تکراری در اینجا باید در مورد تمام کلاس‌های مورد نیاز انجام شود. در ادامه قصد داریم تولید این ویژگی‌ها را توسط PostSharp انجام دهیم. به عبارتی یک پوشه خاص به نام DataContracts را ایجاد کرده و کلاس‌های خود را به نحوی متداول و بدون اعمال ویژگی خاصی تعریف کنیم. در ادامه پس از کامپایل آن، به صورت خودکار با ویرایش کدهای IL توسط PostSharp، ویژگی‌های لازم را به اسمبلی نهایی اضافه نمائیم.


تهیه DataContractAspect جهت اعمال خودکار ویژگی‌های DataContract و DataMember

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Reflection;
using System.Runtime.Serialization;
using PostSharp.Aspects;
using PostSharp.Extensibility;
using PostSharp.Reflection;

namespace AOP03
{
    [Serializable]
    //این ویژگی تنها نیاز است به کلاس‌ها اعمال شود
    [MulticastAttributeUsage(MulticastTargets.Class)]
    public class DataContractAspect : TypeLevelAspect, IAspectProvider
    {
        public IEnumerable<AspectInstance> ProvideAspects(object targetElement)
        {
            var targetType = (Type)targetElement; //همان نوعی است که ویژگی جاری به آن اعمال خواهد شد

            //این سطر معادل است با درخواست تولید ویژگی دیتاکانترکت
            var introduceDataContractAspect = new CustomAttributeIntroductionAspect(
                new ObjectConstruction(typeof(DataContractAttribute).GetConstructor(Type.EmptyTypes)));

            //این سطر معادل است با درخواست تولید ویژگی دیتاممبر
            var introduceDataMemberAspect = new CustomAttributeIntroductionAspect(
                new ObjectConstruction(typeof(DataMemberAttribute).GetConstructor(Type.EmptyTypes)));

            //در اینجا کار اعمال ویژگی دیتاکانترکت به کلاسی که به عنوان پارامتر متد جاری
            //دریافت شده انجام خواهد شد
            yield return new AspectInstance(targetType, introduceDataContractAspect);

            //مرحله بعد کار اعمال ویژگی دیتاممبر به خواص کلاس است
            foreach (var property in targetType.GetProperties(BindingFlags.Public |
                                                          BindingFlags.DeclaredOnly |
                                                          BindingFlags.Instance))
            {
                if (property.CanWrite)
                    yield return new AspectInstance(property, introduceDataMemberAspect);
            }
        }
    }
}
توضیحات مرتبط با قسمت‌های مختلف این Aspect سفارشی، به صورت کامنت در کدهای فوق ارائه شده‌اند.
برای اعمال آن به سراسر برنامه تنها کافی است به فایل AssemblyInfo.cs پروژه مراجعه و سپس سطر زیر را به آن اضافه کنیم:
 [assembly: DataContractAspect(AttributeTargetTypes = "AOP03.DataContracts.*")]
به این ترتیب در زمان کامپایل پروژه، Aspect تعریف شده به تمام کلاس‌های موجود در فضای نام AOP03.DataContracts اعمال خواهند شد.

در این حالت اگر کلیه ویژگی‌های کلاس User فوق را حذف و برنامه را کامپایل کنیم، با مراجعه به برنامه ILSpy می‌توان صحت اعمال ویژگی‌ها را به کمک PostSharp بررسی کرد:
 

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
در ASP.NET Core، برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که ASP.NET Web API مجزای از ASP.NET MVC و همچنین وب فرم‌ها ارائه شده بود، اکنون جزئی از ASP.NET MVC است و با آن یکپارچه می‌باشد. بنابراین پیشنیازهای راه اندازی Web API با ASP.NET Core شامل سه مورد ذیل هستند که پیشتر آن‌ها را بررسی کردیم:
الف) فعال سازی ارائه‌ی فایل‌های استاتیک
ب) فعال سازی ASP.NET MVC
ج) آشنایی با تغییرات مسیریابی

و مابقی آن صرفا یک سری نکات تکمیلی هستند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


تعریف مسیریابی کلی کنترلر

در اینجا همانند مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی»، می‌توان در صورت نیاز، مسیریابی کلی کنترلر را توسط ویژگی Route بازنویسی کرد و برای مثال درخواست‌های آن‌را محدود به درخواست‌هایی کرد که با api/ شروع شوند:
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
[controller] هم در اینجا یک توکن پیش فرض است که با نام کنترلر جاری یا همان Test، به صورت خودکار جایگزین می‌شود.
در مورد سرویس ثبت وقایع نیز در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging» بحث کردیم و از آن می‌توان برای ثبت استثناءهای رخ داده استفاده کرد.


یک کنترلر ، اما با قابلیت‌های متعدد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار کلاس پایه‌ی این کنترلر Test، همان Controller متداول ASP.NET MVC ذکر شده‌است و نه Api Controller سابق. تمام قابلیت‌های موجود در این‌دو توسط همان Controller ارائه می‌شوند.


هنوز پیش فرض‌های سابق Web API برقرار هستند

در مثال ذیل که به نظر یک کنترلر ASP.NET MVC است،
- هنوز متد Get مربوط به Web API که به صورت پیش فرض به درخواست‌های Get ختم شده‌ی به نام کنترلر پاسخ می‌دهد، برقرار است (متد IEnumerable<string> Get). برای مثال اگر شخصی در مرورگر، آدرس http://localhost:7742/api/test را درخواست دهد، متد Get اجرا می‌شود.
- در اینجا می‌توان نوع خروجی متد را دقیقا از همان نوع اشیاء مدنظر، تعیین کرد؛ برای نمونه تعریف  <IEnumerable<string در مثال زیر.
- مهم نیست که از return Json استفاده کنید و یا خروجی را مستقیما با فرمت <IEnumerable<string ارائه دهید.
- اگر نیاز به کنترل بیشتری بر روی HTTP Response Status بازگشتی داشتید، می‌توانید از متدهایی مانند return Ok و یا return BadRequest در صورت بروز مشکلی استفاده نمائید. برای مثال در متد IActionResult GetEpisodes2، استثنای فرضی حاصل، ابتدا توسط سرویس ثبت وقایع ذخیره شده و در آخر یک BadRequest بازگشت داده می‌شود.
- تمام مسیریابی‌ها را توسط ویژگی Route و یا نوع‌های درخواستی مانند HttpGet، می‌توان بازنویسی کرد؛ مانند مسیر /api/path1
- امکان محدود ساختن نوع پارامترهای دریافتی همانند متد Get(int page) ذیل، توسط ویژگی‌های مسیریابی وجود دارد.
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [HttpGet]
    public IEnumerable<string> Get() // http://localhost:7742/api/test
    {
        return new [] { "value1", "value2" };
    }
 
    [HttpGet("{page:int}")]
    public IActionResult Get(int page) // http://localhost:7742/api/test/1
    {
        return Json(new[] { "value3", "value4" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path1")]
    public IActionResult GetEpisodes1() // http://localhost:7742/api/path1
    {
        return Json(new[] { "value5", "value6" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path2")]
    public IActionResult GetEpisodes2() // http://localhost:7742/api/path2
    {
        try
        {
            // get data from the DB ...
            return Ok(new[] { "value7", "value8" });
        }
        catch (Exception ex)
        {
            _logger.LogError("Failed to get data from the API", ex);
            return BadRequest();
        }
    } 
}
بنابراین در اینجا اگر می‌خواهید یک کنترلر ASP.NET Web API 2.x را به ASP.NET Core 1.0 ارتقاء دهید، تمام متدهای Get و Put و امثال آن هنوز معتبر هستند و مانند سابق عمل می‌کنند:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ValuesController : Controller
    {
        // GET: api/values
        [HttpGet]
        public IEnumerable<string> Get()
        {
            return new string[] { "value1", "value2" };
        }
// GET api/values/5
        [HttpGet("{id}")]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
// POST api/values
        [HttpPost]
        public void Post([FromBody]string value)
        {
        }
// PUT api/values/5
        [HttpPut("{id}")]
        public void Put(int id, [FromBody]string value)
        {
        }
// DELETE api/values/5
        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id)
        {
        }
    }
}
در مورد ویژگی FromBody در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید خروجی Web API شما همواره JSON باشد، می‌توانید ویژگی جدید Produces را به شکل ذیل به کلاس کنترلر اعمال کنید:
 [Produces("application/json")]
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller


تغییرات Model binding پیش فرض، برای پشتیبانی از ASP.NET MVC و ASP.NET Web API

فرض کنید مدل زیر را به برنامه اضافه کرده‌اید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Models
{
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }
}
و همچنین قصد دارید اطلاعات آن‌را از کاربر توسط یک عملیات POST دریافت کرده و به شکل JSON نمایش دهید:
using Core1RtmEmptyTest.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class PersonController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }
 
        [HttpPost]
        public IActionResult Index(Person person)
        {
            return Json(person);
        }
    }
}
برای اینکار، از jQuery به نحو ذیل استفاده می‌کنیم (از این جهت که بیشتر ارسال‌های به سرور جهت کار با Web API نیز Ajax ایی هستند):
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.ajax({
                type: 'POST',
                url: '/Person/Index',
                dataType: 'json',
                contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                data: JSON.stringify({
                    FirstName: 'F1',
                    LastName: 'L1',
                    Age: 23
                }),
                success: function (result) {
                    console.log('Data received: ');
                    console.log(result);
                }
            });
        });
    </script>
}


همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر در ابتدای این متد یک break-point قرار دهیم، اطلاعاتی را از سمت کاربر دریافت نکرده‌است و مقادیر دریافتی نال هستند.
این مورد یکی از مهم‌ترین تغییرات Model binding این نگارش از ASP.NET MVC با نگارش‌های قبلی آن است. در اینجا اشیاء پیچیده از request body دریافت و bind نمی‌شوند و باید به نحو ذیل، محل دریافت و تفسیر آن‌ها را دقیقا مشخص کرد:
 public IActionResult Index([FromBody]Person person)
زمانیکه ویژگی FromBody را مشخص می‌کنیم، آنگاه اطلاعات دریافتی از request body دریافتی، به شیء Person نگاشت خواهند شد.


نکته‌ی مهم: حتی اگر FromBody را ذکر کنید ولی از JSON.stringify در سمت کاربر استفاده نکنید، باز هم نال دریافت خواهید کرد. بنابراین در این نگارش ذکر JSON.stringify نیز الزامی است.


حالت‌های دیگر تغییرات Model Binding در ASP.NET Core

تا اینجا مشخص شد که اگر یک درخواست Ajax ایی را به سمت سرور یک برنامه‌ی ASP.NET Core ارسال کنیم، به صورت پیش فرض به اشیاء پیچیده‌ی سمت سرور bind نمی‌شود و باید حتما ویژگی FromBody را نیز مشخص کرد تا اطلاعات را از request body واکشی کند (محل دریافت اطلاعات پیش فرض آن نامشخص است).
یک سؤال: اگر به سمت یک چنین اکشن متدی، اطلاعات فرمی را به حالت معمول ارسال کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ارسال اطلاعات فرم‌ها به سرور، همواره شامل دو تغییر ذیل است:
  var dataType = 'application/x-www-form-urlencoded; charset=utf-8';
 var data = $('form').serialize();
اطلاعات فرم سریالایز می‌شوند و data type مخصوصی هم برای آن‌ها تنظیم خواهد شد. در این حالت، ارسال یک چنین اطلاعاتی به سمت اکشن متد فوق، با خطای 415 unsupported media type متوقف می‌شود. برای رفع این مشکل باید از ویژگی دیگری به نام FromForm استفاده کرد:
 [HttpPost]
public IActionResult Index([FromForm]Person person)
حالت‌های دیگر ممکن را در تصویر ذیل ملاحظه می‌کنید:


علت این مساله نیز بالا رفتن میزان امنیت سیستم است. در نگارش‌های قبلی، تمام مکان‌ها و حالت‌های میسر جستجو می‌شوند و اگر یکی از آن‌ها قابلیت تطابق با خواص شیء مدنظر را داشته باشد، کار binding به پایان می‌رسد. اما در اینجا با مشخص شدن محل دقیق منبع اطلاعات، دیگر سایر حالات جستجو نشده و سطح حمله کاهش پیدا می‌کند.
در اینجا باید مشخص کرد که دقیقا اطلاعاتی که قرار است به یک شیء پیچیده Bind شوند، آیا از یک Form تامین می‌شوند، یا از Body و یا از هدر، کوئری استرینگ، مسیریابی و یا حتی از یک سرویس.
تمام این حالت‌ها مشخص هستند (برای مثال دریافت اطلاعات از هدر درخواست HTTP و انتساب آن‌ها به خواص متناظری در شیء مشخص شده)، منهای FromService آن که به نحو ذیل عمل می‌کند:
در این حالت می‌توان در سازنده‌ی کلاس مدل خود، سرویسی را تزریق کرد و توسط آن خاصیتی را مقدار دهی نمود:
public class ProductModel
{
    public ProductModel(IProductService prodService)
    {
        Value = prodService.Get(productId);
    }
    public IProduct Value { get; private set; }
}
این تزریق وابستگی‌ها برای اینکه تکمیل شود، نیاز به ویژگی FromServices خواهد داشت:
 public async Task<IActionResult> GetProduct([FromServices]ProductModel product)
{
}
وجود ویژگی FromServices به این معنا است که سرویس‌های مدل یاد شده را از تنظیمات ابتدایی IoC Container خود خوانده و سپس در اختیار مدل جاری قرار بده. به این ترتیب حتی تزریق وابستگی‌ها در مدل‌های برنامه هم میسر می‌شود.


تغییر تنظیمات اولیه‌ی خروجی‌های ASP.NET Web API

در اینجا حالت ارائه‌ی خروجی XML به صورت پیش فرض فعال نیست. اگر علاقمند به افزودن آن نیز باشید، نحوه‌ی کار را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.FormatterMappings.SetMediaTypeMappingForFormat("xml", new MediaTypeHeaderValue("application/xml")); 
 
    }).AddJsonOptions(options =>
    {
        options.SerializerSettings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        options.SerializerSettings.DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Include;
        options.SerializerSettings.NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore;
    });
همچنین اگر خواستید تنظیمات ابتدایی JSON.NET را تغییر داده و برای مثال خروجی JSON تولیدی را camel case کنید، این‌کار را توسط متد AddJsonOptions به نحو فوق می‌توان انجام داد.
مطالب
جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0
مدل برنامه زیر را در نظر بگیرید:
 public class Service
    {
        public int ServiceId { get; set; }
        public string ServiceName { get; set; }
    }
اینترفیس ICoreService عمل بازیابی اطلاعات کلاس بالا را بر عهده دارد:
 public interface ICoreService
    {
        Service LoadDefaultService();
    }
نتیجه تزریق وابستگی ICoreService برای کنترلر Home در یک پروژه ASP.NET Core 1.0/Asp.Net Mvc 6 چنین استثنایی بود:
An unhandled exception occurred while processing the request
  InvalidOperationException: Unable to resolve service for type 'WebApplication1.Models.ICoreService' while attempting to activate 'WebApplication1.Controllers.HomeController'
Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService(IServiceProvider sp, Type type, Type requiredBy, Boolean isDefaultParameterRequired)
 
یعنی زمانیکه Activator میخواست کنترلر Home را فعالسازی کند، نتوانسته وابستگی ICoreService را برای کنترلر فراهم کند. این استثناء در Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService اتفاق افتاده‌است.

در نسخه‌های قدیمی MVC (منظور نسخه‌های قبل از 6)، برای تزریق وابستگی‌ها از یک Controller Factory یا Dependency Resolver سفارشی استفاده می‌شد. اما در نسخه جدید MVC دیگری خبری از روشهای قدیمی نیست. چونکه یک سیستم تزریق وابستگی توکار، همراه با MVC یکپارچه شده‌است که عملیات تزریق وابستگی‌ها را انجام می‌دهد. سیستم تزریق وابستگی پیش فرض، تنها از 4 حالت عملیاتی پشتیبانی می‌کند:
1- Instance : در همه حال ، تنها یک نمونه خاص ارائه شده و شما مسئول وهله سازی آن هستید.
2- Transient : در هر بار (مثلا در هر درخواست) یک نمونه جدید ساخته میشود.
3- Singleton
4- Scoped : تنها یک نمونه در Scope فعلی ساخته می‌شود.

 تیم Asp.Net برای فراهم آوردن امکان تزریق وابستگی‌ها، تصمیم به انتزاعی کردن ویژگی‌های مشترک محبوبترین Ioc Containerها و اجازه دادن به میان افزارها، جهت ارتباط با این اینترفیس‌ها برای دستیابی به تزریق وابستگی بود.
حال بیایم نگاهی به این اینترفیس‌ها بیندازیم.
اگر به استثنای فوق نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که متد GetService یک پارامتر از نوع IServiceProvider را میگیرد. پس اولین اینترفیس IServiceProvider می باشد. همانطور که از اسمش پیداست، کارش فرآهم آوردن سرویس می‌باشد. این اینترفیس فقط یک متد دارد، متد GetService. متد GetService مانند Container.GetInstance در StructureMap می‌باشد. تمام میان افزارها به 2 روش می‌توانند به نمونه‌ای از IServiceProvider دسترسی داشته باشند:
1- Application-Level : از طریق HttpContext.ApplicationServices برای میان افزار قابل دسترسی خواهد بود.
2- Request-Level : از طریق HttpContext.RequestServices. این Service Scope Provider توسط میان افزار در شروع هر Request Pipeline، برای هر درخواست ایجاد و در پایان درخواست توسط همان میان افزار نابود می‌گردد.
اینترفیس بعدی IServiceScope می‌باشد. همان طور که قبلا گفتیم RequestServices یک Scope Container را برای هر درخواست ساخته و در پایان همان درخواست، آن را نابود میکند. اما این کار چگونه مدیریت می‌شود؟ پاسخ، اینترفیس IServiceScope می باشد. این اینترفیس مانند یک Wrapper حول Scope Container عمل میکند و در پایان هر درخواست آن را نابود می‌کند. حال سوال اینجاست که چه کسی مسئول ساخت IServiceScope می‌باشد؟ پاسخ اینترفیس IServiceScopeFactory می‌باشد. این اینترفیس توسط متد CreateScope اقدام به ساخت یک نمونه از اینترفیس IserviceScope می‌نماید.
مورد بعدی ServiceLifeTime می‌باشد. یک Enum که حاوی سه مقدار زیر می‌باشد:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    //
    // Summary:
    //     Specifies the lifetime of a service in an Microsoft.Extensions.DependencyInjection.IServiceCollection.
    public enum ServiceLifetime
    {
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a single instance of the service will be created.
        Singleton = 0,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created for each scope.
        //
        // Remarks:
        //     In ASP.NET Core applications a scope is created around each server request.
        Scoped = 1,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created every time it is
        //     requested.
        Transient = 2
    }
}
آخرین مورد کلاس ServiceDescriptor می‌باشد.  این کلاس اطلاعاتی را که Container برای رجیستر کردن سرویس به آنها نیاز دارد، در خود نگهداری می‌کند. این جمله را در نظر بگیرید : " هی Container، وقتی میخواهی این سرویس را رجیستر کنی، اطمینان حاصل کن که Singleton باشد و یک نمونه از نوع X را پیاده سازی کند." تمامی اطلاعات جمله قبل در ServiceDescriptor نگهداری می‌شود.
خوب! حال بیایم تا سرویس خود را رجیستر کنیم. در کلاس StartUp پروژه در متد ConfigurationServices خط زیر را اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {                        
            ServiceDescriptor descriptor = new ServiceDescriptor(typeof(ICoreService),typeof(CoreServise),ServiceLifetime.Transient);
            services.Add(descriptor);
            services.AddMvc();          
        }
حال اگر برنامه را اجرا کنیم مشکل برطرف شده است.

ساخت یک Service Descriptor و اضافه کردن آن به سرویسها، فلسفه وجودی میان افزارها را زیر سوال می‌برد. پس بجای ایجاد یک Service Descriptor، از متدهای الحاقی تدارک دیده شده استفاده میکنیم. مثلا بجای دو خط کد بالا می‌توان از کد زیر استفاده نمود:

services.AddTransient<ICoreService,CoreServise>();

حال که یک دید کلی از نحوه کار مکانیزم تزریق وابستگی بدست آوردیم، میخواهیم این مکانیزم را با StructureMap جایگزین کنیم. بدین منظور ابتدا پکیج StructureMap را نصب میکنم.

در مرحله اول باید کلاسهایی را تدارک ببینیم که اینترفیس‌های بالا را پیاده سازی نمایند. یعنی کلاسهای ما باید بتوانند همان کاری را انجام دهند که مکانیزم پیش فرض MVC انجام می‌دهد. 

اولین مورد، کلاس StructureMapServiceProvider می‌باشد.

internal class StructureMapServiceProvider : IServiceProvider
    {
        private readonly IContainer _container;

        public StructureMapServiceProvider(IContainer container, bool scoped = false)
        {            
            _container = container;
        }

        public object GetService(Type type)
        {
            try
            {
                return _container.GetInstance(type);
            }
            catch
            {
                return null;
            }
        }
    }

مورد دوم کلاس StructureMapServiceScope می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScope : IServiceScope
    {
        private readonly IContainer _container;
        private readonly IContainer _childContainer;
        private IServiceProvider _provider;

        public StructureMapServiceScope(IContainer container)
        {
            _container = container;
            _childContainer = _container.GetNestedContainer();
            _provider = new StructureMapServiceProvider(_childContainer, true);
        }

        public IServiceProvider ServiceProvider => _provider;

        public void Dispose()
        {
            _provider = null;
            if (_childContainer != null)
                _childContainer.Dispose();
        }
    }

مورد سوم StructureMapServiceScopeFactory می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScopeFactory : IServiceScopeFactory
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapServiceScopeFactory(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public IServiceScope CreateScope()
        {
            return new StructureMapServiceScope(_container);
        }
    }

مورد بعدی کلاس StructureMapPopulator می‌باشد. وظیفه این کلاس جمع آوری اطلاعات مربوط به سرویس‌ها می‌باشد.

internal class StructureMapPopulator
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapPopulator(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Populate(IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            _container.Configure(c =>
            {
                c.For<IServiceProvider>().Use(new StructureMapServiceProvider(_container));
                c.For<IServiceScopeFactory>().Use<StructureMapServiceScopeFactory>();

                foreach (var descriptor in descriptors)
                {
                    switch (descriptor.Lifetime)
                    {
                        case ServiceLifetime.Singleton:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType).Singleton(), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Transient:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Scoped:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                    }
                }
            });
        }

        private static void Use(GenericFamilyExpression expression, ServiceDescriptor descriptor)
        {
            if (descriptor.ImplementationFactory != null)
            {
                expression.Use(Guid.NewGuid().ToString(), context => { return descriptor.ImplementationFactory(context.GetInstance<IServiceProvider>()); });
            }
            else if (descriptor.ImplementationInstance != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationInstance);
            }
            else if (descriptor.ImplementationType != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationType);
            }
            else
            {
                throw new InvalidOperationException("IServiceDescriptor is invalid");
            }
        }
    }

و در آخر کلاس StructureMapRegistration می‌باشد:

public static class StructureMapRegistration
    {
        public static void Populate(this IContainer container, IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            var populator = new StructureMapPopulator(container);
            populator.Populate(descriptors);
        }
    }

نهایتاً باید متد ConfigurationServices در کلاس StartUp را اندکی تغییر دهیم.

public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
           
            var container = new Container();
            container.Configure(configure =>
            {
                configure.For<ICoreService>().Use<CoreServise>();
            });

            container.Populate(services);

            return container.GetInstance<IServiceProvider>();
        }

در کد بالا، متد ConfigurationServices به جای آنکه Void برگرداند، نمونه‌ای از اینترفیس IServiceProvider را برمی‌گرداند. حال اگر برنامه را اجرا کنیم، وابستگی‌ها توسط StructureMap تزریق شده و برنامه بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود.

مطالب
Func یا Expression Func در EF
با بررسی کدهای مختلف Entity framework گاهی از اوقات در امضای توابع کمکی نوشته شده، <>Func مشاهده می‌شود و در بعضی از موارد <<>Expression<Func و ... به نظر استفاده کنندگان دقیقا نمی‌دانند که تفاوت این دو در چیست و کدامیک را باید/یا بهتر است بکار برد.

ابتدا مثال کامل ذیل را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace Sample
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Receipt : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Receipt> Receipts { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Receipts.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Receipts.Add(new Receipt { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class EFUtils
    {
        public static IList<T> LoadEntities<T>(this DbContext ctx, Expression<Func<T, bool>> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }

        public static IList<T> LoadData<T>(this DbContext ctx, Func<T, bool> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDB();

            using (var context = new MyContext())
            {
                var list1 = context.LoadEntities<Receipt>(x => x.TotalPrice == 10);
                var list2 = context.LoadData<Receipt>(x => x.TotalPrice == 20);
            }
        }

        private static void startDB()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }
}
در این مثال ابتدا کلاس Receipt تعریف شده و سپس توسط کلاس MyContext در معرض دید EF قرار گرفته است. در ادامه توسط کلاس Configuration نحوه آغاز بانک اطلاعاتی مشخص گردیده است؛ به همراه ثبت تعدادی رکورد نمونه.
نکته اصلی مورد بحث، کلاس کمکی EFUtils است که در آن دو متد الحاقی LoadEntities و LoadData تعریف شده‌اند. در متد LoadEntities، امضای متد شامل Expression Func است و در متد LoadData فقط Func ذکر شده است.
در ادامه اگر برنامه را توسط فراخوانی متد RunTests اجرا کنیم، به نظر شما خروجی SQL حاصل از list1 و list2 چیست؟
احتمالا شاید عنوان کنید که هر دو یک خروجی SQL دارند (با توجه به اینکه بدنه متدهای LoadEntities و LoadData دقیقا/یا به نظر یکی هستند) اما یکی از پارامتر 10 استفاده می‌کند و دیگری از پارامتر 20. تفاوت دیگری ندارند.
اما ... اینطور نیست!
خروجی SQL متد LoadEntities در متد RunTests به صورت زیر است:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
WHERE 10 = [Extent1].[TotalPrice]
و ... خروجی متد LoadData به نحو زیر:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
بله. در لیست دوم هیچ فیلتری انجام نشده (در حالت استفاده از Func خالی) و کل اطلاعات موجود در جدول Receipts، بازگشت داده شده است.
چرا؟
Func اشاره‌گری است به یک متد و Expression Func بیانگر ساختار درختی عبارت lambda نوشته شده است. این ساختار درختی صرفا بیان می‌کند که عبارت lambda منتسب، چه کاری را قرار است یا می‌تواند انجام دهد؛ بجای انجام واقعی آن.
 public static IQueryable<TSource> Where<TSource>(this IQueryable<TSource> source, Expression<Func<TSource, bool>> predicate);
public static IEnumerable<TSource> Where<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate);
اگر از Expression Func استفاده شود، از متد Where ایی استفاده خواهد شد که خروجی IQueryable دارد. اگر از Func استفاده شود، از overload دیگری که خروجی و ورودی  IEnumerable دارد به صورت خودکار استفاده می‌گردد.
بنابراین هرچند بدنه دو متد LoadEntities و LoadData به ظاهر یکی هستند، اما بر اساس نوع ورودی Where ایی که دریافت می‌کنند، اگر Expression Func باشد، EF فرصت آنالیز و ترجمه عبارت ورودی را خواهد یافت اما اگر Func باشد، ابتدا باید کل اطلاعات را به صورت یک لیست IEnumerable دریافت و سپس سمت کلاینت، خروجی نهایی را فیلتر کند.
اگر برنامه را اجرا کنید نهایتا هر دو لیست یک و دو، بر اساس شرط عنوان شده عمل خواهند کرد و فیلتر خواهند شد. اما در حالت اول این فیلتر شدن سمت بانک اطلاعاتی است و در حالت دوم کل اطلاعات بارگذاری شده و سپس سمت کاربر فیلتر می‌شود (که کارآیی پایینی دارد).


نتیجه گیری
به امضای متد Where ایی که در حال استفاده است دقت کنید. همینطور در مورد Sum ، Count و یا موارد مشابه دیگری که predicate قبول می‌کنند.
مطالب
اختصاصی کردن Razor برای #C در MVC با استفاده از Extension Method
در این مقاله ما میخواهیم RazorViewEngine را با استفاده از یک Extension Method  به گونه ای تنظیم کنیم که فقط به دنبال View‌هایی که مربوط به C# هستند بگردد. در ابتدای مقاله توضیح خلاصه ای درباره Extension Method خواهیم داشت و سپس نحوه اختصاصی کردن Razor برای C# را خواهیم دید.
Extension Method‌ها بسیار کارآمد هستند و  نحوه ایجاد و استفاده از آنها بسیار راحت است. به گونه ای که میتوان آنها را حتی برای کلاس‌های از قبل تعریف شده .Net نیز ایجاد کرد و در سرتاسر برنامه از آن استفاده کرد.
با مثالی ساده نحوه ایجاد و استفاده از Extension Method را میبینیم. در این مثال ما سعی داریم متدی برای کلاس string در .Net بنویسیم که دو رشته را به هم بچسباند.
1. ابتدا کلاسی در دایرکتوری دلخواه ایجاد میکنیم.
namespace ApplicationTest01.Utilities
{
    public class StringHelper
    {
    }
}
2. سپس متد مورد نظر را مینویسیم:
namespace ApplicationTest01.Utilities
{
    public class StringHelper
    {
        public string StringConcatenate(string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
3. کلاس و متدی که در آن تعریف میکنیم بایستی public و static باشند. namespace کلاس را نیز به namespace کلاس string در .Net (یعنی System) تغییر میدهیم.
namespace System
{
    public static class StringHelper
    {
        public static string StringConcatenate(string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
4. در Extension Method‌ها ورودی اول تابع به پارامتری اشاره دارد که قرار است هنگام استفاده از آن (یا صدا زدن آن) متد، عملیات مورد نظر را روی آن اجرا کند. به همین جهت عبارت this را به پارامتر ورودی اول تابع میدهیم.
namespace System
{
    public static class StringHelper
    {
        public static string StringConcatenate(this string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
برای استفاده از این متد کافیست پس از یک عبارت string متد را فراخوانی کنیم:
        public ActionResult Index()
        {
            "1234".StringConcatenate("567");
            string s1 = "dotnet";
            string s2 = "tips";
            s1.StringConcatenate(s2);
            return View();
        }
همانطور که میبینید در ظاهر تابع فقط یک ورودی دارد ولی ما دو ورودی برای آن در نظر گرفتیم. در واقع ورودی اول تابع قبل از "." (دات) آمده است و عبارت this به آن اشاره دارد.
برای اختصاصی کردن RazorViewEngine برای C#، مشابه روند فوق یک Extension Method ایجاد میکنیم که namespace کلاس آن با namespace کلاس RazorViewEngine (یعنی System.Web.Mvc ) یکی باشد. خروجی Extension Method ما از نوع  RazorViewEngine میباشد:
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            return engine;
        }
    }
}
از آن جایی که کلاس RazorViewEngine برای شناسایی view‌ها شامل Peroperty هایی از جنس []string می‌باشد، ابتدا متدی ساده به نام FilterOutVbhtml برای فیلتر کردن string‌های حاوی عبارت "vbhtml" مینویسیم.
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            return engine;
        }
 
        private static string[] FilterOutVbhtml(string[] source)
        {
            return source.Where(s => !s.Contains("vbhtml")).ToArray();
        }
    }
}
در ادامه، در بدنه متد DisableVbhtml پروپرتی‌های RazorViewEngine را فرا خوانی کرده و با استفاده از متد FilterOutVbhtml آنها را فیلتر میکنیم.
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            engine.AreaViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaViewLocationFormats);
            engine.AreaMasterLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaMasterLocationFormats);
            engine.AreaPartialViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaPartialViewLocationFormats);
            engine.ViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.ViewLocationFormats);
            engine.MasterLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.MasterLocationFormats);
            engine.PartialViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.PartialViewLocationFormats);
            engine.FileExtensions = FilterOutVbhtml(engine.FileExtensions);
            return engine;
        }
 
        private static string[] FilterOutVbhtml(string[] source)
        {
            return source.Where(s => !s.Contains("vbhtml")).ToArray();
        }
    }
}
سپس در فایل Global.asax در Application_Start یکبار ViewEngine‌ها را حذف میکنیم -Engine مربوط به aspx به صورت پیش فرض فعال میباشد- و سپس RazorViewEngine را به همراه فراخوانی Extension Method خودمان به ViewEngine‌ها اضافه میکنیم.
ViewEngines.Engines.Clear();
ViewEngines.Engines.Add(new RazorViewEngine().DisableVbhtml());
امیدوارم مطالب فوق برای شما مفید و کارآمد باشد.
منبع: stackoverflow.com
مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت دوم – مثال‌ها
در قسمت قبلی این مقاله، با مفاهیم تئوری برنامه نویسی تابعی آشنا شدیم. در این مطلب قصد دارم بیشتر وارد کد نویسی شویم و الگوها و ایده‌های پیاده سازی برنامه نویسی تابعی را در #C مورد بررسی قرار دهیم.


Immutable Types

هنگام ایجاد یک Type جدید باید سعی کنیم دیتای داخلی Type را تا حد ممکن Immutable کنیم. حتی اگر نیاز داریم یک شیء را برگردانیم، بهتر است که یک instance جدید را برگردانیم، نه اینکه همان شیء موجود را تغییر دهیم. نتیحه این کار نهایتا به شفافیت بیشتر و Thread-Safe بودن منجر خواهد شد.
مثال:
public class Rectangle
{
    public int Length { get; set; }
    public int Height { get; set; }

    public void Grow(int length, int height)
    {
        Length += length;
        Height += height;
    }
}

Rectangle r = new Rectangle();
r.Length = 5;
r.Height = 10;
r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, same instance of r
در این مثال، Property های کلاس، از بیرون قابل Set شدن می‌باشند و کسی که این کلاس را فراخوانی میکند، هیچ ایده‌ای را درباره‌ی مقادیر قابل قبول آن‌ها ندارد. بعد از تغییر بهتر است وظیفه‌ی ایجاد آبجکت خروجی به عهده تابع باشد، تا از شرایط ناخواسته جلوگیری شود:
// After
public class ImmutableRectangle
{
    int Length { get; }
    int Height { get; }

    public ImmutableRectangle(int length, int height)
    {
        Length = length;
        Height = height;
    }

    public ImmutableRectangle Grow(int length, int height) =>
          new ImmutableRectangle(Length + length, Height + height);
}

ImmutableRectangle r = new ImmutableRectangle(5, 10);
r = r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, is a new instance of r
با این تغییر در ساختار کد، کسی که یک شیء از کلاس ImmutableRectangle را ایجاد میکند، باید مقادیر را وارد کند و مقادیر Property ها به صورت فقط خواندنی از بیرون کلاس در دسترس هستند. همچنین در متد Grow، یک شیء جدید از کلاس برگردانده می‌شود که هیچ ارتباطی با کلاس فعلی ندارد.


استفاده از Expression بجای Statement

یکی از موارد با اهمیت در سبک کد نویسی تابعی را در مثال زیر ببینید:
public static void Main()
{
    Console.WriteLine(GetSalutation(DateTime.Now.Hour));
}

// imparitive, mutates state to produce a result
/*public static string GetSalutation(int hour)
{
    string salutation; // placeholder value

    if (hour < 12)
        salutation = "Good Morning";
    else
        salutation = "Good Afternoon";

    return salutation; // return mutated variable
}*/

public static string GetSalutation(int hour) => hour < 12 ? "Good Morning" : "Good Afternoon";
به خط‌های کامنت شده دقت کنید؛ می‌بینیم که یک متغیر، تعریف شده که نگه دارنده‌ای برای خروجی خواهد بود. در واقع به اصطلاح آن را mutate می‌کند؛ در صورتیکه نیازی به آن نیست. ما می‌توانیم این کد را به صورت یک عبارت (Expression) در آوریم که خوانایی بیشتری دارد و کوتاه‌تر است.


استفاده از High-Order Function ها برای ایجاد کارایی بیشتر

در قسمت قبلی درباره توابع HOF صحبت کردیم. به طور خلاصه توابعی که یک تابع را به عنوان ورودی میگیرند و یک تابع را به عنوان خروجی برمی‌گردانند. به مثال زیر توجه کنید:
public static int Count<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate)
{
    int count = 0;

    foreach (TSource element in source)
    {
        checked
        {
            if (predicate(element))
            {
                count++;
            }
        }
    }

    return count;
}
این قطعه کد، مربوط به متد Count کتابخانه‌ی Linq می‌باشد. در واقع این متد تعدادی از چیز‌ها را تحت شرایط خاصی می‌شمارد. ما دو راهکار داریم، برای هر شرایط خاص، پیاده سازی نحوه‌ی شمردن را انجام دهیم و یا یک تابع بنویسیم که شرط شمردن را به عنوان ورودی دریافت کند و تعدادی را برگرداند.


ترکیب توابع

ترکیب توابع به عمل پیوند دادن چند تابع ساده، برای ایجاد توابعی پیچیده گفته می‌شود. دقیقا مانند عملی که در ریاضیات انجام می‌شود. خروجی هر تابع به عنوان ورودی تابع بعدی مورد استفاده قرار میگیرد و در آخر ما خروجی آخرین فراخوانی را به عنوان نتیجه دریافت میکنیم. ما میتوانیم در #C به روش برنامه نویسی تابعی، توابع را با یکدیگر ترکیب کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
public static class Extensions
{
    public static Func<T, TReturn2> Compose<T, TReturn1, TReturn2>(this Func<TReturn1, TReturn2> func1, Func<T, TReturn1> func2)
    {
        return x => func1(func2(x));
    }
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        Func<int, int> square = (x) => x * x;
        Func<int, int> negate = x => x * -1;
        Func<int, string> toString = s => s.ToString();
        Func<int, string> squareNegateThenToString = toString.Compose(negate).Compose(square);
        Console.WriteLine(squareNegateThenToString(2));
    }
}
در مثال بالا ما سه تابع جدا داریم که میخواهیم نتیجه‌ی آن‌ها را به صورت پشت سر هم داشته باشیم. ما میتوانستیم هر کدام از این توابع را به صورت تو در تو بنویسیم؛ ولی خوانایی آن به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین ما از یک Extension Method استفاده کردیم.


Chaining / Pipe-Lining و اکستنشن‌ها

یکی از روش‌های مهم در سبک برنامه نویسی تابعی، فراخوانی متد‌ها به صورت زنجیره‌ای و پاس دادن خروجی یک متد به متد بعدی، به عنوان ورودی است. به عنوان مثال کلاس String Builder یک مثال خوب از این نوع پیاده سازی است. کلاس StringBuilder از پترن Fluent Builder استفاده می‌کند. ما می‌توانیم با اکستنشن متد هم به همین نتیجه برسیم. نکته مهم در مورد کلاس StringBuilder این است که این کلاس، شیء string را mutate نمیکند؛ به این معنا که هر متد، تغییری در object ورودی نمی‌دهد و یک خروجی جدید را بر می‌گرداند.
string str = new StringBuilder()
  .Append("Hello ")
  .Append("World ")
  .ToString()
  .TrimEnd()
  .ToUpper();
در این مثال  ما کلاس StringBuilder را توسط یک اکستنشن متد توسعه داده‌ایم:
public static class Extensions
{
    public static StringBuilder AppendWhen(this StringBuilder sb, string value, bool predicate) => predicate ? sb.Append(value) : sb;
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        // Extends the StringBuilder class to accept a predicate
        string htmlButton = new StringBuilder().Append("<button").AppendWhen(" disabled", false).Append(">Click me</button>").ToString();
    }
}


نوع‌های اضافی درست نکنید ، به جای آن از کلمه‌ی کلیدی yield استفاده کنید!

گاهی ما نیاز داریم لیستی از آیتم‌ها را به عنوان خروجی یک متد برگردانیم. اولین انتخاب معمولا ایجاد یک شیء از جنس List یا به طور کلی‌تر Collection و سپس استفاده از آن به عنوان نوع خروجی است:
public static void Main()
{
    int[] a = { 1, 2, 3, 4, 5 };

    foreach (int n in GreaterThan(a, 3))
    {
        Console.WriteLine(n);
    }
}


/*public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    List<int> temp = new List<int>();
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) temp.Add(n);
    }
    return temp;
}*/

public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) yield return n;
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید در مثال اول، ما از یک لیست موقت استفاده کرد‌ه‌ایم تا آیتم‌ها را نگه دارد. اما میتوانیم از این مورد با استفاده از کلمه کلیدی yield اجتناب کنیم. این الگوی iterate بر روی آبجکت‌ها در برنامه نویسی تابعی، خیلی به چشم میخورد.


برنامه نویسی declarative به جای imperative با استفاده از Linq

در قسمت قبلی به طور کلی درباره برنامه نویسی Imperative صحبت کردیم. در مثال زیر یک نمونه از تبدیل یک متد که با استایل Imperative نوشته شده به declarative را می‌بینید. شما میتوانید ببینید که چقدر کوتاه‌تر و خواناتر شده:
List<int> collection = new List<int> { 1, 2, 3, 4, 5 };

// Imparative style of programming is verbose
List<int> results = new List<int>();

foreach(var num in collection)
{
  if (num % 2 != 0) results.Add(num);
}

// Declarative is terse and beautiful
var results = collection.Where(num => num % 2 != 0);


Immutable Collection

در مورد اهمیت immutable قبلا صحبت کردیم؛ Immutable Collection ها، کالکشن‌هایی هستند که به جز زمانیکه ایجاد می‌شنود، اعضای آن‌ها نمی‌توانند تغییر کنند. زمانیکه یک آیتم به آن اضافه یا کم شود، یک لیست جدید، برگردانده خواهد شد. شما می‌توانید انواع این کالکشن‌ها را در این لینک ببینید.
به نظر میرسد که ایجاد یک کالکشن جدید میتواند سربار اضافی بر روی استفاده از حافظه داشته باشد، اما همیشه الزاما به این صورت نیست. به طور مثال اگر شما f(x)=y را داشته باشید، مقادیر x و y به احتمال زیاد یکسان هستند. در این صورت متغیر x و y، حافظه را به صورت مشترک استفاده می‌کنند. به این دلیل که هیچ کدام از آن‌ها Mutable نیستند. اگر به دنبال جزییات بیشتری هستید این مقاله به صورت خیلی جزیی‌تر در مورد نحوه پیاده سازی این نوع کالکشن‌ها صحبت میکند. اریک لپرت یک سری مقاله در مورد Immutable ها در #C دارد که میتوانید آن هار در اینجا پیدا کنید.

 

Thread-Safe Collections

اگر ما در حال نوشتن یک برنامه‌ی Concurrent / async باشیم، یکی از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر ما شود، race condition است. این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که دو ترد به صورت همزمان تلاش میکنند از یک resource استفاده کنند و یا آن را تغییر دهند. برای حل این مشکل میتوانیم آبجکت‌هایی را که با آن‌ها سر و کار داریم، به صورت immutable تعریف کنیم. از دات نت فریمورک نسخه 4 به بعد  Concurrent Collection‌ها معرفی شدند. برخی از نوع‌های کاربردی آن‌ها را در لیست پایین می‌بینیم:
Collection
توضیحات
 ConcurrentDictionary 
  پیاده سازی thread safe از دیکشنری key-value 
 ConcurrentQueue 
  پیاده سازی thread safe از صف (اولین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentStack 
  پیاده سازی thread safe از پشته (آخرین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentBag 
  پیاده سازی thread safe از لیست نامرتب 

این کلاس‌ها در واقع همه مشکلات ما را حل نخواهند کرد؛ اما بهتر است که در ذهن خود داشته باشیم که بتوانیم به موقع و در جای درست از آن‌ها استفاده کنیم.

در این قسمت از مقاله سعی شد با روش‌های خیلی ساده، با مفاهیم اولیه برنامه نویسی تابعی درگیر شویم. در ادامه مثال‌های بیشتری از الگوهایی که میتوانند به ما کمک کنند، خواهیم داشت.   
مطالب
خلاصه‌ای از LINQ to XML

در این مقاله مروری سریع و کاربردی خواهیم داشت بر توانایی‌های مقدماتی LINQ to XML .

فایل Employee.XML را با محتویات زیر در نظر بگیرید:

<Employees>
<Employee>
<Name>Vahid</Name>
<Phone>11111111</Phone>
<Department>IT</Department>
<Age>52</Age>
</Employee>
<Employee>
<Name>Farid</Name>
<Phone>124578963</Phone>
<Department>Civil</Department>
<Age>35</Age>
</Employee>
<Employee>
<Name>Mehdi</Name>
<Phone>1245788754</Phone>
<Department>HR</Department>
<Age>30</Age>
</Employee>
</Employees>

1- چگونه یک فایل XML را جهت استفاده توسط LINQ بارگذاری کنیم؟

قبل از شروع، اسمبلی System.Xml.Linq باید به ارجاعات برنامه اضافه شود. سپس:

using System.Xml.Linq;

XDocument xDoc = XDocument.Load("Employee.xml");

2- اگر محتویات XML دریافتی به صورت رشته بود (مثلا از یک دیتابیس دریافت شد)، اکنون چگونه باید آن‌را بارگذاری کرد؟

این‌کار را با استفاده از یک StringReader به صورت زیر می‌توان انجام داد:

// loading XML from string
StringReader sr = new StringReader(stringXML);
XDocument xDoc = XDocument.Load(sr);

3- چگونه یک کوئری ساده شامل تمامی رکوردهای Employee مجموعه Employees را تهیه کنیم؟

using System.Collections;

IEnumerable<XElement> empList = from e in xDoc.Root.Elements("Employee") select e;
توسط کوئری فوق، تمامی رکوردهای کارکنان در یک Collection در اختیار ما خواهند بود. نکته‌ی مهم عبارت LINQ فوق، xDoc.Root.Elements("Employee") می‌باشد. به این صورت از xDoc بارگذاری شده، ابتدا Root و یا همان محتوای فایل XML را جهت بررسی انتخاب کرده و سپس گره‌های مرتبط با کارکنان را انتخاب می‌کنیم.
اکنون که مجموعه کارکنان توسط متغیر empList در اختیار ما است، دسترسی به محتویات آن به سادگی زیر خواهد بود:

foreach (XElement employee in empList)
{
foreach (XElement e in employee.Elements())
{
Console.WriteLine(e.Name + " = " + e.Value);
}
}
در این‌جا حلقه خارجی اطلاعات کلی تمامی کارکنان را باز می‌گرداند و حلقه داخلی اطلاعات یک گره دریافت شده را نمایش می‌دهد.

4- کوئری بنویسید که اطلاعات تمامی کارکنان بخش HR را باز گرداند.

IEnumerable<XElement> hrList = from e in xDoc.Root.Elements("Employee")
where e.Element("Department").Value == "HR"
select e;

همانطور که ملاحظه می‌کنید همانند عبارات SQL ، در تمامی عناصر متعلق به کارکنان، عناصری که دپارتمان آن‌ها مساوی HR است بازگشت داده می‌شود.

5- کوئری بنویسید که لیست تمامی کارکنان بالای 30 سال را ارائه دهد.

IEnumerable<XElement> tList = from e in xDoc.Root.Elements("Employee")
where int.Parse(e.Element("Age").Value) > 30
select e;

چون حاصل e.Element("Age").Value یک رشته است، برای اعمال فیلترهای عددی باید این رشته‌ها تبدیل به عدد شوند. به همین جهت از int.Parse استفاده شده است.

6- کوئری بنویسید که لیست تمامی کارکنان بالای 30 سال را مرتب شده بر اساس نام باز گرداند.

IEnumerable<XElement> tList = from e in xDoc.Root.Elements("Employee")
where int.Parse(e.Element("Age").Value) > 30
orderby e.Element("Name").Value
select e;
در اینجا همانند عبارات SQL از orderby جهت مرتب سازی بر اساس عناصر نام استفاده شده است.

7- تبدیل نتیجه‌ی یک کوئری LINQ به لیستی از اشیاء

مفهومی به سی شارپ 3 اضافه شده است به نام anonymous types . برای مثال:



توسط این قابلیت می‌توان یک شیء را بدون نیاز به تعریف ابتدایی آن ایجاد کرد و حتی از intelliSense موجود در IDE نیز بهره مند شد. این نوع‌های ناشناس توسط واژه‌های کلیدی new و var تولید می‌شوند. کامپایلر به صورت خودکار برای هر anonymous type یک کلاس ایجاد می‌کند.
دقیقا از همین توانایی در LINQ نیز می‌توان استفاده نمود:

var empList = from e in xDoc.Root.Elements("Employee")
orderby e.Element("Name").Value
select new
{
Name = e.Element("Name").Value,
Phone = e.Element("Phone").Value,
Department = e.Element("Department").Value,
Age = int.Parse(e.Element("Age").Value)
};
در این‌جا حاصل کوئری، تبدیل به لیستی از اشیاءanonymous می‌شود. اکنون برای نمایش آن‌ها نیز می‌توان از واژه کلیدی var استفاده نمود که از هر لحاظ نسبت به روش اعمال foreach بر روی Xelement ها که در مثال 3 مشاهده کردیم خواناتر است:

foreach (var employee in empList)
{
Console.WriteLine("Name = " + employee.Name);
Console.WriteLine("Dep = " + employee.Department);
Console.WriteLine("Phone = " + employee.Phone);
Console.WriteLine("Age = " + employee.Age);
}
و البته بدیهی است که می‌توان از anonymous types استفاده نکرد و دقیقا تعریف شیء را پیش از انتخاب آن نیز مشخص نمود. برای مثال:

public class Employee
{
public string Name { get; set; }
public string Phone { get; set; }
public string Department { get; set; }
public int Age { get; set; }
}
در این حالت، قسمت select new عبارت LINQ ما به select new Employee تغییر خواهد کرد.
برای مثال اگر بخواهیم لیست دریافتی را به صورت یک لیست جنریک بازگشت دهیم خواهیم داشت:

public class Employee
{
public string Name { get; set; }
public string Phone { get; set; }
public string Department { get; set; }
public int Age { get; set; }
}

List<Employee> Get()
{
XDocument xDoc = XDocument.Load("Employee.xml");
var items =
from e in xDoc.Root.Elements("Employee")
orderby e.Element("Name").Value
select new Employee
{
Name = e.Element("Name").Value,
Phone = e.Element("Phone").Value,
Department = e.Element("Department").Value,
Age = int.Parse(e.Element("Age").Value)
};
return items.ToList();
}

نظرات مطالب
Asp.Net Identity #3
سلام. کلاس AppIdentityDbContext تعریف شده در Asp.net Identity #2  هیچ تفاوتی با dbContext تعریف شده توسط EF ندارد. شما میتونید DbSet‌های خودتون رو توی کلاس AppIdentityDbContext تعریف کنید.
ublic class AppIdentityDbContext : IdentityDbContext<AppUser> 
{
   public AppIdentityDbContext() 
              : base("IdentityDb") { }

    // DbSet Definition
   public DbSet<Product> Products { get; set; }

    static AppIdentityDbContext() 
    {
        Database.SetInitializer<AppIdentityDbContext>(new IdentityDbInit());
    }
    public static AppIdentityDbContext Create() 
    {
        return new AppIdentityDbContext();
    }
 }
البته همونطور که دوستمون محسن خان فرمودن بایستی با مباحث Ef Code First آشنایی داشته باشید که در اینجا یک دوره کامل تدارک دیده شده.